فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :56

 

فهرست مطالب :

مقدمه

کودکی ابونصر فارابی

زندگی اجتماعی و سیاسی زمان فارابی

وضع علمی فارابی

آثار و کتابهای فارابی

آثار او در منطق

احضاء العلوم

کتاب الجمع بین رأی الحکمین

حساسیت مدینه

مدینه فاضله

رئیس مدینه فاضله

امام و فیلسوف

آراء اهل مدینه فاضله

مدن غیر فاضله

آراء مدن جاهله وضاله

فلسفه مدنی فارابی

 

مقدمه

ابو لضر فارابی مؤسس فلسفة اسلامی است. او تمام سعی خود را به کار برد که بگوید مطالعات فلسفی بدون بررسی جنبه های عملی آن درجامعه کاری بیهوده است. او کوشش فکری خود را فقط به منظور تهیه طرح اصلاح امور اجتماعی پیلیوی کرد. فارابی می گفت : همانطور که در نظام موجودات امکان انحراف از نوامیس طبیعت وجودندارد در جامعه مدینه فاصله هم اصول منطقی و عملی با نظام آفرینش متناسب خواهد بود. گرچه پیش از فارابی پیروان فرقه اسماعیلیه هم به چنین تناسبی قایل بوده اند: لیکن آنها طرح مدینه فاضله را عنوان نکرده بودند.

بعد از فارابی تا دو سه قرن پیش ، تقریباً تمامی دانشمندان و فلاسفة اسلامی تحت تآثیر عقاید او در تمام زمینه ها از جمله بررسی مایل اجتماعی و علم مدینت قرار گرفته اند. زیرا هیچ مسأله ای در فلسفه اسلامی نیست که فارابی به طرح و توضیح آن نپرداخته باشد. متأسفانه در دو سه قرن اخیر است که تقریباً اکثریت فلاسفة‌ اسلامی در تحقیقات فلسفی خود توجهی به طرح مسایل اجتماعی یا علم الاجتماع نکرده اند. این امر باعث شگفتی صاحبنظران نیز شده است. که چرا تفکر فلسفی و مطالعات فلاسفه اسلامی از طرح اجتماعی و تمدن شوی به دور مانده است.

در حالیکه توجه به جنبه های عملی این مطالعات است که به ارزش آن می افزاید، چنانکه افلاطون نیز گفته است:

« حکمت بی سیاست ناقص  و سیاست بی حکمت باطل است و حکیم باید حاکم باشد و حاکم حکیم»

اگر فارابی سعی در جمع فلسفه و دیانت کرده است، این سعی دلیل وحدت دین و فلسفه نمی شود، این سعی لازمة اصول و مبانی فلسفه اوست و به اختصای وضع تاریخی تفکر، صورت گرفته است. بعبارت دیگر سعی فارابی درجمع دین وم علم ، کلام و تصوف با فلسفه، نتیجه پاسخ تازه ای به پرسش اساسی فلسفه وضوع بر تآسیس فلسفة اسلامی است. اگر فارابی به مطالعه و تدوین آراء یوناینان اکتفا می کرد، می توانست مانند کندی فلسفه را در جنب احکام وحی اثبات کند و معتوض نسبت دین و فلسفه نشود. در این صورت، بیان فلسفة او، تا این اندازه شکل نبود.

ممکن است ایراد شود که فلسفه‌ مدنی و مسائل آن در قیاس با مسائل نظری، چندان دشوار نیست، ولی کسانی می توانند چنین ایرادی بکنند که نمی دانند فهم مقاصه فلسفة‌ مدنی فارابی، موکول به درک عمیق فلسفة‌ نظری اوست.

درست است که فارابی، شاگرد فلاسفة‌ یونانی است، اما مقلد آنان نیست. اگر در بعضی از کتب، بمناسبت موقع و مقام، درباب تأثیر آراء فلاسفة یونانی تدر فلسفه اسلامی وتوجه فلاسفة‌ اسلامی، منجمله فارابی به فلسفة یونانی،‌تأکید شده است، نباید نتیجه گرفت که مدینه فاضلة فارابی افلاطونی یا ارسطوئی است.

غالب شرق شناسان اصرار داشته اند که با تتبعات خود، مراجع و مأخذ همه آرائ فلاسفه اسلامی را در بین آثار یونانی بخویند و فلسفة‌ اسلامی را التقاطی صرف بدانند، این طایفه در توجیه اختلاف صورت فلسفة‌ اسلامی با فلسفة‌ یونانی، سوء تفاهم و اشتباه و قصور فهم مسلمین را هم ذخیل دانسته اند. این قبیل اقوال، سطحی است و قائلان به آن دانسته یا ندانسته فلسفه را هیچ و پوچ انگاشته اند. زیرا اگر اشتباه و نفهمیدن مطلبی مؤدی به پیدایش فلسفه شود، هر قول نا مربوط نامفهوم را باید فلسفه دانست.

یکی از مسلمات عصر ما، اینست که آراء و اقوال اشخاص، انعکاسی از شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی است. بنابراین قول، فلسفة مدنی فارابی باید به مقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری در بغداد، تدوین شده بود.

بعضی از مورخان سعی کرده اند که مناسبتی میان آراء فارابی ونظام سیاسی خلافت عباسی بیابند، اما در این باب هر چه گفته اند، تحکمی و نا مربوط بوده است، عجب آنکه این قبیل مطالب را کسانی عنوان می کنند که تمام یا قسمت اعظم آراء فارابی را مأخوذ از مأخذ یو نانی می دانند و متوجه نیستند که این دو قول را نمی توان جمع کرد.

آیا فارابی چنانکه خود تصریح کرده است، طرح مدینه فاضله را مطابق با نظام عالم می دانند یا چنانکه معمولاً گفته می شود، نظام موجودات در نظر او با توجه به ملاحظات و مقتضیات اجتماعی عنوان شده است؟ نظام موجودات در نظر فارابی، هیچ مناسبتی با نظام اجتماعی و مدنی و سیاسی زمان او ندارد.

فارابی در ترتیب طبقات و اصناف مدینه هم بدون اینکه متعرض نظام مدنی و سیاسی موجود شود، پنج طبقه و صنعت مدینه را متناسب با مراتب موجودات ذکر می کند.

البته فارابی منکر نیست که رؤسای مدینه ملاحظات مربوط به زمان و مکان را هم مراعات می کنند، اما این ملاحظات، خدشه  و لطمه ای به اصول وارد نمی کنند بلکه  صرفاً مربوط به اطلاق اصول بر موارد جزئی است. به این جهت علم به فلسفة‌ نظری فارابی، بیش از آشنائی بشرایط سیاسی و اجتماعی زمان، در فهم معانی فلسفة‌ مدنی او، اهمیت دارد.

مطلب دیگر، نسبت فلسفه نظری با علم مدنی و قیاس این علم با شریعت است.

دراینکه فلسفة نظری، اساس علم مدنی است، تردیدی نیست اما ثبات وحدت فلسفة‌مدنی و شریعت چه جهت دارد؟

از آنجاکه به نظر فارابی فلسفه باید اساس عمل و تدبیر امور و نظام مدینه باشد وشریعت عم اگر مخالف فلسفه صحیح باشد، در مدینة فاضله جائی ندارد، ناچار باید سعی در اثبات وحدت فلسفة ‌مدنی و شریعت شود یا لااقل شریعت و بطور کلی دیانت بر مبنای فلسفه تفسیر شود.

کودکی ابونصر فارابی

نام کوچک او محمد بن محمدبن طرخانی مشهور به ابونصر است. او در شهر فاراب از شهرهای ماوراءالنهر خراسان قدیم در سال 257 هجری قمری برابر با 870 به دنیا آمد،(1) و به همان جا منسوب گشت و فارابی نامیده شد: می گویند پدرش از امرای لشگریان طاهریان در خراسان بوده است. ابونصر دوران کودکی را در موطن اصلی خود گذراند، وتحصیلات ابتدایی را نیز در همان جا به انجام رسانید و به طور مسلم دارای هوش و استعداد ذاتی استثنایی بوده است.

1- در اینکه فاراب از بالد خراسان قدیم است یا از شهرهای بلاد ترک بین مورخین و نویسندگان تراجم احوال اختلاف نظر است. این ندیم نویسنده کتاب الفهر ست که مهمترین سند تاریخی است معتقد است که فاراب از بلاد خراسان و ماوراءالنهر است. با توجه به اینکه ابن ندیم در زمان شهرت نابغه بزرگ و اندیشمند بلند پایه زمان خود یعنی فارابی ضمن اشتغال به کار فروش کتاب دست اندر کار تهیه کتاب الفهر ست بود. و طبعاً توجه خاص به تحقیق در شرح حال رجال برجسته علمی و بیان کتب نویسندگان داشته است به طور مسلم نمی توانسته از دقت دربیان و تشریح احوال نادره زمانش ابونصر فارابی غافل بماند. و بر اساس حد سیاست دیگران حتی موطن و محل تولد او را بیان کند. نظریه دیگر منسوب به ابن حوقل می باشد او می گوید فاراب یا اطرار از بلاد ترک است به نظر  اینجانب  این گفته نمی تواند مخالف نظریه ابن ندیم باشد زیرا زبان محلی مردم شهرهای ماوراءالنهر در آن زمان اکثر ترکی بوده و هنوز هم اکثراً به لهجه ترکی یا ترکمن تکلم می کنند. با توجه به اینکه فارابی غالباً به لباس و زین ترکها در می امده و تکلم می نموده است به همین عنوان شهرت یافته است وابن حوقل نیز با توجه به همین شهرت گفته است فاراب از بلاد ترک است. و اصولاً عنوان طرخانی لقبی است که در زمان سامانیان به نزدیکان امراء سامانی داده می شده و عنوان پدرش بوده.

(1) منابع مورد اطمینانی که دربارة زندگی و شرح حال و دوران کودکی او مطالبی نوشته اند بسیار اندک و اگر هم وجود داشته ما از آن اطلاعاتی نداریم. اصولا مطالب مذکور در این منابع نیز غالباً مشابه یکدیگر است و در حدی نیست که ذهن نقادرا ضمن تجزیه و تحلیل موضوع ارضا نماید باید گفت که درمیان دانشمندان قدیم رسم نبوده که در تشریح احوال خصوصی خود چیزی بنویسد. و آیندگان را از حد سیاست و گمان و خیالپردازی برهانند.

تنها کسی که اقدام به چنین امری از میان دانشمندان نموده و شاگردان او هم درباره زندگی او به تفصیل مطالبی نوشته اند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی

دانلود تحقیق زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط


دانلود تحقیق  زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

 

مشخصات این فایل
عنوان: زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 40

این مقاله درمورد زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط می خوانید :

ولادت
استاد شحّات محمد انور قارى مسجد امام رفاهى در روز 1 ژوئیه 1950میلادى در روستاى کفرالوزیر که مرکزى دور افتاده در استان قهلیه است در یک خانواده کم جمعیت متولد شد. بیش از 3 ماه از ولادت او نگذشته بود که پدرش وفات یافت و کودک خردسال نتوانست لذت پدر داشتن را بچشد. او در حالى که طفل خردسال و یتیمى بود با امواج زندگى و گردش روزگار با همه شیرینىها و تلخى هایش مواجه شد.
و چون هیچ مهر وعطوفتى مانند مهرمادرى نیست، مادرش فرزند کوچک را به دامن گرفته و براى اقامت در منزل پدرش رهسپار شد تا با دائى هاى او زندگى کند چرا که دائى او وى را همچون پسر خود در برمىگرفت و بهترین امانت دار او بود،او به یادگیرى و حفظ قرآن اقدام کرد او در مکانی قرار گرفته بود که تأثیر زیادى در رشد و نمو او داشت. وی به واسطه دائى اش از محضر استاد حلمى محمد مصطفى در حفظ قرآن کریم مستفیض شد و در سن هشت سالگی حافظ قرآن گردید. وقتى به سن 10 سالگى رسید دائى اش او را به یکى از روستاهاى مجاور(کفرالمقام ) برد تا تجوید قرآن را به دست مرحوم استاد سید احمد فرارحى که سرپرستى او را به عهده داشت  و رعایت واهتمام خاصى به او داشت فرا گیرد چرا که استعدادى که او را شایسته مى ساخت تا یکى از مشهورترین قاریان مصر بلکه همه جهان باشد را در خود داشت، استاد شحّات خاطرات ایام کودکى را اینگونه به یاد مى آورد:
" در آن دوره من با حفظ کردن قرآن کریم سعادتى وصف ناشدنى یافتم مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء یادگیرى تجوید آن، و به خاطراین که صداى زیبائى داشتم واداءِ لحن من شبیه اداء قاریان بزرگ بود بر هم دوره اى هایم پیشى گرفته و در میان آنان به استاد کوچک شناخته مىشدم و این موضوع  ایشان را خشنود مى ساخت، هم کلاسى هایم در مکتب به دنبال فرصت بودند که استاد مشغول کارى شود تا از من بخواهند که با تجوید، آیات قرآن را برایشان بخوانم و چنان مرا تشویق مى کردند که گویى من قارى بزرگى هستم، و یک بار استاد از دور صداى مرا شنید، همانجا ایستاد و به من گوش مى داد تا این که از تلاوت فارغ  شدم و از آن پس اهتمام بیشترى به من مى کرد و تمرکز بیشترى به من داشت چرا که آینده خوب  و روشنى را از من متوقع بود. به یاد مى آورم که در ضمن یادگیرى قرآن کریم براى همکلاسى هایم، زیاد تلاوت مىکردم روزى یکى از ایشان فکرى کرد، او یک قوطى کبریت تهیه کرد و جعبه آن را توسط یک نخ بلند به کِشُو آن متصل کرد، من یک قسمت را در مقابل دهانم مى گرفتم و مىخواندم گویى که میکرفون است و هر یک از دوستانم قسمت دیگر را به گوش مى چسباندند تا طنین صدا را از آن بشنوند که زیبا و قوىّ مىشد…
همه اینها راه و هدفم را در حالى که طفلِ خردسالى بودم مشخص کرد و باعث شد که من هر راه و هر وسیله اى را که بواسطه آن از قرآن کریم متمکّن مىگردیدم را جستجو کنم که از دستم نرود، بالاخص پس از آن که جوانى شدم و بعد از وفات دائى ام که سرپرستى خانواده را به عهده داشت من باید به خود و مادر و پدر بزرگم تکیه مىکردم، هر گاه مى شنیدم یکى از بزرگان فوت کرده است و از یکى از مشاهیر قُرّاء براى احیاء مجلس عزا دعوت به عمل آمده من در حالی که طفل 12 الى 15 ساله اى بودم به مکان عزا مى رفتم تا به قرآن گوش فرا دهم  و از قارى چیزى یاد بگیرم و در فضاى آن مناسبت قرار بگیرم تا این که اگر به چنین مجلسى دعوت شدم مثل همین مشاهیر باشم."

رقابت
استاد جوده ابوالسعود و السعید عبدالصمد الزناتى و الشیخ جمدى الزامل کسانى بودند که با حضورشان آتش رقابت را درمنطقه شعله ور کردند، ولى حقیقت این است که استعداد این جوان مستعد ناگهان درخشید و در آن میان او را منحصر به فرد کرد و به مقامى انکار ناشدنى رسید و على رغم سن کم؛ مانند یک قارى بزرگ که تمامى سر انگشتان به سوی او نشانه رفته است، درخشید و اینها همه قبل از 20 سالگى بود.
ابتداى کار استاد شحّات با هر میزانى که بسنجیم ابتداى سختى بود، دگرگونى هاى زندگى به کودکى که هنوز نیاز داشت تا کسى دستش را بگیرد و سفره مهربانى برایش بگسترد و حصار عطوفت اطرافش بکشد به او رحم نکرد بلکه به جاى اینها بى خوابى و شب بیدارى را راه رسیدن دانست و به راستى چگونه چشمان او آرام بگیرد و بخوابد در حالی که باید به یک خانواده کامل خرجى بدهد، بنابراین شروع  به پاسخگویى دعوتهایى مىکرد که از هر جا به سمت او روان شده بود این در حالى بود که پسرى 15 ساله بود قرآن کریم را در همه روستاهاى شمال مصر با دستمزد کمى مىخواند دستمزدى که از سه چهارم یک جُنیه(واحد پول مصر) تجاوز نمىکرد، چرا که مَحفل در مرکز(میت غمر) بود که به ماشین نیاز داشت و گاهى (اگر لازم مى شد که ماشینى از هر نوع که مى خواهد باشد اجاره شود) به هفت جُنیه مى رسید بنابراین از آنجا که باز مى گشت باقیمانده دستمزدش را به جدّ و مادرش تقدیم مىکرد، دعوتها پیاپى به او مى رسید دعوتهایى که او را بر تحمل سختیهایى که در راه رسیدن به زندگى با شرافت و کرامتى که تاج عزّت و کرامتِ تلاوت قرآن کریم برفرق آن مىدرخشید شجاع  و صبور مىساخت.
استاد شحّات توانست درزمان بسیار اندکى از خود یک شخصیت قوى بسازد و در این امر آنچه خداوند در او از بلند نظرى و عزت نفس و روشن بینى و هوش  قوى به ودیعت گذارده بود او را کمک مى کرد.
 
ملحق شدن به رادیو
این چنین جوانى که مرتباً مى درخشید و قرآن کریم از حنجره او مانند آب جارى در آب راه، جریان داشت و شهرت او بر سن او بسیار سبقت گرفته بود شایسته بود تا رئیس مرکز شهر(میت غمر) در سبعینات دعوت نامه اى به او بفرستد که او را به یکى از مناسبتهاى دینى که مرحوم دکتر کامل البوهى اولین رئیس رادیو در آن حضور داشت فرا مىخواند و این در سال 1975 بود استاد شحات مىگوید:
"من دوست کارمندى در مجلس شهر میت غمر داشتم او به من گفت: رئیس مرکز براى مراسم افتتاحیه یک محفل دینى، تو را دعوت کرده است که مسؤولین بلند پایه و رئیس رادیو در آن حضور دارند و محفل در مسجد زنفلى در شهر میت غمر برگزار خواهد شد من قبول کردم و رفتم، وقتى مرحوم دکتر البوهى صداى مرا شنید گفت: شما با این استعداد چرا اقدام نمىکنى که در رادیو قرائت کنى؟  و مرا تشجیع کرد… من رفتم و تقاضا نامه اى نوشتم و نامه اى با تاریخ آزمون برایم آمد، طبق تاریخ رفتم ولى هیئت داوران على رغم اعجاب شدیدشان نسبت به خواندن من گفتند: تو باید یک مدّت براى فراگیرى نغمه ها و دستگاه ها کلاس ببینى من از استاد محمود کامل و استاد احمد صدقى از چگونگى کار سوال کردم ایشان مرا به آموزشگاه موسیقى راهنمائى کردند من 2 سال رفتم و همه مقامات موسیقى را با کیفیت عالى فرا گرفتم و در 1979 تقاضا نامه را دوباره نوشتم … سرانجام موفق شده و برنامه اى براى تلاوت هایم به من داده شد و از آن پس به رادیو راه یافتم."
 سفر به کشورها
شحات انور پس از آن که پایه شهرت خود را بنا نهاد بر او تکیه زد تا آزادانه بناى خود را چیده و با رفتن و جستن مجد و عظمت بیشتر در سراسر دنیا آن را بپوشاند، هیچ قارّه اى از دنیا نبود مگر این که در ماه مبارک رمضان از سال 1985 تا1996 به آنها مسافرت کرد، بارها از طرف وزارت اوقاف مصر و بسیارى از اوقات به دعوتهاى خصوصىِ میلیونها نفر از دوستداران قرآن کریم در خارج مصر( لندن، لوس آنجلس، آرژانتین، اسپانیا، فرانسه، برزیل، دولتهاى حاشیه خلیج فارس، نیجریه، زَئیر، کامرون و بسیارى از دولتهاى آسیائى مخصوصاً ایران) که به او وابسته شده اند، به آن کشورها سفر کرد و به قول خودش در همه این مسافرتها جز رضاى خداوند و بهروزى مسلمین در هنگام تلاوت آیات قرآن مجید، نیّت دیگری نداشته است.

بخشی از فهرست مطالب مقاله زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

نمونه هایی از تلاوت استاد عبدالباسط

 زندگینامه
سفرهای استاد
یک خواب عجیب
استاد محمد محمود طبلاوى
ولادت
 استعداد و شروع شهرت
 ملحق شدن به رادیو
خارج از مصر
دعوت ها و مسافرت ها
ولادت و نسب
 زیارت ازمزار بانو زینب(س)
معرفى عبدالباسط به رادیو
دیدار از کشورها
 بیمارى و وفات
زندگینامه استاد محمد رفعت
استاد محمود على البناء
 اولین قرائت در رادیو
سفر به کشورها
 وفات
 استاد راغب مصطفى غلوش
 از مسجد حسینى تا رادیو
 گروهبان و قارى رادیو
 سفر به دول مختلف دنیا
رقابت
ملحق شدن به رادیو
 سفر به کشورها

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

دانلود تحقیق زندگینامه امام رضا (ع)

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق زندگینامه امام رضا (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگینامه امام رضا (ع)


دانلود تحقیق زندگینامه امام رضا (ع)

 

مشخصات این فایل
عنوان: زندگینامه امام رضا (ع)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 15

این مقاله درمورد زندگینامه امام رضا (ع) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله زندگینامه امام رضا (ع) می خوانید :

 اخلاق و منش امام
خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی نمود.
یکی از یاران امام می گوید: هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود. هرگز ندیدم به کسی ازخدمتکارانش بدگوئی کند.  خنده او قهقه نبود بلکه تبسم می فرمود. چون سفره غذا به میان می آمد, همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند. شبها کم می خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می گذراند. بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک, مخفیانه به فقرا کمک می کرد. (5) یکی دیگر از یاران ایشان می گوید: فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می کرد ،  خود را می آراست (لباسهای خوب و متعارف می پوشید). (6) شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم. (7)
شخصی به امام عرض کرد به خدا سوگند هیچکس در روی زمین ازجهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی رسد. امام فرمودند: تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت. (8)
مردی از اهالی بلخ می گوید: در سفر خراسان با امام رضا( علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند.امام فرمود: ساکت باش, پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است. (9)
یاسر خادم حضرت می گوید: امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد و در پاسخ او می گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن گرامی می فرمود: بگذارید غذایشان تمام شود. (10)
یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجی راه را تمام کرده ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در انجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده ام. امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت واز پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود. این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی.
آن شخص نیز دینار ها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینار ها نبیند؟ فرمود: تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم .(11)

امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می داشتند.
یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می گوید: روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه ای دید و پرسید این کیست ؟ عرض کردند: به ما کمک می کند و به او دستمزدی خواهیم داد.امام فرمود: مزدش را تعیین کرده اید؟ گفتند: نه هر چه بدهیم می پذیرد.امام برآشفت و به من فرمود: من بارها به اینها گفته ام که هیچکس را نیاورید مگر انکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد, کاری انجام می دهد, اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می کند مزدش را کم داده ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی, هر چند کم و ناچیز باشد؛ می فهمد که بیشتر پرداخته ای و سپاسگزار خواهد بود. (12)
خادم حضرت می گوید: روزی خدمتکاران میوه ای می خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از آن بی نیاز هستید, آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید.
مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام :          
امام فرمودند : دوست هرکس عقل اوست و دشمن هرکس جهل و نادانی و حماقت است.  
امام فرمودند : علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سئوال است, پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امرچهار طایفه دارای اجر می‌باشند :
1- سئوال کننده            2- آموزنده  
3- شنونده                   4- پاسخ دهنده
امام فرمودند : مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است.
امام فرمودند : چیزی نیست که چشمانت آنرا  بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است.
امام فرمودند :  نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است.

شهادت امام :
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی‌که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا ( علیه السلام ) به شهادت رسیدند .
تدفین امام :
به قدرت و اراده الهی امام جواد ( علیه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان,  بدن مطهر ایشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.

بخشی از فهرست مطالب مقاله زندگینامه امام رضا (ع)

نام ،لقب و کنیه امام :
 پدر و مادر امام :
 تولد امام :
 زندگی امام در مدینه :
امامت حضرت رضا (علیه السلام ) :
 اوضاع سیاسی :
 سفر به سوی خراسان :
حدیث سلسلة الذهب :
 ولایت عهدی :
 جنبه علمی امام :
 اخلاق و منش امام
مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام :          
شهادت امام :
تدفین امام :

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگینامه امام رضا (ع)

زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

اختصاصی از فی موو زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص


زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

فهرست مطالب

صفحه

ردیف

1

مقدمه

3

زندگینامه

17

فعالیتهای شهید محلاتی پس از انقلاب

19

ویژگیهای شهید محلاتی در دوران دفاع مقدس

21

ویژگیهای اخلاقی

22

چگونگی شهادت

23

منابع و مأخذ

 


مقدمه

انسانها همواره در روند زندگی خود، برای این که بتواند به مقاصد و اهداف متعالی خود برسند، نیازمند شاخصهایی هستند تا در سیر خود، به سوی مقصود، از خظر انحراف مصون باشند. در تمام ادیان الهی، وجود راهنما و دلیل راه و «الگو»یی که پیش روی مؤمنان، و برای آنها مطرح شود، ضرورتی انکارناپذیر است.

در دین مبین اسلام نیز وجود الگو و اسوه، به شکلی اساسی بیان گردیده و وجود مقدس «رسول اکرم (ص)» به عنوان «اسوة حسنه» معرفی شده اند.

پس از آن حضرت، اهل بیت او شایستگی الگو و نمونه شدن را دارند. از این حیث، در میان ادیان و مذاهب گوناگون- هرکدام به نوعی از مسیر متسقیم الهی منحرف هستند. تنها «شیعه اثنی عشری» توفیق هدایت دارد و به «چهارده خورشید» فروزان هدایت چشم دوخته و از وجود پرفبض آنان بهره مند می باشند.

امروز استکبار جهانی، با استفاده از علوم روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و به کارگیری ابزارها و شیوه های متنوع تبلیغاتی، سعی در تلقین الگوها خود به قشر جوان در دنیا، بویژه در کشورهای مسلمان دا دادر


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

زندگینامه استاد شهریار

اختصاصی از فی موو زندگینامه استاد شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه استاد شهریار


زندگینامه استاد شهریار

نام فایل :زندگی نامه استاد شهریار

فرمت :word

شرح :

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود. 

 

گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این  دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.

 

شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـفیه می شود. غالـب غـزل هـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است. 

 

بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه، و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد. 

شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزل هـای   ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن  مشـروح است و زمان...


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه استاد شهریار