فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد پیوند زبان و شخصیت

اختصاصی از فی موو مقاله در مورد پیوند زبان و شخصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد پیوند زبان و شخصیت


مقاله در مورد پیوند زبان و شخصیت

لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:16

مقدمه:

چگونه بنویسیم که خواننده از ابتدا تا انتهای داستان همراه نویسنده حرکت کند و نه تنها همراه نویسنده باشد که با لذت و بدون اینکه یک لحظه کتاب را از خود جدا کند، پا به پای نویسنده جلو رود.

شخصیت های یک داستان چگونه پرورانده شوند که خواننده احساس کند، شخصیت های خیالی داستان، افرادی هستند صاحب پوست، گوشت و خون که حتی صدای نفس کشیدنشان شنیده می شود و بعد از کنار گذاردن کتاب، آن ها را زنده تر از اطرافیان خود ببیند و آن گونه با دنیای کتاب ارتباط برقرار کند که ارتباطش با محیط اطراف بریده شود.

یکی از عواملی که مخاطب با داستان ارتباط نزدیکی برقرار می کند، گفتگو است. حال این گفتگوها یا گفتگوی شخصیت ها با یکدیگر است یا گفتگوی درونی شخص با خودش.

در روند داستان هر چه حضور نویسنده نامرئی تر باشد و خواننده با پیش روی داستان و یا گفتگوی شخصیت ها ارتباط وقایع را درک کند، داستان جذاب تر است. حال این که، گفتگوها چطور پرورده شوند، بسته به درک نویسنده از موقعیت افراد در اجتماع دارد نویسنده تازه کار نثرش یکدست است و تمام شخصیت های داستانش یک جور یا نامتناسب با موقعیت اجتماعی شان حرف می زنند، همین امر مانع از آن می شود که مخاطب ارتباط نزدیکی با داستان برقرار کنند.

مقدمه:

حسن عابدینی در انتقاد از داستان های علی محمد افغانی این گونه می نویسد:

«شخصیت ها به شیوه ای رئالیستی پرداخت نشده اند، اعمال آنان باور نکردنی است و گفتارشان با وضعیت روحی و زیستی شان منطبق نیست. مثلا روستاییان همچون اقتصاددانان و سیاستمداران درباره اقتصاد، ماشینی کردن کشاورزی و اصول بهره کشی بحث می کنند.»( عابدینی حسن 1386؛ 532)

 

مقدمه:

چگونه بنویسیم که خواننده از ابتدا تا انتهای داستان همراه نویسنده حرکت کند و نه تنها همراه نویسنده باشد که با لذت و بدون اینکه یک لحظه کتاب را از خود جدا کند، پا به پای نویسنده جلو رود.

شخصیت های یک داستان چگونه پرورانده شوند که خواننده احساس کند، شخصیت های خیالی داستان، افرادی هستند صاحب پوست، گوشت و خون که حتی صدای نفس کشیدنشان شنیده می شود و بعد از کنار گذاردن کتاب، آن ها را زنده تر از اطرافیان خود ببیند و آن گونه با دنیای کتاب ارتباط برقرار کند که ارتباطش با محیط اطراف بریده شود.

یکی از عواملی که مخاطب با داستان ارتباط نزدیکی برقرار می کند، گفتگو است. حال این گفتگوها یا گفتگوی شخصیت ها با یکدیگر است یا گفتگوی درونی شخص با خودش.

در روند داستان هر چه حضور نویسنده نامرئی تر باشد و خواننده با پیش روی داستان و یا گفتگوی شخصیت ها ارتباط وقایع را درک کند، داستان جذاب تر است. حال این که، گفتگوها چطور پرورده شوند، بسته به درک نویسنده از موقعیت افراد در اجتماع دارد نویسنده تازه کار نثرش یکدست است و تمام شخصیت های داستانش یک جور یا نامتناسب با موقعیت اجتماعی شان حرف می زنند، همین امر مانع از آن می شود که مخاطب ارتباط نزدیکی با داستان برقرار کنند.

مقدمه:

حسن عابدینی در انتقاد از داستان های علی محمد افغانی این گونه می نویسد:

«شخصیت ها به شیوه ای رئالیستی پرداخت نشده اند، اعمال آنان باور نکردنی است و گفتارشان با وضعیت روحی و زیستی شان منطبق نیست. مثلا روستاییان همچون اقتصاددانان و سیاستمداران درباره اقتصاد، ماشینی کردن کشاورزی و اصول بهره کشی بحث می کنند.»( عابدینی حسن 1386؛ 532)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد پیوند زبان و شخصیت

تحقیق درباره شخصیت وحقوق زن در اسلام

اختصاصی از فی موو تحقیق درباره شخصیت وحقوق زن در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شخصیت وحقوق زن در اسلام


تحقیق درباره شخصیت وحقوق زن در اسلام

فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات:  39  صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

 

مقاله حاضر به یکى از مباحث روز مى‏پردازد . فمینیسم ، جریانى است خزنده که از متن تفکرات فلسفى و ایدئولوژى غرب برخاست و با طرح ایده‏ها و شعارهاى به ظاهر حق مدارانه درباره زنان ، توانست به سرعت در سطح دنیا انتشار یابد و کشورهاى اسلامى را فرا بگیرد .

 

استکبار جهانى و صهیونیسم براى مقابله با اسلام و تضعیف پایه‏هاى آن و کنترل جوامع اسلامى ، با طرح بلند مدتى پا به عرصه گذاشته است و سعى دارد با نابودى نظام خانواده ، عملاً اجتماع مسلمین را دچار تشتت و گسست نماید ، وحدت و وفاق ملى و مذهبى را از بین ببرد و در نهایت ، به تسخیر کامل کشورهاى اسلامى و استفاده از منابع غنىِ فرهنگى ، اجتماعى و اقتصادى مسلمانان بپردازد .

 

یکى از مهم‏ترین حربه‏هاى دشمن ، دامن زدن به مسائل حقوقى زنان ، به ویژه در جوامع اسلامى است . استکبار با آگاهى از سنت‏هاى قومى ، قبیله‏اى و مذهبى کشورهاى اسلامى و حساسیت‏هاى مسلمانان در مورد زن ، به تبلیغات مسموم و همه جانبه در سطح وسیع پرداخته ؛ تا ضمن خشن و غیر منصفانه جلوه دادن چهره اسلام نسبت به مسائل زنان ـ به ویژه حقوق اقتصادى از قبیل ارث ، دیه و نفقه ـ به شبهه افکنى نسبت به آموزه‏هاى مترقى اسلام بپردازد .

 

در این مجال ، وظیفه علما ، روشنفکران ، محققان و دین پژوهان ، بسیار خطیر و حیاتى است . آنان مى‏بایست ضمن دفاع عقلایى از دین و آموزه‏هاى دین و تبیین و به زبان روز در آوردن معارف دینى و اعتقادات اسلامى ، نیازها و خلاءهاى فکرى جامعه ، به ویژه قشر جوان ، را بر طرف کنند و از آن سو ، ضمن کنترل ، بررسى و نقد ایده‏ها ، تفکرات و فرهنگ‏هاى صادراتى غرب ، حقیقت و ماهیت واقعى آنها را بر ملا سازند ؛ تا جوان مسلمان فریب ظاهر زیباى آنها را نخورد . کشورهاى صنعتى غربى در امر بسته بندى صنایع غذایى نسبت به ما چند گام جلوترند . آنها از این تکنولوژى در بسته بندى عقاید خود نیز استفاده مى‏کنند . جریان فمینیسم یکى از صدها کالاى بسته بندى شده‏اى است که وارد کشورهاى اسلامى شد ؛ اما بافت دینى و مذهبى این کشورها اجازه فعالیت را به آن نداد . فمینیسم براى بقا و دوام خود از یک سو و ترویج و تکثیر خود از سوى دیگر ، قالب عوض نمود و در شکل و بسته‏بندى جدیدى به نام «فمینیسم اسلامى» وارد کشورهاى اسلامى شد ؛ تا با اسم اسلام ، به مبارزه با اسلام بپردازد . هوشیارى ، دقت ، تبیین ، تفسیر و نقد منطقى تبلیغ و ترویج فراگیر ، از لوازم کار پژوهشگران ، استادان و مسئولان در راه مبارزه فرهنگى و عقلانى با این پدیده است . نیز غناى فرهنگ و تمدنِ مذهبى ـ ملى ما بهترین پشتوانه علمى و مهم‏ترین منبع این مقاله براى نقد و بررسى و طرد این‏گونه محصولات غربى است .

 

این مقاله در صدد آن است تا ضمن معرفى فمینیسم و نحله‏هاى آن و برنامه‏ها و اهداف آن از یک سو و بیان دیدگاه متعالى اسلام ، به ویژه درباره مسائل زنان ، از سویى دیگر ، ضمن دفاع از آموزهاى دینى ، به نقد اهداف و آرمان‏هاى فمینیسم بپردازد و بیان کند که اسلام و فمینیسم از لحاظ ایدئولوژى و جهان‏بینى ، اصلاً با هم قابل قیاس نیستند و بر فرض قیاس ، مانند دو قطب مخالف‏اند که هیچ‏گاه با هم تلفیق نمى‏شوند و مولودى به نام فمینیسم اسلامى را خلق نخواهند کرد .

 

________________________________________

فمینیسم چیست؟

 

فمینیسم ، جنبشى سازمان یافته براى دست یابى به حقوق زنان و ایدئولوژى‏ایى براى دگرگونى جامعه است ؛ که هدف آن ، صرفا تحقق برابرى اجتماعى زنان نیست ، بلکه رؤیاى دفع انواع تبعیض و ستم نژادى را در سر مى‏پروراند .

 

همه گرایش‏هایى که زیر چتر گسترده این جنبش گرد آمده‏اند ، در این باورند که زنان با بى‏عدالتى و نابرابرى روبه‏رو شده‏اند ؛ اما درباره علل ستم بر آنان ، تحلیل‏هاى مختلفى ارائه مى‏دهند و بر همین پایه ، راهبردهاى متفاوتى نیز پیشنهاد مى‏کنند .

 

نخستین بار ، واژه فمینیسم (Feminisme) در یک متن پزشکى به زبان فرانسه ، براى تشریح گونه‏اى وقفه در رشد اندام‏ها و خصایص جنسى بیماران مردى به کار رفت که تصور مى‏شد از خصوصیات زنانه یافتن بدن خود در رنج بود . سپس الکساندر دوما ، نویسنده فرانسوى ، این واژه را در جزوه‏اى با عنوان «مرد و زن» ، درباره زناى محصنه و زنانى به کاربرد که به گونه‏اى ظاهرا مردانه رفتار مى‏کردند .(1)

 

فمینیسم به عنوان یک اصطلاح سیاسى ، از سال 1837 م . وارد فرهنگِ فرانسه شد . این واژه هر چند در ارائه چهره‏اى کلى و منهاى مشخصه‏هاى یک مکتب سیاسى - اجتماعى ، واژه‏اى گویا است ؛ اما با دارا بودن این کلیت مفهومى ، از مؤلفه‏ها و شناسه‏هاى معرفى یک تفکر خاص ، تهى مى‏باشد . براى فهم معناى خاصِ اراده شده از فمینیسم ، به پسوند آن نیاز است و این پسوندها هستند که تعیین کننده نوع گسترش ، مشخصه‏ها و اهداف خاص آن مى‏باشند و بدین ترتیب است که مثلاً فمینیسم رادیکال از فمینیسم سوسیالیست متمایز مى‏گردد .(2)

 

در مباحث آکادمیک ، فمینیسم به معناى اعم ، شامل هر گونه مطالبات حقوقى و اجتماعى زنان است ؛ اما آن‏چه امروز به عنوان فمینیسم مطرح مى‏شود ، فمینیسم به معناى اخص است که جنبشى کاملاً سیاسى - ایدئولوژیکى و حمایت شده از کانون‏هاى خاص در جهان است .

 

بهتر آن است که بگوییم فمینیسم قبل از آن‏که یک مکتب و ایدئولوژى مستقل باشد ، یک وجه اجتماعى براى احقاقِ حقوق زنِ مظلوم در اروپا و غرب است .

 

در دهه 1840 م . ، جنبش حقوق زنان در ایالات متحده ظهور کرد و به فعالیت در جهت تبیین جایگاه زن در جامعه آمریکا

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شخصیت وحقوق زن در اسلام

دانلود تحقیق روانشناسی رشد شخصیت

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق روانشناسی رشد شخصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق روانشناسی رشد شخصیت


دانلود تحقیق روانشناسی رشد شخصیت

بحث و تحقیق را در روان شناسی می توان هم به صورت تحلیلی انجام داد، هم به صورت تألیفی یا ترکیبی. بحث تحلیلی که در روان شناسی عمومی و تجربی معمول است به این صورت است که حالات و فعالیت های گوناگون روانی را به اعتبارهایی دسته دسته کرده و آن ها را زیر عناوینی چون احساسات، تذکارات، تصورات، تصدیقات ذهنی تمایلات و انگیزه ها، عواطف و هیجانات،  افعال ارادی وجزآن .... درآورده و هر دسته را جداگانه مورد بررسی و تحقیق قرار دهند و قوانین کلی آن را معلوم دارند.

شک نیست که این تحلیل عملی است انتزاعی، زیرا هیچ حالت یا فعالیت روانی وجود ندارند که با حالات و فعالیت های روانی دیگر آمیختگی یا بستگی نداشته باشد ومستقلاً تجلی نماید، و هیچ فرد آدمی نیست که منحصراً احساس باشد، یا تصور باشد یا عاطفه یا تمایل ... باشد، بلکه این ها همه را با هم است، یعنی وجود او معجونی است ساخته شده از همه این حالات و استعدادها و صفات وخصال مختلف بدنی و روانی که با یکدیگر آمیختگی پیدا کرده ، در یکدیگر فرورفته و از کثرت بوحدت تبدیل گردیده هیأت یا شخص واحدی را بوجود آورده اند .

بحث ترکیبی در روان شناسی عبارت خواهد بود از بررسی وتحقیق درباره کل این وجود، وجودی که ما ازآن به لفظ شخص یا شخصیت تعبیر می کنیم – و همچنین از اختلافاتی که افراد آدمی یا گروه هایی ازآنان از این حیث با یکدیگر دارند. بدین جهت این بحث را دربرابرروان شناسی عمومی، شخصیت شناسی یا روان شناسی شخصیت  می نامیم.

بحث تحلیلی و بحث ترکیبی هردو در روان شناسی لازم و مفید هستند. بحث تحلیلی در واقع با توجه به قاعده دومی که دکارت در روش تحقیق  متذکر گردیده است صورت می گیرد ومطالعه و تحقیق را تسهیل می کند و قواعد و اصول کلی بدست می دهد . بحث ترکیبی معلوم می دارد که ارتباط و بستگی آن حالات و فعالیت روانی با یکدیگر چیست و آن ها چگونه شخصیت هارا تشکیل می دهند و این شخصیت ها یا «تیپ » های شخصیت چه اختلاف هایی با هم دارند. باری در بحث تحلیلی «آدمی» منظور و موضوع است و در بحث ترکیبی افراد آدمیان. از این رو می توان گفت که نسبت روان شناسی عمومی به شخصیت شناسی مانند نسبت فیزیولوژی عمومی است به جانور شناسی.

در فیزیولوژی عمومی اعمال حیاتی حیوان زنده هرکدام جداگانه به طور کلی مورد مطالعه و بررسی است قطع نظر از خصوصیتی که در انواع مختلف حیوانات ممکن است داشته باشند؛ در صورتی که جانورشناسی موضوعش انواع حیوانات و چگونگی جریان اعمال حیاتی درهریک از آن انواع است: فیزیولوژی، تنفس، جریان خون، گوارش .... را به طور کلی در موجود زنده مورد تحقیق قرار می دهد و کار ندارد به این که این اعمال حیاتی در هر یک از انواع حیوانات بچه کیفیتی جریان دارند و چگونه برروی هم افرادی بوجود می آورند که نوعاً متفاوتند. در صورتی که درجانورشناسی اسب وسگ و مرغ ومارو ماهی .... وچگونگی جریان آن اعمال درهریک از این انواع جانوران موضوع بحث است.

پیدا است که اطلاع ما از فعالیت های روانی آدمی و بدست آوردن قوانین آن ها که موضوع روان شناسی عمومی هستند برای شناخت افراد آدمی یا گروه های مختلف آنان یعنی برای شخصیت شناسی کمکی شایان بلکه مقدمه ای ضروری خواهد بود .

مبانی اختلاف شخصیت ها

بنا بر آنچه گذشت همه آدمیان از حیث داشتن شخصیت– به معنی وسیعی که در روان شناسی باین کلمه داده شده است – با یکدیگر همانندند، یعنی هر کسی شخصیتی دارد. ولی این شخصیت یا خویشتن در همه یکسان نیست، بلکه در هر کس بصورتی خاص درمی آید و او را از دیگران ممتاز می سازد. اختلافاتی که افراد آدمی با یکدیگر دارند بحدی است که نمی توان از میان آنان حتی دو فرد یافت که از هرحیث مثل و مانند هم باشند. این اختلافات که مبنای اختلاف شخصیت ها هستند ، هم بدنی هستند وهم روانی.

1- اختلافات بدنی -  «تأثیر وراثت و محیط » خواهیم دید نیمی از کروموزم های پدر و نیم از آن مادر که نطفه را تشکیل می دهد از روی قاعده و ترتیب معین بمیان نمی آیند، یعنی هر دفعه معلوم نیست کدام کروموزمها از سلول جنیس پدر و کدام کرومومخا از سلول جنسی مادر در تشکیل نطفه شرکت دارند . ازینرو ترکیبات مختلفی که کروموزمها حاصی می کنند بقدری زیاد است که می توان گفت یک ترکیب معین کروموزمها و ژن ها دوبار تکرار نخواهد شد ، یعنی دو فرد کاملا همانند تقریباً هیچگاه بوجود نخواهند آمد، مگر بطور استثناء و این استثناء بقدری نادر است که می توان آنرا نادیه گرفت. ا ختلاف بدنی آدمیان از رنگ پوست بدن وبلندی و کوتاهی قامت و چگونگی قیافه است تا ساختمان اعضای درونی بدن، مانند قلب و ششها و جهاز گوارش و سایر امعاء و احشاء ومغز وغده های بسته و جز آن؛ و همچنین است اختلاف آنها از حیث چگونگی عمل این اعضاء و آنچه به لفظ متابولیسم یا  سوز وس از تعبیر می وشد که در همه یکسان جریان ندارد. چنانکه مثلاً دستگاه گوارش در یکی قوی است دردیگری ضعیف است، جذب غذا و از آن خود ساختن آن در یکی نیروی نسبتاً کمی لازم دارد و در دیگری نیروی بیشتری می خواهد. همچنین است واکنشهای عصبی و دوری و نزدیکی آستانه تحریک پذیری که در همه یکسان نیست . باری هم ساختمان اعضاء درونی بدن و هم عملی که انجام یم دهند در هر فردی صورتی مخصوص دارد. پایه اصلی این اختلافها و بسیاری دیگر ارث کروموزمی است که هر کس از والدین واجداد خود بدست آورده است بشرحی که در فصل وراثت و محیط خوا هد آمد.

2- اختلافات روانی – آدمیان از حیث جنبه روانی، یعنی استعدادهای ذاتی و چگونگی احساسات و افکار و عواطف .... نیز باهم فرق دارند. برای روشن شدن این اختلاف   بی فایده نخواهد بود این فعالیتهای روانی را به اجمال از نظر بگذرانیم .

الف- می دانیم که نخستین وسیله ارتباط ما با عالم خارج حواس ظاهر ما است. و نیز   می دانیم که توانائی یا برد این حواس در همه افراد یکسان نیست وادراکات حسی که بر پایه مشهودات حسی قرار دارند در همه بیک درجه از صراحت و دقت نیستند و بهرحال با اختلاف زمینه ذهنی و عاطفی افراد مختلف خواهند بود .

ب- آنچه بذهن سپرده شده و بعد بیاد می آید بصراحت وقت ادراک نخستین نیست ، بلکه اثری است از گذشته که ما آنرا مقدمه قرار می دهیم و هر دفعه از نو می سازیم و این نوسازی، باز بدلیل اختلاف زمینه ذهنی وعاطفی افراد نمی تواند در همه یکسان صورت گیرد . گذشته از این هر یک از مراحل فراگیری مطلب و نگاهداری و یادآوری و بازشناسی و جای دادن آن درگذشته از حیث مدت ودقت در اشخاص متفاوت است.

از حیث نوع حافظه هم، حافظه بصری، سمعی،حرکتی ... افراد با هم فرق دارند. این اختلافها و اختلافهای دیگر نمی تواند در رفتار بی اثر باشد.

ج- تخیل ( چه حضوری، که ادراکات گذشته را در ذهن مجسم می کند، چه اختراعی، که از مدرکات محفوظ در ذهن عناصری را انتزاع کرده مجموعه ای نوینی می سازد که با آن صورت یا هیئت در خارج وجود ندارند ) نیز استعدادی است که در همه بیک درجه از شدت وبیک صورت نیست، و وضع و رفتار آدمیان از این کیفیت نیز متأثر خوا هد بود.

د- آدمی می تواند به تجرید و تعمیم بپردازد و مفاهیم مجگرد و کلی دریابد و قادر است با ینکه مسائل تازه را بیرار تحارب گذشته و معلومات قبلی و بواسطه تصدیق ذهنی و استدلال عقلی حل کند واین کیفیت نمودار هوش و خرد و مهمترین امتیاز او از سایر حیوانات است. این هوش استعدادی است که در همه افراد بیک اندازه بودیعت نهاده نشده است، بلکه درجایت دارد، از هوش سرشار نوابع تا هوش اندک کوته خردان. گذشته از این، جریان افکار در همه مردمان بیک نحو نیست.

     توالی آنها در مردم بدوی یا عامی بیشتر بر مبنای تداعی آزاد است ، یعنی آنچه که در ذهن با هم مجاورت یا مشابهت داشته اند ، چه معقول و مستدل ، چه نامعقول و خرافی ، خود بخود و ماشین وار یکدیگر را دنبال می کنند و بیاد می آیند و چه بسا اعتقاد به موهومات و خرافات را نتیجه می دهند . در صورتی که در مردم دانشمند تداعی غالباً مفید است ، یعنی توالی افکار ومعانی بیشتر برپایه عقل و منطق استوار است . البته در هر دو صورت ، نوع زمینه انفعالی هم درچگونگی تداعی تأثیر فراوان دارد . باری بر کسی پوشیده نیست که کردار و رفتار آدمی تا چه حد زیاد ترجمانچکونگی جریان افکار او هستند .

    نکته دیگر ی که درباره هوش قابل توجه است این است که در اعمال ناشی از هوش سه جنبه می توان تشخیص داد : جنبه ادراک ، جنبه ابداع و جنبه انتقاد. پاره ای اشخاص مطلب را به آسانی درک می کنند ولی قوه ابداع و ابتکارشان ضعیف است ، پاره ای دیگر تخیل بسیار قوی دارند و نظریه های بدیع می آورند ولی جنبه انتقادی شان ضعیف است . جمعی هم هستند که به سهولت متوجه نقص امور می شوند و نقاط ضعف نظریه ها را در می یابند ولی خود از آوردن فکر نو و ابتکار عجز دارند . افرادی که هر سه جنبه در آنها قوی ومتعادل باشد در زمره نوادر و نوابغ محسوب می شوند .

    بنا بر آنچه گذشت، کردار و رفتار آدمیان نمی تواند با درجه و نوع هوششان متناسب نباشد .

      تا اینجا اختلاف آدمیان را از حیث جنبه ادراکی معلوم داشتیم ، اینک باید بدان که آنها از جهت جنبه انفعالی و عاطفی نیز باهم فرق فراوان دارند . این جنبه بر پایه تمایلات یا نیازهای اصلی و غریزی مانند احتیاج به هوا ، به غذا ، به رفع تشنگی ، بخواب و استراحت ، به ارضاء تمایل جنسی ... – قرار دارد . روی این پایه اصلی تمایلات بسیار دیگری – چون عزت نفس ، محبت خانوادگی ، نوعدوستی ، کنجکاوی و عشق بدرک حقایق ، عاطفه اخلاقی ، زیبائی دوستی وحس دینی ... – که اکثراً وجوه به گرائیده همان انگیزه های اصلی هستند بوجود می آیند . و بر این جمله ، در طول زندگی ، تمایلات و عادات دیگری اضافه می گردند ، مانند علاقه به بازیهای گوناگون و به پاره ای تشریفات ، به جمع آوری اشیاء عتیق ، به استعمال دود ، بصرف مشروبات الکلی و بسیاری دیگر ، باضافه تمایلات و آرزوها ، و خوا هشهای سر کوفته و واپس زده که ذخیره ناخودآگاهند.

    این تمایلات یا انگیزه ها تأثیرشان در رفتار آدمی حتی بیش از عوامل ادراکی است که به آنها اشاره کرده ایم .

      گذشته از این، احساسات انفعالی و عواطفی که بالضروره ناشی از این تمایلات هستند، مانند مهر، کین، غم، شادی، رغبت؛ لذت، امید؛ یأس، ترس، خشم، نگرانی ، شگفتی .... ، بنوبه خود انگیزه واقع می شوند و در رفتار تأثیر بسزا دارند . باری چنانکه می دانیم آدمیان از حیث تمایلات ، آرزوها و عادات و انفعالت و عواطف چه خود آگاه و چه ناخود آگاه ، بخصوص از جهت درجه شدت و ضعف آنها با یکدیگر اختلاف فراوان دارند و این اختلاف بوجهی بارز در شخصیت و رفتار آنان منعکس و نمایان است 

      اینک که تأثیر عوامل گوناگون بدنی و روانی را در شخصیت بیان کردیم یا بعبارت دیگر انگیزه های گوناگون رفتار آدمیان را معلوم داشتیم ، لازم است بتأکید فراوان خاطر نشان سازیم که این عوامل هیچکدام منفرداً در کار نیستند، بلکه با یکدیگر همکاری دارند. چنانکه مثلاً دیدن ( احساس ) اعلانی

شامل 30 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق روانشناسی رشد شخصیت

تحقیق در مورد رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر


تحقیق در مورد رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه29

 

بخشی از فهرست مطالب

فهرست:

 

نقش زبان در شکل گیری شخصیت و روابط انسان

 

نظری اجمالی به زبان درونی و رویکرد شخصیتی

 

شخصیت دیداری

 

شخصیت شنیداری

 

شخصیت احساسی

 

مرحرومیت زبان

 

یادگیری زبان، کاری شاق

 

تبعیض و بی عدالتی

 

چکار می توان کرد؟

 

چرخش زبان شناختی یکی از ریشه های عمیق تفکر پسامدرن شناخته می شود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع:

 

 

 

http://www.mardoman.com/family/nlp.aspx

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش زبان در شکل گیری شخصیت و روابط انسان

 

اگر تاکنون " قدرت خارق العاده بازتاب دادن" را تـجربه نکرده ایـد، حـالا فرصت خوبی است که این کار را انجام دهید چراکه "زبان هـای درونی" حـالـت پیشرفته بازتاب هـای درونی افراد می باشند. با بازتاب دادنهای اولیه، فرد با طرف مقابل خـود ارتـباط برقرار می کند و این احساس را در آنها بـوجـودمی آورد که می توانند به او اعتماد کنند. مرحله بعدی درک "زبان درونی" آنـهاست تـا بتـوانـید بــا زبان خودشان با آنهاصحبت کنید و آنها را به طور کامل متوجـه منــظورتان کنید.

 

در روابط عاشقانه و قرارهای ملاقات ما نمی توانیم به راحتی "ارتباط" برقرار  کنیم. حتی زن و شوهرها که یکدیگر را خیلی خوب می شناسند، باز هم توانایی برقراری ارتباط مناسب با یکدیگر را ندارند، به این خاطر که هیچ گاه یاد نگرفته اند که زبان درونی یکدیگر را درک کنند.

 

در اینجا مثالی می زنیم؛ مردی می خواهد سالگرد ازدواجشان را جشن بگیرد. به این منظور میزی را در یک رستوران مناسب رزرو می کند. او غذای مورد علاقه خانم را سفارش می دهد و شام فوق العاده ای را ترتیب می دهد. او به خودش اطمینان دارد که همه کارها را به بهترین وجه انجام داده. از سوی دیگر خانم حال مناسبی ندارد و خسته از محل کار برگشته. این سورپرایز برایش اصلاً جالب نیست و نهایتاً با سر درد شدید از رستوران به خانه باز می گردد.

 

چه اتفاقی روی داده است؟ کاملاً واضح است. زبان درونی آقا دیداری است و زبان درونی خانم، شنیداری. رستوران شلوغ بوده و میز آنها اگر چه دورنمای خوبی داشته، اما نزدیک به آشپزخانه بوده. آقا در هنگام صرف شام به غروب خورشید نگاه می کرده و مانند خیلی از مشتری های دیگر به هیچ وجه متوجه شلوغی نشده.

 

خانم متوجه می شود که میز آنها یکی از بهترین میزها بوده و می خواهد به خاطر آن از همسرش تشکر کند، اما متاسفانه سر و صدایی که از آشپزخانه به گوش می رسد، اعصاب او را بهم می ریزد و شب او را خراب می کند. خانم احساس می کند که شکایت کردن نشان دهنده بی احترامی و بی حرمتی است، اما به فکر فرو می رود و با خودش می گوید: "این مرد چش شده؟ چطور می تونه فکر کنه این جای مزخرف، رمانتیکه؟!"

 

این زوج تا زمانیکه پایشان به سمت مشاور کشیده نشود، متوجه نخواهند شد که زبان درونی هم وجود دارد. زمانیکه متوجه تفاوت های درونیشان بشوند، تمام حساسیت های میان آنها قابل درک و حل شدنی خواهد شد. خانم می تواند از چشم های آقا که زیبایی ها را می بینند، تشکر کند و آقا هم از گوش های خانم که زیبایی ها را می شنوند. از آن به بعد برای آنها تصمیم گرفتن در مورد مکان مناسب برای صرف شام خیلی راحت تر می شود. آنها به آسانی می توانند بر سر هزاران مسئله دیگر که قبلاً غیر قابل بحث بوده، به توافق برسند.

 

نظری اجمالی به زبان درونی و رویکرد شخصیتی

 

مقوله زبان درونی از شاخه نظری "عصب شناسی و زبان" (NLP) گرفته شده است. البته این بحث دارای تعاریف مختلفی می باشد. به عنوان مثال "تونی رابینز" از این نسخه در مراسم سخنرانی خود استفاده می کرده. به هر حال این مقوله ساخته ذهن من نیست و محققان بیشماری در مورد آن دعاوی مختلفی را منتشر نموده اند. برای کسب اطلاعات بیشتر به خواندن مقاله ادامه دهید.

 

ما مفاهیم دنیای اطراف خود را از طریق دیدن، شنیدن و احساس کردن درک می کنیم. در یک فضای بخصوص، افراد مختلف، متوجه اشیاء مختلفی می شوند. NLP  به ما کمک می کند که بتوانیم این تفاوت را تشریح کنیم.

برخی از افراد دنیای خود را با دیده هایشان می شناسند و برخی دیگر با شنیده ها. در این میان عده دیگری نیز هستند که با حس کردن به شناختن محیط اطراف خود می پردازند. اما مشکلی که در اینجا مطرح می شود این است که هیچ کدام از انواع


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رابطة زبان در شکل گیری شخصیت و تفکر