فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق توانایی های انسان

اختصاصی از فی موو تحقیق توانایی های انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق توانایی های انسان


تحقیق توانایی های انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:31

فهرست:

توانایی های انسان

تواناییهای گوناگون انسان    

فرهنگ

قوه و نیرو نیازی به تعریف ندارد ، عاملی که اثری از او ناشی می‏شود به‏ نام قوه یا نیرو نامیده می‏شود .

هر موجودی از موجودات جهان ، منشأ یک‏ یا چند خاصیت و اثر هست ، لهذا در هر موجودی ، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان ، قوه و نیرو وجود دارد .

قوه اگر با شعور و ادراک و خواست توأم باشد به نام " قدرت " و یا " توانایی " نامیده می‏شود .

یکی دیگر از تفاوتهای حیوان و انسان با گیاه و جماد این است که حیوان‏ و انسان بر خلاف جماد و گیاه ، پاره‏ای از قوه‏های خویش را بر حسب میل و شوق و یا ترس و به دنبال " خواست " ، اعمال می‏کند . مثلا مغناطیس که‏ نیروی کشش آهن دارد به طور خود به خود و به حکم نوعی جبر طبیعی ، آهن را به سوی خود می‏کشد . مغناطیس نه از کار خویش آگاه است و نه میل و شوق‏ یا ترس و بیمش اقتضا کرده است که آهن را به سوی خود بکشد . همچنین‏ است آتش که می‏سوزاند و گیاه که از زمین می‏روید و درخت که شکوفه می‏کند و میوه می‏دهد .

اما حیوان که راه می‏رود ، به راه رفتن خویش آگاه است و خواسته است‏ که راه برود و اگر نمی‏خواست راه برود چنین نبود که جبرا راه برود . این‏ است که گفته می‏شود : " حیوان جنبنده‏ء با خواست است " .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق توانایی های انسان

دانلود مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران

 


1-1) مقدمه
از هنگام شکل‌گیری روان‌شناسی علمی در اواخر قرن نوزدهم میلادی، سعی بر آن بوده است که شخصیت آدمی، مناسبات اجتماعی، چگونگی تفکر و شناخت او نسبت به پدیده‌های متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. سعی و علاقه روانشناسان در کنار شناخت اجزاء متفاوت رفتار و شناخت آدمی متوجه چگونگی سنجش رفتار و عملکردهای ذهنی نیز بوده است. به همین دلیل دانشمندان روانشناس، همواره در کنار بحثهای نظری و مفهومی در جستجوی ابزارهایی بوده‌اند که به سنجش عوامل روانی بپردازند. ابزارهایی که چه از جهت کیفی و چه از نظر کمی، مسایل روان آدمی را مورد سنجش قرار دهند. در این بین کشف پدیده‌ای به نام هوش، کشفی بسیار جذاب و چشم‌گیر بود. وجود قوایی در ذهن که به وسیله آن آدمی به حل مشکلات می‌پردازد، پدیده‌ای که دارای ریشه‌های زیستی و وراثتی است و عوامل محیطی و اجتماعی نیز در آن تاثیر می‌گذارد، توجه همگان را به خود جلب کرد.
ابزارسازیهای اولیه شکل گرفت و به دنبال خود انتقادهای متفاوت را باعث شد. بدست دادن علائمی از وجود هوش سرشار در میان مشاهیر علم و ادب، «هوش» را بیش از پیش جذاب ساخت، حال همگان می‌خواستند به میزان هوش خود پی‌ببرند. مولفه‌های تشکیل‌دهنده آن را بشناسند و دریابند که آیا راهی برای افزایش آن وجود دارد یا خیر.
با گذشت زمان تعریفهای جدید جای تعاریف قدیمی و ابزارهای سنجش، جای ابزارهای قدیمی را گرفت. تعاریف به تدریج تکامل و معنای عمیق‌تری می‌یافتند. دیگر تنها صحبت از یک هوش نبود: هوش کلامی هوش غیر کلامی ، هوش فضایی و مانند آن هر یک قابلیت و استعدادهای خاصی را می‌سنجیدند. با نفوذ هر چه بیشتر مسائل اجتماعی و موارد بین‌فردی در روانشناسی، صحبت از هوش اجتماعی، هوش چندگانه و نهایتا هوش عاطفی به میان آمد.
به نظر می‌رسد که توجه و علاقه جهانی به هوش عاطفی به این علت باشد که در این رویکرد به همه جنبه‌های انسانی عاطفی فردی و بین فردی ارتباط، مهارتهای بین فردی و اجتماعی، خودآگاهی در تامین بهره‌وری بهینه سازمان و ترغیب کنشهای سازنده در محیط کار پرداخته شده است. درست است که عملکرد افراد در سازمانها و محیط کار از جنبه‌های سخت‌افزاری و امکانات فنی نیز تاثیر می‌پذیرد، ولی جنبه‌ها و زمینه‌های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر محیط کار نقش تعیین کننده‌تری دارند.(ساعتچی،1379،ص42)
اگر نیروی محرک هوش در قرن بیستم هوش منطقی(IQ) بوده است، بنابراین طبق شواهد موجود در آغاز قرن بیست‌یکم، هوش عاطفی(EI) و انواع مربوطه، هوش سودمند و خلاق خواهد بود. مطالعاتی که در زمینه هوش عاطفی انجام شده حاکی از آن است که باهوش‌ترین افراد از نظر عقلانی اغلب در تجارت یا زندگی موفق نیستند. طی چند سال اخیر هوش عاطفی همپای هوش منطقی به طور وسیع مورد قبول واقع شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که مدیر یا متخصصی که از هوش عاطفی بالایی برخوردار و از نظر فنی نیز باتجربه است با آمادگی و مهارت بیشتر و سریع‌تر از دیگران به رفع تعارضها، ضعفهای گروهی و سازمانی و خلاء‌های موجود، تیرگی روابط متقابل و مرموزی که ارزشمند و سودمند جلوه می‌نماید، خواهد پرداخت.
یافته‌های علمی نشان می‌دهد که نقش احساسات و عواطف مثبت مانند بردباری‌، خوش‌بینی، آرمان‌خواهی احساس عزت نفس و امثال آن در کنار عوامل منطقی شامل هوشمند بودن، تفکر، تحلیل و سایر امور منطقی نظیر آن، در کامیابی و موفقیت انسانها آن طور که باید شناخته نشده است. حتی برخی پژوهشگران نقش هوش عاطفی را تا هشتاد درصد و نقش هوش منطقی (شناختی) را تنها بیست درصد در این امر می‌دانند.(شیروانی،1383،ص52)
دکتر استین در همین رابطه می‌گوید: هوش عاطفی در پیش‌بینی موفقیت در کار اگر از هوش شناختی مهمتر نباشد کم‌تر از آن نیست و اضافه می‌کند که شخص بسیار کارآمد با هوش بهر بالا، ممکن است از ساختار عاطفی لازم برای مقابله با تنشهای محیط کار برخوردار نباشد. انسان حقیقتا باهوش انسانی است که نه تنها از لحاظ «شناختی» بلکه از لحاظ «عاطفی» نیز باهوش باشد.( Bar – on, et al,2000,p12)
در این فصل شمایی کلی از تحقیق ارائه می‌شود. بدین صورت که ابتدا سئوالات اصلی تحقیق در قالب بیان مسئله مطرح شده سپس اهمیت و ضرورت بحث، در خصوص موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه اهداف محقق از انجام این تحقیق بر شمرده خواهند شد و فرضیات تحقیق به طور کامل آورده شده، پس از آن به طور خلاصه روش تحقیقِ مورد استفاده در این تحقیق توضیح داده خواهد شد.
در پایان نیز پس از تعریف کوتاهی از واژه‌های تحقیق، تعاریف عملیاتی مربوط به هر یک از شاخص‌ها به طور جداگانه عرضه خواهد شد.

 

1-2) بیان مساله
پژوهشگران در طی هشت دهه‌ی اخیر جنبه‌های اجتماعی کار را با علاقه مورد بررسی قرار داده‌اند. به طور کلی سوابق آن را می‌توان در مطالعات مشهور هاثورن (1920) ردیابی نمود. این مطالعات نشان داده است که نیازهای اجتماعی و هیجانی کارکنان برای انگیزش، کار و فعالیت، درست به اندازه مشوقهای پولی و یا تنبیه‌‌‌ها و محدودیتها تاثیرگذار است. به طور تخصصی‌تر این مطالعات نشان می‌دهد، هنگامی‌که مدیران توجه بیشتری به کارکنان داشته و سلامت و بهزیستی آنها را به نحو موثرتری مورد توجه قرار می‌دهند، هم رضایت‌مندی شغلی کارکنان افزایش می‌یابد و هم عملکرد آنها بهبود می‌یابد. بر همین اساس برنامه‌های آموزشی بی‌شماری در زمینه آموزش روابط و در جهت بهبود اداره روابط انسانی در گروههای کاری رشد خود را آغاز نموده است. (Bar – on, 1999,p50)
روانشناسان در صدد شناسائی عواملی هستند که با استفاده از آنها بتوان افراد را در زندگی فردی و اجتماعی یاری داد تا موفق‌تر عمل نموده و با احتمال شکست کمتری مواجه شوند. در گذشته تمرکز اغلب آنان روی فرایندهای شناختی و هوش عمومی بوده است اما مطالعات پیرامون موفقیت افراد در جنبه‌های مختلف زندگی نشان می‌دهد که غیر از هوش‌بهر بالای افراد، عوامل دیگری وجود دارند که فرد با کمک آنها قادر به مقابله بهتر با مسایل تنش‌زا بوده و خواهد توانست فراز و نشیبهای زندگی را راحت‌تر پشت سر بگذارد.(گلمن ،1380،ص12 )
آنها درصدد هستند به این سئوالات پاسخ دهند که چرا برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر از بهداشت روانی بهتری بر‌خوردارند؟ این سئوال به سئوال دیگری می‌انجامد که چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق‌ترند؟ چه عواملی این تفاوتها را رقم می‌زند؟ پاسخ به این سئوالات به لزوم بررسی و عواملی (مهارتهای عاطفی) که تصور می‌شود موفقیت افراد را تبیین می‌کند دخالت دارد. به سرعت روشن شد که کلید تعیین و پیش‌بینی موفقیت و کامیابی تنها هوش شناختی نیست. بسیاری از افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند، حال آنکه بسیاری با هوش شناختی پایین‌تر به موفقیت دست یافته‌اند، شاید افراد باهوش را بشناسیم که به علت بی‌لیاقتی اجتماعی یا فقدان انگیزه در زندگی اجتماعی‌شان چندان موفق نبوده‌اند. بعلاوه چه بسا دوستانی داشته باشیم که با هوش عمومی متوسط و با اتکا و اعتماد به توانایی‌هایشان به موقعیتهای اجتماعی و شغلی بالا و موفقیتهای چشمگیری دست یافته باشند. (Bar – on, 1999,p64)
همگام با رشد صنایع و فناوری تکنیکی، امروزه توجه ویژه‌ای نیز به بعد انسانی و تلویحا روانشناختی کار شده است. صاحبان صنایع با سرمایه‌گذاریهای کلان سعی دارند، با ایجاد شرایط فیزیکی و روانی مناسب برای پرسنل خود، آنها را در انجام بهتر و دقیق‌تر وظایف خود یاری دهند، تا اهداف اصلی آنها و از جمله مهمترین آنها افزایش بهره‌وری آسیب نبیند. توجه ویژه به وضعیت روانشناختی کارکنان‌، موضوع جدید و تازه‌ای نیست و یکی از جدیدترین پدیده‌هایی که در این حیطه مورد توجه قرار گرفته است، موضوع هیجان و هوش عاطفی کارکنان است. وجود سایتهای بی‌شمار اطلاع‌رسانی و ارائه سالانه و حتی ماهانه صدها مقاله در مجامع علمی خود موید این مطلب است.
تردیدی نیست که اداره مطلوب سازمانها بیش از هر چیز در گرو نحوه‌ی عملکرد نیروی انسانی آنهاست. نیرویی که قادر است با اتکا به مهارتهای حرفه‌ای خود وظایف محوله را با شایستگی انجام دهد و به این ترتیب رشد و پویایی را نصیب سازمان متبوع خود سازد.(ساکی،1378،ص80)
در سالهای اخیر نوع نگرش به مدیریت منابع انسانی، ارزیابی و کنترل عملکرد کارکنان و مدیران دستخوش تحولات عمده‌ای شده است. کار گروهی، که در آن افراد با تواناییها و مهارتهای فنی مختلف با هم در تعامل و کنش متقابل هستند، به طور محسوسی مبتنی بر مهارتهای اجتماعی، تواناییهای فردی و بین فردی، همکاری و کار گروهی، قبول و احترام به دیگران شده است. مهارت مدیران در ایجاد همدلی در بین کارکنان، توان آنان در ایجاد انگیزش، میزان مشارکت دادن آنها در گردانش امور و تصمیم‌گیریها، حضور روانشناختی مدیران و سر‌پرستان، ایجاد فضای صمیمانه و حس تعلق و علاقه به سازمان در بین کارکنان، منتهی به ایجاد شرایط مثبت برای کار باعلاقه خواهد شد. لذا شناسایی این مهارتها و دانش بر فرایند آنها، مدیران را در رسیدن به عملکرد بالا یاری خواهد رساند.
مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی به نظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌کند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروت‌ها‌ی بیکران، با جامعه‌ای که از همه این امکانات بی‌بهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد. هوش عاطفی به نظر می‌رسد می‌تواند شکل تکامل یافته‌ای از توجه به انسان در سازمان‌ها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تامین رضایت آنها.
سازمانهای آموزشی به عنوان سازمانهای مورد مطالعه در این تحقیق اصولا قالب و الگوی سایر نهادها و موسسه‌های موجود در جوامع هستند و از این رو از ارکان اصلی توسعه جوامع در زمینه‌های مختلف محسوب می‌شوند.
تقریبا همه اعضای جامعه دورانی مهم از زندگی خود را در درون سازمانها‌ی آموزشی سپری می‌کنند و در بخش‌های دیگر زندگی نیز به صورتهای مختلف تحت تاثیر عملکرد این سازمانها قرار می‌گیرند. به این ترتیب سازمان‌های آموزشی و عملکردشان که متاثر از عملکرد نیروی انسانی آنهاست، اهمیت و حساسیت اجتماعی بالایی دارد که کمتر سازمانی در جامعه دارای آن است.(ساکی،1378،ص80)
فرایند آموزش و پرورش با انسان سرو کار دارد و چون انسان موجودی پیچیده است از این رو نظام آموزشی و کارورزان آن به ایفای دشوارترین و پر‌‌مسئولیت‌ترین وظایف و فعالیتهای اجتماعی اشتغال دارند. در هر نظام آموزشی سنجیده و عقلانی که دارای هدفهای روشن و برنامه مشخص است، ایفای وظایف و فعالیتهای آموزشی و رهبری آنها باید به افراد شایسته و صاحب صلاحیت سپرده شود.
از مسایل اساسی و بااهمیت نظام آموزش و پرورش، مدیریت و سازماندهی آن است. مدیریت در آموزش و پرورش از مدیریت کردن بر یک سازمان دیگر تقریبا متمایز است، زیرا مدیریت آموزشی امری ظریف، تخصصی، علمی است که علاوه بر عوامل گفته شده کارش تولید کالا نیست بلکه مدیریت در این سازمان انسان‌سازی است لذا مدیریت باید تخصص خود را با خصوصیات روان‌شناسی اعمال نماید.
مدیر آموزشی نقش حساس و حیاتی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. مدیر باید دارای ویژگیها، تواناییها و مهارتهای خاصی باشد تا بتوان با کمال اطمینان کودکان و نوجوانان را به دست او سپرد. دانش و آگاهی و مهارتهای مدیر باید قبل از پرداختن به مدیریت در حدی باشد که نیازی به آزمایش و خطای مکرر نباشد. در تعلیم و تربیت و مدیریت آموزشی هر آزمایش و خطایی همراه با زیانهای بزرگی خواهد بود که خیلی از آنها جبران‌ناپذیر است.(میر‌کمالی،1378،ص20 )
همانطور که اشاره شد یکی از عوامل روانشناختی که در محیطهای کاری مورد توجه قرار گرفته، هوش عاطفی و اثر آن بر موفقیت افراد می‌باشد. در این پایان‌نامه سطح معنی‌دار بودن ارتباط بین دو مقوله(هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان) مورد بررسی قرار می‌گیرد.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات می‌باشد:
1- مولفه‌های هوش عاطفی مدیران چه می‌باشند؟
2- آیا بین هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان رابطه‌ای وجود دارد؟
3- آیا بین هریک از مولفه‌های هوش عاطفی با عملکرد مدیران رابطه وجود دارد؟
4- آیا بین هوش عاطفی مردان و زنان و همچنین مدیران دبیرستانهای دولتی و غیر‌انتفاعی تفاوت وجود دارد؟

 

 

 


1-3) اهمیت تحقیق
صلاحیت مدیران از نظر مهارتهای مدیریتی، یکی از مهمترین عوامل استمرار موفقیت در هر سازمان است. اثربخشی و کارایی مدیران مستلزم داشتن مهارتهای مدیریتی است و نقصان هر یک از مهارتها شانس موفقیت خود و در نهایت سازمان را به عنوان یک کل کاهش می‌دهد.(میر سپاسی،1370،ص23)
اهمیت این بحث بر مدیران و مسئولان سازمانها و موسسات پوشیده نیست، که موفقیتهای حرفه‌ای تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل تشکیل‌دهنده هوش عاطفی است. بعضی از دلایل مربوط به اهمیت هوش عاطفی در محیط کار بسیار واضح است. در این مورد می‌توان به بازاریاب‌هایی اشاره کرد که به آسانی قادر به جلب اعتماد مشتریها بوده و سلیقه آنها را به آسانی کشف می‌کنند. همچنین می‌توان به مدیرانی اشاره کرد که از لحاظ فنی توانمند بوده اما در کنار آمدن با دیگران و کنترل شرایط تنش‌زا ناتوان هستند. رهبری و ریاست به معنای تسلط نیست بلکه هنر متقاعد کردن اشخاص برای کار در جهت یک هدف مشترک است.
با توجه به اهمیت این امر در سالهای اخیر به منظور افزایش قابلیتهای هیجانی و اجتماعی در موسسات و سازمانها، برنامه‌های آموزشی ترتیب داده شده است. در این برنامه‌ها پرورش قابلیتهایی مانند خودآگاهی، همدلی، پشتکار، انطباق‌پذیری، کارآمدی و روابط اجتماعی موثر، مورد توجه متخصصان قرار گرفته.(کاووسی،1381،ص66)
هوش عاطفی امروزه از جایگاهی رفیع و مطمئن و غیر قابل انکار در تعلیم و تربیت برخوردار است با وجودی که مربیان و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت به اهمیت آن پی برده‌اند و با آن آشنایی دارند، اما فرایند استفاده و پرورش آن و گنجاندن آن در برنامه‌های آموزشی مدارس به کندی صورت می‌گیرد. در نظریه هوش عاطفی ادعا شده است که از مدارس باید به عنوان سازمانهایی یاد کرد که در آن‌ها یادگیری‌ها به صورت جامع و فراگیر ارائه می‌شوند و معلمان و کارکنان مدارس هم برای استفاده از هوش عاطفی و شیوه‌های یادگیری اجتماعی-عاطفی از مهارت کافی بر‌خوردارند.(سیاروچی و همکاران ،1383،ص242)
امروزه همچنین به مدارس و محیطهای آموزشی به کاخهای آموزشی تعبیر می‌شود که در آنها روح ملی که با روحیه عاطفی عجین است جریان دارد.(قورچیان،1380،ص12)
کارکنان و عوامل انسانی موجود در مدارس در سطوح گوناگونی با مساله هوش عاطفی درگیر هستند. معلمان نه تنها باید به مهارتهای عاطفی و اجتماعی دانش‌آموزان توجه نموده، بلکه باید از میزان هوش عاطفی خودشان و چگونگی استفاده از مهارتهای هوش عاطفی‌شان آگاهی داشته باشند. مدیران و مسئولان مدارس نیز نه تنها باید نسبت به هوش عاطفی دانش‌آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش عاطفی خودشان هم حساس باشند و به آن توجه نمایند. کارکنان مدارس هم‌چنین با والدینی در تعامل هستند که از سطوح گوناگون هوش عاطفی برخوردارند و به صورت‌های گو‌ناگون از این هوش در مورد ارتباط با فرزندانشان استفاده می‌نمایند.(سیاروچی و همکاران،1383،ص240 )
متخصصان باید معلمان و مسئولان مدارس را به اهمیت هوش عاطفی آشنا سازند و به آنان بگویند که چگونه کارکنان مدارس می‌توانند به عنوان مدلی برای انجام اعمال هوشمندانه عاطفی، عمل نمایند و چگونه می‌توانند مهارتهای هوش عاطفی را به صورت مستقیم در برنامه‌های درسی و آموزشی مدارس بگنجانند و به دانش‌آموزان آموزش دهند.(همان منبع)
مدیریت مدرسه یکی از چند پست مهم و اصلی در نظام آموزشی است و این سخن معروف، کسی که مدرسه را اداره می‌کند کشور را اداره می‌کند، بیانگر ارزش و اهمیت مدیریت آموزشی و مسئولیت بسیار خطیر مدیران است. به همین سبب در انتخاب مدیر مدرسه باید بیشترین دقت و احتیاط را به کار برد و در این انتخاب تنها عقل را داور قرار داد نه احساسات و روابط شخصی.(شعاری نژاد،1366،ص186 )

 

1-4) ضرورت تحقیق
مدیریت در جهان امروز و در چند دهه گذشته دگرگونیهای ژرفی را تجربه نموده و ضروری است همه به ویژه مدیران از نزدیک با این دگرگونیها آشنا شوند تا به خوبی دریابند که راز موفقیت کشورهای صنعتی در امر توسعه و اقتصاد چیست؟ و نیز بتوانند با اتکا بر ذوق، استعداد و مهارتهای خویش این یافته‌ها را با نیازهای سازمان خود و فرهنگ بومی ایران بسنجند و راههای نوین را برای بهتر اداره کردن سازمانهای کشورمان انتخاب و تجربه نمایند. از جهت دیگر دانستن علل کامیابی مدیران موفق نیز از جمله موارد ضروری است که آگاهی از آن در راستای توسعه و تعالی سازمانها برای مدیران از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد.
از این رو با توجه به اینکه حدود 70درصد از زمان و انرژی مدیران در کار با انسانها صرف می‌گردد و اینکه نیروی انسانی از مهمترین سرمایه‌های هر سازمان است مسئله آموزش مدیران در زمینه‌های گوناگون روانشناسی بسیار اهمیت دارد. اهمیت روانشناسی تا حدی است که می‌توان گفت یکی از دلایل توفیق صنعتی کشور‌های پیشرفته توجه آنها به روانشناسی و کاربرد آن است چون عدم آشنایی مدیر با مفاهیم کاربردی روانشناسی، موجب عدم شناخت روحیه کارکنان و رضایت شغلی آنها گردیده و موجب ایجاد فضای روانی نامناسب و در نهایت بهره‌وری کمتر خواهد بود. بنابراین یکی از نیازهای ضروری برای یک مدیر، شناخت خود و به کارگیری مهارتهای شناختی، عاطفی و رفتاری مناسب برای کار با نیروی انسانی می‌باشد که البته این مهم در صورت آموزش مدیران با تاکید واقعی به پرورش آنان از ابعاد گوناگون رفتاری میسر خواهد گردید.
سازمانهای بالنده دارای ویژگیهای متعددی هستند. وقتی یک سازمان به سوی دستیابی به سطوح بالای بهره‌وری حرکت می‌کند، یعنی تلاش برای رسیدن به مرحله بالندگی را آغاز کرده است. یکی از مهمترین عوامل موثر بر بهره‌وری، استفاده بهینه از نیروی انسانی در سازمان است. اگر بخواهیم نیروی انسانی سازمانها، کارآمد و کارایی و بهره‌وری شغلی در سطح مطلوب باشد، باید از یافته‌ها و اصول روان‌شناسی در محیط کاراستفاده کنیم. روان‌شناسان معتقدند، هوش عاطفی که یکی از عومل مهم موفقیت در محیطهای آموزشی، حرفه‌ای و روابط اجتماعی است، عبارت از آگاهی فرد از احساسات خود و دیگران، تشخیص هیجانها و عواطف مختلف و کنترل آنها و توانایی همدردی کردن با دیگران است.
از این‌رودر کشور ما اکنون زمان آن فرا رسیده که امر مدیریت و رهبری در نظام آموزشی مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا نسبت به تربیت افراد که مسئولیت اداره امور مدارس را بر عهده دارند اقدامات موثری به عمل آید. بدون شک کوشش در جهت ارتقای سطح معلومات و مهارتهای مدیران آموزشی کشور علاوه بر اینکه از بار مسائل و مشکلات نظام می‌کاهد، باعث به کارگیری روشهای صحیح انجام کار و اجرای اثر بخشی برنامه‌های آموزش و پرورش می‌شود.(صافی،1371‌،ص11 )
محقق امیدوار است که انجام این تحقیق زوایایی از بحث هوش عاطفی را آشکار نموده و به طور خاص این بحث را به نوعی برجسته نموده و توجه مدیران و برنامه‌ریزان را به این موضوع مهم جلب نماید. از جمله گروه‌هایی که از انجام این پژوهش بهره می‌برند و مهم‌ترینشان خود مدیران سازمان‌ها می‌باشند که در صورت بررسی این ارتباط، توجه بیشتری به این موضوع مهم خواهند داشت.
گروه بعدی، مدیران منابع انسانی سازمان‌ها می‌باشند که با انجام این پژوهش و برجسته‌ شدن این موضوع توجه بیشتری به بحث هوش عاطفی نموده و در گزینش، انتخاب، کارمند‌یابی، آموزش کارکنان و ... به این مولفه مهم توجه بیش از پیش خواهند داشت.

 

1-5) اهداف تحقیق
1-5-1)اهداف اصلی تحقیق
1-5-1-1) بررسی رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران.
1-5-1-2) مقایسه هوش عاطفی مدیران زن و مرد.
1-5-1-3) مقایسه هوش عاطفی مدیران مدارس غیر انتفاعی و دولتی.
1-5-2) اهداف فرعی تحقیق
1-5-2-1) بررسی رابطه بین خود‌آگاهی و عملکرد مدیران.
1-5-2-2)بررسی رابطه بین خودکنترلی و عملکرد مدیران.
1-5-2-3)بررسی رابطه بین خود‌انگیزی و عملکرد مدیران.
1-5-2-4)بررسی رابطه بین همدلی و عملکرد مدیران.
1-5-2-5)بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی و عملکرد مدیران.
علاوه بر این محقق به دنبال این است که با دقیق ‌شدن روی موضوع هوش عاطفی، در آینده زمینه بحث‌های بیشتر و انجام پایان‌نامه‌های دیگر در این موضوع مهم فراهم گردد.
و در نهایت با انجام این تحقیق و روشن شدن بعضی از زوایای این بحث، محقق پیشنهادهایی را به مسئولین آموزش و پرورش و سایر مدیران و محققین بعدی ارائه خواهد داد، که زمینه لازم برای پژوهشگران و دانشجویان دیگر در جهت انجام تحقیقات بعدی در این موضوع را فراهم خواهد کرد.
1-6)فرضیات تحقیق
1-6-1 ) فرضیه‌ی اهم:
بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران رابطه معنا داری وجود دارد.
1-6-1-1)فرضیه‌ی اخص اول:
بین خود‌آگاهی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-2)فرضیه‌ی اخص دوم:
بین خودکنترلی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-3) فرضیه‌ی اخص سوم:
بین خود‌انگیزی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-4) فرضیه‌ی اخص چهارم:
بین همدلی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-5) فرضیه‌ی اخص پنجم:
بین مهارتهای اجتماعی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2) فرضیه‌ی دوم:
بین هوش عاطفی مدیران دبیرستانهای دولتی و غیر انتفاعی تفاوت معناداری وجود دارد.
1-6-3) فرضیه‌ی سوم:
بین هوش عاطفی مدیران زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد.

 

1-7) روش تحقیق
چون در این تحقیق به دستکاری متغیرها نمی‌پردازیم بنابراین روش تحقیق از نوع توصیفی خواهد بود و از آزمونهای همبستگی برای بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد استفاده خواهد شد.
ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه، مصاحبه برای روش میدانی و بررسی فرضیات تحقیق می‌باشد و فیش‌برداری و روش کتابخانه‌ای برای سنجش ادبیات تحقیق استفاده خواهد شد.
قلمرو موضوعی تحقیق مباحث رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و روان‌شناسی است. در این خصوص هوش عاطفی را با مولفه‌های معرفی شده توسط گلمن و عملکرد را از طریق ارزیابی‌های عملکرد آموزش و پرورش بررسی خواهیم کرد.
جامعه آماری این تحقیق، مدیران دبیرستانهای منطقه 9 تهران می‌باشد و با توجه به محدودیت این جامعه از کلیه افراد اطلاعات اخذ گردیده است.
قلمرو زمانی این تحقیق مربوط به نیمسال دوم تحصیلی 85-84 است.
برای بررسی رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران، داده‌هایی که از طریق توزیع و جمع‌آوری پرسشنامه بین مدیران دبیرستانها به دست می‌آید، از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون و سایر روش‌های آماری بررسی خواهیم کرد و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از نرم‌افزار آماری علوم اجتماعی (SPSS) استفاده خواهد شد.

 

1-8) تعریف واژه‌ها

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران

دانلود مقاله اختلالات عاطفی و روان‌شناختی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اختلالات عاطفی و روان‌شناختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

اختلالات عاطفی و روان‌شناختی

 


از عوامل مهم و رو به تزاید ابتلا، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در تمام جوامع هستند. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر یکی یا به عبارت دیگر 25 درصد جمعیت جهان از اختلالات روانی، رفتاری و عصبی رنج می‌برند.
برخلاف تصور عمومی، ناخوشی‌های روانی عاطفی مشکل شایع‌تر یا محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال کشورها نیست. کودکان و نوجوانان بیش از سایر جمعیت آسیب‌پذیر، اما بسیار کمتر از بزرگسالان از حمایت و مراقبت‌های لازم برخوردارند. تقریبا 21 درصد از کودکان و نوجوانان طی یک سال، علایم و نشانه‌های اختلال روانشناختی را طبق معیارهای DSM-IV تجربه می‌کنند، اما کمتر از 20 درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهره‌مند می‌شوند. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه نیز نگران‌کننده و احتمالا در برخی مناطق وخیم‌تر است.
علاوه بر کودکانی که طبق معیارهای DSM-IV اختلال روانشناختی قابل تشخیص دارند، تعداد زیادی کودک در معرض خطر آسیب‌های آینده یا به خاطر مشکل رفتاری، فشار عاطفی یا روانی نیازمند یاری وجود دارند، اما هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌اند که معیارهای مذکور در مورد آنها صدق کند. این در حالی است که در جمعیت‌های کم‌درآمد، درصد کودکانی که در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند، بیش از 50 درصد است.
در ایران بررسی‌های همه‌گیرشناسی متعددی به صورت پراکنده در مناطق مختلف و بیشتر در جمعیت دانش‌آموزی انجام گرفته است. به عنوان نمونه میزان شیوع اختلالات سلوکی و هیجانی در دانش‌آموزان دبستانی شهر شیراز 17.8 درصد، میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش‌آموزان شهر یاسوج، در دختران 24.4 درصد و در پسران 29.6 درصد گزارش شده و به نقل از منابعی، رقم 39 درصد برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات عاطفی رفتاری در ایران ذکر شده است.
آموزگاران و دبیران امروزی با مسائل پیچیده‌ای روبه‌رو هستند که در گذشته رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانش‌آموزانی است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانش‌آموزان نمی‌توانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند و در نتیجه بر عملکرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای می‌گذارند.

 

 

 

دانش‌آموزانی با کاستی‌های توجه، دانش‌آموزان افسرده، دانش‌آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش‌آموزان از خود رفتارهایی بروز می‌دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهم‌ترین عامل‌ تعیین‌کننده کیفیت برنامه‌های آموزشی برای دانش‌آموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبه‌رو هستند و می‌توانند در آموزش به این دانش‌آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف‌های دانش‌آموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.

 

می‌توان گفت به دلیل مشکل‌دار بودن این دسته از دانش‌آموزان، ‌آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه‌ای را به نمایش بگذارند. همه دانش‌آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند‌ و در این میان دانش‌آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند و اغلب زندگی آشفته‌ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.

 

برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانش‌آموزان، لازم است به صحبت‌های آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانش‌آموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.

 

تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانش‌آموز را مطمئن می‌سازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها می‌دهید. توجه داشته باشید برای این دانش‌آموزان مهم نیست که شما چقدر می‌دانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانش‌آموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبه‌رو هستند، باید از مهارت‌های اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانش‌آموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانش‌آموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسان‌هایی مقبول و پذیرفتنی هستند.

 


به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانش‌آموزان از مهارت‌های ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبه‌های مثبت دانش‌آموز بها می‌دهند. به جای این که به دانش‌آموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت می‌کنند و علایق و سرگرمی‌هایشان را با دانش‌آموزان سهیم می‌شوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبت‌های دانش‌آموزان همدلانه گوش می‌کنند وقتی دانش‌آموزی صحبت می‌کند با توجه کامل به او گوش می‌دهند و سعی می‌کنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانش‌آموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان می‌دهد. وقتی دانش‌آموزی ادب را رعایت نمی‌کند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانش‌آموز می‌گوید و تفهیم می‌کند که به او اعتماد دارد. به او می‌گوید که او را دانش‌آموزی خوب، مودب و درسخوان می‌داند.
در نتیجه می‌توان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانش‌آموزان در کلاس درس مسوول می‌دانند و با آنها کنار می‌آیند. به جای این که موفقیت دانش‌آموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارت‌های خود متکی می‌شوند و به دانش‌آموزان راهنمایی‌های کیفی می‌دهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیت‌های دانش‌آموزان تدوین می‌کنند. از جمله این مهارت‌ها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که می‌تواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانش‌آموزان زمان را سازمان‌بندی می‌کنند. برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای باشد که هر مبحث درسی در کوتاه‌ترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دسته‌بندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانش‌آموزان در میان بگذارند و مهارت‌های اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.

 

دانش‌آموزانی با مهارت‌های اجتماعی ضعیف
اصولا مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌هایی هستند که به دانش‌آموزان کمک می‌کنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانش‌آموزانی که از مهارت‌های اجتماعی مطلوب برخوردارند، می‌توانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آن‌که دانش‌آموزانی که فاقد این مهارت‌ها هستند، منزوی می‌شوند و نمی‌توانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مساله‌دار دانش‌آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارت‌های اجتماعی با مشکل روبه‌رو هستند. برخی از آنها نمی‌دانند چگونه می‌توانند با سایر همکلاسی‌های خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانش‌آموزان مشکل‌دار، پیوسته به این مهم اشاره می‌کنند که آنان در تمام زمینه‌های مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تر از سایر دانش‌آموزان ظاهر می‌شوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارت‌های اجتماعی برای آینده این دانش‌آموزان اهمیت فراوان و تعیین‌کننده‌ای دارد، بسیاری از روان‌شناسان و دست‌اندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارت‌های اجتماعی برای دانش‌آموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند، بسیار موثر می‌دانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانش‌آموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانش‌آموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسی‌هایشان قرار نمی‌گیرند. به دلیل اهمیت مهارت‌های اجتماعی برای این گروه از دانش‌‌آموزان در دهه گذشته، روش‌های مختلفی برای بهبود مهارت‌های اجتماعی‌شان ابداع شده است، اما اغلب این روش‌ها به این دلیل که نتوانسته‌اند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبوده‌اند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانش‌آموزان انتقاد شده است که مهارت‌های اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمی‌دهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارت‌های اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانش‌آموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانش‌آموز احساس کند که به عقایدش بها می‌دهند و وقتی به دانش‌آموز احساس تعلق خاطر می‌دهید و وقتی به او تکالیف درسی معنی‌دار و توام با چالش می‌دهید؛ به طوری که دانش‌آموز با انجام آنها احساس موفقیت می‌کند، می‌توانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانش‌آموزان نمی‌دانند چگونه رفتار کنند.

 

بسیاری از دانش‌آموزان نمی‌توانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانش‌آموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده‌اند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است توانایی‌‌های شناختی و مهارت‌های کلامی‌شان زیاد نباشد. این دانش‌آموزان خیلی ساده، نمی‌توانند در مدت طولانی تکانه‌های خود را کنترل کنند. وقتی این بچه‌ها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمی‌توانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانش‌آموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارت‌های اجتماعی سالم‌تر را نیز به آنها آموزش دهند.

 

درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانش‌آموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانش‌آموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا می‌کند که پس از دادن محرک، دانش‌آموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آن‌رو موثر است که دانش‌آموزان را به امتیاز بالاتری سوق می‌دهد و در مواقعی به آنها امتیازی می‌دهد. تقویت منفی این دانش‌آموزان نیز به این معناست که وقتی دانش‌آموز کار درستی انجام می‌دهد، آموزگار او را از کار یا وظیفه‌ای معاف می‌کند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب می‌شود زیرا دانش‌آموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف می‌کند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو می‌توانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانش‌آموزان مشکل‌دار دارد.

 


آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانش‌آموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجه‌اند، با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند. بدرفتاری دانش‌آموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می‌گیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب می‌کند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاری‌ها برخورد و در هر مورد تصمیم‌گیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانش‌آموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی روابط آینده میان آموزگار با دانش‌آموز و افراد خانواده او تاثیر می‌گذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتاده‌اند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونت‌های این دانش‌آموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانش‌آموز احساس اضطراب و ناراحتی می‌کند به آموزگاران توصیه می‌شود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه می‌شود که در این زمان از داوری و انتقاد دانش‌آموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانش‌آموز صدای اعتراضش را بلند می‌کند و پرخاشگرانه حرف می‌زند، نشانه آن است که خویشتن‌داری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانش‌آموز از دیگران و وضع محدودیت‌های مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه می‌شود. معمولا خودکشی تراژدی تاسف‌بار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه می‌شوند. متاسفانه نوجوان‌هایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی می‌افتند. آموزگارانی که به نوجوان‌های مساله‌دار درس می‌دهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانش‌آموزان و نوجوان‌ها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوان‌هایی که در خانواده‌شان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومید‌کننده‌ای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی می‌کنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روان‌شناسان، مشاوران و دیگر دست‌اندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرف‌های این دانش‌آموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص می‌توان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانش‌آموزان مساله‌دار نقش موثری ایفا می‌کنند.

 

آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانش‌آموز استفاده می‌شود. بسیاری از دانش‌آموزان که با مشکل تمرکز حواس روبه‌رو هستند ‌یا با فزونکاری جسمانی مواجه‌اند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخش‌ها دانش‌آموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها می‌کاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمان‌کننده روان‌پریشی برای آرام کردن دانش‌آموزان مساله‌دار تجویز می‌شود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانش‌آموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.

 

با دانش‌آموزان دچار مشکلات عاطفی چگونه رفتار کنیم؟
دانش آموزانی با کاستی های توجه، دانش آموزان افسرده، دانش آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش آموزان از خود رفتارهایی بروز می دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهم ترین عامل تعیین کننده کیفیت برنامه های آموزشی برای دانش آموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبه رو هستند و می توانند در آموزش به این دانش آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف های دانش آموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
می توان گفت به دلیل مشکل دار بودن این دسته از دانش آموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه ای را به نمایش بگذارند. همه دانش آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند و اغلب زندگی آشفته ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانش آموزان، لازم است به صحبت های آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانش آموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.
تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانش آموز را مطمئن می سازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها می دهید. توجه داشته باشید برای این دانش آموزان مهم نیست که شما چقدر می دانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانش آموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبه رو هستند، باید از مهارت های اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانش آموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانش آموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسان هایی مقبول و پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانش آموزان از مهارت های ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبه های مثبت دانش آموز بها می دهند. به جای این که به دانش آموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت می کنند و علایق و سرگرمی هایشان را با دانش آموزان سهیم می شوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبت های دانش آموزان همدلانه گوش می کنند وقتی دانش آموزی صحبت می کند با توجه کامل به او گوش می دهند و سعی می کنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانش آموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان می دهد. وقتی دانش آموزی ادب را رعایت نمی کند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانش آموز می گوید و تفهیم می کند که به او اعتماد دارد. به او می گوید که او را دانش آموزی خوب، مودب و درسخوان می داند.
در نتیجه می توان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانش آموزان در کلاس درس مسوول می دانند و با آنها کنار می آیند. به جای این که موفقیت دانش آموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارت های خود متکی می شوند و به دانش آموزان راهنمایی های کیفی می دهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیت های دانش آموزان تدوین می کنند. از جمله این مهارت ها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که می تواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانش آموزان زمان را سازمان بندی می کنند. برنامه ریزی باید به گونه ای باشد که هر مبحث درسی در کوتاه ترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دسته بندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانش آموزان در میان بگذارند و مهارت های اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانش آموزانی با مهارت های اجتماعی ضعیف
اصولا مهارت های اجتماعی، مهارت هایی هستند که به دانش آموزان کمک می کنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانش آموزانی که از مهارت های اجتماعی مطلوب برخوردارند، می توانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آن که دانش آموزانی که فاقد این مهارت ها هستند، منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مساله دار دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارت های اجتماعی با مشکل روبه رو هستند. برخی از آنها نمی دانند چگونه می توانند با سایر همکلاسی های خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانش آموزان مشکل دار، پیوسته به این مهم اشاره می کنند که آنان در تمام زمینه های مهارت های اجتماعی ضعیف تر از سایر دانش آموزان ظاهر می شوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارت های اجتماعی برای آینده این دانش آموزان اهمیت فراوان و تعیین کننده ای دارد، بسیاری از روان شناسان و دست اندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، بسیار موثر می دانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانش آموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانش آموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسی هایشان قرار نمی گیرند. به دلیل اهمیت مهارت های اجتماعی برای این گروه از دانش آموزان در دهه گذشته، روش های مختلفی برای بهبود مهارت های اجتماعی شان ابداع شده است، اما اغلب این روش ها به این دلیل که نتوانسته اند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبوده اند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانش آموزان انتقاد شده است که مهارت های اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمی دهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارت های اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانش آموز احساس کند که به عقایدش بها می دهند و وقتی به دانش آموز احساس تعلق خاطر می دهید و وقتی به او تکالیف درسی معنی دار و توام با چالش می دهید؛ به طوری که دانش آموز با انجام آنها احساس موفقیت می کند، می توانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانش آموزان نمی دانند چگونه رفتار کنند.
بسیاری از دانش آموزان نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانش آموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده اند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است توانایی های شناختی و مهارت های کلامی شان زیاد نباشد. این دانش آموزان خیلی ساده، نمی توانند در مدت طولانی تکانه های خود را کنترل کنند. وقتی این بچه ها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانش آموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارت های اجتماعی سالم تر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانش آموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا می کند که پس از دادن محرک، دانش آموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آن رو موثر است که دانش آموزان را به امتیاز بالاتری سوق می دهد و در مواقعی به آنها امتیازی می دهد. تقویت منفی این دانش آموزان نیز به این معناست که وقتی دانش آموز کار درستی انجام می دهد، آموزگار او را از کار یا وظیفه ای معاف می کند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب می شود زیرا دانش آموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف می کند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو می توانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانش آموزان مشکل دار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانش آموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجه اند، با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. بدرفتاری دانش آموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می گیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب می کند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاری ها برخورد و در هر مورد تصمیم گیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانش آموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی روابط آینده میان آموزگار با دانش آموز و افراد خانواده او تاثیر می گذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتاده اند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونت های این دانش آموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانش آموز احساس اضطراب و ناراحتی می کند به آموزگاران توصیه می شود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه می شود که در این زمان از داوری و انتقاد دانش آموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانش آموز صدای اعتراضش را بلند می کند و پرخاشگرانه حرف می زند، نشانه آن است که خویشتن داری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانش آموز از دیگران و وضع محدودیت های مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه می شود. معمولا خودکشی تراژدی تاسف بار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه می شوند. متاسفانه نوجوان هایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی می افتند. آموزگارانی که به نوجوان های مساله دار درس می دهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانش آموزان و نوجوان ها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوان هایی که در خانواده شان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومید کننده ای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی می کنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روان شناسان، مشاوران و دیگر دست اندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرف های این دانش آموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص می توان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانش آموزان مساله دار نقش موثری ایفا می کنند.
آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانش آموز استفاده می شود. بسیاری از دانش آموزان که با مشکل تمرکز حواس روبه رو هستند یا با فزونکاری جسمانی مواجه اند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخش ها دانش آموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها می کاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمان کننده روان پریشی برای آرام کردن دانش آموزان مساله دار تجویز می شود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانش آموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اختلالات عاطفی و روان‌شناختی

دانلود پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره بر خودپنداره کودکان پرورشگاهی

اختصاصی از فی موو دانلود پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره بر خودپنداره کودکان پرورشگاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره بر خودپنداره کودکان پرورشگاهی


دانلود پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره بر خودپنداره کودکان پرورشگاهی

پژوهشگران در دیدار های خود با گروهی از کودکان پرورشگاهی شهر مشهد در حین    برنامه ها و فعالیتهای فکری و حرکتی مختلف این کودکان احساس می کردند که اکثرا جسارت ، اعتماد به نفس ، امید به موفقیت و . . . کافی در این کودکان نیست و در حالیکه از لحاظ فکری و فیزیکی مشکل خاصی نداشتند و قابلیتهای لازم برای اجرای عمل را دارا بودند .
در پیش فرضهای اولیه به نظر می رسید که این مشکلات کودکان احتمالا به علت رشد در شرایط خاص پرورشگاهی است . موضوعاتی همچون فقدان حمایت والدین ، عدم حضور مادر در حساسترین دوران رشد ، فقدان الگوهای ثابت رفتاری ، عدم وجود تقویتهای ملموس اجتماعی کافی ، فقدان محرکهای کافی که مستلزم رشد سالم هستند ، داشتن خاطرات تلخ گذشته خویش ، کمبود ارتباطات متنوع و باز اجتماعی متناسب با رشد ، کمبود امکانات مالی ، تفریحی ، فرهنگی ، آموزشی و از این قبیل عواملی هستند که مجموعا زمینه تشکیل دیدگاه و ادراک منفی نسبت به خود و نسبت به جهان را در این کودکان فراهم کرده اند .
لذا برای اثبات یارد این پیش فرض اقدام به پژوهش در باب تاثیر محرومیتهای مختلف محیط پرورشگاه برخود پنداره کودکان پرورشگاهب و سپس مقایسه آن با خود پنداره کودکان غیر پرورشگاهی یعنی کودکانی که در خانواده و به اتفاق والدین خود زندگی       می کنند نمودیم تا به کمک ابزار ، روش و آزمون پژوهش و آماری مناسب تفاوت ویژگیهای خود پنداره این دو گروه از کودکان را بررسی و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری نماییم .
اهمیت موضوع تحقیق
اهمیت خود پنداره همواره مورد توجه تمامی متخصصان امور مربوط به کودکان بوده است . به سختی می توان به احساسات کودکان در مورد خودشان به عنوان یک فرد توجه نکرد . اغلب متخصصان ، خودپنداره مثبت و متعاقب آن عزت نفس بالا را به عنوان عامل اصلی در سازگاری اجتماعی _ عاطفی در نظر می گیرند . روانشناسان و جامعه شناسان مهم از قبیل ویلیام جیمز ، جرج هربرت میدو ، چارلزکولی ، از جمله افرادی بودند که بر اهمیت خود پنداره و احترام به خود مثبت تاکید داشتند .
اخیرا روانشناسان نظریات نئوفرویدینها را با تحقیق تجربی در آمیخته اند و به این نتیجه رسیدهاند که احترام به خود مثبت با عملکرد مناسبتر و موثرتر مرتبط است .

 

فصل اول : مقدمه
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت موضوع
هدف از تحقیق
میدان و قلمرو تحقیق
فرضیات تحقیق
تعریف عملیات اصطلاحات
فصل دوم : پیشینه تحقیق
خود ( خویش )
خودپنداره
پیدایش و رشد
اجزا خودپنداره
انواع خودپنداره
سلسه مراتب خودپنداره
ثبات خودپنداره
عزت نفس
عزت نفس و منبع کنترل
دیدگاه اسلام
نفس ( روح )
ضرورت شناخت نفس
پرورشگاه
ریشه ها
فقدان
دلبستگی وجدایی
مروری بر ویژگی های اخیر
فصل سوم : روش تحقیق
ماهیت طرحهای علی مقایسه ای
دشواریهای موجود
روش جمع آوری داده ها
جامعه , نمونه و روش نمونه گیری
روش تحلیل داده ها
ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات
رشد مقیاس
توصیف کلی
توصیف خوشه ها
اعتبار و پایایی مقیاس
اجرا , نمره گذاری و تفسیر
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
توصیف نمونه ها
داده های جمع آوری شده
فرضیه اول
فرضیه دوم
فرضیه سوم
فرضیه چهارم
فرضیه پنجم
فرضیه ششم
فرضیه هفتم
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه
فرضیه های تحقیق
یافته های اضافی
نتیجه گیری کلی
محدودیتها
پیشنهاداتی برای پژوهش آینده
منابع
فارسی
انگلیسی
ضمیمه

 

شامل 128 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره بر خودپنداره کودکان پرورشگاهی

تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی

اختصاصی از فی موو تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی


تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی

 

این پایان نامه در 105 صفحه گردآوری شده است-فرمت آن ورد قابل ویرایش میباشد که میتوانید به طور دلخواه تنظیم کنید

 

فهرست مطالب
عنوان 1
فصل اول : مقدمه 2
مقدمه 3
بیان مسئله 4
اهمیت موضوع 7
هدف از تحقیق 8
میدان و قلمرو تحقیق 10
فرضیات تحقیق 10
تعریف عملیات اصطلاحات 11
فصل دوم : پیشینه تحقیق 15
خود ( خویش ) 16
خودپنداره 20
پیدایش و رشد 20
اجزا خودپنداره 22
انواع خودپنداره 23
سلسه مراتب خودپنداره 26
ثبات خودپنداره 26
عزت نفس 27
عزت نفس و منبع کنترل 29
دیدگاه اسلام 30
نفس ( روح ) 30
ضرورت شناخت نفس 32
پرورشگاه 36
ریشه ها 39
فقدان 41
دلبستگی وجدایی 43
مروری بر ویژگی های اخیر 46
فصل سوم : روش تحقیق 50
ماهیت طرحهای علی مقایسه ای 52
دشواریهای موجود 53
روش جمع آوری داده ها 54
جامعه , نمونه و روش نمونه گیری 56
روش تحلیل داده ها 56
ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات 57
رشد مقیاس 58
توصیف کلی 60
توصیف خوشه ها 63
اعتبار و پایایی مقیاس 65
اجرا , نمره گذاری و تفسیر 67
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها 71
توصیف نمونه ها 72
داده های جمع آوری شده 73
فرضیه اول 81
فرضیه دوم 82
فرضیه سوم 83
فرضیه چهارم 84
فرضیه پنجم 85
فرضیه ششم 86
فرضیه هفتم 87
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 88
مقدمه 89
فرضیه های تحقیق 90
یافته های اضافی 96
نتیجه گیری کلی 96
محدودیتها 100
پیشنهاداتی برای پژوهش آینده 100
منابع 102
فارسی 103
انگلیسی 105
ضمیمه 105

مقدمه
و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیأ و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئده لهلکم تشکرون
« خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالیکه چیزی نمی دانستید و به شما قوای شنوایی و بینایی و اندیشه داد . باشد که سپاس این نعمتها را بدارید و از اینها به خوبی بهره مند گردید . »
این آیه عدم شناخت انسان را در بدو تولی بیان می کند و اینکه باید از طریق حواسی که خداوند به او عنایت کرده جهان را مطالعه و بررسی کند .
کودکی که به دنیا می آید عالیترین و کاملترین امکانات رشد را دارا است او در بهترین حالت خود آفریده می شود . اگر این کودک عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیط مناسبی در اختیارش باشد جای خویش را در این جهان می یابد . اما زندگی خانوادگی و محیط اجتماعی _ آموزشی _ بهداشتی و فرهنگی بسیاری از کودکان دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه غیر ممکن می سازد .
رفتار آدمی اساسا جلوه ای از شخصیت و سازمان روانی _ شناختی _ اجتماعی اوست . هر چه شخصیت و ادراک از خویشتن انسان سالمتر , واقعی تر و رشد یافته تر باشد از رضایت درونی و تعامل رفتاری بیشتری برخوردار خواهد بود . آشکار است که شخصیت و خودپنداری سالم و رشد یافته , فقط در جریان تربیت صحیح و پرورش عواطف و رفتار سالم بوجود می آید .
در این پژوهش نیز پیرامون شناخت چگونگی ادراک و پنداشت کودکان از خود در محیط و شرایط خاص پرورشگاه تلاش می شود , باشد که گامی کوچک در مسیر روانشناسی کودکان پرورشگاهی برداشته باشیم .

بیان مساله
پژوهشگران در دیدار های خود با گروهی از کودکان پرورشگاهی شهر مشهد در حین برنامه ها و فعالیتهای فکری و حرکتی مختلف این کودکان احساس می کردند که اکثرا جسارت ، اعتماد به نفس ، امید به موفقیت و . . . کافی در این کودکان نیست و در حالیکه از لحاظ فکری و فیزیکی مشکل خاصی نداشتند و قابلیتهای لازم برای اجرای عمل را دارا بودند .
در پیش فرضهای اولیه به نظر می رسید که این مشکلات کودکان احتمالا به علت رشد در شرایط خاص پرورشگاهی است . موضوعاتی همچون فقدان حمایت والدین ، عدم حضور مادر در حساسترین دوران رشد ، فقدان الگوهای ثابت رفتاری ، عدم وجود تقویتهای ملموس اجتماعی کافی ، فقدان محرکهای کافی که مستلزم رشد سالم هستند ، داشتن خاطرات تلخ گذشته خویش ، کمبود ارتباطات متنوع و باز اجتماعی متناسب با رشد ، کمبود امکانات مالی ، تفریحی ، فرهنگی ، آموزشی و از این قبیل عواملی هستند که مجموعا زمینه تشکیل دیدگاه و ادراک منفی نسبت به خود و نسبت به جهان را در این کودکان فراهم کرده اند .
لذا برای اثبات یارد این پیش فرض اقدام به پژوهش در باب تاثیر محرومیتهای مختلف محیط پرورشگاه برخود پنداره کودکان پرورشگاهب و سپس مقایسه آن با خود پنداره کودکان غیر پرورشگاهی یعنی کودکانی که در خانواده و به اتفاق والدین خود زندگی می کنند نمودیم تا به کمک ابزار ، روش و آزمون پژوهش و آماری مناسب تفاوت ویژگیهای خود پنداره این دو گروه از کودکان را بررسی و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری نماییم .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی