فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی

اختصاصی از فی موو تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی


تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی و در 33 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
ذهن بشری به دنبال کشف و استخراج اصول و قواعد حاکم بر یک علم و یک مجموعه منظم است ‏چرا که اگر ما بخواهیم بر مجموعه منظم علم اشراف و احاطه علمی وفنی و تخصصی داشته باشیم ‏لازم است اصول و قواعد حاکم بر آن را کاملاً بشناسیم. به عبارت دیگر به میزانی که ما این اصول و قواعد و ارتباط دقیق و منظم آنها را با یکدیگر می ‏شناسیم به همان اندازه بر آن علم تسلط و احاطه پیدا خواهیم کرد. لهذا خود را نیازمند آن دانستیم ‏که در این راه قدمی برداریم تا شاید مفید واقع شود و طالبان علم را موثر واقع شود بدین جهت ‏درصدد جمع آوری اصول حاکم بر حقوق مالیاتی بر آمدیم , هر چند مدعی آن نیستیم که این ‏مهم را به طور تام و تمام بر رسیده ایم لیکن از باب " المیسور لایسقط بالمعسور " سعی کرده ایم تا ‏آنجایی که میسر است به انجام آن مبادرت نماییم از دیدگاه اقتصادی،‎ ‎میزان درآمدهای مالیاتی ‏دولت در سنجش با ظرفیتهای قابل حصول در مقیاس محصول ناخالص‎ ‎داخلی قابل ارزیابی است. ‏به بیان دیگر، نسبت درآمد مالیاتی به حصول ناخالص داخلی یا‎ ‎بازده درآمدی مالیات، مبنا یا ‏محدوده افزایش درآمدهای مالیاتی را متناسب با شرایط‎ ‎کسب و کار اقتصادی معین می کند‎. ‎ تعریف ، بازده درآمدی مالیات از حاصلضرب‎ ‎دو نسبت اصلی ، به صورت زیر به دست می ‏آید‎. ‎‏
مالیات وصول شده × پایه مالیاتی‎ = ‎درآمد مالیاتی‎


‏ پایه مالیاتی‎ GDP :
بر پایه این تعریف، هدف راهبردی وزارت امور اقتصادی و دارایی برای افزایش‎ ‎درآمد ‏مالیاتی دولت به دو عامل بستگی می یابد‎: ‎
یکی ، سیاست مالیاتی دولت که‎ ‎باید به حداکثر سازی نسبت به پایه مالیاتی به محصول ‏ناخالص داخلی بینجامد و دیگری‎ ‎، دستگاه وصول مالیات که باید نسبت مالیات وصول شده به پایه ‏مالیاتی را حداکثر کند‎. ‎ سیاست مالیاتی قابل پیگیری توسط این وزارت در چارچوب سیاستهای کلان اقتصادی‎ ‎دولت و با هدف برآوردن کارکردهایی مانند ایجاد کارایی، کمک به رشد و توسعه اقتصادی،‎ ‎تصحیح سازوکار توزیعی برای ایجاد برابری و عدالت ، ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف‎ ‎اقتصادی، و اصلاح درجه تمرکز مالی دولت تنظیم خواهد شد‎. ‎ توجه به پیوند بین‎ ‎سیاست مالیاتی و دستگاه وصول مالیات در اصلاح نظام مالیاتی ‏کشور از هر حیث موضوعی ‏شاید این گام کوتاهی باشد در جهت شناخت کلیه اصول کلی حاکم
بر حقوق عمومی و از ‏جمله حقوق مالیاتی: ‏
‏1 _ اصل قانونی بودن مالیات
حق برقراری مالیات از وظایف حاکمیت است و این یک اصل اساسی حقوق عمومی است. ‏وضع مالیات عبارت است از قانونگذاری و چون از طرف دیگر او حکومت را قانونگذاری و فرمانده ‏ا ی تعریف می کرده , به این ترتیب مالیات و قانون را پایه مشترک حکومت می دانست . قدرت ‏وضع مالیات یک فکر ساده و یا نتیجه یک تحلیل فرضی مجرد نیست بله در درجه اول یک واقعیت ‏سیاسی است. "منتسکو" در بسیاری از فصول روح القوانین به نشان دادن ارتباط بین آزادی و ‏مالیات علقه به خرج داده و فرمولی را که بارر نسبت می دهند خلاصه کرده و آن فرمول این است ‏‏: ( تمام آزادی مردم در مالیات خلاصه می شود) قدرت برقراری مالیات متضمن یک واقعیت ‏حقوقی نیز هست.
اعلامیه حقوق بشر در 1789 چنین می گوید : (تمام مردم حق دارند شخصاً به وسیله ‏نمایندگانشان لزوم پرداخت مالیات از طرف عموم و تأدیه آزادانه آن رابپذیرد و در مصرف آن ‏نظارت کنند وسهمیه و مبنای تشخیص وصول و مدت آن را معین نمایند). اصل قانونی بودن مالیات ‏اصلی بسیار محکم به نظر می رسد و قانون اساسی و هم قوانین عادی ، اهمیت زیادی برای آن قائل ‏شده اند . "اصل 94 _ هیچ قسم مالیات برقرار نمی شود مگر به حکم قانون. "

دانلود با لینک مستقیم


تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی

تحقیق در مورد معنا و مبنای سکولاریسم

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد معنا و مبنای سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معنا و مبنای سکولاریسم


تحقیق در مورد معنا و مبنای سکولاریسم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه30

 

فهرست مطالب

 

الف) نارسایی تعالیم انجیل و مسیحیت

ب) نهضت اصلاح دینی (رمفرمیسم)

ج) تماس با فرهنگ های ملل جهان
بنیادهای فکری سکولاریسم

الف) انسان مداری ( اومانیسم)

ب) عقل مداری(راسیونالیسم)

ج ) علم محوری

د) آزادی و تساهل(لیبرالیسم)

هـ) سنت ستیزی و نوگرایی

آیا سیاست مذهبی ممکن است؟

معنا و مبنای سکولاریسم

اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و جعل قوانین برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید، معارف روحی و اخلاقی، عدالت اجتماعی، مساوات و عواطف انسانی است.

محمد جواد نوذری

سکولاریسم اشاره به تحولاتی دارد که پس از از عصر نوزایی در مغرب زمین به وقوع پیوست و منجر به جدایی دیانت از سیاست شد. اهمیت بحث از سکولاریسم از آن رو است که در خلال آن تا حدودی با فرهنگ غرب آشنا می شویم. درک سیاست غرب، که در کشور ما نیز شیوع یافته و بدان دامن زده می شود، در گرو آشنایی با فلسفه فکری معاصر غرب است. بنابراین، بحث از سکولاریسم، علاوه بر آن که جنبه سلبی ارتباط دیانت با سیاست را می کاود، کلید فهم سیاست، در عصر جدید به شمار رفته و ما را در شناخت غرب و غرب زدگی مدد می رساند. با توجه به آن چه گفته شد، این بحث را با پرسش های ذیل پی می گیریم:
مفهوم سکولاریسم چیست؟

ریشه ها و علل گرایش به سکولاریسم کدامند؟

مبانی و اصول سکولاریسم کدامند؟

 
مفهوم سکولاریسم


سکولاریسم ( 
Secularism ) واژه ای انگلیسی است و از ریشه لاتین « Seculum »، به معنای یک برهه زمانی معین، گرفته شده است. در فارسی به معنای ناسوتی، دنیوی گرایی، بشری، عرفی، زمینی و گیتیانه آمده است. در فارسی، اصطلاحی که مبین تمام حقیقت واژه سکولاریسم باشد، ارائه نشده است. از این رو، واژه انگلیسی آن در فارسی به کار برده می شود. معادل فرانسوی سکولاریسم، «  Laicite » یا « Seculoise
 » است که در فارسی، از آن به لائیک تعبیر می شود.
برای سکولاریسم، تعریف های متعددی ارائه شده است که برخی ناظر به بعد فکری است؛ نظیر آن که گفته شود: سکولاریسم نظام عام عقلانی است که در آن، روابط میان افراد، گروه ها و دولت بر مبنای عقل تنظیم می گردد.» این تعریف، چون تنها به یکی از اصول سکولاریسم اشاره دارد، تعریفی کامل نیست. برخی تعریف ها ناظر بر روند شکل گیری سکولاریسم است که در خلال آن، به تدریج، حقوق، وظایف و امتیازات کلیسا به نهادهای غیرمذهبی منتقل می شود. برخی تعاریف دیگر، سکولاریسم را به مثابه یک نظام منسجم فکری می انگارند که پس از رنسانس به صورت یک نگرش یا جهان بینی در آمده و با نگرشی که در قرون وسطی حاکم بود، تمایز ماهوی دارد و مبنای آن، انسان گرایی، تجربه گرایی و عقلانیت است.
از آن چه گذشت، روشن شد که سکولاریسم اشاره به جدایی دین از سیاست دارد، به گونه ای که هیچ یک از آن دو، در حوزه دیگری دخالت نکند. در مقایسه بین سکولاریسم و لائیک، تلقی عمومی برآن است که سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست و در نتیجه، پذیرش دین به عنوان یک رابطه صرفاً فردی میان فرد و خداوند است؛ اما لائیک به معنای ضدیت با دین و الحاد است؛ ولی برخی نویسندگان، آن را مترادف با سکولاریسم و در بردارنده مفهومی نسبی و تشکیکی می دانند که طیف وسیعی، از الحاد تا پذیرش دین به عنوان یک نهاد، را در بر می گیرد. زمینه های شکل گیری سکولاریسم
نوزایی (رنسانس) به معنای تجدید حیات حاکی از احیای فرهنگی است که در یونان و روم باستان رایج بوده است. در تاریخ باستان، که تا قرن پنجم بعد از میلاد ادامه داشت، ادیان رایج، با غیب و ماورای طبیعت ارتباطی نداشتند، بلکه اساطیری و طبیعی بودند. خدایان، مظهر نیروهای طبیعت بودند و با نام های مختلفی خوانده می شدند. ادیان رومی و یونانی، هر دو فاقد جنبه های عرفانی و معنوی مظاهر شرقی بود.
گرایش روم به مسیحیت و رسمیت یافتن آن، موجب رسوخ خرافاتی شد که ریشه در فرهنگ روم و یونان داشت. در این زمینه، پادشاهان نقش به سزایی داشتند. در قرون وسطی تعارض امپراتوران و کلیسا، منجر به حاکمیت کلیسا شد. کلیسا به نام دین، داعیه دفاع از دین را داشت؛ اما برخلاف جهت فطرت آدمی گامی برمی داشت. این امر، دیر یا زود، مردم را متوجه انحرافاتی می ساخت که به نام دین، از سوی کلیسا عرضه می شد و منجر به عصیان و شورش همگانی، یا در جهت بازگشت به ارزش ها، و حاکمیت دین واقعی، که در اسلام متجلی شده بود می کرد، و یا به انکار غیب و الوهیت و آن چه انتساب به کلیسا داشت، می شد.
رنسانس در حقیقت،  به معنای


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معنا و مبنای سکولاریسم

دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و جعل قوانین برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید، معارف روحی و اخلاقی، عدالت اجتماعی، مساوات و عواطف انسانی است.
محمد جواد نوذری
سکولاریسم اشاره به تحولاتی دارد که پس از از عصر نوزایی در مغرب زمین به وقوع پیوست و منجر به جدایی دیانت از سیاست شد. اهمیت بحث از سکولاریسم از آن رو است که در خلال آن تا حدودی با فرهنگ غرب آشنا می شویم. درک سیاست غرب، که در کشور ما نیز شیوع یافته و بدان دامن زده می شود، در گرو آشنایی با فلسفه فکری معاصر غرب است. بنابراین، بحث از سکولاریسم، علاوه بر آن که جنبه سلبی ارتباط دیانت با سیاست را می کاود، کلید فهم سیاست، در عصر جدید به شمار رفته و ما را در شناخت غرب و غرب زدگی مدد می رساند. با توجه به آن چه گفته شد، این بحث را با پرسش های ذیل پی می گیریم:
مفهوم سکولاریسم چیست؟
ریشه ها و علل گرایش به سکولاریسم کدامند؟
مبانی و اصول سکولاریسم کدامند؟

 

مفهوم سکولاریسم

 

سکولاریسم ( Secularism ) واژه ای انگلیسی است و از ریشه لاتین « Seculum »، به معنای یک برهه زمانی معین، گرفته شده است. در فارسی به معنای ناسوتی، دنیوی گرایی، بشری، عرفی، زمینی و گیتیانه آمده است. در فارسی، اصطلاحی که مبین تمام حقیقت واژه سکولاریسم باشد، ارائه نشده است. از این رو، واژه انگلیسی آن در فارسی به کار برده می شود. معادل فرانسوی سکولاریسم، « Laicite » یا « Seculoise » است که در فارسی، از آن به لائیک تعبیر می شود.
برای سکولاریسم، تعریف های متعددی ارائه شده است که برخی ناظر به بعد فکری است؛ نظیر آن که گفته شود: سکولاریسم نظام عام عقلانی است که در آن، روابط میان افراد، گروه ها و دولت بر مبنای عقل تنظیم می گردد.» این تعریف، چون تنها به یکی از اصول سکولاریسم اشاره دارد، تعریفی کامل نیست. برخی تعریف ها ناظر بر روند شکل گیری سکولاریسم است که در خلال آن، به تدریج، حقوق، وظایف و امتیازات کلیسا به نهادهای غیرمذهبی منتقل می شود. برخی تعاریف دیگر، سکولاریسم را به مثابه یک نظام منسجم فکری می انگارند که پس از رنسانس به صورت یک نگرش یا جهان بینی در آمده و با نگرشی که در قرون وسطی حاکم بود، تمایز ماهوی دارد و مبنای آن، انسان گرایی، تجربه گرایی و عقلانیت است.
از آن چه گذشت، روشن شد که سکولاریسم اشاره به جدایی دین از سیاست دارد، به گونه ای که هیچ یک از آن دو، در حوزه دیگری دخالت نکند. در مقایسه بین سکولاریسم و لائیک، تلقی عمومی برآن است که سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست و در نتیجه، پذیرش دین به عنوان یک رابطه صرفاً فردی میان فرد و خداوند است؛ اما لائیک به معنای ضدیت با دین و الحاد است؛ ولی برخی نویسندگان، آن را مترادف با سکولاریسم و در بردارنده مفهومی نسبی و تشکیکی می دانند که طیف وسیعی، از الحاد تا پذیرش دین به عنوان یک نهاد، را در بر می گیرد. زمینه های شکل گیری سکولاریسم
نوزایی (رنسانس) به معنای تجدید حیات حاکی از احیای فرهنگی است که در یونان و روم باستان رایج بوده است. در تاریخ باستان، که تا قرن پنجم بعد از میلاد ادامه داشت، ادیان رایج، با غیب و ماورای طبیعت ارتباطی نداشتند، بلکه اساطیری و طبیعی بودند. خدایان، مظهر نیروهای طبیعت بودند و با نام های مختلفی خوانده می شدند. ادیان رومی و یونانی، هر دو فاقد جنبه های عرفانی و معنوی مظاهر شرقی بود.
گرایش روم به مسیحیت و رسمیت یافتن آن، موجب رسوخ خرافاتی شد که ریشه در فرهنگ روم و یونان داشت. در این زمینه، پادشاهان نقش به سزایی داشتند. در قرون وسطی تعارض امپراتوران و کلیسا، منجر به حاکمیت کلیسا شد. کلیسا به نام دین، داعیه دفاع از دین را داشت؛ اما برخلاف جهت فطرت آدمی گامی برمی داشت. این امر، دیر یا زود، مردم را متوجه انحرافاتی می ساخت که به نام دین، از سوی کلیسا عرضه می شد و منجر به عصیان و شورش همگانی، یا در جهت بازگشت به ارزش ها، و حاکمیت دین واقعی، که در اسلام متجلی شده بود می کرد، و یا به انکار غیب و الوهیت و آن چه انتساب به کلیسا داشت، می شد.
رنسانس در حقیقت، به معنای طرد کلیسا و فراموشی واقعیت الهی و دینی است که در قرن چهاردهم، نخست در ایتالیا و سپس در سراسر اروپا با احیای فرهنگ رومی-یونانی زمینه های آن مهیا شد. پیدایش سکولاریسم در غرب، بازتاب حوادثی بود که در قرون وسطی رخ داد. برخی از عوامل موثر در شکل گیری سکولاریسم عبارت بودند از:
الف) نارسایی تعالیم انجیل و مسیحیت
۱. بعضی از اصول مسیحیت چارچوبه هایی ارائه می کند که قابلیت دفاع عقلانی ندارند. راه رستگاری در آن، بر ایمان تقلیدی متوقف است که عقل در فهم آن راهی ندارد. مسیحیت معتقد است راه رستگاری، که انسان طالب آن است، در انجیل بیان شده و بشر به امر دیگری ورای آن نیاز ندارد. فقدان یک نظام منسجم عقلانی، قدرت دفاع از دین را از مسیحیان گرفت و با سستی کلیسا، آیین مسیحیت از عرصه اجتماع حذف شد. و چون فاقد شریعت متقن بود، آن گاه که علم بشری خلاءهای قانونی را مورد توجه قرار داد، کلیسا توان مقابله با آن را نیافت.
در مقابل، اسلام آیینی است که بر عقاید، احکام واخلاق استوار است. عقاید، که زیربنای اندیشه دینی به شمار می رود، تقلید بردار نیستند. هر انسانی باید بکوشد با تامل و استدلال، مجموعه باورهای دینی خود را استحکام بخشد. این امر، نشانگر اتقان و استحکام مبانی دین در اسلام است. اگر آیینی به اتقان پایه های فکری خود اعتماد نداشته باشد، به پیروان خویش اجازه تفکر نمی دهد؛ زیرا به بی پایگی آن پی خواهند برد. در حوزه احکام و اخلاق نیز چنین نیست که تنها طبقه و گروه خاصی حق کاوش و مطالعه داشته باشند، بلکه راه برای پویندگان حق و حقیقت باز است؛ اما ضرورت های جامعه، اقتضای نوعی تقسیم کار را کرده است. از سوی دیگر، اسلام آن چه را که همواره برای کمال و سعادت بشر لازم است، مستقیمأ بیان کرده و برای مقررات متغیر، و چارچوبه های کلی تعیین نموده است که فقها و دین شناسان می توانند با توجه به آن ها مقررات و احکام جزئی را استنباط کنند.
۲. کلیسا تفسیری موازی و دوگانه از دنیا و آخرت و تقسیم کار میان ارباب کلیسا و امپراتوران ارائه می داد که ریشه در انجیل تحریف شده دارد؛ زیرا براساس آن، چیزی که متعلق به قیصر بود، می بایست به قیصر و آن چه را متعلق به خدا بود، می بایست به کلیسا واگذار می کرد. دوگانگی در سنت کلیسا منجر به تعارض بین کلیسا و پادشاهان در اواخر قرون وسطی و طرد جنبه الهی پادشاهان شد که خود، زمینه زوال نفوذ و کلیسا و سلطه پادشاهان را مهیا ساخت.
در فرهنگ اسلامی، چنین نگرشی مطرود است. دنیا و آخرت در عرض یکدیگر قرار ندارند، بلکه دنیا به مثابه گذرگاهی است که به آخرت منتهی می شود و سعادت آخرت به زندگی این جهانی انسان منوط است. در فرهنگ اسلامی، روحانیت به عنوان کارشناس امور دینی، و نه به عنوان طبقه ویژه، مطرح است. چنان که میان امور معنوی و مادی دوگانگی نیست. از این رو، مدیریت کلان جامعه باید به افرادی واگذار شود که بیش تر با احکام و قوانین اجتماعی سیاسی، آشنایی دارند؛ از سویی، آراسته به اخلاق الهی و باتقوا یند و از سوی دیگر، قدرت مدیریت و آگاهی لازم را در میدان عمل دارا باشند.
۳. کلیسا در حالی دسترسی به حقایق را منحصر به خود می دانست که دنیای مسیحیت، فاقد متن و حیاتی مصون از تحریف بود. علاوه بر آن، خرافات بسیاری در دین وارد شده بود که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده است ( یحرفون الکلم عن مواضعه ). کلیسا خود را نماینده خدا و منبع تشریع احکام به طور مستقل می دانست: ( اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباأ من دون الله).
علم، شجره ممنوعه قلمداد می شد وتنها علومی مجال رشد می یافتند که مؤید فرضیه های انجیل باشند و حتی علوم تجربی نیز در تحت سیطره کلیسا بود. برخورد خشن کلیسا با صاحبان اندیشه و تفتیش عقاید، چهره ناخوشایندی را از کلیسا به نمایش گذاشت و به تعبیر شهید مطهری، دین که باید دلیل هدایت و پیام آور محبت باشد به صورتی در آمد که تصور هر کسی از دین و خداوند، خشونت و اختناق و استبداد بود.
در فرهنگ اسلامی، همگان دسترسی به حقایق دارند. البته تفسیر دین، مانند اظهار نظر در هر رشته از علوم و معارف، صلاحیت ها و توانایی ها خاصی را می طلبند که بدون آن ها تفسیر انسان قابل اعتماد نیست. از سوی دیگر، قرآن کریم تنها کتاب آسمانی مصون از تحریف است و با استناد به آن می توان به حقایقی عمیق دست یافت که از قلمرو حس و تجربه خارج است. اسلام پیروان خود را به تعقل، تفکر و نوآوری علمی دعوت می کند.
ب) نهضت اصلاح دینی (رمفرمیسم)
نهضت اصلاح دینی، جریانی بود که طی آن، از نفوذ مذهب به تدریج کاسته شد. مارتین لوتر(۱۴۸۳- 1546م) از پیشگامان این حرکت، با هدف اصلاح و پیرایه زدایی از آیین مسیحیت و برقراری انضباط در آن، دیدگاه های جدیدی را عرضه کرد، اصل خود کشیشی را که مشوق فردگرایی بود، مورد تاکید قرار داد و با این هدف، انجیل را به زبان آلمانی ترجمه کرد. تفکیک دین از سیاست، از دیگر اصول مورد اشاره وی بود. لوتر اظهار داشت که پادشاهان قدرت خود را مستقیماً از خدا می گیرند و وظیفه کلیسا تنها پرداختن به امور معنوی و روحی است.
به هر حال، نهضت اصلاح دینی، در پیدایش طرز فکر جدید، نقشی اساسی داشت و باعث در هم شکستن حاکمیت کلیسا و ظهور فلسفه سیاسی جدید شد. از پیامدهای این حرکت، درگیری فرقه های مذهبی بود که موجب از بین رفتن قداست دین و زمینه سازی برای سکولاریسم شد.
ج) تماس با فرهنگ های ملل جهان
تماس غرب با فرهنگ جوامع دیگر، موجب تحول در نگرش آنان و جذب عناصر مفید و سازنده شد. به ویژه تماس اروپایی ها با مسلمانان، در خلال جنگ های صلیبی، موجب آشنایی آنان با فرهنگ اسلامی گشت. این امر، تاثیر شگرفی در نگرش آنان به دنیا داشت و زمینه ساز ظهور نویسندگان بزرگی در آن سامان شد.
اکتشاف های جغرافیایی نیز موجب باز شدن درهای بسته جامعه اروپا به روی مناطق دیگر گردید که زمینه ساز تحولات جدید در عرصه فرهنگ شد.

 

بنیادهای فکری سکولاریسم

 

متولیان جامعه غرب، برای پایه گذاری تمدن خود، از سویی آیین مسیحیت را مورد بی مهری قرار دادند و از سوی دیگر، نظام فکری جدیدی را بر مبنای سکولاریسم پی ریزی کردند. اصول و عناصر قوام بخش سکولاریسم عبارتنداز:
الف) انسان مداری ( اومانیسم)
هویت فرهنگی عصر جدید غرب است. براساس این اصل، انسان، مدار و محور همه اشیاء و خالق ارزش ها و ملاک تشخیص خیر و شر است. در واقع، انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون در نظر قرار دادن دین و ارتباط با ماورای طبیعت، مشکلات زندگی و دنیای خود را حل و فصل کند. بنابراین اصل، انسان با دو اهرم عقل و علم، دیگر نیازی به دین ندارد. اومانیسم ملاک و تکیه گاه تشخیص ارزش ها را خود انسان می داند و مبدا ماورایی برای آن قائل نیست. در واقع، آن چه اصالت دارد، انسان است و خداوند صرفاً می تواند در جهت رفع آلام روحی و نیازهای بشر مورد پذیرش قرار گیرد و خود از اصالت برخوردار نیست. نظام سیاسی اومانیسم، مبنای مشروعیت خود را از مردم و به اصطلاح، «قرارداد اجتماعی» می گیرد، که امروزه در انتخابات و آرای مردمی تجلی می یابد
ب) عقل مداری(راسیونالیسم)
از دیگر مشخصه های سکولاریسم، عقل گرایی است؛ بدین معنا که انسان با استفاده از عقل قادر است همه مسائل را درک کند و به حل آن ها پردازد. داوری نهایی در حل منازعات، به عهده عقل است و عقل، مستقل از وحی و آموزش های الهی، توان اداره زندگی بشر را دارد. عقل مداری، در تاریخ اندیشه سیاسی غرب، به دکارت باز می گردد.
پیش از او، طی دو قرن، فلسفه مدرسی با حملات منتقدان و تشکیک در مبانی فکری آن سست شده بود و سپس دکارت، فلسفه مدرسی را از اعتبار انداخت و فلاسفه نوینی را جایگزین آن ساخت. از نتایج عقل مداری، طرد دین بود؛ زیرا عقلانیت به گونه ای تفسیر شد که دین را ضد عقل معرفی می کرد. از این رو، عقل معیار صحت و سقم قلمداد شد. محاسبه گرایی از پیامدهای عقل مداری است که در پی ریزی تمدن غرب، نقش اساسی را ایفا کرد.
در تفکر اسلامی، عقل ابزار شناخت عقاید اصلی و یکی از منابع استنباط احکام شرعی است و نه تنها با دین سر ستیز ندارد، بلکه در خدمت آن است. آیات و روایات فراوانی دعوت به تعقل و تفکر می کنند، به گونه ای که در برخی روایات، تفکر یک ساعت، معادل هفتاد سال عبادت شمرده شده است. ولی به هر حال، عقل به تنهایی نمی تواند همه نیازهای بشر را برطرف کند و در مواردی که کمیت عقل لنگ است باید از وحی کمک گرفت.
ج ) علم محوری
بنابراین مبنا، ایمان به علم، نقش مذهب را در حیات انسان ها ایفا می کند. به دیگر سخن، یافته های علمی، برای اداره جامعه کافی است. تجربه گرایی توسط فرانسیس بیکن پایه گذاری شد و پژوهش تجربی، جایگزین تفسیر نهادهای سنتی از جهان شد. به همین دلیل، تعارض بین علم و دین، از مسائلی است که پس از رنسانس و با ظهور موج تجربه گرایی رخ نمایاند. از دید اینان، علم بر دین مقدم است و رویکرد افراطی تجربه گرایی، این است که هر آن چه به محک تجربه در نیاید، طرد و انکار می شود.
تقابل علم و دین از هنگامی آغاز شد که تئوری های جدیدی، در فضاشناسی و هیئت، به وسیله کوپرنیک، کپلر و گالیله مطرح شد که با پذیرفته ها و باورهای کلیسا و با ظواهر کتاب مقدس مسیحیان مخالفت داشت. از آن پس تعارض بین کلیسا و علم آغاز شد و به تدریج شدت گرفت. گرچه در ابتدا کلیسا مقاومت های بسیاری کرد، اما در نهایت، شکست خورد و عکس العمل های مختلفی را از خود نشان داد که از جملة آن ها جدایی دین از علم بود. گفته شد که دین زبانی مخصوص به خود دارد و علم نیز زبانی مخصوص به خود. نزد آنان روح دین، صرفاً راز و نیاز با خدا و حداکثر، توصیه های اخلاقی است.
در تفکر اسلامی، همان گونه که بین عقل و دین تعارض نیست، بین علم و دین نیز تعارضی نیست. علم و عالم، از دیدگاه قرآن ارزشمندند: (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون). در تفکر اسلامی، معرفت تجربی، تنها راه شناخت نیست، بلکه راه های دیگری نیز برای شناخت واقعیت وجود دارند.
د) آزادی و تساهل(لیبرالیسم)
اباحیگری، تساهل و تسامح، از دیگر مؤلفه های سکولاریسم است. در این رهگذر، مذهب و اعتقادات مذهبی، مسأله ای فردی محسوب می شوند و فرد در انتخاب آن ها آزاد است. اصالت بخشیدن به شناخت تجربی و تکیه بر حواس ظاهری، موجب تشکیک در معرف دینی گردید، به گونه ای که با همه سنن و قوانین دینی، اخلاقی و اجتماعی، با دیدی نسبی گرایانه برخورد شد.
در تفکر سکولار، حقایق پراکنده است و هر حزب و گروهی، تنها به بخشی از حقایق دسترسی دارد. نتیجة این امر، تکثرگرایی است و ملاک قانونی شدن، پذیرش اکثریت (نصف + یک) است. سکولاریسم هیچ عقیده جزمی را بر نمی تابد و چون مذهب را امری فردی می انگارد، از دخالت دادنش در عرصه جامعه جلوگیری می کند. به لحاظر فرهنگی، لیبرالیسم منادی فردگرایی است و به لحاظ سیاسی و اقتصادی، منادی حداقل دخالت دولت در امور اقتصادی و سیاسی و است و تنها کار ویژه دولت، ایجاد امنیت در جامعه است.
در تفکر اسلامی، آزادی از ارزش والایی برخوردار است و انسان، آزاد آفریده شده است؛ اما از آن جا که خداوند، خالق بشر و خواهان سعادت او است، ربوبیت الهی اقتضا می کند که در جهت هدایت انسان به کمال، از جانب خداوند، قوانینی وضع شود. بدین رو، در اسلام، آزادی در چارچوب سعادت و کمال انسان مطلوب است.

 

هـ) سنت ستیزی و نوگرایی
منظور از سنت ستیزی، و دست کم، لازمه آن، دین زدایی است. فرهنگ امروز غرب، براساس تحول، تطور ومبارزه با سنن دینی پی ریزی شده است. ستیز با دین هدفی است که سکولاریسم، با هر یک از اصولی که برشمردیم، آن را تعقیب می کند. اندیشه های نویسندگان پس از رنسانس نیر بر این مدار بوده است. ماکیاول، از پیشتازان سنت ستیزی، دولت را پدیده ای طبیعی که هیچ تعلقی به ماورای طبیعت ندارد، می شمارد و تنها نقشی که برای دین قائل است، آن است که دین را به مثابة ابزاری در دست حکمران می داند تا برای تحقق اهداف خود از آن استفاده کنند

 


آیا سیاست مذهبی ممکن است؟
گفتگویی درباب امکان وامتناع نگاه دینی به سیاست
معصومین دائماً در جستجوی حکومت بوده اند در سیره معصومین (یازده نفر و حضرت مهدی) جستجوی حکومت وجود داشته است
آنچه می خوانید، گفتگوی دکتر خرمشاد ودکتر سلیمی پس از سخنرانی دکتر خرمشاد است با عنوان سیاست و مذهب و با محوریت جامعه شناسی سیاسی از منظر امام علی(ع) انجام شد.
خرمشاد و سلیمی در پاسخ به پرسش حاضرین در جلسه دیدگاه خود را درباره رابطه دین و سیاست، دین و علم و امکان و امتناع سیاست مذهبی یا گونه ای جامعه شناسی سیاسی مذهبی بیان می کنند:
بعضی این مسئله را مطرح می کنند که شأن دین بالاتر از آن است که جامعه شناسی و حقوق و... وارد آن شود شما در زمینه چه نظری دارید؟
خرمشاد: با این ایده موافقم که دین اساسآ نیامده که جامعه شناسی یا روانشناسی باشد . به عبارتی هدف دین چیز دیگری بوده است ولی این نافی این قضیه نیست که وقتی ما به دین مراجعه می کنیم برداشت خود را از دین منکر شویم وبگوییم رسالت دین این نیست که جامعه شناسی درست کند. این تقلیل دین است. به حد بسیار زیادی جفای به دین است.
در اینجا بایددر نقطه ای بایستم که خود را از دو گروه متمایز کنم. کدام دو گروه؟
گروه اول: گروهی هستند که به شدت متحجرانه به متون دینی نگاه می کنند. به عبارتی قشری گرا، ظاهرگرا و به نوعی متحجر هستند. شاید در یک تعبیر دیگر تعدادی از اخباریون یا کسانی که فقه مدار به متن دینی نگاه می کنند و خود را در الفاظ و عبارات تصریح شده محصور می کنند. مثالی که می شود بیان کرد اینست که در ایران بعد از انقلاب به خصوص در زمان جنگ بحث احتکار بالا گرفت و صحبت از این شد که چه چیزهایی مصداق احتکار است؟ دو بحث مطرح شد: عده ای گفتند چهار چیز (کشمکش، گندم و...) که شارع مقدس آنها را تصریح و بیان کرده است. رأی مقابل آنها این بود که این چهار چیز از ضروریات زندگی آن روز بود. احتکار یعنی عده ای چیزهایی که از ضروریات هر دوره است انبار می کنند و آن چیزها از مصادیق احتکار خواهد بود. ممکن است امروز نیز بنزین باشد فردا لاستیک باشد و یا زمانی مردم، با بشقاب پرنده می خواهند سفر کنند که این بشقاب پرنده با هلیم کار می کند اگر هلیم را انبار کنند این احتکار است.
ببینید نگاه امام علی به جامعه این است که آن را به 7 طبقه تقسیم می کند و اصطلاح طبقه را هم به کارمی برد. این نگاه وقتی در وادی قدرت صورت می گیرد می شود نگاه جامعه شناسانه. سؤال این است که آیا در حالی که امام علی که می گوید 7 طبقه آیا حتمآ در هر دوره ای باید مصداقهایی برای 7 طبقه پیدا کنیم؟ آیا اگر شد 5تا و یا۹ تا، بد می شود؟
این یک روش است. امام علی به عنوان فردی که هم حاکم و هم یک اندیشمند سیاسی است در نگاه به جامعه خودش و توصیه ای که به فردی که او را منصوب کرده می گوید: بدان و بفهم که جامعه 7 طبقه است.
نگاه او به نگاه قدسی نیست. یعنی مثل نماز نیست که چون شارع گفته است نماز صبح دو رکعت است کسی دیگر نمی تواند آن را 3 رکعت و یا 5/1 رکعت کند. این نگاه امام علی نگاه جامعه شناسی سیاسی وناظر به واقعیات جامعه است.
ماکه با واقعیات جدید مواجه می شویم ممکن است رهیافتهای مختلفی اتخاذ کنیم .ممکن است 10 مکتب فکری مطرح شود و ما 2 تای آن را ملاک بگیریم .منافاتی با اصل و ذات دین ندارد. یعنی این نگاه ازآن نوع قدسی که نشود آن را تغییر داد نیست. بلکه نگاهی مبتنی بر واقعیت است. پس چون واقعیت متغیر می شود پس این هم می تواند متغیر باشد.
گروه دوم: که من خود را متمایز از آن می کنم می گویند چون دین داری دگم است و اصول آن ثابت است پس علمی نیست یعنی همان اول با دو مقدمه- با یک صغری و کبری- یک مهر علمی نبودن بر دین می کوبند و می گویند چون دین دارای اصول ثابتی است ،پس نگاه دینی به واقعیات هیچگاه نمی تواند علمی باشد.(این هم جفای به دین است)
در دهه های متوالی این امر باعث شکل گیری مناقشاتی درباره تضاد علم و دین شده است. من با استناد به این نامه می خواهم خود را از این گروه متمایز کنم یعنی بگویم در این ماجرا درست است که امام علی امام دینی است ولی نگاه او به مقوله قدرت یک نگاه واقع بینانه است .به همین جهت می گویم نگاه او ، جامعه شناسی سیاسی است. یعنی نمی گویدچون قرآن گفته است یا پیامبر گفته است پس نتیجه بگیرد و نسخه بپیچد بلکه می گوید:مالک، حکومتهای قبل از تو اینگونه بودند، تو هم از این دو حالت خارج نیستی درست عمل کنی، ارزیابی مثبت می شوی بد عمل کنی ارزیابی منفی می شوی. مالک! مردم دو دسته اند یا در دین با تو برادرند یا در آفرینش با تو برابر. مالک جامعه تو به 7 طبقه تقسیم می شود با این طبقه اینگونه رفتار نکن با آن طبقه اینطور رفتار کن و... اینها از متن جامعه است و کاملآ هم واقع بینانه می باشد. اگر از گروه اول (متحجرین) و گروه دوم فاصله بگیریم، می رسیم به اینجا که از کل دین صحبت نمی کنم بلکه از جامعه شناسی امام علی در نهج البلاغه و به خصوص نامه علی به مالک اشتر صحبت می کنم. و چقدر هم جالب است انگار من متن ابن خلدون را خوانده ام و یا اندیشمندان دیگر را.
سلیمی: من در این موضوع با آقای دکتر خرمشاد اختلاف نظر ندارم. من هم مثل ایشان معتقدم که دین برای جامعه شناسی نیامده و کار دین این نیست که جامعه شناسی ارائه دهد. من در اینجا یک نکته ای را اضافه کنم. در دوره ای بعد از انقلاب در ایران یک نگرش مبتنی بر ک دعیت و تعارض شکل گرفت. چگونه؟ یک فرض گذاشته شد. انگار که جهان دو قسمت است. یک قسمت ما ایرانیها قرار داریم با یک نگرش دینی. و قسمت دیگر هم بقیه جهان هستند با یک نگرش مبتنی بر کفر. ما آمده ایم تا اینها را درست و اصلاح کنیم.
در نگرش مبتنی بر کفر چه چیز هایی وجود داشت؟ علوم اجتماعی جدید، فلسفه، اخلاق و... ما برای اینکه دعیت را در آن تثبیت کنیم در دوره ای گفتیم که هر چه در آن طرف مرزهای ایران است مظهر کفر است اعم از دانش، اخلاق، موسیقی، هنر. کفریات را کنار بگذاریم و از متن دین چیزهایی را به وجود آوریم. مثلآ در اوایل انقلاب گفتیم چیزی به نام جامعه شناسی کفریات را کنار بگذاریم و چیزی به نام جامعه شناسی دینی ایجاد کنیم (از درون متن دینی). روانشناسی کفریات را کنار بگذاریم و در عوض چیزی به نام روانشناسی دینی ارائه کنیم . حتی در دوره ای مطرح کردیم که بنشینیم جامعه شناسی سیاسی اسلامی بنویسیم، روانشناسی اسلامی درست کنیم. علم سیاست اسلامی درست کنیم، استراتژی اسلامی مطرح کنیم. در برخی از رشته های دانشگاهی مثل مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی سعی شد که هویت مستقل را از آن ها بگیرند و گفتند اینها بر معارف اسلامی فرع است و در برخی دانشگاه ها رشته هایی با عنوان معارف اسلامی درست شد و علوم سیاسی را فرع بر معارف گرفتند. نکته ای را که می خواستم بگویم در مورد این نگرش است.
تردیدی نیست در بیانات رهبران دینی نکاتی است که این نکات گویای بخشی از واقعیات موجود در جامعه است که بتوان نام یک نگرش جامعه شناختی بر آن گذاشت. همانطور که جناب دکتر خرمشاد گفتند ممکن است یکی از ائمه و یا یکی از رهبران دینی گفته باشندکه جامعه به این چند دسته تقسیم می شوند.اما آیا این یک نگرش جامعه شناختی است؟ من ترجیح می دهم که بگویم توجه به واقعیات جامعه است.
ما امروزه جامعه شناسی را به عنوان چه می شناسیم؟ شناخت پدیده های اجتماعی با کاربرد ابزارهای علمی. ما یک سری متدهایی داریم که براساس آن جامعه را می شناسیم. شناخت پدیده های اجتماعی با کاربرد متدهای علمی کار دین و رهبران دینی نیست تا نگاه جامعه شناختی از جامعه به ما بدهند. یک رهبر دینی و رهبری که از دید شیعه دارای علم لدنی است برای اینکه در مورد جامعه خود تصمیم بگیرد ناچار است از توجه به واقعیات و دسته بندی آن واقعیات که این نکته ای بسیار مهم است. یک فردی مثل حضرت علی که شیعه معتقد است واسطه فیض آسمان و زمین است و متصل به منبع الهی، وقتی می خواهد راجع به سیاست در جامعه اش تصمیم بگیرد و یا رهنمود دهد به واقعیات جامعه اش توجه می کند نمی آید یک سری احکامی دهد و بگوید چون من متصل به علم الهی هستم این احکام را می دهم و شما هم چون و چرا نکنید و بروید اجرا کنید، بلکه می گوید به واقعیات جامعه توجه کن و با توجه به واقعیات این چند دسته مردم وجود دارند طبیعت این دسته ایجاب می کند که با آنها اینگونه رفتار کنی.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم

دانلود مقاله کاربرد هزینه یابی بر مبنای فعالبت برای بهبود عملکرد

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کاربرد هزینه یابی بر مبنای فعالبت برای بهبود عملکرد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 شناخت اقتصادی یک واحد تجاری – آنچه عامل عملکرد است و رقابت تجاری را موجب می شود- امروزه اهمیت حیاتی تری نسبت به گذشته دارد. رقابت جهانی، تغییرات فن آوری و صرفه جویی در مقیاس از جمله عواملی است که موجب شده تا بسیاری از صنایع نحوه رقابت خود را مورد بازسازی و تجدید نظر قرار دهند.
اغلب شرکتهایی که برنامه های مذکور را اجرا کرده اند، هزینه یابی بر مبنای فعالیت را برای اندازه گیری موفقیت یا عدم موفقیت برنامه های مزبور مورد استفاده قرار داده اند. پیوند دادن هزینه یابی بر مبنای فعالیت و برنامه های بهبود مستمر، مبنای مهمی برای رقابت است.
سازماندهی اطلاعات
همانند یک معمار که کارش را با نقشه شروع می کند، پیاده سازی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با هدفی فراگیر و یک طرح کلی، شامل موضوعات راهبردی سازمان، شروع می شود. این موضوعات کلیدی نهایتاً‌ به پیاده سازی هزینه یابی بر مبنای فعالیت منجر می شود.
موضوعات کلیدی واحد تجاری
مدیریت عالی واحد تجاری برای دستیابی به سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت هدفدار و مفید، باید موضوعات کلیدی را که سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت قصد یافتن آنها را دارد، تعیین کند. این موضوعات از مشکلات و چالشهایی ناشی می شود که هر مدیر اجرایی با آنها روبروست. این موضوعات همچنین، مشکلات و چالشهایی را در بر می گیرد که سازمان به عنوان یک مجموعه با آن سر و کار دارد. این موضوعات و ملاحظات مبنایی برای طرح مفهوم سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت است. برخی از این موضوعات برای مدیران آشکار است و برخی دیگر که می تواند به همان اندازه مهم باشد پنهان باقی می ماند.
موضوعات آشکار: موضوعات تجاری شامل موارد زیر است که سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت باید آنها را مشخص کند:
• کدام محصولات بیشترین سودآوری را دارد؟ کدام یک سودآوری کمتر دارد و چرا؟
• سازمان چه فعالیتهایی را به خاطر تقاضاهای منحصر به فرد مشتریان خاص، تنها برای پشتیبانی از پیچیدگی خط تولید یا محصولات سفارشی خود، انجام می دهد؟
• کدام فعالیتها می تواند اقتصادی تر انجام شود یا به منظور ایجاد ارزش مؤثرتر مشتری بازسازی شود؟
• چگونه می توان برای تحصیل مزیت تولیدی، عملکرد را اندازه گیری کرد؟
تمامی این موضوعات یعنی سودآوری محصول یا مشتری، تجزیه و تحلیل فعالیت یا فرآیند و اندازه گیری عملکرد، بر طراحی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت تأثیر می گذارد.
موضوعات پنهان: موضوعات دیگری نیز در شرکت وجود دارد که اغلب در ابتدا ممکن است تصور شود به هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارتباط ندارند. موارد زیر نمونه هایی از این گونه موضوعات است:
• هزینه های کیفیت چقدر است (یعنی هزینه های پیشگیری، کشف و عدم کنترل کیفیت)؟
• مجموع هزینه های تحصیل مواد اولیه چقدر است (شامل هزینه های تشخیص و تأیید فروشندگان، تصویب خریدها، دریافت و بازرسی محموله های حمل شده و پردازش و پرداخت صورتحسابها)؟
• هزینه های ایجاد ارتباط و پشتیبانی سایر تسهیلات تولیدی، عملیات فروش و بازاریابی یا واحدهای خارج از کشور چقدر است؟
• داراییهای شرکت چگونه گسترش می یابد و سرمایه گذاریهای جدید در تجهیزات، فن آوری یا تسهیلات تولید چگونه توجیه می شود؟
• آیا سطح کارخانه نامناسب است؟ تقریباً چقدر صرف جابجایی مواد می شود؟
چارچوب نظری
چارچوب نظری برای موفقیت سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ضرورت است. همچنان که موضوعات شرکت فهرست می شود، گروه پیاده سازی طرح می تواند تدوین چارچوب نظری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت را آغاز کند تا موضوعاتی را که مدیریت اعلام می کند مورد توجه و شناسایی قرار دهد.
چارچوب نظری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت شامل موارد زیر است:
• سلسله مراتب سازمانی؛
• فعالیتهای کلیدی درون هر قسمت عملیاتی؛
• طبقه بندی فراگیر فرایند عملیات شرکت؛
• معیارهای بالقوة عملکرد که احتمالاً موجب وقوع فعالیتها می شود.
موضوعات مذکور در این فصل تشریح می شود.
دستور تغییر
سیستمهای هزینه یابی بر مبنای فعالیت براساس ماهیتی که دارند، عواملی برای تغییرند. به صورت سنتی، قسمت مالی هزینه های محصول را با استفاده از درصدها و روشهای تخصیص مبتنی بر هزینه های مواد، ساعات کار ماشین یا ساعات کار مستقیم تعیین می کند. این نحوه محاسبه هزینه های محصول به ارتباط قابل ملاحظه بین گروههای شغلی نیاز ندارد. بخصوص هیچ اطلاعات ورودی از قسمتهای بازاریابی و فروش لازم نیست.
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، سرپرست هر قسمت شغلی را وادار می کند تا کار را به شیوه ای انجام دهد که محصولات هزینه یابی، عملیات انجام و عملکرد اندازه گیری شود. اگر سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت به نحو موفقی پیاده شده باشد، توجه هر قسمتی را به خود جلب می کند.
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، نحوة فعالیت تجاری شرکت را نیز تغییر می دهد. محاسبه بهای تمام شده محصولات که تنها توسط حسابداران صنعتی با استفاده از تسهیمهای مبتنی بر حجم انجام می شود و پیچیدگیها و خصوصیات منحصر به فرد محصولات خاص را در نظر نمی گیرد، دیگر مناسب نیست. سیستمهای هزینه یابی بر مبنای فعالیت به اطلاعات ورودی از کلیه گروهها نیاز دارد. از جمله:
• مهندسی، که فرایند طراحی، تکمیل و تغییر محصول را تشریح می کند.
• بازاریابی و فروش، که تقاضای بازار هر یک از مشتریان محصول و شبکه توزیع را تشریح می کند.
• تولید، که تقاضای محصولات معین که از طریق فعالیتهایی نظیر برنامه ریزی تولید، بازرسی و جابه جایی مواد انجام می شود را تشریح می کند.
• مالی، که منحصر به فرد بودن الگوهای خرید و پرداخت مشتریان خاص را تشریح می کند.
پیاده سازی برنامه های بهبود مستمر
برای انجام برنامه های بهبود مستمر می توان از هزینه یابی بر مبنای فعالیت استفاده کرد. همانند اغلب شرکتهایی که در ابتدای یادگیری طرح هزینه یابی بر مبنای فعالیتند، به زودی تعریف مجدد چگونگی اداره عملیات شرکت مورد تأکید قرار خواهد گرفت.
دامنه هدف برای بهبود می تواند راهبردی (برای مثال، ارزیابی ترکیب محصول، توجیه سرمایه گذاری و تعیین قیمت) یا می تواند عملیاتی (برای مثال، ارزیابی مجدد فرایند مورد استفاده شرکت برای دستیابی به رقابت و سودآوری) باشد.
سایر برنامه هایی که در جهت نیل به برتری است (نظیر تولید بهنگام، مدیریت کیفیت جامع و طراحی برای توانایی تولید) تماماً از طریق اطلاعات فراهم شده از طریق سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، تسهیل می شود. در ادامه مطالب این فصل، چگونگی بکارگیری هزینه یابی بر مبنای فعالیت برای بهبود عملکرد عملیات یک سازمان، تشریح می شود.
عملکرد عملیاتی و مدیریت هزینه
توانایی اداره و کنترل بهتر هزینه ها از طریق عملکرد بهبود یافته عملیاتی، یکی از منافع اصلی هزینه یابی بر مبنای فعالیت است. به طور کاملاً مشخص، مدیریت هزینه به معنای توجه به فعالیتها و امور شرکت است.
معمولاً شرکتها برای کارکنان، ملزومات، خدمات، تجهیزات و نظایر آن متحمل هزینه می شوند. اغلب سطوح خرج، به عنوان هزینه های سازمانی کنترل می شود. به عبارت دیگر، انجام خرج تنها به طور غیر مستقیم به فعالیتهای خاصی وابسته است که برای انجام فعالیت واحد تجاری باید انجام شود. به جای این که به منابع مورد نیاز برای انجام فعالیتهای ضروری توجه داشته باشند، به این که چه مقدار خرج شده توجه می کنند. به عبارت دیگر، در عمل به این که فعالیتها چگونه انجام می شود یا چگونه باید انجام شود (برای مثال برحسب تعداد معاملات) توجه اندکی می شود.
در مقابل، در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، هزینه ها به صورت مستقیم تری به فعالیتها مرتبط می شود. در نتیجه، مدیران می توانند به فعالیتهایی توجه کنند که مصرف کننده منابعند و این کار به آنها کمک می کند تا تغییراتی که چگونگی انجام فعالیتها را بهبود می بخشد (یعنی، بهبود فرایندها) یا حاصل آن فعالیتها را افزایش می دهد (یعنی، بهبود بهره وری) تعیین کنند. یک سازمان می تواند از طریق فعالیتها، اثربخشی عملیات خود را بهبود بخشد و در نتیجه هزینه ها را کاهش دهد.
عامل مشترک در جهت کنترل بهتر هزینه از طریق بهبود عملکرد عملیاتی، مرتبط کردن تجزیه و تحلیل ارزش فعالیت و هزینه یابی بر مبنای فعالیت به یکدیگر است؛ شکل (5-5) این ارتباط را نشان می دهد. در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت، هزینه ها از دفتر کل به فعالیتها تخصیص داده و سپس به وسیله محرکهای فعالیت به محصولات یا مشتریان مرتبط می شود.
برنامة بهبود مستمر
به منظور دستیابی و حفظ عملکرد بهبود یافتة فعالیتها، معمولاً سازمانها رویکرد چند مرحله ای به شرح زیر را بکار می برد.
• مرحله 1 : سازماندهی برنامه؛
• مرحله 2 : تعیین اولویتها؛
• مرحله 3 : بهبود فرایندها و فعالیتها؛
• مرحله 4 : گزارش عملکرد و نظارت مدیریت.
مرحله 1 : سازماندهی برنامه. برنامه های موفق برای تغییر، به منظور حصول اطمینان از دستیابی به نتایج مورد نظر، باید به نحوم مناسب تدوین، سازماندهی، کنترل و نظارت شود. در تدوین برنامه ها، موضوعات کلیدی خاصی باید مورد توجه قرار گیرد. اول، تشکیلات و مسئولیتهای برنامه باید با مجموعه ای از اهداف مشخص، به دقت تعریف شود. دوم، مدیریت طرح و روشهای کنترل برنامه باید شامل فرایند گزارشگری باشد به نحوی که سازمان بتواند بر چگونگی بهبود فعالیتها و چگونگی کاهش هزینه ها نظارت کند.
عامل ضروری دیگر در اداره طرحها و برنامه های موفق، شناسایی و حفظ ضمانت اجرای طرح است. تجربه نشان می دهد ضمانت اجرای طرح باید گسترده باشد. در طرح هزینه یابی بر مبنای فعالیت، فرایند بسیاری از محدوده های مسئولیت وظایف بهبود می یابد. در نتیجه، برای انجام چنین تغییراتی در سطح مشاغل، پشتیبانی گسترده ای مورد نیاز است.
مرحله 2 : تعیین اولویتها. بهبود مستمر عملکرد، اغلب نیازمند توجه به محدوده هایی است که بیشترین فرصتها را ارائه می کند. هزینه یابی بر مبنای فعالیت امکان شناسایی این فرصتها را فراهم می آورد. فرصتها از طریق بهبود مستمر، می تواند جامة عمل بپوشد و مزیت رقابتی برای شرکت داشته باشد.
مرحله 3 : بهبود فرایندها و فعالیتها. بهبود عملیات سازمان از طریق تغییر فعالیتها، می تواند به شکلهای مختلف انجام شود. اطلاعات هزینه یابی بر مبنای فعالیت بر این فرصتهای مختلف تأکید می کند. همان طور که شکل (10-5) نشان می دهد گروه کاری که مأمور بهبود فعالیتهاست می تواند انتخاب خود را از میان تعدادی از فرصتهای بهبود انجام دهد.
اغلب شرکتها مجموعه ای از این مراحل عملی را انجام می دهند. برای مثال، شرکتها خواهان ساده سازی مراحل فعالیتند و همچنین به منظور تجدید ساختار فعالیتها از آموزش و مکانیزه کردن استفاده می کنند. این فرایند تجدید ساختار (که گاهی اوقات طراحی مجدد فرایند فعالیت نامیده می شود) راه مؤثری برای بهبود عملیات کلی شرکت، خصوصاً در سطوح بهبود یافته خدمات به مشتریان و نتایج کیفی بهبود یافته، فراهم می آورد. طبیعتاً، هزینه مربوط به پیاده سازی این تغییرات متفاوت است. روشهای سنتی هزینه – فایده می تواند برای تعیین مناسب ترین مجموعه اقدامات مورد استفاده قرار گیرد.
مرحله 4 : گزارش عملکرد و نظارت مدیریت. در مدیریت این موضوع بدیهی است که اگر نتوانید چیزی را اندازه گیری کنید، بهبود نخواهد یافت و اگر نتوانید بر آن نظارت کنید، خراب خواهد شد. بنابراین، برای بهبود فعالیتها غالباً ضروری است روشهای گزارشگری مرتبط بکار رود تا بازخورد بهتری فراهم و برنامه بهسازی اصلاح شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کاربرد هزینه یابی بر مبنای فعالبت برای بهبود عملکرد

بررسی مبانی خیارات و تاثیر زوال مبنای خیارات بر سقوط آنها

اختصاصی از فی موو بررسی مبانی خیارات و تاثیر زوال مبنای خیارات بر سقوط آنها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی مبانی خیارات و تاثیر زوال مبنای خیارات بر سقوط آنها


بررسی مبانی خیارات و تاثیر زوال مبنای خیارات بر سقوط آنها

پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق

گرایش حقوق خصوصی

116 صفحه

چکیده:

در مورد مبنای خیارات در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه، بین حقوقدانان و فقها اتفاق نظر وجود دارد. با این وجود باید گفت که مبنای برخی از خیارت شرط صریح و ضمنی، مبنای برخی دیگر قاعده لاضرر و مبنای برخی دیگر از خیارات نیز  دلایل خاص همانند روایت می ­باشد، و بررسی مبنای خیارات یکی از مباحث اصلی این پایان ­نامه می ­باشد.

همچنین این موضوع که آیا با انتفای مبنای خیارات، بازهم می توان به خیارات را باقی دانست و به صاحب خیار اختیار فسخ معامله را با وجود انتفای مبنای خیار وی، داد یا خیر؟ یکی از مباحث اختلافی در حقوق ایران و فقه امامیه می­ باشد. و با وجود اهمیت مساله یک قاعده کلی در این مورد، در فقه امامیه و حقوق ایران وجود ندارد و نویسندگان قانون مدنی نیز با توجه به اختلاف فقها و تعدد آراء، قاعده عامی را در این خصوص وضع نکرده و فقط در مواد 421 و 478 قانون مدنی دو حکم به ظاهرمتعارض را مقرر کرده ­اند. به نظر می­ رسد برای بررسی موضوع حاضر باید به عنوان مقدمه مبانی خیارات مورد بررسی قرار گیرد. با بررسی مبانی خیارات، باید گفت که اراده طرفین (شرط ضمنی یا صریح) و قاعده لاضرر دو مبنای اصلی خیارات در حقوق ایران و فقه امامیه می باشند؛ در خیارات که مبنای آنها قاعده لاضرر می ­باشد با انتفای ضرر و مبنای خیار، باید قائل به سقوط خیار شد. همانطور که ماده 478 مقرر می دارد. ولی خیاراتی که مبنای آن ها، اراده متعاقدین می­ باشد تنها با اراده صاحب خیار، ساقط می گردد. به همین علت است که در ماده 421 قانون مدنی، پرداخت مابه التفاوت قیمت موجب زوال خیار محسوب نشده است؛ زیرا مبنای خیار غبن، شرط ضمنی می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مبانی خیارات و تاثیر زوال مبنای خیارات بر سقوط آنها