فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تقوا

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد تقوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تقوا


تحقیق در مورد تقوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:16

 

 

 

 

محقق طوسى، راه دیگر مانع‏زدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است: «بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله یحب المتقین» [2]

متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:

رکن اول: این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.

رکن دوم: «تحاشى» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل این که، گفته مى‏شود: «از گناه اجتناب کنید» ؛ یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد؛ یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.

رکن سوم: این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد. برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمى‏کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است. چون دورى از گناه، «توصلى» است؛ اما نشانه سیر و سلوک نیست. «سالک الى الله» خود را در مسیر خدا مى‏بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست خداست؛ چنانکه مى‏فرماید:

«ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربى على صراط مستقیم». [3]

کسى که گفت:

«إیاک نعبد و إیاک نستعین»

قهرا خود را در تحت زمام حق مى‏بیند:

«یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى». [4]

و مشابه این مضمون در «مناجات شعبانیه» چنین آمده است:

«بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى». [5]

بنابراین، انسان سالک خود را در راهى مى‏بیند که زمام راهیان آن به دست خداست. از این رو پرهیز و ترس او «قربة الى الله» است؛ زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود مى‏ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.

اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى‏کند. تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى‏کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد. چنین انسانى اخلاص ندارد؛ زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست؛ زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.

این که مى‏گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه‏هایش در این بحثها ظهور مى‏کند. گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است. آنها که موشکافى مى‏کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.

توضیح و تحلیل مطلب این است که مراتب اهل تقوا متفاوت است؛ زیرا:

  1. گاهى کسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر مى‏کند. این صبغه ریائى دارد و از بحث خارج است.

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تقوا

تحقیق در مورد تعریف ایمان

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد تعریف ایمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعریف ایمان


تحقیق در مورد تعریف ایمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

تعریف ایمان

در تعریف ایمان نیز مانند تعریف دین، با کثرت و تعدد و اختلاف در تعریف مواجه هستیم. نقطه اختلاف در تعریف ایمان، آغاز کشمکش ها و مجادلات دیگر دین شناختی می باشد. از این روی در برخورد با ایمان، تعریف واحد و آشکار رو در رو نیستیم که بتوان بر اساس آن به توافق و اجماع در تعریف رسید. زیرا در تعریف ایمان نیز، رویکردها و نگاههای متفاوتی وجود دارد که هر یک ایمان را از منظر خاصی مورد توجه قرار داده است . البته این تعدد تعاریف، بیشتر در حوزه های کلام مسیحی روی داده است تا در حوزه کلام اسلامی .

3-1- تعریف ایمان در کلام مسیحی :

در کلام مسیحی به سه رهیافت کلی می توان اشاره کرد : 1. رهیافت معرفت گرایانه 2. رهیافت شهود گرایانه 3. رهیافت جامع گرایانه .

3-1-1- رهیاتفت معرفت گرایانه :

رهیافت فوق یک تلقی فیلسوفانه از ایمان است که گوهر اساسی ایمان را از جنس معرفت می داند که از آن به رویکرد و رهیافت گزاره ای ایمان، نیز یاد می شود. مطابق این تلقی، ایمان یک اعتقاد یقینی است که بواسطه برهان و ادله اثبات پذیر می باشد. این نوع رویکرد را در گرایش الهیات عقلانی و طبیعی می توان دید .

1- ایمان پذیرش عقلی مضمون وحی : تعریفی که شورای واتیکان در سال 1870 از ایمان ارائه می کند در ذیل تلقی فوق قرار می توان داد . «جان هیک» تعریف

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعریف ایمان

دانلود مقاله صدف ایمان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله صدف ایمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

صدف ایمان
مقدمه
امام علی ـ علیه‌السّلام ـ می‌فرمایند: من و فاطمه به محضر مبارک رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مشرّف شدیم و او را در حالی که شدید گریه می‌کرد، مشاهده نمودیم. به او گفتم: «پدر و مادرم به فدایت؛ چه چیزی شما را به گریه واداشته است؟» فرمود: «ای علی! در شب معراج که به آسمان رفتم، زنان امّت خود را در عذاب شدیدی دیدم، به طوری که آن‌ها را نشناختم. از همین رو برای آنچه از شدّت عذاب بر آن‌ها دیدم، گریان هستم.» بعد فرمود: «زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند و مغز سرش می‌جوشید. زنی را دیدم که گوشت بدنش را می‌خورد و آتش از زیر آن زبانه می‌کشید...»
حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها‌ ـ خطاب به پدر بزرگوارش عرض کرد: «به من بگو که این زنان چه کرده‌ بودند که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرّر فرموده است؟» حضرت پاسخ داد: «آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی‌پوشانید؛ امّا آن زنی که گوشت بدنش را می‌خورد، بدنش را برای مردم زینت می‌کرد.»

 

 

 

حجاب

 

کشف حجاب در ایران، به بخشی از تاریخ ایران در دوران رضاشاه پهلوی اطلاق می‌شود که بنابر آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر و روسری منع شدند.
نخستین نشانه‌های کشف حجاب را می‌توان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری می‌توان یافت، ولی رسمیت یافتن آن به دوره حکومت رضا شاه باز می‌گردد.
در دوران قاجار، مسافرت‌های شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپائی به دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد
رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد.
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این زمان نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد ولی در این زمان نیز قانونی تصویب نشد.
رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
جشن کشف حجاب در قم
از این رو بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده‌ و تبلیغات محتاطانه‌ای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا می‌کرد. مثلا می‌گفت:
« خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید. »
اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعه پذیری برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسن‌تر و سنتی بودند و احساس برهنگی می‌کردند عملا در خانه محبوس شدند.
در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بی‌حجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند

 

 

 

 

 


حجاب
حجاب، مایه سالم ماندن جامعه و حفظ شخصیت والای زن و استقلال و کرامت انسانی اوست. حجاب اسلامی، در جهان امروز، نه تنها یک پوشش که یک ابزار سیاسی فرهنگی تبلیغی است. در این میان، پوشش چادر، «حجاب برتر» و «مایه آرامش زن مومن» در جامعه است.
متاسفانه اما حجاب، به دلایل مختلف از جمله نفوذ و گسترش فرهنگ بیگانه، در نسل های جدید کمرنگ شده است که لازمه توجه جدی و تخصصی به این مقوله مهم و فرهنگ ساز را دوچندان نموده است. از طرف دیگر کم توجهی دولتمردان و متصدیان فرهنگ به پرداخت دقیق و جدی این امر مهم، خلاهایی را ایجاد نموده است.
یکی از نکات مهم، لزوم ورود تشکلهای مردمی و غیردولتی به این عرصه است چرا که گستردگی امر اساسا امکان ورود همه جانبه و صحیح دولت به این مساله را سلب می نماید و بسیاری از نقاط خلا را پر نمی نماید.
در همین راستا، مؤسسه فرهنگی تولیدی چادر صدف مشهد، از سال 1382 بعنوان یک جمع خودجوش و دغدغه مند مذهبی، راهی را آغاز نمود تا گامی کوچک برای ترویج فرهنگ اصیل و ارزشمند اسلامی مان بردارد و به نوبه خود در سالم سازی فضای جامعه موثر باشد.
این مجموعه، اقدامات متعددی را جهت ترویج حجاب برتر صورت داده که از جمله اقدامات مؤثر آن، راه اندازی سایت «خانه حجاب صدف» بوده است.
* موانع:
در ابتدا «آسیب شناسی موانع انتخاب گسترده پوشش حجاب» لازم بود که با مشورت و تبادل نظر با بدنه جامعه و دلسوزان، در سرفصل های زیر احصاء گردید:
1.مباحث فکری فرهنگی: که به عهده دستگاههای فرهنگی است اما برای بسیاری از عموم مردم، این بعد ضریب جدی ندارد و می تواند در قالب ارائه الگوهای مناسب و سالم سازی فضا، اقناع ایشان را شاهد بود.
2.سختی نگهداری (خصوصا در زنان فعال در جامعه): حداقل یکی از دستهای زنان در چادرهای سنتی مشغول نگداری آن است و این باعث اذیت برخی می شد.
3.عدم زیبایی (خصوصا در جوانان): چادرهای سنتی قطعه ای پارچه بودند که حس زیبایی طلبی جوانان با آنها جور نبود.
4.گرما (خصوصا در فصل تابستان وبرخی مناطق): لزوم استفاده از مانتو و سایر البسه در چادرهای سنتی، برای برخی که به گرما حساسیت داشتند دشوار بود.
5.عدم تنوع (خصوصا در جوانان): جوان، تنوع طلب است و اگر پوشش او نه به عنوان مد که با این روحیه همساز نباشد ترجیح می دهد آن را انتخاب نکند.
* ویژگیهای پوشش:
گام بعدی در حرکتی که ما بنا داشتیم آنرا بر اساس تحلیل موانع فوق انجام دهیم، طراحی چادر و پوشش هایی بود که بتواند خلاهای مذکور را پر نماید لذا چادری با ویژگی های زیر طراحی شد:
1.پوشیدگی: این چادر «برخلاف برخی چادرهای آستین دار دیگر» بسیار پوشیده بوده و به هیچ وجه بدن نما نمی باشد و وجه صورت و مچ دست ها را نیز به صورت کامل می پوشاند. همچنین پوشیه دار شدن چادر صدف به راحتی میسر است.
2.امکان تنوع بخشی: مقنعه متحرک این چادر امکان تغییر رنگ آن قسمت و تنوع دادن به چادر را مهیا نموده است.
3.زیبایی و سادگی: شباهت این چادر به لباس، آستین دار بودن آن و... در مجموع نوعی زیبایی در عین سادگی را ایجاد کرده است که متفاوت از چادرهای سنتی است. همچنین چادرهای آستین دار از تنوع مدل برخوردارند.
4.راحتی: استفاده این چادر، به دلیل پوشیدگی،با لباس معمولی خانه ممکن است که راحتی کاربرد آنرا مهیا نموده و در گرما نیز دشواری را برای بانوان کاهش داده است.
5.ارزانی قیمت: نوع استفاده از این چادر به نحوی است که دارنده آن را از خرید مقنعه و مانتو بی نیاز می کند لذا تهیه این نوع چادر مجموعا به لحاظ مالی برای ایشان مقرون به صرفه خواهد بود.
* مخاطبان:
چادر صدف، در کار خود، چند دسته «مخاطب هدف» داشته و دارد که به تناسب ویژگیها و سلایق متنوع آنها، محصولاتی را در مرکز فروش تخصصی خود ارائه نموده است:
1.چادری های سنتی: که بدلیل پوشیدگی کامل و راحتی، اکثر ایشان از این چادر استقبال کرده اند.
2.نیمه چادری ها: که به دلیل سختی نگهداری دائما از چادر استفاده نمی کردند و حال به این چادر روی آوردند.
3.غیرچادری ها: که به دلیل تنوع و زیبایی این چادرها به آنها روی آوردند.
ناگفته نماند که عرضه برخی چادرهای آستین دار متنوع در فروشگاه تخصصی عمدتا برای استفاده مخاطبان سوم بوده است و دأب این مرکز ارائه چادر صدف بعنوان پوشیده ترین چادر آستین دار بوده است.
* ویژگیهای کار:
این مجموعه در راستای دستیابی به اهداف خود ویژگیهایی را در کار خود داشته و دارد که اینک به برخی از آنها اشاره می شود:
1.نگاه تبلیغی ایجابی نه سلبی: متاسفانه در امر حجاب، عمدتا از سلب و نفی استفاده شده اما این مجموعه به هیچ وجه رویکرد خود را انتقادی و سلبی ندانسته و به برخورد ایجابی و اقدام عملی معتقد بوده است.
2.نفی ایجابی الگوهای بد: یکی از آسیبهای جدید، تبدیل استفاده از حجاب به «مد» می باشد و برخی نیز همسو با آن، چادرهایی بدن نما را ارائه کرده اند که متاسفانه بعضا در مراکز رسمی نیز از آنها استفاده شده است که این مجموعه سعی داشته در عین آزادگذاشتن افراد در انتخاب، نقاط ضعف آنها را به مخاطبان خود متذکر شود.
3.اشتغال زایی:استفاده از دهها نیروی کار به طور مستقیم و فعال سازی دهها نفر دیگر به طور غیرمستقیم از ویژگیهای مهم این شرکت تولیدی بوده است.
4.آموزش زنان سرپرست خانوار:از جمله رویکردهای چادر صدف، آموزش نحوه برش زنی و دوخت این چادر به زنان فقیر و سرپرست خانوار بوده است.
5.تامین اکثر نیازهای حجاب بانوان: در همه صنوف، توجه ویژه ای به تامین متمرکز همه نیازهای مخاطبان شان وجود داشته است اما در صنف حجاب بانوان، تامین همه نیازها از یک مرکز ممکن نبوده که ما آن را آغاز نمودیم.
6.برنامه های فرهنگی جنبی:ارائه انواع سی دی و شعارهای فرهنگی و کتب مفید از جمله ویژگیهای کاری ما می باشد.
7.رصد دائم نظرات مخاطبان: احترام به مشتریان و توجه به میزان رضایت ایشان از کیفیت و مدل چادر، از طریق تماس با ایشان و نظرسنجی از آنان، از جمله رویکردهای جدی ما بوده است.
ر روایتی از پیامبر(ص) حکایت شده که دو گروه اهل آتش‌اند یکی از آنها کسانی هستند که حجاب خود را رعایت نمی‌کنند "کاسیات عاریات"(1)
از این روایت معلوم می‌شود که رعایت حجاب شرط ورود به بهشت است.
حتی در همان روایت آمده: "بوی بهشت به مشام آنها نخواهد رسید."(2)
بنابراین اگر کسی بخواهد به ثواب و بهشت الهی برسد لازم است حجاب و عفت و پاکدامنی خود را رعایت کند.
از طرفی شخص با حجاب، یکی از دستورات الهی را رعایت کرده و این جزیی از تقوای عام است که دستور داده شده؛ زیرا تقوا، حداقل مراتبش این است که انسان گناه انجام ندهد، و واجبات الهی را انجام دهد، پاداش چنین شخص با تقوایی بهشت خواهد بود بنابراین از کلیات مفاهیم قرآنی و روح قرآن برداشت می‌شود: افرادی که حجاب دارند و عفت عمومی را رعایت می‌کنند جزء افراد با تقوا هستند، در نتیجه آن پاداش‌هایی را که برای افراد با تقوا گفته شده (اگر شرایط دیگر هم رعایت شود) برای آنها خواهد بود. مثل بهشت، راحتی، بخشش گناهان، رستگاری و...
زنان با تقوایی هستند که حجاب وحیای خودرا حفظ می کنند و خود را ارزان در معرض نگاه آلوده قرار نمی دهند.

 

1 . عن النبی(ص): صنفان من اهل النار لم ارهما، قوم معهم سیاط کاذناب البقر یضربون بها الناس، و نساء کاسیات عاریات ممیلات مائلات، رؤسهن کأنسمة البخت المائلة، لایدخلن الجنّة و لا یجدن ریحها...، صحیفه الرضا(ع)، ج 3، ص 1680 و میزان الحکمة، ج 2، ص 259.
2 . همان
احکام شرعی حجاب و عفاف
کیفیّت پوشش بانوان
پوشش بدن برای بانوان باید چگونه باشد؟
● همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله صافی): زن باید تمام بدن و موی خود را (به جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ) در برابر نامحرم بپوشانند.
● آیت‌الله صافی: زن باید تمام بدن و موی خود را در برابر نامحرم بپوشاند و بنابر احتیاط واجب، باید دست و صورت را نیز بپوشاند.


پوشیدن لباس رنگ روشن بانوان
آیا پوشیدن لباس‌هایی با رنگ روشن ـ نه به قصد جذب نگاه مرد نامحرم ـ حرام است؟
همهٔ مراجع: اگر باعث جلب توجّه نامحرم و مفسده نشود، اشکال ندارد.
تبصره: اگر لباس به گونه‌ای باشد که زینت محسوب شود، پوشاندن آن واجب است.


پوشش صورت
زنی که می‌داند به جهت چهره زیبایی که دارد، مردان نامحرم به او نگاه می‌کنند، چه وظیفه‌ای دارد؟ آیا پوشاندن آن واجب است؟
● آیات عظام امام، سیستانی، فاضل، مکارم و نوری: اگر باعث مفسده نشود، پوشاندن چهره بر او واجب نیست؛ ولی مردان وظیفه دارند به او نگاه نکنند.
● آیات عظام بهجت، تبریزی و وحید: اگر باعث جلب توجه مرد نامحرم شود، بنابر احتیاط واجب باید چهره خود را بپوشاند.
● آیت‌الله صافی: باید چهره خود را در برابر نامحرم بپوشاند.


پوشیدن زیورآلات
اگر زیورآلات زن (مانند گردن‌بند و النگو) در معرض دید نامحرم باشند، چه حکمی دارد؟
● همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله سیستانی): باید از دید نامحرم پوشانده شود.
● آیت‌الله سیستانی: پوشاندن گردن‌بند از دیدنامحرم واجب است؛ ولی پوشاندن النگو، دست‌بند، حلقه ازدواج و انگشتر واجب نیست.


پوشاندن پشت و روی پا
آیا پوشاندن پشت و روی پا در مقابل نامحرم واجب است؟
● همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله مکارم): آری، باید آن را از نامحرم بپوشاند.
● آیت‌الله مکارم: خیر، واجب نیست؛ ولی بهتر آن است که بپوشاند.
● آیت‌الله تبریزی: پوشاندن زیر چانه واجب است؛ امّا پوشاندن روی پا تا مچ بنابر احتیاط واجب است.
● تبصره: لازم نیست پشت و روی پا به وسیله جوراب پوشانده شود؛ بلکه اگر به وسیلهٔ چادر ومانند آن نیز پوشانده شود، کافی است.


پوشیدن جوراب نازک
پوشیدن جوراب نازک چه حکمی دارد؟
● همهٔ مراجع: اگر ظاهر پا در آن پیدا باشد، پوشیدن آن جایز نیست.


پوشش زن مقابل کودک نابالغ
آیا بر زن واجب است خود را در مقابل بچه نابالغ بپوشاند؟
● همهٔ مراجع ( به جز بهجب، تبریزی و مکارم): اگر خوب و بد را می‌فهمد و احتمال می‌دهد که نگاهش به بدن زن، موجب تحریک شهوتش شود؛ بنابر احتیاط واجب، باید بدن و موی خود را از او بپوشاند.
● آیت‌الله بهجت: اگر خوب و بد را می‌فهمد، بنابر احتیاط واجب باید بدن و موی خود را از او بپوشاند.
● آیات عظام تبریزی و مکارم: خیر، لازم نیست؛ ولی بهتر است بدن و موی خود را از پسری هم که خوب و بد را می‌فهمد بپوشاند.


پوشاندن چهره آرایش‌کرده
آیا زن باید چهره آرایش‌کرده خود را از نامحرم بپوشاند؟
● همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله مکارم): آری، باید از نامحرم بپوشاند.
● آیت‌الله مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید از نامحرم بپوشاند.


آرایش صورت
آیا باید سرمه چشم،‌اصلاح صورت و ابروهای رنگ‌کرده را از نامحرم پوشاند؟
● امام: پوشاندن اصلاح صورت واجب نیست؛ ولی پوشاندن سرمه چشم و رنگ ابرو ـ اگر نزد عرف زینت محسوب شود ـ واجب است.
● آیات عظام بهجت و صافی: باید آن را از نامحرم پوشاند.
● آیت‌الله تبریزی: پوشاندن اصلاح صورت ـ به گونه‌ای که نزد زنان کهنسال و یا کمی کمتر از آن متعارف است ـ واجب نیست.
● آیات عظام سیستانی، مکارم و نوری: پوشاندن آن از نامحرم واجب نیست.
● آیات عظام خامنه‌ای، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب شود، باید آن را از نامحرم پوشاند.
● تبصره: اگر موارد یاد‌شده به گونه‌ای باشد که باعث مفسده و جلب توجه مرد نامحرم شود، پوشاندنش واجب است.


حکم بی‌توجهی دختران فامیل نسبت به پوشش
آیا عدم پوشش دختردایی، دخترعمه، دخترخاله و دخترعمو ـ که تأثیری در فرد ندارد ـ گناه است؟
● همهٔ مراجع: آری گناه است و باید خود را بپوشانند و با سایر نامحرمان تفاوتی ندارند و نگاه شما بر مو و بدن آنان جایز نیست.


پوشاندن لباس‌های زینتی
اگر در موردی لباس (مانند روسری، بلوز و...) به جهت رنگ روشن و جذّابش در نظر عرف زینت محسوب شود، آیا پوشاندن آن واجب می‌شود؟
● همهٔ مراجع: آری، اگر لباس به گونه‌ای باشد که عرفا زینت محسوب شود، پوشاندن آن واجب است.


آرایش اندک صورت
آیا آرایش خیلی کم، در حدّی که صورت انسان از بی‌حالی در بیاید، اشکال دارد؟
● همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله مکارم و آیت‌الله نوری): اگر به حدی باشد که زینت شمرده شود، باید آن را از نامحرم بپوشاند.
● آیت‌الله مکارم و آیت‌الله نوری: اشکال ندارد.


بیرون آمدن غیر عمدی موی سر
آیا موی زنی به طور غیر عمد بیرون باشد، آیا گناه کرده است؟
● همهٔ مراجع: اگر بدون توجه و به طور غیر عمد بیرون باشد، گناه نکرده است و از زمانی که متوجه شد، باید تمام آن را در برابر نامحرم بپوشاند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 14   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صدف ایمان

تحقیق ایمان در قرآن

اختصاصی از فی موو تحقیق ایمان در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق ایمان در قرآن


تحقیق ایمان در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:52



فهرست:

ایمان به قرآن

دلایل نقلی:

دلایل عقلی:

 

موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان

موضوع :

ایمان در قرآن

مربوط به درس :

تفسیر موضوعی قرآن

استاد راهنما :

سرکار خانم کریمی

پژوهنده :

سودابه دودافکن سامانی

رشته :

ارتباط تصویری

                                                                                                                                                                                                                                                                                       بهار 87

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول ایمان(

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش  وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1][1]

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2][2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان  را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3][3].››

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از  خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت  سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث  ما روی عوامل آرامش دور می زند

لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:

 آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4][4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""

این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5][5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل  شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6][6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7][7] استفاده کرده اند.

 

به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .

مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8][8]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایمان به قرآن

انسان مسلمان ایمان دارد که قرآن کتاب خداوند می باشد و آن را به گرامی ترین پیامبران خود حضرت محمد نازل نموده است، همانگونه که کتابهای دیگری را برای پیامبران نازل گردانیده بود. و خداوند به وسیله قرآن احکام و قوانین کتابهایی را که پیشتر نازل گردیده است، منسوخ نموده، همچنانکه به وسیله رسالت حضرت محمد همه رسالتهای پیش از آن را خاتمه داده است.   قرآن کتابگ است که مهمترین و باارزشترین قوانین خداوند را در بردارد، و خداوند خود کسانی را که به آن تمسک نمایند و پیروی کنند به سعادت دنیا و آخرت وعده فرموده، و کسانی را هم که به رهنماییها و قوانین آن پشت می کنند، به بدبختی و عذاب در دنیا و آخرت مبتلا می گرداند.  قرآن تنها کتابی است که خداوند سالم ماندنش را از زیاد و کم و تغییر و تبدیل و ماندگاری آن را تا آخرین لحظه های زندگی بر روی زمین ضمانت نموده است. این مطالب بر مبنای دلایل نقلی و عقلی زیر قرار دارند:

دلایل نقلی:

  1. خداوند در مورد قرآن می فرماند: ( تبارَکَ الَّذی نزَّلَ الفرقانَ علی عبده لیَکُونَ للعالَمِینَ نذِیراً )-(الفرقان:1) " والامقام و جاوید است کسی که قرآن ( جداسازنده حق از باطل) را بر بنده خود ( محمد) نازل نموده است تابه جهانیان به وسیله آن هشدار دهد”. و می فرماید:   ( یا أهلَ الکِتابِ قد جاء َکم رَسُولنا یُبیِّنُ لکم کثیراً ممّا کنتم تُخفونَ من الکِتابَ، و یعفُوَ عن کثیرٍ. قد جاء َکُم من الله نورٌ و کتابٌ مُبینٌ یهدی به اللهُ مَنِِ اتَّبَعَ رضوانهُ سُبُلَ السَّلامِ و یخرجُهم من الظُلمات الی النورِ بإذنِه و یهدیهم الی صراطٍ مُستقیم )-(المائده: 15-16) " ای اهل کتاب: پیغمبر ما ( محمد ) به میان شما آمده است. بسیاری از چیزهایی راکه از کتاب خود پنهان می داشتید برایتان روشن می سازد. از سوی خدا نوری و کتاب روشنگری به نزد شما آمده است. خداوند با آن کسانی را که به راههای امن و امان هدایت می نماید که جویای خونشنودی او باشند و با مشیت و فرمان خود آنان را از تاریکیها ( کفر و جهل ) بیرون می آورد و به سوی نور ( ایمان و علم ) رهنمایی می کند و ایشان را به راه راست هدایت می نماید".
  2. پیامبر گرامی در مورد قرآن نازل شده بر خود می فرماید: " بدانید که کتاب فرآن به من داده شده و همانند آن را نیز به همراه دارد". و می فرماید: " بهترین شما کسانی هستند که قرآن را بیاموزند و آن را به دیگران آموزش دهند".  و فرموده است:  " اگر موسی و عیسی زنده می بودند، تنها راه را در پیروی از من می دیدند" 
  3. میلیارد ها مسلمان به این حقیقت که قرآن کتاب خداوند و وحی است که برای رسول خدا حضرت محمد آمده ایمان و یقین دارند، و آن را تلاوت و حفظ می نمایند و به احکام و وانین آن عمل می کنند.

دلایل عقلی:

  1. قرآن: بسیاری از علوم طبیعی و احتماعی راکه در زیر به آنها اشاره می شود، شامل می گردد، و این در حالی است که پیامبر اسلام امّی و درس ناخوانده بوده و به هیچوجه در هیچ مدرسه ای آموزش ندیده است.

 1- علوم طبیعی  2- علوم تاریخی  3- دانش حقوق و قانونگذاری.  4- علوم جنگی و سیاسی.  اشاراتی که قرآن راجع به آن علوم دارد. دلیلی محکم برآن است که کلام خداوند و وحی اوست. زیرا عقل انسان محال می داند که انسانی امی و درس نخوانده، آنگونه راجع به آن علوم زبان به سخن بگشاند.

  1. خداوند همه انسانها و جنیان را در مورد آوردن همانند قرآن به هماوردی می طلبد و می فرماید: « قل لَئن اجتمعتِ الإنسُ و الجنُّ، علی ان یأتُو بمِثلِ هذالقُرآنَ لا یأتُونَ بمثلهِ و لو کانَ بعضُهم لبعضٍ ظهیراً» ( الإسراء: 88)  " بگو اگر همه مردمان و پریان گرد آیند و متفق شوند، بر اینکه همچون این قرآن را بیاورند نمی توان مانند آن را بیاورند و ارائه دهد، هر چند برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند".   همچنین همه فصیحان و سخنوران عرب را فراخوانده است که اگر می توانند ده یا حتی یک سوره همانند قرآن را سرهم کنند، و در عمل نتوانستند و کاری از پیش نبردند. و این نیز دلیلی بسیار محکم بر آن است که قرآن کلام خداوند است و به هیچ یک از انسانها تعلق ندارد.  
  2. خبر دادن قرآن از اخبار غیبی که پاره ای از آنها به همانگونه که قرآن خبر داده بود، به وقوع پیوست.
  3. وقتی که مسلم است خداوند کتابهای دیگری را مانند تورات برای حضرت موسی و انجیل را برای حضرت عیسی نازل نموده، نباید نزول قرآن را از طرف خداوند برای حضرت محمد" صلی الله علیه و سلم" انکار نمود . آیا عقل بشری حق دارد و می تواند نزول قرآن محال بشمارد ؟ بلکه بالعکس عقل انسان نزول و بودن آن را ضرورتی حتمی بشمار می آورد.
    5. همه پیشگویی های قرآن دقیقا به همانگونه که بیان گردیده تحقق پیدا کرده اند، و همچنین خبرها و حقایق تاریخی را که بیان نموده است مطابق آن چیزی است که روی داده اند و همچنین احکام و قوانین او در عمل تجربه شده و توانسته اند که امنیت و عزت و کرامت و علم و عرفان را به ارمغان بیاورند‌. حکومت خلفای راشدین" رضوان الله علیهم" شاهد صادقی بر این مدعاست. همه آن مطالبی که گفته شدند، دلیل و شاهدی قوی بر کلام خداوند و وحی بودن قرآن و آمدن آن برای رسول خدا می باشند.

ایــمان

پس از مال و زن، علاقه به رستگاری اخروی در آرزوهای انسانی مقامی معتبر دارد. وقتی معده از غذا انباشته شد و غریزه جنسی سیری گرفت، انسان فرصت کافی به دست می‌آورد که به سوی خدا توجه کند. با وجود تعدد زوجات، مسلمین وقت کافی برای اندیشیدن به پرورگار خویش داشتند و مبادی اخلاقی و شریعت و حکومتشان را بر اساس دین استوار می‌کردند.

اسلام از همه دینها روشنتر و ساده‌تر است. اساس اسلام شهادت لااله‌الاالله و محمد رسول الله است، و در مرحله دوم ایمان به قرآن و مندرجات آن. بنابراین، مسلمان اصیل آیین به بهشت و جهنم، فرشتگان و شیاطین، معاد و قضا و قدر، و روز حساب نیز معتقد است. بعد از اصول دین، فروع دین می‌آید که عبارتند از: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر. فرد مسلمان به رسالت پیامبرانی که پیش از محمد [ص] بوده‌اند و وحی بدیشان آمده اعتقاد دارد. هر امتی را پیغمبری بوده (یونس، 47). بعضی مسلمانان عقیده دارند که تعداد این پیامبران 000124 نفر بوده است. ولی ظاهراً به نظر محمد [ص] فقط ابراهیم و موسی و عیسی کلمات خدا را بر زبان رانده‌اند. بنابراین، مسلمان باید به تورات و انجیل معتقد باشد و بداند که همه مندرجات آن وحی خداست و اختلاف آن با متن قرآن نتیجه تحریف عمدی یا غیر عمدیی است که در آن کتابها رخ داده است؛ و هم مسلمان باید معتقد باشد که قرآن ناسخ کتابهای آسمانی سلف است، و محمد[ص] ختم پیامبران و رسولان. مسلمانان عقیده دارند که محمد [ص] بشر و مخلوق خداست، ولی حرمت وی به عنوان پیامبر همان حرمت مسیح در نزد مسیحیان است. یکی از صلحای قدیم اسلام در این باب گفته است که اگر به روزگار پیامبر زنده می‌بود، نمی‌گذاشت قدم وی به زمین برسد و هر کجا می‌رفت او را به دوش خویش می‌برد!

 مسلمانان پارسا نه تنها از مندرجات قرآن اطاعت می‌کنند، بلکه حدیث و روش (سنت) پیامبر را نیز، که در طول قرون به وسیله علما محفوظ مانده، عمل می‌کنند؛ زیرا، به مرور زمان، در مورد عقاید و عبادات و اخلاق و قانون با مسائلی رو به رو شدند که جواب صریح آن در قرآن نبود. همچنین در قرآن آیه‌های متشابه هست که معنای آنها از بسیاری از مردم نهان بود و به توضیح احتیاج داشت. بدین جهت، بسیار سودمند بود که مسلمانان بدانند پیامبر و اصحاب وی در این قبیل موارد چه کرده و گفته‌اند؛ از این رو، بعضی مسلمانان به جمع احادیث پرداختند. البته در قرن اول هـ ق از نوشتن حدیث خودداری می‌شد. در شهرهای مختلف مدارس حدیث پدید آمد، که در آنجا درسهای عمومی درباره حدیث و سنت پیامبر فرا می‌گرفتند. بسیار عادی بود که یکی از مسلمانان برای آنکه حدیثی را بی‌واسطه از راوی آن بشنود از اسپانیا به ایران سفر کند. بدین گونه، مجموعه‌ای از سنتهای شفاهی در اطراف قرآن پدید آمد، درست بدان گونه که مشنا و گمارا در کنار تورات پدید آمدند. همان طور که یهودای هنسی متون نامکتوب یهود را به سال 189 میلادی فراهم آورد، بخاری نیز به سال 256 هـ ق (870م) احادیث را جمع آوری کرد. وی سالها در اقطار اسلام از مصر تا ترکستان سفر کرد؛ 000600 حدیث فراهم آورد؛ و، پس از نقد و تحقیق، 2757 حدیث از آن جمله انتخاب کرد و در کتاب صحیح خود آورد و سلسله اسناد آنها را به یکی از اصحاب یا شخص پیامبر رسانید.

 بسیاری از احادیث پیامبر درباره عقاید مسلمانی توضیح می‌دهند. درباره اعمال خارق عادت وی حدیثها هست که چگونه گروه بسیاری از مردم را با غذایی که برای یک نفر نیز کافی نبود سیر کرد؛ شیاطین را از تن کسان بیرون راند؛ و به وسیله نمازی باران آورد و با نماز دیگر از ادامه باران جلوگیری کرد؛ پستان گوسفند بی شیری را لمس کرد، و شیر از آن جاری شد؛ و بیماران با لمس کردن لباس یا موی چیده شده او شفا یافتند. بعضی احادیث [نبوی] نیکوکاری و محبت نسبت به دشمن را ترغیب می‌کنند. حدیثی به پیامبر نسبت می‌دهند که قصه کارگران مزرعه و مهمانان عروسی و عمله تاکستان ادبیات مسیحی را به یاد می‌آورد. از دیده راویان حدیث، محمد [ص] با وجود آنکه نه زن داشت، نمونه کامل فضایلی است که دین مسیح سفارش می‌کند. بعضی نقادان مسلمان گفته‌اند که تبلیغات اموی یا عباسی بسیاری از احادیث مجعول را به پیامبر نسبت داده است. ابن ابی العوجاء،‌که به سال 155 هـ ق (772م) در کوفه اعدام شد، اعتراف کرده بود که شخصاً 4,000 حدیث جعل کرده است. گروهی از مردم شکاک بیشتر احادیث را نمی‌پذیرفتند و بعضیشان داستانهای نابابی به صورت حدیث صحیح قالب می‌زدند. مع ذلک، تصدیق احادیثی که در یکی از صحاح آمده نشانه یک مسلمان سنی است، و کسانی که به صحاح متداول علاقه نشان داده‌اند سنی عنوان یافته‌اند. حدیثی هست که جبرائیل از پیامبر پرسید: حقیقت اسلام چیست؟ و او جواب داد: اسلام شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله، نماز کردن، زکات دادن، روزه رمضان، و حج خانه خداست برای کسی که مستطیع باشد. بنابراین نماز و زکات و روزه و حج چهار عمل واجب است که بر هر مسلمانی مقرر است و با شهادت الوهیت و نبوت ارکان پنجگانه اسلام به شمار می‌روند.

 پیش از نماز وضو باید گرفت و چون در روز پنج نماز باید گزارد، نظافت، بحق از لوازم ایمان است. اسلام نیز چون دین یهود به صحت تن و استواری اخلاق توجه بسیار دارد؛ به نظر این هر دو دین، انسان هیچ قضیه معقولی را بی هدایت عالم غیب دریافت نتواند کرد. پیامبر مسلمانان را از اهمال در کار وضو بر حذر می‌داشت و می‌فرمود که خدا نماز بی وضو را نمی‌پذیرد. تأکید می‌کرد که پیش از نماز دندانها را تمیز کنند، ولی مسواک را از واجبات وضو قرار نداد. واجبات وضو، شستن صورت و دست و مسح پاست (مائده، 6). جنب باید غسل کند. زنی که از حیض پاک شده یا بار نهاده باشد باید پیش از نماز غسل کند. در جامعه‌های اسلامی پیش از آفتاب و نیمه‌ روز و پسینگاه و نزدیک غروب مؤذن بر گلدسته بالا می‌رود و به وسیله اذان مسلمانان را به نماز می‌خواند. اذان چنین است:

 الله اکبر الله اکبر. الله اکبر الله اکبر. اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمداً رسول الله. اشهد ان محمداً رسول الله.....

 براستی چه نیرومند و شریف است این دعوت که مردم را پیش از طلوع آفتاب به بیداری دعوت می‌کند؛ چه خوب است انسان به هنگام نیمروز از کار بازایستد، و چه بزرگ و باشکوه است که خاطر انسان در سکوت شب به جانب خداوند جل جلاله توجه کند. چه خوشاهنگ است صدای مؤذنان در گوش مسلمان و غیرمسلمان که این جهانهای محبوس در پیکر خاکی را از فراز هزاران مسجد دعوت می‌کند که به سوی بخشنده زندگی و عقل توجه کنند و به جان با او پیوند گیرند. در این پنج وقت، هر مسلمانی در هر گوشه دنیا باید از کار خود، هر چه هست، دست بردارد، تطهیر کند، رو به جانب کعبه بایستد، و رسوم و تشریفات نماز را به همان صورت که مسلمانان دیگر در اوقات مختلف روز عمل می‌کنند به انجام برساند.

هر که وقت دارد و بخواهد، برای نماز به مسجد می‌رود؛ معمولا همیشه مسجد برای نمازگزاران گشوده است و هر مسلمان سنی یا بدعتگذاری برای وضو و نماز یا استراحت به آنجا می‌رود. در زیر سقف مسجد مدرسان به شاگردان خود تعلیم می‌دادند، قاضیان دعاوی را حل و فصل می‌کردند، و فرمان با سیاست خلیفه اعلام می‌شد. مردم در آنجا جمع می‌شدند تا درباره مسائل مورد علاقه خود سخن گویند، اخبار تازه بشنوند، و احیاناً درباره کارهای بازرگانی و مالی گفتگو کنند؛ زیرا مسجد، چون کنیسه یهود، مرکز کارهای روزانه و خانه عام جماعت بود. روز جمعه، نیم ساعت پیش از نیمروز، مؤذن به پا می‌ایستد و، از پس صلوات پیامبر و خاندان و اصحاب وی، مسلمانان را به نماز می‌خواند. به روز جمعه بهتر است نمازگزاران پیش از حضور در مسجد غسل کنند، لباس پاکیزه بپوشند، و عطر بزنند. اگر غسل نکرده باشند، باید در مسجد وضو بگیرند. رسم چنین است که وقتی مردان به مسجد می‌روند، زنان در خانه بمانند تا حضورشان ولو در حجاب، بعضی مردان را از توجه کامل به خدا باز ندارد. نمازگزاران کفش خود را دم در بیرون می‌آورند و پابرهنه یا با جوراب وارد می‌شوند و، چون وقت نماز می‌رسد، پهلوی هم، به یک یا چند صف، رو به محراب که به سوی قبله است می‌ایستند. امام جماعت به پا می‌خیزد و ضمن خطبه کوتاهی مردم را وعظ می‌کند. آنگاه نماز به پا می‌شود و امام جماعت آیاتی از قرآن می‌خواند؛ نمازگزاران دیگر نیز به دنبال او می‌خوانند، یا فقط به خواندن سوره فاتحه اکتفا می‌کنند، و نماز را با رسوم معین از رکوع و سجود و تشهد و سلام به سر می‌برند. در نماز مسلمانان سرود، تشریفات، آیینهای مقدس، و نیمکت مخصوص نیست. چون به نزد مسلمانان دین و دولت یکی است، مخارج کارهای دینی از اموال عمومی پرداخت می‌شود. امام مانند کشیش مسیحی موظف نیست، یک مرد معمولی است که معاش خود را از کاری دنیایی به دست می‌آورد؛ برای مدتی از طرف متولی مسجد به امامت مسجد تعیین می‌شود و دستمزد مختصری می‌گیرد. دین اسلام رسوم کاهنی و کشیشی ندارد. بعد از نماز مسلمانان آزادند و می‌توانند دنبال کار خود بروند. همین قدر کافی است که ساعتی به خدای خود توجه کرده‌اند و جانشان از کارهای اقتصادی و اختلافات اجتماعی اوج گرفته و، بدون آنکه توجه کنند، به وسیله شرکت در مراسم نماز جماعت، دلهایشان به یکدیگر الفت یافته است.

 واجب دوم، که بر مسلمان مقرر است، ادای زکات است. پیامبر اغنیا را به همان دیده مسیح می‌نگریست. به گفته بعضیها، وی در آغاز کار یک مصلح اجتماعی بود و از فاصله عجیبی که تجمل بازرگانان و اشراف با فقر عامه مردم داشت آزرده خاطر بود. ظاهراً غالب پیروان وی در آغاز کار از فقرا بوده‌اند. نخستین کاری که در مدینه کرد این بود که برای کمک به فقیران یک مالیات سالانه به مقدار دو و نیم درصد بر دارایی منقول بست. در دولت اسلام جمع آوری و تقسیم زکات به مستحقان به عهده کارمندان دولت بود. قسمتی از حاصل زکات برای بنای مسجد و مصارف دولت و تجهیز سپاه خرج می‌شد؛ از جنگها هم غنایم فراوان به دست می‌آمد و سهم فقیران افزوده می‌شد. عمربن عبدالعزیز چنین گفت: ‌نماز، ما را به نیمه راه خدا می‌برد، روزه، ما را به در قصر او می‌رساند، و زکات، ما را وارد آن قصر می‌کند. در روایات از مسلمانان سخاوتمند که مال خویش را به فقیران بخشیده‌اند سخن بسیار رفته است، فی المثل حسن بن علی [ع]، به گفته روایات، در ایام زندگی خود سه بار اموالش را با فقرا تقسیم کرد و دو بار دیگر هر چه داشت به آنها بخشید.

 واجب سوم مسلمانی روزه رمضان است. باید بگوییم که شراب و مردار و خون و گوشت خوک و سگ مطلقاً بر مسلمانان حرام است، ولی اسلام از این جهت به قدر آیین یهود سختگیر نیست و خوردن محرمات را به هنگام ضرورت اجازه داده است. یک بار از پیامبر درباره پنیری که با گوشت حرام مخلوط بود پرسیدند، فرمود بسم الله بگویید و بخورید. وی از زاهدمآبی افراطی تنفر داشت؛ رهبانیت را برای مسلمانان حرام کرده بود (اعراف، 32). مسلمانان حق داشتند از مواهب حلال زندگی بدون اسراف بهره‌ور شوند. ولی اسلام، چون دینهای دیگر، مسلمانان را به روزه‌داری می‌خواند که روزه مایه تقویت اراده و تندرستی آنها بود. پیامبر پس از چند ماه که در مدینه اقامت داشت، به مسلمانان گفت که آنها نیز، چون روزه سالانه یهودیان در یوم کیپور، روزه بگیرند؛ شاید می‌خواست یهودیان را به طرف اسلام جلب کرده باشد، و چون سرسختیشان را بدید، رمضان را ماه روزه کرد. در ماه رمضان، که در بعضی سالها بیست و نه و در سالهای دیگر سی روز است، مسلمانان در اثنای روز از خوردن و آشامیدن و استعمال دخانیات و خلوت با زنان پرهیز می‌کنند؛ مریضان و مسافران و اطفال و پیران فرتوت و زنان باردار از روزه معافند. آغاز کار که روزه مقرر شد رمضان در آخرین ماه زمستان و روزها تقریباً کوتاه بود، ولی در گردش سی و سه سال، رمضان به تابستان می‌افتد و روزها دراز و تشنگی در گرمای مشرق سخت می‌شود، و روزه رنجی جانکاه است؛ اما مسلمان پارسا روزه را تحمل می‌کند. مسلمانان هنگام شب افطار می‌کنند؛ می‌خورند، می‌آشامند، و از دخانیات و خلوت با زنان تا سپیده‌دم بهره توانند داشت. تمام شب مغازه‌ها و دکانها باز است، و مردم برای خوردن غذا و انجام مقاصد خود بدانجا می‌روند. فقیران در ایام روزه مثل ایام دیگر کار می‌کنند، ولی اغنیا می‌توانند به وسیله خواب روز رنج روزه را آسان کنند. پارسایان پرهیزکار دهه آخر رمضان را همه شب در مساجد می‌گذرانند، زیرا معتقدند که قرآن در یکی از این شبها بر پیامبر نازل شده و عبادت آن از هزار ماه بهتر است، و چون نمی‌دانند شب قدر کدام است، همه دهه را شب زنده‌داری می‌کنند. وقتی رمضان پایان می‌یابد، روز عید فطر را جشن می‌گیرند؛ غسل می‌کنند، لباس نو می‌پوشند، به همدیگر شادباش می‌گویند، زکات [فطریه] و هدیه می‌دهند، و به زیارت قبور می‌روند.

 واجب چهارم مسلمانی حج است. حج مکانهای مقدس از رسوم متبع مشرق زمین بوده است. یهودیان آرزو داشتند کوه صهیون را ببینند و اعراب بت پرست، روزگاران دراز پیش از پیامبر، به زیارت کعبه می‌رفتند. اسلام این رسم قدیم را تأیید کرد و همین قضیه از جمله عللی بود که اسلام را به سرعت در عربستان رواج داد. کعبه از آن پس که از بتان پاک شد، خانه خدا شد و هر مسلمانی (به جز بیماران و فقیران) می‌بایست هر وقت استطاعت دارد، به زیارت آن برود؛ ولی این مطلب را تفسیر کرده‌اند که برای یک بار در همه عمر است. وقتی اسلام در اطراف جهان منتشر شد،‌ انجام حج فقط از عده کمی ساخته بود. در خود مکه مسلمانانی هستند که هرگز مراسم حج را انجام نداده‌اند.

 داوتی منظره کاروان حج را با شکوه فوق‌العاده‌ای وصف کرده است. کاروان در گرمای سوزان آفتاب در میان ریگهای تفیده می‌گذرد؛ هفت هزار یا کمتر یا بیشتر از مؤمنان پیاده یا سوار اسب یا خر و استر یا کجاوه‌های مجلل با قافله‌اند، ولی اکثر کاروانیان بر شتر سوارند و با هر قدم شتر تنشان به جلو منحنی می‌شود؛ هر دقیقه، بخواهند یا نخواهند، پنجاه بار به طرف مکه تعظیم می‌برند. هر روز پنجاه و احیاناً هشتاد کیلومتر را طی می‌کنند تا به واحه‌ای برسند و برای استراحت بار بیندازند. در این سفر سخت بسیاری از داوطلبان زیارت مریض می‌شوند و به راه می‌مانند، بعضیها می‌میرند و پیکرشان برای درندگان راه می‌ماند، برخی محتضر می‌شوند و می‌گذارندشان تا مرگشان برسد. حاجیان [اهل سنت] در مدینه قبر پیامبر را زیارت می‌کنند و بر قبر ابوبکر و عمر، که در مسجد پیامبر است، می‌گذرند و بعضیشان عقیده دارند که در مجاورت این قبرها، محلی برای عیسی بن مریم محفوظ مانده است.

 وقتی قافله به نزدیک مکه می‌رسد، بیرون شهر خیمه می‌زند، زیرا داخل شهر حرم مقدس است. آنگاه حاجیان غسل می‌کنند، احرام می‌بندند، پوشش سفید ندوخته به تن می‌پیچند، سواره یا پیاده مسافتی بسیار طی می‌کنند تا در محله‌های شهر مسکنی بیابند. زایران باید در همه مدت اقامت در مکه از منازعه و خلوت با زنان و محرمات بپرهیزند. شهر مقدس در ایام حج محل تلاقی مسلمانان از هر قوم و نژاد و طبقه است که همگی، بی‌امتیاز، مناسک حج را اجرا می‌کنند و وقتی به مسجدالحرام می‌روند، از فرط نشاد روحی، گلدسته‌های بلند بالای دیوارها و طاقها و ستونها را نمی‌بینند. در کنار چاه زمزم که، به گفته روایات، اسماعیل از آب آن نوشیده است با خضوع توقف می‌کنند و از آب آن، بی توجه به حرارت و تأثیر آن، می‌نوشند؛ بعضیها از این آب به کشور خود می‌برند تا در موقع دیگر و مخصوصاً هنگام مرگ بنوشند. سرانجام، زایران، ‌در سکوتی عمیق و روحانی، به کعبه نزدیک می‌شوند. کعبه بنای کوچکی است که داخل آن را با چراغهای نقره، که از سقف آویخته، روشن کرده‌اند و دیوارهای بیرونی آن با پارچه ابریشم گرانبها پوشیده است. حجرالاسود معروف از بیرون به یکی از دیوارها منصوب است. حاجیان به دور کعبه طواف می‌برند و حجرالاسود را می‌بوسند یا لمس می‌کنند یا به احترام آن خم می‌شوند. بعضیها،‌ بی‌اعتنا به رنج بیخوابی و خستگی، شب را در داخل مسجد به صحبت یا نماز یا تفکر درباره هدف سفر به سر می‌آورند.

 روز بعد، حاجیان، به یادگار هاجر که به جستجوی آب برای فرزند تشنه خود به هر سو شتابان بود، هفت بار میان صفا و مروه، که دو تپه کوتاه بیرون مکه‌اند، می‌دوند. روز هفتم کسانی که طالب حج اکبرند به عرفات می‌روند که تا مکه هفت ساعت راه است و در آنجا به یک خطبه طولانی سه ساعته گوش می‌دهند. آنگاه در نیمه راه بازگشت شبی در مزدلفه توقف می‌کنند و روز هشتم به منی می‌شتابند و چند ریگ به طرف ستونهایی که در آنجا هست پرتاب می‌کنند [رمی جمره]. به اعتقاد مسلمانان، ابراهیم به همین طریق شیطان را که می‌خواست او را از قربانی کردن فرزندش باز دارد دور کرد. این همه مراسم حج است و حاجیان اعمالی را که پیامبر در زندگی خود در ایام حج کرده بود تکرار می‌کنند. مسلمانان در همه اقطار جهان روز قربان را عید می‌گیرند و در این روز، که دهم ذیحجه است، گوسفند می‌کشند و به قصد تقرب خدا گوشت و صدقه تقسیم می‌کنند. آنگاه حاجیان مو می‌سترند و ناخن می‌گیرند و ناخن و موی چیده را به خاک می‌کنند. بدین سان حج پایان می‌پذیرد، ‌ولی معمولا حاجیان پیش از آنکه به خیمه گاه قافله بازگردند، یک بار دیگر کعبه را زیارت می‌کنند؛ آنگاه از احرام بیرون می‌آیند، لباس عادی می‌پوشند، و با دلی آسوده و سرفراز از زیارتی که کرده‌اند سفر دراز خود را برای بازگشت به وطن آغاز می‌کنند.

 زیارت خانه کعبه و انجام مناسک حج همان نتایجی را در بر دارد که پیروان دین یهود و مردم مسیحی از زیارت بیت‌المقدس و روم به دست می‌آورند. این مراسم فرد مسلم را به جامعه بزرگ اسلامی پیوند می‌دهد، از تجربه‌ای درونی و پرشور برخوردار می‌کند، و مبانی دین او را استحکام می‌بخشد. حج با مراسم پرهیز و تقوا، بدوی صحرا و مردم فقیر، تجار ثروتمند شهرها، بربرها، زنگیهای افریقایی، شامیها، ایرانیها، ترکها، تاتارها، هندوها، چینیان، مصریان، و دیگر اقوام مسلمان رابه جایی گرد می‌آورد که یک جور لباس ساده به تن دارند و دعاهای معینی را به زبان واحد یعنی زبان عربی می‌خوانند؛ شاید به همین جهت اختلافات نژادی در اسلام چندان سخت نیست. شاید آنها که مسلمان نیستند اندیشه کنند که طواف کعبه با عقل ناسازگار است. مسلمانان نیز که رسومی نظیر این را در دینهای دیگر می‌بینند لبخند می‌زنند و حیرت می‌کنند که مسیحیان در یکی از مراسم خود خدا را می‌خورند. مسلمانان این طواف را رمز یک ارتباط روحی و استمداد معنوی می‌شمارند. در همه دینها مراسمی هست که فهمیدنش برای کسانی که پیرو آن نیستند دشوار است.

 در هر دینی، هر قدر هم مبادی آن عالی باشد، خرافاتی نفوذ می‌کند که مربوط به مبادی دین نیست، بلکه زاییده عقولی است که جسم و جانشان از تلاش در راه زندگی جاوید درمانده است؛ به همین جهت گروهی از مسلمانان به جادو اعتقاد دارند و پندارند که جادو می‌تواند از غیب خبر دهد، گنجهای نهانی را کشف کند، عشق را در دلها پدید آرد، دشمن را آزار کند، بیمار را شفا دهد، و از حسد جلوگیری به عمل آورد. بعضی از آنها معتقدند که جادوگران می‌توانند انسان را به حیوان یا گیاه مبدل کنند، یا به وسایل خارق‌العاده‌ از جایی به جای دیگر توانند رفت. داستانهای هزار و یکشب بر محور این پندارهاست؛ در آنجا ارواح از هر طرف به وسایل جادویی بر ضد زندگان عمل می‌کنند و از زنانی که راغب به داشتن فرزند نیستند بچه به وجود می‌آورند. بسیاری از مسلمانان، مانند نیمی از مسیحیان، تعویذ و طلسم با خود دارند تا از آفات و بلیات محفوظ مانند؛ سعد و نحس ایام را باور دارند، و پندارند که خواب از آینده خبر می‌دهد و ممکن است خدا در خواب با ایشان سخن بگوید. در ولایتهای مختلف اسلام، مانند ولایتهای مسیحی، عامه به علم احکام نجوم اعتقاد دارند؛ نقشه‌هایی از ستارگان آسمان ثبت شده که هدف آن تنها شناختن جهت قبله و بعضی ایام عید نبوده است، بلکه می‌خواسته‌اند روز مناسب برای شروع کارهای مهم را نیز تعیین کنند و طالع هر کسی را ـ یعنی خوی و سرنوشت او را ـ از روی ستارگانی که هنگام تولد وی در آسمان بوده‌اند بشناسند.

دین اسلام، که در عرصه ایمان و عمل یکپارچه و متجانس می‌نمود، همانند مسیحیت، بزودی به فرقه‌های متعصب گوناگون تقسیم گشت؛ از جمله: خوارج، که تمایلات جنگی و زاهدمآبی و دموکراسی داشته است؛ مرجئه، که عقیده دارند مؤمن در آخرت به عذاب دایم محکوم نمی‌شود؛ جبریه یا مجیره، که منکر آزادی اراده‌اند و به عقیده ایشان انسان در همه کار به ناچار مطابق تقدیر ازلی رفتار می‌کند؛ قدریه یا اهل تفویض، که از آزادی اراده انسان دفاع می‌کنند؛ و فرقه‌های دیگر که از آن می‌گذریم و دلبستگی و تبحری را که نسبت به مبادی خود داشته‌اند می‌ستاییم. ولی فرقه شیعه در تاریخ اسلام اهمیت فراوان دارد؛ همین فرقه است که خلافت امویان را منقرض کرد، بر ایران و مصر و ناحیه مسلمان هند استیلا یافت، و در ادبیات و فلسفه نفوذ بسیار نمود. مذهب شیعه در نتیجه قتل علی و حسین و خاندان وی [ع] پدید آمد. عده‌ای از مسلمانان می‌گفتند خداوند وقتی محمد [ص] را به عنوان رسالت برگزید، مسلماً می‌خواست فرزندانش که وارث فضایل و معنویات وی هستند پیشوایان اسلام باشند. بدین جهت، به اعتقاد آنها همه خلفا به جز علی [ع] غاصب بوده‌اند و حق خلافت نداشته‌اند. از این رو وقتی علی [ع] به خلافت رسید شیعیان خوشحال شدند، وقتی به قتل رسید عزا گرفتند، و از قتل حسین [ع] سخت غمگین شدند. به عقیده آنها علی و حسین [ع] اولیای خدا هستند، و ضریحشان را چون کعبه و قبر پیامبر احترام می‌کنند. محتملا پیروان آیین تشییع از عقاید ایرانیان و یهودیان و مسیحیان درباره مسیح و افکار بوداییان درباره مفهوم ذهنی بودی ستوه (یعنی رجعت قدیسان از پس مرگ) اثر گرفته‌اند. به اعتقاد ایشان، فرزندان [ع] امامانی هستند که حکمت الاهی در آنها تجلی کرده است. امام رضا [ع]، که ضریحش در مشهد در ناحیه شرق ایران است و مایه افتخار مذهب شیعه است، امام هشتم است. امام دوازدهم محمدبن حسن عسگری[ع] به سال 260 هـ ق (873م) غایب شده و، به عقیده شیعه، نمرده و در موقع مناسب ظهور می‌کند تا آنها را به قدرت برساند.

فرقه‌های مختلف مسلمانان، عیناً چون فرقه‌های ادیان دیگر، نسبت به همدیگر بیش از نامسلمانان قلمرو اسلام دشمنی میکردند. با ذمیان ـ مسیحی، زردشتی، یهودی، و صائبی ـ چنان در ایام خلافت اموی به نیکی رفتار می‌شد که به روزگار ما نظیر آن در قلمرو مسیحیان نمی‌توان دید. این مردم در انجام مراسم دین خود آزاد بودند، کنیسه‌ها و معابدشان به جا بود، فقط می‌بایست لباسشان به رنگ زرد باشد و مالیات سرانه‌ای که به اختلاف درآمد کسان از یک تا چهار دینار بود (4,75 تا 19 دلار) بپردازند. این مالیات فقط بر ذمیانی که سلاح توانستند برداشت مقرر بود؛ راهبان، زنان، نابالغان، بردگان، پیران، عاجزان، کوران، و فقیران معاف بودند. در عوض، ذمیان از خدمت سربازی آسوده بودند و به عبارت دیگر به سربازی پذیرفته نمی‌شدند. زکات نیز، که 2,5% از درآمد سالانه بود، نمی‌دادند و دولت می‌بایست از آنها حمایت کند. در محاکم مسلمانان شهادتشان پذیرفته نبود، ولی یک قسم خودمختاری داشتند و تابع سران و قضات و قوانین خودشان بودند. رفتار حکام مسلمان با ذمیان به اختلاف سلسله حکومتها تفاوت داشت: خلفای راشدین با آنها سخت می‌گرفتند، امویان رویهمرفته ملایمت می‌کردند، عباسیان گاهی ملایم و گاهی خشن بودند. عمربن خطاب یهودیان و مسیحیان را از عربستان که خاستگاه اسلام به شمار می‌آمد بیرون راند. یک روایت مشکوک پیمانی را به او نسبت می‌دهد که ضمن آن حقوق ذمیان را معین کرده است، ولی این پیمان، اگر هم بسته شده، اجرا نشده است. کلیساهای مسیحی مصر در ایام عمر از امتیازاتی که در زمان تسلط دولت روم شرقی و پیش از فتح عرب داشتند استفاده می‌کردند.

یهودیان خاور نزدیک مقدم اعراب را به گرمی پذیرفتند، زیرا به کمک ایشان از ظلم حکام سابق روم آزاد می‌شدند، ولی، با این همه،‌ دستخوش محدودیتهایی بودند و گاه به گاه آزار می‌دیدند. مع ذلک با آنها مانند مسیحیان رفتار می‌شد، و بار دیگر کاملا آزادی یافتند و توانستند مراسم دینی خود را در بیت‌المقدس انجام دهند. پیروان دین یهود، در سایه حکومت اسلام، در آسیا و مصر و اسپانیا خیلی بیش از زمان سلطه مسیحیت ثروت اندوختند. مسیحیان آسیای باختری خارج از حدود عربستان با کمال آزادی مراسم دینی خود را به پا می‌داشتند، و تا قرن سوم هـ ق اکثریت شامیان مسیحی مانده بودند. به گفته مورخان، به دوران مأمون (198-218 هـ ق، 813-833م) در قلمرو اسلام 11000 کلیسا بود و هم تعداد زیادی کنیسه و آتشکده وجود داشت. مسیحیان عیدهای خود را علناً جشن می‌گرفتند. زایران مسیحی گروه گروه برای زیارت آثار مسیحی فلسطین می‌رفتند. صلیبیون در قرن دوازدهم میلادی مهاجرنشینهای مسیحی معتبری در خاور نزدیک پدید آوردند که بسیاری از آنها تا روزگار ما به جاست. مسیحیانی که از کلیسای روم شرقی بریده بودند و از بطرکهای قسطنطنیه، بیت‌المقدس، اسکندریه، یا انطاکیه آزار می‌دیدند در سایه حکومت مسلمانان، که مناقشات و اختلافات کلیسایی به نظرشان معنی نداشت، آزاد و ایمن شدند. مسلمانان در کار حمایت مسیحیان از این نیز جلوتر رفتند. در قرن نهم میلادی حاکم انطاکیه نگهبانان خاص گماشت تا نگذارند مسیحیان مختلف العقیده در کلیساها یکدیگر را بکشند. در زمان امویان ملایمت و تفاهم به کمال رسید: دیرهای راهب نشین همه جا به پا شد، اطراف آن به کار زراعت و اصلاح زمینهای بایر پرداختند؛ اعراب راهبان را به دیده تمجید می‌نگریستند، از شراب انگور دیرها می‌نوشیدند، و در سفرها از مهمان‌نوازی آنها بهره‌ور می‌شدند. زمانی مناسبات پیروان دو دین چنان دوستانه شد که مسیحیان صلیبدار می‌توانستند به مسجدها بروند و با دوستان مسلمان خود گفتگو کنند. در قلمرو اسلام صدها مسیحی کارمند رسمی دولت بودند و کثرت مسیحیانی که به مقامات معتبر دولتی رسیده بودند موجب شکایت مسلمانان شده بود. سرگیوس، پدر قدیس یوحنای دمشقی، به دوران عبدالملک بن مروان خزانه‌دار دولت بود. خود یوحنا، که آخرین فرد از آبای یونانی کلیسا به شمار است، ریاست انجمن دولتی دمشق را برعهده داشت. به نظر مسیحیان مشرق، حکومت مسلمانان از حکومت و کلیسای روم شرقی ملایمتر بود.

با وجود ملایمتی که مسلمانان آغازین داشتند، و شاید به سبب همین ملایمت، اکثر مسیحیان و همه زردشتیان و بت پرستان، به جز عده‌ای ناچیز، و بسیاری یهودیان آسیا و مصر و شمال افریقا مسلمان شدند، زیرا مصالح مالیشان اقتضا می‌کرد که پیرو دین طبقه حاکمه باشند. اسیران جنگ می‌توانستند با گفتن شهادتین و ختنه شدن از بردگی نجات یابند. غیرمسلمانان به مرور زمان با زبان و لباس عربی انس گرفتند و به تدریج پیرو شریعت قرآن شدند. جایی که هلنیسم از پس هزار سال تسلط توانسته بود تکیه‌گاهی استوار داشته باشد، در مناطقی که سپاههای رومی خدایان محلی را به جای خود باقی گذاشته بودند، و در ولایتهایی که فرقه‌های مسیحی برخلاف مذهب رسمی روم شرقی به وجود آمده بودند، در همه این نواحی، عقاید و عبادات اسلام رواج گرفت. مردم به دین نو گرویدند و چنان دلبسته مبادی آن شدند که پس از مدتی کوتاه خدایان قدیم را از یاد بردند. در مناطقی وسیع از چین، اندونزی، و هند تا ایران، شام، عربستان، و مصر تا مراکش و اسپانیا دین اسلام در صدها قوم و نژاد نفوذ کرد، خاطرشان را مشغول داشت، بر اخلاقشان مسلط شد، زندگیشان را به قالب دیگر ریخت، و امیدهای تازه در دلشان پدید آورد که به کمک آن رنج و محنت زندگی را فراموش کردند و دارای شخصیت و عزت نفس شدند. هنوز هم شمار کسانی که به این دین دلبسته‌اند در حدود 350 میلیون نفر (این رقم مربوط به سال تالیف کتاب است) است که اسلام وحدتشان داده و قلوبشان را، با وجود اختلافات نژادی وسیاسی، مؤتلف کرده اس

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ایمان در قرآن

ایمان

اختصاصی از فی موو ایمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

ایمان

 

انسان سرنوشت خاصی که از پیش تعیین شده باشد ندارد وتحت تاثیر «جبر تاریخ » و«جبر زمان» و«محیط » نیست ، بلکه عامل سازنده تاریخ وزندگی انسان دگرگونی هائی است که در روش واخلاق وفکر وروح او به اراده خودش پیدا می شود .

بنابراین آنها که معتقد به قضا وقدر جبری هستند ومی گویند همه حوادث به خواست اجباری پروردگار است آیاتی که عکس العمل اعمال را براساس خود عمل اثبات می کند محکوم می شوند ، وهمچنین جبر مادی که انسان را بازیچه دست غرایز تغییر ناپذیر و اصل وراثت می داند ، ویا جبر محیط که او را محکوم چگونگی اوضاع اقتصادی وشرائط تولید می داند از نظر مکتب اسلام وقران بی ارزش ونادرست است ، انسان آزاد است وسرنوشت خود را به دست خویش می سازد .

انسان – با توجه به کلام الهی زمام سرنوشت وتاریخ خود را در دست دارد وبرای خود افتخار وپیروزی می آفریند واوست که خود را گرفتار شکست وذلت می سازد ، درد او از خود اوست ودوای او به دست خود ش ، تا در وضع او دگرگونی پیدا نشود وبا خود سازی خویشتن را عوض نکند تغییری در سرنوشتش پید ا نخواهد شد !

صلح جهانی تنها در سایه ایمان
یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السلم کافة ولا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین .1
فان زللتم من بعد ما جائتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم .2

«سلم » و«سلام » در لغت به معنی صلح وآرامش است واین آیه همه افراد با ایمان را به « صلح وآرامش » دعوت می کند، واز آنجا که روی سخن با مومنان است ،مفهوم آیه چنین می شود که صلح وآرامش تنها در پرتو ایمان امکان پذیر است، وبدون ایمان یعنی تنها به اتکای قوانین مادی هرگز جنگ واضطراب از دنیا برچیده نخواهد شد ، تنها با استفاده از نیروی معنوی ایمان است که ممکن است افراد بشر با تمام اختلافاتی که دارند ، همچون برادران ،گرد هم آیند وتشکیل حکومت جهانی بدهند وصلح در همه جا سایه بیفکند .

بدیهی است امور مادی همچون : زبان ، نژاد،ثروت،منطقه جغرافیایی ، طبقات اجتماعی،همه سرچشمه جدائیها وپراکندگیها هستند ونمی توانند صلح حقیقی جهانی را که نیازمند به یک حلقه محکم اتصال درمیان قلوب بشر است تامین کنند این حلقه اتصال تنها ایمان بخدا است که مافوق اختلافات است، بنابراین صلح بدون ایمان ممکن نیست همانطور که در درون وجود انسان ودر محیط روح او نیز صلح وآرامش بدون ایمان میسر نمی باشد .

ولا تتبعوا خطوات الشیطان
انحراف از حق وتسلیم شدن در برابر انگیزه های عدوت ودشمنی ونفاق وجنگ وخونریزی از مراحل ساده وکوچک شروع می شود ، افراد با ایمان باید از آغاز بیدار باشند وجلو آنرا بگیرند ، در میان عربها نیز این ضرب المثل معروف است « ان بدوالقتال اللطام » « یک جنگ ویرانگر از یک سیلی آغاز می گردد».

انه لکم عدو مبین
دشمنی شیطان با انسان چیز مخفی وپوشیده ای نیست ، از آغاز آفرینش آدم به دشمنی با او کمر بسته وسوگند یاد نموده است که حد اکثر کوشش خود را در به ثمر رساندن این دشمنی بخرج دهد ، ولی چنانکه در جای خود گفته ایم این تضاد وعداوت به زیان مردم با ایمان نیست بلکه رمز تکامل آنهاست !

فان زللتم من بعد ما جائتکم البینات
برنامه روشن ، راه روشن، ومقصد هم روشن است ، وبا این حال جائی برای «لغزش »و قبول وسوسه های شیطانی نیست، واگر با این همه از مسیر منحرف وپرت شدید مسلما کوتاهی از خود شماست وبدانید خداوند هم «عزیز» (قدرتمند وتوانا) است وکسی نمی تواند از عدالت او فرار کند وهم «حکیم » است چیزی برخلاف عدالت حکم نمی کند .

 

در " کتاب اثبات وجود خدا " که مجموعه مقالاتی است از عده ای دانشمندان در باره خدا، مقاله ای است تحت عنوان " بکار بردن روشهای علمی "، از یک دانشمند امریکائی بنام " والتر اسکارلند برگ ".
این مرد در مقدمه گفتار خود در باره علت عدم ایمان بعضی از دانشمندان بخدا بحث می کند، می گوید: " اینکه توجه بعضی از دانشمندان در مطالعات علمی منعطف بدرک وجود خدا نمی شود علل متعددی دارد که ما از آن جمله دو علت را ذکر می کنیم:
نخست اینکه غالبا شرایط سیاسی استبدادی یا کیفیت اجتماعی و یا تشکیلات مملکتی انکار وجود صانع را ایجاب می کند. دوم اینکه فکر انسانی همیشه تحت تأثیر بعضی اوهام قرار دارد و با آنکه شخص از هیچ عذاب روحی و جسمی بیم نداشته باشد باز فکر او در اختیار و انتخاب راه درست کاملا آزاد نیست.
در خانواده های مسیحی اغلب اطفال در اوائل عمر به وجود خدائی شبیه انسان ایمان می آورند مثل اینکه بشر بشکل خدا آفریده شده است. این افراد هنگامی که وارد محیط علمی می شوند و بفرا گرفتن و تمرین مسائل علمی اشتغال می ورزند این مفهوم انسانی شکل و ضعیف خدا نمی تواند با دلائل منطقی و مفاهیم علمی جور در بیاید و بالنتیجه بعد از مدتی که امید هر گونه سازش از بین می رود مفهوم خدا نیز بکلی متروک و از صحنه فکر خارج می شود.
علت مهم این کار آن است که دلائل منطقی و تعریفات علمی وجدانیات یا معتقدات پیشین این افراد را عوض نمی کند و احساس اینکه در ایمان به خدا قبلا اشتباه شده و همچنین عوامل دیگر روانی باعث می شوند که شخص از نارسائی این مفهوم بیمناک شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل کند ".

 

این دانشمند دو علت برای اعراض از دین و خدا ذکر کرده است: یکی نامساعد بودن بعضی از محیطهای اجتماعی که الزاما ماتریالیسم را یک عقیده رسمی میشناساند. دیگر سوء تفاهمی که در مسئله خدا برای دانشمندان پیدا می شود. علت این سوء تفاهم آن است که فکر و عقیده خدا را در کودکی از کسانی فرا می گیرد که مدعی خداشناسی هستند ولی خدا را نمی شناسند، ذات خدا و صفات خدا و طرز دست اندر کار بودن خدا در کار عالم را طوری تعلیم می کنند که با عقل و علم و منطق جور درنمی آید، یک مفهوم نامعقولی از خدا و دین به مردم تعلیم می کنند، بدیهی است که دانشمند پس از آنکه با عقل و علم و منطق آشنا شد نمی تواند معانی و مفاهیم نامعقول و غیرمنطقی را بپذیرد.
ناچار آن ایمان نامعقول جای خود را در ذهن دانشمند به انکار و نفی میدهد و چون می پندارد عقیده بخدا جز بهمان شکل غیر منطقی نباید باشد منکر خدا می شود.

 

این سخن، سخن بسیار درستی است، مسلما علت انکار و اعراض بسیاری از افراد تحصیل کرده اینست که مفاهیم مذهبی و دینی بطرز صحیحی به آنها تعلیم نشده است، در واقع آن چیزی که آنها انکار می کنند مفهوم واقعی خدا و دین نیست، چیز دیگری است.
افرادی مانند من که با پرسش های مردم درباره مسائل مذهبی مواجه هستیم کاملا این حقیقت را درک می کنیم که بسیاری از افراد تحت تأثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلغان بیسواد افکار غلطی در زمینه مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را در باره حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیانا انکار کرده است.
از این رو کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول و مبانی مذهبی بصورت صحیح و واقعی خود با افراد تعلیم و القا شود.
این بنده شخصا سالهاست که این مطلب را احساس کرده ام و وظیفه خود دانسته ام که فعالیت های مذهبی خود را تا حدودی که توانائی دارم در راه تعلیم صحیح و معقول مفاهیم دینی و مذهبی متمرکز کنم. تجربه نشان داده است که اینگونه فعالیتها بسیار ثمربخش است. ولی علت اعراض از دین منحصر به اینها نیست، علتهای دیگر هم در کار است.

 

یکی از چیزهائیکه موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات می شود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هواپرستی است، محیط آلوده همواره موجبات و تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم می کند.
بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری منافات دارد. همه آنها را میمیراند. آدم شهوت پرست نه تنها نمی تواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست می دهد، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش می کند، آنکه اسیر شهوات است جاذبه های معنوی اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری کمتر در او تأثیر دارد. لهذا اقوام و ملتهائی که تصمیم می گیرند روح مذهب و اخلاق و شهامت و شجاعت و مردانگی را در ملتی دیگر بکشند وسائل عیاشی و شهوترانی و سرگرمیهای نفسانی آنها را فراهم و تکمیل می کنند.

 

در تاریخ اندلس اسلامی یعنی اسپانیای فعلی می خوانیم که نقشه ای که مسیحیان برای تصرف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که بصورت دوستی و خدمت وسائل عیاشی برای آنها فراهم کردند. باغها و بوستانها وقف ساختن شراب و نوشانیدن مسلمین شد، دختران زیبا و طناز در خیابانها بدلربائی و عاشق سازی پرداختند. سرگرمیهای شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بیدرنگ از دم تیغ بگذرانند.
استعمار غرب نیز این برنامه را در قرون اخیر بصورت دقیقی در کشورهای اسلامی اجرا کرد. بهر حال غرق شدن در شهوات حیوانی عامل دیگری است برای اینکه تعالی دینی در وجود بشر ضعیف و احیانا منفور گردد. در زبان دین این مطلب اینطور بیان شده که وقتی دلها را کدورت و تیرگی و قساوت می گیرد. نور ایمان در دلها راه نمی یابد.
«ان الله لا یهدی القوم الفاسقین»؛ مسلما خدا مردم فاسق را هدایت نمی کند. (منافقون/6)
یکی دیگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دین جنگ و ستیزی است که برخی از داعیان و مبلغان دینی بیخرد میان دین و سایر غرائز فطری و طبیعی بشر ایجاد می کنند و دین را بجای اینکه مصلح و تعدیل کننده غرایز دیگر معرفی کنند آن را ضد و منافی و دشمن سایر فطریات بشر معرفی می کنند.

 


آثار ایمان به خدا
ایمان به خالق هستی ، در جامعه اسلامی ، برابری و برادری ایجاد می کند.
ایمان به خدای یکتا، تمامی امتیازات پوشالی را در هم می ریزد، همه انسان ها را بنده یک خدا و همه را در برابر قانون یکسان می داند.
با یاد خدا و حاکمیّت قانون الهی بر دلها، مصالح جامعه در اولویّت قرار می گیرد.
فدا کردن مصالح فردی به خاطر جامعه ، زمانی می تواند منطقی باشد که انسان باور کند این فدا شدن ها به هدر نمی رود و خداوند جبران می کند و این باور در سایه ایمان به خدا به دست می آید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


ایمان