اختصاصی از
فی موو دانلود مقاله پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مشخصات این فایل
عنوان: پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 27
این مقاله درمورد پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن می خوانید :
فلسفه
ابن سینا شاعر است و از این جهت اندیشه های دینی خود را به زبان زیبای شاعرانه بیان کرده است.و رساله های کوچکش به خصوص ان گاه که سخنش جنبه اشراقی پیدا می کند از سحر و زیبای شعر اکنده است و به تصاویر خیال و شعر اکنده است.و به تصاویر مجاز و خیال و تشبیه اراسته است.چنانکه در قصه حی بن یقضان و رساله الطیر چنین است.ولی این به بدان معنی است که او در این فن پایه و مایه فردوسی را داشت.در علم نیز مقامی ارجمند داشت ولی به پایه بیرونی نمی رسید و در طب رازی بر او برتری داشت. ابن سینا فیلسوف بود ولی دو بور معتقد است که از حیث عمق اندیشه و ابتکار به مقام فارابی نایل نیامد.یکی از اشتباهاتی که غالب فلاسفه اسلامی گرفتر ان شده اند ایتن است که معتقدند که مقام ابن سینا در بیان فلسفه خالص ارسطویی از فارابی بالاتر است.
اشتهار ابن سینا دردرجه اول به علت فراوانی اثار و سهولت اسلوب و سبک روشن اوست در بیان مطالبی که از مصادر مختلف اقتباس کرده و تلفیق انها با یکدیگر و ارائه انها در قالبی شیوا و به صورت امیزه ای از حکمت یونان و حکمت مشرق .شیخ در این باره می گوید "شرح نوشتن بر کتب قدما دیگر بس است.اکنون زمان ان رسیده است که ما فلسفه خاص خود را بنیان نهیم"ولی این گفته به این معنی نیست که او برای ما مذهب فلسفی جدیدی بنیان نهاده است. بلکه او انچه که در بیشتر مصنفاتش مخصوصا"الاشارات و التنبیهات"و "الحکمه المشرقیه"انجام داده است این است که فلسفه قدیم لباس جدید پوشانده است.
ابن باجه
زندگی:ابوبکر محمد بن یحیی الصانع معروف به ابن باجه یا "اوانپاکه" به لاتینی در گذشته (533هجری از دودمان التوجیب است.واز این رو به التوجیبی نیز شهرت دارد ابن باجه مقارن اواخر سده پنجم در سرقسطه ازمادر زاده شد و همهن جا پرورش یافت.ما نه از اغاز حیات او هیچ گونه اگاهی داریم و نه استادانی را که او زیر نظرانها تحصیلات خود را به پایان رسانید می شناسیم. با این وجود تا این حد روشن است که او دوران تحصیل خودرا در سر قسطه به اتمام رسانیده است.زیرا پیش از انکه را که به غرناطه سفر کند در زبان و ادبیات عرب استاد ماهری شده بود.وخودخود ادعا می کرد که در دوازده علم تسلط کامل یافته است.این نکته ازواقعه ای که در جامع غرناطه رخ داد و سیوطی ان را نقل می کند معلوم می شود.او می گوید"یک روطز ابن باجه وارد جامع غرناطه شد نحوی را دید که در باب نحو به شاگردان خود که پیرامون او نشسته بودند درس یاد می داد.دانشجویان جوان وقتی دیدد که غریبه ای این چنین به انها نزدیک شده است او را مخاطب خود قرار دادند واز روی استهزاء گفتند "ای فقیه چه حمل می کنی؟در کدام دانش تفوق یافته ای ؟واز چه عقیده ای دفاع می کنی؟"ابن باجه در پاسخ با تشبیه کردن هر علم خود به مروارید نفیسی که بهایش هزار دینار است گفت:به من نگاه بکنید که من دوازده هزار دینار زیر بغل خود حمل می کنم من دردوازده علم تجربه اندوخته ام.و بیش از همه در فن عربیت که شما در باب ان بحث در پیوسته اید. به نظر من شما به این یا ان گروه وابسته اید. پس از ان ابن باجه تبار انها را یادکرد.دانشجویان جوان درنهایت تعجب ارز اوطلب بخشش کردند. مورخان متفق القولند که ابن باجه مردی بسیار دانشمند ودر علوم مختلف بسیار سرامد بوده است.فتح ابن خاقان که ابتن باجه را به بدعت و متهم کرده است و شخصیت او را در قلائد العقیان به سختی انتقاد کرده است،دانش وسیع او را می پذیرد و در مقام عقلی او عیبی نمی یابد.همچنین براساس بهره علمی او در ادبیات ،علم نحو و فلسفه قدیم معاصرانش او را با شیخ الرئیس و ابن سینا مقایسه کرداند.(البغیه،ص207
اثار و تالیفات
1. نسخه خطی بودلیان،عربیک پوکوک،به شماره 206 که حاوی 222 برگ است .این نسخه درربیع الاول 547 در قوس نوشته شده است.و فاقد رساله فی اطب و رساله و رساله الوداع است.
2. نسخه خطی برلین،به شماره 5060،این نسخه در جنگ عالمگیر دوم از میان رفت.
3. نسخه خطی اسکوریال،به شماره612 این مجموعه تنها حاوی رسائلی است که ابن باجه در شرح منطق ابو نصر فارابی نوشته است. این نسخه به سال 662 در اشبلیه نوشته شده است
4. نسخه خطی اخلاق خدیویه به شماره 290،این رساله را دکتر عمر فروخ در کتاب خود ابن باجه و الفلسفه المغربیه چاپ کرده است.در مقام مقایسه روشن می گردد که این کتاب خلاصه ای است التدبیر الموحد،خلاصه بدین معنی که بخش عظیمی از متن را حذف کرده است ولی همان واژه ها و تعبیرات اصلی مؤلف را نگاه می دارد.
5 .بروکلمان اظهار میدارد که در کتاب خانه برلین قصیده منحصر به فردی از ابن باجه هست به نام طردیه
6 . اثاری که به وسیله اسین پالاسیوس تصجحیح و به اسپانیایی ترجمه شده است که توضیحات لازم بر انها افزوده شده است.1.کتاب النبات ،الاندلس ج5 ، 1940 2. رساله اتصال العقل بالانسان ج7 1942، 3. رساله الوداع، الاندلس ، ج8 ، 1943 4. تدبیر المتوحد 1946 این کتاب تحت عنوان el regimen del solitary به چاپ رسیده است
7.اثاری که به وسیله م.صغیر حسن المعصومی تصحیح شده است (1)کتاب النفس به همراه توضیحاتی که به زبان تازی است.مجله المجمع العلم العربی ،دمشق،1958( 2) رساله الغایه الانسانیه ،زیر عنوان ابن باجه د غایت انسان ، با ترجمه انگلیسی ،در روزنامه انجمن اسیایی پاکستان ج2،1957
فلسفه ابن باجه
ابن باجه عملا و نظرا در علوم ریاضی به ویژه در موسیقی و نجوم شهرت داشت در طب استاد و دلسپرده مطالعات عقلی،مانند نجوم ،مابعدالطبیعه و فلسفه طبیعی بود.به عقیده دبور ابن باجه در نوشته های منطقی خود یکسره با فارابی هم عقیده بود و به طور کلی حتی با نظریات طبیعی و مابعد الطبیعه او هم موافق بود.
دراینجا به بعضی از موارد مرتبط با فلسفه او می پردازیم.
الف)ماده و صورت:دبور می نویسد "ابن باجه با این فرض اغاز می کند که ماده بدون صورت نمی تواند وجود داشته باشد. در حالی که صورت ممکن است به خودی خود و بدون وجود صورت وجود داشته باشد."
ولی به نظر ابن باجه این خطاست که و ماده نیز بدونصورت می تواند وجود داشته باشد. او استدلال می کند که اگر ماده بدون صورت نباشد به صورت و ماده تقسیم خواهد شد. واین بی نهایت ادامه خواهد یافت. ابن باجه مدعی است که صورت نخستین صورتی مجرد استو در ماده ای وجود دارد که گفته می شود که هیچ گونه صورتی ندارد.
ب)علم النفس (روانشناسی) ابن باجه نیز مانند ابن سینا روانشناسی خود را بر پایه طبیعیات می نهد.او بحث خود را درباره نفس با تعریف ان اغاز می کند. و بیامن می کند که اجسام طبیعی یا مصنوعی مرکب ازماده و صورت اند.و صورت انها حصول دایمی یا صورت عینی تن است.صورت عینی یا عین خارجی انواع گوناگونی دارد.این صورت یا مطعلق به ان دسته از موجودات است که کار خود را اساسا بدون تحرک یافتن انجام می دهند.یا متعلق به ان دسته ای است که زمانی عمل می کنند یا حرکت می کنند که چیز دیگری بر روی انها کار کنند .جسمی که به دسته اخیر تعلق دارد مرکب از محرک و متحرک هر دو است. در حالی جسم مصنوعی متحرک خود را در بیرون دارد.حال چنین صرتی که به عین خارجی جسم طبیعی می دهد نفس نامیده می شود.بنابراین نفس را به کمال نخستین عین خارجی یک جسم طبیعی الی تعریف می کنند که یا غاذیه است یا حاسه است یا خیالیه.
ج)خدا سرچشمه معرفت: با توجه به موهبت الهی که از طریق ان قوه قائله وجوه مختلفه را تشخیص می دهد شخصی بر دیگری برتری می یابد ،و این بنابراستعدادی است که خدا به او داده است.ولی این دو موهبت فطری هستند نه اکتسابی.استعدادها و مواهبی که کسبی هستند تالی استعدادها و مواهب فطری هستندو ارز طریق انجام چیزهایی که خدا را خشنود سازد و با راهنمایی پیامبران کسب می شود. بنابراین انسان باید به دعوت پیامبر اکرم پاسخ مثبت دهد و انچه را که او به بنجام دادن ان اصرار کرده است انجام بدهد .بدین ترتیب او می تواند از طریق فراست قلبی خود ماهیت هر مخلوق م منشا ان و سرنوشت نهایی ام را ببیند.به همین نحو او می تواند بداند که خدا فی نفسه وجودی ضروری است واحد است و همتایی ندارد و افریدگار هر چیزی است.و اینکه هر چیزی جز او ممکن الوجود است و از ذات کامل او صادر گشته است. و بداند که علم او به نفس خود شامل علم او به همه اشیاست.و علم او به اشیا مایه هستی یافتن انهاست.
1.د)فلسفه سیاسی:ابن باجه چندرساله کوچک در طرز اداره منزل (تدبیر منزل)و اداره کشور (سیاست مدنیه) نوشت ،ولی در این زمینه تنها کتاب موجود از او تدبیر المتوحد است.به طوری که از این کتاب بر می اید ابن باجه تا حدود زیادی با نظر سیاسی فارابی موافق است .برای مثال او نظر فارابی را درموردتقسیم دولت به کامل و ناقص قبول می کند. او همچنین با فارابی در اعتقاد به اینکه افراد مختلف یک کشور طبایع و احوال گوناگونی دارند-برخی از انها می خواهند که بر انها حکمت شوند و برخی دیگر طالب حکومت هستند موافق است.(تدبیر المتوحد ص52) ولی ابن باجه بر نظام فارابی نکاتی را می افزاید.مثلا او توصیه می کند که مرد متوحد(فیلسوف نافذ الفکر )بایددر برخی از شرایط از مردم دوری جوید .اگر چه دوری از مردم در ذات خود نامطلوب است ،ولی در کوشش برای رسیدن به کمال لازم است.او همچنین متوحد را توصیه می کن که جز در اوقات ضرورت و ان همبرای زمان کوتاه مردم را ملاقات نکنند ونیز باید در کشورهایی که در انجا دانش سراغ می دهند مهاجرت کنند. به ویژه در انجا که تحت قوانین علم سیاست مهاجرت یکسره مجاز باشد.(تدبیر المتوحد ص78)
بخشی از فهرست مطالب مقاله پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن
مقدمه
معنا و مفهوم فلسفه در اسلام
قران و حدیث به عنوان سر چشمه و منبع الهام فلسفه اسلامی
نظر متفکران غربی درباره اسلام به طور کلی
تاثیرفلسفی مسلمانان پیش از دکارت
تاثیر فلسفی از دکارت تا کانت
تاثیر فلسفه اسلامی بعد از کانت:
کندی:
17.انواعیات(مساویانواع فلزات و مواد شیمیاییو غیره)
فارابی
زندگانی:
1.مقاله فی
ابن سینا
الیفات
فلسفه
ابن باجه
فهرست منابع:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیش برد آن