http://uplod.ir/6xsc22nxs9ru/cinama.zip.htm
10 نقشه کد سینما ،سالن آمفی تئاتر (silver)
بدیهی است ، بازیگری انسانی ترین هنرهاست . از آن جهت که همدم روح ، کالبد ، پدیده ها و جهان پیرامون آدمیاست ، به مکاشفه ای میماند که جز با از میان بردن موانع بازدارنده و آزار دهنده موجود در کار انسان نمایشگر ، امکان بروز نخواهد یافت .
بازیگری فن مقابله آدمیبا خود است و یافتن یا ایجاد بهانه ای برای تسلط نقش بر بازیگر .
چگونه ایفای نقش کنم ؟
این پرسشی است که هر بازیگر از خود در ابتدای کارش بر روی متن نمایشنامه و کاراکتری که قرار است بازی کند ، میپرسد و با استفاده از دانش علمیو تجربی خود سعی میکند که به آن پاسخ دهد . در واقع او برای شخصیت پردازی درست نیاز به دانش و تجربه تئائری دارد و در این میان تئوریهای موجود تئائر نقش ویژهای را ایفا میکند . احتمالاً تئوری از زمانیکه علم رو به پیشرفت گذاشته است اهمیت بیشتری پیدا کرده است و در واقع هر تئوری چکیده تجربیات و آموخته های یک یا چند نسل از پیشینیان است ، پس بایستی با تأمل و احترامیخاص با آنها برخورد کنیم . نکته دیگر اینکه ما بواسطه همین تئوریهاست که میتوانیم به تجربیات جدید دست پیدا کنیم و همین تئوریها هستند که اندوخته علمیما را تشکیل میدهند و گاهی اوقات نیز با توجه به شرایط بایستی حذف و تعدیل شوند .
بارها و بارها از کارگردانم شنیدم که میگفت : بازیگر نباید نقش را بازی کند ، او ابزاری است در خدمت نقش ، پس بگذارید نقش شما را بازی کند . برای رسیدن به این نظریه و عمل کردن به آن دست به تجربه ای نو زدیم .
در این تجربه جدید برای رسیدن به شیوه اجرایی مورد نظر کارگران مجبور بودیم که بعضی از تئوری ها را به شکلی تعدیل و یا حذف کنیم . این قضیه در ابتدا باعث بوجود آمدن اختلاف نظر بین اعضا گروه شد . زیرا عده ای بر این عقیده بودند که ماحق نداریم در تئوریها دست ببریم و باید آنها را بطور کامل بپذیریم و بقیه عکس این نظر را داشتند ولی کارگران برای آنها این موضوع را توضیح داد و گفت : که قصد ما نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن اصول نیست و مـا فقط میخواهیم تجربه ای جدیدی را به انجام برسانیم.
این شیوه اجرایی که ما میخواستیم تجربه کنیم و این نحوه بازی گرفتن از بازیگران برای من بسیار جالب بود و با انگیزه بدست آوردن تجربه ای نو و گرانبها کار را شروع کردیم . در این شیوه کارگردان متذکر میشود که ؛ برای جان بخشیدن به یک نقش و یک صحنه باید به اندازه کافی از قوه تخیل بهره مند باشید تا بتوانید مجذوب مشکلات و گرفتاریهای دنیای تخیلی نقش بشوید و نه درگیر گرفتاریهای حقیقی – واقعی دنیای بازیگری خودتان . اساس بازیگری باوراندن است .
در این راستا ، استانیسلاوسکی هم به شاگردانش یاد داد که از « اگر سحر آمیز » استفاده کنند تا در فکر کردن و عمل کردن به کلمات ، موفقیت اجرای کامل نقش را کسب کنند و شرایط مفروض به همان مقدار « اگر » واقعی شود ، در دنیای خیالی صحنه بازیگر به آن چیزی تبدیل میشود که نویسنده خواسته است . عاشق ، دوست ، دشمن ، والد ، بردار ، خواهر و …. باید طوری عمل کرد که در صورت حقیقی بودن مسئله رفتار میکردیم . به عبارت دیگر ، موقع هنرپیشگی توجهمان را معطوف مشکلات نقش کنیم طوری که اگر مشکلات خودمان بودند . عمل میکردیم و تمام نیروهایمان را صرف پیدا کردن راه حل میکردیم . اگر نتوانیم این اطمینان را در خود ایجاد کنیم ، انتظار نداشته باشیم که تماشاچی این کار را بکند .
آلانازیمف (Alla Nazimova) ، بازیگر زن اوایل قرن بیستم که به خاطر چگونگی برداشتش از شخصیتهای ایبسن معروفیت داشت ، میگفت : « اول ، آخر و همیشه، یک بازیگر باید قوه تخیل داشته باشد ، بدون قوه تخیل بهتر است که یک واکسی باشد تا یک هنر پیشه » .
مقدمه 1
فصل اول :
1 –1 شناخت نویسنده 5
1-2 بسترهای نمایشنامه 9
1-3 تحلیل کلی نمایشنامه 12
1-4 فضا و عناصر دراماتیک نمایشنامه 20
1-5 روابط و چگونگی ارتباط اشخاص نمایشنامه26
فصل دوم :
2-1 تشریح نقش انتخابی بر اساس تیپ یا شخصیت32
2-2 تشریح کلی و عام شخص36
2-3 تشریح وضعیت جانبی نقش39
2-4 تشریح وضعیت روحی / روانی نقش و پیچیدگی های آن 42
2-5 تشریح شرایط و موقعیتهای محیطی و غیر محیطی شخص بازی 45
فصل سوم :
الف : رفتار بیرونی 51
ب : رفتار درونی52
ج : ریتم نمایش 53
فصل چهارم :
4-1 تشریح نظر و تحلیل کارگردان در بارة نقش 56
4-2 تشریح شیوه و مکتب انتخابی کارگردان در هدایت جمعی گروه و نوع
بازی بازیگران 63
4-3 نکته های مورد توافق و اختلاف بازیگر و کارگردان درباره نقش 69
4-4 تشریح و گزارش جلسات تمرین72
فصل پنجم :
5-1 نتیجه گیری 76
5-2 منابع و ماخذ78
شامل 130 صفحه فایل word
به همراه تصاویر
دانلود تحقیق کمک پایان نامه با موضوع تئاتر مدرن که شامل 79 صفحه میباشد:
نوع فایل : Word
شرح محتوا
فصل اول
مقدمه
تئاتر مدرن ، معنی گسترده ای است که وقوع آن دست کم زمانی نزدیک به یک قرن را در خود نهفته دارد . مدرن بودن در تئاتر صور مختلفی را در بر می گیرد و هر روشنفکری که در امر تئاتر تجربه ای را به انجام رسانده ، وجهه نظر خاصی را ارائه کرده است که در نوع خود تاثیر گذار بوده است ...گاهی در نزد آنان همه چیز در قدرت بازیگران شکل می گرفت ، زمانی سخن و دیالوگ تئاتری سلطه داشت ، نور و دکور یکباره و در مقطعی اهمیت تعیین کننده یافت و یا آموزش به جنسی از تئاتر پیوند خورد ...
استانیسلاوسکی، گریک، میرهولد، راینهارت، آپیا، پیسکاتور، آرتو، گروتوفکی، برشت و ... بانیان چنین تحولاتی بودند . در این میان آراء فلسفی و اجتماعی آرتو، برشت و گروتوفکی با توجه به اهمیت تاثیر شگرف در تئاتر دهه های 50 و 60 مورد ملاقه است ، تا زمینه بررسی جنبش های هنری و تئاتری فراگیر این دو دهه مانند بیتینک ها، بیتل ها، هیپی ها و در نهایت انواع مکاتبی همچون Living theatre ، Happening ، Open theqtre ، Performance به دست آید .
اگر چه مراد نهایی این مساله بررسی آرا و آثار پیتر شومان است اما ایجاد فضایی با موضوعات فوق الذکر که به درک موضوع اصلی یاری می رساند ضروری است . نقطه مرکزی آثار پیتر شومان مخاطب هوشمندی است که خود در نهایت بازیگر است ، این نگرش وجه تشابه تمامی آنان است که به نوعی مدافع تئاتر نو بوده اند یا از طریق تجربه خود در این راه کوشیده اند . گریز از صحنه کلاسیک به معنی فراگیر آن و رسیدن به مکانی که در آن مخاطب تاثیر عمل گرایانه تری در حضور در تئاتر بیابد مراد و مقصود تئاتر های مدرن بوده و هست ؛ آگوست بوال چنین می گوید : ((فکر ندانستن ، آگاه نبودن بر این که کسی در حضور بازیگر است که دارد عملی را بازی می کند همیشه مرا واداشته تا بکوشم دیگری در تئاتر را پیدا کنم که در آنها تماشاگر ، (( تماشا – بازیگر )) ((Forumtumtheatre )) ما نه فقط تماشاگری Spect –Actor که از صحنه می گیرد ، بلکه کسی که محتملا شرکت و مداخله می کند . آن وقت بود که به شکل دیگری از تئاتر بنام تئاتر مناظره ای Spectator رسیدم که در آن تماشاگر مستقیما مداخله می کند و می داند که مداخله او بر عمل تاثیر تغییر دهنده ای دارد .
بخش اول
فصل دوم
تئاتر آمریکا در دهه های 50 و 60 دچار تحولی شگرف میشود ریشه این تحول با رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی د ر دنیا مرتبت بود و آمریکا یکی از طرف های درگیر در آن بود .
به واقع تمدن نو ظهور آمریکا دلترین استراتژیک خود را در اجزاء وقایع عالم مورد آزمایش قرار می داد و به دنبال آرزوهای کاپیتالیستی خود بود . به موازات این رویدادها و پس از بروز تفکر وعمل سردمداران دولت های آمریکایی که هر چند سال تا تغییر رئیس جمهور آمریکا همراه بود ، جنبش های مختلف سیاسی ، فرهنگی و هنری در آمریکا تشکیل می شدند که بازتاب وعکس العمل حقیقی جامعه آمریکا در برابر عملکرد دولت مردان بود.
تقابل مورد بحث یکی از نشانه های جنسی از دموکراسی است که خود می باید به خود بپردازد زیر بطور کلی می توان سلب و ایجاب های یک جامعه را در حوزه ای واحد مورد داوری قرار داد ، اما تصمیم مصمم دولت های آمریکا در دهه های مختلف و مخصوصا در دهه های 50 و 60 برای سلطه بر جهان به همان قدرت و عزم سبب پیدایی گروه های مخالف سلطه گری با همان سماجت و با روحیه اعتراض شدید به عملکرد و روزسران کاخ سفید شد . بهره گیری گروههای معترض که اغلب از جوانان تشکیل می شد از عناصر هنری و مخصوصا تئاتر و موسیقی جزء ویژگی های مهمی است که د ر سرنوشت وسبک و سیاق هنر معاصر نقش تعیین کننده داشته است . به همین واسطه ورود به وقایع مهم سیاسی و اجتماعی که با مناسبات اقتصادی جهان معاصر ارتباط تنگاتنگ دارد ، جهت ریشه یابی ماهیت جریان های هنری امری محتوم و گریز ناپذیر است . هریتر سربازان آمریکائی که جان انقلاب را در کشورهای تحت سلطه می گرفت ، یک ایده اعتراض به عنوان ما به ازای آن در ذهن یک جوان آمریکائی برای پرشی عمیق بود که در نهایت پرش از ماهیت انسان و هدف زیستن که می باید صلح و دوستی آن باشد ، منجر می گشت . هنر به عنوان زبانی گویا ، باطنی و جذابیت بستری برای بروز این اعتراضات شد و نقش آینگی حقایق روی داده در آمریکا و دیگر کشورها را یافت . ظهر گروههای معترض که گاهی چاشنی نصب بر اعمال آنان مرتبت بود در دهه های 50 و 60 موجی از نگاه به حیات انسانی وخطرات پیرامون آن را نمایاند و...
بخش دوم
«تئاترهای آوانگارد دهههای 50 و 60»
«زبان»
«به گذشته که مینگرم آنچه که روشنتر مینماید معنویت آن دوره است، آمادگی عاری از ترس برای انجام هر کاری و جسارت اطمینانبخش ما که در حال گشودن بنیادین راه نوین بودیم32.»
اشاره ایوان رانیر (yvonne Rainer) به حال و هوای انقلابی دهههای 50 و 60 است. علاوه بر آن مجموعه عواملی که در هالهایی از امور سیاسی سربرآورد در درون و جوهره تئاتر آوانگارد در سالهای 50 و 60 و حتی بعد از آن نگرشی ژرف نضبح گرفت، که بستر آن زبان به معنی زبان بود. چراکه آنچه در جوامع از سوی سانهها یا دولتها بیان میشد، همانی نبود که میبایست باشد. همواره معانی دیگر به عنوان اهداف در پس قضیه بود و زبان به عنوان محملی تنها در صورت خود بروز مییافت:
«آن بازیگر بیحرکتی که ]رمز و رازها و قطعههای کوچکتر[ تئاتر زنده (Living theatre) را آغاز کرد، که در حالت مبارزه ساکت ایستاده بود، وبرا پیش از 6 دقیقه سخت به تماشاگران خیره مانده بود. وی آغاز راهی تازه را نشان کرده بود. بسیاری از تئاترهای بعد از جنگ ]جهانی دوم[ با ویرانی و نابود شدن، زبان به عنوان وسیله ارتباطی کلبنی میرفت. اما حالا کلمات قطعاً کنار گذاشته میشد و فصاحت سکوت و قدرت بیان بدن به جای آنها بکار میآمد. کلو و (clov) و در اندگیم (End game) (بازی آخر) ساموئل بکت (Samuel Becket) میگوید: من از کلماتی که شما به من یاد دادید استفاده میکنم. اگر آنها دیگر تهی از معنی گشتهاند، به من کلمات دیگری بیاموزید. یا بگذارید من خاموش بمانم … در میان هجوم زبان هرچه بیتأثیرتر، مبارزه بیکلام بازیگر تئاتر زنده یک رودررویی و مقابله مجریان برنامه که فیزیک خود را بکار میگرفتند و تماشاگران آنها به شیو آرتو (Artaud) با منظور تأثیر شکآمیز تماشاگران و پرتاب آنها به درون یک آگاهی تازه بود...
تئاتر زنده «Living theater»
گروه تئاتر زنده در سالهای دهه 50 موجی از نوگرایی را با توجه به مفاهیم نوین ایجاد کرد. «جودیت مالینا» (Judith Malina) و جونیت بک (Julian Beck) در سال 1946 Living theatre را تأسیس کردند. این گروه در اصل به تئاتر شاعرانه غیرواقع گرا اعتقاد داشتند و در دهه 1950 تحت تأثیر آرتو و برشت به اجرای نمایش پرداختند... از سال 1960 به دلیل نپرداختن مالیات به دولت تئاتر آنها تعطیل شد و اعضای آن به اروپا سفر کردند. از این زمان گروه فعالیت خود را به طور فزاینده ای وقف اجرای نمایش هایی کرد که به مسائل انقلابی می پرداخته مانند اعتراض به حضور آمریکا در ویتنام و سیاستهای امپریالیستی آمریکا در کشورهای دیگر...