فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

تعلیم و تربیت در کلام امام خمینی ( ره )

مبانی تربیتی چیست ؟

-        انسان شناسی حضرت امام خمینی (ره)

اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی ( ره

اما صورت های آن گوناگون روشهای تعلیم و تربیت

4-       روش عبرت آموزی :

3-       روش تکریم و تشویق :

2-       روش آگاهی بخش و بینش دهی :

نتیجه گیری

آیندگان انحرافی ایجاد نشود ، اشاره شده است . چرا که تعلیم و تربیت در یک کشور یک امر حساس به شمار می رود که اگردر کنار یکدیگر باشد و به صورت صحیح عملی گردد شاهد ترقی های همه بعدی و همه جانبه آن کشور خواهیم بود و در سایه تعلیم و تربیت درست هیچ گونه بزهکاری و تبه کاری را در جامعه مشاهده نخواهیم کرد و در این صورت عدالت ، عطوفت ، برادری ، حلم ، تواضع و صداقت فعالیت و خلاقیت ، آزادی قرآنی ، حفظ شخصیت افراد ، روحیه تعادل ، جایگزین اخلاق و علوم رذیله خواهد شد .

-    کودک آدمی به سر حد کمال می رسد . که حکومت و تسلط کامل بر خویش داشته باشد ، یگانه مقصود و منظور تربیت اخلاقی و دینی آن است که انسان مالک و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی

تحقیق در مورد راهکارهای نوین تعلیم و تربیت

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد راهکارهای نوین تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد راهکارهای نوین تعلیم و تربیت


تحقیق در مورد راهکارهای نوین تعلیم و تربیت

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

راهکارهای نوین تعلیم و تربیت

 

 

 

مقدمه:

اهمیت مسائل دینی و پیاده نمودن این مسائل از جمله حجاب که در جامعه کنونی از هر سو در معرض تیرهای سهمگین تهاجم فرهنگی میباشد موردی است که دشمن پس از ناکام ماندن 8 سال جنگ تحیلی بر کشور ما که کشور جوانی میباشد به فکر حمله از جهت دیگری نمود و آن تهاجم فرهنگی و تابع مُد و تابع نظریات خود قرار دادن جوانان این مملکت بود. همان روش کهنهای که در عهد رضاخان تجربه کرد و جهت پیشرفت کار خود ابتدا از حجاب زنان شروع نمود و کمکم توانست برای خود پایگاهی ایجاد نماید، پس همین امر انگیزهای بود جهت بررسی مسائل مربوط به حجاب بانوان در جامعه کنونی و راههایی که بتواند ما را به فطرت خداگونه خود بازگرداند.

طرح مسئله: من در دبیرستان مطهری 2 که یکی از مدارس ناحیه 1 شهر همدان میباشد و از سطح زندگی نسبتاً خوبی برخوردارند و دارای 6 کلاس دوم است درس میخوانم، با شروع سال تحصیلی در رشته ریاضی در میخواندم اما احساس نمودم که در رشته انسانی به مسائلی که در ذهن من مطرح میباشد بهتر میتوانم پاسخگو باشم، پس با تغییر رشته به مطالعه و تحقیق در مورد مسائلی که مایل به یافتن جواب آنها بودن پرداختم، یکی از آن مسائل بررسی حجاب در بین دختران جوان جامعه بود و چه کارهایی میتوان به عنوان یک دختر مسلمان انجام داد تا دختران جوان مادین را در زندگی و ایمانی و هدایت به راه الهی و صراط مستقیم توجه کنند و آن را محور قرار دهند.

چگونه است که بسیاری از دانشآموزان کلاسهای بالاتر و حتی مقاطع بالاتر، با اینکه سالها تحت تعلیم و آموزش قرار میگیرند هنوز تا حد بسیار با مسائل اعتقادی دینی بیگانه هستند.

چرا حتی بسیاری از بزرگسالان ما که بعضاً دارای مدارک بالاتر نیز میباشند هنوز احساس نمیکنند که دین برای زندگی آنهاست، آنهم برای تمام زندگی.

سؤالاتی که ذهن مرا بخود مشغول کرده این است که چگونه دانش آموزی که از اول راهنمایی تا کنون مسائل دینی را جزء درسهای مدرسه خوانده است و در خانواده و محیط اجتماعی هم با آن برخورد داشته است هنوز یک انسان بدون انگیزه است و مسائل اعتقادی در زندگی او آن گونه که زیبنده یک دختر مسلمان است مطرح نمیباشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راهکارهای نوین تعلیم و تربیت

دانلود مقاله مراحل رشد تعلیم و تربیت

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مراحل رشد تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 مقدمه
مظاهر طبیعت و تمام موجودات از اجداد به وجود آمده اند، هیچ موجودی با موجود دیگر همسان نیست، آیا هرگز فکر کرده اید؛ برای تولد انسان با تولد سایر موجودات همسان نیست؟ و برای چه نوزادی گنجتشک ها، مورچه ها و سایر حیوانات مانند انسان به دنیا نمی آیند؟ برای چه ماهیان برای تکثیر جنس خود تخم ریزی می کنند و اگر انسان هم مثل مورچه ها به دنیا می آمد چه عیبی داشت؟ و بالاخره برای چه تمام عوامل طبیعت همسان نیستند و هر کدام برای خودشان مقرراتی جداگانه دارند؟
البته ما نمی توانیم به اسرار خلقت اعتراض کنیم. زیرا چیزی نمی دانیم و آن چه را که می دانیم ناقص و بدون دلیل است، اما لا اقل حق آن را داریم که علت بسیاری از این ناهمسانی ها را بدانیم و لااقل برای چه نوزادهایی انسان وقتی به دنیا می آینئد هیچ چیز منی دانند، هوش و عقل و ادراک ندارند و اگر پدر و مادر از این نوزادان پرستاری نکنند خودشان قدرت حفظ نگهداری خود را ندارند در حالی که حیوانات به طور کلی این طور نیستند. و به محض اینکه به دنیا می آیند و یا بعد ازدو سه روز به اطراف خود نگاه می کنند، یعنی همه چیز را می بینند در صورتی که نوزاد انسان با این که چشم دارد هیچ چیز را نمی بینند.
حیوانات بعد از به دنیا آمدن هوشیا رو با احساس هستند، اگر به آن ها نزدیک شویم احساس ترس می کنند و به گوشه ای فرار می کنند. نوزاد انسان کسی را نمی شناسند و پدر و مادرش را با دیگران فرق نمی گذارد، راه را از چاه تشخیص نمی دهند و به سر راهش هزاران خطر موجود است.
کودک شش ماهه پدر و مادرش را می شناسد و در حالی که یکی دو ماه پیش هیچ کس را نمی شناخت و همه برای او یکسان بودند.
در این دنیای جدید احساس او تبدیل به ادراک می شود، مادرش را می بیند و او را می شناسد، و او را با وجود دیگر فرق می گذارد، و به پدر و به مادر و به کسانی خود آشنا شده است. در حالی که در روز های پیش چیزی نمی دید. موجود نابینایی بود که با وجود داشتن چشم چیزی را نمی دید. اما چون چندی گذشت همه چیز را می بیند ولی آنها را نمی شناسد و چند ماه دیگر که گذشت هم می بیند و هم آنها را می شناسد و درک می کند. و دیگر مانند سابق مداد یا قلم را به دهان نمی گذارد . زیرا می داند که مواد خوردنی نیست اما شیر را می نوشد و اگر مادر او را ترک کند بنای گریه می گذارد. از دوری او رنج می برد و چون زبان دارد با گریه و بی تابی مادرش را صدا می کند. در روزهای پیش دستش را به آتش می گذاشت. برای اینکه نمی دانست آتش او را می سوزاند.اما امروز آتش را می شناسد و اگر او را به آتش نزدیک کنید فرار می کند. و با گریه و زاری مادرش را مجبور می کند که آتش را از او دور سازد، احساس خطر می کند، مادرش را دوست دارد زیرا احساس محبت می کند.

از تولد تا سه سالگی
نوزاد دارای تحریکات حسی و توانایی مختلف می باشد. زندگی او برخلاف تصور بسیاری از لحظه تولد آغاز نشد. و در واقع بیش از نه .ماه از سن او می گذرد. نوزاد پاسخ های حرکتی مختلفی نیز نشان می دهد و توانایی ظاهر نمودن رفتارهای متعدد را دارد. به همین ترتیب پاسخ های عاطفی مانند گریستن از لحظه تولد آشکار است.
نیازهای نوزاد عبارتند از: گرسنگی و تشنگی، خواب، دفع، تنظیم حرارت ونیاز به اکسیژن.
دستگاه های بدن او توانایی ارتباط با محیط را به بهترین وجهی دارا می باشند و از این روی ثابت بودن فعالیت های زیستی و تعادلی حیاتی را نشان می دهد، با این همه نوزاد باید با کمک مادرش و در محیطی مناسب نیازهای خود را مرتفع سازد.
تکمی انفرادی شامل کیفیات مختلفی می شوند که عبارتند از:
الف: رشد جسمانی که در دو سال اول زندگی سریع می باشد ب) رشد مهارتهای حسی- حرکتی (در سالهای اولیه زندگی یادیگری و رسیدگی در ظهور مهارت های مزبور اهمیت دارند) لمس و نگهداری اشیا- کابرد انگشتان- حرکت- ادراک- عمق و ابعاد سه گانه نیز در همین سال ها به تدریج آشکار شده و مورد کار برد طفل قرار می گیرد ج) تغییرات تکاملی در نیازهای ابتدایی- این تغییرات شامل تکامل تغذیه، خواب، دفع، جنسیت، هیجان ها، مفاهیم ذهنی، مفاهیم ادراکی، زبان، و شخصیت می گیرند. کودک برای به دست آوردن توانایی سازگاری با محیطباید از چند دوره رشد بگذرد. دوره حسی- حرکتی از تولد تا دو سالگی ادامه دارد و پس از آن دوره‌ی فعالیت های حسیت (از 2 سالگی تا 11 سالگی) و سرانجام دوره فعالیت ها رسمی (از حدود 11 تا 14 سالگی) ظاهر می شوند. هر یک از دوره های تکاملی دارای خصوصیت متفاوتی است. در انتهای دوره حسی- حرکتی ی نوع تصویر ذهنی ابتدایی در کودک به وجود می آید.
کاربرد علائم و تصورات ذهنی مهمترین پدیده عقلانی و هوشی طفل می باشد.
در مورد تکامل مفاهیم ادراکی باید اشاره کنیم به احتمال بسیار نوزاد توانایی تشخیص اشکل را دارد و تا حدودی ادراک عمق نیز در هنگام تولد در او دیده می شود. رشد واقعی مفاهیم بستگی به ظهور زبان دارد. رشد و تکامل زبان بارزترین خصوصیت آدمی است. زبان وسیله ای برای بیان احساس افکار و ارتباط وبده و مهم ترین نقش را در اجتماعی شدن دارد. زبان سه نوع فعالیت را شامل می شود که عبارتند از فعالیت درونی، گیرندگی و بیان کنندگی. نوزاد می تواند اصوات مختلف را ظاهر کند. همچنین با کمک زبان علامتی مانند نشان دادن، نگاه کردن و چنگ زدن نیز سایر نیازهای ارتباطی طفل ظاهر می شود.
معمولا کودک اولین کلمه را در چهل هفتگی می گوید. «یادگیری زبان نقش تقلید و پاداش اهمیت زیاد دارد».
رشد شخصیت از دو سالگی به بعد ملاحظه می شود و قبل از آن نمی توان در مورد شخصیت کودک خردسال بحث کرد. معمولا به صورت الگوهای خاص شخصیت او شکل گرفته و آنچه را بعداً شخصیت واقعیم می خوانیم ظاهر می شود.
در رشد کودک نوفذ والدین نهایت اهمیت را دارد. نقش مادر در اجتماعی شدن طفل، در کیفیت اجتماعی شدن او و حالات عاطفی و هیجانی اش غیر قابل کنترل و انکار می باشد. محدودیت و تحریک هر دو در این کیفیت موثرند. بررسی و تحقیق مسائلی مانند بی مادری- انواع خاص تحریکات- منع تحریکات حسی و کیفیت تعقیت در مورد اطفال عوامل مواثری را در رشد ظاهری می سازند. تمایلات رفتاری نوزادان مورد بررسی علمی قرار نگرفته است. آن چه گزارش شده است جنبه مشاهده دارد. برخی از تمایلات رفتاری اطفا در دو سال اول زندگی عبارتند از الف) تمایلات اتکایی ب) ناکامی و ارتباط آن با تمایلات اتکایی شامل پرخاشگری و کنجکاوانه ج) تمایلات اجتماعی د) نرابطه با همسالان در روابط اجتماعی کتفاوت های فردی نیز وجود دارد. این روابط تقریبا به طور کامل با محیط خانواده ارتباط دارند و این محیط رفتار ابتدا نسبت به افراد بزرگ سال ظاهر شده آن گاه به دیگران تعمیم داده می شود.
از سه سالگی تا هفت سالگی
رشد جسمانی همراه خود تکامل سایر مهارت ها را به وجود می آورد. تکامل مهارت ادراکی شامل دقت و مجزا کردن بیشتر محرک های بینایی، آموختن خصوصیات اشیاء، ادراک اجزا در باربر کل، ادراک توجیه فضایی می گردد. رشد و تکامل زبان در دوره های دوم کودکی بسیار چشم گیر است. پیش رفت در کابرد زبان زمینه را برای یادگیری های پیچیده تر، تفکر و استدلال و حل مسائل آمادگی می سازد. دوره جسمی حرکتی از تولد تا دو سالگی ادامه دارد که در انتهای آن علائم بینش و استدلال در طفل ظاهر می شود. پس از دوره حسی، حرکتی دوره بعدی به نام دوره فعالیت های حسی آغاز می گردد که شامل دو نیم دوره می باشد. نیم دوره اول از 2 سالگی تا 7 سالگی و نیم دایره دوم از 7 سالگی تا 11 سالگی است. نیم دوره اول به سه مرحله تقسیم می شود، که به ترتیب به نامهای مرحله هوش تصوری مستقیم، شکل بندی ها راکد و مرحله‌ی برزخ یا عملیات مفصلی خوانده می شوند.
رشد زبان و توانایی کاربرد مفاهیم کلامی در دوره دوم کودکی اهمیت خاصی دارد. محیط کودک می تواند در یادگیری کلامی او بسیار موثر باشد. بزرگ سالان باید کودک را مجبور کنند تا نیازهای خودرا از طریق کلام بیان نماید. ضمنا رشد و تکامل زبان در طبقات مختلف اجتماعی نیز تفاوت دارد محیط هایی که از نظر فرهنگی فقیه هستند در تکامل قوای ذهنی و پیشرفت تحصیلی کودک اخلاص می کند. رشد و تکامل شخصیت را از دو جنبه بررسی نمودیم.
ابتدا یادگیری اجتماعی کودک در محیط خانواده را مطالعه نموده و سپس به تاثیر عوامل محیط خارج از خانواده مانند کودکشان و گروهی هم سالان پرداختیم. رشد شخصیت را در دوره دوم کودکی اهمیت خاص بیان نمودیم.
ویژگی های شخصی مانند کنجکاوری جنسی- اتکا و استقلال، پرخاشگری انگیزه و موفقیت و برتری طلبی، طبقه بندی جنسی اضطراب و وجدان و اخلاقی در این دوره رشد و تکامل چشمگیری دارند. شخصیت طفل به واسطه درگیری او با دیگران شکل می گیرد. و خانواده در این روابط موثرترین نقش را دارد.
کنجکاوی جنسی به صورت خود نمایی، چشم چرانی، بازی با آلت تناسلی ظاهر می شود. فعالیت جنسی کودک به واسطه منع بزرگسالان ممکن است سبب ایجاد تضاد در او بنماید. والدین باید مسائل جنسی کودک را به طور واقع بینانه تلقی کنند و بدون وحشت و اضطراب با آن مواجه شوند. انگیزه های پرخاش گری نیز در اطفال مکرراً ملاظحه می شود. معمولا پرخاشگری به واسطه ناکامی ظاهر می شود و این زمانی است که طفل نتواند به هدف خود دسترسی یابد. آستانه تحمیل ناکامی در اطفال تفاوت دارد. گاه ناکامی کیفیت رجعت (برگشت به حالات ابتدایی تر) را در طفل به وجود می آورد. ضمناً حالات پرخاشگری بستگی به یادگیری طفل دارد و عامل تشویق نقش مهمی در ظهور آن اجرا می کند کودک را از راه تقلید نیز پرخاشگری را می آموزد. قرار گرفتن در برابر بیک الگوی پرخاشگر سبب ظهور این حالت در طفل می شود و والدین برای ممانعت از ظهور پرخاشگری باید در برابر چنین رفتاری او را تشویق نکنند. انگیزه اتکائی نیز بخش دیگری از شخصیت طفل را تشکیل می دهد. در این مورد نیز هر قدر رفتار اتکایی طفل بیشتر شود بر شدت دفعات ان افزوده می شود. مطالعه انگیزه کسب موفقیت و مهارت استادی نیز اخیرا مورد بررسی قرار گرفته است. کودکانی که خصوصیات اتکا به نفس آنها نیز زیاد است دارای انگیزه کسب وموفقیت زیادی نیز می باشند. کیفیت ترس و اضطراب نیز در اطفال به وضوح دیده می شود. کودک انواع ترس ها و اضطراب ها را یاد می گیرد. مادر نقش موثری د رایجاد ترس در طفل خودش دارد. اضطراب ها را یاد می گیرد. مادر نقش موثری در ایجاد ترس در طفل خودش دادر. اضطراب نیز حالتی ناخوش آیند است و کودک را مجبور می کند رفتارهای خاصی برای مقابله با آن ایجاد می کند. این رفتارها را وسائل دفاعی می نامند. معمولا وسائل دفاعی ناخودآگاهند یعنی فرد از کاربرد آن ها اطلاعی ندارد. و ضمناً استفاده زیادی از آن ها مناسب نمی باشد. زیرا سبب تحریف واقعیت می گردند. انواع این وسایل زیاد بوده و از میان آنها میان به کناره گیری، رجعت، انکارکردن، سرکوبی اشاره نمود. همانند سازی فیزیکی از خصوصیاتی است که در دوره‌ی دوم کودکی کمال اهمیت را دارد. این واژه ها اولین بار وسیله‌ی بازی به کار رفته است. و از طریق آن طفل رفتار، گفتار، کردار احساسات و طرز تفکر فردی را که به نام الگو یا مدل همانن سازی خوانده می شود تدریجاً نشان می دهد. همانند سازی با یک الگوی مورد توجه و جاذب انجام می گیرد. این الگو باید برای طفل نقش مثبت داشته باشد. معمولا کودک می کوشد رفتار والدین خود را تقلید کند تا بدین وسیله شباهت میان خودش و آن ها را بیشتر سازد. تاثیر همانن سازی در گروه بندی جنسی (تقلید رفتار- ارزش ها- گرایش ها و علایق گروه جنسی مشابه فرد) و رشد فراخود یا وجدان در خود توجه است. اطفال تا حدود پنج سالگی نقش های مربوط به جنسیت خود را می آموزند. اساس گروه بندی جنسی در محیط خانواده و از طریق هماهنگ سازی کودک با والد هم جنس خودش به وجود می آید. در این مورد نیز تقویت به صورت محبت و مهربان از طرف پدر یا مادر اساسی است. برای نمونه پسراین که بیشتر صفات جنسی مردانگی را ظاهر می سازند پدرانی نیرومند، صمیمی و مهربان داشته اند. علایم رشد فراخور و وجدان نیز در دوره دوم کودکی- سه سالگی تا هفت سالگی- آشکار می گردد. کودک رفتار خود را با معیارهای خانواده هم گام می سازد و برای این هم گامی پاداش دریافت می کند، بنابراین رفتار دوباره تکرار می شود. احساس گناه کودک از این که کار بدی انجام داده بستگی به رفتار والدینش دارد. انضباط والدین که بر اثر رابطه نزدیک و صمیمی کواک باشد سبب درون فکنی می شود که در نتیجه ایجاد احساس گناه می کند. این کیفیت اساس و پایه اخلاق و وجدان را به وجود می آورد. اخیراً تحقیقات وسیعی در زمینه‌ی رشد شخصیت و یادگیری اجتماعی در خانواده انجام گرفته که در آنها از روش های پرسش نامه و مشاهده استفاده می کنند. در این تحقیقات ارتباط مراحل شخصیتی کودک را با محیط خانواده و روابط والدینش بررسی می نمایند.
جنبه دوم بررسی رشد و تکامل شخصیت از دیدگاه تاثیر عوامل خارجی از محیط خانواده می باشد. به تدریج با رشد جسمانی طفل دنیای روسیع تری در مقابل او قرار می گیرد. که از همسایگان، مهد کودک، کودکستان و گروه همسالان تشکیل شده است. این محیط اثرات چشم گیری روی رشد شخصیت طفل خواهد داشت. برای مثال محیط کودکستان برخی از رفتارهای کودک را از میان برده بعضی دیگر را تقویت می نمایند. محیط خارج را از جهات تاثیر کودکستان در رفتار اجتماعی کودک، تاثیر همسالان در روابط آنها با طفل و سازمان اجتماعی گروه های کودکستان مورد بحث قرار دادیم. در مورد محیط کودکستان در رفتار اجتماعی کودک، اشارهشد که مربیان و معلمین عموماً زن هستند ولی ماندن یک مادر بالافاصله خواسته های طفل را بر نمی آورند. مربی کودکستان انتظار دارد طفل اتکاء به نفس بیشتری داشته باشد و نقش موثری در اجتماعی شدن کودک اجرا می کنند.
باید اشاره کنیم تاثیر محیط کودکستان ا زجهات سازگاری فردی و اجتماعی مورد توجه است. برخی از رفتارهای طفل که در محیط خانواده فرا گرفته شده احتمالا در کودکستان تقویت می شوند.
سازمان اجتماعی در گرو های کودکستانی نیز از جهت شرکت طفل در آن اهمیت دارد. در کودکستان نیز ماندن گروه های اجتماعی مقامهای گروهی پس از تشکیل گروه به سرعت مشخص می گردند. موقعیت گروهی طفل بستگی به عوامل متعدد مانند خصوصیات جسمانی، میزان محبوبیت و حتی نژاد او دارد.
دوره‌ی دوم کودکی از جمله کیفیات مرحله سهمی برای نو و رشد شخصیت طفل به شمار رفته است. خصوصیات شخصیتی آتی او را پی ریزی می نمایند.
بازی کودکان
در حقیقت، بازی، این فعالیت به خودی خود امت کودکانه، خیلی بهتر از هر فعالیت دیگری، طبیعت و آرزو های کودک را به ما می شناسد، مطالعه بازی ما را در قلب توصیفی ترین تملک کودکی جای می دهد.
مطلب دیگر انی که بازی ما را در سطح کودکی با حق می گذارد. برای درک این مطلب می بایست بازی را با کار تحصیلی مقایسه نمود، کارآمدی بازی می تواند به خوبی توانایی های در حال عمل کودک را آشکار سازد ولی اگر بزرگ سال برای هدایت این توانایی به طرف بهترین مسیر، بصیرت نداشته باشد. آن ها بیهوده باقی می مانند، چنین است هدف تعلیم و تربیت، و به این دلیل است که تا به این اندازه فعالیت تحصیلی با بازی آ‎زاد تفاوت دارد. حتی باید پا را فرا نهاد. ما دیدیم که تا چند اندازه بازی کودکانه مدل ها و قواعدش را از فعالیت های بزرگسالان اخذ می نمایند. ولی از طرف دیگر باید در نظر داشت که از بعضی لحاظ بازی کودکان ما تأسیسی بزرگ سالانه است.
این بزرگسال که زنگ تفریح را پیش می برد این بزرگسال است که اغلب اوقات فرا علم آورنده‌ی قواعد بازی و به مثابه حافظ گنجینه آیین کودکانه می باشد.
وقتی که بزرگسال ناگزیر به انجام وظیفه تامین نمودن و سرپرستی کردن بازی است کودک خود را برای ابداع آنها بی لیاقت نشان می دهد. کودکان که به خوبی تغذیه و پذیرایی ولی بیش از اندازه به خود واگذار گردیده اند، تنها قابلیت انجام بازی های ابتدایی را دارند که برای توسعه دادن زبان، تخیل و کنترل خودداری شایستگی نمی باشد. این گویای این مطلب است که اگر بازی برحسب ظاهر منحصر به امت کودکانه باشد تا به حال به وسیله بزرگ سال مشروط، و تقریباً به وسیله فرهنگ بزرگسالان بر پا گردیده است. به دلیل قوی تر، موسسه تحصیلی تاسیس بزرگسالان است. وقتی که بازی به آزمودن زمان حاضری محدود می گردد، کودک را تنها در قلمرو و هم قدرانش وارد می کند. در یک محیط تحصیلیمخصوص بزرگسال به او اجازه تدارک دیدن ورود بلافاصله به دنیای بزرگسالان را می دهد.
رشد کودک
میدان عمل رشد و تکامل کودک آگاهی و دانش را از جهات مختلف فراهم نموده و در زمینه های گوناگونی به کار می بندد و میتوان آن را هم تئوری وهم عملی دانست. تعداد زیادی از متخصصین بهداشت و رشد در رشته کودکان تخصص خود را می گذرانند.
پزشکان متخصص کودکان علاوه بر معالجات کودکان روش هایی در مراقبت از آنها ارائه و والدن را وادار به اجرای این روش ها در مورد فرزندانشان نموده اند. محققین رشد و تکامل بررسی هایی انجام داده اند که براساس بررسی های طولی مطالعات تئوری و عملی می باشد. روانشناسی رشدی با رشد و تکامل روانی در دوران زندگی سر و کار دارد. و عطف توجه اولیه آنها روی کودکان بوده و شامل حیوانات نیز می گردد اولین روانشناسی رشد، مطالعات خود را روی فرزندان خویش آغاز کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مراحل رشد تعلیم و تربیت

دانلود مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.
همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)
بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.
بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.
داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
محاکات یا میمسیس
به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.
به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.
بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
آفرینش و خیال و محاکات
افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.
شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)
شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)
نظریه تقلید (میمسیس) افلاطون درباره هنر به این مطلب دلالت دارد که به نظر او، هنر قطعا قلمرو خاص خود را دارد؛ در حالی که معرفت (اپیستمه ) به نظم ایده آل و عقیده یا گمان (دوکسا) به نظم قابل درک اشیاء طبیعی مربوط است ، پندار یا خیال (ایکازیا) به نظم خیالی ربط دارد. کار هنری محصولی از تخیل است و با عنصر عاطفی در انسان سرو کار دارد. (کاپلستون 6-295) افلاطون نشان می دهد که شعر تقلیدی مایه التذاذ کدام بخش از نفس انسان است.
عالی ترین جزء نفس (عقل) با استدلال سرو کار دارد و آنچه برای او خیر است منظور می کند، اما صور خیالی شعر تقلیدی موجب التذاذ جزء نازل نفس است که کودکانه و سرکش است. هنر شعر، عواطف ما را بر می انگیزد؛ عواطفی که در مرحله نازلتری از تمایل و قضاوت عقلانی قرار دارد. انواع حوادثی که منبع بهترین مضامین برای شعر تقلیدی است (بخصوص تراژدی) متضمن نمایش حالات افراطی عواطف و اعمال ناشی از تاثیر این حالاتند. پس شعر تقلیدی طبیعتا جزو نازل و سوگوار وجود ما را مخاطب قرار می دهد و مایه التذاذ آن را فراهم می آورد و آن را به بهای پایمال شدن جزو عقلانی و خیرخواه - که باید در حکم نفس سالم باشد - تشویق می کند. دور شدن از درک حقیقت ، در آثار هنری بتدریج انسان را به بی خیالی و بی تفاوتی سوق می دهد، چنان که در قبال آن گونه واکنش های اساسی که باید در زندگی واقعی از آنها گریزان باشد، نگرش مثبت پیدا می کند و موضع دفاعی خود را رها کرده ، به بخش عقلانی وجود خود که باید حاکم بر انسان باشد اجازه لغزش می دهد و اگر این حالت در انسان به شکل عادت در آید، از میزان تقرب او به خیر و عقلانیت در زندگی واقعی می کاهد. به این شکل افلاطون شعر تقلیدی را از جامعه آرمانی خود طرد می کند گرچه ابتدا از اصطلاح شعر تقلیدی نام می برد، ولی سپس معلوم می شود که از نظر او کل هنر شعر تقلید است.

 

او در رساله ایون نتیجه می گیرد که شاعر بر مبنای دانش مطمئنی عمل نمی کند و کارش نه مبتنی بر فن است و نه دانش مکتسب. افلاطون سرانجام در رساله فایدروس نوعی جذبه غیبی را به مهارت سرایش شعر نسبت می دهد.
اما افلاطون در میان اشعار، استثنایی قائل می شود و آن مناجاتنامه ها و مدح نامه های انسان های نیک نهاد است. به نظر او این اشعار می توانند بیانگر دیدگاه های اخلاقی صحیحی از جهان باشند که به کمک آنها می توان صفات پسندیده را به شهروندان القا کرد. او معتقد است در مدینه آرمانی باید بر کار شاعر و سایر هنرمندان نظارت داشت تا در هنر خود صفات نیک و فضایل اخلاقی را مجسم سازند و اگر نتوانند مطابق این قاعده کار کنند، باید آنها را از کار کردن در شهر بازداشت. (مجموعه آثار، ج 2، ص 911)
افلاطون بیشتر به آثار و نتایج تربیتی و اخلاقی هنر علاقه مند است ؛ آثار و نتایجی که بی تردید به تفکر زیبا شناختی من حیث هو نامربوطند، لیکن واقعی اند و هرکس مانند افلاطون به علو و برتری اخلاقی بیشتر از حساسیت و آگاهی زیبایی شناختی ارزش می نهد، باید آنها را به حساب آورد. (کاپلستون 296) هنر وظیفه ای خاص خود دارد ، ولو این که این وظیفه عالی و بلندمرتبه نباشد، زیرا پله ای برای نردبان تعلیم و تربیت می سازد و نیازی از انسان برمی آورد. خلاصه آن که افلاطون هنر را با معیارهای علم می سنجد و ایراد می گیرد که نمی توان با آن به دانش مطمئن دست یافت و درنتیجه کاذبش می داند و آن را تحقیر می کند و اخراج شاعران را از مدینه فاضله می خواهد؛ ولی آیا هنردراساس تقلید است؟
هنر و علم تربیت
اشاره:
«پداگوژی» هنر و علم تربیت کودکان است و اغلب مترادف با واژه تدریس یا تعلیم و آموزش به کار برده می شود. به طور دقیق تر پداگوژی، آموزش معلم محوراست.
اکنون «پداگوژی» مفهوم گسترده تری یافته است و در موارد مختلفی به کار می رود از جمله؛ علم، اخلاق، فلسفه علمی، فنون مختلف و آفرینش آثار زیبا. اما مهمترین دستاوردی که از پداگوژی انتظار می رود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارت های خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان، به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی و یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی می توانند آن رابه دست آورند.
به این ترتیب، فراگیران وارد فرآیند کشف، نوآوری و در یک کلام، خلاقیت می شوند و اینجاست که هنرها و از جمله مهمترین و بهترین آنها برای دستیابی به این هدف، وارد میدان می شوند و «تئاتر پداگوژیک» مفهومی کاربردی و نوین پیدا می کند.
این مقاله در واقع درآمدی است بر مفهوم پداگوژی در تئاتر کودکان که حاصل مشاهدات و مطالعات اخیر نگارنده است؛
الف - پیشینه
در عین حال که واژه یا اصطلاح «پداگوژی» تازه و غریب به نظر می رسد، اما اگر کاربردهای آن توضیح داده شود، متوجه می شویم که هم اکنون بسیاری از روش ها و آداب آن در مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها به کار می رود زیرا که پداگوژی علوم مختلف و متنوعی را در بر می گیرد که در آن تربیت بدنی، ذهنی و اخلاقی به طور مستقل یا توامان صورت می پذیرد.
در یونان باستان، دایگان و یا بردگانی که وظیفه نگهداری و بردن و برگرداندن کودکان به مدرسه را داشتند، با این نام خوانده می شدند. عموم دانشمندان و اندیشمندان علم تعلیم و تربیت کودکان نیز به این اصطلاح اشاره کرده اند. اما در کشور ما، موارد بسیار محدود و معدودی از کاربرد این اصطلاح دیده می شود که آخرین آن در خصوص آموزش مهارت های فنی در سازمان فنی و حرفه ای کشور به کار برده شده است.
تعداد کتاب ها و یا مقالاتی که درباره پداگوژی و کاربردهای آن نوشته شده است، در کشور ما از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند هر چند در مراجعه به هر یک از موتورهای جستجوگر اینترنتی، با هزاران سایت روبرو می شویم که درباره پداگوژی و تئاتر پداگوژیک مطالب و توضیحات مفصل دارند.
ب - پداگوژی در تئاتر
نویسنده این مطلب، نخستین بار اصطلاح پداگوژی در تئاتر را صرفا در چند نقد مطبوعاتی و از زبان یکی از منتقدان شنیده است. برداشتی که از این اصطلاح در آن زمان می شد، حکایت از این داشت که پداگوژی در طبقات فرو دست اجتماعی که با فقر و مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و اوضاع فلاکت باری دارند، معنا پیدا می کند.
یکی از منتقدان از جمله افرادی است که اصطلاح پداگوژی را درباره آثاری مثل نمایشنامه های «اسماعیل خلج» و نیز «ماشین نشین ها»ی اصغر فرهادی به کار برده است زیرا که در چنین آثاری شخصیت های درام، در محیطی پرمسئله و با ناهنجاری های مشهود فردی و اجتماعی زندگی نکبت باری دارند و گاهی از بیماری های روحی، روانی و حتی جسمی در رنجند.
نخستین برداشت از «تئاتر پداگوژیک» در اجرای نمایش های کودک و نوجوان کشورهای مختلف که در آن جشنواره حضور داشتند، این بود که در فرآیند آماده سازی و تمرین با کودکان، آنچه مهم است، حاصل کار و اجرای نهایی نیست بلکه شیوه ها و طرق تمرین و مدت زمان آن است که اهمیت فوق العاده می یابد. در واقع و از این منظر، فرآیند تئاتر پداگوژیک، به فرآیند «تئاتر درمانی» شباهت پیدا می کند.
همانطور که می دانیم «بسیاری از رویکردهای عملی، قوی و به روز در روان درمانی و تعلیم و تربیت، از روش تئاتر درمانی گرفته شده است.
«مورنو» نیز که پدر تئاتر درمانی نامیده می شود، تئاتر درمانی را به بیماران محدود نمی کرد، بلکه آن را در مورد بزهکاران، مجرمان، افراد عادی و جمعیت ها و موسسه ها هم به کار می برد. درواقع از نظر او تئاتر درمانی همچنان که برای افراد دارای اختلال روانی کاربرد داشت، در موقعیت های آموزشی و تمامی مشاوره ها و راهنمایی ها نیز به کار می رفت.
در آلمان نیز یکی از اهداف پروژه ای که قرار است روش ها و کاربردهای تئاتر پداگوژیک را رواج دهد، بهره گیری از روند آماده سازی و تمرین تئاتر برای غلبه بر مشکلات ذهنی و روانی کودکان است. مثل غلبه بر «ترس از تاریکی» که در بین کودکان سنین 3 تا 7 سال بسیار رایج است. به این ترتیب به جای اینکه از روش های مرسوم روان درمانی برای گفتگو و روانکاوی استفاده شود و روانکاو صرفا با کودک حرف زده و با او سوال و جواب کند، وی را وارد فرآیند «بازی» می کند.
«درگیر کردن جسم و ذهن به اینکه رویدادی در حال وقوع در زمان جاری است، نظرات و احساس هایی را به سطح آگاهی فرد منتقل می کند که فقط در حالت گفتگو در مورد آن مسئله امکان پذیر نیست. وجوه غیر کلامی نه فقط در کم و کیف رابطه اثر دارد، بلکه سر نخ هایی از انگیزش ها و نگرش های نهفته درونی هستند.
به رفتار درآوردن یک احساس ، تفکر، و یا نگرش ویژه با استفاده از حرکات و حالات بدنی، درک و شناخت کامل تری از دنیای درونی به دست می دهد.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر

تحقیق در مورد تعلیم و تر بیت

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد تعلیم و تر بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعلیم و تر بیت


تحقیق در مورد تعلیم و تر بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:35

 

 

 

 

بیان مسئله

مقدمه

سؤالهای پژوهش

روش پــژوهش

جامعه و نمونه آماری

ابـزار اندازه گیـری

روایی و پایائی پرسـشنامه

 

شیوه اجرا و مراحل انجام پژوهش

یافته‌های پژوهش

 

تعلیم و تر بیت،بدون استفاده از زبان غیر ممکن است. زبان تنها وسیله مؤثر در فرآیند آموزش و پرورش است. بدون زبان ،ارتباطی بین افراد جامعه بر قرار نمی شود و بدون ارتباط ،آموزش و پرورش،صورت نمی پذیرد و بدون آموزش وپرورش ،انتقال میراث فرهنگی و تمدن بشر به نسل های بعد امکان پذیر نمی گردد .در برنامه های رسمی آموزشی نیز زبان آموزی جایگاه مهمی دارد و در نظام آموزشی ایران ،به صورت مشخص از طریق درس فارسی به امر زبان آموزی دانش آموزان پرداخته می شود.دانش آموزان از طریق زبان آموزی،علاوه بر ترکیب و جابجایی کلمات ،بر انبوه بی کرانی از مفاهیم و تصورات،اندیشه ها،احساس ها و تصاویر هنری ،منطق و فلسفه زبان احاطه می یابند.در پایه اول ابتدایی ،درس فارسی بخوانیم و بنویسیم از نظر آموزش مهارتهای زبانی و ایجاد انگیزه و علاقه به فراگیری سایر دروس ،برای نظام آموزشی جنبه محوری دارد (رضائی،1380،ص 32).طی سالهای اخیر،بر حسب ضرورت، تحولی اساسی در برنامه درس فارسی پایه اول به وجود آمده است ،که نتیجه آن تألیف کتب بخوانیم و بنویسیم می باشد و از سال تحصیلی 83-82 در پایه اول کلیه مدارس کشور تدریس گردید .با توجه به اهمیت موضوع و ویژگیهایی که این کتب باید دارا باشند،در این تحقیق سعی شد دیدگاه معلمان پایه اول شهرستان شهرضا نسبت به کتابهای بخوانیم و بنویسیم مورد بررسی قرار گیرد.

هشت ویژگی کتب بخوانیم و بنویسیم در این تحقیق بعنوان متغیر در نظر گرفته شدو دیدگاه معلمان نسبت به این ویژگیها مورد بررسی قرار گرفت. مؤلفه های مربوطه عبارتند از :توجه به مهارت های چهارگانه زبان آموزی،میزان استفاده از رویکردها، میزان استفاده از روشهای تدریس،تناسب روش های تدریس با توانایی معلمان و توجه ساختار و محتوا به پرورش توانایی های ذهنی و،ارتباط منطقی ساختار و محتوا توجه به نکات زبانی و مفاهیم ،تناسب ارزشیابی پیشرفت تحصیلی با شرایط.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد ،که سؤالات آن از نوع بسته پاسخ می باشد.جامعه آماری پژوهش ،معلمان پایه اول ابتدایی شهرستان شهرضا در سال تحصیلی 83-82 می باشدکه تعداد آنها 114 نفر است. جهت جمع آوری داده های مربوط به پر سشنامه از کلیه معلمان استفاده گردید و پرسشنامه بین تمامی آنها توزیع گردید . به عبارت دیگر جامعه آماری و نمونه آماری یکسان می باشد. در این تحقیق ،از روش توصیفی از نوع تحقیق موردی و زمینه ای استفاده شد .اطلاعات و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه با استفاده از روشهای آماری توصیفی (فراوانی ،درصد فراوانی،جداول ،نمودار ،میانگین ، انحراف معیار و ضریب همبستگی ماتریسی)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق تحقیق نشان داد میانگین نمرات تمامی سؤالات مربوط به ویژگی های مربوط به کتب جدید التألیف در مقایسه با نمره ملاک بزرگتر می باشد. بیشترین میانگین پاسخ ها از نظرمعلمی مربوط به ویژگی «میزان استفاده از روش های آموزش تلفیقی،خلاق،همیاری،فعال وارتباطی»و کمترین آن مربوط به ویژگی «انسجام،هماهنگی و ارتباط منطقی ساختار و محتوا و تناسب آن با سن دانش آموزان»می باشد .

نتایج نشان داد بین دیدگاه معلمین از نظر جنس تفاوت وجود دارد به عبارت دیگر معلمین زن ویژگیهای کتب بخوانیم و بنویسیم را بهتـــــر ارزیابی کرده‌اند . از نظر تحصیـــــلات و سابقه خدمت تفاوتی بین دیدگاه معلمان مشاهده نگردید.

مقدمه

زبان فارسی کلید فهم متون گوناگون ایرانی و ابزار مهم برقراری ارتباط با دیگر ایرانیان است .هر ایرانی با هر گویش محلی و منطقه ای خاص ،از طریق زبان فارسی برای حفظ هویت و ملیت خود می کوشد .قرنهاست برای همه ایرانیان ،از هر قوم و قبیله ای ،مسلم شده است که برای موفقیت در امور زندگی باید ،ضمن پاسداری واحترام به زبان مادری ،برای یادگیری و تسلط بر زبان فارسی کوشید.نظام آموزشی کشور نیز مسؤولیت بسیار سنگینی برای تحقق این خواسته بر حق دارد.برنامه درسی زبان آموزی در میان برنامه درسی دیگر دوره ابتدایی از اهمیت به سزایی برخوردار است ،زیرا نه تنها در تحکیم و تثبیت روابط اجتماعی مؤثر است ،بلکه یادگیری سایر مواد درسی را تسهیل می‌کند و تعمیق می بخشد (قاسم پور،1381)بر این اساس و با توجه به ضرورتهای فرهنگی ،اجتماعی ،دینی و آموزشی ،برنامه درسی کتاب فارسی اول ابتدایی مصوب 1348 وزارت آموزش و پرورش در فرایندی علمی ومنطقی مورد بازنگری قرار گرفت که حاصل آن ،تألیف کتابهای بخوانیم و بنویسیم برای پایه اول ابتدایی می باشد.این کتابها از سال تحصیلی 82-81 به صورت رسمی در اکثر نقاط ایران(از جمله شهرستان شهرضا)تدریس گردید.این کتب بر اساس سعی و اهتمام خاصی با استفاده از نظرات روان شناسی به رشته تحریر در آمده ،اما قضاوت با معلمان مجری می باشد .از آنجا که نظرات معلمان مجری این کتاب می تواند راهگشای برنامه نویسان درسی باشد ،این تحقیق با بررسی تحقق هدفها ،رویکردها ،روشها ،محتوا و ساختار این کتابها با استفاده از دیدگاههای معلمان پایه اول سعی دارد به امر کمک نماید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعلیم و تر بیت