فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران


چکیده:
این پژوهش را با این سوال اساسی شروع کرده ایم که، تعدیلات در سود حسابداری نظیر هموارسازی سود بر شاخصهای جدید ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی نیز اثرگذار خواهد بود یا خیر؟ به همین منظور به بررسی این موضوع تحت عنوان «بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» پرداخته ایم. از این رو متغیر های این پژوهش شرکتهای هموار ساز سود و ارزش افزوده اقتصادی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه گیری نیز به صورت تصادفی بر اساس سطح معناداری مورد نظر انتخاب شده است دوره زمانی این تحقیق یک دوره سه ساله بین سالهای 1386 تا پایان دوره مالی 1388 نیز بوده است. برای پاسخ به سوال اصلی تحقیق فرضیه های بترتیب اصلی و فرعی زیر را تدوین کرده ایم :
همواری سازی سود بر معیار ارزش افزوده اقتصادی شرکتها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر گذار است. و ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای هموار ساز از ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای غیر هموار ساز به طور معناداری کمتر است. پس از تحلیل های آماری صورت گرفته و استفاده از آزمون آماری مقایسه میانگن دو جامه در سطح معناداری 95٪ فرضیه این پژوهش مورد تایید قرار گرفت.

مقدمه:
گروه‌های مختلف به دلایل متفاوت به مسئله ارزیابی عملکرد شرکتها توجه خاصی داشته و آنها را مهم تلقی می‌کنند اعم از مالکان، مدیریت، سرمایه‌گذاران دولت، بانک‌ها و اعتباردهندگان و... و همچنین معیارهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد که هر کدام در جایگاه خود می‌توانند معیارهای مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشند. اطلاعات مورد نیاز برای این معیارها از طریق صورت‌های مالی (حسابداری)، اقتصاد، بازار آزاد و یا ترکیبی از آنها به ‌دست می‌آید که هر کدام به نوعی دارای محاسن و معایب مختلفی هستند.
از آنجا که معیارهای ارزیابی سنتی عملکرد نظیر ROA ، ROI ، EPS و... همگی بر سود حسابداری متکی اند و در عین حال سود خالص خود دارای ابهامات زیادی از جمله، امکان هموارسازی سود توسط مدیریت شرکت به منظور کسب پاداش بیشتر، استفاده از برآوردها و تخمین‌ها در محاسبه سود حسابداری مانند برآورد هزینه مطالبات مشکوک‌الوصول و ... و عیب دیگر اجازه استفاده اختیاری به مدیریت برای استفاده از روش‌های مورد قبول حسابدرای است. لذا مورد انتظار است که دستکاری در سود حسابداری یا همان هموار سازی سود بر معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد اثر گذار باشد.
از طرفی در معیار های نوین ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی تا حدودی عیوب مربوط به سود حسابداری برطرف و نقص‌ها جبران شده است. برای نمونه در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی دیگر سود خالص انتهای صورت سود و زیان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه از سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات استفاده می‌شود تا برخی مسائل به خودی خود رفع شود. حال این موضوع مطرح است که آیا بطور تجربی نیز این موضوع قابل بررسی است که تعدیلات در سود حسابداری نظیر هموارسازی سود بر شاخصهای جدید ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی نیز اثرگذار خواهد بود یا خیر؟ به همین منظور به بررسی این موضوع تحت عنوان « بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران » خواهیم پرداخت. از این رو متغیر های این پژوهش شرکتهای هموار ساز سود و ارزش افزوده اقتصادی خواهد بود.

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 


1-1) مقدمه
در فصل حاضر به مفاهیم و کلیات پ‍ژوهش اعم از؛ بیان مسئله، اهداف، اهمیت، مدل تحلیلی، چارچوب نظری، فرضیات، دوره زمانی، قلمروها و در نهایت تعریف واژگان کلیدی تحقیق خواهد بود.

2-1) تاریخچه مطالعاتی
توجکی در مقاله ای تحت عنوان «تاثیر هموارسازی سود بر بازده شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران» به این نتیجه می رسد که هموار سازی سود اثری بر بازده غیر عادی شرکتها نداشته ولی وجود هموارسازی سود را در بورس اوراق بهادارتهران تایید می کند. همچنین در تحقیقاتی که مرادی، پورحیدری، مشایخی و... انجام داده اند، وجود هموارسازی سود را در بورس اوراق بهادارتهران تایید کرده اند.
در سال 1380 تحقیقی با عنوان کاربرد اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی عملکرد مالی انجام شده است، با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات جمع آوری شده ما دریافتیم که فقط سود عملیاتی (OI) دارای بار اطلاعاتی در زمینه توضیح تغییرات بازده سهام می باشد و ارزش افزوده اقتصادی در این زمینه دارای بار اطلاعاتی نمی باشد . (جلیلی ، محمد، پایان نامه کارشناسی ارشد – دانشگاه امام صادق) .
در سال 1382 تحقیقی با عنوان بررسی کارکرد ارزش افزوده اقتصادی ارزش افزوده اقتصادی در پیش بینی سود آتی شرکتها انجام گردید. نتیجه نهایی تحقیق نشان می دهد که در صورت استفاده صحیح از ارزش افزوده اقتصادی و تعیین مدل پیش بینی مناسب، تغییرات سود قابل پیش بینی است و ازاین لحاظ دانش حسابداری در دستیابی به هدف تهیه اطلاعات سودمند گام مهمی برداشته است (معینی ،1378،56)1.
در سال 1383 تحقیقی با عنوان بررسی تحلیلی محتوای افزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی درمقابل سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که هنوز سودحسابداری بعنوان مهمترین متغیر حسابداری در تصمیمات مالی و سرمایه گذاری، مورد توجه تصمیم گیرندگان در بازار اوراق بهار دار می باشد و در اغلب موارد دارای محتوای افزاینده اطلاعاتی نسبت به سایرین می باشد . ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی نیز توانسته اند بطور بالقوه وارد مدلهای تصمیم گیری در این بازار شوند و بعضاً از خود محتوای افزاینده اطلاعاتی نسبت به سایرین نشان دهند. ولی وجوه نقد حاصل از عملیات مطابق نتایج این تحقیق نتوانسته اند ارتباط معنی داری با بازده سهام نشان دهند (مشایخی ،1383،24)1.
در سال1383 تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی ، وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی و سود قبل از بهره و مالیات با ارزش بازار سهام شرکتها در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهاردار تهران صورت گرفت. نتایج تحقیق بیانگر اینست که در سطح اطمینان 95% می توان ادعا نمود که سود قبل از بهره و مالیات نسبت به ارزش افزوده اقتصادی همبستگی بیشتری را با ارزش بازار نشان می دهد. این در حالی است که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به جریانات نقدی عملیاتی همبستگی کمتری با ارزش بازار دارد (سراجی ،1383،24)2.
در سال 1384 تحقیقی با عنوان بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی و شاخص های سود آوری در شرکتها گروه وسائط نقلیه موتوری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1378 تا 1382 صورت گرفته است که پس از آزمون فرضیات تحقیق به این نتیجه دست یافت که بین سه متغیر PM,ROAوEPS با ارزش افزوده اقتصادی ارتباط معنی داری وجود دارد و بین متغیرهای MV,ROE,P/E رابطه معنی داری وجود ندارد . (شاکری ،احمد ،پایان نامه کارشناسی ارشد- موسسه عالی آموزش و پرورش مدیریت و برنامه ریزی) .
در سال 1384 تحقیقی با عنوان بررسی رابطه همبستگی بین نسبتهای کارایی و ارزش افزوده اقتصادی در بخش صنایع غذایی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفته است. نتایج تحقیق پس از آزمون فرضیات بیانگر این مطلب است که بین نسبتهای کارایی و ارزش افزوده اقتصادی هیچگونه رابطه معنی داری وجود ندارد (حراف عموقین ،1384، 31)3.

3-1) بیان مسئله
گروه‌های مختلف به دلایل متفاوت به مسئله ارزیابی عملکرد شرکتها توجه خاصی داشته و آنها را مهم تلقی می‌کنند اعم از مالکان، مدیریت، سرمایه‌گذاران دولت، بانک‌ها و اعتباردهندگان و ... و همچنین معیارهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد که هر کدام در جایگاه خود می‌توانند معیارهای مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشند. اطلاعات مورد نیاز برای این معیارها از طریق صورت‌های مالی (حسابداری)، اقتصاد، بازار آزاد و یا ترکیبی از آنها به ‌دست می‌آید که هر کدام به نوعی دارای محاسن و معایب مختلفی هستند.
از آنجا که معیارهای ارزیابی سنتی عملکرد نظیر ROA ، ROI ، EPS و... همگی بر سود حسابداری متکی اند و در عین حال سود خالص خود دارای ابهامات زیادی از جمله، امکان هموارسازی سود توسط مدیریت شرکت به منظور کسب پاداش بیشتر، استفاده از برآوردها و تخمین‌ها در محاسبه سود حسابداری مانند برآورد هزینه مطالبات مشکوک‌الوصول و ... و عیب دیگر اجازه استفاده اختیاری به مدیریت برای استفاده از روش‌های مورد قبول حسابدرای است. لذا مورد انتظار است که دستکاری در سود حسابداری یا همان هموار سازی سود بر معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد اثر گذار باشد.
از طرفی در معیار های نوین ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی تا حدودی عیوب مربوط به سود حسابداری برطرف و نقص‌ها جبران شده است. برای نمونه در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی دیگر سود خالص انتهای صورت سود و زیان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه از سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات استفاده می‌شود تا برخی مسائل به خودی خود رفع شود. حال این موضوع مطرح است که آیا بطور تجربی نیز این موضوع قابل بررسی است که تعدیلات در سود حسابداری نظیر هموارسازی سود بر شاخصهای جدید ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی نیز اثرگذار خواهد بود یا خیر؟ به همین منظور به بررسی این موضوع تحت عنوان « بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران » خواهیم پرداخت. از این رو متغیر های این پژوهش شرکتهای هموار ساز سود و ارزش افزوده اقتصادی خواهد بود.
جامعه آماری این تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه گیری نیز به صورت تصادفی بر اساس سطح معناداری مورد نظر انتخاب خواهد شد.
دوره زمانی این تحقیق یک دوره سه ساله بین سالهای 1386 تا پایان دوره مالی 1388 خواهد بود

4-1) چارچوب نظری تحقیق
هموارسازی سود یک هدف روشن دارد و آن ایجاد جریان رشد ثابت در سود است. وجود این نوع دستکاری نیازمند آن است که شرکت سود زیادی داشته باشد تا بتواند ذخایر لازم را برای منظم کردن جریانها در هنگام نیاز تامین کند. به طور کلی هدف آن، کاهش تغییرات سود است. محققان هموارسازی سود از این باور تبعیت می کنند که اعضای بازار با جریان ثابت سود گمراه مـــــی شوند (شریعت پناهی و سمائی،1386،24) .
اهمیت دادن به درآمد و سود حسابداری گزارش شده ، یک فرضیه ای وجود دارد که مدیران جستجو می کند که سود را در طی تمام دوره هموار نماید بطوریکه جریان سود ثابت بیشتر با واریانس سالانه کمتر منتهی به ارزش گذاری شرکت بالاتر می شود . در برخی موارد این بحث پیشنهاد می گردد که یک بازار سهام طبیعی نمی تواند داده های حسابداری را بطور صحیح شرح دهد . رونن و سادن به تناوب پیشنهاد می کنند که مدیران هموار سازی سود را برای پیشگوئی کردن بهینه (بوسیله افراد برون سازمانی) از جریانات نقدی که ارزش شرکتها بر آن مبنا قرار می گیرد ، تسهیل می کند (هریسن،2008،61) .
ارزش افزوده اقتصادی معیار اندازه‌گیری عملکردی است که راه‌های منجر به افزایش یا از بین رفتن ارزش شرکت را به درستی محاسبه می‌نماید. این معیار نشاندهنده سود باقیمانده پس از کسر هزینه‌های سرمایه‌ای است.
ارزش افزوده اقتصادی به‌عنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته تعریف‌های ناشی از به‌کارگیری اصول حسابداری را رفع می‌کند از نظر ریاضی، نتایج حاصل از ارزش افزوده اقتصادی دقیقاً برابر مقادیر است که از طریق جریانات نقدی تنزیل شده یا خالص ارزش فعلی به‌دست می‌آید.
ابزار تحلیلی EVA در سال 1982 توسط موسسه استرن و استیوارت متداول شد. همان طوری که پیشتر گفته شد، توسعه تجاری EVA یک شبه اتفاق نیافتاده است. EVA نتیجه نوآوری در زمینه سود اقتصادی بوده است.
نوآورانی مانند استرن که محدودیت عملی سودهای حسابداری را مورد بازبینی و سازماندهی مجدد قرار داد. ابزار تحلیلی EVA از همان ابتدا از سوی جامعه شرکت‌ها مورد پذیرش قرار گرفت چراکه روشی نوآورانه، برای یافتن ارزش واقعی شرکت بود. برخلاف معیارهای سنتی مانند EBIT در EBITDA و NOPAT و ...، EVA سودآوری واقعی شرکت‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد، یعنی هزینه‌های مستقیم بدهی و غیرمستقیم حقوق صاحبان را مدنظر قرار می‌دهد. چون EVA به‌طور کاملا نزدیکی بر الزامات ماکزیمم‌سازی ثروت سهامداران منطبق است به عنوان یک ابزار مدرن روز، جهت سنجش موفقیت شرکت‌ها به‌کار گرفته می‌شود (کرامتی، 1388، 35)1.

5-1) فرضیه های تحقیق
با توجه به اهداف تحقیق و با در نظر گرفتن موضوع تحقیق « بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران » طی سالهای 1386 تا پایان 1388 فرضیه های پژوهشی زیر تدوین و ارائه می گردد تا پس از جمع آوری اطلاعات، آنها را برای تأیید یا رد مورد آزمون قرار دهیم:

1-5-1) فرضیه اصلی:
همواری سازی سود بر معیار ارزش افزوده اقتصادی شرکتها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر گذار است.

2-5-1) فرضیه های فرعی:
ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای هموار ساز از ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای غیر هموار ساز به طور معناداری کمتر است.

6-1) اهداف تحقیق
بدیهی است سرمایه گذاری زمانی می تواند به صورت فراگیر در کشور انجام پذیرد که بستر مناسب آن وجود داشته باشد. برای ایجاد بستر مناسب سرمایه گذاری در بورس، دو نکته حائز اهمیت است:
اول این که از طریق اعمال سیاست های ثبات اقتصادی نوسانهای و تکانهای اقتصادی کاهش یابد و بدین ترتیب، سرمایه گذاران بتوانند در یک فضای نسبتاً امن اقتصادی و بدون نگرانی از تکانهای شدید غیر قایل انتظار، اقدام به سرمایه گذاری کنند.
دوم آنکه وضعیتی فراهم شود که دستیابی به اطلاعات وتحلیل آن برای تمام سرمایه گذاران به آسانی امکان پذیر باشد (مولایی نژاد،3،88،53)1.
در این میان شفافیت اطلاعات حسابداری و ارائه منصفانه آنها از مهمترین ویژگی های کیفی اطلاعات تهیه شده حسابداری می باشد. هدف عمده این پژوهش این است که آیا تعدیلات در سود حسابداری نظیر هموارسازی سود بر شاخصهای جدید ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی EVA نیز اثرگذار خواهد بود یا خیر؟ در حقیقت دستکاری مدیریت در سود حسابداری (هموارسازی سود) چه اثراتی می تواند در شاخصهای جدید ارزیابی عملکرد داشته باشد.

7-1) اهمیت تحقیق
تصمیم گیری امری است که از ساده ترین تا پیچیده ترین امور زندگی انسان با آن درگیر است. سرعت توسعه فن آوری، گسترش ارتباطات، اتصال بازارهای کشورها به یکدیگر و نظایر آنها موجب وسیعترشدن گستره های عملیاتی و در نتیجه پیچیده تر شدن محیط های اقتصادی و سرمایه گذاری گردیده که در نتیجه آن امر تصمیم گیری اقتصادی به موضوعی تبدیل شده که انجام آن روز به روز مشکل تر و نیازمند داشتن اطلاعات و توانمند هایی بالاتر برای تصمیم گیرندگان است. اینجاست که اهمیت کسب اطلاعات مفیدتر جهت تصمیم گیری های دقیقتر ضرورت پیش از پیش خود را آشکار می سازد و طبیعی است که در چنین فضای آکنده از رقابت و تغییر، تصمیم گیری های اقتصادی نیز هرچه بیشتر متکی بر دانش و اطلاعات گردیده و از جنبه های تصادفی و غیر منطقی فاصله می گیرد. در این میان پایه و اساس بسیاری از تصمیم گیریهای اقتصادی استفاده کنندگان را می توان اطلاعات مالی و حسابداری و خاصه صورت های مالی اساسی دانست. همچنین استفاده کنندگان داخلی به منظور اخذ تصمیم و یا برنامه ریزی برای آینده سازمان و همچنین کنترل و رهبری از اطلاعات حسابداری، استفاده می کنند (مرادزاده فرد،1383، 14). اهمیت این تحقیق زمانی بروز می کند که دستکاری مدیران در اطلاعات حسابداری که در این میان هموارسازی سود مطرح است آیا برای استفاده کنندگان از این اطلاعات گمراه کننده است؟
در حقیقت آیا این موضوع در ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثرات خود را می گذارد یا این که شاخص ارزش افزود ه اقتصادی توان افشای تغییرات در اطلاعات حسابداری را ندارد.

8-1) حدود مطالعاتی
قلمرو تحقیق از لحاظ زمانی، مکانی و موضوعی به شرح زیر می باشد؛

1-8-1) قلمرو زمانی
تحقیق حاضر در زمره تحقیقات تجربی در حوزه امورمالی و حسابداری می باشد. موضوعات مالی مانند سایر موضوعات علمی که از روش های آماری در پژوهشها و تحقیقات خود استفاده می نمایند، نیازمند داده ها و اطلاعاتی می باشند که در طول یک دوره زمانی ایجاد می شوند و بدیهی است که هر اندازه تعداد داده های مورد نیاز، مربوط به دوره زمانی طولانی تر باشند، نتایج بدست آمده از روشهای آماری با دقت و صحت بیشتری توأم خواهد بود. دوره زمانی پژوهش حاضر سه سال یعنی بین سالهای 1386 تا پایان 1388 خواهد بود.

2-8-1) قلمرو مکانی
قلمرو تحقیق از نظر مکانی، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

3-8-1) قلمرو موضوعی
از لحاظ موضوعی بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران خواهد بود.

9-1) تعاریف علیاتی
هموار سازی سود: به طور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینه ها و درامدها و یا به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال انها به سال های بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سودبدون تغییرات عمده برخوردار باشد.هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد (پورحیدری و افلاطونی،1386 ،56) .
ارزش افزوده اقتصادی: ارزش افزوده اقتصادی مشخص می کند که آیا سود عملیاتی کل هزینه های سرمایه بکار گرفته شده را پوشش می دهد یا خیر (واتسن و ویلز،2005،35) .

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 


1-2)مقدمه
این فصل از پژوهش در سه بخش اصلی زیر تدوین شده است که در ادامه هر بخش بطور تفضیل ارائه خواهد شد؛
بخش اول: هموارسازی سود و مفاهیم آن
بخش دوم: ارزش افزوده اقتصادی و مفاهیم آن

2-2) بخش اول: هموارسازی سود و مفاهیم آن
1-2-2) هموار سازی سود
هموار سازی سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سطح سود تعریف می شود به گونه ای که سود شرکت عادی به نظر برسد. مدیران به دلایل مختلفی سود را هموار می کنند ، یکی از اهداف اصلی در هموار سازی سود ایجاد یک جریان با ثبات تر به منظور پشتیبانی از سطح سود پرداختی بالاتر می باشد. جریان سود با ثبا ت تر می تواند به عنوان ریسک پایین تر درک شود که منجر به قیمت سهام بالاتر و هزینه های استقراض پایین تر می گردد. هدف دیگر هموار سازی سود تمایل مدیریت واحد تجاری برای افزایش قدرت پیش بینی سرمایه گذازان و کاهش ریسک شرکت می باشد. به دلیل افزایش ثبات سود و کاهش نوسانات آن سرمایه گذاران می توانند پیش بینی دقیق تری از سودهای آتی داشته باشند. از اهداف دیگر هموار سازی سود می توان به ملاحظات هزینه های سیاسی ، مالیات و قرار دادهای بدهی اشاره نمود.

2-2-2)علل هموار سازی سود توسط مدیران
پور حیدری و افلاطون در بررسی عوامل موثر بر هموار سازی سود ، 5 عامل را به عنوان عوامل اصلی هموار سازی سود معرفی کردند:
1ـ اندازه شرکت : شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک از نظر سیاسی حساس تر هستند.

نوسانات مثبت با اهمیت در سود در شرکتهای بزرگ ممکن است سبب افزایش تردید در مورد سود انحصاری گردد. به عبارت دیگر ، افزایش قابل توجه در سود شرکتها ی بزرگ ممکن است این شبه را پدید آورد که این شرکتها با استفاده از قدرت انحصاری خود سود را افزایش داده اند. از سوی دیگر ، نوسانات منفی با اهمیت سود در شرکتهای بزرگ ممکن است سبب نگرانی در مورد ور شکستگی احتمالی گردیده و تصویر شرکت را در محیط تجاری که واحد تجاری در آن فعالیت منماید را خراب نماید. هم چنین نوسانات قابل توجه در سود شرکتهای بزرگ ، احتمال ایجاد هزبنه های سیاسی ناخواسته نظیر تقاضای افزایش دستمزد توسط کارکنان شرکت ، محدودبتهای مهار کننده توسط دولت را افزایش دهد. بنابراین ، شرکتهای بزرگ انگیزه بیشتری برای هموار کردن سود دارند.
2ـ مالیات بر در آمد: در ایران سیستم مالیاتی نقش قابل توجهی در گزار شگری مالی شرکتها دارد و قوانین مالیاتی عامل مهمی در انتخاب روشها و رویه های حسابداری می باشد. از آ نجا که سود بیشتر شرکتها ی ایرانی وجود دارد که در راستای حداقل نمودن خروج نقدینگی ، خصوصاً در مواقعی که شرکتها دارای بدهی های مالیاتی قابل توجهی می باشد ، دست یه هموار سازی سود بزند.
3ـ قراردادهای بدهی: موسز و ندوبیز و تسته تسکو استدلال نمودند که شرکتها به منظور کاهش ریسک اقدام به هموار سازی سود می نمایند. شرکتهایی که از نسبت بدهی به کل دارایی های بالایی بر خوردار می باشند به منظور اطمینان بخشی به اعتبار دهند گان مبنی بر توانایی پرداخت اصل و بهره وامها و اعتبارات دریافتی اقدام به هموار سازی سود می نمایند. عدم وجود نوسانات قابل توجه در سود این اطمینان را برای اعتبار دهندگان پدید می آورد که واحد تجاری در آینده قادر به پرداخت مطالبات آنان خواهد بود.
4 ـ زمانی که فعا لیتهای عملیاتی واقعی از فعالیتهای عملیاتی مورد انتظار فاصله می گیرد، انگیزه هموار سازی سود افزایش می یابد. هر چه فعالیتهای عملیاتی واقعی از انتظارات استفاده کنندگان انحراف بیشتری وجود خواهد داشت. شاخصهای ایده ال فعالیت عملیاتی دادهای غیر مالی می باشند که می توان به ساعات تولید، واحدهای تولید شده و فروش رفته اشاره نمود. مطالعات انجام شده راجع به رفتار هموار سازی سود، فروش را به عنوان معیاری برای فعالیت های عملیاتی شرکت در نظر گرفته و تغییرات فروش را مورد محاسبه قرار دادند.
5 ـ تغییر پذیری سود : تغییر پذیری سود با شاخص های ریسک بازار مانند بتا ( ریسک نظام مند شرکت ) و انحراف معیار بازده مرتبط است.
نوسانات زیاد در سود می تواند منجر به ارزیابی ریسک بالا گردیده و سبب افت قیمت سهام و افزایش نرخ استقراض توسط شرکت گردد. از طرف دیگر ، نوسانات کم در سود می تواند منجر به ارزیابی ریسک پایین و در نتیجه افزایش قیمت سهام و کاهش نرخ استقراض توسط شرکت گردد. در سال 1987 ، موسز در یافت که اگر نوسانات سود بطور معکوس روی نرخ استقراض و یا قیمت سهام تاثیر گذارد، یک رابطه مثبت بین تغییر پذیری سود و رفتار هموار سازی سود به وجود می آید (افلاطون و پور حیدری،1385 ، 57)1.

3-2-2) انگیزه های هموار سازی سود
دلیل اصلی انگیزه مدیران برای هموار سازی سود را می توان در غالب تئوری نمایندگی مورد بررسی قرار داد، آنجایی که امنیت شغلی مدیران حاصل از عملکرد شرکت در دوره جاری و دورهای آتی می باشد ، بسیاری از مدیران در صورت عدم موفقیت در عملکرد مطلوب در دوره جاری و با پیش بینی عدم موفقیت در دوره آتی با مخاطره بر کناری از کار مواجه بوده و به همین دلیل دست به هموار سازی سود می زنند. در چنین شرکت هایی امنیت شغلی مدیران افزایش خواهد یافت چون:
اول اینکه : مدیران نگران منافع پولی و غیر پولی شان هستند و بر کناری از کار به معنی از دست دادن منافع حاصل از شرکت می باشد.
دوم اینکه : سهامدارن شرکت منتظر مشوقهای بلند مدت نخواهند ماند ، بنابراین نتیجه عملکرد ضعیف دوره جاری ممکن است با بر کناری مدیر همراه باشد.
وسوم اینکه: در ارزیابی مدیران سودهای جاری از سودهای حاصل شده گذشته بسیار مهمتر است.
دو مورد اول بیان کننده انگیزه مدیران ، جهت افزایش سود دوره جاری با استفاده از انتقال سود دورهای آتی به دوره جاری می باشند ، تا امکان بر کنار شدن آنها را در کوتاه مدت کاهش دهند ، این انگیزه زمانی افزایش خواهد یافت که عملکرد دوره جاری ضعیف باشد. مورد سوم مبنی بر مهمتر بودن سودهای دوره آتی خواهد بود به عبارت دیگر مدیر خوب گذشته جبران مدیریت ضعیف آتی را نخواهد کرد. مدیران در دوره های عملکرد قوی ، کمتر نگران بر کناری خواهند بود ، اما ترجیحاً آنها در چنین دوره هایی تر غیب می شوند تا از ذخیره سود برای دوره هایی که عملکرد ضعیف دارند استفاده کنند. این کار به وسیله انتقال سود از دورهای جاری به دوره آتی میسر خواهد بود که انتقال سود موجب افزایش دوره تصدی آ نها خواهد شد.
از سال 1953، هیورت مدعی شده است که انگیزه هموارسازی سود براین پایه قرار دارد که رابطه با اعتباردهندگان و کارکنان بهبود یابد و از سوی دیگر از طریق اقدام های روان شناسانه چرخه ها و نوسان های تجاری کاهش یابد. گوردن بر این باور است که:
1- شاخصی که مدیریت شرکت در انتخاب از میان روش های حسابداری به کار می برد این است که روش مزبور، مطلوبیت یا رفاه را به حداکثر برساند.
2- همین مطلوبیت تابعی از امنیت شغلی، سطح و نرخ رشد حقوق و سطح و نرخ رشد شرکت (از نظر اندازه یا بزرگی) می باشد.
3- رضایت سهامداران از عملکرد شرکت باعث می شود که مقام و میزان پاداش مدیران بالا رود. یعنی اگر سایر عوامل ثابت باشد، هر قدر سهامداران ابراز رضایت یا سعادت بیشتری کنند، امنیت شغلی، درآمد وسایرخواسته های مدیریت نیز بیشتر خواهد شد.
- این رضایت به نرخ رشد و ثبات سود شرکت بستگی دارد.
با توجه به انگیزه های فوق یک مدیر، 1) سود مورد گزارش را هموار می سازد و 2) نرخ رشد سود را هموار می سازد. مقصود از هموارسازی نرخ رشد سود به شرح زیر است: اگر نرخ رشد بالا بود، رویه هایی به اجرا در می آید تا آن را کاهش دهد و عکس قضیه هم صادق است.»
"بیدل من" دو دلیل ارائه می کند که مدیریت بر آن اساس می کوشد سودهای خالص مورد گزارش را هموار سازد. نخستین دلیل بر این فرض استوار است که یک جریان ثابت سود می تواند انتظارات ذهنی سرمایه گذار را نسبت به نتایج احتمالی سود و سهام آتی تحت تاثیر قرار دهد در نتیجه بر ارزش سهام شرکت اثری مطلوب می گذارد، زیرا میزان ریسک کل شرکت را کاهش می دهد
بیدلمن دومین انگیزه را برای هموارسازی، توانایی مقابله با ماهیت ادواری بودن سود و کاهش احتمالی همبستگی بازده مورد انتظار شرکت با بازده مجموعه بازار می داند و می گوید: « تا آنجا که عادی شدن موفقیت آمیز است و تا میزانی که سرمایه گذاران کاهش کواریانس بازده سهم و بازده بازار را تشخیص داده و در فرایند ارزش یابی شان دخالت می دهند، هموارسازی روی ارزش سهام، اثرات سودمندی خواهد داشت»(آقایی و کوچکی، 1374 ، 24)1.


در واقع هموارسازی سود، ناشی از احساس به این نیاز است که مدیریت می خواهد پدیده عدم اطمینان محیط را خنثی نماید و نوسان های عملکرد سازمان را که ناشی از چرخه میان دوره ای که مبتنی بر رونق و کساد است، کاهش دهد.
دلایل بیدلمن در تحقیقی که میچلسون و همکارانش در سال 1999انجام دادند تایید شد. تحقیق آنها نشان می دهد که هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتها تأثیر گذاشته و بازاربه سودهای هموار پاسخ مثبت نشان می دهد(میچلسون و همکاران،1999، 64) .
اماتحقیقی که به بررسی تأثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است، نتیجه دیگری داده است. نتایج تحقیق مشخص کرده است که در مجموع 5/30 درصد شرکتهایی که متغیر هموارسازی در آنها برای دوره زمانی 1374-1379 مورد مطالعه قرارگرفته ، هموارسازند. بر اساس نتایج تحقیق مذکور در بورس اوراق بهادار تهران ، هموارسازی را نمی توان ابزاری موثر بر بازده سهام شرکتها دانست (قائمی و دیگران،1382 ، 148)2.
همانطور که گفته شد هموار سازی سود در غالب تئوری نمایندگی تعریف می شود. اولین فرض تئوری نمایندگی این است که اشخاص بر حسب منافع شخصی خود عمل می کنند در حا لی که این منافع لزوماً در تمامی دوره هی با منافع شرکتها همسو و همسان نیست. فرض با اهمیت دیگر تئوری نمایندگی، قرار داشتن شرکت در تقاطع ارتباطات قراردادی است که میان مدیریت، سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و دولت وجود دارد.
یک از فرضیه های تئوری نمایندگی حاکی از این است که مدیریت سعی در حداکثر نمودن منافع خود دارد که این هدف لزوماً همسان و همسو با حداکثر کردن ارزش شرکت نیست. در حالی که مدیریت سعی می کند حقوق و مزایای خود را به حداکثر ممکن برساند، اما ناگزیر باید این کار را در چارچوب افزایش سود خالص، بازده سرمایه گذاری یا معیارهای مشابه حسابداری انجام دهد و در عین حال افزایش قیمت اوراق بهادار شرکت را نیز مد نظر داشته باشد. اگر چه انگیزه اصلی مدیریت معمولاً بهبود عملکرد است اما ممکن است مدیریت سعی در انتخاب آن دسته از روشهای حسابداری داشته باشد که سود شرکت را در آینده نزدیک افزایش دهد که خود موجب بالا رفتن حقوق و مزایای مدیران می شود. در این قبیل موارد، امکان دارد که تصمیات مدیران، همسو با علایق و منافع سهامداران نباشد(شباهنگ، 1387، 31)3.

4-2-2)ابعاد هموار سازی سود
به طور کلی، مقصود از ابعاد هموارسازی سود ابزار یا روش هایی است که به وسیله آن اعدادوارقام مربوط به سود یکسان می شود. بارنز و همکاران تفاوت بین سه روش هموارسازی را به صورت زیر بیان نموده اند:
1- هموارسازی از طریق وقوع رویداد و (یا) شناخت و ثبت آن :
مدیریت می تواند زما ن معامله های واقعی را به گونه ای تعیین کند که آن ها بر درآمد مورد گزارش اثر بگذارند و بدین گونه در طول زمان نوسان ها را مهار کند. در بیشتر موارد، تعیین زمان طبق برنامه برای وقوع رویدادها (مانند وقوع هزینه تحقیق و توسعه) تابع مقررات حسابداری است که بر فرایند شناخت و ثبت این رویدادها حاکم است.
2- هموارسازی از طریق تخصیص بر دوره های زمانی: با فرض وقوع رویداد و شناخت و ثبت این رویداد، مدیریت برای تعیین دوره هایی که تحت تاثیر مقادیر کمی این رویدادها قرار می گیرند، از اختیارات زیادی برخوردار است و می تواند بر آنها اعمال کنترل نماید.
3- هموارسازی از طریق طبقه بندی (از این رو، آن را هموارسازی طبقه ای می نامند):هنگامی که آمار و ارقام موجود در مورد مدیریت سود و زیان، به غیر از سود خالص (پس از کسر همه هزینه ها از همه درآمدها) موضوع هموارسازی باشد، مدیریت می تواند اقلام مربوط به اجزای سود را طبقه بندی نماید و بدین وسیله تغییرات مربوط به دوره زمانی متعلق به این آمار را کاهش دهد(آقایی و کوچکی، 1375، 63)1.
آرتورلویت، رئیس هیئت مدیره کمیسیون بورس اوراق بهادار بر این باور است که شرکت های سهامی عام برای اعمال مدیریت بر سود شرکت از شش روش حسابداری (در مرحله عمل) استفاده کرده اند:
1- ارائه بیش از واقع ارقام ناشی از تغییرها، با هدف پاک کردن تراز نامه؛
2- طبقه بندی بخش مهمی از قیمت یک واحد خریداری شده به عنوان مخارج فرایند تحقیق و توسعه (یک هزینه جاری) به گونه ای که بتوان این مبلغ را یک باره هزینه کرد؛
3- ایجاد بدهی های سنگین برای شناخت هزینه ها در آینده (این بدهی ها به عنوان بخشی از خرید ثبت می شوند) و بدین وسیله مصون ساختن سودهای خالص آینده؛
4- استفاده از مفروضات غیر واقعی برای برآورد بدهی ها، در مورد اقلامی مانند برگشت فروش، زیان های ناشی از وام، هزینه های تضمین (خدمات پس ازفروش) به گونه ای که بتوان در یک دوره آینده از طریق معکوس کردن تعهدات بلندمدت سود خالص را بهبود بخشید؛
5- گنجاندن اشتباه های عمدی در دفاتر شرکت و توجیه عدم امکان در اصلاح این خطاها بر اساس استدلال مبنی بر این که مقادیر حائز اهمیت نیستند؛ و
6 - شناسایی و ثبت درآمد پیش از این که فرایند تحصیل درآمد کامل شود(بلکویی،1386، 126) .

3-2) بخش دوم: ارزش افزوده اقتصادی و مفاهیم آن
1-3-2) مدیریت مبتنی بر ارزش
از مدیریت مبتنی بر ارزش تعاریف زیادی شده است ، عامل مشترکی که دراکثر تعاریف به آن اشاره شده است ، اصول ارزش سهامدار می باشدکه این موضوع در تعریف ذیل مشاهده می شود .
« یک رویکرد مدیریتی که ایجاد ارزش برای سهامدار را در مرکز فلسفه شرکت قرار می دهد و حداکثر کردن ارزش شرکت با توجه به استراتژی شرکت و ساختار و فرآیندها می باشد . در این رویکرد پاداشها براساس ایجاد ارزش است و بر اساس این رویکرد معیار سنجش عملکرد مشخص می شود».
همچنین در مقاله ای که در زمینه مدیریت مبتنی بر ارزش توسط واتسون و ویور ارائه شد ، از مدیریت مبتنی بر ارزش بعنوان فرآیند مستمری یاد شده است که مستلزم صرف انرژی زیادی است .« مدیریت مبتنی بر ارزش فرآیند مستمری است که با برنامه ریزی استراتژیک شروع می شود و هدف آن دستیابی به مزیتهای رقابتی می باشد ، که در سایه این مزیت رقابتی ، سود اقتصادی افزایش و در نتیجه نرخ بازده سهامداران افزایش می یابد » (روگر و میلس،2003، 61) .
مدیریت مبتنی بر ارزش از رشته مدیریت استراتژیک در اواخر دهه 1970 پدیدار شد . علاقه به روشها و معیارهای مبتنی بر ارزش آشفتگی ها را درمورد سود حسابداری سنتی از بین می برد.
مدیریت مبتنی بر ارزش ، این نکته را که داده های حسابداری نمی توانند یک دید خوب و آشکار از عملکرد شرک را به نمایش بگذارند تصدیق می کند و بر مبنای مفهومی می باشد که عمکرد مالی را بصورت عملکرد اقتصادی ، به بهترین شکل نشان می دهد . بیشتر مطالعاتی که در زمینه ارزش و اندازه گیری ارزش انجام شده است عمدتاً در آمریکا صورت گرفته است . آلفـرد راپاپـورت تعدادی مقـاله در اواخـر 1970 به چاپ رساند و نهایتاً در 1986 « ایجاد ارزش برای سهامدار» را نوشت . جوئل استرن « سود هر سهم محاسبه گر نیست» را در مجله تحلیل مالی در 1974 به چاپ رساند و تعدادی متن دیگر در این زمینه در دهه 1980 و 1990 نوشته شد . تام کپلند ارزیابی را در 1989 نوشت. بنت استیوارت کتاب در جستجوی ارزش را در 1991 و جیم مک تاگارت کتاب ضرورت ارزش رادر 1994 نوشت .
پایه مفهومی و اساسی در این رویکرد درآمد اضافی است . در مقالات دیگری شالوده اصلی این رویکرد را درک بهتر از مفاهیم در امد اضافی ، هزینه سرمایه ، جریان نقدی تنزیل شده می دانند و تاکنون شرکتهای زیادی خود را به این روش متعهد کرده اند (استریرینگ،2001، 124) .
مدیریت مبتنی بر ارزش به هر فرد در سازمان می آموزد که تصمیمات خود را مبتنی بر درک خویش از میزان کمک این تصمیمات به ارزش شرکت اولویت بندی کنند. دیدگاهی که عملکرد شرکت را با ارزش آن مرتبط می سازد. در مفهوم ایجاد ارزش بین شرکتهای بزرگ و واحدهای تجاری کوچک تفاوت وجود دارد و آن هم بحث مالکیت است که این بحث ناشی از تعارض بین منافع سهامداران بعنوان مالکین و مدیران به عنوان نمانیدگان آن است (قنبری ، 1381، 75) .
هنگامیکه مدیر کمتر از صددرصد سهام عادی شرکتی را در داشته باشد مسئله نمایندگی بصورت بالقوه بوجود می آید .

اگر شرکت از نوع مالکیت انفرادی باشد ، مدیریت در دست مالک است و بنابر فرض ، مالک و مدیر بگونه ای عمل می کند که رفاه خود را به حداکثر برساند و ممکن است برای به حداکثر رساندن ثروت سهامدار دست به کارهای پرمشقت نزند ، زیرا بخش کمتری از این ثروت به اوتعلق خواهد گرفت .‌ بدیهی است که می توان از برنامه های ایجاد انگیزه ، اعمال محدودیت ها و اجرای مقررات انضباطی ، مدیران را در مسیری هدایت نمود که به بهترین شکل ممکن درصدد تامین هدفهای سهامداران برآیند . یک مساله بالقوه به نام خطر اخلاقی وجود دارد که در آن نماینده از جانب خود دست به اقداماتی می زند که برای سهامداران قابل هضم نیست . برای کم کردن تضاد منافع نماینده با سهامداران و حل کردن مسئله خطر اخلاقی سهامداران باید هزینه های نمانیدگی را تحمل نمایند . سوال اینجاست که مدیریت مبتنی بر ارزش با هدف پاسخگویی به ارزشهای سهامداران آیا سایر مشارکت کنندگان مهم نظیر کارکنان ، مشتریان ، تامین کنندگان ، محیط و اجتماع را نادیده می گیرد ؟ بستانکاران یا اعتباردهندگان نسبت به بخشی از جریان درآمد شرکت ( برای بازپرداخت اصل و بهره وام ) ادعا دارند ودر صورت ورشکستگی نسبت به دارائی های شرکت نیز ادعا دارند . حال فرض کنید که سهامدارانی که از طریق مدیریت اقدام می کنند ، باعث شوند که شرکت برخی از دارائی های بدون ریسک خود را بفروشد و پولهای حاصل را در یک طرح جدید سرمایه گذاری کند ، که در مقایسه با دارئی های قدیمی شرکت ، دارای ریسک بسیار بیشتری هستند. افزایش ریسک باعث می شود که نرخ بازده مورد نظر مربوط به وامهای شرکت بالا رود و نیز باعث کاهش ارزش اوراق قرضه دست مردم میگردد . و اگر طرح پر ریسک موفق شود ، بیشتر منافع نصیب سهامداران خواهد شد ، ولی اگر طرح مزبور ناموفق شود دارندگان اوراق قرضه ناگزیرند در این زیانها سهیم شوند . از دیدگاه سهامداران پول حاصل از قمار مزبور این است که « اگر شیر بیاید من می برم ، اگر خط بیاید تو می بازی » و تردیدی نیست که این وضع برای اعتباردهندگان خوب نیست . آیا سهامداران می توانند و آیا باید از طریق مدیران یا نمایندگان خود بکوشند ثروت اعتباردهندگان را از دست آنها درآورند ، « به اصطلاح آنها را مصادره یا به جیب زنند » بطور کلی پاسخ منفی است زیرا در دنیای تجارت برای رفتار غیر اخلاقی جایی وجود ندارد . شرکتهایی که با اعتباردهندگان رفتار نامطلوب یا غیرمنصفانه داشته باشند نمی توانند به بازار اعتبار (وام) دست یابند .
یا باید نرخهای بسیار بالای بهره و بندهای محدود کننده قراردادهای وام را بپذیرند و همه اینها به زیان سهامداران است . پس در بلند مدت به نفع سهامداران است که از مدیران بخواهند با اعتباردهندگان رفتاری معقول و منصفانه داشته باشند و مدیران به عنوان نمایندگان سهامداران و اعتباردهندگان باید بین منافع این دو طبقه نوعی توازن برقرار کنند و به سبب وجود محدودیت ها، هر نوع اقدام مدیران که باعث شود ثروت هر یک از گروه های ذینفع شرکت ، از جمله کارکنان ، مشتریان ، عرضه کنندگان مواد اولیه و جامعه به جیب دیگری برود در نهایت به زیان سهامداران تمام خواهد شد و اقدامهایی که در جهت به حداکثر رساندن قدرت سهام صورت می گیرد باید برای همه گروههای ذینفع معقول و مطلوب باشد ( پارسائیان ،‌1382 ، 7 ) .

2-3-2) مدیریت مبتنی بر ارزش در عمل
تقریباً نیمی از شرکتهایی که مدیریت مبتنی بر ارزش را اتخاذ کرده اند نتایج قابل توجهی کسب نکرده اند . یک برنامه موفق مدیریت مبتنی بر ارزش در واقع به معنای ایجاد تحول زیر بنایی در فرهنگ سازمانی است . بر اساس گزارش ، شرکت نام آوری مانند ای تی . اند . تی در سال 1992 رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش را برگزید و استرن و استیوارت را برای کمک به پیاده سازی این الگو به خدمت گرفت . ای تی . اند . تی نیز مانند تمامی شرکتهای که این الگو را به کار بسته اند ، امیدوار بود که تدوین و بکار بستن مقیاس های جدید سودآوری اقتصادی بتواند در بازار رقابتی و فشرده عملکرد شرکت را ارتقاء بخشد . متاسفانه این برنامه تاثیر ناچیزی بر قیمت سهام شرکت داشت و در سال 2000 برنامه عملاً متوقف شد . در پایان این برنامه ، مشاوران تنها کسانی بودند که سود بدست آورده بودند . برخلاف ای تی . اند. تی تجربة بانک انگلیس لویدز تی اس بی با موفقیت توام بود . مدیر عامل شرکت ـ برایان بیتمن ـ بر این عقیده است که این موفقیت مستلزم تحولات اساسی در دور ریختن شیوه های کهن است . انقلاب در باورها در یک سازمان بزرگ را می توان بزرگترین چالش مدیریت به شمار آورد . مدیریت مبتنی بر ارزش بیش از آنکه یک تحول در خصوص مالی باشد یک تحول در فرهنگ محسوب می شود (هاسپلاگ،2001، 135) .

3-3-2) سازمان چگونه ارزش خلق می کند؟
زمانی ارزش در سازمان ایجاد می شود که سرمایه گذاری انجام شده دارای بازده واقعی بالاتری نسبت به بازده مورد انتظار با احتساب ریسک باشد . تفاوت بین 2 و 3 گستره عملکرد نامیده می شود در صورتیکه 3>2 باشد ارزش تخریب شده است در صورتیکه 3<2 باشد ارزش ایجاد شده است .

 

 

 

 

پس ارزش افزوده واقعی با کمک رابطه ذیل محاسبه می شود :
V = IA (Rr- Ra)
که در اینجا IA میزان سرمایه و Rr بازده واقعی و Ra بازده مورد انتظار است . برنامه ریزی برای گستره عملکرد بعد از سنجش میزان ارزش افزوده شروع می شود . در این مرحله در صورتیکه ارزش افزوده ایجاد شده منفی باشد مدیریت باید با انجام اقداماتی سعی در کاهش زیان نماید و گستره عملکرد مثبت نشانه مناسب بودن اقدامات انجام شده و مزیت رقابتی شرکت در صنعت می باشد و مدیریت باید میزان سرمایه گذاری را افزایش دهد البته یاد آوری این نکته مهم است که ارزش افزوده بالا دریک صنعت سبب ورود رقبای جدید و کالای جانشین در این صنعت شده و این امر باعث کمتر شدن ارزش افزوده می شود .
بطور خلاصه روشهای بکار گرفته شده در برنامه ریزی گستره عملکرد به شرح ذیل می باشد (گلن،1998، 657) .


4-3-2) اندازه گیری ارزش خلق شده
1-4-3-2) معیارهای خارجی
1ـ الف ) نرخ بازده کل سهامدار
2ـ الف) ارزش افزوده بازار
3ـ الف) نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری
1ـ الف) TSR
بازده کل صاحبان سهام شامل دو جزء سود سهم و تعییرات قیمت سهم می شود که به شکل ذیل محاسبه می شود :

TSR=(سال هر سود+قیمت در تغییر)/(دوره ابتدا قیمت)
سه موضوع مرتبط با TSR باید مدنظر داشت :
1ـ ارتباط بازده با طبقه ریسک
2ـ بصورت درصد محاسبه می شود نه بصورت مبلغ
3ـ TSR بستگی به دامنۀ زمانی انتخاب شده دارد .

2ـ الف) ارزش افزوده بازار
هدف فرایند مدیریت مبتنی بر ارزش (مدیریت مبتنی بر ارزش ) ثروتمند کردن سهامدار تا آنجا که ممکن است می باشد . اما چگونه این افزایش اندازه گیری می شود . بنت استیوارت و شریکش ابزاری به اسم ارزش افزوده بازار را معرفی کردند . استیوارت چنین می نویسد : ثروت سهامداران تنها زمانی حداکثر می شود که تفاوت بین ارزش بازار کل شرکت و کل سرمایه بکار گرفته شده زیاد شود . این مابه التفاوت را ارزش افزوده بازار می نامند . ارزش بازار کل شرکت ،‌ارزش بازار بدهی و حقوق صاحبان سهام است و سرمایه برابر کل دارایی در ترازنامه می باشد .
ارزش افزوده بازار سنجش موفقیت عملکرد شرکت است. یک ابزار اقتصادی است که با مدل ارزیابی جریان نقدی آزاد در ارتباط است بصورت فرمول زیر بدست می آید :
ارزش افزوده بازار = سرمایه – ارزش بازار کل شرکت
اولین مسأله که متوجه این معیار می شود این است که سرمایه براساس ارزش دفتری مشخص می شود و آیتم هایی چون R&D و آموزش به عنوان هزینه نگریسته می شوند و سرمایه ای نیستند (همان منبع). قیمت سهم که عنصر اصلی تشکیل دهنده محاسبات ارزش افزوده بازار است بیشتر به عملکرد مورد انتظار آینده و نه عملکرد گذشته بستگی دارد . برای ارزیابی عملکرد مدیریت جهت تعیین حقوق و مزایا یا اجرای برنامه های ایجاد انگیزه معمولاً ارزش افزوده بازار نمی تواند کارساز باشد . ارزش افزوده بازار

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی اثرات هموار سازی سود بر ارزش افزوده اقتصادی

دانلودمقاله تحقیقی پیرامون زبان برنامه نویسی فرترن

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله تحقیقی پیرامون زبان برنامه نویسی فرترن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .


فرترن اولین زبان سطح بالا است که تولید آن در سال 1954 به سرپرستی جان باکوز به منظور ایجاد یک زبان علمی در شرکت IBM شروع و در سال 1957 روی IBM 704 معرفی گردید که بالغ بر 5/2 میلیون دلار هزینه برداشت. با استفاده از این زبان حل معادلات ریاضی بسیار آسان گردید و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این زبان در اکثر کامپیوترهای بزرگ و کوچک مورد استفاده قرار می گیرد و همین استقبال فوق العاده سبب شد تا کار تهیه استاندارد در سال 1962 برای آن شروع شود که یکی از آن ها را نسخه پایه و دیگری را نسخه کامل یا گسترش یافته می نامند. استاندارد زبان فرترن در سال 1966 مورد پذیرش سازمان استاندارد آمریکا قرار گرفت و این اولین زبانی بود که به صورت استاندارد درآمد. برنامه هایی که به این زبان در یک کامپیوتر نوشته می شود معمولا به سادگی در سایر کامپیوترها نیز قابل استفاده می باشد. فرترن نیز از دستورات ورودی، خروجی، محاسباتی، منطقی / مقایسه ای و سایر دستورات اساسی از قبیل READ ، WRIT، GOTO و STOP همانطور که از این دستور ها در زبان انگلیسی انتظار می رود استفاده می شود.
زبان فرترن قابلیت حل مسایل ریاضی و آماری را دار می باشد، لذا بسیاری از برنامه های این مقوله به این زبان نوشته می شوند. از ضعف های این زبان این است که دنبال کردن منطق برنامه مشکل تر از سایر زبان های سطح بالا می باشد و این زبان برای پردازش فایل ها نمی باشد، لذا برای پردازش فایل ها و استفاده در امور تجاری زبان سطح بالای دیگری بوجود آمد به نام کوبول.
فرترن 90 زبان برنامه نویسی ای طبق استاندارد جهانی است که امکان دارد برای کاربرد های علمی و مهندسی فراگیر شده و به طور گسترده برای پردازش اطلاعات عمومی مورد استفاده قرار می گیرد .
هرچند نام صحیح زبان جدید فرترن90 است اما اغلب به فرترن خلاصه می شود . شکل قبلی زبان FORTRAN 77 بود که طبق قرارداد با حروف بزرگ لاتین نوشته می شد . کلمه FORTRAN در اصل از مخفف دو کلمه formula translation ساخته شد . سالهای زیادی است که زبانهای برنامه نویسی مسئله غامضی را پیش روی تعیین کنندگان استراتژی و تعلیم دهندگان صنعت انفورماتیک قرار داده اند . فرترن خانواده ای از زبانهاست که حال 30 سال قدمت دارد و هرچند بسیار رایج است ، اما تنها بصورت استاندارد قدیمی فرترن 77 و یا به شکلهای غیراستاندارد موجود بوده است .
بنابراین در دهه 1980 بسیاری از افرادی که می خواستند از زبان برنامه نویسی مدرنتر و
بهتری استفاده کنند از فرترن روی گردان شدند . درضمن به هر حال مشخص شد که زبانهای مشتری جمع کن دیگر مانند پاسکال و ادا (Ada) کاستیهای خود را دارند و آن طور که انتظار می رفت متداول نشدند .
در دهه 1980پیشرفت دیگر ، ازدیاد نسل چهارم ، زبانهای سطح بالا ، سیستمهای بانک اطلاعاتی و سایر بسته های نرم افزاری بود که اغلب به شیوه صفحه گزینش عمل کرده و تسهیلات نیرومندی را برای اجرای کارهای ویژه ای عرضه می کنند . این نرم افزارها به یقین بسیار سودمند هستند اما هر کدام حوزه محدودی مسائل را خطاب می کنند . به طور معمول در اجرا به نسبت کند بوده و در نهایت استفاده از آنها می تواند بسیار پیچیده باشد.
برای مثال نمونه مدرنی از نرم افزار صفحه گسترده قادر است محاسبات پیچیده ای را انجام دهد و می تواند داده ها را در شکلهای زیادی پردازش کند . اما به احتمال زیاد سربار سنگینی روی سیستم کامپیوتری می گذارد و باید مجموعه فرامینی داشته باشد که چندان هم ساده تر از زبان فرترن نیست ، در حالیکه کارهای بیشماری وجود دارد که صفحه گسترده ، به دلیل ساختار اختصاصی اش نمی تواند انجام دهد .
با سپری شدن زمان ، لازم شد که استفاده کنندگان همه جانبه کامپیوتر با صفحه گسترده ، بسته های آماری ، واسطه های گرافیکی و واژه پردازان پیچیده ، سیستمهای نشررومیزی و خیلی چیزهای دیگر آشنا شوند . اما لزوم استفاده از زبانی به شیوه فرترن برای حل مسائل عمومی و به روشی مستقیم و بدون محدودیت باقی مانده است . در سالهای اخیر زبان c به تدریج نسبت به فرترن 77 محبوبیت بیشتری کسب کرده و محاسنی از قبیل سادگی ، حکمهای مختصر و مفید و قابلیت حمل خوبی دارد . اما c مشکلاتی دارد که آن را برای خیلی از افراد غیر جذاب می سازد .
سادگی آن ، وقتی که به آن کتابخانه پردازه استاندارد افزوده شده و یا زبان به شکل قدرتمندتر آن یعنی ++c توسعه داده شود ، بسیار کاهش می یابد .
بعد از c به چه می توانیم رو آوریم ؟
این سؤال ما را به فرترن 90 رهنمون می کند . فرترن 90 برای راه تازه پیشرفت طراحی شده است . زبان به طور کامل مدرن ، نیرومند ، همه جانبه برای پردازش بالقوه تمام مفاهیمی که استفاده کنندگان از پاسکال و c انتظار داشتند می باشد . فرترن 90 زبان مفصلی ، تمام خصیصه های استانداردهای قبلی فرترن را حفظ کرده است . اما این قیمتی است که باید برای سازگاری با گذشته پرداخت شود . از طرف دیگر برای استفاده کنندگان که برنامه های جدید می نویسند و آزاد هستند که گذشته را نادیده بگیرند . فرترن 90 هسته ای برازنده و توانمند دارد که از نظر ذهنی و آموزشی بسیار جذاب است.
فرترن 90 به جهتی بیش از یک زبان برنامه نویسی است . این زبان دربردارنده مفاهیم و اصطلاحاتی است که دردنیای حرفه ای مهندسی نرم افزار استاندارد شده است و اصطلاحاتی مانند اشاره گر ، نویسه و آرگومان در تمام زبانها به کار گرفته می شوند .
این اصطلاحات معنی دقیق فنی دارند و قسمتی از فرهنگی است که برنامه نویسها برای مطرح کردن کارشان به آن نیازمندند .
تا چند سال قبل ، کتاب برنامه نویسی به فرترن روی تسهیلات و تکنیک محاسبات ، تاکید می کرد . بیشتر کاربردهای پیشرفته برنامه نویسی شامل ریاضیات پیشرفته بود .کارهای غیر ریاضی محدوده زبانهای ساده تری بود ، مانند کوبال برای کاربردهای تجاری .
امروزه وضع عوض شده است : کاربرد های کامپیوتری پیچیده ای خارج از علوم ریاضی وجود دارد و فرترن روی داده های غیرعددی می تواند به طورموثر و با سهولت عمل کند فرترن 90 را در محدوده کاربردها یی ازتحلیل زبان تا پردازش تصویر با نتایج کمی و نیز کیفی می توان به کار برد . در یک زمان محاسبات را نه تنها روی یک مجموعه از اعداد بلکه روی آرایه های بزرگی می توان انجام داد و مترجمها می توانند از پردازنده های جدید موجود از نوع موازی ( یا برداری ) بهره برداری کنند .
فرترن بیش از سی سال به اشکال مختلف مورد استفاده بوده وحال سرمایه گذاری عظیمی در برنامه های موجود نهفته است . در نتیجه ، قا بلیت حمل در زمان به همان اهمیت قابلیت حمل در مکان است ، وفرترن 90 سازگار با گذشته ، یعنی استاندارد فرترن 77 طراحی شده است . این به این معناست که همانطور که قبلا گفته شد فرترن 90 حاوی تعدادی از خصیصه های کهن است که اینها بدون بار مسئولیت گذشته در طراحی زبان پیش بینی نمی شد .
برنامه نویسی فرترن (مقدماتی)
فرترن نخستین زبان علمی می باشد که برای کامپیوتر طراحی شده است . این زبان در مو ضوعات علمی و مهندسی کاربرد فراوان دارد . با وجود گذشت بیش از سی سال از اولین نسخه های این زبان برنامه نویسی به سبب ارتقای قابلیت های آن توسط طراحان آن همواره کاملترین زبان علمی و مهندسی به شمار رفته است . پیشرفت علمی فرترن در دهه های گذشته را می توان از فرترن 77 به فرترن 90 نام برد . اما با وجود پیشرفت هایش هنوز راحتی کاربردش در برنامه های گرافیکی میسر نگردیده . با به میان آمدن نرم افزار Fortran Power Station 4.0 (F.P.S.4) توانایی های فرترن پیشرفت چشمگیری یافت .این نسخه سازگار با سیستم عامل های Windows 95\98.NT و نگارش های بالاتر می باشد . همچنین شامل تابع های پیشرفته ی گرافیکی ، کتابخانه های گسترده ی ریاضی و ابزار برنامه نویسی Visual است.شرکت مایکروسافت این زبان را به عنوان مهمترین گزینه برای مهندسان و دانشمندان پیشنهاد نموده زیرا افزودن بر قابلیت های عنوان شده ، از دقت محاسباتی بالا و سرعت اجرای زیادی برخوردار است ، به طوری که در سایر نرم افزار های علمی مانند MATLAB نیز برای افزایش سرعت اجرای برنامه (حتی تا 25 برابر) برخی از اجزای آن (مانند حلقه ها) را به زبان فرترن می نویسند .

برنامه نویسی با فرترن :
متغیر ها : برای نوشتن یک برنامه به زبان فرترن و انجام یک سری عملیات باید از نام های مختلفی تحت عنوان متغیر استفاده کرد (اسامی متشکل از حروف ، ارقام و کاراکتر (-) که با حروف شروع می شوند)
متغیر ها در فرترن به چهار دسته صحیح (Integer) ، حقیقی (Real) حقیقی دقت مضاعف(Double Precision) ، رشته ای (Character) و منطقی (Logical) تقسیم می شوند .
به عنوان یک قاعده ی کلی متغیر ها را باید در اول برنامه تعریف نمود که از چه نوعی می باشند . در فرترن به صورت پیش فرض متغیر هایی که حرف اول نام آنها یکی از حروف I,J,K,L,M,N باشد به عنوان متغیر صحیح و در غیر این صورت حقیقی (اعشاری) به شمار می رود . با رعایت این اصل دیگر نیازی به تعریف متغیر های صحیح و حقیقی در ابتدای برنامه نیست ، مگر آنکه بخواهیم متغیری را که حرف اول آن یکی از این حروف است عمدا متغیر حقسقس (بر خلاف پیش فرض) در نظر بگیریم .
نکته :
متغیر های رشته ای که شامل یک کلمه یا جمله می شوند حتما باید در ابتدای برنامه از نوع Char تعریف گردند .
طول متغیر های رشته ای (متنی) باید بر حسب کاراکتر در جلوی دستور Char بعد از علامت * درج شود
Char*10 name
فرترن اولیه محدودیت شش کاراکتری داشت .
چنانچه جمله ای طولانی تر از10به name اختصاص دهیم فقط تا کاراکتر دهم آن در متغیر ذخیره خواهد شد
چنانچه ظرفیت متغیر های رشته ای با یکدیگر تفاوت داشته باشد
Char name*10,text*,sum*15
انتساب یک مقدار یا عبارت به متغیر ها سا از طریق خواندن (دستور Read) انجام می گیرد و یا با علامت
"="
Char*10 name
Name = "Ali"
متغیر های منطقی نیز فقط می توانند دو ارزش درست (.True.) یا نا درست (.False.)را به خود اختصاص دهند
Logical var1,var2
Var1=.True
گفتیم متغیر هایی که با حروف I-N شروع می شوند صحیح و بقیه حقیقی اند.
با استفاده از دستور IMPLICIT می توان این قاعده را عوض کرد
Implicit integer (A-Z)
اگر این دستور در ابتدای زیر برنامه ای بیاید تمام متغیر هایی که اعلان شده اند از نوع صحیح منظور می شوند

دستور Parameter
می دانیم که مقدارمنتسب به متغیر ها در طول اجرای برنامه قابل تغییر است . اما اگر بخواهیم از نام هایی استفاده کنیم که در طول اجرای برنامه قابل تغییر نباشد باید آنها را در مقابل دستور Parameter در ابتدای برنامه نوشت
PARAMETER (num=12)
Real, PARAMETER (PI=3.141592)
اگر متغیر ها غیر عددی باشند (مانند character) باید قبل از دستور Parameter نوع آنها را تعریف نمود
ساختار برنامه ها در فرترن :
Program نام برنامه
Real…
Integer…
Read(*,*)a,b,c
d=b**2+c*c
Write (*,*)
Stop توقف بر نامه
End پایان برنامه
نکته:
دستورات می توانند در یک سطر و پشت سر هم با درج علامت, بین هم نوشته شوند.
از نظر سبک نوشتن برنامه دو نوع ساختار وجود دارد:
1) فایل های با پسوند.For
2) فایل های با پسوند .F90
فایل های با پسوند.For
برنامه های قدیمی که به زبان فرترن نوشته می شدند دارای این پسوند بودند.چنانچه ازاین پسوند استفاده شود رعایت موارد زیر الزامی است:
1) دستورات باید از ستون هفتم به بعد نوشته شوند(نحو فرمت ثابت)در F.P.S.4 برای راهنمایی کاربر ستون ششم پرونده های با پسوند .For به رنگ سبز در می آید و برنامه نویس باید لز ستون هفتم به بعد برنامه ها را بنویسد.
2) شماره گذاری برای دستورات در صورت لزوم از ستون اول تا پنجم می باشد.
3) هر سطر دارای 72 ستون است. در نوشتن دستورات طولانی (بیش از 72 کاراکتر) برای ادامه خط باید در ستون ششم سطر بعد و ادامه دستور را از ستون هفتم به بعد نوشت.
4) برای نوشتن توضیحات (مستند سازی برنامه) باید در ابتدای آن سطر (ستون یکم) حرف C را تایپ نمود.
فایل های با پسوند .F90
پرونده های جدید در فرترن بهتر است با این پسوند نوشته شوند. موارد زیر را در این پرونده ها باید مد نظر داشت:
1) نوشتن دستورات از ستون 1 تا حداکثر ستون 255 هر سطر. در صورت داشتن شماره دستور حداقل یک فضای خالی بین شماره و دستور الزامی است.
2) در صورت ادامه دستور از یک سطر باید در انتهای این سطر علامت & درج شود و ادامه دستور در سطر بعدی نوشته شود.
3) برای نوشتن جملات توضیحی باید ! در ابتدا یا هر جایی از متن (با رعایت یک فاصله از آخرین حرف) درج شود.
ورودی و خروجی:
Read(*.*) دستور خواندن از صفحه کلید
Write(*.*) چاپ اطلاعات روی صفحه نمایش
بین متغیرهایی که قرار است چاپ شوند باید علامت "," گذاشته شود
Write(*.*) a,b
برای آنکه عبارتی عینا چاپ شود باید آن را داخل گیومه قرار داد
Write(*.*) 'Result=',a
Result=5.000000 a=5با فرض اینکه
می توان نتایج برنامه را با ترتیب خاصی مانند مشخص بودن میدان قرار گرفتن اعداد، تعداد اعشار آنها و... چاپ نمود. برای این کار از دستور Format استفاده می شود.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تحقیقی پیرامون زبان برنامه نویسی فرترن

دانلودمقاله هسته های دلتا ماکس

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله هسته های دلتا ماکس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


ژولیوس (یولیوس) پلوکر (1) (1868-1801) بین دو مفتول فلزی که در دو انتهای یک لوله ی شیشه ای محتوی گاز جوش داده بود، اختلاف پتانسیل مناسبی برقرار کرد و مشاهده نمود که از مدار مربوطه، جریانی عبور می کند که یادآور قضیه ی الکترولیز است. با این تفاوت که در عمل الکترولیز مایعات باعث برقراری جریان الکتریسته هستند و در اینجا گازها (گازهایی که در حال عادی عایق جریان الکتریسته هستند).
پلوکر ثابت کرد که قابلیت هدایت گاز وابسته به میزان تراکم آن در لوله بوده و با خارج کردن مقداری از آن یا به عبارت دیگر با کم کردن فشار گاز افزایش خواهد یافت. در این حالت است که هر گازی شروع به درخشیدن به رنگ خاص خود می کند. به طوری که بر حسب رنگ درخشش می توان نوع گاز را در لوله تعیین کرد. (اعلانهای نئونی تجاری از جمله آثار این اکتشاف است.)
اگر میزان خلاء را در لوله زیاد کنیم، آنگاه در حوالی کاتد فضای تاریکی ظاهر می شود که اگر خارج کردن گاز را از لوله ادامه دهیم، این فضا توسعه یافته و سرانجام لوله را پر می کند، و لوله دیگر از درخشندگی باز می ماند. ولی در همین شرایط نیز اشعه ای نامرئی از میان لوله در حال عبور است که در برخورد با اجسام دیگر وجود خود را نمایان می سازد.
آویگن گلدشتین (1931-1850) یکی از شاگردان پلوکر در سال 1876 این اشعه را «کاتدیک» نامید. قبلاً در سال 1869 یوهان ویلهلم هیتورف (2) (1914-1824) شاگرد دیگر پلوکر، انحراف آنها را در میدان مغناطیسی پیدا کرد. و سرانجام در سال 1879 کرمول ورلی (1883-1828) نشان داد که آنها دارای بار منفی هستند.
در ابتدا سعی می شد این پدیده ها را به زبان تصورات موجی بفهمند. در آن زمان دانشمندان می پرسیدند چرا هدایت گازها در اثر تقلیل فشار آنها در لوله افزایش می یابد؟ چرا فقط سیل اشعه منفی پیدا شده است و از مثبت خبری نیست؟ تا اینکه ویلیام کروکس (3) (1919-1832) گاز داخل لوله را با شدت بیشتری تخلیه کرد؛ در این حالت از کاتد فضای تاریک دیگری جدا شد که آن نیز به تدریج تمام لوله را پر کرد. و از آن پس بود که از آند، رنگ سبزی شعله کشید. آن روز در سال 1878 را می توان تولد لوله های اشعه الکتریکی شمرد. کروکس در این مورد نوشت: «ما واقعاً به آن منطقه مرزی دست یافته ایم که ماده و انرژی تداخل می کند.»

شکل 1- تخلیه الکتریکی در گازهای رقیق
کروکس با آزمایش ثابت کرد که پرتوهای کاتدی:
1- به خط مستقیم انتشار می یابند.
2- موجب نورافشانی اجسام می گردند و حتی قادرند که آنها را ذوب نمایند.
3- در میدانهای الکتریکی و مغناطیسی منحرف می گردند.
4- در اجسام جامد خیلی کم نفوذ می کنند.
5- در هوا، راهی حدود هفت سانتی متر را طی می کنند.
6- و از همه مهمتر اشعه ی کاتدی سیل سریعی از ذرات باردار منفی است که ابعاد آنها به میزان قابل ملاحظه ای کمتر از ابعاد اتمهاست.

شکل 2- «اشعه کاتدی وقتی بر شیشه می تابد، آن را با نور سبز کمرنگی فروزان می کند. این اشعه سایه ی هر جسمی را که سر راهش قرار بگیرد، بر روی شیشه می افکند.»
حالا دیگر سرنخ قضایا پیدا شده بود، و لازم بود که خصوصیات اتم الکتریسیته یا الکترون یعنی بار، جرم، سرعت و ابعادش معین گردد. برای رسیدن به این اهداف دانشمندان حدود 20 سال کار کردند. از همه شگفت تر اینکه معلوم شده بود که خواص اشعه کاتدی به ترکیب گاز موجود در لوله بستگی ندارد و این خود بدان معنی است که ذرات کاتدی جزء حتمی کلیه اتمهاست. ولی همین نکته نتیجه ای بود که خیلی سخت بدست آمد.
در همین راستا ژان پرن فرانسوی (4) (1942-1870) در سال 1897 با خود گفت که اگر اشعه کاتدی به واقع از گلوله های الکتریسته دار تشکیل یافته باشد می بایستی آنها هنگام تماس با برق نمایا الکتروسکوپ، الکتریسته دار بودن خود را ثابت کنند. در نتیجه او با انجام آزمایشی، وجود الکتریسیته منفی اشعه کاتدی را به طور قطعی نمایان ساخت. و درستی فرض وجود ذرات کوچک استونی (الکترون) را به اثبات رساند.
فیلیپ لنارد آلمانی (5) (1947-1862) در سال 1894 با تعبیه پنجره ی کوچکی از آلومینیم در لوله ی کروکس، و با مشاهده ی عبور اشعه کاتدی از آن چنین بیان نمود که اشعه ی کاتدی از امواج تشکیل شده است، نه از ذرات. این اشعه می توانست به آسانی از پرده های گوناگونی که در مسیرش قرار می دادند به راحتی عبود کند بی آنکه سوراخی در آنها پدید آورد.
گییوم کنراد رونتگن (6) (1923-1845) در پی تکرار آزمایش لنارد بود. او در سال 1815 با آنکه لوله کروکس خود را در کاغذ سیاهی پیچیده بود، مشاهده کرد که پرده ی آغشته به یک ماده فلوئورسنت که در نزدیکی لوله قرار داشت، بدون علتی روشن می شود. مورد شگفت انگیزی بود، زیرا این تشعشع نامرئی از طرف اشعه کاتدی نبود، و معلوم شده بود که اشعه کاتدی نمی تواند از شیشه لوله کروکس عبور کند.
سرانجام در پی چند آزمایش دیگر، رونتگن پی برد که اشعه ی مزبور از کاتد صادر نمی شود، بلکه از صفحه ی آلومینیمی یا آنتی کاتد ساطع می شود (در حقیقت وقتی پرتوهای کاتدی با ماده برخورد می کنند، نوع جدیدی از تشعشع ایجاد می شود). بدنبال کشف قابلیت نفوذ این اشعه، گویا رونتگن لوله ی خود را به طرف در اطاق گرفت و یک صفحه ی عکاسی در پشت در قرار داد. او با شگفتی مشاهده نمود که صفحه ی عکاسی، تصویر در را با تمام خطوط داخلی چوب ثبت کرده است.
رونتگن این اشعه را به دلیل ماهیت ناشناخته اش، اشعه ی مجهول یا اشعه ی ایکس نام نهاد. او که خیال داشت کیفیت اشعه کاتدی را معین کند، نه تنها این مسئله را حل نکرد، بلکه مسئله ای به نام ماهیت اشعه ی ایکس را نیز اضافه نمود. آیا اشعه ی ایکس، از ذرات تشکیل شده یا از امواج؟ بار دیگر فیزیکدانان به دو دسته تقسیم شدند. خود رونتگن از نظریه ی موجی دفاع می کرد. او در سال 1920 بکار بردن کلمه ی الکترون را به همکاران و دستیاران انستیتوی خود ممنوع کرده بود.
در سال 1912 ماکس فون لو (7) (فون لائوه) (1960-1879) فیزیکدان آلمانی با کمک بلور طول موج اشعه ی ایکس را محاسبه کرد، و خواص موجی تداخل (انترفرانس) و پراش (دیفراکسیون) را در آنها مشاهده نمود. (هنگامی که امواج نور از یک جسم مشبک عبور نمایند یا در آن منعکس شوند، ایجاد تداخل نموده و یک الگوی تفرق بوجود می آورند. از این خاصیت نور برای اثبات مقدماتی ماهیت موجی اشعه ی ایکس استفاده شد. برای این منظور از ترتیب منظم اتمها در شبکه ی بلور استفاده می شود. اشعه ایکس پس از عبور از شبکه بلور بر روی پرده ی واقع در پشت آن، الگوی تفرقی که از حلقه های متحدالمرکز تشکیل شده است، بوجود می آورد.)

شکل 3- لوله تولید کننده اشعه ایکس، «آند هر جای لوله که باشد پرتو کاتدی به طور مستقیم منتشر می شود. در نتیجه در آزمایش اخیر اگر آند در قسمت دیگری از لوله باشد در صورتی که صفحه آنتی کاتد در مسیر پرتو کاتدی باشد، باز هم اشعه ایکس به وجود می آید.»
در مورد اندازه ی طول موجها، حالا دیگر پس از شناسایی امواج نور مرئی، اشعه ی ماوراء بنفش و امواج الکترومغناطیسی ماکسول-هرتز، طول موج اشعه ایکس به عنوان کوچکترین طول موج شناخته شده، توسط رونتگن و فون لو به ثبت رسید.
در سال 1895 بود که هندریک آنتوان لورنتز (8) هلندی (1928-1853)‌ با خود اندیشید که اگر الکترون، یعنی، ذره ای که با بار الکتریکی منفی وجود داشته باشد، پس بایستی بتوانیم با اتکا به این الکترون تمام تئوری ماکسول را دوباره بنا کنیم. و کافی است به جای سیال (9) پیوسته الکتریکی، از مجموعه ی الکترونها گفتگو کنیم.
بدین ترتیب بود که لورنتز مفهوم اتم الکتریسیته یا الکترون را در معادلات موجی الکترومغناطیسی ماکسول وارد کرد. او الکترون متحرک را به عنوان منبع میدان الکترومغناطیسی در نظر گرفت. از نظر لورنتز چون ماده نیز شامل الکترون می باشد، بنابراین باید امواج الکترومغناطیسی مانند نور، روی آن دارای تأثیر مخصوصی باشند. در نتیجه، پیترزیمان (10) (1943-1865) فیزیکدان هلندی در سال 1896 با کشف اثر خود (اثر زیمان)‌این تئوری لورنتز را تأیید کرد.
مطابق اثر زیمان وقتی جسمی مانند سدیم را که طیف خطی منتشر می کند در یک میدان مغناطیسی قوی قرار دهیم، هر یک از خطوط طیف به چند خط نزدیک به هم تجزیه می شود. در همین راستا یوهان اشتارک (11) (1957-1874) فیزیکدان آلمانی نیز اثر مشابهی را با استفاده از میدانهای الکتریکی کشف می کند.

شکل 4- تجزیه ی دو خط زرد D1 و D2 اتم سدیم در میدان مغناطیسی N-S.
جوزف جان تامسون (12) (1940-1856) فیزیکدان انگلیسی با فرض اینکه اشعه «کاتدیک) ذراتی، تندپروازند، بر آن شد که جرم و بار الکتریکی آنها را اندازه گیری کند. او با کمک آزمایش به انحراف الکترون در میدان مغناطیسی پی برد. انحراف مزبور نه تنها به جرم و بار ذرات در حال پرواز بستگی دارد، بلکه به سرعت آنها نیز مربوط می باشد. سپس او مقدار
را محاسبه نمود، و با کمک آزمایش انحراف الکترون در میدان الکتریکی، مقدار را نیز بدست آورد، که از تقسیم طرفین این تساویها مقدار سرعت الکترون (V) را محاسبه نمود. البته مقدار سرعت به شدت میدانها بستگی دارد ولی مقدار همواره ثابت و برابر با در آزمایش دیگری تامسون با الهام گیری از روش ویلسون (13)، (اگر هوای بی گرد و غبار اشباع شده از بخار آب ناگهان بر اثر انبساط، سرد شود، قطرات ریز آب بر هر یونی که ممکن است در آن وجود داشته باشد تشکیل می شود.) هنگامی که پیستون را به طور ناگهانی به بالا کشید (شکل 5)، هوا انبساط یافت (کمتر از 30%) در نتیجه ابر مه آلودی به وسیله ی تراکم بخار آب بر یونهای مثبت در اتاقک نمایان شد. مه به آهستگی بر قرصی فلزی فرونشست و بار کل الکتریکی یونهایی که تشکیل شده بود به وسیله برقنما (الکتروسکوپ) اندازه گیری شد.


شکل 5- طرح ساده ای از آزمایشات تامسون
با دانستن مقدار اولیه ی بخار آب در استوانه و حجم متوسط قطره های مه می توان مقدار کل قطره های تولید شده (یا مقدار کل یونها) را پیدا کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هسته های دلتا ماکس

دانلودمقاله اینترنت و آموزش از راه دور

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله اینترنت و آموزش از راه دور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


آموزش از راه دور ( e-learning ) چیست ؟
برای اینکه در بازار کار امروزی موفق باشیم ، باید بروز باشیم – به اصطلاح معروف up-to-date باشیم – و باید تلاشمان در جهت افزایش روز افزون دانش کاری و فن آوری های نوین باشد. هرچه مهارت هایمان بیشتر باشد ( به ویژه مهارت های مربوط به فنآوری اطلاعات یا همان IT ) همانقدر موفقتر خواهیم بود. لذا آموزش مستمر بسیار مهم است. از طرفی به نظر میرسد با گرفتاریهای امروزی ، همه ما مشغولتر از این حرفها باشیم که بخواهیم زمان مناسبی را برای آموزش اختصاص دهیم و طبیعتاً وقتی هم دنبال آموزش میرویم ، میخواهیم کاملاً مطمئن شویم که دوره های انتخابی ما واقعاً کاربردی و بدرد بخور هستند. این همان راهی است که comtronet در آن یار و یاور شما خواهد بود.
منظور از E-Learning یا آموزش الکترونیکی، بطور کلی بهره گیری از سیستم های الکترونیکی، مثل کامپیوتر، اینترنت، CD های Multimedia و نظایر این هاست با هدف کاستن از رفت و آمدها و صرفه جویی در وقت و هزینه و ضمنا یادگیری بهتر و آسانتر.

 

البته سیستم هایی که E-learning به حساب می‌آیند و امکان یادگیری از راه دور را فراهم می کنند متنوع هستند. ولی در وهله اول آنچه که مهم است آگاهی علاقمندان از نوع این سیستم ها وانتخاب صحیح و نحوه استفاده درست از آنها است. این سیستم ها بعضا میتوانند جایگزین کلاس های حضوری هم باشند. درعین حال برای افراد سخت کوش و علاقمند میتواند مکمل کتاب و کلاس باشد.
اما مقدمه ای بر آموزش الکترونیکی
با گسترده شدن فناوری اطلاعات و نفوذ وسایل ارتباط از راه دور به عمق جامعه ، ابزار ها و روش های آموزش نیز دچار تحول شدند. تحول این ابزار ها و روش ها در جهتی است که هر فرد در هر زمان و هر مکان بتواند با امکانات خودش و در بازه زمانی که خودش مشخص می کند مشغول یادگیری شود.
در سال های نه چندان دور آموزش از راه دور مطرح شد. این نوع آموزش ویژگی های خودش رو داره و دارای مزایا و معایبی است. ابتدا آموزش به صورت مکاتبه ای بود و تنها راه ارتباط استفاده از نامه بود. با پیشرفت تکنولوژی و از همه مهمتر ارزان تر شدن هزینه استفاده از تکنولوژی، استفاده از ابزار های جدید تر برای انتقال دانش مطرح شد. با به وجود آمدن و گسترش اینترنت این پدیده جدی تر دنبال شد و ابزار ها و روش ها و استاندارد هایی برای آموزش الکترونیک مطرح شد و هر روز اصلاحات جدیدتری در این زمینه انجام می شود.در واقع می شه گفت آموزش الکترونیکی استفاده از ابزار های انتقال اطلاعات به صورت الکترونیکی (مثل اینترنت) برای انتقال اطلاعات و دانش است.
در نوشته های بعدی بیشتر در این مورد می نویسم.
امروز اول راجع به دو کلمه training و learning صحبت می کنم. Training به معنی آموزش دادن است و learning به معنی یاد گرفتن است. دررویکرد سنتی از روش آموزش دادن استفاده می شه که چون همراه با زور و اجباره باعث افت تحصیلی دانش آموز می شه و حتی ممکنه مشکلاتی در خارج از محیط آموزشی برای دانش آموز پیش بیاد. اما در رویکرد جدید از روش آموزش گرفتن استفاده می شه. چون توی این روش فرد خودش می خواد یاد بگیره بنابراین زور و اجباری هم در کار نیست و در نتیجه مشکلات قبلی به وجود نمی یاد.
تفاوت آموزش سنتی و مدرن
در اینجا سه تفاوت بررسی شده
فرآیند آموزش
رویکرد سنتی: یک روش و محتوی آموزشی برای همه
رویکرد مدرن: روش و محتوی آموزشی سفارشی شده برای هر آموزش
زمان آموزش
رویکرد سنتی : یک بازه زمانی برای همه
رویکرد مدرن : بازه زمانی که توسط آموزش گیرنده تعیین می شود
محل آموزشی
رویکرد سنتی : یک مکان خاص برای همه
رویکرد مدرن : هر مکانی که آموزش گیرنده بتواند به مطالب آموزشی دسترسی پیدا کند
اما چند دلیل برای استفاده از آموزش الکترونیکی
معرفی تکنولوژی های جدید به دانش آموزان و آموزش چگونگی دست یابی به تکنولوژی ای جدید.
تشویق دانش آموزان برای بدست آوردن اطلاعات از طریق تکنولوژی های جدید.
حضور در اطاق های بحث و گفتگو برای تبادل نظر در مورد مطالب که منجر به تولید دانش می شود .
برقرای ارتباط با مدیر قسمت آموزشی در هر زمان.
کسانی که به علت داشتن کار یا معلولیت و عوامل دیگر قادر به حضور در کلاس درس فزیکی نمی باشند می توانند به راحتی و بدون مشکل از این روش استفاده کنند.
برای افرادی که امکان خروج از کشورشان را برای ادامه تحصیل ندارند.
دستیابی به جدید ترین اطلاعات روز دنیا در رشته مورد نظر.

 

آموزش از راه دور:
آموزش آسان،همیشه ،همه جا وبرای همه

 

آموزش از راه دور چیست؟

 

در نتیجه تغییر شرایط فناوری و تغییر شرایط بازار، سیستم های آموزشی کشورها با افزایش فرصت آموزشی روبروهستند ، بدون اینکه بودجه های آموزش افزایش چندانی یابد. بعضی از موسسات آموزشی با توسعه برنامه های آموزشی از راه دور نسبت به این موضوع واکنش نشان داده اند
ابتدایی ترین سطح آموزشی از راه دور زمانی اتفاق می افتد که معلم و شاگرد به طور فیزیکی از طریق استفاده از ابزار صوتی- تصویری و داده های دیگر از یکدیگر جدا هستند و در واقع ارتباط رو در رو وجود ندارد تا شکاف آموزشی رفع شود. این نوع از برنامه ها می تواند شانس دوبارهای را به بزرگسالان بدهد تا به تحصیل ادامه دهند و محدودیت زمانی، فاصله یا ناتوانی جسمی نتواند مانع از پیشرفت تحصیلی و علمی آنان شود. همچنین کارکنان می توانند بدون آنکه از محل کار خود خارج شوند آموزشهای لازم را طی کنند
آیا آموزش از راه دور موثر است؟

 

بسیاری از دست اندرکاران آموزش می پرسند که آیا فراگیران از راه دور همانند آموزش سنتی رو در رو می توانند مفاد آموزشی را فراگیرند. پژوهشهای مربوط به مقایسه آموزش از راه دور و آموزش سنتی نشان می دهد که یاددهی و یادگیری در آموزشهای از راه دور از تاثیری همانند آموزش سنتی برخوردار است. به ویژه هنگامی که روشها و فناوریهای استفاده شده در آن متناسب با فعالیتهای آموزشی باشد. در این نوع آموزش تبادل آزاد و افکار بین فراگیران و مدرسان وجود دارد و بازخوردهای لازم اعمال می شود
آموزش از راه دور چگونه ارائه می شود؟

 

محدوده وسیعی از گزینه های فناوری برای فعالان در امر آموزش از راه دور در دسترس است که می توان این موارد را در چهار مقوله اصلی زیر دسته بندی کرد
صدا: ابزار صوتی آموزشی شامل فناوریهای ارتباطی همچون تلفن، کنفرانس شنیداری و رادیوهای امواج کوتاه است. ابزار قبلی شنیداری شامل نوار رادیو بود که ارتباط فقط به صورت یکطرفه بود

 

تصویر: ابزار آموزشی تصویری شامل روشهای تصویری همچون اسلاید، تصاویر متحرک(فیلم و نوار ویدئویی) و تصاویر متحرک همزمان (است که با کنفرانس شنیداری ترکیب شده است( تصویر یکطرفه یا دو طرفه با صدای دو طرفه
داده ها و اطلاعات: رایانه ها به صورت الکترونیکی اطلاعات را ارسال و دریافت می کنند. از این رو واژه داده برای تشریح این ابزار وسیع آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد
نرم افزارهای رایانه ای مربوط به آموزش از راه دور بسیار گوناگون است و شامل موارد زیر است
آموزش به کمک رایانه: از رایانه به عنوان ابزاری برای ارائه دروس استفاده می شود.
آموزش با مدیریت رایانه: از رایانه برای سازماندهی آموزش و پیگیری امور مربوط به پیشرفت فراگیران استفاده می شود. ضروری نیست که حتما از رایانه برای آموزش استفاده شود.
آموزش از طریق رایانه: ابزار رایانه ای که باعث تسهیل در ارائه آموزش می شوند که از جمله آنها می توان به پست الکترونیک، فاکس ، کنفرانس همزمان رایانه ای و شبکه جهانی اینترنت اشاره کرد.
چاپ: یک عنصر اساسی در برنامه های آموزشی از راه دور است و زمینه ای برای تمامی نظامهای آموزشی محسوب می شود. الگوهای چاپی مختلفی در دسترس است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: کتاب، راهنمای مطالعاتی، کتابهای مربوط به کار و مطالعه موردی
کدام فناوری بهترین است؟

 

اگر چه، فناوری نقش کلیدی در ارائه آموزش از راه دور ایفا می کند، دست اندرکاران آموزش باید بر پیامدهای آموزش متمرکز شوند نه ارائه فناوری آن
کلید آموزش از راه دور موثر تمرکز بر نیازهای فراگیران، الزامات مربوط به محتوا و محدودیتهای مدرسان است و پیش از گزینش یک نظام ارائه باید بدانها توجه کرد. به طور ویژه این رویکرد نظام مند در اثر ترکیب رسانه ها که هر کدام هدف خاصی را دنبال می کنند نتیجه بخش است. به عنوان مثال
یک کار چاپی قوی می تواند بسیاری از متون آموزشی پایه را در غالب دوره ها و خواندنیها و رئوس برنامه ها و جدول زمانی روزانه ارائه دهد.
تعامل کنفرانس دیداری یا شنیداری می تواند ارتباط رو در رو(ارتباط گفتگویی) همزمان را ارائه دهد. این روش بسیار عالی و کم هزینه برای فراگیران و کارشناسان حاضر در برنامه آموزشی است.
کنفرانس رایانه ای یا پست الکترونیک را می توان برای ارسال پیغام، ارائه بازخورد و دیگر ارتباطات هدفدار با یک یا چند نفر از شرکت کنندگان در برنامه آموزشی استفاده کرد. همچنین از آن می توان برای افزایش تعامل بین فراگیران استفاده کرد.
از نوارهای تصویری از پیش ضبط شده می توان برای ارائه سخنرانی و ارائه متون تصویری استفاده کرد.
از فاکس می توان برای توزیع مطالب، ارائه آگهی ها و اعلانات و دریافت نظرات فراگیران و دریافت به موقع بازخوردها استفاده کرد.
با استفاده از این رویکرد یکپارچه، وظیفه دست اندرکاران آموزشی گزینش دقیق از میان گزینه های مربوط به فناوری است. هدف، ایجاد ترکیبی از رسانه های آموزشی، رفع نیازهای فراگیران از طریق روش آموزشی موثر و ایجاد صرفه اقتصادی است
آموزش از راه دور موثر

 

بدون استثناء می توان گفت که برنامه های آموزشی از راه دور موثر با طرح ریزی دقیق و درک درست الزامات دوره ها و نیازهای فراگیران است. فناوری مناسب فقط زمانی قابل گزینش است که تمامی جزئیات موارد مربوط بدرستی درک شود. برای داشتن برنامه های آموزشی از راه دور موثر و توسعه آنها هیچ گونه رمز و رازی وجود ندارد. این موضوع خودبخود اتفاق نمی افتد. این امر از طریق فعالیت پوشش زیاد و تلاشهای حساب شده بسیاری از سازمانها و افراد اتفاق می افتد. در واقع برنامه های آموزشی از راه دور موفق متکی بر تلاش ثابت قدم و یکپارچه فراگیران و موسسات آموزشی، حامیان آموزشی، کارکنان پشتیبانی و روسا است
ایفا کنندگان نقشهای کلیدی در آموزش از راه دور
در اینجا به طور خلاصه به نقش این موارد در تشکیلات آموزش از راه دور و چالشهایی که آنها با آن روبرو می شوند اشاره می کنیم
فراگیران: برآوردن نیازهای آموزشی فراگیران یک اصل بنیادی در برنامه های آموزشی از راه دور موثر است و از طریق تمامی تلاشهای مربوط به این کار مورد قضاوت قرار می گیرد. بدون توجه به متون آموزشی، اولین نقش فراگیر یادگیری است. این یک فعالیت حمایتی است که تحت بهترین مقدمه چینی ، ایجاد انگیزه، طرح ریزی و تحلیل و بکارگیری متون آموزشی قابل ارائه صورت می گیرد
هنگامی که آموزش به صورت از راه دور ارائه می شود چالشهای دیگری ایجاد می شود؛ زیرا فراگیرانی که نسبت به دیگران در مورد زمینه ها و علایق تا حدودی متفاوتند دارای فرصت کمتری برای برقراری ارتباط با مدرسان خارج از کلاس هستند
موسسه آموزشی: موفقیت هر فعالیت آموزشی از راه دور بر عهده موسسه آموزشی است. در یک کلاس درس سنتی مسئولیت مدرس شامل ایجاد ارتباط بین محتوای درسی و توسعه درک نیازهای فراگیران است
در این زمینه چالشهای ویژه ای در آموزش از راه دور وجود دارد.
به عنوان مثال:
- مدرس باید درکی از ویژگیها و نیازهای فراگیران از راه دور و همچنین تجاربی در زمینه آموزشهای رو در رو داشته باشد.

 

- انطباق بالایی در سبک یاددهی از طریق توجه به نیازها و انتظارات افراد مختلف ایجاد کند.

 

- درکی کاربردی از بکارگیری فناوری و استفاده مطلوب از آنها داشته باشد.

 

- به طور موثر به عنوان یک تسهیل کننده حرفهای و همچنین ارائه کننده محتوا ایفای نقش کند.

 

مفاهیم پایه آموزش الکترونیک
E-learning. Virtual learning. Computer based training . Distance learning . computer assisted instruction . online learning
اگر در کنفرانسی در مورد تکنولوژی های جدید آموزشی شرکت کنید، ممکن است همه یا تعدادی ازا این واژه ها را بشنوید. ممکن است معنی همه یا بعضی را ندانید. حتی اگر معنی همه آنها را هم بدانید، ممکن است از خود بپرسید که این ها چه تفاوتی با هم دارند؟. معنی هریک چیست و کدام مفید تر است؟. این نکات را خود سخنران هم ممکن است نداند. در واقع اینها مفاهیمی هستند که همراه با این علم از زبان انگلیسی وارد زبان ما شده اند . در زبان انگلیسی هریک مفهوم جداگانه ای دارند ( گرچه تا حدودی معانی مشترک دارند ) ولی در زبان فارسی ممکن است هریک را بجای دیگری بکار ببریم. یا در یک مقاله ، برای رساندن یک مفهوم ، از همه آنها استفاده کنیم.
در این یادداشت قصد داریم مفهوم تعدادی از این عبارات را بررسی کنیم.
در ابتدا بهتر است معانی واژه های Learning , Training , Education, Instruction و Teaching را بررسی کنیم.
واژه Learning در فرهنگ باطنی به معنای یادگیری و فراگیری آمده است. طبعا در این مفهوم، محصل ( فراگیر) نقش عمده را دارد. حال آن که واژه Teaching تعلیم و آموزش معنا می دهد و ظاهرا فاعل آن معلم و مدرس است.Training بیشتر به معنای فن آموزی ، آموزش مهارت و تمرین دادن است.Education یعنی تعلیم و تربیت و معنای عام تری نسبت به بقیه دارد و فاعل آن نیز عام تر است. معنی Instruction تا حدودی شبیه Teaching است و معنای تعلیم دادن دارد. تعدادی واژه دیگر هم در این زمینه هست که ذکر نمی کنم. موضوع اینجاست که هنگام ترجمه به فارسی ، ما تفکیک چندانی بین این معانی قائل نمی شویم و این باعث در هم پیچیدگی مفاهیم خواهد شد. بهتر است به واژه ها بپردازیم.

 

E-learning (electronic learning)i آموزش الکترونیک (فراگیری الکترونیک). هر آموزشی که کامپیوتر نقشی در آن داشته باشد. می تواند گفت عام ترین مفهوم در این زمینه است و بقیه مفاهیم را نیز در بر می گیرد.
Virtual learning = آموزش مجازی. مفهوم مجازی در اینجا مخالف حقیقی نیست. می توان گفت که این مفهوم نیز تقریبا کلی است و همه آموزش هائی را که کامپیوتر در آنها دخیل است شامل می شود.
C.B.T (Computer based training)i = آموزش مبتنی بر کامپیوتر. آموزشی که در آن کامپیوتر نقش رسانه آموزشی را دارد.
C.A.I (computer assisted instruction)i = آموزش به کمک کامپیوتر. در این مفهوم ، معلم برای تکمیل و موثر سازی آموزش خود، از کامپیوتر کمک می گیرد.
Distance leaning = آموزش از راه دور. این مفهوم فقط منحصر به کامپیوتر نیست و آموزش از طریق رادیو، تلویزیون و مکاتبه را نیز در بر دارد.
Online learning = آموزش از طریق اینترنت ، هر نوع آموزشی که اینترنت و شبکه در آن دخالت داشته باشند.
اکنون اگر ما یک نرم افزار چند رسانه ای برای آموزش فتوشاپ بسازیم ، آن را در کدام دسته قرار دهیم؟ ایا دسته بندی آن مهم تر است یا موثر بودن آن؟..
چگونگی‌ بهره‌گیری‌ از آموزش‌ الکترونیک‌

 

آموزش‌ از طریق‌ الکترونیک‌ از طریق‌ وسایل‌ الکترونیک‌ متعددی‌ که‌ می‌توانند اطلاعات‌ را منتقل‌ سازند قابل‌ اجراست.
آموزش‌ از طریق‌ الکترونیک‌ آموزشی‌ جامع‌ است‌ و برای‌ همه‌ در هر مکان، هرزمان‌ و با هر سرعتی‌ ممکن‌ است.
توانایی‌ قابلیت‌ تبدیل‌ وسایل‌ آموزشی‌ به‌ یکدیگر، امکان‌ بهره‌گیری‌ از این‌ روش‌ را برای‌ آموزش‌گیرندگان‌ آسانتر می‌کند.
اینک‌ در دورانی‌ هستیم‌ که‌ دانش‌ بزرگترین‌ حربه‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ است‌ و این‌ یکی‌ از وجوه‌ ضرورت‌ استفاده‌ ازE-LEARNING است.
‌ ‌آموزش‌ از راه‌ دور موضوع‌ خیلی‌ جدیدی‌ نیست. اما این‌ روش‌ نیز همانند بسیاری‌ از روشهایی‌ که‌ در چنددهه‌ اخیر مورد استفاده‌ قرار گرفته‌اند، به‌سرعت‌ کاربردهای‌ گوناگون‌ و گسترده‌ای‌ یافته‌ است. این‌ گستردگی‌ و تنوع‌ کاربرد سبب‌ می‌شود که‌ آگاهی‌ از چگونگی‌ بهره‌گیری‌ و نقاط‌ مثبت‌ و منفی‌ این‌ روشها مورد توجه‌ بسیاری‌ از مدیران‌ قرار گیرد.
‌خانه‌ مدیران‌ سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی‌ نیز باتوجه‌ به‌ این‌ نیاز موضوع‌ نشست‌ اخیر خود را به‌ این‌ موضوع‌ اختصاص‌ داد و سخنران‌ این‌ نشست‌ دکتر سعید گنجعلی‌زاده‌ به‌ بخشی‌ از ویژگی‌ و کاربردهای‌ این‌ روش‌ وE-LEARNING اشاره‌ کرد.
‌وی‌ که‌ استاد دانشکده‌ کامپیوتر و اقتصاد دانشگاه‌ کاتولیک‌ آمریکاست، در ابتدای‌ بحث‌ به‌عنوان‌E-LEARNING اشاره‌ کرد و گفت‌ که‌ اکثر مواقع‌ استفاده‌ از این‌ کلمه‌ با استفاده‌ ازWEB وINTERNET برای‌ آموزش‌ همراه‌ و یکسان‌ فرض‌ می‌شود. در حالی‌ که‌ اینطور نیست‌ اگرچه‌ در عمل‌E-LEARNING خیلی‌ مترادف‌ است. اما به‌طور کلی‌ استفاده‌ از هرگونه‌ وسیله‌ الکترونیکی‌ برای‌ توزیع‌ اطلاعات‌ جزء طبقه‌بندی‌ E-LEARNING قرار می‌گیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اینترنت و آموزش از راه دور

دانلودمقاله آموزش UML

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله آموزش UML دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه ای بر متد Obiect-Oriented (شیءگرایی)
شیءگرایی (Object-Oriented) لغتی است که امروزه در صنعت نرم افزار، باب شده است. شرکتها به سرعت حرکت می کنند تا خود را با این تکنولوژی سازگار کنند و آن را در برنامه های خود وارد نمایند.
متد شیءگرایی (O.O) یک راه متفاوت مشاهده برنامه هاست. با متد شیءگرایی، شما یک برنامه را به قطعات بسیار کوچک یا آبجکت هایی تقسیم می کنید، که تا اندازه ای مستقل از یکدیگر می باشند. مانند ساختمانی از بلوک ها نگاه کنید.
اولین قدم این است که آبجکت های اساسی (انواع مختلف بلوک ها) را بسازید یا بدست آورید. اولین باری که شما این بلوک های ساختمانی را دارید، می توانید آنها را کنار هم گذاشته و قصرتان را بسازید. به محض اینکه تعدادی آبجکت های اساسی را در دنیای کامپیوتر ساختید یا بدست آوردید، می توانید به سادگی آنها را کنار هم بگذارید تا برنامه‌های جدید ایجاد را کنید. یکی از امتیازات اساسی متد شیءگرایی این است که می توانید یک بار Component (اجزاء) را ساخته و بارها و بارها از آنها استفاده کنید. درست مانند زمانی که می توانید یک بلاک ساختمانی را در یک قصر، یک خانه یا یک سفینه فضایی دوباره استفاده کنید، می توانید از یک قطعه طرح یا کد شیءگرایی در یک سیستم حسابداری، یک سیستم بازرگانی یا یک سیستم پردازش سفارش استفاده مجدد نمایید.
تفاوت متد شیءگرایی با روش سنتی توسعه، چیست؟ در روش سنتی، روش توسعه به همراه اطلاعاتی که سیستم نگهداری خواهد کرد به خودمان وابسته است.
در این روش، ما از کاربران می پرسیم که چه اطلاعاتی را نیاز دارند، پایگاه داده ای را طراحی می کنیم که اطلاعات را نگه دارد، صفحاتی را تهیه می کنیم تا اطلاعات را بگیرد، و گزارشاتی را چاپ می کنیم تا اطلاعاتی را برای کاربر نمایش دهد. به عبارت دیگر، ما بر روی اطلاعات متمرکز می شویم و کمتر توجه می کنیم که چه کاری با این اطلاعات انجام شده یا رفتار سیستم چگونه است. این روش data-centric (مبتنی بر داده) نامیده شده است و برای ایجاد هزاران سیستم در سال، ایجاد شده است. مدلسازی data-centric مخصوص طراحی پایگاه داده و گرفتن اطلاعات خیلی مهم می باشد، اما انتخاب این روش در زمان طراحی برنامه های تجاری با مشکلاتی همراه است. یک چالش بزرگ این است که درخواستهای سیستم چندین بار تغییر خواهند کرد. سیستمی که از روش data-centric استفاده می نماید، می تواند به آسانی تغییر در پایگاه داده را مدیریت کند. اما اجرای تغییرات در قوانین تجاری یا رفتار(behavior) سیستم آن قدر آسان نمی باشد. متد شیءگرایی در پاسخ به این مشکل، ایجاد شده است. با متد شیءگرایی هم بر اطلاعات وهم بر رفتار متمرکز می شویم. در نتیجه اکنون می توانیم سیستم هایی را ایجاد کنیم که انعطاف پذیر شده اند تا اطلاعات و یا رفتار را تغییر دهند.
مزیت این انعطاف پذیری با طراحی یک سیستم شیءگرایی به خوبی شناخته شده است. این مطلب، به شناخت تعدادی اصول شیء گرایی نیاز دارد. نهان سازی (Encapsulation) وراثت(Inheritance) و چند ریختی (Polymorphism).

 

Encapsulation (نهان سازی)
در سیستمهای شیءگرا، اینها (اطلاعات و رفتارها) را در یک آبجکت بسته بندی می کنیم. این مطلب در قالب اطلاعات Encapsulation (پنهان سازی) ارجاع داده شده است. راه دیگر برای نگاه کردن به توابع وابسته، این است که برنامه را به بخشهای کوچکی از توابع وابسته، تقسیم کنیم. مثلاً یک حساب بانکی شامل: شماره حساب، تراز جاری نام مشتری آدرس نوع حساب، نرخ بهره و تاریخ باز کردن حساب می باشد. همچنین رفتارهایی را برای یک حساب بانک داریم مانند: باز کردن یک حساب ، بستن حساب، به حساب گذاشتن، برداست از حساب، تغییر نوع حساب، تغییر مشتری و تغییر آدرس. ما این اطلاعات و رفتارها را با هم در یک آبجکت account پنهان می کنیم. در نتیجه همة تغییرات سیستم بانکی مربوط به حسابها، می توانند به آسانی در آبجکت حساب انجام شوند.

 

مـزیت دیگر پنهان سازی این است که تأثیرات اعمال شده به سیستم را محدود می کند. به یک سیستم به عنوان بستری از آب و به تغییر درخواستها مانند یک صخره بزرگ نگاه کنیم. شما صخره را در آب می اندازید و امواج بزرگی در همه جهتها ایجاد می شوند. آنها در سرتاسر دریاچه حرکت می کنند، به کرانه ضربه می زنند، طنین افکن می شوند و با امواج دیگر برخورد می کنند در حقیقت، حتی ممکن است مقدای آب بر روی ساحل و خارج از دریاچه بریزد. بعبارت دیگر، برخورد صخره با آب باعث ایجاد میزان زیادی موج های کوچک شده است. حال دریاچه خود را پنهان می کنیم. تدین ترتیب که آن را به تکه های کوچکتری از آب با موانعی میان آنها تقسیم می کنیم. سپس، ضربات سیستم را تغییر می دهد. قبل از این، امواج در همه جهتها ایجاد می شدند. اما اکنون، امواج فقط می توانند از یکی از موانع عبور نماید. و سپس متوقف می گردند. بنابرین، با نهان سازی دریاچه، ما تاثیر موج کوچک حاصل از انداختن صخره در آب را محدود کرده ایم.
حال، بیایید ایدة نهان سازی را درسیستم بانکی به کار ببریم. اخیراً مدیریت بانک تصمیم گرفته است که اگر مشتری در بانک یک حساب اعتباری دارد، بتوان از حساب اعتباری بعنوان یک مبلغ اضافه، برداشت کرده و برای حساب جاری آنها استفاده نمود. در یک سیستم غیر نهان سازی، کار را با یک روش اجباری شروع می کنیم تا تجزیه و تحلیل کاراتر شود. اساساً، ما محل تمام جاهایی که ازعملیات برداشت از حساب، در یک سیستم استفاده شده است را نمی دانیم،
بنابرین باید به هر جایی نگاه کنیم و وقتی که آن را پیدا کردیم، باید یک سری از تغییرات را ایجاد کنیم تا این درخواست جدید را یکپارچه کنیم. اگر کار به درستی انجام شده باشد، احتمالاً 80 % موارد برداشت از حساب را در سیستم پیدا کرده ایم. با یک سیستم نهان سازی، ما نیازی به استفاده از روش اجباری برای تجزیه و تحلیل نداریم. ما به مدل سیستم خود نگاه می کنیم و به آسانی جایی که رویداد برداشت از حساب پنهان شده بود را پیدا می کنیم. بعد از اینکه عملیات را در حساب قرار دادیم، یکبار درخواستمان را فقط در آن آبجکت تغییر می دهیم، و کار ما تمام شده است. همان گونه که در شکل زیر می بینید، فقط کلاسAcount نیاز به تغییر دارد.

 


یک مفهوم مشابه نهان سازی، Information Hiding (پنهان سازی) می باشد. پنهان سازی اطلاعات، توانایی است که جزئیات مبهم یک آبجکت را از دنیای خارج پنهان می سازد. در یک آبجکت، دنیای خارج به معنی هر چیزی خارج از همان آبجکت است حتی اگرچه دنیای خارج شامل بقیة سیستم باشد. پنهان سازی اطلاعات (Information Hiding) همان مزیت نهان سازی (Encapsolation) را فراهم می کند.

 

Inheritance (وراثت)
Inheritance (وراثت) دومین مفهوم اساسی شیءگرایی می باشد. در سیستمهای شیءگرا به شما اجازه می دهد تا آبجکت های جدید را بر پایه آبجکت های قدیمی ایجاد کنید. آبجکت child (فرزند) ویژگیهای یک آبجکت parent(والد) را به ارث می برد. شما می توانید نمونه هایی از وراثت را در دنیای طبیعی ببینید. هزاران نوع مختلف از پستانداران مانند سگها، گربه ها، انسانها، نهنگها و غیره وجود دارند. هر یک از اینها ویژگیهای مشخصی دارند که منحصر به فرد بوده و این ویژگیهای مشخص مانند داشتن مو، خونگرم بودن و غذا دادن به بچه ها، در کل گروه مشترک می باشد. در اصطلاحات شیءگرایی یک آبجکت بنام mammal (پستاندار) وجود دارد که ویژگیهای مشترک را نگه می دارد. این آبجکت والد آبجکت های فرزندی مانند گربه، سگ، انسان، نهنگ و غیره می باشد.
آبجکت سگ(dog) ویژگیهای آبجکت پستاندار (mammal) را به ارث می برد، مانند دویدن در دایره ها (حلقه ها) و ریختن آب از لب و لوچه. متد شیءگرایی ایدة وراثت را از دنیای طبیعی گرفته است. شکل زیر نمونه ای از آن است.
بنابراین ما می توانیم همان مفهوم را در سیستم خود به کار ببریم. یکی از مزایای اصلی وراثت، سهولت در نگهداری است. وقتی چیزی تغییر می کند و برهمة پستانداران اثر می گذارد، فقط آبجکت والد نتاز به تغییر دارد و آبجکت های فرزند به طور خودکار تغییرات را به ارث می برد. اگر پستانداران به طور ناگهانی خونسرد شوند، فقط پستاندار (mammal) باید تغییر نماید. گربه، سگ، انسان، نهنگ و دیگر آبجکتهای فرزند به طور خودکار ویژگی جدید خونسرد بودن پستانداران را به ارث می برند. در یک سیستم شیءگرا یک مثال می تواند پنجره ها باشند.
سیستمی بزرگ دارای 125 تابلو داریم. روزی، یک مشتری درخواست یک پیغام انصراف بر روی همه تابلوها را می دهد. در یک سیستم بدون وراثت، ما کار خسته کننده ای داریم که باید به هر یک از این 125 تابلو رفته و تغییر را در آن ایجاد کنیم. تا به آبجکت والد رفته ویکبار آن را تغییر دهیم. همة تابلوها به طور خودکار تغییرات را به ارث می برند. همانطور که در شکل زیر می بینید.
در یک سیستم بانکداری، ممکن است از وراثت برای انواع مختلفی از حسابهایی که داریم استفاده نماییم. بانک فرضی ما دارای چهار نوع مختلف حساب می باشد. جاری، پس انداز، کارت اعتباری، سپرده گذاری.این انواع مختلف حسابها شباهتهایی نیز دارند. هر کدام دارای یک شمارة حساب، نرخ بهره و نام مالک می باشد. بنابراین می توانیم یک آبجکت والد بنام account (حساب) را ایجاد کنیم تا ویژگیهای مشترک همة این حسابها را نگهداری کنیم.
آبجکت های فرزند (child) می توانند علاوه بر ویژگیهایی که به ارث برده اند، ویژگیهای منحصر به فرد خودشان را داشته باشند. مثلاً، حساب اعتباری یک حد موجودی و حداقل میزان پرداخت را خواهد داشت. سپرده گذاری نیز دارای یک موعود پرداخت می باشد.
تغییرات آبجکت والد بر روی همة فرزندان اثر خواهد گذاشت، اما بچه‌ها آزاد هستند که بدون به هم زدن آرامش فرزند دیگر یا والدشان تغییر نمایند.

 

‍Polymorphism(چند ریختی)
سومین اصل شیءگرایی Polymorphism (چند ریختی) است. در فرهنگ لغت بعنوان پیدایش شکلهای مختلف، نواحی یا انواع مختلف تعریف شده است. چند ریختی به این معنی است که شکلها یا پیامدهای زیادی از یک تابع ویژه را داشته باشیم. همانند وراثت چند ریختی نیز در دنیای طبیعی دیده می شود. در فرمان یا عمل صحبت کردن ممکن است یک انسان جواب دهد «شما چه طورید»، سگ شاید جواب دهد «واق واق» گربه ممکن است پاسخ دهد «میو».
چند ریختی در اصطلاحات یک سیستم شیءگرایی به این معنی است که ما می توانیم بسیاری از رخدادها یا پیامدهای یک عمل ویژه را داشته باشیم.
مثلاً، ممکن است یک سیستم رسم اشکال گرافیکی را بسازیم. وقتی کاربر می خواهد چیزی مانند یک خط، دایره یا یک مستطیل را بکشیم، سیستم یک فرمان draw را می فرستد. سیستم با انواع مختلف شکلها سازگار شده است، هرکدام شامل رفتاری است تا خودش را بکشد. بنابراین وقتی که کاربر می خواهد یک دایره را بکشد، فرمان رسم آبخکت دایره (draw) درخواست خواهد شد. بااستفاده از چند ریختی، سیستم می فهمد که در هنگام اجرا شدن کدام نوع شکل کشیده شده است. بدون چند ریختی، کد تابع draw ممکن است مانند زیر باشد.
Function Shape.drawMe()
{
CASE Shape.Type
Case “Circle“
Shape.drawCircle();
Case “Rectangle“ Shape.drawCircle();
Case “Line“
Shape.drawCircle();
END CASE

 

}
با چند ریختی، کد draw باید توسط تابع drawme() برای آبجکت طراحی شده فراخوانی شود. مانند این مثال:
Function draw ()
{
Shape.drawme();
}

 

هر شکلی (دایره، خط وغیره) باید تابع drawMe را داشته باشد تا شکل بخصوصی را بکشد. یکی از مزایای چند ریختی مانند دیگر اصول شیءگرایی، نگهداری است.
زمانی که لازم است تا برنامه یک مثلث را رسم نماید، چه اتفاقی می‌افتد؟ در موردی که از چند ریختی استفاده نشده است یک تابع darw triangle() جدید به آبجکت shape اضافه شده است. همچنین تابع drawme() آبجکت shape تغییر کرده است تا با نوع جدید شکل سازگار شود. با چند ریختی ما یک آبجکت triangle (مثلث) جدید را درون تابع drawMe() ایجاد می کنیم تا خودش را رسم نماید. تابع Draw() که عملگرهای طراحی را اجرا می نماید اصلاً نباید تغییر کند.

 

مدلسازی بصری (Visual Modeling) چیست؟
اگر چیز جدیدی را برای خانةتان می سازید، احتمالاً فقط با خریدن یک تکه چوب و بستن آن به هم تا که درست به نظر آید،این کار را انجام نمی دهید. شما تعدادی طرح کلی می خواهید، تا آنها را دنبال نمایید. بنابرین می توانید قبل از شروع به کار، آن چیز را طراحی و ساختاربندی کنید. مدل ها در دنیای نرم افزار همان کار را برای ما انجام می دهند. آنها طرحهای کلی سیستم می باشند. یک طرح کلی به شما کمک می کند تا یک چیز اضافی را قبل از اینکه بسازید، طراحی کنید. یک مدل به شما کمک می کند تا قبل از اینکه یک سیستم را بسازید، آن را طراحی کنید. به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که طرح بی نقص می باشد،درخواستها دیده شده اند و سیستم می تواند حتی در مقابل کوهی از تغییرات درخواست، مقاومت نماید. هنگامی که درخواستهایی را برای سیستم خود جمع می کنید، نیازهای تجاری کاربران را گرفته و آنها را به درخواستهایی که تیم شما می تواند از آنها استفاده کند وبفهمد، تبدیل می کنید. سرانجام شما می توانید این درخواستها را گرفته و از آنها کدی تولید کنید. با تبدیل رسمی درخواستها به کد، می توانید مطمئن شوید که درخواستها بوسیله کد مطرح شده اند، و آن کد می تواند به آسانی راه برگشت به درخواستها را طی کند. این پردازش modeling (مدلسازی) نامیده شده است. نتیجه پردازش مدلسازی این توانایی است که نیازهای تجاری را به درخواستهایی تبدیل کند تا درکد به صورت مدل درآید و دوباره آن را برگرداند بدون اینکه در طول راه چیزی گم شود.
مدلسازی بصری (Visual Modeling) پردازش گرفتن اطلاعات از مدل است و آنرا با استفاده از مجموعه ای از عناصر گرافیکی استاندارد به صورت گرافیکی نمایش می دهد. یک استاندارد ضروری برای فهمیدن یکی از مزایای مدلسازی بصری، ارتباطات است. هدف اصلی مدلسازی بصری ارتباط میان کاربران، برنامه نویسان، تحلیلگران، آزمایش کننده ها، مدیران و هر شخص دیگری که با یک پروژه درگیر شده است، می باشد.
به نظر می رسد که ما قادر هستیم پیچیدگی را بهتر درک کنیم البته وقتی که برخلاف متن نوشته شده، به صورت بصری به نمایش داده شود. با تولید مدلهای بصری یک سیستم، می توانیم نشان دهیم که چگونه سیستم روی چند سطح کار می کند. ما می توانیم فعل و انفعالات بین کاربر ویک سیستم را مدل نماییم.
ما می توانیم فعل و انفعالات آبجکت ها را در محدودة یک سیستم مدل کنیم. همچنین اگر برای ما مطلوب باشد می توانیم حتی فعل وانفعالات میان سیستم ها را مدل نماییم.
بعد از ایجاد این مدلها می توانیم آنها را به همة بخشهای وابسته نشان دهیم و آن بخشها می توانند اطلاعات را از مدل بدست آورند. مثلاً کاربران می توانند فعل و انفعالاتی که با یک سیستم خواهند داشت را از طریق نگاه کردن به یک مدل مجسم نمایند، تحلیلگران می توانند فعل و انفعالات میان آبجکت ها را از طریق مدلها پیش بینی کنند.
برنامه نویسان می توانند آبجکت هایی که نیاز است برنامه نویسی شوند و آنهایی که باید به نتیجه برسند را پیش بینی کنند. آزمایش کنندگان می توانند فعل و انفعالات میان آبجکت ها را پیش بینی کنند و نمونه های آزمایش را بر اساس این فعل و انفعالات آماده کنند. مدیران پروژه می توانند کل سیستم را ببینند و اینکه چگونه بخشها را بر روی هم اثر می گذارند. و کارمندان ارشد اطلاعات (Chief Information Officer) می توانند به مدل های سطح بالا نگاه کنند وببینند که چگونه سیستم ها در سازمانهایشان بر روی یکدیگر اثر می گذارند. روی هم رفته، مدلهای بصری ابزار قدرتمندی را فراهم می کنند تا سیستم پیشنهاد شده را به همة بخشهای وابسته نشان دهند.

 

Booch, OMT, and UML
یک موضوع مهم در مدلسازی بصری این است که از چه نماد گرافیکی برای دادن چهرهای مختلف یک سیستم استفاده شود. لازم است که این نماد به همة بخشهای وابسته رسانده شود، در غیر اینصورت مدل خیلی مفید نخواهد بود. بسیاری از افراد نمادهایی را برای مدلسازی بصری پیشنهاد نموده اند. بعضی از این نمادهای محبوب که پشتیبانی قوی دارند، Object Modeling Technology (OMT), Booch (تکنولوژی مدلسازی شیء) و (UML) unified Modeling Language (زبان مدلسازی یکپارچه) می‌باشند. برنامه Rational Rose 98 از این این سه نماد پشبیبانی می کند.
نمودارهای UML
UML به افراد اجازه می دهد تا چندین نوع مختلف از نمودارهای بصری را به وجود آورند ککه جنبه های مختلف سیستم را نمایش می دهد. Rational Rose از ایجاد اکثر این مدلها، همانطور که در زیر آمده، پشتیبانی می کند.
نمودار Use Case
نمودار Sequence (توالی)
نمودار Collabration (همکاری)
نمودار Class (کلاس)
نمودار State Transition (حالت)
نمودار Component
نمودار Deployment
این نمودار های مدل، جنبه های مختلف سیستم را نشان می دهند. مثلاً نمودار Collaboration محاورات ضروری میان آبجکت ها را نشان می دهد، به این منظور که تعدادی از توابع سیستم را به انجام برساند. هر نمودار یک هدف و یک شنوندة در نظر گرفته شده دارد.

 

نمودارهای Use Case
نمودارهای Use Case محاورات میان Use Case ها را نشان می دهند، که عملیات سیستمی و عامل ها (Actor) که نشاندهندة افراد یا سیستم هایی است که اطلاعات را برای سیستم فراهم کرده و یا ازآن دریافت می کنند را نمایش می دهند. مثلاً نمودار Use Case سیستم (ATM) در زیر نشان داده شده است.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  103  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آموزش UML