دو مقاله رفرنس معتبر به زبان لاتین در مورد زنجیره تامین سبز مربوط به سال 2012 در دو فایل جدا
دو مقاله لاتین در خصوص زنجیره تامین سبز مربوط به سال 2012
دو مقاله رفرنس معتبر به زبان لاتین در مورد زنجیره تامین سبز مربوط به سال 2012 در دو فایل جدا
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه88
فهرست مطالب فصل اول
زنجیره ارزش ، عرضه و تقاضا
از همکاری تا اشتراک مساعی
اجزای سازنده
معیارهای عملکرد
مقدمه مدیریت زنجیره تامین رویکرد جدیدی است که در سالهای اخیر بر مدیریت عملیات حاکم شده است . زنجیره تامین شبکه از مراکز توزیع است که یکی از وظایف آن تبدیل مواد خام به محصولات نهایی و توزیع آنها در میان مشتریان است . مدیریت زنجیره تامین فعالیتها را طوری هماهنگ میکند که مشتریان بتوانند محصولات را با کیفیت بالا و با حداقل هزینه به دست آورند . مدیریت زنجیره تامین می تواند برای شرکت مزیت رقابتی فراهم سازد .
مدیریت زنجیره تامین اشتیاق شرکت را برای همکاری و رقابت افزایش میدهد .
رویکرد جدیدی که در سالهای اخیر بر مدیریت عملیات حاکم شده ، رویکرد مدیریت زنجیره تامین(SCM) است. زنجیره تامین شبکهای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام ،تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطهای و توزیع این محصولات نهایی یه مشتریان را انجام میدهد .
در طول دو دهه اخیر ،مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت در تکنولوژی ،جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بودهاند . با افزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی ، سازمانها مجبور شدند که سریعاً فرآیندهای درون سازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند . در دهه های 70-1960 سازمانها به توسعه جزئیات استراتژیهای بازار همت گماردند که بر برآورده کردن ›› رضایت ‹‹ مشتریان متمرکز بود .
آنها بدین درک نایل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ ، پیش نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است . بنابراین ، طراحان مجبور شدند که ایدهآلها و نیازمندیهای مورد نظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجاند و در حقیقت محصولی را با حداکثر سطح کیفی ممکن ، در حداقل هزینه ، توام با ایده آلهای مورد نظر مشتری روانه بازار سازند . در دهه 1980 با افزایش تنوع در
مقدمه:
در رقابتهاى جهانى موجود در عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر کیفیت بالا و خدمت رسانى سریع، موجب افزایش فشارهایى شده است که قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شرکتها بیش از این نمىتوانند به تنهایى از عهده تمامى کارها برآیند. در بازار رقابتى موجود، بنگاههاى اقتصادى و تولیدى علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلى، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافتهاند. علت این امر در واقع دستیابى به مزیت یا مزایاى رقابتى با هدف کسب سهم بیشترى از بازار است. بر این اساس، فعالیتهاى نظیر برنامه ریزى عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه ریزى محصول، خدمت نگهدارى کالا، کنترل موجودى، توزیع ، تحویل و خدمت به مشترى که قبلا همگى در سطح شرکت انجام مى شده اینک به سطح زنجیره عرضه انتقال پیدا کرده است. مسئله کلیدى در یک زنجیره تامین، مدیریت و کنترل هماهنگ تمامى این فعالیتها است. مدیریت زنجیره تامین (SCM ) پدیدهاى است که این کار را به طریقى انجام مىدهد که مشتریان بتوانند خدمت قابل اطمینان و سریع را با محصولات با کیفیت در حداقل هزینه دریافت کنند.
در حالت کلى زنجیره تامین از دو یا چند سازمان تشکیل مىشود که رسماً از یکدیگر جدا هستند و به وسیله جریانهاى مواد، اطلاعات و جریانهاى مالى به یکدیگر مربوط مىشوند. این سازمانها مىتوانند بنگاههایى باشند که مواد اولیه، قطعات، محصول نهایى و یا خدماتى چون توزیع، انبارش، عمده فروشى و خرده فروشى تولید مىکنند. حتى خود مصرف کننده نهایى را نیز مىتوان یکى از این سازمانها در نظر گرفت.
تاریخچه مدیریت زنجیره تامین:
در دو دهه 60 و 70 میلادى، سازمانها براى افزایش توان رقابتى خود تلاش مىکردند تا با استاندارد سازى و بهبود فرایندهاى داخلى خود محصولى با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسى و طراحى قوى و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیشنیاز دستیابى به خواستههاى بازار و درنتیجه کسب سهم بازار بیشترى است. به همین دلیل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایى معطوف مىکردند.
در دهه 80 میلادى با افزایش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزاینده اى به
افزایش انعطاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید براى ارضاى نیازهاى مشتریان علاقه مند شدند. در دهه 90 میلادى، به همراه بهبود در فرایندهاى تولید و به کارگیرى الگوهاى مهندسى مجدد، مدیران بسیارى از صنایع دریافتند که براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهاى داخلى و انعطاف پذیرى در توانایىهاى شـــــرکت کافى نیست، بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادى با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکى با سیاستهاى توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشى، رویکردهاى زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناورى اطلاعات در سالهاى اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیارى از فعالیتهاى اساسى مدیریت زنجیره با روشهاى جدید درحال انجام است.
تعریف مدیریت زنجیره تامین:
تعاریف مختصر و جامعى که مى توان از زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین ارایه داد، عبارتاند از:
زنجیره تامین: زنجیره تامین بر تمام فعالیتهاى مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام (استخراج ) تا تحویل به مصرف کننده نهایى و نیز جریانهاى اطلاعاتى مرتبط با آنها مشتمل مىشود. به طور کلى، زنجیره تامین زنجیرهاى است که همه فعالیتهاى مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالاى نهایى به مصرف کننده را شامل مى شود. دربارهى جریان کالا دو جریان دیگر که یکى جریان اطلاعات و دیگرى جریان منابع مالى و اعتبارات است نیز حضور دارد. (LAUDON & LAUDON 2002)
مدیریت زنجیره تامین : مدیریت زنجیره تامین بر یکپارچه سازى فعالیتهاى زنجیره تامین و نیز جریانهاى اطلاعاتى مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره ، براى دستیابى به مزیت رقابتى قابل اتکا و مستدام مشتمل مىشود. بنابراین، مدیریت زنجیره تامین عبارت است از فرایند یکپارچه سازى فعالیتهاى زنجیره تامین و نیز جریانهاى اطلاعاتى مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازى فعالیتها در زنجیره تامین تــــولید و عرضه محصول (LAUDON&LAUDON 2002).
بنابراین براى بررسى یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف، باید هر دو شبکه تامین کنندگان و کانالهاى توزیع در نظر گرفته شوند. تعریف ارایه شده براى زنجیره تامین، موضوعات مدیریت سیستمهاى اطلاعات، منبعیابى و تدارکات، زمانبندى تولید، پردازش سفارشات، مدیریت موجودى، انباردارى و خدمت به مشترى را در بر مىگیرد.
براى مدیریت موثر زنجیره تامین ضرورى است که تامین کنندگان و مشتریان با یکدیگر و در یک روش هماهنگ و با شراکت و ارتباطات اطلاعاتى و گفت و گو با یکدیگر کار کنند. این امر یعنى جریان سریع اطلاعات در میان مشتریان و عرضه کنندگان، مراکز توزیع و سیستمهاى حمل و نقل که بعضى از شرکتها را قادر مى سازد که زنجیرههاى عرضه بسیارکارایى را ایجاد کنند. عرضهکنندگان و مشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند. عرضهکنندگان و مشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند. مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تامینکنندگان خود اعتماد مىکنند.
علاوه بر آن عرضهکنندگان و مشتریان باید در طراحى زنجیره تامین براى دستیابى به اهداف مشترک و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند. بعضى شرکتها کوشش مىکنند تا کنترل زنجیره تامین خود را با کنترل عمومى عمودى – با استفاده از مالکیت و یکپارچگى تمام اجزاى مختلف در امتداد زنجیره تامین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهایى و خدمت به مشترى به دست آورند. اما حتى با این نوع ساختار سازمانى، فعالیتهاى مختلف و واحدهاى عملیاتى ممکن است ناهماهنگ باشد. ساختار سازمانى شرکت باید بر هماهنگى فعالیتهاى مختلف براى دستیابى به اهداف کلى شرکت تمرکز کند.
پنج عملکرد براى مدیریت در برابر چالش هاى زنجیره تامین:
بسیارى از تکنولوژىها و ابزارها در بهبود راهکارهاى زنجیره تامین مورد استفاده قرار مىگیرد. دامنه پیادهسازى تکنولوژى، راههاى جدیدى را براى تغییر ساختار سازمانى از تکنولوژى سختافزار به تکنولوژى نرمافزار و اطلاعات براى سازماندهى مىگذارد. براى رسیدن به کارایى و اثربخشى در مدیریت زنجیره تامین پنج عملکرد را براى مدیریت تفکیک کردهایم که این پنج وظیفه تا اندازهاى عاملى براى سازماندهى است.مهارت و اثربخشى مدیریت زنجیره تامین به صلاحیت و درستى این پنج عملکرد وابسته خواهد بود.
عملکرد اول : ساختار شرکاى زنجیره تامین:
طراحى زنجیره تامین بر اساس کارایى که بر روى عوامل استراتژیک و با توجه و نیازمندىهاى مشترى براى طراحى زنجیره تامین است، پایهریزى شده است، به طورىکه محدوده محصولات موجود، سرویسها، محصولات جدید یا بخش مشتریان را پوشش مىدهد. بر پایه آگاهى از محصول نهایى در زنجیره تامین پایهریزى مىشود. این به این مفهوم است که در دوره طولانى، کیفیت محصولات براى ادامه رقابت، باید توسعه و بهبود بیابد. همچنین یکپارچگى زنجیره تامین، میزان رقابتپذیرى سازمان را تعیین خواهدکرد .
عملکرد دوم : پیاده سازى ارتباطات مشارکتى:
این بخش به انواع مشارکتهاى ضرورى براى شرکت اشاره مىکند. این عملکرد ارتباطات زنجیره تامین را به مشارکت با عوامل خارج از شرکت گسترش مىدهد. هر تغییرى در زنجیره تامین باید به اطلاع شرکا برسد و در کل زنجیره پیاده شود.
در این قسمت عملیات پشتیبان فرآیندهاى زنجیره تامین بیان مى شوند.
• سازماندهى تغییرات و نقش عملکردها در تغییرات زنجیره تامین
• فرآیند مشارکتى براى طراحى مجدد زنجیره تامین
• اجراى ارزیابى ها و نقش آنها
• جایگاه عملکرد مدیریت زنجیره تامین درون شرکت
عملکرد سوم: طراحى زنجیره تامین براى سود دهى استراتژیک:
مدیریت زنجیره تامین، مشارکت موثر عوامل خارج از شرکت را ایجاب مىکند. اما ارتباط هر شرکت با شرکتهاى خارج از آن بسیار مشکلزا است. در مورد شرکاءدقت به موارد زیر ضرورى است:
• مرکز رقابت: هدف مدیریت زنجیره تامین و انتخاب شرکا چه تاثیرى بر اهداف رقابتى دارد؟
• انگیزه شرکا
• ساختار شرکا
عملکرد چهارم : اطلاعات مدیریت زنجیره تامین:
نقش سیستمهاى اطلاعاتى را در اصلاح زنجیره تامین نباید نادیده گرفت. این بخش نقش تکنولوژى را در اصلاح زنجیره تامین نشان مى دهد. تغییرات سیستمى باید تغییرات اصلاح فرآیندها و استراتژى شرکت را تحت الشعاع قرار دهد.
• عناصر سیستم زنجیره تامین
• نوآورى تکنولوژیکى
• استفاده از وابسته هاى نرم افزارى
• مشکلات موجود در مراحل پیاده سازى
عملکرد پنجم : کاهش هزینه زنجیره تامین:
شاخص اصلى بهبودى زنجیره تامین، کاهش هزینه است. این کوششها براى استراتژىها و سیاستهاى کارایى انجام مى شود. پنج دلیل اصلى هزینه زایى عبارتاند از:
• عدم وضوح فرآیند زنجیره تامین
• تغییرات رویه هاى داخلى و خارجى شرکت
• ضعف موجود در طراحى تولید
• وجود اطلاعات ناقص براى تصمیم گیرى
• ضعف حلقه هاى زنجیره در ارتباط میان شرکا زنجیره تامین
طرح کلى یک زنجیره تامین :
به طور کلى زنجیرهتامین، زنجیرهاى است که همه فعالیتهاى مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالاى نهایى به مصرف کننده را شامل مىشود. در ارتباط با جریان کالا دو جریان دیگر که یکى جریان اطلاعات و دیگرى جریان منابع مالى و اعتبارات است نیز حضور دارد.
محققان و نویسندگان مختلف ، نگرشها و تعاریف متفاوتى را از زنجیره تامین ارایه کرده اند. برخى زنجیره تامین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند، که چنین نگرشى تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد. گروه دیگرى به زنجیره تامین دید وسیعترى داده و آن را شامل تمام سرچشمههاى تامین (پایگاههاى تامین) براى سازمان مى دانند. با این تعریف ، زنجیره تامین شامل تمام تامین کنندگان رده اول ، دوم ، سوم ... خواهد بود. چنین نگرشى به زنجیره تامین ، تنها به تحلیل شبکه تامین خواهد پرداخت . دید سوم ، نگرش زنجیره ارزش - پورتر- است که در آن زنجیره تامین شامل تمام فعالیتهاى مورد نیاز براى ارایه یک محصول یا خدمت به مشترى نهایى است. با نگرش یاد شده به زنجیره تامین ، توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشى از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه مىشود. در واقع بااین دید، زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارک ، تولید و توزیع است .
فرآیندهاى اصلى:
مدیریت زنجیره تامین داراى سه فرآیند عمده است که عبارتاند از:
1 ) مدیریت اطلاعات
2 ) مدیریت لجستیک
3 ) مدیریت روابط (RELATIONSHIP MANAGEMENT) .
مدیریت اطلاعات : امروزه نقش ، اهمیت و جایگاه اطلاعات براى همگان بدیهى است . گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث مىشود تا فرآیندها موثرتر و کاراترگشته و مدیریت آنها آسانتر گردد. در بحث زنجیره تامین - همان طور که گفته شد -اهمیت موضوع هماهنگى در فعالیتها، بسیار حائز اهمیت است . این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره ، مدیریت سیستم هاى اطلاعاتى و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد. مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزایندهاى در سرعت، دقت، کیفیت و جنبههاى دیگر وجود داشته باشد. مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگى بیشتر در زنجیره خواهد شد. به طور کلى در زنجیره تامین ، مدیریت اطلاعات در بخشهاى مختلفى تاثیرگذار خواهد بود که برخى از آنهاعبارتاند از:
مدیریت لجستیک (انتقال، جابجایى، پردازش و دسترسى به اطلاعات لجستیکى براى یکپارچه سازى فرآیندهاى حمل و نقل، سفارش دهى و ساخت، تغییرات سفارش، زمانبندى تولید، برنامه هاى لجستیک و عملیات انباردارى) ; تبادل و پردازش دادهها میان شرکا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنى، سفارشات و...) : جمع آورى و پردازش اطلاعات براى تحلیل فرآیند منبع یابى و ارزیابى ، انتخاب و توسعه تامین کنندگان ; جمع آورى و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و ... براى پیش بینى روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا; ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.
چنانچه پیداست ، مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستم هاى اطلاعاتى زنجیره تامین مى تواند برروى بسیارى از تصمیمگیرىهاى داخلى بخشهاى مختلف زنجیره تامین موثر باشد که این موضوع حاکى از اهمیت بالاى این مولفه در مدیریت زنجیره تامین است .
مدیریت لجستیک : در تحلیل سیستم هاى تولیدى مانند صنعت خودرو، موضوع لجستیک بخش فیزیکى زنجیره تامین را در بر مى گیرد. این بخش که کلیه فعالیتهاى فیزیکى از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایى شامل فعالیتهاى حمل و نقل، انباردارى، زمانبندى تولید و... را شامل مى شود، بخش نسبتا بزرگى از فعالیتهاى زنجیره تامین را به خود اختصاص مى دهد. در واقع ، محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیتهاى زنجیره تامین است که روابط و اطلاعات ، ابزارهاى پشتیبان آن براى بهبود در فعالیتها هستند.
مدیریت روابط: فاکتورى که ما را به سمت فرجام بحث راهنمایى مى کند و شاید مهمترین بخش مدیریت زنجیره تامین به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مدیریت روابط در زنجیره تامین است. مدیریت روابط، تاثیر شگرفى بر همه زمینههاى زنجیره تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد. در بسیارى از موارد، سیستم هاى اطلاعاتى و تکنولوژى مورد نیاز براى فعالیتهاى مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و مى توانند دریک دوره زمانى نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند. اما بسیارى از شکستهاى آغازین در زنجیره تامین ، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایى است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع مى پیوندد. علاوه بر این ، مهمترین فاکتور براى مدیریت موفق زنجیره تامین ، ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است، به گونه اى که شرکا اعتماد متقابل به قابلیتها و عملیات یکدیگر داشته باشند. کوتاه سخن این که درتوسعه هر زنجیره تامین یکپارچه، توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان براى آنها از عناصر بحرانى و مهم براى نیل به موفقیت است.
فازهاى اصلى مدیریت زنجیره تامین:
فاز اول: طراحى مفهومى :
فاز اول نشان دهنده استراتژى ساخت است. در این فاز نحوه اداره سازمان با ایجاد یک تصویر براى آینده و ایجاد یک ساختار براى پیاده سازى تعیین مىشود. براى فرآیندهاى فاز اول یک مدل ویژه سازمان لازم است که از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است. بحث اصلى در این فاز طراحى مفهومى است که مدرکى براى تصدیق و اجراى دو فاز دیگر است. هدف از اجراى این فاز درک جزییات مربوط به هزینهها و شناخت سیستم و منافع پیادهسازى SCM است.
فاز دوم : طراحى جزییات و تست
این فاز همانطور که در شکل پایین مشاهده مىشود مى تواند همزمان با فاز اول و سوم اجرا شود. یعنى جزییات طراحى مىشود و به طور همزمان راه حلها در دنیاى واقعى تست مىشوند. در این فاز ایجاد تغییرات در ساختار سازمان و در نظر گرفتن آنها براى پیادهسازى در سیستم به منظور پشتیبانى طراحى زنجیره تامین جدید توصیه مىشود.
فاز سوم: پیاده سازى
در این فاز در ادامه فاز دوم، زمانبندى پیاده سازى دوره هاى بلندمدت عملیات و تغییرات در سیستم به منظور ایجاد تسهیلات انجام مىگردد.
فنآورى اطلاعات ومدیریت زنجیره تامین:
مدیریت زنجیره تامین بر رویکردى مشترى محور استوار است. بر این اساس، ارتباط به موقع و کامل بین همه عناصر زنجیره براى اطلاع از نیازهاى مشترى و میزان تامین نیازها از ضروریات زنجیره است. براى تسهیل جریان اطلاعات و مدیریت دقیق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها و سیستم هاى اطلاعاتى یکپارچه و شبکه هاى اکسترانت و اینترانت موردنیاز است. با به کارگیرى تجارت الکترونیک در زنجیره تامین نیز مى توان بر مبناى مدل(7 B2B و8B2E )براى توصیف عملیات خرید، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات ازطریق شبکه هاى رایانه اى و به خصوص اینترنت با تامین کنندگان بهره جست.
برمبناى مدلى دیگر از تجارت الکترونیک (E-COMMERCE) شرکتهاى همکار در یک زمینه به خصوص از طریق شبکههاى الکترونیکى نیز مى توانند به همکارى و اشتراک مساعى بپردازند. چنین همکارى اغلب بین شرکتهــاى حاضر در یک زنجیره تامین اتفاق مى افتد.
با توجه به این که بر مبناى مدلى دیگر از تجارت الکترونیک (E-COMMERCE) شرکتهاى همکار در یک زمینه به خصوص ازطریق شبکه هاى الکترونیکى نیز مى توانند به همکارى و اشتراک مساعى بپردازند. چنین همکارى اغلب بین شرکتهــاى حاضر در یک زنجیره تامین اتفاق مى افتد.
با به کارگیرى تجارت الکترونیک در زنجیره تامین نیز مى توان برمبناى مدل (7 B2B و8 (B2E براى توصیف عملیات خرید، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکه هاى رایانه اى و به خصوص اینترنت با تامین کنندگان بهره جست.
بررسى جایگاه مدیریت زنجیره تامین در پیادهسازى تجارت الکترونیک :
به طور کلى مدیریت زنجیره تامین یکى از زیرساختارهاى پیادهسازى تجارت الکترونیک است. از دید صنعتى تجارت الکترونیکى بین بنگاهها عمدتا در صنایعى رخ مىدهد که زنجیره تامین در آن جا شکل گرفته باشد. یک تولیدکننده همواره عاملى است که در وسط فرآیند فعالیت اقتصادى قرار دارد. تولید کننده خود خریدار کالا از تامین کنندگان خود و فروشنده کالایى جدید به خریداران خود است. چون فروشنده به تولیدکننده خود تامین کنندگان دارد و ضمنا خریدار کالا نیز ممکن است خود مشتریانى داشته باشد، ما با زنجیرهاى از بنگاهها روبهرو هستیم که هر کدام هم خریدار و هم فروشنده هستند. این مجموعه شبیه به زنجیر است، زیرا همه به هم وابسته هستند. با مدیریت درست زنجیره تامین همه عناصر موجود در زنجیره منتفع شده و ضمنا با ارایه کالاى مرغوب و ارزان جامعه را نیز منتفع مىکند. از همین رو یکى از مسایل مهم صنایع در کشورهاى پیش رفته «مدیریت زنجیره تامین یا (SCM)، Supply Chain Management» است. یکى از عناصر مهم مدیریت زنجیره خودکارسازى امر خرید و فروش بین اعضاى زنجیره است. این امر آن قدر مهم و حیاتى است که حتى قبل از ظهور اینترنت صنایع خودروسازى و هوافضایى که بزرگترین و پیچیدهترین زنجیرههاى تامین را دارند، خود با صرف هزینه گزاف اقدام به ایجاد شبکه کرده بودند.
در حال حاضر استاندارد EDI که امروزه با کمک سازمان جهانى استانداردها در محیط اینترنت و بر بستر استاندارد XML براى امور تجارى در حال کاربرد است، از همین شبکههاى اختصاصى به وجود آمده است. براى مدیریت زنجیره تامین پایدارى زنجیره یک عامل مهم و حیاتى است و معمولا اشکال پیچیده، کارآمد و پایدار مدیریت زنجیره تامین تنها در بنگاههاى بزرگ اقتصادى دیده مىشود. درحال حاضر در کشور ما در این زمینه کمبود جدى وجود دارد. از یک طرف تعداد بنگاههاى اقتصادى بزرگ در کشور بسیار کم است. این تعداد کم هم عمدتا ماهیتى غیرخصوصى دارند و بنابراین خود با مشکل پایدارى در مواجه با مسایل سیاسى روبهرو هستند. از طرف دیگر تعداد زنجیرههاى تامین پایدار نیز در کشور بسیار کم است. دو نمونه قابل ذکر را مىتوان صنعت خودرو و صنایع نفت کشور دانست.
موانع پیادهسازی SCM :
تحولات اخیر کشورهاى منطقه آنها را ناگزیر به به کارگیرى محصولات مدیریت زنجیره تامین در حوزه صنایع مىسازد. پیش بینى مىشود در سالهاى آتى فرصتهاى بازار محصول مناسبى براى محصول در منطقه وجود داشته باشد که فرصتهاى صادرات محصول را فراهم مىنماید. این کشورها به عنوان بازار بالقوه محصول در نظر گرفته مىشود.
به لحاظ ساختارى مهمترین مشکلى که زنجیره تامین با آن روبروست، مشکل تعدد مراکز تصمیم گیرى براى تولید، تبدیل و جریان کالاست. این امر موجب تشدید نوسانات تقاضا در طول زنجیره مى شود. هرچقدر از انتهاى زنجیره به سمت ابتداى زنجیره (اولین تامین کننده) حرکت کنید، نوسانات تقاضا تشدید مىگردد. این پدیده به اثر «شلاق چرمى» معروف است. این مسئله موجب افزایش موجودى انباشته میان اعضاى زنجیره مىگردد که در نهایت باعث بالارفتن هزینه و قیمت نهایى کالا شده و قدرت رقابت زنجیره کاهش خواهدیافت.
فناورى اطلاعات ازطریق تسهیل و تسریع تبادل اطلاعات سازمان و تامین کنندگان را قادر به آگاهى و تامین به موقع احتیاجات یکدیگر مى کنــد و این فلسفه تولید به هنگام را قوت مىبخشد.
در سالهاى آتى با رشد صنعت نرمافزار پیشبینى مىشود که محصول در صنایع مونتاژ قطعات الکترونیکى نیز نفوذ داشته باشد. پیشبینى مىشود با رواج به کارگیرى فنآورى اطلاعات در صنایع و آمادهسازى زیرساختارها و بستر پیادهسازى سیستمهاى مدیریت زنجیره تامین حجم تقاضا به طور فزایندهاى افزایش یابد.
بررسى تکنولوژى تولید و برآورد نحوه تامین دانش فنى مورد نیاز :
مدیریت زنجیره تامین بر رویکردى مشترى محور استوار است. لذا ارتباط به موقع و کامل بین همه عناصر زنجیره براى اطلاع از نیازهاى مشترى و میزان تامین نیازها از ضروریات زنجیره است. براى تسهیل جریان اطلاعات و مدیریت دقیق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها و سیستمهاى اطلاعاتى یکپارچه و شبکه هاى اکسترانت و اینترانت موردنیاز است.
تولید محصول در داخل یا ارایه محصول از طریق مشارکت با تولیدکنندگان محصول در دنیا امکانپذیر است. که در در صورت تولید داخل منجر به توسعه صنعت نرمافزار در شرکت خواهد شد و در صورتى که محصول توسط با سرمایهگذارى مشترک با شرکت خارجى امکان به کارگیرى نیروى متخصص در زمینه بازاریابى و خدمات پشتیبانى نصب و راهاندازى محصول و خدمات پس از فروش را خواهد داشت.
ساختار شبکة تأمین :
شبکة تأمین دارای «شاخهها» و «ریشهها» زیادی است و اینکه چه تعداد از این شاخهها و ریشهها باید مدیریت شود بسته به سطح مشارکت و همکاری در شبکه و همچنین میزان ارتباط تخصیص داده شده در شبکه است؛ یعنی، بعضی از ارتباطات درشبکة تأمین نیاز به هماهنگی شدید و ارتباط زیاد ندارند، چون سطح همکاری روی میزان کنترل و مدیریت ارتباطات اثر میگذارد.
شاخهها و ریشههای شبکة تأمین بنای ایجاد ساختار شبکة تأمین هستند. ساختار شبکة تأمین از سه قسمت زیر تشکیل میشود:
الف: اعضای شبکه
ب: ابعاد ساختاری شبکه (ساختار افقی و عمودی)
ج: ارتباطات و اطلاعات درون شبکه
الف: اعضای شبکه:
مهمترین مبحث در مورد اعضا آن است که اهمیت و بحرانی بودن هر عضو در رسیدن به اهداف مشخص شود تا در شبکه میزان ارتباط، مشارکت و همکاری تجاری با آن مشخص گردد. منظور از اعضای شبکة تأمین، تمام سازمانها و واحدهایی است که در زمینههای عملیاتی و مدیریتی موجب افزایش ارزش افزوده در فرایند تجاری شبکه میشوند و در طراحی، ارائه محصول وستاده برای بازار و مشتری در این شبکه فعالیت میکنند.
تأمین کنندگان قطعات و مواد به عنوان اعضای تأمین کننده در شبکه نقش به سزایی در انجام عملیات شبکه دارند و بحث اصلی در مورد اعضا، دقت در انتخاب آنها از بین داوطلبان بالقوه با در نظر گرفتن کلیة معیارها و شاخصهاست. پس از انتخاب اعضا، آنها ردهبندی میشوند. این ردهبندی به صورت عمودی انجام میشود، یعنی ردهها از تأمینکنندگان عمده به تأمین کنندگان جزء تقسیم میشوند، چنانچه هر رده نیز خود دارای ردههای زیر شاخه به عنوان ردههای دوم و سوم است. در ادامه، در این زمینه بیشتر بحث خواهد شد
ابعادساختاری شبکه(ساختارافقی وعمودی) :
شبکة تأمین دارای سه بعد ساختاری است:
1- بعد افقی ساختار
2- بعد عمودی ساختار
3- بعد موقعیت افقی ساختار
بعد افقی ساختار:
بعد افقی ساختار شبکة تأمین به تعداد شاخههای افقی ساختار شبکه اشاره دارد که مانند حیطه نظارت در ساختار سازمانی میتواند وسیع و یاکوچک باشد. برای یک شرکت خودروسازی میتوان شاخههای قطعات محرکه، مواد غیر مستقیم، قطعات بدنه، قطعات تزیین و ... در شبکه ایجاد کرد.
بعد عمودی ساختار:
بعد عمودی ساختار به تعداد عرضه کننده یا تأمین کننده در هر شاخة افقی اشاره دارد و یک شرکت میتواند دارای ساختار عمودی باریک (تعداد تأمین کنندگان کم) یا ساختار عمودی وسیعتر (تعداد تأمین کنندگان زیاد) باشد.
بعد موقعیت افقی ساختار:
این بعد به جایگاه سازمان اشاره دارد؛ یعنی، یک شرکت میتواند در شبکة تأمین نزدیک به تأمین مواد خام و قطعات باشد یا در انتهای شبکه نزدیک به بازار مصرف و مشتری.
ارتباطات و اطلاعات درون شبکه:
بسیاری از محققان این قسمت از ساختار شبکه را مهمترین قسمت آن میدانند، زیرا اگر ارتباطات به صورت صحیح و سالم در شبکه جریان نیابد سایر قسمتها نیز دچار اخلال میشوند.
پاسخگویی به نیاز مشتریان مستلزم داشتن ارتباط و اطلاعات در کل شبکه است. مدیریت یکپارچه شبکة تأمین میسر نخواهد بود مگر با ایجاد اطمینان در شبکه که اطمینان در شبکه از جریان درست، سالم و دقیق اطلاعات و ارتباطات ناشی میگردد.
به اعتقاد هندفیلد سه عامل اساسی باعث شدند که مدیران بحث اطلاعات و ارتباطات درون شبکه را مطرح و دنبال کنند. آنها عبارتند از:
1- انقلاب اطلاعات.
2- تقاضای مشتریان در جهت خرید محصولات و خدمات با کیفیت، با هزینه کمتر، تحویل مناسبتر، تکنولوژی مدرنتر و طول عمر بیشتر که در نهایت به افزایش رقابت در بین تولیدکنندگان و سازندگان منجر شد.
3- نیازبه شکل جدیدازروابط بین سازمانها.
در گذشته، روابط خریدار و فروشنده را قیمت و تاحدودی هم کیفیت کالای مورد معامله تشکیل میداد و سایر معیارها و شاخصها در روابط دیده نمی شد که خودبخود باعث کاهش تضمین ارتباط میشد. بعدها با درک اهمیت اطلاعات و ارتباطات در حفظ انسجام شبکة تأمین به این قمست اهمیت خاص داده شد. اختلاف در بین اعضای شبکة تأمین غیرقابل اجتناب است، ولی با ایجاد یک مدیریت روابط صحیح میتوان از اختلافات پیشگیری کرد. این سه عامل اصلی به عنوان ارکان شبکة تأمین عبارتند از:
1- اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در شبکة تأمین.
2- موجودی و مدیریت موجودی و جریان مواد در شبکة تأمین.
3- رابطه و مدیریت روابط در شبکة تأمین.
این سه رکن در حقیقت سه مشخصة استراتژیک یک شبکه به شمار می روند و اگر بر اساس شرایط مورد نیاز طراحی نشوند و بعد از طراحی آنچنان که باید و شاید مورد توجه، مداقه، بازبینی و کنترل پیوسته قرار نگیرند، کارایی کل شبکه را تحت تأثیر قرار داده و در صورت شدید بودن عوارض آنها حتی ممکن است منجر به نابودی آن شوند. نکتة اساسی و بسیار مهم وجود یک نظام وسیستم پویا برای تحلیل و بهبود این سه رکن است، زیرا شرایط محیطی شبکه میتواند به شدت متغیر باشد و تغییرات شدید لزوم بازنگری و ارائه راه حل های مناسب و نیز تعیین استراتژیهای آینده را ایجاب میکند. پیشبینی وضعیت آینده در شبکه بسیار مهم است زیرا کل مجموعه برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان گذشته و جدید خویش ممکن است با محیطی پر از مخاطره مبارزهای جدی داشته باشد.
در این قسمت مختصری از سه رکن ارایه شده است.
فرایندهای شبکة تأمین :
امروز خیلی ازشرکتهای بزرگ دریافتهاند که موفقیت مدیریت شبکة تأمین یکپارچه بدون وجود نگرش فرایندی به تجارت امکانپذیر نیست. شرکت 3M یکی از شرکتهای بزرگ است که به این مفهوم در عمل رسیده است و مزایای زیادی از نگرش فرایندی کسب کرده است. نگرش فرایندی به تجارت در شبکة تأمین به چندین فرایند تقسیم میگردد.
لمبرت فرایندهای ارتباطات، مدیریت خدمت، موجودی، سفارشها، تدارکات، جریان تولید و توسعه محصول را برای شبکة تأمین برشمرده است.
فرایند مدیریت ارتباطات :
برای دستیابی به موفقیت و کارایی در شبکة تأمین باید یک سیستم ارتباطی مناسب با مشتریان در شبکه طراحی، اجرا و سپس آن را مدیریت کرد (در این زمینه قبلا بحث شده است).
فرایند مدیریت خدمت :
در ایجاد یک فرایند برای ارائه خدمات به مشتریان و اعضای شبکه، مدیریت مناسب این فرایند، نقش به سزایی در موفقیت و کارایی شبکة تأمین دارد.
فرایند مدیریت موجودی :
جریان مواد، قطعات و موجودیها در شبکة تأمین به صورت موجودیهای ضروری، مورد نیاز موجودیهای متغیر و اتفاقی است که گردش این موجودیها نیاز به داشتن فرایند مدیریت تقاضاست تا کلیه واحدها را برای ارسال یا دریافت موجودیها و برنامهریزی فی مابین آنها برای مشتریان بعد و واحدهای قبل خود آماده و راهنمایی کند.
فرایند سفارش ها و نیازمندیها :
بررسی مطالعه و کنترل نیازهای واحد به یکدیگر و ایجاد یک برنامه فراگیر نیازمندیهای واحد ها در مدیریت شبکه تامین ضروری است. این فرایند با تدوین و روشهای مناسب چون MRP استاندارد و ایجاد سطوح II و III و IV در این روش (MRP) ، یک فرایند منظم از برنامهریزی سفارشها را بین واحدها مهیا میکند.
فرایند جریان تولید :
اگر فرایندهای تقاضا، سفارشها و نیازمندیها به درستی طراحی و اجرا گردند فرایند جریان تولید با اتکا به آن فرایندها , عملیات تولید محصول را برای جوابگویی به نیاز مشتری آماده میکند. فرایند جریان تولید باید یک خصوصیت اصلی داشته باشد و آن انعطاف و سرعت در جریان عملیات تولید است تا نیاز مشتریان و حلقههای مرتبط در شبکه را در اسرع وقت تأمین کند.
فرایند تدارکات :
اجرای طرحهای تجاری با داشتن یک فرایند تدارکت مناسب قابلیت دستیابی را خواهند داشت. در یک فرایند باید تأمین کنندگان بنا به نوع کالا و خدمتی که ارائه می کنند، دستهبندی شوند تا چگونگی تهیه و تدارکات اقلام و مواد آنها برای تولید در یک فرایند طراحی گردد زیرا اگر نیاز به توسعة محصول باشد، تأمیین کنندگان قطعات و مواد آن محصول نیز خود به خود در توسعه قرار میگیرند.
فرایند توسعه محصول وخرید :
این فرایند برای توسعه، بنا به نیاز مشتری ونیز در توسعه خرید از طریق توسعة تأمین کنندگان طراحی می شود. توسعة محصول و تأمینکنندگان در یک فرایند قرار میگیرد، زیرا اگر نیاز به توسعة محصول باشد، تأمینکنندگان مواد و قطعات آن محصول هم توسعه مییابند.
فرایند بازگشت :
ایجاد کانالهایی جهت بازگشت و اصلاح بعضی از فرایندها برای استفاده از فرصتهای جدید بازار رقابتی در شبکة تأمین موجب بهرهوری در SCM است، میتوان این فرایند را فرایند اصلاح یا بازخور نامید. فرایند اصلاح مانند فرایندهای اصلاحی استانداردهای ISO هر عدم تطابقی را در فرایندهای موجود شبکة تأمین کشف و اصلاح میکند.
با طراحی مناسب واجرای کامل فرایندهای پیشگفتة واحدهای مختلف (حلقهها) در شبکة تأمین به صورت نزدیکتر و ارتباطی بهتر فعالیت خواهند کرد و با افزایش ارتباطات نزدیکتر زمینههای همکاری تجاری شکل گرفته و شبکة تأمین یکپارچه ایجاد خواهد شد.
شبکة تأمین یکپارچه چیست :
یکی از عوامل موفقیتهای شبکة تأمین وجود روابط مناسب در شبکه است و یا ایجاد روابط خوب شبکه میتواند سریعتر و قابل انعطافتر به نیازهای مشتریان پاسخ دهد. برای سفارشهای اضطراری و خاص نیز تولیدکننده در صورتی موفق است که تأمین کننده به نحو مطلوب او را حمایت و پشتیبانی کند. عدم وجود روابط خوب و حمایتی حیات شبکه را تهدید خواهد کرد. در بحث روابط بین تولید کننده و تأمین کننده سه حالت (در روابط) وجود خواهد داشت:
1- روابط به طرز مناسب تعریف شدهاند.
2- روابط ناقص بوده باید کامل گردند.
3- روابط مناسب وجود ندارد.
در مورد شمارة یک حیات، ابقا و توسعه روابط برای کسب موفقیتهای جدید مورد نظر است و در مورد دوم، حیات شبکه و در مورد سوم خطر شکست عملیات تأمین، ذهن تحلیلگران را مشغول می کند. نکتة دیگر آنکه با وجود روابط بهتر چگونه میتوان این روابط را حفظ و نگهداری کرد و استحکام بخشید.
زمانی که روابط منسجم و خوب در شبکه وجود دارد، شبکة تأمین یکپارچه (از دیدگاه روابط) به وجود میآید. روابط در شبکة تأمین به دو شکل به وجود میآید، شکل اول روابط عمودی در ساختار شبکة تأمین که همکاری تجاری است و شکل دوم روابط افقی در سطح شبکه که با عنوان اتحاد مطرح میگردد.
در ادامه، دو مفهوم فوق مطرح و شرح داده میشود.
پیوستگی و همکاری تجاری در شبکة تامین زمانی بوجود می آید که شرکا از روی تمایل امور تجاری خویش را برای کاهش دوبارکاریها و اسراف در جهت بهبود عملکرد خود اصلاح نمایند. مثالهایی از پیوستگی عبارتند از: سهم بندی اطلاعات با اطمینان خاطر ، سرمایه گذاری مشترکدر پروژه های دو طرفه و ....
ایجاد یکپارچگی در شبکة تأمین با انجام مراحل منظم امکان پذیر است. این مراحل عبارتند از :
مرحلة 1 : شناسایی و ارزیابی تأمینکنندگان وآغاز تصفیه این تامینکنندگان به گونهای که در انتها تعداد کمی از آنها برای انجام قرار داد باقی خواهند ماند که ممکن است علاقمند ارتباط در سطح بالاتر باشند.
مرحلة 2: در این مرحله پس از دورههای ارتباط، ارزیابی عملکرد در این دورهها تصمیم برای تشکیل پیوستگی و رابطة قویتر گرفته میشود و ملاحظات استراتژیکی وعملیاتی در انتخاب همکار، تعیین میشوند.
مرحلة 3: این مرحله بر انتخاب نهایی همکار و تثبیت همکاری متمرکز میگردد و مدیران شروع به تعیین ملاحظات استراتژیک و عملیاتی در خصوص آرایش جدید میکنند. در این مرحله جلسات بین طرفین به صورت وسیع تشکیل می گردد.
مرحلة 4 : پیاده سازی، استمرار در همکاری و پیوستگی را شامل می گردد و این عمل از وظایف اصلی فرایند بازگشت یا بازخورد است که با ایجاد بازخوردهای مناسب عدم انطباقها کشف اصلاح می گردند . مراحل چهارگانة فوق در ایجاد پیوستگی و به عبارتی تشکیل همکاری تجاری در شبکة تأمین و با تغییراتی اندک به عنوان مدل ایجاد همکاری در ادامه ارائه می شوند.
تجهیزات کلیدی مدیریت زنجیره تأمین:
ما مدیریت زنجیره تأمین را به 12 منطقه تقسیم کردهایم؛ این 12 منطقه از بررسی مقالات تحقیقی بر روی زنجیرهی تأمین بدست آمده است. هر منطقه یک موضوع زنجیرهی تأمین پیش روی شرکت را نشان میدهد.
دستهبندی دوازدهگانه عبارتند از :
موقعیت مکانی – حمل و نقل و لجستیک – موجودی و پیشبینی – بازاریابی- مدیریت منابع و تأمین کنندهها – محیطهای واسط الکترونیکی واطلاعاتی- طراحی تولید جدید و مصرفی آن – پشتیبانی و خدمات پس از فروش – تدارکات بازگشت پذیری به محیط زیست - قراردادهای استراتژیک و تأمین کالا از منابع خارجی– اندازهگیریها و ارزیابیها– مباحث جهانی .
موقعیت مکانی (Location) :
موقعیت مکانی به جنبههای کمی و کیفی از امکانات مکانی بستگی دارد این شامل مدلهای مکانیابی تجهیزات، سیستمهای اطلاعات جغرافیایی GIS - عوارض و مالیاتهای مختلف کشورها و هزینههای حمل و نقل میباشد.
مباحثی مانند اقتصادی بودن یا غیر اقتصادی بودن اهداف در این طبقه بررسی میشود.
ساختار فیزیکی زنجیره تأمین در این طبقه تنظیم میشود.
میتوان از مدلهای باینری، صفحه گستردهی ساده و آنالیزهای کیفی در این قسمت استفاده کرد.
حمل و نقل و لجستیک:
شامل تمامی مباحث وابسته به مقدار کالا از طریق زنجیره تأمین، حمل و نقل فراگیر، انبارداری و به کارگیری مواد میشود.
در این قسمت برنامهریزی خطی (مانند مسئلهی سفر) و مدلهای بهینهسازی (مسیریابی و حمل و نقل) بکار میروند.
موجودی و پیشبینی:
شامل موجودیهای قدیمی و مدلهای پیشبینی میباشد. در زمانیکه مسائل و مشکلات زنجیره تأمین هجوم میآورند، یکی از راحتترین راهها برای حل مشکلات، شناسایی و کاهش هزینههای موجودی کالا میباشد . مدلهای سادهای میتوانند پتانسیل هزینههای ذخیره شده موجودی کالا را شناسایی کنند.
چند سال پیش تئوری پلکانی موجودی کالا مطرح شد، اما این مدل برای یک تصمیم گیرنده کاربرد دارد در صورتی که زنجیره تأمین با مسائل شرکتهای چندگانه و تصمیمگیرنده کاربرد دارد در صورتی که زنجیره تأمین با مسائل شرکتهای چندگانه و تصمیمگیرندههای متفاوت سروکار دارد.
بنابراین نگرش پلکانی به این صورت تغییر یافت که ما میتوانیم سیستم پلکانی را به مجموعهای از مراحل تجزیه کنیم تا کنترل متمرکز و قابلیت دسترسی به اطلاعات جهانی آسان باشد و سیاستهای سفارش بهینه شوند.
بازاریابی:
شامل تفکرات پایهای بررسی ساختار زنجیره تأمین میباشد و رابطهی تجارت با مشتریان پائین دست را نمایش میدهد.در این قسمت باید به اثر شلاق گاوی توجه داشت نظریهی شلاق گاوی بیان میکند که قابلیت تغییردر بالا رفتن زنجیره تأمین از مصرف کننده به مغازه خوار و بار فروشی،به مرکز توزیع، به انبار مرکزی و به کارخانه افزایش مییابد. به عبارت دیگر سفارش مشتری از زمانی که توسط خود او صادر میشود تا زمانیکه به کارخانه میرسد دستخوش تغییر میشود، این تغییرات یا از نظر نوع سفارش و یا مقدار سفارش است.
امروزه تعداد سفارشاتی که مستقیماً به کارخانه میرسد و سفارشات اینترنتی گسترش یافته و این موضوع اطلاعات قابل دسترسی برای اجزای زنجیره تأمین و نیز سرعت دستیابی اطلاعات را افزایش داده که خود موجب کاهش اثر شلاق گاوی و افزایش خدمات به مشتری میشود .
روش VMI :
در یک مشارکت از نوع VMI ، تأمین کننده (معمولاً سازنده و گاهی اوقات هم یک خرده فروش یا توزیع کننده) تصمیمات اصلی موجودی کالا را برای سازمان میگیرد، بدین معنی که تأمین کننده سطح موجودی کالای خریدار را کنترل میکند؛ و تصمیمات دورهای برای تأمین مجدد را میگیرد که این تصمیمات مربوط به کمیت سفارش، حمل و نقل و زمانبدی میشود.
طبقه بندی موقعیت :
موقعیت، امکانات متعلق به یک شرکت را نشان میدهد. این طبقهبندی، تأمینکنندگان شرکت را برای ارائهی خدمات یاری میکند. برخی شرکتها برای جلب توجه تأمین کنندگان، خصوصیات و امکانات خود را روی شبکه اینترنت قرار دادهاند.
امروزه تعیین تعدادی از تأمین کنندگان و بهترین راه برای پیوند با تأمینکنندگان بهیک موضوع مهم در زنجیره تأمین تبدیل شده است.
طراحی محصول و معرفی تولیدات جدید:
با افزایش تقاضاهای زنجیره تأمین از محصولات گوناگون نیاز به طراحی محصول جدید احساس میشود و سپس معرفی درست و دقیق و به موقع محصول جدید میتواند نقش مؤثری به دست آوردن بازار داشته باشد. معمولا محصول جدید در ابتدا بطور انبوه تولید نمیشود بلکه بصورت آزمایش ومقطعی وارد بازار ملی شود و پس از آنکه مورد استفاده قرار گرفت و نتایج جمعآوری شد، محصول پس از رفع نقص به تولید انبوه میرسد.
پشتیبانی و خدمات پس از فروش:
بسیاری از شرکتها شهرت خود را بر مبنای توانایی در این حیطه بدست آوردهاند یکی از موضوعاتی که در این حیطه جای بحث دارد بازیافت محصول میباشد؛ بشر امروزه به فکر ساخت محصولاتی است که پس از پایان عمر مفیدشان بتوان آنها را تبدیل به مواد دیگر کرد یا اینکه تجزیه کرد تا آلودگی برای محیط زیست ایجاد نشود.
خدمات پس
تاسیس و راه اندازی فروشگاه زنجیره ای
تعدادصفحات 31
فرمت word
مقاله انگلیسی + ترجمه
عنوان لاتین :
DEMAND & SUPPLY CHAIN MANAGEMENT: ALOGISTICAL CHALLENGE
عنوان ترجمه مقاله :
تقاضا و مدیریت زنجیره تامین و چالش لجستیکی
تعداد صفحات ترجمه :20 صفحه
با فرمت قابل ویرایش word
تکه های از متن ترجمه شده :
مقدمه :
مصرف کنندگان ومشتریان صنعتی خود تقاضای فرآورده های زیاد وخدمات بیشتر را دارند. این صنعت خود مستلزم پیشرفت وتوسعه هایی در میزان فراورده ها می باشد . مصرف کننده خود تقاضای کالای جدید می کند و درصدد یافتن کیفیتهایی را در مدت زمان کوتاه می باشد . این نوع پیشرفت ها در (BTC) و BTB خود از طریق مثال های متفاوتی قابل بیان می باشد .
در سال های اخیر افراد تأمین کننده خود در برآورد کردن نیازهای مشتریان از طریق یک روش مفید بسیار موفق بوده اند .با توجه به نیروی خلاق می توان گفت که تفاوت هایی بین انواع صنایع وجود داشته که خود توانایی برطرف کردن نیازها ی مشتریان را خواهد داشت .در ضمن برای شرکت ها حالت انعطاف فردی خود به حدی رسیده است که اشباع می باشد. تلاش های زیادی با توجه به هزینه های بالا برای برطرف کردن نیازهای مشتریان نیازی می باشد .
افزایش عرضه وتقاضا وCM خود از طریق درک کلی ترکیبات شرکت هایی که توانایی برآورده کردن نیازهای مشتریان به صورت مفید دارند بیان شده و اشتراک وهمکاری بین افراد تأمین کننده ، تولید کننده و افراد واسطه خود باعث افزایش تعداد مشتریان از طریق کاهش زمان و افزایش میزان هزینه ها می شود .
مشتریان شرکت های رقیب خود در صدد ایجاد همکاری با یکدیگر به صورت زنجیره ای یا شبکه ای می باشند .برای برخی از شرکت ها یک چنین روش همکاری در واقع در حال ادامه می باشد . شرکت های دیگر خود عقیده دارند که DSCM یک وضعیت خیلی خوبی ربای بیان انواع جدید روش هایی بود که از طریق آنها می توان تمام نبایزها مشتریان را در سطوح بالای بازارهای زنجیره ای برآورده کرد