دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
فهرست مطالب:
ب) آزمون شخصیت :
روش تجزیه و تحلیل آماری داده ها:
طرح تحقیق:
پرسشنامه رضایت شغلی (شاخص توصیف شغلی(JDI):
ابزار اندازه گیری:
یافته های توصیفی مربوط به ویژگیهای شخصی آزمودنیها:
جامعه آماری،نمونه وروش نمونه گیری
نکات اصلی الگوی مزبورعبارتنداز:
تناسب شغل با شخصیت(نظریه جان هالند )
نظریه های دیگری از رضایت شغلی:
4-همکاران مساعد:
3-شرایط مناسب کاری:
2-یکسانی حقوق و مزایا:
1-کارهایی که هماورد طلب هستند:
عوامل تعیین کننده رضایت شغلی:
رضایت شغلی:
شخصیت نوع B:
شخصیت نوع B دارای ویژگیهای زیر است:
شخصیت نوع A دارای ویژگیهای زیر است:
شاخص مایرز- بریکز:
رشد شخصیت :
تغییر پذیری شخصیت:
شخصیت نوع A:
ویژگیهای شخصیتی:
تعارف شخصیت:
عوامل بوجود آورنده شخصیت:
وارثت:
موقعیت:
تعریف اصطلاحات، مفاهیم و متغیرهای تحقیق:
رضایت شغلی: تابعی است از کامروایی نیازهای شخصی فرد در موفقیت شغلی.
شخصیت : مجموع کل راههایی است که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان می دهد یا بدان وسیله روابط متقابل ایجاد می کند.
شغل: مجموعه ای از فعالیتهای مرتبط به هم که در ازای دریافت حقوق انجام می شوند.
شخصیت واقع گرا: فرد دارای این نوع شخصیت کارهایی را ترجیح می دهد که به مهارت، قدرت بدنی و هماهنگی نیاز دارند. این شخص، کم رو، بافراست، باثبات ، سازشکار ومرد عمل است.
شخصیت کاوشگر: فرد دارای این نوع شخصیت کارهایی را ترجیح می دهد که به فکرکردن، سازماندهی و درک موضوع نیاز دارد. این شخص تحلیلگر، کنجکاو ومستقل است.
شخصیت اجتماعی: کارهایی را ترجیح می دهد که بتوان به دیگران کمک کرد. این شخص صمیمی، خونگرم و دارای روحیه همکاری است، منسوب به اجتماع ، مربوط به مردم.
شخصیت سوداگر: فرد دارای این شخصیت کارهایی را ترجیح می دهد که جنبه حرف و گفتاری داشته باشند تا بتوانند با قدرت بیان خود دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. این شخص دارای اعتماد به نفس، جاه طلب ، بلند پرواز و پرانرژی و سلطه جو است.
شخصیت هنرمند: فرد دارای این نوع شخصیت کارهایی را ترجیح می دهد که مبهم و نامنظم باشند. برای انجام آنها باید دارای ابتکار عمل وخلاقیت بود. این شخص ، خیال پرداز، در هم ریخته، آرمان گرا، پر احساس و اهل حرف است. ( رابینز/ ترجمه پارسائیان و اعرابی / ص 159)
از میان تمامی مسائلی که انسانها از شروع تاریخ مدون با آن روبرو بوده اند، شاید مهمترین مسئله، معمای سرشت خود بوده است . تلاشهای بیشماری برای پاسخ به این سئوال که «ما چه نوع مخلوقاتی هستیم؟» صورت گرفته و با توجه به تنوع بی حد مفاهیمی که در طول این راه به وجود آمده است ، راههای گوناگونی نیز کشف شده ، با وجود این هنوز پاسخ قانع کننده به دست نیامده است .
تعریف شخصیت واقعاً مشکل می باشد و تعاریفی که روان شناسان از شخصیت ارائه نموده اند متفاوت می باشد.
از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمه شخصیت که برابر معادل کلیه Personality انگلیسی یا Personalite فرانسه است در حقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره خود می گذاشتند.این تعبیر تلویجا اشاره بر این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد.
درزبان عامه شخصیت به معنای دیگر به کار میرود مثلاً وقتی گفته می شود:
«کسی با شخصیت است » یعنی اینکه او دارای ویژگی است که می تواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد. یا متانت و وقار ویژه ای دارد. همین طور در نقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است که البته باز هم دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد اما در جهت منفی. همچنین کلمه شخصیت در عرف به عنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کار می رود.
همچون شخصیت سیاسی، شخصیت علمی، شخصیت هنری و از این قبیل اما روان شناسی شخصیت به مفهومی متفاوت از آنچه ذکر شد تعریف میشود مثلاً در روان شناسی هر کسی دارای شخصیت است و بنا بر این اصطلاحی به نام بی شخصیت در روان شناسی وجود ندارد. پس شخصیت چیست؟