
نقد شعر Ode on a Grecian Urn by John Keats
نوع فایل : pdf
زبان : انگلیسی
تعداد صفحات: 21
نقد شعر Ode on a Grecian Urn by John Keats
نقد شعر Ode on a Grecian Urn by John Keats
نوع فایل : pdf
زبان : انگلیسی
تعداد صفحات: 21
کتاب کامل شاهنامه فردوسی به همرااه دانستنیهای شاهنامه
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی در 2316 صفحه
دانستنیهای نام و اماکن شاهنامه
دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات
فرمت فایل: ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
حجم فایل: (در قسمت پایین صفحه درج شده )
همیشگی همیشه ها همیشه عصر چند عدد سار دور شدند از مدار حافظه کاج نیکی جسمانی درخت به جا ماند عفت اشراق روی شانه من ریخت حرف بزن، ای زن شبانه موعود! زیر همین شاخه های عاطفی باد کودکیم را به دست من بسپار در وسط این همیشه های سیاه حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ! خون مرا پر کن از ملایمت هوش نبض مرا روی زبری نفس عشق فاش کن روی زمینهای محض راه برو تا صفای باغ اساطیر در لبه فرصت تلالو انگور حرف بزن، حوری تکلم بدوی! حرف مرا در مصب دور عبارت صاف کن در همه ماسه های شور کسالت حنجره آب را رواج بده بعد دیشب شیرین پلک را روی چمنهای بی تموج ادراک پهن کن شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود، زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند. ... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید... هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید. کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»، در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود. از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند. *** شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید. کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی، کای خداوند خدا «ما بی تاب و نیایش کمرنگ از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو ما هسته پنهان تماشاییم ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم باشد که ز خاکستر ما، در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر ای نزدیک خود را در ما بفکن باشد که به هم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام، » ناگهان در نفرت بیداری به خاک افتاد، در باز شد، تنها کس از «هجوم حقیقت» بر «خاک فراگیر ناز» افتاد... بذر تمامی گلها را در حافظه رویش نظاره کرد و نزدیک انبساط، در ملتقای خدا و آیینه، آنجا که «نشان قدم ناتمام خواهد ماند»، انگاره ای افتاد بر آبهای تنهایی قصه آفرینش، رمز وارهای به بلندای بلند یک آه، در شولایی از نیلوفری باغ خدا تنها کس احساس کرد چیزی در او جاری شد، در سیلانِ این جاری ابهام با خود زمزمه کرد: این کیست؟ از کدامین سو است؟ اهل کدامین دیار و یا کدامین قبیله فرشتگان در بدر ملکوت است؟ هرجا که نه اینجا، هر سو، که نه این سو شاید اهل آن سو. آن سویی چشمانی به رنگ روح داشت و نگاهی که در زیر هرم سوزان سپیدش، تنهایی بی رنگ می شد، پیکرش سپیدِ سپید، تا نزدیکی رنگ هیچ تنها کس این سویی در «ابتد
تعداد صفحات : 9 صفحه
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :13
بخشی از متن مقاله
حماسه سرایی در شعر فردوسی
فردوسی حماسه سرای بزرگ ملی
درباره فردوسی و گرانمایگی وی در گام زدنهای بلندش در پهنه نوزایی و بازشناسی هویت ایرانی و پاسداری از زبان شیرین پارسی بسیار گفتهاند و دامنة چنین گفتاری چنان گسترده و فراخ است که هرچه به نگارش درآید، هنوز جای خالی باقیست.
۱) مدخل
درباره فردوسی و گرانمایگی وی در گام زدنهای بلندش در پهنه نوزایی و بازشناسی هویت ایرانی و پاسداری از زبان شیرین پارسی بسیار گفتهاند و دامنة چنین گفتاری چنان گسترده و فراخ است که هرچه به نگارش درآید، هنوز جای خالی باقیست؛ به یک سخن میتوان گفت: وجود فردوسی و زمان یافتن او برای به سامان رساندن نظم شاهنامه بیگمان اعجازی را مانَد که به یاری پروردگار در جهت نگهداری ایران و حفظ روحیه ایرانیان از دستبرد ضعف و زبونی به ظهور پیوسته است؛ چنان که اگر شاهنامه نبود، هیچ پدیدهای نمیتوانست جای آن را پرکند و چنین تاثیرگذار باشد. شاهنامه فردوسی به تنهایی از همه مآثر ملی بیشتر و بهتر توانسته است در زنده نگهداشتن نام و نشان ایرانی و دمیدن روح مردانگی و جوانمردی و شهامت در مردم این مرز و بوم موثر واقع گردد و یکپارچگی و استقلال کشور را تضمین نماید[1].
حملة تازیان به ایران که با کشتار و غارت و به بند کشیدن زنان و کودکان همراه بود و یک کشور توانمند و پرصلابت را در برابر یک عدهای ناآگاه از تمدن و کشورداری به شکست کشانید، پیشامدی نبود که از یاد همزمانان و آیندگان آن رویدادِ بزرگ، محو گردد و هرگز این سرافکندگی را تاب آورند؛ بهویژه آنکه رفتار ستیزهجویانة پیروزمندان عقدهناک و کینهتوز که حقارت و بندگی را بر دوش احساسات ایرانیان غیرتمند بارمیکرد، نیز چیزی نبود که واکنشهای گوناگونی را در پینداشتهباشد.
قیامهای مردانة قهرمانانی چون «ابومسلم خراسانی» و «بابک خرمدین» و «مازیار» و «مقنع» و «استادسیس» و نهضت شعوبیه و حتا حکومت «صفاریان» و «سامانیان» هر چند درخشان و نازشخیز و امیدوار کننده بود، اما ناخشنودانه هیچ یک نتوانست برای ایران و ایرانی اثری پایدار پدیدآورد و با شناساندن پیشینة این ملت باستانی به گونهای موثر و فراگیر، زمینهای را برای برون راندن سیاست مستکبرانه تازیان و غلامانِ سروری یافتة آنها فراهم آورد و در همه اعصار، دست اندازانِ به این آب و خاک را محکوم به ناکامی سازد.
شیوة دگرگون ناشدنی تازیان آن بود که به هر دیاری دست مییافتند، فرهنگ بومی آنجا را از میان برمیداشتند و زبان مردمش را به عربی برمیگرداندند، تا موجبات فراموشی گذشتة آنان را فراهم آورند، در ایران ما همچنین اندیشه ناروایی را در سر میپروراندند و کارهایی از این دست را پی میگرفتند؛ ولی در همه جا موفق شدند جز در این سرزمین اهورائی که خوشبختانه به مقصود نرسیدند.
۲) نقش فردوسی در تجدید حیات ملی
فردوسی که بر ستیغ شکوهمند ایراندوستی و ملتگرایی عقابآسا آشیانه داشت، از پیروزی تازیان و خوارمایگی شرمآوری که به ایرانیان تحمیل گشته بود، خونین دل میخورد و این نکته را تا حدی میتوان از پیام «رستم فرخزاد» به برادرش- که مطالب آن سروده این شاعر است- دریافت ؛ به این جهت در برابر چنین دلشکستگی و اندوهناکیِ ژرف، راهی بهتر از این نیافت که :
۱) با حماسه سرایی و ذکر سرگذشت پهلوانان دلیر و شهریاران جهانگیر ایران، روزگار سروری و سرافرازی و گرانمایگی را آیینهوار فراروی ایرانیان باز نهد و آنان را که در اثر ترکتازی تازیان از پیشینة پرافتخار خود ناآگاه مانده بودند، به بازیافت آن سرافرازیها فرا بخواند و به بیرون افکندن بیگانگان و نفوذ آنها برانگیزد.
۲) زبان فارسی را که کماکم میرفت تا جای خود را به زبان عربی بدهد، از دستبرد تازیان باز رهانَد و در این راه نه تنها به پاسداریش بسنده نکند، بلکه در گسترش آن از ترکیبسازی زیبا و طرح اصطلاحات و کنایات و آرایههای ادبی در سیاق سخن پارسی بکوشد و گوهرهای پربها و درخشانی را از واژههای خوشایند در دریای وزن متقارب به معرض تماشا آورد.
۳) فرهنگ دیرپای ایرانیان را که پایندان دوام و ماندگاری این ملت دیرینه سال است و پیشینگی ایرانیان را در شهرنشینی و مدنیت و آگاهی از دانشهای گوناگون نشان میدهد، به زبان شعر بازگوید و اعلام کند که نخستین ملتی که از دیرباز به معارف بشری دستیافته و در یکتاپرستی و دبیری و نجوم و پزشکی و مهندسی و گاهشماری و غیره به فرازمندی رسیدهاست، ایرانیاناند.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :15
بخشی از متن مقاله
ادبیات و سبک های شعر
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال
بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود .
زبان و ادب فارسی ، زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع ، عامل وحدت ملی و پل انتقال مواریث ارجمند فرهنگی از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده است . به همین دلیل مضامین پر شور عرفانی ، حکمی ،
فلسفی ، اخلاقی و هنری در زبان و ادب فارسی چشمگیر و چشم نواز است .
سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را «سبک شعر» می نامیم، و قدما گاهی به جای سبک «طرز» و گاه «طریقه» و گاه «شیوه» استعمال می کردند.
1 سبک خراسانی یا ترکستانی
2 سبک عراقی
3 سبک هندی
4 بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره مشروطه شده است.
سبک خراسانی که آن را سبک ترکستانی هم می گویند در واقع طنز و شیوه شاعران خراسان بوده است.
در این شیوه که از اولین دوران های شعر فارسی یعنی اوایل قرن چهارم تا اواسط قرن ششم ادامه داشت.
شاعران و استادان زیادی مانند: رودکی، فرخی، عنصری، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی و مسعود سعد سلمان ظهور کرده و شیوه خراسانی را به کمال رساندند.
سبک خراسانی دو مرحله دارد:
دوره سامانی و دوره غزنوی و سلجوقی.
در دوره سامانی، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات به خوبی مشخص است. غلبه کلمات فارسی بر واژه های عربی و توجه به توصیفات طبیعی و ساده و محسوس و عینی از ویژگیهای شعر این دوره محسوب می شود.
موضوعاتی که در شعر این دوره مطرح می شود غالباً یا مدح است و یا هجور و هزل که هر دو ملایم است و معتدل و دور از اغراق. تغزلات عاشقانه و پند و اندرز و حکمت با شیوه ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات شعر این دوره به شمار می رود.
از قالبهای مهم در این عصر می توان به قصیده و مثنوی اشاره کرد. در قصیده معمولاً موضوع مدح و هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل و داستان و حماسه بیان می شود.
قالبهای دیگری مانند رباعی و دوبیتی گه گاه در یک دوره دیده می شود و تعداد آن ها بسیار اندک است.
صنایع لفظی و معنوی در شعر این دوره اگر وجود داشته باشد خالی از تکلف و تصنع است در حدی نیست که بتوان به آنها اعتنا کرد.
استفاده از بعضی معلومات علمی و برخی آیات و احادیث نبوی و روایات تاریخی و حماسی هم در شعر این دوره وجود دارد اما همه ی این مواد چنان در کلام به کار رفته است که صفت اصلی شعر این دوره یعنی سادگی بیان همچنان برجا می ماند و از بین نمی رود.
سبک خراسانی در دوره غزنوی و اوایل سلجوقی گذشته از بعضی مختصات لفظی و خصایص دستوری که در واقع مربوط به زبان و لهجه ی منطقه خراسان قدیم می شود، با شعر دوره سامانی تفاوتهایی دارد.
از جمله این که سادگی بیان، جای خود را به استحکام و سنگینی کلام می دهد و شعر تا حدی به پختگی می رسد.
هر چند شعر فرخی با صفت سادگی همراه است، اما پختگی و استحکام کلام در آن کاملاً مشهود است. عنصری و منوچهری و بعدها ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی دور می سازند و آن را تا حدی از میان می برند.
در سبک این دوره بعضی قالب های تازه مانند ترجیع بند و ترکیب بند و نیز مسمط و قطعه به وجود می آید.
با این همه قصیده و مثنوی از قالب های معتبر این سبک است.
صنایع بدیع اعم از لفظی و معنوی و انواع تشبیهات در شعر این دوره رواج داشته است.
شاعرانی مانند عنصری، منوچهری، ناصرخسرو و سنایی از اصطلاحات فلسفی، نجوم، ریاضیات و بعضی مباحث علوم طبیعی و پزشکی در شعر خود استفاده می کند و به این ترتیب رنگی عالمانه به شعر خود می زدند.
استفاده از احادیث و آیات قرآنی و نیز اشعار عربی در میان شاعران این دوره رواج بیشتری یافت.
مثلاً منوچهری که دیوان اشعار عربی را از برداشت نمی توانست خود را از زیر نفوذ و تاثیر آن خارج سازد و ناصرخسرو و سنایی معلومات و مطالعات دینی خود را در شعر خویش می آوردند.
بیان موضوعاتی مانند مدح و هجو و تغزل و پند و حکمت در شعر این دوره ادامه یافت ولی در این میان اغراق و تا حدی اضافه گویی زیادتر شده و در واقع به نوعی تکامل یافت.
با این همه کسانی مانند ناصر خسرو، مدح اغراق آمیز را به یک سو نهادند و حکمت و دین و اخلاق را به جای آن معنای قرار دادند.
هر چند در ابتدای این سبک روح ملی و حماسی خاصه در دوره سامانی جلوه ای بارز داشت ولی در پایان آن این روحیه تضعیف شده و جای آن را روحیه ی زاهدانه کسانی مثل ناصرخسرو و اخلاق صوفیانه ی شاعرانی چون سنایی پر کرد.
به طور خلاصه می توان گفت شروع این سبک با روحیه حماسی و پایان آن با روحیه صوفیانه.
سبک عراقی :
سبک عراقی با ظهور سلجوقیان در خراسان و اتابکان در عراق و آذربایجان به وجود آمد و به تدریج شعر "دری" که مرکز اصلی آن در خراسان و ماوراءالنهر است، به عراق و آذربایجان راه یافت.
از طرفی در این دوران بر اثر سیاست سلجوقیان، مدارس مختلف دینی تأسیس شد و معارف اسلامی مانند تفسیر و منطق و حکمت و علوم بلاغی و ادبیات عرب در این مدارس تدریس می شد و ترویج علوم و معارف اسلامی باعث شد که شاعران و ادیبان نیز با علوم رایج زمان آشنا شوند.
در این دوره علوم مدرسه ای در شعر تأثیر فراوان گذارد تا آنجا که فرا گرفتن علوم از لوازم شاعری شد و مایه تفاخر و مباهات شاعران.
رواج شعر دری در عراق و آذربایجان و تاثیر علوم اسلامی و ادبیات عرب در آن سبب شد که در شعر فارسی تحولی اساسی به وجود آید.
این تحول هر چند در شعر شاعران آذربایجان و عراق مشهودتر است اما می توان آن را قبل از همه در شعر"انوری"و "ظهیر فاریابی" مشاهده کرد.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***