فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
فهرست مطالب
حفظ کردن و به خاطر سپردن و یادآوری مجدد آموخته ها یکی از مهارتهای دانش آموزان است تا حدی که آن را معیاری برای سنجش میزان معلومات و بهره هوشی دانش آموز می دانند به طوری که به هر میزان حجم آموخته ها یا بهتر بگوییم محفوظات بالاتر و سرعت یادآوری آنها کمتر باشد، دانش آموز از معلومات بیشتر و بهره هوشی بالاتری برخوردار است اما آیا می پذیریم که بسیاری از این معلومات تنها محفوظات طوطی واری است که پس از مصرف به سرعت از ذهن گریخته و برای یادآوری مجدد آنها نیاز به مطالعه مجددشان است چرا که بی تردید اصول صحیحی برای آموزش آنها و در نتیجه به ذهن سپردن شان وجود نداشته است. بررسی دو شیوه آموزشی «حافظه محور» و «خلاق» و اثرات آموزش حافظه محور در دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی بحثی است که به آن می پردازیم. پرسش این بررسی از آنجایی آغاز شد که پژوهشگران به بررسی تاثیر حفظ کردن و آموزش هایی از این دست بر روی کودکان کند (دیرفهم) پرداختند و این پرسش برای آنها مطرح شد که موفقیت تحصیلی و اصلاح نواقص آموزشی کودکان کند با حفظ کردن و آموزش به شیوه «حافظه محور» چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت؟ پژوهشگران پس از بررسی بر روی این گروه از کودکان، آموزش های خود را متوجه کودکان عادی کردند و به مقایسه و بررسی دو شیوه آموزشی «حافظه محور» و «خلاق» در کودکان یا بهتر بگوییم دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی پرداختند. پژوهش های اولیه بر روی دانش آموزان کند نشان دادآموزش بر مبنای حفظ کردن آموزه ها تاثیر بسیار اندکی بر روند آموزشی این قبیل کودکان دارد تا حدی که در بعضی موارد منجر به ترک تحصیل آنها می شود. شاید بتوان تنها تاثیر شیوه آموزشی حافظه محور در کودکان کند را همگام شدن مقطعی این کودکان با کودکان تیزهوش و حتی عادی دانست که این تاثیر نیز بی تردید مقطعی و بسیار گذراست.
مقاله:تاثیر شیوه های آموزشی بر دانش آموزان