دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 255 صفحه
مقدمه
زبان فارسی با تاریخ و فرهنگ و تمدن ما پیوندی دیرینه و ناگسستنی دارد، بهطوری که امروزه یکی از مهمترین ارکان هویت ملی ما ایرانیان بهحساب میآید. بههمین دلیل، پاسداشت و تقویت زبان فارسی، ارج نهادن به این میراث ارزشمند فرهنگی و استحکام بخشیدن به بنیان هویت ملی ما تلقی میشود. علاوه بر این، زبان فارسی زبان رسمی کشور ما و زبان آموزش و ارتباطات فکری و علمی ماست و بخش مهمی از تفکر ما در چارچوب قواعد این زبان شکل میگیرد. بههمین علت، کیفیت ارتباطات فکری و رشد علمی و فنی ما کاملاً وابسته به کیفیت زبان ما یعنی زبان فارسی است.
پیچیدگی زبان انسان، زبانشناسان را بر آن داشته است تا برای مطالعة بهتر و راحتتر زبان، آن را به سه سطح آوایی، دستوری و معنایی تقسیم کنند و مطالعة هر یک را به شاخهای از دانش زبانشناسی واگذار نمایند.
مطالعة سطح آوایی زبان بر عهدة شاخة «واجشناسی» است. در واجشناسی چگونگی شکلگیری نظام آوایی زبان و قوانین و قواعد حاکم بر آن مطالعه میشود. قواعد حاکم بر ترکیب واجها و تشکیل هجاها، چگونگی ترکیب هجاها و تشکیل تکواژها و چگونگی تلفظ واژهها از مهمترین مباحث حوزة واجشناسی هستند. تلفظ واژهها از دیرباز مورد توجه ادبا و زبانشناسان و البته محل نزاع آنان بوده است. واحدهای زبرزنجیری گفتار نیز در زبان اهمیت بسیار دارند. منظور از واحدهای زبرزنجیری گفتار، واحدهایی چون «تکیه»، «درنگ» و «آهنگ» است که در زنجیرة نوشتار قرار نمیگیرند؛ یعنی با خط و نوشتار نمیتوان آنها را نشان داد. به کارگیری واحدهای زبرزنجیری گفتار در زبان تفاوت معنایی ایجاد میکند و با سطح معنایی زبان و دانش معنیشناسی ارتباط مییابد.
مطالعة سطح دستوری زبان در دو حوزة صرف (ساخت واژه) و نحو صورت میگیرد. صرف، ساختمان کلمه و نحو، ساختمان جمله را بررسی میکند. مطالعة سطح معنایی زبان بر عهدة دانش معنیشناسی است. در معنیشناسی، روابط معنایی واحدهای زبانی و نیز معنای دقیق واحدهای زبانی ـاز تکواژ تا جملة مستقلـ بررسی میشود. از گذشتههای دور، دانشمندان بلاغت و ادبای ایرانی و اسلامی، گزارههای کلامی را به دو بخش خبری و انشایی تقسیم میکردند و برای هر یک اغراض ثانویهای قائل بودند؛ مثلاً از جمله اغراض ثانویة خبر، بشارت، تهدید، تشویق، تنبیه، تحقیر و... است. در این که از یک گزارة خبری معانی دیگری غیر از معنی اصلی برداشت شود، عوامل گوناگونی مانند مخاطب، حرکات سر و دست گوینده، بافت، متن، موقعیت و عوامل دیگر نقش دارند. امروزه بررسی این معانی ثانویه، موضوع یکی از زیرشاخههای معنیشناسی به نام کاربردشناسی[1] زبان است که با مکاتب فلسفی نظیر فلسفة تحلیلی و فلسفة زبان نیز ارتباط مییابد. برای دستیافتن به مبانی نظری گستردة این بحث، اجرای طرحهای پژوهشی مستقلی لازم است. از آنجا که هر زبانی، نظام و دستگاه معنایی خاص خود را دارد، روشهای بررسی سایر زبآنها از این نظر چندان برای زبان فارسی ثمربخش نیست و تنها برخی مبانی نظری آنان قابل استفاده است. متأسفانه تاکنون در این زمینه کار پژوهشی درخور توجهی در مورد زبان فارسی صورت نگرفته است. با این همه، مطالعة این سطح از زبان نیز از حوزة بحث این پژوهش خارج است.
در پژوهش حاضر، به الگوهای غیرمعیار در زبان مطبوعات پرداخته شده است. دربارة اشکالات و ایرادات زبانی در مطبوعات، تا کنون بسیاری از متخصصان اظهار نظر کردهاند. منتقدان معمولاً همراه با انتقادهای خود، مثالهایی از اشتباهات نگارشی، دستوری، رسمالخطی و... آورده و با استناد به این مثالها، انتقادات خود را وارد دانستهاند.
بسیاری از این انتقادها ـکه در جای خود درست هستندـ با ملاحظات تجویزی همراهند؛ یعنی منتقد برای اشکالات دستوری، نگارشی و رسمالخطی، الگوی زبانی جانشینی پیشنهاد میکند. مثلاً پیشنهاد میکند به جای استفاده از «توسط» و «به کاربردن فعل مجهول»، از «فعل معلوم» و «ساختار جملة معلوم» استفاده شود:
خبرگزاری فرانسه گزارش داد عدهای از تظاهرکنندگان توسط پلیس مجروح شدند. (نادرست)
خبرگزاری فرانسه گزارش داد پلیس عدهای از تظاهرکنندگان را مجروح کرد. (درست)
همچنین این انتقادها مبتنی بر استقرای ناقص است و منتقد از بسامد الگوهای زبانی به کار رفته در زبان مطبوعات آگاهی کاملی ندارد. به عبارت دیگر، پیشنهادهای تجویزی منتقدان بر پایة توصیف دقیق الگوهای زبانی بنا نشده است.
زبان مطبوعات (بهویژه در بخشهای رسمیتر) یکی از مصداقهای زبان معیار[2] است. انتظار میرود چنین زبانی خالی از ایراد و اشکال باشد. نخستین گام در راه رفع ایرادهای احتمالی زبان مطبوعات و به کار بستن تجویزات زبانشناختی، توصیف دقیق زبانی است که در بخشهای مختلف مطبوعات به کار میرود. داشتن شناخت و توصیف دقیق اشکالات زبان مطبوعات، مقدمة هر گونه تلاش برای ارائة نظرات تجویزی و در نهایت حل مسائل و مشکلات زبانی این رسانه است. ابتدا باید به طور دقیق، علمی و مستند به توصیف دقیق اشکالات زبان مطبوعات پرداخت و آنها را طبقهبندی و تحلیل کرد و آن گاه الگوها و ساختارهای معیار را تجویز کرد. چنین توصیفی، مواد خام بسیاری نیز برای اجرای تحقیقات دیگر فراهم میسازد.
پژوهش حاضر برای آنکه راه اجرای پژوهشهای بعدی در این حوزه را هموار کند، به معرفی بنیادین مباحث نظری برای تحلیل زبان مطبوعات پرداخته است. بنابراین، این تحقیق پشتوانة نظری کامل و ارزشمندی را برای هرگونه تحلیلی در عرصة زبان مطبوعات، فراهم میآورد. با استفاده از مباحث نظری این پژوهش، در فصلی جداگانه تعداد مشخصی از جملههای بخشهای مختلف مطبوعات از نظر اشکالات ویرایشی در حوزه های فنی، زبانی و بلاغی بررسی شدهاند و ضمن اشاره به مهمترین اشکالات آنها سعی شده است صورتهای جایگزین و متناسب با زبان معیار فارسی پیشنهاد شود.