فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق جنسیت و نابرابری جنسیتی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق جنسیت و نابرابری جنسیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق جنسیت و نابرابری جنسیتی


دانلود تحقیق جنسیت و نابرابری جنسیتی

 

تعداد صفحات : 22 صفحه          -

قالب بندی :  word         

 

 

 

 جنسیت و نابرابری جنسیتی

یکی از مشخصه های جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، سهم عمیقا نابرابر زنان و مردان در سختی هایی است که متحمل می شوند. نابرابری جنسیتی در اکثر نقاط جهان وجود داردو زنان را به گونه های مختلفی تحت الشعاع قرار داده است.

 

متون رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی نشان می دهد که تا اواخر سال های 1960 به ندرت به (زنان) به عنوان موضوع پرداخته می شد و نظریه های تحول خالی از زنان بود، گویا تحول فقط از آن مردان بود و زنان نیز به صورت قسمتی از آن بهره مند می شدند. زنان همسران یا مادران یا افراد غیر فعال بودند و نقش آنها در خانه و پرورش نسل آینده توصیف می شد. اما از اوئل سال هال 1970 دوره انتقاد به نگرش جنسیتی در علوم اجتماعی آغاز گردید. به عنوان مثال این سئوال اساسی مطرح شد که آیا جایگاه زنان در تحول بشر فرقی با مردان دارد، و یا این که نحوه نگرش به خطا رفته است؟ در روند صنعتی شدن، آیا تمام گردانندگان کارخانه ها مردان بوده اند یا زنان نیز در این دوران سخت سرمایه داری در این امر سهیم بوده اند؟ آیا بدون کار زنان در خانه، مردها می توانستند کار خارج از منزل را پیش برند؟ چرا یکی نام کار و دیگری نام بیکاری به خود می گیرد؟ آیا این امر برگرفته از ذات کار است و یا این که نگرش خاص به کار که پول را ملاک قرار داده ناشی شده است؟ آیا در تمام جوامع نگرش جنسیتی وجود دارد؟ خصلت های جنسیتی چگونه تغییر کرده اند و جهت تغییر کجا و چگونه موجبات تبعیض یا برابری را فراهم نموده است؟ پاسخ به چنین سئوالات کلی که نونگری در آنها نهفته است، تحقیقات مربوط به زنان را از دوره انتقاد به دوره سوم برد.

 

طی دوره سوم با نگرش وسیع تر محققان، تحقیقات مربوط به زنان به تحقیقات موجود اضافه گردید و با درج این مطالب ، نظریه های بسیاری شکل گرفت.

 

بدین ترتیب دو دوره چهارم که از اواخر سال هعای 1980 آغاز شده است، جنسیت به عنوان یکی از مبتحث نظری اصلی رشته های علوم اجتماعی ، در مباحث این رشته ها وارد گردید.

 

این تغییر نگرش، راه را برای بررسی علل نابرابریجنسیتی و سایر موضوعات مرتبط با جنسیت گونه های مختلف هموار ساخت. حتا که به صورت مختصر به تغییرات صورت گرفته در نگرش علوم اجتماعی به زن پرداخته ایم مناسب است اشاره ای به نابرابری جنسیتی داشته باشیم.

 

هفت نوع نابرابری

 

نابرابری بین زنان و مردان می تواند اشکال بسیار متنوعی به خود بگیرد، در واقع نابرابری جنسیتی یک پدیده همگن نیست، بلکه مجموعه ای از مسائل کاملا متفاوت و در عین حال مرتبط به هم می باشد.

 

  • نابرابری در مرگ و میر (Mortality Inequality)

 

در برخی از نقاط جهان، نابرابری بین زنان و مردان مستقیما متوجه مساله مرگ و زندگی می شود، و صورت خشنی از مرگ و میر زنان که به شکل نامتعارفی بالا هستند به خود می گیرد که نتیجه اش فزونی شمار مردان در کل جمعیت است. این وشعیت در نقطه مقابل فزونی شمار زنان در مناطق بدون جانبداری جنسیتی (Gender bias) یا جانبداری جنسیتی اندک در مراقبت های بهداشتی و تغذیه  قرار دارد. نابرابری مرگ و میر به نحو گسترده ای در آفریقای شمالی و آسیا، که شامل چین و آسیای جنوبی تیز می گردد، مشاهده شده است.

 

  • نابرابری در زاد و ولد (Natality Inequality)

 

در بسیاری از جوامعی که در آنها مردان غالبند، نابرابری جنسیتی خود را در شکل تمایل به بدنیا آوردن فرزند پسر ، به وضوح نشان می دهد. در گذشته این تمایل ، چیزی بیش از یک آرزو نبود. ولی اکنون با دسترس بودن تکنولوژی های مدرن برای تعیین جنسیت جنین، سقط جنین در آسیای شرقی، چین، کره جنوبی، سنگاپور، تایوان، هند و آسیای جنوبی ، به عنوان یک پدیده قابل توجه از لحاظ آماری ، در حال ظهور می باشد.

 

  • نا برابری در امکانات اساسی (Basic facility inequality)

 

در کشورهای بسیاری در آسیا، ”فریقا و آمریکای لاتین، دختران به فرصت های آموزشی بسیار کمتری در مدارس نسبت به پسران دسترسی دارند. علاوه بر فرصت های آموزشی، محدودیت های دیگری نیز در دسترس به سایر تمکانات اساسی برای زنان، از تشئیق آنها به شکوفا نمودن استعدادهای طبیعی شان گرفته تا تشویق آنها برای انجام فعالیت های سودمند اجتماعی، وجود دارد.

 

  • نابرابری‌در فرصتهای خاص (Special opportunity inequality)

 

حتی وقتی تفاوت اندکی در دسترسی به امکانات اساسی و منجمله آموزش در مدارس در بین دختران و پسران موجود است، ممکن است فرصت های آموزش عالی برای زنان جوان، کمتر از مردان جوان باشد.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق جنسیت و نابرابری جنسیتی

شکاف جنسیتی در تشخیص خود از میزان سلامتی در کره جنوبی در مقایسه با آمریکا

اختصاصی از فی موو شکاف جنسیتی در تشخیص خود از میزان سلامتی در کره جنوبی در مقایسه با آمریکا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی: شکاف جنسیتی در تشخیص خود از میزان سلامتی در کره جنوبی در مقایسه با آمریکا

موضوع انگلیسی: Gender gap in self-rated health in South Korea compared with the United States

تعداد صفحه: 10

فرمت فایل: PDF

سال انتشار: 2016

زبان مقاله:‌ انگلیسی

 

 

چکیده: پرداختن به موضوع شکاف جنسیتی یک کلید برای کاهش شکاف سلامت بین ملل است. مطالعه حاضر با هدف توصیف تفاوت های جنسیتی در SRH جمعیت در کره جنوبی و ایالات متحده (ایالات متحده). داده ها بر روی 33240 شرکت کنندگان واجد شرایط از KNHNES و 39646 شرکت کنندگان از NHNES در مطالعه شد. تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک چندگانه شناسایی تفاوت های جنسیتی در SRH انجام شد. SRH به عنوان فقیر در 18.8٪ نمره داده شد و 16.3 درصد از شرکت کنندگان در کره جنوبی و در ایالات متحده نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که زنان کره جنوبی در معرض خطر بالاتر SRH فقیر بود، متفاوت از زنان در ایالات متحده 20-39 سن گروه در معرض خطر بالاتری برای SRH فقیر در هر دو کره جنوبی و ایالات متحده آمریکا این نشان می دهد که نقش های جنسیتی سنتی کره جنوبی منفی زنان را تحت تاثیر قرار داشت. بنابراین، رفاه کره جنوبی باید بهبود یافته است برای کاهش این شکاف بین کشور های بهداشتی با استفاده از قوانین مرتبط با سلامت به تمایز گروه جنس و سن بهره برداران.


دانلود با لینک مستقیم


شکاف جنسیتی در تشخیص خود از میزان سلامتی در کره جنوبی در مقایسه با آمریکا

دانلود مقاله جنسیت و نابرابری جنسیتی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله جنسیت و نابرابری جنسیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 یکی از مشخصه های جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، سهم عمیقا نابرابر زنان و مردان در سختی هایی است که متحمل می شوند. نابرابری جنسیتی در اکثر نقاط جهان وجود داردو زنان را به گونه های مختلفی تحت الشعاع قرار داده است.
متون رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی نشان می دهد که تا اواخر سال های 1960 به ندرت به (زنان) به عنوان موضوع پرداخته می شد و نظریه های تحول خالی از زنان بود، گویا تحول فقط از آن مردان بود و زنان نیز به صورت قسمتی از آن بهره مند می شدند. زنان همسران یا مادران یا افراد غیر فعال بودند و نقش آنها در خانه و پرورش نسل آینده توصیف می شد. اما از اوئل سال هال 1970 دوره انتقاد به نگرش جنسیتی در علوم اجتماعی آغاز گردید. به عنوان مثال این سئوال اساسی مطرح شد که آیا جایگاه زنان در تحول بشر فرقی با مردان دارد، و یا این که نحوه نگرش به خطا رفته است؟ در روند صنعتی شدن، آیا تمام گردانندگان کارخانه ها مردان بوده اند یا زنان نیز در این دوران سخت سرمایه داری در این امر سهیم بوده اند؟ آیا بدون کار زنان در خانه، مردها می توانستند کار خارج از منزل را پیش برند؟ چرا یکی نام کار و دیگری نام بیکاری به خود می گیرد؟ آیا این امر برگرفته از ذات کار است و یا این که نگرش خاص به کار که پول را ملاک قرار داده ناشی شده است؟ آیا در تمام جوامع نگرش جنسیتی وجود دارد؟ خصلت های جنسیتی چگونه تغییر کرده اند و جهت تغییر کجا و چگونه موجبات تبعیض یا برابری را فراهم نموده است؟ پاسخ به چنین سئوالات کلی که نونگری در آنها نهفته است، تحقیقات مربوط به زنان را از دوره انتقاد به دوره سوم برد.
طی دوره سوم با نگرش وسیع تر محققان، تحقیقات مربوط به زنان به تحقیقات موجود اضافه گردید و با درج این مطالب ، نظریه های بسیاری شکل گرفت.
بدین ترتیب دو دوره چهارم که از اواخر سال هعای 1980 آغاز شده است، جنسیت به عنوان یکی از مبتحث نظری اصلی رشته های علوم اجتماعی ، در مباحث این رشته ها وارد گردید.
این تغییر نگرش، راه را برای بررسی علل نابرابریجنسیتی و سایر موضوعات مرتبط با جنسیت گونه های مختلف هموار ساخت. حتا که به صورت مختصر به تغییرات صورت گرفته در نگرش علوم اجتماعی به زن پرداخته ایم مناسب است اشاره ای به نابرابری جنسیتی داشته باشیم.
هفت نوع نابرابری
نابرابری بین زنان و مردان می تواند اشکال بسیار متنوعی به خود بگیرد، در واقع نابرابری جنسیتی یک پدیده همگن نیست، بلکه مجموعه ای از مسائل کاملا متفاوت و در عین حال مرتبط به هم می باشد.
(1) نابرابری در مرگ و میر (Mortality Inequality)
در برخی از نقاط جهان، نابرابری بین زنان و مردان مستقیما متوجه مساله مرگ و زندگی می شود، و صورت خشنی از مرگ و میر زنان که به شکل نامتعارفی بالا هستند به خود می گیرد که نتیجه اش فزونی شمار مردان در کل جمعیت است. این وشعیت در نقطه مقابل فزونی شمار زنان در مناطق بدون جانبداری جنسیتی (Gender bias) یا جانبداری جنسیتی اندک در مراقبت های بهداشتی و تغذیه قرار دارد. نابرابری مرگ و میر به نحو گسترده ای در آفریقای شمالی و آسیا، که شامل چین و آسیای جنوبی تیز می گردد، مشاهده شده است.
(2) نابرابری در زاد و ولد (Natality Inequality)
در بسیاری از جوامعی که در آنها مردان غالبند، نابرابری جنسیتی خود را در شکل تمایل به بدنیا آوردن فرزند پسر ، به وضوح نشان می دهد. در گذشته این تمایل ، چیزی بیش از یک آرزو نبود. ولی اکنون با دسترس بودن تکنولوژی های مدرن برای تعیین جنسیت جنین، سقط جنین در آسیای شرقی، چین، کره جنوبی، سنگاپور، تایوان، هند و آسیای جنوبی ، به عنوان یک پدیده قابل توجه از لحاظ آماری ، در حال ظهور می باشد.
(3) نا برابری در امکانات اساسی (Basic facility inequality)
در کشورهای بسیاری در آسیا، ”فریقا و آمریکای لاتین، دختران به فرصت های آموزشی بسیار کمتری در مدارس نسبت به پسران دسترسی دارند. علاوه بر فرصت های آموزشی، محدودیت های دیگری نیز در دسترس به سایر تمکانات اساسی برای زنان، از تشئیق آنها به شکوفا نمودن استعدادهای طبیعی شان گرفته تا تشویق آنها برای انجام فعالیت های سودمند اجتماعی، وجود دارد.
(4) نابرابری‌در فرصتهای خاص (Special opportunity inequality)
حتی وقتی تفاوت اندکی در دسترسی به امکانات اساسی و منجمله آموزش در مدارس در بین دختران و پسران موجود است، ممکن است فرصت های آموزش عالی برای زنان جوان، کمتر از مردان جوان باشد.
در واقع جانبداری جنسیتی (Gender bias) در دسترسی به آموزش عالی و تربیت حرفه ای (Professional training) حتی در ثروتمندترین کشورهای جهان، در اروپا و آمریکای شمالی ، قابل مشاهده است.
(5) نابرابری در حرفه (Professional inequality)
زنان در اشتغال، ارتقا شغلی و حرفه خود،‌با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجهند. حتی در کشوری نظیر ژاپن که در مواردی نظیر امکانات اساسی و تا حد زیادی در آموزش عالی، سعی می نماید مساوات را برقرار سازد، به نظر می رسد اشتغال در سطوح بالا برای زنان نسبت به مردان مشکل تر است.
(6) نابرابری در تملک (Ownership Inequality)
در بسیاری از جوامع، تملک دارایی می تواند بسیار نابرابر باشد و حتی دارایی های اساسی نظیر خانه و زمین به شکل بسیار نامتقارنی تسهیم شده باشد. عدم مطالبه دارایی ها، ورود زنان به عرصه فعالیت های تجاری، اقتصادی و برخی فعالیت های اجتماعی را مشکل تر می نماید. این نوع نابرابری در اکثر نقاط جهان وجود داشته است، هر چند که تفاوت هایی در مناطق مختلف قابل مشاهده است.
(7) نابرابری در خانوار (Household Inequality)
غالبا نابرابری های اساسی در روابط جنسیتی در درون خانواده یا خانوار وجود دارد. حتی در مواردی که علائم زیادی از جانبداری بر علیه زنان در اموری نظیر ادامه حیات، ترجیح فرزند پسر، تحصیلات، و یا ارتقاء به سمت های بالاتر وجود ندارد، ساز و کارهای درون خانواده می تواند از بعد سهیم شدن در کار منزل و مراقبت از فرزندان، کاملا نابرابر باشد. به عنوان مثال، در خانوار، مردان به طور معمول در خارج از منزل کار می کنند، ولی در مورد زنان این امر یک مسئله طبیعی نلقی می شود که در صورتی بتوانند به کار بیرون از منزل اشتغال داشته باشند، که از عهده انجام کارهای متعدد و گریز ناپذیری که به نحو نابرابرانه ای نیز در منزل تقسیم شده اند، برآیند. این امر گاهی اوقات تحت عنوان (تقسیم نیروی کار)‌نامیده می شود. این نابرابری نه تنهت شامل نابرابری در درون خانواده می شود، بلکه منجر به نابرابریهای مشتق شده ای در اشتغال و منزلت در جهان خارج نیز می گردد.
شاید نیاز به یاد آوری نباشد که موقعیت زنان در خانواده، موازی با موقعیت آنان در سایر نهادهای اجتماعی است.در خانوارهای دارای ساختار جنسیتی ، کارهای حمایتی (کارهای بدون تولید معین) به زنان نسبت داده می شود. زنان در نقش همسر و مادر، درآمدی در مقابل کار نظافت منزل، اتو کردن،‌آشپزی، خیاطی و رسیدگی به نیازهای اعضای خانوار به دست نمی آورند. اگر چه این فعالیتها ضروری است، از منزلت پائین برخوردار است و پرداختی در مقابل آن صورت نمی گیرد.
اگر چه بسیاری از روابط زن و شوهری به سمت برابری میل می کند، مردان همچنان قدرت بیشتری را در خانوار تجربه می کنند. چرخه روابط قدرت با کار خانواده در ارتباط است. هر قدر که موقعیت شغلی شوهر بالاتر باشد، قدرت او نیز در خانوار بیشتر است. این قدرت در خارج از محیط خانواده کسب شده است و شانس زنان برای بدست آوردن این قدرت بسیار محدودتر از شانس مردان است.
در اینجا لازم است با دقت بیشتری به مساله تقسیم کار بین زنان و مردان و رده بندی جنسیتی و نابرابری جنسیتی ساختاری در موضوع اشتغال بپردازیم، چرا که کار و مشتقات متفاوت آن است که زنان را به یک حیطه و مردان را به حیطه ای دیگر سوق داده و فقر را در میان زنان شده بخشیده است.
بررسی ها نشان می دهد که کشاورزی منسجم ، به خصوص شروع استفاده از شخم (و نه آبیاری)، ابتدای فعالیت جنسیتی متفاوت و رده بندی جنسیتی است. این ابزار چوبی (شخم) را مردان بر زمین به حرکت در می آورند. قدرت بدنی عامل استفاده از این ابزار است. وجین کردن نیز به طور معمول در جوامع روستایی کار زنان است، هر چند که در فعالیت های کشاورزی زن و مرد به صورت مشترک عمل می کنند، در 81 درصد جوامع کشاورزی بیشتر کارها به عهده مردان می باشد. به عبارت دیگر ، با شروع کشاورزی منسجم برای اولین بار در تاریخ بشر، زنان از تولید دور می شوند و نظام فکری، بین کار درون خانه و بیرون خانه فوق قائل می شود. در ساختار صنعتی نیز دوگانگی ای که در جوامع پدر تبار و پدر مکان کشاورزی شروع شد، در اوائل سال های 1900 با این تصیر سنتی از زن که جای زن در خانه است، مستحکم گردید. نگرش جنسیتی به کار زن در خانه، زمانی در آمریکا آغاز شد که کارگران ارزان اروپا در 1900 روانه آمریکا شدند. حقوق این کارگران کمتر از زنان و مردان ساکن در آمریکا بود. قبل از این دوره، در سال های 1890، یک میلیون زن آمریکایی کارهای صنعتی متناوبی انجام می دادند، اما از این زمان که کارگران مرد اروپایی با دستمزد کمتر در بازار کار پدیدار شدند، این نگرش جنسیتی با شعار (جای زن در خانه است) عنوان گردید. بنابراین وضعیت اقتصادی بر نگرش و یا مطرح کردن نگرش های مختلف در زمان های متفاوت ، موثر بوده است. به عنوان مثال دیگر، می توان به زمان جنگ جهانی اول اشاره کرد که مردان راهی جبهه شده بودند. در این زمان زنان با شعارهای وطن پرستانه معین در زمان جنگ ، نگرش عدم توانایی جسمی زنان برای شرکت در کارهایی که نیاز به نیروی بدنی داشت تخفیف می یافت. پس از جنگ، تورم و گسترش مصرف موجب گردید که مخارج خانواده با درآمد یک نفر تامین نشود و به دو درآمد در یک خانواده نیاز باشد. مجددا در این دوران نیز از عدم توانایی زنان صحبتی به میان نمی آمد. با بالا رفتن ناگهانی جمعیت در آمریکا (Baby bore) نیاز به شاغلان در آموزش و پرورش و بهداشت پیش آمد و زنان به این کارها گماشته شدند. کارفرماها که دریافته بودند می توانند تبعیض مالی جنسیتی در پیش گیرند و این تبعیضات موجب برانگیختن عکس العمل زنان نمی شود، زنان را با درآمد کمتر استخدام کردند. بدین ترتیب مشاهده می شود که در زمان هایی بر نقش زنان در خانه تاکید می شد که بیکاری زیاد بود و در زمان های دیگر که نیاز اقتصادی بازار اقتضاء می کرد از اهمیت این نقش کاسته می شد و تعداد زنان در بازار کار فزونی می گرفت.
بنابراین ارقام بالاتر حضور زنان در بازار کار فقط نتیجه فعالیت بسیار برجسته زنان و به مسند قبول نشاندن مبتحث جنسیتی در دنیای سرمایه داری نسبت به همانطور که شعار (جای زن در خانه است) خالی از ملاحظات اقتصادی نیست. در هر صورت، بین سالهای 1970 تا 1980 درصد کار زنان در آمریکا از 38 درصد به 45 درصد و حقوقشان از 62 درصد حقوق مردان در سال 1982 به 68 درصد در سال 1989 ارتقاء پیدا کرد. در برخی حرفه ها این درصد بالاتر و در برخی ، پائین تر است که نشان می دهد هنوز تبعیض جنسیتی در حرفه ها وجود دارد و با عنوان (فقر مونث) حادترین شکل تبعیض جنسیتی به وضوح دیده می شود. نیمی از خانواده هایی که زیر خط فقر به سر می برند، خانواده هایی هستند که با درآمد یک زن به عنوان سرپرست خانوار اداره می گردند. در آمریکا تعداد این خانوارها از بعد از جنگ جهانی دوم افزایش یافته است. اگر پس از جنگ این رقم 26 درصد کل خانواده های زیر خط فقر بود، امروز این رقم حدودا دو برابر شده است.
نابرابری جنسیتی ساختاری در موضوع اشتغال:
توزیع شغلی (Occupational Distribution)
طی پنج دهه گذشته سهم زنان از نیروی کار به نحو قابل ملاحظه ای تغییر کرده است. در سال 1940 کمتر از 20 درصد جمعیت زنان جزء نیروی کار یود. در سال 1988 این رقم به 4/54 درصد افزایش یافته است. از سال 1980 زنان 80 درصد مشاغل تازه ایجاد شده در اقتصاد را از آن خود نموده اند.
جریان شدید پیوستن زنان به نیروی کار در مشاغلی که به عنوان مشاغل Pink – collar نامیده می شوند صورت گرفته است. عمده افرادی را که در این مشاغل فعالیت دارند، زنان تشکیل می دهند و در واقع تقاضای جدید سیستم سرمایه داری برای کارگرانی که در مشاغل خدماتی و دفتری برای کارگران شاغل در مشاغل خدماتی و دفتری توسط زنان برآورده شده است. طی دهه 1970 و اواسط دهه 1980 زنان در مشاغل نسبتا اندکی گرد آمده بودند که مشاغل زنانه نامیده می شوند.
• کارمندان دفتری
• کارکنان خرده فروشی
• خیاطی ها
• پیشخدمتان زن
• کارکنان خصوصی خانوار
• پرستاران
• و معلمات غیر دانشگاهی collegateachers) – (non
زنان بیش از 70 درصد از خرده فروش ها و معلمانی که در دانشگاه تدریس نمی کنند را تشکیل می دهند، در سایر مشاغلی که در بالا آمد، بیش از 80 درصد کارکنان را زن تشکیل می دهند.
توزیع درآمدی
اگرچه طی دهه گذشته تفاوت های درآمدی به آهستگی در حال کاهش بود، کارکنان زن حتی در صورت اشتغال به کار در مشاغل مشابه با مشاغل مردان، به براتبری درآمد نزدیک نمی شوند. این تفاوت درآمدی در طی دو دهه گذشته در سطح تقریبت ثابتی باقی مانده است. شکاف درآمدی به دلائل متعددی وجود دارد:
1. زنان در مشاغل با پرداخت کمتر متمرکز شده اند paying) – (Lower
2. زنان در سطوح نیروی کار متفاوت و با پرداخت کمتر از مردان به نیروی کار پیوسته اند.
3. زنان به عنوان یک گروه از تحصیلات و تجربه کمتری نسبت به مردان برخوردارند و لذا به آنها پرداختی کمتر از مردان صورت می گیرد.
4. روند کار زنان به گونه ای است که کمتر از مردان اضافه کاری می کنند.
این شرایط تنها بخشی از شکاف درآمدی زنان و مردان را توضیح می دهند ولی توضیح نمی دهند که چرا به کارکنان زن با سال های مشابه تحصیلات و سوالق کاری یکسان، مهارت و تجربه شغلی، به طور اساسی پرداخت کمتری صورت می گیرد.
به نظر می رسد کارهای سنتی زنانه ، به دلیل این که این شغلها را بیشتر از آن که مردان انجام دهند زنان انجام می دهند، کمتر پرداخت می کنند. هر چند که قانون چنین تفاوت هایی را به عنوان تبعیض لحاظ نمب کند.
به منظور مبارزه با این مساله ، فعالان در زمینه حقوق برابر در حال تلاش برای از بین بردن شکاف درآمدی بین مشاغل زنان و مردان ، از طریق افزایش مبارزه برای عدالت در پرداخت ، هستند. هدف از عدالت در پرداخت این است که سطوح پرداخت های صورت گرفته برای مشاغلی که در آنها زنان و اقلیت ها غالب هستند افزایش یابد. افزایش در پرداخت با ارزیابی منطقی در مورد ارذزش کار بر اساس مهارت ها و مسئولیت های کار صورت می گیرد.
نابرابری بازار برای نیروی کار
نظرات گسترده ای وجود دارد مبنی بر این که وضعیت زنان در نیروی کار، نتیجه
- اجتماعی شدن آنها
- همت و بلند پروازی اندک آنها و
- تعهد بیشتر آنان به خانواده (در مقایسه با کار)
می باشد.
تحقیقات جدید جامعه شناسی نشان داده است که سیستم اقتصادی، و نه مشخصه های خودی ساختار موقعیت زنان را رقم می زند.
علت موقعیت متفاوت زنان و مردان در بازار کار را با توجه به بخش های این بازار می توان به نحو بهتری درک نمود. بازار کار سرمایه داری به دو بخش مجزا با مشخصه های متفاوت ، نقش های متفاوت و پاداش های متفاوت تقسیم شده است.
الف- بخش اولیه (primary sector)
بخش اولیه با ویژگی های ثبات، دستمزدهای بالا، امکان ارتقاء شغلی،‌و فرصت های پیشرفت، شرایط مناسب کارو امکانات امنیت شغلی مشخص می شود.
ب- بخش ثانویه (Secondery sector)
بازار ثانویه با ویژگی های دستمزد پائین، عدم وجود یا امکان ارتقاء کمتر، شرایط نامناسب کار، و امکانات اندک امنیت شغلی مشخص می گردد.
کار زنان معمولا در بخش ثانویه قرار می گیرد. کارهای دفتری و اداری که شغل غالب زنان به شمار می آید ، بسیاری از ویژگی های مرتبط با بخش ثانویه را دارا می باشد.
برای مدت طولانی اینطور فرض شده است که رفتار شغلی (کاری) زنان و مردان متفاوت است و رفتار زنان دلیل پیشرفت شغلی اندک آنان است. در مورد مردان اینتطور اندیشیده می شد که آنها بلندهمت تر، وظیفه‌گرا و از لحاظ فکری، درگیر فعالیت شغلی خود هستند؛ زنان کم انگیزه تر کمتر متعهد، و بیشتر متوجه روابط کاری تا حفظ «کار» فرض می شوند. هرچند که تحقیقات اخیر به اهمیت تأثیر موقعیت شغلی افراد بر رفتار آنان شااره و تاکید داشته است.
موقعیت ساختاری می تواند آنچه را که در رفتار سازمانی به عنوان تفاوت های جنسیتی ظاهر می شود، توجیه نماید. ساختارهای سلسله مراتبی فرصت و قدرت، رفتاری شغلی (کاری) زنان و مردان را شکل می‌دهد.
افرادی که در موقعیتی با امکان جابجایی اندک و یا بسته (blocked) قرار دارند (بدون توجه به جنس آنان) بیشتر تمایل دارند همت و آرزوی خود را محدود نمایند، سعی کنند از طریق فعالیتهای خارج از حوزه کار خود ارضا نمایند، رویای فرار از کتار را به همراه داشته باشند، و گروههای اجتماعی همسنخی تشکیل دهند که در آنها روابط بین فردی بر سایر جنبه های کار غلبه داشته باشد.
مشاغلی که اکثر زنان در آنها مشغول به کارند، با زنجیره های فرصت کوتاهتری مرتبط شده اند. لذا آنچه که به عنوان رفتار نوعی زنان مطرح است، با موقعیت ساختاری آنان توضیح می‌باشد.
هزینه های نابرابری جنسیتی
وضعیت درجه دوم زنان، با خود هزینه هیا مالی و اجتماعی به همراه دارد که اینها تنها نختص زنان نیست، بلکه این هزینه را مردان جامعه نیز باید بپردازند. بنابراین توانمندسازی زنان از اهداف اصلی توسعه پادیار است. همانطور که آمارتیاسن برندة جایزة نوبل اظهار داشته است «هدف فراگیر» توسعه بایستی «قابلیتهای» افراد را حداکثر برساند – آزادی آنها برای «دستیابی به گونه ای از زندگی که برای آنان ارزش قائلند، و برای ارزشگذاری دلیل دارند». این امر فقط جنبة اقتصادی ندارند.
همچنانکه دکتر نفیس صدیق (Nafis Sadik) بیان نموده است، «سلامتی و تحصیلات بهتر، و آزادی به منظور برنامه ریزی برای آیندة خانواده، انتخابهای اقتصادی زنان را وسیعتر خواهند نمود؛ ولی این مسأله ذهن و روان آنها را نیز آزادتر خواهد کرد.»
توانمندسازی و برابری، فی نفسه اهداف مهم حقوق بشر هستند و یک تحلیل اقتصادی منحصر به فرد، با ارزش بودن زنان و مردان را به لحاظ اقتصادی نتیجه خواهد داد. بهرحال بعد اقتصادی نباید مورد غفلت واقع شود: ارتقاء برابری جنسیتی، رشد و توسعه پایدار سیستم های اقتصادی را ارتقاء خواهد داد که همراه با منافع اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جنسیت و نابرابری جنسیتی

دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی افراد جامعه با پدیده دو جنسیتی

فصل اول (چهارچوب پژوهش)
انگیزه انتخاب موضوع
مسئله یا طرح پژوهش
اهمیت و فایده پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
مدل نظری پژوهش
پرسش اساسی پژوهش
انگیزه انتخاب موضوع

 


انگیزه انتخاب موضوع
بدون شک در جامعه امروز ایران قدرت تغییر جنسیت در شکل روابط و انسجام خانوادگی تاثیرات بسزایی دارد.شناخت وضعیت اخلاقی فرد ، و تاثیر سابقه تغییر جنسیت در خانواده و تاثیر هرکدام از آنان منجر به کاهش یا افزایش انسجام در محیط خانوادگی می شود شایان توجه است.و درخواست و رفع نیازهای مالی ، اقتصادی ،فرهنگی والدین و دوستان توسط فرد یا رفت و آمد با والدین دوستان می تواند باعث افزایش تفاهم و روابط میان افراد دو جنسیتی شود.ولی اینگونه موارد (تغییر دادن جنسیت) می تواند در زندگی خانوادگی کارکرد مثبت و یا منفی داشته باشد که گاه این کارکرد باعث افزایش روح همکاری وانسجام خانوادگی می شود مانند پیشرفت در زندگی از جنبه های عاطفی ، عقیدتی و غیره و گاه باعث کاهش انسجام خانوادگی می شود مانند بی مهری و بی علاقگی ، خشونت و انزجار می شود.به عنوان یک مسئله می تواند مورد بحث و بررسی باشد که به صورت یک موضوع که جنبه علمی دارد قابل ارزیابی قرار گیرد.پس چه خوب است که ما به آن درجه از علم و آگاهی رسیده باشیم که روز به روز با افزایش سطح آگاهی نسبت به افراد دو جنسیتی در جهت انسجام خانوادگی گام برداریم.و هرچه بیشتر در مستحکم کردن نهاد خانواده سعی وافر نماییم.
مسئله یا طرح پژوهش
آنچه به عنوان تعریف از اختلالات هویت جنسی ارائه می شود بیانگر این مطلب است که اختلالات هویت جنسی به وضعیتی گفته می شود که فرد به طور مستمر و پایدار از جنسیت بیولوژیک (هویت جنسی) خود ناراضی است.تمایل یا اصرار بر متعلق بودن به جنس مقابل خود را دارد و این وضعیت برای فرد ایجاد ناراحتی شدید و یا اختلال درعملکرد روانی و اجتماعی می نماید (وامقی ، ص2) از نظر روانی پسرهای دارای چنین اختلالی با فعالیت های دخترانه سرگرمند تمایل به پوشیدن لباسهای دخترانه دارند یا لباس های در دسترس خود را به شکل دخترانه در می آورند.عروسک های زن اسباب بازی مورد علاقه آنها است و در بازی هایشان نقش دخترانه به عهده می گیرند ممکن است اصرار داشته باشند و ادعا کنند که آلت تناسلی شان از بین خواهد رفت و یا بهتر است که آن را نداشته باشند این گونه افراد در جمع پسرها مورد اذیت و تمسخر قرار گرفته و اغلب طرد می شوند بعضی از پسرها ممکن است از مدرسه رفتن به دلیل مسخره شدن یا تحت فشار قرار گرفتن برای پوشیدن لباس های پسرانه اجتناب کنند اینگونه تمایلات از یک سو و قرار گرفتن در جامعه ای که با این تمایلات مخالف است و با آنها برخورد می کند از سوی دیگر این افراد را دچاراختلال در عملکرد می نماید.فشار روانی دراین افراد شدت می یابد و ترجیح می دهند کمتر در جمع افراد هم جنس خود حاضر شده و انزوا طلبی را ترجیح می دهند افسردگی یک مشکل شایع در مبتلایان به این اختلال است زیرا مسائل و مشکلات جدیدی در ارتباط با خانواده و مدرسه و محیط زندگی خود دارند که این افسردگی در مواردی منجر به اقدام آنها برای خودکشی می شود به خصوص اگر فرد احساس ناامیدی در مورد تغییر جنسیت داشته باشد در یک مطالعه میزان خودکشی د رمردان دو جنسیتی3/16 درصد بوده است (همان منبع ، ص 15).علاوه بر اختلالات روانی رویکردهای جامعه نیز این افراد را دچار اختلال در عملکرد می نماید.سیری در جوامع گذشته نشان می دهد که افرادی که دارای رفتار غیر عادی بوده و به نوعی دچار آسیب شده بودند همواره پذیرای برچسب هایی مانند شیطان ، جادوگر ، بیمار ، مختل المشاعر ، مطرود و بیگانه بوده اند و جامعه نیز درهمه حال آنان را میکروب های خطرناکی به شمار می آورده که به علت پیشه کردن روش ها و کردارهای ضد اجتماعی ، بهداشت جامعه را در خطر نابودی قرار می دهند ، در بیانی دقیق تر می توان گفت که پیشداوری ها و تصورات قالبی که در فرهنگ هر جامعه درمورد پدیده هایی مانند اختلال هویت جنسی وجود دارد به تدریج تفکرات و باورهای خاص خود را درباره پدید آوردندگان آن ایجاد می کند برداشت های ایجاد شده به تدریج جایگاه خود را به عنوان مبنایی برای قضاوت جامعه در مورد این افراد و ارزیابی جایگاه و کنش های آنان به دست می آورد و بر شیوه برخورد جامعه با آنان تاثیر عمیق و تعیین کننده بر جا می گذارد در عین حال از آنجا که اغلب این تصورات بر شالوده های علمی و تجربی متکی نیست مسیر برخورد جامعه با این گروه همواره به سمت مسیرهای نادرست رهنمون می گردد و در این مسیر نیز همواره آثار منفی خود را در پی آورده و می آورد تصوراتی که هریک به شکلی خاص تصویر ذهنی جامعه را درباره این گروه واژگون می سازد در این میان می توان از انواعی از این دست تصورات نام برد که افراد دوجنسیتی راموجوداتی خطرناک تر از آنچه که هستند یا می توانند باشند جلوه می دهد . پس هراس جامعه را از آنان بیشتر نموده و مقابله با آن را شدیدتر می نماید برخی از ذهنیت های جامعه ناشی از پیشداوری هایی است حاکی از اینکه این گروه از افراد با سایر افراد جامعه متفاوت هستند مضامینی مانند اینکه آنان به اراده و خواست خود و به سبب پای بند نبودن به اصول اخلاقی و ملاحظات انسانی مرتکب رفتار غیر عادی می گردند آرزوها و علایق بشری در قلب و روح آنان تاثیر نمی کند و خلاصه اینکه همه ازیک قماش هستند.نمونه هایی از این دست تصورات در یک طیف وسیع قرار می گیرد که شامل گونه هایی از تصورات پیشینیان است که رفتارهای غیر عادی را ناشی از علل ماوراء الطبیعی در روان افراد یا انواعی دیگر از اثر گذاری این علل می دانستند تصوراتی از این قبیل که آنها در تسخیر ارواح شیطانی اند که در وجودشان رخنه کرده و راه مهار آن نیز خارج کردن این ارواح از کالبد فرد است.حتی اگر این کار به سوزاندن آن کالبدها منجر شود.بدیهی است که اینگونه تصورات در جامعه به دنبال فشارهای روانی نارضایتی هایی را برای افراد دوجنسیتی به دنبال خواهد داشت با پیشرفت علم و آگاهی بشر در مورد این افراد امروزه راه های مختلفی برای درمان و از بین بردن علائم بالینی اختلال هویت جنسی در افراد شکل گرفته که یکی از این راه ها انجام عمل جراحی تغییر جنسیت به منظور از بین بردن جنسیت کنونی فرد و وارد شدن به گروه جنسیتی مورد تمایل فرد می باشد.بدین ترتیب مشکل عمده این افراد از نظر روانی از بین خواهد رفت.متخصصان بالینی بر نیاز به ارزیابی دقیق هر فرد قبل از تصمیم برای برداشتن گام های پزشکی لازم برای تغییر جنسیت تاکید می کنند.اکثر مراکز درمانی به برخی اقدامات اولیه برای افرادی که آزمون های روان شناختی آنها بیانگر ثبات هیجانی و احتمالاً متناسب برای جراحی تشخیص داده می شوند می پردازند بعد از برگزیدن بیماران معمولاً لازم است آنها یک یا دو سال به عنوان عضوی از جنس مخالف زندگی کنند.طی این دوره تزریق هورمون برای ایجاد صفات جنسی ثانویه به کار می رود این دوره حکم آمادگی روان شناختی برای زندگی به عنوان عضوی از جنس دیگر را دارد مطالعات روی بیمارانی که به دقت انتخاب شده بودند نشان دادکه جراحی درمان کارآمدی بوده است هرچند متخصصان در سازگاری جنسی وا جتماعی آنها بهبود مشخصی را نمی دیدند ولی اکثر بیماران گزارش نمودند که از نتایج راضی هستند و بهترین نتیجه به دست آمده از رضایت ناشی از تغییر جنسیت در حد متوسط بود.
نکته قابل توجه این است که هویت جنسی قویاً تحت تاثیر عوامل روان شناختی اجتماعی و فرهنگی است و جراحی در حال حاضر فقط می تواند مشکلات موثر از عوامل روان شناختی را بر طرف نماید اما آیا این شیوه توانسته جوابگوی مشکلات اجتماعی و فرهنگی افراد در جنسیتی در مقابله جامعه باشد؟ و آیا توانسته همان گونه که در حل مشکلات روانپریشی این افراد موثر بوده است در میزان سازگاری اجتماعی این افراد تاثیر گذاشته و میزان رضایت آنها را از تغییر جنسیت افزایش دهد؟

اهمیت و فایده پژوهش
افراد دو جنسیتی هنوز برای جامعه ما شناخته شده نیستند و حضور آنها در اذهان عمومی به عنوان افراد مجرم و منحرف هنوز به قوت خود باقی است.مشکلاتی که افراد دو جنسیتی با آنها روبرو هستند برای جامعه مهم نبوده و همچنان به عنوان سدی در جهت برآورده کردن نیاز این افراد به شمار می رود یکی از راه های درمان این افراد جراحی به منظور تغییر جنسیت است به این امید که مشکلات روحی شان حل شود و بتوانند به زندگی عادی برگردند ولی با توجه به اینکه جراحی فقط مشکلات روحی این افراد را برطرف می کند و دید افراد جامعه نسبت به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی همچنان منفی باقی می ماند وجود تحقیق در مورد میزان رضامندی این افراد از تغییر جنسیت با روش جراحی ضروری به نظر می رسد از آنجا که دلیل عمده و بسیار مهم افراد دو جنسیتی برای تغییر جنسیت این است که از بودن در جنس خود ناراضی بوده و خواهان رهایی از این وضعیت هستند بنابراین این تحقیق با هدف بررسی میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت و قرار گرفتن در جنسیت جدید شکل گرفته است.

اهداف پژوهش
1- معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی افراد جامعه با پدیده دو جنسیتی؛
2- معرفی مشکلات آنها و معرفی روش جراحی که به عنوان موثرترین روش برای درمان مشکل این افراد مطرح شده است.
3- آگاهی در مورد میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت.

فرضیه های پژوهش
1- میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دوجنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است.
2- میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
3- میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
4- میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
5- میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
6- میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛

7- مدل نظری پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 


پرسش های اساسی پژوهش
1- افراد دو جنسیتی ازتغییر جنسیت خود چقدر رضایت دارند؟
2- آیا میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
3- آیا میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
4- آیا میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
5- آیا میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
6- آیا میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
7- آیا میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟


فصل دوم (ادبیات پژوهش)
پیشینه مطالعاتی پژوهش
ادبیات نظری
نظریۀ های جامعه شناسی
نظریۀ برچسب
نظریۀ نیاز
نظریۀ امید و انتظار
نظریۀ حمایت اجتماعی
نظریۀ روانکاوی

 


پیشینه پژوهش
آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده و هست.و در این زمینه سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آنها نظریاتی ابراز داشته است.برخی از این نظریات تقریباً جهانشمول به نظر می رسند.و در بسیاری از مناطق دنیا و اکثر دوره های تاریخ دیده می شوند.شاید بزرگ ترین فایده مطالعه تاریخ آگاه شدن از همین امر است که درمورد نابهنجاری ها ، باورها و بارها نظریات معینی تکرار شده اند.
طبق نظریه ای کهن که امروزه نیز به چشم می خورد رفتار غیر عادی نتیجه عملکرد نیروهای مارواءالطبیعی و جادویی مثل ارواح شرور و شیطان است.در جوامعی که این نظریه را باور داشتند معمولاً درمان ، همان جادو بوده است.نزد بسیاری از جوامع ، جادوگر قبیله یا طبیب همان کسی که گمان می بردند با نیروهای ماوراء الطبیعی در تماس باشد.واسطه ارتباط ارواح با انسانها بوده است و فرد گرفتار به کمک او می توانست دریابد که کدام ارواح باعث مشکل او شده اند و برای آرام ساختن آنها چه باید کرد.
همچنین در تاریخ رفتار غیر عادی این عقیده نیز رواج داشته است که رفتارهای عجیب و غریب بعضی از مردم ناشی از اختلال کار بدن آنها است.مثلاً نقشی که نه همه بدن فرد بلکه عضو معینی را گرفتار می کند.منشایی که برای چنین نقصی قائل می شوند بسته به ماهیت رفتار غیر عادی ، عقاید فرهنگی جامعه و دانش علمی متفاوت بوده است گاهی رفتار غیر عادی با سوراخ کردن جمجمه درمان می شده است در این روش به کمک شی تیزی مثلاً سنگ سوراخی به قطر 2 سانتی متر در جمجمه ایجاد می شد.
شواهدی به دست آمده حاکی از اینکه حتی 2 تا 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح نیز سوراخ کردن جمجمه در کشورهای شرق مدیترانه و شمال آفریقا به کار می رفته است.مطالعه روی جمجمه به منظور ایجاد راه گریزی برای ارواح شیطانی بوده است.دانش دوره یونان باستان نیز محصول قرن ها تکامل بوده است.حدود 800 سال قبل از میلاد رفتار آشفته یا جنون آمیز تنیهی در برابر توهین به خدایان تلقی می شد آنهایی که خدایان قصد هلاکشان را داشتند.نخست دیوانه می گردیدند درمان این افراد در معابدی که به اسکلوپیوز ، خدای تندرستی ، اهدا شده بود صورت می گرفت.
هر معبد ساختاری دالان مانند داشت که بیماران روانی در آن راه می رفتند و می خوابیدند و عاقبت به مرکز آن می رسیدند عقیده بر این بود که در اثنای جریان مذبور خدای تندرستی به خواب آنهامی آمد و آنها را شفا می داد در قرون بعد این عقیده که زندگی شخص در دست خدیان است.تدریجاً حداقل در بین شهروندان تحصیل کرده از بین رفت.فلاسفه یونان نسبت به جنبه هایی از وجود فرد که تبیینی از رفتارهای عادی و غیر عادی به دست می دهد کنجکاو شدند و نابهنجاری و اختلالات شدید به عنوان پدیده های طبیعی در نظر گرفته شدند که باید برای آنها درمان منطقی فراهم شود.
درمورد تاریخچه رفتار و هویت جنسی باید گفت که رفتار جنسی همواره برای اکثر مردم موضوعی بسیار قابل توجه بوده است در طول قرن ها نظرات مردم درباره جنسیت و انحراف جنسی تغییرات قابل توجهی را از سر گذرانیده است.طبق مشاهدات موجود در تاریخ هنری سوم پادشاه فرانسه به طور علنی لباس زنانه می پوشید و آرزو داشت که زن به شمار آید و چون یکی از اهالی ارس موهایش را کوتاه می کرد و ترجیح می داد لباس مردانه بپوشد.طی قرن چهارده قبل از میلاد یونانیان امور جنسی را بخش مطبوعی از طبیعت می دانستند این وسعت نظر با دیدگاه متداول دوره بین سقوط روم و قرن 14 یعنی هنگامی که قدرتمندان کلیسا با موضوعات جنسی به عنوان گناه برخورد می کردند در تعارض است در آن دوره هزاران اروپایی برای اقرار به تماس عاشقانه با شیطان شکنجه می شدند.آنگاه آنان را زنده زنده در انزار عمومی می سوزاندند تمام روستاهای جنوب آلمان و سوئیس به این طریق نابود شدند بهایی که زنان باید برای رهایی از این سرنوش نافرجام می پرداختند این بود که از همه افکار جنسی چشم بپوشند.در اواسط قرن نوزدهم این نظر که زنها باید کاملاً اخلاقی و از لحاظ عشقی سرد و از نظر جنسی بی جاذبه باشند به اوج خود رسید.از زنان انتظار می رفت تنها به خاطر ارضای همسرانشان و به انجام رسانیدن تعهد مادر شدن به رفتار جنسی اقدام کنند.تا اینکه برخی از اشخاص شجاع ترجیح دادند با به خطر انداختن موقعیت حرفه ای خود در مورد نقش جنسیت در رفتار انسان به بحث بپردازند.یکی از این افراد فروید بود.وی موضوعات جمع آوری شده از بیماران متعدد را مورد استفاده قرار داد تا اثرات منفی واپس زنی نسبت به مسائل جنسی و تجارب عاشقانه منتشر نمود وی ردپای انحرافات جنسی در دوران بزرگسالی را در رویدادهای مهم دوران کودکی جستجو می کرد.نظرات او در مورد مسائل جنسی دوران طفولیت اکثر مردم را تکان داد هرچند امروزه بسیاری از جنبه های این نظریات هنوز بحث برانگیزند ولی فروید بیش از هر کس دیگری باعث شد در مورد نقش احساسات جنسی تفکر جدیدی صورت بگیرد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   157 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی