فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک


دانلود تحقیق اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک

دسته بندی : علوم پایه _ فیزیک

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ( در صورتی که متن زیر شکل نامناسبی دارد از ورد کپی شده )

مقدمه   در این نوشته هدف اصلی توجیه اثر متقابل فوتون و گراویتون با توجه به نظریه سی. پی. اچ است. نخستین برخورد ها با اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک صورت گرفت که توانایی توجیه آن را نداشت. سپس انیشتین این پدیده را با توجه به دیدگاه کوانتومی توجیه کرد. بنابراین نخست میدانها و امواج الکترومغناطیسی کلاسیک را بطور فشرده بیان کرده، آنگاه با ذکر نارسایی آن به تشریح پدیده فوتوالکتریک از دیدگاه انیشتین می پردازم و سرانجام هر سه اثر فوتوالکتریک، اثر کامپتون و تولید و واپاشی زوج ماده - پاد ماده را با توجه به نظریه سی. پی. اچ. بررسی خواهم کرد. و سرانجام تلاش خواهد شد تا وحدت نیروهای الکترومغناطیس و گرانش را نتیجه گیری کنیم.     نیروهای الکتریکی و مغناطیسی   نیروهای بین بارهای الکتریکی را می توان به دو نوع تقسیم کرد. دو بار نقطه ای ساکن یا متحرک به یکدیگر نیروی الکتریکی وارد می کنند که از رابطه ی زیر به دست می آید:   Fe=kqQ/r2   که در آن وقتی دو بار الکتریکی نسبت به ناظری در حرکت باشند، علاوه بر نیروی الکتریکی، نیروی مغناطیسی نیز بر یکدیگر وارد می کنند. از آنجاییکه بررسی نیروها با استفاده از مفاهیم میدان عمیق تر و ساده تر است، می توان گفت که هر بار الکتریکی در اطراف خود یک میدان الکتریکی ایجاد می کند که شدت آن در فاصله r از آن، از رابطه ی زیر به دست می آید:   E=kq/r2   حال اگر ذره ی باردار حرکت کند، در اطراف آن علاوه بر میدان الکتریکی، یک میدان مغناطیسی نیز ایجاد می شود که وجود چنین میدان مغناطیسی بصورت تجربی قابل اثبات است اگر ذره ای با بار الکتریکی q در یک میدان مغناطیسی B و با سرعت vحرکت کند، نیرویی بر آن وارد می شود که بر صفحه ی B, v عمود است که از رابطه ی زیر به دست می آید:   F=qvxB   از این رو، بار q که به فاصله ی rازQقرار دارد و با سرعتvحرکت می کند، یک میدان مغناطیسی در محلQتولید می کند که از رابطه ی زیر به دست می آید :  بطور خلاصه، در نقطه ای که میدان الکتریکی و مغناطیسی E , Bوجود دارد، نیروی الکترومغناطیسی وارد بر ذره باردار، با بار qکه با سرعت vحرکت می کند برابر است با میدانهای الکترومغناطیسی   در یک میدان الکتریکی موجود در فضا، به عنوان مثال در بین صفحات یک خازن باردار، انرژی الکتریکی وجود دارد. چگالی انرژی یا انرژی الکتریکی در واحد حجم از رابطه ی زیر به دست می آید :       بطور مشابه چگالی انرژی مغناطیسی مثلاً انرژی مغناطیسی در ناحیه بین قطب های یک آهنربا برابر است با       امواج الکترومغناطیسی   بار الکتریکی ساکن میدان الکتریکی می آفریند. اما بار الکتریکی متحرک علاوه بر میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی نیز ایجاد می کند که در قانون آمپر بخوبی نشان داده شده است. بنابراین در اطراف یک بار الکتریکی متحرک دو میدان الکتریکی و مغناطیسی وجود دارد. یعنی با تغییر میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی تولید می شو

تعداد صفحات : 38 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک

دانلود مقاله کامل درباره دیوید هیوم و دیدگاه ها

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره دیوید هیوم و دیدگاه ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره دیوید هیوم و دیدگاه ها


دانلود مقاله کامل درباره دیوید هیوم و دیدگاه ها

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :46

 

فهرست مطالب :

عنوان                                                                                                                                       صفحه

الف - مقدمه ای بر دیدگاه دیوید هیوم ....................................................................... 3

ب – دیدگاههای هیوم ............................................................................................. 16

1- علیت استقراء...................................................................................................... 16

2- جهان خارج ....................................................................................................... 20

3- نفس................................................................................................................... 24

4- هیوم و اخلاق ................................................................................................... 30

5- خدا و اختیار...................................................................................................... 38

6- معجزه و هیوم .................................................................................................. 40

7- شکا کیت و اول شخص .................................................................................... 43

منابع و مأخذ .......................................................................................................... 46


الف )مقدمه ای بردیدگاههای دیوید هیوم :

کسی که اکثرا او را بزگترین فیلسوفی می دانند که آثارش را به زبان انگلیسی نوشته مردی بنام دیوید هیوم که اصلا اسکاتلندی بود نه انگلیسی و در 1711 در ادینورو به دنیا آمد . هیوم بعضی از بهترین آثارش را هنگامی نوشت که هنوز بسیار جوان بود . در حدود 18 سالگی نوعی مکاشفه عقلی برایش دست داد و هشت سال بعد را صرف نوشتن کتابی کرد بنام رساله طبیعی انسان کرد که با اقبال ناچیز ودرک حتی ناچیزترروبه رو شد و به گفته خودش مرده از چاپخانه متولد شد . بنابراین در سنین بین سی چهل ، هیوم در صدد بر آمد دوباره آن را بصورتی مردم پسندتر بنویسد . نتیجه این کار دو مجله کوچکتر بود . یکی تحقیق درباره فهم انسان و دیگر تحقیق در مبادی اخلاق . اما اقبال عمومی به این دو کتاب هم بهتر از کتاب اصلی نبود . در سنین بین چهل و پنجاه کتابی در زمینه تاریخ بریتانیا نوشت .

هیوم در زمان حیات همچنین به عنوان اقتصاددان شهرتی به هم رساند . در جنگ جانشینی اتریش در دو لشکر کشی به عنوان افسر ستاد خدمت کرد و دو سال در سنین متجاوز از 50 دبیر سفارت بریتانیا در پاریس و بعد معاون وزارت خارجه بود.

در فرانسه هیوم به ( دیوید مهربان ) معروف بود و در شهر زادگاهش اسم او خیابان دیویدقدیس خوانده می شود . با توجه به چنین نسبتی شاید یکی از بازیهای روزگار بود که هیوم در آن ایام پنهانی سرگرم نوشتن آخرین شاهکار فلسفی خود یعنی نقدی عمیق و کوبنده بر دین بود . گفت و شنود درباره دین طبیعی که به عقیده بعضی بهترین کار اوست در 1779 به چاپ رسید . هیوم شخصیتی بی اندازه جذاب و دلنشین دارد ولی همچنین باید او را عامل شکوفندگی بزرگ حیات فکری و عقلی ادینبوردو در قرن 18 بدانیم که امروز از آن بعنوان نهضت روشنگری اسکاتلند یاد میکنیم .نهضتی که بزرگترین فیلسوف و بزرگترین اقتصاد دان و بزرگترین زندگینامه نویس انگلیسی زبان یعنی بترتیب دیوید هیوم . ادام اسمیت و جیمز بازول را بوجود آورد .

در حال حاضر کتاب و نوشته درباره هیوم فراوان است و پروفسور جان پاسمور استاد دانشگاه ملی استرالیا و نویسنده یکی از بهترین این کتابها موسوم به مقاصد هیوم برای بحث درباره آثار او با من در اینجا حضور دارد[1] .

فیلسوف اسکاتلندی ، دیوید هیوم ( 1711تا 1776 ) مهمترین و تاثیر گذارترین تجربه گرای انگلیسی در قرن هیجدهم بود . او از خانواده ای اصیل و ثروتمند بود ، برای مدتی به کار سیاسی اشتغال داشت و در پاریس دبیر و منشی سفارشات شد . شاهکار فلسفی او – رساله درباره طبیعت آدمی – در اوایل بیست شش سالگی نوشته شد و با وجود آثاری که بعداً نوشت بی نظیر ماند . در بازگشت به اسکاتلند کار ادبی خود را در جو فعالیت فکری ای که ان زمان در ان کشور حاکم بود ادامه دارد ، و علاوه بر کتاب تحقیقات ( 1784 تا 51 ) ( که خلاصه ویراسته و تجدید نظر شده رساله میباشد )رسالات ادبی ،سیاسی و فلسفی فراوانی را به رشته تحریر در اورد . او همچنین کتاب تاریخ بریتانیای کبیر ( 7-1752 )را تالیف کرد ، که به جهت دقت ،دانش و بینش انسانی که در ان به کار رفته شایان ذکر است . هیوم از حیث دیدگاه فکری شکاک و ازاد اندیش ، و با وجود این محافظه کاری زبان اور و ثابت قدم بود ، مردی به ظاهر در صلح و سازش با جهان ، که به معاصران خود عشق به زندگی و صفای دیدگاه به ارمغان اورد  و تقریبا به هر کسی که بر خورد محبت و احترام وی را نسبت به خود جلب کرد .

شهرت هیوم تا حدودی به واسطه شکاکیت اوست . او دید ، یا چنین تصور میکرد ، که دیدگاه تجربه گرایی امکانات شناخت را تا حدی محدود کرده است که اسلاف وی ان را تصدیق نکرده بودند . به علاوه ، او ادعا کرد که از این شکاکیت به دست امده تنها با رد مقدماتی چنان بنیادی میتوان رها شد که کنار گذاشتن انها در مواجهه با ((  فهم عرفی  ))عمیق تر موقتی خواهد بود . این مقدمات -  یعنی تقدم مورد اول شخص، و نظریه معنای مبتنی بر تجربه گرایی -  قبلا بر کلی را به ایده الیسم سوق داده بود. هیوم بر این اعتقاد بود که اگر ان مقدمات ان مقدمات به درستی فهم شوند لزوما به نوعی لا اداری گری و شک منتهی می شوند که هرگز نمی توان ان را با فکر بشری حل و رفع کرد . هیوم نه تنها علیه وجود خدا و حقیقت دین استدلال کرد ، او نه تنها نفس تصور خدا را رد کرد ؛ و اخلاق را موضوع احساس معرفی کرد که عقل نمی تواند اقتدار و نظارتی روی ان داشته باشد ؛ بلکه برای شکاک بودن درباره وجود اشیاء مادی ، درباره ماهیت و واقعیت ارتباط علی ، - حیرت انگیزتر – درباره وجود خود نفس انسانی انگیزه ای به دست آورد .

طبعا دلایلی که به چنان نتایجی منجر می شود باید به قدری قوی بوده باشند که مورد استهزا و تحقیر قرار نگیرند . گواه و شاهدش این که حتما مقدمان تجربه گرایانه هیوم بر اذهان معاصران وی تاثیر گذار بوده است که دلایل وی را بدان اندازه پریشان کننده یافتند .

فلسفه هیوم ، مانند فلسفه لاک ، با نظریه معنا می شود ، واین نظریه در اساس همان نظریه لاک است ، و غرض ازان بیان دقیق این اصل موضوع اساسی تجربه گرایانه است که هیچ مفهومی نمی تواند وجود داشته باشد مگر جایی که تجربه در کار باشد . بنابراین نه دلایلی برای باور به آموزه های ما بعد الطبیعی فلسفه عقل گرایانه ، و نه وسیله ای مناسب برای بیان ان می تواند وجود داشته باشد . بر کلی ( به گمان خود ) نظریه شناخت لاک  را به نتایج منطقی اش رساند ، و بدین وسیله با قرار دادن فاعل و شناسایی و حالات ذهنی اوبه عنوان مقدمه و نتیجه فلسفه خود ، باور به وجود جهان مادی را نفی کرد . هیوم نظریه معنای لاک را به عنوان مبدا حرکت خود پذیرفت ، و به نتایجی دست یافت که نسبت به نتایج بر کلی هم افراطی تر و هم پریشان کننده تر بودند . آنها پریشان کننده تر بودند . آنها پریشان کننده تر بودند زیرا مستلزم این بودند که یا باید جهان بینی تجربه گرایانه را کنار گذاشت ، یا در غیر این صورت ، اگر به آن ملتزم باشیم ، شمار بسیار اندکی از دعاوی معرفتی ما را می توان با آن جمع کرد .

هیوم ، مانند تجربه گرایان دیگر ، فلسفه خود را طوری معرفی کرد که گویی مبدا آن علم ذاتی درباره ذهن انسان است ، یعنی نتیجه مشاهداتی است که خوانندگان او را از طریق درون نگری مستقیم فورا می توانند آنرا تایید کنند . او در میان محتویات ذهن بین (( انطباعات )) و (( تصورات )) فرق گذاشت . انطباعات در حکم چیزهایی هستند که می توانیم احساسات و ادراکات بنامیم ، و تصورات در حکم چیزهایی هستند که می توان آنها را مفاهیم یا معانی نامید . هنگامی که اسبی را ادراک می کنم ، انطباع خاصی ( در این مورد یک انطباع بصری ) دارم ؛ وقتی به اسبی می اندیشم ، تصوری را فرا می خوانم : این تصور به دستهای متعلق است که هم زمان معنای کلمه ((اسب)) را (برای من) می سازد .

فرق میان انطباعات و تصورات چیست ؟ به نظر هیوم این فرق به واسطه درجات (( قوت )) یا (( سر زندگی )) آنهاست . بدین ترتیب هیوم آن قلمروهایی از حیات ذهنی را که ما قلمروهای حسی و عقلی می نامیم یکی می گیرد . هیوم بر خلاف فیلسوف عقل گرا ، به هیچ وجه وجود تمایزی واقعی را میان انها را مسلم نگرفت ، آن نوع تمایزی که می گوید فقط تصورات ما می توانند ما را به شناخت رهنمون شوند ، در حالی که انطباعات به واسطه عملکرد طبیعت حیوانی آشفته و مبهم می مانند ، بلکه سنت لاک را پی گرفت و این تمایز راصرفا از جهت شدت و ضعف دانست . در عین حال آن تصورات (( قوی )) ( انطباعات حسی ) را که فیلسوفان عقل گرا بی ارزش میشمردند سر چشمه معرفت مادانست و اهمیت بسیار زیادی به آنها داد . دلر این مورد اگر مقدمه هیوم را تصدیق کنیم که محتویات فاهمه چیزی نیستند جز نسخه های رنگ ورو رفته و ضعیفی از محتویات تجربه حسی ، غیر ممکن است حجییتی را به اولی نسبت دهیم که دومی همان میزان یا درجه بهتری از آن را دارا نباشد . این تجربه گرایی پس از آن که هیوم نظریه معنای لاک را اختیار کرد بیشتر تثبیت گردید . او تاکید میکند که تصور جز از طریق (( کمرنگ شدن )) انتباعی که تصویر آن است حاصل نمی شود . هیوم در ادامه از این فرضیه تکوینی چنین نتیجه می گیرد که معنای هر چیزی را که گفته می شود باید در محتوای حسی ای جست و جو که کلام مورد نظر حاکی از آن است . او همچنین مخالفت بر کلی با مفاهیم انتزاعی را تصدیق کرد ، با این استدلال که یک لفظ کلیت خود را نه از طریق ارتباط با نوع خاصی از تصور (( کلی )) ، بلکه از طریق ارتباطی که با طبقه ای از تصورات جزئی دارد به دست می آورد ، تصوراتی که هر یک چیزی نیستند جز انتباع حسی ای خفیف و رنگو رو رفته ، و بیرون از ذهن اندیشنده هیچ وجود واقعی ندارند . اینک طبیعی است که چنین برداشت تازه ای از نظر هیوم اراعه دهیم که ، تصورات ضرورتن از انطباعات حسی سر چشمه نمی گیرند ، بلکه محتوای آنها باید بر حسب چنان انطباعاتی فراهم شود . ولی اهمیت فلسفی آن اموزه از هیچ حیث تغییر نمی کند . تا اینجا اختلاف اندکی میان هیوم و لاک وجود دارد ، و ، با پیروی از روش بر کلی در کنار گذاشتن پیش فرض های زائد لاک ، تعجب اور نخواهد بود  که هیوم ، مانند برکلی ، به صورتی از ایده آلیسم دست یابد . اولاً او به تشریح آموزه ای می پردازد ( گاهاً به دو شاخه معروف است ) ، که بر اساس آن همه قضایای با معنی در دو دسته جا می گیرند ؛ قضایای دست نخست معنای خود را از تجربه میگیرند ؛ قضایای دست دوم صرفاً از روابط انتزاعی میان تصورات سخن  می گویند . هیوم تمایز فوق را چنین شرح می دهد:                                                                                                                                          

همه موضوعات عقل یا پژوهش آدمی را طبعاً می توان به دو دسته تقسیم کرد ، یعنی نسبت های تصورات و امور واقع . علوم هندسه ، جبر ، ریاضیات ، و خلاصه هر تصدیقی که به طور شهودی یا برهانی یقینی باشد  از نوع اول است ......... قضایایی از این نوع صرفاً با فعالیت عقلی ، بدون اتکا به چیزی موجود در نقطه ای از جهان ، قابل فهم هستند ....... درباره امور واقع ......... به همان شیوه نمی توان  به یقین رسید ، و گواهی ما بر صدق آنها نیز ، هر قدر هم که زیاد باشد ، وافی به مقصود نیست . خلاف هر امر واقع همچنان امکان پذیر است ، زیرا هرگز نمی تواند دال بر تناقض باشد .

هیوم در اینجا سه نکته اساسی را بیان می کند که، از زمان او تا به امروز به عنوان مشخصه های اصلی تجربه گرایی در اشکال متفاوت ظاهر شده است . نخست این که، احکام عقل تنها به این دلیل یقینی و ضروری می باشند که ، در صورت صادق بودن ، میان تهی هستند . حتی ریاضیات چیزی جز روابط میان تصورات را بیان نمی کند ، به طوری که قضایای آن تنها به واسطه تصوراتی که در آنها بیان شده اند صادق می باشند ، یا به تعبیر دیگر ، (( صدقشان به موجب معانی اصطلاحات است )) . دوم اینکه ، تنها شیوه دیگر شناخت ، یعنی شیوه مربوط به امور واقع ، موجد حقیقت ضروری نیست ، بلکه صرفاً آنچه را که اتفاقا درست است و آنچه را ممکن است نادرست بوده باشد جمع بندی می کند . سوم اینکه ( همان طور که هیوم در ادامه روشن می سازد )، تنها منشاء هر شناختی از امور واقع تجربه است . همه تصورات بیان شده در قضایای واقعی نهایتا محتوایشان را از انطباعاتی می گیرند که منشاء آنها بوده اند . بنابراین درباره هیچ امر واقعی برهان پیشینی ممکن نخواهد بود . به عنوان مثال ، ما به نحو پیشینی نمی توانیم اثبات کنیم که آیا جهان از خدا نشات می گیرد یا نه ، آیا ما عمر ابدی داریم یا نه ، آیا (( جواهری )) وجود دارند که واقعیت پشت پرده عالم ظاهر و نمود را تشکیل میدهند یا نه . به این نحو هیوم مطلبی را بیان می کند .

منصفانه ترین و قابل قبول ترین انتقاد علیه بخش قابل توجهی از مابعد الطبیعه است ، مبنی بر اینکه آنها در اصل علم نیستند ، بلکه یا ناشی از کوششهای بی ثمر غرور آدمی هستند ، که به کندو کاو درباره موضوعاتی می پردازد که کاملا از دسترس فهم انسان بیرونند ، یا حاصل صنعت گری خرافات رایج ، که ، چون نمی توانند با دلیل قابل قبول و روشن از خود دفاع نمایند ، این مطالب پیچیده و غامض را طرح می کنند تا ضعفشان را بپوشانند و از خود دفاع کنند .

از این دیدگاه هیوم قادر است اهداف شکاکانه خود را دنبال کند ، یعنی انتقاد هایی را که بر کلی از نظریه های مفروض لاک درباره (( جوهر مادی )) و (( تصورات انتزاعی)) کرده بود . هیوم بلافاصله اولی را ، به همراه تمایز مربوط میان کیفیات اولیه و کیفیات ثانویه ، به عنوان خرافه رد می کند ، بی آن که اصلا زحمت بررسی مقصود واقعی لاک یا استدلال مختصر ولی روشن بر کلی را به خود بدهد . ( همان طور که هیوم خاطر نشان می کند ، بر حسب نظریه معنای او – نظریه که به رغم جایگاه خاص آن بمنزله نتیجه مشاهده علمی ، به طور جزمی به آن معتقد بود – هیچ انطباعی از جوهر مادی نمیتواند وجود داشته باشد ؛ بنابراین نتیجه می شود که هیچ تصوری از آن نمی تواند بود ، پس خود اصطلاح (( جوهر مادی )) فاقد معنی است ) . هیوم آموزه تصورات انتزاعی را با فرض اساسی فلسفه خود ناسازگار می دانست ، او به (( کشف عظیم و ارزشمند )) بر کلی اشاره می کند که چون هر آنچه وجود دارد هم فرد است و هم همه صفاتش معین می باشد ، پس نفس تصور موجودی با صفت (( کلیت )) مستلزم امر محال است .هیوم به جای این فرض محال استدلال کرد که تصورات جزئی ممکن است چنان (( انباشته شوند )) که عنصر ضروری کلیت را وارد تفکر ما سازد . او کلیات این نظریه – نظریه تداعی تصورات – را از لاک گرفت

( لاک نیز آن را از هاروی گرفته بود ) . آن نظریه نزد هیوم جایگاه اصلی اش را به عنوان فرضیه قابل ابطال تجربی حفظ می کند . این حقیقت نهایتا باعث از اعتبار افتادن آن در برابر حملات بی امان نظریه معرفت کانت شد . با وجود این هیوم توانست از این سر آغاز هایی که امیدوار کننده نبودند فلسفه شکاکانه ای را سامان دهد و بدین وسیله پایه هر نوع اعتمادی که تا آن زمان نسبت به مطالعه ما بعدالطبیعه باقی بود را کاملاً سست کند . نخستین چیزی که هدف حمله شکاکانه او قرار گرفت مفهوم علیت بود ، مفهومی که برای هر کار علمی ، از جمله آن کاری که هیوم انجام آن را به عهده گرفته بود اساسی است [2].

فلسفه هیوم تاثیر بزرگی در رشد تفکر فلسفی غرب سپس از نیمه قرن 18 م به جا گذارده است . فلسفه ای است عمیقاًً مبتنی بر شکاکیت و نشاًت گرفته از این اصل غربی که هر انچه در ذهن انسان وجود دارد ، بیشتر در حواس او بوده است . و این اصل احتیاج محکمی را علیه بسیاری از ادعاها و نتایج بدست امده از فیلسوفان خرد گرای سده 17 م اقامه می کند . هیوم می گفت ما حق نداریم مدعی معرفت بر خداوند ، روح بشر یا ارزشهای اخلاقی مطلق باشیم . هدف وی این بود که طبیعت انسان و فهم بشر را در یابد . به گفته او زیرا هیچ مسئله مهمی وجود ندارد که تصمیم گیری درباره ان در حوزه ی علم بشر نگنجد . روش هیوم بر پایه ی به کار گیری تجربه و مشاهده استوار است[3] .

هیوم در رساله ایی در باره طبیعت بشر ابتدا به بررسی هایی می پردازد که انسان به کمک انها دنیا را درک میکند . او می گوید که دو نوع ادراک وجود دارد . تاثرات که تمامی احساسات ، شورمندیها و عواطف ما را تشکیل می دهد . چرا که نخستین تجلی خود را در روح ظاهر می سازد . و تصورات که نقشهای ضعیف به لحاظ تفکر و استدلال هستند هیوم معتقد است که تاثرات و تصورات به دو صورت بسیط و مرکب هستند کلیه تصورات بسیط از تاثرات بسیط ناشی می شوند . تاثرات باعث تصورات می شوند ولی عکس ان صادق نیست . ما دارای یک استعداد حافظه هستیم که تصورات را حفظ کرده و موجب مرور انها در ذهن می شود و نیز یک استعداد تخیل داریم که قادر است تصورات نشاًًت گرفته از تاثرات را نظم مجدد بدهد بنابراین ، نیروی تخیل ما می تواند تصورات بر گرفته شده پیشین از تاثرات و کوه را در هم امیخته و تصور مرکبی بصورت یک کوه طلایی بوجود اورد . تصورات بسیط جدید فقط از تاثرات ناشی می شود .

از نظر هیوم تفاوت عمده میان تاثرات و قصورات به لحاظ تفاوت در درجه فوت و استحکام آنهاست . تاثرات شکل روشن تری از این دو نوع ادراک هستند . مفهوم گفته هیوم آن است که هیوم تمایزی را که فرد گرایان میان ادراک حسی و ادراک عقلی قایل بودند را رد میکند . در حالی که برتری که خرد گرایان برای فعالیتهای عقل در نظر می گرفتند بر مبنای تمایز مذکور قرار داشت . هیوم فقط برای ادعاهایی اعتبار قایل است که قابل تجزیه باشند و نشان دهند که در وهله نخست اشاره به تاثرات حسی دارند . لذا وی کلیه ادعاهای مربوط به معرفت بر وجود خداوند و روح و جوهر را که به عنوان چیزی بی رنگ و مقوم خواص بشمار می آید رد می کند . زیرا می تواند هیچ نفعت از طریق همباوری با بر کلی در این زمینه که تصورات جنبه جزئی و خاص دارد . کلیات درک امر انتزاعی محسوب نمی شوند ، و سپس از طریق یادآوری این مطلب تصورات شبیه به یکدیگر به هم متصل شده و یک تصور کلی را می سازند که نماینده یک گروه از تصورات متصل به یکدیگر باشند [4].

این عقیده هیوم را گاهی اوقات ( چنگال هیوم ) نامیده اند . اهمیت آن در این است که هر گزاره پر معنا و مهم باید با بیان گر نوعی رابطه میان تصورات بوده و بر طبف معنای کلمات آنها ضرورتا حقیقت داشته یا نداشته یا بیانگر یک حقیقت رایج و مرسوم باشد که فقط چند محتمل الوجود دارد و درست یا غلط بودن آن ضرورتی ندارد . که ارزه های مربوط به خداوند . روح و فضل آن را که قبلا ردشده اند زیرا تاثرات حسی نشات نگرفته اند . نمی توان بر روی هر یک از شاخه های چنگال جای داد [5].

هیوم در سرپرستی که هررساله ای درباره طبیعت بشر افزوده است به مساله خویشتن بر می گردد و اعتراف می کند تو به پیشین اورا بسیار ناقص می داند ، انچه راکه او قادر به تشریح ان نیست این است که چگونه ادراکات هر یک از انها مشخص و مستقل از سایرین است به یکدیگر متصل می شود تا مجموعه ای را بسازند . هیوم آشکارا اعلام می کند عقل و فهم من قادر به درک این مساله نیست .

موقعی که هیوم توجه خود را به اخلاقیات معطوف کی کند . دقیقا همان روش تحقیق مبتنی بر مشاهده را که در سایر مسائل بکاری برد در اینجا نیز بکار می گیرد . هر چند که این روش مضمن ارائه اصل میزان دو نظریه  او در باب تصورات است . این اصطلاح عبارت از فرض کردن تصورات تفکر یعنی تصورات دریافت شده از طریق تفکر درباره حالات درونی ما ، مثلا خشم یا شادی . که ما بعدا از آ نها تصورات خشم و شاد کامی را می گیریم . مشکل هیوم در ارائه توضیحی برای اخلاقیات و داوری های اخلاقی در این است که نمی تواند بیان کند چه نوع ادراکات جزئی می تواند احتمالا موجه تصورات شده و  تصورات  ما را درباره فضیلت و رذیلت ، خیر و شر و نظایر آنها بسازید زیرا از دیدگاه هیوم ما فضیلت و رذیلت  را در واقع ادراک نمی کنیم و حتی اگر بعدا بگوییم که ما کردار های جزئی فضیلت و رذیلت را درک میکنیم  باز هم مشکل مشخص کردن رذیلت یا فضیلت جزئی در یک کردار خاص همچنان به قوت خود باقی است . هیوم در فرازی معروف  در رساله ای در باره طبیعت بشر می گوید : یک کردار شرورانه تلقی شده را در نظر بگیرید ، مثلا قتل عمد.

آن را از کلیه جهات بررسی کنید و ببینید آیا می توانید یک موضوع واقع بار وجود واقعی را بیابید که شما آنرا رذیلت می نامید . به هر طریقی که آن را تفسیر کنید فقط مقداری شهوت ، انگیزه علف و افکار را می یابید هیچ موضوع واقع دیگری در آن مورد وجود ندارد . رذیلت ، ما دام که به بررسی آن می پردازید . کاملا از شما می گریزد.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره دیوید هیوم و دیدگاه ها

دانلود مقاله کامل درباره تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مرتضی مطهری

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مرتضی مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مرتضی مطهری


دانلود مقاله کامل درباره تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مرتضی مطهری

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :12

 

فهرست مطالب :

مقدمّه

پرورش عقل

دو نوع علم

دعوت اسلام به تعلیم و تربیت

لزوم توأم بودن عقل و علم

فرق تربیت و اخلاق

شکل عبادت و برنامه ها تربیتی

نیت

ارکان نیّت

اهمیّت نیّت

انسان دوستی

محبّت

کار

چکیده

منابع

 

مقدمه:

در کلام مطهرى، آزادى سمت و سویى مى یابد که بنا به دلایلى نباید از انسان سلب شود. این عناصر عبارتند از این که بروز و ظهور استعدادهاى آدمى نیازمند فضاى آزاد است. در فضاى بسته و محیط خفقان آمیز و استبدادى و به عبارتى در فقدان آزادى هاى اجتماعى و سیاسى، زمینه اى براى بروز خلاقیت ها و استعدادها به وجود نمی آید. در فضاى مستبدانه اى که بر جامعه حاکم است، چاپلوسان و زبان بازان قدرت مى یابند و آزادگان و آزاداندیشان ذلیل و حقیر مى شوند، چرا که وضعیت موجود، اجازه چون و چرا کردن به خیرخواهان و مصلحان را نمى دهد. تنها آنان که زبان به مدح بگشایند، جایى و مقامى مى یابند و بس.

استاد مطهرى آزادى را یکى از لوازم حیات و تکامل ذکر کرده و معتقد است موجودات براى رسیدن به مرحله تکامل و رشد به سه عنصر «تربیت»، «امنیت» و «حریت» نیازمندند.

تربیت عبارتست از عواملی که موجود زنده برای تداوم بقاء به آن محتاج است. برای مثال موجود زنده برای رشد و نمو به عناصری چون نور و آب ، غذا و علاوه بر این ها، انسان به تعلیم و تربیت نیازمند است. امنیت، یعنى این که موجود زنده آن چه را در اختیار دارد، همانند حیات، ثروت، سلامت و ... از او سلب نگردد. و آزادى، یعنى «نبودن مانع. انسان هاى آزاد، انسان هایى هستند که با موانعى که در جلو رشد و تکاملشان هست، مبارزه مى کنند. انسان هایى هستند که تن به وجود مانع نمى دهند».

تحلیل مطهرى از آزادى اجتماعى در واقع همان آزادى سیاسى است که امروزه در ادبیات سیاسى به کار مى رود. آزادى سیاسى به طور کلى به نقش مردم در زندگى سیاسى اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی هایى است که فرد در حوزه اجتماع و در برابر حکومت داراست. از این رو آزادى بیان و حق اظهار نظر، آزادى قلم و مطبوعات، آزادى انتقاد و اعتراض و مواردى از این قبیل در شمار آزادى هاى سیاسى است.مطهرى فقدان آزادى هاى اجتماعى و سیاسى را یکى از گرفتارى هاى بشر در طول تاریخ ذکر مى کند و مى گوید: «یکى از مقاصد انبیا به طور کلى و به طور قطع این است که آزادى اجتماعى را تأمین کنند و با انواع بندگى ها و بردگى هاى اجتماعى و سلب آزادى هایى که در اجتماع هست مبارزه کنند.» ایشان براى اثبات آزادى اجتماعى در دین به آیه ۶۴ سوره آل عمران اشاره مى کند و در تفسیر آن مى‌گوید: «در مقام پرستش، جز خداى یگانه چیزى را پرستش نکنیم، نه مسیح را و نه اهرمن را. و این که هیچ کدام از ما دیگرى را بنده و برده خودش نداند و هیچ کس هم یک نفر دیگر را ارباب و آقاى خودش نداند.

پرورش  عقل :

مسئله ی اول که باید بحث کنیم همان مسئله ی پرورش عقل و فکر است در این جا ما دو مسئله داریم: یکی مسئله ی پرورش عقل و دیگر مسئله ی علم.

مسئله ی علم همان آموزش دادن است. «تعلیم» عبارتست از یاد دادن. از نظر تعلیم، متعلم فقط فرا گیرنده است و مغز او به منزله ی انباری است که  یک سلسله معلومات در آن ریخته می شود ولی در آموزش کافی نیست که هدف این باشد. امروز هم این را نقص می شمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات، اطلاعات و فرمول در مغز متعلّم می ریزد.هدف معلم باید بالا تر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلم پرورش و استقلال بدهد و قوّه ی ابتکار او را زنده کند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مرتضی مطهری

تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس

اختصاصی از فی موو تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس


تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس

تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس 

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحات: 65

 

 

 

 

زندگینامه توماس آکویناس

توماس آکویناس که نام صحیحش توماس آکوئینی است، اواخر سال 1224 یا اوایل سال 1225میلادی در قلعه روکاسکا در منطقه اکینیو در نزدیکی شهر ناپل، در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. پدرش فئودال منطقه اکینو بود و توماس را که کوچکترین فرزندش بود، در پنج سالگی به دیر فرستاد، به امید آنکه روزی رئیس آن دیر شود. توماس در آن دیر که ”مونته کاسینو“ نام داشت، به عنوان طلبه به تحصیل پرداخت تا در آینده راهب گردد. در سال 1239 میلادی برای ادامه تحصیلات به دانشگاه ناپل رفت و در آنجا فنون یا هنرهای هفتگانه را فرا گرفت. در سال 1334 میلادی به فرقه رهبانی- دومینیکی پیوست. این عمل او با مخالفت شدید خانواده اش مواجه شد. برادرانش برای جلوگیری از پیوستن او به این فرقه حتی یکسال او را زندانی کردند، ولی توماس از عقیده اش برنگشت و پس از آزادی، به این فرقه ملحق شد. دومینیکیان او را به پاریس فرستادند. توماس، در دانشگاه این شهر نزد آلبرت کبیر به تحصیل پرداخت و همراه او در سال 1248 میلادی به دانشگاه تازه تاسیس شده کلن رفت.

در سال 1252 میلادی، آلبرت کبیر با اعلام اینکه مطلب بیشتری نمی تواند به توماس بیاموزد، وی را برای ادامه تحصیلات به پاریس فرستاد و توماس در دانشگاه شهر پاریس به تحصیل و تدریس پرداخت. در سالهای 54 ـ 1252 میلادی، در رابطه با تفسیر کتاب مقدس، مدتی آموزش دید و طی سالهای 1256 ـ 1254 میلادی، کتاب «جمل پطروس لو مباردوس» را تفسیر و تدریس کرد. توماس آکویناس در سال 1256 میلادی با اتمام تحصیلاتش، درجه استادی در الهیات را از دانشگاه پاریس اخذ کرد و یکی از دو کرسی اختصاص داده شده به دومینیکیان را به دست آورده و استاد علم کلام در دانشگاه پاریس شد. وی پس از سه سال به ایتالیا بازگشت و طی سالهای 1259 تا 1268 میلادی در حوزه های علمیه و دربار پاپ در شهرهای انانیی، ارویتو، رم و ویتربو به تدریس و تحقیق پرداخت. وی در این سالها ارتباط نزدیکی با دربار پاپ داشت و در سازمان دادن و تدوین دروس مدارس دومینیکی بسیار کوشید.

در سالهای 1268 تا 1272 میلادی در پاریس اقامت گزید و پس از آن به ناپل بازگشت. او در اواخر سال 1273 میلادی تدریس و تحقیق و تالیف را کنار گذاشت و در سال 1274 میلادی هنگامی که به شهر لیون، برای شرکت در شورای عام کلیسای کاتولیک، سفر می کرد، در یک دیر در گذشت. توماس مهمترین فیلسوف فلسفه مسیحی است که در فلسفه بعد از خود تاثیری بسیار زیاد گذاشت. مهمترین اثر او «جامع علم کلام» نام دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس

تحقیق بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم

اختصاصی از فی موو تحقیق بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم


تحقیق بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم

لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:25

پیشگفتار :

تعلیم و تر بیت،بدون استفاده از زبان غیر ممکن است. زبان تنها وسیله مؤثر در فرآیند آموزش و پرورش است. بدون زبان ،ارتباطی بین افراد جامعه بر قرار نمی شود و بدون ارتباط ،آموزش و پرورش،صورت نمی پذیرد و بدون آموزش وپرورش ،انتقال میراث فرهنگی و تمدن بشر به نسل های بعد امکان پذیر نمی گردد .در برنامه های رسمی آموزشی نیز زبان آموزی جایگاه مهمی دارد و در نظام آموزشی ایران ،به صورت مشخص از طریق درس فارسی به امر زبان آموزی دانش آموزان پرداخته می شود.دانش آموزان از طریق زبان آموزی،علاوه بر ترکیب و جابجایی کلمات ،بر انبوه بی کرانی از مفاهیم و تصورات،اندیشه ها،احساس ها و تصاویر هنری ،منطق و فلسفه زبان احاطه می یابند.در پایه اول ابتدایی ،درس فارسی بخوانیم و بنویسیم از نظر آموزش مهارتهای زبانی و ایجاد انگیزه و علاقه به فراگیری سایر دروس ،برای نظام آموزشی جنبه محوری دارد (رضائی،1380،ص 32).طی سالهای اخیر،بر حسب ضرورت، تحولی اساسی در برنامه درس فارسی پایه اول به وجود آمده است ،که نتیجه آن تألیف کتب بخوانیم و بنویسیم می باشد و از سال تحصیلی 83-82 در پایه اول کلیه مدارس کشور تدریس گردید .با توجه به اهمیت موضوع و ویژگیهایی که این کتب باید دارا باشند،در این تحقیق سعی شد دیدگاه معلمان پایه اول شهرستان شهرضا نسبت به کتابهای بخوانیم و بنویسیم مورد بررسی قرار گیرد.

هشت ویژگی کتب بخوانیم و بنویسیم در این تحقیق بعنوان متغیر در نظر گرفته شدو دیدگاه معلمان نسبت به این ویژگیها مورد بررسی قرار گرفت. مؤلفه های مربوطه عبارتند از :توجه به مهارت های چهارگانه زبان آموزی،میزان استفاده از رویکردها، میزان استفاده از روشهای تدریس،تناسب روش های تدریس با توانایی معلمان و… توجه ساختار و محتوا به پرورش توانایی های ذهنی و،ارتباط منطقی ساختار و محتوا توجه به نکات زبانی و مفاهیم ،تناسب ارزشیابی پیشرفت تحصیلی با شرایط.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد ،که سؤالات آن از نوع بسته پاسخ می باشد.جامعه آماری پژوهش ،معلمان پایه اول ابتدایی شهرستان شهرضا در سال تحصیلی 83-82 می باشدکه تعداد آنها 114 نفر است. جهت جمع آوری داده های مربوط به پر سشنامه از کلیه معلمان استفاده گردید و پرسشنامه بین تمامی آنها توزیع گردید . به عبارت دیگر جامعه آماری و نمونه آماری یکسان می باشد. در این تحقیق ،از روش توصیفی از نوع تحقیق موردی و زمینه ای استفاده شد .اطلاعات و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه با استفاده از روشهای آماری توصیفی (فراوانی ،درصد فراوانی،جداول ،نمودار ،میانگین ، انحراف معیار و ضریب همبستگی ماتریسی)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق تحقیق نشان داد میانگین نمرات تمامی سؤالات مربوط به ویژگی های مربوط به کتب جدید التألیف در مقایسه با نمره ملاک بزرگتر می باشد. بیشترین میانگین پاسخ ها از نظرمعلمی مربوط به ویژگی «میزان استفاده از روش های آموزش تلفیقی،خلاق،همیاری،فعال وارتباطی»و کمترین آن مربوط به ویژگی «انسجام،هماهنگی و ارتباط منطقی ساختار و محتوا و تناسب آن با سن دانش آموزان»می باشد  

نتایج نشان داد بین دیدگاه معلمین از نظر جنس تفاوت وجود دارد به عبارت دیگر معلمین زن ویژگیهای کتب ب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم