فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله رنسانس

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله رنسانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
عصر جدید
در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبش های فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینس می شد. رنسانس در سال 1300 از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دوره های چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع می پیوندد، حال آنکه این قرن های سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی زاییدة همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایه های اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدن های کنونی غرب را بنا نهاد.
ریشه های رنسانس
به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی می کردند، عصر آن ها یا قرون وسطی که به اشتباه دوران بی توجهی خوانده می شد، ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آن ها معقتد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیت ها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان می دید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نورزایی» است از همین جا نشئت می گیرد.
اما در واقع، بسیاری از ریشه های رنسانس از قرون وسطی منشا گرفته بود. در قرون وسطی ترجمة عربی آثار کلاسیک در اسپانیا- که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود- دانش آموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقه مند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطب نمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.
نیروهای متحول کننده
اما جامعة قرون وسطی که در سال 1300 در آستانة رنسانس قرار گرفته بود، جامعه ای مشکل دار بود. چنان که چارلز جی نوئر می نویسد:
تمدن قرون وسطایی نقایص اساسی داشت... بحرانی که در قرن چهاردهم پدیدار شد با بحرانی که جامعة روم (باستان) را در هم شکست مقایسه شده است... (برخلاف روم)، تمدن اروپایی ادامه یافت... زیرا برای پذیرفتن اصلاحات زیر بنایی انعطاف به خرج داد.
فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی، دیگر موثر نبود. این نظام زمانی به وجود آمدکه اهرم های اقتصاد اروپا، یعنی کشاورزی و قدرت سیاسی، در دستان اعیان و اشراف منطقه ای قرار گرفت. هنگامی که اوضاع اجتماعی در اواخر قرون وسطی پیچیده تر شد، فئودالیسم در مواجهه با مطابات جامعة جدید ناتوان بود. به علاوه، در نظام فئودالی تجارت با شهرها و شهرستان هایی که در قرون پایانی دوران وسطی پدید آمده بودند، پیش بینی نشده بود. همچنین ساختار سست سیاسی آن نمی توانست شیوه هایی را تشکیل و ادارة کشورهایی که حکومت مرکزی قدرتمند داشتند و انگلستان و فرانسه در حال شکل گیری بودند، فراهم بیاورد.
کلیسای کاتولیک نیز، که به جامعة قرون وسطایی ثبات می بخشید، در سال های پایانی قرون وسطی گرفتار مشکلات داخلی خودش بود. بسیاری از روحانیون با استفاده از موقعیتشان برای خود قدرت سیاسی و موقعیت های شخصی کسب می کردند. پاپت تحت سلطة پادشاه فرانسه بود و تا ربع قرن چهارهم از این نفوذ و سلطه رهایی نیافت. به دلایلا فوق و نیز سایر مشکلات، کلیسا به جای آنکه نیروی سازندة اجتماعی باشد، به عاملی مخرب تبدیل شد.
البته عوامل دیگری نیز در تغییر روش زندگی قرون وسطایی نقش داشتند. به سبب رونق تجارت که از زمان جنگ های صلیبی آغاز شده بود، اقتصاد در حال تحول بود. سربازانی که از جنگ های صلیبی باز می گشتند همراه خودشان ادویه، ابریشم و سایر فراورده های تجملی را از خاور نزدیک به اروپا آورند. رشد بازرگانی توجه به سایر قسمت های دنیا را برانگیخت و جامعه ای که روزگاری بسته و محدود بود، شروع به باز شدن و توسعه نمود.
پذیرش موقعیت ها و تغییرات
جامعة قرون وسطایی دستخوش رنسانس شد، چون مردم اروپا برای انجام بسیاری از کارها روش های جدیدی پدید آورده بودند. طی این فرایند نوآروی رنسانس با قدرت شکوفا شد.
هنگامی که اروپایی ها به اطرافشان نگاه می کردند، همه جا را در جنبش یافتند. بازرگانی و صنعت ناگهانی ترقی کرد. کاشفان راه هایی دریایی به آسیایی دور راه یافتند و سرزمین های جدیدی را در آمریکا کشف کردند. دانش پژوهان کتابخانه ها را پایه گذاری کردند و آن ها را با دست نوشته های قدیمی که غبارشان را زدوده بودند و کتاب هایی که به تازگی نوشته شده و غالباً حاوی یافته های عملی در زمینه هایی چون نجوم و کالبد شناسی بود، می انباشتند. هنرمندان و پیکراتراشان شاهکارهایی از رنگ و سنگ پدید می آوردند.
دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی های عظیم، بسیاری از افراد با ژان فرنل، پزشک فرانسوی، موافق هستند. او در سال های اول سدة 1500 چنین نوشت:
جهان چرخید. یکی از بزرگتررین قاره های زمین کشف شد... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید دست نوشته های باستانی احیا شد... این ها همگی گواه پیروزی عصر جدید هستنند.
فضال و کمالات در علایق و موفقیت های مختلف اشخاص خاصی بازتاب می یافت. برای مثال یک شرح حال نویس گمنام ایتالیایی قرن پانزدهم دربارة لون باتیستا آلبرتی می گوید آلبرتی که خود را یک معمار می دانست «در عین حال نزد خودش موسیقی می آموخت... چندین سال به کار حقوق مدنی اشتغال داشت... در بیست و چهار سالگی به فیزیک و ریاضیایات روی آورد» کسان دیگری در زمینه های مختلف مهارت داشتند ازجمله لئوناردو داوینچی که او «مرد رنسانس» نامیده اند.
دو دورة رنسانس، خلاقیت در دانش، هنر، حکومت و اقتصاد بارز بود. رابرت ازگانگ‹ مورخ، مورخ می نویسد: «دورة رنسانس یکی از خلاق ترین دوران های تاریخ است... رنسانس به تلاش عقلانی جهت تازه ای بخشید... تا آن را به سوی تمدن امروزی هدایت کند.»
انسانگرایان و فرهنگ
قرن پانزدهم یکی از مهم ترین دوران ها از لحاظ کنکاش های تاریخی بود. در سراسر اروپا و خاورمیانه، محققین قفسه های غبار گرفتة صومعه ها و ساختمان های عمومی قدیمی را جستجو کردند و گنج هایی در آن ها یافتند، این گنج ها طلا و نقره نبودند، بلکه دست نوشته های یونانی و رومی بودند. در نتیجه، نوشته های باقی مانده از نویسندگان کلاسیک از جمله افلاطون، سیسرو، سوفوکل و پلوتارک به دوران رنسانس رسید. محققین که شاهزادگان، بازرگانان و سایر افراد توانگر از آنان حمایت می کردند، کارشان را به خوبی انجام دادند، در سال 1500 آن ها تقریباً تمامی باستانی ای را که امروزه موجودند، یافته بودند.
گردآورندگان قدرتمند و متمول این دست نوشته ها برای نگهداری مجموعه رو به افزایششان کتابخانه هایی ساختند. این کتابخانه ها کسانی را که به شناخت هر چه بیشتر افراد بزرگ، اندیشه های و هنر باستانی علاقه داشتند، به خود جلب می کردند. این شناخت، سبب شکل گیری رنسانس شد.
دانش نو
مطالعة آثار کلاسیک در دوران رنسانس، دانش نو نامیده می شد. در آن زمان ضمن احیای علاقه به نوشته های کلاسیک، به ارزش فردی نیز توجه شد. این گرایش انسانگرایی نام گرفت، زیرا طرفداران آن به جای موضوعات روحانی و الهی بیش از هر چیز مسائل انسانی را در نظر می گرفتند.
اگر چه انسانگرایی بر نوع بشر تاکید و تمرکز داشت، پیروان این مکتب وجود خدا را انکار نمی کردند و بین انسانگرایی و مسحیت تضادی نمی دیدند. در واقع، بسیاری از پیشگامان انسانگرایی در دورة رنسانس خود جزو روحانیون کلیسای کاتولیک بودند. از نظر انسانگرایان خداوند امر مسلمی بوده و «آن ها ‌‌(از این نقطه نظر) به بررسی انسان و ظرفیت ها، اعمال و دستاوردهای او پرداختند.»
ظهور انسانگرایی
انسانگرایی نیز مثل خود رنسانس از ایتالیا ظهور کرد. دو عامل عمده، علاقه و اشتیاق به مطالعات کلاسیک را بر انگیخت، اشتیاقی که در قرن چهاردهم و پانزدهم در ایتالیا جریان داشت اولین عامل وجود بقایای امپراتوری روم در ایتالیا بود که سبب می شد دانش پژوهان ایتالیایی که به منبع جذاب باستانی دسترسی داشتند مجذوب و مفتون دوران گذشته شوند. این تمایل، به جستجو برای یافتن نوشته های باقیمانده از دوران روم باستان منجر شد.
عامل دوم ورود آوارگان امپراتوری درهم شکستة بیزانس در واقع ادامة نیمة شرقی امپراتوری روم بود که طی قرون وسطی حاکمیتش ادامه داشت. مرکز امپراتوری بیزانس شبه جزیرة بالکان و زبان رسمی آن یونانی بود. کتابخانه های این امپراتوری حاوی بسیاری از آثار یونانی بود، آثاری را که در غرب از بین رفته بودند.
در قرن چهاردهم، ترک های عثمانی به امپراتوری بیزانس حمله کردند و با فتح قسطنطنیه، پایتخت امپراتوری، در سال 1453 آن را شکست دادند. بسیاری از بیزانسی ها در گریز از ترک ها و در جستجوی جای، امن، به غرب گریختند. این آوارگان که رونوشت هایی از دست نوشته های اصلی یونانی همراه داشتند، به عنوان دانشمندان و آموزگاران یونانی شروع به کار کردند. ویل دورانت، مورخ، می گوید: «دانشمندان یونانی (بیزانسی) ... قسطنطنیه را ترک کردند... و در واقع به عنوان حامل جوانه آثار کلاسیک عمل کردند، به این ترتیب ایتالیا سال به سال یونان را بهتر و بیش تر می شناخت»
فن آوری جدید
عامل دیگر در گشترش انسانگرایی صعنت چاپ بود. تا دروان رنسانس، کتاب های را با دست می نوشتند. کتاب های نسخه برداری و سپس صحافی می شد. حدود سال 1450 صنعت چاپ در آلمان اختراع شد که بسیاری از مورخان آن را به یوهان گوتنبرگ نسبت می دهند.
اگر چه فن آور چاپ در قردن دوم میلادی در چین ابداع شده بود، اما روش چینی ها که در آن از حروف کنده کاری شده روی چوب استفاده می شد، کیفیت خوبی نداشت. چاپ قرن پانزدهم بدعتی دیگر نیز همراه داشت: انواع حروف فلزی متحرک (احتمالاً یکی دیگر از اختراعات گوتنبرگ). استفاده از این حروف سبب می شد تا کلمات واضح و خوانا روی صفحات چاپ شوند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رنسانس

دانلود پاورپوینت داوینچی برترین چهره عصر رنسانس - 34 اسلاید

اختصاصی از فی موو دانلود پاورپوینت داوینچی برترین چهره عصر رنسانس - 34 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت داوینچی برترین چهره عصر رنسانس - 34 اسلاید


دانلود پاورپوینت داوینچی برترین چهره عصر رنسانس - 34 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 

•) دانشمند و هنرمند ایتالیایی دوره رنسانس است که در رشته‌های نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه برجسته بود. وی یکی از بزرگترین نوابغ طول تاریخ بشریت است.

 

•عده‌ای از محققان ایتالیایی با تحقیق بر روی اثر انگشت بازسازی شدۀ وی، او را دارای ریشۀ عربی و اهل خاورمیانه برشمرده‌اند. داوینچی را کهن‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند. وی فردی بی‌نهایت خلاق و کنجکاو بود. او نظریات خود را در مجموعه یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه می باشند، ثبت کرده است. او طرحهای مبتکرانه‌ای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپ‌های بخار، ماشین‌های پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود، هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند.

 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت داوینچی برترین چهره عصر رنسانس - 34 اسلاید

دانلود مقاله معماری رنسانس

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله معماری رنسانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 معماری رنسانس به معماری اروپا در سده‌های ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق می‌شود که از مشخصه‌های آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
رنسانس در ایتالیا
در تمامی دوره گوتیک در قرون میانه، زمانی که معماری در فرانسه و انگلیس با بنا ساختن کلیساهای اعظم غول پیکر با فضای داخلی فوق العاده که نمایانگر یکی از نقاط اوج نبوغ معماری اروپایی است، تحت غلبه اجرای معماری در عظیم ترین مقیاسهای تاریخ غرب بود، معماری ایتالیایی امری بی اهمیت و نسبتاً کوچک محسوب می شد. هرچند معماری گوتیک در ایتالیا وجود داشت اما به نظر می رسد وسعت میدان دید، نبوغ و ابهت معماری دولتشهرها از آن فراتر رفت. دوره رنسانس توسعه یک معماری جدید را از قرن پانزدهم تا قرن شانزدهم تجربه کرد که اولین نمونه معماری مدرن بود. زمانی که ما به ساختمانهای دوره رنسانس نگاه می کنیم در نظرمان آشنا هستند تقریباً چنان که گویا آنها یکصد سال پیش ساخته شده اند. زبان معماری که بوسیله معماران رنسانس ایتالیا ابداع شد تبدیل به زبان معماری غالب دنیای جدید شد که تنها با ظهور معماری مدرن در قرن بیستم کنار گذاشته شد.
معماران دوره رنسانس معماری خود را تا حدودی در نتیجه علاقه احیا شده خود نسبت به ویرانه های روم و یونان، از طریق بازیابی متون کلاسیک درباره معماری و به خصوص ده کتاب نویسنده رومی، ویتروویوس که درباره معماری نگاشته شده بود اخذ کردند. آنان همچنین اشکال جدید و زبان دیداری جدیدی ابداع کردند که از دوره کلاسیک منشعب نشده بود. بتدریج معماران، اومانیستها و نقاشان دوره رنسانس (معماری در رنسانس به عنوان یک هنر کامل و فراگیر تلقی می شد) اندیشه ای جدید درباره فضای عمومی ابداع کرد که در آن جامعه احساس افتخار و ارجمندی کند و جامعه در مقیاسی که تمام شهر را در بر می گیرد تنظیم و ترتیب یابد
در دوره رنسانس معماری به عنوان هنر عالی در نظر گرفته می شد. نظریه پردازان بر این باور بودند که طراحی معماری مانند همه هنرها از تجربه انسانی بر می خیزد اما معماری همچنین نمایانگر عالیترین دستاوردهای هنری ممکن برای بشریت بود. اما معماری چنان که امروز تلقی می شود یک حرفه تخصصی تلقی نمی شد. طراحی معماری بوسیله معماران حرفه ای، نقاشان، مجسمه سازان (از قبیل میشل آنجلو)، اومانیستها، بنایان و افراد آماتور ساده با صرف زمان و هزینه بسیار انجام می شد
هنر طبق چیزی که در نهایت از کتابهای ویتروویوس درباره معماری اخذ شده بود مبتنی بر هفت اصل بود. مهمترین اصل در این میان تقارن بود و این به آن معنا بود که بخشهای مختلف بایستی از نظر هندسی متعادل باشند. در اولین نمونه های معماری رنسانس نوعی شیدایی برای نظم و تقارن وجود دارد. علاوه بر این بخشهای مختلف یک کلیت معماری باید مطابق و هماهنگ با یکدیگر باشند که در نظریه معماری به این موضوع حالت و مزاج بنا گفته می شد. با این حال با توسعه معماری، طراحان شروع به طغیان علیه سخت گیریهای نظریه ویتروویوسی کردند. در دهه 1530 به خصوص در کارهای میشل آنجلو، معماران شروع به رفتاری دیوانه وار درباره عدم تقارن و استفاده از مخلوطی به شدت نامنظم از عناصر معماری کردند. این شیوه طغیانگر معماری با نام معماری صاحب سبک و براساس پدیده ای مشابه در نقاشی رنسانس نامگذاری شد
برونلسکی
به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به فیلیپو برونلسکی (1377-1466) نسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است. در سال 1419 او مأموریت یافت گنبد کلیسای اعظم فلورانس را که بنای آن در سال 1296 آغاز شده بود بسازد. در سال 1419 ساختمان همچنان ناتمام باقی مانده بود زیرا هیچ کس به درستی درباره چگونگی ساخت گنبد نمی توانست تصمیم گیری کند. برونلسکی مشکل را با ابداع نوع جدیدی از گنبد حل کرد. گنبد برونلسکی به جای حالت نیمکره ای، هرمی و مرتفع بود. گنبد هشت وجه داشت و برونلسکی در خارج گنبد در مرز وجه های مجاور قوسهایی سفید رنگ ساخت تا توجه را به این هشت وجه جلب کند. این اولین گنبدی بود که از زمان دوره کلاسیک تا آن زمان ساخته شده بود که به طور عمده کارکردی خارج ساختمانی به جای کارکردی داخل ساختمانی داشت. در معماری قرون وسطی، گنبدها به نحوی طراحی می شدند تا از داخل مجموعه بنا قابل دید باشند. با این حال گنبد برونلسکی از تمامی فلورانس قابل مشاهده بود و در حقیقت هنوز امروز هم بر منظره هوایی شهر تسلط دارد. در اینجا چندین ابتکار مطرح است: طراحی با هشت وجه توجه را به بخشهای هندسی و تقارن آن جلب می کند و به این ترتیب شاید گنبد برونلسکی بهترین نمونه از اصل تقارن در معماری رنسانس باشد. این تقارن چیزی بود که ویتروویوس، معمار کلاسیک آن را عالیترین فضیلت یک معماری تلقی می کرد. این گنبد همچنین با توجه کردن به فضای عمومی، همچنان که یک پدیده معماری داخلی است یک پدیده معماری خارجی نیز محسوب می شود و به عنوان مرکز ثقل دیداری در زندگی شهری فلورانس عمل می کند
قرن پانزدهم
قرن پانزدهم شاهد افزایش قابل توجه طرحهای معماری نه تنها در ثروتمندترین شهرها از قبیل فلورانس بلکه در سراسر ایتالیا بود. اصول ویتروویوسی تقارن و نظم تقریباً در تمامی طرحها به کار گرفته می شد. علاوه بر این ابداع برونلسکی درباره زاویه دید، که یک روش و ابزار نگارگری بود، شیوه ساختن بنا را بوسیله معماران ایتالیایی تغییر داد. معماری رنسانس قرن پانزدهم در غلبه سطوح مسطح و خطوط مشخص و قدرتمند بود و بر این اصول معماری تأکید می کرد.
اقسام ساختمانها در حال افزایش بود. علاوه بر ساختمانهای معمول قرون وسطی از قبیل کلیساها، کلیساهای کوچک و بیمارستانها، طراحان رنسان دو نوع جدید از ساختمان را خلق کردند: ویلا و پالازو. ویلا خانه ای اعیان نشین در ییلاقات خارج از شهر بود که شهروندان ثروتمند و قدرتمند مانند خاندان دمدیسی در آن زندگی می کردند. معماران رنسانس شکل اولیه مزارع استحکام بندی شده اشرافی را در قالب ویلا تبدیل به خانه هایی با فضاهای وسیع، راحت و دلپذیر ساختند. ویلا با پالازو یا خانه شهری نسبت داشت. اینها خانه هایی بودند که افراد ثروتمند و قدرتمند زمانی که از شهر بازدید می کردند در آن سکونت داشتند. در قرن سیزدهم این گونه پالازوها ساختمانهایی کم اهمیت و باریک بودند که طبقه اول آنها به عنوان مغازه به اجاره داده می شد. قرن پانزدهم شاهد ظهور پالازوهای بزرگ، وسیع و درخوری بود که تمامی طبقات به فضاهای زندگی اختصاص داده شده بود. باز هم معماران به جنبه های بیرونی این پالازوها علاقه مند بودند. آنها ساختمانهایی هم خصوصی و هم عمومی بودند. از جنبه عمومی و براساس ظواهر خارج آنها، این ساختمانها بیانگر ثروت و قدرت صاحبان خود بودند.
در کنار برونلسکی، مهمترین معمار این دوره لئون باتیستا آلبرتی بود که همچنین یک نظریه پرداز مهم سیاسی و اومانیست مدنی بود. او بیشتر به خاطر آثارش درباره معماری شناخته شده است. او در این کتابها نظریه ای درباره طراحی شهری و فضای عمومی ترسیم می کند. شهر آرمانی او آکنده از ساختمانهای مجزا و باشکوهی هستند که همگی به طور کامل در تعادل با یکدیگر هستند. در حالی که برونلسکی ابداعگر زبان معماری رنسانس تلقی می شود، آلبرتی عموماً به عنوان کامل کننده آن از نظر تقارن و حالت ساختاری شمرده می شود.
معماری صاحب سبک
همچون نقاشی و مجسمه سازی، علاقه به معماری و طراحی آن منجر به نوعی از معماری شد که در آن اصول و روشهای طراحی تبدیل به زبان غالب بناها و ساختمانها شد. معماری صاحب سبک، که به نحو نزدیکی با هنر صاحب سبک معاصر بود، به خصوص از طریق ناهمخوانی و پریشانی دیداری توجه را به طراحی هر کدام از عناصر جلب می کند. اولین استاد شیوه صاحب سبک در معماری، میشل آنجلو بوناروتی بود که معماریش با ابزارهای اغتشاش آمیز و متضاد پر شده است. به عنوان نمونه در کتابخانه لونتین او ستونها را به جای این که در محل خود و در برابر دیوار ها قرار دهد در داخل تورفتیگهایی از دیوارها تعبیه کرد. این ستونها چنان که باید این گونه باشد تا کف ادامه پیدا نمی کنند، بلکه چندین پا بالاتر از کف متوقف می شوند.
\به این ترتیب معماری صاحب سبک اصول ویتروویوسی تطابق و تقارن را واژگونه می سازد. در ساختمانهای صاحب سبک تنشی بین نظم و بی نظمی و بین کارایی و بلااستفادگی وجود دارد. اینها همه در جهت جلب توجه به این حقیقت است که معماری نوعی تدبیر، اثر هنری و مصنوعی می باشد. در اینجا ما ریشه های معماری پست مدرن را با تأکیدی که بر عدم تناسب و عدم کارایی دارد می بینیم. با این حال فعالان صاحب سبک هیچ گاه به طور کامل ویتروویوس را رها نکردند. ساختمانهای صاحب سبک هنوز هم تا حدود زیادی متناسب و با طراحی منسجمی هستند. این ساختمانها هرچند یک سطح متقارن متین را نمایش نمی دهند اما توجه ما را به استفاده از عناصر مختلف معماری جلب می کنند.
دوره‌های زمانی
• معماری رنسانس آغازین ۱۲۰۰-۱۴۰۰ م
• معماری رنسانس میانی ۱۴۰۰-۱۵۰۰ م
• معماری رنسانس پیشرفته ۱۵۰۰-۱۶۰۰ م
آثار برجسته
• گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
• گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
• تپه کاپیتول (کاپیتولینه)
• کلیسای سن پیتر
• بیمارستان کودکان سرراهی۱۴۲۴-۱۴۱۹ م)
• دهلیز کتابخانه لورنس
• تمپیه تو (۱۵۰۲-۱۵۰۳م)
• کلیسای سانتا ماریا دله کارچری (۱۴۵۸)
• ویلای روتوندا
• کلیسای سانتواسپیریتو
• کاخ شامپور(۱۵۱۹ م)
• معبد مالاتستایی (سان فرانچسکو)
معماران مشهور رنسانس
1. آلبرتی : از کارهای مشهور او کلیسای سن آندئا -سن فرانچسکو و ویلای روچلای است .او 20 الی 30 اثر مشهور دارد که یکی دیگر از آثار او کلیسای سانتانوولا می باشد.
2. فیلیپو برونلسکی: اولین ساختمان مربوط به رنسانس را ساخته و حرفه اصلی او طلاسازی است. ولی قشنگترین گنبد دوره رنسانس را درست کرده که دومین گنبد بزرگ دنیاست .(گنبد بزرگ کلیسای کاتدرال یا جامع فلورانس که خود کلیسا مال دوره گوتیک است ولی گنبد آن در دوره رنسانس ساخته می شود و اولین سازه رنسانس است .اسم این کلیسا سانتا ماریادلافیوره است که الگو و نماد شهر فلورانس است که گنبدی 8ضلعی به رنگ سفید و آجری است .خود گنبد آجری است و زه های آن سفید رنگ است .دهانه ی این گنبد 42 متر است که بعد از پانتئون که 43 متری است بزرگترین گنبد ساخته شده در جهان بود).
از کارهای دیگر برونلسکی ساخت بیمارستان برای کودکان یتیم است و همینطور ساخت نمازخانه ای به نام پاتزی pazzi chapel
این 3 مورد از بهترین کارهای برونلسکی است .کارهای او کاملا شبیه کارهای روم و یونان است و در کارهای او طاق و قوسهای زیادی وجود دارد او در ساخت کلیسا از سنتوری بزرگ و یک قوس بزرگ در ورودی استفاده می کند.
3-کارلو مادرنو :کلیسایی به نام سانتا سوزانا را طراحی می کند در این کلیسا و کلیسای سانتا نوولا ما ترکیبی ریاضی داریم به نام تناسب طلایی .همان تناسب طلایی یونان باستان
اثر دیگر کارلو مادرنو گنبد کلیسای سن پیتر است که پاپ در آنجا ست این کلیسا که در واتیکان قرار دارد شکل صلیبی داشته و در آتش سوزی از بین می رود و در قرن 15 دوباره ساخته می شود.
گنبد این کلیسا را کارلو مادرنو شروع کرد ولی نتوانست ادامه دهد.
4-دوناتو برامانته :یک کاخ به نام فارنزه ساخته که آن را به اتمام نتوانست برساند و میکل آنژ آن را تمام کرد و یک ساختمان دارد با نماد پیشرفت به نام تمپیتو که گنبدی پایه دار است و زیر آن ستون وجود دارد.
گنبد تمپیتو الگوی ساخت کلیسای سن پیتر می شود .
5-میکل آنژ: از کارهای او طرح اصلی سن پیتر و میدان کامپید ولیو (کاپیتل )در واتیکان است و تمام مجسمه ها ی جلوی سن پیتر و میدان کاپیتل کار میکل آنژ است .
6-رافائل :او بیشتر نقاش و مجسمه ساز است تا معمار .یعنی بیشتر کارهای نقاشی و مجسمه سازی می کرده .
7-لئوناردو داوینچی: مثل میکل آنژ از نابغه های این دوران است .رنسانس یک هنر واقعی و رئالیستی است .و دوران ظهور نوابعی که قبلا وجود نداشته .
داوینچی نمونه یک نابعه است معمار-شهرساز-نقاش-مجسمه ساز-طبیب -ریاضی دان -مخترع -منجم
او اولین طرح شهرسازی برای هدایت آب و فاضلاب را داد و بهترین نقاشیها و مجسمه سازی ها کار اوست .اولین دوچرخه را ساخته .
8-آنتونیو داسانگولا و جولیانو داسانگولا: ساختمانی به نام کاخ مدیچی ریکاردی می سازند برای یک خانواده ثروتمند در فلورانس به نام مدیچی که بازرگان هستند و به هنر علاقه دارند . داسانگولاها برای آنها یک ویلای بزرگ می سازند که در واقع یک کاخ است .ویلاسازی در دوره رنسانس شروع می شود و چون ویلاها بزرگ هستند به کاخ معروف می شوند.

کلیسای فلورانس
هنرمند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عمل می کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا به وسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحث زنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یک هارمونی کیهانی شدند. در واقع همانطور که لئوناردو داوینچی در رساله خود می نویسد :« برای آنکه نگار گری شایسته آفرینش باشد و مبدا هنر و علم گردد می باید جهانی شود. » که بعدها در قرن نوزدهم بر اساس این گفته انقلاب بزرگی در هنر و معماری پیش آمد .اما آنچه را که می توان در باره معماری رنسانس ایتالیا و اروپا ذکر کرد را به صورت مختصر در متن زیر می توان یافت.

«گونه های پر شمار تجربه های معماری سده میانی از دیدگاه معماران رنسانس نکته ای منفی بودو باید جای به شیوه واحدی در آفرینش معماری می داد و باید معطوف به ضابطه ها ومنظومه هاای معمارانه تازه ای می شد که در این دوران جهانی تلقی میشد در این دوران کمک گرفتن از هندسه به عنوان وسیلهای که در روان تر کردن ترکیبهای حجمی فرعی کاربرد فراوان داشت و به طراح کمک می کرد که به کمک اندازه هایی که از پیش درارتباط و در تناسب بایکدیگر سنجیده می شوند در تعیین عناصر فرعی معماری بامشکل روبرو نگردند.و گذری داشته باشند از فضای آکنده از گونه گونی تجربی به فضایی که در آن حساب و نظم در آفرینش معماری حاکم است ، که از طریق استدلالی کردن وو عقلانی کردن معمار یصورت می گرفت و همچنین از روش آفرینش و اجرای واحدهای معماری خاص سده میانه به روشی نوین روی آوردن و در پی آوردهای روابط اجتماعی و حرفه ای معماران بسیار دارای اهمیت بود . معماری رنسانس ایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره می برد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصه پرسپکتیوی است ،دانست. »
با توجه به مسائل بالا درمعماری رنسانس پنج نوع فرآورده معماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معماری رنسانس

دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 پیش از پیدایش تاریخ
تاریخ‌شناسان بر این باورند که انسانهای کنونی فرزندان نیاکانی هستند که روزگارانی در دشتهای پهناور و شکاف کوههای بلند به سر می‌بردند.
دگرگونی زندگی، که آدمیان به جای بهره‌گیری از توان جسمی خود، از نیروی خرد خویش یاری بگیرند، و از میان دشتها و درون شکاف کوهها به شهرهای پرشکوه بیایند، هزاران سال طول کشیده‌است.
آدمی در روزگاران قدیم بر روی زمینهای سرد و خیس (مرطوب) می‌زیست و با حیوانات خطرناکی که در اطرافش بودند، دست و پنجه نرم می‌کرد. در آن روزگاران، مردم حیوانات را شکار می‌کردند تا گوشتشان را بخورند. استخوانهای همان حیوانات وسیلة شکار و پوست آنها لباس انسانها بود. انسانها در گروههای بسیار کوچک زندگی می‌کردند و مانند فرزندان امروزی خود سخن گفتن نمی‌دانستند و با صداهای مبهم فریاد مانند، چیزهایی را به یکدیگر می‌گفتند، و بیشتر با اشارة دست چیزهای ساده را بیان می‌کردند.
نیاکان ما که در روزگاران پیش از تاریخ زندگی می‌کردند، به سه چیز بسیار مهم، پی برده بودند. یکی اینکه استخوانهای درشت و نوک تیز، ابزار مفیدی است که می‌تواند سلاح نبرد نیز قرار گیرد. سپس دریافتند که می‌توان دسته‌ای نیز برای آن ابزار یا سلاح فراهم کرده تا بهتر به کار گرفته شود. کشف آتش گام بعدی آنان بود. بوسیله آتش، آدم توانست خوراک خود را پخته، بخورد. آتش وسیله‌ای تازه بود که می‌توانست از هجوم حیوانات درنده نیز جلوگیری کند.

پزشکی غریزی
انسانهای نخستین همواره در تیررس خطر مرگهای فوری و دردناک ناشی از بیماری و خطر مرگ فوری و هراس‌انگیز یورش حیوانات وحشی از هر طرف بودند. در چنان شرایط سخت و ترس‌آور، زندگی آرام، آسان به دست نمی‌آمد. به این ترتیب عمر کمتر از سی‌سال بود. دانش پزشکی آن زمان از روی غریزة حیوانی بود؛ و هرگاه زخمی بر بردن وارد می‌شد و یا جوش و عفونتی در بدن کسی پدید می‌آمد، با مکیدن زخم، زودتر بهبود بدست می‌آید.
همانگونه که دانسته بودند پس از یک پرخوری، مالیدن دستها (ماساژ) بر شکم، موجب آرامش دل درد می‌گردد.
ابزارهایی که برای جنگ فراهم کرده بودند نیز، برای پاره کردن دمل‌های دستها و پاها و پشت و سایر جاهای بدن به کار رفت و سوزاندن محل زخم نیز نوعی مداوای دیگر شده بود که جلوگیری از گسترش زخم می‌کرد و کسی که از سوزاندن زخم جان سالم به در می‌برد، بهبود می‌یافت.
هرچه گروههای کوچک بزرگتر می‌شدند، بیماریهای گوناگون گسترش بیشتری پیدا می‌کرد و میکروبها و ویروسهای بیماریها زیادتر می‌شدند و گروههای بیشتری را آلوده کرده و می کشتند. همانگونه که اینک در مناطق غیربهداشتی جهان، بیماریهای گوناگون رواج دارند. این گونه کارهای پزشکی غریزی، رفته رفته به حالت روش درمانی درآمد که با نظارت رئیس قبیله و با گروه رهبری انجام می‌گرفت و هر کس بیمار می‌شد، آن تجربه‌ها برای او فراهم بود.

دگرگونی‌های نخستین
با گذشت صدها سال، رفته‌رفته آدمیان کشش فراوانی به بررسی و تشریح بدن حیواناتی پیدا می‌کردند که شکار کرده بودند. با راه‌پیمایی‌های طولانی نیز با طبیعت آشنا می‌شدند. اختراع چرخ، چگونگی کشت نباتات و تهیة ظروف سفالین نیز از پیشرفت‌های بعدی بود. طرز به کار گرفتن پشم حیوانات و الیاف گیاهی و انتخاب نوع خوراک، از بزرگترین حوادث به شمار می‌رفت، ولی باز هم بیماریهای سخت و آشفتگی روانی را با جادوگری، گرفتن خون و یا بریدن عضو درمان می‌کردند! به این ترتیب پزشک جادوگر دارای ارزش و اعتباری بود و ارزش او به طور طبیعی به اندازة تعداد افراد هر قبیله بود.
در سالهای میان 7000 و 4000 پیش از میلاد مسیح، نخستین قبیله‌ها که مرکز مجموعة تمدن آن روزگار بود، پدیدار شدند. با افزایش شمار افراد قبیله‌ها و نیز بالا رفتن تعداد قبیله‌ها، بیماریهای گوناگون نیز فزونی می‌گرفت، اما روش درمانی بسیار اندک بود.
در حدود 3000 سال پیش از میلاد، با پیشرفت تمدن در میان دو قبیلة بزرگ ساکن مصر و سرزمین‌های سرسبز شمالی فرات آشنایی با مسائل پزشکی بیشتر شد، تا جایی که افرادی متخصص بوجود آمدند که کارشناسان پزشکی و دریافت مزد از این پیشه بود. ولی هرگاه نمی‌توانستند بیماری را معالجه کنند، و یا بیمار آنان می‌مرد، با شدیدترین کیفرها روبرو شده، گاهی نیز اعدام می‌شدند.
داروهای آن زمان شامل جوشاندة گیاهان، پیشاب حیوانات و مدفوع آنها و گاهی هم استخوان کوبیده شدة حیوانات گوناگون بود.

مصر باستان
باستانیان مصری نخستین گروه متمدن جهان بشر بوده‌اند که روش تدریس دربارة جسم انسان را پدید آوردند. طبیعت نیز ماده‌ای در اختیار آنان گذاشته بود تا بتوانند جسد اشخاص مهم را مومیایی کرده، در تابوتهای مخصوص در زیرزمین‌ها نگهداری کنند. آزمایش‌های گوناگون به آنان نشان داده بود که می‌بایستی پیش از مومیایی کردن اجساد، اعضای داخلی بدن، از قبیل معده، جگر، کلیه‌ها، قلب، ریه‌ها و جز آنها را بیرون آورده، در ظرفهای شیشه‌ای خالی از هوا قرار دهند.
اگرچه جادوگران در همه جا از نفوذ برخوردار بودند، برای درمان بیماران در مصر باستان، کارهای علمی پزشکی انجام می‌گرفت. از جمله اینکه پزشکان علمی مصری دریافته بودند که با گذاردن گیاهان کوبیده، یا پخته به شکل پماد، بر روی زخمها، زودتر و بهتر درمان می‌شوند. نیز دریافتند که با قرار دادن مفصلهای قطع شده و شکسته در جای خود، می‌توانند بار دیگر سلامت آن عضو را به دست آورند. به این ترتیب پزشکان جادوگر در میان عامة مردم حکمروا بودند، ولی پزشکان تجربی در کاخهای فرمانروایان و بزرگان به درمان بیماران می‌پرداختند.
در مصر باستان داروهای شیمیایی گوناگونی را برای درمان بیماران به کار می‌بردند که بسیار مفید بوده‌ است. با این حال بر این باور بودند که «خون گاو» و «پیشاب انسان» و «پیه نهنگ دریایی» و «چشم خرگوش قرمز» و غیره می‌تواند ارواح خبیثه را دور سازد.
مصریان باستان نیز نوشتن را می‌دانستند و نوعی ماده از گیاهی به نام «پاپیروس» را برای ساختن کاغذ و نگارش اکتشافات و آزمایشهای خود به کار می‌بردند.


تمدنهای جدید دیگر
با آنکه تمدن سرزمین آریایی شمالی فرات و تمدن مصر هر کدام با ویژگیهای خود بر بیشتر تمدنهای دیگر برتری داشتند، با این حال تمدنهای جدید دیگر نیز برای پیشرفت و تکامل خود می‌کوشیدند، و در مجموع چنین کوششهایی بود که در طول هزاران سال تمدن بشری را تا مراحل کنونی آن آورد.
پزشکان چینی اهمیت «نبض» را کشف کرده، بیش از هزار بیماری را تشخیص داده بودند؛ و بیش از صد وسیلة جراحی برای کارهای خود درست کرده بودند. آنان بیمارانی را که باید مورد عمل جراحی قرار می گرفتند، با خواب مغناطیسی بیهوش می‌کردند و به این ترتیب درد و رنج آنان کمتر می‌شد.
ایرانیان نخستین گروهی بودند که برای جلوگیری از گسترش بیماریها، دست به کار شدند و به این ترتیب روش پیشگیری از بیماریهای همگانی (نظام بهداشت عمومی) وارد تمدن انسانی گردید. آنان نخستین گروهی بودند که برای جلوگیری از انتقال بیماریهای حیوانات، سر آنها را می‌بریدند تا خون از تنشان بیرون برود. آنان دریافته بودند که خون می‌تواند مایة انتقال بیماری گردد.
پیدایش پزشکی در

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس