فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی


تحقیق در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:20

 

  

 فهرست مطالب

 

 

چکیده

 

همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.

 

بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.

 

نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.

 

واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت

 

فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.

 

نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.

 

امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.

 

شیخ متهم است که «برانگیختن تن ها و بازگردانیدن جانها به تن ها و وجود آتش جسمانی را انکار کرده و وجود بهشت و حور عین و دیگر چیزهایی که به مردم وعده داده اند را مثالهایی دانسته که برای فهمانیدن ثواب و عقاب روحانی که برتر از ثواب و عقاب جسمانی است، زده اند» (تهافت الفلاسفه، ص 284)

 

اما آیا به راستی چنین نسبتی شیخ را رواست؟ آیا شاهد مثالی در گفتار او وجود دارد که تأیید این مطلب باشد؟ صرف نظر از نسبتی که به او داده اند، قطعاً بررسی عین کلام او بهترین میزان برای داوری است و به همین دلیل نگارنده تصور می کند، نگاه اجمالی به بیان مستوفای شیخ در الهیات «الشفا» - به عنوان متن - و آثار دیگر او ضمن تصحیح پیش داوری ما، حداقل دینی است که ما به عنوان یک نوآموز فلسفه، به پیشگاه حکیمی بزرگ و فیلسوفی شهر، ادا می کنیم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص


تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص

خرید و دانلود تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص

نوع فایل : WORD 

تعداد صفحات : 7

 

ابو علی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد.

این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلامی شد و القابی مانند شیخ الرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت. 

و از آنجا که پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او می کوشید و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود، ابن سینا تا ده سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آن‌گاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت. استاد وی در علم ریاضیات "ابو عبدالله ناتلی" بود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ابن سینا - 7 ص

دانلود مقاله ابو علی سینا

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله ابو علی سینا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ابو علی سینا


دانلود مقاله ابو علی سینا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:5

                                                             

مقدمه

 ابوعبید جوزجانی که یکی از شاگردان مقرب و یاران همیشگی ابن سینا بوده است از قول استادش زندگینامه او را چنین روایت می کند:

« پدرم عبدالله پسر حسن پسر علی ابن سینا از اهالی بلخ بود. در زمامداری امیر نوح سامانی به سوی بخارا نقل مکان کرد و در دهکده ای از توابع بخارا سکنی گزید و به برزگری و کشاورزی پرداخت. در آن ایام با دختری ستاره نام در دهکده افشنه که جز همان دهستان بود، ازدواج کرد. من در سال 259 خورشیدی (980 میلادی) به دنیا آمدم. بعد از مدت زمانی پدرم به شهر بخارا آمد، مرا به مکتب برد و به دست استاد (که گویا ابوبکر برقی بوده است) سپرد. درس قرآن و ادبیات را شروع کردم و در ده سالگی قرآن را حفظ نموده و در ادبیات مقامی کسب کردم که همدرسانم را تحت الشعاع قرار داده بودم. با کمال جدیت نزد اسماعیل زاهد فقه روی آوردم و در این رشته رشته به حدی رسیدم که مفتی حنفیان بخارا شدم. در همان زمان حساب را پیش یکی از سبزی فروشها که در علم حساب توانا بود فرا گرفته و ریاضی را از استادی به نام محمد مساح کسب نمودم.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ابو علی سینا

مقاله ای در مورد شیخ الرئیس ابو علی سینا

اختصاصی از فی موو مقاله ای در مورد شیخ الرئیس ابو علی سینا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد شیخ الرئیس ابو علی سینا


مقاله ای در مورد شیخ الرئیس ابو علی سینا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:28

فهرست:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد شیخ الرئیس ابو علی سینا

دانلود زندگینامه ابوعلی سینا

اختصاصی از فی موو دانلود زندگینامه ابوعلی سینا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود زندگینامه ابوعلی سینا


دانلود زندگینامه ابوعلی سینا

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 34

زادگاه بوعلی سینا

پدر بوعلی سینا از اهالی بلخ و از بزرگان آن دیار بود . شهر بلخ که موطن پدر ابن سیناست . امروز در کشور جمهوری افغانستان قرار دارد . بلخ شهری بسیار قدیمی است که یونانیان قدیم آنرا بکتارا می نامیدند . از زمانهای کهن بین زرتشتیان و بودائیان که از ساکنان بلخ بودند کشمکشهائی جریان داشت . پیروان مذهب مانی و مسیحیان و نسطورین نیز قرنها قبل از ولادت پیامبر اسلام ( ص ) در این شهر می زیست . در روز سوم صفر سال 370 هجری برابر با سال 980 میلادی که پور سینا بدنیا آمده شهر بلخ مرکز نیرومند اسلام در شرق سرزمینهای اسلامی بشمار می رفت . شهر بخارا که پدر ابن سینا بدانجا نقل مکان کرد ، دردوران معاصر یکی از شهرهای جمهوری ترکستان شوروی است . پدر بوعلی سینا ، عبداللّه نام داشت و به کار دیوانی سرگرم بود . کار دیوانی یعنی خدمت در دستگاه حکومت و نباید کار دیوانی را تنها سپاهیگری یا خدمت در دربار و کارهای کوچکی چون خدمتکاری و فراشی و دربانی و آشپزی تصور کرد . در آن دوران ، این گونه مشاغل دیوانی را مستوفی می خواندند . در نزدیکی خرمثین قریه ای به نام افشنه وجود داشت که دختری به نام ستاره با خانواده اش در آنجا زندگی
می کردند . عبداللّه روزی ستاره را دید به او دل بست و با وی ازدواج نمود ، چندی نگذشت که خداوند فرزندی به آنها اعطا نمود ، که او را حسین ابوعلی سینا در تاریخ 363 هجری وبه روایتی در تاریخ 373 در خرمثین چشم به جهان گشود و پس از او برادری که محمود نامش نهادند به دنیا آمد . بوعلی سینا 5 ساله بود که پدرش دوباره به بخارا برگشت و چون از فرزندش هوش و ذکاوتی عجیب مشاهده کرد به تعلیم و تربیتش همت گماشت و به معلم دانشمندی سپرد تا به وی خواندن قرآن و اصول دین بیاموزد . سپس ابوعلی به خواندن علم ادب ، صرف و نحو و لغت و معانی مشغول گشت و به لطف قریحه سرشار و استعداد فوق العاده در مدت 5 سال در آن علوم تبحر یافت . ابن سینا چون یک مسلمان زاده بود قصدش این بود که قرآن را حفظ نماید ، قبل از سن ده سالگی به اینکار توفیق یافت . سپس در نزد مردی فاضل بنام محمود مسلح که به کار بقالی روزگار می گذراند . به تحصیل ریاضیات پرداخت و از وی حساب جبر و هندسه را فرا گرفت تا آنکه با استادش برابر و به مقامی بلند رسید . سپس در نزد استاد اسماعیل زاهد که از فضلای علم فقه بود به تحصیل فقه پرداخت و آنرا نیکو فرا گرفت ، کمی بعد از این مردی بنام ابوعبداللّه ناتلی در بخارا پیدا شد که مدعی بود فلسفه را خوب می داند و به منطق آشنایی دارد . شخصا‎‎ً ابوعبید نگاشته که به رساله سرگذشت معروف است . بوعلی در نزد استاد خود شروع به خواندن فلسفه نمود و در این علم پیشرفت شایانی کرد . بطوریکه بر استاد ایرادهایی گرفت که استاد از جواب آن عاجز ماند و بوعلی خود آنها را برای استاد باز گفت . ناتلی از آن دقت به شگفت آمد و تحسین ها کرد و آفرین ها گفت . پس استاد پدرش را در خلوت نزد خود خواند و آنچه فهمیده بود برای پدرش باز گفت و به او سفارش کرد در حق فرزندش بیشتر توجه کند و بعد از آن مطالعة اقلیدس را شروع کرد . شیخ در خصوص مطالعة خود می نویسد : من به خواندن دروس مشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه می کردم . در تمام این اوقات شبی را تا صبح نخوابیدم در روز هم جز با تحصیل علم به چیزی توجه نداشتم فهرستی تهیه کرده بودم و هر مطلبی را با دلیل مطالعه می کردم قضایای قیاسی آنرا ثبت نموده و آنها را در آن فهرست مرتب می گذارم ، سپس به استنتاج می پرداختم و دنبال مطالبی بودم که ممکن بود از آنها استخراج شود و در حالات قضایا با نظم و ترتیبی دقت می کردم و بهمین طریق پیش می رفتم تا حقیقت هر مسئله برای من مسلم می شد و هر گاه من در مسئله ای حیران بودم و یا نمی توانستم قضیه را بفهمم به مسجد پناه برده ، نماز می خواندم و خالق کل را ستایش می کردم تا معمای من حل ومشکل آسان گردد . شب هنگام که به خانه بر می گشتم چراغ را در مقابل خود قرار می دادم و خود را به خواندن و نوشتن مشغول می کردم ، تا هنگامیکه خواب بر من غلبه می کرد یا احساس سستی می نمودم بکناری رفته قدری آشامیدنی می نوشیدم تا پیروی از دست رفته من بر می گشت . بعد از آن دوباره به خواندن و نوشتن مشغول می شدم و زمانی هم که بخواب می رفتم ، همان مسئله بخصوص را که مطالعه کرده بودم به خواب می دیدم و بدین طریق هنگام خواب بسیاری از مسائل برای من مکشوف می شد . دراین زمان او به مطالعه ما بعدالطبیه پرداخت و به فلسفه اولی روی آورد و چون تحصیل این علم احتیاج به بحث و مذاکره دارد . ابوعلی سینا آنچه در آن علم مطالعه کرد نتوانست معانی آنرا درک نماید و گویند : کتابی را 40 بار مطالعه کرد نتوانست آنرا درک نماید بنابراین رنجور و آزرده خاطر گشت و از مطالعه مأیوس شد واز آن روی برگرداند . روزی از بازار بخارا می گذشت در اثنای راه کتابفروشی به سوی او شتافت و کتابی را که در دست داشت برای فروش به او عرضه نمود شیخ کتاب را گرفت و نظری بر آن افکند و دریافت آن کتاب درباره ما بعدالطبیه است و چون از آن علم خاطره ای خوش نداشت از خریداری آن خودداری نمود . فروشنده گفت : مالک کتاب بسیار تهیدست است و کتابش را به قیمت ارزان می فروشد اگر آنرا به سه درهم بخری مرا رهین تشکر می کنی و صاحب آن را نیز خوشحال خواهی نمود . شیخ الرئیس برای رعایت و اعانت آن شخص سه درهم پرداخت و کتاب را خریداری نمود و چون در آن خوب دقت کرد فهمید از معلم ثانی ابونصرفارابی است . با نومیدی به مطالعه آن پرداخت و از فضل الهی مسائلی که تا آن موقع برای او دشوار بود آسان گشت و چون به خوبی آنرا دریافت ، شادمان گشت و به شکرانه آن موهبت الهی و سپاس از خداوند مبلغی از اموال خود را به فقراء بخشید . ابن سینا قهرمان اصلی سرگذشت ما در سنین جوانی شهرت بسیار یافت . در زمان آغاز این ماجرا اکنون جوانی است نیرومند ، با اندام ورزیده ، بلند بالا بسا خوش قیافه و دارای هوشی خارق العاده ، بی اندازه متین و موقر ، حسن بیانش جالب و جاذب شخصیتی احترام انگیز دارد که جامه تمیز و آراسته می پوشد و در اجتماعات ظاهر می شود . علاقمند به ورزش و موسیقی است و عقاید خود را نسبت به مسائل مختلف در مجالس رسمی هر اندازه هم که قیود و تشریفات در آن حکم فرما باشد بی پروا و با کمال صراحت بیان دارد و برای اثبات عقاید خود و رد عقاید دیگران به هر مقامی حمله می کرد . در عین حال این مرد خشن و شدید الحن دارای قلبی بسیار حساس و با زیر دستان بسیار مهربان است . کودکان را دوست می داشت و برای آنها داستانهای عجیب تعریف می کرد . تا کودکان را به نشاط آورد . در مورد بیماران بی اندازه فروتن و دوست و همدرد بود . استاد ریش کوتاهی می گذارد که برازنده چهرة جذاب اوست .

 

فهرست مطالب:

1 – زادگاه ابوعلی سینا

2 – درمان خورشید بانو مادر ناهید

3 – ورود به نیشابور

4 – ورود به همدان

5 – خروج پنهانی شیخ از اصفهان



دانلود با لینک مستقیم


دانلود زندگینامه ابوعلی سینا