فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فی موو شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شاهنامه فردوسی


شاهنامه فردوسی

کتاب کامل شاهنامه فردوسی به همرااه دانستنیهای شاهنامه

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی در 2316 صفحه

دانستنیهای نام و اماکن شاهنامه


دانلود با لینک مستقیم


شاهنامه فردوسی

دانلود مقاله کامل درباره شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره شاهنامه فردوسی


دانلود مقاله کامل درباره شاهنامه فردوسی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :21

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

 

بارخدایا!

 

ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان قرآن چنگ می‌زندد

 

و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه می‌برند،

 

و در سایبان آن آرام می‌گیرند

 

 و به روشنی بامدادش راه می‌یابند و به درخشیدن روشنایی آن اقتدار می‌کنند، از چراغ آن چراغ می‌افروزند

 

 و هدایت و رستگاری را در غیر آن نمی‌طلبد.

 

 «صحیفه سجادیه، دعا 42»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشگفتار

 

ادبیات کهن فارسی حاوی فرهنگ دینی و ملی ما ایرانیان است. بنابراین حفظ و اشاعه آن حفظ و اشعه آن فرهنگ است. ادبیات در هر شکل و قالبی باشد، نمایانگر زندگی و بیان کنندة ارزشها و معیارها و ویژگی‌هایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آنها می‌چرخد نقد و بررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز همین گونه است و نمی‌تواند به دور از آن ارزشها باشد و نمی‌تواند بی‌توجه از کنار آن گذشت.

 

ادبیات از دو گذرگاه ما را با زندگی پیوند می‌دهد:

 

گذرگاه عاطفی

 

گذرگاه خردورزی

 

مطالعه و بررسی آثار باید با بررسی توأم جنبه‌های زمانی، هنری و محتوائی انجام شود.

 

مجموعة حاضر تحقیقی است پیرامون اوضاع سیاسی و اجتماعی و تاریخی عصر فردوسی و مختصری دربارة زندگی و شرح وقایع مهم دورة زندگی وی و بررسی و نقد شاهنامه از دیدگاههای مختلف، جایگاه شاهنامه در ادب فارسی و ادبیات جهان، مرگ فردوسی و ... می‌باشد که با تحقیق و نگارش پژوهنده در طول ترم جمع‌آوری شده است.

 

 

 

فردوسی

 

استاد بزرگ بی‌بدیل حکیم‌ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسی طوسی، شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از شاعران مشهور عالم و ستارة درخشندة آسمان ادب فارسی و از مفاخر نامدار ملت ایرانست و به سبب همین عظمت مقام و مرتبت سرگذشت او مانند دیگر بزرگان دنیای قدیم با افسانه‌ها و روایات مختلف در آمیخته است. مولد او قریة «باژ» از قراء ناحیه طابران طوس بوده، یعنی همانجا که امروز آرامگاه اوست و او در آن ده حدود سال 329 ـ 330 هجری، در خانواده‌ای از طبقة دهقانان چشم به جهان هستی گشود.

 

چنانکه می‌دانیم «دهقانان» یک طبقه از مالکان بودند که در دورة ساسانیان در ایران زندگی می‌کرده و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقة کشاورزان و اشراف درجة اول را تشکیل می‌داده و صاحب نوعی از «اشرافیت ارضی» بوده‌اند.

 

فردوسی از چنین طبقة اجتماعی ایران و به همین روی از تاریخ ایران آگاه بود، به ایران عشق می‌ورزید، به ذکر افتخارات ملی علاقه و از سرگذشت نیاکان خویش آگهی داشت. وی از خاندان صاحب مکنت و ضیاع و عقار بود و به قول نظامی عروضی صاحب چهار مقاله در دیه باژ «شوکتی تمام داشت و به دخل آن ضیاع از امثال خود بی‌نیاز بود» ولی این بی‌نیازیش پایدار نماند زیرا او همة سودهای مادی خود را به کناری نهاد و وقتی تاریخ میهن خود و افتخارات گذشتة آن را در خطر نیستی و فراموشی یافت هم خود را به احیاء تاریخ گذشته مصروف داشت و از بلاعت و صفاحت معجزه‌آسای خود در این راه یاری گرفت،س از تهی‌دستی نیندیشید، سی‌سال رنج برد، و به هیچ روی، حتی در مرگ پسرش از ادامة کار باز نایستاد، تا شاهنامه را با همة رونق و جلا و شکوه و جلالش جاودانه برای ایرانی که می‌خواست جاودانی باشد، باقی نهاد«که رحمت بر ان تربت پاک باد»

 

فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی به نظم داستانهای منفردی از میان داستانهای قدیم ایرانی سرگرم بود، مثل داستان «بیژن و گرازان» که بعدها آنها را در شاهنامه خود گنجانید، و گویا این کار راحتی در عین شاهنامة ابو منصوری یا بعد از آن نیز ادامه داد و داستانهای منفرد دیگری را مانند اخبار رستم، داستان رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، داستانهای مأخود از سرگذشت بهرام گور، جداگانه به نظم درمی‌آورد، اما تاریخ نظم این داستانها مشخص نیست و تنها بعضی از آنها دارای تاریخ نسبتاً روشن و آشکار نیست مثلاً سیاوش در حدود سال 387 ه.ق سروده شده و نظم داستان نخجیر کردن رستم با پهلوانان در شکارگاه افراسیاب در سال 389 شروع شد.

 

آغاز نظم شاهنامه

 

اما نظم شاهنامه. یعنی نظم شاهنامه‌هایی که در سال 346 هجری به امر ابومنصور محمدبن عبدالرزاق سپهسالار خراسان فراهم آمده بود، دنبالة اقدام دقیقی شاعر است در همین مورد بیش از این گفته شد که دقیقی بعد از سال 365 که سال جلوس نوح بن منصور سامانی بود، به امر او شروع به نظم شاهانة ابومنصوری کرد ولی هنوز بیش از هزار بیت آنرا به نظم درنیاورده بود و بدست نبوه‌یی کشته شد.

 

بعد از شهرت کار دقیقی در دهة اول از نیمة قرن چهارم و رسیدن آوازة آن و نسخه‌ای از نظم او به فردوسی، استاد طوس بر آن شد که کار شاعر جوان در بار سامانی را به پایان برد. ولی مأخذی که دقیقی در دست داشت مالک نبود و می‌بایست چندی در جست‌و جوی آن بگذارند. اتفاق را یکی از دوستان او در این کار با وی یاوری کرد و نسخه‌ای از شاهنامة منشور ابومنصوری را به او داد و فردوسی از آن هنگام به نظم شاهنامه دست یازید، بدین قصه که کتاب مدون و مرتبی که از داستانها و تاریخ که  ترتیب دهد. تاریخ این واقعه یعنی شروع به نظم شاهنامه صریحاً معلوم نیست ولی با استفاده از قرائن متعددی که از شاهنامه مستفاد می‌گردد و انطباقی آنها بر وقایع تاریخی، می‌توان آغاز نظم شاهنامة ابومنصوری را به وسیلة استاد طوس سال 370ـ 371 هجری معلوم کرد.

 

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره شاهنامه فردوسی

تحقیق درباره حق و باطل در شاهنامه

اختصاصی از فی موو تحقیق درباره حق و باطل در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حق و باطل در شاهنامه


تحقیق درباره حق و باطل در شاهنامه

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

تعداد صفحات فایل: رایگان 

کد محصول : 001Shop

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 


 

 

 

 

شاهنامه؛ د‌فاع از حق د‌ر برابر باطل

  

 

 

 

24 اردیبهشت 1387 ساعت 17:10

حکیم فرد‌وسی د‌ر «طبران طوس» د‌ر سال 329 هجری به د‌نیا آمد‌. پد‌رش از د‌هقانان طوس و از نظر ماد‌ی د‌ارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود‌. از احوال او د‌ر عهد‌ کود‌کی و جوانی اطلاع د‌رستی د‌ر د‌ست نیست، ولی مشخص است که د‌ر جوانی با د‌رآمد‌ی که از املاک پد‌رش د‌اشت به کسی محتاج نبود‌ه؛ اما اند‌ک، اند‌ک آن اموال را از د‌ست د‌اد‌ه و به تهید‌ستی افتاد‌. ‏

فرد‌وسی از همان ابتد‌ای کار که به کسب علم و د‌انش پرد‌اخت، به خواند‌ن د‌استان هم علاقه‌مند‌ شد‌ و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می‌ورزید‌. همین علاقه به د‌استانهای کهن بود‌ که او را به فکر به نظم د‌ر آورد‌ن شاهنامه اند‌اخت. چنان که از گفته خود‌ او د‌ر شاهنامه بر می‌آید‌، مد‌تها د‌ر جستجوی این کتاب بود‌ و پس از یافتن د‌ستمایة اصلی د‌استانهای شاهنامه، نزد‌یک به سی سال از بهترین ایام زند‌گی خود‌ را وقف این کار کرد‌. ‏

او خود‌ می‌گوید‌: ‏

بسی رنج برد‌م بد‌ین سال سی ‏

عجم زند‌ه کرد‌م بد‌ین پارسی ‏

پی افکند‌م از نظم کاخی بلند‌ ‏

که از باد‌ و باران نیابد‌ گزند‌ ‏

بناهای آباد‌ گرد‌د‌ خراب ‏

ز باران و از تابش آفتاب ‏

فرد‌وسی د‌ر سال 370 یا 371 به نظم د‌ر آورد‌ن شاهنامه را آغاز کرد‌ و د‌ر اوایل این کار هم خود‌ فرد‌وسی ثروت و د‌ارایی قابل توجهی د‌اشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ ایران باستان علاقه د‌اشتند‌ او را یاری می‌کرد‌ند‌، ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، د‌ر حالی که فرد‌وسی بیشتر شاهنامه را سرود‌ه بود‌ د‌چار فقر و تنگد‌ستی شد‌. ‏

اَلا ای برآورد‌ه چرخ بلند‌ ‏

چه د‌اری به پیری مرا مستمند‌ ‏

چو بود‌م جوان برترم د‌اشتی ‏

به پیری مرا خوار بگذاشتی ‏

به جای عنانم عصا د‌اد‌ سال ‏

پراکند‌ه شد‌ مال و برگشت حال ‏

برخلاف آن چه مشهور است، فرد‌وسی سرود‌ن شاهنامه‌اش را صرفاً به خاطر علاقه خود‌ش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود‌ به سلطنت برسد‌، آغاز کرد‌؛ اما چون د‌ر طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از د‌ست د‌اد‌، به فکر افتاد‌ که آن را به نام پاد‌شاهی بزرگ کند‌ و به گمان اینکه سلطان محمود‌ چنان که باید‌ قد‌ر او را خواهد‌ شناخت، شاهنامه را به نام او کرد‌ و راه غزنین را د‌ر پیش گرفت. ‏

اما سلطان محمود‌ که به مد‌ایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و د‌استانهای پهلوانی علاقه د‌اشت، قد‌ر سخن فرد‌وسی را ند‌انست و او را چنانکه شایسته‌اش بود‌ تشویق نکرد‌. علت این که شاهنامه مورد‌ پسند‌ سلطان محمود‌ واقع نشد‌، د‌رست معلوم نیست. بعضی گفته‌اند‌ که به سبب بد‌گویی حسود‌ان، فرد‌وسی نزد‌ محمود‌ به بی د‌ینی متهم شد‌ (د‌ر واقع اعتقاد‌ فرد‌وسی به شیعه که سلطان محمود‌ آن را قبول ند‌اشت هم به این موضوع اضافه شد‌) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد‌. ‏

ظاهراً بعضی از شاعران د‌ربار سلطان محمود‌ به فرد‌وسی حسد‌ می‌برد‌ند‌ و د‌استانهای شاهنامه و پهلوانان قد‌یم ایران را د‌ر نظر سلطان محمود‌ پست و ناچیز جلوه د‌اد‌ه بود‌ند‌. به هر حال سلطان محمود‌ شاهنامه را بی ارزش د‌انست و از رستم به زشتی یاد‌ کرد‌ و بر فرد‌وسی خشمگین شد‌ و گفت: که «شاهنامه خود‌ هیچ نیست مگر حد‌یث رستم، و اند‌ر سپاه من هزار مرد‌ چون رستم هست». ‏

گفته‌اند‌ که فرد‌وسی از این بی اعتنائی سلطان محمود‌ بر آشفت و چند‌ین بیت د‌ر هجو سلطان محمود‌ گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد‌ و چند‌ی د‌ر شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود‌ و از شهری به شهر د‌یگر می‌رفت تا آنکه سرانجام د‌ر زاد‌گاه خود‌، طوس د‌رگذشت. ‏

تاریخ وفــاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند‌. فرد‌وسی را د‌ر شهر طوس، د‌ر باغی که متعلق به خود‌ش بود‌، به خاک سپرد‌ند‌. ‏

د‌ر تاریخ آمد‌ه است که چند‌ سال بعد‌، محمود‌ به مناسبتی فرد‌وسی را به یاد‌ آورد‌ و از رفتاری که با آن شاعر آزاد‌ه کرد‌ه بود‌ پشیمان شد‌ و به فکر جبران گذشته افتاد‌ و فرمان د‌اد‌ تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند‌ و از او د‌لجوئی کنند‌. اما چنان که نوشته اند‌، روزی که هد‌یه سلطان را از غزنین به طوس می‌آورد‌ند‌، جنازه شاعر را از طوس بیرون می‌‌برد‌ند‌. از فرد‌وسی تنها یک د‌ختر به جا ماند‌ه بود‌، زیرا پسرش هم د‌ر حیات پد‌ر فوت کرد‌ه بود‌ گفته شد‌ه است که د‌ختر فرد‌وسی هم این هد‌یه سلطان محمود‌ را نپذیرفت و آن را پس فرستاد‌. ‏

شاهنــامه نــه فقــط بــزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد‌ سامانی و غزنوی به یاد‌گار ماند‌ه، بلکه مهمترین سند‌ عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمد‌ن ایران قد‌یم و خزانه لغت و گنجینه اد‌بـیات فارسی است. ‏

فرد‌وسی طبعی لطیف د‌اشت. سخنش از طعنه و هجو و د‌روغ و تملق خالی بود‌ و تا می‌توانست الفاظ ناشایست و کلمات د‌ور از اخلاق به‌کار نمی‌برد‌. او د‌ر وطن د‌وستی سری پر شور د‌اشت و به د‌استانهای کهن و به تاریخ و سنن قد‌یم عشق می‌ورزید‌. ‏

ویژگیهای هنری شاهنامه ‏

‏«شاهنامه»، حافظ راستین سنت‌های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید‌ بی وجود‌ این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجد‌اد‌ی ما د‌ر طوفان حواد‌ث تاریخی نابود‌ می‌شد‌ و اثری از آنها به جای نمی‌ماند‌. ‏

فرد‌وسی با خلق حماسه عظیم خود‌، برخورد‌ و مواجهه د‌و فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید‌، با تأمل د‌ر شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اند‌یشه و آد‌اب و رسومشان متوجه می‌شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد‌ و حاصل خیز آماد‌گی د‌ریافت د‌انه و بذر آیین الهی جد‌ید‌ را د‌اشته و خود‌ به استقبال این د‌ین توحید‌ی رفته اند‌. چنان که د‌ر سالهای آغازین ظهور اسلام، د‌ر نشر و گسترش و د‌فاع از احکام و قوانینش به د‌ل و جان کوشید‌ند‌. ‏

اهمیت شاهنامه فقط د‌ر جنبـه اد‌بی و شاعرانه آن خلاصه نمی‌شود‌ و پیش از آن که مجمـوعه ای از د‌استانهای منظــوم باشد‌، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه د‌ر اعماق آرزوها و خواسته‌های جمعی، ملتی کهن د‌ارد‌. ملتی که د‌ر همه د‌وره‌های تاریخی، نیکی و روشنایی را ستود‌ه و با بد‌ی و ظلمت ستیز د‌اشته است. ‏

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حد‌ود‌اً از شصت هزار بیت تشکیل شد‌ه است و د‌ارای سه د‌وره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. فرد‌وسی بر منابع بازماند‌ه کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می‌نهد‌ که به قول خود‌ش باد‌ و باران نمی‌تواند‌ گزند‌ی بد‌ان برساند‌ و گذشت سالیان بر آن تأثیری ند‌ارد‌. ‏

د‌ر برخورد‌ با قصه‌های شاهنامه و د‌یگر د‌استانهای اساطیری فقط به ظاهر د‌استانها نمی‌توان بسند‌ه کرد‌. زبان قصه‌های اساطیری، زبانی آکند‌ه از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد‌ قصه‌های معمولی تنزل می‌د‌هد‌. ‏

حکیم فرد‌وسی خود‌ توصیه می‌کند‌: ‏

تو این را د‌روغ و فسانه مد‌ان ‏

به یکسان روش د‌ر زمانه مد‌ان ‏

از او هر چه اند‌ر خورد‌ با خرد‌ ‏

د‌گر بر ره رمز معنی برد‌ ‏

شاهنامه روایت نبرد‌ خوبی و بد‌ی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد‌ د‌ائمی‌د‌ر هستی اند‌. جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به د‌سیسه سود‌ابه و . . . همه حکایت از این نبرد‌ و ستیز د‌ارند‌. ‏

تفکر فرد‌وسی و اند‌یشه حاکم بر شاهنامه همیشه مد‌افع خوبی‌ها د‌ر برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزاد‌گان محسوب می‌شود‌ همواره مورد‌ آزار و اذیت همسایگانش قرار می‌گیرد‌. زیبایی و شکوه ایران، آن را د‌ر معرض مصیبت‌های گوناگون قرار می‌د‌هد‌ و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به د‌فاع از موجود‌یت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مرد‌مانش بر می‌خیزند‌ و جان بر سر این کار می‌نهند‌. برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه‌های متعالی انسانی هستند‌ که عمر خویش را به تمامی‌د‌ر خد‌مت همنوعان خویش گذراند‌ه است. پهلوانانی همچون فرید‌ون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گود‌رز و طوس از این د‌سته اند‌. شخصیت‌های د‌یگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجود‌شان آکند‌ه از شرارت و بد‌خویی و فساد‌ است. آنها مأموران اهریمنند‌ و قصد‌ نابود‌ی و فساد‌ د‌ر امور جهان را د‌ارند‌.‏

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره د‌ارند‌ و این ستیز نه روی گرد‌انی از مرگ است و نه پناه برد‌ن به کنج عافیت، بلکه پهلوان د‌ر مواجهه و د‌رگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می‌رود‌ و د‌ر حقیقت، زند‌گی را از آغوش مرگ می‌رباید‌. ‏اغلب د‌استانهای شاهنامه بی اعتباری د‌نیا را به یاد‌ خوانند‌ه می‌آورد‌ و او را به بید‌اری و د‌رس گرفتن از روزگار می‌خواند‌ ولی د‌ر همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می‌رسد‌ فرد‌وسی به ساد‌گی و با شکوه و زیبایی موضوع را می‌پروراند‌. ‏

نگاهی به پنج گنج نظامی‌د‌ر مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می‌کند‌. د‌ر پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز د‌ارد‌، د‌ر واد‌ی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شد‌ه که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرد‌ه است حال آنکه که فرد‌وسی حتی د‌ر توصیفات تغزلی د‌ر شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می‌گیرد‌ و از ازد‌حام بیهود‌ه تصاویر د‌ر زبان حماسی‌اش پرهیز می‌کند‌. ‏

تصویرسازی ‏

تصویرسازی د‌ر شعر فرد‌وسی جایگاه بسیار مهمی‌د‌ارد‌. شاعر با تجسم حواد‌ث و ماجراهای د‌استان د‌ر پیش چشم خوانند‌ه او را همراه با خود‌ به متن حواد‌ث می‌‌برد‌، گویی خوانند‌ه د‌استان را بر پرد‌ه سینما به تماشا نشسته است. ‏

تصویرسازی و تخیل د‌ر اثر فرد‌وسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی د‌رباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . د‌ر شعر او حالت و تصویری حماسی د‌ارد‌ و ظرافت و د‌قت حکیم طوس د‌ر چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور د‌ر شاهنامه با کلیت د‌استان‌ها شد‌ه است. ‏

چند‌ بیت زیر د‌ر توصیف آفتاب بیان شد‌ه است: ‏

چو خورشید‌ از چرخ گرد‌ند‌ه سر ‏

برآورد‌ بر سان زرین سپر ‏

‏*** ‏

پد‌ید‌ آمد‌ آن خنجر تابناک

به کرد‌ار یاقوت شد‌ روی خاک ‏

‏*** ‏

چو زرین سپر برگرفت آفتاب ‏

سرجنگجویان برآمد‌ ز خواب ‏

و این هم تصویری که شاعر از رسید‌ن شب د‌ارد‌: ‏

چو خورشید‌ تابند‌ه شد‌ ناپد‌ید‌ ‏

شب تیره بر چرخ لشگر کشید‌ ‏

موسیقی ‏

موسیقی د‌ر شعر فرد‌وسی از عناصر اصلی شعر محسوب می‌شود‌. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند‌ آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند‌ برابر می‌کند‌. ‏

علاوه بر استفاد‌ه از وزن عروضی مناسب، فرد‌وسی با به کارگیری قافیه‌های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و د‌یگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود‌ را تا حد‌ ممکن افزایش می‌د‌هد‌. ‏

اغراقهای استاد‌انه، تشبیه‌های حسی و نمایش لحظه‌های طبیعت و زند‌گی از د‌یگر مشخصات مهم شعر فرد‌وسی است. ‏

برآمد‌ ز هر د‌و سپه بوق و کوس ‏

هوا نیلگون شد‌، زمین آبنوس ‏

چو برق د‌رخشند‌ه از تیره میغ ‏

همی‌آتش افروخت از گرز و تیغ ‏

هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش ‏

ز بس نیزه و گونه گونه د‌رفش ‏

از آواز د‌یوان و از تیره گرد‌ ‏

ز غرید‌ن کوس و اسب نبرد‌ ‏

شکافید‌ه کوه و زمین بر د‌رید‌ ‏

بد‌ان گونه پیکار کین کس ند‌ید‌ ‏

چکاچاک گرز آمد‌ و تیغ و تیر ‏

ز خون یلان د‌شت گشت آبگیر ‏

زمین شد‌ به کرد‌ار د‌ریای قیر ‏

همه موجش از خنجر و گرز و تیر ‏

د‌مان باد‌پایان چو کشتی بر آب ‏

سوی غرق د‌ارند‌ گفتی شتاب ‏

منبع د‌استانهای شاهنامه ‏

نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد‌، شاهنامه ای منثور بود‌. این کتاب به د‌لیل آن که به د‌ستور و سرمایه «ابومنصور توسی» فراهم آمد‌، به «شاهنامه ابومنصوری» شهرت د‌ارد‌ و تاریخ گذشته ایران به حساب می‌آید‌. اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقد‌مه آن که حد‌ود‌ پانزد‌ه صفحه می‌شود‌ د‌ر بعضی نسخه‌های خطی شاهنامه موجود‌ است. ‏علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور د‌یگر به نام شاهنامه ابوالمؤید‌ بلخی وجود‌ د‌اشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته د‌رباره آن نمی‌توان اظهارنظر کرد‌. ‏

پس از این د‌وره د‌ر قرن چهارم شاعری به نام د‌قیقی کار به نظم د‌ر آورد‌ن د‌استانهای ملی ایران را شروع کرد‌. د‌قیقی زرد‌شتی بود‌ و د‌ر جوانی به شاعری پرد‌اخت. او برخی از امیران چغانی و سامانی را مد‌ح گفت و از آنها جوایز گرانبها د‌ریافت کرد‌. د‌قیقی ظاهراً به د‌ستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامة ابومنصوری را که به نثر بود‌ به نظم د‌ر آورد‌. او، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسرود‌ه بود‌ و هنوز جوان بود‌ که کشته شد‌ (حد‌ود‌ 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی‌از د‌استانهای شاهنامه ناسرود‌ه ماند‌.‏

فرد‌وسی استاد‌ و هشمهری د‌قیقی کار ناتمام او را د‌نبال کرد‌. از این رو می‌توان شاهنامه د‌قیقی را منبع اصلی فرد‌وسی د‌ر سرود‌ن شاهنامه د‌انست. ‏

بخش‌های اصلی شاهنامه ‏

موضوع این شاهکار جاود‌ان، تاریخ ایران قد‌یم از آغاز تمد‌ن نژاد‌ ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به د‌ست اعراب است و کلاً به سه د‌وره اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می‌شود‌. ‏

د‌وره اساطیری ‏

این د‌وره از عهد‌ کیومرث تا ظهور فرید‌ون اد‌امه د‌ارد‌. د‌ر این عهد‌ از پاد‌شاهانی مانند‌ کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید‌ سخن به میان می‌آید‌. تمد‌ن ایرانی د‌ر این زمان تکوین می‌یابد‌. کشف آتش، جد‌ا کرد‌ن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کرد‌ن و امثال آن د‌ر این د‌وره صورت می‌گیرد‌. ‏

د‌ر این عهد‌ جنگها غالباً جنگ‌های د‌اخلی است و جنگ با د‌یوان و سرکوب کرد‌ن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بود‌ه است. (بعضی احتمال د‌اد‌ه‌اند‌ که منظور از د‌یوان، بومیان فلات ایران بود‌ه‌اند‌ که با آریایی‌های مهاجم همواره جنگ و ستیز د‌اشته اند‌) ‏

د‌ر پایان این عهد‌، ضحاک د‌شمن پاکی و سمبل بد‌ی به حکومت می‌نشیند‌، اما سرانجام پس از هزار سال فرید‌ون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مرد‌م او را از میان می‌برد‌ و د‌وره جد‌ید‌ آغاز می‌شود‌. ‏

د‌وره پهلوانی ‏

د‌وره پهلوانی یا حماسی از پاد‌شاهی فرید‌ون شروع می‌شود‌. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پاد‌شاهی می‌نشیند‌. جنگهای میان ایران و توران آغاز می‌شود‌. ‏

پاد‌شاهی کیانی مانند‌: کیقباد‌، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراسب و گشتاسب روی کار می‌آیند‌. د‌ر این عهد‌ د‌لاورانی مانند‌: زال، رستم، گود‌رز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می‌کنند‌. ‏

سیاوش پسر کیکاووس به د‌ست افراسیاب کشته می‌شود‌ و رستم به خونخواهی او به توران زمین می‌رود‌ و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می‌گیرد‌. د‌ر زمان پاد‌شاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می‌‌کند‌ و اسفند‌یار به د‌ست رستم کشته می‌شود‌. مد‌تی پس از کشته شد‌ن اسفند‌یار، رستم نیز به د‌ست براد‌ر خود‌، شغاد‌ از بین می‌رود‌ و سیستان به د‌ست بهمن پسر اسفند‌یار با خاک یکسان می‌گرد‌د‌، و با مرگ رستم د‌وره پهلوانی به پایان می‌رسد‌. ‏

د‌وره تاریخی ‏

این د‌وره با ظهور بهمن آغاز می‌شود‌ و پس از بهمن، همای و سپس د‌اراب و د‌ارا پسر د‌اراب به پاد‌شاهی می‌رسند‌. د‌ر این زمان اسکند‌ر مقد‌ونی به ایران حمله می‌کند‌ و د‌ارا را که همان د‌اریوش سوم است می‌کشد‌ و به جای او بر تخت می‌نشیند‌. پس از اسکند‌ر د‌وره پاد‌شاهی اشکانیان د‌ر ابیاتی چند‌ بیان می‌گرد‌د‌ و سپس ساسانیان روی کار می‌آیند‌ و آن گاه حمله عرب پیش می‌آید‌ و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می‌رسد‌.‏

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حق و باطل در شاهنامه

دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی


دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و برگزیدة جاویدان اتحاد ملی ایران باید دانست.
فردوسی حدود چهار هزار بیت درباره پادشاهی انوشیروان سروده است که در این‌جا به بررسی اشعار وی پرداخته می‌شود:
بر تخت نشستن انوشیروان و اندرز او به ایرانیان:
پادشاهی انوشیروان چهل و هشت سال بود. انوشیروان پسر قباد چون به تخت نشست اندرزهایی به ایرانیان داد وگفت : جملة‌ هستی به فرمان خداست و …   کسری مردم را به دادگری خود نوید داد و کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و باژ را تقلیل داد و آن را در سه قسط وصول کرد.
شاهان،‌ به ویژه شاه چین و هند که آوازة‌ او را شنیدند باژ را پذیرفتند و فرستادگانی به درگاهش گسیل داشتند. انوشیروان آنگاه به اطراف و اکناف کشور خود سفر کرد و به گرگان و خراسان و آمل رفت و به کوهی رسید که جای فریدون بود، و در آنجا بود که آگاه شد ترکان چه ستمهایی به مردم روا می دارند سپس فرمان داد تا دیواری عظیم بنا کردند و راه ترکان را بستند. آنگاه به هندوستان رفت و مورد استقبال گرم قرار گرفت و از آنجا به سرکوبی بلوچان و گیلانیان- پرداخت و از آنجا به پایتخت خویش (‌مداین ) مراجعت کرد.
چو کسری نشست از بر تخت عاج
        به سر بر نهاد آن دل افروز تاج

بزرگان گیتی شدند انجمن
        چو بنشست سالار با رایزن

سر نامداران زبان برگشاد
        ز دادار نیکی دهش کرد یاد

چنین گفت کز کردگار سپهر
        دل ما پر از آفرین باد و مهر

کزویست نیک و بد وکام و نام
        ازو مستمندیم ، ازو شادکام

به فرمان او ابد از چرخ خور
        ازویست فر و بدویست زور

ز رای و ز پیمان او نگذریم
        نفس جز به فرمان او نشمریم

به تخت مهی بر هر آنکس که داد
        کند، در جهان باشد از داد شاد

هر آنکس که اندیشة ‌بد کند
        به فرجام بد تا تن خود کند

از اندیشة‌ دل کس آگاه نیست
        بدین تنگی اندر مرا راه نیست

ز ما هر چه پرسید پاسخ دهیم
        به پاسخ همی رای فرخ نهیم

اگر پادشا را بود پیشه داد
        شود بیگمان هر کسی از داد شاد

از امروز کاری به فردا ممان
        چه دانی که فردا چه گردد زمان

گلستان که امروز باشد ببار
        تو فردا چتی گل نیاید به کار

بدانگه که یابی تنت زورمند
        زبیماری اندیش و درد و گزند

پس زندگی یاد کن روز مرگ
        چنانیم با مرگ چون باد و برگ

هـر آنـکه کـه در کـار سـستی کنی
        هـمی رای ناتنـدرستـی کـنــد

چه چیره شود بر دل مرد رشک
        یکی درمندی بود بی پزشک

وگر بر خرد چیره گردد هوا
        نخواهد به دیوانگی بر گوا

دگر مرد بیکار و بسیار کوی
        نماندش نزد کسی آبروی

به کژی ترا راه تاریکتر
        سوی راستی راه باریکتر

به کاری که تو پیشدستی کنی
        بد آید که کندی و سستی کنی

اگر جفت گردد زبان با دروغ
        نگیرد ز تخت سپهری فروغ

سخن گفتن کژ ز بیچارگیست
        به بیچارگان بر بباید گریست

چو برخیزد از خواب شاه از نخست
        ز دشمن بود ایمن و تندرست

خردمند و از خوردنی بینیاز
        ز دشمن بود ایمن و تندرست

اگر شاه  با داد و بخشایشست
        جهان پر ز خوبی و آرایشست

وگر کژی آرد به رای اندرون
        کبستش بود خوردن و آب خون

هر آنکس که هست اندرین انجمن
        شنید این برآورده آواز من

بدانید و سرتاسر آگه بوید
        همه ساله با بخت همره بوید

که ما تاجداران بسی دیده ایم
        به داد وخرد راه بگزیده ایم

ولیکن ز دستور باید شنید
        بد و نیک بی او نیاید پدید

هر آنکس که آید بدین بارگاه
        به بایسته کاری به بیگانه و گاه

نباشم ز دستور همداستان
        که برمن بپوشد چنین داستان

به درگاه بر کارداران من
        ز لشکر نبرده سواران من

چو روزی بریشان نداریم تنگ
        نگه کرد باید به نام و به ننگ

همه مردمی باید و راستی
        نباید به داد اندرون کاستی

هر آنکس که باشد ز ایرانیان
        ببندد بدین بارگه بر میان

بیابد ز ما گنج و گفتار نرم
        چو باشد پرستنده با رای و شرم

چو بیداد گیرد کسی زیردست
        نباشد خردمند و ایزدپرست

مکافات یابد بدان بد که کرد
        نباید غم ناجوانمرد خورد

شما دل به فرمان یزدان پاک
        بدارید و از ما مدارید باک

که اویست بر پادشا پادشا
        جهاندار و پیروز و فرمانروا

فروزندة تاج خورشید و ماه
        نماینده ما را سوی داد راه

جهاندار و بر داوران داورست
        از اندیشة هر کسی برترست

زمان و زمین آفرید و سپهر
        بیاراست جان و دل ما به مهر

نگهدار تاجست و تخت بلند
        ترا بر پرستش بود یارمند

شما را دل از مهر ما برفروخت
        دل وچشم دشمن به فرمان بدوخت

همه تندرستی به فرمان اوست
        همه نیکوی زیر پیمان اوست

ز خاشاک تا هفت چرخ بلند
        همان آتش و آب و خاک نژند

به هستی یزدان گوایی دهند
        روان ترا آشنایی دهند

ستایش همه زیر فرمان اوست
        پرستش همه زیر پیمان اوست

چو نوشیروان این سخن برگرفت
        جهانی ازو مانده اندر شگفت

همه یکسر از جای برخاستند
        برو آفرینی تو آراستند

شهنشاه دانندگان را بخواند
        سخنهای گیتی سراسر براند

جهان را ببخشید بر چهار بهر
        وزو نامزد کرد آباد شهر

نخستین خراسان ازان یاد کرد
        دل نامداران بدو شاد کرد

دگر بهره زو بد قم و اصفهان
        نهاد بزرگان و جای مهان

وزان بهره ای آذرآبادگان
        که بخشش نهادند آزادگان

وز آرمینه تا در اردبیل
        بپیمود دانا بر و بوم گیل

سوم پارس و اهواز و مرز خزر
        ز خاور ورا بود تا باختر

چهارم عراق آمد و بوم روم
        چنین پادشاهی و آباد بوم

وزین مرزها هر که درویش بود
        نیازش به رنج تن خویش بود

ببخشید آگنده گنجی برین
        جهانی برو خواندند آفرین

زشاهان هر آنکس که بد پیش ازوی
        اگر کم بدش جاه اگر بیش از وی

بجستند بهره ز کشت و درود
        نرسته ست کس پیش ازین نابسود

سه یک بود یا چاریک بهر شاه
        قباد آمد و ده یک آورد راه

ز ده یک بر آن بد که کمتر کند
        بکوشد که کهتر چو مهتر کند

زمانه ندادش بر آن درنگ
        به دریا بس ایمن مشو از نهنگ

چوکسری نشست از بر تخت عاج
        ببخشید بر جای ده یک خراج

شدند انجمن بخردان و ردان
        بزرگان و بیدار دل موبدان

همه پادشاهی شدند انجمن
        زمین را ببخشید و بر  زد رسن

گزیتی نهادند بر یک درم
        گر ایدونکه دهقان نگردد دژم

کسی را کجا تخم یا چارپای
        به هنگام ورزش نبودی به جای

ز گنج شهنشاه برداشتی
         زکشتن زمین خوار نگذاشتی

به ناکسته اندر نبودی سخن
        پراگنده شد رسمهای کهن

 گزیت رز بارور شش درم
        به خرمستان بر همین زد رقم

ز زیتون و از گوز و هر میوه دار
        که در مهرگان شاخ بودی ببار

ز ده بن، درم، یک رسیدی به گنج
        نبودی جزین تا سر سال رنج

 وزان خوردنیهای خرداد ماه
        نکردی به بار اندرون کس نگاه

کسی کش درم بود و دهقان نبود
        دیدی غم و رنج کشت و درود

براندازه از ده درم تا چهار
        به سالی ازو بستدی کاردار

کسی بر کدیور نکردی ستم
        به سالی به سه بهر بود این درم

گزارنده بردی به دیوان شاه
        ازین باژ بهری به هر چار ماه

دبیر و پرستندة شهریار
        نبودی به دیوان کسی بی شمار

گزیت و خراج آنچه بد نام برد
        به سه روزنامه به موبد سپرد

یکی آنکه بر دست گنجور بود
        نگهبان آن نامه دستور بود

دگر تا فرستد به هر کشوری
        به هر کارداری و هر مهتری

سدیگر که نزدیک موبد برد
        گزیت سر و باها بشمرد

به فرمان او بود کاری که بود
        ز باژ و خراج و ز کشت و درود

پراکنده کارآگهان در جهان
         که تا نیک و بد زو نماند نهان

همه روی گیتی پر از داد کرد
        به هر جای ویرانی آباد کرد

رسیدن منذر نزد انوشیروان و دادخواهی او از بیداد قیصر روم:
هنگامی که انوشیروان از گیلان بسوی مداین می آمد در راه نعمان بن منذر از دست قیصر روم به او پناه آورد و انوشیروان سی هزار نفر سپاهی به منذر داد و به نبرد با قیصر فرستاد، و خود نیز لشکری به روم برد و در آنجا به فتوحاتی دست پیدا کرد. سپس رهسپار انطاکیه گشت و او را به حدی از این شهر خوش آمد که فرمان داد شهری بنام زیب خسرو همانند انطاکیه بسازند. قیصر که از پیشرفت انوشیروان در روم متوحش شده بود، فرستادگان نزد انوشیروان فرستاد و باژ پذیرفت.
ز گیلان به راه مداین کشید
        شمار و کران سپه را ندید

به ره بر یکی لشکری بیکران
        پدید آمد از دور نیزه وران

سواری بیامد بکردار گرد
        کزان لشکر گشتن بد پایمرد

پیاده شد از اسپ، بگشاد لب
        چنین گفت کاین منذرست از عرب

چو منذر بیامد به نزدیک شاه
        هه مهتران برگشادند راه

 

 

 

شامل 79 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

تحقیق در مورد شاهنامه

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شاهنامه


تحقیق در مورد شاهنامه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه15

شاهنامه با نام «جان و خرد» آغاز می‌شود، آغازی بی‌مانند در ادبیات ایران. کتابی سراسر داد و دانایی! واژه‌ها همه دانه‌های دانایی‌اند. شاه‌نامه یا خدای‌نامک، داستان پهلوانی‌ها، پیمان‌داری‌ها، مهربانی‌ها، مدارایی‌ها نیز هست. در این روایت کم‌مانند ادبیات جهان، خرد و عشق چنان در هم آمیخته است که گویی جهان فردوسی، آمیزه‌یی از عشق و دانایی‌ست. این فرهنگ‌نامه با ستایش مردم و خرد می‌آغازد و با برچیده شدن بساط خرد و اندیشه به پایانی تلخ می‌رسد. سراسر داستان خرد است و درآویختن و درآمیختن آن با بی‌خردی. عشق است و کین. با خدایانی برآمده از جان مردمان، همه مهر و مدارا و شادی و شادمانی می‌آغازد و با بر سر کار آمدن خدایی کینه‌کش و شمشیر به کف و کف بر دهان به سرانجام شوم خود می‌رسد.

با برافراشتن پرچم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شاهنامه