فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی


دانلود مقاله کامل درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :21

 

بخشی از متن مقاله

حکیم ابولقاسم فردوسی

حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.
فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .
شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .
فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد.
و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت.
علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود ، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و بعلاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببزند و به فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و در گذشته بود و جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه چادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود.معروف ترین داستانهای شاهنامه : داستان رستم و سهراب ، رستم و اسفندیار ، سیاوش و سودابه زال و رودابه است.

هویت ایرانی در شاهنامه

هویت ایرانی ریشه در اسطوره‌هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آن‌ها را خلق کردند و استمرار بخشیدند و داستان‌های حماسی درباره شاهان و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران پشتوانه‌های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملّی را سخت تقویت می‌کرد. از سپیده‌دم تاریخ تاکنون به‌رغم آن‌که ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده، و گاه شکست‌های وحشتناکی متحمّل شده و سرتاسر کشور به‌دست بیگانگان افتاده، ولی ایرانیان هیچ‌گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت‌ترین روزگاران که گمان می‌رفت همه‌چیز نابود شده، حلقه‌های مرئی و نامرئی هویت ملّی چنان آنان را با یک‌دیگر پیوند می‌داد که می‌توانستند ققنوس‌وار ازمیان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.

شاهنامه منبعی بسیار غنی از میراث مشترک ایرانیان است که در آن می‌توان استمرار هویت ایرانی را از دنیای اسطوره‌ها و حماسه‌ها تا واپسین فرمان‌روایان ساسانی آشکارا دید. فردوسی بی‌گمان در احیای زبان فارسی که از ارکان هویت ملّی است، نقش بی‌چون‌وچرایی داشته‌است و محتوای شاهنامه دارای ویژگی‌هایی است که سبب شده‌است تا هویت ملّی تا امروز استمرار یابد. برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

  1. یک‌پارچگی سیاسی: در سراسر شاهنامه هیچ دوره‌ای نیست که ایران بدون فرمان‌روا باشد حتّی فرمان‌روای بیگانه‌ای چون اسکندر را از تاریخ حذف نکرده، بلکه هویت ایرانی بدو داده‌اند.
  2. یک‌پارچگی جغرافیایی: از آغاز شاهنامه تا دوران فریدون، فرمان‌روایان ایرانی بر کلّ جهان فرمان می‌رانند و از ایرج به بعد بر ایران‌شهر که تا پایان شاهنامه کانون رویدادهاست، هرچند در دوره‌های مختلف مرزهای ایران‌شهر تغییر می‌کند. مثلاً زمانی ارمنستان بخشی از قلمرو ایران است و زمانی دیگر نیست.
  3. یک‌پارچگی روایات: در شاهنامه برخلاف دیگر منابع فارسی و عربی دربارة تاریخ ایران روایات یک‌دست است. بدین‌معنی که خواننده هیچ‌گاه با روایات گوناگونی از یک رویداد واحد روبه‌رو نمی‌شود.

این ویژگی‌ها به خود شاهنامه مربوط نمی‌شود، بلکه هرسه در کتابی به پهلوی به نام خودای نامگ (xwadāy-nāmag) ، تاریخ رسمی دورة‌ ساسانی که در زمان خسرو انوشیروان مدوّن شده، جمع بوده‌است . این کتاب از قرن دوم هجری به بعد به عربی و فارسی ترجمه شد و منظومه‌های گران‌قدری براساس تحریرهای منثور فارسی شکل گرفت و فردوسی کاخ بلند نظم خود را بر پایة یکی از تحریرهای فارسی خدای‌نامه، یعنی شاه‌نامه ابومنصوری تألیف یافته به سال 345 هجری پی افکند. بنابراین هنرِ اصلی فردوسی در انتخاب مهم‌ترین منبع در زمینة تاریخ و حماسة ملّی است که حاکی از نبوغ اوست در درک شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران در آن روزگاران.

در عصر تاریخی شاهنامه، ایده ایرانی یک‌پارچه به‌لحاظ سیاسی و دینی در سه مقطع آشکارا قابل تشخیص است و در سرتاسر دورة ساسانی به‌عنوان جریانی مستمر حضور دارد: مقطع نخست، زمانِ دارای دارایان، آخرین پادشاه کیانی در تاریخ ملّی است که داریوش سوم، آخرین پاده هخامنشی را فرایاد می‌آورد و برخی رویدادهای مربوط به پادشاهی اوست که در دوران این پادشاه کیانی بازتاب یافته‌است. دوران این پادشاه در خدای‌نامه محلّ تلاقی دو ایده کلیدی در اندیشه ایرانیان باستان است: یکی ایده ایرانی یک‌پارچه به‌لحاظ سیاسی با مرکزیت ایران‌شهر و دیگری ایده دینی واحد در سراسر قلمرو پادشاهی. تدوین‌کنندگان خدای‌نامه ایرانی یک‌پارچه به‌لحاظ سیاسی و دینی در عصر هخامنشی را در دوره دارای دارایان تجسّم بخشیدند. به گـزارش دینـکرد و ارداویراف‌نامه ، دارای دارایان 2 نسخه از همة نسک‌های اوستا را در اختیار داشت که یکی در خزانة شاهی نگهداری می‌شد و دیگری در دز نِبِشت، ولی اسکندر مقدونی آن‌ها را برآورد و سوخت. بنابراین اسکندر هم یک‌پارچگی سیاسی ایران‌شهر را درزمان دارای دارایان نابود کرد و هم یک‌پارچگی دینی را. هم‌چنان‌که از زمان اسکندر، قلمرو ایران‌شهر مرکزیت خود را ازدست داد و به ایالت‌هایی با شاهان مختلف تقسیم شد، اوستا نیز که نماد یک‌پارچگی دینی آن دوران بود، پراکنده گشت و ازهمین‌رو فرمان‌روایان سراسر دوران اسکندر تا اردشیر یکم ساسانی را «ملوک‌الطّوایف» خوانده‌اند. مقطع دوم، پادشاهی اردشیر بابکان است که از یک سو به گزارش تاریخ طبری ، مدعی بود به کین‌خواهی پسرعم خود دارای دارایان برخاست و بنابر گزارش کارنامه اردشیر بابکان ، سراسر ایران‌شهر را در نظام پادشاهی واحدی متمرکز ساخت و از دیگر سو به هیربدان عصر خود، تنسر یا توسر دستور داد تا متون پراکنده اوستای عهد اشکانی را گِرد آورد و سامان بخشد. متون پهلوی، شکل‌گیری دوباره یک‌پارچگی سیاسی و دینی در زمان ساسانیان را با عباراتی چون: abāzārāyīh ī Ērānšahr و Abāz ō ewxwadāyīh بیان کرده‌اند. ولی دراین‌باره مسئله بحث‌انگیز این است که در شاهنامه و خدای‌نامه، گذشته از خاطره مبهمی از داریوش سوم هخامنشی که در دارای‌دارایان کیانی باقی مانده، سخنی از پادشاهان ماد و هخامنشی نیست و مسئله‌ای که ذهن پژوهش‌گران تاریخ ملّی را مشغول داشته این است که آیا ساسانیان از پادشاهان هخامنشی اطّلاعی نداشته‌اند؟ در حالی که آنان از همان ایالتی برخاستند که سالیان سال موطن و تخت‌گاه هخامنشیان بوده‌است. نخست این فرضیه پیش کشیده شد که علّت خالی بودن تاریخ ملّی از ذکر پادشاهان ماد و پارس این است که داستان‌های مربوط به نواحی جنوب و مغرب ایران در دورة اشکانیان به‌تدریج جای خود را به داستان‌ها و روایاتی سپرد که هستة اصلی آن از قوم اوستایی یا کیانی برخاسته بودند. تأثیر و نفوذ محافل دینی زردشتی در تدوین خدای‌نامه سبب شد تا ساسانیان از هخامنشیان بی‌اطّلاع بمانند . بی‌گمان تأثیر محافل زردشتی را در حذف تاریخ هخامنشی از تاریخ ملّی نمی‌توان نادیده گرفت ولی برخی ایران‌شناسان شواهدی عرضه کرده‌اند که نشان می‌دهد برخلاف آن‌چه در تاریخ رسمی دوره ساسانی گزارش شده، ساسانیان از هخامنشیان بی‌اطّلاع نبوده‌اند ، برخی از این شواهد عبارت‌اند از:

  1. در مجموعة مانوی کلن، قطعه‌ای هست که در آن مانی اردشیر یکم را « دارا اردشیر» نامیده‌است و این نامِ ترکیبی گواه کوشش آگاهانة ساسانیان است که خود را با دودمان شاهی هخامنشی پیوند دهند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی

دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی


دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و برگزیدة جاویدان اتحاد ملی ایران باید دانست.
فردوسی حدود چهار هزار بیت درباره پادشاهی انوشیروان سروده است که در این‌جا به بررسی اشعار وی پرداخته می‌شود:
بر تخت نشستن انوشیروان و اندرز او به ایرانیان:
پادشاهی انوشیروان چهل و هشت سال بود. انوشیروان پسر قباد چون به تخت نشست اندرزهایی به ایرانیان داد وگفت : جملة‌ هستی به فرمان خداست و …   کسری مردم را به دادگری خود نوید داد و کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و باژ را تقلیل داد و آن را در سه قسط وصول کرد.
شاهان،‌ به ویژه شاه چین و هند که آوازة‌ او را شنیدند باژ را پذیرفتند و فرستادگانی به درگاهش گسیل داشتند. انوشیروان آنگاه به اطراف و اکناف کشور خود سفر کرد و به گرگان و خراسان و آمل رفت و به کوهی رسید که جای فریدون بود، و در آنجا بود که آگاه شد ترکان چه ستمهایی به مردم روا می دارند سپس فرمان داد تا دیواری عظیم بنا کردند و راه ترکان را بستند. آنگاه به هندوستان رفت و مورد استقبال گرم قرار گرفت و از آنجا به سرکوبی بلوچان و گیلانیان- پرداخت و از آنجا به پایتخت خویش (‌مداین ) مراجعت کرد.
چو کسری نشست از بر تخت عاج
        به سر بر نهاد آن دل افروز تاج

بزرگان گیتی شدند انجمن
        چو بنشست سالار با رایزن

سر نامداران زبان برگشاد
        ز دادار نیکی دهش کرد یاد

چنین گفت کز کردگار سپهر
        دل ما پر از آفرین باد و مهر

کزویست نیک و بد وکام و نام
        ازو مستمندیم ، ازو شادکام

به فرمان او ابد از چرخ خور
        ازویست فر و بدویست زور

ز رای و ز پیمان او نگذریم
        نفس جز به فرمان او نشمریم

به تخت مهی بر هر آنکس که داد
        کند، در جهان باشد از داد شاد

هر آنکس که اندیشة ‌بد کند
        به فرجام بد تا تن خود کند

از اندیشة‌ دل کس آگاه نیست
        بدین تنگی اندر مرا راه نیست

ز ما هر چه پرسید پاسخ دهیم
        به پاسخ همی رای فرخ نهیم

اگر پادشا را بود پیشه داد
        شود بیگمان هر کسی از داد شاد

از امروز کاری به فردا ممان
        چه دانی که فردا چه گردد زمان

گلستان که امروز باشد ببار
        تو فردا چتی گل نیاید به کار

بدانگه که یابی تنت زورمند
        زبیماری اندیش و درد و گزند

پس زندگی یاد کن روز مرگ
        چنانیم با مرگ چون باد و برگ

هـر آنـکه کـه در کـار سـستی کنی
        هـمی رای ناتنـدرستـی کـنــد

چه چیره شود بر دل مرد رشک
        یکی درمندی بود بی پزشک

وگر بر خرد چیره گردد هوا
        نخواهد به دیوانگی بر گوا

دگر مرد بیکار و بسیار کوی
        نماندش نزد کسی آبروی

به کژی ترا راه تاریکتر
        سوی راستی راه باریکتر

به کاری که تو پیشدستی کنی
        بد آید که کندی و سستی کنی

اگر جفت گردد زبان با دروغ
        نگیرد ز تخت سپهری فروغ

سخن گفتن کژ ز بیچارگیست
        به بیچارگان بر بباید گریست

چو برخیزد از خواب شاه از نخست
        ز دشمن بود ایمن و تندرست

خردمند و از خوردنی بینیاز
        ز دشمن بود ایمن و تندرست

اگر شاه  با داد و بخشایشست
        جهان پر ز خوبی و آرایشست

وگر کژی آرد به رای اندرون
        کبستش بود خوردن و آب خون

هر آنکس که هست اندرین انجمن
        شنید این برآورده آواز من

بدانید و سرتاسر آگه بوید
        همه ساله با بخت همره بوید

که ما تاجداران بسی دیده ایم
        به داد وخرد راه بگزیده ایم

ولیکن ز دستور باید شنید
        بد و نیک بی او نیاید پدید

هر آنکس که آید بدین بارگاه
        به بایسته کاری به بیگانه و گاه

نباشم ز دستور همداستان
        که برمن بپوشد چنین داستان

به درگاه بر کارداران من
        ز لشکر نبرده سواران من

چو روزی بریشان نداریم تنگ
        نگه کرد باید به نام و به ننگ

همه مردمی باید و راستی
        نباید به داد اندرون کاستی

هر آنکس که باشد ز ایرانیان
        ببندد بدین بارگه بر میان

بیابد ز ما گنج و گفتار نرم
        چو باشد پرستنده با رای و شرم

چو بیداد گیرد کسی زیردست
        نباشد خردمند و ایزدپرست

مکافات یابد بدان بد که کرد
        نباید غم ناجوانمرد خورد

شما دل به فرمان یزدان پاک
        بدارید و از ما مدارید باک

که اویست بر پادشا پادشا
        جهاندار و پیروز و فرمانروا

فروزندة تاج خورشید و ماه
        نماینده ما را سوی داد راه

جهاندار و بر داوران داورست
        از اندیشة هر کسی برترست

زمان و زمین آفرید و سپهر
        بیاراست جان و دل ما به مهر

نگهدار تاجست و تخت بلند
        ترا بر پرستش بود یارمند

شما را دل از مهر ما برفروخت
        دل وچشم دشمن به فرمان بدوخت

همه تندرستی به فرمان اوست
        همه نیکوی زیر پیمان اوست

ز خاشاک تا هفت چرخ بلند
        همان آتش و آب و خاک نژند

به هستی یزدان گوایی دهند
        روان ترا آشنایی دهند

ستایش همه زیر فرمان اوست
        پرستش همه زیر پیمان اوست

چو نوشیروان این سخن برگرفت
        جهانی ازو مانده اندر شگفت

همه یکسر از جای برخاستند
        برو آفرینی تو آراستند

شهنشاه دانندگان را بخواند
        سخنهای گیتی سراسر براند

جهان را ببخشید بر چهار بهر
        وزو نامزد کرد آباد شهر

نخستین خراسان ازان یاد کرد
        دل نامداران بدو شاد کرد

دگر بهره زو بد قم و اصفهان
        نهاد بزرگان و جای مهان

وزان بهره ای آذرآبادگان
        که بخشش نهادند آزادگان

وز آرمینه تا در اردبیل
        بپیمود دانا بر و بوم گیل

سوم پارس و اهواز و مرز خزر
        ز خاور ورا بود تا باختر

چهارم عراق آمد و بوم روم
        چنین پادشاهی و آباد بوم

وزین مرزها هر که درویش بود
        نیازش به رنج تن خویش بود

ببخشید آگنده گنجی برین
        جهانی برو خواندند آفرین

زشاهان هر آنکس که بد پیش ازوی
        اگر کم بدش جاه اگر بیش از وی

بجستند بهره ز کشت و درود
        نرسته ست کس پیش ازین نابسود

سه یک بود یا چاریک بهر شاه
        قباد آمد و ده یک آورد راه

ز ده یک بر آن بد که کمتر کند
        بکوشد که کهتر چو مهتر کند

زمانه ندادش بر آن درنگ
        به دریا بس ایمن مشو از نهنگ

چوکسری نشست از بر تخت عاج
        ببخشید بر جای ده یک خراج

شدند انجمن بخردان و ردان
        بزرگان و بیدار دل موبدان

همه پادشاهی شدند انجمن
        زمین را ببخشید و بر  زد رسن

گزیتی نهادند بر یک درم
        گر ایدونکه دهقان نگردد دژم

کسی را کجا تخم یا چارپای
        به هنگام ورزش نبودی به جای

ز گنج شهنشاه برداشتی
         زکشتن زمین خوار نگذاشتی

به ناکسته اندر نبودی سخن
        پراگنده شد رسمهای کهن

 گزیت رز بارور شش درم
        به خرمستان بر همین زد رقم

ز زیتون و از گوز و هر میوه دار
        که در مهرگان شاخ بودی ببار

ز ده بن، درم، یک رسیدی به گنج
        نبودی جزین تا سر سال رنج

 وزان خوردنیهای خرداد ماه
        نکردی به بار اندرون کس نگاه

کسی کش درم بود و دهقان نبود
        دیدی غم و رنج کشت و درود

براندازه از ده درم تا چهار
        به سالی ازو بستدی کاردار

کسی بر کدیور نکردی ستم
        به سالی به سه بهر بود این درم

گزارنده بردی به دیوان شاه
        ازین باژ بهری به هر چار ماه

دبیر و پرستندة شهریار
        نبودی به دیوان کسی بی شمار

گزیت و خراج آنچه بد نام برد
        به سه روزنامه به موبد سپرد

یکی آنکه بر دست گنجور بود
        نگهبان آن نامه دستور بود

دگر تا فرستد به هر کشوری
        به هر کارداری و هر مهتری

سدیگر که نزدیک موبد برد
        گزیت سر و باها بشمرد

به فرمان او بود کاری که بود
        ز باژ و خراج و ز کشت و درود

پراکنده کارآگهان در جهان
         که تا نیک و بد زو نماند نهان

همه روی گیتی پر از داد کرد
        به هر جای ویرانی آباد کرد

رسیدن منذر نزد انوشیروان و دادخواهی او از بیداد قیصر روم:
هنگامی که انوشیروان از گیلان بسوی مداین می آمد در راه نعمان بن منذر از دست قیصر روم به او پناه آورد و انوشیروان سی هزار نفر سپاهی به منذر داد و به نبرد با قیصر فرستاد، و خود نیز لشکری به روم برد و در آنجا به فتوحاتی دست پیدا کرد. سپس رهسپار انطاکیه گشت و او را به حدی از این شهر خوش آمد که فرمان داد شهری بنام زیب خسرو همانند انطاکیه بسازند. قیصر که از پیشرفت انوشیروان در روم متوحش شده بود، فرستادگان نزد انوشیروان فرستاد و باژ پذیرفت.
ز گیلان به راه مداین کشید
        شمار و کران سپه را ندید

به ره بر یکی لشکری بیکران
        پدید آمد از دور نیزه وران

سواری بیامد بکردار گرد
        کزان لشکر گشتن بد پایمرد

پیاده شد از اسپ، بگشاد لب
        چنین گفت کاین منذرست از عرب

چو منذر بیامد به نزدیک شاه
        هه مهتران برگشادند راه

 

 

 

شامل 79 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق شاهنامه فردوسی

تحقیق در مورد فردوسی

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد فردوسی


تحقیق در مورد فردوسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست مطالب:

فردوسی

سرودن شاهنامه

ویژگیهای هنری شاهنامه

تصویرسازی

موسیقی

بخش های اصلی شاهنامه

دوره اساطیری

دوره پهلوانی

دوره تاریخی

 

فردوسی

فردوسی حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی (حدود ۳۲۹ تا حدود ۳۹۷ هجری شمسی)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانی‌ترین منظومه به زبان فارسی تا زمان خود بوده‌است. او را از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌گو دانسته‌اند.

سرودن شاهنامه

شاهنامه مهم ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات کهن فارسی می‌باشد. فردوسی برای سرودن این کتاب در حدود پانزده سال بر اساس شاهنامهٔ ابومنصوری کار کرد و آن را در سال ۳۷۲ شمسی پایان داد. فردوسی از آنجا که به قول خودش هیچ پادشاهی را سزاوار هدیه کردن کتابش ندید («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)، مدتی آن را مخفی نگه داشت و در این مدت بخش‌های دیگری نیز به مرور به شاهنامه افزود.پس از حدود ده سال (در حدود سال ۳۸۲ هجری شمسی در سن شصت و پنج سالگی) فردوسی که فقیر شده بود و فرزندش را نیز از دست داده بود، تصمیم گرفت که کتابش را به سلطان محمود تقدیم کند از این رو تدوین جدیدی از شاهنامه را شروع کرد و اشاره‌هایی را که به حامیان و دوستان سابقش شده بود، با وصف و مدح سلطان محمود و اطرافیانش جای‌گزین کرد. تدوین دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت (به حدس تقی‌زاده در سال ۳۸۹) که بین پنجاه هزار و شصت هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت جلد برای سلطان محمود فرستاد.به گفتهٔ خود فردوسی سلطان محمود به شاهنامه نگاه هم نکرد و پاداشی را که مورد انتظار فردوسی بود برایش نفرستاد. از این واقعه تا پایان عمر، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه اضافه کرد که بیشتر به اظهار ناامیدی و امید به بخشش بعضی از اطرافیان سلطان محمود از جمله «سالار شاه» اختصاص دارد. آخرین اشارهٔ فردوسی به سن خود یکی به حدود هشتاد سال است («کنون عمر نزدیک هشتاد شد/امیدم به یک باره بر باد شد») و یکی به هفتاد و شش سال تنها اثری که ثابت شده‌است متعلق به فردوسی است متن خود شاهنامه‌است (منهای بیت‌هایی که خود او به دقیقی نسبت داده‌است). آثار دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شده‌است از جمله چند قطعه، رباعی، قصیده، و غزل که برخی محققان امروزی در این که شاعر آنها فردوسی باشد بسیار شک دارند و از جمله قصیده‌ها را سرودهٔ دوران صفویان می‌دانند (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۴۵).آثار دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شده‌است که اکثراً مردود دانسته شده‌اند. معروف‌ترین آنها مثنوی‌ای به نام یوسف و زلیخا است که در مقدمهٔ بایسنغری به فردوسی نسبت داده شده‌است. اما این فرض توسط بسیاری از معاصران رد شده‌است و از جمله مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی گویندهٔ آن را «ناظم بیمایه‌ای به نام شمسی» یافته‌است. محمدامین ریاحی این نسبت را از شرف‌الدین یزدی (که ریاحی او را «دروغ‌پرداز» نامیده‌است) دانسته‌است و حدس زده‌است که مقدمهٔ بایسنغری را هم همین شخص نوشته باشد (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۵۱). یکی از آثار دیگر منسوب به فردوسی گرشاسب‌نامه است که مشخص شده‌است اثر اسدی طوسی است و چند دهه بعد از مرگ فردوسی سروده شده‌است.نوشتهٔ دیگری که به فردوسی نسبت داده شده‌است «هجونامه»ای علیه سلطان محمود است که به روایت نظامی عروضی صد بیت بوده‌است و شش بیت از آن باقی مانده‌است. نسخه‌های مختلفی از این هجونامه وجود دارد که از ۳۲ بیت تا ۱۶۰ بیت دارند. وجود چنین هجونامه‌ای را بعضی از محققین رد و بعضی تأیید کرده‌اند. از جمله محمود شیرانی با توجه به این که بسیاری از بیت‌های این هجونامه از خود شاهنامه یا مثنوی‌های دیگر آمده‌اند و بیت‌های دیگرش نیز ضعیف‌اند نتیجه گرفته‌است که این هجونامه ساختگی است ولی محمدامین ریاحی با توجه به این که اشاره‌ای به این هجونامه در شهریارنامهٔ عثمان مختاری (مدّاح مسعود سوم غزنوی)، که قبل از چهار مقالهٔ نظامی عروضی نوشته شده‌است، آمده‌است، وجود آن را مسلم دانسته‌است.جالب این است که معروف‌ترین بیت فردوسی که زیر آمده‌است و بعضی آن را از خود شاهنامه و بعضی از هجونامه دانسته‌اند نیز ممکن است از خود وی نباشد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فردوسی

دانلود تحقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی


دانلود تحقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی

حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی (حدود ۳۲۹ تا حدود ۴۱۰ هجری قمری)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانی‌ترین منظومه به زبان فارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌گو دانسته‌اند.
 
زندگی
در مورد زندگی فردوسی افسانه‌های فراوانی وجود دارد که چند علت اصلی دارد. یکی این که به علت محبوب نبودن فردوسی در دستگاه قدرت به دلیل شیعه بودنش، در قرن‌های اول پس از پایان عمرش کمتر در مورد او نوشته شده است، و دیگر این که به علت محبوب بودن اشعارش در بین مردم عادی، شاهنامه‌خوان‌ها مجبور شده‌اند برای زندگی او که مورد پرسش‌های کنجکاوانهٔ مردم قرار داشته است، داستان‌هایی سرِهم کنند.
تولد
بنا به نظر پژوهشگران امروزی، فردوسی در حدود سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای پاژ در نزدیکی طوس در خراسان متولد شد.
استدلالی که منجر به استنباط سال ۳۲۹ شده است شعر زیر است که محققان بیت آخر را اشاره به به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی در سال ۳۸۷ قمری می‌دانند:
بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت             نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت
[...]             
فریدون بیداردل زنده شد             زمین و زمان پیش او بنده شد
و از این که فردوسی در سال ۳۸۷ پنجاه و هشت ساله بوده است نتیجه می‌گیرند او در حدود سال ۳۲۹ متولد شده است.
تولد فردوسی را نظامی عروضی، که اولین کسی است که دربارهٔ فردوسی نوشته است، در ده «باز» نوشته است که معرب «پاژ» است. منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان ایران و در ۱۵ کیلومتری شمال مشهد قرار دارد.

 

 

شامل 33 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی