فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان


دانلود تحقیق کامل درمورد چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان

حکومت کوروش دارای دو هدف مهم بود: در غرب، تصرّف آسیای صغیر و ساحل بحر العلوم و از سوی شرق، امنیّت.[4] این اهداف تقریباً مورد قبول تمامی پادشاهان امپراتوری هخامنشیان بود و تأثیرات فراوانی  بر شکل و نوع حکومت آنان گذاشته شده بود.

با وجود گستردگی قلمروی هخامنشیان، چه عاملی باعث تداوم  حکومت هخامنشیان بر ملل زیرسلطه یشان شده بود؟ درامپراتوری هخامنشیان به ملل مختلف زیر سلطه، استقلال داخلی نسبتاً وسیعی داده شده بود. این امر موجب می شد تا با حفظ فرهنگ های ملل تحت سلطه، نوع جدیدی از حکومتی پایدارتشکیل شود:«شاهنشاهی هخامنشی دولتی بود امپراتوری به مفهوم جدید آن...مرکّب از دولت های گوناگون، اما هر کدام از آنها فردیّت خود را از نظر بنیادهای سیاسی و سنن و نوامیس خویش محفوظ داشتند...وهر یک شخصیت حاصل خود را نگه داشتند...و آن ترکیبی بود از اقوام مختلف که همگی آزاد می زیستند.»

قلمروی امپراطوری

شناخت چگونگی حکومت بر ملل گوناگون ساکن در قلمروی هخامنشیان و محدوده ی قلمروی این امپراطوری می تواند به شناخت بیشتر روش حکومتی هخامنشیان و تأثیر آن در ثبات حکومت آنان منجرشود.

قلمروی هخامنشیان بسیار پهناوربود، «به طوری که از دره ی سند در هندوستان تا رود نیل در مصر و  ناحیه ی بن غازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی را در برمی گرفت(تصویر1).»[6] در این قلمرو، اقوام بسیاری با آداب و رسوم گوناگونی زندگی می کردند و فرهنگ قومی خود را پاس می داشتند، از جمله: مادها، خوزی ها، اَرمنی ها، هَراتیان، بابلیان، لودیه ای ها،رَخجی های افغانستان، آشوریان بین النهرین، کاپادوکیه ای ها، مصریان، سُکائیان، ایونیه ای ها، بَلخیان، گنداریان، پارثوی ها، اَسَه گرتیان و سکاهای هوم پرست، هندوان، سکاهای اروپایی، تازیان، زرنگیان، لیبیایی ها و حبشیان.

نظام های اجتماعی و اقتصادی قلمرو دولت هخامنشی گوناگون بودند.در سرزمین های تابعه این دولت استانهای آسیای صغیر ، ایلام ، بابل ، سوریه ، فنقیه و مصر قرار داشتند که سالها پیش از پیدایش امپراطوری پارس سازملنهای حکومتی پیشرفته ای بودند.به موازات اشغال این کشورهای از لحاظ اقتصادی پیشرفته ، پارسها سرزمین های برخی از ملل عقب افتاده از قبیل عشایر کوچ نشین عرب ،اسکیف ها و قبائل دیگر را که در مرحله از هم پاشیدگی نظام قبیله ای بودند، تسخیر کردند. بنابراین پارسها برای سازمان دادن یک سیستم مدیریت ثابت در کشورهای تابعه با دشواری های بسیاری روبرو بودند.اما ضمن مقایسه با دولت های پیشین مصر، آشور و بابل ، شاهنشاهان هخامنشی در سازمان دادن اداره کشورهای تابعه ، به کامیابی های چشم گیری دست یافتند ، تلاش اینان آن بود که شرایط مساعدی برای پیشرفت اقتصادی کشورهای زیر فرمانشان فراهم آورند.کورش و کامبیز به روش های اداره داخلی کشورهای بابل ، مصر ، آسیای صغیر و دیگران دست نزدند ، و اجازه دادند با شیوه های پیشین خود شان را اداره کنند ، و به عبارت دیگر نوعی خودمختاری به آنها دادند.اما قیامهای سالهای 522-521 ق.م دولت هخامنشی را به ناپایداری تهدید کرد.

داریوش یکم کوشید تا از گرایش های جدائی خواهانه ملت های تابعه پیش گیری کند ، بنابراین به اصلاحات اداری مالی بنیادی دامنه داری دست زد، سازمانهائی که داریوش به منظور انجام این اصلاحات پدید آورد به گونه ای بودند که از سیستم اداری پایداری و درستی برخوردار می شد و می توانست روی تمام کشورهای تابعه نظارت مستقیم داشته باشد ، ضمنا برای جمع آوری مالیات و سازمانهای لشکری ضوابط دقیق و حساب شده ای را مقرر داشت.امجام این اصلاحات چند سال طول کشید.اما از 518 ق.م تغییر سازمان و هماهنگ کردن سیستم اداری استانهای کشور آغاز گردید. داریوش اول سرتاسر کشور پهناور هخامنشی را از لحاظ اداری مالی به چند قسمت تقسیم کرد و نام هر یک از قسمتها را ساتراپ گذاشت.داریوش ضمن انجام اصلاحات اداری کشوری بیشتر استانداران را طبق معمول از میان اشراف پارسی برگزید.اما پس از مرگ داریوش یکم اصول تفکیک وظایف فرماندهان لشکری و روسای کشوری به گونه جدی رعایت نشد.

پس از اصلاحات داریوش پارسها به عنوان قضائی در دستگاههای دولتی استانها یا کشورهای غیر پارسی نفوذ کردند.در دوره سلطنت داریوش یکم کارهای ثمربخشی در زمینه تنظیم قوانین مربوط به ملت های مغلوب انجام گرفت. در زمان سلطنت داریوش یکم دگرگونی راه حل های مسائل اقتصادی و دولتی باعث یکرشته تغییرات در زمینه حقوق خصوصی گردید. علاوه بر این اجرای قوانین در کشورهای گوناگون ، هم آهنگ با سیاست شاه ، بایستی یک نواخت می شد، بنابراین ایجاب می کرد تا قوانین تازه ای تنظیم گردد که در عین حال با اراده خدای بزرگ یعنی اهورامزدا سازگار باشد.در زمان داریوش یکم ضمن قانونگذاری ، یک رشته تغییرات اساسی در نظام مالکیت پدید آمد که نتیجه آن اصلاحات تازه ای در زندگی مردم پدید آورد.قسمتی از آن مربوط به تصاحب بهترین زمین های بارور ساکنان کشورهای مغلوب به سود شاه و خانواده سلطنتی بود.هخامنشیان این زمین ها را به املاک پهناور تقسیم و به گونه موروثی ، با اختیارات تام به اعضای خاندان سلطنتی ، اشراف پارسی و بلند پایگان واگذار کردند.مالکان این املاک از پرداخت مالات به دولت معاف بودند.

پارس ها به عنوان یک ملت غالب از پرداخت مالیات نقدی معاف بودند ، اما ظاهرا مالیات جنسی به دولت تحویل میدادند.ملت های پارسی از جمله مناطق خود مختار (مثلا فنیقی و غیره )سالیانه روی همرفته با دشواری در حدود 7740 تالانت بابلی نقره می پرداختند.قسمت عمده این مبلغ به وسیله مردمی که از لحاظ اقتصادی پیشرفته تر بودند ،پرداخت می شد:آسیای صغیر ،بابل ، سوریه ، فنیقیه ،مصر.روش پیشکش هم در کنار مالیاتن نقدی اجرا می شد ،اما پیشکش دادن یک عمل اخلاقی و داوطلبانه نبود.اندازه پیشکش هم مشخص میشد و بر خلاف مالیات ،جنسی پرداخت می گردید.بیشتر ،آنچه که از سوی دولت دریافت می گردید به شکل مالیات بود.

اما پیشکش هارا اغلب مردمیکه در مرزهای امپراطوری از قبیل (حبشه و عربستان)زندگی می کردند برای شاهنشاه می آوردند.کشورهائیکه در سرزمین شان معدن نقره وجود نداشت ،مالیات نقدی را از راه فروش محصولات کشاورزی و تبدیل آنها به نقره می پرداختند این عمل به پیشرفت روابط کالائی پولی جامعه کمک می کرد.میزان مالیات بندی زمان داریوش اول ،با وجود دگرگونی مهمی که در وضع اقتصادی کشورهای تابع پارسها پدید آمده بود،تا پایان حکومت هخامنشیان ثابت ماند.اضافه بر پرداخت مالیات،مردم کشورهای تابع ناگزیر بودند هزینه سنگین حقوق استانداران و درباریان و مامورانی را که در ساتراپ خدمت می کردند،بپردازند. به طور کلی مالیات دهندگان که به پرداخت مالیات نقدی توانا نبودند ناگزیر قسمتی از اموال غیر منقول یا اعضای خانواده خود را پیش ماموران وصول یا عوامل آنها گرو می گذاشتند و ماموران به ازا آن ، پول نقد به خزانه دولت تحویل می دادند.

اسنادی که از بابل به دست آمده گویای آن است که بسیاری از ساکنان این ساتراپ ها ،مزارع و باغهای خود را به منظور به دست آوردن پول نقره و پرداخت مالیات به خزانه شاهنشاه به گرو می گذاشتند. بیشتر اوقات اینان در وضعی نبودند که بتوانند املاکشان را از گرو در آورند و اینگونه رفته رفته بی زمین ماندند و ناچار به عنوان کارگر روزمزد کار میکردند و گاه اتفاق می افتاد که به ازای وامهای خود کودکانشان را به نام برده به ولم خواهی می فروختند.به موجب اسنادی که از منابع مصری به دست آمده،در زمان تسلط پارسیان مالیات ساکنان آن اندازه سنگین بود که زمین داران کوچک ناگزیر به شهرها می گریختند،اما ماموران آنها را دستگیرمیگرداندند.

 

در امپراطوری هخامنشیان شکل ضرب سکه به قرار زیر بود:

1- سکه شاهی

2- سکه هائیکه در ساتراپ ها ضرب می شد

3- سکه هائیکه در استانها ضرب می شد و تصویر شاه روی آن بود

4- سکه های محلی ایکه در کشورهای مغلوب ضرب می شد و رواج داشت.

 

پس از سال 517 ق.م داریوش یکم در سرتاسر امپراطوری هخامنشی واحد پولی ثابتی را رایج کرد.این واحد پولی بر مبنای سیستم پولی هخامنشیان برگزیده شد و شامل قطعه ای طلای مسکوک به وزن 8/4 گرم بود، و این معیار طی چندین سده پایه رواج پولهای طلا در بازرگانی جهان به شمار می رفت.

رایج ترین وسیله مبادله سکه نقره ای به وزن 6/5 گرم و معادل 20/1 پول طلا بود،این سکه بیشتر در ساتراپ ها ی آسیای صغیر ضرب می شد.روی سکه ها ی طلا و نقره تصویر ،شاهنشاه پارس نقش شده بود.مقداری پول نقره و مسی کشورهای تابعه پارس در محل وشهرهای یونانی آسیای صغیر ضرب می شد.و برای پرداخت به مزدوران ، گاهگاهی در شهرهای فنیقی هم پولهای محلی و شاهی را سکه می زدند.

استفاده از پول مسکوک معمولا در کشورهائیکه از کنارهای دریای مدیترانه دور بودند،رواج چندانی نداشت.اگر چه در سده پنجم ق.م بازرگانان چند ملت (مثلا فنقی ها)،به میزان زیادی در کشورهای خودشان و کشورهای بیگانه برای مبادله بازرگانی پول مسکوک به کار می بردند،در بابل ضمن مبادله ، به جای پول مسکوک تکه های نقره را به شکل شمش یا میله یا مفتول و غیره خرج می کردند. شمش ها دارای عیار متفاوتی بودند(معمولا 8/1)و روی آنها مهری می زدند که گویای عیارشان بود و هنگام مبادله آنها را وزن می کردند.همان زمان که مسکوک به بابل وارد شد و به کار رفت این فلزات را هم در کنار آن ضمن آنکه وزن می کردند به جای مسکوک به کار می بردند.در میان اینها طلا فقط به عنوان کالا، نه به جای وسیله مبادله پولی ،معامله می شد.

به عبارت دیگر پول مسکوک در زمان هخامنشیان در بابل رواج چندانی نداشت و فقط از آنها برای بازرگانی با شهرهای یونانی استفاده می کردند.آن زمان در مصر هم تقریبا چنین وضعی حکم فرما بود،آنجا هم برای معامله و مبادله از روش وزن کردن فلز استفاده می کردند.حتی در خود پارس کارگران مصری املاک شاهی نقره غیر مسکوک به جای مزد می گرفتند.

سیکل و کارشا که در اسناد پارسی یاد شده ، واحد وزن بودند و حتی روی این فلزات مهر پولی نخورده بود.پارسها پول مسکوک را به منظور مبادله در کشورهای باختری امپراطوری و یا برای پرداخت مزد به مزدوران وابسته به دولت شاهنشاهی ، به کار می بردند. در کشورهائیکه مبادلات به وسیله نقره غیر مسکوک انجام می گرفت، ظاهرا برخی از شخصیت ها حق آن را داشتند تا شمش نقره بسازند و آن را با شکل معینی عرضه کنند.معبدها و کاخ ها در بابل ،مصر و کشورهائ دیگر روش های مشخصی را به منظور پرداخت مقدار زیاد مالیات ها و پیشکشی ها به دولت مرکزی ارائه می دادند و این روشها مورد تائید مقامهای اداری هخامنشیان قرار می گرفت.معمولا پرداخت مالیات بوسیله نقره هایی انجام می شد که دارای کیفیت چندان خوبی نبودند.برای رفع این نقیصه ،نقره ها به کارگاههای معابد و دولت فرستاده می شدند ،دوباره ذوب و تصفیه می گردیدند،از لحاظ کیفیت دارای عیار استاندارد می شدند و سپس به خزانه تحویل می گردیدند. نسبت بهای طلا و نقره با وزن مساوی در دولت هخامنشی، یک به 3/1 13 بود.

 

فلزهای گرانبهایی که متعلق به خزانه دولت بودند فقط به صلاحدید شاهنشاه سکه می خوردند و تبدیل به مسکوک می شدند، بیشتر این فلزات سکه نخورده به صورت شمش در خزانه انبار می شدند.مثلا زمانیکه اسکندر مقدونی هخامنشیان را شکست داد و شوش را گرفت، در خزانه شاهی 40 هزار تالانت (یک تالانت = 30 کیلوگرم ) شمش و فقط نه هزار تالانت مسکوک به دست آمد.مقدار طلا و نقره ای که در خزانه های دولت هخامنشی در شوش ، پرسپولیس ، بابل و شهرهای دیگر ، هنگام پایان حکومت پارسها ، به دست آمد، رویهم رفته بیشتر از 630 ، 235 تالانت بود. بنابراین ، پولهائیکه به عنوان مالیات دولتی طی ده ها سال در خزانه شاهان اندوخته شده بود، از گردش خارج شد،فقط مبلغ ناچیزی از این پولها ، به عنوان هزینه حقوق مزدوران و نگاهداری کاخها و دستگاه اداری به مردم برگردانده می شد. به همین انگیزه پول مسکوک و حتی شمش ها فلزات قیمتی برای انجام مبادله و بازرگانی به اندازه کافی جریان نداشت، این چگونگی زیان قابل توجهی به پیشرفت روابط بازرگانی-پولی وارد آورد و بنابراین ناگزیر قسمتی از معاملات در سطح مبادله کالائی انجام میگرفت.

در قلمرو هخامنشیان راههای کاروان رو مهمی که استانها و شهرهای دور افتاده را به هم وصل می کردند کشیده شدند،طول این راهها از صد کیلوتر تجاوز می کرد.یکی از این راهها از لیدی آغاز و پس از گذشتن از آسیای صغیر تا بابل ادامه داشت.راه دیگری از بابل به شوش به پرسپولیس و پاسارگارد منتهی می شد.راه کاروان روی که از بابل ، اکباتان به باختر تا مرزهای هندوستان کشیده می شد دارای اهمیت فراوان بود.منطقه دریای اژه از راه قفقاز و خلیج ایسن تا سینوب به آسیای صغیر منتهی می شد. پس از سال 518ق.م داریوش یکم فرمان داد که کانال نیل-سوئد را نوسازی کنند،این کانال تا پایان اشغال مصر به وسیله پارسی ها قابل بهره برداری بود،اما بعدها از کار افتاد و کشتی رانی در آن غیر ممکن گردید.این کانال ، مصر را از راه دریای سرخ به پارس وصل میکرد.اینگونه در هندوستان هم راههایی کشیده شدند.

شرایط طبیعی گوناگون قلمرو هخامنشیان ، عامل موثری در پیشرفت روابط بازرگانی منطقه به شمار میرفت.

بابلیها سخت به کار بازرگانی با مصر ، سوریه ، ایلام و آسیای صغیر سرگرم شدند، بازرگانان بابل از این کشورها آهن ،مس ، قلع ، چوب ساختمانی ، سنگ های نیمه گرانبها ، کوارتز برای شستن و سفید کردن پشم و لباس و برای تولید شیشه و منظورهای دیگر می خریدند.مصر به شهرهای یونانی غله و کتان می فروخت و از آنها شراب و روغن زیتون می خرید.علاوه بر این مصر طلا و عاج ، لبنان و عمان چوب های صنعتی و مرمر و سنگ سیاه تولید می کردند.از آناطولی نقره ، از قبرس مس و از مناطق علیای دجله مس و سنگ آهک به دست می آمد.از هندوستان طلا ، عاج و چوبهای معطر ، از دراوی طلا ، از سغدیان لاجورد ، از خوارزم فیروزه صادر می شد. از باختر که جزو قلمرو هخامنشیان بود طلای سیبری صادر می شد.

از مناطق قاره ای یونان یعنی کشورهای خاوری آن فراورده های سفالی صادر می گرید تهیه کننده گندم علاوه بر مصر، بابل هم بود.موجودیت دولت های هخامنشی تا اندازه زیادی به کمیت و کیفیت ارتش آن دولت بستگی داشت.کلیه نیروهای مسلح به واحدهای بزرگ جنگی تقسیم می شدند که شماره این واحدها متغیر بودند(مثلا در زمان کزرسس 7واحد و در زمان آرتا کزرسس دوم 4واحد بودند.).هسته این ارتش پارس ها و مادها بودند جوانان و مردان بالغ پارسی بیشترشان به کار لشکری سرگرم می شدند.اینان گویا خدمت لشکری را از 20 سالگی آغاز می کردند.عشایر سکزی تا اندازه ای نیروی مهمی برای هخامنشیان به شمار می آمدند چون اینان طبعا به زندگی جنگی خو گرفته و سواران کماندار آزموده ای بودند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد چگونگی اداره قلمرو هخامنشیان