فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد بررسی کلی از خطبه 80 نهج البلاغه

اختصاصی از فی موو مقاله در مورد بررسی کلی از خطبه 80 نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد بررسی کلی از خطبه 80 نهج البلاغه


مقاله در مورد بررسی کلی از خطبه 80 نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه26

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

با توجه به این که بحث‏هاى مربوط به زن در جامعه از جمله بحث‏هاى روز است و با توجه به این که مستند خیلى‏ها در این مباحث نهج‏البلاغه حضرت امیر علیه‏السلام مى‏باشد، به ویژه خطبه‏هایى که به ظاهر و در نظر ابتدایى بوى پستى زنان و کم عقل و شر بودن آنها را مى‏دهد، بناگذاشتیم اندکى در اطراف خطبه‏ها، حِکم و ... حضرت امیر درباره زن در نهج‏البلاغه بحث کنیم تا ببینیم که واقعا حضرت امیر در مورد زن چه اعتقادى دارند. این کار از عهده ما بر نمى‏آید ولى خواستیم به قدر تشنگى از این دریاى پر معرفت و حکمت بچشیم، تا کسانى که نهج‏البلاغه حضرت را مورد سوال قرار مى‏دهند پاسخى داده باشیم. لذا ما هر آن چه که حضرت على علیه‏السلام در نهج‏البلاغه در مورد عموم زنان صحبت کردند، مى‏آوریم و درباره آن بحث مى‏کنیم. قبل از این که به بررسى نهج البلاغه بپردازیم،ابتدا موضع‏گیرى‏هاى مکتب‏هاى دیگر را در مورد زن بیان مى‏کنیم سپس دیدگاه کلّىِ اسلام را درباره زن بیان خواهیم کرد؛ تا پویایى این مکتب بزرگ، بیش از پیش روشن گردد و پاسخى باشد براى کسانى که برخورد اسلام را در مورد زن، ظالمانه و افراطى مى‏دانند.

 

 

زن از دیدگاه های مختلف :

 

 

زن در نگاه کلى:

 

قبل از این که شخصیت زن را از دیدگاه نهج‏البلاغه بررسى‏کنیم، بجاست موقعیت و شخصیت او را در جوامع غیراسلامى (پیش از اسلام و پس از آن) بررسى کرده، دیدگاه کلى اسلام را در مورد این رکن اساسى و با ارزش جامعه را بیان مى‏کنیم؛ تا حقانیت این مکتب پویا، بیش از پیش براى ما روشن شود.

 

در ادوار پیش از تمدن، نه تنها زن را از جنس انسان نمى‏دانستند، بلکه با وى همچون یک حیوان بهره ده، برخورد مى‏کردند. فیلسوف معروف فرانسوى، دکتر گوستاولبون مى‏نویسد:

 

«زن را یک مخلوق پست و فرومایه خیال مى‏کردند که فائده وجودیش تنها در خدمت خانه و تکثیر نسل بوده است.»(1)

 

فیلسوف شرق، عارف بزرگ اسلامى، استاد علامه طباطبائى «قدس سره» مى‏نویسد:(2)

 

«در قبائل دور از تمدن، مانند وحشیان آفریقا واسترالیا وجزائر مسکونى اقیانوسیه و اهالى بومى آمریکاى قدیم و غیره، زندگى زنان نسبت به مردان، مانند زندگى چارپایان و سایر جانوران اهلى نسبت به انسان بوده است.

 

چنان که انسان از روى غریزه استخدام، به خود حق مى‏دهد که در چارپایان و سایر حیوانات اهلى، به هر نحو و براى هر کارى بخواهد تصرف کند، از پشم و کرک و گوشت و پوست خون و استخوان و شیر و سایر منافع آنها استفاده نماید، و آنها را براى نگهبانى و باربرى و کشاورزى و شکار واغراض بى شمار دیگر به کار گیرد، و این جانوران بى زبان از مزایاى زندگى و آرمان‏هاى حیاتى در خوراک ومسکن و استراحت و جفت‏گیرى جز آن چه را انسان راضى باشد، بهره‏اى ندارند و البته انسان هم جز به چیزهایى که براى زندگیش سودمند است و منافاتى با اغراض وى در تسخیر آنها ندارد .

راضى نخواهد شد و گاهى کار به گزاف کارى‏ها و زورگوییهاى عجیبى مى‏کشد که اگر آن حیوان استخدام شده ناظر کارهاى خودش بود برایش بسى مایه شگفتى مى‏شد، مثلاً بى گناهى، بدون کوچک‏ترین جرمى مورد ظلم و ستم واقع مى‏شود و هر چه فریاد مى‏کند کسى به فریادش نمى‏رسد، و ستمکارى بدون هیچ مانعى مشغول تعدى به دیگران مى‏گردد، و از طرفى یک حیوان، بدون هیچ استحقاقى در راحت‏ترین و لذیذترین وضع زندگى خویش به سر مى‏برد مانند حیوان نرى که براى جفتگیرى آماده شده و از طرفى دیگر، حیوان بارکش اسب آسیاب بدون هیچ گناهى دائما رنج ببرد. حیوان بیچاره از حقوق حیاتى بهره‏اى ندارد جز آن چه را انسان از حقوق خودش بشمارد، و در این صورت اگر کسى به آن تعدى کند از این‏که به مِلک مالکش تعدى نموده مورد مؤاخذه قرار مى‏گیرد نه از نظر این که به حیوان بى‏گناهى تعدى کرده است و همه اینها روى این اصل است که انسان، وجود حیوانات را تبعى و طفیلى و فرع وجود خویش مى‏داند.»

 

وى مى‏افزاید:

 

«حیات زنان هم در میان قبائل وحشى نسبت به حیات مردان یک زندگى تبعى به شمار مى‏رفت واعتقادشان این بود که زن براى مرد خلق شده است، و به طور اجمال زن در وجود و زندگى تابع مرد بود و هیچ‏گونه استقلالى از خود نداشت مادامى که ازدواج نکرده بود پدر، و بعد از ازدواج شوهر، ولى مطلق او بود.

 

مرد مى‏توانست زنش را به هر کسى بخواهد بفروشد یا ببخشد، یا او را براى فرزند آوردن و خدمت کردن، قرض بدهد و مى‏توانست به هر نحوى بخواهد او را مجازات کند و حتى او را بکشد و مى‏توانست رهایش کرده، به حال خود بگذارد، بمیرد یا زنده بماند، و مى‏توانست او را مانند گوسفندى بکشد و گوشتش را بخورد، به خصوص هنگام قحطى و میهمانى اموال و حقوق زن هم در خرید و فروش و داد و ستد، متعلق به مرد بود.

 

بر زن لازم بود که هر امرى را پدر یا شوهرش مى‏کند اطاعت نماید ودر هیچ کارى استقلال نداشته باشد، و تمام امور خانه دارى و بچه دارى و کلیه احتیاجات زندگى مرد را متحمل شود، باید از کارها سخت‏ترین آنها را مانند باربرى و گل‏کارى و غیره انجام بدهد، و از صناعات و حرفه‏ها پست‏ترین آنها را پیشه نماید کار به جایى رسیده بود که زن مى‏بایست پس از وضع حمل، بلافاصله پىِ وظائف خدمتکارى مى‏رفت و مرد چند روز به جاى او مانند بیمارى بر بستر مى‏خوابید و خود را مداوا مى‏کرد اینهاکلیات حقوق و ظایف زن بود وعلاوه بر اینها، هر طایفه‏اى از این طوایف وحشى، به حسب اختلاف مناطق و محیط‏هاى زندگى، آداب و رسوم مخصوصى نیز داشتند که مى‏توان آنها را از کتابهایى که در این موضوع نوشته شده، به دست آورد» .

 

در تمدن چین

 

در کتاب‏هاى مذهبى چینى‏ها، زن‏ها آبهایى هستند که نیک‏بختى و ثروت را مى‏شویند. مرد هر وقت مى‏خواست، مى‏توانست او را مانند کنیزى بفروشد، زن پس از آن که بیوه مى‏شد در حکم مالى بود متعلق به خانواده شوهر و به هیچ وجه امکان نداشت بتواند دوباره شوهر کند و با تمام این حقارت‏ها درحکم برده‏اى بود که حق حیات از خود نداشت و شوهر مى‏توانست او را زنده در گور کند و تا سال 1937 میلادى، در چین 2000000 دختر کنیز وجود داشت. از همه عجیب‏تر و فجیع‏تر، این که تا چندى قبل براى کفش دختران چینى در آن کشور قالب‏هاى فلزى مخصوصى ساخته بودند و اجازه نمى‏دادند که پاى دختران از حد معینى بیش‏تر رشد کند. به همین جهت، پاى زن چینى نمى‏توانست به حد رشد طبیعى برسد، بلکه بایستى کوچک و فشرده بماند... و بالاخره زن در نظر مردان چینى، شرى ضرورى، وسوسه‏اى طبیعى، مصیبتى مطلوب، خطرى خانگى، جذبه‏اى مهلک و آسیبى رنگارنگ بود.(3)

 

در مذهب بودایى

 

بنابر گفته مورخ معروف «وسترمار»،از دیدگاه بودائیان نیز «همه زن‏ها دام‏هاى اغوا کننده و فریبنده شیطان هستند که براى مردها گسترده و نیروى فریبندگى در نهاد زن‏ها با خطرناک‏ترین شکل مجسم شده است؛ به طورى که مردها را شیفته و فریفته خود مى‏سازند و همین فریبندگى زن‏ها است که فکر عالمى را کور مى‏کند.»(4)

 

 

در رم

 

زن از نظر رومیان، مظهر تام شیطان و انواع ارواح موذیه بود که با حیله و نیرنگ خویش، همیشه دامى در راه صید دل‏ها و عقل‏ها و انحراف مغزها، در دست دارد. به همین جهت، از آزردن او کوتاهى نمى‏کردند و حتى از خندیدن و سخن گفتنش جلوگیرى مى‏کردند. زنان رومى به عنوان «اشخاص» نبودند، بلکه جزء «اشیاء» به شمار مى‏آمدند.(5)

 

در هند و ایران

 

زن در هند و ایران باستان نیز وضع رقت بارى داشت؛ تا آن‏جا که از وحوش و بهائم کمتر به شمار مى‏آمد. در این دو کشور هم نژاد، مانند سایر نقاط جهان در آن زمان، زن همچون اسیر و برده بود... و زنان اهدایى و پیش کشى معمولاً از گرجستان و کلشید و لارستان تهیه مى‏شدند و تجارت عمده آنان زنان زیبا روى کلشیدى و گرجى بود. تنها از یک ناحیه کلشید، سالانه متجاوز از دوازده هزار زن صادر مى‏گردید. زیرا خرید و فروش زن در آن‏جا قانونى بود...(6)

 

خسرو پرویز، بیست و سومین پادشاه ساسانى، در کاخ مخصوص خود، سه هزار زن داشت. اینان علاوه بر دختران زیبارو و مطرب‏ها و آوازخوان‏ها و رقاصه‏هاى مخصوص بودند.(7)

 

«هندوها، علاوه بر این که حتى حق حیات براى زن قائل نبوده و نیستند، معتقدند که این فقط روح گناه‏کار است که به صورت زن متولد مى‏شود(8)».

 

در میان مذاهب باستانى و دانشمندان قدیم، کم نیستند کسانى که زن را در مرتبه انسانى، همتاى مرد نمى‏دانند. در یونان باستان، برخى بر این اعتقاد بودند که زنان پلیدتر و خوارتر از حیوانات‏اند و حتى زن را از سلاله شیطان مى‏دانستند.

 

در یونان

 

«یونانیان، عمومازن را یک مخلوق بسیار پس و فرومایه خیال مى‏کردند که فائده وجودیش فقط خدمت خانه و تکثیر نسل بوده است، واگر از یک زن بچه ناقص الخلقه‏اى به وجود مى‏آمد، او را به قتل مى‏رساندند.

 

مسیوتروپ لنگ مى‏نویسد: در «اسپارت» اگر از یک زن بدبختى چنین امیدى نبود که از وى سرباز قوى پنجه‏اى به وجود بیاید، آن زن را اعدام مى‏نمودند... زمان اوج تمدن یونان هم غیر از زنان نوازنده و سازنده، از هیچ زنى احترام نمى‏کردند و به همین جهت، غیر از زنان طبقه مزبور در هیچ طبقه، رسم آموزش و روش «تعلیم و تربیت» جارى نبوده است.(9) سقراط، فیلسوف بزرگ یونانى، وجود زن را بزرگ‏ترین منشا انحطاط بشریت مى‏دانست. فیثاغورث، دیگر دانشمند یونانى، معتقد بود اصلى خوب وجود دارد که نظم، نور و مرد را آفریده است و اصلى بد که آشوب، تیرگى و زن را آفریده است. همچنین ارسطو بر این باور بود که زن چیزى نیست مگر مرد ناکام، خطاى طبیعت و حاصل نقصى در آفرینش(10). به عقیده ارسطو، طبیعت آن جا که از آفریدن مرد ناتوان است زن را مى‏آفریند. زنان و بندگان، بنابر طبیعت، محکوم به اسارت هستند و به هیچ وجه سزاوار شرکت در کارهاى عمومى نیستند.(11) کتاب مقدس یهودیان، عهد عتیق، حوا را عامل گناه اولیه آدم و مسئول خروج وى از بهشت مى‏داند. مردان یهودى در دعاى صبحگاهى از خداوند تشکر مى‏کنند که آنان را زن نیافریده است. مسیحیت کلیسایى متاثر از آیین یهود و دیدگاه‏هاى رومى و یونانى، زن را عامل گناهکارى انسان اولیه مى‏دانست. به اعتقاد مسیحیان، گناه اولیه آدم سبب شد که این گناه در گوهر همه انسان‏ها سرشته شود. بنابراین، انسانها، جز عیسى علیه‏السلام و مریم، با گناه متولد مى‏شوند. از این جا نقش مهم زن (حوا) در گناه‏کارى تمام انسان‏هاى روى زمین مشخص مى‏شود. سبب مذموم بودن ازدواج در میان مسیحیان و میل به تجرد نیز از پلید بودن ارتباط با زنان ناشى مى‏شود. در سال 568 میلادى، در فرانسه کنفرانسى برگزار شد تا به این موضوع رسیدگى کنند که آیا زن، انسان است یا نه؟(12) توماس آکویناس، پرآوازه‏ترین دانشمند مسیحى در قرون وسطى، نیز بر این اعتقاد بود که زن با نخستین مقصود طبیعت یعنى کمال جویى منطبق نیست. بلکه با دومین مقصود طبیعت، یعنى گندیدگى، بد شکلى و فرتوتى،انطباق دارد.(13) برخورد عملى با زنان نیز بر همین دیدگاه استوار بود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد بررسی کلی از خطبه 80 نهج البلاغه

اصول کلی رادار

اختصاصی از فی موو اصول کلی رادار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصول کلی رادار


اصول کلی رادار

مرجع فایل .......MarjaFile

 

 

 

دانلود. ..فایل.. 

 

 

 

 

title: 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

 فصل اول

مقدمه:

1-1-اصول کلی رادار و عملکرد آن

رادار یک سیستم الکترومغناطیسی است که برای تشخیص و تعیین موقعیت هدفها به کار می رود. این دستگاه بر اساس یک شکل موج خاص به طرف هدف برای مثال یک موج سینوسی با مدولاسیون پالسی(Pulse- Modulated) و تجزیه وتحلیل بازتاب (Echo) آن عمل می کند. رادار به منظور توسعه توانایی حسی‏های چندگانه انسانی برای مشاهده محیط اطراف مخصوصاً حس بصری به کار گرفته شده است. ارزش رادار در این نیست که جایگزین چشم شود بلکه ارزش آن در عملیاتی است که با چشم نمی توان انجام داد. رادار نمی تواند جزئیات را مثل چشم مورد بررسی قرار دهد و یا رنگ اجسام را با دقتی که چشم دارد تشخیص داد بلکه با رادار می توان درون محیطی را که برای چشم غیر قابل نفوذ است دید مثل تاریکی، باران، مه، برف و غبار و غیره. مهمترین مزیت رادار، توانایی آن در تعیین فاصله یا حدود هدف می باشد.

یک رادار ساده شامل آنتن فرستنده، آنتن گیرنده و عنصر آشکارساز انرژی یا گیرنده می‏باشد. آنتن فرستنده پرتوهای الکترومغناطیسی تولید شده توسط نوسانگر (Oscillator) را منتشر می کند. بخشی از سیگنال ارسالی (رفت) به هدف خورده و در جهات مختلف منعکس می گردد. برای رادار انرژی برگشتی در خلاف جهت ارسال مهم است.

 

آنتن  گیرنده انرژی برگشتی را دریافت و به گیرنده می دهد. در گیرنده بر روی انرژی برگشتی عملیاتی، برای تشخیص وجود هدف و تعیین فاصله و سرعت نسبی آن، انجام می‌شود. فاصله آنتن تا هدف با اندازه گیری زمان رفت و برگشت سیگنال رادار معین می‌شود. تشخیص جهت، یا موقعیت زاویه ای هدف توسط جهت دریافت موج برگتشی از هدف امکان پذیر است. روش معمول بری مشخص کردن جهت هدف، به کار بردن آنتن با شعاع تشعشعی باریک می باشد. اگر هدف نسبت به رادار دارای سرعت نسبی باشد، تغییر فرکانس حامل موج برگشتی (اثر دوپلر) (Doppler) معیاری از این سرعت نسبی (شعاعی) میباشد که ممکن است برای تشخیص اهداف متحرک از اهداف ساکن به کار برود.در رادارهایی که بطور پیوسته هدف را ردیابی می کنند، سرعت تغییر محل هدف نیز بطور پیوسته آشکار می‌شود.

 


دانلود با لینک مستقیم


اصول کلی رادار

دانلود مقاله اخلاق به طور کلی چیست؟

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اخلاق به طور کلی چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اخلاق به طور کلی چیست؟


دانلود مقاله اخلاق به طور کلی چیست؟

ما چگونه فعلی از افعال انسانها را می توانیم « اخلاقی» بنامیم و فعل غیر اخلاقی چیست؟ و فعل ضد اخلاقی چیست ؟ و همچنین در میان صفات انان چگونه صفتی را میتوان اخلاقی نامید و چگونه صفتی را ضد اخلاقی و چگونه صفتی را نه اخلاقی و نه ضد اخلاقی، و در میان اندیشه های انسان عیناً همین سوال  همین تقسیم هست: چه اندیشه ای اخلاقی است و چه اندیشه ای ضد اخلاقی و چه اندیشه ای ضد اخلاقی؛ با اینکه ابتدائاً به نظر می رسد که فعل اخلاقی یا صفت اخلاقی و یا اندیشه اخلاقی احتیاجی به تعریف ندارد؛ اخلاق لغتی است شایع در زبان همه مردم و بلکه همه مردم دنیا؛ به هر زبانی لغتی معادل این لغت هست؛ پس همه اخلاق را و قهراً ضد اخلاق را می شناسند، احتیاجی به تعریف ندارد. ولی اتفاقاً اخلاق مانند بسیاری از چیزهای دیگر شبیه خودش، از آن چیزهایی است که در عین اینکه در زبان همه مردم دایر است وهمه مردم خیال می کنند که آن را می شناسندو می توانند تعریف بکنند، از مشکلترین لغات است برای تعریف کردن.

در دنیای جدید، هر فیلسوفی یک نوع سیستم اخلاقی پیشنهاد می کند و اخلاق در مکتب او با اخلاق در مکتبهای دیگر متفاوت است. مثلاً اخلاق نیچه

ای اساساً ضد اکثر اخلاقهای دیگر دنیاست . اخلاق ماکیاولی یک اخلاق مخصوص در دنیاست، اخلاق مارکسیستی یک نوع اخلاق مخصوص در دنیاست. چرا این طور است؟

فعل اخلاقی

حال فعل اخلاقی چیست؟ اولین مشخصش همین است که تقاضای ستایش و سپاس و آفرین دارد، تقاضای تعظیم و تبجیل دارد. هر کس که می بیند یا می شنود، به این کار و به آن صفتی که مبدأ این کار است و به آن اندیشه ای که مربوط به این کار است احترام میگذارد؛ او را ستایش و تعظیم و احترام می کنند، به او آفرین می گویند . مثال ذکر می کنم؛ اول هم از داستانهای قهرمانان اخلاقی مذهبی مثال نمی آورم چون این جور چیزها در وجدان انسان و درانسانیت انسان هست و در غیر افراد مذهبی هم وجوددارد.

دریکی از جنگهای اسلامی چند نفر مجروح از مسلمین روی زمین افتاده بودند؛ و می دانید که آدم مجروح، قطع نظر از اینکه هوا هم گرم باشد یا نباشد، به دلیل اینکه خون از بدنش رفته است احساس تشنگی بیشتر میکند چون بدن احتیاج پیدا می کند به اینکه فوراً خون بسازد و آب می خواهد . یک نفر به بالین این مجروحین  می رسد، احساس می کند به یک مجروح دیگر، می گوید برو به او بده. فوراً می رود سراغ او. وی اشاره می کند به مجروح سوم، می گوید برو به او بده. می رود سراغ او . وقتی می رود، می بیند او از تشنگی مرد. برمی گردد سراغ دومی، میبیند دومی هم مرده، برمی گردد سراغ سومی می بیند سومی هم مرده است. این آب به هیچ  یک از این سه نفر نرسید؛ هر سه به تعبیر قرآن ایثار کردند: وَیُوءثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم وَ لَوکانَ بِهِم خَصاصَهٌ1 یعنی در عین کمال احتیاجی که خود دارند دیگران را بر خود مقدم می دارند.

حال اسم این را چه می گذارید؟ هر چه می خواهید بگذارید، اخلاق یا چیز دیگر، یک عمل قابل ستایش است، احدی نمی تواند این کار را ستایش نکند، بزرگواری نداند و به تعبیر رسول اکرم مکرمت نشناسد . مکرمت و بزرگواری است.

حس اخلاقی، جدا از حس خداشناسی نیست

می گویند اخلاق از مقوله پرستش است ولی پرستش ناآگاهانه. معنی این جمله این است که قلب انسان به حسب فطرت و غریزه، خدای خودش را می شناسد. برای اینکه مثالی برای آگاهانه ذکر کرده باشم [می گویم ] مَثلَش مَثَل طفل است از نظر غریزه:

همچو میل کودکان با مادران                          سرّمیل خود نداند در لبان

بچه ای که تازه از مادر متولد می شود همان روزهای اول  دوم که هنوز چشمهایش را نمی تواند باز کند و قطعاً از وجود مادر آگاهانه اطلاع ندارد یعنی هنوز در ضمیر و ذهنش از مادر تصویری ندارد و نمی داند مادری هم دارد، گرسنه که می شود دائم سرش را خم میکند، لبهایش را کج می کند این طرف و آن طرف، این لبها ناآگاهانه در جستجوی پستان مادر است؛ یعنی اگر از این کودک کسی توضیح بخواهد دنبال چه می گردی؟ قادر به توضیح نیست، اصلاً فاقد ذهن است، هنوز ذهنش از تصویرها و نقشها مزین نشده، که اگر هم بتواند حرف بزند باز نمی تواند این مطلب را بیان کند، اما ناآگاهانه به سوی چیزی که وجود دارد می رود، ناآگاهانه در جستجوی پستان مادر است. تازه اینها در انسان خیلی ضعیف است، در حیوانات قویتر است. در حیوانات و

شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخلاق به طور کلی چیست؟

تحقیق در مورد ساختمان کلی موتورهای پله ای

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد ساختمان کلی موتورهای پله ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ساختمان کلی موتورهای پله ای


تحقیق در مورد ساختمان کلی موتورهای پله ای

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه28

بخشی از فهرست مطالب

روش تحریک پله کامل ( Full Step )

 

روش تحریک نیم پله ( Half Step )

 

سرو موتور AC

 

 

 

 

 

 

 

ساختمان کلی موتورهای پله ای

 

بطور کلی عملکرد موتورهای پله ای به صورت تبدیل یکسری پالسهای دیجیتال به تغییر زاویه مناسب با آن پالسها در روتور می باشد. روتور به ازای هر پالس یک پله دوران می نماید و اگر این پالسها به طور پیاپی به موتور اعمال شوند روتور به صورت پیوسته دوران خواهد کرد.

 

موتورهای فوق قابلیت دوران در هر دو جهت را دارا می باشند و به علت نوع ساختمانشان دارای مزایا و معایبی هستند که در زیر به آنها می پردازیم.

 

مزایا

 

1- این موتورها بطور لحظه ای قابلیت توقف دارند بدون اینکه اینرسی دورانی منجر به چرخش چند دور اضافه گردد.

 

2- فرمانهای حرکت برای موتور دیجیتال بوده لذا به راحتی می توان آنها را توسط گیتهای منطقی و یا میکروپروسسور کنترل کرد.

 

3- نیاز به فیدبکهای گران قیمت و پیچیده برای کنترل دور و یا وضعیت (تاکومتر و چرخ دنده و ...) ندارند.

 

4- کوپل ماکزیمم همواره به بار وارد می شود.

 

5- موتورهای پله ای مسئله کموتاسیون زغالها را ندارند.

 

معایب

 

1- حداکثر سرعت کاری این موتورها کم می باشد.

 

2- در حرکت آرام دارای Over Shoot  می باشند.

 

با وجود این معایب در صورتیکه تغذیه سیستم به صورت مناسبی انجام شده و مشخصات موتور با موقعیت و شرایط کاری تطبیق داده شود امکان هرگونه خطا در این موتورها به صفر خواهد رسید.

 

طبق یک دسته بندی می توان موتورهای پله ای را به دو دسته Unipolar و Bipolar  تقسیم کرد که در نوع Unipolar‌ جهت جریان سیم پیچها تنها در یک جهت بوده و در Bipolar  جهت جریان دو طرفه می باشد

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ساختمان کلی موتورهای پله ای