اینترنت بزرگترین مدل از سازمان شبکهای است که تاکنون به منصه ظهور رسیده است و واقعیتی تکان دهنده را نمایان می سازد: در یک اقتصاد دیجیتالی، نقش یک مدیر سنتی بازرگانی کاملا تغییر یافته و بعضا به طور کامل محو می شود. عملیات شرکت موقت، توسط افراد آن، با هدایت و کنترل متمرکز بسیار کم ( و یا اصلا بدون کنترل متمرکز) هماهنگ می شود. کارگزاران مخاطره جو و پیمانکاران عمومی، جملگی نقشهایی کلیدی ایفا می کنند (پروژهها را آغاز می کنند ، منابع را تخصیص می دهند و کارها را هماهنگ می سازند). اما، نیازی به اعمال نظارت و کنترل یک شخص یا گروه وجود ندارد. در عوض، نتایج کلی، از اقدامات و تعاملات فردی تک تک بازیگران مختلف این سیستم نشات می گیرند.
البته این نوع از هماهنگی همیشه در یک بازار آزاد وجود دارد. بازاری که در آن همه نوع محصول (از اتومبیل گرفته تا ماشین های فتوکپی و نوشابه های غیر الکلی)تولید و مصرف می شود و هیچ قدرت متمرکزی هم تعیین کننده میزان و نوع مححصولات تولید نیست. آدام اسمیت در بیش از دویست سال قبل، این نوع هماهنگی غیر متمرکز را «دست نامرئی» بازار نامیده است و ما معمولا آن را به عنوان اصلی بدیهی و موثرترین راه برای تعامل شرکتها با یکدیگر می دانیم .
اما چه خواهد شد، اگر این نوع از هماهنگی غیر متمرکز برای سازماندهی کلیه فعالیتهایی که در درون سازمانها صورت می گیرند، به کار رود؟ یک از چیزهایی که امکان چرخش امور یک بازار آزاد را میسر می سازد، ایجاد و پذیرش مجموعه ای از استانداردها (قواعد بازی) است که حاکم بر کلیه داد و ستدها است. قواعد بازی می تواند شکلهای گوناگونی داشته و شامل قراردادها، نظامهای مالکیت و رویه های حل اختلاف باشد. به طور مشابه، برای به کار انداختن یک اقتصاد تک سواری الکترونیک، نیاز به تکامل بخشیدن به انواع کاملا جدیدی از توافقات،مشخصات و ساختارهای مشترک وجود دارد.
دگرگونی تجارت