بشر از زمانی که زندگی گروهی را برگزید، همواره با مشکل ناهمنوایی و رفتارهای انحرافی برخی از همنوعان خود روبرو بوده و همواره در شناسایی علت پدیداری آن و راه حل و یا گریز از آن، تلاش کرده است. در این میان، در همه اعصار جهل و نادانی اصلی ترین علت ناهنجاری های اجتماعی شناخته شده و اندیشمندان بر آگاهی بخشی از طریق جامعه پذیری و فرهنگ پذیری در این زمینه تأکید داشته اند. البته شیوة فرهنگ پذیری را در آگاهی بخشی مطمئن تر و کارسازتر دانسته اند.
این مقاله، نقش بی بدیل خانواده را در حل و یا کاهش معضل انحرافات و کجروی اجتماعی بررسی می کند. پس از بهره گیری از تحقیقات به عمل آمده محققان و آموزه های دینی، نشان داده است که خانواده تنها عاملی است که در کاهش انحرافات اجتماعی نقش برجسته و انکار ناپذیری دارد. می توان با بهره گیری از شیوه صحیح و تایید شده دینی، رفتار فرزندان را مطابق ارزش های حاکم شکل داد و یا در اثر سوء تدبیر و سخت گیری و یا سهل انگاری در روش تربیت، راه انحراف و کجروی رفتاری و ناهمنوایی را توسط فرزندان در جامعه هموار ساخت.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 29 صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: امور فرهنگی
مقطع تحصیلی: کاردانی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
- اهمیت زندگی اجتماعی
بی شک انسان برای رسیدن به کمال، سعادت و دست یابی به آرامش و آسایش، چاره ای جز پذیرش و انتخاب زندگی گروهی و همیاری با همنوعان خود ندارد. امروزه زندگی اجتماعی برای آدمی از چنان اهمیتی برخوردار است که زندگی انفرادی و بدون ارتباط با دیگر همنوعان، نوعی مجازات به شمار می آید. از این رو، زندان انفرادی را یکی از شیوههای جلوگیری از وقوع جرم دانسته و برخی بر وجود آن تأکید دارند. در عین حال، بر خطرات طولانی شدن زندان انفرادی هشدار داده اند؛ زیرا براساس تحقیقی که از زندان های غالب کشورهای اروپایی به عمل آمده، ثابت گردیده که مدت زندانی بودن یک فرد به صورت انفرادی، باید محدود باشد و گرنه بیماریهای روانی و جسمی در او پیدا شده و در نهایت، به تعداد مجرمین و بیماران اضافه می گردد.1
دورکیم نیز معتقد است: اگر از آدمی آنچه را که در پرتو زندگانی اجتماعی نصیبش گردیده، بازستانند، به درجه حیوانات و جانوران تنزل خواهد یافت.2 نکته قابل تأمل در این زمینه، این است که علی رغم تأکید فراوان اندیشمندان دینی و غیردینی و همچنین آموزه ها و متون دینی، بر زندگی گروهی و فواید فراوان حیات جمعی، چرا برخی روایات و نیز در ادبیات انسان را به زندگی فردی تشویق می کنند. مثل روایت پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «وحدة الانسان خیر»؛ تنهایی انسان بهتر است، و یا در ادبیات شعری آمده است: «دلا خو کن به تنهایی، که از تنها بلا خیزد».
راز این ترغیبها را باید در جامعه و گروهی که انسان در آن به سر میبرد، جست وجو کرد؛ زیرا هرچند انسان برای رسیدن به سعادت مادی و معنوی خود چاره ای جز گزینش و پذیرش زندگی گروهی ندارد، اما این حقیقت را هم نباید از نظر دور داشت که هر اجتماع انسانی توان مهیا کردن سعادت بشر را ندارد؛ زیرا جامعه منحرف و جمعیت کجرو، نه تنها سعادت بخش نبوده و زمینه به کمال رسیدن را مهیا نمیکند، بلکه خود بستر مناسبی است که ریشه حیات فردی آدمی را خشکانده و راه رسیدن به سعادت و کمال انسانی را مسدود میکند. این حقیقت را در حدیث نبوی میتوان مشاهده کرد، آنجا که حضرت می فرماید: تنهایی انسان بهتر از همنشینی با بداخلاقان و کجروان است.3
بدین ترتیب، زندگی در جامعهای مفید و مناسب است که در آن کجروی نبوده و رفیق بد نباشد تا بر جان و جهان زند و صد البته وجود چنین جامعه ای که در آن هیچ گونه انحرافی نباشد، در حد آرمان است و واقعیت خارجی ندارد؛ چرا که دانشمندان علوم اجتماعی انحراف و کجروی را همزاد با زندگی اجتماعی انسان و پدیدهای طبیعی در اجتماعهای انسانی برمیشمارند. در عین حال، معتقدند که این پدیده، هیچ گونه شباهتی با سایر پدیدههای اجتماعی ندارد؛ زیرا وجود و رواج آن در جامعه مخل همه ایدههای مربوط به اخلاق و سیاست اجتماعی بوده و زیانباری و سایر خطرهای تهدید کنندهاش، آن را وحشت آفرین ساخته است.4
- کجروی چرا؟
در اینکه انحراف و کجروی چیست و چگونه باید آن را تعریف کرد، بحث های فراوانی صورت گرفته و تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این امر نشان دهنده مشکلاتی است که در مسیر شناخت انحراف و کجروی قرار دارد. اما بیش از هر چیز، تبیین و چرایی پدیداری این پدیده اجتماعی دغدغه اصلی اندیشمندان اجتماعی بوده و تلاش های فراوانی برای کشف علت و عوامل آن نموده اند.
آنچه که بیش از همه در این زمینه، مورد توجه کاوشگران اجتماعی قرار گرفته، سه عامل زیستی، روانی و اجتماعی است: برخی با تأکید بر ویژگی های زیستی و تیپ شناسی و تقسیمات جسمانی، درصدد علت یابی انحراف و رفتار انحرافی برآمدند، عده ای نیز با رهبری فروید و شاگردانش تلاش نمودند با تکیه بر سنجههای روانی و تقسیم بندی شخصیت افراد، به تبیین کجروی بپردازند تا مسئله را با تبیینی علّی حل نمایند. البته گروهی از جامعه شناسان به جای مقصر دانستن فرد و کاوش در عوامل زیستی و روانی، برای شناخت علت اصلی انحراف، به سراغ جامعه رفته و به جای فرد، جامعه را مقصر دانسته و با تبیین ساختاری تلاش موفقتری نسبت به دو گروه دیگر داشته اند. به ویژه آن دسته از محققانی که بر جامعه پذیری و امثال آن تأکید دارند. اما این گروه نیز اراده و اختیار خدادادی افراد را، که نقش کلیدی در تکوین و رشد آدمی دارد، نادیده گرفته اند. این غفلت موجب اختلال و نقصان تبیینهای جامعه شناختی شده است؛ زیرا عوامل اجتماعی نیز همانند عوامل زیستی و روانی، چنان توانمند نیستند که بتوانند افعال اختیاری انسان را، که شکل دهنده شخصیت او هستند، تحت الشعاع قرار دهند.
مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی و میزان جامعه پذیری افراد