لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه8
فهرست مطالب
فمنیسم و سیاست
تعریف فمنیسم
پىنوشتها:
1) سال 1789 میلادى.
و قوانین، اثرات عینى خود را در سطح جامعه کما بیش نشان داد که در نتیجه آن زنان همانند مردان، واجد شرایط شناخته شده و در عرصه اشتغال، حرفه و... به فرصتهاى برابر همانند مردان دستیافتند.
در این بخش از فمنیسم، مىتوان لیبرالیسم را پایه اصلى معرفى نمود، به لحاظ آن که لیبرالیسم در قرون 16 و 17 که به لیبرالیسم کلاسیک شهرت دارد، دو نوع آزادى را براى هر فرد قائل است: آزادى مثبت و آزادى منفى. در آزادى مثبت انسان صاحب امتیاز شد و در آزادى منفى به نفى هر گونه سلطه مىپردازد که البته بایستى به شکل منفى تحقق یابد; یعنى فرد ابتدا باید از سلطه حاکم رها شود و یا از یک موجود و تابع به موجود مستقل تبدیل گردد و در مرحله بعدى است که اجازه، حق تعیین سرنوشت مىیابد. (11)
به عبارت دیگر مىتوان گفت: فمنیسم لیبرال زاییده شرایطى است که بر جامعه حاکم است، همانطور که در سخنان مرى آستل آمده است. سایه افکندن لیبرالیسم بر جامعه و نفى سلطه حاکم در تعامل بین مردم و حاکم در نهایتبه زندگى فردى، شخصى و خانوادگى افراد آن جامعه تسرى یافته و در نهایت این ندا سر برآوردهاست که:
اولا: انسانها با یکدیگر برابر بوده و هیچ جنبه برترى بر یکدیگر ندارد;
ثانیا: نفى سلطه و امتیازى به نام آزادى بر اساس اصول لیبرالیسم براى انسانها پذیرفته مىشود;
تحقیق در مورد فمنیسم و سیاست