بیشتر اوقات ما بزرگسالان زبان را امری بدیهی فرض می کنیم – مگر در مواردی که بخو اهیم زبان جدیدی را بیاموزیم. در این موقع همه چیز به سرعت تغییر می کند. تلفظ ها را به درستی ادا نمی کنیم و تفاوت بین صداها را تشخیص نمی دهیم. لغات جدید زیادی وجود دارد و ما لغتی را که دیروز یاد گرفته ایم، امروز فراموش می کنیم. نمی توانیم منظور خود را برسانیم و منظور دیگران را هم متوجه نمی شویم، زیرا همه سریع صحبت می کنند.
این موضوع به اندازه کافی آزاردهنده است، اما آزاددهنده تر آن است که با کودکی سه ساله روبرو می شویم و با حسرت و شگفتی به او می نگریم که به راحتی به آن زبان مشکل صحبت می کند. بچه ای که نمی تواند یک گره بزند، از روی طناب بپرد، یک دایره بی نقص را رسم کند و یا بدون کثیف کردن اطراف خودش غذا بخورد. ولی هنگامی که هنوز پوشک می شد، معنی چندین هزار کلمه را می دانست، اینکه چطور تلفظ می شوند و چگونه با هم ترکیب می شوند تا جمله ها را بسازند. (می دانیم در طول این پاراگراف از ضمیر فاعلی مونث استفاده کرده ام، طوری که به نظر می رسد فقط دختران زبان می آموزند. چون زبان انگلیسی دارای لغتی نمی باشد که معنی ضمیر فاعلی مونث و مذکر را با هم داشته باشد، من فقط و به تناوب از آنها استفاده می کنم. از ضمیر فاعلی مونث در این فصل استفاده می کنم و از ضمیر فاعلی در فصل بعدی او دوباره از ضمیر فاعلی مونث در فصل سوم و همینطور ادامه خواهم داد.)
استعداد کودکان به طور عجیبی محدود می باشد. آنها زبان آموزان خوبی هستند ولی به درستی نمی دانند که چه باید بگویند و چه نباید بگویند. یک کودک سه ساله به پدرش که مو ندارد ولی ریش بلندی دارد، می گوید: «بابا موهات افتاده؟»
وقتی مادر دختری سه ساله به او می گوید که می توانی یک اسباب بازی کوچک بخری؟ ولی اسباب بازی که دختر انتخاب کرد خیلی گران بود. دختر پرسید: «مامان چرا پول گرانتر نمی گیری؟»
دختر شش ساله در یک مراسم ختم گفت: «کاش یکی از آشناهامون بمیره تا نا هم براش گل بذاریم»
«لگر یک راکون بودم، جسد کشاورزان را می خوردم، جمله ای است که یک مهدکودکی در داستانش در باره «اگر یک راکون بودم»، می نوشت».
یک دانش آموز مهد کودک وقتی به بچه های کلاس آموزش داده می شد که هر وقت یکی از آنها می خواهد به دستشویی برود، باید دوتا از انگشتانش را بالا بگیرد. پرسید: «این کار چه فایده ای دارد؟»
این مثال ها از صحبت کردن کودکانه بامزه هستند، چون شامل یک دسته سوء تفاهماتی در باره چیزهایی بسیار ابتدایی در جهان می باشد، مثل: ریش، پول، راکون ها، رفتن به دستشویی در مهد کودک و خیلی چیزهای دیگر. آسان است که به خیلی از کمبودهای زبانی آنها در صحبت کردن توجه نکنیم، مثل: تلفظ های اشتباه، کلماتی با معانی نادرست یا خطاهای دستوری.
این موضوع داریا جنبه های بسیار جالب می باشد. علی رغم سادگی کودکان، آنها می توانند تفاوت های موجود بین تعداد زیادی صداها را بشنوند و تولید کنند. آنها لغات زیادی را یاد گرفته اند بدون اینکه حتی یک تعریف واحد در باره شان شنیده باشند و همچنین قادر به درک و ساختن جملاتی با پیچیدگی شگفت انگیز می باشند. اینجاست که راز فراگیری زبان نهفته است که چگونه کودکان می توانند در یادگیری زبان خیلی خوب و در یادگیری تمام چیزهای دیگر خیلی بد باشند.
شامل 46 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق حرف کوچولوها