فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم

اختصاصی از فی موو تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم


تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم

دانلود پژوهش تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم در 67 صفحه ورد

با منابع لاتین

 مقدمه

ناسیونالیسم، به‌عنوان ایدئولوژی و جنبش اجتماعی، بعد از پایان قرن هجدهم در معرض دید و توجه قرار داشته است. درواقع اغراق نیست اگر بگوییم که «تاریخ اروپا از 1789 تا 1945 مترادف است با تاریخ رشد و توسعة ملت‌های مدرن» (بیکرافت 1998: 3). با این حال، ناسیونالیسم تا نیمة قرن بیستم موضوع تحقیقات آکادمیک نشده بود. پیش از جنگ جهانی اول، علاقه به ناسیونالیسم اغلب اخلاقی و فلسفی بود. علمای این دوره، عمدتاً مورخان و فلاسفه اجتماعی، بیشتر دلمشغول ”محاسن و معایب“ مکاتب بوده‌اند تا منشأ گسترش پدیده‌های ملی (اسمیت 1983: 257. )ملت ـ دولت جایگزینی برای «بلاهت، زندگی روستایی و کوته‌فکری ماقبل سرمایه‌داری» به حساب می‌آمد و از این‌رو مرحله‌ای مترقّی در تحول تاریخی جوامع بشری شمرده‌ می‌شد (مک لاولین 1987: 1). نتیجة منطقی این دیدگاه معتقد به تحول، که لیبرال‌ها و مارکسیست‌ها هر دو در آن مشتـرک بـودند، این بود که ناسیونالیسم با استقرار نظم بین‌المللی صلح‌آمیـز به تدریج از میـان خواهـد رفت (هالیدی 1997 د). در این اوضاع و احـوال، وجـود ملت‌ها مفـروض و بدیهی تلقی می‌شد. واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی این دوره، فضایی برای دیدگاه‌های دیگر باز نمی‌گذاشت: ناسیونالیسم قاعدة گریزناپذیری بود و امکان نداشت که نسبت به جاذبة عاطفی آن بی تفاوت بود. پس جای شگفتی نیست که پژوهشگران این دوره بیشتر تحت تأثیر علایق سیاسی‌ خود بودند. اسمیت متذکر می‌شـود که در این تفاسیر اولیه «تلاشی برای ایجاد نظریة کلی که قابل اعمال در همة موارد باشد و یا تلاشی برای حل و فصل تناقضات هر مسئله به شیوة منسجم و روشمند» صورت نمی‌گرفت (1998: 10).
این امر روشن می‌کند که چرا آثار اولیه کارلتون هیز و هانس کوهن عموماً نقطة عطفی در مطالعة ناسیونالیسم به حساب می‌آینـد. هیـز و کـوهن یا به بیان کمیلانن ”دو پـدر بنیـانگذار“ مطالعة آکادمیک ناسیـونالیسم (1964) هیچگاه مفروضات بنیادین اسلافشان را زیـر سؤال نبـرده‌اند. با این حال، تحلیل‌های آنان شناخت‌های نظری مهمی برای نسل‌های آتی به ارث گذاشتند. مرحلة بعد مطالعة ناسیونالیسم، که با تسامح می‌توان تاریخ آن را آخر جنگ جهانی  دوم تعیین نمود، به شدت تحت تأثیر فرآیند استعمارزدایی و تأسیس دولت‌های جدید در جهان سوم بود (اسنایدر 1997: 233). از دهة 1960 به این سو، مباحثه دیگر به مورخان محدود نمی‌شود. با مشارکت جامعه‌شناسان و علمای علوم سیاسی، ادبیات نظری ناسیونالیسم بسیار متنوّع‌تر شده است. مباحثه این روزها هیچ نشانی از فروکش کردن و خاتمه ندارد.

در پرتو این ملاحظات، شاید شرح مختصر تاریخی دورة بعد از جنگ اول جهانی برای مقصود این مقاله شایسته باشد. با این حال، به منظر تاریخی وسیعتری نیاز است تا معنای مباحثة نظری معاصر را درک کنیم. اساساً دو دلیل برای این امر وجود دارد. نخست، به رغم آنکه ناسیونالیسم با تأخیر به صورت موضوع تحقیق پذیرفته شده است، به‌عنوان یک مکتب یا ایدئولوژی سیاسی ـ یعنی «مجموعه‌ای از اصول سیاسی که جنبش‌ها و افراد از آنها پشتیبانی می کنند» ـ پیشینة طولانی‌تری دارد (هالیدی 1997 د: 361؛ مقایسه کنید با هالیدی 1997 ب). منشأ اندیشه ناسیونالیسم را می‌توان تا رمانتیک‌های آلمانی (سدة هجدهم)، یا حتی تا عصر روشنگری دنبال کرد. درواقع، برخی تحلیلگران ناسیونالیسم را بیشتر مکتبی سیاسی که از قریحه و ذوق از جا در رفتة روشنفکران آلمانی نشئت گرفته است، تبیین می‌کننـد (مهم‌تـرین نمـونه، خـدوری 1994). دیگـران، به شیـوة دورکیـمی، ناسیونالیسم را نایب مدرن و غیرمذهبی (سکولار) دین تلقی می‌کنند که اساساً در دوران دردآلود گذار به مدرنیته بروز می‌کند (اسمیت 1998: فصل 5). برای فهم این رویکردها لازم است تحول اندیشه ناسیونالیسم را بررسی کنیم.
دوم و شاید مهم‌تر از آن، این است که آغاز شرح کلی از دهة 1970، میزان تأثیرپذیری نظریه‌های معاصر از تأملات پیشین در باب ناسیونالیسم را از نظر دور خواهد داشت. همان‌طور که پیش از این گفتم، مباحثات بعد از دهة 1960 در خلأ زاده نشده‌اند و به نوعی در چارچوب مباحثات و گفتمان‌های پیش از آن قابل فهم خواهند بود؛ یا چنانکه احتمالاً اندرسون می‌گوید: از آنها و یا در مقابل آنها به وجود آمده‌اند (1991: 12). نمونه‌هایی که به ذهن متبادر می‌شوند از این قبیل‌اند: تأثیر گرامشی بر تام نیرن3، تأثیر لنین بر مایکل هچتر، تأثیر دورکیم برارنست گلنر و تأثیر وبر بر آنتونی اسمیت. این نمونه‌ها به وضوح نشان می‌دهند که اگر بخواهیم مباحثات جاری را به شکل دقیق دریابیم، به منظر تاریخی وسیعتری نیاز داریم.
با ملاحظة این نکات، مرور خود را با بحثی از قرون هجدهم و نوزدهم آغاز می‌کنم، یعنی از زمانی که اندیشة ناسیونالیسم برای نخستین بار تدوین و مطرح شد. گزینش من از متفکران و محققان بی‌تردید ناقص خواهد بود زیرا تعیین اینکه واقعاً چه کسی ـ یا در این زمینه چه تفکراتی ـ به تحول مکتب ناسیونالیستی کمک کرده‌اند، دشوار است. این نکته همچنین روشن می‌کند چرا محققانی که ریشه‌های اندیشه‌های ناسیونالیسم را پی می‌جویند در تفاسیر خود متفکران متفاوتی را برجسته می‌سـازند؟ در ادامه تلاش می‌کنم متفکـرانی را بـررسی کنم که نقش آنها در شکل‌گیری اندیشة ناسیونالیسم مورد اذعان عموم محققان است، هرچند همگان آن را نپذیرند. بی‌شک، این امر به معنای آن نیست که اینها تنها متفکرانی هستند که در طرح اندیشه ناسیونالیسم سهم داشته‌اند.
مراحل مطالعه تاریخ ناسیونالیسم

مطالعة ناسیونالیسم عموماً به سه مرحله تقسیم می‌شود: پیش از جنگ جهانی اول، 1918 تا 1945، و 1945 تا دورة کنونی (اسنایدر 1997: 231). در ادامه، اساساً از این تقسیم‌بندی تبعیت خواهم کرد اما با جرح و تعدیل‌های جزئی: استدلال خواهم کرد که دوره 1945 نباید مرحله‌ای یگانه به حساب آید. آنچه در پس این استدلال نهفته است، این اعتقاد است که بـرخی از مطالعاتی که در دهة گذشته انجام گرفته‌اند بیانگر مرحله‌ای جدید در مطالعه ناسیونالیسم هستند زیرا مقدمات و مبادی بنیادینی را که مباحثه ”کلاسیک“ بر آنها استوار بود، زیر سؤال برده و مردود شناخته‌اند. با توجه به این تلاش‌ها، دهه پایانی را مرحله‌ای جدا در بررسی تاریخی خودم محسوب خواهم کرد. روشن است که می‌توان استدلال کرد زمان برای سخن گفتن از مرحلة جدید بسیار زود است یا آنکه بیشتر این تحلیل‌ها درواقع ناقص و جزئی‌اند(برای چنین استدلالی رجوع کنید به اسمیت 1998: 219). در مقابل این دیدگاه، من بر اهمیت این رویکردها پافشاری می‌کنم و معتقدم مسائلی که اینها توجه ما را بدانها جلب کـرده‌اند بتـدریج خـود را بر محافل آکادمیک تحمیل خواهند کرد. تصمیم ملت‌ها و ناسیونالیسم، یکی از نشریات آکادمیک پیشرو در این زمینه، برای انتشار ویژه نامه‌ای دربارة ”جنسیت و ملت“ مثالی روشن از این روند است.
بنابراین، من چهار دورة مطالعاتی را برای ناسیونالیسم مشخص می‌کنم، گرچه شاید اصطلاح ”مطالعات“ برای دورة پیش از 1918 مناسب نباشد:
1- قرون هجدهم و نوزدهم یعنی زمانی که ایدة ناسیونالیسم متولد شد؛
2- از 1918 تا 1945، که ناسیونالیسم به‌صورت موضوع پژوهش آکادمیک د‌رآمد؛
3- از 1945 تا اواخـر دهـة 1980 یعنـی زمـانی کـه مباحثـه با مشـارکت جامعه‌شناسان و علمای علوم سیاسی تنوع بیشتری یافت؛
4- از اواخر دهة 1980 تا به امروز، که تلاش‌هایی برای فراتر رفتن از مباحثة ”کلاسیک“ صورت گرفته است.


1- قرون هجدهم و نوزدهم

این مسئله که آیا ناسیونالیسم ”متفکران بزرگ“ خود را داشته است؟ همواره مایة بحث و مشاجرة عظیمی بوده است. پاسخ گلنر به این مسئله کاملاً مشخص است: «این متفکران تفاوت زیادی باهم ندارند. اگر یکی از آنها نبود دیگران جای آنها را می‌گرفتند. هیچ کدام ضروری و اجتناب‌ناپذیر نبودند». او نتیجه می‌گیرد: «از مطالعة پیامبـران ناسیونالیسم چیز زیادی در مـورد آن نمی‌آموزیم» زیرا همة آنها گـرفتار آگاهی کاذب گستـرده‌ای هستنـد (1983: 125-124). به همین ترتیب، اندرسون مدعی است که «برخلاف بیشتر ایسم‌های دیگر، ناسیونالیسم هیچ وقت متفکران بزرگی پرورش نداده است: نه هابزی، نه دوتوکویلی، نه مارکسی و نه وِبِری» (1991: 5). دیگران از جمله اولیری، با این دیدگاه مخالفند: «عجیب است اگر وبر را متفکر بزرگ ناسیونالیسم محسوب نکنیم، «عجیب است اگر روسو، برک، جان استوارت میل و فریدریش لیست را متفکران بزرگ ناسیونالیسم به حساب نیاوریم ...» (1998: 87؛ مقایسه کنید با مینوگ 1996). این بحث به وضوح نشان می‌دهد که مسئله در تعیین ”متفکر ناسیونالیست“ نهفته است و نه در تعیین اینکه از متفکرانی که در رشد مکتب ناسیونالیستی نقش داشتند کدام یک ”بزرگ“ بوده‌اند.

..........................

 

 

پس از خرید مقاله بلافاصله دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ ملی گرایی و ناسیونالیسم

دانلود تحقیق مشارکت سیاسی زنان

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق مشارکت سیاسی زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مشارکت سیاسی زنان


دانلود تحقیق مشارکت سیاسی زنان

مشارکت سیاسی زنان


باید توجه داشت که از آغاز طرح مسئله حقوق توده ،سوالاتی در خصوص شرکت گروه های مختلف بی
بهره از امتیازات اجتماعی، بین روشنفکران و متفکران مطرح بود.مسائل حقوق زنان نیز در همین حوزه قرار دارد .و زنان نیز مانند دیگر گروه های بی امتیاز در جستجوی اعطای حقوق سیاسی بودند .
در این میان مسئله مشارکت سیاسی زنان و اعطای حق رای به آن به عنوان اولین شکل عینی و رسمی حضور زنان در عرصه عملی سیاست و پیامد های ناشی از آن از علقه های اندیشه سیاسی در طول تاریخ بوده است ،به طوری که این بحث از زمان فیلسوفان یونان در اندیشه سیاسی مطرح بوده است.و از اساسی ترین مباحث مورد علاقه در حوزه اندیشه سیاسی همانا تمایز میان محیط خصوصی و عمومی است .
برای مثال :فرهنگ غالب در سیاست و زندگی اجتماعی از سنت هومری با جهت مردانگی گرفته شده است ؛(شهروند سرباز )این فلسفه سیاسی که زنان و مسائل زنان محدود به محیط خصوصی خانه میشود ،از قرن هفدهم نیز جزء علایق متفکران سیاسی غرب شد و مباحث زیادی در خصوص همبستگی و جدایی انها پدید آمد .پایه های نظری محکمی نیز برای تمایز انها از یکدیگر وجود دارد .اختلاف بین محیط خصوصی وعمومی یک نقش اصلی را در نظریات لیبرالیسم دارد . خانواده در محیط خصوصی وجود دارد که باید از دخالت دولت آزاد باشد . خارج بودن زن از محیط سیاسی نیز عواقب همان سنت جایگاه زنان در محیط خصوصی بود که سنت طولانی است . البته در تاریخ موارد استثنائی وجود دارد که زن را بر سریر قدرت می بینیم یا اینکه جزء عوامل نفوذ گذار و بازیگر اصلی قدرت هستند .
در پی تمامی تحولاتی که در طول زمان رخ داده آنچه مسلم است این است که،هم اکنون در جوامع نیاز تردید ناپذیر به مشارکت کامل زنان در امور اقتصادی و سیاسی باعث شناخته شدن حقوق زنان شده است .البته ،متفکران عصر روشنگری نقشی را در این زمینه نداشتند و شاید جزء جان استوارت میل نظراتشان دنباله سنت خروج زنان از صحنه سیاسی بود. بنابراین ،قبل از اعلام نظریات انقلابی که تمام مردان از نظر طبیعی و حق زندگی آزاد و مساوی هستند ،خارج بودن زنان از عرصه سیاسی مطرح نبود . رفع مشکل زنان تنها در نظریات مسائل مربوط به حقوق مساوی نبود ،بلکه بیشتر بر واقعیت عملی نظریات سیاسی استوار بود .
به طبع حقوق انسانی زن که حق مشارکت سیاسی نیز جزئی از ان است ، در اعلامیه های حقوق شهروندی مردان شناخته نشد . انقلاب فرانسه و امریکا با تاکید بر مساوات و آزادی و برابری امیدواری زنان را برای به دست اوردن حقوق شهروندی افزایش داد . ولی ایدئولوژی های محافظه کار از نظر جنسیتی رهبران انقلابی مرد در این خصوص خاموش ماندند .این اعلامیه حقوق شهروندی که در بسیاری موارد پایه شناخت و حمایت از حقوق بشر بوده ،زنان را در نظر نداشته است . در پاسخ علیه این اعلامیه ، شخصی به نام المپ دوگوژ در 1791،اعلامیه حقوق زن را منتشر کرد .البته این اعلامیه هیچ گاه به طور رسمی تصویب نشد و فقط به عنوان اعلامیه نمادین باقی ماند .از همین زمان بود که حرکت هایی بای اعطای حقوق مساوی با مردان اغاز شد .
در سال 1792 ، یک زن انگلیسی به نام ماری ولستو نکرافت رساله ای در باب حقوق زنان در امریکا نوشت و مدعی شد که زنان سهمی در جنبش های استقلال داشته اند و باید حقوق آنها مورد حمایت قرار گیرد .
در سال 1848،کنوانسیون برای حقوق زن از طرف دو نفر زن انگلیسی به نام های الیزابت کادی استانتن و لوکوکلیا موت در خواست شد . اولین کمیته حق رای در زنان در سال 1865 تشکیل شد .جنبش های زنان اغلب با مواجه ی وحشیانه پلیس دنبال گردید . اما نتیجه انجام اصلاحات در قانون اساسی و اعطای حق رای مساوی بود .طرفداران حق رای به زنان معتقد بودند که تقوای سیاسی جنسیت ندارد ،بلکه طلب عدالت می کند . از این رو زنان نیز مانند مردان باید د ارای حق مساوی باشند  .
به هر حال جنبش مشارکت سیاسی زنان به تریج به نتایجی رسید .اولین کشوری که به زنان حق رای اعطا کرد ، زلاندنو(1895)بود. در اروپا روی هم رفته دشمنی با جنبش زنان در کشورهای کاتولیک شدید تر از کشور های پروتستان بود.از نظر مذهبی استدلال می شد که شرکت زنان در زندگی سیاسی موجب تضعیف رابطه ی آنها با خانواده می شد اما به هر حال ، حق رای سیاسی زنان از اوایل قرن بیستم در کشور های اروپائی مورد شناسائی قرار گرفت و سپس به سراسر دنیا گسترش یافت .
اعطای حق رای مساوی و قبول زن در سیاست ، اولین پیش شرط مشارکت سیاسی انان شد. البته، برخی از کشورهای اروپائی مانند سوییس تا 1971 به زنان حق رای ندادند ، حتی لیختن اشتاین در 1948 به زنان حق رای داد . در حالی که در کشور های تازه استقلال یافته ، همراه با تدوین قانون اساسی به زنان حق رای داده شد . البته به دلایلی زنان به رغم بهره وری از حقوق مساوی در قوانین اساسی ، مشارکت کنندگان کامل و واقعی در صحنه سیاسی کشورها نیستند .سیاست هنوز هم بیش از هر زمینه دیگر به خاطر وجود قدرت و اقتدار تقریبا به طور انحصاری در اختیار مردان بوده و هست . واقعیت اینکه به رغم حقوق سیاسی مساوی ، هنوز سهم زنان در سیاست نا چیز است .
در این میان با نگاه به تاریخ سیاسی ایران ، آغاز مشارکت علنی و قانونی زنان در عرصه مسائل سیاسی را می توان در پی لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که در 16 مهر ماه 1341 منتشر شد یافت .این لایحه شامل نکاتی بود از جمله ؛حذف قید واژه اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان ، تغییر مراسم تحلیف و قسم خوردن به جای قران مجید به کتب اسمانی ، حذف شرایط ذکوریت از شرایط مذکور که به جای ان شرط با سواد بودن جایگزین شرایط شد .که به دنبال آن نخستین مخالفتها از سوی جامعه روحانیت ان روز ارائه شد (حاج شیخ عبدالکریم حائری ، گلپایگانی،احمد زنجانی،شیخ هاشم آملی،روح الله خمینی)به دنبال ان مخالفت هایی از سوی اصناف تهران ، نهضت آزادی ایران ،و... بیان شد .که در نهایت با اجرای رفراندوم حکومت بدون ایجاد درگیری مستقیم طرح های اصلاحی خود را تحت عنوان انقلاب سفید به تصویب رساند اگرچه تصویب آن و مخالفت های آن بازتاب فراوان داشت و مسیر مبارزات روحانیت و مردم را به سوی دیگر سوق داد ولی می توان چنین بیان کرد که نطفه حرکت در مسیر آغاز مشارکت سیاسی زنان در عرصه سیاسی در ایران از مجاری دولتی و حکومتی و نه مردمی صورت گرفته است .
در حال حاضر پس از پرداختن به تاریخچه تولد مشارکت سیاسی زنان در ایران و جهان به بیان تفاوتهای مشارکت سیاسی به عنوان یک فعالیت دربین زنان و مردان می پردازیم.

تفاوت بین مشارکت سیاسی زنان و مردان

علل چندی به تفاوت مشارکت بین زن و مرد انجامیده است که می توان آن را در دو سطح خرد و کلان بررسی کرد .
    1.سطح خرد ؛ اولین عنصر مهم در تفاوت مهم مشارکت سیاسی زنان و مردان توجه به نقش  بازآوری زنان است .مسئولیت بقای نسل و به تبع ان وظایف دیگر مهم ترین اختلاف برای تفاوت بین اتفاق مشارکت سیاسی است . وظایف بچه داری و خانه داری فرصت اشتغال دیگری برای زنان باقی نمی گذارد .به همین لحاظ است که تولد اولین بچه معمولا در مشارکت سیاسی زنان نقش موثر دارد .زنانی که تازه مادر شده اند ، هیچ علاقه ای به مشارکت در زندگی اجتماعی ندارند. بسیاری از زنان سطح بالای سیاست ترجیح می دهند که ازدواج نکرده باقی بمانند یا در صورت ازدواج بچه دار نشوند .این مسئله در سن ورود زنان به سیاست موثر است.اغلب وقتی که بچه ها بزرگ می شوند ،زنان به مسائل اجتماعی علاقه مند میشوند . شرایط خانواده در اغلب موارد برای حمایت روحی زنان مهم است . زمان تولد اولین بچه می تواند با متغیر های زیر ارتباط پیدا کند ، این متغیر ها به طور کامل در مشارکت سیاسی زنان نقش دارند ؛
1.  افزایش تعلیم و تربیت
2.فزایش استخدام زنان

3.افزایش تشکیل سرمایه
4.افزایش تحرک مکانی و اجتماعی
مشارکت سیاسی زنان معمولا در سنین بالا به نقطه اوج خود می رسد . در کنار همین مسئله، جامعه پذیری زنان نیز با این ارزش همراه است.جامعه پذیری اولیه در زندگی پسران و دختران معمولا این طور عملی می شود که زنان باید تغذیه و حفاظت بچه ها را عهده دار باشند و مردان به کارهای سیاسی بپردازند .تمجه به زنان به عنوان همسر ومادر می تواند زنان را در خانه سرگرم و آنها را در حاشیه زندگی سیاسی قرار دهد.

 

فهرست


 بخش اول:کلیات
 فصل اول – تعریف مفاهیم
 - مفهوم مشارکت   
- تعریف مشارکت
- انواع مشارکت
- مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی
- مشارکت سیاسی در پهلوی دوم
فصل دوم -هدف ها وموانع
- اهداف
- فرضیه ها
- موانع
فصل سوم پیشینه

بخش دوم : مشارکت سیاسی زنان

    فصل اول - مشارکت سیاسی زنان
- تفاوت مشارکت سیاسی زنان و مردان

فصل دوم – پیامد مشارکت سیاسی

فصل سوم – انواع مشارکت سیاسی
- مشارکت بین توده
- مشارکت بین نخبگان


بخش سوم :مشارکت سیاسی زنان در دو دوره مورد نظر

فصل اول-مشارکت سیاسی زنان در دوره پهلوی دوم
- پهلوی اول
- پهلوی دوم
- آزادی های سیاسی

فصل دوم – مشارکت سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی
- بررسی آخرین سال های حکومت پهلوی و آغاز کار جمهوری اسلامی
- مسائل دخیل در امر توسعه
- نگاهی به وضعیت زنان در چند سال اخیر
- کلام آخر
فصل سوم – نقش زنان در تحولا اجتماعی ایران

فصل چهارم – مقام سیاسی زنا در ایران

بخش چهارم

فصل اول – نتیجه گیری

فصل دوم – پیشنهادها

فصل سوم- منابع

 

شامل 111 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مشارکت سیاسی زنان

تحقیق در مورد زنبوران عسل

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد زنبوران عسل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زنبوران عسل


تحقیق در مورد زنبوران عسل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:10

  

 فهرست مطالب

 

تاثیر شهد گل و سایر مواد قندی در رژیم غذایی زنبوران عسل

 

زنبورهای کارگر

 

زنبوران کندو

 

زنبوران مزرعه

 

جهت یابی توسط زنبور عسل

 

طول دوران زندگی زنبور عسل

 

مراحل رشد و نمو زنبوران عسل

مقدار عسلی که یک کلنی در طول سال به آن نیاز دارد بطور دقیق مشخص نگردیده است، زیرا اندازه کلنی، فعالیتهای تولیدمثلی و رشد و نوع شهد گل، فاکتورهایی هستند که در مقدار عسل مورد نیاز یک کلنی تاثیر دارند. قند های اصلی که در غلظت های مختلف در عسل وجود دارند شامل گلوکز، فروکتوز و ساکاروز می باشند. در بعضی از مواقع که شهد در طبیعت کمیاب می شود زنبوران عسل از مواد قندی نباتات و میوه جات استفاده می کنند.

زنبوران عسل انرژی لازم جهت پرواز را از شکستن کربوهیدراتها بدست می آورند و باید همیشه مقداری کربوهبدراتهای ذخیره شده داشته باشند.زنبوران عسل قادر نیستند انرژی لازم فوری را از مواد پروتئینی بدن خود،گرده گل و یا مواد چربی تامین کنند.

زنبورهای کارگر

کارگران از نظر جثه کوچکترین ولی فراوان ترین افراد در یک کلنی هستند . این حشرات ماده های از لحاظ جنسی ناقصی هستند که در شرایط عادی قادر به تخمگذاری نیستند . اگر در یک کلنی برای مدت حدود 10 روز ملکه بعللی وجود نداشته ، تخم و لارو جوان نیز وجود نداشته باشد تخمدانهای بعضی از کارگران فعال شده و تخم های زیادی را به طور نامنظم در داخل سلولها می گذارند . تخمهای کارگران بعلت عدم آمیختن با اسپرم ، بارور نشده و به نر تبدیل می شوند و در این حالت اصطلاحا می گویند که کندو نر ریز شده است .

در بین آنها زندگی اجتماعی به قدری خوب توسعه پیدا کرده که هیچ یک از آنها زندگی انفرادی ندارند و عملا تمام فعالیتهای کندو بوسیله کارگران صورت می گیرد.

برای روشن شدن وظیفه زنبوران کارگر در طول دوران زندگی ، ابتدا زنبورهای کارگر را به دو دسته ، زنبوران کندو و زنبوران مزرعه تقسیم نموده و به طور خلاصه به شرح فعالیتهای هر دسته می پردازیم.

 

زنبوران کندو

زنبوران عسل کارگر به طور طبیعی و عادی پس از خروج از سلولها تا مدت سه هفته در داخل کندو مانده و وظایف مختلفی را متناسب با سن خود انجام می دهند . در سه روزه اول زندگی وظیفه کارگران تمیز کردن سلولهایی است که به تازگی خود و یا سایر زنبورها از آن خارج شده اند . بین 3 تا 6 روزگی غذا دادن به لاروهایی که سن آنها بیشتر از سه روز است بعهده این زنبورها است . وظیفه بعدی زنبوران کارگر یعنی در سن 6 تا 12 روزگی ، غذا دادن به لاروهای جوان کمتر از سه روز است.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زنبوران عسل