هنگامی که سخن از فیزیک و نجوم پیشرفته سخن به میان می آید، اندیشه ها بهت زده می شوند که چه دستاوردِ بلند و والای با ارزشی است که انسانِ متمدّن قرن بیستم به عالم بشریت ارمغان آورده است. در حالی که لازمه قبول پیشرفته و بی بدیل بودن یک مسئله علمی و صنعتی، بی سابقه بودن آن در طول تاریخ چندین هزارساله بشر است. از این رو، با بررسی تاریخی بسیاری از مسائل علوم جدید ملاحظه می شود که سابقه دیرینی در اقوام و ملت های گذشته داشته است. این مسائل به دو صورت قابل بررسی هستند:
الف. دانشمندان غربی، پس از عصر نوزایی تا به امروز نظریاتی را مطرح کرده و بسط داده اند که همان مطلب دقیقاً یا تقریباً در آثار علمی گذشتگان نیز بوده است و چه بسا دانشمندان امروزی از آن آثار استفاده ای نبرده و در اثر تحقیق و پژوهش های طاقت فرسا به آن نظریات رسیده اند;
ب. قسم دوم مسائلی است که دانشمندان جدید کارها و تلاش های اساسی از خود نداشته و شالوده مباحث و دستاوردهای پیشینیان را دست مایه نظریات خود قرار داده و همان مباحث را عیناً با اندکی تغییرات ساختاری یا محتوایی به نام خود ارائه کرده اند. این قسم، مورد بررسی این نوشتار است. قبل از ورود به این بررسی، چند نمونه از مباحث فیزیک و نجوم در قسم نخست را مورد اشاره قرار می دهیم.
- قانون ثقل و جاذبه عمومی در اندیشه و آثار بوعلی سینا
پندار عمومی بر این است که از زمان ارسطو تا زمان گالیله عقیده همگان در مورد حرکت این بود که «جسم متحرک موقعی به حال سکون درمی آید که قوّه ای (نیروی خارجی) که آن را در امتداد خود به حرکت واداشته است نتواند دیگر تأثیر کند و آن را براند» و حال آنکه آنچه ما تاکنون از طرز تفکر فلاسفه اسلامی در رابطه حرکت جسم با نیروی خارجی، سراغ داریم غیر از این است.
ابن سینا در مبحث خلأ می گوید: «سنگی که به هوا پرتاب می شود اگر معاوفت هوا (یا سایر اصطکاکات) در کار نباشد، آن سنگ تا سطح مُحدِّدُ الجهات به حرکت خویش ادامه می دهد.» معنای این سخن این است که اگر جسمی در اثر نیروی خارجی وارد بر آن، به حرکت درآید بعد از آنکه علاقه جسم با نیروی خارجی از بین رفت، آن جسم برای همیشه به حرکت خود ادامه می دهد. مگر آنکه عوائقی در کار باشد و مانع ادامه آن حرکت شود. چنانکه واضح است این مطلب عین قانون جبر نیوتن و گالیله است.1
ملّاصدرا نیز در گزارشی از کتاب الحدود ابن سینا، نظریه «جاذبه عمومی» را چنین با توضیحات بسیار جالب و زیبا به او نسبت داده است.2
البته این اندیشه از گذشته تا همین اواخر در میان منجمّان اسلامی مطرح بوده است که آسمان و زمین و همه اشیا به نوعی بر یکدیگر اثر جاذبه یا دافعه دارند و بسته به اینکه اشیا در طبیعت به چه نحوی قرار گرفته باشند، جاذبه یا دافعه تحقق می پذیرد.3
این نظریه حتی در نوآوری ها و دقت نظرهای ابوریحان بیرونی نیز به چشم می خورد که در مقام مخالف با نظریه مشهور منجمّان درباره فلک، ثقل عام را مطرح می کند.4
- قانون اینرسی
این قانون در نظریات دانشمندان و فلاسفه دوره اسلامی به طور صریح به چشم می خورد و اساساً تبیین و تشریح فلاسفه و منجمّان اسلامی درباره این قانون بسی بیشتر و پرمحتواتر از آن چیزی است که گالیله و دیگران گفته اند.5 توضیح این نکته شایان ذکر است که دانشمندان اسلامی هر دو جنبه قانون اینرسی را به خوبی و با تفصیل بسیار مورد بررسی و کنکاش قرار داده بودند. یعنی حرکت دائمی اشیای متحرک در خلأ به شرط عدم مانع، و نیروی درونی اشیا در حرکت به جهات گوناگون.6 این قانون همچنین در اندیشه ملاصدرا و نیز در لابه لای اشکالات ابوریحان به ابن سینا مشاهده می شود که بسیار قابل توجه است.7
- قانون بقای ماده و انرژی
غربی ها برای اینکه نظریات خود را جدید و بی سابقه جلوه دهند و از این تظاهر، به نفع افتخارات فرهنگی ـ علمی و قومی خود سود ببرند، ابتدا به یک تاریخچه نادرستی می پردازند که در آن نه تنها اثری از گفته ها یا بافته هایشان نیست، بلکه تاریخ مزبور وقایع و خرافی و خلاف آنچه را ارائه کرده اند گزارش می دهد. این مسئله در مورد قانون بقای ماده و انرژی نیز صدق می کند. زیرا اینکه گفته اند برای اولین بار لاووازیه قانون بقای ماده را بیان کرده و سپس انیشتین قانون بقای انرژی را همسان با آن قانون مطرح نموده است، کاملا نادرست و خلاف وقایع تاریخی علم و فلسفه است. و در بررسی تاریخ فلسفه اسلامی قانون مزبور به صورت کاملا مشروح و روشن مشاهده می شود.8
شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله تاثیر نجوم اسلامی در غرب