چکیده:
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروز ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
در این تحقیق سعی براین شده است نگاهی هرچند مختصر به این پدیده اجتماعی انداخته و در مورد برخی از آسیب های فردی و اجتماعی وارده از سوی آن به بحث و گفتگو بپردازیم وبااینامیدکهدرآیندهشاهدکاهشمیزانطلاقوازهمپاشیکانونخانوادههاباشیم.
مقدمه:
ضعف بنیه فرهنگی و عدم آگاهی و پایبندی به ایمان و تقیدات مذهبی خانوادهها، بخصوص در میان والدین؛ به عنوان مهمترین عامل سستی روابط خانوادگی و در نتیجه افزایش طلاق در ایران اعلام شد.
معضلات اجتماعی مانند افزایش نرخ طلاق و گسترش اضطراب در میان جوانان، این روزها مورد بحث رسانه های همگانی و موضوع بسیاری از همایش ها و سمینارها در سراسر کشور قرار گرفته و بسیاری از آنها حاوی آمارهای بسیار تکان دهنده ای است.
بی تردید افزایش دامنه آفت های جامعه که باید دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت و فرهنگ سازی کشور را به تامل و چاره اندیشی اساسی وادارد، معلولی بیش نیست. برای تجهیز و مقابله با این پدیده های ناهنجار، ابتدا باید علل و ریشه های بروز این مساله مهم را شناسایی کنیم، در غیر این صورت هر راه حلی اگرچه با صرف هزینه های زیاد، بی تاثیر خواهد ماند. به این ترتیب، درخواست طلاق هنگامی صادر می شود که هرگونه امید و تلاش برای دستیابی به کانون گرم زندگی مشترک بی پاسخ می ماند و واقعیتهایی رخ می دهد که دستیابی به آرزوها را ناممکن می سازد و آنگاه تنها راه رهایی به جدایی ختم خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگی مجموعه ای از افتادن ها و برخاستن ها، لذت ها و تلخکامی ها، خواب ها و بیداری های هدفدار است، این که تصور کنیم همه امور باید موافق میل و خواسته ما تحقق پذیرد، تصویری اشتباه است.
اصولاً خانواده ای را نمی توان سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، هر انسانی ذوق و سلیقه ای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی به آرامش باید این ذوق و سلیقه را به هم نزدیک کرد، زیرا انسان ها تنها در سایه توافق ها می توانند در کنار هم زندگی کنند نه اختلاف ها. از سوی دیگر، در زندگی مشترک بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی ها و تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد است که "طلاق" را می آفریند و این پایان مشکلات نیست، بلکه سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود می آورد.
1- طلاق چیست؟
طلاق؛ نامی ساده و مفهومی پیچیده؛ پدیدهای منفور و نکوهش شده، اما رو به افزایش. فروپاشی نظام کوچکی که تبعات زیادی دربر دارد و تاثیرهای منفیاش بر جامعه بویژه زنان و بچههای طلاق غیرقابل انکار است؛ پدیدهای که کمابیش از کنترل و پیشبینی خارج شده و جامعهشناسان را نگران کرده است.
در حقیقت همانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود. چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی و …بایکدیگرزندگیکنندبهناچارطبقمقرراتوضوابطیازهمجدامیشوند .
ازایننظرخانوادههمچونعمارتیاستکهزنوشوهرستونهایآنراتشکیلمیدهندوفروریختنهرستوناستحکامواستواریعمارترادچارتزلزلوگسستگیمیکند. طلاقبا این دید، یکی از غامض ترین پدیده های اجتماعی، ارکان خانواده را در هم ریخته و بیشتر اثرات مخرب خود را بر روی فرزندان برجای می گذارد. طلاق گسستن و فروپاشیدن و نابودی کانون گرم و آرامبخش زندگی است که اثرات جبران ناپذیری بر اعضای خانواده می گذارد.
در تحقیقی که توسط "جی هبر" (1990) صورت گرفت مشخص گردید ازدواج هایی که به طلاق منجر شده اند، کاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضای خانواده به وجود می آورد. چنین کمبودی می تواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی باشد. کاهش اعتماد به نفس درنتیجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضای خانواده در حین و بعد از طلاق می باشد.
در این تحقیق همچنین مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد، بلکه باعث می گردد یکی از طرفین یا هر دو به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند. این تحقیق مدلی را نشان می دهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد محتاج همیاری و کمک هستند. گذشته از این طلاق پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر می گذارد، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت نیز اثر می گذارد، زیرا موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعه اند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده می باشد .
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق:
"پل بوهامون" نشان داده است که طلاق بدان سبب مساله غامضی است که همزمان شش بعد را در نظر می گیرد، این ابعاد عبارتند از:
1-2- طلاقعاطفی:
طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر. طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده اند.
زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می دارند و روی از هم بر می تابند، زیرا اعتمادشان به یکدیگر و جذابیتشان برای هم به پایان رسیده است.
یکی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد اما مهمترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج می برند. در چنین خانواده هایی یک تشنج روانی حکم فرماست.
فهرست مطالب
چکیده 3
مقدمه 4
1- طلاق چیست؟ 5
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق 6
1-2- طلاقعاطفی 6
2-2- طلاق اقتصادی 7
3-2- طلاق قانونی 7
4-2- طلاق توافقی والدین 7
5-2- طلاق اجتماعی 7
6-2- طلاق روانی 7
3- بچههای طلاق، قربانیان ناسازگاری والدین 9
4- طلاق و خانواده های ایرانی 11
5- عوامل تهدید کننده پایداری خانواده 13
1-5-اختلاف فرهنگی و طبقاتی 13
2-5- دخالت دیگران 13
3-5- مسائل اقتصادی و مالی 13
4-5- هوسرانی و ازدواج مجدد 14
6-5- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات 14
7-5- انتقامگیریوبهانهجویی 14
8-5- سلطه گری شوهر یا زن 14
6- آمار ها و اطلاعات موجود در رابطه با طلاق 15
1-6- بررسی وضعیت موجود طلاق 16
7- دیگر علل و عوامل مؤثر بر طلاق 17
1-7- عوامل اقتصادی مؤثر بر طلاق 17
2-7- عوامل شخصیتی مؤثر بر طلاق 18
3-7- عوامل ارتباطی بین طرفین 18
4-7- عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق 18
8-آثار و پیامدهای ناشی از طلاق 19
9-چالش ها، تهدیدها و عوامل تسهیل کننده طلاق 20
1-9- راهکارهای حقوقی 21
2-9- راهکارهای آموزشی ـ فرهنگی 22
3-9- راهکارهای اجرایی 22
سخن آخر 24
منابع 25
شامل 38 صفحه word
دانلود تحقیق آثار منفی طلاق بر روی فرزندان