فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 39 صفحه
ایده پدیده شناسی یا بررسی اجمالی امهات های پدیده شناسی:
همبستگی میان سخنرانی های گوتینگن (ایده پدیده شناسی و دیگر آثار هوسرل)
هر چند که بسیاری از مطالب اساسی پدیدارشناسی بطور مفصل در بخش دوم آمده است،در اینجا بیشتر به سخنرانی هایی که در سال 1907 در گوتینگن انجام شد تاکید می شود زیرا این سخنرانی ها که بعدا تحت عنوان کتاب ایده پدیده شناسی به چاپ رسید[1] رشته افکاری را بدست میدهد که در تمام آثار بعدی او بسط وتوسعه وگسترش یافتند. هرچند که نوع آوری های او را نمی توان نادیده گرفت اما آنها هیچکدام به معنی نقض آشکار یا ضمنی این سخنرانی نمی باشد بلکه در گسترش و تعمیق آنها است.موهانتی در کتاب توسعه اندیشه هوسرل [2] برخلاف اینگاردن [3] تاکید بر وحدت اندیشه های هوسرل در دوره گوتینگن و دورهای بعدی آن دارد. به عقید اوگر چه در دوره فرایبورگ مضامین جدیدی در اندیشه های هوسرل ظهور میکند اما با نوآوری رادیکالی که اندیشه های قبلی اورا نفی کند روبرو نیستیم بلکه ریشه های همه آنها به دورهای گذشته بر می گردد.حتی ایده زیست-جهان کشفی بسیار تازه نبود زیرا و در نوشته های اولیه او درباره مکان وهندسه اشاره به این دارد که حقیقت علمی نتیجه و سیر مثالی شدن حقیقت ماقبل علمی است. همچنین ارجاع به تاریخ را در سمینار سال 1898 مورد اشاره قرار میدهد و همینطور اتکاء تجربه های منطقی به تجربه های ما قبل منطقی به سالهای 1891 بر می گردد. به عقیده او این مضامین در دورهایی به پشت صحنه رفته و در دورهای دیگر ظاهر شده اند: هربرت اشپینگلر[4] اینچنین اظهار نظر میکند هر چند که هوسرل در صدد ایجاد فلسفه ای سیستماتیک به سیاق قبل ازخویشتن نکوشید امادرجهت فلسفه ای که در حل مسائل بنیادی و بنیاد سازی است کوشش کرد بطوریکه فلسفه آن او را می توان جستجوی معکوس برای دست یافتن به شالودهای استوار دانست.
بهرصورت این سخنرانی نشان داد که او گام جدیدی نسبت به آنچه را که در کتاب پژوهشهای منطقی دنبال کرده بود آغاز کرده است. نو وجدید نه تنها از این نظر که اونقد شناخت را بطور جدی احساس کرده بود بلکه از این نظر که به نقد شناخت از زاویه کاملا نو وجدیدی،نسبت اندیشه های فلسفی و گذشته، می پرداخت. او برای اولین بار عمل فکر کردن وپدیده وشناخت را یکی گرفت وسعی کرد با بررسی مستقیم ومشاهده خود پدیده جهات بسیار گوناگون وفراگیر عمل فکر کردن را توصیف کند.
بطور خلاصه برخی از نکاتی را که قبلا تحت عنوان ریشه های اصالت روان شناسی آمد مجددا از سر می گذارنیم.
متعال و حال از دیدگاه روان شناسی و پدیدارشناسی
گفته شد دکارت ذهن را حوزه ای خودبسته بشمار آورد. از اینرو همه رویدادهای روانی که در آن جریان دارند در فضای بسته آن محدود می گردند. لذا یکی از مشکلات اساسی دکارت این بود که چگونه ذهن می تواند معرفت صحیحی از جهان خارج داشته باشد. بهر صورت جان لاک نه تنها نتوانست در حل این مشکل گامی بردارد بلکه با تحلیل های امپریستی سبب شد که براکلی با صراحت اعلام نماید امکان ندارد.یک محتوای ذهنی را با چیزی که خودش بنا به فرض هرگز داده نشده است مطابقت کنیم. بعد از او هیوم سعی کرد با تداوم مسیری که براکلی بنیاد گذاشته بود همه اشکال معرفت را به شکل امپریستی توضیح دهد. هیوم تمام اشکال معرفت را براساس روابط ایده ها و جریانهای روانی در داخل ذهن توضیح داد.به اضافه طرفداران روان شناسی توصیفی گرچه منتقد اندیشه های هیوم بودند اما آنها جهان خارج از ذهن را موضوعی غیریقینی، مبهم مشکوک بحساب آوردند. هوسرل در تداوم اندیشه های روان شناسی تجربه گرا وتوصیفی اصل بازنمایی ایدها از چیزهای فراذهنی را مردود به حساب می آورد.
تحقیق درباره ایده پدیده شناسی یا بررسی اجمالی امهات های پدیده شناسی