فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نکاتی در آداب معاشرت

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نکاتی در آداب معاشرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نکاتی در آداب معاشرت


دانلود مقاله نکاتی در آداب معاشرت

نشستهای اجتماعی بخش مهمی از کار و زندگی افراد را تشکیل می دهند ، در گردهمائی ها است که می توان به همراه دوستان تفریح کرد، با مشتری های جدید آشنا شد و قراردادهای مختلف بست، رعایت برخی آداب پسندیده به شما کمک خواهدکرد تا شأن و منزلت اجتماعی تان ارتقاء یابد و فردی خوش محضر محسوب شوید.

 

همیشه مودب باشید ، نسبت به همه نزاکت را رعایت کنید.

  • هیچ گاه دشنام ندهید: ناسزا گویی مطلقاً ممنوع است چون نشان می دهد شما قادر نیستند. برای بیان عقاید خود از واژه ها و لغات مناسب تری بهره ببرید.
  • با صدای بلند صحبت نکنید: هنگامی که با صدای بلند صحبت می کنید موجب بالا رفتن سطح استرس میان اطرافیان خود می گردید بلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نیستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و این که می خواهید حرف خود را با توسل به زور و خشونت به کرسی بنشانید.

کنترل خود را از دست ندهند و همواره خونسردی خود را حفظ کنید.

  • به دیگران خیره نشوید: زل زدن به دیگران و چشم جرانی نوعی تعرض به دیگران محسوب می شود.
  • صحبت کسی را قطع نکنید: پیش از آن که اظهار عقیده ای بکنید اجازه دهید صحبت دیگران به پایان برسد. میان صحبت کسی بریدن بی نزاکتی و عدم برخورداری از مهارت های اجتماعی فرد است اگر نمی خواهید خود بین و از خود راضی به نظر آیید هیچ گاه صحبت کسی را قطع نکنید و اگر مجبور به انجام این کار شدید گفتن جمله ی معذرت می خواهم را از یاد نبرید. مودب بودن به مفهوم آن است که برای موقعیت، عقاید و احساسات دیگران احترام قائلید.
  • همیشه وقت شناس باشید: مهم است که به وقت دیگران احترام بگذارید. سر موقع در قرار ملاقاتها ، جلسات و موقعیتهای شغلی و اجتماعی حضور یابید. علاوه بر این یک فرد متشخص می داند که چه زمانی باید یک میهمانی را ترک کند.
  • حرمت بزرگترها را نگه دارید.
  • به اشتباهات دیگران نخندید: هنگامی که شما مرتکب اشتباهی می شوید و یا خرابکاری می کنید تنها انتظاری که از دیگران دارید این است که اشتباهات و خطاهای شما را به رویتان نیاورند و شما به واسطه ی آنها موردتمسخر قرار نگیرید.
  • هرگز فخر فروشی نکنید.
  • مرتب به ساعتتان نگاه نکنید: هنگامی که در محفلی هستید مرتب به ساعت خود نگاه نکنید مگر آن که بلافاصله قصد ترک محل را داشته باشید وقتی به ساعتتان نگاه می کنید و دیگران این گونه برداشت می کنند که شما خسته و بی حوصله هستید.
  • نکاتی که در هنگام معاشرت باید از آنها دوری کرد:
  • شامل 51 صفحه فایل word قابل ویرایش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نکاتی در آداب معاشرت

تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی

اختصاصی از فی موو تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی


تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی و در 33 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
ذهن بشری به دنبال کشف و استخراج اصول و قواعد حاکم بر یک علم و یک مجموعه منظم است ‏چرا که اگر ما بخواهیم بر مجموعه منظم علم اشراف و احاطه علمی وفنی و تخصصی داشته باشیم ‏لازم است اصول و قواعد حاکم بر آن را کاملاً بشناسیم. به عبارت دیگر به میزانی که ما این اصول و قواعد و ارتباط دقیق و منظم آنها را با یکدیگر می ‏شناسیم به همان اندازه بر آن علم تسلط و احاطه پیدا خواهیم کرد. لهذا خود را نیازمند آن دانستیم ‏که در این راه قدمی برداریم تا شاید مفید واقع شود و طالبان علم را موثر واقع شود بدین جهت ‏درصدد جمع آوری اصول حاکم بر حقوق مالیاتی بر آمدیم , هر چند مدعی آن نیستیم که این ‏مهم را به طور تام و تمام بر رسیده ایم لیکن از باب " المیسور لایسقط بالمعسور " سعی کرده ایم تا ‏آنجایی که میسر است به انجام آن مبادرت نماییم از دیدگاه اقتصادی،‎ ‎میزان درآمدهای مالیاتی ‏دولت در سنجش با ظرفیتهای قابل حصول در مقیاس محصول ناخالص‎ ‎داخلی قابل ارزیابی است. ‏به بیان دیگر، نسبت درآمد مالیاتی به حصول ناخالص داخلی یا‎ ‎بازده درآمدی مالیات، مبنا یا ‏محدوده افزایش درآمدهای مالیاتی را متناسب با شرایط‎ ‎کسب و کار اقتصادی معین می کند‎. ‎ تعریف ، بازده درآمدی مالیات از حاصلضرب‎ ‎دو نسبت اصلی ، به صورت زیر به دست می ‏آید‎. ‎‏
مالیات وصول شده × پایه مالیاتی‎ = ‎درآمد مالیاتی‎


‏ پایه مالیاتی‎ GDP :
بر پایه این تعریف، هدف راهبردی وزارت امور اقتصادی و دارایی برای افزایش‎ ‎درآمد ‏مالیاتی دولت به دو عامل بستگی می یابد‎: ‎
یکی ، سیاست مالیاتی دولت که‎ ‎باید به حداکثر سازی نسبت به پایه مالیاتی به محصول ‏ناخالص داخلی بینجامد و دیگری‎ ‎، دستگاه وصول مالیات که باید نسبت مالیات وصول شده به پایه ‏مالیاتی را حداکثر کند‎. ‎ سیاست مالیاتی قابل پیگیری توسط این وزارت در چارچوب سیاستهای کلان اقتصادی‎ ‎دولت و با هدف برآوردن کارکردهایی مانند ایجاد کارایی، کمک به رشد و توسعه اقتصادی،‎ ‎تصحیح سازوکار توزیعی برای ایجاد برابری و عدالت ، ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف‎ ‎اقتصادی، و اصلاح درجه تمرکز مالی دولت تنظیم خواهد شد‎. ‎ توجه به پیوند بین‎ ‎سیاست مالیاتی و دستگاه وصول مالیات در اصلاح نظام مالیاتی ‏کشور از هر حیث موضوعی ‏شاید این گام کوتاهی باشد در جهت شناخت کلیه اصول کلی حاکم
بر حقوق عمومی و از ‏جمله حقوق مالیاتی: ‏
‏1 _ اصل قانونی بودن مالیات
حق برقراری مالیات از وظایف حاکمیت است و این یک اصل اساسی حقوق عمومی است. ‏وضع مالیات عبارت است از قانونگذاری و چون از طرف دیگر او حکومت را قانونگذاری و فرمانده ‏ا ی تعریف می کرده , به این ترتیب مالیات و قانون را پایه مشترک حکومت می دانست . قدرت ‏وضع مالیات یک فکر ساده و یا نتیجه یک تحلیل فرضی مجرد نیست بله در درجه اول یک واقعیت ‏سیاسی است. "منتسکو" در بسیاری از فصول روح القوانین به نشان دادن ارتباط بین آزادی و ‏مالیات علقه به خرج داده و فرمولی را که بارر نسبت می دهند خلاصه کرده و آن فرمول این است ‏‏: ( تمام آزادی مردم در مالیات خلاصه می شود) قدرت برقراری مالیات متضمن یک واقعیت ‏حقوقی نیز هست.
اعلامیه حقوق بشر در 1789 چنین می گوید : (تمام مردم حق دارند شخصاً به وسیله ‏نمایندگانشان لزوم پرداخت مالیات از طرف عموم و تأدیه آزادانه آن رابپذیرد و در مصرف آن ‏نظارت کنند وسهمیه و مبنای تشخیص وصول و مدت آن را معین نمایند). اصل قانونی بودن مالیات ‏اصلی بسیار محکم به نظر می رسد و قانون اساسی و هم قوانین عادی ، اهمیت زیادی برای آن قائل ‏شده اند . "اصل 94 _ هیچ قسم مالیات برقرار نمی شود مگر به حکم قانون. "

دانلود با لینک مستقیم


تعیین مبنای مالیات با توجه به آداب ورسوم وفرهنگ وعادات اجتمایی وشرایط اقتصادی

دانلود پاورپوینت آداب و رسوم نوروز در شهرهای ایران - 20 اسلاید

اختصاصی از فی موو دانلود پاورپوینت آداب و رسوم نوروز در شهرهای ایران - 20 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت آداب و رسوم نوروز در شهرهای ایران - 20 اسلاید


دانلود پاورپوینت آداب و رسوم نوروز در شهرهای ایران - 20 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 

تدارک رسیدن نوروز از اوایل اسفند ماه با خانه تکانی آغاز می شود. تمیز کردن خانه و شستن تمام وسایل از اعتقادات مردم این سرزمین و نشان از تغییری اساسی در زندگی است. چیدن سفره هفت سین یکی دیگر از ارکان اصلی این جشن است. در این سفره، نمادهای سبزی، آب و همچنین نمادهای مذهبی دیده می شود. هنگام تحویل سال، افراد خانواده دور سفره هفت سین می‌نشینند و بزرگ خانواده دعای تحویل سال را می‌خواند. غذای سنتی این روز، سبزی پلو با گوشت است. بعد از تحویل سال، کوچک‌ترها به دیدن بزرگ‌ترها می روند و با تبریک سال نو، از آن‌ها عیدی می‌گیرند. در این دید و بازدیدها، با شیرینی و شکلات از میهمانان پذیرایی می‌کنند. دید و بازدیدهای عید تا روز سیزدهم فروردین به طول می‌انجامد.

 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت آداب و رسوم نوروز در شهرهای ایران - 20 اسلاید

دانلود مقاله آشنایی با آداب و سنن شهرکاشان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله آشنایی با آداب و سنن شهرکاشان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تاریخچه شهر کاشان
نام شهر کاشان در مآخذ اسلامی، ”قاشان“ یا ”قاسان“ ضبط شده و از شهرهای بسیار قدیمی ایران است. به استناد تحقیقات باستان شناسان در تپه های سیلک واقع در 4 کیلومتری غرب کاشان، این ناحیه یکی از نخستین مراکز تمدن و محل سکونت بشر ماقبل تاریخ شناخته شده است. کاشان در زمان ساسانیان منطقه ای آباد بوده است.
این شهر در دوره اسلامی نیز یکی از شهرهای مهم و معروف عراق و عجم بود. به استناد جغرافی دانان اسلامی، نام قدیم کاشان ”چهل حصاران“‌ نیز بوده است. در سال 442 هـ . ق طغرل اول سلجوقی برشهرهای بزرگ جبال عجم استیلا یافت. در سال 532 هـ .ق ملک سلجوق بن محمد بن ملکشاه با سپاهیان خود به کاشان حمله برد و خرابی های زیادی به بار آورد. درسال 594 هـ .ق یکی دیگر از سرداران سلطان تکش خوارزمشاه به نام میاجق که حاکم ری بود اینتاج را کشت و برای دست اندازی به فرمانروایی او به کاشان حمله برد وشهر را محاصره کرد، بعد ازمدتی که نتیجه ای حاصل نشد با مردم کاشان صلح کرد ولی سپاهیانش به روستاهای اطراف کاشان خسارت زیاد وارد کردند.
بعد از درگذشت تکش، به فرمان سلطان محمد خوارزمشاه (596 – 618 هـ .ق) فرزندش رکن الدین به حکومت ری، قم، و کاشان منصوب گردید. درسال 621 هـ .ق در هنگام تاخت و تاز سپاهیان هلاکوخان درحدود کاشان، خواجه نصیرالدین طوسی که از ملتزمین رکاب خان مغول بود، به احترام وجود بابا افضل الدین مرقی کاشانی سپاهیان را از کشت و کشتار مردم کاشان بازداشت و درسال (663- 680 هـ .ق ) خواجه بهاء الدین محمد به حکومت اصفهان و کاشان منصوب شد. در سال 674 هـ .ق هندوشاه نخجوانی حاکم کاشان بود و درسال 757 و 768 این شهر جزو قلمرو آل مظفر بوده است. کاشان به کرات بر اثر زلزله ویران شده است. ازجمله در سال 1192 هـ .ق در دوره سلطنت کریم خان زند بر اثر زلزله خسارت بسیار دید. آخرین بار درسال 1260 هـ .ق زلزله سختی کاشان را لرزاند و باعث ویرانی روستاها و قصبات اطراف آن شد. شهر کاشان معماری ویژه بومی جالب توجهی دارد و آثار بناهای تاریخی ومذهبی فراوانی در آن به جا مانده است.
ضرورت تعدیل در برخی سنتها
رعایت آداب و سنن درجامعه یکی از مهمترین مسائل پسندیده اجتماعی است که موجب ارتباط انسانها و تحکیم جامعه می شود ولی باید در اصلاح و تعدیل آنها اقدامی صورت گیرد که موجب رنجش و اتلاف وقت افراد جامعه نشود. از جمله اینها برگزاری مجالس ترحیم است که درچند سال اخیر به تکرار مکررات تبدیل شده است و دربیشتر موارد مردم به دلیل مشغله های زیاد کاری با اکراه دراین مجالس حضور پیدا می کنند. طبق نظرخواهی های انجام شده بهتر است دراین خصوص تعدیل و به اصلاح پاره ای از موارد اقدام شود، چنانچه پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز ما را به رعایت اعتدال در همه موارد دعوت کرده است موارد قابل توجه عبارتند از 1- مجالس ترحیم و شام غریبان را یکجا برگزار کنیم و در برگزاری سایر مراسم به اولین پنجشنبه اکتفا و مابقی را حذف کنیم.
2- مراسم اولین عید (عید سیاه) را روز ماقبل از عید برگزار کنیم تا مردم بهتر بتوانند از روزهای عید استفاده کنند و همچنین خانواده های معزا هم در روزعید معذب نشوند 3- چنانکه مشاهده می شود خیرات اموات نیز در شهر ما به نوعی چشم و همچشمی تبدیل شده است و بعضی از خانواده های کم درآمد نیز به تأسی از دیگران و برخلاف میل باطنی متحمل هزینه هایی ازطریق قرض می شوند 4-دیگر اینکه در جهت صرفه جویی در هزینه و کار زیباسازی شهر در چاپ اعلامیه های ترحیم به نوشتن اظهار همدردی در یک اعلامیه اکتفا کنیم و هزینه های مازاد را در امور خیریه از قبیل کمک به خانواده های بی بضاعت و انجمن های خیریه ، کمیته امداد و خرید لباس و لوازم تحریر کیف و کفش دانش آموزان و وسایل مورد نیاز مدارس و بیمارستانها صرف کنیم. انجام و رعایت این امور ممکن نیست مگر با کمک و همیاری امام جمعه محترم و سایر علمای معزز و حوزه علمیه و آگاهان به مسائل جامعه و فرهنگیان محترم و مردم شریف که باید دست به دست هم دهیم و در اصلاح امور جامعه خویش قدم مثبت برداریم.
آداب و مراسم ماه مبارک رمضان در قمصر کاشان
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه عبادت و پرهیز از گناه و از خود بریدن و به پروردگار پیوستن است. در ماه رمضان در کنار بجای آوردن فرامین الهی در هر شهر و دیاری با توجه به فرهنگ بومی و جغرافیای طبیعی و انسانی، برای هرچه باشکوه تر برپا داشتن این فریضه الهی آداب و مراسم هایی با توجه به فرهنگ آن شهر صورت می گیرد.
مردم شهر قمصر در این ماه آداب و مراسم خاص دارند و درکنار آن شایستگی و برازندگی خود را مدیون سه ماه پرخیر و برکت می دانند، اول همزمان با ولادت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در 13 ماه رجب حرم و بارگاه آن حضرت با گلاب ناب این شهر عطرآگین و غبارروبی، دوم همزمان با حلول ماه شعبان مقدس ترین نقطه روی زمین «خانه خدا» با گلاب ناب این شهر شستشو و در زادروز ولادت باسعادت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و امام زین العابدین(ع) عتبات عالیات و بارگاه منور آن امامان معصوم با گلاب ناب این شهر عطرآگین می شود.
سوم در آستانه ماه مبارک رمضان تمامی مساجد و اماکن مذهبی ایران با گلاب ناب این شهر غبارروبی و عطرافشانی می شود.
مردم قمصر آداب و مراسم خاصی برای ماه مبارک رمضان دارند. در شهر قمصر چند روز مانده به ماه مبارک رمضان متولی یا خادم هر مسجد بر فراز گلدسته آن می رود و با صدای بلند از زنان و دختران دعوت می کند برای نظافت خانه خدا بشتابند.
به دنبال آن بسیاری از بانوان و دختران داوطلب به مسجد می آیند و دسته جمعی به آب و جاروی مسجد و شستن فرش و زیلو و ظرف ها و آماده سازی وسایل پذیرایی از نمازگزاران و مهمانان ماه رمضان می پردازند.
پس از غبارروبی، محراب مسجد توسط پیش نمازمسجد یا یکی از سادات با سلام و صلوات با گلاب ناب قمصر شستشو و معطر می شود و بدین ترتیب مردم به استقبال ماه مبارک رمضان می روند.
رؤیت هلال در شب اول ماه رمضان در شهر قمصر هم منحصر به فرد است، مردم در این شب به همراه یک قرآن، یک آیینه و یک سینی که داخل آن ظرف آب با کمی سبزی و گلاب پاشی پر از گلاب است رو به قبله می نشینند و سعی می کنند ماه را در آیینه ببینند.
به محض دیدن ماه شخص با سوادی با صدای رسا «سوره یاسین» را قرائت می کند و دیگران آهسته با او این سوره را می خوانند. بعد یک حمد و سه «قل هوالله» قرائت می کنند و چند صلوات می فرستند و بر روی خود و خانواده گلاب می پاشند و سرانجام جرعه ای از آب و سبزی را می نوشند و عقیده دارند خوردن آن آب و سبزی به آنها نیروی قناعت می دهد و باعث می شود بدون ناراحتی و سختی در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند. پس از این اعمال یک نفر طبل می زند تا اگر کسانی موفق به دیدن ماه نشده اند مطلع شوند. ناگفته نماند، پس از رؤیت هلال چشمانشان را می بندند و سپس بر قرآن مجید، انگشتر عقیق، آب، سبزه یا بر روی سادات می گشایند و صلوات می فرستند تا ماه رمضان را به میمنت آغاز کنند و تا پایان ماه از عهده اجرای فرامین حق برآیند.
یکی از روش های تشخیص سحر در ماه رمضان در منطقه کاشان، بانگ خروس است، خروس شب هنگام سه بار می خواند، بار اول نیمه شب، بار دوم ساعتی بعد از نیمه شب و بار سوم هنگام سحر، مردم کاشان داشتن خروس بویژه خروسی سفید را خوش یمن می دانند و اعتقاد دارند خروس سفید نمادی از خروس عرش الهی است و سبب خیر و برکت است.
مردم قمصر در رسمی دیگر با خواندن سوره های یاسین و طه، نیت می کنند سحر از خواب بیدار شوند، همچنین معتقدند اگر هنگام خواب چند مرتبه دستشان را بر متکا (بالش) بزنند و بگویند: «دین هفتاد آسیابان به گردنت اگر سحر مرا بیدار نکنی» حضور ذهن می یابند و سحر از خواب بیدار می شوند.
در شب بیست و هفتم ماه رمضان که برابر با قصاص ابن ملجم مرادی، قاتل حضرت علی(ع) است آداب و رسوم خاصی در منطقه کاشان وجود دارد از جمله در قمصر در این شب برای کسی که بیمار است و امیدی به بهبودش نیست پیراهن مراد می دوزند.
زنی از بستگان بیمار پارچه ای می خرد و از چند زن خیاط دعوت می کند شب بیست و هفتم به مسجد بیایند بعد از نماز عشا هنگام خواندن دعا پارچه را ببرند و پیراهن مورد نظر را می دوزند و هنگام دوختن مرتب صلوات می فرستند.
بعد از دوختن پیراهن از آخوندی می خواهند روضه حضرت ابوالفضل(ع) بخواند و بیمار را دعا کند آن گاه همه رو به قبله می نشیند و دعای «امن یجیب...» می خوانند و صاحب نذر مقداری خرما بین جمعیت تقسیم می کند، بعد آخوند با عده ای از مؤمنان به دیدن بیمار می روند و هنگام عیادت برای او دعا می خوانند و پیراهن را به تن او می پوشانند و عقیده دارند خداوند بیمار را شفا خواهد داد.
مراسم عیدفطر نیز در منطقه کاشان باشکوه هرچه تمام تر برگزار می شود در کنار آداب این عید مثل نماز زیارت اهل قبول، فطریه و... کارهای خوب و پسندیده دیگری هم در گذشته در این منطقه انجام می گرفته است.
نگاهی به آداب و رسوم عزاداری محرم در کاشان
بزرگداشت نهضت عاشورا در گوشه و کنار سرزمین ایران با آداب و سنن خاص و به اشکال مختلف عزاداریهای سنتی اجرا می‌شود.
عزاداری امام حسین (ع) در کاشان نیز از قدیم با شوری وافر برپا می‌شود، بطوریکه اولین دسته بندی عزاداری محرم را "میرزا شرف‌الدین علی حسینی"، یکی از سادات کاشان، برپاداشت و همین امر نشانه ارادت مخلصانه و دیرینه مردم این شهرستان به‌پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به ویژه حضرت سیدالشهدا (ع) و برادر وفادارش حضرت ابوالفضل (ع) است.
از جمله آداب و سنن عزادارای امام حسین در کاشان، علاوه بر روضه خوانی، نوحه سرایی و مرثیه خوانی، برداشتن علم و علمات، کتل و بیرق، شامل عزاداری در بازار، نخل برداری، شمع زنی و چهل منبر، جریده، عزاداری سقاها و سقا کردن کودکان است.
از اولین روز محرم، دسته‌های عزاداری به نوبت در بازار کاشان به سینه زنی و زنجیرزنی می‌پردازند.
هیات‌های بزرگ از دو مسیر به بازار وارد می‌شوند و در نهایت در تیمچه تاریخی" امین الدوله"، اوج سوگواری و عزاداری خود را به نمایش می‌گذارند.
در برخی از این مکان‌ها، دسته‌ها و هیات‌ها توقف می‌کنند و دقایقی را به روضه خوانی و سینه‌زنی اختصاص می‌دهند.
نخل برداری که نماد و نشانه تشییع جنازه حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشوراست، در بیشتر شهرهای ایران، همچنین کاشان انجام می‌شود.
در کاشان پنج نخل شامل " نخل سرپره"، "نخل درب فین"،" نخل درب باغ"، "نخل کلهر" و" نخل باباشرف" وجود دارد.
" علی اصغر شاطری" یکی از محققان و مورخان کاشان درباره مهیا کردن این نخلها در مقاله‌ای نوشته است: مردم این نخل‌ها را در دهه اول محرم آماده می‌کنند و لباس سیاه می‌پوشانند.
نحوه پوشاندن لباس به نخل در کاشان بر خلاف سایر نقاط کشور بسیار ساده و بدون تشریفات است.
ابتدا نخل را با گلاب کاشان معطر می‌کنند، سپس لباس سیاه نخل، معروف به چادری، را با فریادهای "یاحسین" بر نخل می‌پوشانند و پارچه سبز رنگی که نشان از آقایی و سیادت سادات بنی فاطمه است ، به صورت عمامه بالای نخل می بندند.
پیراهن مانندی که آغشته به خون است را به نشانه شهادت به قسمت عقب نخل می آویزند.
به برخی نخلها شمشیر، خنجر، سپر، کلاه خود و آیینه نیز نصب می‌کنند.
شمع زنی و چهل منبر از دیگر ایین عزای حسینی در کاشان است.
ساعاتی به غروب روز تاسوعا، بسیاری از نذرداران و علاقه‌مندان به شرکت در مراسم شمع زنی، ‪ ۷۲‬شمع به یاد ‪ ۷۲‬شهید روز عاشورا در دست می‌گیرند و با وضو و طهارت و پا برهنه در چهل مکان مقدس مثل زیارتگاهها، مساجد و حسینیه‌ها شمع روشن می‌کنند.
دلیل اینکه این آیین در چهل مکان مقدس اجرا می‌شود، آن است که کاروان اسرای کربلا را تا شهر شام در چهل منزل گردانده‌اند.
یکی دیگر از آداب محرم در دسته‌های سوگواری سالار شهیدان برداشتن علمی است به نام" جریده".
در تاریخ فرهنگ عامه کاشان آمده‌است : " علم جریده" شبیه به نیزه بوده و دارای یک یا دو تسمه آهنین هلالی شکل، دو پنجه فولادین، دو عدد شیر،کشکول مسی، رشته‌های مروارید، جاشمعی و چند تکه پارچه قیمتی است.
"جریده" در واقع‌نمادی از ویژگی‌های علمدار کربلاست، کشکول به نشانه سقایی حضرت، هلال تشبیه رخسار او به ماه، آیینه صداقت و یکرنگی حضرت ابوالفضل و رشته‌های مروارید نشانه رشته الفت و وفاداری ایشان به حضرت سیدالشهدا(ع)، است.
همچنین علم نشانه علمداری و سپهداری، پنجه‌های فلزی نشانی از دستهای بریده حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.
از دیگر اعتقادات مردم کاشان است که آب در کشکول می‌ریزند و از این آب به بیماران می‌دهند تا به خواست خدا شفا یابند.
عزاداری سقایی نیز از قدیم در کاشان رایج بوده است.
این نوع سوگواری با خواندن مصیبت‌های وارده بر خاندان رسول خدا(ص) به صورت ذکر گرفتن و نوحه سرایی، دسته جمعی و هماهنگ همراه است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آشنایی با آداب و سنن شهرکاشان

دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

\

باب سوم : در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن
فصل اول : در شرائط و آداب بحث و مناظره
مقدمه :
باید متوجه باشیم که مناظره و تبادل فکر و راءى و نظر در احکام دینى به عنوان بخشى و عضوى از پیکره دین تلقى مى شود. ولى مناظره و تبادل نظر داراى شرایط و آداب و موقعیت و فرصت مناسب (و مخصوص به خود) مى باشد.
اگر کسى دست اندر کار بحث و مناظره - بر اساس وجه صحیح آن - گردد، و شرایط و آداب آن را رعایت کند قطعا در قیام به حدود مناظره ، موفق و کامیاب بوده و در این کار مهم از پیشینیان پیروى کرده است ؛ زیرا آنان در مسائل مختلفى به بحث و مناظره مى پرداختند و هدف آنها - صرفا - الهى بوده و مى خواستند از رهگذر مناظره ، جویاى حقایقى گردند که از دیدگاه خداوند متعال ، به حق بوده است .
کسى که براى خدا و در راه او مناظره مى کند داراى علائم و مشخصاتى است که از رهگذر آن ، شروط و آداب مناظره روشن مى گردد.
(حقایق مربوط به این فصل در ضمن هشت مسئله ، مورد بحث قرار مى گیرد):
1- باید مناظره به منظور اثبات حق انجام گیرد نه به خاطر تظاهر و ریاء
هدف و مقصود مناظره کننده باید عبارت از رسیدن به حق و جویا شدن ظهور و پدیدار گشتن حق باشد، ولو آنکه به هر کیفیتى این حق ثابت شود.
نباید منظور اهل بحث و مناظره چنین باشد که گفتار و نظریه خود را به کرسى نشانده و حق به جانب بودن خویشتن را اظهار نموده و سرشار بودن مایه هاى علمى و صحت راءى خود را اثبات کنند؛ زیرا اینگونه هدف گیرى در بحث و مناظره به عنوان جدال و ستیز و ریاکارى تلقى مى شود که ما قبلا ضمن بحثهاى گذشته از قبح و زشتى هاى این شیوه و نهى اکید از آن ، آگاه شدیم .
یکى از نشانه هاى وجود قصد و هدف الهى در مناظره ، این است که مناظره کننده - جز در مواردى که امید تاءثیر در طرف مناظره وجود دارد - وارد مناظره نگردد، و اگر بداند که طرف بحث او، سخن وى را نمى پذیرد و زیر بار حق نمى رود (و در راءى شخصى خود پافشارى مى کند)، و اگرچه خطاء و اشتباه او کاملا روشن گردد، به هیچوجه دست از سلیقه شخصى خویش برنمى دارد، مناظره با او جائز نیست ؛ چون آفات و نتایج سوئى - که بعدا درباره آنها بحث خواهیم کرد - بر این گونه مذاکره مترتب خواهد شد، و هیچ هدف مطلوب و صحیحى از رهگذر آن به دست نخواهد آمد.
2- اولویت و اهمیت والاى امر به معروف و نهى از منکر نسبت به مناظره
اشتغال به مناظره در صورتى صحیح است که وظائف و تکالیف دیگرى که از آن مهمتر است در میان نباشد؛ چون اگر مناظره درباره امر واجب به صورت مشروع برگزار گردد به عنوان انجام و اداء یکى از واجبات کفائى محسوب مى شود. اما اگر وظیفه دیگرى که داراى وجوب عینى و یا کفائى و مهمتر از خود مناظره است در میان باشد اقدام به مناظره جائز نخواهد بود.
از جمله وظائف و تکالیف واجب - که هم اکنون و در دوره ما کسى بدان قیام نمى کند - مسئله امر به معروف و نهى از منکر است (که از لحاظ اهمیت در درجه نخست قرار دارد، و اقدام به آن نسبت به مناظره داراى اولویت مى باشد).
بارى ، ممکن است مناظره کننده در مجلس مناظره با یک سلسله از منکرات مواجه گردد؛ - چنانکه این حقیقت بر کسانى که نسبت به حالات واجب و حرام ، مجرب هستند مخفى نیست . علاوه بر این ممکن است مناظره کننده راجع به مسئله اى بحث و مناظره کند که هیچوقت و ابدا مورد ابتلاء کسى نباشد و یا به ندرت اتفاق مى افتد، از قبیل برخى از دقائق علمى و فروع و شاخه هاى جزئى احکام دینى (که کمتر در عمل اتفاق مى افتد). و نیز احیانا ممکن است از او و دیگر حاضران ، حالاتى سر زند که گوینده و مستمع هر دو دچار گناه گردند از قبیل : ایجاد محیط وحشت ، ناسزا و زشت گوئى و آزاررسانى و کوتاهى و غفلت نسبت به امر واجب ، مانند نصیحت و سفارش مسلمین و ترغیب به محبت و مودت ، که مناظره کنندگان موظف به رعایت اینگونه وظائف اخلاقى هستند؛ ولى متاءسفانه در حین مناظره ناخودآگاه از این وظائف سر باز مى زنند و گرفتار این آلودگیها مى گردند و خود متوجه آن نیستند و تصور مى کنند که با هدفى الهى به مناظره مى پردازند.
3- اجتهاد - یا - شرط مناظره در احکام دینى
کسى که در مسائل دینى مناظره مى کند باید مجتهد باشد، مجتهدى که بتواند بر طبق نظر خود فتوى دهد نه آنکه پیرو راءى و نظر شخص دیگر باشد و بر طبق راءى او اظهار نظر کند. و آنگاه که حق و حقیقت به زبان طرف مناظره ، ظاهر گردد باید از راءى و نظر او پیروى کند و بدان گرایش یابد.
اما کسى که به درجه اجتهاد نرسیده است نمى تواند در ضمن مناظره ، با مذهب و راءى و نظر کسى که خود از وى تقلید مى کند به مخالفت برخیزد. آیا اگر مخالفت کند چه فائده اى مى توان از رهگذر مناظره او تصور نمود؛ در حالیکه او نمى تواند - در صورت بروز و آشکار شدن ضعف و بطلان نظریه اش - از مذهب و راءى خود دست بردارد؟ بر فرض که این فرد فاقد اجتهاد، با شخص مجتهدى به مناظره پردازد و ضعف و سستى دلیل ، و بالمآل بى پایگى نظریه او روشن شود چه کمک و مددى به مجتهد خواهد کرد؟؛ زیرا او بر این اساس فکر مى کند که باید مسئله ، بر طبق نظریه وى سرانجام گیرد، نظریه اى که از دیدگاه او به حق است و در نظر او بر راءى مجتهد ترجیح دارد - اگرچه در واقع و فى نفسه ، نظریه او ضعیف باشد - چنانکه همین امر در میان سایر مجتهدین نیز اتفاق افتاده است ؛ زیرا آنها نیز قبلا به ادله و شواهدى براى اثبات نظریه خود متمسک مى شدند؛ سپس براى آنها یا دیگران روشن مى شد که ادله آنها سخت سخیف و سست بوده ، و در نتیجه پس از ظهور ضعف ادله آنها، فتواى آنها نیز تغییر مى کرد، که این تغییر راءى را در یک کتاب و حتى در محدوده یک برگ کتاب آنها نیز احیانا مى بینیم .
4- حق و حقیقت - یا - هدف اساسى مناظره
باید مرزهاى بحث و مناظره به وقایع مهم دینى و یا مسئله قریب الوقوع ، محدود باشد (و نباید در هر مسئله کم ارزش و یا مسائلى که در آینده بسیار دوردستى اتفاق مى افتد، وقت و فرصت را تلف کرد)؛ لذا مناظره کننده باید متوجه این نکته اساسى بوده و بدان اهتمام ورزد.
آنچه در مناظره داراى اهمیت است ، مسئله ظهور و روشن شدن حق و حقیقت مى باشد. ضمنا نباید مناظره کننده براى اثبات حق ، سخن و گفتار خویش را بیش از اندازه - طولانى سازد.
مناظره کننده نباید مغرور و فریفته شود و این تصور در او به وجود آید که بحث و مناظره در مسائل نادره یعنى مطالبى که به ندرت اتفاق مى افتد و شگفت انگیز مى باشد موجب ورزش و رشد ملکه و نیروى استدلال و تحقیق انسان است ؛ چنانکه این تصور غالبا براى کسانى پیش مى آید که خواهان حظ نفس بوده و مى خواهند از طریق اظهار فضل و ابراز علم ، کامروا گردند. لذا در تعریفات ، و نقض و ایرادهائى که بر این تعریفات وارد است ، و همچنین در مغالطات و امثال آنها مناظره مى کنند.
اگر حالات روحى اینگونه افراد دقیقا و به درستى در بوته امتحان و آزمایش قرار گیرد مى بینیم هدف و آماج آنها در مناظره حتى چنین چیزى نیست (یعنى نمى خواهند از رهگذر مناظره به ورزش فکر و تقویت ذهنى روى آورند چه رسد به اینکه داراى هدف الهى باشند).
5 - شایسته است جلسه مناظره از تیررس دید مردم بدور باشد
باید مکان خلوت و دور از چشم مردم - از دیدگاه مناظره کننده - براى امر مناظره ، محبوب تر از مناظره در مجالس و محافل باشد؛ زیرا اگر مناظره در محلى به اصطلاح دنج و خلوت انجام گیرد این امر به تمرکز فکر و صفاء اندیشه - براى درک حقیقت - کمک بیشترى مى کند.
مناظره در حضور توده مردم ، انگیزه هاى ریاء و تظاهر و حرص در غلبه و اسکات خصم را - ولو به هر دلیل باطلى هم باشد - تحریک مى نماید.
کسانى که داراى مقاصد و اهداف فاسد هستند شیوه آنها این است که از جواب به سؤ ال دیگران در جاى خلوت ، احساس کسالت و سستى مى نمایند؛ ولى در مجالس و محافل در پاسخ به مسائل ، با هم به رقابت برمى خیزند، و براى اینکه پاسخ به مسائل را در مجامع به خود منحصر سازند (سخت به تکاپو افتاده ) و دست اندر کار حیله و چاره جوئى و نیرنگ مى گردند.
6- باید مناظره کننده ، پویاى حق باشد
مناظره کننده باید در پویائى از حق همچون کسى باشد که دنبال گم گشته خویش در تکاپو است . و آنگاه که گمشده خود، یعنى حق را پیدا کرد باید در حالیکه اشک شوق مى ریزد، خداى را سپاس گوید. او نباید در اینکه حق به دست او و یا به دست شخص دیگرى ظاهر مى شود فرق و امتیازى ببیند. باید او را چنین تصور کند که طرف و شریک مناظره او، یار و یاور او مى باشد، و نباید او را به عنوان خصم و دشمن خویش تلقى نماید. لذا اگر شریک مناظره وى ، او را به اشتباهش واقف سازد و یا حق را براى او ظاهر و روشن نماید باید از او تشکر کند؛ چنانکه اگر کسى راهى را در پویش و جستجوى گمشده خویش طى مى کند؛ ولى شخص دیگرى او را از طریق دیگر به گمشده اش رهنمون مى گردد، (مسلما ارشاد او شایسته تشکر و سپاسگزارى است ). حق و حقیقت نیز گمشده هر فرد باایمانى است که باید هر مؤ منى بدینسان در صدد پویائى از آن برآید.
پس بنابراین اگر حق به وسیله بیان طرف و شریک مناظره او پدیدار گردد باید بدان شادمان گشته و از او سپاسگزارى کند؛ نه آنکه احساس شرمسارى نموده ، و کوشش خویش را در مبارزه و دفع و طرد او بکار گیرد.
7- ضرورت بکار داشتن انصاف در مناظره
مناظره کننده نباید یار و یاور (یعنى شریک مناظره ) خود را در انتقال از دلیلى به دلیل دیگر، و از سؤ الى به سؤ ال دیگر بازدارد؛ بلکه باید امکاناتى براى او به وجود آورد تا آنچه در ذهن خویش فراهم آورده بکار گرفته و آنرا ایراد نماید، و از خلال مجموع سخنان و بیانات وى آنچه را مورد احتیاج او در رسیدن به حق است استخراج کند. اگر مناظره کننده ، حق را ضمن تعبیر و بیانات او به دست آورد، و یا ملاحظه کرد که سخن او مستلزم ثبوت حق است - اگرچه خود او از این استلزام ، غافل باشد - باید از او بپذیرد و خداى متعال را سپاس گوید (که حق و صواب به دست شریک مناظره او پدیدار گشته است )؛ زیرا هدف مناظره عبارت از رسیدن به حق است ولو آنکه این حق در طى سخن و بیان نامتناسب و غیرموزون و ناهماهنگ جلب نظر کند، سخن و بیانى که هدف و مطلوب او از لابلاى آن به دست مى آید.
اینکه مناظره کننده به طرف بگوید: این نظریه ، - با توجه به اینکه تو سخن و راءى نخستین خود را رها کردى - لازمه سخن من نیست و نمى توانى چنین و چنان بگوئى ، و امثال اینگونه سخنها - که باید آنها از اراجیف و یاوه گوئیهاى مناظرین تلقى کرد - صرفا عبارت از عناد و لجاج محض و خروج و انحراف از طریق حکمت و استواراندیشى است .
غالبا ملاحظه مى کنید که مناظره ها در محافل به ستیزه جوئى و جدالها و نزاعهاى محض ، منتهى مى شود تا آنجا که شخص معترض ، مطالبه دلیل مى کند، ولى مدعى در حالیکه بدان آگاهى دارد از اقامه دلیل خوددارى مى نماید. و بالاخره جلسه مناظره سرانجام به انکار و اصرار و عناد و کینه منقضى مى شود. بدیهى است که چنین مناظره اى عین تباهکارى و خیانت به شرع مقدس و موجب ورود فرد در سلک و کادر کسانى است که در قرآن کریم - به خاطر کتمان علم -، مورد نکوهش قرار گرفته اند.
8 - مناظره باید با افراد برجسته علمى صورت گیرد
باید با افرادى مناظره کرد که داراى استقلال علمى (و صاحب نظر) مى باشند - تا در صورتیکه مناظره کننده ، طالب حق باشد - بتواند از بیاناتشان سودمند گردد.
اکثر مناظره کنندگان از مناظره با دانشمندان چیره دست و بزرگان علم احتراز مى جویند؛ چون مى ترسند که مبادا حق از رهگذر بیان آنها پدیدار گردد. لذا علاقه دارند با اشخاصى به مناظره برخیزند که از لحاظ علمى در درجه پائین ترى قرار دارند تا بتوانند حس آزمندى و طمع خود را در ترویج باطل ، بر افراد ضعیف العلم تحمیل کنند.
علاوه بر این شرائط و آدابى که یاد شد، شرائط و آداب دقیق دیگرى نیز براى مناظره کننده وجود دارد؛ لکن شرائط و آدابى که ما از آنها یاد کردیم مى تواند ترا به شناخت مناظره اى که با هدف الهى صورت مى گیرد، و شناخت کسى که به خاطر خود مناظره و یا به خاطر انگیزه ها و هدفهاى نارواى دیگر به مناظره مى پردازد، رهنمون گردد.
فصل دوم : آفات و نتایج سوء بحث و مناظره نادرست
مقدمه :
در این فصل ، آفات مناظره و نتایج سوئى که از رهگذر مناظره نادرست عائد انسان مى گردد، و از بلیاتى که از مهلکات اخلاقى به شمار مى آید، بحث و گفتگو مى شود.
لذا باید متوجه باشیم مناظره اى که به منظور غلبه بر دیگران و اسکات طرف و مباهات ، و شوق و تمایل عصبى به اظهار فضل ، صورت مى گیرد منبع و سرچشمه همه خویها و رفتارهائى است که از نظر خداوند متعال ، ناستوده است ؛ ولى از دیدگاه ابلیس ستوده مى باشد.
رابطه و نسبت اینگونه مناظرات با زشتیهاى باطنى - از قبیل تکبر و خودبزرگ بینى ، عجب و خودستائى ، ریاء، حسد، رقابت ، تزکیه نفس و خودپسندى ، جاه طلبى و امثال آنها - همچون نسبت خمر و شراب با زشتیها و زشتکاریهاى ظاهرى از قبیل : زنا، قتل ، و نسبت و تهمت زنا به دیگران است . همانگونه که اگر کسى میان شرب خمر و سایر گناهان و زشتکاریها مخیر باشد، و شرب خمر را - به خاطر ناچیز شمردن جرم آن - بر دیگر گناهان ترجیح دهد؛ در نتیجه ، همین گناه ، وى را به طرف گناهان و زشتکاریهاى دیگر سوق مى دهد؛ همینگونه نیز اگر بر روحیه کسى حس علاقه به غلبه بر دیگران و اسکات آنها در مناظره ، و جاه طلبى و مباهات بر اقران ، چیره و مستولى گردد، اینگونه تمایلات ، او را به اظهار و ارتکاب علنى تمام پلیدیها سوق مى دهد (که مى توان آنها را به عنوان آفات و نتایج سوء مناظره هاى نادرست تلقى کرد).
(مطالب مربوط به این فصل ، طى گزارش دوازده آفت بررسى میشود):
1- عدم پذیرش حق از رهگذر مناظره تواءم باجدال و ستیزه جوئى
یکى از آفات مناظره ، مسئله عدم پذیرش حق و ناخوش انگارى آن و حرص و تمایل شدید به مبارزه با حق از طریق جدال و ستیزه کارى است . این حالت ناپسند تا آنجا در روح مناظره کننده ستیزه جو پیشروى مى کند که نامرغوب ترین حادثه و نامطلوب ترین رویداد زندگانى - از دیدگاه او - این خواهد شد که مبادا حق بر زبان طرف مناظره او پدیدار گردد. و هر چند که حق بدینصورت چهره مى نمایاند با توسل به تلبیس و بیان حق به جانب و حربه نیرنگ و چاره اندیشى مى کوشد به منظور انکار حق - بر حسب مقدورات و توانائیش - مناظره وى ادامه یابد تا سرانجام ، حق را پایمال سازد.
از این پس ، ممارات و ستیزه جوئى به صورت عادت و طبیعت ثانوى در او درمى آید، آنهم به گونه اى که هر سخنى به گوشش مى رسد - براى اظهار فضل و خرده گیرى از خصم - حالت اعتراض و اشکال تراشى هر لحظه در دلش برانگیخته مى شود، اگرچه طرف او بر حق باشد؛ چون مى خواهد باصطلاح : خودى را بنمایاند؛ لذا به هیچوجه در صدد اظهار حق برنمى آید.
و ما پیش از این درباره نکوهش مراء و ستیزه جوئى و آثار سوئى که بر آن مترتب است ، آیات و روایاتى را یاد کردیم . خداوند متعال میان کسى که به او دروغ و افتراء مى بندد و میان کسى که حق را تکذیب مى کند جدائى نمى بیند، بلکه آندو را از نظر جرم و گناه روحى و اخلاقى ، با هم برابر مى داند آنجا که مى فرماید:
(( ((و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او کذب بالحق لما جائه (401) )) ))
چه کسى ستمگرتر از کسى است که بر خداوند متعال ، دروغ و افترا بسته و یا آنگاه که حق بدو رسیده ، آنرا دروغ پندارد و آنرا تکذیب نماید.
عدم پذیرش حق و تکذیب آن ، نوعى از کبر و خودبزرگ بینى به شمار مى آید؛ زیرا قبلا گفتیم که کبر و استکبار، در واقع عبارت از رد کردن حق به گوینده آن مى باشد. و مراء و جدال ، مستلزم چنین حالتى است ، (یعنى انسانرا وامى دارد که زیر بار حق نرود و آنرا تکذیب نماید).
ابى درداء و ابى امامه و واثله و انس مى گفتند: روزى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) بر ما وارد شد در حالیکه ما راجع به یکى از مسائل دینى سرگرم بحث و مجادله و ستیزه جوئى بودیم ، دیدیم رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) چنان خشمگین شد که شدت خشم او براى ما بى سابقه بود. سپس فرمود: ((ملتهائى پیش از شما به علت جدال و ستیزه جوئى ، گرفتار انحطاط و نابودى شدند. از ستیزه جوئى دست بردارید؛ زیرا یک فرد باایمان با کسى به جدال و ستیز برنمى خیزد. ستیزه جوئى نکنید؛ چون ستیزه جو کاملا و سخت زیانکار است . جدال را کنار بگذارید؛ زیرا من در روز قیامت از ستیزه گر شفاعت و وساطت نمى کنم . با هم به ستیز نپردازید؛ چون من براى کسى که اگر از جدال - در حالیکه حتى حق با او است و راستین مى باشد - دست بردارد، سه خانه و جایگاه آرام بخشى در بوستانها و اطراف و مرغزار و میان بهشت و قله هاى آن ، ضمانت مى کنم . از مراء و جدال دست بردارید؛ زیرا نخستین کارى که پروردگار من - پس از منع بت پرستى - مرا از آن نهى فرمود عبارت از ستیزه جوئى با مردم است (402) ))
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله ) است که فرمود: ((سه خصلت است که هرگاه کسى خداى عزوجل را با احراز آنها ملاقات کند - مى تواند از هر درى که دلخواه او است وارد بهشت گردد:
1- کسى که داراى اخلاق نیکو و رفتار پسندیده باشد.
2- فردى که در سر و علن و آشکارا، و در نهان ، بیم خداى را در دل نگاه دارد.
3- شخصى که از جدال و ستیزه جوئى خوددارى کند، اگرچه بر حق باشد(403) )).
امام صادق (علیه السلام ) از امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود: ((از ستیزه جوئى و خصومت با مردم بر حذر باشید؛ زیرا این دو حالت ، قلب انسان را نسبت به برادران ایمانى بیمار مى سازد. و نفاق و دوروئى را در دلها ریشه دار مى سازد و به رویش و رشد آنها کمک مى کند(404) )).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود که جبرئیل (علیه السلام ) به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) عرض کرد: ((از ستیزه جوئى و درگیرى با مردم بر حذر باش (405) )).
2- تظاهر و ریاکارى
یکى از آفات و عوامل زیانبار مناظره ، ریاء و تظاهر و ملاحظه از توده مردم و سعى و تلاش براى جلب قلوب آنان و معطوف ساختن توجه آنها به خویشتن مى باشد؛ تا بدینوسیله ، دیگران راءى و نظریه او را تاءیید نموده ، و او را نسبت به طرف مناظره وى یارى داده ، و با او اظهار هماهنگى کنند. چنین کارى عین ریاء و تظاهر و بلکه بخشى ناچیز از آن است .
ریاء و صحنه سازى ، یکنوع دردى سخت و درمان ناشدنى و مرضى خوفناک و عامل مهلک و کشنده است . خداوند متعال مى فرماید:
(( ((و الذین یمکرون السیئات لهم عذاب شدید و مکر اولئک هو یبور )) (406)
و آنانکه نیرنگهاى زشت آرند آنها را است شکنجه اى سخت ، و نیرنگ آنان تباه و نابود خواهد شد و اثرى از خود بجاى نخواهد گذاشت .
برخى از مفسرین گفته اند: این افراد عبارت از ریاکاران مى باشند.
و نیز خداوند متعال مى فرماید:
(( ((فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لایشرک بعبادة ربه احدا(407) ))
اگر کسى به لقاء رحمت پروردگار خویش امیدوار است باید دست اندر کار اعمال شایسته شود، و در بندگى پروردگارش ، هیچ چیزى را انباز او قرار ندهد.
ریاء و تظاهر عبارت از ((شرک خفى )) است . رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود: سهمگین ترین امرى که از آن نسبت به شما سخت بیمناکم ((شرک اصغر)) است . عرض کردند شرک اصغر چیست ؟ فرمود: ریاکارى و تظاهر. خداوند متعال - آنگاه که مى خواهد بندگان خود را به مجازات اعمال آنها برساند - در روز قیامت به آنها خطاب مى کند: به کسانى پناهنده شوید که به خاطر آنها ریاء و تظاهر مى کردید؛ بنگرید که آیا مى توانید پاداش اعمال خویش را نزد آنها بیابید؟(408) )).
و نیز فرمود: ((از سقوط در چاه مذلت و خوارى (یا از سقوط در وادى حزن و اندوه )، به خداوند متعال پناه ببرید، عرض کردند یا رسول الله این چاه مذلت چیست ؟ فرمود: دره و پرتگاهى است در دوزخ که براى ریاکاران ستیزه جو آماده گشته است (409) )).
و همو فرموده است : ((به ریاکار در روز قیامت مى گویند: اى فاجر و گناهکار و اى فریبکار متظاهر، عمل و رفتار تو سردرگم ، و اجر و پاداش تو تباه گشته است ، باید اجر و پاداشت را از کسى مطالبه و دریافت کنى که به خاطر او عمل مى کردى (410) )).
جراح مداینى از امام صادق (علیه السلام ) درباره آیه (( ((فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لایشرک بعبادة ربه احدا)) )) سؤ ال کرد، حضرت فرمود: مصداق و منظور این آیه عبارت از کسى است که دست اندر کار عملى مى گردد که پاداش آفرین است ؛ ولى هدف او رضاى خداوند متعال نیست ؛ بلکه او مى خواهد صرفا مردم ، وى را پاکیزه و مبرى بپندارند، و در میان جامعه به پاکى نامور گردد. این شخص عبارت از همان کسى است که در عبادت و پرستش خداوند متعال ، دچار شرک مى باشد(411) )).
از همان امام (علیه السلام ) روایت شده است که نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((فرشته الهى ، اعمال بندگان خدا را با خوشحالى و رضایت خاطر به ملاء اعلى برمى فرازد. و آنگاه که حسنات آنانرا بدانسو بالا مى برد خداوند (عز و جل ) به ماءموران خود مى گوید: حسنات این شخص را در ((سجین )) و دیوان اعمال گنهکاران قرار دهید؛ زیرا او در اعمال خویش ، مرا منحصرا در مد نظر قرار نداده بود))(412) . (سجین عبارت از محلى است که نامه فجار و کفار را در آنجا مى نهند).
از امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) است که فرمود: ((براى ریاکار سه ممیز و نشانه وجود دارد: 1- آنگاه که مردم را مى بیند با نشاط و شادمان مى گردد 2- و به هنگامى که تنها است کسل و بیحال مى شود 3- و دوست مى دارد که مردم ، او را در تمام کارهایش بستایند))(413) .
3- خشم و غضب
سومین عارضه سوء و آفت مناظره نادرست ، خشم و غضب است . مناظره کننده غالبا نمى تواند خود را از تیررس خشم دور نگاهدارد، و بیشتر اوقات ایندو از هم جدائى پذیر نیستند. بویژه اگر به سخن او ایراد و اشکال کنند و گفتار او را مردود اعلام کنند، و بیان او مورد اعتراض و انتقاد واقع شود، و استدلال او در حضور مردم ، غیرقابل قبول تلقى گردد. در چنین شرائطى ، ناگزیر خشمگین مى شود.
خشم و غضب مناظره کننده ، گاهى به حق ، و احیانا نادرست و نا به حق است . خداوند متعال و رسول گرامى او، خشم و غضب را - به هر کیفیتى که اتفاق افتد - نکوهش کرده و نسبت به آن ، همه مردم را سخت - و بیش از حد انتظار - به عذاب تهدید فرموده است . خداوند متعال مى فرماید:
(( ((اذا جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة فانزل الله سکینته على رسوله (414) )) )) .
آنگاه که افراد کافر و ناسپاس ، حمیت و غیرت را در دلهاى خود برقرار ساختند، آنهم غیرت و تعصب جاهلى ؛ لذا خداوند متعال آرامش و اطمینان خاطر را بر فرستاده خود فروآورد.
به همین جهت خداوند متعال ، کفار را به خاطر تظاهر به عصبیت - آنهم عصبیتى که بازده خشم است - نکوهش کرده و مؤ منین را به خاطر آرامشى که پروردگار متعال به آنان مرحمت فرموده مورد ستایش قرار داده است .
از عکرمه (مولى ابن عباس ) در تفسیر ((سیدا و حصورا)) روایت شده است که ((سید)) عبارت از کسى است که خشم و غضب بر او چیره نگردد.
روایت کرده اند که شخصى به رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) عرض کرد: مرا به عملى راهنمائى و توصیه فرما، ضمن آنکه آن عمل ، مختصر است ، مفید و سودمند هم باشد، فرمود: خشمگین مشو. آن مرد دوباره همان درخواست را تکرار کرد، باز هم فرمود: خشمگین مشو(415) .
از معصوم (علیه السلام ) سؤ ال شد که چه عاملى مى تواند انسان را از خشم الهى دور سازد؟ فرمود: خشم روائى مکن (تا گرفتار غضب الهى نگردى ).
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) است که فرمود: ((اگر کسى از خشم و غضب خوددارى کند، خداوند متعال بر روى عیوب و زشتیهاى او پرده مى افکند(416) )).
ابودرداء مى گوید: به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) عرض کردم یا رسول الله مرا به عملى ارشاد کن که زیر سایه آن وارد بهشت گردم ، فرمود: خشم مگیر(417) )).
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خشم و غضب ، ایمان انسان را تباه مى سازد آنچنانکه ((صبر)) یعنى گیاه تلخ و تبرزد، عسل را فاسد مى کند و، شهد و شیرینى آنرا از میان برمى دارد(418) )).
و نیز فرمود: ((هیچ کسى دچار غضب نگردید مگر آنکه بر لبه پرتگاه دوزخ قرار گرفت (419) )).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: از پدرم شنیدم که مى گفت : مردى صحرانشین و بیابانگرد، حضور رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) رسید و عرض کرد: روزگار و زندگانى من در بیابان سپرى مى گردد، به من مطالبى جامع و سودمند تعلیم فرما. حضرت فرمود: من به تو دستور مى دهم که خشمگین نشوى . این مرد صحرانشین درخواست مذکور را سه بار تکرار کرد و همان پاسخ را دریافت نمود. سپس گفت : از این پس راجع به چیزى پرسش نخواهم کرد؛ چون رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مرابه چیزى جز خیر و خوبى ، امر نفرموده است (420) )).
از همان امام علیه السلام است که گفت : رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خشم روائى ، ایمان انسان را تباه مى کند همانطور که سرکه ، عسل را تباه مى سازد(421) )).

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   50 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن