فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی


تحقیق در مورد مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12

 

مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی

افزایش جمعیت مثبت یا منفی است؟

محمودی: با خطر انقراض نسل مواجهیم. راغفر: افزایش جمعیت فقر را بیشتر می کند.

دکتر حسین راغفر استاد دانشگاه و از منتقدان طرح افزایش جمعیت به همراه دکتر محمودی، رئیس مرکز مطالعات جمعیت وزارت‌کشور، به عنوان مدافع طرح مذکور مناظره ای در خصوص نظر رئیس جمهور برگزار کرده اند.

 

به گزارش سرویس اقتصادی «فردا» در این مناظره دکتر حسین راغفر تاکید کرد که افزایش جمعیت فقر را تشدید می کند. او افزود: باید سیاست‌هایی تعبیه شود که نتایج آنها منجر شود به‌اینکه مردم متقاعد شوند که آینده زندگی خود و فرزندانی که تولید خواهند کرد تضمین شده است. اگر مردم دچار نگرانی و اضطراب و ناامنی نسبت به آینده خود و خانواده باشد طبیعتا در واکنش به آن کنترل جمعیت را ادامه خواهند داد. طبیعی است که نمی‌توانند به فرزندانشان برسند و پذیرش هزینه بچه دار شدن مشکل خواهد بود.

 

دکتر محمودی هم در دفاع از افزایش جمعیت گفت: میزان باروری کل (متوسط تعداد بچه‌های زنده‌ای که یک مادر در طول دوره باروری به دنیا می‌آورد) به زیر دو بچه کاهش یافته و این به معنی کاهش تدریجی جمعیت و نهایتا انقراض نسل است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1384 این رقم برای ایران 1.8 فرزند است (که حتی از آمریکا هم کمتر بوده است) یعنی هر 20 نفر والدین با 18 فرزند جایگزین می‌شود که دو نفر کمتر از حد جانشینی است. در صورت اثبات صحت رقم یاد شده، به‌رغم نظر منتقدان موضوع انقراض تدریجی نسل مطرح و با ملحوظ داشتن عامل مهاجرت تقویت می‌شود. متن کامل مناظره مدافع و منتقد سیاست افزایش جمعیت که در روزنامه تهران امروز انجام شده را در زیر می خوانید.

 

دکتر احمدی‌نژاد در برنامه‌ای تلویزیونی در مورد افزایش جمعیت صحبت کرده و جملاتی را مطرح کردند که برخی از آنها را قرائت می‌کنم. «در گذشته پدران و مادران ما پنج فرزند داشتند البته فقر در بخش‌های کشور وسیع بود اما حاصل کار آنها نبود، تحمیلی بود جنگ اول آمدند و مانند انگلیسی‌ها 100 سال نفت‌ ما را غارت کردند»، «برخی خیال می‌کنند روزی فرزندان را ما می‌دهیم اما اشتباه است من تعجب می‌کنم چرا علما ساکت‌اند. خدای متعال می‌فرماید، فرزندان‌‌تان را از ترس فقر نکشید ما شما و فرزندان‌تان را روزی می‌دهیم»، «چرا برخی فکر می‌کنند اگر 30 میلیون نفر مانده بودیم اکنون وضع‌مان مطلوب بود اکنون از بین رفته بودیم همه 80-90 ساله بودیم و جمعیت تمام می‌شد.» برخی نقد کردند به‌عنوان منتقد، دیدگاه شما در مورد این موضوع چیست؟

 

راغفر: البته آقای احمدی‌نژاد تلویحا به این نکات که بنده عرض می‌کنم اشاره کردند اما نتایج وارونه‌ای گرفتند و آن این است که مسئله اساسی کیفیت زندگی جمعیت است. آنچه کمتر به آن توجه می‌شود کیفیت زندگی است. نکته‌ای در این طرح مغفول است و آن کیفیت زندگی است. عملکرد دولت طی پنج سال گذشته به‌نحوی بوده که به‌رغم اینکه در این سال‌ها درآمدهای عظیم نفتی را در دولت شاهد بوده‌ایم هم فقر و هم نابرابری به‌نحو بی‌سابقه‌ای گسترش یافته است.

 

امروز نیازی به آمار و ارقام برای اثبات اینکه فقر تا چه حد به نحو کمرشکن مردم را آزار می‌دهد نیست. احمدی‌نژاد می‌گوید که فقر در دوره‌های گذشته مربوط به پدران و مادران ما نبوده بلکه مربوط به غارت نفت بوده است اما سوال بنده این است که درآمد عظیم نفتی که حاصل شد کجا رفته آنچه مهم است برای یک کشور کیفیت زندگی مردم است که این موضوع در سیاست‌های دولت مغفول مانده و هدف این جهت‌گیری و طرح این موضوع روشن نیست و امیدواریم آقای دکتر که رئیس مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه توضیحاتی را از سوی دولت ارائه کنند تا ما روشن شویم که هدف از این کار چیست یا اینکه مطالب دیگری وجود دارد که مغفول مانده و ما به آن توجه نکرده‌ایم.

دکتر راغفر معتقدند مسئله اصلی کیفیت زندگی است، نظر شما در این خصوص چیست؟

دکتر محمودی: بنده نمایندگی از سوی دولت ندارم اما بهتر است بحث را به بحث‌های توسعه‌ای پیش ببریم. استاندارد فقر چیست و با چه اندازه می‌گیریم که می‌گوییم فقیریم. در گذشته برای اندازه‌گیری فقر از شاخص‌های کمی استفاده می‌شد اما آن را مکفی ندانستند و از شاخص‌های ترکیبی توسعه اجتماعی گفتند که به‌جای درآمد سرانه شاخص‌های دیگری هم هست، سرانه مصرف پروتئین، انرژی، فولاد، برق و... و 73 شاخص درنظر گرفته و این‌گونه کشورها را با هم مقایسه کردند و سپس به‌ منظور سهولت مقایسه کشورها از نظر فقر از شاخص کیفیت فیزیکی زندگی (شاخص موریس) استفاده کردند.

 

درصد باسوادی، نرخ مرگ‌و‌میر نوزادان و امید به زندگی از عوامل اندازه‌گیری فقر است. در شاخص کیفیت فیزیکی حدود 20 سال است که توسط سازمان ملل محاسبه نمی‌شود ایران رتبه 57 را داشته است. سازمان ملل شاخصی که در نظر گرفته تقریبا مراحل تکمیل شده شاخص موریس است و کیفیت زندگی را با شاخص توسعه انسانی در نظر می‌گیرند که بین صفر تا یک است و این شاخص برای ایران در سال 1388، 0.782 درنظر گرفته شده و هرچه این رقم به یک نزدیک‌تر شود کشور توسعه‌یافته‌تر است و در سال 1388 رتبه کشور ما در دنیا 88 بوده و در سال 1387 رتبه کشور با عدد 0.777، 84 بوده و در سال 1370 این شاخص 0.557 بوده است. طبق آمارهای مصوب بین‌المللی که در ایران محاسبه شده این موضوع که کیفیت زندگی کاهش پیدا کرده است را اصلا قبول ندارم.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی

دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

\

باب سوم : در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن
فصل اول : در شرائط و آداب بحث و مناظره
مقدمه :
باید متوجه باشیم که مناظره و تبادل فکر و راءى و نظر در احکام دینى به عنوان بخشى و عضوى از پیکره دین تلقى مى شود. ولى مناظره و تبادل نظر داراى شرایط و آداب و موقعیت و فرصت مناسب (و مخصوص به خود) مى باشد.
اگر کسى دست اندر کار بحث و مناظره - بر اساس وجه صحیح آن - گردد، و شرایط و آداب آن را رعایت کند قطعا در قیام به حدود مناظره ، موفق و کامیاب بوده و در این کار مهم از پیشینیان پیروى کرده است ؛ زیرا آنان در مسائل مختلفى به بحث و مناظره مى پرداختند و هدف آنها - صرفا - الهى بوده و مى خواستند از رهگذر مناظره ، جویاى حقایقى گردند که از دیدگاه خداوند متعال ، به حق بوده است .
کسى که براى خدا و در راه او مناظره مى کند داراى علائم و مشخصاتى است که از رهگذر آن ، شروط و آداب مناظره روشن مى گردد.
(حقایق مربوط به این فصل در ضمن هشت مسئله ، مورد بحث قرار مى گیرد):
1- باید مناظره به منظور اثبات حق انجام گیرد نه به خاطر تظاهر و ریاء
هدف و مقصود مناظره کننده باید عبارت از رسیدن به حق و جویا شدن ظهور و پدیدار گشتن حق باشد، ولو آنکه به هر کیفیتى این حق ثابت شود.
نباید منظور اهل بحث و مناظره چنین باشد که گفتار و نظریه خود را به کرسى نشانده و حق به جانب بودن خویشتن را اظهار نموده و سرشار بودن مایه هاى علمى و صحت راءى خود را اثبات کنند؛ زیرا اینگونه هدف گیرى در بحث و مناظره به عنوان جدال و ستیز و ریاکارى تلقى مى شود که ما قبلا ضمن بحثهاى گذشته از قبح و زشتى هاى این شیوه و نهى اکید از آن ، آگاه شدیم .
یکى از نشانه هاى وجود قصد و هدف الهى در مناظره ، این است که مناظره کننده - جز در مواردى که امید تاءثیر در طرف مناظره وجود دارد - وارد مناظره نگردد، و اگر بداند که طرف بحث او، سخن وى را نمى پذیرد و زیر بار حق نمى رود (و در راءى شخصى خود پافشارى مى کند)، و اگرچه خطاء و اشتباه او کاملا روشن گردد، به هیچوجه دست از سلیقه شخصى خویش برنمى دارد، مناظره با او جائز نیست ؛ چون آفات و نتایج سوئى - که بعدا درباره آنها بحث خواهیم کرد - بر این گونه مذاکره مترتب خواهد شد، و هیچ هدف مطلوب و صحیحى از رهگذر آن به دست نخواهد آمد.
2- اولویت و اهمیت والاى امر به معروف و نهى از منکر نسبت به مناظره
اشتغال به مناظره در صورتى صحیح است که وظائف و تکالیف دیگرى که از آن مهمتر است در میان نباشد؛ چون اگر مناظره درباره امر واجب به صورت مشروع برگزار گردد به عنوان انجام و اداء یکى از واجبات کفائى محسوب مى شود. اما اگر وظیفه دیگرى که داراى وجوب عینى و یا کفائى و مهمتر از خود مناظره است در میان باشد اقدام به مناظره جائز نخواهد بود.
از جمله وظائف و تکالیف واجب - که هم اکنون و در دوره ما کسى بدان قیام نمى کند - مسئله امر به معروف و نهى از منکر است (که از لحاظ اهمیت در درجه نخست قرار دارد، و اقدام به آن نسبت به مناظره داراى اولویت مى باشد).
بارى ، ممکن است مناظره کننده در مجلس مناظره با یک سلسله از منکرات مواجه گردد؛ - چنانکه این حقیقت بر کسانى که نسبت به حالات واجب و حرام ، مجرب هستند مخفى نیست . علاوه بر این ممکن است مناظره کننده راجع به مسئله اى بحث و مناظره کند که هیچوقت و ابدا مورد ابتلاء کسى نباشد و یا به ندرت اتفاق مى افتد، از قبیل برخى از دقائق علمى و فروع و شاخه هاى جزئى احکام دینى (که کمتر در عمل اتفاق مى افتد). و نیز احیانا ممکن است از او و دیگر حاضران ، حالاتى سر زند که گوینده و مستمع هر دو دچار گناه گردند از قبیل : ایجاد محیط وحشت ، ناسزا و زشت گوئى و آزاررسانى و کوتاهى و غفلت نسبت به امر واجب ، مانند نصیحت و سفارش مسلمین و ترغیب به محبت و مودت ، که مناظره کنندگان موظف به رعایت اینگونه وظائف اخلاقى هستند؛ ولى متاءسفانه در حین مناظره ناخودآگاه از این وظائف سر باز مى زنند و گرفتار این آلودگیها مى گردند و خود متوجه آن نیستند و تصور مى کنند که با هدفى الهى به مناظره مى پردازند.
3- اجتهاد - یا - شرط مناظره در احکام دینى
کسى که در مسائل دینى مناظره مى کند باید مجتهد باشد، مجتهدى که بتواند بر طبق نظر خود فتوى دهد نه آنکه پیرو راءى و نظر شخص دیگر باشد و بر طبق راءى او اظهار نظر کند. و آنگاه که حق و حقیقت به زبان طرف مناظره ، ظاهر گردد باید از راءى و نظر او پیروى کند و بدان گرایش یابد.
اما کسى که به درجه اجتهاد نرسیده است نمى تواند در ضمن مناظره ، با مذهب و راءى و نظر کسى که خود از وى تقلید مى کند به مخالفت برخیزد. آیا اگر مخالفت کند چه فائده اى مى توان از رهگذر مناظره او تصور نمود؛ در حالیکه او نمى تواند - در صورت بروز و آشکار شدن ضعف و بطلان نظریه اش - از مذهب و راءى خود دست بردارد؟ بر فرض که این فرد فاقد اجتهاد، با شخص مجتهدى به مناظره پردازد و ضعف و سستى دلیل ، و بالمآل بى پایگى نظریه او روشن شود چه کمک و مددى به مجتهد خواهد کرد؟؛ زیرا او بر این اساس فکر مى کند که باید مسئله ، بر طبق نظریه وى سرانجام گیرد، نظریه اى که از دیدگاه او به حق است و در نظر او بر راءى مجتهد ترجیح دارد - اگرچه در واقع و فى نفسه ، نظریه او ضعیف باشد - چنانکه همین امر در میان سایر مجتهدین نیز اتفاق افتاده است ؛ زیرا آنها نیز قبلا به ادله و شواهدى براى اثبات نظریه خود متمسک مى شدند؛ سپس براى آنها یا دیگران روشن مى شد که ادله آنها سخت سخیف و سست بوده ، و در نتیجه پس از ظهور ضعف ادله آنها، فتواى آنها نیز تغییر مى کرد، که این تغییر راءى را در یک کتاب و حتى در محدوده یک برگ کتاب آنها نیز احیانا مى بینیم .
4- حق و حقیقت - یا - هدف اساسى مناظره
باید مرزهاى بحث و مناظره به وقایع مهم دینى و یا مسئله قریب الوقوع ، محدود باشد (و نباید در هر مسئله کم ارزش و یا مسائلى که در آینده بسیار دوردستى اتفاق مى افتد، وقت و فرصت را تلف کرد)؛ لذا مناظره کننده باید متوجه این نکته اساسى بوده و بدان اهتمام ورزد.
آنچه در مناظره داراى اهمیت است ، مسئله ظهور و روشن شدن حق و حقیقت مى باشد. ضمنا نباید مناظره کننده براى اثبات حق ، سخن و گفتار خویش را بیش از اندازه - طولانى سازد.
مناظره کننده نباید مغرور و فریفته شود و این تصور در او به وجود آید که بحث و مناظره در مسائل نادره یعنى مطالبى که به ندرت اتفاق مى افتد و شگفت انگیز مى باشد موجب ورزش و رشد ملکه و نیروى استدلال و تحقیق انسان است ؛ چنانکه این تصور غالبا براى کسانى پیش مى آید که خواهان حظ نفس بوده و مى خواهند از طریق اظهار فضل و ابراز علم ، کامروا گردند. لذا در تعریفات ، و نقض و ایرادهائى که بر این تعریفات وارد است ، و همچنین در مغالطات و امثال آنها مناظره مى کنند.
اگر حالات روحى اینگونه افراد دقیقا و به درستى در بوته امتحان و آزمایش قرار گیرد مى بینیم هدف و آماج آنها در مناظره حتى چنین چیزى نیست (یعنى نمى خواهند از رهگذر مناظره به ورزش فکر و تقویت ذهنى روى آورند چه رسد به اینکه داراى هدف الهى باشند).
5 - شایسته است جلسه مناظره از تیررس دید مردم بدور باشد
باید مکان خلوت و دور از چشم مردم - از دیدگاه مناظره کننده - براى امر مناظره ، محبوب تر از مناظره در مجالس و محافل باشد؛ زیرا اگر مناظره در محلى به اصطلاح دنج و خلوت انجام گیرد این امر به تمرکز فکر و صفاء اندیشه - براى درک حقیقت - کمک بیشترى مى کند.
مناظره در حضور توده مردم ، انگیزه هاى ریاء و تظاهر و حرص در غلبه و اسکات خصم را - ولو به هر دلیل باطلى هم باشد - تحریک مى نماید.
کسانى که داراى مقاصد و اهداف فاسد هستند شیوه آنها این است که از جواب به سؤ ال دیگران در جاى خلوت ، احساس کسالت و سستى مى نمایند؛ ولى در مجالس و محافل در پاسخ به مسائل ، با هم به رقابت برمى خیزند، و براى اینکه پاسخ به مسائل را در مجامع به خود منحصر سازند (سخت به تکاپو افتاده ) و دست اندر کار حیله و چاره جوئى و نیرنگ مى گردند.
6- باید مناظره کننده ، پویاى حق باشد
مناظره کننده باید در پویائى از حق همچون کسى باشد که دنبال گم گشته خویش در تکاپو است . و آنگاه که گمشده خود، یعنى حق را پیدا کرد باید در حالیکه اشک شوق مى ریزد، خداى را سپاس گوید. او نباید در اینکه حق به دست او و یا به دست شخص دیگرى ظاهر مى شود فرق و امتیازى ببیند. باید او را چنین تصور کند که طرف و شریک مناظره او، یار و یاور او مى باشد، و نباید او را به عنوان خصم و دشمن خویش تلقى نماید. لذا اگر شریک مناظره وى ، او را به اشتباهش واقف سازد و یا حق را براى او ظاهر و روشن نماید باید از او تشکر کند؛ چنانکه اگر کسى راهى را در پویش و جستجوى گمشده خویش طى مى کند؛ ولى شخص دیگرى او را از طریق دیگر به گمشده اش رهنمون مى گردد، (مسلما ارشاد او شایسته تشکر و سپاسگزارى است ). حق و حقیقت نیز گمشده هر فرد باایمانى است که باید هر مؤ منى بدینسان در صدد پویائى از آن برآید.
پس بنابراین اگر حق به وسیله بیان طرف و شریک مناظره او پدیدار گردد باید بدان شادمان گشته و از او سپاسگزارى کند؛ نه آنکه احساس شرمسارى نموده ، و کوشش خویش را در مبارزه و دفع و طرد او بکار گیرد.
7- ضرورت بکار داشتن انصاف در مناظره
مناظره کننده نباید یار و یاور (یعنى شریک مناظره ) خود را در انتقال از دلیلى به دلیل دیگر، و از سؤ الى به سؤ ال دیگر بازدارد؛ بلکه باید امکاناتى براى او به وجود آورد تا آنچه در ذهن خویش فراهم آورده بکار گرفته و آنرا ایراد نماید، و از خلال مجموع سخنان و بیانات وى آنچه را مورد احتیاج او در رسیدن به حق است استخراج کند. اگر مناظره کننده ، حق را ضمن تعبیر و بیانات او به دست آورد، و یا ملاحظه کرد که سخن او مستلزم ثبوت حق است - اگرچه خود او از این استلزام ، غافل باشد - باید از او بپذیرد و خداى متعال را سپاس گوید (که حق و صواب به دست شریک مناظره او پدیدار گشته است )؛ زیرا هدف مناظره عبارت از رسیدن به حق است ولو آنکه این حق در طى سخن و بیان نامتناسب و غیرموزون و ناهماهنگ جلب نظر کند، سخن و بیانى که هدف و مطلوب او از لابلاى آن به دست مى آید.
اینکه مناظره کننده به طرف بگوید: این نظریه ، - با توجه به اینکه تو سخن و راءى نخستین خود را رها کردى - لازمه سخن من نیست و نمى توانى چنین و چنان بگوئى ، و امثال اینگونه سخنها - که باید آنها از اراجیف و یاوه گوئیهاى مناظرین تلقى کرد - صرفا عبارت از عناد و لجاج محض و خروج و انحراف از طریق حکمت و استواراندیشى است .
غالبا ملاحظه مى کنید که مناظره ها در محافل به ستیزه جوئى و جدالها و نزاعهاى محض ، منتهى مى شود تا آنجا که شخص معترض ، مطالبه دلیل مى کند، ولى مدعى در حالیکه بدان آگاهى دارد از اقامه دلیل خوددارى مى نماید. و بالاخره جلسه مناظره سرانجام به انکار و اصرار و عناد و کینه منقضى مى شود. بدیهى است که چنین مناظره اى عین تباهکارى و خیانت به شرع مقدس و موجب ورود فرد در سلک و کادر کسانى است که در قرآن کریم - به خاطر کتمان علم -، مورد نکوهش قرار گرفته اند.
8 - مناظره باید با افراد برجسته علمى صورت گیرد
باید با افرادى مناظره کرد که داراى استقلال علمى (و صاحب نظر) مى باشند - تا در صورتیکه مناظره کننده ، طالب حق باشد - بتواند از بیاناتشان سودمند گردد.
اکثر مناظره کنندگان از مناظره با دانشمندان چیره دست و بزرگان علم احتراز مى جویند؛ چون مى ترسند که مبادا حق از رهگذر بیان آنها پدیدار گردد. لذا علاقه دارند با اشخاصى به مناظره برخیزند که از لحاظ علمى در درجه پائین ترى قرار دارند تا بتوانند حس آزمندى و طمع خود را در ترویج باطل ، بر افراد ضعیف العلم تحمیل کنند.
علاوه بر این شرائط و آدابى که یاد شد، شرائط و آداب دقیق دیگرى نیز براى مناظره کننده وجود دارد؛ لکن شرائط و آدابى که ما از آنها یاد کردیم مى تواند ترا به شناخت مناظره اى که با هدف الهى صورت مى گیرد، و شناخت کسى که به خاطر خود مناظره و یا به خاطر انگیزه ها و هدفهاى نارواى دیگر به مناظره مى پردازد، رهنمون گردد.
فصل دوم : آفات و نتایج سوء بحث و مناظره نادرست
مقدمه :
در این فصل ، آفات مناظره و نتایج سوئى که از رهگذر مناظره نادرست عائد انسان مى گردد، و از بلیاتى که از مهلکات اخلاقى به شمار مى آید، بحث و گفتگو مى شود.
لذا باید متوجه باشیم مناظره اى که به منظور غلبه بر دیگران و اسکات طرف و مباهات ، و شوق و تمایل عصبى به اظهار فضل ، صورت مى گیرد منبع و سرچشمه همه خویها و رفتارهائى است که از نظر خداوند متعال ، ناستوده است ؛ ولى از دیدگاه ابلیس ستوده مى باشد.
رابطه و نسبت اینگونه مناظرات با زشتیهاى باطنى - از قبیل تکبر و خودبزرگ بینى ، عجب و خودستائى ، ریاء، حسد، رقابت ، تزکیه نفس و خودپسندى ، جاه طلبى و امثال آنها - همچون نسبت خمر و شراب با زشتیها و زشتکاریهاى ظاهرى از قبیل : زنا، قتل ، و نسبت و تهمت زنا به دیگران است . همانگونه که اگر کسى میان شرب خمر و سایر گناهان و زشتکاریها مخیر باشد، و شرب خمر را - به خاطر ناچیز شمردن جرم آن - بر دیگر گناهان ترجیح دهد؛ در نتیجه ، همین گناه ، وى را به طرف گناهان و زشتکاریهاى دیگر سوق مى دهد؛ همینگونه نیز اگر بر روحیه کسى حس علاقه به غلبه بر دیگران و اسکات آنها در مناظره ، و جاه طلبى و مباهات بر اقران ، چیره و مستولى گردد، اینگونه تمایلات ، او را به اظهار و ارتکاب علنى تمام پلیدیها سوق مى دهد (که مى توان آنها را به عنوان آفات و نتایج سوء مناظره هاى نادرست تلقى کرد).
(مطالب مربوط به این فصل ، طى گزارش دوازده آفت بررسى میشود):
1- عدم پذیرش حق از رهگذر مناظره تواءم باجدال و ستیزه جوئى
یکى از آفات مناظره ، مسئله عدم پذیرش حق و ناخوش انگارى آن و حرص و تمایل شدید به مبارزه با حق از طریق جدال و ستیزه کارى است . این حالت ناپسند تا آنجا در روح مناظره کننده ستیزه جو پیشروى مى کند که نامرغوب ترین حادثه و نامطلوب ترین رویداد زندگانى - از دیدگاه او - این خواهد شد که مبادا حق بر زبان طرف مناظره او پدیدار گردد. و هر چند که حق بدینصورت چهره مى نمایاند با توسل به تلبیس و بیان حق به جانب و حربه نیرنگ و چاره اندیشى مى کوشد به منظور انکار حق - بر حسب مقدورات و توانائیش - مناظره وى ادامه یابد تا سرانجام ، حق را پایمال سازد.
از این پس ، ممارات و ستیزه جوئى به صورت عادت و طبیعت ثانوى در او درمى آید، آنهم به گونه اى که هر سخنى به گوشش مى رسد - براى اظهار فضل و خرده گیرى از خصم - حالت اعتراض و اشکال تراشى هر لحظه در دلش برانگیخته مى شود، اگرچه طرف او بر حق باشد؛ چون مى خواهد باصطلاح : خودى را بنمایاند؛ لذا به هیچوجه در صدد اظهار حق برنمى آید.
و ما پیش از این درباره نکوهش مراء و ستیزه جوئى و آثار سوئى که بر آن مترتب است ، آیات و روایاتى را یاد کردیم . خداوند متعال میان کسى که به او دروغ و افتراء مى بندد و میان کسى که حق را تکذیب مى کند جدائى نمى بیند، بلکه آندو را از نظر جرم و گناه روحى و اخلاقى ، با هم برابر مى داند آنجا که مى فرماید:
(( ((و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او کذب بالحق لما جائه (401) )) ))
چه کسى ستمگرتر از کسى است که بر خداوند متعال ، دروغ و افترا بسته و یا آنگاه که حق بدو رسیده ، آنرا دروغ پندارد و آنرا تکذیب نماید.
عدم پذیرش حق و تکذیب آن ، نوعى از کبر و خودبزرگ بینى به شمار مى آید؛ زیرا قبلا گفتیم که کبر و استکبار، در واقع عبارت از رد کردن حق به گوینده آن مى باشد. و مراء و جدال ، مستلزم چنین حالتى است ، (یعنى انسانرا وامى دارد که زیر بار حق نرود و آنرا تکذیب نماید).
ابى درداء و ابى امامه و واثله و انس مى گفتند: روزى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) بر ما وارد شد در حالیکه ما راجع به یکى از مسائل دینى سرگرم بحث و مجادله و ستیزه جوئى بودیم ، دیدیم رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) چنان خشمگین شد که شدت خشم او براى ما بى سابقه بود. سپس فرمود: ((ملتهائى پیش از شما به علت جدال و ستیزه جوئى ، گرفتار انحطاط و نابودى شدند. از ستیزه جوئى دست بردارید؛ زیرا یک فرد باایمان با کسى به جدال و ستیز برنمى خیزد. ستیزه جوئى نکنید؛ چون ستیزه جو کاملا و سخت زیانکار است . جدال را کنار بگذارید؛ زیرا من در روز قیامت از ستیزه گر شفاعت و وساطت نمى کنم . با هم به ستیز نپردازید؛ چون من براى کسى که اگر از جدال - در حالیکه حتى حق با او است و راستین مى باشد - دست بردارد، سه خانه و جایگاه آرام بخشى در بوستانها و اطراف و مرغزار و میان بهشت و قله هاى آن ، ضمانت مى کنم . از مراء و جدال دست بردارید؛ زیرا نخستین کارى که پروردگار من - پس از منع بت پرستى - مرا از آن نهى فرمود عبارت از ستیزه جوئى با مردم است (402) ))
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله ) است که فرمود: ((سه خصلت است که هرگاه کسى خداى عزوجل را با احراز آنها ملاقات کند - مى تواند از هر درى که دلخواه او است وارد بهشت گردد:
1- کسى که داراى اخلاق نیکو و رفتار پسندیده باشد.
2- فردى که در سر و علن و آشکارا، و در نهان ، بیم خداى را در دل نگاه دارد.
3- شخصى که از جدال و ستیزه جوئى خوددارى کند، اگرچه بر حق باشد(403) )).
امام صادق (علیه السلام ) از امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود: ((از ستیزه جوئى و خصومت با مردم بر حذر باشید؛ زیرا این دو حالت ، قلب انسان را نسبت به برادران ایمانى بیمار مى سازد. و نفاق و دوروئى را در دلها ریشه دار مى سازد و به رویش و رشد آنها کمک مى کند(404) )).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود که جبرئیل (علیه السلام ) به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) عرض کرد: ((از ستیزه جوئى و درگیرى با مردم بر حذر باش (405) )).
2- تظاهر و ریاکارى
یکى از آفات و عوامل زیانبار مناظره ، ریاء و تظاهر و ملاحظه از توده مردم و سعى و تلاش براى جلب قلوب آنان و معطوف ساختن توجه آنها به خویشتن مى باشد؛ تا بدینوسیله ، دیگران راءى و نظریه او را تاءیید نموده ، و او را نسبت به طرف مناظره وى یارى داده ، و با او اظهار هماهنگى کنند. چنین کارى عین ریاء و تظاهر و بلکه بخشى ناچیز از آن است .
ریاء و صحنه سازى ، یکنوع دردى سخت و درمان ناشدنى و مرضى خوفناک و عامل مهلک و کشنده است . خداوند متعال مى فرماید:
(( ((و الذین یمکرون السیئات لهم عذاب شدید و مکر اولئک هو یبور )) (406)
و آنانکه نیرنگهاى زشت آرند آنها را است شکنجه اى سخت ، و نیرنگ آنان تباه و نابود خواهد شد و اثرى از خود بجاى نخواهد گذاشت .
برخى از مفسرین گفته اند: این افراد عبارت از ریاکاران مى باشند.
و نیز خداوند متعال مى فرماید:
(( ((فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لایشرک بعبادة ربه احدا(407) ))
اگر کسى به لقاء رحمت پروردگار خویش امیدوار است باید دست اندر کار اعمال شایسته شود، و در بندگى پروردگارش ، هیچ چیزى را انباز او قرار ندهد.
ریاء و تظاهر عبارت از ((شرک خفى )) است . رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود: سهمگین ترین امرى که از آن نسبت به شما سخت بیمناکم ((شرک اصغر)) است . عرض کردند شرک اصغر چیست ؟ فرمود: ریاکارى و تظاهر. خداوند متعال - آنگاه که مى خواهد بندگان خود را به مجازات اعمال آنها برساند - در روز قیامت به آنها خطاب مى کند: به کسانى پناهنده شوید که به خاطر آنها ریاء و تظاهر مى کردید؛ بنگرید که آیا مى توانید پاداش اعمال خویش را نزد آنها بیابید؟(408) )).
و نیز فرمود: ((از سقوط در چاه مذلت و خوارى (یا از سقوط در وادى حزن و اندوه )، به خداوند متعال پناه ببرید، عرض کردند یا رسول الله این چاه مذلت چیست ؟ فرمود: دره و پرتگاهى است در دوزخ که براى ریاکاران ستیزه جو آماده گشته است (409) )).
و همو فرموده است : ((به ریاکار در روز قیامت مى گویند: اى فاجر و گناهکار و اى فریبکار متظاهر، عمل و رفتار تو سردرگم ، و اجر و پاداش تو تباه گشته است ، باید اجر و پاداشت را از کسى مطالبه و دریافت کنى که به خاطر او عمل مى کردى (410) )).
جراح مداینى از امام صادق (علیه السلام ) درباره آیه (( ((فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لایشرک بعبادة ربه احدا)) )) سؤ ال کرد، حضرت فرمود: مصداق و منظور این آیه عبارت از کسى است که دست اندر کار عملى مى گردد که پاداش آفرین است ؛ ولى هدف او رضاى خداوند متعال نیست ؛ بلکه او مى خواهد صرفا مردم ، وى را پاکیزه و مبرى بپندارند، و در میان جامعه به پاکى نامور گردد. این شخص عبارت از همان کسى است که در عبادت و پرستش خداوند متعال ، دچار شرک مى باشد(411) )).
از همان امام (علیه السلام ) روایت شده است که نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((فرشته الهى ، اعمال بندگان خدا را با خوشحالى و رضایت خاطر به ملاء اعلى برمى فرازد. و آنگاه که حسنات آنانرا بدانسو بالا مى برد خداوند (عز و جل ) به ماءموران خود مى گوید: حسنات این شخص را در ((سجین )) و دیوان اعمال گنهکاران قرار دهید؛ زیرا او در اعمال خویش ، مرا منحصرا در مد نظر قرار نداده بود))(412) . (سجین عبارت از محلى است که نامه فجار و کفار را در آنجا مى نهند).
از امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) است که فرمود: ((براى ریاکار سه ممیز و نشانه وجود دارد: 1- آنگاه که مردم را مى بیند با نشاط و شادمان مى گردد 2- و به هنگامى که تنها است کسل و بیحال مى شود 3- و دوست مى دارد که مردم ، او را در تمام کارهایش بستایند))(413) .
3- خشم و غضب
سومین عارضه سوء و آفت مناظره نادرست ، خشم و غضب است . مناظره کننده غالبا نمى تواند خود را از تیررس خشم دور نگاهدارد، و بیشتر اوقات ایندو از هم جدائى پذیر نیستند. بویژه اگر به سخن او ایراد و اشکال کنند و گفتار او را مردود اعلام کنند، و بیان او مورد اعتراض و انتقاد واقع شود، و استدلال او در حضور مردم ، غیرقابل قبول تلقى گردد. در چنین شرائطى ، ناگزیر خشمگین مى شود.
خشم و غضب مناظره کننده ، گاهى به حق ، و احیانا نادرست و نا به حق است . خداوند متعال و رسول گرامى او، خشم و غضب را - به هر کیفیتى که اتفاق افتد - نکوهش کرده و نسبت به آن ، همه مردم را سخت - و بیش از حد انتظار - به عذاب تهدید فرموده است . خداوند متعال مى فرماید:
(( ((اذا جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة فانزل الله سکینته على رسوله (414) )) )) .
آنگاه که افراد کافر و ناسپاس ، حمیت و غیرت را در دلهاى خود برقرار ساختند، آنهم غیرت و تعصب جاهلى ؛ لذا خداوند متعال آرامش و اطمینان خاطر را بر فرستاده خود فروآورد.
به همین جهت خداوند متعال ، کفار را به خاطر تظاهر به عصبیت - آنهم عصبیتى که بازده خشم است - نکوهش کرده و مؤ منین را به خاطر آرامشى که پروردگار متعال به آنان مرحمت فرموده مورد ستایش قرار داده است .
از عکرمه (مولى ابن عباس ) در تفسیر ((سیدا و حصورا)) روایت شده است که ((سید)) عبارت از کسى است که خشم و غضب بر او چیره نگردد.
روایت کرده اند که شخصى به رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) عرض کرد: مرا به عملى راهنمائى و توصیه فرما، ضمن آنکه آن عمل ، مختصر است ، مفید و سودمند هم باشد، فرمود: خشمگین مشو. آن مرد دوباره همان درخواست را تکرار کرد، باز هم فرمود: خشمگین مشو(415) .
از معصوم (علیه السلام ) سؤ ال شد که چه عاملى مى تواند انسان را از خشم الهى دور سازد؟ فرمود: خشم روائى مکن (تا گرفتار غضب الهى نگردى ).
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) است که فرمود: ((اگر کسى از خشم و غضب خوددارى کند، خداوند متعال بر روى عیوب و زشتیهاى او پرده مى افکند(416) )).
ابودرداء مى گوید: به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) عرض کردم یا رسول الله مرا به عملى ارشاد کن که زیر سایه آن وارد بهشت گردم ، فرمود: خشم مگیر(417) )).
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خشم و غضب ، ایمان انسان را تباه مى سازد آنچنانکه ((صبر)) یعنى گیاه تلخ و تبرزد، عسل را فاسد مى کند و، شهد و شیرینى آنرا از میان برمى دارد(418) )).
و نیز فرمود: ((هیچ کسى دچار غضب نگردید مگر آنکه بر لبه پرتگاه دوزخ قرار گرفت (419) )).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: از پدرم شنیدم که مى گفت : مردى صحرانشین و بیابانگرد، حضور رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) رسید و عرض کرد: روزگار و زندگانى من در بیابان سپرى مى گردد، به من مطالبى جامع و سودمند تعلیم فرما. حضرت فرمود: من به تو دستور مى دهم که خشمگین نشوى . این مرد صحرانشین درخواست مذکور را سه بار تکرار کرد و همان پاسخ را دریافت نمود. سپس گفت : از این پس راجع به چیزى پرسش نخواهم کرد؛ چون رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مرابه چیزى جز خیر و خوبى ، امر نفرموده است (420) )).
از همان امام علیه السلام است که گفت : رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خشم روائى ، ایمان انسان را تباه مى کند همانطور که سرکه ، عسل را تباه مى سازد(421) )).

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   50 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله در مناظره و شرایط و آداب و آفات آن