فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟

اختصاصی از فی موو دانلود پایان نامه آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟


دانلود پایان نامه آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟

 

 

 

آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟

محمد سروش

«تأملى بر ماهیت کیفر ارتداد»

یکى از تحقیقاتى که در مرکز تحقیقات علمى دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى اخیراً پایان یافته است موضوع «آزادى عقیده» مى‏باشد. در دو فصل نخست این تحقیق، مبانى معرفتى آزادى عقیده، اصول آزادى عقیده در غرب، آزادى ایمان و آزادى عقل مورد بررسى قرار گرفته است. بررسى آزادى تغییر عقیده و ماهیت کیفر ارتداد، که پیش روى دارید سومین فصل این پژوهش مى‏باشد. کتاب دین و دولت در اندیشه اسلامى که تا کنون جوایزى را به خود اختصاص داده است، تحقیق دیگرى از نویسنده محترم است که براى مرکز تحقیقات علمى انجام گرفته و در سال 78 منتشر شده است.

کسانى که از آزادى عقیده از منظر دین دفاع مى‏کنند و بر مبناى اعتقادات اسلامى به توجیه و تحلیل آن مى‏پردازند، بلافاصله با این سؤال مواجه مى‏شوند که آیا در اسلام آزادى تغییر عقیده از اسلام به کفر پذیرفته شده است؟ و آنان که قصد بازگشت علنى از اسلام را داشته باشند با هیچ گونه محدودیت و مضیقه‏اى روبه‏رو نمى‏شوند و مرتدان از گزند عقوبت در امان مى‏مانند؟

آزادى عقیده، متضمّن چند آزادى است:

الف) آزادى براى نفى هر گونه عقیده؛

ب) آزادى براى قبول هر گونه عقیده؛

ج) آزادى براى تغییر هر عقیده به عقیده دیگر.

ایجاد محدودیت در هر یک از این موارد سه گانه، آزادى عقیده را با دشوارى مواجه مى‏سازد و چون در بخش سوم، ورود به اسلام مجاز، ولى خروج از آن ممنوع و تحت عنوان «ارتداد» قابل پیگرد و مجازات است، لذا چگونه مى‏توان گفت که در اسلام آزادى عقیده به شکل کامل مورد حمایت و تأیید قرار گرفته است؟

در اینجا باید به بررسى موضوع ارتداد و رابطه آن با آزادى عقیده بپردازیم. البته مسأله ارتداد در فقه اسلامى موضوعى کهن، و به ویژه در فقه شیعه، داراى بحثهاى متنوع و فراوانى است که به فروع و جزئیات آن نمى‏توان پرداخت. فقهاى گذشته در کتاب الطهاره، کتاب الارث، کتاب النکاح و کتاب الحدود، به شکل مبسوطى به این مسایل پرداخته‏اند. آنچه در این تحقیق، از اولویت و اهمیت بیشترى برخوردار است، بررسى مجازات مرتد از زاویه آزادى عقیده است، لذا از طرح مسایل دیگر ارتداد چشم‏پوشى مى‏شود.

در آغاز به دیدگاههاى متنوعى که در باره کیفر مرتد وجود دارد و تحلیلهاى گوناگونى که از حدّ مرتد ارائه شده است مى‏پردازیم و پس از نقد و بررسى، به ارائه نظریه‏اى که ترجیح داده مى‏شود، خواهیم پرداخت.

ارتداد از موضوعاتى است که در ادیان مختلف، به عنوان «جرم» شناخته شده است و برخى حقوقدانان بر این باورند که «در همه ادیان» جرم شمرده مى‏شود.(1)در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم براى آن کیفرى در قوانین پیش‏بینى کرده بودند، چنانکه فردوسى مى‏گوید:

که زردشت گوید به استا و زند

که هر کس که از کردگار بلند

به پیچد به یکسال پندش دهید

همان مایه سودمندش دهید

پس از سال اگر او نیاید به راه

کشیدش به خنجر به فرمان شاه

در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانى که دین را رها کنند سخن به میان آمده است.(2) با توجه به شواهدى که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را «ماده‏اى مشترک» در همه قوانین ادیان باید دانست.(3) از این‏رو کسانى که به یکى از ادیان اعتقاد داشته و بر باورهاى مذهبى پاى‏بند باشند، قهراً با این پرسش روبه‏رو خواهند بود که آیا ارتداد با آزادى عقیده سازگار است؟

نویسندگان و پژوهشگران مسلمان در باره کیفر مرتد رویکردهاى مختلفى دارند که در «انکار»، «تحلیل» و «تحدید» مى‏توان خلاصه کرد:

رویکرد انکار

فِرَق مختلف اسلامى، در باره کیفر مرتد اتفاق نظر دارند و هر چند در شرایط و موارد آن اختلافاتى بین آنها وجود دارد، ولى در اصل حکم و حتى مجازات قتل، تردیدى ندارند،(4) ولى در دهه‏هاى اخیر برخى نویسندگان مسلمان به مناقشه در این باره پرداخته و آن را مورد تردید یا انکار قرار داده‏اند. البته این تشکیکات را بدون تأثیر از جریان فرهنگى مغرب‏زمین و نگاه جدیدى که به آزادى عقیده و حقوق بشر وجود دارد نمى‏توان دانست.

برخى منکرین، اساساً مستندات فقهى کیفر مرتد را مخدوش معرفى کرده و این حکم را عارى از دلیل معتبر دانسته‏اند. دکتر احمد صبحى منصور - از نویسندگان سنّى‏مذهب - در این باره مى‏گوید:

«در باره حد مرتد فقط دو حدیث وجود دارد: یکى را اوزاعى بدون سند نقل کرده است. البته این حدیث به دلیل آنکه «بدون سند» است قابل اعتماد نیست، به علاوه که راوى آن اوزاعى، از وابستگان به دستگاه خلافت اموى و سپس عباسى است که با جعل این حدیث در صدد توجیه رفتار حکام ظالم در سرکوب مخالفان بوده است تا آنها را به عنوان مرتد، مهدور الدم قلمداد کند. روشن است که سخنان چنین فردى، بدون اعتبار است. ولى متأسفانه علماى بعد، به این حدیث وى، اعتماد کرده و به «سندسازى» براى آن پرداخته‏اند و در نتیجه مسلم پس از دو قرن آن را در صحیح خود وارد ساخته است.

حدیث دوم در باره قتل مرتد، از «عکرمه» نقل شده است و در صحیح بخارى دیده مى‏شود، ولى عکرمه نیز فردى منحرف و غیر قابل اعتماد است.»(5)

این نویسنده بر همین اساس، به طور کلى حد مرتد را منکر شده است و آن را حکمى عارى از دلیل دانسته است. برخى دیگر از نویسندگان جدید اهل سنت، با «خبر واحد» دانستن این گونه احادیث، به مناقشه اصولى پرداخته و خبر واحد را در زمینه احکام شدیدى مانند «دماء» معتبر ندانسته‏اند. دکتر صبحى صالح در این باره مى‏نویسد:

«من بدّل دینه فاقتلوه»، هرچند از نظر سند صحیح است، ولى در باره جان انسانها به خبر واحد نمى‏توان اکتفا کرد. مقصود آن است که حکم اعدام هیچ کس را به استناد روایتى که در حد تواتر نباشد، نمى‏توان صادر کرد، زیرا نصوص قرآنى و نبوى بر حفظ جان انسان تأکید دارد و تنها در صورتى که مسأله مورد اجماع مسلمین باشد، از این قاعده مى‏توان صرف نظر کرد، و در باره مرتد چنین اجماعى وجود ندارد که مرتد صرفاً به دلیل «تغییر عقیده» مستحق قتل باشد.»(6)

در جامعه ما نیز کسانى همین آهنگ را سر داده و از بیان فوق اقتباس و پیروى کرده و گفته‏اند که اگر مهمترین دلیل حجیّت خبر واحد، سیره عقلا باشد، وقتى که خبر واحد با حقوق انسان در تعارض قرار گیرد، به اقتضاى همان سیره عقلا از حجیّت مى‏افتد و لذا باید احتیاط کنیم و در پى ادله و قرائن محکم‏ترى باشیم. و بر این اساس قائل شده‏اند که هرچه تکلیفى سنگین‏تر و منافى‏تر با «حقوق مسلّمه» باشد، خبرى که از آن حکایت مى‏کند مشکوک‏تر و ضعیف‏تر تلقى مى‏شود و از حجیّت مى‏افتد، لذا مسأله «قتل مرتد»، «سنگسار کردن» و چیزهایى از این قبیل را نمى‏توان با ادله مربوط به حجیّت خبر واحد تحکیم کرد.(7)

اشکال سومى که منکران احکام مرتد، مطرح ساخته‏اند، «تعارض آن با قرآن» است.(8) این مبنا مورد توافق مسلمانان است که هیچ حدیث و روایتى چنانچه با قرآن به عنوان یک سند قطعى و دست اول، در تعارض باشد، اعتبار ندارد و لذا روایات را بر قرآن باید عرضه کرد و با آن باید سنجید. بر این اساس گفته‏اند احکام مرتد، با آیاتى از قرآن که آزادى عقیده را به رسمیت مى‏شناسد مانند «لا اکراه فى الدین»، در تضاد است، و لذا نمى‏توان بر آن اعتماد نمود.(9)

البته براى کسانى که با فقه اسلامى آشنا باشند و از منطق حقوقى آن اطلاع کافى داشته باشند، چنین ایرادات و اشکالاتى قابل اعتنا نیست. همچنان که در حوزه متخصصان فقه و حقوق، این گونه مناقشات بى‏سابقه بوده و حتى در حدّ یک قول شاذ و نادر هم مورد توجه قرار نمى‏گیرد، زیرا روایات مربوط به مرتد که در فقه مورد استناد قرار گرفته و اسناد آن مورد کاوش واقع شده است، به دو روایت خلاصه نمى‏شود. حتى در فقه اهل سنت که منابع روایى آن در مقایسه با شیعه، اندک است، مصادر دیگرى مورد توجه فقها قرار دارد،(10) و در فقه شیعه، مدارک چندان فراوان است که سخت‏گیرترین محدثان و فقیهان، و حتى کسانى که خبر واحد را معتبر نمى‏شمارند، در برابر آن تسلیم شده‏اند.(11)

البته اگر کسى «سنگسار زناکار» را منافى با «حقوق مسلّم» بشر بشمارد، و روایات را از اثبات آن عاجز تلقى کند، قهراً در باره مجازات مرتد هم جز این نمى‏توان انتظارى از وى داشت! توضیحات این نظریه‏پردازان نشان مى‏دهد که این گونه ایرادات هرچند در قالب یک مبناى نوین اصولى ارائه مى‏شود، ولى در حقیقت از دیدگاه خاص آنها از «حقوق بشر» تراوش مى‏کند و تازه معلوم نیست که اگر «خبر متواتر» باشد و در تعارض با «حقوق بشر» قرار گیرد چه راه حلى براى رفع تعارض وجود دارد؟ و آیا در آن صورت دست کشیدن از حقوق بشر جایز بوده و مى‏توان با نادیده گرفتن «حقوق مسلّمه» به سنگسار کردن در زناى محصنه و یا قتل در مورد لواط اقدام کرد؟ مگر نه این است که در تعارض «حقوق بشر» با «تکالیف دینى» حکم به «تقدم حقوق بشر» داده‏اند؟(12)

در این تحلیلها، آنچه که پذیرفتن حکم را دشوار و سنگین نموده است، پیش‏فرضهایى است که از فرهنگ جدید غرب اخذ شده و به عنوان اصول غیر قابل خدشه تلقى شده است، و البته با چنین رویکردى، همه احکام اجتماعى، سیاسى و اقتصادى اسلام، به دلیل آنکه «خبر متواتر» بر آن وجود ندارد، و یا اگر در قرآن آمده است به دلیل آنکه از نظر ایشان عموم و شمولش براى عصر و زمان ما قطعى نیست، قابل مناقشه بوده و مخدوش مى‏باشد.

در باره مخالفت احکام مرتد با «لا اکراه فى الدین» هم - اگر دلالت این آیه را بر آزادى عقیده بپذیریم - تازه نوبت به آن مى‏رسد که در صدد فحص از «مخصِّص» آن برآییم و چنانچه دلیلى بر تخصیص آن وجود داشته باشد، بر طبق مبناى مورد قبول علماى شیعه و سنى که «سنت معتبر»، عمومات قرآن را تخصیص مى‏زند، باید به تخصیص قرآن ملتزم شد، و «دلیل خاص» هرگز به عنوان مخالف و معارض قرآن تلقى نمى‏شود. از این‏رو ابن حزم مى‏گوید:

«احدى از امت اسلامى در عدم اخذ به ظاهر لا اکراه فى الدین، مخالفتى ندارد».(13)

قابل ذکر است که برخى از نویسندگان مسلمان به طور کلى در باب مرتد، «سنّت» را به عنوان یکى از منابع فقه و حقوق اسلامى نادیده گرفته و به بهانه آنکه در قرآن ارتداد به شکل محاربه با دولت اسلامى مطرح شده است، ولى از جنبه تغییر عقیده، کیفرى براى آن بیان نگردیده است، از پاسخ دادن به مسأله احکام ارتداد گریخته‏اند.(14) ولى آیا این شیوه از کسانى که سنّت رسول خدا را معتبر مى‏شمارند و عمل او را حجّت مى‏دانند پذیرفتنى است؟

رویکرد تحلیل

فقها در بحثهاى فقهى خود، در صدد یافتن «دلیل حکم»اند و پس از آن، در جستجوى «علت حکم» برنمى‏آیند مگر آنکه «علت» در دلیل بیان شده باشد که شعاع آن مورد بحث قرار مى‏گیرد. بر این اساس، فقیه مستند حکم شرعى را ارائه مى‏کند و رازگشایى از احکام و جستجوى از علل و مصالح آنها را در حیطه کار خود نمى‏بیند. به خصوص که قانون الهى هرچند بر مصالح واقعى بشر مبتنى است ولى در عین حال آگاهى انسانها به اسرار این احکام کامل نیست و لذا آنچه که «علت» نامیده مى‏شود، بیشتر جنبه «حکمت» داشته و در همین حد اعتبار دارد، مگر آنکه انسانهایى با غیب ارتباط داشته و بر علل احکام و رموز آن احاطه یابند. به قول حاجى سبزوارى:

فکل حکم جاءَ فیه مصلحة

و ان لدى الاوهام لیست واضحة

لکن عند الانفس الکلیّة

اسرارها الخفیّة جلیة(15)

محققان فن اصول، نشان داده‏اند که وقتى «فلسفه حکم» در متون دینى بیان مى‏شود، نباید آن را ضرورتاً «علت» تلقى کرده و حکم را دائر مدار آن دانست، بلکه چه بسا ممکن است این فلسفه در حدّ «حکمت تشریع» باشد.(16)

در باب ارتداد، پرسشها و ایرادات عصرى، «فلسفه حکم» را با حساسیت بیشترى مواجه ساخته است و فقها و حقوقدانان مسلمان را به عرصه چالش در باره علت ممانعت از روى آوردن یا بازگشت به کفر و فلسفه مجازات مرتد، وارد ساخته است. در این میان متفکران اسلامى که به موازین فقهى اسلام وفادار مانده‏اند و دغدغه‏هاى نسل امروز را نادیده نمى‏انگارند، سعى کرده‏اند با تبیین مفاسد ارتداد و آثار مخرب آن، عقوبت مرتد را توجیه عقلانى کنند. در این باره به سه گرایش مى‏توان اشاره کرد:

الف) گرایش سیاسى

در این گرایش، آثار ارتداد بر دولت اسلامى مورد توجه قرار مى‏گیرد. مثلاً عبدالقادر عودة، ارتداد را از زاویه تهدیدى که براى حکومت اسلامى دارد و آن را در معرض فروپاشى قرار مى‏دهد،(17) ارزیابى کرده است. وى مى‏گوید در همه نظامهاى سیاسى، اقدام براى «براندازى»جرم است، و چون در نظام سیاسى اسلام، عقیده دینى، پایه و اساس آن را تشکیل مى‏دهد، از این‏رو، «ارتداد» اقدام براى براندازى تلقى مى‏شود. در حقیقت، همه نظامهاى حقوقى - و از آن جمله اسلام - اتفاق نظر دارند که براندازى، اقدامى مجرمانه و قابل تعقیب و مجازات است، و آنچه بین اسلام و قوانین امروزى تفاوت مى‏کند، تحلیلشان از موضوع ارتداد است که از نظر فقه اسلامى، مصداق براندازى شمرده مى‏شود، زیرا مکتب، زیربناى نظام اسلامى است و براى پاسدارى از «کیان نظام»، به ناچار باید جلوى ارتداد را گرفت، ولى در نظامهاى سیاسى دیگر، چون دین نقشى در نظام اجتماعى ندارد و دولت صرفاً بر مبناى قوانین بشرى شکل مى‏گیرد، لذا تغییر عقیده دینى براندازى به حساب نیامده و منع قانونى ندارد. ولى به هر حال در آن نظامها هم نسبت به تفکرى که اساس نظم اجتماعى مقبول را مورد تهدید قرار مى‏ دهد، چنین حساسیتى وجود دارد و با آن برخورد مى‏شود.(18) نتیجه این تحلیل آن است که ارتداد صرفاً در «نظام اسلامى» جرم شمرده مى‏شود و از آن نظر که ارکان دولت اسلامى را سست مى‏کند قابل تعقیب است‏(19) و لذا نباید آن را از نوع رفتارى که به طور کلى «حقوق دیگران» را مورد مخاطره قرار مى‏دهد از قبیل «دزدى» به حساب آورد، زیرا این گونه اقدامات در هر جامعه‏اى، ممنوع بوده و قابل پیگرد مى‏باشد یعنى «نوع حکومت» بر «جرم» تأثیرى نمى‏گذارد.

ظاهراً استاد علامه شهید مطهرى نیز به همین نکته توجه داشته‏اند که در یادداشتهاى خود در پاسخ به اینکه «جایز القتل بودن مرتد فطرى چگونه با آزادى عقیده سازگار است؟» آورده‏اند:

«این، ظاهراً از شؤون حکومت اسلامى است، یعنى از آن جهت که اسلام یک حکومت است و اجتماع به نوبه خود مصالحى دارد. آنجا که حکومت اسلامى نیست، چنین حکمى هم نیست.»(20)

ب) گرایش اجتماعى

در این گرایش، ارتداد، به «تعدى به حقوق دیگران» تعبیر و تفسیر مى‏شود و از این زاویه، آثار زیانبار آن در «جامعه» مورد توجه قرار مى‏گیرد، زیرا ارتداد، محیط پاک عقیده و ایمان را آلوده مى‏سازد و از این نظر جامعه را در معرض تباهى قرار مى‏دهد. و با توجه به اینکه «ایمان» و عقیده، نقش بنیادین در رفتار و اخلاق انسانها دارد، از این‏رو مرتد نه تنها خود را به شقاوت مى‏افکند، بلکه با آشکار کردن انحراف خویش، دیگران را نیز در معرض سقوط فکرى و اخلاقى قرار مى‏دهد:

«آزادى انسانها نباید موجب تجاوز به حقوق دیگران شود و بر این اساس تجاهر به ارتداد و فسق و پرده‏درى و هتک مقدسات مردم و تضییع حقوق آنان و آلوده کردن محیط سالم جامعه به حکم عقل و شرع ممنوع است. شخص مسلمان سابقه‏دار در اسلام اگر علناً مرتد شود و مقدسات دینى را زیر سؤال ببرد همچون غده سرطانى خواهد بود که به تدریج به پیکر سالم جامعه سرایت مى‏کند و چه بسا از بعضى توطئه‏هاى سیاسى علیه اسلام و جامعه مسلمین حکایت مى‏کند و در حقیقت محارب با آنان است.»(21)

علامه سید محمدحسین فضل‏اللَّه هم با تأکید بر اینکه احکام مرتد، آزادى فکرى را دچار محدودیت نمى‏سازد و فضاى گفتگو در باره مسایل اعتقادى را ضیق نمى‏کند، به سراغ این فلسفه اجتماعى - سیاسى مى‏رود که حساسیت اسلام نسبت به ارتداد، از حساسیت اسلام نسبت به هویت جامعه اسلامى برمى‏خیزد. زیرا در چنین جامعه‏اى، «اظهار اسلام» به معنى «التزام» به نظمى خاص و پذیرش هویتى ویژه است. از این‏رو متقابلاً ارتداد:

«نوعى سرکشى و عصیان بر هویت عمومى جامعه به شمار مى‏آید که موجب اخلال در آرامش جامعه مى‏شود. و البته شورش بر جامعه، در دائره «خیانت بزرگ» قرار مى‏گیرد.»(22)

ج) گرایش فردى

در این گرایش، به ارتداد از زاویه یک «انحطاط فردى» و فساد شخصى نگریسته مى‏شود و مرتد کسى است که در اثر هواپرستى و دنیاطلبى، ایمان خویش را بر باد داده است. از این نظر ارتداد، محصول یک خطاى فکرى نیست تا به ترمیم عقلى نیازمند بوده و با رفع شبهه برطرف شود. مرتدى که در قرآن مورد خشم الهى قرار گرفته، کسى است که کفر را بر ایمان ترجیح داده تا در پناه آن، عیش دنیوى بیشترى کسب کرده و در این جهان به لذت بیشترى دست یابد. البته چنین انحرافى آثار نامطلوب اجتماعى نیز به دنبال دارد. آیتاللَّه خامنه‏اى که به این نظریه تمایل دارد، در توضیح و تقریر آن مى‏گوید:

«با توجه به آیات مربوط به ارتداد، شاید این گونه به نظر مى‏رسد که اسلام با این کار در صدد آن است که حصار ایمان اسلامى را حفظ کند. در حقیقت اسلام بعد از اینکه مردم ایمان آوردند، نظام اسلامى را مکلف کرده است که از ایمان مردم حفاظت و حراست کند. این وظیفه نظام و حکومت اسلامى است. به خصوص در آیه ارتداد: «من کفر بعد ایمانه اِلّا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان» که در باره عمار یاسر وارد شد، در آخر این آیه مى‏فرماید: «ذلک بأنهم استحبّوا الحیاة الدنیا على الآخرة».

علت خشم الهى بر مرتدین و کسانى که از دین خارج شده‏اند، این است که اینها زندگى و عشرت دنیوى و هواهاى نفسانى را بر خواست معنوى و قلبى و فطرت انسانى خود و بر آخرت ترجیح دادند. بنابراین، مسأله فقط عوض شدن یک اعتقاد نبوده است. مسأله این بوده که کسانى به خاطر جاذبه‏هاى مادى و تأمین هواهاى نفسانى حاضر شده‏اند به حیثیت نظام اسلامى لطمه بزنند و به آن پشت کرده، ایمان اسلامى را رها کنند. این مقوله دیگرى است و سختگیرى اسلام در رابطه با این مقوله‏است.»(23)

براى هر یک از سه گرایش فوق، مى‏توان شواهدى ارائه کرد و در عین حال این تفسیرها مانعةالجمع نبوده و کیفر مرتد را با توجه به همه این خسارتها و زیانها مى‏توان توجیه کرد.

در اینجا دو پرسش اساسى وجود دارد که متأسفانه هیچ یک از این متفکران به طرح آن و پاسخ بدان رغبتى نشان نداده‏اند: یکى آنکه این تفسیرها تا چه حد بر مبناى ادله متقن قابل ارائه‏اند و آیا با استفاده از ادله فقه‏پسند مى‏توان آنها را موجه نمود؟(24)

دیگر آنکه آیا این تفسیرها - حتى اگر از اعتبار و اتقان کافى برخوردار باشد - نمایانگر «حکمت» احکام مرتد است و به مصالح آن اشاره دارد و یا مى‏توان آنها را «علت حکم» دانسته و حکم مرتد را اثباتاً و نفیاً دائرمدار آنها قرار داد؟ در صورت اول چنین تفسیرهایى، براى عقلانى جلوه دادن حکم مفید است تا اذهان پژوهشگر از پذیرش آن استیحاش نداشته و بر اندیشه‏شان ثقیل نیاید. و در صورت دوم، احکام مرتد «انعطاف‏پذیر» شده و با تغییر مصالح اجتماعى و مقتضیات زمان که علل، در معرض زوال قرار مى‏گیرد، تغییر مى‏یابد. مبناى دوم هرچند در استنباط فقهى تأثیر مى‏گذارد و در فتواى فقهى نقش مستقیم دارد و برخى مرتدان را از شمول این احکام، خارج مى‏کند، ولى اثبات آن دشوار بوده و در حدّ «علت مستنبط» در عملیات استنباط، کارگشا نیست. به دلیل همین ابهام است که این گونه تحلیلها، از نقطه نظر فقهى، به نتیجه جدیدى نمى‏انجامد و از آن تأثیرى در فتاواى فقها، دیده نمى‏شود، زیرا روایات مطلق، همچنان معیار افتا و استنباط قرار دارد، و براى تقیید و تصرف در آنها، حجّتى در کار نیست.

رویکرد تقیید

برخى پژوهشگران فقهى سعى کرده‏اند که با صرف نظر از حکمتها و مصلحتهاى احکام مرتد، به تحلیل فقهى «موضوع ارتداد» پرداخته و با کشف «قیود» آن، نشان دهند که احکام مرتد، هیچ گونه ناسازگارى با آزادى عقیده ندارد، زیرا این مجازاتها به کسانى اختصاص دارد که در اثر نوعى «لجاجت و عناد» و با انگیزه حق‏ستیزى، از اسلام روى‏گردان شده باشند و گرنه صرف تغییر عقیده و یا شک در مسایل اعتقادى، کیفر دنیوى ندارد.

این رویکرد چون ارائه‏کننده «قیود شرعى ارتداد» است، براى مدلّل ساختن فقهى نظریه خویش تلاش دارد، از اهمیت بیشترى برخوردار است. مبناى این دیدگاه آن است که احکام مرتد، «مخصوص اهل جحود» است، یعنى کسانى که پس از «درک حقیقت» به «انکار» آن مى‏پردازند. این افراد که یافته‏هاى وجدانى و دریافتهاى یقینى خویش را مورد نفى قرار مى‏دهند، استحقاق مجازات دارند، ولى کسانى که صرفاً به دلیل شک و شبهه از دین برمى‏گردند (عدم علم) و یا بدون عناد داشتن، به فهم حقیقت نائل نمى‏شوند و لذا آن را نمى‏پذیرند (علم به عدم)، مشمول مجازات مرتدان نیستند.(25) چون اصل آزادى عقیده بر مبناى «لا اکراه فى الدین»، به «تبیّن رشد از غىّ»، تعلیل شده است، از این‏رو کسانى که پس از تبیّن رشد، از قبول آن روى گردانند، از آزادى محروم‏اند:

«در موضوع احکام مرتد، «قید جحود» اخذ شده است و جحود وقتى است که با وجود روشن شدن حق از باطل، حق انکار مى‏شود. در حقیقت همان تبیّن «رشد» از «غى» که در کریمه «لا اکراه فى الدین» آمده است، به طور هماهنگ و منسجمى در موضوع احکام مرتد مورد توجه قرار گرفته است. مرتد، مجازاتِ جحود و انکار عالمانه خود از حقیقت را مى‏بیند.»(26)

این ادعا که در موضوع احکام مرتد، قید جحود، اخذ شده است و این احکام به منکرانى که پس از شناخت حق، حاضر به قبول آن نیستند، اختصاص دارد، مسأله مهمى است که مستندات آن را باید مورد بررسى قرار داد. قابل توجه است که در میان انبوه روایات مرتد، دو روایت وجود دارد که در آن از تعبیر «جحد» استفاده شده است.(27) همچنین در روایت دیگرى، فقط در صورت «جحد»، حکم به «کفر» گردیده است، یعنى هیچ فردى تا به مرحله شناخت حق نرسد و سپس حق را انکار نکند، «کافر» نیست.(28) و لذا کسى که در حقانیت توحید و رسالت پیامبر «شک» دارد، و نیز بر اساس اعتقاد واقعى خود، آن را «انکار» مى‏کند، «کافر» شمرده نمى‏شود.

ولى تأمل در این نظریه، ما را به اشکالات متعددى مى‏رساند، اشکالاتى که بنیان آن را مخدوش مى‏سازد، زیرا تفسیر «جحد» به «انکار پس از علم» هرچند در برخى کتابهاى لغت مانند صحاح جوهرى و قاموس فیروزآبادى آمده است و برخى فقها هم، آن را مورد قبول و تأیید قرار داده‏اند،(29) ولى مورد «توافق لغت‏شناسان» نیست و جماعتى از اعیان ایشان، جحد را به «مطلق انکار» معنى کرده‏اند. مثلاً در تاج العروس، «انکار همراه علم» به عنوان «سخن جوهرى» نقل شده است، و سپس نظر استاد خویش را که بر خلاف آن است، آورده است.(30) در لسان العرب نیز جحود را به «نقل جوهرى»، انکار همراه علم، تفسیر مى‏کند، ولى خود مؤلف، جحد را «نقیض اقرار» مى‏داند و «قید علم» را در آن مأخوذ نمى‏بیند.(31) سررشته‏دار علم لغت، خلیل بن‏احمد هم، جحد را «ضد اقرار» - نپذیرفتن - دانسته است.(32)

با این حساب، «اختصاص جحد» به انکار «پس از علم» از نظر لغت، روشن نیست و به گفته برخى از آنها، با توجه به مخالفت برخى دیگر، نمى‏توان اطمینان کرد.

گذشته از این، «استعمال جحد» در «انکار» - هرچند بدون علم - چندان متعارف و فراوان است که نه مى‏توان چنین استعمالاتى را مجازى تلقى کرد، و نه در آنها راه توجیه و تأویلى وجود دارد. مثلاً امام صادق(ع)، کافر شدن مردم را به دلیل آن دانسته‏اند که پس از «جهل»، «جحد» مى‏ورزند، یعنى «انکار» مى‏کنند:

«لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا لم یکفروا.»(33)

در این روایت «جحد» در مورد «انکار توأم با جهل» استعمال شده است. در برخى روایات دیگر نیز «جحد» به معناى «عام» - انکار - به کار رفته است که گاه «با علم» و گاه «با جهل» همراه است.(34)

به علاوه از روایات استفاده مى‏شود که هر کس توحید و رسالت پیامبر را «انکار» کند کافر است. هرچند منشأ آن «شک و تردید» باشد.

تعداد صفحه :73

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد؟

آیا بازاریابی می تواند با اخلاق هم گام شود؟

اختصاصی از فی موو آیا بازاریابی می تواند با اخلاق هم گام شود؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هنگامی که مردم درباره اخلاق بازاریابی صحبت می کنند عموما" به اصول ،ارزش ها وایده آنهایی اشاره میکنند که انتظار دارند بازاریابان و موسسات بازاریابی به آن ها وفادار باشند . میتوان گفت این هنجارها هسته یک نظام بازاریابی را تشکیل میدهند . در واقع اخلاق بازاریابی یک اخلاق ناهنجاری است . اما از آنجا که این اخلاق هنجاری بحثهای تجربی و تحلیلی نیز به همراه دارند ، بنابراین بهتراست عنوان اخلاق بازاریابی را به طور گسترده تر به کارببریم تا در برگیرنده هر سه بعد توصیفی ، هنجاری وتحلیلی اخلاق باشد .


دانلود با لینک مستقیم


آیا بازاریابی می تواند با اخلاق هم گام شود؟

آیا رفتار مصرف کننده تنها در برگیرند خرید است؟

اختصاصی از فی موو آیا رفتار مصرف کننده تنها در برگیرند خرید است؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رفتار مصرف کننده تنها خرید را شامل نمی شود.اگر چه حالت خرید برای بازاریابان بسیار مهم است،اما رفتار مصرف کننده تنها خرید را شامل نمی شود. بلکه رفتار مصرف کننده شامل سه فعالیت اکتساب ،مصرف  و خلاص شدن  است.اکتساب به روندی اطلاق می شود که شخص طی آن یک پیشنهاد را به دست می آورد. خرید تنها یکی از راههای اکتساب و به دست آوردن کالاست.


دانلود با لینک مستقیم


آیا رفتار مصرف کننده تنها در برگیرند خرید است؟

تحقیق آماده : ذوالقرنین کیست ؟ آیا همان کورش کبیر نیست ؟ با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی

اختصاصی از فی موو تحقیق آماده : ذوالقرنین کیست ؟ آیا همان کورش کبیر نیست ؟ با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده : ذوالقرنین کیست ؟ آیا همان کورش کبیر نیست ؟ با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی


تحقیق آماده : ذوالقرنین کیست ؟ آیا همان کورش کبیر نیست ؟ با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی

تحقیق آماده

ذوالقرنین کیست ؟

آیا همان کورش کبیر نیست ؟

با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی

 

 

 

تعداد صفحات : 8 صفحه

فرمت فایل : ورد 2003 قابل اجرا در ورژن های بالاتر و قابل ویرایش

دلایل انطباق ذوالقرنین با کورش

فهرست تحقیق :

مقدمه 
قوم یأجوج و مأجوج 
ذوالقرنین 
دلایل انطباق ذوالقرنین با کورش 
ارتباط کورش و دوشاخ 
آیا کورش پیامبر بود؟ 
منابع 

آیا کورش پیامبر بود؟ 

بررسی احادیثی که به کورش کبیر اشاره دارند

منابع تحقیق :

1. کهف، 93- 97، ترجمه، مکارم شیرازی، ناصر.
2. انبیاء، 96-97.
3. حسینی طهرانی سید مخمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص 85، سایت موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامی.
4. طباطبائی،سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 13، ص 542، دفتر انتشارات اسلامی، 1374.
5. حسینی طهرانی، سید مخمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص86.
6. حسینی طهرانی، سید مخمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص87.
7. ر.ک به: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‏12، ص: 366، انتشارات اسلامیه،1398 ق
8. مجلسی ، بحار الانوار ، ج 12 ، ص179، الوفاء ، 1404 ه.ق
9. طباطبائی،سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 13، ص 542.
10. کهف، 84.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج12، ص 544، دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه خورشید،چاپ چهارم،1363. (آیات 86 و 90و 93).
12. تفسیر نمونه، ج12، ص 544. (آیات88و 95و 98)
13. تفسیر نمونه، ج12، ص 544. (آیه 98).
14. تفسیر نمونه، ج12، ص 545. (آیات 94 تا 96).
15. تفسیر نمونه، ج12، ص 545.
16. تفسیر نمونه، ج12، ص 542.
17. تفسیر نمونه، ج12، ص 543.
18. تفسیر نمونه، ج12، ص542.
19. تفسیر نمونه، ج12، ص 543.
20. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، با ترجمه: موسوی همدانی،محمد باقر، ج 13، تفسیر سوره کهف، ذیل بحث روایی در مورد آیات مربوطه، مرکز نشر فرهنگی رجا.
21. . تفسیر نمونه، ج12، ص 543؛ تفسیر المیزان، ج 13، تفسیر سوره کهف، ذیل بحث روایی در مورد آیات مربوطه.
22. . سایت تبیان، کتابخانه، بخش تفسیر قرآن کریم، بحث « ذوالقرنین در قرآن کریم و عهد عتیق ».
23. تفسیر المیزان،ج13، تفسیر سوره کهف، ذیل بحث روایی در مورد آیات مربوطه؛ تفسیر نمونه، ج12، ص549.
24. تفسیر نمونه، ج12، ص546 و 547؛ تورات کتاب دانیال، فصل هشتم؛ کتاب أشعیا، فصل 46، شماره11؛ کتاب إرمیا،کتاب عزرا، کتاب دوم تواریخ ایّام، کتاب نحمیا.
25. ابوالکلام آزاد، کورش کبیر(ذوالقرنین)، ترجمه: دکتر باستانی پاریزی، ص 192؛ مجله بشارت، فروردین و اردیبهشت سال 1384، شماره 46؛ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف (دانستنیهای اسلامی)، حرف «ذ».
26. تفسیر نمونه، ج12، ص547.
27. تفسیر نمونه، ج12، ص547و548.
28. تفسیر نمونه، ج12، ص548.
29. تفسیر المیزان، ج 13، تفسیر سوره کهف، ذیل بحث روایی در مورد آیات مربوطه.
30. سیوطی، تفسیر در المنثور، ج 4، ص 265 و ابن کثیر، بدایه و نهایه، ج 2، ص 103.
31. تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 294 و 295.

منابع تحقیق از معتبر ترین کتب می باشد

منابع دارای ارجاع به شماره صفحه در منبع می باشد .

 

فونت های مورد نیاز : b titr و b trafic

فرمت فایل : word 2003

رمز فایل : docfarsi.com


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده : ذوالقرنین کیست ؟ آیا همان کورش کبیر نیست ؟ با فرمت ورد آماده چاپ و صحافی

دانلود پروژه آمار آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟

اختصاصی از فی موو دانلود پروژه آمار آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه آمار آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟


دانلود پروژه آمار  آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟

دانلود پروژه آمار  آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟ با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25


این پروژه آمار به صورت کامل و دقیق طراحی شده و کلیه جداول و نمودار های لازم را جهت ارائه دارد و قادر به کسب نمره کامل می باشد. قیمت این محصول نسبت به نمونه های مشابه سراسر اینترنت بسیار مناسب تر می باشد و بر خلاف بسیاری از نمونه ها که فقط عنوان پروژه را کپی می کنند نمونه کاملی است.


پیشگفتار:
 آمار چیست؟
بیشتر مردم با کلمه آمار،به مفهومی که برای ثبت و نمایش اطلاعات عددی به کار می رود، آشنا هستند: تعداد بیکاران،قیمت روزانه بعضی از سهام در بازار بورس، تعداد افراد تلف شده در اثر
شیوع یک بیماری، مثالهایی از این مفهوم اند.ولی این مفهوم منطبق با موضوع اصلی مورد بحث آمار نیست.آمار،عمدتا"با وضعیتهایی سروکار دارد که در آنها وقوع یک پیشامد به طور حتمی قابل پیش بینی نیست.استتنتاجهای آماری غالبا"غیرحتمی اند، زیرامبتنی بر اطلاعات ناکامی هستند:تخمین نرخ جاری بیکاری در یک ناحیه بر مبنای مطالعه روزی چند هزار نفر از مردم، یا بررسی یک طرح جدید ترافیک برمبنای نظرخواهی از تعدادی از افراد یک منطقه،مثالهایی ازاین موضوع اند.موارد دیگری ازعدم حتمیت وقتی پیش می آید که مشاهدات مکرر برروی یک پدیده،نتایج متفاوتی به دست دهند،حتی اگر سعی کنیم عوامل مؤثر بر پدیده ای را که قرار است مشاهده شود کنترل کنیم.مثلا"،همه درختان کاج یکساله دارای بلندی یکسان نیستند،حتی اگر از یک نوع نهال باشند و تحت شرایط یکسان نور، هواوخاک قرارگیرند.آمار به عنوان یک موضوع علمی،امروزه شامل مفاهیم و روشهایی است که در تمام پژوهشهایی که مستلزم جمع آوری داده ها به وسیله یک فرایند آزمایش و مشاهده و انجام استنباط و نتیجه گیری بوسیله تجزیه و تحلیل این داده ها هستند،اهمیت بسیار دارند.
تعریف آمار:
آمار،مجموعه ای ازمفاهیم وروشهاست که درهرزمینه پژوهش،برای گردآوری وتعبیر اطلاعات مربوط به آن وانجام نتیجه گیریها، درشرایطی که عدم حتمیت و تغییر وجود دارد،به کارمی رود.معادل کلمه آمار در زبان انگلیسی «statistics» است که از لحاظ تاریخی، از کلمه لاتین « status» مشتق شده و یکی از معانی کلمه اخیر،« state» (دولت ) است.
نقش آمار در زندگی روزمره:
پی بردن به واقعیات امور ازطریق گردآوری و تعبیر داده ها،منحصر به پژوهشگران حرفه ای نیست.این امردرزندگی روزمره همه مردم که می کوشند،آگاهانه یا ناآگاهانه،مسائلی را درباره جامعه،شرایط زندگی،محیط زندگی خودوکل دنیا درک کنند،معمول است.برای کسب اطلاع ازوضع بیکاری،آلودگی ناشی ازضایعات صنعتی،اثر یک مسکن دررفع بیماری وسایرمسائل موردعلاقه  درزندگی روزمره؛اطلاعات وارقام راجمع آوری و آنها راتفسیر می نماییم یا کوشش می کنیم که تفسیرهای دیگران رابفهمیم. بنابراین،هرروز از طریق تجزیه و تحلیل ضمنی اطلاعات مبتنی بر واقعیات، عمل کسب آگاهی انجام می گیرد.
منابع اطلاعات مبتنی بر واقعیات می توانند تجربیات فردی،اخبار روز در رسانه های گروهی،گزارشهای دولتی،مقالات مجلات تخصصی،پیش بینیهای هواشناسی،گزارشهای مربوط به بازار،شاخصهای هزینه زندگی ونتایج حاصل ازافکار عمومی باشند. روشهای آماری به طور گسترده ای درتهیه این گونه گزارشها به کار می روند.گزارشهای متکی براستدلال آماری وتفسیردقیق نتایج،واقعا" روشنگرند؛ولی غالبا"استفاده غلط از روشهای آماری،که ممکن است عمدی یا ناشی ازسهل انگاری باشد،منجر  به نتیجه گیری غلط وتحریف واقعیت می شود.برای عامه مردم،که خوانندگان اصلی این گزارشها هستند،لازم است که تصوری از استدلال آماری در ذهن داشته باشند تا بتوانند داده ها را به طور صحیح تعبیر کنند و نتایج حاصل را ارزیابی نمایند.استدلال آماری ملاکهایی به دست می دهد که با استفاده ازآنها می توان معلوم کرد که آیا داده ها،واقعا"نتایج را تأیید می کنند یاخیر. البته درهر زمینه ای از تحقیق، اعتبار نتایج بستگی زیادی نیز به نوع استفاده از روشهای آماری در مرحله جمع آوری داده ها دارد.امروزه روشهای آماری درحکومتهای دموکراسی جدیدنقش مهمی دارند.مثلا"،اگر نمایندگان انتخابی مردم بتوانندتمایلات موکلانشان را با استفاده از روشهای نمونه گیری مناسب به طور سریع معلوم کنند، بهتر می توانند سیاست عمومی کشور را در جهت رعایت خواسته های مردم تنظیم کنند.
  ارتباط متقابل آمار و سایر رشته ها:
وظیفه اولیه آمار،که صرفا" عبارت است از جمع آوری و نمایش داده ها بود،کاملا"تغییر کرده است و نقش جدید آن،فراهم آوردن ابزارهایی تحلیلی است که با استفاده از آنها بتوان داده ها را به طور مؤثر جمع آوری کرد و از آنها معانی لازم را بیرون کشیده و تفسیر نمود.با استفاده از مفاهیم و روشهای آماری می توان از روی نمونه،نتیجه گیریهای معتبری در مورد جامعه به عمل آورد.علم آمار در تمام آن دسته از فعالیتهای بشری که در آنها،اثبات ادعاها و طبقه بندی اطلاعات مبتنی بر شواهد تجربی است،حضور دارد.
کاربرد روشهای آماری در قلمروهای گوناگونی از علوم انسانی،علوم و مهندسی،رشته های علمی جدیدی پدید آورده است که در ارتباط متقابل با آمارهستند،نظیر آمارزیستی،روانسنجی،آمار مهندسی،آماربازرگانی، اقتصادسنجی وجمعیت شناسی.بعلاوه علم آمار در رشته های بسیار دیگری که هنوز از ترکیب آنها با آمار شاخه هایی با اسامی خاص پدید نیامده،از قبیل علوم سیاسی،هواشناسی و محیط شناسی،نقش عمده ای ایفا می کند.
مفاهیم اساسی و هسته اصلی روشهای آماری،در تمام قلمروهای گوناگون کاربرد آمار،تقریبا"یکی است:تفاوتی که وجود دارد آن است که در هر قلمروی، ممکن است تعدادی از روشها نسبت به روشهای دیگر مفید تر باشند و مورد تأکید بیشتری قرار گیرند.
عمل آماری
شامل برنامه‌ریزی و جمع‌بندی و تفسیر مشاهدات غیر قطعی است به‌شکلی که[1] :
اعداد نمایندهٔ واقعی مشاهدات بوده، غیر واقعی یا غلط نباشند.
به‌نحو مفیدی تهیه و تنظیم شوند.
به‌نحو صحیح تحلیل شوند.
قابل نتیجه‌گیری صحیح باشند.
موضوع آمار در چند فصل اخیر به قدری در ایران مد شده است که از این جهت می توان آن را در ردیف قمر مصنوعی قرار داد. با این تفاوت بزرگ که همه کس معنی قمر مصنوعی را می داند, ولی کمتر کسی است که حقیقتاً بداند که آما ر, مخصوصاً علمی که به این نام خوانده می شود, چه اصول و معنایی دارد.
زنده یاد دکتر عباسعلی خواجه نوری, پدر آمار ایران
بیشتر مردم با کلمه آمار, به مفهومی که برای ثبت و نمایش اطلاعات عددی به کار می رود, آشنا هستند: تعداد بیکاران, قیمت روزانه سهام در بازار بورس, کارمزد حمل کالا در 15 سال گذشته, جمعیت نواحی جنوب تهران, مثالهایی از این مفاهیم هستند. ولی این مفهوم منطبق با موضوع اصلی آمار نیست. آمار, عمدتاً با وضعیت هایی سر و کار دارد که در آنها وقوع یک پیشامد به طور حتمی قابل پیش بینی نیست.
استنتاجهای آماری غالباً غیر حتمی اند. تخمین نرخ جدید بیکاری بر مبنای مطالعه چند هزار نفر از مردان یا بررسی طرح جدید ترافیک تهران بر اساس نظر سنجی مثالهایی از این موضوع اند.
آمار مجموعه ای از مفاهیم و روش هاست که در هر زمینه پژوهش, برای گردآوری و تعبیر اطلاعات مربوط به آن و انجام نتیجه گیری ها, در شرایطی که عدم حتمیت د ر آن وجود دارد, به کار می رود.
نظریه و روش های جدید آماری, از حد ساختن جداول اعداد و نمودارها بسیار فراتر رفته است. آمار به عنوان یک موضوع علمی, امروزه شامل مفاهیم و روش هایی است که در تمام پژوهش های که مستلزم جمع آوری داده به وسیله یک فرایند آزمایش و مشاهده و انجام استنباط ونتیجه گیری بوسیله تجزیه و تحلیل داده ها هستند, اهمیت بسیار دارند. نمایش های عددی به صورت جنبه ای فرعی از آمار در آمده اند.
پرورش گیاهان, تشخیص بیماری ها, برنامه های تربیتی و آموزشی, تعلیمات اجتماعی- اقتصادی مثال هایی هستند که علم آمار می تواند مفید باشد.
 هدف ها ی  اصلی آمار عبارتند از:
الف) انجام استنباط درباره جامعه از طریق تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در داده های نمونه ای.
 ب) سنجش میزان عدم حتمیتی که در این استنباط ها وجود دارد. علمی که برای رسیدن به هدف های فوق اهمیت دارد, عبارتست از طرح ریزی فرایند و دامنه نمونه گیری به طور یکه مشاهدات مبنایی برای استخراج استنباط های معتبر تشکیل دهند.
 دلایل برگزاری دورهکلاس های کاربردی آمار در موسسه ایران زمین:
قرن بیستم شاهد افزایش روز افزون کاربرد استدلال آماری در تمامی رشته های علوم و حتی در علوم انسانی بوده است. در نتیجه, امروزه آشنایی دانشجویان با اصول و تکنیک های پایه ای تحلیلی آماری در اکثر دوره های علمی و حرفه ای اهمیت خاص دارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه آمار آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟