فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حسادت ازدیدگاه اسلام

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد حسادت ازدیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حسادت ازدیدگاه اسلام


تحقیق در مورد حسادت ازدیدگاه اسلام

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

چکیده:

زمینه‏هاى رشد حسادت

الف - شرایط خانواده و تفاوت‏هاى فردى

ب - برخوردهاى تبعیض‏آمیز

آثار حسادت

ج - احساس محرومیت

آثار جسمى و روانى حسادت

راه‏هاى جلوگیرى از رشد حسادت

۱- درمان حسادت در کودکى

۲- درمان حسادت در بزرگ‏سالى

نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحى سالم داشته باشیم.بى‏تردید، زندگى پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنیت‏هاى نادرست، این وضعیت مطلوب را برهم مى‏زند.یکى از ذهنیت‏هاى نامطلوب، «حسادت‏» است که باید علل و زمینه‏هاى رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهم‏تر، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمى و روانى که در ما ایجاد مى‏کند، با به کارگیرى شیوه‏هاى اخلاقى و علمى، از بروز آن در خردسالى جلوگیرى کرده، در صورت شکل‏گیرى، با خشکاندن ریشه‏هاى آن در بزرگ‏سالى، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.

مقدمه

«حسادت‏» (۱) واکنشى هیجانى است که از قریب دو سالگى آغاز مى‏شود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگ‏سالى ادامه یابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورت‏هاى متفاوتى جلوه‏گر شود.حسادت‏درکودک، پاسخى طبیعى‏است‏به محرک‏هاوهنگامى ایجاد مى‏شود که به اعتقاد وى، عاطفه یا محبتى را از دست داده باشد.در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود احساس مى‏کند که دیگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت‏به وى به خطر انداخته است و یا مقامى را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگرى احراز کرده است.بنابراین، موقعیتى که حسادت را برمى‏انگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعى است. (۲)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حسادت ازدیدگاه اسلام

تحقیق در مورد تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام


تحقیق در مورد تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه48

فهرست مطالب

 

 

مقدمه

 

 

 

تربیت از دیدگاه اسلام

 

 

 

تربیت وچالش های عصر حاضر

 

 

 

چالش های عصر حاضردر قلمرو تربیت دینی

 

 

 

تربیت وجایگاه اصول درنظریه های تربیتی

 

منابع

 

مقدمه

 

امروزه ما وارث جهانی پر از ناکامیها، شکستها، بیمناگی ها و سرخوردگیها هستیم، کنار نهادن عقل و خرد و پیروی از امیال درونی، غرایز حیوانی و خودخواهی ها، انسان هایی بی رحم، بی منطق و تخریب گر ساخته است. وجود اینهمه بی عدالتی، سرگشتگی، جنگ و بسیاری از رفتارهای غیرعقلانی، مو ید این امر است که بشر امروزی قبل از هر چیز به تربیت کردن نیاز دارد. اکنون فن آوری های علمی روزافزون گشته است و می رویم تا خود محصور محصولات خود باشیم. در کنار این پیشرفتهای دور از انتظار جای چیزی خالی است. چیزی که به علم جهت می دهد و آن چیزی جز اخلاقیات نیست. نبود تربیت صحیح و اخلاقیات موجب شده است که امروزه ما بیش از پیش مستعد آن باشیم که به همنوعان خود آسیب برسانیم. مایر  معتقد است که برای حل مشکلات موجود جهانی سه راه حل وجود دارد; جنگ، انقلاب و تربیت. به اعتقاد وی جنگ کابوس تصویر ناپذیر است و انقلاب روش بیمناکانه ولی تربیت است که به آرامی انسان را رو به تکامل می برد و او را متوجه امکانات خلاقانه خود می کند. تربیت است که به انسان جهت می دهد و او را هدفمند می سازد و تربیت تنها داروی درد بشریت است. تعریف تربیت تربیت به طور سنتی به صورت ایجاد عادت از طریق بکارگیری شیوه های تنبیه و پاداش تعریف شده است. نگاه سنتی تربیت ناظر بر فرایندی بوده است که طی آن حداقل دو نفر، یکی به عنوان معلم یا مربی و دیگری به عنوان متربی به صورت بالا - پایین با یکدیگر ارتباط دارند. در اینجا مربی دارای ویژگیها، مهارتها و توانمندیهایی است که می خواهد آن را به متربی انتقال دهد. این که این انتقال بالا به پایین است بدین معناست که صرفا یک جریان یکسویه و یک طرفه که در آن معلومات مربی به متربی جریان پیدا می کند، بین آن دو برقرار است. این انتقال

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

دانلودمقاله بررسی ابیات مثنوی ازدیدگاه صاحب نظران

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله بررسی ابیات مثنوی ازدیدگاه صاحب نظران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی‌ها حکایت می کند
می‌خواهیم سخن درباره انسانی بگوییم که چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و باید گفت که از جرگه انسانهای عادی خارج است. انسان والایی که حکایت های دقیق عرفانی را آن‌چنان زیبا در ذائقه ما می ریزد که شهد آن روح ما را تازه می سازد. حکایت‌هایی که با داستانی به ظاهر ساده شروع می‌شود و مفاهیم بلند و عمیق عرفانی از آن نتیجه می شود انسانی که برای فهمیدن سخنان او باید اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس کرد ولی افسوس که ما خاکیان در بند این دنیای مجازی لطف سخنان او را در نمی یابیم و از دریای لطف معانی او که به کنایه ابراز می شود بی نصیبیم. اگر گاهی درک مفاهیم برای ما ثقیل می شود به خاطر آن است که جر جرار سخن مولانا را به عالمی فراتر از این عالم می کشاند.
دیگر در این قسمت مولانا سخن نمی گوید بلکه بارقه‌ای از لطف الهی‌است که بر زبان مولانا جاری می شود مولانا بعد از مدتی که دراین دریای لطف الهی غوطه‌ور است بار دیگر به خود می آید و مطلب را به صورتی زیبا ادامه می دهد.
در این جا باید بگوییم خداوند به همه انسان‌ها چشم لطف دارد و به اولیای خود نظری دیگر؛ به این معنا که با جرقه‌ای شمع وجود آنها را شعله ور می سازد طوری که خود می سوزند و دنیایی را روشن می کنند.
چون به سرچشمه این تحولات روحی نظری اندازیم این مطلب را بهتر درک می‌کنیم ما در این جا به صحت و سقم حکایتهایی که برای عارفان نقل شده است کاری نداریم. بلکه مفهوم آن مورد نظر است همچنان که خود مولانا گفته است.
ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندروی به سان دانه است
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گرگشت نقل
«مولوی»
نمونه‌هایی برای تفهیم مطلب ذکر می کنیم.
الف:برای تغییر حال سنایی باید برخوردی با فردی به نام «لای خوار »وجود داشته باشد تا شوری بر روح بی قرار سنایی زده شود.
ب:برای دگرگونی روح ناصر خسرو بایستی او خوابی ببیند تا از خواب دوشین چهل ساله بیدار شود.
ج: برای تغییر وضع عطار باید درویشی باشد تا جلو او بمیرد و او تحول یابد.
د: در تغییر وضع مولانا درویش ژولیده چرکین قبایی، شمس، باید که با مولانا برخوردی سؤال گونه داشته باشد تا مولانای متعبد را متحول سازد؛ مولانایی که آتشی به وجود انسان‌های خاکی می اندازد طوری که دوست و دشمن او را بستایند و هنگام مرگ او شهری گریه کند و دنیایی در ماتم او بسوزد.
مولانا در پاسخ درخواست حسام الدین چلبی از گوشة دستارش 18 بیت آغازین مثنوی را بیرون می کشد. ابیاتی که از جدایی انسان از آن منبع لایزال الهی صحبت می کند.
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند.
وقتی که به داوری درمورد این ابیات می نشینیم
می بینیم چه زیبا مولانا دنیای خیالی ما را تصویر کرده است. دنیای که ما روح انسانی را در آن حبس کرده و فقط به لذات ظاهری آن توجه می کنیم ولی دریغا که درک این مفاهیم برای ما خاکیان که بسته ظواهر این دنیاییم غیر ممکن است خود مولانا هم که باطن انسان‌ها را می شناسد و می داند که ما نوشنده این مطالب نیستیم چنین می‌فرماید:
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
«مولوی»
سخن درباره مولانا زیاد است و باید گفت هر بیتی از ابیات او دریایی است که هر که به این دریا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براین ادعای من شرح‌های مختلفی است که در مورد مثنوی نوشته شده است.
از آن جایی که جایی ندیدم که به مقایسه ابیات از دیدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم که هر چند ناقص به این امر مهم بپردازم هر چند که قبول دارم در این مورد ناتوانم.
برای نمونه ابیات 3100-2900 دفتر سوم را برگزیدم که به این صورت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بیتی از مثنوی با تصحیح نیکلسون آورده‌ام سپس به دیدگاه‌های صاحب نظرانی چون زمانی – استعلامی – جعفری و شهیدی پرداخته‌ام. در مورد هر بیتی نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پایان نتیجه گیری از دیدگاه‌ها بیان شده است.
همین جا باید گفت (زمانی) در مورد معنای کلمه تمام معانی آن را آورده است و این ما هستیم که معنی صحیح را باید برگزینیم (جعفری) به مسائل حاشیه‌ای پرداخته است و (شهیدی) نیز تنها به معنای ظاهری کلمه توجه نموده است.
بنابراین باید نظر (استعلامی) را صحیح تر و دقیق تر قبول کنیم.
در پایان باید گفت کاری که انجام شده هر چند کاری ناقص به نظر می رسد ولی امیدواریم که روزنه‌ای برای ورود به اندیشه های مولانا باز شده باشد که نکات مورد نظر مولانا از آن گرفته شود و این کار الگویی برای آیندگان باشد.

زندگی نامه مولانا
نوشتن سرگذشت مردی چون مولانا جلال الدین، کار آسانی نیست مردی که مریدان و دوست‌دارانش به او یک سیمای فوق انسانی می دهند.
مولانا روز ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری مطابق با سی ام سپتامبر 1207 میلادی در بلخ به دنیا آمد.
پدرش واعظ سرشناس شهر بهاء الدین محمد معروف به بهاء ولد بود. در منابعی که پس از مولانا نوشته شده بهاء ولد را فقیه بزرگ، صاحب فتوی، از مشایخ فرقة کبروی (پیروان شیخ نجم الدین کبری) و دارای لقب سلطان العلماء می بینم.
از خود بهاء ولد نقل شده که لقب سلطان العلما را پیامبر در خواب به او عطا کرده‌است.
(زرین‌کوب : سرنی – 71)
آفریننده مثنوی مردی است به نام محمد با لقب جلال الدین ؛ دوست داران و یاران او، از او به لفظ مولانا یاد کرده‌اند، و افلاکی در مناقب العارفین از قاضی نجم الدین طشتی نقل می کند که پیش از مولانا، نام مثنوی و لقب مولانا به صورت عام به کار می رفته اما چون به حضرت مولانا ، منصوب شد، خاص گشت ، چون نام مثنوی گویند، مثنوی مولانا و چون نام مولانا گویند، حضرت او مفهوم می شود.
( افلاکی مناقب العارفین . ص 597)
به دلیل شخصیت ممتاز، مولانا را خداوندگار نیز خطاب می کردند و افلاکی می‌گوید که این خطاب را نخست پدر برای او به زبان آورده است.
شرح احوال مولانا استاد فروزان فر 3
در آن روزگار لقب، خداوندگار مانند خواجه برای کسانی به کار می رفت که حرمت معنوی و اجتماعی داشتند.
افلاکی در مناقب العارفین، مولانا را سرالله الاعظم نیز گفته است.
نگ:همان جا 4
تخلص مولانا را دو مطلب می دانند یک خاموش و دیگری شمس که وجود تخلص خاموش با توجه به تکرار در پایان بسیاری از غزلیات دیوان شمس می باشد که نمی تواند صحیح باشد.
از مولانا، با عنوان رومی و مولانای رومی هم یاد می شود زیرا که او در روم در آسیای صغیر قدیم و ترکیه امروز می‌زیسته و آرامگاه پدر و خود و خاند‌انش نیز در شهر قونیه است، اما در مغرب زمین همه او را به نام (رومی) می شناسند. از میان تمام این نام ها مشهورترین همان مولاناست.
روایاتی که جای تردید دارد آن است که نسبت بهاء الد را از سوی پدر به ابوبکر صدیق، نخستین خلیفه پیامبر، و از سوی مادر به خانه‌ان خوازمشاهان منسوب می‌دارد.
در این مسأله تردیدی وجود ندارد که به دلیل حمایت محمد خوارزمشاه از فقها و تحریکاتی که در مجلس بهاء ولد بر ضد او انجام می گیرد بهاء ولد از بلخ مهاجرت می نماید که آغاز مسافرت طولانی بهاء ولد و مولانا باید در سال 616 یا 617 همزمان با گسترش یورش مغولان باشد. در راه‏‏ِ خود، پدر و پسر به نیشابور می‌رسند در حالی که پسر نوجوانی سیزده ساله است. در این شهر پیر بازار عطاران شیفته مولانا گشته و اسرار نامه خود را به او هدیه می کند و می‌گوید: فرزندش به زودی آتش در سوختگان عالم می‌زند .
نگ : همان جا 17
پدر و پسر سپس از نیشابور به عزم کعبه حرکت کرده و سه روز در بغداد می‌مانند از آن جا به حجاز و شام رهسپار می‌شوند.
مادر مولانا مومنه خاتون در لارنده که هفت سال مولانا در این شهر زندگی کرده در گذشته و قبر او در آن جاست و مولانا در همان شهر با گوهر خاتون که مادر سلطان ولد بوده، پیوند همسری یافته است.
«زرین‌کوب - سرنی – 90»
به هر حال از جزئیات سفر اطلاعی نداریم فقط باید گفت مولانا و پدرش پس از طی راهی طولانی از خراسان و بغداد و حجاز و شام سراز قونیه در آورده اند.
در آن سال‌های دشوار، در آسیای صغیر مردی فرهنگ دوست از خاندان سلجوقی به نام علاء الدین کیقباد فرمانروایی می‌کند که عارفان را گرامی می دارد و بهاء ولد هم یکی از فرزانگان آواره است امیر او را پناه داده و برای او و یارانش مقرری و انعام فرستاده است احتمالاً ورودی بهاء ولد به قونیه سال 626 هـ.ق برابر با 1229 میلادی می باشد در این شهر بهاء ولد روز هژدهم ربیع الثانی سال 628 هـ. ق معادل با 1231 میلادی چشم از جهان فرو می بندد و مریدان فرزند شایسته او را که بارها پدر خداوندگار جلال الدین محمد می گفته به عنوان پیر خود بر می‌گزینند در پشت این سیمای فقیهانه آتش عشق شعله وری پنهان است تا این که برهان الدین محقق ترمذی این آتش را فروزان می سازد.
سید برهان الدین محقق از سادات شهر ترمذ خراسان در بلخ شاگرد بهاء الدین ولد بود قبل از مهاجرت بهاء ولد گوشه انزوارا برگزیده ولی به شوق مراد خود بی درنگ رهسپار سفر روم شد اما یک سال پس از درگذشت بهاء ولد به قونیه رسید.
شرح احوال مولانا 35
مولانا پس از این سفر چند ساله شام به عنوان دانشمندی سرشناس به قونیه باز می گردد و به تقاضای برهان چله‌نشینی می کند و پس از سه چله دلش آرام می‌گیرد در حالی که دیگر در مولانا رعونت و خودبینی دیده نمی شود.
برهان الدین را از روزگار جوانی «سید سردان» می گفتند و او سِری را که می داند به مولانا می سپرد تا این که در 638 هجری قمری دارافانی را وداع می گوید.
مولانا در حجره او نوشته‌هایی پراکنده می یابد که بعدها با سخنان دیگر برهان همراه و تدوین شده و نام معارف برهان محقق را به خود می گیرد.
«همان جا 198»
در پشت «دستار و ردای فراخ آستین» مولانا عاشقی شیدا و شوریده قرار دارد که مستعد آتش زنه‌ای است و سرانجام آن آتش زنه که «شمس الدین ملک داد. تبریزی» است از راه می رسد و مولانا را به آتش می کشد طوری که مولانا در آتش، خود خاکستر شده و برسرکوی و برزن می رقصد و نور می‌افشاند.
دوشنبه بیست و ششم جمادی الثانی سال 642 هجری، شمس تبریز در قونیه طلوع می کند. مردی حدوداً شصت ساله که غمگین است و نگاهی پر از خشم و دلسوزی دارد مردی که از خطاطی سخن می گوید به این مضمون:
{خطاطی سه گونه خط می نوشته است یکی از آن ها را خود او و دیگران می‌توانسته‌اند بخوانند، دومی را فقط خود او می خواند و سوی را نه خطاط می‌توانسته بخواند و نه دیگران و شمس می گوید این خط سوم منم}.
خط سوم دکتر صاحب الزمانی آغاز کتاب
و این خط سوم با خواندن روایات و تذکره ها شناخته نمی شود بلکه آن چه گره‌گشای این پژوهش است، سخنان و اندیشه‌های شمس است.
این چنین شخصی با سئوالی که از مولانا می کند او را بی هوش می نماید سوال این است چرا اگر محمد(ص) برتر است بایزید می گوید سبحانی ما اعظم شانی مرا بستائید یا ستایش مرا که مقام من چه بزرگ است ولی محمد (ص) می گوید: ما عرفناک حق معرفتک: چنان که باید تو را نشناختیم مریدان جان سخن را در نمی‌یابند به شمس حمله ور شده تا او را به جرم کفر از بین ببرند ولی مولانا که مستعد شعله ور شدن است آن‌ها را باز می دارد و مجذوب شمس می شود.
مریدان بی خبر و غافل که مولای خود را از دست یافته می بینند به آزار و اذیت شمس پرداخته تا این که در روز بیست و یکم شوال 643 هجری شمس پس از شانزده ماه ماندن در قونیه شهر را رها کرد و بی خبر از آن جا رفت مولانای عاشق در به در دنبال مراد خود می گردد تا این که خبر او را در شام می شنود مشتاقانه فرزند خود سلطان ولد را با چندین تن از یاران به دمشق می فرستد و شمس در ذی الحجه سال 644 هجری به قونیه باز می گردد.
شمس به ماندن در قونیه رضا داده و با زنی به نام کیمیا پیوند همسری می بندد.
زرین کوب - سرنی 106
دوری از شمس که نزدیک چهارده ماه به طول می انجامد مولانا را خوب پخته و سوخته کرده است بار دیگر کینه شمس در دل‌ها زنده می شود تا این که شمس به گفته سلطان ولد در آشوب سال 645 هجری برای همیشه ناپدید می شود.
مولانا برای یافن شمس خود به دمشق رفته ول کاری از پیش نمی برد.
چهارمین سفر مولانا به شام این گونه به پایان می رسد سفر اول در کنار پدر سفر دوم به هدایت برهان الدین محقق و در سفر سوم در جستجوی شمس و سرانجام بازگشتی نومیدانه و آفرینش امید هایی نو و تازه.
نخستین راهنمای مولانا بعد از شمس صلاح الدین زرکوب بود مردی عامی . ولی مولانا خلوص و صفای او را دوست داشت. مریدان نسبت به صلاح الدین حسادت نموده و حتی کمر به قتل او بستند. صلاح الدین شنید و گفت مگر نمی‌دانند هیچ کاری بدون امر حق انجام نمی پذیرد. مریدان دل شکسته و پشیمان به عذر خواهی آمدند. فاطمه دختر صلاح الدین به همسری سلطان ولد در آمد و مولانا عروس خود را به شاگردی نیز پذیرفت و به او نوشتن و قرآن خواندن آموخت. بعد از ده سال روز اول محرم سال 657 هجری صلاح الدین جان به جانان سپرد.
مرگ صلاح الدین مدتی مولانا را به غم فرو برد. مولانا دنبال مرادی بود که او را اقناع نماید و او کسی نبود جز حسام الدین چلبی که مولانا در مقدمه دفتر اول مثنوی او را «ابویزید الوقت و جنید الزمان» می خواند.
تاثیر حسام الدین در مولانا بسیار زیاد است اما بالاتر از آن نقشی است که او در آفرینش مثنوی دارد.
شبی حسام الدین در خلوت به مولانا پیشنهاد کرد که خود اثری ازنوع الهی نامه سنایی (حدیقه الحقیقه) پدید آورد و راویان می نویسند که همان دم مولانا از گوشه دستارش کاغذی بیرون کشید که نی‌نامه سرآغاز مثنوی یعنی همان هژده شعر بیت آغاز مثنوی بود و بدین‌گونه سرودن مثنوی آغاز شد.
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی‌ها حکایت می کند
آفرینش مثنوی، چندی پس از درگذشت صلاح الدین زرکوب آغاز شد، اواخر سال 657یا اوایل 658 هجری و پایان آن پس از سال 668 نباید باشد. زیرا کهن‌ترین نسخه موجود در قاهره سال 668 هجری می باشد.
میان سال 660 و 662 به دلیل درگذشت همسر حسام‌الدین و بیماری خود او در کار سرودن آن وقفه‌ای پیش می‌آمد. دفترهای دوم تا ششم مثنوی در سال های 662 تا 668 هجری آفریده شد. نسخه‌ای که امروز بر مزار مولاناست پنج سال پس از درگذشت او، روی یکی از دستنویس‌های مورد تأیید او تحریر و باز نویسی شده‌است.
خود مولانا و بار ازدواج کرده است نخست در لارنده گوهر خاتون دختر شرف الدین سمر قند را به همسری در آورده از او دو فرزند دارد بهاء الدین محمد و علاء الدین محمد که بنا به روایات با شمس دشمن بوده و در جوانی به سال 660 هجری در گذشته است همسر دوم مولانا گراخاتون اهل قونیه بوده و مولانا از او هم دو فرزند دارد پسری به نام مظفر الدین چهار سال بعد از مرگ مولانا درگذشته و دختری به نام ملکه خاتون که تا سال 703 هجری زندگی کرده است.
بیش از همه مولانا با فرزند اول معین بهاء الدین محمد معروف به سلطان ولد حشر و نشر داشته است و پس از درگذشت مولانا ظاهراً عنوان سلطان ولد را مریدان به رسم حرمت برای او به کار برده‌اند.
سلطان ولد چهار پسر داشت جلال الدین فریدون معروف به عارف چلبی، عابد چلبی، واجد چلبی وزاهد چلبی. در دوران خلافت عارف چلبی که مدت هفت سال به طول می انجامد افلاکی مرید او کتاب مناقب العارفین را به دستور او نوشت.
نیم قرن سفر کردن، خواندن و آموختن مولانا را فرسوده و افسرده جسمی نموده بود و هنگامی که دفتر ششم مثنوی پایان می گرفت. خود مولانا هم تمایل به خاموشی داشت تا این که در روز یکشنبه پنجم جمادی الثانی سال 672 هجری برابر با 17 دسامبر 1273 میلادی مولانا با بیت زیر که در آخرین لحظات عمر خود برای تسکین سلطان ولد خوانده بود برای میشه دیده از جهان فرو بست و شهر که نه دنیایی را در فراق خود به ماتم نشانه آن بیت این بود.
در خواب، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که، عزم سوی ما کن
برجنازه مولانا صدرالدین قونوی نماز خواند و آن گاه قاضی سراج الدین ارموی از آن ضایعه دردناک با تأسف و حرمت یاد کرد. بزرگان شهر خویک به مناسبتی سخن گفتند و علم الدین قیصر که از بزرگان عصر بود سی هزار درم داد معین‌الدین سلیمان پروانه کارگذار مقتدر دستگاه سلجوقی روم صد و سی هزار درم هدیه کرد چندی پس از آن قبه خضرا که بر سر در آن عبارت یا حضرت مولانا دیده می شود. ساخته شد. در زیر قبه خضرا علاوه بر بهاء ولد و مولانا دهها تن از خاندان و یاران مولانا مدفون اند و گویا با نام مولانا نام قدیم این مکان «رارم باغچه» از بین رفته است.
(رک مثنوی استعلامی دفتر اول صفحات پنجاه و پنجاه و یک)
امروز پس از هفتصد و اندی سال می بینیم که او با ما و شما در گفتگوست و سرشار از زندگی و طراوات روح و جان ما را در اختیار دارد و با ما سخن می‌گوید.

آثار مولانا
1-دیوان شمس: دیوان کبیر مفصل ترین اثر مولانا و جلوه گاه یکی از شگفت انگیز‌ترین نمونه‌های روابط معنوی و روحانی میان دو انسان استثنائی است. دو روح آمیخته به هم و یکی شده که به گفته با یزید عاشق و معشوق و عشق یک وجود واحد پیدا می کنند.
عطار – تذکره الاولیا 189
این یکی شدن تا بدان جا می رسد که مولانا غزل ها را می گوید ولی در پایان نام شمس است که جلوه گری می کند. سرودن این غزل‌های شور انگیز با طلوع شمس در قونیه و گرایش مولانا به مجالس سماع آغاز می شود و بعد از آن که شمس بی‌خبر از قونیه می رود شعله ور می گردد این مجموعه شامل غزلیاتی است که بیشتر آن‌ها را مولا تا به نام شمس و در یاد او سروده است و پس از ناامیدی از دوباره یافتن شمس و عنایت به صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی غزل‌هایی نیز به نام آن‌ها ساخته و بر دیوان خویش افزوده است. در کار بی بدیل استاد فروزان فر که با فراهم کردن دست نوشته‌ها و مقایسه آن‌ها متن کامل غزلیات، قطعه‌ها و ترجیعات مولانای 36360 بیت می یابیم به اضافه 1983 رباعی که این مجموعه در ده جلد به سرمایه دانشگاه تهران انتشار یافت.
فیه ما فیه: مطالب کتاب بیشتر پاسخ‌هایی به پرسش‌های گوناگون است که از حضرت مولانا می شده و بخشی هم سخنانی است که مولانا در آن‌ها روی به معین الدین سلیمان پروانه داشته است. در این کتاب مولانا از پدر خود بهاء ولد برهان محقق، شمس تبریز و صلاح الدین زرکوب نیز یاد می کند و مطالبی از آن‌ها می آورد. مطالب به همان سادگی گفته شده که در گفتار روزانه مولانا دیده می‌شود چون مضامین آن با مثنوی یکی است گاهی ما را در فهم مطالب مثنوی یاری می‌کند.
روی دستنویس‌های کتاب نام «فیه مافیه» نیست اما این نام را مؤلف بستان السیاحه آورده است.
شرح احوال مولانا 167
این مطلب می تواند درست باشدزیرا از فروتنی مولوی جز این بر نمی آید که نام آن فیه مافیه (همین است که هست) باشد. این کتاب توسط شادروان فروزان فر تصحیح شده و در شمار انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
3-مکاتیب یا مکتوبات: نخستین بار در 1356 قمری در استانبول با عنوان «مکتوبات مولانا جلال الدین » چاپ شده که ناشر آن دکتر فریدون نافذ از دانشمندان معاصر ترک می باشد. دارای 144 نامه است که بیشتر نامه‌های خصوصی و شخصی است که مولانا برای امور جاری زندگی مریدان و آشنایان می‌نوشته و به صورت توصیه نامه است 30 نامه از این مجموعه تعلق به معین الدین سلیمان پروانه دارد و بقیه به 36 مخاطب دیگر شروع نامه عباراتی مصنوع و مسجع دارد ولی متن آن ساده است هر چند برخی دارای نثری پخته و استوار همراه با آیات، احادیث، اشعار فارسی با عربی می باشد.
4-مجالس سبعه: در اصطلاح خطابه ها و موعظه‌های مولانا می باشد که بر منابر ایرادی شد که شامل هفت مجلس مولاناست. هر کدام از مجالس دارای مقدمه‌ای مسجع و متکلف به زبان عربی همراه با دعا یا مناجات و آن گاه ستایش پیامبر با عباراتی در از و مسجع و مصنوع به زبان عربی می باشد نثر مجالس سبعه در بیشتر قسمت های آن مصنوع و متکلف با عباراتی دو راز ذهن می باشد بعد از این مقدمات حدیثی از پیامبر مطرح شده و سپس تفسیر آن توسط مولانا همراه با آیات قرآن زندگی انبیاء قصه‌ها و مثل های مناسب انجام شده است. مجلس اول مفصل‌تر از مجالس دیگر است.
می‌دانیم که مولانا بعد از یافتن شمس دیگر واعظ نبوده بنابراین به احتمال قریب به یقین مجالس سعبه باید قبل از طلوع شمس باشد.
نگ: شرح احوال مولانا ص 217
مجالس سبعه را هم زمان با مکاتیب مولانا، دکتر فریدون نافذ به سال 1356 هـ.ق دراستانبول منتشر کرده است.
5-مثنوی: مثنوی نظمی است که هر بیت آن دارای قافیه‌ای جداگانه می باشد مثنوی مولانا شش دفتر یا شش کتاب است و بر خلاف نظر محققان دفتر ششم و آخرین قصه کتاب، قلعه ذات الصور، ناتمام نماند، و چهار سال پیش از درگذشت مولانا نسخه کامل هر شش دفتر در خانه او تدوین و تحریر شده است.
نگ توضیح بیت 3593-دفتر ششم استعلامی
خود مولانا هم در همان سرآغاز دفتر ششم دوباره اشاره می کند که این قسم ششم، در تمام مثنوی (به عنوان پایان مثنوی) به حسام الدین چلبی پیشکش می‌شود. دفتر هفتمی هم به مولانا نسبت داده‌اند که بدون تردید از جعلیات قرون بعد است زیرا سال شروع دفتر مشخص نیست و انقروی که وجود دفتر را با استناد به نوشته‌ای که سال 814 دارد تأیید می‌کند ، باید گفت در این تاریخ از مرگ مولانا بیش از 150 سال گذشته است . مثنوی که شامل 25685 بیت است به این ترتیب تقسیم شده است. دفتر اول 4018 بیت، دفتر دوم 3826 بیت دفتر سوم 4813 بیت، دفتر چهارم 3856 بیت، دفتر پنجم 4241 بیت، دفتر ششم 4931 بیت‌دارد.
در هر دفتر مثنوی، پس از یک مقدمه کوتاه، مولانا حکایت‌هایی را زمینه بحث تربیتی و ارشادی خود می نماید و به مناسبت و به عمد از قصه بیرون رفته و اندرزهای خود را بیان می کند. مولانا مکرر به این مطلب اشاره می کند.
بار دیگر ما به قصه آمدیم ما از آن قصه، برون خودکی شدیم؟
گر به جهل آییم، آن زندان اوست
و ربه علم آییم، آن ایوان اوست
ابیات 1519 و1520 مثنوی استعلامی (دفتر اول ص 77)
مولانا خود می داند که این کار او کشاننده دل های مشتاقان برای اندرزهای آینده او می باشد. بعضی از قصه‌ها را فقط با ایمان و اعتقاد بایستی باور کرد مانند داستان دقوقی و کرامات او. گاه از داستان‌های کودکان برای ابیات خویش بهره می‌گیرد اگر هزلی در بیتی دیده می شود بی گمان به آن دلیل است که مولانا می‌داند خوانندگان در درون خود از شنیدن این الفاظ لذت می برندولی چه زیبا این نکات هزل آور را به مسائل دقیق عرفانی می کشاند. مولاناازمثال‌های کودکانه پوچی این جهان مادی را می‌رساند .
کودکان افسانه‌ها می آورند
درج در افسانه شان بس سر و پند
هزل ها گویند در افسانه‌ها
گنج می جو در همه ویرانه‌ها
بود شهری بس عظیم و مِه ولی
قد او قدر سکره بیش نی
«ابیات 2606-2604-دفتر سوم – استعلامی ص 123 »
می توان گفت:هزل های مولوی تقلیدی از سنایی
می باشد که سنایی می گوید.
هزل من هزل نیست، تعلیم است مولوی هم می گوید.
هزل تعلیم است، آن را جد شنو
تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
هر جدی هزل است پیش هازلان
هزل ها جد است پیش عاقلان
«ابیات 3560-3558-دفتر چهارم – نیکلسون – ص 489»
که این مطلب و روایات دیگر می تواند تأیید کننده آن باشد که مولوی ریاکاری را نمی پسندیده و در مواردی دشنام و کیک هم می گفته است که گاهی این مطالب را در معارف بهاء ولد و مقالا شمس هم می یابیم.
«زرین‌کوب – سرنی ، 229-228»
گاهی مولانا کلمات ترکی و یونانی به اقتضای محیط روم یا آسیای صغیر و در نتیجه تغییرات سیاسی قرن هفتم می آورد. گاهی کلمه را می شکند یا برای قافیه ساختن مصوت آن را عوض می کند. گاهی برای کلمات معنایی تازه می آفریند و این‌ها همه نتیجه اندیشه مولاناست که مطابق قواعد زمانه حرکت نمی کند و به نوعی هنجار شکنی آگاهانه در ابیات خود دست می زند تا نشان دهد که به مفاهیمی دست یافته که از قدرت تصور ما خارج است.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  211  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی ابیات مثنوی ازدیدگاه صاحب نظران

دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

اختصاصی از فی موو دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )


دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

مطالب این پست : دانلود پایان نامه

    عنوان پایان نامه :  نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی  ( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

  با فرمت ورد (دانلود متن کامل پایان نامه)

 

 

                       پایان نامه سطح دو( کارشناسی)

 

                                     عنوان :

     نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی  ( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

                                 استادراهنما:

                         سرکارخانم طاهره آشفته

                                   محقق:

                               منیره عابدیان

عنوان پایان نامه: نقش مادردرتربیت فرزندان دردوران نوجوانی ( قرآن ، سنّت، علم)

کلیدواژه ها: تربیت – نوجوان – مادر- والدین – بلوغ

دوران نوجوانی ازمهم ترین دوران زندگی هرفرد می باشد وبه دلیل بلوغ فرد است که این دوران مهم شمرده می شود ومادربه عنوان مربّی وهمراه همیشگی فرزند ، با درک اهمیّت این دوران باید روش های خاصّی را برای تربیت اسلامی فرزند درپیش گیرد .

   یکی ازمهم ترین دلایل انتخاب این موضوع اهمیّت آن دررشد وتعالی جامعه وبالطبع زندگی بهترخانواده است ومادرمهمترین نقش را درتربیت فرزندان برعهده دارد.

   دراین تحقیق بطوراجمالی به تربیت واهمیّت آن پردا خته ام . نقش مادردرتربیت ، نقش ویژه وحسّاسی است ودرلابلای بحث ، آیات قرآن وروایات منا سب بابحث را ذکرکرده ام .

   دوران نوجوانی وبلوغ هم مهمترین دوره درشکل گیری شخصیّت هرفرد می باشدومشکلات این دوران هم اهمیّت بسزایی دارد .

   خانواده ووالدین وروابط والدین با نوجوان اهمیّت ویژه ای دارد ووالدین خصوصاً مادرباید ازاین فنّ دقیق وحسّاس برخوردارباشد وشیوه های مناسبی را برای تربیت نوجوان بکارگیردتا نتیجه ی زحمات خود را درآینده ای نه چندان دوردریابد.

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن

اختصاصی از فی موو پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن


پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب این پست : پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن 148 صفحه

   با فرمت ورد  word  ( دانلود متن کامل پایان نامه  )

 

پیشگفتار

انسان تا وقتی که در خانه و کاشانه خود زندگی می کند، و در کوچه بازار برای تهیه امرار معاش زندگی با مردم سر و کار پیدا می کند، با افکار مختلفی روبرو می شود، که این افکار غالبا در محور مادیات دور می زند. گرچه جامعه ی اسلامی ما ایرانیان از یک رشد عقلی و انسانی و اسلامی خاصی برخوردار است که نظریش را در تمام ملتهای جهان کمتر می توان یافت . با وجود این چون بر اثر نیاز به کالاهای روزمره ی زندگی تا حدودی مادیات بر افکار مردم اثر گذاشته و هر کسی را به نحوی به خود مشغول ساخته، لذا هر کسی در شعاع محدوده ی زندگی خود فکر می کند و سخن می گوید. در مقابل این افکار مختلفی که در کوچه و بازار با آن برخورد می کنیم به قدمی فراتر می نهیم، و سری به جبهه های جنگ حق علیه باطل می زنیم و رزمندگان اسلام را که در مرزهای مملکت اسلامی مان ایران بر علیه لشکر کافر کمونیستی عراق جنگیدند ، آن ها را از نزدیک زیارت می کنیم و به روحیه و افکارشان برخورد می کنیم ، می بینیم در آن میدان نبرد، در آن صحرای پرآتش و خون، در زیر سلاح های درون مخرب دشمن ، روح وحدت و انسجام و صفا و صمیمیت در بین حکمفرما بود، و یار و یاور هم بودند برای اسلام و مملکتشان به امر رهبر عزیزمان امام خمینی مدظله ( که به حق فرمان رهبرمان، فرمان ولی عصر امام زمان ارواحنافداه است) عشق می ورزیدند و جان خویش را نثار می کردند و برای شهادت در راه خدا از یکدیگر سبقت می گرفتند. به راستی می توان گفت زندگی اگر هست همان است که آن ها داشتند و دارند. نه ما زیر وقتی که روح صفا و ایمان در جامعه ای زنده باشد و هر کس دیگری را از دیدگاه محبت و ایمان بنگرد و ذهن خود را از تمام مفاسد اخلاقی و عیوب نفسانی پاک گرداند، آن وقت است که هر چه را می بیند به آن عشق می ورزد و با هر که سخن می گوید از آن لذت می برد . رزمندگان ما که در جبهه های جنگ می جنگیدند ، چنین حالتی داشتند، آن ها همه نسبت به هم عشق می ورزیدند و همدیگر را دوست می داشتند. دلهایشان از تمام کینه ها و خود پسندیها پاک بود و دنیا در نظرشان کوچک و آخرت بزرگ… اما چرا اینگونه بودند؟

برای اینکه وقتی در میدان جنگ هدف فقط خدا باشد و نابودی حکومت طاغوت و استقرار حکومت قرآن، آن زمان است که میدان جنگ آنچنان روحانیت و معنویت خاصی پیدا می کند که نور را نسبت و عظمت خدا در آن جا مشاهده می شود آن وقت است که سرباز اسلام در جبهه های جنگ تصفیه می شود، خالص می شود، ساخته می شود، بنده خاص خدا می شود، دنیا در نظرش کوچک و آخرت بزرگ جلوه می کند. دلش از خانه و کاشانه اش کنده می شود، از زن و فرزندش فراموش می کند. او چیز دیگری را می بیند که همه چیز در مقابل او هیچ است ، و او خداست. او جلوه ی خدا را در جبهه های جنگ می بیند نه در خانه و کاشانه ی خویش لذا مجنون وارمی جنگد تاشربت شهادت را بنوشد و به لقای محبوبش واصل شود. به خاطر همین است که جبهه رفته ها دل از جبهه نمی کنند، وقتی که از جبهه برمیگردند و به شهر و دیارشان باز می آیند و چند روزی می مانند، خسته می شوند، کسل می شوند، دلشان می خواهد زود به جبهه برگردند. چرا چنین است؟ برای آنکه آن ها در جبهه عاشق خدا شده اند و جلوه ی خدا را در آن جا دیده اند. مانند پروانه ای می مانند که باید خود را به شمع بزند و بسوزاند و به حق واصل شود. سخن از عشق است و عاشقی پرواز به سوی ملکوت ، پرواز از این متن خاکی ، پرواز از این بند و قفس است و پاکی زندگی، پرداز از همه ی وابستگیهای مادی، زمینی ،پرواز به سوی تنها معشوق و تنها معبود، یگانه مقصد و مقصود، که اگر نبود اجل معین روح الهی انسان حتی چشم بر هم زدنی آرام نمی گرفت و پر می کشید و به سوی معشوقش پرواز می کرد.

چنین قفس زنرای من خوش الحان است .

                             روم به روضه ی رضوان که مرغ آن چمنیم.

و تحقیقی جامع با این موضوع به عمل نیامده است

بر آن شدیم که قدمی کوچک در این راه بزرگ بر داریم شاید که محققین آینده را یاری رساند. در این بین از سرکار خانم افخمی و اساتید گرامیمان که بسیار همراهیان نمودند تشکر می کنیم.

 

مقدمه

ایثار و شهادت در شمار عالی ترین مفاهیم الهی و حاصل متعالی ترین ارزش هایی هستند که یک انسان می تواندکسب کند. این مفاهیم اثر گذار و تعالی بخش می توانند فرهنگ یک جامعه را به غایت تحت تاثیر قرار دهندو والاترین برکات را به ان ببخشند. پیام و ارمان شهدا به دلیل عظمت مرتبه ای که شهدا بدان دست یافته اندعالی ترین پیام هایی است که به انسان می رسد و چون از نهاد پاک ترین و بلند مرتبه ترین انسان ها برخواسته اند پیامی از جنس پیام انبیاء الهی است. شهدا فرزانگان و برگزیدگان نسل خود بوده اند و اصلی ترین پیام انها برای نسل امروز پیمودن همان طریقی است که خود طی کرده اند که طریق الی الله است. معنای این مسیر تبلور همه ی ارمان ها و اندیشه هایی است که انسان خدا جو جستجو می کند و شهدا از این منظر رسولانی هستند که پیام خدایی شدن و خدایی زندگی کردن را ابلاغ می کنند.

 

 

1-1 مقدمه

این تحقیق توسط دانش آموزانی نوشته شده که در اول راه هیئت و پشتکار را سرلوحه کار خود قرار دادند. در این فصل شما را از هدف و اهمیت و ضرورت تحقیقمان آگاه خواهیم کرد و در آخر این، که ارکان اساسی تحقیقمان را توضیح خواهیم داد تا ابهامات برطرف شود و با دیدی بازتر تحقیق را دنبال کنیم.

درخت دانش زیر شما را در دنبال کردن این فصل کمک خواهد کرد.

  

 


2-1 بیان مسئله :

ما در این تحقیق تلاش کردیم تا به مفهوم ایثار و شهادت از دیدگاه قرآن و سیره نبوی پی ببریم و سپس تاثیر و مصادیق آن را در جامعه کنونی را مورد مطالعه قرار دادیم که در فصل های آتی به آن اشاره می شود.

 

 

 

3-1 اهداف تحقیق :

ما در این تحقیق در صددیم که به اهدافی نظیر

1) شناساندن دقیق ایثار و شهادت

2) تفکیک ایثار خوب از بد، فردی از اجتماعی

3) آگاهی جامعه و افراد از ایثارهای انجام شده در تاریخ

4) بررسی مقام شهید در دنیا و آخرت

5) فراگرفتن راه و روش و متون گردآوری در اطلاعات

6) میزان توجه مردم در جامعه فعلی به ایثار و شهادت

برسیم و به جوانان و کسانیکه این تحقیق را مورد مطالعه قرار می دهند از طریق آیات و روایات و نوشته ها ، انس گرفتن آن با شهدا و دنبال کردن راه آنها و آثار ایثار یادآور شویم.

 

4-1 اهمیت تحقیق :

با توجه به اینکه در جامعه ای زندگی می کنیم که دین اسلام رواج دارد، دینی که فطر و زهد و ایثار و شهادت است پس نباید ایثار و شهادت کم رنگ شده باشد. از این رو ما نیز به دلیل اثر اصلاحی که در جامعه ، خانواده ها، جوانان دارد مثلا اگر در خانواده ایثار وجود داشته باشد، که خانواده از هم نمی پاشد و همچنین چون مطلبی است که در آیات و روایات بر آن تاکید زیادی شده است ما را به قسمت آن تشویق می کنند پس باید آن را بشناسیم و بر مفاهیم آن تسلط پیدا کنیم و نیز ممکن است ایثار در جامعه کنونی کم رنگ شده باشد، باید از آن دفاع شود تا در نسل های بعدی نیز ادامه پیدا کند. مطلب شهادت در ذهن اکثریت مردم ما تمام شده محسوب می شود پس ما در این تحقیق نقش به سزای شهادت را بیان می کنیم.

 

5-1 سئوالات با فرضیات تحقیق :

فرضیه 1 : نگرش جامعه معلمین و دانش آموزان در رابطه با ایثار و شهادت

فرضیه 2 : رابطه جهاد و. شهادت

فرضیه 3 : مفهوم شهادت و مقام شهید

فرضیه 4 : ایثار و رابطه اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی آن در جامعه

فرضیه 5 : آثار فرهنگی ایثار و شهادت در جامعه

 

6-1 تعریف واژگان اساسی تحقیق :

الف) معنای کلمه شهید

در کتب لغت برای کلمه شهید چه معنا ثبت شده است؛ مانند امین در ارائه شهادت، گواه، کشته در راه خدا و کسی که چیزی از او پوشیده نیست چنان که شهادت را به جز دادن به آنچه دیده شود و مجموع آنچه با حس درک کردنی است) دانسته اند چرا که کشته راه خدا را (شهید) می خوانند؟ در این باره وجوه مختلفی ذکر شده است؛ مانند :

– شهید ، شهادت حق را در راه خدا بر پا کرده، عملا به حق شهادت می دهد.

– فرشتگان او را می بینند، پس او شهید به معنای شهود است.

– خداوند و فرشتگانی، بهشت را برای شهید گواهی می دهند.

– زنده و نزد پروردگارش زنده است.

– ملکوت و ملک خداوند را مشاهده می کند.

– روز قیامت گواه بر امت های دیگر است.

– در مجموع البحرین آمده است: (( شهید از اسامی خداوند است ، یعنی آنکه چیزی از او پنهان و غایب نمی ماند.

در حقیقت شهید دانستن خدا بدان معناست که خداوند همه چیز را می بیند و شاهد هر چیزی است. از این رو، شهید در انسان، معنایی خاص دارد . واژه های شهید در شاهد، شهادت، شهود، در انسان بیانگر نوعی خاص از دیدن ، روئیت کردن، حضور یافتن و آگاهی یافتن است. در شهید همان شاهد است و شاهد مشاهده کننده چیزی است که در مورد اعتقاد علاقه قلبی اوست.

در دائره المعارف modem Islamic worlds واژه شهید این گونه معنا شده است:

شهید، در لغت به معنای گواه است ، معمول ترین معنای این لغت که بیش از پناه و شش بار به صورت مفرد جمع و قید در قرآن به کار رفته، در شاهد عینی یا شاهد در مفهوم است.

در اصطلاح ، این واژه برای افرادی اطلاق می شود که در راه خدمت به دین و دفاع از آن جان خود را فدا می کنند…

دین اسلام بر پایه (( شهادت دادن)) به حقانیت واپسین وحی خداوند از طریق واپسین پیامبرش محمد (ص) بنیاد شده است و تا جایی که پرشورترین یا معنادارترین شکل شهادت دادن، به نفس انسان، روح مرتبط می شود. بنابراین پایه اسلام، شهادت است. اما همان گونه که دیدیم ، عمل شهادت دادن در اسلام به روش های متعددی انجام می پذیرد . از بیان لا اله الا الله ، محمد رسول الله، نهایی ترین وجه شهادت ، یعنی فدا کردن زندگی خود برای استقرار آرمان های اسلامی یا دفاع از آن آرمان ها.

بنا بر آنچه گفته می شود ، می توان نتیجه گرفت معنای واژه شهید، از کشته شدن در راه خدا فراتر می رود هر کس که به مقام شهود حقیقت رسد و با عمل خود به یگانگی و حقانیت خداوند شهادت دهد، شهید است، اگر چه در جهاد کشته نشود و با برگ طبیعی از دنیا رود. از سوی دیگر تقدیم جان در راه حق بالاترین مرتبه شهادت دادن به ربوبیت خداوند و محبوبترین عمل نزد خداوند است.

 

ب- معنا و مفهوم ایثار

ایثار در لغت به معنی برگزیدن، غرض دیگران را بر غرض خویش مقدم داشتن ، برگزیدن منفعت غیر را بر مصلحت خود مقدم داشتن و این کمال درجه سخاوت است دیگری را در رساندن به منفعت و دفع مضرت بر خود مقدم داشتن و آن نهایت برداری است. ( دهخدا ، علی اکبر، لغتنامه، ذیل کلمه ایثار)

 

ارزش و اهمیت ایثار

در اسلام ایثار فی نفسه دارای ارزش نیست بلکه آنچه به آن ارزش می دهد جهت و هدف ایثار است که در کدام جهت برای چه هدفی می باشد در همه فرهنگ ها ایثار وجود دارد مهم ماهیت و محتوای عمل است نه صورت عمل.

امام خمینی (ره) می فرمایند :

شما جان خودتان را فدا می کنید و بسیار اشخاص مهم هستند که در راههای انحرافی باز هم این کار را می کنند.

صورت عمل یک صورت است که این معنی دو تا و محتوا دو تا می باشد میزان محتوای عمل است نه صورت عمل . ( صحیفه ی نور ، ج 20، ص 92)

 

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ایثار و شهادت ازدیدگاه قرآن