فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری (بک) در دختران دبیرستانی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری (بک) در دختران دبیرستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده:
موضوع تحقیق حاضر با توجه به اهمیت بیماری روانی خصوصاً افسردگی در جوامع امروز انتخاب گردیده هدف اصلی مورد نظر در این مطالعه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری (بک) در دختران دبیرستانی تعیین گردیده است.
نمونه انتخاب شده شامل 60 نفر می باشد که به روش خوشه¬ای و تصادفی انتخاب گردیده است. در هر مقطع تحصیلی اول و دوم و سوم دبیرستان 20 نفر انتخاب گردیده است. بعد از انتخاب گروهها تست افسردگی بک (فرم 21 سوالی) در بین گروهها اجرا گردید بعد از جمع آوری داده های خام و تحلیل آماری نتایج به روش تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که بین میانگین افسردگی دانش آموزان بر اساس پایه تحصیلی آنها رابطه معناداری مشاهده نگردیده است.

 

 

 

 

 


فصل اول
 مقدمه
 بیان مسئله
 ضرورت انجام تحقیق
 اهداف تحقیق
 بیان فرضیه
 متغیرها
 واژه های کلیدی

مقدمه
شاید بتوان به جرأت گفت که افسردگی شایعترین بیماری قرن حاضر است که باعث افت کاری، افت تحصیلی، اعتیاد، پیدایش مشکلات شغلی، خانوادگی، زناشویی و غیره .... می گردد. در هر لحظه از زمان 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خودنشان دهند.
حداقل 12 درصد از جمعیت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75 درصد افرادی که در مؤسسات درمان روانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند. مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا انجام گرفته، از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان ملل در حال رشد حکایت می کند. (ملکی و دیگران)
افسردگی دانش آموزان و عدم توجه به تشخیص و درمان آنان می تواند موجب آسیب های اجتماعی فراوان در آینده گردد. افسردگی می تواند در خلق و رفتار، نگرش، تفکر و کارایی دانش آموزان تأثیر منفی گذاشته و باعث افت تحصیلی، اعتیاد و ... شود. تعیین میزان شیوع افسردگی در یک جامعه می تواند بعنوان حداقل یکی از فاکتورهای روانی آن جامعه بکار آید. بنابراین لزوم تحقیقاتی در رابطه با افسردگی که می تواند به تشخیص و ارتقاء اطلاعات عمومی از بیماری گردد ضروری به نظر می رسد. (همان منبع)
زندگی ماشینی و دور از طبیعت، افزایش فضشارهای روانی ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی نظیر بیکاری، فقر و اعتیاد در جامعه زمینه ساز یکی از شایعترین اختلالات روان پزشکی بنام افسردگی می باشد که با وجود شیوع بسیار زیاد آن در جوامع مختلف و خصوصاً جامعه ما همچنان شاهد هستیم که بسیاری از بیمارانی ای که از این مشکل خلقی رنج می برند به علت عرف و فرهنگ جامعه و یا عدم اطلاع و آموزش صحیح و یا از ترس بیمار روانی خوانده شدن و طرد شدن از اجتماعی که در آن زندگی می کنند به پزشک مراجعه نمی کنند. (حمیدرضا رصافیانی)
بیان مسئله
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ خردی در مقابل آن مصونیت ندارد و این خطری است که مرتباً بشر را تهدید می کند. شاید کمتر کسی که در طول زندگی خود لحظاتی نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد.
فراموش کردن جزء روانی بهداشت و سایر جنبه های رفتاری بیماری و اساسی ترین خطای موجود در نظام بهداشتی محسوب می شود . بعضی آمارها نشان می دهد که حدود 30 درصد از مردم در طول حیات خود به افسردگی مبتلا می شوند.
افکار خودکشی در همه سنین دیده می شود و بیشترین میزان آن هنگامی است که با یک اختلال افسردگی شدید همراه باشد. خطر خودکشی که علت 12 درصد مرگ ومیرها در دوره نوجوانی است در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی بالاست.
در دانش آموزانی که دچار تعارض و عدم امنیت روانی هستند به ناچار بخشی از نیروی فکری خود را صرف حل مسایلی خواهند کرد که باعث خستگی آنان شده و لذا دامنه توجه و دقت فرد افت کرده وتوجهی به مسائل کلان نخواهند کرد که در نهایت به افت تحصیلی می شود و این چرخه سبب افت تحصیلی وعدم امنیت روانی خواهد شد. دانش آموزان بعنوان نسل آینده ساز یکی از سرمایه های بنیادی جوامع محسوب می شوند که توجه به بهداشت روانی آنان از اهمیت زیادی برخوردار است.(حمید رضا رصافیانی)
در این پژوهش به بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان مقطع دبیرستان در شهر بهران می پردازیم. تا آماری دقیق از شیوع علائم افسردگی در مقاطع ذکر شده و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد آن می باشد بدست آوریم. امید است تا مسائل و مشکلات مختلفی را که دانش آموزان را به سوی افسردگی سوق می دهد شناسایی کرده و بتوانیم با توسل به راه حلهای مناسب با آنها مقابله کنیم . همچنین تعیین میزان شیوع افسردگی در یک جامعه می تواند به عنوان حداقل یکی از فاکتورهای روانی آن جامعه بکار آید.
بنابراین لزوم تحقیقاتی در رابطه با افسردگی که می تواند به تشخیص و ارتقاء اطلاعات عمومی از بیماری گردد، ضروری به نظر می گردد.

 

ضرورت انجام تحقیق:
افسردگی بیماری جدی است که هر سال 5/1 میلیون آمریکایی را مبتلا می کند و موجب می شود که نه تنها خود آنها، بلکه خانواده و دوستان آنها نیز رنج ببرند. خبر خوب اینکه افسردگی نیز مانند سایر بیماریها قابل درمان است، با این حال بیشتر افراد افسرده (نزدیک به 3/2 آنها) متوجه بیماری خود نمی شوند و در نتیجه درمان مورد نیاز را دریافت نمی کنند. اکثر مردم نیز افسردگی را یک بیماری نمی دانندبلکه آن را ضعف یا نقص شخصیتی می پندارند . (انجمن پزشکی امریکا). افراد افسرده و خانواده هایشان نیاز دارند و مایلند در مورد عوامل بروز افسردگی اطلاعاتی بدست آوردند.
وجود چنین تحقیقاتی ضرورت بررسی بیشتر اختلالات روانی ناشی از افسردگی را در دانش آموزان توجیه می نماید. چرا که این مطالعات تا روشن تر نمودن مسائل، رهنمودهای لازم برای برنامه ریزی آتی را در اختیار مسئولین قرار خواهد داد. به علاوه اینگونه تحقیقات، زمینه مناسبی برای مطالعات بعدی تلقی شده و افراد علاقمند را قادر خواهد ساخت تا از نتایج بدست آمده استفاده نموده و در صورت لزوم به انجام پژوهش های مشابه بپردازند. بنابراین نتایج این تحقیق در راستای تکمیل مطالعات پیشین ضمن آشکار نمودن میزان افسردگی در دختران مقطع دبیرستان، اطلاعات لازم را در اختیار برنامه ریزان قرار خواهد داد که متناسب با نتایج حاصله اقدامات مورد نیاز را نیز به عمل بیاورند.
علاوه بر این علاقمندان به مسائل تعلیم وتربیت نیز می توانند از این مطالب سود برده و در صورت تمایل چنین مطالعاتی را دنبال نمایند.

 

اهداف تحقیق:
هدف کلی:
این تحقیق به بررسی میزان افسردگی در دختران دبیرستان منطقه 15 شهر تهران پرداخته است. بنابراین بررسی و مقایسه افسردگی این 3 مقطع در رابطه با میزان شیوع افسردگی ، کلی ترین هدف تحقیق محسوب می گردد. به عبارت دیگر، تحقیق حاضر ضمن آشکار نمودن چگونگی میزان افسردگی 3 گروه مذکور، آنها را با یکدیگر مقایسه می کند با توجه به مطالب فوق دستیابی به دانش و بینش جدیدی که از طریق بررسی این موضوع حاصل می گردد از مهمترین اهداف تحقیق حاضر به شمار می رود.
هدف جزیی:
تعیین میزان افسردگی در دانش آموزان دختر مقاطع تحصیلی دبیرستان شهر تهران

 

بیان فرضیه:
بررسی میزان افسردگی دانش آموزان دختر مقاطع تحصیلی دبیرستان بر اساس پایه تحصیلی

 


متغیرها:
متغیر مستقل:
در این پژوهش متغیر مستقل مقطع تحصیلی دانش آموزان دختر می باشد.
متغیر وابسته:
در این پژوهش متغیر وابسته افسردگی می باشد.
واژه های کلیدی:
میزان: به وسیله این میزان وفور کلیه موارد بیماری (جدید و قدیم) اندازه گیری می شود.
تعریف نظری افسردگی: حالت روانی که با احساس غمگینی، تنهایی، ناامیدی، ضعف عزت نفس و تقبیح خود شخص است، علائم همراه مشتمل¬اند بر کندی روانی – حرکتی یا گاهی تهییج، کناره گیری از تماس میان فردی و نشانه های نباتی از قبیل بی خوابی و بی اشتهایی ، این اصطلاح به چنین خلقی یا به اختلال خلقی اشاره دارد.
تعریف عملیات افسردگی: در این پژوهش بر اساس نمره تست (بک)(21 سوال) درجات مختلف افسردگی تعیین میگردد.
دانش آموز دختر مقطع دبیرستان: دانش آموز دختری که در دوره دبیرستان مقاطع اول و دوم و سوم ، در یکی از مراکز آموزشی شهر تهران در سال تحصیلی 1386 مشغول به تحصیل می باشد.

 


فصل دوم
 پیشینه تحقیق
 نظریه های مربوط به افسردگی
 تاریخچه افسردگی
 تشخیص افسردگی
 سنجش شدت افسردگی
 انواع اختلالات افسردگی
 علل افسردگی
 درمان افسردگی
 ارتباط افسردگی با بیماریهای دیگر
 افسردگی در گروههای مختلف
 علائم جسمانی افسردگی
 هشدارهای افسردگی
 افسردگی از عوامل ایجاد فساد در جوامع

نظریه های مربوط به افسردگی
علل افسردگی از دیدگاههای نظری عمده¬ای مورد بررسی واقع شده است.
نظریه زیست شناختی:
پیش فرضهای نظریه زیست شناختی این است که علت افسردگی یا در ژنها قرار دارد که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل می شود، یا نارسایی عمل فیزیولوژیکی است که ممکن است پایه ارثی یا غیرارثی داشته باشد. یافته های مربوط به دوقلوها از 1930 به بعد بیانگر آن است که عوامل ارثی موجب نوعی افسردگی می شود. بسیاری از پژوهندگان عوامل ارثی را همراه با آنچه که در زندگی شخص به وقوع می پیوندند. یعنی ترکیب آمادگیهای ارثی و فشارهای روانی محیطی را علت احتمالی رفتار افسرده می دانند. کسانی که افسردگی دو قطبی دارند، یعنی هم دارای افسردگی هستند و هم مانی دست کم دو نسل از بستگاه آنها اغلب رفتارهای مشابهی داشتند. همچنین در خانواده هایی که افسردگی دوقطبی وجود دارد شانس بیشتری برای ظهور افسردگی یک قطبی می باشد. این موضوع که چگونه افسردگی از طریق توارث منتقل می شود هنوز نامعلوم است.
یک زمینه عمده از تحقیق درباره علل زیست شناختی افسردگی مربوط است به نقش انتقال دهندگان عصبی. سالهاست که نظریه کتکول آمین در مورد افسردگی حاکم بوده است. این نظریه بیان کننده آن است که افسردگی مربوط است به کمبود کتکول آمینها ، به خصوص نوراپی نفرین، در محلهای گیرنده مخصوص مغز.
کتکول آمین دیگری بنام دوپامین نیز در ارتباط با افسردگی است.
سایر محققان افسردگی را به انتقال دهنده عصبی دیگر، یعنی سروتونین مربوط دانسته¬¬اند.
بسیاری از اطلاعات مربوط به نقش انتقال دهندگان عصبی نروترانسمیتر از طریق مشاهده اثرات دارو تجویز شده به بیماران حاصل شده است. مثلاً ملاحظه گردیده که ریسرپین یکی از نخستین داروهای آرامبخشی که برای فشار خون بالا مورد استفاده قرار میگرفت علت افسردگی در بعضی از افراد است. زیرا ریسرپین موجب تخلیه مقداری مواد شیمیایی در گروه کاتکول آمین که برای انتقال تحریک عصبی لازم است می شود، بعضی دانشمندان معتقد به رابطه بین انتقال دهندگان عصبی و افسردگی شده¬اند.
دو گروه است که اکنون برای معالجه افسردگی بیشترین مورد استعمال را دارد عبارت است از تری سیکلیکها (سه حلقه¬ایها) وضع کنندگان منو آمین اکسیداز (M.A.O) ابراز دیگر زیست شناختی برای جدا ساختن افراد افسرده که همگون بیشتری با یکدیگر دارند مطالعه دوره های خواب REM است، مرحله از خواب که چشمها به سرعت از سو به سوی دیگر حرکت کرده الگوی امواج مغزی دلالت بر منتهای فعالیت مغز دارند. به نظر می رسد که در بعضی از افراد افسرده فاصله بین خواب رفتن و شروع اولین دروه REM کوتاهتر است.

 

نظریه روان پویایی:
مطالعات روانشناختی درباره افسردگی توسط زیگموند فروید و کارل آبراهام شروع گردیدهر دو نفر در مقالات جداگانه درباره افسردگی این اختلال را به عنوان یک واکنش پیچیده نسبت به از دست دادن چیزی توصیف نمودند.
افسردگی اولین اختلالی بود که فروید علت آن را به جای تمایلات جنبی عامل هیجانی ذکر کرده بود. مالیخولیا چنان که فروید آن را نامید، اندوهی است افراطی مشوش کننده، طولانی مدت، اغلب نامربوط با محیط و ظاهر بی مورد.
فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی یک وجدان تنبیه کننده یا وجدان اخلاقی قوی دارد. او بر احساس گناه که وجدان موجب آن می شود تأکید می ورزید. طبق نظر فروید یک دلیل که وجدان این چنین قوی می شود کنترل احساسات خشم و پرخاشگری است که در غیر اینصورت ممکن است به صورت آسیب رساندن به دیگران تجلی نماید.
نظریه های روان پویایی بر احساسات و واکنشهای ناخودآگاه نسبت به موقعیتهای جدید که اساس آنها حوادث قبلی زندگی است تأکید می ورزند. اکثر نظم بندیهای روان پویایی بر تاریخچه روابط بین فرد شخصی که او به عنوان یک کودک بیشترین وابستگی را به وی داشته است – معمولاً مادر، متمرکز است. بدین ترتیب که یک سابقه تاریخی افسردگی عبارت است از اختلال در روابط اولیه کودکی. این اختلال ممکن است فقدان واقعی والدین یا یک ترس خیالی درباره از دست دادن یکی از والدین باشد.
کوششهای درمانی طبق نظریه روان پویایی عبارتند از تغییر و اصلاح همخوانی هایی که در بین افکار و احساسات مراجع وجود دارد. روان درمانگری درازمدت معطوف به کشف پایه های ناخودآگاه اختلال عاطفی است که به نظر می رسد معلول تعارضات حل نشده دوران کودکی باشد.
چون اینگونه بازسازی کامل شخصیت در اکثر موارد ممکن نیست، درمانگری حمایتی کوتاه مدت اغلب در مورد افراد مبتلا به افسردگی به کار می رود تا به آنها فر صتی برای تصفیه افکار و احساساتشان داده شده در جهت سودمندی بهتر تشویق شوند.

 

نظریه یادگیری:
پیش فرضیه نظریه یادگیری آن است که افسردگی و فقدان تقویت به هم مربوط است. دلایل زیادی برای این فقدان تقویت وجود دارد. پاسخها ممکن است بدین دلیل مورد تشویق قرار گیرند که، هیچ تقویتی دریافت نداشته¬اند یا پاسخی ناخوشایند یا تنبیه کننده به دنبال داشته¬اند. بسیاری از نظریه پردازان که به دیدگاه یادگیری معتقدند در حد زیاد تحت تأثیر کارهای بی.اف.اسکینر به صورت شرطی سازی عاملی بودند. اندیشه های مربوط به کارهای اسکینر از طریق تأکید بر تأثیر متقابل اجتماعی، به ویژه اینکه چگونه رفتار سایر افراد به عنوان تقویت می تواند عمل نماید اصلاح گردیده است.
اوین سوهن و همکاران وی از پیشوایان تحقیق در زمینه افسردگی از نقطه نظر یادگیری هستند آنها به طورمعمول تأکید می کنند که میزان پایین برون شد رفتار واحساسات غمگینی یا ناشادی که با افسردگی همبسته می شوند مربوط است به میزان پایین تقویت مثبت و یا میزان بالای تجارب ناخوشایند. این حالات ممکن است توسط یکی از چندین دلیل ذیل واقع شود:
1. محیط فی نفسه ممکن است مسئله باشد. ممکن است عوامل تقویت کننده کم یا تنبیه کننده زیاد در محیط مشخص وجود داشته باشد.
2. شخص ممکن است فاقد مهارتهای اجتماعی برای جذب تقویت مثبت یا برای تطبیق مؤثربا حوادث تنفرانگیز ناخوشایند باشد.
3. به علت بعضی دلائل برای افرادی که مستعد افسردگی هستند تقویتها کمتر مثبت و تنبیه ها بیشتر منفی به نظر می رسد تا افراد عادی. این موضوع ممکن موجب کاهش رفتار یا کناره گیری گردیده منجر به تقویتهای کمتر یا تنبیه های بیشتر شود.
افراد افسرده ممکن است از طریق انجام دادن رفتار وابسته برای برقراری ارتباط کوشش نماید شاید آموزش به مهارتهای اجتماعی بتواند رویکرد درمانی مؤثری برای افراد افسرده باشد.

 


نظریه شناختی:
احتمالاً با نفوذترین نظریه روانشناختی که امروزه درباره افسردگی وجود دارد نقطه نظر شناختی است. اساس این نظریه این اندیشه است که یک تجربه معین ممکن است روی دو فرد تأثیر بسیار متفاوتی بگذارد. قسمتی از این اختلاف ممکن است به دلیل نحوه تفکر آنها درباره آن حادثه باشد واینکه و تا چه اندازه شناخت درباره آن دارند.
نظریه شناختی بک درباره افسردگی بر روشهای درمانی پیشرفته مؤثر بوده و تحقیقات زیادی را موجب شده است.

 

نظریه شناختی بک درباره افسردگی:
آرون بک معتقد است که افراد افسرده به این دلیل افسرده¬اند که راههای اشتباده آلود و مبالغه آمیز در فکر کردن دارند. شخص افسرده یک نظر منفی درباره خود، دنیا و آینده دارد. طبق نظر بک این شناختهای منفی علت افسردگی است، نه سایر چیزهای پیرامون شخص.
عقیده بک این است که احساس از دست دادن که اغلب نتیجه هدفها وتوقعات بالای غیرمنطقی است، عامل اصلی افسردگی محسوب می شود.
شخص مستعد افسردگی نه تنها بیش از حد تعمیم می دهد بلکه تمایل به بزرگ جلوه دادن گناهان شخصی و کوچک شمردن کیفیتهای شخصی دارد.
بک باور داشت که شخص افسرده علت هر گونه بدبختی را عیوب شخصی می داند. بک معتقد است که افراد افسرده تمایل دارندکه خود را با دیگران مقایسه کنند و این موضوع خود موجب می شود عزت نفس آنان کمتر شود. هر گونه مواجه با شخص دیگر فرصتی برای ارزیابی منفی از خود می شود. آنان موارد مثبت را به حداقل رسانده و موارد منفی را به حداکثر به نظر می رسد که شناختهای افراد افسرده درباره پیشرفت با شناختهای دیگران متفاوت است. افراد افسرده نه تنها پیشرفت خود را سخت گیرانه ارزیابی می کنند و در تقویت خود بعد از انجام عملی قصور می ورزند، بلکه سطح توقعات آنان قبل از شروع عمل نیز پایین است.

 

نظریه اصالت وجودی – انسانگرایی
در حالیکه نظریه های تحلیل روانی بر از دست دادن یک شیء مورد علاقه به عنوان علت اصلی افسردگی تأکید می ورند. نظریه های اصالت وجود بر از دست دادن عزت نفس متمرکز می شوند.
شیء از دست رفته می تواند واقعی یا سمبلیک باشد. قدرت، مقام اجتماعی یا پول.
ولی از دست دادن خود به خود بدان اندازه اهمیت ندارد که تغییر در خود ارزیابی فرد بر اساس آن از دست دادن. علت شایع افسردگی در مردان از دست دادن شغل است. شغل بیانگر ارزش شخص در نظر خودش می باشد. دست کم تا زمان افزایش زیاد میزان اشتغال زنان در خارج از خانه، یک علت شایع افسردگی در زنان از دست دادن همسر بوده است.
این از دست دادن فقط شخص مورد علاقه نبوده، بلکه منبع اصلی ارزش وی بوده است، زیرا موقعیت اجتماعی زن به طور سنتی مبتنی بر نقش شوهر بوده است. علاوه بر آن با از دست دادن نان آور خانواده ممکن است امرار معاش دچار مخاطره گردد.
نظریه پردازان انسان گرایی ممکن است بر اختلاف من آرمانی شخص و ادراک وی از حالت واقعی امور تأکید ورزند. بر اساس نظریه آنان افسردگی احتمالاً زمانی ظاهر می شود که اختلاف بین من واقعی و من آرمانی خیلی زیاد شود. به طوری که برای شخص قابل تحمل نباشد. این اندیشه با شواهد تجربی جمع آوری شده توسط محققانی که میزان خود ارزیابی های افراد افسرده و غیرافسرده را بررسی کرده¬اند مطابقت دارد. (حسین آزاد)
پیشینه تحقیق:
به گزارش پایگاه آگاهی رسانی کمیسیون اروپا بیش از 4/1 مردم اتحادیه اروپا به گونه¬ای از بیماریهای روانی (در اندازه کم یا زیاد) مبتلا هستند و هر ساله 27 درصد از مردم کشورهای اروپایی به گونه¬ای از بیماریهای روانی رنج می برند.
بر اساس این گزارش بیماریهای روانی هر ساله 4 درصد به اقتصاد کشورهای اروپایی آسیب وارد می کند. بر پایه همین گزارش افسردگی رایج ترین بیماری روانی در میان مردم اتحادیه اروپا است و پیش بینی می شود تا سال 210 افسردگی به شایعترین بیماری در کشورهای اروپا تبدیل می گردد.
آمار؟ 20 درصد جمعیت ایران افسرده است. در تحقیقاتی که در دانشگاه هاروارد انجام شده این نتایج بدست آمده است که اگر علل اصلی و عمده مرگ و میر را به 10 دسته مهم تقسیم بندی کنیم، مهمترین آن افسردگی می باشد که بیشترین آمار مرگ و میر در مورد افسردگی دیده شده است .
اطلاعاتی که اخیراً از مطالعات همه گیر شناسی بدست آمده نشان می دهد که اختلالات افسردگی جداً سلامت عمومی جامعه را تهدید می کند.
شواهد و مدارک حاصله از تحقیقات همه گیر شناسی حاکی از وجود یک دسته متفرند که با افسردگی ارتباط دارد. در میان این متغیرها، جنسیت در درجه نخست قرار دارد.
میزان افسردگی در زنان نسبت به مردان به مراتب بیشتر است (براون و هریس 1978) داده¬های جدیدتر بیانگر آنند که در مورد افسردگی نباید تنها به عامل جنسیت نظر داشت. انسیل در سال 1982 بیان داشت تفاوتهای جنسی در افسردگی با میزان سن و وضعیت تأهل تغییر می کند.
ظاهراً اختلالات افسردگی در میان نوجوانان بیشتر و در میان منتشرها کمتر شایع است. (واسیمن و دیگران) بنابر داده¬های حاصل از درجه شیوع در فاصله زمانی 6 ماهه، اختلالات افسردگی در افراد 45 سال شایعتر است. ظاهراً با افزایش سن شیوع اختلالات عمده افسردگی کاهش می یابد.
بک (beck) علت افسردگی را افکار منفی نسبت به خود، تجربه جاری و آینده و خطاهای منطق می داند.
طبق داده های موسسه ملی بهداشت روانی، درجه شیوع اختلال، در طول عمر از 601 تا 915 درصد جمعیت در نوسان است. بزرگترین بخش این گروه، یعنی 7/3 تا 7/6 درصد کل جمعیت، دچار اختلال افسردگی¬اند. به دنبال آن اختلال افسرده خویی با دامنه 1/2 تا 8/3 درصد جمعیت و اختلال ماینا با 6/0 تا 1/1 درصد جمعیت قرار می گیرند.
این داده ها بر آنند که بخش وسیعی از جمعیت ایالات متحده در طول زندگانی خود یک حادثه تأثیرگذار را تجربه می کنند.
بررسی های صورت گرفته در فواصل کوتاهتر، نشان می دهد که در هر زمان معین بسیاری از مردم دچار اضطراریهای تأثیر گذار می شوند.
اختلالات افسرده خوی به میزان 1/2 تا 2/3 درصد ماینا و به میزان 4/0 تا 8/0 درصد به ترتیب دارای اهمیت هستند.
با توجه به جمعیت 250 میلیونی ایالات متحده و با توجه به نسبتهای ذکر شده، نتیجه می گیریم که در خلال هر فاصله زمانی 6 ماهه، 8 میلیون نفر از اختلال عمده افسردگی 7 میلیون نفر از بیماری افسرده خویی، 2 میلیون نفر از ماینا رنج می برند. (کاپلان)

 


تاریخچه افسردگی:
افسردگی تاریخی کهن دارد. واژه ملانکولی (مالیخولیا) را بقراط عنوان کرد که گمان می کرد حاصل صفرای سیاه است. حدود پانصد سال بعد از بقراط، اوایل قرن دوم میلادی آرتائوس کاپادو چیا رابطه بین مانی و ملانکولی را کشف کرد:
«مبتلایان به ملانکولی همه بیماریشان یک نوع نیست، یا از مسموم شدن مظنون هستند یا از مردم گریزی سر به دامان صحرا میگذارند، یا خرافاتی شده¬اند و از زندگی بیزار می گردند، هرگاه آرامش پیدا شود، خوشی بر آنان مسلط می شود (مالک اعتصام) .پزشک یهودی قرن دوازدهم «موزس میمونیوس» مالیخولیا را یک بیماری جداگانه می دانست. (بونه) در 1868 نیز یک بیماری روانی را ذکر کرده است که خود عنوان مالیخولیای شیدا گونه به آن داده بود.
در 1854 (ژول فالره) بیماری به نام جنون دوره¬ای (فوی سیرکولار) را توصیف کرده بود که در آن حالت خلقی افسردگی و مانیا به طور متناوب پیدا می شود.
تقریباً همزمان با او روانپزشک فرانسوی دیگری بنام (ژول بالارژه) بیماری جنون دوشکی (فولی آدوبل فورم) را توصیف کرده بود که در آن، فرد عمیقاً افسرده و دچار نوعی حالت بهت می شد و سرانجام از آن حال در می آمد در 1882 روانپزشک آلمانی (کارل کالبام) اصطلاح سیکلوتایمی را به کاربرد و مانیا و افسردگی را مراحلی از یک بیماری واحد قلمداد کرد.
در 1988 (امیل کرپلین) بر اساس اطلاعاتی که از روانپزشکان آلمانی و فرانسوی پیش از خود بدست آورده بود،نوعی سایکوز بنام سایکوز ماینا – افسردگی را توصیف کرده بود و اکثر معیارهایی را که امروزه روانپزشکان برای گذاشتن تشخیص بکار می برند، در آنجا گنجانده بود. کرپلین نوعی افسردگی هم بر شمرده بود که در زنان پس از یائسگی و در مردان در اواخر بزرگسالی شروع می شد و نهایتاً نام مالیخولیای کهولی (Involutional melanchatia) بر آن نهاده شد. این نوع افسردگی از همان زمان شکلی از اختلالات خلقی دیر آغاز دانسته شد.(Harold0

 

تشخیص افسردگی
در 10 سال گذشته از نقطه نظر شناخت یا تشخیص افسردگی، پیشرفت شگرفی شده است (ایندیکوت واسپترز 1978) . چند برنامه مصاحبه بالینی ساخت دار را طراحی کردند که برای تشخیص افسردگی معتبرند. برنامه طراحی شده این دو محقق برای اختلالهای عاطفی وشیز و فرنی هم به گستردگی بکار می رود. این راهنمای مصاحبه به دو شکل یافت می شود: یکی SADS که روی حادثه جاری بیماری تمرکز دارد، و دومی SADS – L که درباره بیماری و جریانات وقایع قبلی ، داده های تارخی فراهنم می کند. این دو راهنما در پیوستگی با معیارهای تحقیقی تشخیص که جلوه دار راهنمای تشخیص و آماری اختلالهای روانی انجمن روان پزشکی آمریکا (1980 – APA) می باشد، بکار می روند. مصاحبه گر ورزیده با چنین ابزارهایی در مصاحبه¬ای 60 – 90 دقیقه¬ای بیماری را تشخیص می دهد. این ابزارها برای تشخیص افسردگی شدید نوعی هماهنگی فوق العاده دارند. هنگام مصاحبه SADS معمولاً کل روند را ضبط ویدیویی می کنیم تا در صورت داشتن سوالات بدون پاسخ و نیز جهت تشخیص قابل اعتمادتر، آن را تکرار می کنیم. تحت این شرایط متخصصان بالینی می توانند بنا به میل خود صدای مصاحبه را ضبط کند و سپس با مرور نوار آن، SADS یا SADS – L را درجه بندی نماید.
احتمالاً دشوارترین تمایزی که متخصص بالینی پس از انجام مصاحبه SADS باید متوجه آن شود، تمایز بین اختلال افسرده خویی و اختلال افسردگی عمده است.
مبتلایان به افسردگی عمده طبق مقیاس هامیلتون، به این عنوان که به طور قابل توجهی افسرده ترند درجه بندی شده¬اند و میزان اضطراب جسمانی، پریشانی معده¬ای – روده¬ای، کاهش وزن، پارانویا، دلمردگی، و احتمال خودکشی آنها به نحوه فوق العاده¬ای، بالا ارزیابی شد. بیماران افسرده خود از لحاظ اشتهای افزوده، درجه فوق العاده بالایی را کسب کردند. جالب اینجاست که بنابر پرسشنامه بک، به جز در چهار مورد، تفاوت چندانی بین کل بیماران نبود. بیماران افسرده عمده، بی اشتهایی بیشتری همراه با کمبود وزن داشتند، در حالیکه بیماران افسرده خود را نارضایتی و خستگی رنج می داد.
سنجش شدت افسردگی
در خصوص سنجش شدت افسردگی، چند روش گزارش فردی و مقیاس درجه بندی بالینی معتبر وجود دارد. تفاوت این مقیاسها در تأکیدی است که بر جنبه های خاصی از نشانه های افسردگی دارند. برخی به شدت بر جنبه های جسمانی اختلال و برخی دیگر بر جنبه های شناختی آن تأکید دارند.

 

افسردگی:
افسردگی از لحاظ لغوی در زبان فارسی به معنای دلتنگی و پژمردگی آمده است افسردگی کم شدن تنش روانی است که روی خلق و احساسی که شخص از وجود خودش دارد، اثر گذاشته و این حالت با علائم متعدد روانی و جسمانی همراه می گردد . افسردگی که به گفته¬ای می توان آن را اضطراب ثانویه نامید از نظر پزشکی یک نوع آزادگی است که قابلیت فعالیت جسمانی و عقلانی را کاهش می دهد ولی به آسانی قابل توصیف نیست. فروید در تعریف افسردگی می گوید: افسردگی حالتی است که به علت از دست دادن یک شیء مورد علاقه در شخص بوجود می آید که جنبه از دست دادن آن ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. مهم است که اختلالات افسرده ساز ار از حزن و اندوه روزانه که افسردگی نیستند جدا کنیم. اندوه طبیعی ناشی از مرگ عزیزان نیز افسردگی نیست. ممکن است افراد محزون یا کسانی که با اندوههای طبیعی رو به رویند، در دوره-ای کوتاه نشانه های افسردگی را تجربه کنند، اما آنها معمولاً می توانند کم و بیش به طور طبیعی به کارهای خود ادامه دهند و به زودی بی آنکه به درمان نیاز باشد بهبودی یابند.
کیزوهافلینگ (1974) عدم فعالیت را یکی از علائم بارز افسردگی می دانند. در بیمارانی که خلق افسرده¬ای دارند (یعنی در افسردگی) ، از دست دادن کارمایه (انرژی) و علاقه، احساس گناه، دشوارشدن تمرکز، از دست دادن اشتها، و افکار مرگ یا خودکشی وجود دارد. طول مدت یک دوره افسردگی به نظر می رسد 3 تا 6 ماه در بیماران سرپایی، و 6 تا 9 ماه در بیماران بستری باشد.
(مامک اعتصام)

 

انواع اختلالات افسردگی:
با پژوهش های بالینی و زیستی در مورد اختلالات خلقی تفکیک بالینی از پیش شناخته شده بیماران بار دیگر تأیید شده است و در DSM – IV به رسمیت شناخته شده است. دو اختلال عمده خلقی عبارت است از 1) اختلال افسردگی عمده 2) اختلال دو قطبی I که این دو اختلال را اغلب، اختلالات عاطفی هم می نامند، ولی آسیب اساسی در این اختلالات به خلق یا حالت هیجانی پایدار درونی فرد است، نه مربوط به حالت عاطفی یا تظاهر بیرونی محتوای هیجان فعلی فرد. بیمارانی که فقط حملات افسردگی پیدا می کنند، دچار اختلال افسردگی عمده خوانده می شوند، این اختلال را گاه افسردگی یک قطبی نیز می نامند که اصطلاح پذیرفته شده¬ای در DSM – IV نیست. بیمارانی که هم حملات ماینا و هم حملات افسردگی پیدا می کنند و بیمارانی که فقط دچار حملات ماینا می شوند، مبتلا به اختلال دو قطبی نامیده می شوند.
طبق DSM – IV تعریف اختلال افسردگی عمده عبارتند از یک یا چند حمله افسردگی عمده بدون سابقه¬ای از حملات ماینا، مختلط یا هیپوماینا. به طور کلی علائم و نشانه های افسردگی عبارتند از:
1. ناتوانی از احساس لذت بردن (Anhedonia)
2. کناره گیری از دوستان و خانواده
3. فقدان انگیزش، عقل کم برای ناکامی
4. نشانه های بنایی شامل: فقدان جنسی، بی اشتهایی و کاهش وزن بدن، پرخوری و افزایش وزن، سطح انرژی پایین و خستگی پذیری، اختلال قاعدگی، اختلال خواب (بی خوابی، پرخوابی، سحرخیزی) و تغییرات شبانه روزی (علائم نزدیک صبح شدیدتر است)
5. یبوست
6. خشکی دهان
7. سردرد
این افراد در معاینه علائم زیر را بروز می دهند:
1) رفتار و ظاهر کلی: کندی یا تحریک روانی، تماس چشمی ضعیف، اشکباری، غمگینی و پژمردگی، بی توجهی به ظاهر شخصی
2) عاطفه محدود یا قوی
3) تکلم: فقدان یا اندک بودن تکلم خودانگیخته، تک سیلابی، مکث های طولانی ، آهسته و یکنواخت بودن تکلم
4) محتوای فکر: 6 درصد افکار خودکشی دارند و 15 درصد خودکشی می کنند، احساس ناامیدی، بی ارزشی و گناه، اشتغال ذهنی – جسمی، بی تصمیمی، فقر محتوا توهمات و هذیانها، کمبود تفکر خود انگیخته
5) نظام حسی: حواس پرتی، اشکال در تمرکز، شکایت از ضعف حافظه، گم گشتگی
6) بینش: قضاوت مختل
طبق DSM – IV حمله افسردگی عمده باید لااقل دو هفته طول بکشد. بیمار دچار این حمله نوعاً یا افسرده است، یا علاقه¬اش را به اکثر فعالیتها از دست داده است. بیماری که دچار حمله افسردگی عمده تشخیص داده می شود باید لااقل چهار علامت از فهرستی شامل تعمیرات خواب و فعالیت، فقدان انرژی، احساس گناه مشکل در تفکر و تصمیم گیری و افکار عود کننده مرگ یا خودکشی را هم داشته باشد.
حمله مختلط، دوره¬ای به طول حداقل یک هفته است که در آن هر دو حمله ماینا و افسردگی عمده تقریباً هر روز پیدا می شود. تعریف اختلال دو قطبی عبارت است از داشتن حداقل یک حمله ماینا یا مختلط و گاهی حملات افسردگی عمده در سیر بالینی.
افسردگی دو قطبی را اختلال دو قطبی یا بیماری افسردگی – شیدایی نیز می نامند که در حال حاضر حدود 2 میلیون آمریکایی را به خود مبتلا کرده است.
علت افسردگی دو قطبی به طور کامل روشن نشده است. ولی بسیاری بر این باورند که اکثر مبتلایان به این بیماری احتمالاً زمینه ارثی آن را دارند، هرچند که محیط نیز در تقویت این وضعیت نقش دارد. افسردگی دو قطبی درمان قطعی ندارد ولی می توان آن را با دارو کنترل کرد. (انجمن پزشکی آمریکا).
چند نوع افسردگی عمده موسوم به انواع فرعی، وجود دارند که کمتر رایج هستند.
آنها عبارتند از افسردگی روان پریشی، افسردگی استثنایی، افسردگی پس از زایمانی ، روان پریشی پس زایمانی و اختلال ملال آور پیش از قاعدگی.
افسردگی روان پریشی: افرادی که افسردگی روان پریشی دارند، علاوه بر نشانه های افسردگی هذیان یا توهم نیز دارند. این اختلال تقریباً 15 درصد مبتلایان به افسردگی عمده دیده می شود. مبتلایان به این اختلال ممکن است عواقب کارهایی را که انجام می دهند به خوبی درک نکنند، بنابراین در معرض خطر از بین بردن خود هستند.
افسردگی استثنایی: افرادی که به افسردگی استثنایی مبتلا هستند، آمیزه¬ای از نشانه¬ها را دارند، بعضی از این نشانه¬ها، نشانه¬های معمولی افسردگی عمده و برخی دیگر از نشانه های غیرمعمول هستند. همچنین افسردگی استثنایی، از این نظر که معمولاً مزمن (طولانی مدت) است نه صرفاً چند دوره، با افسردگی عمده تفاوت دارد.
این افسردگی معمولاً در دوره نوجوانی آغاز می شود و ممکن است بیشتر زنان مبتلا شوند تا مردان. که مبتلایان به این افسردگی عموماً با داروهای ضد افسردگی، روان درمانی یا ترکیبی از این دو روش درمان می شوند:
افسردگی پس زایمان¬انی: این افسردگی همان نشانه های افسردگی عمده را دارد.
این افسردگی تقریباً در 10 درصد مادرانی که نخستین زایمان خود را انجام
می دهند، دیده می شود. طبق بعضی آمارها، زنانیکه دوران حاملگی یا زایمان سختی داشته¬اند، ازدواج موفق نداشته¬اند، و از طرف دوستان، خانواده و همسایگان کمتر حمایت می شوند. بیشتر در معرض ابتلاء به این بیماری هستند. افسردگی پس از زایمان، شدیدتر ، طولانی تر و ناتوان کننده تر از «گرفته بودن» عادی و موقت است که اکثر زنان در چند روز اول بعد از زایمان دارند. در صورت عدم درمان این بیماری ماهها و سالها دوام داشته باشد.
افسردگی پس از زایمان با یکی از ترکیبی از روشهای زیر معالجه می شود: درمان با صحبت کردن گروه درمانی، و داروهای ضد افسردگی.
روان پریشی پس زایمانی: در موارد نادر افسردگی پس زایمانی می تواند به وضعیت خطرناکتری بنام روان پریشی پس زایمانی تبدیل شود. این بیماری در یک یا دو هزارم مادران در نخستین زایمان روی می دهد. نشانه های آن عبارتند از توهمها، هندیها، و افکار مربوط به خودکشی. زنانیکه به این بیماری مبتلا هستند، به درمان فوری پزشکی نیاز دارند و احتمالاً باید بستری شوند.
اختلال ملال پیش از قاعدگی: این بیماری یک بیماری دوره¬ای است که 3 تا 5 درصد زنان در حال قاعدگی را به خود مبتلا می کند. زنانیکه این بیماری را دارند یا دو هفته قبل از عادت ماهیانه یا در طول آن احساس افسردگی عمیق یا تحریک پذیری می کنند و نشانه های آنان شدیدتر از نشانه های مربوطه به سندرم پیش از قاعدگی (PMS) است. درمان این بیماری شامل تمرینهای بدنی، انواع مختلف روان درمانی یا داروهای ضد افسردگی می باشد.
از مدتی پیش دو اختلال خلقی دیگر یعنی اختلال دیس تایمی (کج خلقی) و اختلال سیکلوتایمی (خلق ادواری) ، نیز به لحاظ بالینی به رسمیت شناخته شده است.
مشخصه این دو اختلال به ترتیب وجود علایمی کم شدت تر از علائم دو اختلال افسردگی عمده و دو قطبی است. مشخصه اختلال دیس تایمی به تعریف DSM – IV وجود لااقل دو سال خلق افسرده در غالب اوقات و وجود علائم دیگری از افسردگی است که قابل تطبیق با تشخیص اختلال افسردگی عمده نباشد. مشخصه اختلال سیکلوتایمی نیز وجود لااقل دو سال علائم مکر هیپوماینا و علائم افسردگی است که به ترتیب با تشخیص حمله ماینا و حمله افسردگی عمده تطبیق نکند.
مؤلفان DSM – IV هم در متن اصلی کتاب و هم در ضمائم آن اختلالات خلقی دیگری را نیز رمزگذاری کرده¬اند. این اختلال عبارتند از نشانگانهای مرتبط با افسردگی (یعنی اختلال افسردگی فرعی، اختلال افسردگی عود کننده گذرا، و اختلال ملال پیش قاعدگی) و اختلال مرتبط با اختلال دو قطبی I (دو قطبی II) است.
در اختلال افسردگی فرعی علائم به شدتی نیست که برای تشخیص اختلال افسردگی عمده تکافو کند، در اختلال افسردگی عود کننده گذرا، علائم به شدتی هست که برای تشخیص اختلال افسردگی عمده کافی باشد، ولی به مدتی است که برای معیارهای تشخیص اختلال افسردگی عمده ناکافی است. مشخصه اختلال دو قطبی II وجود متناوب حملات افسردگی عمده و حملات هیپوماینا است، یعنی حمله های دارای علائم ماینا معیارهای حمله های ماینا را که لازمه تشخیص اختلالات دو قطبی است، به طورکامل ندارد.
تشخیص های دیگر از دسته اختلالات خلقی شامل اختلالات خلقی ناشی از بیماری طبی عمومی، اختلال خلقی ناشی از مواد، و اختلال خلقی¬ای است که جای دیگر ذکر نشده باشد.
در طبقه بندی DSM – IV چند نوع بیماری افسردگی دو قطبی نادر وجود دارد که عبارتند از :
1) افسردگی با چرخه سریع
2) مانی ملال آور
3) افسردگی حالت مرکب
4) خلق ادواری (انجمن پزشکی آمریکا)

 

علل افسردگی:
علل افسردگی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، و محیطی (روانی – اجتماعی) می باشد. در بسیاری از مردم نیز، علت افسردگی ناشناخته باقی می ماند.
عوامل ژنتیکی: ثابت شده است که در بعضی از اقوام و خانواده ها افسردگی شایعتر بوده، ولی وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر امر در بقیه اعضا خانواده نمی باشد. اما هر چه درجه خویشاوندی نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیب پذیری برای افسردگی بیشتر است.
عوامل بیولوژیکی: تغییرات زیستی متعددی در مغز افراد روی می دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبی سیستم نمود درون ریز و هورمونهای سیستم انتقال دهنده های شیمیایی و تغییر در فعالیتهای الکتریکی مغز است.
عوامل محیطی (روانی – اجتماعی): فاکتورهای استرس زای اجتماعی و روانی بعنوان ریسک فاکتورهای بروز افسردگی شناخته می شوند.
استرس در فرم فقدان یکی از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان بعنوان ماشه¬ای برای بروز افسردگی در افراد آسیب پذیر بکار می رود. به طور کلی تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس زای محیطی فرصت بروز آسیب پذیری یک ژن بخصوص را انجام و آنها را به سوی یک بیماری پیشرفته افسردگی هدایت می کند.
- رویدادهای زندگی و استرسهای محیطی:
استرسها و موقعیت های زندگی می تواند نقش اولیه را در ایجاد افسردگی داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف نظر بین آنها وجوددارد.
عده¬ای معتدقند که سوگ و از دست دادن عزیزی می تواند منجر به افسردگی گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر مهمترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگی، یائسگی و استرسهای عمده دیگر می تواند در ایجاد افسردگی نقش عمده داشته باشد.
- عوامل شخصیتی:
همه افراد با تیپها و خصوصیتهای شخصی مختلف ممکن است دچا رافسردگی گردند، اما افرادی با انواع شخصیتی وسواس، وسواس نمایشی بیشتر ممکن است دچار افسردگی گردند.
- عوامل یادگرفته شده:
بر اساس این، عامل ارتباط اجتماعی ناخوشایند که منجر به ارزیابی منفی فرد از خود می شود باعث ایجاد افسردگی است. زیرا با توجه به خصوصیات خاص خود نمی تواند صحبت، همدردی و ارتباط عاطفی لازم را از دیگران به دست آورند. بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابی منفی داشته و هم دیگران را صادق نمی دانند و به تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگی در آنان پدید می آید.
- تفکر منفی:
افرادی که دارای افکار منفی در خورد خود، زندگی و آینده هستند، دچار افسردگی می گردند این افراد به جنبه منفی هر چیزی و به نقایص خود خیلی توجه نموده و به طور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را تعبیر می کنند.
- مصرف داروها:
بعضی از داروها مثل داروهایی که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می شوند و داروهای خواب آور باعث بوجود آمدن افسردگی می شود.
کمبود مواد غذایی مثل کمبود اسید فولیک و بعضی ویتامینها مثل B 12 باعث کاهش اثرات داروهای ضد اضطراب می شود.
اعتیاد به بعضی از داروها، مواد مخدر، و یا الکل باعث بوجود آمدن افسردگی می شود .

 

درمان افسردگی
درمان دارویی:
اکثر مطالعات پزشکان حاکی از آن است که ترکیب روان درمانی و دارودرمانی مؤثرترین درمان برای اختلالات افسردگی است. آنچه که انقلابی در درمان بیماریهای افسردگی بیان کرده و تأثیری نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعی این بیماریها را کاسته، رهیافتهای دارودرمانی بوده است.
از چهل سال پیش درمانهای مؤثر و مشخص مثل داروهای سه حلقه¬ای برای اختلالات افسردگی فراهم شده است مثل: ایمی¬پرامین ، آمی تریپ تیلین ، نوروتریپ تیلین .
نخستین علائمی که پس از مصرف این داروها بهبود می یابد خواب و اشتها است که پس از حدود دو هفته شروع می شود. پس از حدود 3 تا 6 هفته علائم عمده بهبودی افسردگی بروز می نماید.
دسته دیگر داروها که انقلابی جدید و عمده برای درمان برپا کرده است مهارکننده اختصاصی بار جذب سروتونینها از قبیل فلوکستین و سینتالوپرام است.
به جرأت می توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکی از پرمصرف ترین داروهای رایج است. از عوارض جانبی این داروها سراسیمه گی، ناراحتی گوارش و تهوع می باشد. در عین حال داروهای اخیر SSRT مثل فلوکستین و سیتادوپرام از کمترین میزان عوارض جانبی در میان داروهای فوق برخوردار است.
درمان غیردارویی:
1 – نوردرمانی:
این نوع درمان برای معالجه افسردگی فصلی بکار برده می شود. اما اگر افسردگی فصلی شدید باشد نوردرمانی باید با دارودرمانی همراه گردد.
2 – شوک درمانی:
این شیوه در موارد زیر برای بیماران افسرده بکار می رود:
 افسردگی بیمار با درمان دارویی از بین نرفته باشد.
 بیمار قادر به تحمل داروهای ضد افسردگی نباشد.
 بیماری چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشی خیلی شدید داشته باشد.
در این روش جریان الکتریکی را به سر شخص وارد می کنند و یک حمله تشنجی ایجاد می شود.
ECT بی خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه مدت می باشد.
3 – روان درمانی:
این نوع درمان شامل درمانهایی است که از دارو استفاده نمی شود. موارد زیر از جمله موفق ترین شیوه های روان درمانی در درمان افسردگی است:
شناخت درمانی، روان درمانی بین فردی، رفتار درمانی، روانکاوی و روان درمانی خانواده گرفت که مصرف این مواد غذایی از جمله ماهی و روغن ماهی نقش باز دارنده¬ای در ایجاد افسردگی دارند.
بعضی از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهی (روغن امگا 3) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادی که آن را مصرف نکرده¬اند ، به این نتیجه رسیده¬اند که هر چقدر مصرف امگا 3 (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد، افسردگی به حداقل خواهد رسید. همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهی در ایجاد بقیه بیماریهای روانی نقش بازدارنده¬ای نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهی در ایجاد بیماریهای قلبی و عروقی ثابت شده است.

 

درمانهای گیاهی و غذایی
بسیاری از فراوده های گیاهی که درایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیماری افسردگی به کار می رود .
نوعی خاصی از مخمر آب جو با عوارض جانبی پائین در این زمینه شناخته شده ودرمان فرم خفیف تامتوسط افسردگی کاربرد دارد .درکشورهای دیگرمثل هند وسریلانکا ، برگ گیاه برگاموت رابصورت اسانس درچای واردکرده و دردرمان افسردگی بکار بردند .
به نظر میرسد که آمار افسردگی در ایالات متحده آمریکا روبه افزایش است .دلیل قطعی آن ناشناخته است ولی میتواند بعلت تغییراتی در استرس روزانه ، ساختار اجتماعی افراد ، تغییرات ژنتیکی ، تشخیص پیشرفته واصلاح شده ویا تغییراتی در رژیم غذایی افراد باشد تغییرات در رژیم غذایی افراد میدان وسیعی برای تحقیقات دانشمندان می باشد .
از آنجائی که بعضی از مواد غذایی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری (بک) در دختران دبیرستانی

دانلود مقاله بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان انجام گرفته است. در این پژوهش افراد مورد مطالعه 60 نفر دانش‌آموز دختر مقطع راهنمایی (سوم راهنمایی) از مناطق 17 و 13 و 10 آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 84 انتخاب شده‌اند و این پژوهش به شیوه تصادفی از میان دانش‌آموزان مدارس عادی و استثنایی انتخاب شده‌اند.
و ابزار و اندازه گیری در این پژوهش شامل تست افسردگی بک بود و نتایج بررسی نشان داد که بین میزان افسردگی دانش‌آموزان مبتلا به لکنت زبان و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.

مقدمه
زبان به معنای اعم عبارت است از وسیله کلامی یا غیر کلامی که جهت تفاهم و تفاهیم بین موجودات زنده به کار می‌رود و غنی ترین تجارب آدمی را ایجاد می‌نماید. (بلو اشتاین 1699) زبان در واقع نه تنها ارتباط فرد را با درون گروه و برون گروه فراهم می سازد بلکه وسیله ای برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است به علاوه وسیله تنظیم زندگی بشر نیز می‌باشد. چه در اطراف انسان امور پراکنده وجود دارد که زبان آنها را طبقه بندی کرده و نامگذاری می‌کند (ریبو بروبیکر 1977 آزاد 1380).
گروهی از روانشناسان اندیشه را کلام صامت و زبان را فکر گویا دانسته و حتی با استفاده از وسایل فیزیکی دقیق ثابت کرده اند که هنگامی که فکر می‌کنیم در حقیقت به نوعی دستگاه تلکس خود را به کار می اندازیم (برنشتاین 1966 به نقل از فریاد درخشان 1382).
با توجه به آنچه گفته شد می‌توان زبان را عامل اساسی در رشد و تکامل اجتماعی عقلانی و اخلاقی انسان دانست پژوهشهایی که توسط روانشناسان شوروی صورت گرفته حاکی است که کاربرد زبان موجب تسریع در اکتساب رفتارهای مختلف و تصمیم به جا در کودکان می‌گردد (جایخوف 1984 عبادی 1380).
همچنین بررسیهای متعدد نشان می‌دهد که کودکانی که رشد هوشی سریع دارند، سخن گفتن را زودتر شروع می‌کنند (کراوتیز 1966، به نقل از فریاد درخشان 1381).
یکی از عقب‌ماندگی ذهنی و بدنی اختلال در رشد تکلم شناخته شده است علاوه بر اهمیت رشد تکلم و تاخیر آن در سازگاری های اجتماعی افراد می‌توان از اهمیت تکلم در رابطه با وضعیت اقتصادی و میزان تحصیلات فرد نیز سخن گفت با توجه به اهمیت زیادی که برای تکلم برشمردیم اختلال در تکلم می‌تواند مشکلات زیادی در جنبه های مختلف اقتصادی تحصیلی و اجتماعی افراد مبتلا ایجاد کند (به قول پیچسمن 1986) لکنت زبان چیزی بیش از قطع جریان روان واژه هاست که از آن به عنوان ناروانی صحبت می‌کنیم لکنت زبان ناشی از واکنشهای عاطفی در مقابل تجربه های تلخ گفتاری است.

 

(سوال پژوهش)
آیا بین اختلال تکلم (لکنت زبان) و میزان افسردگی کودکان شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا کودکان دچار لکنت زبان از کودکانی که روان و عادی صحبت می‌کنند افسرده تر هستند؟
(فرضیه پژوهش)
بین میزان افسردگی دانش‌آموزان مقطع راهنمایی (سال سوم) دچار لکنت زبان در شهر تهران با دانش‌آموزان عادی همان سن تفاوت وجود دارد.

 


(هدف پژوهش)
هدف این پژوهش بررسی رابطه لکنت زبان با افسردگی است بدین معنی که میزان افسردگی در بین افراد دارای لکنت زبان تا چه حد با افراد سالم (بدون لکنت) متفاوت است.

 

(ضرورت پژوهش)
زبان وسیله تفهیم و تفاهم و وسیله ارتباط بشر است و هر نوع اختلال که در زبان و بیان به وجود بیاید خللی در روابط اجتماعی به وجود می‌آورد. توجه به این اختلال به دلیل وجود عدد نسبتاً زیاد کودکان یا افرادی که دچار این اختلالات هستند دارای اهمیت فراوان می‌باشد.
از علل دیگری که باید حتماً به افراد دارای این اختلال توجه و رسیدگی بیشتری نمود، علت عاطفی ارثی، خانوادگی و اقتصادی است و عدم توجه به افراد دارای اختلال گویایی، موجب رنجش عاطفی آنان می‌شود. و از آن جایی که این افراد همیشه در سنین کودکی باقی نخواهند ماند بلکه بزرگتر شده و وارد اجتماع می‌شوند. آن وقت است که به علت بی توجهی به وضع عاطفی در کودکی به این نقص خود پی برده اند نسبت به اجتماع در آنها کینه ایجاد می‌شود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
همچنین بی توجهی به ناسازگاری حسی- حرکتی کودک در دوران کودکی و نوجوانی موجب سوق دادن او با ناسازگاری در دوران جوانی خواهد شد. از نظر خانوادگی هم این موضوع حائز اهمیت است که وقتی چنین فردی خود ناخواه خانواده ای تشکیل می‌دهد چگونه می‌تواند فرزندان سالم تربیت کند؟
چگونه می‌توان به فرزندانی که در دامان او لب به سخن باز می‌کنند طریقه سخن گفتن درست کلمات را بیاموزند؟ باید حداقل مرجعی باشد که پدران و مادران این کودکان بتوانند با مراجعه به آن مکانها مشکلات خود را رفع کنند. و احیاناً راهنمایی نیز بشوند. به آنها یاد داده شود که از نظر عاطفی چگونه با کودکان مبتلا به اختلالات گویایی خود رفتار کنند. تا آنها احساس حقارت نکرده و به خاطر این نقض قابل علاج، نقایص دیگری پیدا نکنند. گوشه گیر، دور از اجتماع و کینه‌توز بار نیایند. اینگونه تحقیق های اجتماعی اگر با دلسوزی و علاقه‌مندی انجام شود می‌تواند تا حدی توجه خانواده ها و اجتماع را به این موضوع جلب کند: زیرا همین امر باعث می‌شود خانواده ها زودتر به وضع کودک پی برده و در نتیجه شانس بیشتری در معالجه کودک خود داشته و بنابراین توجه به این امر چه بسا موجب تسریع معالجه فرد مبتلا نیز بشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
از طرف دیگر می‌توان با استناد از اطلاعات حاصل از این تحقیق برنامه ریزی های موثری جهت راهنمایی و کمک به افراد مورد مطالعه با توجه به توانمندی ها و خصوصیات آنها انجام داده و به ویژه این بررسی باعث می‌گردد که علاوه بر یافتن دیدی کمی جهت نگریستن و برخورد با این اختلال در زمینه ای یادگیری اجتماعی و سایر جنبه ها می‌توان با اختیار گزاردن این اطلاعات به خانواده ها در آموزش آنان طرز برخورد آنها با افرادی که دارای این اختلال هستند را نیز کنترل و تعلیم نمود. تا برخوردهای غلط موجب بروز احتمالی ناراحتی ها و مشکلات جنبی نشوند.
شناخت ویژگیهای بارز روانی این افراد در زمینه عاطفی- هیجانی موجب استفاده صحیح از نیرومندی های موجود در افراد دارای لکنت زبان می‌گردد.
همچنین اگر بتوان در سطح وسیعی و بطور همه جانبه به این توانمندی ها توجه کافی مبذول داشت می‌توان انتظار داشت که در پایان دوره آموزشی دبیرستان این افراد یک رضایت روانی در ارتباط با نوع و کیفیت آموزشی که دارا بودند برخوردار شوند. (یریس، 1977، داوریان، 1367).

 

مفاهیم و واژه ها:
لکنت زبان:
اختلال ریتم و سلامت تکلم که ممکن است بصورت سیلابها و کلمات یا انسداد در تولید آنها باشد (جانسون پورافکاری 1368).
تعریف عملیاتی لکنت زبان:
منظور از لکنت زبان در پژوهش حاضر افرادی هستند که با مراجعه به مراکز گفتار درمانی بنا به تشخیص متخصصان گفتار درمانی دارای لکنت زبان می‌باشند و به عنوان فرد لکنتی تشخیص داده شده‌اند.

 

افسردگی:
واژه افسردگی به تجربه حالات نا‌شادی گفته می‌شود که تحمل آن دشوار است.
تعریف عملیاتی افسردگی:
منظور از افسردگی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بدست می‌آورد.

 


مقدمه
قرنها و شاید بیش از دو هزار سال است که لکنت زبان مورد توجه قرار گرفته است و عقاید مختلف بسیاری در مورد طبیعیت و علت و درمان آن پیشنهاد شده است. علی‌رغم تلاشهای بسیار علت این اختلال هنوز کاملاً شناخته نشده است. برخی علت لکنت زبان را نارسایی مغزی می دانستند. گروهی تصور می‌کردند با جراحی زبان و یا لوزه ها مشکل برطرف می‌شود و عده ای آن را یک مشکل مادرزادی لاعلاج قلمداد می‌کردند.
اگرچه اختلال لکنت زبان ممکن است گاهی با ناهنجاری ها و یا مشکلات فیزیکی همراه باشد ولی در اکثر مواقع هیچگونه ضایعه و بیماری در شخص نمی توان یافت. مگر تنها لکنت زبان که آن هم تحت تاثیر عوامل متعدد طبیعی شدت و ضعف می یابد. احتمالاً لکنت زبان بیش از تمام اختلالات گفتاری دیگر توجه را به خود جلب کرده است ولی همچنان آیینه تاریک گفتار اختلال در مراحل رشد و تکامل گفتار است که تحت تاثیر عوامل مختلف به وجود می‌آید. نظر آدافر (1982) بر این است که فراوانی لکنت زبان در سنین سه تا هفت سالگی همزمان با تغییرات فیزیکی و روانی متعدد و قابل توجهی در این مقطع سنی است. او عقیده دارد که تکامل هماهنگ تمام سیستمهایی که در تکلم و بیان نقش دارند برای سلامت گفتار ضروری است و عناصر ژنتیک و محیط بر روند عادی تکامل این سیستمها تاثیر می‌گذارد.
کوپر (1976) معتقد است که لکنت زبان ثمره اثر زیانبخش عوامل متعدد روانی- فیزیکی است. بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید علت اختلال را یافت و بر مبنای آن برای درمان مناسب برنامه ریزی کرد.
معلولیت گفتاری می‌تواند یکی از مهمترین عوامل شکست و ناکامی برای شخص باشد به ویژه وقتی که آن بی توجهی گردد و یا به اشتباه به معلولیت ذهنی یا جسمی ربط داده شود. بنابراین هر کوششی برای شناخت عمیق تر آن به رشد طبیعی کودک کمک می‌کند.
کثرت ناروانی گفتار در کودکان زیر سن دبستان و به نسبت کمتری در دوران دبستان و راهنمایی و مشاهده اضطراب و نگرانی والدین که گاهی به برخوردهای نادرست با کودکان می انجامد.

 

یافته های پژوهش
اختلالات زبانی
1-1 تعریف اختلالات زبانی:
اختلال زبان به هر گونه نارسایی در بیان و درک گفتار اطلاق می‌شود. نمونه ای از این اختلال لکنت زبان است که در آن شنونده به جای توجه به محتوای صحبت یک فرد به نحوه صحبت او توجه دارد، به عبارت دیگر هرگونه ناتوانی فرد در برقراری ارتباط طبیعی کلامی با افراد همزمان خود را اختلال زبانی گویند. این ناتوانی می‌تواند هم به درک و هم به بیان گفتار و زبان مربوط باشد. مثلاً فرد ناشنوایی که گفتار دیگران را به زبان مادریش درک کند دچار اختلال زبانی است. (خواجه پور، 1378).
اختلال زبانی به دلیل اشکالاتی که در برقراری ارتباط با افراد دیگر در جامعه ایجاد می‌کند مانع بزرگی در راه پیشرفت فرد در جامعه محسوب می‌شود. فردی که اختلال زبانی دارد شفعی متناسب با مهارت و توانایی های خود به دست نمی آورد و معمولاً نمی تواند تا سطح مطلوب تحصیل کند. اختلال در زبان سبب گوشه گیری اجتماعی فرد می‌شود و او را از مشارکت شایسته در گروههای اجتماعی باز می دارد به این دلیل و دلایل متعدد دیگر، این اختلال به بروز مشکلات عاطفی مثل خجالت، گوشه گیری، پرخاشگری، اضطراب و... منجر می‌شوند.
در نهایت باید گفت: همان گونه که زبان به عنوان وسیله ارتباطی بی نظیر در خدمت پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است، اختلالات زبانی نیز مانع این پیشرفت اند (خواجه پور، 1378).

 

1-2 خصوصیات اختلالات زبانی
علائم ظاهری مختلفی وجود یک یا چند مقوله از اختلالات زبانی را در افراد مشخص می‌کند. مهمترین این علائم که با مشاهده آنها می‌توان به وجود اختلال در فرد پی برد عبارتند از:
1- گفتار فرد به آسانی شنیده نمی‌شود. یعنی صحبت فرد خیلی آهسته است و شنونده معمولاً از فرد می خواهد که بلندتر صحبت کند یا حرف خود را تکرار کند. در این مورد افراد خجالتی که خیلی آهسته صحبت می‌کنند یا افرادی را که تارهای صوتی آنها فلج شده است و نمی تواند صداسازی کنند و در نتیجه فقط به صورت نجوا صحبت می‌کنند می‌توان نمونه آورد. نمونه دیگر آنهایی هستند که حنجره شان مبتلا به سرطان شده است و آن را برداشته اند در نتیجه صدای آنها به صورت نجوا درآمده است (خواجه پور، 1378).
نمونه دیگر شخصی است که برای عارضه سرماخوردگی شدید به طور موقت دچار گرفتگی صدا و به عبارت دیگر گرفتار بی صدایی شده است و مخاطب او هنگامی متوجه حرفهای این شخص می‌شود که در برابر دهان او قرار گیرد (خواجه پور، 1378).
در مواجهه با موارد بالینی ای که این نوع در کلینیک های گفتار درمانی در حین مصاحبه و ارزیابی بیمار، مجبوریم گوشمان را نزدیک دهان او قرار دهیم یا در صورت امکان برای برقراری ارتباط از نوشتن استفاده کنیم.
2- گفتار فرد از نظر صوتی خوش آیند نیست: یعنی موقعی که فرد صحبت می‌کند، صدای او شنونده را ناراحت می‌کند. افرادی که صدایشان خیلی بلند است و یا کسانی که دورگه و زنگدار دارند شنیدن صدای آنها در درازمدت باعث خستگی و ناراحتی می‌شود گفتاری از این نمونه دارند. نمونه دیگر این گفتار در افرادی دیده می‌شود که صدایشان گرفته است و به هنگام بلند حرف زدن از گفتار آنها صدای خش‌خش شنیده می‌شود شایع ترین موارد فوق که با آن مواجه می شویم گرفتگی صدا از نوع خفیف تا شدید در بین کودکان، زنان و مخصوصاً معلمان و گویندگان است (خواجه پور، 1378).
3- فرد در زبان بومی خود، در تلفظ صداهای خاص مشکل دارد. نمونه این افراد کسانی اند که بیشتر صداها را غلط تلفظ می‌کنند، مثلاً کسانی که صدای «س» «s» را به صورت بین دندانی تلفظ می‌کنند، نمونه بارز‌ آن در افراد ناشنوا است که به سبب ناتوانی در شنیدن درست صداهای بعضی از آنها را غلط تلفظ می‌کنند در نتیجه صحبت آنها نامفهوم است و فقط متوجه ریتم و آهنگ جمله شان می شویم(خواجه پور، 1378).
نمونه بالینی شایع این نوع کودکانی است که در موقع صحبت در شعر و سرود خوانی فقط آهنگ کلام را ادا می‌کنند و جمله ای مثل «سلام، صبح به خیر!» را به این صورت بیان می‌کنند «تلات توب به یل» (Talam tob beyl)
4- گفتار فرد فاقد وزن، آهنگ و تکیه و سرعت طبیعی است: نمونه این گفتار در افراد لکنتی دیده می‌شود که گفتار آنها سرعت طبیعی لازم را ندارند و پر از مکث و کشش و تکرار است. مورد نادری نیز به نام تندگویی وجود دارد که وزن، سرعت و آهنگ گفتار در آن مختل است و فرد به حدی تند صحبت می‌کند که کلام او نامفهوم جلوه می‌کند. موارد بالینی این نوع گفتار در برخوردهای روزمره با افرادی که لکنت زبان دارند مکرر مشاهده می‌شوند (خواجه پور، 1378).
5- گفتار فرد با سن و جنس او نامتناسب است: مثل فرد سی ساله ای که لحن هماهنگ صحبتش کاملاً کودکانه است. نمونه دیگر موردی است که صدای زیر زنانه دارد، یا زنی که صدای بم مردانه داشته باشد، این افراد معمولاً خودشان از غیرطبیعی بودن گفتارشان اطلاعی ندارند و به توصیه دیگران به کلینیک مراجعه می‌کنند و وقتی صدای ضبط شده خود را می شنوند متوجه تفاوت صحبت خود با دیگران می‌شوند (خواجه پور، 1378).
6- فرد در درک گفتار اشکال دارد: این گفتار بیشترین مقدار از افراد مبتلا به اختلال زبانی تشکیل می‌دهد. در اینجا فرد به دلایل مختلفی ممکن است قادر به درک زبان بومی خود نباشد و یا این توانایی را از دست بدهد. نمونه اول کودکان عقب مانده ذهنی و یا کودکان ناشنوا هستند که از درک گفتار دیگران ناتوان اند و یا به زحمت آن را درک می‌کنند. نمونه دوم افراد بزرگسالانی اند که در اثر ضربه یا سکته مغزی، توانایی درک گفتار دیگران را از دست می دهند مورد مربوط به ضربه مغزی در طی هشت سال جنگ تحمیلی به وضوح در کلینیک ها مشهود بوده است افراد متعددی به کلینیک مراجعه کرده اند که در اثر موج انفجار، اصابت ترکش به مغز از بین رفتن قسمتی از مغز و غیر آن.دچار مشکل شده اند ( خواجه پور ،‌1378).

 

1-3 شیوع اختلالات زبانی
تعیین میزان فراوانی اختلالات زبانی در زبان فارسی به صورت دقیق ممکن نیست. چون تاکنون کار پژوهشی عمده ای در این زمینه صورت نگرفته است و بیشتر داده های موجود به مدارس و کلینیک های گفتار درمانی تهران محدود می‌شوند. ولی بنا بر تجربه بالینی چندین ساله با افرادی که اختلالات زبانی داشته اند می توانیم بگوییم که اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار زبان از بالاترین میزان شیوع برخوردارند، و در هر کلاس مدرسه عادی حداقل یک تا پنج نفر را می یابیم که دچار اختلال تولیدی از خفیف تا شدیدند. همچنین مراجعان به کلینیکهای گفتار درمانی را اکثراً کودکان تشکیل می دهند که مراحل رشد گفتار و زبان آنها طی شده است و هنوز صحبت نمی کنند و یا صحبتشان نامفهوم است مقولات دیگر مثل زبان پریشی و اختلالات صوتی از کم ترین میزان فراوانی برخوردارند. لکنت زبان درصد بینابینی دارد. و می‌توان گفت که بعد از اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار و زبان بیشتر مراجعان افراد لکنتی‌اند. جنسیت نیز در میزان شیوع اختلالات مخصوصاً لکنت زبان تاثیر دارد. معمولاً اختلالات زبان در افراد مذکر بیشتر از افراد مونث است. این نسبت در افراد لکنتی 3 به 1 است (سیف نراقی، 1382).

 

 

 

1-4 انواع اختلالات زبانی
اختلالات زبانی را از نظر علت شناسایی و علائم بالینی به شیوه های مختلفی تقسیم بندی می‌کنند. بررسی ما در موارد بالینی و داده های بالینی بر اساس صدای ضبط شده افراد در کلینیک است. اختلالات زبانی را از نظر بالینی به چهار دسته تقسیم می‌کنیم.
الف: اختلالات تولیدی
ب: اختلالات روانی گفتار
پ: اختلالات کارکرد زبانی
ج: اختلالات صوتی
صور گوناگون اختلالات زبانی به علل مختلفی به وجود می آیند که ذکر آنها در مبحث مربوط به خود آن اختلال مناسب خواهد بود (سیف نراقی، 1382).

 

اختلالات تولیدی
تعریف اختلالات تولیدی
تولید به معنی ساختن صدای گفتاری یا ویژگی آکوستیکی مشخص است هوا از شش ها به صورت بازدم بیرون می‌آید و بعد از عبور از نای به حنجره می‌رسد.
در داخل حنجره دو رشته عضلانی کوچک به نام تار صوتی وجود دارد. هوا از برخورد با این تارها مرتعش می‌شود و تولید صدا می‌کند.
این صدا که همان ماده خام اولیه گفتار است. بعد از حنجره به حلق می‌رسد که فضای وسیعتری نسبت به حنجره دارد، و در آنجا تشدید می‌شود. پس این صدا در حفره دهان و بینی به وسیله اندامهای گفتاری از جمله لب ها و زبان، سخت کام، نرم کام و زبان کوچک به صدای گفتاری تبدیل می‌شود.
اختلال تولیدی به اشکالاتی می گویند که در تولید صداهای گفتاری به وجود آید. اشکال در تولید صحیح صداها، نامفهوم شدن کلمات و در نتیجه گفتار می‌شود. فردی که مشکل تولیدی دارد ممکن است صدای گفتاری را طوری تلفظ کند که به هیچ کدام از صداهای موجود در زبان خودش شباهتی نداشته باشد. مثلاً فرد مبتلا به اختلال تولیدی ممکن است صدایی را به جای صدای دیگری به کار برد مثلاً از صدای «ت» (t) به جای صدای «ک» (K) استفاده کند. در نوع دیگر اختلال فرد ممکن است صدای خاصی را از اول، وسط و یا آخر کلمه حذف کند. مثلاً صدای (س) (S) را حذف می‌کند و کلمات سیب. اسلب. درس را به صورت ایب. اب. و در تلفظ می‌کند.
وقتی کودک به سنین مدرسه می‌رسد و هنوز در تولید صداهای گفتاری مشکل دارد. در امر تحصیل و خواندن و نوشتن نیز دچار اشکال می‌شود و در بعضی مواقع این اختلال به ترس و گریز کودک از درس و مدرسه منجر می‌شود (سیف نراقی 1382).

 

 

 

علل اختلالات تولیدی
اختلالات تولیدی علل گوناگونی دارد که هر کدام از آنها می‌تواند موجب ایجاد مشکل در تلفظ صداها و در نتیجه نامفهوم بودن گفتار شود. مهمترین این علل عبارتند از:
1- علل عضوی: مهمترین این علت عفونی است. هرگونه ضعف یا فلجی که در اعصاب مربوط به عضلات اندام های گفتاری اتفاق بیافتد به عبارت دیگر هرگونه مشکلی که در اعصاب جمجمه ای از قشر مغز به بعد تا رسیدن آنها به عضلات اندامهای گفتاری پیش بیاید کارایی اندامهای گفتاری و در نتیجه تولید صداهای گفتاری را مختل می‌کند.
این ضعف و فلجی در اعصاب ممکن است مثل فلج مغزی به صورت مادرزادی باشد. عضلات اندام های گفتاری کودکانی که با این مشکل به دنیا می آیند شل و کم تحرک اند. این کودکان آب ریزش دهان دارند. لبهایشان بسته نمی شوند.
عضلات نرم کام و زبان کوچکشان فلج است و حرکتی ندارند و زبان آنها کم تحرک یابی حرکت است و اعمال مکیدن، جویدن، و بلعیدن را نمی توانند انجام دهند. در نتیجه تولید صداهای گفتاری نیز به شدت مختل می‌شود. نمونه بالینی دیگر ضعف و فلجی اعصاب ناشی از بیماری های اکتسابی است. از جمله بیماریهای عصبی که بیماریهای پیش‌رونده مغزی نامیده می‌شوند. بیماری پارکینسون از این نوع بیماریهاست که در آن عضلات اندام های گفتاری به سبب ضعف یا فلج عصب به تدریج کارایی خود را از دست می دهند و در نتیجه اختلال تولیدی به وجود می‌آید. (علی‌زاده، 1383).
2- علل ساختمانی: علل ساختمانی به وجود نقص و صدمه در ساختمان اندام های گفتاری اطلاق می‌شود. هرگونه نقص ساختاری در اندامهای گفتاری می‌تواند اختلال تولیدی را ضعیف تا شدید ایجاد کند. مهمترین نقایص موجود در اندامهای گفتاری عبارتند از:
الف: شکاف لب، شکاف لثه، شکاف سخت کام، شکافت نرم کام، شکاف زبان کوچک
ب: ضعف یا کوچکی نرم کام در زبان کوچک، نبود یا کوچکی زبان کوچک
پ: بزرگی زبان
ت: اشکال در به هم رسیدن تارهای صوتی
ث: رشد غیر طبیعی دندان ها و عدم تطابق فک بالا و پایین
ج: انسداد یا انحراف بینی
شکاف لب می‌تواند تماس کامل لب ها را دچار اشکال کند که در نتیجه تولید صداهای دو لبی مثل «پ» (p) «ب» (B) «م» (M) مختل شود شکاف لثه موجب می‌شود که در موقع تماس زبان با آن، انسداد کامل برای تولید بیشتر صداهای لثه ایجاد نشود، شکاف سخت کام، نرم کام، و زبان کوچک باعث می‌شود که راه بینی و دهان به هم متصل شوند و در نتیجه همه صداها از راه بینی و به صورت خیشومی تولید می‌شوند بزرگی بیش از حد زبان سبب فشار آمدن به دندانها و عدم تطابق فک و در نتیجه باز ماندن دهان و لب ها می‌شود، که برای صداهای دو لبی مشکل ایجاد می‌کند. وجود اشکال در تارهای صوتی به علت بیماری سرطان، زگیل تار صوتی، و بیماریهای متعدد دیگر می‌تواند در تماس آنها مشکل ایجاد کند و تولید صداهایی مثل (S) (؟ را مختل می سازد.
دیر آمدن یا نبودن دندانهای پیشین و نیز جلو بودن فک بالا در بیشتر صداها ایجاد اشکال می‌کند. انسداد یا انحراف بینی سبب می شود که صداهای خیشیومی از راه دهان تولید شوند ودراین حالت صحبت فرد مثل افراد سرماخورده می‌شود و در این صورت صدای «م» (M) به صورت «ب» (B) و صدای «ن» (N) به صورت «د» (D) تولید می‌شود. چنین فردی می خواهد بگوید: «من به مدرسه رفتم» اما صحبت او به این صورت شنیده می‌شود. «بد به بدرسه رفتب» (bad be badraftab) (علی زاده، 1383).
3- علل محیطی: در محیط زندگی کودک عوامل مختلفی می توانند اختلالات تولیدی ایجاد کند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
الف: تقلید از الگوی غلط گفتاری: وقتی در محیط زندگی کودک، پدر، مادر، خواهر، برادر و یا یکی از افراد نزدیک او صداها را به صورت نادرست تلفظ کند او نیز به تقلید این نوع گفتار را یاد می گیرد. مثلاً کودکی که مادری ناشنوا دارد که به دلیل، ناشنوایی بیشتر صداها را غلط تلفظ می‌کند به خاطر تقلید از مادرش صحبت نامفهوم خواهد داشت.
ب: دو زبانگی: مسئله مهم دیگر در امر زبان آموزی و یادگیری صداها، دو زبانه بودن کودک است. کودکی که به طور همزمان در معرض یادگیری دو زبان متفاوت قرار می گیرد. به احتمال زیاد دچار اختلال تولیدی می‌شود. مثلاً کودکی که در خانه ترکی صحبت می‌کند. ولی در محیط خارج از خانه فارسی حرف می زند از یادگیری مفاهیم در هر دو زبان و در نتیجه از یادگیری صداهای گفتاری ناتوان خواهد بود (علی زاده، 1383).
4- ناشنوایی: ناشنوایی یکی از مهمترین علل اختلالات تولیدی است که باید آن را جدای از علل عضوی و ساختمانی تقسیم بندی کرد. فرد ناشنوا چون قادر به شنیدن تلفظ صحیح نیست. اختلال تولیدی دارد. در واقع باید گفت هر فرد ناشنوا به نوعی دچار اختلال تولیدی است. هرچه میزان ناشنوایی بیشتر باشد میزان اختلال در تولید صداها نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که مادرزاد لال هم لال می‌شود. چون وقتی هیچ صدایی نمی شنود، هیچ صدایی را هم نمی تواند بگوید (علی زاده، 1383).

 

انواع اختلالات تولیدی
اختلالات تولیدی را از نظر علت شناسی و علائم بالینی دو نوع تقسیم بندی دارند. از نظر علت شناسی اختلالات تولیدی به دو دسته تقسیم می‌شوند:
الف: دیسارتریا: نوعی از اختلال که در اثر علل عضوی ایجاد می‌شود.
ب: دیسلیلیا: نوعی از اختلال که به علل ساختمانی، محیطی و ناشنوایی ایجاد می‌شود.
اختلالات تولیدی از نظر علائم بالینی نیز به سه دسته تقسیم می‌شوند:
الف: غلطگویی: فرد صدای گفتاری را به نحوی تلفظ می‌کند که به صدای آن زبان شباهتی ندارد مثل تلفظ صدای «س» (S) «کلمات سیب، ساعت، اسب، حسن به صورت زیر اثب، ثاعت، ثیب، ثن
ب: جانشین سازی: فرد صدای خاصی را به جای صدای دیگری به کار می‌برد. مثلاً استفاده از صدای «ت» (T) به جای صدای «ک»K در بیشتر کودکان شایع است.
مثلاً کلمات کتاب، کره، اکبر و خاک به صورت زیر تلفظ می‌شوند:
تناب، تره، اتبر، خات
پ: حذف: فرد صدای خاصی را از کلمه حذف می‌کند. مثلاً صدای «خ» (X) در کلماتی مثل: خواب، خاک، خرس به صورت زیر تلفظ می‌شود:
آپ، آک، ارس (علی زاده، 1383).

 

موارد بالینی اختلالات تولیدی
کودک 9 ساله مبتلا به اختلال تولیدی
از کودک خواسته اند داستانی تعریف کند. او داستان زیر را تعریف می‌کند. اول صورت صحیح آن قسمت از داستان و بعد شکل آوانویسی گفته کودک می‌آید.
«موش تصمیم گرفت که برگردد که یک راه خشک بی خطر را پیدا کند یا به ناچار از این سفر خوب و خوش و دیدار اقوام و عزیزان خود صرف نظر کند و چون تصمیم گرفت ناگهان قورباغه ای غور‌غورکنان سر از آب بیرون آورد و گفت: «صبح به خیر آقا موشه، شما کجا، این جا کجا؟»
موش تشمیم گلفت که بلگلدد که یالاد خوشکه بی خطلی لا پیدا کند یا به ناشال اژ این شفلر خود شرفه نژل کند و شون تشمیم گلفت ناگهان گوباغه ای گول‌گول کنان شل از آب بیلون آولد و گفت: شب به خیل آقا موشه شما کوژا این ژا کوژا؟
مورد دوم دختر 8 ساله مبتلا به اختلال تولیدی
این مورد مربوط به اختلال تولیدی از نوع دیسارتریا مربوط است که کودک مبتلا به فلج مغزی است از این کودک آزمون آواشناختی به عمل آمده. وی کلمات موجود در آزمون را به صورت زیر تلفظ کرده است:
اوباه روباه ، اسب اسب
آکت ژاکت ، پروانه پروانه
اندی صندلی ، آرو جارو
ازا غذا ، اشم چشم
همان طور که از این کلمات بر می‌آید، این کلمات مثل بیشتر کودکانی که دیسارتریا دارند صداهای مختلف را از اول کلمات حذف کرده و این حذف صداها در کلمه سبب نامفهوم بودن شدید گفتار این افراد شده است. (علی زاده، 1383).

 

اختلالات سلیسی گفتار
تعریف اختلالات سلیسی گفتار:
اختلالات سلیسی گفتار به اختلالاتی گفته می‌شود که در جریان، ریتم، سرعت، و آهنگ گفتار به وجود می‌آید. در این اختلالات ممکن است سرعت گفتار کمتر یا بیشتر از حد معمول باشد، ریتم گفتار منظم نباشد و گفتار دچار گسستگی و مکث و وقفه باشد. اختلالات سلیسی گفتار به دو نوع تقسیم می‌شوند:

 

تندگویی
تندگویی در موارد بسیار نادری وجود دارد. در این حالت فرد آن قدر تند صحبت می‌کند که گفتارش پر از حروف ندا و کلمات اضافی است و معمولاً آخر کلمات را حذف می‌کند. و در نتیجه صحبتش نامفهوم است. در فرد تندگو سیل کلمات از دهان بیرون می ریزد و سرعت گفتار خیلی زیاد و ریتم آن بی نظم است (علی زاده، 1383).

 

لکنت زبان
نوع دوم اختلالات سلیسی گفتار لکنت زبان نامیده می شو که بعد از اختلال تولیدی شایع ترین نوع اختلال در بین اختلالات گفتار و زبان است. لکنت زبان به صورت گیرهای متفاوت، تشنج آمیز، و یا کشیده گویی صداها، هجاها، کلمات، عبارات ویا حرکات اندامهای گفتاری مشخص می‌شود.
به عبارت ساده تر لکنت عبارت از تکرار، مکث، گیر یا کشیده گویی صداها، هجاها یا کلمات در طول گفتار است.
طبق پژوهش های به عمل آمده از هر هزار نفر کودک در حدود هفت نفر از لکنت زبان رنج می برند. موارد لکنتی در میان افراد مذکر بیش از افراد مونث است. لکنت ممکن است در هر سنی ظاهر شود. اما به ندرت در بزرگسالی شروع می‌شود. نقطه اوج شروع آن بین 5 تا 7 سالگی است. افراد لکنتی از نظر هوش عموماً طبیعی و حتی بالاتر از طبیعی اند. مشکلات روحی و عاطفی از جمله اضطراب، حساسیت زیاد از حد، دست پاچگی و ترس و افسردگی در بین آنها شایع است. این افراد معمولاً گوشه گیرند و از تماس زیاد با افراد دیگر خودداری می‌کنند. (علی زاده، 1383).

 

علل لکنت زبان
ظهور لکنت زبان معمولاً بین 2 تا 5 سالگی و در اثر ترس کودک از صدایی خاص، و حیواناتی مثل سگ و گربه یا تهدید و کتک خوردن و غیره اتفاق می افتد.
با آنکه درباره علت اصلی بروز لکنت زبان تاکنون نظریه های گوناگونی ابراز شده است. معذلک هنوز علت مشخصی برای این اختلال بیان نشده است. عده ای معتقدند که لکنت جنبه ارثی دارد و در میان افراد بعضی از خانواده ها آمادگی ابتلای به لکنت بیشتر است. عده ای دیگر لکنت را عصب شناختی می دانند و می گویند منشا لکنت زبان نقص عضلات گفتاری در حین دریافت علائم عصبی زمان بندی شده مناسب از دستگاه مرکزی اعصاب است. بعضی از پژوهشگران لکنت را ناشی از یک مشکل عاطفی- روانی می دانند. افراد دیگری معتقدند که لکنت یک رفتار اکتسابی است و برای هر فردی ممکن است اتفاق بیافتد.
ون رایپر یکی از معروفترین پژوهشگران و درمانگران لکنت، معتقد است که لکنت زبان چندین علت دارد. او می‌گوید که لکنت زبان معمولاً بین 2 تا 4 سالگی آغاز می‌شود. یعنی در شروع زمان سخن گفتن که کودک به طور طبیعی در کسب مهارتهای مربوط به روانی گفتار اشکال دارد. به نظر ون رایپر، کودکانی که بعد از عبور از این مرحله لکنتی می‌شوند ممکن است خصوصیات زیر را داشته باشند:
1- قدرت علم کمتری دارند.
2- استعداد مزاجی برای لکنت زبان دارند.
3- والدین آنها گفتار فرزندان را به طوری غلط ارزیابی می‌کنند و یا با واکنش های نامناسب، از قبیل اضطراب یا تنبیه کودک، در صدد علت ناروانی گفتار آنها بر می آیند.
4- گفتار ناروان آنها تظاهری از یک تضاد عاطفی مخفی است.
5- یا احتمالا قربانی مجموعه از عوامل بالا هستند.
اسمایلی بلانتون معتقد است که عوامل روانی سبب بروز لکنت می‌شود بدین ترتیب که ترس باعث می‌شود قشر مغز نتواند کنترل خود را بر اندامهای گفتاری اعمال کند و لکنت زبان، که ریشه در مسائل مشکلات عاطفی دارد. به صورت نشانه های فیزیکی و اختلالات زبانی تظاهر می‌کند.

 

نظریه دکتر نایب دونلاپ
دکتر دونلاپ می‌گوید لکنت عادتی است که باید ترک شود اصول روانشناختی یادگیری در ایجاد یا عدم ایجاد این عادت دخالت دارد. در زمینه یادگیری قبلاً چنین تصور می‌شد که شخص با انجام دادن کاری آن را یاد می گیرد و در اثر تکرار در آن نهایت می یابد. این زمینه آلفای دونلاپ است. پاسخ به محرک مورد نظر مشخصاً این احتمال را افزایش می‌دهد که در برگشت الگوی مشابه پاسخ مشابهی اتفاق بیفتد.
به هر حال دونلاپ دریافت که این تئوری با واقعیت مطابقت ندارد. شخص برای زدن تیر به هدف بارها خطا می‌کند. او در واقع خطا را تمرین می‌کند. اما این را ترجیح نمی دهد. به همین جهت بالاخره با زدن به هدف پاسخ متفاوت از پاسخ‌های دیگری می‌دهد. به عبارت دیگر پاسخ یادگیری (در مورد خطای هدف) پاسخ یاد گرفته شده نیست.
دونلاپ با به خاطر سپردن این نکته فرضیه بتا را پایه ریزی کرد. پاسخ به نوبه خود بر روی احتمال ایجاد الگوی تحریک مشابه که پاسخ مشابهی را تولید کند. تاثیری ندارد. این فرضیه تاثیر منفی احتمالی را که در تکرار وجود دارد نشان می‌دهد. ممکن است این تمرین منفی برای از بین بردن عادت ناخواسته به کار رود. عواملی که موفقیت فرد را در هنگام پاسخ به محرک به صورت پاسخی متفاوت تضمین می‌کند. درک، تفکر و احساس هستند. او هدف را درک می‌کند به منش می اندیشد. موفقیتها و شکستهای قبل را ارزیابی می‌کند و تمایل به کسب موفقیت دارد. این عوامل صرفاً با واکنش همراه نیستند. اما بخشی از پاسخ محسوب می‌شوند. این عوامل مشابه می توانند برای نابود کردن علت ناخواسته به کار روند.

 

درمان پیشنهادی دکتر دونلاپ
لکنت عادی است که می‌توان آن را با تمرین منفی برطرف کرد. از لکنتی نمی توان خواست که لکنت نکند اما می‌توان او را به شیوه خاصی آموزش داده . او باید با استفاده از همین عادت ناخواسته به هدف دلخواه خود برسد.
فرد لکنتی نوع خاصی اسپاسم غیر ارادی خود را بررسی می‌کند و تا آنجا که ممکن است از آن تقلید می‌کند و سپس به طور ارادی لکنت می‌کند. در همین حال او به روشنی به خاطر دارد که این عمل نباید در آینده دنبال شود. او غلبه بر عادت را پیشگویی می‌کند و چنین هدفی را در سر می پروراند. درک، تفکر و احساس باید در جهت پاسخ آینده هدایت شوند نه به سوی عادت موجود. در موقع انجام لکنت ارادی باید توجه کرد که بیمار دچار اسپاسمهای غیرارادی نشود.
تمرینات باید تحت نظر کارشناسی دست کم سه بار در هفته و هر بار به مدت 45 دقیقه اجرا شود. فهرستی از کلمات تهیه می‌شود و زیر کلماتی که فرد به طور ارادی باید روی آن لکنت کند خط کشیده می‌شود.
خواندن شفاهی و همخوانی با درمانگر نیز ممکن است تمرین شود که طی آن درمانگر به تدریج از شدت صدایش می‌کاهد. در بعضی موارد تمرین منفی بسیار موثر است با پیدایش علائم بهبودی تمرین منفی به تدریج حذف می‌شود و در صورت برگشت مشکل، فوراً تمرین با شدت کامل انجام می‌شود. هیچ گاه نمی توان دو فرد لکنتی را دقیقاً مانند هم درمان کرده. لازم به تذکر است که هرگونه عامل شرطی در زندگی فرد باید قبل از انجام تمرینات از بین برده شود.
در مورد عوامل ایجاد کننده و زمینه ساز لکنت زبان و عواملی که باعث تثبیت و تشدید آن می‌شود و تحقیقات زیادی در سراسر دنیا انجام گرفته است این تحقیقات در زمینه های روانپزشکی، روان شناسی و آسیب شناسی گفتاری و... بوده است. هر پژوهشگری بر اساس نظریات خود درباره لکنت زبان شیوه های ویژه ای را برای درمان آن پیشنهاد کرده است. گروهی از دست‌اندرکاران نیز تلفیقی از این شیوه ها را مورد استفاده قرار داده اند.
در این متن گزیده ای از نظرات و شیوه های درمانی مطرح شده را ذکر می‌کنیم (عظیمی راد 1380).
دکتر بلانتون معتقد است که عوامل روانی، سبب بروز لکنت می‌شود. بدین ترتیب که ترس باعث می‌شود که کورتکس نتواند کنترل خود را بر اندامهای گفتاری اعمال کند. لکنت زبان ریشه در مسائل و مشکلات عاطفی دارد و نشانه های فیزیکی به صورت نورولوژیک تظاهر می‌کند. مطالعه دقیق درباره رشد دستگاه عصبی نخستین قسمتی است که در روند رشد برای انتقال تکانه های حسی به سلولهای حرکتی تشکیل می‌شود. سلولهای عصب به منظور حفظ یکپارچگی اجزا و جلوگیری از پاسخهای آنی، منجر به نوع پیچیده تری از پاسخهای حرکتی می‌شود. به علت تقاطع بین تکانه های حسی مختلف، تالاموس به وجود آمده است تا تکانه های حسی قسمتهای مختلف اندامهای بدن را دریافت کند و آنها را قبل از رسیدن به مراکز عصب حرکتی اصلاح کند. همچنین مراکز عصبی حرکتی زبر زنجیری برای هماهنگ کردن تکانه های حرکتی ایجاد شده توسط محرک حسی تالاموس به وجود آمده است. به طوری که فقط یک تکانه بتواند به مرکز عصب تحتانی برسد. همچنان که حیوانات به مرور زمان تکامل یافته اند، مراکز عصبی در کودک نیز برای کنترل تالاموس و مراکز عصب حرکتی هماهنگ کننده تکانه های حرکتی ایجاد شده است.
واکنش های رفتاری افراد لکنتی، احتمالاً از نوع رفتار دوران نوزادی آنها ناشی می‌شود. هنگامی که در اثر ترس فعالیت کورتکس به طور کامل یا ناقص دچار اختلال می‌شود، پاسخ رفتاری معین به صورت عادت همراه با ترس به وجود می‌آید که در موقعیتهای مشخص خودنمایی می‌کند و باعث تقویت گیر و مکثهای اصلی لکنت می‌شود.
لکنت زبان منشا عاطفی دارد و به نقص اندامهای گفتاری مربوط نمی‌شود. رشد شخصیت از دوران کودکی شروع می‌شود و بسته به نوع رابطه کودک با والدین خود شکل می گیرد. تجربه ای اولیه در ناخودآگاه باقی می ماند و اغلب هنگامی که شخص با این الگوهای ناخودآگاه مواجه می‌شود احساس گناه یا اضطراب می‌کند. علت اضطراب که ناخودآگاه نهفته است ناشناخته باقی می ماند. این اضطراب ها همان مشکلات عاطفی هستند که در بسیاری از اختلالات از جمله لکنت زبان خود را نشان می‌دهد.
بنابراین کشف واکنشهای عاطفی دورة نوزادی و تصحیح و تکمیل آن به کمک الگوهای سالم بزرگسالی و در نتیجه از بین بردن اختلالات عاطفی و روانی، به کورتکس اجاره خواهد داد که کنترل خود را بر تالاموس و مراکز عصب تحتانی اعمال کند و از این طریق به هدایت عضلات اندامهای گفتاری بپردازد.

 

درمان پیشنهادی:
اهداف این درمان عبارتند از: رفع مشکلات عاطفی- سازش دادن با محیط- رفع علامتی که لکنت نامیده می‌شود (عظیمی راد، 1380).

 

نظریه دکتربوم از لندن انگلستان
علت لکنت زبان بر دو دسته است: 1- داخلی یا مزاجی که طی آن، کودک تمایلات بیمارگونه را به ارث می‌برد و در واقع مستعد لکنت می‌شود. 2- خارجی یا محیطی که از شوک، ترس، بیماری و منشاء ناشی می شود. علت لکنت اولیه، بی ثباتی و عدم استحکام سیستم اعصاب است. عوامل محیطی نیز با تضعیف مقاومت فیزیکی و روانی فرد، زمینه های پنهان لکنت زبان را آشکار می‌کند. لکنت زبان پدیده ای ارثی نیست. اما این امکان وجود دارد که فرد بی ثباتی روانی را از والدین خود به ارث ببرد. البته عوامل ثانویه نیز در بی ثباتی عمومی سیستم اعصاب موثر است و به طور کلی هرگونه ضعف و ناتوانی که جلو رشد مغز و سیستم اعصاب را بگیرد ممکن است با ایجاد اختلال در مراکز عصبی، موجب عدم هماهنگی عمومی در عضلات به ویژه عضلات دخیل در مکانیسم گفتار شود.
لکنتی ها اعم از کودک یا بزرگسال معمولاً درونگرا و فاقد اعتماد به نفس هستند و از احساس بی کفایتی رنج می برند. آنها مانند سایر افراد عصبی هستند رنج بردن از ترسها، نگرانی ها و اضطراب ها هستند. وجود این هیجانات باعث می‌شود که انرژی عصبی فرد بیش از حد مصرف شود و او نتواند آن را مجدداً بدست آورد. بیمار ممکن است از ترسی که باعث لکنتش شده است آگاه نباشد. اما در وجود خویش درگیری گسترده ای با آن دارد که در تنش(1) سراسری بدنش آشکار است. تنش عضلانی نتیجه و نشانه بارز مثال عصبی است. به جز عوامل ثانویه یا محیطی عوام پیش و پس از تولد نیز معمولاً بر روی سلسله اعصاب کودک تاثیر می گذارد. در بسیاری از افراد الکن، علائم روان‌نژندی، مستقیماً ریشه در نگرانی و اضطراب بیش از حد مادر دوران حاملگی، شرایط دشوار و ناراحت کننده کودک در هنگام تولد و عدم مراقبت صحیح از کودک دارد. در بسیاری از موارد لکنت زبان به دنبال بیماریهای دوران کودکی و یا در اثر شوک شروع می‌شود و به هر حال علت اصلی لکنت را باید در گذشته های دورتر در وضعیتهای بی ثباتی عاطفی جستجو کرد.

 

درمان پیشنهادی دکتر بوم
لکنت زبان را می‌توان به وسیله آرامش بخشیدن و ایجاد سازگاری روانشناختی درمان کرد. نخستین هدف درمان رفع منشا روانی بیمار است. فرد می‌تواند با کسب مهارت های آرام سازی عضلانی به تدریج آرامش خاطر بیشتری کسب کند، اعتماد به نفس بیابد و در نتیجه، بر ترس خود غلبه کند. بدین ترتیب، نوعی بازآموختگی (باز شرطی شدن) صورت می گیرد. روشهای آرام سازی باید به وسیله افراد آموزش دیده که قادرند خودشان را آرامش بخشند انجام شود. بخشی از هر جلسه آموزشی تحت نظر مربی مخصوص به آرامش بخشی تدریجی اختصاص می یابد که بعد از توسط خود اشخاص ادامه می یابد. سلامتی عمومی و ثبات عاطفی لکنتی ها به مجرد شروع این تمرینات بهبود می یابد. بدین ترتیب لکنت آخرین نشانه ای است که به درمانش پرداخته می‌شود. بعضی از بیماران تصور می‌کنند که هرگز بهبود نمی یابند. از همین رو درمان را قطع می‌کنند. در حالی که از نظر ما تمام افراد لکنتی درمان پذیرند.
از آن جا که لکنتی ها به علت مکانیسم گفتار خود ناگزیر از لکنت کردن هستند. باید توجهشان را از لکنت زبانشان منحرف کرد. به طور کلی تمرینات غیر مجاز مربوط به اندامهای گفتاری و تمرینات تنفس عمیق مناسب نیست. هنگامی که بیمار یاد بگیرد عضلاتش را آرام سازد و به جای فشار بر مکانیسم تنفسی اش به طور عادی عمل کند. گفتارش جریان صحیح خود را باز می یابد و این همان عمل اتوماتیک است.
قبل از درمان لازم است با انجام معاینات کامل، در صورت امکان نقائص فیزیکی موجود اصلاح شود پس از آنکه درمانگر، تاریخچه فردی بیمار و محیط و رفتار عمومی او را مطالعه کرده شیوه های مناسب برای سازگاری روانی او را انتخاب می‌کند.
تلقین در درمان لکنت زبان بسیار موثر است. تلقین نه تنها در درمان گروهی برای آرام سازی روانی و فیزیکی موثر است، بلکه برای تغییر ذهنیت بیمار در موارد ترسهای قدیمی از صحبت کردن نیز کاربرد دارد. از طریق خود‌القایی این احساس آرامش ممکن است به صحبتهای روزمره منتقل شود. در گروههای کلاسی، تمرینات آرام سازی با تنفس آرام و آهنگین دنبال می‌شود که مستلزم هیچ کوشش یا فشاری نیست این احساس آرامش در طول بازیهای گفتاری و از بر خوانی نیز حفظ می‌شود. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   71 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان

دانلود فایل صوتی جلسه دوم درمان افسردگی و استرس2

اختصاصی از فی موو دانلود فایل صوتی جلسه دوم درمان افسردگی و استرس2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل صوتی جلسه دوم درمان افسردگی و استرس2


دانلود فایل صوتی جلسه دوم  درمان افسردگی و استرس2

خودشناسی و ده راز مهم درمان افسردگی

چگونه نگرشی مثبت و سازنده را در خود ایجاد کنیم؟

 

یادت باشه دوست من که اگر واقعا و از صمیم قلب دوست داری که زندگی خودت رو تغییر بدی، اولین چیزی که باید اصلاحش کنی نگرشیه که داری! دیگه وقتشه که خیلی جدی به شرایط فعلی زندگیت نگاه کنی و بپذیری که هر چیزی رو که داری همین حالا در زندگیت می بینی به خاطر تصمیم هایی بوده که خودت گرفتی، نه شرایط و نیروهای بیرونی! حالا واقعا دوست داری که این شرایط رو بهتر کنی؟ بهترین و سریع ترین راه اینه که نگرشت رو هدف بگیری و با تمام قوا سعی کنی و فکر و ذکرت بشه تمرکز بر مثبت ها و خوبی ها


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل صوتی جلسه دوم درمان افسردگی و استرس2

پایان نامه در مورد بررسی اضطراب و افسردگی رد بین معلمان مدارس( با پرسشنامه و آزمون )

اختصاصی از فی موو پایان نامه در مورد بررسی اضطراب و افسردگی رد بین معلمان مدارس( با پرسشنامه و آزمون ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه در مورد بررسی اضطراب و افسردگی رد بین معلمان مدارس( با پرسشنامه و آزمون )


پایان نامه در مورد  بررسی اضطراب و افسردگی  رد بین معلمان مدارس( با پرسشنامه و آزمون )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه:160

فهرست

مقدمه :

هدف تحقیق

فایده واهمیت تحقیق

بیان مساله

موضوع تحقیق :

فرضیه تحقیق

تعریف مفاهیم و واژه ها

تعریف عملیاتی اضطراب

تاریخچه اضطراب

تاریخچه افسرد گی

تعاریف ونظریه های اضطراب

تعاریف ونظریه های افسردگی

ملاکهای تشخیص دوره افسردگی عمده DSMIV

درمان اضطراب

مهارکننده های مونو آمین اکسید

نمونه وروش نمونه گیری

خلاصه مراحل تحقیق

محدودیت ها

پیشنهادات

پرسشنامه آزمون

آزمون افسردگی بک

در دنیای امروزه هیجانات ، تنش ها ، عصبیت ها وعوامل متعددی از این قبیل حاکم بر زندگی روزمره افراد هستند .

هر کدام از افراد جامعه امروزی در برخورد مستقیم با انواع استرسها و شرایط عصبی قرار دارند .محیط زندگی اجتماعی ، خانواده وهر آنچه فرد با آن در ارتباط است میتواند بعنوان عامل تنش زا جریان زندگی اورا به سمت بحرانها ونگرانیها سوق دهد .

امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس العمل افراد را تعیین می کنند . بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند واسترس همراه با آن را دریافت می کند واکنش منفی بصورت اضطراب خود کم بینی ، افسردگی وغیره را از خود بروز می دهد . زیرا قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در نیافته وشاید نمی تواند که دریافت صحیحی ا زموقعیت خود داشته باشد .

از معضلات جامعه امروزی وشاید از بزرگترین آنها مسائل اضطراب است وافسردگی که هر کدام را به اختصار بیان می داریم .

اضطراب ، دلشوره ، تشویش ، نگرانی ،دلهره ، دلواپسی ، بی قراری ، دل آشوبه ونابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی خواه وناخواه آنرا تجربه کرده است . می توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد وتجربه اضطراب را نداشته باشد ( معانه ، 1370).

ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه در مورد بررسی اضطراب و افسردگی رد بین معلمان مدارس( با پرسشنامه و آزمون )

تحقیق رشته روانشناسی - بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان تیزهوش

اختصاصی از فی موو تحقیق رشته روانشناسی - بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان تیزهوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق رشته روانشناسی - بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان تیزهوش


تحقیق رشته روانشناسی - بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در  دانش آموزان تیزهوش

عنوان:

بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در

دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای تیزهوشان یزد

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 65صفحه

 

خلاصه

اختلالات خلق دربرگیرنده گروه بزرگی از اختلالات روانی هستند که حالات خلقی پاتولوژیک
( خلق بالاتر و پایین تر از حد طبیعی)، اعمال نباتی وابسته به آنها و دیگر اختلالات روان حرکتی تصویر بالینی اصلی آنها را تشکیل می دهد. در این بین انواع افسردگی اختلالات خلق، خصوصا افسردگی اساسی، گروه بزرگی را شامل می شوند که ممکن است به صورت اپیزودهای منفرد و یا اپیزودهای راجعه متظاهر شوند. بیمارانی که خلق افسرده دارند با کاهش انرژی و علاقه به کار، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی، احساس بی ارزشی یا گناه و افکار مرگ و خودکشی مواجه
می شوند که این امر باعث اضمحلال بخش عمده ای از قوای فکری و نیروی کارآمد جامعه
می گردد.

بررسی دانش آموزان به لحاظ اهمیت آن از نظر بنیادی و کاربردی مورد توجه بسیاری از روانشناسان، مشاوران و علمای تعلیم و تربیت و متخصصان بهداشت روانی و سایر افرادی که به نحوی با دانش آموزان سروکار دارند قرار گرفته است. با توجه به اینکه وضعیت روحی- روانی دانش آموزان امر مهمی در وضعیت تحصیلی آنان به شمار می آید به غایت یافته های این تحقیق می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات وابسته به تحصیل درمراکز آموزشی واقع گردد.

هدف از اجرای این تحقیق تعیین میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای تیزهوشان یزد و مقایسه آن با دانش آموزان سایر دبیرستانها می باشد. در این تحقیق 131
دانش آموز سال سوم دبیرستان دخترانه و پسرانه تیزهوشان( گروه مورد) و 143 دانش آموز سال سوم دبیرستانهای دخترانه فاطمه مشکاه و پسرانه کیخسروی ( گروه شاهد) انتخاب شدند. در مجموع 274 دانش آموز به وسیله آزمون Beck مورد ارزیابی قرار گرفتند.

از میان 131 نفر گروه مورد 75 نفر(3/57%) و از میان 143 نفر گروه شاهد 77 نفر (9/53%) دچار افسردگی متوسط و شدید بودند که این اختلاف به وسیله chi-square آزمون گردید و با p-value = 0.932 این ارتباط معنی دار نشد یعنی از نظر شیوع افسردگی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با بررسی میزان افسردگی بر حسب جنس، بعد خانوار، وضعیت مالی، شغل مادر و وضعیت زندگی با والدین نیز رابطه آماری معنی داری بین دو گروه بدست نیامد. این بدان معنی است که ما با این تعداد نمونه نتوانستیم ارتباطی از این حیث بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده کنیم و دو گروه از نظر شیوع افسردگی تفاوتی ندارند.


مقدمه :

افسردگی یک سندرم و شامل مجموعه علایمی است که یک علت خاص را نمی توان برای آن پیدا کرد علایم این بیماری عبارتند از: افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، کاهش آشکار علاقه و میل به هر نوع فعالیتی در زندگی، کاهش وزن، بی خوابی، خستگی و کاهش انرژی، احساس بی ارزشی و گناهکار بودن و کاهش تمرکز و تصمیم گیری و اندیشیدن به مرگ و خودکشی بدون داشتن طرحی برای آن.

این بیماری شایعترین بیماری روانی بعد از اضطراب می باشد با توجه به مواردی نظیر شیوع بالای ابتلا در دوره جوانی و ضربه های روحی عظیمی که به اطرافیان بیمار افسرده و جامعه وارد
می شود، غیرفعال شدن و کاهش کارآیی قشر عظیمی از نیروی فعال جامعه و تاثیر منفی بر دیگران و زیان اقتصادی و اجتماعی آن، نیاز به تحقیق در این مورد اهمیتی دوچندان دارد.

عامل دیگر اهمیت این تحقیق را می توان در این دانست که اکثر آمار و اطلاعات ما در مورد میزان شیوع افسردگی برگرفته از اطلاعات و تحقیقات در جوامع دیگر خصوصا جوامع غربی است با توجه به اینکه عوامل موثر بر افسردگی در هر جامعه متفاوت است بنابراین نیازمند به اطلاعات در مورد این بیماری در جامعه خودمان هستیم تا هم عوامل و علل آن را در جامعه خودمان بشناسیم و هم در رفع آن کوشاتر باشیم.

تحقیق در مورد شیوع افسردگی در دانش آموزان دبیرستانهای تیزهوشان از نیازهای جامعه ماست زیرا چنین دانش آموزانی در آینده عهده دار مسئولیت های خطیر جامعه می شوند و مردم نیز از این دانش آموزان انتظار بیشتری دارند. بنابراین می بایست از هر نظر، چه روحی و چه جسمی در سطح بالایی قرار داشته باشند که بتوانند آینده سازان خوبی برای کشور باشند و مسئولین و جامعه، باید حداکثر تلاش را برای کاهش و رفع این بیماری در دانش آموزان انجام دهند. عدم شناخت مدیران، معلمان و والدین از ویژگیهای شخصیتی و وضعیت روحی دانش آموزان، بخصوص
دانش آموزانی که از توانایی خاصی برخوردارند. همچنین کمبود امکانات در فراهم آوردن فرصتهایی برای شکوفا سازی قابلیتهای آنان و در نهایت فقدان کمکهای ویژه در این راستا همگی از عواملی به شمار می روند که مانع تجلی این قابلیتها خواهد شد.

به یقین عده زیادی در طی این روند قربانی این عدم شناخت ها می شوند که برای آنان ارمغانی جز ابتلا به اختلالات جسمی و روانی در پی نخواهد داشت. بنابراین هر جامعه ای که به بقا و پیشرفت خودش می اندیشد باید استعدادهای درخشان خود را در کانون توجه قرار دهد.

نکات فوق لزوم اهمیت بررسیهای دقیق و موشکافانه در مورد نیازهای فردی، ویژگیهای شخصیتی و بیماریهای روحی و روانی این افراد را آشکار می سازد. تا با توجه به نتیجه حاصل از این
بررسی ها، پیشنهادهایی در جهت توجه هر چه بیشتر نسبت به آنان ارائه دهیم.

کلیات

حدود 2500 سال است که اختلالات خلق خصوصا فرمهای افسردگی آنها زندگی بشر را متاثر ساخته است. تا آنجا که نه تنها در مدارک طبی قدیم بلکه در آثار هنری همچون داستانها،
افسانه ها و نقاشیها می توان ردی از آنها را باز یافت. به عنوان مثال داستان شاه سائول (king saul) و داستان خودکشی آژاکس در الیاد هومر هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف
کرده اند.

بسیاری از آنچه را که امروزه در مورد اختلالات خلق می دانیم توسط رومیان و یونانیان قدیم شرح داده شده است. اولین بار افلاطون 450 سال قبل از میلاد اصطلاح ملانوکولی را برای توصیف اختلالات افسردگی و مانیا به کار برد. در سال 1954 میلادی ژول با یاژه فرانسوی جنون دوشکلی(folic double form) را که در آن بیمار دچار افسردگی عمیق به حالت بهت زده می شود تعریف کرد.

در حدود 100 سال قبل از میلاد، کورنلیوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو(120 تا 180 بعد از میلاد) و جالینوس(129 تا 199 بعد از میلاد) و الکساندر ترالز در قرن هشتم نیز بکار بردند.

 

و..........

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق رشته روانشناسی - بررسی و مطالعه میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان تیزهوش