فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان

اختصاصی از فی موو پایان نامه میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان


پایان نامه میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در  320 صفحه می باشد.

 

مقدمه:

هر چند عصر ما عصر تغییر و تحولات شتابنده و دور از انتظار است و دورانب کارگیری شیوه های سنتی انسان متحول شده و در قالب نظامهای هوشمند و خبره، سازمانهای یادگیرنده و غیره قرار گرفته است و جهانی شدن غوغا ایجاد کرده، اما نتوانسته کار با نیروی انسانی و از طریق آنها را پرکند، مدیریت ماهرانه مبتنی بر دانش روابط انسانی و ارتباطات بین افراد هنوز راز مهم موفقیت سازمانهاست.[1]

تأکید مدیریت مبتنی برروابط انسانی گامی مهم در جهت تکامل اندیشه های مدیریتی است. دانش روابط انسانی بر اساس توجه به شخصیت آدمی و عزت نفس و بزرگداشت شأن انسانی پی ریزی گردیده و همه آموزشهای اخلاقی به ارزش، جا و منزلت آدمی توجه شده است. لذا مدیران سازمانها با بکار بردن مهارت های روابط انسانی در عمل باید با بررسی و موشکافی در روحیات و خلقیات کارکنان شیوه مناسب رفتار با آنها را دریابند و بر کوششهای آنها ارج نهند قرآن کریم اصلی ترین مرجع اسلامی که می توان بدان وسیله به روابط صحیح انسانی دست یافت از جمله آیه 159 سوره مبارکه آل عمران می فرماید:«ای پیامبر به علت لطف ا... تو با اطرافیان نرمخو گردیدی، اگز با آنان با رأفت برخورد نمی کردی، از گرد تو پراکنده می گردیدند. ایشان را ببخش و برای آنان طلب آمرزش نموده و در کارها با آنان مشورت کن و زمانی که برای انجام کاری تصمیم گرفتن به ا... توکل کن که ا... اعتمادکنندگان را دوست دارد».[2]

به همین جهت با توجه به اینکه پیدایش و بقا هر سازمانی وابسته به وجود نیروی انسانی است و انسانها مهمترین عنصر سازمانی محسوب می شدند از این نظر شناخت جنبه های مختلف نیازهای جسمی و روحی از دیرزمان مورد توجه علمای علم مدیریت بوده و مطالعات عملی و علمی بسیاری در این زمینه صورت گرفته است.یکی از مسایل مهم در روابط انسانی توجه کردن به زمینه های ایجاد رضایت شغلی در نیروی انسانی است. بدین معنا که اگر مدیر بتواند مساعدت کند تا نیروی انسانی سایقهای خود را بکار گیرد و از این رو برای انجام امور سازمانی اقدام کند، در این صورت نیازی به فشارهای مقرراتی در سازمان نخواهد بود. ایجاد هماهنگی بین خواسته های مدیران و نیروی انسانی می تواند در این رضایت شغلی و انگیزش همسوی به عمل آورد.[3]

بنابرآنچه گفته شد تشخیص نیازهای مختلف افراد و گروههای کاری در سازمان و برنامه ریزی و زمینه سازی برای تأمین آنها از وظایف مدیریت منابع انسانی است. در مدیریت منابع انسانی اعتقاد براین است که تا نسانها از کار خود احساس رضایت نکنند، نمی توان از آنها انتظار کار فوق العاده و یا حتی عادی داشت. رضایت شغلی، احساس سعادت در زندگی شغلی و سازمانی است که از طریق سه مؤلفه تأمین نیازهای منطقی فرد، تطبیق استعداد فرد با ماهیت شغل و بالاخره جو سازمانی و روحیه مناسب و بهداشت روانی حاصل شود.[4]

 

بیان مسئله:

روابط انسانی یکی از موهبتهای الهی است که به عنوان نیاز در وجود انسان قرار داده شده تا انسانها بتوانند یکدیگر را درک و با هم زندگی کنند. روابط انسانی سرچشمه شادیها، لطافت و بارآوری انسانی است که در سایه آن امور تسهیل می شود، روان تلطیف پیدا می کند و استعدادها شکفا می شود.[5]

دانش رفتار و روابط انسانی در سازمان را باید عصاره و چکیده همه علوم رفتاری دانست که می خواهد همه آن علوم را بطور علمی و در تعامل با دیگران بکار گیرد. این علم در راه رسیدن به اهداف خود از روان شناسی ـ جامعه شناسی ـ انسان شناسی ـ علم سازمان و مدیریت ـ علم معانی و بیان ارزش شناسی بهره می گیرد. روابط انسانی در مفهوم وسیع آن همه انواع تعاملات بین مردم ـ تعارضات آنها، کوششهای معاضدت آمیز و روابط گروهها را دربرمی گیرد. روابط انسانی به اعتقادات نگرشها و رفتارهایی که سبب تعارضات بین فردی می گردد و به زندگی شخصی همه ما و موقعیتهای کاری مربوط می شود. به عبارت دیگر روابط انسانی به توضیح رفتارهای مناسب و درست و هدایت رفتار به سوی اشکال مطلوب آن نیز عنایت دارد.[6]

بنابراین نیاز به مدیریت روابط انسانی از ضروریات مطرح برای مدیران سازمانهاست و انسان یکی از عناصر مهم سازمان می باشد و رفع نیازهای اجتماعی و فردی او منجر به ایجاد احساس رضایت و در نتیجه افزایش عملکرد سازمان می شود. رابطه تأمین نیازها با انگیزش و رضایت شغلی، از مسایل اساسی مدیریت است و هر مدیر دوست دارد بداند که چگونه باید کارکنان خود را در حالت انگیزش نگه دارد.[7]

به گفته هاپاک: رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است که با عوامل درونی، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود، بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب می شود که فرد شاغل در لحظه معینی از زمان از شغل خود احساس رضایت نماید و به خود بگوید که از شغل خود راضی است و از ان لذت می برد فرد با تأکیدی که بر عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد ارزشهای اجتماعی شغل، شرایط محیط کار و سود اشتغال در زمانهای متفاوت دارد. به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت می کند. با شرحی که گذشت می توان رضایت شغلی را به عنوان یک از فاکتورهای مؤثر در موفقیت سازمان تلقی نمود. لذا مدیران سازمانها باید درصدد افزایش رضایت شغلی کارکنان خود باشند زیرا رضایت نه تنها موجب انجام کار می شود بلکه باعث کاهش، غیبت، تأخیر و کم کاری در سازمان می شود.[8]

از آنجا که شواهدی نظیر غیبت های مکرر از کار، عدم نظم و ترتیب در ارائه امور محوله، ضرر رساندن به ابزار و وسایل کار در سازمان نشانگر عدم رضایت کارکنان از شغل می باشد متأسفانه بطور خیلی بطئی و نامحسوس می توان بسیاری از این عوامل را در دانشگاه شهید بهشتی مشاهده کرد. ذهن پژوهشگر همواره به این مهم معطوف بوده است که آیا میتوان میان نحوه برقراری ارتباطات مدیران با رضایت از شغل کارکنان رابطه برقرار نمود یا خیر، آیا با تغییر روش دادن مدیران و بکارگیری اصول روابط انسانی می توان به افزایش رضایت شغلی دست یافت و نهایتاً شواهدی مانند غیبت از کار ـ عدم نظم ... را کاهش داد؟ و آیا تمرکز مدیران بر روابط انسانی می تواند رضایت شغلی کارکنان را تحت تأثیر قرار دهد؟

 

ضرورت تحقیق:

امروزه با پیشرفت شناختها و دانش بشری، کیفیت روابط انسانی، بخصوص در سازمانی که گروههایی در ایجاد و به حرکت درآوردن آن گرد هم جمع شده اند کاملاً تغییر یافته است. تمدنهای پیشرفته امروزی که برای نگهداری، حرمت، شخصیت و تفکر انسانی پایه گذاری شده اند، خواهان یک همکاری آزاد و بااراده از انسانها هستند. توجه به این امر، برای انسانهای جذب شده در کارهای مهم شایان اهمیت است. از طرفی در یک دستگاه، به علت موجودیت روابط مختلفی بین انسانها، به منظور تلطیف و انسانی کردن مدیریت، لازم می نماید که روابط انسانی به طور منظم و علمی مورد مطالعه و توجه قرار گیرد. تا با توجه به مسایل روانی، در میان کارکنان ایجاد روحیه شده و در نتیجه بهبود شرایط محیط کار به دنبال آن کارآی سازمان افزایش یابد [9].

روابط انسانی مظهر وجود و ارزش انسانها می باشد، روابط انسانی پدیده رفتاری اجتماعی گروههای انسانی است که شکل و نوع آن به عنوان عامل وجه تمایز انسان و سایر موجودات به شمار می رود. به قول آرنولوجی توین‌بی مورخ و فیلسوف مشهور انگلیسی، قدرت برقراری روابط با دیگران و داشتن رفتار مطلوب و چگونگی ارتباطی که یک انسان با دیگران دارد از تمام دانش و مهارتهای او مهمتر و ارزشمندتر است. انسانها ناگزیر به برقراری ارتباط با دیگران هستند و در صورتی که بتوانند این ارتباط سب همدلی و درک متقابل شود باعث رضایت خاطر و لذت و در غیر اینصورت موجب ناخشنودی و رنج می گردد.[10]

اهمیت و حساسیت ایجاد روابط انسانی، آن را به عنوان یک دانش مطرح می سازد، علاوه بر قبول اطلاق دانش برای روابط انسانی، باید آن را هنر و مهارت نیز دانست. ایجاد روابط انسانی به ظرافتها و شیوه های خاصی نیاز دارد که علاوه بر طلب دانش، هنر و مهارتهای ویژه ای را در شرایط زمانی و مکانی خاصی می طلبد. با آن که نیاز به مدیریت روابط انسانی درصد برخوردهای انسانی مشهود است، اما اهمیت و نیاز به آن در سازمانهای اداری و آموزشی به گونه ای دیگر جلوه گر شده است. روابط انسانی آنقدر اهمیت دارد که بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت، مدیریت را علم، هنر و یا فن برقراری روابط با انسانهای داخل سازمان تعریف می کنند.[11]

بنابراین برقراری روابط انسانی از وظایف اساسی مدیریت است و مدیر باید در محیط سازمانی خود چنان روابطی را بوجود آورد و بعداً آن را گسترش دهد که سبب پیدایش انگیزه برای کسب موفقیت و رضایت در افراد در راه رسیدن به اهداف سازمان شود.[12]

عواملی که در مجموعه تشکیلاتی، از طریق شورآفرینی و برانگیختن عواطف انسانی، از درون ایجاد رغبت و شوق می کند، در موفقیت آوری سهم مهمتری را برعهده دارد. در صورتی که عوامل بیرونی اگر با شوقی درونی همراه نباشد از کاربرد جامع و لازمی در جهت دستیابی به موفقیت برخوردار نخواهد بود. مدیر نه تنها باید بخاطر ایجاد شور و شوق و دمیدن حرارت بیشتر در محیط کار، رابطه خود با سایر همکاران صمیمی و دوستانه نماید، بلکه دوستی و محبت را با گفتار و کردار، با شیوه های مستقیم و غیرمستقیم، در میان کارمندان خود ایجاد نماید. زیرا در محیطی که عواطف و دوستی، محبت و عشق وجود نداشته باشد آن محیط محیط انسانی نیست.[13]

برای هر مدیری در سازمان آگاهی از مسئله رضایت شغلی کارکنان درواقع پی چویی علت و سبب حرکت و رفتارهای اعضاء و افراد سازمان ضرورت تام دارد.

کنکاش در مسئله رضایت شغلی پاسخ چراهای رفتار آدمی است، چرا که انسان در سازمان کار می‌کند؟

چرا بعضی بسیار فعال و برخی کم کارند، علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست؟ این سؤالات و بسیاری دیگر همه با موضوع رضایت شغلی در ارتباطند و پاسخ به آنها در انگیزه های کارکنان خلاصه می شود و از این رو مدیران با احاطه به نحوه رضایت شغلی کارکنان و انگیزه های آنان می توانند در تحقق اهداف سازمان به کمک کارکنان به سهولت گام برداشته و در انجام سایر وظایف خود نیز موفق باشند.[14]

جلب رضایت کارکنان باتجربه و علاقمند کردن هرچه بیشتر آنان به حرفه شان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر علل رضایت کارکنان نسبت به شغلشان مشخص گردد می توان به منظور بهبود شرایط کار و جلب رضایت بیشتر آنان اقداماتی بعمل آورد وقتی فردی از شغل خود احساس رضایت کند ناخودآگاه مسئولیت خویش را بادقت بیشتری انجام داده و نه تنها از کار خود خسته نمی شود بلکه از انجام دادن آن احساس مسرت نیز خواهد کرد. از این رو پژوهش حاضر در زمینه رضایت شغلی کارکنان توجیهی منطقی داشته و ضرورتی غیرقابل انکار می یابد. بررسی روابط انسانی مدیران و تأثیر آن بر رضایت شغلی کارکنان موجب بالا رفتن انگیزه کارکنان و عملکرد مطلوبتر و مؤثرتر آن و در نتیجه اثربخش و رسیدن به اهداف مورد نظر را به همراه خواهد داشت و اما اینکه تا چه حد روابط انسانی سبب بالا رفتن رضایت شغلی می شود موضوعی است که همه مدیران مشتاق یافتن پاسخ آن هستند و ما در این پژوهش بر آنیم تا از طریق پژوهش علمی ارتباط روابط انسانی مدیران و رضایت شغلی کارکنان را در جامعه آماری مورد مطالعه قرار می دهیم چرا که دانشگاه شهید بهشتی به دنبال ارتقاء عملکرد و همسانی با معیارها و استانداردهای کار می باشد و نمی خواهد دچار اتلاف وقت و روزمرگی شود لذا ضرورت دارد که به مسئله رضایت کارکنان بپردازد و از طریق ارتقاء سطح رضایت کارکنان به اهداف و آرمانهای بلند مدت خود نزدیکتر شود و در این زمینه یکی از مهمترین عوامل شیوه های مدیریت می باشد که یکی از آنها هم مدیریت مبتنی بر روابط انسانی است.

 

اهداف پژوهش :

میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان ستاد دانشگاه شهید بهشتی.


 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه میزان تأثیر عوامل روابط انسانی بر رضایت شغلی کارکنان

مدیریت منابع انسانی (H.R.M)

اختصاصی از فی موو مدیریت منابع انسانی (H.R.M) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مدیریت منابع انسانی (H.R.M)


مدیریت منابع انسانی (H.R.M)

 

تعداد صفحات:32

قالب بندی:ورد

 

 

    ﭙیدایش این علم در حقیقت به توسعۀ علم مدیریت باز میگردد.مدیریت به معنای حرفه ای از لحاظ زمانی نهایتا ًبه یک قرن ونیم قبل بازمیگردد٬امّا معنای عام مدیریت به ابتدای تشکیل جوامع مربوط میشود.

جوامع تاکنون ۵ دوره راگذرانده اند:

               ١- خوراکجو(عصر کشاورزی): مواد مورد نیاز مستقیم تهّیه ومصرف میشد.        

  ۲- عصرکشاورزی : تولید از مصرف بیشتر بود٬ برای مازاد تولید باید سازو کارهائی ارائه میشد٬ بنابراین الگوی مدیریتی ﭙیچیده ای لازم بود. 

  ۳- جامعۀ صنعتی : تولید هم اضافه وهم متنوّع شد.                                                 

              ۴- جامعۀ خدماتی.

              ۵- عصراطلاعات وارتباطات: بازارهای مجازی بوجود آمدند.

مدیریت حرفه ای اززمان انقلاب صنعتی شکل گرفته است.


دانلود با لینک مستقیم


مدیریت منابع انسانی (H.R.M)

پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی

اختصاصی از فی موو پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی


پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی

 

 

 

 

 

 

پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی

این فایل مربوط به یک پرسشنامه استفاده شده در یک پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری می باشد. تعداد سوالات پرسشنامه 19 سوال با فرمت doc و قابل ویرایش می باشند. سوالات با طیف 5 درجه ای لیکرت تنظیم شده اند. لازم به ذکر است که منبع اصلی پرسشنامه در درون متن آورده شده است.


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و اثربخشی سازمانی

پروپوزال بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی

اختصاصی از فی موو پروپوزال بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی


پروپوزال بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی

 

 

 

 

 

 

 

پروپوزال حاضر به بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی می پردازد و حاوی 16 صفحه است. دانشجویانی که درس روش تحقیق یا قصد تهیه پروپوزال را دارند، می توانند از این فایل بهره لازم را ببرند.   

عناوین بکار رفته در این پروپوزال عبارتند از:

بیان مسأله

ضرورت و اولویت تحقیق

 اهداف تحقیق

چارچوب نظری و پیشینه تحقیق

 فناوری اطلاعات و ارتباطات

اثربخشی فردی

پیشینه تحقیق

فرضیه های تحقیق

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق

روش تحقیق

نوع روش مطالعه

جمعیت آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه

روش جمع آوری داده ها

روش‌ تجزیه و تحلیل داده‏ ها

قلمرو مکانی و زمانی تحقیق

فهرست منابع

تعداد صفحات: 16 صفحه

فرمت فایل: doc و قابل ویرایش

بعد از خریداری در صورتی که درباره هر یک از بندهای پروپوزال سوال داشتید می توانید با ایمیل arzan.file@gmail.com با ما در ارتباط باشید تا به شکل رایگان راهنمایی و مشاوره علمی دریافت نمایید.

لازم به ذکر است که پرسشنامه های تحقیق در این سایت موجود می باشد و امکان دانلود آن وجود دارد. به لیست پرسشنامه های آماده رجوع شود.


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اثربخشی منابع انسانی

دانلود مقاله جامعه انسانی اسلام

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله جامعه انسانی اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
انسان تجربه دیده و زجر کشیده قرن ما نداهای تازه ای سرمی دهد، نداهایی که می خواهد اساس جدائی ها و صف بندی ها وئ تبعیضات ظالمانه ی گذشته را ویران کند، بساط نابرابری ها را براندازد و یگانگی و برادری انسانی را به جای آن بنشاند، اینها نداهائی است که توده های انسانی مظلوم قرن 21 شجاعانه سرداده اند تا علی رغم اقلیت معدودی که از این نابرابری ها منتفع می شوند، آن را در جهان محقق سازند.
استثمار و تبعیض، همیشه رخسار تاریخ انسانی را سیاه و نفرت آلود ساخته است، نابرابری و عدم تساوی انسان با انسان در هر فرازی از تاریخ به شکل و صورت خاصی ظاهر شده، گاهی به صورت نظام ننگین و غیرانسانی بردگی، گاهی به شکل فئودالیسم و گاهی زیر عنوان جنگ های مقدس مذهبی و الهی! و درقرن اخیر هم به صورت استعمار قدیم و جدید به صورت تبعیضات ننگین نژادی و به صورت نژادی «ناسیونالیسم»های تجاوزگر و ضعیف کش.
در تاریخ بردگی تبعیض ناروا و غیرانسانی بجائی می رسد که انسان به جای چارپا راستی واقعیت پیدا می کند.
از آنجا که بردگان برای اطاعت کردن بدنیا آمده اند، اربابان دستور می دهند بردگان با دوئل خون خود یکدیگر را بریزند تا آنان از این منظره لذت ببرند. انسان برده از تمام حقوق انسانی محروم می شود و تا حد حیوان بارکش سقوط می کند.
انسان ها بر دو دسته بهره کش و بهره ده تقسیم می شوند. بهره کش ها از همه چیز برخوردار و بهره ده ها حتی از حداقل احتیاجات انسانی محروم! آنها در راس «هرم اجتماع» که هیچ گونه فشار و زحمتی برایشان نیست و اینان در قائده «هرم» که تمام فشارها و بدبختی ها بر دوش آنهاست.
گاهی آتش فتنه و فساد دسته بندی و حکومت نابرابری به نام مذهب و خدا روشن می شود و مثلاً مسیحی اروپایی نمی تواند برای مسلمان آسیایی حق حیات قائل شود.
تبعیضات نژادی چنان دسته بندی ننگین و بی شرمانه ای به وجود می آورد که «سیاهان» را در خیابان های شهرهای زیبای امریکا به سنت «لینچ» آشکارا می کشند، هیچ مقامی هم از حقوقشان دفاع نمی کند! انسان سیاه محکوم می شود، فقط به جرم رنگ سیاهش.
«ناسیونالیسم» به توده های انسانی فرمان می دهد، بر اساس ملیت های خاص به هم بغرند و دندان نشان دهند، آنها را هم به جان هم می اندازند و شدیداً موجب صف آرائی می شود، مسائلی مانند «اقتصاد ملی» سبب می شود حتی «اقتصاد جنگی و تسلیحاتی» پاره ای از ملل، مشروع شناخته شود.
در قرون جدید عامل نیرومند و کاملاً مخرب و خطرناک دیگری بنام «استعمار» قدم به صحنه زندگی انسان ها می گذارد، انسان را به دو دسته «استعمارگر» و «استعمار شده» تقسیم می کنند.
در قرن اخیر استعمار در تقسیم بندی انسان ها و ایجاد تبعیض ها و ساختن و پرداختن بلوک ها و کشورهای ضعیف و قوی، آقا و نوکر، غنی و ثروتمند، جلورفته و عقب مانده، «تراژدی» هولناکی بوجود می آورد.
امروزه جهان ما به دو قطب کاملاً متغایر توسعه نیافتگان تقسیم شده و بدون کمترین تردید این دسته بندی ظالمانه، بزرگترین و رقت آورترین دسته بندی انسانی است که تاریخ شاهد آن است.
در گذشته هم تبعیضات نژادی و هم جنگ ها و دشمنی های مذهبی و هم تصادم های ملی و بهره کشی های استعماری وجود داشت، ولی فریاد مخالف بلند نمی شد، چون افکار این اوضاع را کاملاً پذیرفته بود، هر سیاه برای خود، جز اسارت و بردگی وظیفه ای نمی شناخت، جنگجوی صلیبی کشتار مسلمانان را راه بهشت برین می دانست! و کاتولیک متعصب ریختن خون پروتستان، بدعت گذار مرتد! را وظیفه انسانی و الهی!
ملل استعمارزده به دیار مرگ و نیستی می رفتند، ولی این دره مرگ را بهترین مکان تصور می کردند. در این شب تاریک، بازیگران و سودبران اصلی صحنه آنهایی بودند که همیشه و به هر قیمت وضع موجود را حفظ می کردند، کشیشان ریاست جو و دستگاه سلطنت پاپ، بازرگانان برده فروش؛ اینها بودند خدایان و اربابان واقعی روی زمین و اینها بودند نگهبانان دشمن انسان با انسان.
امروزه در نیمه اول قرن 21 ستون های کاخ تبعیض و نابرابری یکی پس از دیگری درهم می شکند و بشریت به وحدت و یگانگی طبیعی بازمی گردد، فشارهای ظالمانه برای نگهداری نابرابری های یادشده عکس العمل موثری پدید آورده است.
امروزه نیروهای اکثریت انسان ها در برابر اقلیتی که پاسدار تبعیض و استعمارها هستند، به سختی بسیج شده است.. فریاد وحدت جهانی بشر و مساوات انسان با انسان از هر نقطه جهان بلند است، این فریاد ندای انسان ستم کشیده و محروم است، ندای انسانی است که سیستم های تبعیض غلط گذشته بقدر کافی او را شکنجه و آزار داده است.
انسان امروز فریاد می زند که کشتار و جدال مذهبی ممنوع! تفتیش عقاید را غیرانسانی ترین کارها می شمارد. عقیده مذهبی نه با فشار به وجود می آید و نه با فشار می توان آن را از میان برد.
ملل استعمار شده، در قرن ما فریادهای بلندتری سر می دهند، دژهای پوسیده استعمار یکی پس از دیگری درهم شکسته می شود.
انسان امروز اینم وضع را تحمل نمی کند که مثلاً یکی از کشورهای بزرگ غرب برای حفظ «اقتصاد ملی» جنگی اش روزبروز آتش رقابت و دشمنی میان کشورهای کوچم را برهم بزند تا در این میان به آنها هرچه بیشتر سلاح های مرگ زا بفروشد و بنیه اقتصاد ملی اش را تقویت کند.
انسانی که در اوایل قرن بیستم چاره همه چیز را در تقویت «ناسوینالیسم» می شناخت، امروز حل همه مشکلات را «وحدت جهانی بشر» می خواهد و برای «حکومت متحده جهانی» و طرح های مشابه از صمیم وجودش تبلیغ می کند. آری این است نداهای جهان کنونی ما برای برانداختن ریشه های جدائی و پراکندگی انسان ها، نداهائی که از صمیم هستی میلیاردها انسان تجربه دیده و تلخی کشیده عصر ما برمی خیزد و تا به هدف کامل نرسیده خاموش نخواهد شد.
آیا انسان عصر ما می داند که یک آئین بزرگ آسمانی به این نداهای او با کمال واقع بینی پاسخ گفته است؟ آیا او این آئین را به خوب می شناسد و از تعالیم حیات بخش آن آگاه است؟
اسلام کامل ترین آئینی است که با هر نوع نابرابری و تبعیض و دسته بندی در میان انسان ها مبارزه می کند، نه به عامل نژاد و هیچ عامل دیگری اجازه نمی دهد بساط دشمنی بگسترد و انسان ها را دسته بندی کند و دشمن و مبارز هم گرداند. این آئین بزرگ در راه تاسیس چنان جامعه ای می کوشد که هیچکدام از عوامل نفاق در آن نقشی ندراد، این جامعه یک جامعه جهانی است، نه ملی و نه نژادی ونه جامعه ایکه تنها به مذهب خاصی حق حیات بدهد و مذاهب دیگر را با جبر و عنف معدوم سازد. در این جامعه جهانی استعمار و استثمار انسان به هر شکل و صورت محکوم و مطورد است.
آنچه اصیلترین پایه و شالوده این جامعه جهانی و انسانی است، «برابری و یکپارچگی انسان ها» است، هدف این جامعه جهانی، بوجود آوردن یک زمینه فکری آزاد برای تمام توده های بشری است، زمینه ایکه با فراغت از هرگونه فشار و وابستگی فکری و اقتصادی و سیاسی، هر انسانی را قادر سازد آزادانه فکر کند و راه صحیح زندگی را انتخاب نماید. در این جامعه فشار، فشار عقل و وجدان است، نه سرنیزه و تشکیلات پلیسی و نه وابستگی های رنج دهنده اقتصادی و نه ارزشهای موهوم نژادی و ملی. خواست اسلام با خواست انسان یکی است.
بر کسی پوشیده نیست که باید به دنبال «پایه ها و شالوده های فکری» سخن از طرح خاص اجراء و عمل به میان آورد، یعنی روشی را بیان کرد که جامعه اسلامی در چهارچوب راهنمایی و رهبری آن گسترش جهانی خود را شروع کند و به یک «جامعه و حکومت جهانی» تبدیل گردد.

 

 

 


فصل اول

 

 

 

 

 

یک حکومت برای همه جهانیان
- سازمان ملل، این نگهبان بیمار و ناتوان!
- نقش سازمان ملل

 

 

 

 

 

جنگ‌های خونین و بی‌سابقه عالم‌گیری که در قرون اخیر یکی پس از دیگری دامنگیر بشریت شد، بار دیگر فکر لزوم تشکیل جامعه واحد جهانی و انسانی را به شدت قوت بخشیده است. جنگ بین‌المللی اول و دوم سهم بسیار مهمی در توسعه این فکر داشت. تلفات جانی و مالی فوق‌العاده‌ای که در این جنگ‌ها به ملل مختلف وارد شد، هر انسانی را به این عقیده متمایل ساخت که باید علیرغم وضع موجود، ملت‌ها در کنار هم و به اشتراک هم در پرتو یک حکومت جهانی به زندگی برادرانه‌ای ادامه دهند، فکری که امروز به این صورت قوت گرفته در تاریخ فلسفه سیاسی سابقه طولانی دارد و به طور کلی می‌توان گفت از روزی که فلاسفه و دانشمندان در مسائل و موضوعات مربوط به سیاست و کشورداری سخن گفته‌اند، گفتگوهای دامنه‌دار و پرسر و صدای آنها همواره درباره این موضوع اساسی زیر بوده است:
آیا ملل جهان باید به صورت واحدهای مستقل و جداگانه و بی‌نیاز از هم بسربرند و هرکدام از آنها تنها به منافع و مصالح خود بیاندیشند، یا اینکه همه ملل باید تحت «حکومت واحد» بسر برند و تمام انسان‌ها یک جامعه واحد تشکیل دهند؟
فکر حکومت واحد برای همه جهان به هیچ‌وجه تازگی نداشته است. در تاریخ تمدن بشر همواره این فکر تحت عناوین مختلف وجود داشته و احیاناً بارها به مرحله عمل هم وارد شده ولی هرگز به هدف اصلی و نتیجه کامل نرسیده است.
در قرن اخیر این فکر دوباره باقوت و نفوذ بیشتر ظاهر شد، بطوریکه امروز این فکر از قوی‌ترین افکار سیاسی قرن ما به شمار می‌رود و تمایل افکار عمومی عالم و سیر تکامل ملت‌های جهان به طرف «انترناسیونالیسم» در اثر دو جنگ بزرگ جهانی بسیار شدید شده است.
طرفداران «انترناسیونالیسم» صف‌آرائی موجود میان ملت‌ها را عامل جنگ‌ها و بدبختی‌ها می‌دانند، معتقدند برای احتراز از جنگ و خونریزی و کشتار انسان به دست انسان باید این مرزها را درهم کوبید و از همه انسان‌ها یک جامعه بوجود آورد و یک حکومت تاسیس کرد و باید همه آنها زیر پرچم یک حکومت اداره شوند.
پس از جنگ جهانی اول، دولت‌های بزرگ به فکر تاسیس یک اتحادیه جهانی افتادند و آن را به صورت ناقصی تاسیس کردند که به «جامعه ملل» موسوم شد، منظور این بود سازمانی به وجود آید که همه ملل با تمام اختلافاتی که از حیث نژاد، زبان، عقیده و افکار دارند در آنجا دور یکدیگر جمع شوند و کنار هم قرار گیرند و مسائل بین‌المللی را حتماً با مسالمت حل کنند تا باردیگر جنگ خونینی اتفاق نیافتد و جهان در آتش دشمنی و خودخواهی افراد و یا ملت‌ها نسوزد،‌ اما دیری نپائید که این اتحادیه‌ی جهانی دچار شکست شد و آتش جنگ دوم جهانی با شدت شعله‌ور گشت.
نتیجه و بیلان کار جامعه بسیار قلیل و ناچیز بود، گرچه پاره‌ای از اختلافات بوسیله جامعه ملل حل شد، ولی اختلافات بزرگتری به جا ماند. جامعه ملل هرگز نتوانست با یک دولت معظم از در مخالفت درآید، این سازمان بین‌المللی موفق نشد از حمله ژاپن به چین در ایالت منچوری جلوگیری کند و نیز نتوانست مانع اشغال اتیوپی توسط ایتالیا گردد یا مجازات لازم را در مورد ایتالیا اجرا کند، جامعه ملل در جنگ اسپانی نیز مداخله نکرد.
علت شکست جامعه ملل جز نفع‌پرستی دولت‌های بزرگ چیز دیگری نبود، زیرا آنها می‌خواستند در زیر ماسک یک جامعه بین‌المللی همان اغراض و هدفهای استعماری سابق خود را تعقیب کنند، با این تفاوت که مردم جهان از آن هدف‌های شوم آگاه نشوند!
بالاخره جنگ جهانی دون جهانی را زیر آتش گرفت و پس از کشتارهای بی‌رحمانه و لطمه‌های عمیقی که برپیکر اخلاق و تمدن وارد شد، پایان یافت.

 

سازمان ملل، این نگهبان بیمار و ناتوان!
سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دون بوسیله دولت‌هایی که سرسختانه و با تلاش هرچه تمام‌تر علیه آلمان و متحدینش می‌جنگیدند، ظاهراً برای حفظ صلح در جهان بوجود آمد! در آن روزها که هر روز ده‌ها هزار انسان بی‌گناه کشته می‌شد، هر سال میلیون‌ها تن ار تعداد مردان کشورهای وارد جنگ کاسته می‌شد و کاملاً محسوس بود که هستی کشورها می‌رود که در آتش این جنگ بکلی ذوب شود، تاسیس چنین سازمانی شوق و امید فراوان به همراه خود داشت، گویی این سازمان کعبه آمال جهانیان بود و چون از اینکه این تشکیلات هم وسیله‌ای دیگر برای حفظ منافع و دولت‌های نیرومند است، آگاه نبودند، از آن خیلی انتظار و توقع داشتند.
5. دیوان دادگستری بین‌المللی: که دارای پانزده نفر قاضی انتخاب شده از میان حقوقدانان عالی‌مقام کشورهای مختلف است و به دعاوی و اختلافات میان دولت‌ها رسیدگی می‌کند.
واقعیت‌های موجود جهان امروز! سازمان ملل متحد را در بن‌بست‌های شدیدی قرار داده وا مروز سرنوشت صلح جهانی بسیار تاریک است.
اولاً از روزی‌که سازمان ملل متحد تشکیل شده مسئله «حق وتو» برای دولت‌های بزرگ در شورای امنیت عملاً این سازمان را تقریباً مسلوب‌الاثر ساخت، هر موقع موضوعی در شورا بر خلاف منافع دولت‌های قوی جهان عنوان شده، فوراً آنها از حق وتو استفاده کرده‌اند و تصمیمات شورا را بی‌اثر ساخته‌اند.
در موارد متعددی مجمع عمومی سازمان ملل و یا سایر شوراهای آن راه مناسبی برای تحقق بخشیدن به اغراض شخصی دولت‌های بزرگ بوده است. در مسئله تقسیم فلسطین به دو ناحیه عربی و یهودی که کاری صددرصد ستمگرانه بود، نمونه‌ای روشن برای این مطلب دیده می‌شود.
جهان به منطقه‌های متعددی که در راس آنها دو بلوک شرق و غرب قرار داشت‌، تقسیم گردید.
باید به این وضع، اوضاع خطرناک و قابل انفجار تسلیحاتی عصر حاضر، مخصوصاً سال‌های اخیر اضافه کرد، اوضاعی‌که به شدت جهان را دچار مخاطره ساخته است! صلح و وحدت جهانی از ناحیه سلاح‌های مخرب و مرگ‌زا، مخصوصاً سلاح‌های اتمی به شدت در خطر واقع شده است.
این است سرنوشت صلح جهانی در جهان امروز، این واقعیت‌های تلخ ثابت می‌کند که همانهائی‌که بزودی به عنوان حافظ صلح رهبری سیاسی جهان را به عهده دارند، امروز همانا به شدت صلح و وحدت جهانی را دچار مخاطره ساخته‌اند.
این اوضاع افراد را طرفدار به وجود آوردن سازمانی کاملتر از سازمان ملل متحد ساخته است. در دومین «قطعنامه دوبلن» متفکرین صادر نموده‌اند که:
«جهان فعلی را می‌توان دنیای هرج و مرج، آشوب و انقلاب و بحران نامید، هیچ زمان، حیات فرد اینگونه بی‌ارزش تلقی نگردیده و در هیچ عهد، قدرت و زور آن‌قدر اهمیت قاطع نداشته است، سلاح‌های اتمی به شکل غیرقابل تصوری گسترش می‌یابد و ضعف دولت‌ها برای جلوگیری از جنگ و حمایت فرد هرروز آشکارتر می‌گردد.
جهان فعلی را می‌توان دوره بی‌نظمی و بی‌قانونی و آنارشی نامید، آتش جنگ هرساعت جهانیان را تهدید می‌کند ...
معنای صلح این نیست که در بعضی نقاط دنیا جنگ وجود نداشته باشد، ولی در بسیاری از کشورها جنگ و جدال و کشتار به شکل مزمن موجود باشد، صلح فقط به وسیله قانون، نظم و عدالت تامین‌ می‌شود، وقتی قانون مورد احترام قرار نگرفت، صلح به خودی خود از بین می‌رود ...
پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، مشکلات تازه‌ای در دنیا بروز کرد که اهم آنها از این‌قرار است:
1. اختلاف سطح زندگی بین کشورهای صنعتی و عقب‌مانده و در حال توسعه به جای آنکه کمتر شود، فزونی یافته است.
2. بنای استعمار یکباره فروریخت و ملل مختلفی که توقعاتشان با امکاناتشان وفق نمی‌دهد، در صحنه جهان پدیدار شده‌اند.
3. عده‌ای از دولت‌های بزرگ دارای سلاح‌های اتمی شدند و عده دیگری نیز مرتباً به سلاح اتمی دست خواهند یافت.
4. منشور سازمان ملل جوابگوی وضع فعلی نیست، منشوری که قبل از بمباران هیروشیما نوشته شده، به درد امروز که سلاح‌های اتمی را بوسیله موشک‌های قاره‌پیما حتی از ماوراء فضا می‌توان هدایت کرد، نمی‌خورد.

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

 


حکومت متحده جهانی
- طرحی به جای «سازمان ملل»
- این طرح ها محکوم به شکست است

 

 

 

 

 

 

 


در بررسی بسیار کوتاه کارنامه سازمان ملل یادآور شدیم به شهادت واقعیت های موجود و حوادث تلخ و ناگوار جهان حاضر این سازمان قادر به حفظ صلح و وحدت جهانی نشده است و دنیای امروز در معرض یک انفجار خطرناک و در لبه پرتگاه یک جنگ مخوف قرار دارد. آنچه امروز صلح را به صورتی ناپایدار و متزلزل حفظ می کند، «موازنه قوا بر اساس وحشت» است. دو بلوک شرق و غرب بر اساس وحشت از تسلیحات یکدیگر، از دست دادن به اقدامات حاد و انفجارآمیز بین المللی خودداری می کنند و این وحشت آنها را مجبور به احتیاط در برخوردهای بین المللی و مسائل جهانی ساخته است. بر هیچکی پوشیده نیست که این چنین صلحی مایه امید و اطمینان جهانیان نمی تواند باشد و از یک انفجار خطرناک جلوگیری نمی تواند بکند.
این اوضاع ناگوار و غیرقابل تحمل و ناتوانی آشکار سازمان ملل و خیرخواهان بشریت را جداً معتقد ساخته که باید گام های فراتر نهاد و راستی یک نوع «حکومت واحد جهانی» بوجود آورد.
جمعیت های طرفداران این حکومت که به آن «حکومت متحد جهانی» نام داده اند، تا کنون کنگره های متعددی تشکیل داده و یک جمعیت جهانی بوجود آورده اند، اساسنامه و آئین نامه این جمعیت به تدریج تهیه و تکمیل گردیده است.

 

 

 

طرز تفکر و هدف این جمعیت جهانی به طور مختصر
امروزه جهان و جهانیان در سر دوراهی خطرناک نابودی و هستی قرار گرفته جهانیان بایستی خواه ناخواه بین جنگ های اتمی که فنای تمدن و فرهنگ انسانی است و «حکومت جهانی تحت لوای قانون» یکی را انتخاب کند.
صلح دائمی و عمومی بوسیله امضاء تعهدنامه ها و یا میثاق ها و وعده های رسمی سیاستمداران عملی نشده و نخواهد شد. برای اینکه از صلح واقعی برخوردار شویم، بایستی به قوانین اخلاقی احترام بگذاریم و به یک حکومت جهانی که متکی به پارلمان، محاکم و ارتش جهانی است، متوسل شویم. فقط در پناه چنین حکومتی جهانیان می توانند با آرامش زندگانی کرده، از خطرات جنگ های اتمی مصون بماند.
وقتی صحبت از حکومت جهانی می شود باید تمام جهانیان در آن سهیم و صاحب نظر باشند.
خلع سلاح عمومی به طور کاملاین کمیسیون وظیفه دارد در عرض دو سال کلیه سلاح های موجود در جهان را آمار گرفته، گزارش آن را به مجمع عمومی تقدیم نماید، پس از ان در عرض ده سال خلع سلاح عمومی را چه زمینی چه دریایی و چه هوایی به نسبت ده درصد در سال در کلیه کشورها باید تقلیل دهد.

 

 

 


ارتش جهانی
دیوان دادگستری بین المللی «لاهه»
تشکیل یک حکومت جهانی فکر موج داری است که بسیاری از مغزهای متفکر را به خود متوجه و مشغول داشته است، مساله مهم این است که وقتی این طرح ها مورد مطالعه قرار می گیرد، چند سوال اساسی خودبخود مطرح می گردد. این سوالات از یک بحث مهم سرچشمه می گیرد و آن این است که آیا راستی با طرز تفکر بسیاری از کلت های امروز و با نابسامانی ها و اوضاع و احوال و شرایط خاص سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جهان حاضر تشکیل شدن یک حکومت جهانی امکان پذیر است یا متاسفانه رویایی است مانند آنچه افلاطون به صورت مدینه فاضله خود را به آن مشغول داشته بود؟ رویائی که بسیار شیرین و طلائی است، اما چنین می ماند که تحقق خارجی آن هرگز دست نخواهد داد!

 

این طرح ها محکوم به شکست است
حوادث قرن تجربه های تلخی به انسان ها آموخته است، همانطور که جامعه ملل شکست خورده، همانطور که ضعف ناتوانی سازمان ملل از برقرارنمودن قطعی صلح و وحدت جهانی آشکار شده اوضاع جهان حاضر نشان می دهد که «طرح حکومت متحده جهانی» و مانند آن هم در شرایط فعلی متاسفانه محکوم به شکست است.
آری! متاسفانه در شرایط کنونی به وجود آمدن «حکومت متحده جهانی» به معنب واقعی خود و بدون اینکه سرپوشی برای هدف های توسعه طلبانه باشد، بیشتر به یک رویای شیرین می ماند تا یک واقعیت! اگر فرضاً حکومت متحده جهانی روزی تاسیس شود، آیا با گذشت مدت کوتاهی این حکومت ظاهراً جهانی هم مانند دو سازمان جهانی گذشته و حاضر، عاقبت به صورت یک سازمان حافظ منافع دولت های بزرگ تغییر ماهیت نخواهد داد؟ آیا شیرازه آن به کلی از هم پاشیده نخواهد شد؟
شواهد زنده ای وجود دارد که ثابت می کند تا در جهان ما یک رستاخیز معنوی و اخلاقی عمیق و دامنه دار آغاز گردد تا سیمای دنیای کنونی از مکر و خدعه و فریب و تجاوز به احترام واقعی به حقوق انسان های عدالت و قانون مبدل شود. طرح هایی مانند آنچه گفته شد قطعاً محکوم به شکست است.
امروز نوعی دوستی که شرط اصلی هرگونه همزیستی مسالمت آمیز است، کاملاً در میان ملت ها ضعیف شده است. هیچ ملتی حاضر نیست از منافع خود حتی در مواردی که یک مساله حیاتی برای دیگران مطرح است، کمترین صرف نظری بکند.
مساله تسلیحات وحشت آور و روزافزون قرن یکی دیگر از شواهد زنده شکست ظرح های مذکور است.
این مسئله تسلیحاتی هولناک که بر جهان ما حکومت می کند، سد و مانع بزرگی در راه وحدت جهانی است، اقتصاد بعضی از کشورهای بزرگ اقتصادی نظامی شده، آنها چگونه حاضر می شوند دست از توسعه تسلیحات بردارند!
آیا دستهائی که این مسابقه های تسلیحاتی را اداره می کند، اجازه خواهند داد خلع سلاح عملی شود و جهان بطرف حکومت واحد جهانی سیر کند!؟
از طرف دیگر وحدت جهانی درک این واقعیت را لازم دارد که تمام افراد بشر از سیاه و سفید، سرخ و زرد، همه انسانند و رنگ و پوست نه برای کسی گناه شمرده می شود و نه برای کسی سبب امتیاز می گردد، در حالیکه هنوز فکر تبعیضات نژادی به شدت بر کشورهای متمدن حکومت می کند.
تشکیل شدن یک حکومت جهانی به معنی واقعی به یک رویا شبیه است تا به یک واقعیت.
هرگونه تحول بنیادی باید از افکار و عقاید و اخلاق و سنن و بالاخره آنچه به نام فرهنگ جامعه نامیده می شود، آغاز گردد و به همین جهت تحول جهان به سوی یک حکومت جهانی تغییرات اساسی در فرهنگ ملت های جهان را لازم دارد. اول باید عوامل نیرومند نفاق و دشمنی انسان ها را از صحنه جهعان برداشت و آنگاه به فکر حکومت واحد جهانی افتاد.

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

 

 

اسلام یک جامعه جهانی پی ریزی می کند
- مسئولیت بزرگ
- تبلیغ و دعوت

 

 

 

 

 

 

 

اسلام به عنوان یک مذهب به دنبال آن است که یک جامعه جهانی تاسیس کند، این مذهب که در حقوق، اقتصاد، سیاست، اخلاق و عقاید یعنی کلیه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان ها اصول و قوانین عمیق و پرارزش دارد، از نظر «فلسفه سیاسی» طرفدار «جامعه جهانی» است، او جامعه های محدود به صورت ملت ها و دولت های مستقل از یکدیگر را که فقط به منافع خود بیاندیشند، محکوم می کند، در این راه با هرگونه عامل اختلاف و دوگانگی و تشتت در مبارزه و ستیز دائمی می باشد و همه ی انسان های جهان را دعوت می کند زیر یک پرچم درآیند و تشکیل یک جامعه بدهند.
تردیدی نیست که باید قبلاً ریشه‌های اصلی فکر «حکومت جهانی» را در متون و مدارک و مدارک قطعی اسلام به دست آوریم و ببینیم چگونه این فکر در این مکتب جامع آسمانی مورد توجه قرار گرفته است؟
هنگامی‌که به بررسی فکر حکومت جهانی از نظر مدارک اسلامی می‌پردازیم، پیش از هر مطلب یک موضوع اساسی و اصلی توجه ما را به خود جلب می‌کند، آن مطلب این است که اساساً اسلام دین دعوت و تبلیغ است، آنهم در یک مقیاس جهانی و همگانی.
از اعماق اصول و تعالیم این مذهب، وظیفه‌ای به نام تبلیغ و دعوت جهانیان ناشی می‌شود و هر فرد مسلمانی را در حدود درک و امکاناتش زیر بار مسئولیت سنگین خود قرار می‌دهد.
مسلمان کامل کسی است که در راه نشر عقیده خود با تمام نیروهای خویش بکوشد و تا دیگران را با خود هم‌عقیده نساخته، از پای ننشیند.
مسلمانان این مسئولیت را بر دوش خود احساس می‌کنند که باید چراغ سعادت را فرا راه دیگران نیز داشت و این برنامه زندگی انسانی یعنی اسلام را در اختیار دیگران هم قرار داد، او معتقد است سعادتمند شدن فرد باید در پرتو سعادتمندی جامعه صورت گیرد و سعادت جامعه هم در جهانی امکان می‌پذیرد که سراسر آن اصول سعادت را پذیرفته باشد، بدین ترتیب هدف نهایی باید سعدتمند نمودن تمام جهانیان باشد.
حالا باید ببینیم در مدارک اسلامی این فکر چگونه اظهار شده است.

 

مسئولیت بزرگ: تبلیغ و دعوت
1. «... برای همین هدف (یکتاپرستی) خلق را دعوت کن و چنانکه فرمانت داده‌اند استوار باشد و هوسهایشان را پیروی مکن ...»
2. «با دلایل روشن، و پندهای نیکو خلق را به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان به طریقی مناظره کن که بهترین و موثرترین طریق‌ها باشد ... »
3. همان کسانی که پیغام‌ها و رسالت‌های الهی را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ‌کس جز خدای نمی‌ترسند... »
4. ای پیامبر: ما تو را گواه و بشارت‌آور، و بیم‌رسان و دعوت کننده به سوی خدا (به اذن الهی) و چراغی روشن (فرا راه زندگی انسان‌ها) فرستاده‌ایم...»
بدین ترتیب مسئله دعوت و تبلیغ و نشر افکار و تعالیم اسلامی مستقیماً از کتاب آسمانی مسلمانان سرچشمه می‌گیرد و به این آئین، خاصیت تولید و توسعه خاصی می‌بخشد.
نتیجه انجام شدن این امر، تشکیل یک جامعه جهانی است در زیر پرچم حکومت اسلامی، هنگامی‌که سراسر جهان به سوی اسلام خوانده می‌شود، در واقع هدف این است که این آئین با تعالیم عمیق و واقع‌بینانه خود، جهان را از هرگونه تشتت و پراکندگی در فکر و عمل برهاند. زنجیرهای کینه‌ها و دشمنی‌ها و اختلافات را از هم بگسلد و از تمام انسان‌ها جامعه‌ای واحد بوجود آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جامعه انسانی اسلام