فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شناخت انسان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله شناخت انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


قسمت دوّم
فرق کمال با تمام
تمام در جایی گفته می شود که در یک شی همه آنهچه که برای اصل وجود لازم است بوجود آمده باشد بعضی از چیزها بوجود نیاید ، اصلا" این شی در ماهییت خودش ناقص است ، تمامش بوجود نیامده است بلکه قسمتی از آن بوجود آمده است و اصطلاحا" تمام قابل کســر است یعنی می شود گفت : دو ثلثش موجود نیست
مثلا" یک ساختمانی را تصور کنید که قرار است بر اساس نقشه ای ساخته شود ،اگر همه آن چیز هایی را که سا ختمان احتیاج به آن دارد نباشد ، نمی توان از آن استفاده کرد و وقتی همه پیدا شد ، می گویند ساختمان تمام است و درست نقطه مقا بلش ( ناقص ) است
کمال در جایی است که یک شی بعد از آنکه تمام گشت یک درجه بالاتر هم می تواند داشته باشد و البته یک درجه هم بالاتر از آن و الی آخر این نکته حائز اهمییت است که بدون تمام ، کمال معنا و مفهومی ندارد ودر واقع تمام شرط لازم برای کمال است برای روشن تر شدن مطلب ،چند مثال ذکر می کنیم
مثلا" می گویند عقل فلان کس کامل شده ، یعنی قبلا" هم عقل داشت ، اما حالا عقلش یک درجه بالا آمده است یا مثلا" می گویند علم فلانی کامل شد ، یعنی قبلا" هم علم داشت و از آن استفاده می کرد ولی حالا بک درجه بالا آ مده و بیشتر شده و کاملتر شده است
تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشت و بعد از این تاریخ به کار رفت و می توان گفت اولین بار در دنیای اسلام پیدا شده است و اول کسی هم که این تعبیر را کرده عارف معروف ( محیی الدین عربی اندلسی طایی ) است
در باره او می توان گفت که او پدر عرفان اسلامی است این شخص مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طا یی و اهل اندلس ( اسپا نیای امروزی ) است.}2

 

قسمت سوم
انسان تمام و انسان ناقص
این بحث را با یک سوال شروع می کنیم و أن این است که :
اسا سا" أ یا ما انسان سالم و انسان معیوب داریم یا خیر ؟
البته یک سلامت و یک عیب است که مربوط به جسم و تن انسان است و در این شکی نیست که بعضی ها از نطر جسمی سالم یا مریض هستند . ولی اینها مربوط به شخص انسان است .
( أیا تا کنون دقت کرده اید که اگر انسانی نقص عضو داشته باشد این را ملاک در انسانیت او قرار نمی دهند ؟ مثلاً فیلسوف معروف و بزرگی همچون سقراط از بدشکلترین افراد بوده است . اما تاکنون بدشکلی را برای او ملاک قرار داده اند و از روی حال ظاهر این شخص قضاوتی درباره ایشان کرده اند . أیا أن دیگری فیلسوف بزرگی همانند ابوالعلا معری کور بوده است یا طه حسین در زمان معاصر و بسیاری از افراد دیگر … این خود دلیل بر این است که انسان دو چیز دارد : شخصی دارد و شخصیتی . تنی دارد و روحی . جسمی دارد و روانی .
حال که معلوم شد هدف ما در سوال اول روان انسان بوده است ، باردیگر سوالمان را البته به شکلی دیگر طرح می کنیم .
اساساً آیا روان انسان می تواند بیمار باشد در حالیکه جسم انسان سالم باشد یا خیر ؟
کسانی که منکر روح و اصالت روح هستند و تمام خواص روحی را اثر مستقیم و بلاواصطه سلسله اعصاب انسان می دانند بنا بر نظریه اینها اساساً روان حکمی ندارد و همه چیز تابع جسم است . اگر روان بیمار باشد حتماً جسم بیمار است که روان بیمار است ، بیماری روانی همان بیماری جسمی است .
خوشبختانه امروزه این مطلب ثابت شده است که ممکن است انسان از نظر جسم و از نظر خون و حتی شمارش گلبولهای سفید و قرمز خون ، از نظر سلسله اعضاب و بطور کلی از لحاظ متابولیسم بدن کاملاً سالم باشد ولی در عین حال از لحاظ روانی بیمار باشد مثلاً به اصطلاح خودمان عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاه روانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاهروانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی ( تکر ) دارد . ثابت شده است که واقعاً بیمار است ، اختلال روحی دارد . ولی آیا ما توان دوایی برای آن در داروخانه ها یافت که اگر انسان آن را مصرف کند تکبرش مبدل به تواضع و فروتنی بشود ؟ یا انسان قسی القلبی را در نظر بگیرید آیا برای جلاد صفتی داروئی اختراع شده است و اساساً امکان چنین داروئی وجود دارد ؟ که وقتی آمپول و قرص آن را مصرف کردیم تبدیل به یک انسان عطوف و مهربان شویم .
پس انسان از نظر روانی ممکن است بیمار باشد و این اصل را قرآن نیز تائید کرده :
(( فی قلوبهم مرض فزاد الله مرضاً ))
در دلشان ( روحشان ) مرضی است .
( قرآن نفی فرماید چشمشان بیمار است و قلبی که قرآن از آن سخن می گوید ، غیر لز قلبی است که پزشک می گوید قلب منظور روح و روان انسان است .
امیر المومنین علی (ع) می فرماید : { (( فان تقوی الله دواء داء قلوبکم )) }3
تقوی دوای بیماری دلهای شما است .
و نیز می فرماید : (( الا و ان من الابلاء القاقه )) از جمله بلاها و شدائد فقر است .
(( و اشد من الفاقه مرض البدن )) و از فقر بدتر مریض بدن انسان است .
(( و اشد من مرض البدن مرض القلب )) و از بیماری بدن بدتر ، بیماری قلب است .
از بخش قبل می دانیم که هر چیزی قبل از اینکه بتواند درجات کمال را طی کند باید به درجه تمام رسیده باشد و در مورد انسان تمام بودن آن معطوف به سالم بودن کردیم و البته گفتیم که سالم نه از نظر جسمی بلکه از لحاظ روحی و روانی زیرا که انسان بودن به جسم نیست بلکه به شخصیت آن است که در آینده بیشتر در این مورد بحث خواهیم کرد . حال که قرار است انسان از لحاظ روحی سالم باشد تا بتواند به درجه تمامیت برسد بهتر است بدانید که این درجه همان است که (قرآن از آن به عنوان تزکیه نفس یاد می کندوآن را سر لوحه اهداف خود قرار داده است قرآن می فرماید){(( قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها ))}4 }5
قسمت چهارم
مقایسه پیشرفت و تکامل
آیا پیشرفت همان تکامل است ؟
اینها نیز با یکدیگر تفاوت دارند ، بهتر است به موارد استعمال این دو دقت کنیم .
به عنوان مثال در مورد یک بیماری می گوئیم که این بیماری در حال پیشرفت است و هرگز از لفظ تکامل در اینجا استفاده نمی کنیم .
یا اگر سپاهی در سرزمینی بجنگند و قسمتی از سرزمین دشمن را تصرف کند می گوئیم فلان لشکر در حال پیشرفت است ولی نمی گوئیم در حال تکامل است همین سپاه را در نظر بگیرید ، فرض کنید هیچ منطقه ای را تصرف نکرده باشد و همانطور که یکجا ساکن ایستاده به نوع جدیدی از تسحیلات تجهیز شود ، مثلاً اگر نیروی هوایی نداشت . این سپاه را مجهز به هواپیما کنیم ، آنگاه می گوئیم این سپاه تکمیل شد یا کاملتر شد . شاید بپرسید چرا ؟
( زیرا در مفهوم تکامل ، تعالی خوابیده است ، یعنی تکامل از سطحی به سطحی بالاتر است ، یعنی آن موجود یا آن شی به نوع برتری تبدیل شده است و اصطلاحاً می گوئیم کامل شده است ولی پیشرفت در یک سطح هم می شود یعنی می توان پیشرفت کرد بدون اینکه از سطحی به سطح دیگر و بالاتری رفت . پس تکامل با پیشرفت و همچنین با توسعه متفاوت است . ( توسعه و پیشرفت تقریباً یک مفهوم را دارند . ) }6

 


قسمت پنجم
مسخ انسان
مسئله مسخ شدن خیلی مهم است . مسخ یعنی چه ؟ شما شنیده اید که می گویند در امتهای گذشته مردمی بودند که در اثر اینکه زیاد مرتکب گناه شدند و مورد نفرین پیغمبر زمان خودشان واقع شدند . مسخ گردیدند . یعنی تبدیل به یک حیوان شدند این را می گویند ( مسخ ) شدن . ولی مسئله این است که آیا انسانها واقعاً به یک حیوان چهاردست و پای واقعی تبدیل شدند ؟
همانطور که سخن از مسخ شدن به میان آورده ایم و می گوئیم مسخ شدن یعنی وقتی انسان به حیوان تبدیل می شود ، منظور روح و روان و در واقع شخصیت یک انسان است که می تواند به یک حیوان و حتی پست تر از آن که قرآن از آن به تعبیر ( بل هم اضل ) یاد می کند تبدیل شود . خوک را که ما می بینیم خوک است ، جسمش تناسبی دارد با روح خودش ، انسان ممکن است تمام خصلتهایش خصلتهای خوک باشد که اگر چنین باشد از انسانیت مسخ شده است و او در معنی و باطن و به چشم حقیقت و در ملکوت واقعاً یک خوک است و غیر از این چیزی نیست ، این بحث را با یک ماجرایی به اتمام می رسانیم .
آن شخص گفت با امام سجاد (ع) رفته بودیم مکه ، در صحرای عرفات بودیم ، نگاه کردیم دیدیم حاجی چقدر زیاد است . از بالای تپه که نگاه کردم ، دیدم امسال صحرا از حاجی موج می زند ، به امام عرض کردم : ( ما اکثر الحجیج ) الحمد لله چقدر امسال حاجی زیاد است . امام فرمود { ( ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج ) }7 ( چقدر فریاد زیاد است و چقدر حاجی کم است . ) بعد آن شخص می گوید : من نمی دانم امام چه کرد و چه بینشی به من داد و یک وقت به من فرمود حالا نگاه کن ، یک وقت نگاه کردم دیدم صحرایی است پر از حیوان ، یک باغ وحش کامل است فقط یک عده انسان هم در لابلای این حیوانها دارند حرکت می کنند : حالا می بینی ؟ باطن قضیه این است . }8

 


قسمت ششم
کمال در انسان
( کمال ) هر موجودی با موجود دیگر متفاوت است . مثلاً انسان با فرشته کامل و آنها نیز با حیوان کامل تفاوت خواهد داشت ، زیرا که فرشتگان موجوداتی هستند که از عقل و اندیشه محض آفریده شده اند . و همچنین حیوانات تنها جنبه خاکی دارند یعنی شهوه و غضب ، امام این تعبیر از متن حدیثی ایت که در اصول کافی آمده است : انسان مرکب آفریده شده است یعنی موجودی است هم ملکوتی و هم ملکی .
{ (( ان الله عز و جل رکب فی الملائکه عقلاً بلا شهوه و رکب فی البهایم شهوه بلا عقل و رکب فی بنی آدم کلیهما ، فمن غلب شوه فهو خیر من الملائکه و عن غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم )) }9
که اهل سنت هم در این روایت را نزدیک به عبارت فوق دارند ، مولوی هم در مثنوی معنوی همین حدیث را بصورت شعر در آورده می گوید :
در حدیث آمد که خلاق مجید خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گروه را جمله عقل و علم و جود آن فرشته است و نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی همچو حیوان در علف از فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف از شقاوت غافل است و از شرف
و آن سوم است آدمیزاد و بشر از فرشته نیمی و نیمش ز خر
نیم خر خود مایل سفلی بود . نیم دیگر مایل علوی شود
تا کدامین غالب آید در نبرد زین دو گانه تا کدامین برد نرد .}10
در قرآن مجید نیز در باره خلقت انسان آیاتی وجود دارند اما در این مبحث به این آیه توجه کنید :
(( انا خلقنا الانسان من نطفه امساج نبتلیه … )) }11
ما انسان را از یک نطفه ای آفریدیم که در این نطفه و به تعبیر امروز در ژنها مخلوطهای زیادی مقصود اینست که استعدادهای زیادی هست . یعنی می خواهد بگوید به مرحله ای رسیده که می خواهیم مورد آزمایش قرار دهیم و آزاد و مختار است که کدام استعداد را بپردازند .
و بعد از این آیه می گوید :
(( فجعلنا سمیعاً و بصیراً انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا )) }12
او را شنوا و بینا کردیم براستی راه را به او نمایاندیم خواه شاکر باشد و یا تکفیر کند .
از این آیات بوی آزمایش و امتحان می آید اما اینکه چه ارتباطی بین انسان و استعدادهای او و آزمایش الهی وجود دارد موضوع بحث دیگری است که ما را به شناخت کمال انسان سوق می دهد .
همانطور که گفتیم استعدادهای بسیاری در بطن انسان قرار داده شده اما کسی که بتواند توازن و رشد هماهنگ در بین استعدادهای خویش ایجاد کند راه کمال را پیموده است .
برای درک موضوع به یک مثال ساده متوسل می شویم :
کودکی را تصور کنید که موقع رشد مثلاً دماغش از بقیه اعضاء بیشتر رشد می کند نهایتاً بشود شبیه کاریکاتور هایی که می کنند این شخص رشد کرده ولی رشد ناهماهنگ داشته است .
انسان کامل آن انسانی است که همه ارزشهای انسانی با هم رشد کند ، هیچ کدام بی رشد نباشد و هماهنگ یکدیگر رشد کنند و رشدشان به حد اعلاء برسد این همان کسی است که قرآن مجید از او تعبیر به امام می کند :
(( انی جاعلک للناس اماماً )) (( ما تو را امام مردم قرار دادیم . )) }13
بعد از اینکه حضرت ابراهیم (ع) از پس امتحانات الهی برآمد . به درجه امامت رسید ، یعنی الگویی برای مردم شد و در واقع به کمال رسیده بود که الگوی مردم شد .
بشر در طول اعصار گذشته هم اکنون نیز معیارهای مختلفی را باری کمال خود در نظر گرفته و هر بار روی ارزش بیشتر تکیه کرده و کم کم هم اکنون نیز آن ارزش را فراگیر کرده طوری به دیگر ارزشها لطمات سختی وارد کرده و موجب انحراف جامعه شده است . تمام جامعه هیچ وقت از راه باطل به گواهی کشیده نمی شود . و معمولاً فساد جامعه از افراط در یک حق ناشی می شود . مثلاً عبادت یک ارزشی است که اسلام آن را صد در صد تایید می کند ، عبادت در معنی خاصش ذکر و تسبیح و خلوت با خداست . در اینجا معنی خاصه اش مقصود است یک وقت می بینید اگر مراقب نشود فقط به سوی این ارزش کشیده می شود . می بینید که اسلام می شود فقط کردن و فقط به مسجد رفتن و نماز مستحب خواندن و دعا خواندن و تعقیب خواندن و غسلهای مستحب به جا آوردن و تلاوت قرآن کردن و …….
عمر و بن عاص پسری دارد به نام عبدالله که هم تیپ و هم خط پدرش نبود و می گویند که وقتی عمرو بن العاص با پسران خویش مشورت می کرده ، عبدالله پدرش را دعوت به جانب علی (ع) می کرده است . عبدالله یک تمایلی به جنبه های عبادی داشت . یک روزی پیامبر در راه به او رسیده و فرمودند عبدالله به من خبر داده است که به شبها تا صبح عبادت می کنی و روزها روزه می گیری ، عرض کرد بله یا رسول الله . چنین چیزی هست ، حضرت فرمودند : ولی من چنین نیستم و قبول هم ندارم و این درست نیست .
از دیگر ارزشها که در جامعه ما درباره ء آن افراط شده است ، ارزش عشق و عرفان است .
مثلا‍ عرفا که گرایششان به ارزش عشق است عقل را اکثرا رد می کنند . اصلآ گرایش ضد عقل دارند و رسمآ با عقل مبارزه می کنند . حافظ می گوید :
عارف از پرتو می راز نهانی دانست
گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح مجموعه ، گل مرغ سرخ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی چیست
ای که در دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته بتحقیق ندانی دانست.
مجموعه گل منظور ذات مستجمع جمیع کمالات (یعنی ذات حق ) است و بیت آخرش هم به بوعلی سینا است که در آخر اشارات ، سخن از عشق گفته است و دیگر اساسآ انسان و انسانیت عبارت میشود از « عشق » و عقل به دلیل اینکه پای بند است و عقال است ، بکلی محکوم می شود و از آن طرف ارزش دیگری می آید و می گوید : این عرفاء چیست ، همه شان خرافات است اینها حرفهای یک مجنون است و شخصی مثل بوعلی گاهی سخنان عرفا ء را اشبه به خیال نامیده و می گوید « با مرکب عقل باید جلو رفت».
ارزشهای دیگری نیز از قبیل عدالت ، حکمت ، آزادی ، محبت ، قدرت ، زهد و … در جامعه وجود دارد اما به راستی انسان کامل کیست ؟ آن که فقط باید محض است ؟ آن که فقط زاهد محض است ؟ آنکه عاشق محض است ؟ آنکه عاقل محض است ؟ کدامیک از اینها ؟ باید گفت که هیچ از اینها انسان کامل نیستند ، انسان کامل کسی است که همه این ارزشها به حد اعلا ء و به طور هماهنگ در او رشد کرده باشد. و می توان گفت مولود کعبه علی ( ع ) چین شخصیتی است . }14

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ارجاعات فصل 1
صمدی افشار، غلام حسین ، فرهنگ زبان فارسی امروز ، چاپ اوّل1370-چاپ سهند،موسسه نشر کلمه
2-مطهری ، مرتضی ، انسان کامل ، دیماه 1362 ، ص9
3-صالح ، صبحی ، نهج البلاغه ، خطبه 198
4-قرآن مجید ، سوره شمس ، آیه 2
5-انسان کامل ، ص12
6-مطهری ، مرتضی ، تکامل اجتماعی انسان ، چاپ هفتم پائیز 1372 ، انتشارات صدرا
7-سفینه البحار ، ج2 ، ص 71 و اثبات الهداه ، ج5 ، ص39
8-انسان کامل ، ص18
9-علل الشرایع ، باب 6 ، ص4 و الوسائل ، ج11 ، ح2 ، ص164
10-مثنوی ، صفحه 316
11-قرآن مجید ، سوره انسان ، آیه 2
12-همان ، آیه 3
13-همان، سوره بقره ، آیه 124
14-انسان کامل ، ص26

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل2
نظر اسلام و مکاتب مختلف در مورد کمال انسان

 

قسمت اوّل
ضرورت شناخت انسان کامل
شناخت ((انسان کامل)) با اصطلاح قدماء و ((انسان ایده ال)) به اصطلاه امروز بسیار ضرضوری خواهد بود چرا که تربیت و اخلاق ، در هر مکتبی بر اساس شناخت انسان کامل و انسان ایده ال در آن مکتب خواهد بود.
برای آن که نظر انسان را در مورد انسان کامل بدانیم ناچاریم مکاتب مختلفی که در این زمینه وجود دارد را بررسی کنیم ، البته روی دو مورد که در جامعه ما تاثیر بسزایی داشته اند بیشتر تاکید خواهیم کرد و باز البته نظر اسلام را در مورد هر یک به تشریح بیان خواهیم کرد. }1

 

قسمت دوّم

 

مکتب عقلیون
به عقیدة فلاسفه قدیم اساسا جمهر انسان همان عقل انسان است ، «من» واقعی انسان همان عقل انسان است همچنانکه بدن انسان جزء شخصیّت انسان نیست ، قوا و استعدادهای روحی و روانی مختلفی که انسان دارد هیچکدام جزء سخصیت واقعی انسان نیستند ، شخصیت واقعی انسان همان نیرویی است که فکر می کند و در یک جمله انسان کامل کسی است که در فکر کردن به حدّ کما رسیده است .
از دیگر مواردی که در این مکتب مرد توجه است این که عقل نیرویی است که توانائی دارد تا جهان را آن چنانکه هست کشف و درک کند ، واقعیت جهان را آنچنان که هست در خود منعکس کند و آئینه ایست که صورت جهان را در خود می تواند صحیح و درست منعکس کند .
حکمای اسلامی هم این نظر دارند و معتقد هستند که ایمان اسلامی ، یعنی شناخت جهان بطورکلی آنچنان که هست ، شناخت نظام جهان و شناخت اینکه جهان به چه نقطه ای
بر می گردد؟؟؟
اولین مکتبی که با این مکتب مبارزه کرده است و ضدّ این مکتب بوده است مکتب «اشراقیون» و «مکتب عرفاء» یا همان مکتب اهل عشق است.و دیگر مکتب «اهل حدیث» است ، اخباریون و اهل حدیث هم عقل و آن همه ارزش های فراوانی را که دارد انکار کرده اند ، که در مورد این مکاتب جداگانه بحث خواهیم کرد.
اما از دیگر موارد بسیار مهم در رابطه با عقل مسئله سندییت و حجیّت عقل است .
یعنی میخواهیم بدانیم از نظر اسلام عقل قابل استناد است یا نه ؟
اول اینکه قرآن دائما از تعقّل سخن می گوید ، دیگر اینکه در اخبار احادیث آنقدر برای عقل اصالت و اهمییت شدهان که وقتی کتب حدیث را باز می کنید اولین «کتاب العقل» است و در واقع احادیث شیعه از تا آخر به حمایت از عقل بر خواسته اند .
موسی بن جعفر سلام الله علیه تعبیری دارند فوق العاده عجیب می فرمایند:
{خدا دو پیغمبر دارد ، یکی پیامبر بیرونی که انسان بوده اند و مردم را به یکتا پرستی دعوت کرده اند و دیگری پیامبر درونی که همانا عقل انسان است .}2
و در نهایت چند تعبیر از دیگر تعابیری که در مکتب ما در مورد عقل گفته شده را می اورم:
(( خواب عاقل از عبادت جاهل بالاتر است ))
(( خوردن عاقل از روزه گرفتن جاهل بالاتر است ))
(( سکوت و سکون عاقل از روزه گرفتن جاهل بالاتر است ))
(( خدا هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر آنکه اول عقل ایشان را به حد کمال رساند)).}3

 

قسمت سوّم
انسان کامل از دیدگاه عرفان و تصوف

 

انسان کامل از دیدگاه این عدّه « عرفاء » اهمییت بیشتری برای ما خواهد داشت زیرا مکتب عرفان و تصوف نظر خود را در مورد انسان کامل در میان مردم بسط داده است چه به نثر و چه به نظم . عرفاء برخلاف عقلیون موفق شده اند از راه احساسات و با استفاده از ابزاری مثل شعر در میان مردم نفوذ پیدا کنند.
در این مکتب عرفاء «من» واقعی انسان را عقل انسان و فکر انسان نمیدانند بلکه عقل و فکر را به منزله یک ابزار می دانند و من حقیقی هر کسی را آن چیزی میدانند که از او به « دل » تعبیر می کنند البته شکی نیست که دلی که یک نفر عارف می گوید مقصود این دل گوشتی که در طرف چپ انسان قرار دارد نیست بلکه دل یعنی آن مرکز احساس در انسان یا همان مرکز خواست در انسان نه مرکز فکر در انسان .
عارف برای احساس و برای عشق که قویترین احساس در انسان است ارزش و اهمیت زیادی قائل است و البته عشقی که عارف می گوید از عشقهای روزنامه ای ما جداست و تفاوت دارد عشقهای که عارف می گوید از عشقهای روزنامه ای ما جداست و تفاوت دارد عشقهای روزنامه ای عشقهای جنسی است ، عشق عارف عشقی است که اولا در انسان اوج می گیرد تا به خدا برسد ، معشوق حقیقی عارف خدا است وتازه عشقی که عارف میگوید منحصر به انسان نیست عارف معتقد است که عشق در همه موجودات سریان دارد .
تا جائی که مولوی می گوید :
{ عشق بحری است آسمان بر وی کفی چون زلیخا در هوای یوسفی }4
یا حافظ می گوید :

 

ما در این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم زسر حد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

 

این بیت حافظ بر گرفته از ترجمه جمله ای است از صحیفه سجادیه که پس از حمد و ثنا میفرمایند :{ (( إبتدع بقدرته الخلق ابتداعا و اخترعهم علی مشیّته اختراعا ثمّ سلک بهم طریق ارادته و بعثهم سبیل محبته )) }5
« خدا عالم را از عدم آفرید و ابداء کرد ( ابداء یعنی از روی نمونه دیگری نبوده است ) بعد آنها را در راه محبت خودش بر انگیخت ».
اما از مواردی که در انسان کامل عرفان هست ولی اسلام آن را تایید نمی کند این است که :
در عرفان فقط درون گرائی است یعنی برون گرائی در آن خیلی تحت الشعاع قرار گرفته است ، جنبه فردی در آن زیاد است ، جنبه اجتماعی یا بایستی بگوییم محو شده است و یا باید بگوییم کمرنگ است ، انسان کامل عرفان دیگر انسان اجتماعی نیست ، انسانی است که فقط سر در گریبان خودش دارد و بس .

 


قسمت آخر:
مکاتب دیگری در زمینه کمال انسان در طول تاریخ وجود داشته اند که فقط نام تعدادی را ذکر میکنیم :
مکتب قدرت – مکتب ضعف - مکتب محبت و معرفت – مکتب برخورداری و……}6

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ارجاعات فصل 2
1-انسان کامل ، ص 119
2-اصول کافی ، ج1 ، کتاب العقل و الجهل روایت 10 – بحار جلد 61 ص 313 مقدمه جامع احادیث الشیعه ، جلد 1
3-انسان کامل ، ص 124
4-مثنوی ، ص 520

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت انسان

دانلود مقاله نقش ورزش در زندگی انسان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نقش ورزش در زندگی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماری‌های مختلف انجام می‌دهد، از ورزش نیز به عنوان وسیله‌ای در جهت بهبود و سلامتی بیماران بهره می‌برد. بعضی از پزشکان در مواردی مثل کم‌خوابی ، کم کردن وزن و ضعف‌های عضلانی مثــــــل کمردرد، کسب هماهنگی‌های عصبی و عضلانی در بعضی از انواع فلج ، توان‌بخشی ، نداشتن اشتها ، داشتن اضطراب یا هیجانات روحی ، بی‌قراری‌ها ، افسردگی‌ها ، احساس پوچی و بسیاری دیگر از موارد ، بیمار خود را به ورزش کردن تشویق می‌نمایند . در اسلام نیز به ورزش شنا ، تیراندازی ، سوارکاری و حتی پیاده‌روی سفارش شده است. پیامبر اکرم (صلی‌اله علیه و آله وسلم) پیاده‌روی را بهترین درمان برای بسیاری از بیماری‌ها معرفی می‌کنند . انواع ورزش را می‌توان بر حسب میزان فعالیت جسمانی و انرژی مصرفی در واحد ، نیمه سنگین و سنگین تقسیم کرد. به طور کلی ورزش‌های سبک اثرات مفیدی بر جسم و روان انسان دارد
نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که انجام انواع مختلف نرمش‌ها ، علاوه بر فواید جسمی فراوان ، بر مقابله با مشکلات عصبی و روانی نیز آثار مفیدی دارد.
با توجه به اثرات مثبت ورزش بر سلامت و تندرستی انسان فرهنگ ورزشی بیشتر
پرداخته شود. از طرف دیگر برای رسیدن به توسعه پایدار در هر جامعه‌ای علاوه بر برنامه‌ریزی ، مدیریت صحیح و استفاده از فن آوری مناسب ، استفاده از منابع انسانی کارآمد اهمیت بسیاری دارد. جامعه‌ای که نیروی انسانی سالم و شادابی داشته باشد ، این امکان را خواهد داشت که در جهت توسعه واقعی ، سریع‌تر گام بردارد. همچنین جامعه‌ای که دارای افرادی توانمند و قدرتمند باشد، دشمنانش هوس تجاوز به آن جامعه را نخواهد داشت
زندگی امروز ما ماشینی شده وهمین امر باعث تنبلی افراد ورزش یکی از ارکان اصلی زندگی است که در تمام دنیا به این امر مهم توصیه شده و سعی شده در برنامه روزانه افراد حداقل 15 تا 20 دقیقه ورزش و حرکات ورزشی گنجانده شود ورزش روحیه انسان را شاداب و باعث شادی ونشاط و سلامتی می شود
مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاری در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی بسیار مشهود است عوامل مختلفی را می توان در بوجود آوردن یا پایه ریزی عدم سلامت روان ذکر نمود: فشارهای اجتماعی، فقر مادی، اختلافات خانوادگی، تصادفات، بیماریها، مرگ و میرهای پیش بینی نشده و بسیاری از عوامل خانوادگی و اجتماعی همراه با عوامل وراثتی، افراد را دچار عدم تعادل روان می سازد. بنابراین برای پیش گیری از بیماری روانی و حفظ سلامت روان توصیه های مختصری در نظر گرفته می شود.

 

 

 

نقش ورزش در زندگی انسان
نقش ورزش در جلوگیری از اعتیاد و سلامتی قلب
ورزش با تعرق و افزایش ضربان قلب، کاهش اضطراب و افسردگی را موجب می شود . ورزش مستمر به طوری که بدن شروع به تعرق می کند، باعث افزایش تراوش آنزیمهای آندروفین، آنکفالین و دانیورفین که خاصیت تسکین دهندگی دارند می شود. ورزشی که باعث تعرق شود و ضربان قلب را افزایش دهد، بدن را وادار به ترشح آنزیم های مسکنی می کند ، که باعث کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش انبساط خاطر و تقویت روحیه می شود.
هورمون رشد که باعث ایجاد انگیزه، شور و شوق زندگی در فرد می شود، در سن 20 سالگی حداکثر تراوش خود را دارد و طبق تحقیقات متخصصین این هورمون هر 10 سال، 15 درصد از تراوش خود را کاهش می دهد، در حالی که ورزش مرتب میزان تراوش هورمون رشد را در سنین بالا در بدن تنظیم می کند.
نقش ورزش در ایجاد روحیه نشاط و از بین بردن روحیه افسردگی :
ورزش مرتب می تواند با ایجاد روحیه شادی و نشاط، روحیه افسردگی را در فرد کاهش دهد و تا حدودی جایگزین مواد مسکن خارجی می شود که از خارج به بدن وارد می شود . به طور کلی زمانی که فرد توسط ورزش به روحیه ای با نشاط دست یافته و براضطراب ها و افسردگی های خود غلبه نمود، نیازی به مواد مخدر ندارد.
وی یکی دیگر از فواید ورزش را جلوگیری از فشار خون و سکته های قلبی و مغزی دانست و گفت: از دیگر فواید ورزش مستمر، کاهش چربی مضر خون مانندL.D.L و افزایش چربی مفید خون مانندH.D.L می شود، که این امر از ازدیاد میزان چربی که داخل عروق شده و باعث تنگی و انسداد عروق می شود، جلوگیری می کند . به طور کلی در این خصوص نیز از وقوع سکته های قلبی و مغزی و افزایش فشار خون جلوگیری می شود.
پس زمانیکه در اثر ورزش سیستم ایمنی بدن قوی تر شد، سلولهای سرطانی نیز کمتر خود را نشان می دهند و از فواید دیگر ورزش منظم ، جلوگیری و کاهش سرطان در افراد است.
ورزش مستمر حدود 25 تا30 سال عمر انسان را افزایش می دهد هر یک از ارگانهای بدن دارای عمر خاصی است، به عنوان مثال قلب انسان در هنگام حیات حدود 2 میلیارد بار می زند که در این رابطه ضربان قلب انسانهای مضطرب و عصبانی حدود 80 الی 85 بار است که با ضرب این تعداد در دقیقه و ساعت و روز و تقسیم آن بر 2 میلیارد، عمر متوسط افراط عصبانی حدود 50 سال در می آید ولی با توجه به این که نبض افراد ورزشکار حدود 50 بار در دقیقه می زند ، با انجام عملیات قبلی، طول عمر متوسط این افراد به حدود 85 سال می رسد و این نشان می دهد که ورزشکاران حدود 30 سال بیشتر از بقیه افراد عمر می کنند.

 

چگونگی مبارزه با بیماری روانی با ورزش:
- سعی کنید به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازید زیرا ورزش تنشهای روانی را از بین می برد و اخمها را به لبخند تبدیل می نماید.
- در رابطه با نگرانی خود با دیگران صحبت کنید و اگر مشکل شما جدی است از مراجعه به پزشک روان درمان مضایقه نکنید.
- موقعیت خود را بشناسید و بجای جنگیدن با آن خود را با ان سازگار سازید. با تغذیه مناسب ورزش مناسب، استراحت کامل مواظب سلامت جسم خود باشید.
- با دیگران معاشرت و دوستی نمائید.
- برای انجام هر کاری زمان خاص و منظمی را در نظر بگیرید.
- در نهایت یاد بگیرید که همیشه خونسرد و فرد راحتی باشید.
در نهایت اگر دارای توانائی لازم برای تحمل درد و رنج باشید و در موقع لزوم با شهامت و بردباری برخورد نمودید به زندگی و رفاه دیگران علاقمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید شما از سلامت روان برخوردارید
ورزش و اهمیت آن چیزی است که بر کمتر کسی پوشیده مانده است. بشر همواره به سلامتی و جاودانگی می‏اندیشید؛ لذا از همان نخستین دوره‏های تاریخ حیات، سعی بر آن دارد تا تن و روان خود را ورزیده کند و راهی برای جاویدان ساختن خویش بیابد ورزش هم در مدت کوتاه و هم در طولانی مدت یک داروی ضدافسردگی مفید است.
- گرچه ورزش باعث کاهش افسردگی در میان همه جمعیت‌های مورد مطالعه شده، بیشترین تاثیر را در افرادی داشته که از فعالیت بدنی بیشتری برخوردارند.
- گرچه ورزش در همه طبقات سنی به میزان قابل ملاحظه‌ای از افسردگی می‌کاهد، هر چه بر سن افراد افزوده شود، کاهش افسردگی در اثر آن بیشتر است.
- ورزش برای هر دو جنس زنان و مردان سودمند است و به صورت ضدافسردگی مناسبی عمل می‌کند.
- پیاده‌روی و دوی آرام بیش از سایر انواع حرکات ورزشی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند اما همه انواع شامل هوازی و بی‌هوازی در کاهش افسردگی موثرند.
- هر چه مدت برنامه ورزشی و تعداد جلسات آن بیشتر باشد ، تاثیر آن در کاهش افسردگی بیشتر است.
- موثرترین و بهترین روش درمان افسردگی همراه ساختن روان درمانی و ورزش است.
بنابراین متخصصان، ورزش را به عنوان بخشی از برنامه درمان افسردگی به بیماران توصیه می‌کنند.
یک ورزش خاص برای عموم افراد یا مبتلایان به افسردگی تجویز نمی‌شود. اولا افراد باید ورزش را تدریجا آغاز کنند. ثانیا انواع مختلف آن در اشخاص متفاوت تاثیر مشخصی دارد. برای برخی پیاده روی، دو یا شنا مفید است. بعضی یوگا را ترجیح می‌دهند.
به هر حال ورزش فرصتی برای افزایش تماس با دیگران است که به ویژه برای کسانی که در اثر افسردگی منزوی شده‌اند سودمند است. افراد باید با شروع ورزش به هر گونه تغییر در خلق و خوی‌شان دقت کنند تا متوجه شوند چه ورزشی و در چه حدی به آنها در کاهش افسردگی کمک می‌کند.
ورزش راز سلامتی
در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضه‌های ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمی‌باشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود را درست مصرف می کند و کمتر اهل خشونت و عصبانیت است. افزون بر این اثرات مثبت ورزش بیش از این است زیرا ورزش باعث زیاد شدن توده عضلانی بدن و مصرف بیشتر انرژی نیز می شود. تمرینات مرتب و منظم ورزشی باعث کم شدن چربی می‌شود و نمی گذارد چاق و بیمار شوید. انرژی مصرفی روزانه با ورزش و زیادشدن توده عضلانی افزایش می یابد. ورزش پیر شدن و سالمندی را به تاخیر می اندازد و باعث حفظ تناسب اندام و زیبایی بدن افراد می شود، از پوکی استخوان جلوگیری می کند و سبب تقویت سیستم اسکلتی بدن می‌گردد. در ضمن ورزش به مصرف مستقیم اسیدهای چرب می‌انجامد، روش مطمئن و مناسب درمان چاقی و پیشگیری از برگشت آن است، زیرا عضلاتی که تحت تأثیر فعالیت ورزشی‌اند بدون نیاز به انسولین انرژی خود را علاوه بر گلوکز (نوعی قند مورد مصرف بافت ها و سلول های بدن) از اسیدهای چرب تامین می کنند. ورزش حتی برای بیمارانی که به مرض قند (دیابت) مبتلا می‌باشند مفید است. ورزش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی و سکته های مغزی را کاهش می دهد. ورزش باعث زیاد شدن مقدار گردش خون موثر در بدن می شود و از لخته شدن خون درسیاهرگ عمقی پا جلوگیری می‌کند و دستگاه قلبی عروقی و دستگاه تنفس و ایمنی بدن را تقویت می‌نماید. همچنین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش را نباید نادیده گرفت. افزون بر این ورزش از افسردگی پیشگیری می‌کند، روحیه فرد را بالا می‌برد و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد تاثیرات سازنده‌ای‌ دارد. تجربه نشان داده است یک‌ شخص سالم و تندرست معمولاً از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کند برخوردار است. در غایت ورزش از مبتلاشدن به آلودگی های اجتماعی، مثل سیگار کشیدن، مواد مخدر و ... جلوگیری می‌کند، ذهن را تقویت می نماید و با اندیشه‌ای قوی می توان بر مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی بهتر فائق آمد.

 

توصیه های موثر بر افزایش نشاط از دید روانشناسان با ورزش
1- تلاش در وقت گذاری و رسیدگی به خود : کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ارضای نیازهای فرد نا ممکن است . باید فرد توجه کند که چه کارهایی او را خوشحال می کند ، سپس وقت کافی برای انجام دادن آنها در نظر بگیرد .
2. سرمایه گذاری در روابط نزدیک و صمیمانه : باید هر فرد وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست دارد هدیه دهد.
3. تلاش در به انجام رساندن کارها مورد علاقه : هر فرد باید ، دنبال مبارزه طلبی هایی بگردد که به ارضای نیاز خود برای انجام دادن کارهای دارای معنی و هدف از نظر خود کمک می کند . هم چنین باید از فرصت های نامنتظر برای آزمون چیزها و کارهای متفاوت استفاده کند .
4. دادن نیرو و انرژی به خود : رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روان اهمیت دارد .
5. پرهیز از افراط و تفریط : روحیه همه گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود . ولی باید سعی کرد که به نوعی حالت تعادل یا حد وسط رسید.
6. خوش بین بودن : اگر فرد همواره در پی آن باشد که ببیند در زندگی چه کمبودهایی دارد ، آن عیبها را خواهد یافت و احساسش نیبت به خود از آنچه هست بدتر خواهد شد . باید فرد به دنبال جنبه های و جلوه های مثبت زندگی خود بگردد.

 

اهمیت ورزش:
امروزه ورزش یکی از اموری است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده و گروه زیادی به اشکال گوناگون با آن سرو کار دارند. برخی از مردم، ورزشکار حرفه ای اند و گروهی ورزشکار آماتور. گروهی طرفدار و علاقه مند به ورزش و دیدن برنامه ها، مسابقات و نمایش های ورزشی بوده، وعده ای نیز از راه ورزش امور زندگی خویش را می گذرانند.وزارتخانه ها و ادارات ورزشی فراوانی تاسیس شده و مخارج زیادی صرف ورزش، ساختن استادیوم ها، مجتمع ها و باشگاه های ورزشی و نیز تهیه وسائل و لباس های ورزشی و یا تماشای مسابقات ورزشی می شود. بخش های قابل توجهی از برنامه های تلویزیون، رادیو، مجلات و سایر رسانه های گروهی، به ورزشی و اخبار ورزشی اختصاص دارد و خلاصه ورزش یکی از اموری است که در جهان به صورت جدّی مطرح بوده و از جهات مختلف دارای اهمیت می باشد، از جمله:
امروزه یکی از مشکلات جامعه بشری، مساله بی کاری و عوارض ناشی از آن است. بی کاری، به ویژه برای نوجوانان و جوانان و به خصوص در ایام تعطیلات تابستانی مدارس و مراکز آموزشی، بسیار خطرناک و مضرّ است و باید با آن مبارزه شده، یا به نحوی اوقات بی کاری را پر نمود که مفید بوده و یا لااقل مضر نباشد. بسیاری از انحرافات، از قبیل: اعتیاد به مواد مخدر، دزدی و ایجاد مزاحمت، دعواها و درگیری های خیابانی، انحرافات جنسی و ... زاییده بی کاری و ولگردی است.

 

 

 

مرحوم شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام، مطلبی تحت عنوان "زن و غیبت" دارد و می فرماید:
"زن ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیببت می کنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنساً غیبت کن است؛ در صورتی که چنین چیزی نیست، زن و مرد فرق نمی کنند. علتش این بود که زن – مخصوصاً زن های متعیّنات، زن هایی که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهایشان را کلفت و نوکر انجام می دادند- هیچ شغلی و هیچ کاری، نه داخلی و نه خارجی نداشت، صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کاری نکند. کتاب هم که مطالعه نمی کرده و اهل علم هم که نبوده، باید یک زن هم شان خود پیدا کند، با آن زن چه کند؟ راهی غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده، و این برایشان یک امر ضروری بوده؛ یعنی اگر غیبت نمی کردند، واقعاً بدبخت و بی چاره بودند."
شاید به واسطه جلوگیری از همین عوارض سوء بی کاری باشد که می بینیم در اسلام از "کار و انسان شاغل" بسیار تجلیل شده است. احادیث فراوانی در این زمینه وارد شده که توجه شما را به برخی از آن احادیث جلب می نمایم:
امام علی علیه السلام فرمود:
"اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُحتَرِفَ الاَمینَ؛
خداوند، انسان امینی را که دارای حرفه است[و به آن اشتغال دارد] دوست می دارد."
رسول خدا صلی علیه واله فرمود:
اَلکادُّ لِعِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ؛
کسی که خود را برای اداره زندگی اش به مشقت می اندازد، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند."
رسول اکرم صلی علیه واله فرمود:
"مَلعُونُ مَن القی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ؛
هر کس که سنگینی [اقتصادی] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است."
بدون شک، مردم و کشور باید در پی ایجاد کار و اشتغال سالم برای همه باشند، ولی آیا همیشه امکان اشتغال برای همه و به ویژه جوانان و نوجوانان فراهم است؟ اگر این امکان فراهم نشد، تکلیف چیست؟ آیا ایجاد سرگرمی های سالم و مفید نمی تواند از بسیاری انحرافات جلوگیری کند؟
ورزش یکی از مفیدترین و سالم ترین سرگرمی هایی است که می تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.
ورزش، کسالت و تنبلی را از انسان زدوده و به وی نشاط و شادابی بخشیده، او را برای انجام کارهای و وظایف فردی و اجتماعی آماده نموده و اخلاقش را بهبود می بخشد.
ورزش، روحیه شجاعت، از خود گذشتگی، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقویت نموده، اراده وی را قوی می سازد.
ورزش، توان رزمی انسان را افزایش می دهد. بالا بودن توان جسمانی نیروهای نظامی و رزمی، تنها در زمان های گذشته که جنگ ها با سلاح های سرد صورت می گرفت، مورد توجه نبوده، بلکه امروزه نیز حائز اهمیت فراوان است و تمرینات بدنی قسمت عمده ای از آموزش های نظامیان و به ویژه کماندوها و نیروهای ویژه را تشکیل می دهد. همچنین افرادی که از نقطه نظر بدنی و جسمانی، ضعیف و یا ناقص باشند، در ارتش پذیرفته نشده و گاه از خدمت سربازی نیز معاف می گردند.
اهمیت سلامتی و توانمندی جسمانی بر کسی پوشیده نیست.
پیامبر گرامی اسلام صلی علیه واله در باره حق بدن بر انسان می فرماید:
"اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَیکَ حَقّاً؛
پروردگارت بر تو حقی دارد، و بدنت بر تو حقی دارد، و خانواده ات[نیز] بر تو حقی دارد."
آن چه در این حدیث ارزنده قابل توجه است، این است که پیامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پایه برای جسم و بدن ارزش و اهمیت قابل است که حق بدن را در ردیف حق پروردگار [آن هم بلافاصله بعد از آن] و در کنار حق خانواده [و حتی قبل از آن] ذکر می فرماید. زمانی انسان می تواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوی ادا کند، که از بدنی سالم و نیرومند برخوردار باشد.
ورزش، کمک شایانی به ایجاد و تقویت سلامتی جسمانی و روانی می کند، و افرادی که با روش صحیح ورزش می کنند و یا دارای کارهای با تحرک می باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادی که کارهای بدون تحرک دارند بیشتر است.
شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر می نویسد:
"عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتیاج به خون دارند،20دفعه بیشتر قند و اکسیژن مصرف می نمایند،50 بار زیادتر گازکربنیک دفع می نمایند، و با توجه به همین ارقام، اهمیت کار قلب هنگام ورزش روشن می گردد
در واکنش قلب در برابر کار عضلانی، مشاهده می شود ضربان های دبی، حجم خون، فشار خون و حتی ترکیبات فیزیکو شیمیایی خون را دگرگون می سازد. ضربان قلب هنگام کار بدنی، یعنی زمانی که عضلات را به فعالیت می داریم، 2- 3 و حتی 4 برابر، و امکان دارد به 200 ضربه در دقیقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبی قلب 6- 7 و حتی 8 برابر و گاه زیادتر شود و دبی قلب از 4 لیتر در دقیقه ممکن است به 30 تا 35 لیتر در دقیقه برسد، در صورتی که دبی قلب شخص سالم و ورزیده در حال معمولی 25 لیتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگرانی که کار بدنی سنگینی دارند، بدون شک افزایش می یابد، اما این افزایش به عقیده بسیاری، فیزیولوژیک و کاملاً طبیعی است. در اثر فعالیت بدن، حجم قلب افزایش می یابد، زیرا جدار بطن ها به ویژه بطن چپ ضخیم می شوند؛ یعنی همان طور که عضلات بازو در اثر ورزش یا ابتلا به برخی بیماری ها قوی می شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوی می گردد و در نتیجه قدرت انقباض قلب زیاد می شود... ."
وی در بخش دیگری از کتابش، در باره فواید ورزش چنین می نگارد:
قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتی ورزش کردن بهتر می شود... .
گنجایش ریه ها بیشتر می گردد و در نتیجه، اکسیژن بهتری و بیش تری به بدن می رسد... ورزش صحیح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس می گردد و تنفس عمیق تر، ولی شمارش آن کم تر می شود.
هر چه شخص ورزیده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان می یابد؛ یعنی درحقیقت در اثر مدتی ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذایی خود استفاده می کند.
رشد و نمو بهتر انجام می گیرد، زیرا اکسیژن بهتر و بیشتر به تمام نسوج می رسد و در نتیجه، فعالیت غدد داخلی افزوده شده و بنابر عقیده ای در عضلانی که فعالیت می کنند، موادی ایجاد می شوند که به رشد و نمو کمک می نماید.
قوّه جذب و دفع بهتر می شود.
بدن عادت می کند در برابر مختصر فعالیت، ناگهان نفس تنگی پیش نیاید و ضربان قلب زیاد نشود و دیرتر خسته گردد و عرق نماید.
هماهنگی بین اعصاب و مراکز عصبی و تقویت اعصاب، ایجاد شده و کارهای فکری، آسان تر می شود."
در کتاب زن و ورزش نیز در باره فواید ورزش چنین آمده است:
"بدن انسان بر خلاف ماشین یا هر وسیله دیگر که بر اثرکار و فعالیت مستهلک می گردد، با کار جان گرفته و توانایی بیش تری کسب می نماید. در زمان های گذشته، حرکت و تمرین های بدنی، بخشی از کار روزانه فرد به شمار می رفت، اما امروزه بر اثر پیش رفت تکنولوژی و ماشین، باید بیش تر از گذشته در جستجوی حرکت بود، و هر فرد بایستی آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .
تنفس و یا نفس کشیدن وسیله ای است که با آن، اکسیژن به همه بدن می رسد و مواد زاید و اکسیده به بیرون ریخته می شود. در خلال تمرین، میزان نفس کشیدن افزایش می یابد. شخصی که بدنش تربیت شده با تمرین های ورزشی است، آهسته تر وعمیق تر از افراد دیگر نفس می کشد، فشارهای وارد بر سیستم تنفسی خویش را با تلاش کم تر و کارایی بیش تر پاسخ گوست.
تمرین ها به دستگاه هاضمه به دو طریق کمک می کنند:
به علت پی آمد نیاز بدن به غذا، اشتها را افزایش می دهند؛
حرکت اندام های هاضمه تسریع می شود و حرکات دودی شکل معده – که موجب هضم غذا می گردد – سریع تر و راحت تر صورت می گیرد.
تمرین های ورزشی، عمل تخلیه را بهبود و از یبوست پیش گیری می کند. حرکات دودی شکل افزایش می یابد و در نتیجه، روند ترشحات بدن کار آمدتر تنظیم می شوند. به طور کلی افرادی که فعالیت های جسمانی بیش تری دارند، کم تر از افراد کم حرکت، به بیماری سنگ کلیه و اختلالات مشابه به آن مبتلا می شوند.
بسیاری از مواد زاید، از طریق غدد عرق در پوست بدن بیرون ریخته می شود. این فرایند با تمرین های شدید ورزشی تسریع می شود؛ علاوه بر این، عرق کردن باعث تمیز شدن پوست می گردد.
ارزش دیگر تمرین های ورزشی، در افزایش تولید سلول های قرمز خون در بافت های لنفاوی استخوان است. شمارش هموگلوبین خون بر اثر فعالیت بالا می رود. تمرین ها از بالا رفت فشار خون جلوگیری می کند."
به طور کلی نقش ورزش در سلامتی انسان آن قدر زیاد است که امروزه بسیاری از بیماری ها را با ورزش مداوا می کنند، که به این شیوه مداوا "ورزش درمانی" گفته می شود.
امروزه ورزش در سطح بین المللی، بعد سیاسی نیز به خود گرفته است. گاه اتفاق می افتد کشوری که بیش تر مردم حتی نام آن را نشنیده اند، یک باره در جهان مطرح شده و به واسطه پیروزی های ورزشی، نامش در صفحه اول روزنامه های جهان و صدر اخبار قرار می گیرد. شرکت و یا عدم شرکت تیم های ورزشی یک کشور در یک کشور دیگر نیز، گاه جنبه سیاسی داشته و به معنای دوستی، دوشمنی، اعتراض و ... تلقی می شود.
در انسان غریزه قدرت طلبی، برتری جویی و مبارزه وجود دارد. ورزش و مسابقات ورزشی اگر در محیط و جوّ سالم برگزار شوند، زمینه اشباع این غریزه از طریق صحیح را فراهم می سازند. اگر این غریزه و سایر غرایز، کنترل نشده و به مسیر صحیح هدایت نشوند، برای جامعه بشری مشکل ساز و مساله آفرین خواهند بود.
ورزش، توان انسان را برای انجام کارهای روزمره شخصی و اجتماعی بالا می برد، حتی عباداتی از قبیل نماز، روزه، حج و جهاد نیز با بدنی سالم و نیرومند، بهتر. بیش تر و راحت تر جامه عمل به خود می پوشند.
انسان مایل است با دیگران باشد و با آنان بیامیزد. این غریزه و یا تمایل شدید را می توان از طریق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمینه نیل به ارزش های اجتماعی دیگری نیز، چون کار گروهی، وفاداری، روحیه ورزش کاری می توان توفیق یافت. محیط صمیمانه و مطلوب ورزشی، اغلب فرصتی مناسب برای ایجاد روابط انسانی و شکل گیری دوستی هاست.
ورزش به انسان تحرک می بخشد و حرکت و تحرک به ویژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نیرومندی از اعضای بدن یک ورزش کار را چندین ماه در گچ قرار دهند و تحرک را از آن سلب نمایند، ضعیف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعیف می گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتی بدن و طول عمر می گردد، نداشتن تحرک نیز موجب مرگ زود رس می شود
نقش ورزش در رفع افسردگى

 

بسیارى از افراد در سراسر جهان از افسردگى ناتوان کننده اى رنج مى برند. به گزارش هلث دى تحقیقات نشان مى دهد ورزش، بویژه اگر بصورت گروهى انجام شود لااقل به اندازه داروهاى استاندارد براى کاهش علائم در بیماران دچار افسردگى نقش دارد. همچنین مطالعات دیگرى نشان مى دهند ورزش در ورزشگاه و یا دوى سریع روزانه مى تواند به اندازه فعالیت هاى گروهى در دور کردن افسردگى موثر باشد و اینکه مدت ورزش خیلى اهمیت ندارد. مهم ورزش کردن یا نکردن است. محققان مى گویند در حالیکه ورزش احتمالا بر مواد شیمیایى مغز مانند سروتونین و دوپامین تاثیر مى گذارد، فعالیت بدنى ممکن است تغییرات مثبتى را در سایر قسمت ها اعمال کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش ورزش در زندگی انسان

پایانامه دوران تکوینی تمدن انسان

اختصاصی از فی موو پایانامه دوران تکوینی تمدن انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه دوران تکوینی تمدن انسان


پایانامه دوران تکوینی تمدن انسان

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:28

فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات تحقیق
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی

مقدمه :

دوران تکوینی تمدن انسان از نظر مورخین به مراحل گوناگون تقسیم شده است که از میان انها چهار عنصر غارنشینی ، کشاورزی ، صنعت و الکترونیک و ارتباطات نقاط عطفی در تاریخ تمدن بشر بوجود آورده اند .

عصرغارنشینی ، تحولات تاریخی انسان را از ابتدای خلقت تا حدود هشت هزار سال قبل از میلاد رادر بر می گرد . در ایندوران تحول چشمگیری در تاریخ بشری رخ نداده وبشر غالباً افراد مصرف کننده ای در جامعه
بوده اند تا اینکه در نقطه ای از تاریخ حدود هشت هزار سال قبل از میلاد انقلاب کشاورزی آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، ایجاد زمین های زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد . از سال 1750 میلادی به عبد این موج نیروی متحرک خود را از دست دادو انقلاب صنعتی عنان اختیار رال در دست گرفت و تمدن صنعتی بر برصه گیتی مسلط شد تا اینکه آن نیز به اوج خود رسید ودر دهه قبل از 1955 نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشر بوجود آمد . دهه ای که در آن ، کامپیوتر و بسیاری از اختراعات دیگر بوجود آمده و گسترش یافتند


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه دوران تکوینی تمدن انسان

دانلود مقاله مزایا و معایب صوت و صدا در روند جامعه و زندگی انسان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مزایا و معایب صوت و صدا در روند جامعه و زندگی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


• تصور شما از موج صوتی چیست؟
• چرا وقتی به یک شی ضربه می‌زنیم صدا تولید می‌شود؟
• فکر می‌کنید که صوت می‌تواند در خلا منتشر شود؟
• پدیده‌هایی مانند تداخل ، انعکاس و ... در مورد صوت چگونه بررسی می‌گردند؟
• امواج صوتی جزو کدام گروه از امواج عرضی یا طولی است؟

 

هوا دارای خاصیت ارتجاعی می‌باشد هنگامی که یک لایه از مولکولهای هوا به جلو رانده می‌شود، این لایه به نوبه خود لایه دیگری را به جلو می‌راند و خود به حال اول بر می‌گردد. لایه جدیدی نیز لایه دیگری را به جلو می‌راند و به همین ترتیب این عمل بارها و بارها تکرار می‌گردد تا انرژی به پایان برسد. این جابجایی مولکولها اگر بیش از 16 مرتبه در ثانیه تکرار می‌گردد صدا بوجود می‌آید. هر رفت و برگشت لایه هوا یک سیکل نام دارد و تعداد سیکل در ثانیه تواتر یا بسامد یا فرکانس نامیده می‌شود.
تولید صوت
هر گاه به جسمی ضربه می‌زنیم لایه‌های هوا بین دست ما در جسم جابجا می‌شوند و اگر این جابجاییها بیش از 16 بار در ثانیه باشند، صدا ایجاد می‌شود. برای اینکه بهتر بتوانیم نقش اندامهای گفتار را در تولید آواهای زبان فارسی مورد مطالعه قرار دهیم، ابتدا به نظر می‌رسد لازم است مطالب مختصری درباره چگونگی تولید آوا یا صوت ارائه کنیم.
آوا یا صوت از ارتعاش مولکولهای هوا حاصل می‌شود. ارتعاش یعنی حرکت مولکولهای هوا از جای خود در مسیر معین و بازگشت آنها به جای اولیه. این پدیده فیزیکی را اصطلاحا موج می‌نامیم. برای آنکه بتوانیم یک تصویر تقریبی از طرز بوجود آمدن موج صوتی را مجسم کنیم پاندولی را در نظر می‌گیریم. اگر وزنه پاندول را به یک طرف کشیده آن را رها سازیم، پاندول با سرعت ، به منتهی الیه طرف دیگر رفته دوباره در همان مسیر بجای اول می‌گردد. این حرکت به دفعات زیاد صورت می‌گیرد، ولی در هر دفعه خط سیر آن اندکی کوتاهتر می‌شود تا اینکه وزنه پاندول دوباره به حالت اولیه یعنی سکون در آید.
وزنه پاندول در این حرکت ، لایه‌ای از مولکولهای هوا را با خود به جلو می‌راند و این عمل موجب می‌شود که در یک سوی وزنه ، رقت مولکولی در سوی دیگر تراکم مولکولی ایجاد شود. رقت یعنی زیاد شدن فاصله بین مولکولها و تراکم یعنی کم شدن فاصله آنها. اگر با دو دست یک لاستیک را بکشیم طول لاستیک زیاد می‌شود یا به سخن دیگر ، لاستیک کش می آید.
علت این موضوع آن است که فاصله بین مولکولها در قسمتهای میانی لاستیک زیاد شده و مولکولها بین دو سر لاستیک زیاد شده و مولکولها به طرف دو سر لاستیک کشانده می‌شوند و در نتیجه فاصله میان مولکولها در دو سر لاستیک کم می‌شود. بدین ترتیب در قسمت میانی لاستیک رقت مولکولی و در دو سر آن تراکم مولکولی ایجاد می‌شود. اکنون اگر دو سر لاستیک را رها کنیم مولکولها دوباره به جای اولیه خود بر می‌گردند.
خاصیت ارتجاعی هوا
هوا نیز دارای همین خاصیت ارتجاعی است، منتهی به مراتب بیشتر از لاستیک. هر رقت و تراکم مولکولی در هوا موجب رقت و تراکمهای دیگر می‌گردد. بدین معنی که ، هنگامی که یک لایه از مولکولهای هوا به جلو رانده می‌شود این لایه به نوبه خود لایه دیگری را به جلو می‌راند و خود به حال اول بر می‌گردد. لایه جدیدی نیز لایه دیگری را ، و به همین ترتیب این عمل بارها و بارها تکرار می‌گردد تا انرژی به پایان برسد. این جابجایی مولکولها اگر بیش از 16مرتبه در ثانیه تکرار گردد صدا بوجود می‌آید.

 

اگر کتابی را از ارتفاع معینی به طرف زمین رها کنیم بر اثر سقوط کتاب ، فشار هوای بین کتاب و زمین زیاد می‌شود و این فشار ، مولکولهای هوا را به اطراف می‌راند. مولکولهای رانده شده به نوبت مولکولهای مجاور خود را به جلو رانده و خود به حالت اول بر می‌گردند. این عمل آنقدر تکرار می‌شود تا انرژی حاصل از سقوط کتاب به پایان برسد. هنگام تماس کتاب با زمین صدایی به گوش می‌رسد، در صورتی که در اثنای سقوط آن صدایی شنیده نمی‌شود.

 

علت این است که هنگام تماس کتاب با زمین ، بر اثر زیاد بودن مقدار انرژی جابجا شدن مولکولها یا همان رقت و تراکم هوا خیلی بیشتر از 16 مرتبه در ثاینه است و به این علت صدای حاصله قابل شنیدن می‌باشد. هر رقت و تراکم یک سیکل نام دارد و تعداد سیکل در ثانیه تواتر یا بسامد نامیده می‌شود. بنابراین ، وقتی می‌گوییم فرکانس (تواتر) موج مثلا 500 سیکل است، یعنی 500 مرتبه رقت و تراکم در مولکولهای هوا ایجاد شده است. هر قدر بسامد بیشتر باشد صدا به اصطلاح زیرتر است و نیز قدر بسامد کمتر باشد صدا اصطلاحا بمتر است. چشمه فیزیک امواج فروصوتی و فراصوتی
فیزیک امواج فروصوتی که با آنها سروکار داریم معمولا توسط چشمه‌های بزرگ تولید می‌شوند. امواج زمین لرزه‌ای از آن جمله‌اند. بسامدهای بالای مربوط به فیزیک امواج فراصوتی را می‌توان به وسیله ارتعاشات کشسان یک بلور کوارتز که بر اثر تشدید با یک میدان الکتریکی متناوب در بلور القا شده است ، ایجاد کرد. به این طریق می‌توان بسامدهای فراصوتی به بزرگی 6x108 هرتز تولید کرد. طول موج متناظر با این بسامد در هوا در حدود 5x10-5 سانتی‌متر است که همان حدود طول موج نور مرئی است.
مشخصات فیزیکی
جابجایی یا ارتعاش مولکولهای هوا در تمام جهات صورت می‌گیرد و بسته به مقدار انرژی موجود ، هر لایه از مولکولها مسافتی را طی می‌کنند. به سخن دیگر هر چه انری بیشتر باشد مسافتی را که موج می‌پیماید بیشتر است. طول مسافتی را که هر طبقه از مولکولهای هوا طی نموده و دوباره به جای اولیه خود بر می‌گردد دامنه نوسان نامند. هر چه آن مسافت زیادتر باشد صدا بلندتر است. بلندی صدا را با زیر و بمی آن نباید اشتباه کرد، زیرا بلندی صدا مربوط به تعداد ارتعاش در ثانیه است.

 

بنابراین صدای ممکن است بم ولی بلند باشد. بالعکس صدای دیگری ممکن است زیر ولی کوتاه باشد. اگر امواج صوتی در مسیر حرکت خود به جسمی از قبیل پرده گوش برخورد کنند و آن را به همان اندازه مرتعش سازند، ارتعاش پرده گوش بوسیله اندامهای گوش داخلی به مراکز اعصاب شنوایی منتقل گشته و در نتیجه صدا شنیده می‌شود و عکس العمل لازم صادر می‌شود.
امواج صوتی در جامدات و مایعات
همانطور که درون هوا ارتعاشات طولی توام با تراکم و انبساط منتشر می‌شود، به همان طریق نیز ارتعاشات طولی توأم با تراکم و انبساط در داخل مایعات و جامدات انتشار پیدا می‌کنند. اگر میله فلزی را برای لحظه کوتاهی در امتداد خودش کشیده و رها کنیم ، تراکم و انبساط در طول میله انتشار پیدا خواهد کرد و همین طور اگر نقطه‌ای از جسم جامد را مرتعش سازیم (به عنوان مثال با چکش به گوشه یک قطعه سنگ یا فلز بزنیم) تراکم و انبساط به شکل سطوح کروی در تمام جسم مرتعش منتشر می‌شوند.

 

مخصوصا نباید چنان کرد که انتشار تراکم و انبساط درون اجسام مختص به ارتعاشات شنیدنی است، بلکه هر نوع ارتعاش با هر فرکانس ممکن است در آنها انتشار یابد. تنها فرقی که جامدات و مایعات در انتقال صوت با هوا و گاز دارند در زیاد بودن سرعت انتشار صوت در آنهاست.
تاثیر صوت و صدا در درمان
از دیر باز موسیقی در مناسک مذهبی، نیایش ها، آیین های درمانی، جشن ها و مراسم اجتماعی بکار می رفته، ولی در چند دهۀ اخیر، موسیقی به صورت یک فعالیت علمی مستقل درآمده است. در دورانی که انسان نسبت به گذشته نیاز به تامین نیروی حیاتی بیشتری برای مقابله با استرس های فزاینده محیط پیرامون خود دارد، از صوت و موسیقی می توان در جهت تامین سلامت و ارتقاء سطح کیفیت روحی – روانی زندگی بهره جست. موسیقی درمانی کاربرد صدا، سازهای موسیقی، آهنگها، قطعات موسیقی و هر چیز موسیقیایی است که در تمام زمینه های زندگی به بهتر زیستن افراد کمک می کند. در تحقیقات اخیر کاربرد صوت و موسیقی درمانی در توانبخشی جسمی، ایمنی شناسی، روان رنجوری و موارد دیگر تایید شده است. موسیقی درمانی می تواند برای هر کسی، صرفنظر از استعداد او در موسیقی مفید باشد. سطح دانش موسیقی فرد بیمار تاثیر چندانی در درمان او ندارد. از دهۀ 1950 چندین موسسه به گرداوری، سازماندهی، و معرفی انبوه پژوهش های مربوط به موسیقی درمانی اقدام کرده اند.که معروفترین آنها، انجمن ملی موسیقی درمانی(NAMT) و انجمن آمریکایی موسیقی درمانی (AAMT) می باشند. انواع موسیقی، ریتمها و سازها تاثیر خاص خود را دارند. این وظیفۀ موسیقی درمانگر است که صوت یا موسیقی مناسب وضعیت فرد متقاضی را تشخیص دهد، تا به کمک آن درجهت حفظ سلامتی یا درمان بیماری او عمل نماید. در روش سنتی تعیین گام موسیقی فردی، از نشان ماه تولد و نام شخص استفاده میکنند، زیرا این دو عامل را از عوامل پر قدرت ارتعاش انرژی در انسان میدانند . اشخاصی مثل فیثاغورث، بطلمیوس، یوهان کپلر و ... از طریق رتبه بندی سیارات و ریاضیات این کار را انجام می دادند .در روشهای مدرن تر، از برد صدا وشیوه تکلم فرد استفاده می شود. امروزه انواع روشهای موسیقی درمانی مثل گوش دادن به موسیقی، نواختن یک ساز شخصی، آواز خواندن، تالیف وساخت موسیقی، ذکر و مانترا و ... وجود دارد. وقتی شیوه صوتی دلخواه خود را انتخاب کردید، حداقل ده دقیقه در روز به هنگام طلوع یا غروب خورشید یا هر زمانی که احساس نیاز میکنید آنرا اجرا کنید. همچنان که ما به یک رژیم غذایی مناسب و میزان ورزش روزانه کافی وتنفس هوای سالم نیاز مندیم، استفاده مرتب از موسیقی های شفابخش میتواند به حفظ تندرستی ما کمک کند. درک موسیقی توسط چه عضوی در بدن ما انجام میشود؟ حواس وسیلۀ ارتباط آدمی با عالم خارج است. واکنش ما در برابر صوت فقط از طریق گوشهایمان نیست. تمام اندامها و اعضای بدن ما از جمله (مو و پوست و کل سیستم انرژی انسان) هاله – آورا (Aura ) در برابر امواج صوتی محیط واکنش نشان می دهد. یک آزمایش ساده این موضوع را ثابت میکند. در حالیکه با هر وسیلۀ ممکن مانع شنیدن خود میشوید، در مجاورت صدای طبل های بزرگ قرار بگیرید. گویی بدنهایتان با دیواری از ارتعاش برخورد میکند. دنده ها و جناغ سینه با ضربه های طبل ارتعاش پیدا می کند. گاهی با درک ارتعاش، مو بر بدنمان راست میشود. ما حتی قبل از تولد در صوت غوطه ور بوده ایم . جنینی که در رحم مادر قرار دارد در اثر ضربان آهنگین قلب مادر و صدای ملایم دستگاه گوارش و سایر فرایندهای جسمانی او آرامش می یابد. مادران در هنگام بغل کردن نوزادان خود، می بایست اورا در نیمۀ چب بدن خود قرار دهند تا با شنیدن صدای قلب مادر آرام بگیرد. لالایی خواندن مادر می تواند ضربان نامنظم قلب نوزاد را آرام و منظم کند. پیام عصبی از گیرنده های حسی، مانند چشم، گوش، پوست و ... به مرکز عصبی یعنی کورتکس مغز منتقل میشود و فرایند ادراک حسی شکل می گیرد. اصواتی که به مغزما می رسد ، حواس و عواطف را تحریک می کند و با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت می شوند. بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل، تداعی و تهیج عواطف در روحیۀ شنونده اثر می گذارد. مرکز دریافت موسیقی در مغز انسان درست همان نقطه ای است که وظیفۀ یادگیری، کنترل و ابراز احساسات را بر عهده دارد. دانشمندان دانشگاه دورتموند در نیوهمپشایر میگویند: علت تکرار شدن ناخود اگاه برخی قطعات موسیقی در ذهن انسان، به ناحیه ای در قشر جلویی مغز بازمی گردد. این قسمت از مغز مسئولیت پردازش صداهای اولیه و ساده، استدلال و یاداوری خاطرات را بر عهده دارد. شیوه های مختلف استفاده از اصوات و موسیقی در درمان چیست ؟ 1- ذکر درمانی یا مانترا که خود به چند روش انجام می شود .از قبیل ،تکرارو کشیدن حروف صدا دار مثل ( ای ی ی ی ..، آ ااا...،اوووو ...) یا تکرار حرف صدادار باحروف بی صدا و بی معنی مثل ( اوووم ، آوووم ، هاااام ، سوووو ... ) و یا تکرارکلمات و جملات معنا دارو نیروزا مثل: ذکرنامهای خداوند در ادیان مختلف ، وخواندن دعاهایی که در مذاهب مختلف اثر شفا ودرمان دارد. ویا ذکر (هو ) در سنت دراویش شرقی که با حرکت بدن نیز همراه است . 2- شنیدن موسیقی ملایم (در خواب یا در بیداری) 3- اجرای موسیقی و نواختن ساز 4- تالیف ترانه و موسیقی 5- اجرا یا شنیدن موسیقی همراه با حرکات بدنی 6- استفاده ا ز امواج فرا صوت در دستگاه های مدرن تشخیص بیماری مثل ( سونوگرافی – اولتراسوند) شکل تغییر یافته دستگاه (سونار) است که در جنگ جهانی اول برای رد یابی زیر دریاییهای آلمانی توسط کشور انگلستان بکار گرفته می شد. امروزه در صنعت نیز برای آشکار سازی شکافها در فلزات و سایر مواد نیز بکار میرود. 7- دندانپزشکان تنها با استفاده از دستگاه ایجاد کننده امواج صوتی، دندانها را جرمگیری می کنند. 8- سایمتیک درمانی تاثیر انواع موجها وارتعاشات صوتی را بر ماده نشان میدهد این اصطلاح حدود سیصد سال قبل توسط (ارنست چالدنی) وضع شد. ودر ادامه کار او دکتر (هانس جنی) توانست اثرنتهای موسیقی را که از بلندگو پخش می شد و بر روی شن اشکالی را ایجاد میکرد به صورتی قابل رویت بر پرده منعکس کند. این روش حدود سی سال قبل توسط یک دکتر انگلیسی بنام (پیتر گای منرز ) گسترش یافت. او وسیله ای اختراع کرد که بسامدهایی را که از بافت های مختلف بدن ساطع میشد محاسبه کرد و برای درمان، دستگاه وی موسیقی مناسب با بسامد اندام آسیب دیده تولیدو پخش می کند. تاریخچه موسیقی درمانی - افلاطون، فیلسوف یونانی معتقد بود که صوت به شکل موسیقی یا زمینه آهنگ میتواند تاثیری شفابخش داشته باشد . نخستین بار او در کتاب ( جمهور ) به طبقه بندی تم ها پرداخت. وی مقام ( میکسولیدین ) را حزین، مقام (دورین و فریژین ) را محرک و مقام ( لیدین) را نشاط آور توصیف کرد. - در یونان باستان نوازندگان میتوانستند از طریق نت واحد یا آهنگ صدای شخص، از او شناخت بدست آورند و شفاگران با آهنگ درونی بیمار هماهنگ شده و با نواختن یک نت بر چنگ یا بربط ، بیمار را شفا می دادند. - ارسطو معتقد بود که نوای فلوت احساسات را برمی انگیزد و فشارهای عصبی سرکوب شده را رها می کند. - مصریان باستان صوت را به شکل ماده می شناختند. - فیثاغورث، ثابت کرده است که ارتباطی قوی میان حواس و موسیقی وجود دارد. و اگر اصوات به شیوه ای مناسب بکار گرفته شود، کمکی بزرگ به سلامتی خواهد بود. او آهنگهایی می نواخت که با ارتعاشات مثبت آن، احساسات منفی، بخصوص اندوه، غضب، رقّت ، غرور و عصبانیت را از بین می برد. او قوانین هماهنگ بین صوت و ماده را کشف کرد و آنرا در جدولی به نام ( لامبدوما ماتریکس ) منظم کرد. - فارابی دانشمند ایرانی درنیمۀ دوم قرن سوم هجری قمری در رسالۀ (مقالة فی معانی العقل) به بحث در باره تاثیر درمانی موسیقی بر روح پرداخته است . اطلاعات وی درریاضیات خوب، در طب متوسط و در موسیقی بسیار خوب بوده است. - در ژاپن نوع به خصوصی طبل می زنند تا جریان انرژی ( کی ) را در سر تاسر بدن تحریک و متعادل کند. - بومیان استرالیا از نواختن وسیله ای به نام ( دای جریدو ) به همراه قصه گویی استفاده می کردند. وقتی کسی بیمار می شد میگفتند که اشکالی در آواز او پدید آمده وبومیان با این وسیله اشکال او را برطرف می کردند. - طب ( آیورودیک) که سابقۀ چند هزار ساله در هند دارد، اصوات بدوی را بکار می گیرد که بر ذهن ، جسم و روح تاثیری عمیق دارد. در دل خواندن کلمات (مانترا) تنفس را آرام می کند. تحقیقات نشان میدهد که چنین اصواتی قدرت جلوگیری از رشد سلولهی سرطانی را داراست. - در افسانه های چینی از نوعی ( ندا سنگ ) یاد شده است. این سنگ از جنس یشم بوده و به هنگام برخورد دو قطعه از آنها، آوایی خوش شبیه به آهنگ موسیقی به گوش می رسید. چینی ها این طنین را صدای آسمانی و ندای بزرگ طبیعت می نامیدند و برای درمان بیماری و حفظ تعادل از آن استفاده می کردند. - در قبایل بومی افریقا، سرخ پوستان امریکا، انسانهای بدوی استرالیا، شمن های سیبری، بومیان اندونزی و... از ( طبّالی) به تنهایی یا به همراه سازهای دیگر و همراهی گروه سرود خوان، مراسم شفا انجام می گرفته است. وضعیت موسیقی درمانی از قرن بیستم به بعد در انگلستان، موسیقی درمانی از سال 1982 از سوی سازمان بهداشت و درمان ملی انگلستان به عنوان تخصصی وابسته به رشته پزشکی تعیین شد و درسال 1999 به عنوان حرفه ای تثبیت شده در انگلستان به رسمیت شناخته شد. موسیقی درمانی در بیش از50 کشور دیگر به عنوان یک حرفه و تخصص به ثبت رسیده است و فدراسیون جهانی موسیقی درمانی نیز با اهداف معرفی مفهوم کاربرد و رشد، تکامل و گسترش موسیقی درمانی و در خدمت کانون جهانی سلامت روان بنیان نهاده شده است. تاکنون نام بیش از 200 موسیقی درمانگر حرفه ای به ثبت رسیده است. بسیاری از آنها درخدمت خدمات درمانی دولتی، آموزش و پرورش و خدمات اجتماعی مشغول به کار هستند و بقیه نیز به طور مستقل کار می کنند. حضور مراکز موسیقی درمانی در کانون پرورشی کودکان، مراکز تحصیلات متوسطه و آموزش عالی کاملا جا افتاده است. انجمن موسیقی درمانگر های حرفه ای ( (APMT) از جمله دیگر سازمان های مفیدی است که ارتباط بیمار را با یک موسیقی درمانگر که در منطقه جغرافیایی او زندگی می کند بر قرار می کند تا بیمار از توجه و مراقبت موسیقی درمانگر برخوردار شود. در امریکا، تکنیک موسیقی درمانی به صورت رسمی در قرن بیستم، از زمان جنگ جهانی اول برای درمان مصدومین بکار گرفته شد . و بتدریج تکامل یافت . درسال 1944 اولین برنامۀ آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه ایالت میشیگان ودر ایالت کانزاس اجرا شد. در سال 1950 ،انجمن ملی موسیقی درمانی (NAMT) تاسیس شد. در سال 1971، انجمن آمریکایی موسیقی درمانی (AAMT) تاسیس شد. امروزه چند مرکز مهم دیگر از جمله مرکز موسیقی درمانی در سازمان خیریه ( نوردورف – رابینز) وجود دارند که در سطوح بین المللی فعالیت می کنند. در هند، موسیقی هندی که به رگاس (Ragas ) مشهور است، تاثیری عمیق بر روح، روان، ذهن و جسم دارد . هندیها معتقدند تعدادی از رکاها از قدرت شفابخشی معنوی برخوردارند. در استرالیا، در سال 1949 توسط سازمان صلیب سرخ این کشور کنسرتی با هدف شفا ترتیب داده شد. و در همان سال انجمن موسیقی درمانی استرالیا ( AMTA) تاسیس شد. در افریقا، در تانزانیا، موسیقی های کوبه ای (ضربه های طبل ) که در مراسم مخصص در جشنها ، عزاداریها و در درمانگری استفاده می شود، سابقه ای دیرینه دارد. در هنگ کنگ، اولین سمینار موسیقی درمانی در سال 2003 برگزار شد. در ایران، از سال 1377 گروهی متشکل از اساتید و دانشجویان گروه پژوهشی موسیقی درمانی تحت نظارت مرکز پژوهشهای علمی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران فعالیتهای نظام مندی را در این زمینه آغاز نمودند که ماحصل آن، برگزاری اولین و دومین سمینار موسیقی درمانی در سطح ملی و تشکیل جلسات کنفرانس هفتگی، بانک اطلاعاتی، دوره های آموزش نظری و عملی (Work shop ) و انجام تحقیقات بالینی بوده است. در جریان برگزاری دومین سمینار سراسری موسیقی درمانی در خرداد ماه سال 1379، قطعنامه ای قرائت شد که در آن، لزوم تشکیل انجمنی رسمی که ماهیت حقوقی داشته باشد، اعلام گردید. این ماده از قطعنامه بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده و بنا به درخواستهای متعدد از جانب مراکز دانشگاهی و دانشجویان گروههای مختلف، و احساس نیاز اعضای گروه شکل گرفت و پیگیری آن پس از یک سال با برقراری جلسات متعدد مقدماتی منجر به ثبت انجمن حاضر گردید . انجمن موسیقی درمانی، چهارمین سمینار موسیقی درمانی را بر گزار کرده است. وظیفۀ موسیقی درمانگر چیست؟ از آنجا که بنیاد این درمان بر مبنای آگاهی از این نکته است که، همۀ افراد در نهاد خود نسبت به موسیقی عکس العمل نشان می دهند و این فطرت علی رغم نقص فیزیکی، ادراکی و احساسی، در درون افراد باقی می ماند. موسیقی درمانگر با اشاره به ریتمی که نبض انسان می زند ، ملودی کلام و نیز نوبت گیری در هنگام صحبت کردن و نیز تعامل صوتی بین مادر و جنین ، آواهای موسیقایی را که بنیاد شخصیت انسان می داند، می یابد. روبارتز در سال 1998 در صفحه 176 کتاب خود " موسیقی درمانی برای کودکان... " این پدیده را به عنوان میراثی موسیقایی و ارکسترراسیونی شرح می دهد که خود تنظیم و خود سازمان یافته است. از آنجائیکه موسیقی با وجود ما دارای آمیختگی زیادی است، هنگام تلاش برای آزاد سازی محدودیتها ، مقاومتها و تدافعات موسیقایی اشخاص، باید به ساختن اجزایی از موسیقی پرداخت که متناسب با ساختار و توانایی جوهر موسیقایی فرد باشد. همزمان باید تلاش کرد که از جنبه های دیگر ادراکی، فیزیکی، احساسی و عصبی فرد برای درمان کمک گرفت. طول مدت درمان معمولا با پیشرفت در برآوردن نیازهای ویژه و شرایط محیطی بیمار تطابق دارد. موسیقی درمانگر از سازهای پرکاشن یا سازهای مدور [مثل انواع طبل ها، دایره ها، و ... ] و یا از صدای خودش استفاده می کند، تا پاسخی خلاقانه به اصوات تولید شده توسط بیمارش بدهد و بیمار را برای خلق کردن زبان موسیقی خودش، تشویق کند. سازها بر اساس اینکه کدام یک برای بیمار ترس آور نخواهند بود، انتخاب می شوند. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مزایا و معایب صوت و صدا در روند جامعه و زندگی انسان

تحقیق در مورد فلسفه طبیعت انسان

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد فلسفه طبیعت انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد فلسفه طبیعت انسان


تحقیق در مورد فلسفه طبیعت انسان

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه36

 

فهرست مطالب

فهرست مطالب:

پیشگفتار: فلسفه طبیعت انسان

1

چکیده

2

مقدمه

3

مدیریت منابع انسانی

4

وظایف مدیریت نیروی انسانی 

5

تامین نیروی انسانی  

6

آموزش و توسعه نیروی انسانی

6

جبرانیها

7

سلامت و ایمنئ  

8

کارمند و روابط کاری

9

تحقیق در منابع انسانی

10

فرآیند تامین نیروی انسانی

11

تجزیه و تحلیل شغل

11

برنامه ریزی نیروی انسانی

13

اهداف برنامه ریزی نیروی انسانی

14

جذب ( عضو گیری )

15

فرایند انتخاب 

17

مصاحبه مقدماتی

17

ارزیابی فرم درخواست کار

18

آزمون  

19

مصاحبه کردن 

20

بررسی معرف وتحقیق در مورد سوابق مصاحبه شونده

23

تأیید مدیریت

24

آزمایش بدنی  

24

مدیریت جذب داخلی   

25

بازدید به منظور آشنائی کارمند 

25

برنامه های کمک به کارمند  

28

ارزیابی کار   

29

رعایت ملاحضات خاص درانتخاب نیروی انسانی   

29

یک دید جهانی 

30

نتیجه گیری  

33

منابع و مأخذ   

34

 

 

پیشگفتار

فلسفه طبیعت انسان

فلسفه یک مدیر نسب به طبیعت انسان به وی کمک می کند که نوع تکنیک انگیزشی که بکار می برد را تعیین کند و در اوائل این قرن ، فردریک تیلور و ایلتون مایو نظراتی پیشنهاد کردند که ممکن است آنها را به نام فلسفه های مغایر بنامیم. تیلور متقاعد شده بود که روش علمی یک چهار چوب منطقی برای تجزیه و تحلیل  مشکلات بوده ومی توان آن را برای فرآیند مدیریت بکار برد. او براین باور بود که روش علمی مدیر را به سوی موثرترین سیستم انجام کار هدایت خواهد نمود . افراد اجزاء این چرخه  هستند ولی بایستی بطور منطقی هدایت شوند . به عقیده تیلور وقتی که آنها کارشان را با کارائی انجام دهند هم سازمانهای متبوعه و هم خود آنها منتفع می شوند . سازمان از سود بیشتری  بهره مند شده و کارگران هم پول بیشتری دریافت می کنند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فلسفه طبیعت انسان