مشخصات این فایل
عنوان: معاد
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 41
این مقاله درمورد معاد می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله معاد می خوانید :
درباره شفاعت، اشکالات و شبهاتى مطرح شده که در این درس، به ذکر مهمترین شبهات و پاسخ آنها می پردازیم:
ش :1 نخستین شبهه این است که چندین آیه قرآن کریم دلالت دارد بر اینکه در روز قیامت، شفاعت درباره هیچ کس پذیرفته نمی شود، از جمله در آیه (48) از سوره بقره می فرماید:
و اتقوا یوماً لا تجزى نفس عن نفس شیئاً ولا یقبل منها شفاعة ولا یوخذ منها عدل ولا هم یبصرون.
بترسید از روزى که هیچ کس به هیچ وجه از دیگرى کفایت نمی کند و از هیچ کس شفاعتى پذیرفته نمی شود و از کسى عوض و بدلى گرفته نمی شود و نه مورد یارى واقع می شوند.
ج: پاسخ این است که این گونه آیات، در مقام نفى شفاعت استقلالى و بى ضابطه است که کسانى به آن، معتقد بودند. افزون بر این، آیات مزبور عام است و به وسیله آیاتى که دلالت بر پذیرش شفاعت باذن الله و با ضوابط معین دارد تخصیص داده می شود چنان که در درس گذشته به آنها اشاره شد.
ش :2 لازمه صحت شفاعت این است که خداى متعال، تحت تاثیر شفاعت کنندگان قرار گیرد یعنى شفاعت ایشان موجب مغفرت ـ که فعل الهى است ـ بشود.
ج: پذیرفتن شفاعت به معناى تحت تاثیر قرار گرفتن نیست، چنان که قبول توبه و استجابت دعا نیز چنین لازمه نادرستى ندارد، زیرا در همه این موارد، کارهاى بندگان موجب آمادگى بارى پذیرش رحمت الهى میش ود و به اصطلاح «شرط قابلیت قابل است نه شرط فاعلیت فاعل».
ش :3 لازمه شفاعت این است که شفاعت کنندگان، مهربانتر از خداى مهربان باشند! زیرا فرض این است که اگر شفاعت آنان نمی بود گنهکاران مبتلا به عذاب می شدند یا عذابشان دوام می یافت.
ج: دلسوزى و مهربانى شفاعت کنندگان پرتوى از رحمت بى پایان الهى است، و به دیگر سخن: شفاعت، وسیله و راهى است که خداى متعال خودش براى آمرزش بندگان گنهکارش قرار داده، و در حقیقت، تجلى و تبلور بالاترین رحمتهاى اوست که در بندگان شایسته و برگزیده اش نمایان می شود چنان که دعا و توبه نیز وسایل دیگرى هستند که او براى قضاى حوائج و آمرزش گناهان، قرار داده است .
ش :4 اشکال دیگر این است که اگر حکم الهى به عذاب گنهکاران، مقتضاى عدالت باشد پذیرش شفاعت درباره آنان خلافت عدل خواهد بود، و اگر نجات از عذاب ـ که مقتضاى پذیرفتن شفاعت است ـ عادلانه باشد حکم به عذاب ـ که قبل از انجام گرفتن شفاعت وجود داشت ـ غیر عادلانه بوده است .
ج: هر یک از احکام الهى ـ چه حکم به عذاب قبل از شفاعت، و چه حکم به نجات از عذاب بعد از آن ـ موافق عدل و حکمت است و معناى عادلانه و حکیمانه بودن هر دو، جمع بین ضدین نیست، زیرا موضوع آنها تفاوت دارد. توضیح آن که: حکم به عذاب، مقتضاى ارتکاب گناه است صرف نظر از مقتضاتى که موجب تحقق شفاعت و پذیرش آن در حق گنهکار می شود؛ و حکم به نجات از عذاب، به موجب ظهور مقتضیات مزبور می باشد. و تغییر حکم به تبعیت از تغییر قید موضوع نظایر فراوانى در احکام و تقدیرات تکوینى و در احکام و قوانین تشریعى دارد، و هم چنان که عادلانه بودن حکم منسوخ نسبت به زمان خودش منافاتى با عادلانه بودن حکم ناسخ در زمان بعد از نسخ ندارد، و حکیمانه بودن تقدیر بلا قبل از دعا یا دادن صدقه منافاتى با حکیمانه بودن رفع آن بعد از دعا و صدقه ندارد و حکم به آمرزش گناه بعد از شفاعت هم منافاتى با حکم به عذاب قبل از تحقق شفاعت نخواهد داشت .
ش :5 اشکال دیگر این است که خداى متعال، پیروى از شیطان را موجب دچار شدن به عذاب دوزخ دانسته است چنان که در آیات 42 و 43 از سوره حجر می فرماید:
«..ان عبادى لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاویه و ان جهنم لموعدهم اجمعین.»
تحقیقاً تو (اى ابلیس) بر بندگان من تسلطى نخواهد داشت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند و وعده گاه همگى ایشان در دوزخ است .
و در حقیقت، عذاب کردن گنهکاران در عالم آخرت، یکى از سنتهاى الهى است و می دانیم که سنتهاى الهى، قابل تغییر و تبدیل نیست. چنان که در آیه 43 از سوره فاطر می فرماید:
«فلن تجد لسنه الله تبدیلاً ولن تجد لسنه الله تحویلاً .»
هرگز براى سنت خدا تبدیلى نخواهى یافت و هرگز براى سنت خدا تغییرى نخواهى یافت.
پس چگونه ممکن است این سنت به وسیله شفاعت، نقض شود؟
ج: پاسخ این است که پذیرفتن شفاعت درباره گنهکار واجد شرایط، یکى از سنتهاى تغییرناپذیر الهى است. توضیح آن که: سنتهاى الهى، تابع ملاکها و معیارهاى واقعى است و هیچ سنتى با وجود مقتضیات و شرایط وجودى وعدمی آن، تغییرپذیر نیست ولى عباراتى که دلالت بر این سنتها می کند غالباً در مقام بیان همگى قیود موضوع و شرایط مختلف آن نیست، و از این رو، مواردى یافت می شود که ظاهر آیات مربوط به چند سنت مختلف، شامل آنها می گردد در صورتى که در واقع، مصداق آیه اخص و تابع ملاک اقوى است. پس هر سنتى با توجه به قیود و شرایط واقعى موضوعش (و نه تنها قیود و شرایطى که در عبارت آمده است) ثابت و تغییرناپذیر خواهد بود و از جمله آنها سنت شفاعت است که نسبت به گنهکاران خاصى که واجد شرایط معین و مشمول ضوابط مشخصى باشند ثابت و غیر قابل تبدیل می باشد.
ش :6 وعده شفاعت، موجب تجرى و گستاخى مردم در ارتکاب گناهان و پیمودن کژراهه ها می شود.
ج: پاسخ این اشکال که در مورد قبول توبه و تکفیر سیئات نیز جریان دارد این است که مشمول شفاعت و مغفرت واقع شدن، مشروط به شرایطى است که شخص گنهکار نمی تواند یقین به حصول آنها پیدا کند و از جمله شرایط شفاعت شدن این است که ایمان خود را تا واپسین لحظات حیاتش حفظ کند و می دانیم که هیچ کس نمی تواند به تحقق چنین شرطى یقین داشته باشد. از سوى دیگر، کسى که مرتکب گناهى و همین نومیدى، انگیزه ترک گناه را در او ضعیف می کند و به ادامه راه خطا و انحراف می کشاند از این روست که روش تربیت مربیان الهى این است که همواره مردم را بین خوف و رجا نگهدارند و نه چندان به رحمت الهى امیدوارشان کنند که دچار «امن از مکر الهى» شوند و نه چندان آنان را از عذاب بترسانند که گرفتار «یاس از رحمت الهى» گردند و چنان که می دانیم اینها از گناهان کبیره به شمار می روند.
ش :7 اشکال دیگر این است که تاثیر شفاعت در نجات از عذاب به معناى تاثیر کار دیگران (شفاعت کنندگان) در سعادت و رهایى از شفاوت است در صورتى که به مقتضاى آیه شریفه «و ان لیس للانسان الا ما سعى» تنها تلاش و کوشش خود شخص است که او را به سعادت می رساند.
ج: سعى و کوشش شخص براى رسیدن به مقصود، گاهى بطور مستقیم انجام می گیرد و تا پایان راه، ادامه می یابد و گاهى بطور غیر مستقیم و با فراهم کردن مقدمات و وسایط. شخصى که مورد شفاعت قرار می گیرد نیز سعى و کوششى در تحصیل مقدمات سعادت انجام می دهد زیرا ایمان آوردن و تحصیل شرایط استحقاق شفاعت، کوشش و تلاشى در راه رسیدن به سعادت، محسوب می شود هر چند تلاشى ناقص و نارسا باشد و به همین جهت، مدتى گرفتار رنجها و سختیهاى برزخ و عرصات آغازین رستاخیز شود ولى به هر حال، خودش ریشه سعادت یعنى ایمان را در زمین دلش غرس کرده و احیاناً آن را با اعمال شایسته اى آبیارى کرده به گونه اى که تا پایان عمر دنیویش نخشکد. پس سعادت نهائیش مستند به کوشش و تلاش خودش می باشد هر چند شفاعت کنندگان هم به نحوى تاثیر دربارور شدن این درخت دارند چنان که در دنیا هم کسان دیگرى موثر در هدایت و تربیت انسانها هستند و تاثیر آنان به معناى نفى سعى و کوشش خود فرد نیست .
بهشت و دوزخ
بهشت
در بهشت، باغهاى وسیع به پهناى آسمانها و زمین و پوشیده از انواع درختها با همه گونه میوه رسیده و در دسترس وساختمانهاى با شکوه و نهرهاى آب زلال و شیر و عسل و شراب طهور، و از چیزى که مورد میل و رغبت بهشتیان باشد و فوق خواسته اى آنان وجود دارد.
بهشتیان با لباسهاى حریر و پرنیان و انواع زینتها آراسته و رودر روى یکدیگر بر تختهاى مرصع و بسترهاى نرم، تکیه می دهند و به حمد و سپاس الهى می پردازند و سخن بیهوده اى بر زبان نمی آورند و نمی شنوند. نه سرما ایشان را می آزارد و نه گرما؛ نه رنج و خستگى و ملالى دارند و نه ترس و اندوهى و نه در دل، کینه و کدورتى.
پیش خدمتان زیبا در اطرافشان حرکت می کنند و جامهاى شراب بهشتى به آنان می نوشانند که لذت و نشاط زاید الوصفى می بخشد و هیچ گونه آفتى ندارد و از انواع میوه ها و گوشت مرغان، تناول می کنند و از مصاحبت همسران زیبا و مهربان و ناآلوده بهره می برند و از همه بالاتر از نعمت روحى رضوان الهى برخوردار می شوند و لطفهایى را از پروردگارشان دریافت می دارند که ایشان را غرق سرور می سازد و هیچ کس نمی تواند تصورى از مرتبه آن سرور، داشته باشد و این سعادت بى مانند و نعمتهاى وصف ناشدنى و رحمت و رضوان و قرب الهى براى همیشه ادامه خواهد یافت و پایانى نخواهد داشت.
دوزخ
دوزخ، جایگاه کافران و منافقاتى است که هیچ نور ایمانى در دلهایشان وجود ندارد، و گنجایش آن، چنان است که پس از دربرگرفتن همه تبهکاران، باز هم «هل من مزید»می گویند! سراسر آتش است و آتش، عذاب است و عذاب!!
شعله هاى آتش از هر سو زبانه می کشد و صداى گوش خراش و خشم آلود آنها بر وحشت و اضطراب می افزاید قیافه ها عبوس و درهم کشیده و سیه و زشت و چروکیده است و حتى در چهره فرشتگان دوزخیان هم اثرى از مهر و عطوفت و نرمی دیده نمی شود.
دوخیان با غل و زنجیر و بندهاى آهنین، بسته شده اند و آتش، سراپاى آنان را فرا گرفته و خودشان آتش گیره آنند. در فضاى دوزخ جز آه و ناله و ضجه و فریاد دوزخیان و نهیب دوزخبانان، صدایى به گوش نمی رسد. و بر سرو روى تبهکاران، آب جوشان می ریزند که اندرون آنان را نیز ذوب می کند و هرگاه از فرط عطش و التهاب، درخواست آب کنند، آب داغ و آلوده و گندیده اى به آنان داده می شود که آن را با حصر و ولع می نوشند و غذایشان از درخت «زقوم» است که از آتش می روید و خوردن آن بر سوزش اندرونشان می افزاید و لباسشان از ماده سیاه و چسبنده اى است که خود، موجب غذابشان می گردد و هم نشینان شیاطین و جنیان گنهکارند که آرزوى دورى از آنان را می کنند. و نسبت به یکدیگر نیز لعن و نفرین می فرستند.
همین که بخواهند زبان عذرخواهى به درگاه الهى گشایند فرمان دورباش و ساکت باش، خاموششان می کند پس به دوزخبانان پناه می برند که شما از خدا بخواهید که اندکى از عذاب ما بکاهد، پاسخ می شنوند: مگر خداى متعال، پیامبرانش را مبعوث نفرمود و حجت را بر شما تمام نکرد؟
بار دیگر، درخواست مرگ می کنند و جواب می شنوند که شما براى همیشه در دوزخ خواهید ماند و با اینکه مرگ از هر سوى بر ایشان می بارد نمی میرند و هر چه پوست بدنشان بسوزد بار دیگر پوست نوى می روید و عذابشان ادامه می یابد.
از بهشتیان درخواست اندکى آب و خوراک می کنند و پاسخ می شنوند که خداى متعال نعمتهاى بعشتى را بر شما حرام کرده است و بهشتیان از آنان می پرسند: چه چیز موجب بدبختى شما شد و به دوزختان کشاند؟ می گویند: ما اهل نماز و عبادت خدا نبودیم و به مستمندان کمک نمی کردیم و با تبهکاران هم سو می شدیم و روز قیامت را تکذیب می کردیم.
آنگاه به ستیز با یکدیگر می پردازند گمراه شدگان به گمراه کنندگان می گویند: این شما بودید که ما را گمراه کردید، آنان پاسخ می دهند: شما به دلخواه از ما پیروى کردید.
زیر دستان به زبردستان می گویند: این شما بودید که ما را به این بدبختى کشاندید، آنان پاسخ می دهند: مگر ما به زور، شما را از راه راست بازداشتیم؟
سرانجام، به شیطان می گویند: این تو بودى که موجب گمراهى ما شدى، و او پاسخ می دهد: خدا به شما وعده راستین داد و نپذیرفتید، و من وعده دروغ دادم پذیرفتید، پس به جاى سرزنش من، خویشتن را سرزنش کنید، و امروز هیچ کدام نمی توانیم به فریاد دیگرى برسى.
و بدین سان، چاره اى جز تن دادن به کیفر کفر و نافرمانى خودشان نمی بینند و جاودانه در عذاب می مانند.
بخشی از فهرست مطالب مقاله معاد
نگاهى بروندینى به معاد و عوالم پس از مرگ
سابقه تاریخى اعتقاد به روح و عوالم پس از مرگ
اهمیت معادشناسى
ضرورت معاد
1ـ برهان حکمت
2ـ برهان عدالت
معاد درقرآن
پدیده هاى مشابه معاد
مــرگ
2ـ گیرنده جانها
3ـ آسان یا سخت گرفتن جان
4ـ عدم قبول ایمان و توجه در حال مرگ
5ـ آرزوى بازگشت به دنیا
علائم قیامت
وضع زمین و دریاها و کوهها
وضع آسمان و ستارگان
شیپور مرگ
شیپور حیات و آغاز رستاخیز
ظهور حکومت الهى و انقطاع سببها و نسبها
محکمه عدل الهى
بسوى اقامتگاه ابدى
ویژگیهاى آخرت
ویژگیهاى عالم آخرت از دیدگاه عقل
شفاعت
مفهوم شفاعت
ضوابط شفاعت
بهشت و دوزخ
بهشت
دوزخ
دانلود مقاله معاد