فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کامل ترین جزوه مکانیک سیالات دکتر علی بابا در 7 بخش

اختصاصی از فی موو کامل ترین جزوه مکانیک سیالات دکتر علی بابا در 7 بخش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کامل ترین جزوه مکانیک سیالات دکتر علی بابا در 7 بخش


کامل ترین جزوه مکانیک سیالات دکتر علی بابا در 7 بخش

یکی از کامل ترین و بهترین جزوات مکانیک سیالات این جزوه می باشد که بازهم یک جزوه بسیار عالی از دکتر بابا علی که جزوه ایشان تقریبا معروف هم هست و نویسنده جزوه که آقای علی خدابخشی هستند نیز جزوه را درحد مطلوب نوشته اند و دراختیار بچه های عمران قرار داده اند .

 

این پکیج شامل 7 فایل می باشد و با قیمت فوق  العاده برای شما عزیزان قرار داده ایم...


دانلود با لینک مستقیم


کامل ترین جزوه مکانیک سیالات دکتر علی بابا در 7 بخش

دانلود تحقیق درباره بابا طاهر عریان

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق درباره بابا طاهر عریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره بابا طاهر عریان


دانلود تحقیق درباره بابا طاهر عریان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9

 

بابا طاهر عریان

 خداوندا به فریاد دلم رس

 کس بی کس تویی مو مانده بی کس

 همه گویند  که طاهر کس نداره

 خدایار منه چه حاجت کس

 پیری وارسته  و درویشی  فروتن که دل  به حقیقت  بسته و صفای   عشقه به معبود  را با خلوت دل  در هم آمیخته و گوشه عزلت  برگزیده  و ازهای وهوی این جهان  فنای دل فروشسته .  بابا از شاعر  اواسط قرن 5  و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است   امروزه آگاهی  زیادی از  زندگی او در دست نیست . فقط در بعضی از کتب  صوفیه ،  ذکری از مقام  معنوی و مسلک و درویشی ،  تقوی و استغنای او آمده است .

چنانکه خود می گوید :

 من از روز ازل طاهر بزدام

 ازین  رو نام باباطاهر ستم

 نامش طاهر  و باطنش طاهر  و منزه تر از نامش  شهرتش به بابا بخاطر  سیر کامل  او در طریقت  زهد عشق  به حقیقت و شیدایی  او بوده است . و در جایی دیگر گفته اند : کلمه بابا در اول  اسم عنوان  طریقتی او است و در فارسی  به معنای پدر ریش سفید و بزرگ ،  بابا را پیران   کامل اطلاق می کردند  که به منزله پدر باشند .  و بعضی دیگر گویند : بابا از عناوین ممتاز سلسله بکتاشیه بوده است . کلمه عریان  که به او نسبت  داده اند  به علت بی توجهی  به علایق دنیوی  و لخت و عور زیستن  وی می باشد.  او مسلک درویشی  و از خود فانی بودن  و بی توجهی به  علایق دنیوی  را در زندگی همواره مراعات  می کرد. آنچنانکه  در خور سالکان حقیقی است دل در گرو دوست بسته و بابا را از جنبه  خود بینی و خویش گرایی  دور ساخته و موجب  شده که او هیچگاه درصدد تظاهر و خود ستایی بر نیاید .  ودر واقع باید  تصور نمود   این عارف ربانی مافوق تصورات  مادی و قبل و قال های عادی سیر می کرده  و افکار او در فراسوی این زمین بوده  و در کرآن ها  جولان می داده . تا آنجا  که به آنچه  مردم روزگارش بدان اشاره می کردند یا شعار می دادند  وی به دادن عمل  می نمودند  و آن کسوتی  را که سایرین  برای پوشش آن به تن می کردند او از  تن دریده خود را از آنها عریان ساخته  و بدین جهت  هم لقب رعیان  گرفته بابا هرگز  به خود توجه نداشته  و به توجه دیگران  هم نسبت  به خویش بی اعتنا بوده  کلمات قصار  و شیوای او با معنای بلند  و دل انگیز  آنچنان است  که در تار و پود  جان هر شنونده ای رسوخ  می کند .  بابا با همه مقالات  و الا و کمالات انسانی  در تمام عصر گمنام و گوشه گیر  زیسته و  همین عزلت گزینی او هم یکی از عواملی است  که موجب شده  تا نام و  نشانی از این بزرگ شوریده  باقی نمانده باشد اما نام و نشان او  را می توان در همه جا یافت و این بخاطر  اندیشه والای اوست  که در لا به  لای اشعارش  منعکس  شده و مشهود است .  بابا دل  در گرو حق داشته  تا آنجا  که حتی ناملایمات  روزگار را به راحتی  تحمل نموده  از جمله این  حوادث غمناک  مرگ فرزندش  فریدون بوده .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره بابا طاهر عریان

دانلود تحقیق بابا طاهر عریان

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق بابا طاهر عریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بابا طاهر عریان


دانلود تحقیق بابا طاهر عریان

 عارف وارسته بابا طاهر همدان، از شاعران معروف اواسط قرن پنجم هجری ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. " بابا " لقبی بوده که به پیروان وارسته می داده اند و " عریان " به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. ترانه ها یا د بیتیهای باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف، و به لهجه لری سروده شده است. 2 قطعه و چند غزل با لهجه لری مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتاب گ سرانجام " از آثار دیگر وی است. اشعار او سرشار از معانی دل انگیز و عواطف رقیق است . کتاب سرانجام، شامل دو بخش عقاید عرفا و صوفیان و " الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی " است. از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست . اما در سال 447 هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام او نیز قرار گرفته است. و در یکی از دو بیتی های مشهورش، سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب در عهد قاجار به سال 326 هجری رسیده است و پس از 85 سال زندگی سراسر عشق و شور وفات یافته است.
زندگی نامه
 بابا طاهر همدانى معروف به باباطاهر عریان از معروف‌ترین عرفا و شعراى ایرانى قرن چهارم و پنجم هجرى است. این شاعر بزرگ در شهر همدان به دنیا آمده است ولى‌اطلاعات زیادى از زندگى وى در دست نیست به گونه‌اى که برخى از روایات تاریخى وى را معاصر با سلسله آل بویه و همزمان با شیخ الرئیس ابوعلى سینا و بعضى دیگر ازمورخین، بابا طاهر را معاصر با طغرل سلجوقى و حتى هم عصر با خواجه نصیر الدین‌طوسى دانسته‌اند. قدیمى ترین ماخذ موجود نشان مى دهد که هنگام ورود طغرل سلجوقى به همدان وى در قید حیات بوده و ملاقاتى بین وى و امیر سلجوقى روى داده است. این دیدار تأثیر شگرفى بر طغرل برجاى گذارد و شرح آن در کتاب راحه‌الصدور راوندى آمده‌است:(شنیدم که چون سلطان طغرل بگ به همدان آمد از اولیاء سه پیر بودند: بابا طاهر وبابا جعفر و شیخ همشاء، کوهکى است بر همدان آن را خضر خوانند بر آنجا ایستاده‌بودند. نظر سلطان برایشان آمد کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابو نصر الکندرى پیش ایشان آمد بابا طاهر پاره‌اى شیفته گونه بودى او را گفت: اى ترک با خلق خدا چه‌خواهى کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمایى بابا گفت : آن کن که خدا مى فرماید: ان الله‌یأمر بالعدل والاحسان. سلطان بگریست و گفت : چنین کنم. بابا دستش بستد و گفت:پذیرفتى؟ سلطان گفت آرى.) بابا طاهر عریان از سخن گویان صاحبدل و دردمند و عارفى شوریده حال بوده است که این شوریده حالى از اشعار و نغمه هایى که سروده (و مملو از سوز و گداز درونى‌اوست) مشخص مى گردد. از شاهکارهاى وى مجموعه کلمات قصارى است به زبان عربى که عقاید تصوف را در عالم معرفت و ذکر و عبادت و وجود محبت را در جملات‌کوتاه و مؤثرى بیان مى‌کند. شهرت اصلى بابا طاهر بواسطه دوبیتى هاى زیبا و عارفانه اوست که نشان از پیراستگى شیخ و بى اعتنایى او به مادیات دارد; از خصوصیات این رباعیات این است که به زبان محلى لرى سروده شده و از این لحاظ در کتب قدیم ادبى به‌این رباعیات فهلویات (اشعار به لغت پهلوى) نام داده‌اند. در رباعیات بابا طاهر ، شاعر از پریشانى و تنهایى و ناچیزى خود و درد هجران نالیده و با اشاره به وحدت جهان و دور افتادگى از علم نهان، حس اشتیاق معنوى خود را آشکار مى‌کند. این شاعر و عارف وارسته در طول زندگى خود در انزوا و عزلت بود و همین گمنامى و گوشه گیرى سبب شده که اطلاعات زیادى از تاریخ تولد و وفات وى باقى نماند. تاریخ وفات وى در اواسط قرن پنجم هجرى قمرى در شهر همدان بوده است. آرامگاه وى بعدها بصورت مقبره بزرگى درآمد که مورد زیارت عرفا و مشایخ تصوف قرار گرفت و امروز یکى‌از آثار باستانى باشکوه و دل انگیز همدان است.  

 

 

شامل 23 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بابا طاهر عریان

دانلود مقاله علی بابا و چهل دزد

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله علی بابا و چهل دزد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

سالهای پیش دو برادر به نامهای علی بابا و کاسیم در شهر پرشیا زندگی میکردند . وقتی که پدرشان فوت کرد ثروتی کم اما مساوی به ارث گذاشت. برادر بزرگتر خیلی زود با دختر یک تاجر ثروتمند ازدواج کرده بود. بعد مرگ پدر قاضی مفسد ((محمد رضا)) جملاتی را ایراد کرد که اگر چه پسری در خانواده بود اما کاسیم می بایست صاحب مغازه های بزرگ پر از چیزهای با ارزش و افزارهای استثنایی و گران قیمت و همچنین همه ی طلاهای مدفون در آن مغازه می شد. در نتیجه اوبه چهره ای خاص و مشهور در شهر تبدیل شد. اما همسری که علی بابا برای خود برگزید دختری فقیر و نیازمند بود، پس آنها در یک کلبه تنگ و تاریک به زندگی پرداختند. علی بابا درآمد کمی که از فروش چوبهای خشک جمع شده در جنگل و سپس حمل آنها به بازار شهر بدست می آورد صورت خود را با سیلی سرخ می کرد. بر حسب اتفاق یک روز که علی بابا شاخه های خشک را قسمت قسمت می کرد و روی حیوانات خود بار می کرد ناگهان ابری از خاک در هوا معلق شد که به او نزدیک می شد. وقتی کمی دقیق شد، به وجود یک لشگر اسب سوار پی برد که برای گرفتن او شتاب می کردند. او از این که آنها شاید یک باند تبهکار هستند و او را به قتل خواهند رساند و الاغ هایش را خواهند دزدید، شروع به دویدن کرد، اما چون آنها نزدیک و نزدیک ترمی شدند و او نمی توانست از جنگل فرار کند. او حیوانات را به یک میان پر از بوته های جنگل هدایت کرد و آنجا را با کنده بسیار بزرگ از یک درخت عظیم الجثه پر کرد. بعد خودش هم روی شاخه ی درختی نشست تا بتواند از آن بالا بر هر چیزی و رخدادی احاطه داشته باشد و این در حالی است که هیچ کس نمی بایست متوجه حضور او شود. آن درخت دقیقا کنار یک صخره ی بسیار بلند، سبز شده بود. اسب سواران قوی بنیه و شجاع به کنار صخره آمدند و همگی پیاده شدند، این در حالی است که علی بابا به آنها توجه می کرد و خیلی زود آنها را از نحوه رفتار و ظاهرشان شناخت. آنها لشگری از راهزنان بودند که به قافله ای هجوم آورده بودند و اموال آنها را به غنیمت بردند و با هدف مخفی کردن غنایم، آنها را به اینجا آوردند. به علاوه او فهمید که آنها چهل نفر بودند. علی بابا دزدان را در حالی که به زیر درخت آمده بودند می دید که چهار پایان خود را بستند و همگی زینهای اسب پر از طلا و نقره ای خود را در آوردند مردی که انگار رهبر آنها بود جلو رفت ، همه بوته ها را کنار کشید تا جای که به محلی رسید و شروع به گفتن این لغات جادویی کرد: باز شو، ای سم سام. و فورا یک دروازه بزرگ روی صخره ظاهر شد. همه دزدان و در آخر ، رهبر وارد شدن و بعد در بسته شد. آنها در غار بودند و این در حالی است که علی بابا خود را ملزم به صبر روی شاخه درخت کرده بود و با خود فکری کرد که اگر پایین بیاید، ممکن است او را بزنند و بکشند. به یک باره دروازه باز شد . اول رهبر بیرون آمد ، سپس در کنار دروازه ورودی ایستاد و سربازانی که بیرون می آمدند، میدید و می شمرد و در آخر این لغات را گفت: بسته شو، ای سم سام و در بسته شد. وقتی جمع و شمرده شدن. اسب را آماده حرکت کردن و تحت سرکردگی رهبرشان در مسیری که آمده بودن شروع به حرکت کردن.علی بابا هنوز روی آن درخت بود و مسیر راهشان را تماشا می کرد. و تا زمانی که به کلی از دید محو نشده بودن از آن بالا پایین نیامد، چون فکر می کرد یکی از آنها برگردد و او را متهم کند. و با خود اندیشید که من آن لغات جادوی را بگویم. و ببینم که آیا در باز یا بسته میشود؟ بنابراین با صدای بلندی فریاد زد: ای سم سام باز شو إ زمان خیلی کمی نگذشته بو که در باز شد و علی بابا وارد غار شد. او در پیش روی خود یک غار بزرگ، یک گنبد و یک مرد بزرگ دید که با نور خارج شده از منافذ سطح بالای صخره نورانی شده بود. او انتظار داشت که هیچ چیز را پیدا نکند، اما همه جا با مقادیر زیادی از انواع اشیا و تپه ای از پارچه های ابریشمی ، پارچه های مدلی و همچنین پارچه های گل دوزی شده وتلی از فرشهای رنگارنگ به وفور دید می شد همچنین مقادیر زیادی از سکه های طلا و نقره که مقدار زیادی از آن روی زمین و مقدار ی هم داخل کیسه ها و ساکهای چرمی وجود داشتند. بعد از مشاهد این همه فراوانی ،علی بابا با خود اندیشید که نه تنها در طی چند سال بلکه تا سالهای سال و نسل های زیاد دزدان می بایست، غنایم خود را در این مکان نگهداری کنند. وقتی که او اواسط غار بود در بسته شد. و او چون لغات جادویی را در ذهن خود به خاطر سپرده بود هرگز نگران نشد.او توجهی به اشیا دور تا دور خود نکرد.فقط همه ساکهای پر از سکه طلا (اشرفی) را میخواست. او بارها را تا آن قدری که کافی میدانست روی چهار پایان خود قرار داد و از آنجای که آنها را با چوب خشک مخفی کرد هیچ کس قادر به تشخیص آنها روی چهار پایان نشد. در آخر او با صدای بلند فریاد زد: بسته شو، ای سم سام.و فورا در بسته شد. طریقه گفتن این لغات جادویی می بایست صحیح باشد ، چون آن وقت هر کس میتواند وارد غار شود. و آن در دوباره نه باز و نه بسته میشود تا زمانی که این لغات جادویی گفته شود. علی بابا بعد از بار زدن الاغ ها ترغیب کرد تا با سرعت به طرف شهر بروند تا به خانه برسند. بعد از این که او چهار پایان را به حیاط خانه هدایت کرد، در را بست وچوب های خشک را از روی آنها برداشت و بعد آن کیسه های طلا را به همسرش داد.زهرا* به علی بابا مظنون شد و احساس کرد که او دزدی کرده است پس شروع به ملامت و سرزنش کردن علی بابا کرد.علی بابا به زهرا گفت که من دزد نیستم در واقع من خوش شانسم.او تمام قصه سفرش را گفت وشروع به خالی کردن طلاها کرد وچشمان زهرا ازدیدن درخشش سکه ها خیره شده بود و دلش نیز پس از توضیحات علی بابا آرام گرفته بود.زهرا شروع به شمردن طلاها کرد.در این حال علی بابا گفت:که ای زن احمق تا کی میخواهی به شمردن سکه ها ادامه بدهی؟ حالا بیا یک چاله حفر کنیم تا گنج را در آن پنهان کنیم.تا هیچ کس از این راز با خبر نشه همسر گفت:عالیه اما باید اینها را وزن کنیم واز مقدار آن با خبر شویم.علی بابا درجواب گفت باشه اما این راز را به کسی نگو سپس زهرا به خانه کاسیم رفت تا برای وزن کردن و تخمین سکه های اشرافی ترازو را از آن طلب کند.وقتی که کاسیم را نتوانست پیدا کند،به ناچار به لیلی گفت:برای چند لحظه ترازویت را بهم بده و جاری او نیز در جواب گفت: ترازوی بزرگتر را می خواهی یا کوچکتر را؟ ودیگری گفت ترازوی بزرگ نه ترازوی کوچک را به من بده و لیلی گفت کمی صبر کن تا بروم و پیدایش کنم.لیلی با این حقه به کناری رفت و کمی موم(پیه)به سینه ی ترازو مالید تا بعدا بفهمد قضیه ازچه قرار است.زمانی که زهرا وزن کردنی ها را وزن میکند،
لیلی از این فرصت برای ارضاء کنجکاوی خود استفاده میکند و با جزِِِِئیات چسبیده شده به ترازو آشنا میشود.

 

(*برای سهولت در کار ترجمه، این جانب همسر علی بابا را زهرا و همسر کاسیم را لیلی نامیدم)
درحالی که علی بابا دست از حفرچاله برداشته بود، زهرا بدون هیچ شکی نسبت به علی بابا درحال درآوردن
ترازوها بود.آن ها بعد از وزن کردن طلاها،آنها را داخل چاله پنهان کردند و روی آن هم خاک ریخته و با زمین یکی کردند.زهرای بیچاره بدون این که بداند که یکی از اشرفی ها به سینی ترازو چسبیده، برای پس دادن آن اقدام کرد.اما وقتی که همسرکاسیم ازصحت وجود طلا مطلع شد،عصبانی شد وبا حسادت با خود گفت: باشه،آنها ترازوی مرا می گیرند و اشرفی های خود را وزن می کنند؟ و لیلی از این که یک همچین فردی فقیری حال به این ثروت هنگفت رسیده که برای شمارش ثروت خود نیاز به یک جفت ترازو دارد، کاملا در حیرت بود و خیلی اندیشه کرد. هنگام عصر که کاسیم به منزل برگشت ، همسرش به او گفت: ای مرد،تو فکر می کنی که تو ثروتمندترینی؟ نه، برادرت علی بابا خیلی از تو ثروتمندتر است و او امیر این منطقه است.او آنقدر پول دارد که برای اندازه گیری آنها به ترازو احتیاج دارد، درحالی که تو تنها به شمردن سکه هایی که داری راضی هستی. کاسیم پرسید: از کجا می دانی؟ و در جواب همسرش ترازوها را به او نشان داد و همچنین سکه ی اشرفی که به سینی ترازو چسبیده بود. کاسیم تمام آن شب را به خاطر حسادت نتوانست بخوابد. صبح روز بعد خیلی سریع به خانه ی علی بابا رفت و گفت :برادر من، همه می دانند که تو فقیری و بی نوا. اما به یکباره تو صاحب یک اتاق پر از طلای می شوی. علی بابا گفت: چی میگی؟ واضح تر بگو؟ و کاسیم با عصبانیت گفت : من را فریب نده، تظاهر نکن که هیچی نمی دانی . بعد کاسیم سکه ی طلا را به علی بابا نشان داد. کاسیم با فریاد گفت: هزاران نوع از این سکه را تو داری و همسر من فقط این سکه را از داخل ترازو پیدا کرد. علی بابا با خود فکر کرد که چگونه ممکن است آنها از این راز با خبر شوند و در دلش فکر کرد که کاسیم نمی تواند حرف را در دلش نگاه دارد و راز را فاش خواهد کرد. پس تصمیم گرفت حقیقت ها را به برادرش بگوید تا از یک رسوایی رهای یابد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله علی بابا و چهل دزد

حقیق در مورد بابا طاهر عریان

اختصاصی از فی موو حقیق در مورد بابا طاهر عریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حقیق در مورد بابا طاهر عریان


حقیق در مورد بابا طاهر عریان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه24

 

فهرست مطالب

 

بابا طاهر عریان

         شرح احوال باباطاهر عریان       

                                                     به جنت می

گریزد از درت یا رب شعورش بین

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد. درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست. تنها روایتها و داستانهایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و این پادشاه ملاقاتهایی با بابا طاهر داشته است.

 

 با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد. به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است: "نصیحت بشنو از پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو"، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و همچنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته: "فریدون عزیزم رفته از دست  /  بوره کز نو فریدونی بسازیم" که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شبها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد.

ویژگی سخن  

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است. با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده


دانلود با لینک مستقیم


حقیق در مورد بابا طاهر عریان