فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ترس کودکان

اختصاصی از فی موو مقاله ترس کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ترس کودکان


مقاله ترس کودکان

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :30

متن انگلیسی و ترجمه

تامسون ای دوزِه ، توماس اچر اولن دیک ولارنس گوران اُست دانشگاه ایالتی لیوزیانا ـ دانشگاه استکلم

دریافت مقاله در 16 ژوئن 2008

پذیرش مقاله : دسامبر 2008

قابل دسترسی در اینترنت می 2009

* خلاصه و چکیده مطالب

شیوه رفتار درمانی یک جلسه ای، یک گونه از درمان رفتار شناختی می باشد که با تلفیفی از تماس فعال، چالشهای ادراکی الگو برداری مشارکتی ، تقویت ( تجدید قوا) عوامل تربیتی و مهارتهای آموزشی در یک الگوی درمانی دقیق ارتقا می یابد. شیوه درمانی به صورتی می باشد که در یک جلسه 3 ساعته به حداکثر خود می رسد

Adolescents

Thompson E. Davis IIIa, , , Thomas H. Ollendickb and Lars-Göran Östc

aLouisiana State University

bVirginia Tech

cStockholm University

Received 16 June 2008; 

accepted 2 December 2008. 

Available online 8 May 2009.

 

Abstract

One-session treatment (OST), a variant of cognitive-behavioral therapy, combines graduated in vivo exposure, participant modeling, reinforcement, psychoeducation, cognitive challenges, and skills training in an intensive treatment model. Treatment is maximized to one 3-hour session. In this paper, we review the application of OST for specific phobia in youth and highlight practical matters related to OST and its use in a clinical setting


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ترس کودکان

تحقیق در مورد ترس

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد ترس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ترس


تحقیق در مورد ترس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه24

 

فهرست مطال

نشانه های حملة وحشتزدگی :

 

(11) ترس از مرگ

 

الگوی خانوادگی :

 

شیوع اختلال وحشتزدگی :

 

رویکرد شناختی :

 

ترس و اضطراب :

 

چند اختلال وجود دارد که ترس و اضطراب در آنها عملاً توسط هر فرد احساس می‌شود که این اختلال ها به دو طبقه تقسیم می شود : اختلال های ترس و اختلال‌های اضطراب . فرق این دو در آن است که در اختلال ترس ، ترس و اضطراب از یک موضوع خاص یا بر مبنای مبالغه خطر واقعی است . در حالی که در اضطراب موضوع خاصی فرد را تهدید نمی کند ولی فرد احساس می کند بسیار مضطرب است یعنی بر اساس خطر مبهم استوار است .

 

 

 

اختلال های اضطراب :

 

عناصر : اضطراب هم مانند ترس چهار عنصر دارد :

 

1-عنصرشناختی : که انتظار خطری مبهم است .

 

2-عنصر بدنی که به دو طبقه تقسیم می شود :

 

الف)تغییرات بیرونی مثل رنگ پریدگی ، یبوست ، ظاهر شدن دانه های عرق روی پیشانی ، مرطوب شدن کف دستها ، تنیده شدن عضلات و ...

 

ب)تغییرات درونی که عناصر فیزیولوژیکی فرد هستند و شامل تند شدن ضربان قلب ، تشدید تنفس ، گشاد شدن رنگهای پیرامونی ، ترشح غدد عرق و ...

 

3-عناصر هیجانی : شامل دلهره ، وحشت ، تهوع ، لرزش ، احساس مورمورشدن و ورم معده که این عناصر برای ما آشناترند .

 

4-عناصر رفتاری : که دو نوع رفتار ارادی و غیرارادی را شامل می شود ، در رفت غیرارادی فرد رفتارهایی را

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ترس

تحقیق در مورد ترس از مرگ

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد ترس از مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ترس از مرگ


تحقیق در مورد ترس از مرگ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

 

فهرست مطالب

گفتار اول : تفسیر و ضرورت مرگ

استدلال علم طبیعى بر ضرورت مرگ

استدلال هاى فلسفى بر ضرورت مرگ

تفسیر مرگ در فلسفه ى غرب

اقسام مرگ از دیدگاه فلسفه اسلامى

مرگ اضطرارى

مرگ طبیعى

مرگ ارادى

نگرش فلسفه ى غرب به مسأله مرگ

گفتار دوم : مرگ از منظر قرآن و روایات

تفسیر قرآن و روایات از مرگ

ضرورت وقوع مرگ

بازگیرندگان نفس در هنگام مرگ

اقسام مرگ از نظر قرآن

مرگ، تثبیت کننده ى سعادت یا شقاوت

امکان بازگشت به دنیا

ظهورهاى گوناگون مرگ

مرگ و زندگى حقیقى

مرگ اندیشى و فواید آن

گفتار سوم : ترس از مرگ

عوامل ترس از مرگ

فلسفه و ترس از مرگ

دین و ترس از مرگ

برخوردهاى گوناگون آدمیان با مرگ

 

گفتار اول : تفسیر و ضرورت مرگ

در این گفتار دلایل ضرورت مرگ که به تفسیر حقیقت آن منتهى مى شود، بررسى خواهد شد. اثبات ضرورت مرگ، به منظور مدلل کردن این ادعاست که هر نفسى باید جهان مادى را ترک کند; به عبارت دیگر، قضیه ى «هر نفسى مرگ را مى چشد» یک قضیه ى ضرورى است و نه امکانى.

تفسیر مرگ و توجیه ضرورت آن کاملا به تفسیر زندگى دنیوى وابسته است. اگر زندگى بشر بر اساس بینش طبیعى تفسیر شود مرگ او هم بر آن اساس تبیین مى شود، ولى در چشم انداز دین و فلسفه ى الهى همان گونه که درخت زندگى انسان ریشه در امور ماوراى طبیعى دارد، مرگ او نیز بدین سان خواهد بود. البته فیلسوفان موحد گاه مرگ را به اسباب فاعلى قریب یا علل اِعدادى و طبیعى آن برگردانده براى آن دلایل طبى اقامه مى کنند، اما قاعدتاً ضرورت مرگ را باید بر اساس اسباب ماوراى طبیعى، یعنى سبب فاعلى بعید یا سبب غایى آن تبیین کنند. از این رو ضرورت مرگ در علم طب به گونه اى و در فلسفه ى الهى به گونه اى دیگر اثبات مى شود

استدلال علم طبیعى بر ضرورت مرگ:

در طب قدیم، مرگ هاى طبیعى به بازایستادن قوه ى غاذیه ى انسان و در نتیجه به اختلال اعضاى بدن و قواى آن نسبت داده مى شد; از این رو جاى گاه این بحث، در فلسفه ى طبیعى و بخش قواى نباتى بود. بر اساس این دیدگاه خواه تجرد نفس را بپذیریم، خواه نه، با توقف قوه ى غاذیه از عمل، بدن رو به کاستى گذاشته به سبب نرسیدن غذا به اعضاى آن، قابلیت بقا را در این عالم از دست مى دهد و از آن پس نفس قادر به تدبیر بدن نخواهد بود. بدین ترتیب مرگ که قطع علاقه و وابستگى نفس به بدن است، فرا مى رسد. در واقع علت اصلى مرگ به عدم قابلیت بدن براى تدبیر نفس باز مى گردد نه بى نیاز شدن نفس از بدن مادى و طبیعى. این گروه براى توجیه توقف قوه ى غاذیه از عمل که به مرگ مى انجامد وجوه زیر را ذکر مى کردند:

1ـ قوه ى غاذیه از آن جهت که قوه اى جسمانى است، قادر به انجام افعال نامتناهى نیست، از این رو فعالیت او محدود بوده سرانجام پایان مى پذیرد.

2ـ بدن انسان مرکب از عناصرى است که هر یک مقتضى امورى متفاوت با دیگرى است. با توقف قوه ى نامیه، رطوبت بدن و در پى آن حرارت آن کاهش مى یابد در اثر آن قوه ى غاذیه ضعیف شده نمى تواند عمل خود را به خوبى انجام دهد.

3ـ گرچه مقدار موادى که قوه ى غاذیه به بدن مى رساند در پیرى و جوانى یکسان است، اما در کیفیت چنین نیست و نمى تواند نیازهاى ضرورى بدن را در سنین پیرى برآورده کند.(92)

در فلسفه از راه سبب غایى بر ضرورت مرگ استدلال هاى ذیل ترتیب داده شده است:

استدلال هاى فلسفى بر ضرورت مرگ:

1ـ اگر افراد و اشخاص در دنیا نامیرا و جاودانه باشند، ماده اى که ابدان از آن ساخته مى شود، تمام شده، افراد بعدى نمى توانند موجود شوند، و اگر هم موجود شوند جایى براى زیست و خوراکى براى تغذیه نخواهند داشت. از طرفى موجود نشدن افراد بعدى با حکمت الهى منافات دارد; زیرا وجود گذشتگان بر آیندگان ترجیحى ندارد. پس مرگ سابقین براى فراهم شدن شرایط مساعد براى ایجاد لاحقین ضرورت دارد.

2ـ اگر مرگ ضرورى نباشد، ظلم ظالمان استمرار مى یابد و مظلوم هرگز به حق خود نمى رسد.

3ـ اگر مرگ ضرورى نباشد، حال پرهیزگاران بدتر از حال کافران و مشرکان خواهد بود. زیرا ایشان از لذات دنیا دست کشیده اند، بى آن که هیچ پاداشى را نصیب ببرند.

سستى این استدلال ها در آن است که سبب فاعلى یا غایى بالذات مرگ را نشان نمى دهند، بلکه تنها به توابع و لوازم غایت بالذات توجه مى کنند; بنابراین نمى توانند مبدأ برهان بوده صرفاً قیاسى خطابى هستند. به علاوه، این گونه استدلال ها مرگ را براى هر نفسى ضرورى نمى کند; چه، مى توان افرادى فرض کرد که همیشه در دنیا باشند و هیچ یک از این محذورات لازم نیاید.(93)

4ـ استدلال ملاصدرا بر ضرورت مرگ بدین شرح است که موجودات ممکن به دو قسم مادى و مجرد یا تام و ناقص تقسیم مى شوند. در مورد موجودات مجرد یا تام امکانى بحث ضرورت مرگ مطرح نیست. زیرا چنین موجوداتى منزه از حرکت و تغیّرند و همواره به بقاى سبب فاعلى و غایى خود باقى اند. اما هر موجود مادى در معرض حرکت جوهرى است، و چون براى هر حرکت مقصدى است که با رسیدن به آن، پایان مى پذیرد، انسان هم که جزیى از عالم طبیعت است حرکتى دارد که با رسیدن به غایت و پایان آن، مرگ او فرا مى رسد. تبیین این حرکت از این قرار است که انسان از حین حدوث طبیعى و سپس در مراتب نفسانى و عقلى خود هماره از تحولات ذاتى و انتقال هاى جوهرى برخوردار است. وقتى هر نفس انسانى با حرکت خود در عالم ماده، مسافت زندگى دنیوى را طى کرد و استعدادهاى خود را فعلیت بخشید و به مقصد خود نایل شد، از بدن طبیعى بى نیاز شده، با اشتداد جوهرى خود به مرتبه اى مى رسد که براى ارتقا به جهانى دیگر آمادگى مى یابد و با خلع بدن مادى به پایان سفر خود در دنیا رسیده وارد عالم دیگر که مقصد اوست، مى شود. پس غایت ذاتى مرگ را باید در وجود عالمى دیگر و رسیدن نفوس به منزل گاه ذاتى خود جستوجو کرد.(94(

اهمیت و ارزش این استدلال در آن است که مى تواند ضرورت مرگ طبیعى را براى هر نفسى اثبات کند. زیرا غایت مرگ را به فرد فرد انسان ها مستند مى کند نه به امور دیگر. در حالى که در وجوه گذشته غایت مرگ سابقین، وجود لاحقین، یا غایت مرگ ظالم، آسودگى مظلوم قلمداد شده بود; یعنى هیچ یک به خود فرد مستند نیست.

هم چنین بطلان تناسخ از این شیوه ى استدلال آشکارتر مى شود. زیرا بدین ترتیب مرگ رها شدن و انتقال ازعالم طبیعت است نه صرف رهایى از بدن. بر این اساس نمى توان پذیرفت که روح با مفارقت از بدن خود به بدن دیگرى متصل شده در عالم طبیعت باقى مى ماند. به عبارت دیگر انسان با رسیدن به مرتبه ى تجرد، بدن مادى خود را به یک سو مى نهد و از آنجا که مجرد شدن به معناى ارتقا از یک مرتبه ى وجودى به مرتبه ى بالاتر است ـ مرتبه اى که شىء در آن از هر گونه تعلق به ماده منزه است ـ پس نمى توان فرض کرد که نفس با رسیدن به این مرتبه دوباره به بدن عنصرى دیگرى تعلق بگیرد. به بیان دیگر، رابطه ى نفس با بدن رابطه ى صورت با ماده است، و آن دو مقوّم نوع انسان مى باشند، و از آنجا که ماده درجه ى ضعیف هستى بوده و کمال و فعلیت آن، به صورت است، پس ماده تابع صورت و بدن تابع نفس خواهد بود. بنابراین نفس با حرکت جوهرى خود پیوسته رهسپار کوى کمال است و در این سیر بدن او نیز رو به کمال دارد، به گونه اى که از ماده جسمانى مبرّا خواهد شد.

باید توجه داشت که استدلال ملاصدرا بر ضرورت مرگ، متوجه خود نفس پس از مفارقت از بدن نیست;


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ترس از مرگ