فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن


تحقیق در مورد خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه41

 

فهرست مطالب

 

1- مقدمه

2- تعریف خلاقیت

2-2- تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی

3-1- خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده‌اند؟

3-2- نوآوری شامل چه چیزهایی است؟

3- نوآوری

3-3- چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می‌گذارند؟

3-4- چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟

سازمان‌های نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها

3-5- کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر می‌گذارند؟

خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن

 

چکیده

این مقاله به تشریح مفاهیم و مبانی خلاقیت و نوآوری می‌پردازد. تعاریف مختلفی از خلاقیت ارائه می‌شوند و از دیدگاه روانشناسی و سازمانی مورد بررسی قرار می گیرند. سپس موضوع نوآوری و ارتباط آن با خلاقیت شرح داده می‌شود. ارتباط خلاقیت و نوآوری، تأثیر ساختار بر نوآوری، تأثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری، تأثیر متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری از دیگر مباحث این بخش هستند. ویژگی‌های افراد خلاق، فرصت‌های خلاقیت، نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی و سازمانی، ویژگی‌های سازمان‌های خلاق، مدیریت خلاقیت،ند.

منبع : روزنامه همشهری،‌ پنج‌شنبه 2 تیر 1384، سال سیزدهم، شماره 3730، صفحه 10

کلیدواژه : خلاقیت ؛ نوآوری ؛ مدیریت خلاقیت ؛ سازمان های خلاق ؛ افراد خلاق ؛ تکنیک های خلاقیت ؛ طوفان فکری ؛ شش کلاه تفکر ؛ تفکر موازی ؛ گردش تخیلی ؛ ارتباط

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلاقیت و نوآوری تعریف مفاهیم و مدیریت آن

دانلود مقاله تعریف حسابداری (سنتی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعریف حسابداری (سنتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

حسابداری عبارتست از : فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصله از بررسی این اعداد.
بطوری که از تعریف مذکور استنباط می شود، حسابداری به عنوان یک فن شناخته شده است. ممکن است حسابداری یک فن باشد ولی دیدگاههای جدیدتری نیز اخیراً برای حسابداری مطرح شده است که به ذکر هر یک از آنها می پردازیم.

 

1-حسابداری به عنوان یک فعالیت خدماتی
انجمن حسابداری رسمی آمریکا (AICPA) در سال 1970 حسابداری را تحت عنوان یک فعالیت خدماتی که وظیفه آن تهیه اطلاعات مقداری (ماهیتاً مالی) می باشد، تلقی نموده است.

 

2- حسابداری به عنوان زبان واحد اقتصادی
حسابداری به عنوان وسیله ارتباط اطلاعات مطرح شده و فعالیتهای مختلف یک واحد اقتصادی از طریق گزارشهای مالی که در زبان حسابداری به کار گرفته شده است، ارائه می گردد. کمیته تحقیقات حسابداری (ARS) شماره 10، حسابداری را به عنوان زبان واحد اقتصادی مطرح نموده است.

 

 

 


3- حسابداری به عنوان ثبت تاریخی1

حسابداری به عنوان وسیله ای که تاریخچه سازمان و معاملاتی که به وقوع پیوسته را نشان می دهد، تلقی می گردد.

 

4- حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی
حسابداری همیشه به عنوان یک سیستم اطلاعاتی مطرح بوده است. در این نظریه فرض شده است که در یک فرآیند، اطلاعاتی هستند که باید در سیستمی منظم به استفاده کنندگان منتقل شود.

 

5- حسابداری به عنوان واقعیت اقتصاد جاری
حسابداری‌به‌عنوان‌وسیله‌ای‌که منعکس کننده واقعیتهای اقتصادی است‌بیان‌شده...

 

6- حسابداری به عنوان دانشی نوین
چنانچه حسابداری را به دو بخش کلی : الف) مالی ب) صنعتی تقسیم نمود، حسابداری مالی می تواند به عنوان دانشی نوین مطرح شود و حسابداری صنعتی به عنوان فن مطرح گردد، از اینرو نمی توان تعریف واحدی برای حسابداری در نظر گرفت. به هر صورت اکنون موضوع مشخصی در تعریف حسابداری وجود ندارد. شاید در آینده تعریف یا دیدگاه جدیدتری بتواند تعریف جامعی از حسابداری بنماید.

 


* کلیات :
شرکتهای تعاونی متشکل از گروهی از اعضاء است که براساس نیاز مشترک دور هم جمع شده، با پیروی از قوانین تدوین شده به فعالیت می پردازند، در شرکت تعاونی نیاز مشترک مبنای تشکیل و ایجاد شرکت است، هدف اصلی آن حذف واسطه های غیر لازم در کسب و کار می باشد، تفاوت اساسی بین شرکتهای تعاونی و سهامی به اختصار به شرح زیر است:
شرکت سهامی
شرکت تعاونی
1_ سرمایه در تشکیل آن حاکم است. سرمایه در تشکیل نقشی ندارد.
2_ مبنا تحصیل حداکثر سود براساس مبلغ سرمایه گذاری. مبنا تأمین حداکثر نیاز مشترک اعضاء.
3_ نقش سهامداران در مالکیت محدود به میزان سهام است. نقش اعضاء در مالکیت به طور یکسان است.
4_ حق رأی سهامداران به نسبت سهام است. حق رأی اعضاء به طور مساوی است.
5_ ارزش سهام بستگی به میزان سودآوری شرکت دارد. هدف اصلی شرکت سودآوری نست، بنابراین ارزش سهام براساس سودآوری ارزش گذاری نمی شود.
6_ از تسهیلات دولت برخوردار نیست. از تسهیلات دولت برخوردار است.
7_ از معافیت های مالیاتی برخوردار نیست. از معافیت مالیاتی برخوردار است.
8_ تشکیل و ثبت شرکتها به عهده مؤسسین است. از حمایت های دولتی برخوردار می شود.
* اهداف کلی شرکتهای تعاونی
1. ایجاد و تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل.
2. قرار دادن وسایل کار در اختیار کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند.
3. پیشگیری از تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص جهت تحقق عدالت اجتماعی.
4. جلوگیری از کارفرمای مطلق شدن دولت.
5. قرار گرفتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصله در اختیار نیروی کار و تشویق
بهره برداری مستقیم از حاصل کار خود.
6. پیشگیری از انحصار، احتکار، تورم، و اضرار به غیر
7. ترویج و تحکیم مشارکت و همکاری و تعاون عمومی
8. تأمین نیازهای مشترک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اعضاء و کمک به تحقق عدالت اجتماعی
9. تأمین نیازهای حرفه ای و شغلی، مصرفی، رفاهی اعضاء

 

* انواع شرکت تعاونی از لحاظ عضویت
1_ شرکت تعاونی عام
2_ شرکت تعاونی خاص
* شرکت تعاونی عام. نوعی از تعاونی است که عضویت در آن آزاد بوده، مؤسسین می توانند قسمتی از سرمایه اولیه و یا افزایش آن را از طریق عرضه سهام به عامه مردم تأمین نمایند.
* شرکت تعاونی خاص. نوعی از تعاونی است که عضویت در آن برای گروهی از طبقات خاص (کارگران، کارمندان، کشاورزان، دانشجویان، ایثارگران، زنان، مشاغل خاص...) پیش بینی شده، بدیهی است این نوع شرکت تعاونی در صورت داشتن ظرفیت، موظف به پذیرش متقاضیان واجد شرایط بوده و از این نظر محدودیتی برای عضویت وجود ندارد.

 

تفاوت شرکت تعاونی عام با خاص در هنگام تشکیل
1.تشکیل تعانی خاص نیاز به اخذ مجوز صرفاً از اداره کل تعاون یا اداره تعاون دارد. در حالی که تشکیل شرکت تعاونی عام نیاز به اخذ مجوز از وزارت تعاون دارد.
2. در تعاونی های عام هیچگونه محدودیتی برای عضویت وجود ندارد. در شرکتهای تعاونی خاص عضو باید جز یک گروه خاص از قبیل کارگران، کارمندان، کشاورزان، دانشجویان، ایثارگران، زنان، مشاغل خاص و نظائر اینها باشد.
نکته: ذکر نام تعاونی در تابلوها و سربرگ های شرکت تعاونی
بدون ذکر نام عام و خاص ضروری است.
3. تعداد اعضاء در شرکت تعاونی عام حداقل 500 نفر و در تعاونی خاص حداقل 7 نفر،
4. در تعاونی عام عرضه سهام به عموم مردم مجاز است و هیچگونه محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، در صورتی که در تعاونی های خاص جذب سرمایه به عموم مجاز نیست.
5. حداقل سرمایه لازم در هنگام تشکیل تعاونی های عام 100 میلیون ریال و در تعاونی های خاص 10 میلیون ریال می باشد.
نکته: اعضاء در هنگام تشکیل شرکت تعاونی باید حداقل 3 1 مبلغ تعهد را نقداً به حساب بانک شرکت تعاونی در شرف تأسیس واریز نمایند.
6. عضویت کارکنان دولت در کلیه شرکتهای تعاونی عام و خاص مجاز است.
7. کارکنان دولت در قبول مسؤلیت به عنوان اعضاء هیئت مدیره و مدیریت عامل در تعاونی های خاص مجاز بوده، در حالی که در شرکتهای تعاونی عام مجاز
نمی باشند.

 

 

 

* انواع شرکتهای تعاونی از نظر نوع فعالیت
تعاونی ها برحسب نوع فعالیت به سه دسته تقسیم می شوند:
1. تولیدی
2. توزیعی
3. ترکیبی از تولیدی و توزیعی (چند منظوره)
*شرکت تعاونی تولید. نوعی از شرکت تعاونی است که اعضاء آن در امور مربوط به کشاورزی، دامداری، دامپروری، پرورش صید ماهی، شیلات، معدن، عمران شهری و روستایی و عشایری و... اشتغال دارند.
* شرکت تعاونی توزیع. نوعی از شرکت تعاونی است که اعضاء آن در امور مربوط به تهیه و توزیع کالا، خدمات، مسکن و.. فعالیت می نمایند.
* شرکت تعاونی تولیدی و توزیعی. نوعی از شرکت تعاونی است که اعضاء آن به فعالیت تولیدی و توزیعی به طور مشترک می پردازند.

 


 مقایسه تعاونی های تولیدی با توزیعی
تولیدی توزیعی
1_ از لحاظ اهداف. اشتغال زائی برای اعضاء تهیه و توزیع کالا، خدمات، مسکن و...
2_ از لحاظ طرح توجیهی. نحوه اشتغال زائی، سرمایه ثابت، سرمایه در گردش، درآمد زائی، و بررسی فنی و اقتصادی در طرح باید ارائه شود. نیازی به طرح توجیهی نیست.
3_ از لحاظ تسهیلات و حمایت. اولویت با تعاونی هایی است که تعداد اعضاء شاغل بیشتری دارد. اولویت با تعاونی هایی است که تعداد اعضاء بیشتر همراه با ارائه خدمات بیشتر می باشد.
4_ تعداد اعضاء. حداقل 500 نفر برای تولیدی عام. حداقل 500 نفر برای توزیعی عام.
حداقل 7 نفر برای تولیدی خاص. حداقل 7 نفر برای توزیعی خاص.

 

* سرمایه در شرکتهای تعاونی
میزان سرمایه لازم در هنگام تشکیل تعاونی براساس نوع فعالیت متفاوت
می باشد. حداقل ارزش اسمی هر سهم در تعاونی های عام بدون در نظر گرفتن نوع فعالیت یکصد هزار ریال، و با توجه به نوع فعالیت در تعاونی های عام میزان سمرایه متغیر می باشد.
* حالات مختلف حداقل سهام و سرمایه لازم در تعاونی های توزیعی عام به شرح زیر است:
1. تعاونی مسکن:
تعداد اعضاء دقیقاً 500 نفر، حداقل ارزش هر سهم 6 میلیون ریال، حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم، حداقل سرمایه لازم 3 میلیارد ریال.
2. سایر تعاونی های توزیع عام:
الف) اگر تعداد اعضاء 500 نفر باشد: حداقل ارزش اسمی هر سهم یکصد هزار ریال، حقدال تعداد سهام برای هر عضو دو سهم، حداقل سرمایه لازم یکصد میلیون ریال.
ب) اگر تعداد اعضاء بین 500 تا 1000 نفر باشد: حداقل ارزش اسمی هر سهم یکصد هزار ریال،
* اگر تعداد اعضاء فقط 500 نفر باشد، حداقل تعداد سهام برای هر عضو برابر دو سهم خواهد بود.
* اگر تعداد اعضاء 1000 نفر باشد، حداقل تعداد سهام برای هر عضو برابر دو سهم خواهد بود.
* اگر تعداد اعضاء 1000 نفر باشد، حداقل تعداد سهام برای هر عضو بین یک یا دو سهم خواهد.
* حداقل سرمایه لازم در این طبقه بندی یکصد میلیون ریال است.
ج) اگر تعداد اعضاء بیش از 1000 نفر باشد، حداقل ارزش اسمی هر سهم یکصد هزار ریال است.
* حداقل تعداد سهام برای عضو یک سهم می باشد.
* حداقل سرمایه لازم، حاصل ضرب تعداد سهام شرکت در ارزش اسمی هر سهم مشروط بر اینکه حداقل مبلغ سرمایه یکصد میلیون ریال باشد.
* حالات مختلف حداقل سهام و سرمایه لازم در تعاونی های تولیدی یا تولیدی توزیعی عام به شرح زیر است:‌
1.اگر تعداد اعضاء حداقل 500 نفر باشد: حداقل ارزش اسمی هر سهم یکصد هزار ریال، حداقل تعداد سهام برای هر عضو 2 سهم و حداقل سرمایه لازم معادل یکصد میلیون ریال می باشد.
2. اگر تعداد اعضاء بیش از 500 نفر باشد: حداقل ارزش اسمی یکصد هزار ریال، حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم، و حداقل سرمایه لازم، حاصل ضرب تعداد سهام شرکت در ارزش اسمی هر سهم مشروط بر این که حداقل مبلغ سرمایه یکصد میلیون ریال باشد.
* حالات مختلف حداقل سهام و سرمایه لازم در تعاونی های توزیعی خاص به شرح زیر می باشد:
1. تعاونی مصرف: حداقل ارزش اسمی هر سهم 300000 ریال، حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم، حداقل سرمایه لازم در صورتی که تعداد اعضاء 250 نفر باشد معادل 75000000 ریال و اگر تعداد اعضاء بیش از 250 نفر باشد، میزان سرمایه معادل حاصل ضرب تعداد سهام در ارزش اسمی هر سهم خواهد بود.
2. تعاونی مسکن: حداقل ارزش اسمی هر سهم شش میلیون ریال، حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم، حداقل سرمایه لازم در صورتی که تعداد اعضاء 7نفر باشد معادل چهل و دو میلیون ریال، و اگر تعداد اعضاء بیش از 7 نفر باشد میزان سرمایه معادل حاصل ضرب تعداد سهام در ارزش اسمی هر سهم خواهد بود.
3. سایر تعاونی ها: حداقل ارزش اسمی هر سهم 300000 ریال، اگر تعداد سهامداران 7 نفر باشد: حداقل تعداد سهام برای هر عضو 5 سهم و حداقل سرمایه لازم معادل 10500000 ریال می باشد. چنانچه تعداد اعضای تعاونی بیش از 7 نفر باشد: حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم و میزان سرمایه لازم معادل حاصل ضرب تعداد سهام در ارزش اسمی هر سهم مشروط بر اینکه حداقل مبلغ سرمایه 10 میلیون ریال باشد.
* حالات مختلف حداقل سهام و سرمایه لازم در تعاونی های تولیدی یا تولیدی توزیعی خاص به شرح زیر خواهد بود:
* حداقل ارزش اسمی هر سهم 300000 ریال، اگر حداقل تعداد اعضاء 7 نفر باشد: حداقل تعداد سهام بری هر عضو 5 سهم و اگر تعداد اعضاء بیش از 7 نفر باشد: حداقل تعداد سهام برای هر عضو یک سهم خواهد بود.
* حداقل سرمایه لازم، در صورتی که تعداد اعضاء 7 نفر باشد، معادل 10500000 ریال و چنانچه تعداد اعضاء بیش از 7 نفر باشد، میزان سرمایه معادل حاصل ضرب تعداد سهام در ارزش اسمی هر سهم مشروط بر اینکه از 10 میلیون ریال کمتر نباشد.
نکته: تعداد سهام اعضای تعاونی یکسان است، مگر اینکه مجمع عمومی عادی برای برخی از اعضاء تعداد سهام بیشتری تصویب نموده باشد.
قانون تعاون ماده 20، در مورد سهم اعضاء در تأمین سرمایه چنین مقرر می دارد، سهم اعضای تعاونی در تأمین سرمایه مساوی است مگر «مجمع عمومی عادی تصویب نماید که برخی از اعضاء سهم بیشتری تادیه نمایند که در این صورت حداقل و حداکثر سهام باید در حدودی باشد که وزارت تعاون متناسب با نوع و تعداد اعضاء تعاونی ها تعیین می نماید.»
با توجه به آئین نامه اجرائی وزارت تعاون، حداکثر میزان سهام هر عضو نباید از 15 درصد کل سهام شرکت تجاوز نماید.
در این گونه موارد، محدودیت های دیگری که میزان سهام برای بای مانده اعضاء نیز وجود دارد باید مورد توجه قرار گیرد و نحوه تقسیم باید به گونه ای عمل شود که حداقل های لازم را پوشش دهد.

 

* تأمین سرمایه
«سرمایه تعاونی اموال و دارائی هایی است که برای تأسیس تعاونی یا افزایش سرمایه قبلی در اختیار آن قرار می گیرد.»
ماده 17 قانون تعاون در زمینه سرمایه چنین مقرر می دارد:
«شرکتهای تعاونی شرکتهایی است که تمام یا حداقل 51 درصد سرمایه به وسیله اعضاء در اختیار شرکت تعاونی قرار می گیرد و وزارت خانه ها، سازمان ها، شرکتهای دولتی و وابسته به دولت و تحت پوشش دولت، بانکها، شهرداریها، شوراهای اسلامی کشوری، بنیاد مستضعفان و سایر نهادهای عمومی می توانند در اجرای بند 2 اصل 43 از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر از قبیل مشارکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، اجاره، اجاره به شرط تملیک، بیع شرط، فروش اقساطی، صلح، اقدام به کمک در تأمین یا افزایش سرمایه شرکتهای تعاونی نمایند بدون آنکه عضو باشند.»
تبصره – «در مواردی که دستگاههای دولتی در تأسیس شرکتهای تعاونی شریک می شوند ظرف مدتی که با موافقت طرفین در ضمن عقد شرکت تعیین خواهد شد سهم سرمایه گذاری دولت به تدریج بازپرداخت، و صددرصد سرمایه به تعاونی تعلق خواهد گرفت.» دولت می تواند طبق قانون اساسی واحدهای صنعتی یا کشاورزی یا خدماتی و نظیر آن را که از اموال عمومی است و در اختیار دارد، در اختیار شرکت تعاونی قرار دهد.
«هر تعاونی وقتی ثبت و تشکیل می شود که حداقل 3/1 سرمایه آن تأدیه و در صورتی که به صورت نقدی و جنبی باشد تقدیم و تسلیم شده باشد. اعضاء تعاونی مکلفند مبلغ پرداخت نشده سهم خود را ظرف مدت مقرر در اساسنامه تأدیه نمایند.» هر عضو با هر مقدار سهام فقط یک رأی دارد و مسؤلیت مالی اعضاء محدود به میزان سرمایه آنان در شرکت می باشد، مگر آنکه در قرارداد ترکیب دیگری شرط شده باشد.

 

* فرآیند تأسیس شرکت تعاونی
عده ای از متقاضیان واجد شرایط عضویت در تعاونی با توجه به اهدافآن به عنوان هیئت مؤسس دور هم جمع شده، به مراجع قانونی جهت تأسیس شرکت مراجعه می نمایند، برای این منظور هیئت مؤسس نسبت به تهیه طرح پیشنهادی و تنظیم اساسنامه منطبق با قانون تعاون، دعوت به عضویت افراد واجد شرایط، و تشکیل اولین مجمع عمومی عادی جهت تصویب اساسنامه و تعیین هیئت مدیره، بازرس یا بازرسان و سایر وظایف مجمع عادی اقدام می نماید.

 

* وظایف هیئت مؤسس
1. تهیه طرح پیشنهادی ضرورت تأسیس شرکت تعاونی مبتنی بر ارائه دلایل توجیهی متناسب با اهداف تعاون با ذکر میزان سرمایه ثابت و در گردش مورد نیاز، تعداد و مشخصات داوطلبان، میزان سهم هر عضو، سوابق کاری و مهارت های اعضاء، نام شعبه صندوق تعاون برای افتتاح حساب های تعاونی.
2. دریافت مجوز فعالیت مربوط به فعالیت طرح پیشنهادی از سازمانهای مربوط پس از اخذ موافقت نامه تشکیل تعاونی.
3. تدوین و پیشنهاد اساسنامه طبق قانون و مقررات.
4. افتتاح حساب جاری به نام شرکت تعاونی در شرف تأسیس.
5. دعوت به عضویت افراد واجد شرایط. مهلت پذیرش تقاضا و مبلغ لازم جهت واریز به حساب جاری شرکت تعاونی در شرف تأسیس.
6. بررسی شرایط داوطلبان و پذیرش واجدین شرایط عضویت و دریافت گواهی واریز وجه لازم پرداختی توسط اعضاء، صدور برگه اجازه ورود به جلسه اولین مجمع عمومی عادی.
7. ارزیابی آورده های غیرنقدی داوطلبان عضویت توسط کارشناس رسمی همراه با انجام تشریفات قانونی.
8. انتشار آگهی دعوت اولین مجمع عمومی عادی.
9. ثبت نامنامزدهای تصدی سمتهای هیئت مدیره و بازرسین و بررسی شرایط احراز (با توجه به دستورالعمل چگونگی احراز صلاحیت کاندیداها مصوب انجمن نظارت بر انتخابات تعاونی ها).
10. ارسال یک نسخه از آگهی دعوت به منظور درخواست از اداره تعاون جهت معرفی ناظر در اولین جلسه مجمع عمومی عادی.
11. تشکیل اولین مجمع عمومی عادی جهت تصویب و ثبت اساسنامه و تعیین هیئت مدیره و سایر وظایف مجمع عمومی عادی.
* هیئت مؤسس هنگام تشکیل اولین مجمع عمومی عادی، ورقه ورود به جلسه را از داوطلبان عضویت اخذ نموده اسامی حاضرین را با امضای آنان تکمیل و پس از انتخاب هیئت رئیسه مجمع، مدیریت جلسه در اختیار آنان قرار می گیرد.
هیئت رئیسه بعد از برگزاری مجمع: صورت جلسه تشکیل مجمع مؤسس و اولین مجمع عمومی، اسامی اعضاء و هیئت مدیره منتخب و بازرسان، اساسنامه مصوب، طرح پیشنهادی و سایر مدارک لازم را امضاء‌و مجموع مدارک را به هیئت مدیره منتخب تحویل می دهد. هیئت مدیره مزبور اسناد و مدار را جهت تشکیل قانونی شرکت به اداره تعاون تحویل می دهد. هیئت مدیره مزبور اسناد و مدارک را جهت تشکیل قانونی شرکت به اداره تعاون تحویل داده، و از طریق آن اداره به اداره ثبت شرکتها ارسال می گردد. اداره تعاون پس از اقدامات اداره ثبت شرکتها و صدور آگهی تأسیس، نسبت به صدور پروانه تأسیس تعاونی اقدام می نماید.
تبصره 1. پس از تشکیل اولین جلسه مجمع عمومی عادی و تعیین هیئت مدیره، وظایف هیئت مؤسس خاتمه می یابد.
تبصره 2. اعضایی که با مصوبه اولین جلسه مجمع عمومی در مورد اساسنامه موافقت نداشته باشند، می توانند در همان جلسه تقاضای عضویت خود را پس بگیرند.
تبصره 3. تصویب اساسنامه تعاونی با حداقل دو سوم اعضای اولین مجمع عمومی عادی می باشد.

 

 حسابداری شرکتهای تعاونی
به موجب قانون تعاون، شرکتهای تعاونی: شرکتهایی هستند که تمام یا حداقل 51 درصد سرمایه به وسیله اعضاء تأمین می گردد، وزارتخانه ها، سازمان ها، شرکتهای دولتی و وابسته و تحت پوشش دولت، بانکها، شهرداریها، بنیاد مستضعفان و سایر نهادهای عمومی می توانند در تأمین یا افزایش سرمایه شرکتهای تعاونی مشارکت نمائید. هنگامی شرکت تعاونی به ثبت قانونی می رسد که حداقل یک سوم سرمایه آن تادیه شده باشد.
عملیات حسابداری قبل از تشکیل و به ثبت رسیدن، به صورت آماری و اطلاعاتی می باشد، به منظور جمع آوری اطلاعات لازم و ارقاممالی با توجه به نوع تعاونی (عام، خاص) هیئت مؤسس یک حساب جاری بنام شرکت تعاونی در شرف تأسیس، در بانک افتتاح نموده، داوطلبان عضویت حداقل 3/1 مبلغ سرمایه تعهد شده را به حساب جاری واریز و رسید بانکی بانضمام تقاضای عضویت به عیئت مؤسس تحویل می دهند. کلیه هزینه‌های پرداختی در طی دوران تدسیس، توسط مؤسسین پرداخت می گردد.
هنگامی که شرکت تعاونی به ثبت قانونی رسید، نظام مالی براساس اصول پذیرفته شده حسابداری با توجه به نوع فعالیت به گوهه ای طراحی می شود، که نیاز تعاونی ها برآورده شده و مبانی لازم برای پردزش اطلاعات، به سهولت و جامعیت، جهت انعکاس در گزارش های مالی فراهم گردد.
سیستم عملیات حسابداری تعهد مؤسسین و واریز حداقل یک سوم آن به قرار زیر می باشد:
1. حساب تعهد اعضاء ***
سرمایه تعهد شده ***
2. بانک شرکت تعاونی در شرف تأسیس ***
حساب تعهد اعضاء ***
چنانچه سرمایه تأدیه شده به صورت غیرنقد باشد، دارائی های غیرنقد طبق نظر کارشناس رسمی ارزیابی شده، ثبت آن به قرار زیر است:
3. بانک شرکت تعاونی در شرف تأسیس ***
دارائی غیرنقد به تفکیک ***
حساب تعهد اعضاء ***
4. اگر در طول دوران تأسیس شرکت تعاونی، هزینه هایی تحقق یابد، از آنجا که شرکت هنوز به ثبت نرسیده و نمی توان از دارائی های شرکت تعاونی در شرف تأسیس برداشت نمود، مبلغ هزینه توسط هیئت مؤسس پرداخت گردیده، نحوه ثبت به قرار زیر خواهد بود:

 

هزینه تأسیس ***
حسابهای پرداختی – هیئت مؤسس ***
5. با ثبت شرکت تعاونی، دفاتر مؤسسین بسته شده، مانده حسابها به دفاتر قانونی انتقال می یابند:
بانک ***
دارائی غیرنقد به تفکیک ***
تعهد اعضاء ***
هزینه تأسیس ***
حسابهای پرداختی – هیئت مؤسس ***
سرمایه – سهام تعهد شده ***
ثبت افتتاح حسابها در دفاتر قانونی
6. حسابهای پرداختنی – هیئت مؤسس ***
بانک ***
7. در صورتی که تمام سرمایه تعهد شده وصول گردد:
سرمایه – سهام تعهد شده ***
سرمایه – سهام ***
8. تأمین منابع مالی شرکت از طرف ارگان های رسمی و دولتی وام بدون بهره (ماده 24 – تبصره 1):
بانک ***
تسهیلات بلندمدت پرداختنی ***
9. چنانچه اموال منقول یا غیرمنقول و وسایل و امکانات لازم از طرف ارگان های دولتی به قیمت ارزش متعارف (قیمت عادله) در اختیار شرکت قرار گیرد، ثبت تحصیل آن به قرار زیر می باشد: (ماده 24 قانون تعاون – تبصره 1)
موجودی ها ***
دارائی اموال و ماشین آلات ***
وجوه نقد / تسهیلات بلندمدت پرداختنی ***
ثبت فروش اموال توسط دولت به شرکت تعاونی
10. چنانچه دارائی (منقول یا غیرمنقول) به صورت اجاره به شرط تملیک در اختیار شرکت تعاونی قرار گیرد، ثبت تحصیل:‌
دارائی در اجاره سرمایه ای ***
تعهدات در اجاره سرمایه ای ***
ثبت اجاره دارائی های سرمایه ای به ارزش متعارف
11. پرداخت اقساط به ارگان های دولتی مربوط به دارائی های استجاری:

 

تعهدات در اجاره سرمایه ای ***
تعهدات در اجاره سرمایه ای ***
بانک ***
نکته: چنانچه دارائی در اجاره سرمایه ای استهلاک پذیر باشد، ثبت استهلاک دارائی های استیجاری با فرض اینکه در پایان مدت اجاره مالکیت دارائی به شرکت تعاونی انتقال یابد، براساس عمر مفید برآوردی مستهلک می شود:
هزینه استهلاک دارائی در اجاره سرمایه ای ***
استهلاک انباشته دارائی در اجاره سرمایه ای ***
12. چنانچه سهام شرکتها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت، بانکها، مصادره و ملی شده، به تعاونی ها انتقال یابد، ثبت تحصیل سهام در دفاتر به شرح زیر است (ماده 24 قانون تعاون – تبصره 1):
سرمایه گذاری در اوراق بهادار ***
وجوه نقد / تسهیلات بلندمدت پرداختنی ***
13. گاه ممکن است دارائی هایی از طرف مؤسساتی نظیر: سازمان های دولتی، مؤسسات غیرانتفاعی و یا سایر اشخاص (حقیقی یا حقوقی) به طور رایگان در اختیار شرکت تعاونی قرار گیرد. اهدای این گونه دارائی ها در تاریخ واگذاری به ارزش متعارف در دفاتر ثبت می شود:
دارائی های اهدایی ***
سرمایه اهدایی ***
چنانچه دارائی های اهدایی استهلاک پذیر باشند، براساس یکی از روش های متداول مستهلک می شوند:
هزینه استهلاک ***
استهلاک انباشته ***
در صورتی که اهدای دارائی ها منوط به ایتفای تعهداتی از طرف دریافت کننده (شرکت تعاونی) باشد، تا تحقق تمامی شرایط دارائی تحصیل شده به طور رایگان باید به عنوان دارائی های احتمالی تنها در یادداشت همراه صورتهای مالی افشا شود.
نکته: هدایا و کمک های بلاعوض در صورتی که از طرف اعطا کننده برای مصرف خاصی تعیین نشده باشد، اعم از نقدی یا غیرنقدی (تقویم به ارزش متعارف) به حساب درآمد منظور می شود.
14. گاه ممکن است، بانکها جهت سرمایه گذاری، یا افزایش سرمایه و یا تقویت بنیه مالی، وام و یا سایر تسهیلات در اختیار تعاونی قرار دهند، چنانچه در قرارداد تأکید گردد که دارائی هایی که از محل وام و یا سایر تسهیلات اعطایی تأمین می شود، به عنوان ضمانت، وثیقه و یا رهن در نزد مؤسسات اعتباری باشد، در صورت عدم پرداخت وام (بازپرداخت) توسط تعاونی، بانکها اقدام به فروش اموالی که در رهن یا وثیقه آنهاست، نموده، سهم خود را برداشت می نمایند. ثبت تأمین منابع مالی در دفاتر به قرار زیر می باشد:‌
وجود نقد ***
تسهیلات بلندمدت پرداختنی – رهنی * ***
دارائی ها * ***
وجوه نقد ***
* دارائی هایی که از طریق تسهیلات اعطایی خریداری شده و به عنوان وثیقه و یا رهن در اختیار مؤسسه اعتباری است، باید در یادداشت های همراه صورتهای مالی افشاء شود.
15. چنانچه در مواردی دولت واحدهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی... که از اموال عمومی است در اختیار تعاونی قرار داده تا از منافع آتی آن برخوردار گردد، در این گونه موارد شرکت تعاونی تسهیلات دریافتی را باید از طریق یادداشت های همراه صورتهای مالی افشاء نماید. (کلیه اموالی که از منابع عمومی دولتی در اختیار تعاونی قرار گرفته با انحلال آن باید مسترد شود).

 

 تغییرات سرمایه
سرمایه در شرکت تعاونی در زمان تأسیس با توجه به فعالیت محدود آن در دوره راه اندازی محدود می باشد، جهت توسعه عملیات نیاز به وجوه اضافی دارد، که می توان از طریف روش سهام به اعضای تعاونی یا قبول اعضای جدید به میزان سرمایه افزود و یا با پرداخت بهای سهم اعضاء، سرمایه شرکت را کاهش داد. هیئت مدیره شرکتهای تعاونی موظفند تغییرات سرمایه را در شرکت مورد رسیدگی قرار داده، پیشنهاد خود را به مجمع عمومی به شرح زیر ارائه دهند:
*میزان افزایش یا کاهش در سرمایه.
*نحوه فروش سهام جدید.
*ارزش روز هر سهم.
مجمع عمومی پس از استماع گزارش هیئت مدیره و بازرسان شرکت و وزارت تعاون در مورد زیر تصمیم گیری می نماید:
1. تصویب میزان افزایش یا کاهش در سرمایه شرکت.
2. نحوه فروش سهام جدید.
3. دادن مأموریت به هیئت مدیره جهت ابطال سهام اعضاء‌خارج شده و پرداخت ارزش روز سهام آنان
4. تصویب ارزش روز هر سهم برای دوره مالی آینده.
5. تصویب تغییرات سرمایه در دوره مالی گذشته.

 

* ارزیابی سهام در شرکت تعاونی
ارزش روز هر سهم در شرکتهای تعاونی عبارت است از حاصل مابه التفاوت دارائی های تجدید ارزیابی شده و بدهی ها تقسیم بر تعداد سهام شرکت. نحوه ارزیابی و ثبت تغییرات به شرح زیر می باشد:

 

الف) ارزیابی دارائها و بدهی ها:
1. دارائیها
1-1. موجودی نقد ریالی، اوراق بهادار، سپرده بانکی به ارزش دفتری و با احتساب سود متعلقه، وجوه ارزی به نرخ قابل تسعیر اعلام شده توسط بانک مرکزی.
2-1. حسابها و اسناد دریافتنی، پیش پرداختها متکی به جدول سنی با در نظر گرفتن ذخیره مطالبات مشکوک الوصول به ارزش دفتری.
3-1. موجودی کالا با در نظر گرفتن ذخیره کاهش ارزش موجودی (اقلام ضایعاتی) به ارزش دفتری، در صورت تفاوت فاحش (بیش از 20 درصد) بین ارزش دفتری و ارزش روز، ملاک محاسبه ارزش روز خواهد بود.
4-1. سفارشات مواد و کالا براساس مخارج انجام شده.
5-1. سرمایه گذاریها
- سهام سایر شرکتها و مؤسسات در صورت قیمت گذاری در بورس به قیمت بازار در غیر این صورت براساس کارشناسی قیمت روز.
- سایر مشارکتها براساس ارزیابی قیمت روز در صورتی که امکان محاسبه ارزش روز وجود نداشته باشد. ملاک ارزش ویژه مذکور در آخرین صورتهای مالی شرکتهای مزبور می باشد.
6-1. زمین، ساختمان، تأسیسات، ماشین آلات، اثاثه اداری، وسائط نقلیه به قیمت قابل تبدیل به نقد در زمان ارزیابی (با فرض تداوم فعالیت و با رعایت اصل احتیاط و پیش بینی مالیات و هزینه های تبدیل با فرش انجام معامله).
7-1. سایر دارائیها از قبیل امتیاز آب، برق، گاز، به قیمت روز وس ایر امتیازات و سرقفلی و علائم تجاری به قیمت قابل به نقد (با رعایت اصل احتیاط و پیش بینی هزینه های تبدیل با فرش انجام معامله)
2. ارزیابی بدهی ها
1-2. حسابهای پرداختنی، پیش دریافتها، وامها (با احتساب کارمزد متعلقه تا زمان ارزیابی) به قیمت دفتری.
2-2. محاسبه ذخیره مالیات «سوابق مالیاتی شرکت در 3 سال ماقبل زمان ارزیابی (مالیات ابرازی، تشخیصی، قطعی) می تواند ملاک محاسبه قرار گیرد.»
3-2. محاسبه ذخیره سنوات خدمت کارکنان معادل متوسط مقرر در قانون کار در ازای سالهای خدمت آنان.
4-2. محاسبه ذخیره قانونی وضع شده قبل از تطبیق اساسنامه با قانون تعاون (مصوب سال 70) و سود تقسیم نشده سنوات قبل به قیمت دفتری.
توضیح : ارزش افزوده حاصل از تجدید ارزیابی دارائیهای ثابت و نامشهود ابتیاع شده قبل از تطبیق اساسنامه شرکت با قانون تعاون (مصوب سال 1370) در صورتی که خارج از حدود عملیات جاری آنان باشد به عنوان ذخیره قانونی محسوب می گردد.

 

ب) تغیرات در دفاتر قانونی
1. هیچگونه ثبتی درخصوص تجیدید ارزیابی انجام شده در دفاتر قانونی شرکت صورت نمی گیرد.
2. مابه التفاوت ارزش اضافه سهام دریافتی و پرداختی به حساب «اعضاء بابت جدید ارزیابی» منتقل می شود.
توضیح : با توجه به عدم محدویدت ورود و خروج عضو در تعاونیها به لحاظ رعایت اصل احتیاط و اصل تداوم فعالیت مانده بستانکار حساب اعضاء بابت تجدید ارزیابی ماهیت اندوخته دارد.
3. در صورت فروش هسام بیش از مبلغ اسمی و دریافت وجه «حساب بانکـ» معادل ارزش روز سهام خریداری بدهکار «حساب سرمایه» معادل ارزش اسمی سهام و «حساب اعضاء بابت تجدید ارزیابی» معادل ارزش اضافه بستانکار می شود.
4. در صورت خروجعضو و پرداخت ارزش سهام بیش از مبلغ اسمی «حساب سرمایه» معادل مبلغ اسمی سهام باطل شده و «حساب اعضاء بابت تجدید ارزیابی» معادل ارزش اضافه بدهکار، حساب بانک معادل ارزش ویژه پرداختی (و حساب مالیات معادل مالیات متعلقه) بستانکار می شود.
* روش ارزیابی فوق براساس مصوبه و دستورالعمل مورخه 2/7/75 شورای معاونین و مدیران کل (وزارت تعاون) درخصوص سرمایه در شرکتهای تعاونی است. شرکتهای تعاونی می توانند با رعایت قوانین، مقررات و اصول پذیرفته شده حسابداری بجای روش قیمت روز، از روش ارزش اسمی، میانگین ارزش روز و ارزش دفتری، ارزش ویژه (مجموع ارزش اسمی واندوخته ها تقسیم بر سهام) و یا روش مناسب دیگر استفاده نمایند در صورت عدم تراضی عضو (یا ورثه وی) و شرکت در تعیین قیمت روز سهم، نحوه ارزیابی سهم براساس مفاد مصوبه فوق الذکر خواهد بود.
* افزایش سرمایه
افزایش سرمایه به دو طریق امکان پذیراست:
1. صدور سهام جدید. شرکت می تواند سهام جدید را برابر مبلغ اسمی یا بیش از مبلغ اسمی به عنوان اضافه ارزش از خریداران دریافت کند. ثبت حسابداری صدور سهام جدید به اعضاء سابق یا جدید به ازاء وجوه نقد دریافتی معادل مبلغ اسمی به حساب سرمایه سهام بستانکار و مازاد بر مبلغ اسمنی سهام به حساب صرف سهام منظور می شود. علاوه بر این تأدیه مبلغ سهاماز محل سود تقسیم نشده و یا 2/1 اندوخته قانونی امکان پذیر است. بدین ترتیب، در صورت واگذاری سهام جدید به اعضاء به نسبت سهامی که مالکند، خواهد بود (این نوع افزایش سرمایه از محل سود انباشته و اندوخته قانونی در واقع موجب ورود منابع مالی جدید به شرکت تعاونی نبوده و یک نوع اصلاح در بخش حقوق صاحبان سهام اعضاء شرکت است. سهام صادر شده اصطلاحاً سود سهمی نامیده می شود):
سود انباشته ***
اندوخته قانونی ***
سرمایه – سهام ***
ثبت انتقال سود انبشاته و اندوخته قانونی به ساهم شرکت تعاونی
2. افزایش ارزش اسمی سهام. افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود، در صورتی که برای صاحبان صهام ایجاد تعهد کند ممکن نخواهد بود مگر آنکه کلیه صاحبان سهام با آن موافق باشند. در این صورت افزایش سرمایه باید نقداً پرداخت شود. بدیهی است، تصمیم گیری در این خصوص از اختیارات مجمع عمومی فوق العاده می باشد که بایستی با حضور تمامی اعضاء تشکیل و با رأی مثبت آنان به تصویب برسد. وقتی سرمایه شرکتاز طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام افزایش می یابد، سهام قبلی باید باطل و در ازاء آن، سهام جدید با ارزش اسمی جدید صادر گردد. در این حالت تعداد سهام قبل و بعد از افزایش، تفاوت نمی کند ولی مبلغ کل سرمایه افزایش می یابد. ثبت حسابداری افزایش ارزش اسمی سهام به ازاء وجوه دریافتی از بابت تغییر ارزش اسمی به حساب بانک و سهام قدیم بدهکار، حساب سرمایه – سهم جدید بستانکار می شود.

 

* کاهش سرمایه
کاهش سرمایه در شرکت تعاونی ممکن است در حالت های مختلف رخ دهد:

 

1. لغو عضویت به سبب فوت، استفاء، خروج، اخراج، در این حالت شرکت کلیه حقوق و مطالبات عضو برابر مقررات اساسنامه قرارداد منعقده محاسبه پس از کسر بدهی عضو حداکثر ظرف مدت 3 ماه پرداخت خواهد شد.
* مثال: سرمایه شرکت تعاونی توزیع خاص پویا متشکل از 10000 سهم با ارزش اسمی 10000 ریالی است، عضو (الف)‌دارنده ده سهم با نام 10000 ریالی است که از شرکت کناره گیری کرد. ارزیابی دارائی و بدهی های شرکت به ترتیب 160000000 ریال و 40000000 ریال می باشد. ثبت حسابداری کناره گیری (الف)‌ در دفاتر تعاونی به قرار زیر است:
خالص دارائی ها 120000000 = 4000000 – 160000000•
ارزش روز یک سهم 12000 = 10000 ÷120000000•
ارزش روز سهام (الف)‌ 1200000 = 12000 * 100•
ارزش اسمی سهام (الف)‌ 1000000 = 10000 * 100•

 

حساب سرمایه – سهام
1000000
حساب تجدید ارزیابی 200000
حسابهای پرداختنی (الف) 1200000
ثبت کاهش سرمایه به علت کناره گیری عضو (الف)‌
نکته: حساب تجدید ارزیابی به عنوان دارائی شرکت تلقی نمی گردد، بلکه مبلغ آن در صورت بدهکار بودن، در ترازنامه از حقوق صاحبان سهام کسر می شود.
2. عدم مطالبه به موقع باقی مانده تعهد سهامداران
3. اگر بر اثر زیان های وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از بین برود، با تصویب مجمع عمومی فوق العاده سرمایه شرکت به مبلغ سرمایه موجود کاهش می یابد. در این صورت رعایت تساوی حقوق صاحبان سهام الزامی است. بنابراین کاهش سرمایه از طریق کاهش مبلغ اسمی سهام صورت می گیرد.
به موجب ماده 141 قانون تجارت «اگر بر اثر زیان ها، بیش از 50 درصد سرمایه شرکت از بین برود، هیئت مدیره مکلف است مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام را دعوت تا موضوع انحلال یا بقاء شرکت مورد شور و رأی واقع شود، هرگاه شرکت رأی به انحلال ندهد، باید در همان جلسه مبلغ سرمایه موجود را کاهش دهد.» (مشروط بر این که سرمایه شرکت از حداقل مقرر در قانون تعاون کمتر نشود).
معمولاً شرکت زیان ده، در این مرحله اعتبار خود را از دست داده، در این شرایط به منظور کمبود نقدینگی باید سرمایه را افزایش داده، و در مواردی جهت ادامه کار می بایستی سرمایه شرکت معادل زیان انباشته تقلیل داده شود. مناسبت ترین روش برای حذف زیان انباشته، ارزیابی دارائی و بدهیها، کاهش ارزش اسمی سهام به نسبت مساوی است. از لحاظ ثبت در دفاتر حسابداری:
1. کلیه اقلام دارائی که باید کاهش یابد و یا از حسابها حذف شود، به بدهکار حساب تجدید سازمان و بستانکار حساب دارائی مربوط منظور می شود.
2. کلیه اقلام دارائی که باید افزایش یافته یا شناسایی شود، به بدهکار حساب دارائی مربوط و بستانکار حساب تجدید سازمان منظور می شود.
3. کلیه اقلام بدهی که باید کاهش یابد، به بدهکار حساب بدهی مربوط و بستانکار حساب تجدید سازمان منظور می شود.
4. کلیه اقلام بدهی که باید شناسایی شود، به بدهکار حساب تجدید سازمان و بستانکار بدهی مربوط منظور می شود.
5. کاهش ارزش اسمی سهام، حساب سرمایه قدیم بدهکار، حساب سرمایه جدید بستانکار، تفاوت به حساب تجدید سازمان منظور می شود.
6. پس از ثبت کلیه تعدیلات فوق، مانده تجدید سازمان معادل زیان انباشته با حساب سود (زیان) انباشته تهاتر می شود. در صورتی که مانده حساب تجدید سازمان مازاد داشته باشد، به حساب صرف سهام منظور می شود.
نکته: چنانچه حسابهای دارائی و بدهی تجدید ارزیابی نشود، می توان زان های وارده را، از طریق کاهش ارزش اسمی سهام، با بدهکار کردن حساب سرمایه – سهام و بستانکار نمودن حساب سود (زیان9 انباشته (که مانده بدهکار دارد) جبران کرد.
* مثال: فرض کنید شرکت تعاونی تولیدی مانا با سرمایه ای متشکل از 1000 سهم 220000 ریالی است. زیان انباشته تعاونی در پایان سال 8x13 بالغ بر 120 میلیون ریال می باشد. به علت زیان های وارده، طبق قانون شرکت ملزم به کاهش سرمایه خود (زیان انباشته بیش از 50 درصد سرمایه) شده و این کاهش از طریق کاهش ارزش اسمی سهام از 220000 ریال به 100000 ریال صورت گیرد، ثبت این رویداد به شرح زیر است:‌
حساب سرمایه (قدیم) 220000000
حساب سرمایه (جدید) 10000000
سود (زیان) انباشته 120000000
ثبت بابت کاهش ارزش اسمی هرسهم
 تقسیم سود
در شرکتهای تعاونی بعد از بستن حساهای موقت مانده بستانکار خلاصه حساب سود و زبان بیانگر سود سال جاری می باشد، از سود خالص شرکتهای تعاونی در صورتی که مشمول مالیت باشد کسر و بقیه به موجب ماده 25 قانون تعاون توزیع می گردد:‌
* از سود خالص بعد از کسر مالیات بعد از تصویب مجمع عمومی عادی معادل حداقل پنج درصد به عنوان اندوخته قانونی موضوع می شود، هر تصمیمی بر خلاف این ماده باطل است.
خلاصه حساب سود و زیان ***
اندوخته قانونی ***
تبصره 1- اندوخته قانونی تا زمانی که مبلغ کل اندوخته حاصل از درآمدهای مذکور به میزان میانگین سرمایه 3 سال اخیر نرسیده باشد الزامی است.
تبصره 2- تعاونی ها می تواند تا حداکثر یک دوم اندوخته قانونی را جهت افزایش سرمایه خود به کار ببرند. استفاده مجدد از باقی مانده آن جهت افزایش سرمایه مجاز نخواهد بود. مانده اندوخته قانونی در زمان انحلال به حساب صندوق تعاون واریز خواهد شد.
* از سود خالص بعد از کسر مالیات حداکثر پنج درصد به عنوان اندوخته احتیاطی به پیشنهاد هیئت مدیره و تصویب مجمع عمومی عادی به حساب مربوط منظور می گردد و نحوه مصرف آن با مجمع عمومی است. (خلاصه حساب سود و زیان بدهکار، اندوخته احتیاطی بستانکار می گردد).
به موجب تبصره 3 ماده 60 اساسنامه تعاونی ها، هیئت مدیره می تواند از محل اندوخته احتیاطی با تصویب مجمع عموی عادی مبلغی را برای انجام امور خیریه و عام المنفعه تخصیص دهد.
* از سود خالص چهار درصد به عنوان حق تعاون و آموزش به صندوق تعاون واریز می گردد. (خالصه حساب سود و زیان بدهکار، حسابهای پرداختی – حق تعاون و آموزش بستانکار). کلیه تعاونی ها موظفند حداکثر ظرف مدت 6 ماه پس از پایان سال مالی نسبت به پرداخت چهاردرصد به حسابی که صندوق معین می کند اقدم نمایند. سود خالص حاصل از سرمایه گذاری و عضویت تعاونی در سایر شرکتها و اتحادیه های تعاونی که حق تعاون و آموزش آن توسط تعاونی سرمایه پذیر پرداخت شده و گواهی آن ارائه گردد. از سود سالانه تعاونی کسر و مشمول وصول 4% مضاعف نخواهد شد.
* ازسود خالص درصدی به عنوان پاداش به اعضاء، کارکنان، مدیران و بازرسان پیشنهاد هیئت مدیره و تصویب مجمع عمومی عادی تخصیص داده می شود.
‌* سود قابل تقسیم عبارت است از سود خالص بعد از کسر اندوخته ها، حق تعاون آموزش و پاداش به ترتیبی که در اساسنامه و شرایط عقد پذیرفته شده، به طریق زبر ممکن است توزیع گردد:
1. در تعاونی های تولیدی به نسبت سهام
2. در تعاونی های توزیعی به عنوان مثال 50 درصد به نسبت سهام و 50 درصد بقیه به نسبت معاملات اعضاء با تعاونی (مازاد برگشتی) توزیع سود سهام می تواند به شکل نقد یا غیرنقد به تناسب سهام انجام گیرد. توزیع سود سهام مستلزم بدهکار کردن حساب سود انباشته و بستانکار کردن حسابی نظیر وجوهنقد، دارائی غیرنقد می باشد. توزیع دارائی های غیرنقدی به عنوان سود غیرنقدی، در تاریخ اعلام سود سهام و قبل از ثبت سود سهام باید به ارزش متعارف بازار دارائی واگذار شده شناسایی و ثبت گردد.
ارزش متعارف دارائی های غیرپولی معادل ارزش تحقق یافته اموال فروخته شده در روزهای نزدیک به تاریخ توزیع سود سهام بین سهامداران می باشد. از نظر حسابداری در تاریخ اعلام سود سهام، حساب سود انباشته بدهکار، و متقابلاً حساب سود سهام غیرنقدی پرداختنی بستانکار می گردد. تفاوت بین ارزش متعارف و دفتری دارائی غیرنقدی به حساب دارائی مورد نظر، بدهکار و حساب سود ناشی افزایش دارائی غیرنقد بستانکار، در زمان توزیع، سود سهام غیرنقدی پرداختنی بدهکار و متقابلاً دارائی غیرنقد بستانکار می گردد.

 

صورت تقسیم سود – شرکت تعاونی توزیعی سال مالی منتهی به 29/12/5x
سود خالص بعد از کسر مالیات ***
کسر می شود:
تخصیص حداقل 5 درصد سود خالص به اندوخته قانونی ***
تخصیص معادل 5 درصد سود خالص به اندخته احتیاطی ***
تخصیص معادل 4 درصد سود خالص به عنوان حق تعاون و آموزش ***
تخصیص درصدی از سود خالص به عنوان پاداش ***
تخصیص مازاد برگشتی به نسبت معاملات سهامداران با تعاونی (توزیع) ***
تخصیص سود سهام پیشنهادی به نسبت سهام *** ***
مانده نقل به سود انباشته ***
* مثال: شرکت تعاونی توزیع کارکنان دولت (خاص) دارای 250 سهم 300000 ریالی است. مانده خلاصه حساب سود و زیان شرکت تعاونی پس از بستن حسابهای موقت معادل 20000000 ریال می باشد. فروش شرکت به اعضاء 50 میلیون و به غیر اعضاء 30 میلیون ریال است. ضوابط تقسیم سود به شرح زیر پیشنهاد گردید:‌
1_ نرخ مالیات بر درآمد شرکت 10 درصد
2- اندوخته قانونی 5 درصد بعد از کسر مالیات
3- اندوخته حتیاطی 4 درصد بعد از کسر مالیات
4- حداقل تعاون و آموزش 4 درصد بعد از کسر مالیات
5- پاداش مدیران و بازرسان 6 درصد بعد از کسر مالیات
6. مازاد برگشتی نسبت به باقی مانده سود 60 درصد آن به نسبت معمالات اعضاء با تعاونی و بقیه به نسبت سهام بین سهامداران توزیع می شود.
محاسبات، صورت تقسیم سود و ثبت حسابداری تقسیم سود براساس مفروضات فوق به شرح زیر است:

 

مالیات بر درآمد شرکت 2000000 = 10% * 20000000
سود بعد از کسر مالیات 18000000 = 2000000 – 20000000
اندوخته قانونی 900000 = 5% * 18000000
اندوخته احتیاطی 720000 = 4% * 18000000
پاداش مدیران 1080000 = 6% * 18000000
حق تعاون و آموزش 720000 = 4% * 18000000
3420000 = 720000 + 1080000 + 720000 + 900000
باقی مانده سود 14580000 = 3420000 – 18000000
مازاد برگشتی 8748000 = 60% * 14580000
مجموع نسبت فروش 80 = 30 + 50
نسبت معاملات با اعضاء 5/62% = 80/50
نسبت معاملات با غیر اعضاء 5/37% = 80/30
مازاد برگشتی حاصل از معاملات اعضاء 5467500 = 5/62% * 8748000
مازاد برگشتی حصال از معاملات با غیراعضاء 3280500=5/37% * 87480000
سود قابل تقسیم بین سهامداران 5832000 = 8748000 – 14580000
سود هر سهم پرداختنی 23328 = 250 ÷5832000

 


صورت تقسیم سود شرکت تعاونی توزیع کارکنان دولت سال مالی xxx
سود خالص قبل از کسر مالیات 20000000
کسر می شود مالیات بر درآمد 2000000
سود خالص بعد از کسر مالیات 18000000
کسر می شود:
تخصیص 5 درصد سود خالص به اندوخته قانونی 900000
تخصیص 4 درصد سود خالص به اندوخته احتیاطی 720000
تخصیص 4 درصد سود خالص به عنوان حق تعاون و آموزش 720000
تخصیص 6 درصد سود خالص به حساب پاداش 1080000
تخصیص مازاد برگشتی حاصل از معاملات با اعضاء 5267500
تخصیص مازاد برگشتی حاصل از معاملات به غیر اعضاء (اندوخته 32808500
تخصیص سود سهام پرداختنی به نسبت سهام 5832000 18000000
مانده 0

 

1- خلاصه حساب سود و زیان 2000000
مالیات بر درآمد پرداختنی 2000000
ثبت بابت مالیت بر درآمد شرکت
2- خلاصه حساب سود و زیان 18000000
اندوخته قانونی 900000
اندوخته احتیاطی 720000
اندوخته عمومی – مازاد برگشتی به غیر اعضاء 3280500
حسابهای پرداختنی – حق تعاون و آموزش 720000
حسابهای پرداختنی – پاداش 1080000
سود سهام پرداختنی – مازاد برگشتی به اعضاء 5467500
سود سهام پرداختنی – سهامداران 5832000
ثبت بابت تقسیم سود طبق مصوبه مجمع عمومی
* ادغام
یکی شدن منافع دو یا چند واحد تجاری در یک شخصیت حسابداری یگانه را ادغام گویند. در چنین مواردی شرکتهای ادغام شده (ترکیب) منحل و دارائی و بدهی آنها به طور مستقل ارزیابی شده به شرکت جدید منتقل می گردد.
به موجب ماده 8، آئین نامه اجرائی چگونگی ادغام: شرکتهای تعاونی در صورتی
می توانند با یکدیگر ادغام شوند که مجموع زیان انباشته شرکتهای ترکیب شونده از مجموع سرمایه، اندوخته قانونی و یا سایر اندوخته ها بیشتر نباشد، و به موجب قانون تعاون، شرکتهای تعاونی در صورت تصویب مجمع عمومی فوق العاده و طبق مقررات و آئین نامه اجرائی این قانون می توانند با یکدیگر ادغام شوند.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف حسابداری (سنتی

دانلود مقاله تعریف فطرت

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعریف فطرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

کسانی که به زبان عربی آشنا هستند می‏دانند که وزن " فعلة " دلالت بر
نوع یعنی گونه می‏کند . " جلسة " یعنی نشستن ، و " جلسة " یعنی نوع‏
خاصی از نشستن . " جلست جلسة زید " یعنی نشستم به گونه نشستن زید ،
همانگونه که زید می‏نشیند نشستم . ابن مالک در " الفیه " می‏گوید: و فعلة لمره کجلسة و فعلة لهیئة کجلسة چنانکه گفتیم در قرآن ، لغت " فطرت " در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است : « فطره الله التی فطر الناس علیها »یعنی آن گونه خاص‏
از آفرینش که ما به انسان داده‏ایم ، یعنی انسان به گونه‏ای خاص آفریده‏
شده است . این کلمه‏ای که امروز می‏گویند " ویژگیهای انسان " ، اگر ما
برای انسان یک سلسله ویژگیها در اصل خلقت قائل باشیم ، مفهوم فطرت را
می‏دهد . فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان .
سخن ابن اثیر
یکی از کتب معتبری که در لغات حدیث نوشته شده است کتابی است به‏
نام النهایة از ابن اثیر که تا حد زیادی معروف است و چون می‏خواهیم از
مدارک معتبر شاهد آورده باشیم از این کتاب نقل می‏کنیم:
(1) همچنان که در لغات قرآن " مفردات " راغب کتاب‏ بسیار نفیسی است . راغب لغات قرآن را خیلی خوب ریشه شکافی کرده است‏ و ابن اثیر لغات حدیث را ابن اثیر در النهایه به مناسبت ، آن حدیث معروف را نقل می‏کند که (( کل مولود یولد علی الفطره ))...
( 2 ) (هر مولودی بر فطرت اسلامیه متولد می‏شود لکن پدران او )یعنی عوامل خارجی او را منحرف می‏کنند ، یهودی یا نصرانی یا مجوسی‏اش می‏کنند ، که درباره این حدیث بعد بحث می‏کنیم . چون‏ این حدیث را نقل کرده ، کلمه " فطرت " را معنی کرده است الفطر : الابتداء والاختراع . " فطر " یعنی ابتدا و اختراع ، یعنی خلقت ابتدایی‏
مقصود از خلقت ابتدایی که ابداع هم احیانا به آن می‏گویند خلقت غیر
تقلیدی است . کار خدا فطر است ، اختراع است ولی کار بشر معمولا تقلید
است ، حتی در اختراعی هم که بشر می‏کند عناصر تقلید وجود دارد ، یعنی چه‏ ؟
کارهای بشر تقلید از طبیعت است ، یعنی قبلا طبیعتی وجود دارد و بشر آن‏
را الگو قرار می‏دهد و بر اساس آن نقاشی می‏کند ، صناعی می‏کند ، مجسمه‏
سازی می‏کند . بشر احیانا اختراع و ابتکار هم می‏کند و قدرت بر اختراع و
ابتکار هم دارد ، ولی مایه‏های اصلی اختراع و ابتکار بشر باز خود طبیعت است یعنی از طبیعت الگو می‏گیرد)در معارف اسلامی در نهج البلاغه و غیر آن روی این قضیه زیاد تکیه شده است‏ و قهرا همینطور هم است ) اما خدا کار خودش را از یک صنع دیگری‏ تقلید نکرده ، چون هر چه هست صنع اوست و مقدم بر صنع او چیزی نیست (
پس کلمه " فطر " مساوی با ابتداء و اختراع است ، یعنی عملی که از
روی چیز دیگری تقلید نشده است بعد می‏گوید : والفطره : الحالة منه کالجلسة والرکبة فطرت یعنی حالت‏ خاص و نوع خاصی از آفرینش ، مثل لغت " جلسة " و " رکبة " که به‏ معنی نوع خاصی نشستن و نوع خاصی ایستادن است .والمعنی انه یولد
علی نوع من الجبلة والطبع المتهیی لقبول الدین فلو ترک علیها لاستمر علی‏
لزومها . یعنی انسان به نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است‏
که برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود
همان راه را انتخاب می‏کند مگر اینکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش‏
منحرف کرده باشد. بعد ابن اثیر می‏گوید در حدیث ، لغت " فطرت " مکرر آمده است . مثلا در حدیثی از پیغمبر اکرم که ابن اثیر ابتدای حدیث را نیاورده آمده است‏
((علی غیر فطره محمد )) یعنی (( علی غیر دین محمد ))یعنی در
اینجا به جای کلمه ((دین))خود کلمه (( فطرت )) آمده است .
همچنین ازعلی علیه‌السلام نقل می‏کند : ((و جبار القلوب علی فطراتها))
خدای متعال که دلها را آفریده است جبار دلها بر اساس فطرتهای این‏
دلهاست . در اینجا " فطرت " جمع بسته شده است : فطرات ( فطرتها)
از اینجا ما یک نشانه پیدا می‏کنیم که آنچه که از نظر معارف اسلامی ،
فطری انسان است یک چیز نیست بلکه انسان فطریاتی دارد . ابن اثیر گفته‏
است : علی فطراتها ای علی خلقها (نهایه ابن اثیر ، ج / 3 ص . 457)
سخن ابن عباس
حدیث عجیبی از ابن عباس نقل می‏کند که من همین حدیث را قرینه می‏گیرم‏
بر اینکه لغت " فطرت " از لغاتی است که قرآن برای اول بار به کار
برده است . ابن عباس که پسر عموی پیغمبر و مردی قرشی و عالم است او
یک عجمی نبوده که بگوییم از لغت عرب ناآگاه بوده است می‏گوید من معنی‏
کلمه " فطرت را که در قرآن آمده است آن وقتی فهمیدم که با یک‏
اعرابی بادیه نشین روبرو شدم که این کلمه را در موردی به کار برد . وقتی این کلمه را در آن مورد به کار برد مفهوم آیه برای من روشن شد . می‏گوید: (ما کنت ادری ما فاطر السموات والارض حتی احتکم الی اعرابیان فی بئر) لغت " فاطر " را که در قرآن آمده است درست نفهمیده بودم تا اینکه دونفر اعرابی ( عرب بادیه نشین ) آمدند که درباره یک چاه آب با یکدیگر اختلاف داشتند یکی از آنها گفت : انا فطرتها . می‏خواست بگوید چاه مال من است . مقصودش این بود
که من ابتداء آن را حفر کردم.می‏دانید وقتی چاه را می‏کنند(پس از
مدتی آب ، خود را پایین می‏کشد لذا دو مرتبه آن را حفر می‏کنند و چند
متر پایین‏تر می‏روند ) می‏خواست بگوید من صاحب اولش هستم ، یعنی آن کسی‏
که اول بار این چاه را حفر کرد من بودم . ابن عباس می‏گوید از اینجا
فهمیدم که لغت " فطرت " در قرآن چه معنایی می‏دهد : یک خلقت صددرصد
ابتدایی در انسان که حتی درغیر انسان هم سابقه ندارد
در موارد دیگری هم که لغت فطر در زبان عربی به کار برده شده است‏
مفهوم ابتدایی بودن و سابقه نداشتن در آن هست . مثلا عرب می‏گوید:
فطر ناب البعیر فطرا " اذا شق اللحم و طلع . وقتی که دندان شتر در
می‏آید و برای اولین بار گوشت را می‏شکافد این ابتدای طلوعش را با " فطر
بیان می‏کنند . همچنین اولین شیری را که از پستان حیوان گرفته می‏شود به‏
اعتبار اینکه برای اولین بار گرفته شده است " فطر " می‏گویند.
راغب اصفهانی هم این لغت را در همین حدودی که ابن اثیر در النهایه‏
شکافته است ، شکافته و چون تقریبا تکرار می‏شود دیگر آنها را ذکر نمی‏کنم‏
کلام مرحوم شیخ عباس قمی
مرحوم شیخ عباس قمی - رضوان الله علیه - در کتاب سفینة البحار
از مطرزی که یکی دیگر از لغویون است نقل می‏کند که گفته است فطرت یعنی خلقت . آنگاه حدیث (( کل مولود یولد علی الفطره ))را از غوالی اللئالی نقل می‏کند و بعد حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل می‏کند
که به یک مناسبتی لغت " فطره " را به کار برده‏اند ولی در غیر مورد
فطرتی که ما می‏گوییم . ابی بصیر می‏گوید که روزی خدمت امام صادق علیه‌السلام
بودیم ، گوشت شتری آوردند و خوردیم ، بعد مقداری شیر آوردند و ایشان از
آن شیر آشامیدند و به من گفتند که تو هم بیاشام و من نیز آشامیدم و گفتم‏ :
ایش ؟ این چیست ؟ ( دیدم یک مزه خاصی می‏دهد ) ( قال انها الفطره)
فرمود این " فطره " است ( 1 ) ( کفک شیر تازه در وقت دوشیدن ) . پس‏
باز همان مفهوم ابتدائیت در این لغت هست . از لغت فطرت
می‏گذریم.
• کلمه " فطرت "
• آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات دارد؟
• آیا دین فطری است؟
• بیشتر بدانید :
بحث فطرت از یک طرف یک بحث فلسفی‏ است و از طرف دیگر یک بحث اسلامی.
موضوعات مهم فلسفه این سه موضوع است : خدا ، جهان ،انسان . این بحث ، بحثی است مربوط به " انسان " و می‏توان گفت از یک‏ نظر و از یک شاخه مربوط است به انسان و خدا ، یک سر مسأله انسان است‏ و سر دیگر آن ، خدا
در منابع اسلامی ، یعنی در قرآن و سنت ، روی اصل‏ فطرت تکیه فراوان شده است . اینکه قرآن برای انسان قائل به فطرت است یک‏ نوع بینش خاص درباره انسان است بطوری که می توان گفت فطرت،خاستگاه ایدئولوژی اسلامی است.
و بنا بر نظر بسیاری از متفکرین اسلامی فطرت زیربنای تربیت نیز میباشد.
کلمه " فطرت "
کلمه " فطرت " چه کلمه‏ای است و آیا قبل از قرآن کسی این کلمه را در مورد انسان استعمال کرده است ، یا از جمله چیزهایی است که برای اولین‏ بار قرآن آن را در مورد انسان به کار برده است ؟ ظاهرا این کلمه قبل از قرآن سابقه‏ای ندارد و برای اولین بار قرآن این لغت را در مورد انسان به‏ کار برده است که قرائنش را بعد عرض می‏کنم.ما ابتدا باید ببینیم که خود لغت " فطرت " چه لغتی است و دقیقا ریشه این لغت را به دست آوریم . تا بتوانیم تعریف فطرت را ارائه دهیم.

 

 

 

ماده فَطَرَ (ف ط ر) مکرر در قرآن آمده است:
(فَطَرَهُنَّ انبیا /56
فاطِرِالسَّمواتِ و الاَرضِ
انعام /14، (و در پنج آیه دیگر)
اِذا السّماءُ انفَطَرَت انفطار/ 1
مُنفَطِرٌبِه مزمل/ 18 )
در همه جا در مفهوم این کلمه، ابداع و خلق ـ و بلکه خلق به همان معنای ابداع ـ هست. «ابداع» به یک معنا یعنی آفرینش بدون سابقه. لغت «فِطرَت» با این صیغه ـ یعنی بر وزن «فِعلَه» ـ فقط در یک آیه آمده است که در مورد انسان و دین است که فطرت الله است.
فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطرَتِ الله الَّتی فَطَر النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ. روم/ 30
آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات دارد؟
مسأله دیگری که باید در اینجا بحث کنیم این است که آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات که آن را تعریف خواهیم کرد دارد یا ندارد و فاقد هر گونه فطرت است ؟
ابتدا باید بدانیم طبیعت و غریزه و فطرت بایکدیکر تفاوت دارند.
اولا از نظر اسلام انسان دارای معلومات فطری است .
و ثانیا یک سلسله گرایشهای فطری دارد.
مهمترین گرایشهای فطری عبارتند از:
1-حس حقیقت جویی و کاوش
2-حس خیرخواهی و فضیلت
3-حس خلاقیت و ابداع
4-حس زیبایی دوستی و جمال‌خواهی
5-حس عشق و پرستش
آیا دین فطری است؟
بحث سوم ما درباره خصوص دین خواهد بود که آیا دین ، فطری است و یا فطری نیست ؟
قرآن صریحا فرموده است که دین فطری است . ما باید یک‏ بحث علمی روی انسان و روی دین بکنیم و ببینیم آیا اساسا دین فطری است و یا فطری نیست ؟
فطرت و هدایت 1
........ مسئله احتیاج انسان به هدایت بخاطر این بیماری است که در هر سه بخش فطریاتش بدان گرفتار می شود . بعضی می گویند اگر اسلام فطری است، پس معنی هدایت کردن و فرستادن دین و برنامه برای انسان چیست؟ اگر فطری باشد انسان خودش در آن راه حرکت می کند، دیگر چه نیازی به هدایت دین است ؟
حیوانات و حتی غیر حیوانات و تمام موجودات را که مطابق فطرتشان ادامه حیات می دهند . یک اتم برای ادامه دوره عمر خود فقط به مقتضای فطرت خداداش حرکت می کند . این واقعیت تمام هستی است . پس انسان چرا چنین نیست؟
مسئله انسان، آن امتیازی است که به سبب اندیشه و آگاهی اش در امور اختیاری دارد . زیرا انسان در امور غیر اختیاری، تمام وجودش مانند همه موجودات، تسبیح کننده و سجده کننده خداوند متعال است ( نحل آیه ۴۹) . بخواهد یا نخواهد، تسلیم است . تک تک سلولهای بدنش ، تار و پود وجودش، صدها هزار جزء از اجزای تارهای مویش، با صدها هزار حالت گوناگون و عجیب و غریب همه مطیع خداوند است . چه دوست داشته باشد یا نداشته باشد ، تمام وجودش فرمانبردار خداوند است و با فطرت الهی به وجودش ادامه می دهد .
اما مسئله انسان این است که در میان این مجموعه از جبر و در میان این مجموعه فطرت الهی برای تمام ذرات وجود ، مختصر اختیاری دارد که اگر نسبت آنرا با مجموعه اموری که در آن اختیار ندارد، بسنجیم ، قطره در برابر دریا هم نیست .
ای انسان! بیندیش که در وجود تو چند سلول وجود دارد؟ این سلولها چند وظیفه گوناگون دارند؟ به چند نوع تقسیم می شوند؟ همه اینها مطابق فرمان خدایشان حرکت می کنند . حالا مختصر اختیاری به تو داده شده ، آیا باید اینقدر بی ظرفیت باشی که از اختیارت سوء استفاده کنی؟ از راهی که خالقت به تو نشان داده منحرف شوی؟

 

ضرورتی ندارد که خداوند برای بخش غیر اختیاری وجودمان و بقیه هستی ( که به طریق فطری راه را به آنها نشان داده) مجدداً برنامه و هدایت بفرستد . ولی برای بخش اختیاری وجود انسان، دین می فرستد . به وی می فهماند که راه خیر کدام است و راه شر کدام . انسان هم قدرت این را دارد که تبعیت کند یا منحرف شود .( بقره آیه ۲۵۶ و کهف آیه ۲۹)
برای بخش غیر اختیاری ، آموزش و تفهیم لازم نیست زیرا خودشان می دانند که چه راهی را بروند . در همان وقتی که خوبیده ای و هیچ اراده و اختیاری نداری ، در یک ثانیه میلیاردها کار در وجود تو انجام می شود، چه بدانی و چه ندانی .
از تو هم اجازه نمی گیرند . تنها در بخش کوچکی به تو اختیار داده شده و برای همین قسمت هم هدایت الهی به تو می فهماند که چه کاری خوب است و چه کاری بد . به تو تفهیم می کند که اگر این راه را بروی هم به نفع دنیای خودت و دیگران است و هم به نفع آخرتت . حایتت آلوده نمی شود و وقتی مرگ تو فرا رسید ، مرحله بعدی حیاتت ضایع نمی شود . ولی اگر راه دیگری را گرفتی، هم برای دنیای خودت و هم برای دنیای دیگران ضرر دارد . بعد از مردن هم حیاتت از مسیر اصلی خودش منحرف شده، گرفتار بدبختی و رسوایی و سرافکندگی می شوی . چون به تو اختیار داده ، هدایت هم می فرستد تا اینها را به تو بفهماند .
هدایت دین برای این است که او را به براه فطرتش باز گرداند . هدایت دین برای این است که وقتی فطرت غریزه اش منحرف شد ، به او می گوید : به راه اصلیت بازگرد . غریزه خدادادیت می داند که چه چیزی مفید و لازم است ، پس بع اقتضای آن عمل کن و زندگی خود را تباه مکن . یا اگر از فطرت شعور و احساس و اخلاقیات منحرف شد، به موجودی خوار و پست و سازشکار و دروغگو و فاسد تبدیل می شود . در بخش فکر و اندیشه هم انسان فطرتش را آشفته می سازد و از راه اصلیش منحرف می کند . هدایت دین برای این است که او را دعوت کند تا به راه فطرتش باز گردد .
دین مجموعه هدایتهایی است که با فطرت اسان سازگار است و همه بخشها و اجزای مختلف جسم و روح انسان توانایی تطبیق کامل با آن را دارند .

فطرت و هدایت 2
با اینکه قرآن از لحاظ سرشت و فطرت همه انسانها را به طور عمومی مسلمان می داند و می فرماید : روی خود را خالصانه متوجه دین کن . این سرشتی است که خداوند مردمان را برآن سرشته است . نباید سرشت خدا را تغییر داد . این است دین و آیین محکم و استوار ، ولی اکثر مردم نمی دانند ( روم آیه ۳۰ ) یا می فرماید : هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت(نسل) آدمیزادگان پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفته است که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ آنان گفته اند : آری گواهی می دهیم . تا در روز قیامت نگویید ما از این غافل و بی خبر بودیم .(اعراف آیه ۱۷۲)
اما با نگاهی به انسانها می بینیم که تعداد زیادی از فرزندان آدم از راه فطرتشان منحرف شده اند و فطرت مسلمانشان نمی تواند آنان را دوباره به سوی اسلام باز آورد . راستی اینان چرا به سبب فطرتشان به راه خدا باز نمی گردند و نقش هدایت در این میان چیست ؟
فطرت یعنی موجودیت هر چیزی بدانگونه که هست ، موجودیتی که به سبب مجموع آن ، از چیزهای دیگر جدا می شود .
تمام خصوصیات ویژه هر موجودی، فطرت مخصوص آن موجود را تشکیل می دهد بطوری که مجموع آن خصوصیات در موجود دیگری یافت نمی شود . موجودات به سبب بعضی از ویژگیها از هم جدا می شوند و فطرت هر شیئی مجموعه صفاتی است که او را از بقیه مشخص می سازد . ممکن است بعضی از اجزای تشکیل دهنده فطرت یک شیء در چیزهای دیگر موجود باشد، اما مجموع آن اجزاء بصورت یکجا فقط در آن شیء وجود دارد . بدینوسیله روشن می شود که فطرت تنها مربوط یه انسان نیست . هر موجودی ( جاندار یا بیجان ) فطرت دارد و همین فطرتهای گوناگون است که موجب تفاوت و جدایی اشیاء از همدیگر میشود .
حال نگاهی به فطرت انسان بیندازیم . بنا بسه آن تعریف کلی، روشن است که فطرت انسان مجموعه صفات و و یژگیهایی است که انسان را از بقیه موجودات جدا می کند . سه دسته کلی از اجزای تشکیل دهنده فطرت انسان عبارتند از :
الف) غرائز ب) احساس و شعور یا همان اخلاقیات ج) قدرت تجزیه و تحلیل و بررسی ( فکر و اندیشه )
غرائز یعنی مجموعه ای نیرو در وجود انسان که اصول آن در باقی جانداران هم ( با مقداری تفاوت ) وجود دارد . مجموعه نیروهایی در وجود انسان که او را برای تأ مین چیزهای مورد نیاز حیاتش ، تشویق می کند، غرائز نامیده می شود.
مثلاً غریزه دفاع از نفس ، غریزه خوردن و آشامیدن ، غریزه جنسی و ......
ساده ترین غریزه ، غریزه احتیاج به غزاست زیرا اصل آن میان انسان و بقیه جانداران شناخته شده مشترک است .

 

فطری بودن این غریزه بدین معناست که به سبب تربیت یا آموزش و تفهیم یا رفاقت و از این قبیل موارد ، پیدا نشده بلکه حالتی لازم و همراه با خلق و آفرینش انسان است . دلیل اینکه " فطری" است ، همین نکته است . غریزه خوردن انسان را به تأمین و خوردن خوراکیهایی که جسمش به آنها محتاج است، وادار می کند . خوردنیهایی که برای او ضروری است ، مفید است و با وجودش سازگاری دارد .
آیا سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر یا قرصهای روان گردان مانند اکستازی از نیازمندیهای جسم انسان است ؟ بدیهی است که اینها هیچ کدام از نیازهای جسم انسان نیستند ولی با این حال می بینیم که انسان طوری تغییر می کند که مانند تلاش و حرص برای استفاده از خوردنیهای مفید ، برای خوردن و نوشیدن این چیزهای مضر هم تلاش می کند و بیشتر حریص می شود. علت چیست؟
علت این است که براستی انسان موجودی عجیب است و با وجود اینکه قسمتی از فطرتش عبارتست از نیروی فکر و اندیشه و عملاً می بینیم که تفاوت انسان با جانداران چقدر زیاد است، اما با وجود همین نیرو ( با همین نیرویی که موجب امتیازش شده ) از تمام حیوانات پست تر می شود . سرّ نیاز به هدایت هم همین است .
جانداران دیگر به اقتضای غریزه تلاش می کنند آنچه را که جسمشان به آن نیازمند است و حیاتشان ادامه می یابد ، بدست آورند و بخورند و می بینیم که در اجابت خواست غریزه شان خلاف نمی کنند .
اما انسان با وجود اینکه هیچ احتیاجی به سیگار و مشروب و ..... ندارد و غریزه ان چیزها را درخواست نمی کند ، باز هم به این چیزها علاقه مند شده و مصرف می کند . درست مانند تلاش برای رفع نیازهای واقعیش ، برای اینها هم تلاش میکند بطوری که مانند یک "غریزه ثانوی" می شود .
ب) مجموعه شعور و احساسات انسان یا نیروهایی که ریشه و بنیاد اخلاقیات انسان را تشکیل می دهد بخش دوم فطریات انسان را تشکیل می دهد.
در این قسمت هم می بینیم که انسان گاهی از راه فطرت منحرف می شود . اقتضای فطرتش چیزی است و اخلاق و رفتارش چیزی دیگر . فطرتش شجاعت را می طلبد . می گوید شجاعت خوب است و ترسویی بد . سخاوت خوب است و بخل ناپسند . صداقت پسندیده است و دروغگویی و فریبکاری زشت و ناپسند . بهمین ترتیب دیگر خصال و اخلاقیات خوب و بد را به انسان می شناسد . اینها برای او بسیار آشکار است بی آنکه آموزشی در کار باشد . از دوران کودکی و خردسالی ، از زمانی که می تواند تشخیص بدهد . اینها برایش آشکار است . اخلاقیات مهم یعنی اصول اخلاق را می فهمد و آنها را فطرتاً دوست دارد . بدون تعلیم فلان کار رابد می داند و آنرا انجام نمی دهد . راست می گوید و دروغ را بد می شمارد . با وجود اینها می بینیم که به خلاف مقتضای فطرتش و بر خلاف فطریات اخلاقیش، دروغ می گوید . چه اندازه صداقت برایش لذت دارد، بهمان اندازه و حتی بیشتر از دروغ لذت می برد . ترسو و ذلیل شده ( در برابر قدرت و حکومت یا پول و ...) و خواری و بی شخصیتی را تحمل می کند . بخل می ورزد و ..... . این چیز عجیبی است در انسان . با اینکه فطرت اقتضایی دارد اما در جهت عکس آن عمل می کند .
ج) بخش سوم فطریات انسان قدرت تفکر و اندیشه انسان است و اصل آن بدون پرورش و آموزش در انسان موجود است . ( حالت شکوفا شده اش را نمی گویم . شکوفا ساختن آن تزکیه و تعلیم می خواهد . اگر اصل چیزی در وجود انسان نباشد شکوفا ساختن هم دیگر معنی ندارد)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف فطرت

دانلود مقاله تعریف عرف و عناصر آن در قانون و فقه

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعریف عرف و عناصر آن در قانون و فقه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


الف) تعریف عرف و عناصر آن در قانون در مقدمه کتاب هاى حقوقى، «عرف و عادت» را یکى از منابع حقوق شمرده اند و ماده 3 قانون آیین دادرسى مدنى تصریح مى کند:
چنان که قانون، کامل یا صریح نبوده و یا در قضیه مطروحه اصلاً قانونى وجود نداشته باشد، دادگاه ها باید موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشورى و «عرف و عادت مسلّم» آن قضیه را حلّ و فصل نمایند.
با وجود این، قانون تعریفى از عرف عرضه نمى کند. لیکن علماى حقوق در نوشته هاى خود، عرف را تعریف نموده اند که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
عرف در لغت به معناى معرفت و شناسایى است، و پس از آن به معناى چیزى که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان به کار رفته است.(24)
برخى دیگر از نویسندگان آثار حقوقى معتقدند :
عرف قاعده اى است که به تدریج و خود به خود در میان همه مردم یا گروهى از آنان به عنوان قاعده اى الزام آور مرسوم شده است.(25)
با توجّه به تعریف هاى یادشده که برخى از آن ها خالى از اشکال نیست،(26) مى توان ارکان و عناصر عرف را چنین بیان کرد:
1 - عنصر مادى: براى ایجاد عرف لازم است که عادتى در نتیجه تکرار و به مدّت طولانى بین همه مردم یا گروهى از آنان رایج و مرسوم شده باشد.
2 - عنصر روانى: عادتى مى تواند عرف تلقّى شود که افراد به آن انس شدید گرفته باشند و به اعتقاد کسانى که آن را رعایت مى کنند، الزام آور باشد.
لازم به یادآورى است که در قانون مدنى ایران و به تبع آن در کتاب ها و آثار حقوقى، غالباً عرف و عادت با هم به کار برده شده است، و به نظر مى رسد که این دو را مترادف دانسته اند.(27) بنابراین، از نظر قانون، صرف عادتى که با تکرار بین مردم رایج و مرسوم شده و الزام آور شود، «عرف» و یا «عرف و عادت» نامیده مى شود، و لزوماً ملاک پذیرش و الزام آور بودن آن، مقبولیّت از سوى خردمندان و موافق عقل و ذوق سلیم نمى باشد.
ب ) تعریف عرف و ارکان آن در حقوق اسلامى (فقه) دانش مندان اسلامى براى عرف تعریف هاى گوناگون و مختلفى ارائه نموده اند که به اختصار برخى از آن ها را از نظر مى گذرانیم.
ابوحامد محمّد غزالى در تعریف عرف چنین آورده است:
عادت و عرف آن روشى است که به کمک عقل در نفوس رسوخ یافته و طبایع سالم آن را مورد پذیرش قرار دادند.(28)
برخى دیگر از دانش مندان اسلامى، مانند ابوحامد محمد غزالى، گواهى عقول و پذیرش طبایع سلیم را - که از امور ثابت اند - در تعریف عرف اخذ نموده اند. لازمه این تعریف ها این است که عرف نیز امر ثابت و واحدى در هر زمان و مکان باشد؛ پس تعریف عرف با لحاظ عقل و ذوق سلیم و مانند آن جامع و مانع نیست.(29)
عده اى از اندیش مندان اسلامى تعریف جامع ترى از عرف ارائه نموده اند؛ مثلاً استاد شیخ محمد رضا مظفر مى گوید: «عرف یا سیره در اصطلاح عبارت است از استمرار بناى عملى مردم بر انجام یا ترک یک فعل.»(30) در این تعریف عقل سلیم و پذیرش خردمندان تأثیرى در تحقق عرف ندارد. لازم به یادآورى است که در فقه اسلامى «عرف» و «عادت» و «سیره» به یک معنا به کار رفته، همان گونه که در کلام برخى از اندیش مندان، مانند ابوحامد غزالى و استاد شیخ محمد رضا مظفر، تصریح شده است. البته برخى گفته اند که عرف، نوعى از عادت است و عادت معنایى است داراى عنصر تکرار و بدون رابطه تلازم عقلى، که طرح آن در این جا لازم نیست. ضمناً در فقه و اصول، عرف و سیره بیش از عادت به کار برده شده است. به نظر اندیش مندان فقه اسلامى عناصر عرف عبارت اند از:
الف) عمل معین؛
ب ) تکرار آن عمل از سوى همه مردم یا بیش تر آنان؛
ج ) ارادى بودن آن عمل نه غریزى بودن آن (31).
بنابراین، عرف و یا سیره به معناى اعم از دیدگاه فقه (حقوق اسلامى) عبارت است از: روشى که همه مردم یا گروهى از آنان، در نتیجه تکرار بدان خو گرفته اند و آن را عادت و شیوه خود ساخته باشند.
در نتیجه مى توان گفت بین تعریف عرف از نظر قانون و حقوق دانان، و تعریفى که برخى از اندیش مندان اسلامى از عرف نموده اند، هماهنگى و نزدیکى وجود دارد.
نقش عرف، فرهنگ، آداب و رسوم در قانون‏گذارى حکومت دینى تا چه اندازه است؟

 

 

 

آشنایى با نقش «عرف» در فقه و حقوق اسلامى و در قانون‏گذارى حکومت دینى، نیاز به تعریف عرف، آگاهى از اقسام آن، معیار و ملاک اعتبار و حدود و شرایط آن دارد.

 

تعریف عرف:
براى «عرف» معانى و تعاریف مختلفى ارائه شده است. یکى از آنها عبارت است از: «ما تعارفه الناس و ساروا علیه من قولٍ او فعل او ترک و یسمى العادة»؛ ر.ک: منصورى، خلیل رضا، دراسة موضوعیة حول نظریةالعرف و دورها فى عملیةالاستنباط، ص 51. یعنى، «عرف» چیزى است که مردم آن را متعارف نموده و بر اساس آن سیر کرده‏اند؛ چه از سنخ گفتار باشد یا کردار، انجام عمل باشد یا ترک آن و آن را «عادت» نیز نامیده‏اند.
البته بین عادت و عرف، تفاوت هایى نیز وجود دارد که در این مختصر مجال ذکر آن نیست. ر.ک: همان، ص 52 - 54، نیز: محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى یا اصول فقه، ص 251.
مؤلفه‏ها و عناصر زیر در پیدایش عرف نقش اساسى دارد:
1. عمل معینى باشد (عمل به معناى اعم که شامل گفتار و کردار و انجام و ترک است)،
2. تکرار عمل،
3. عمومیت،
4. ارادى بودن، نه فطرى و غریزى.

 

اقسام عرف:
«عرف» داراى اقسام مختلفى است؛ از جمله: عرف عام و عرف خاص، عرف صحیح و عرف فاسد، عرف ناشى از نیاز و عرف نامبتنى بر نیاز، عرف آمره، عرف لفظى و عرف عملى و ... بررسى تفصیلى هر یک از اقسام یادشده از گستره این نوشتار خارج است و علاقه‏مندان مى‏توانند به منابع مربوط مراجعه کنند. براى آگاهى بیشتر ر.ک: جبار گلباغى ماسوله، سیدعلى، درآمدى بر عرف.

 

جایگاه عرف در فقه و حقوق اسلامى‏
منابع کشف و استنباط احکام و حقوق دینى در اسلام، به دو دسته کلى تقسیم مى‏شود:
1. منابع اولیه: منظور از «منابع اولیه» امورى است که یا ذاتاً از اعتبار و حجیت برخوردار است؛ مانند «عقل» و یا شارع مستقیماً آنها را حجت قرار داده است؛ از قبیل «کتاب» و «سنت».
2. منابع ثانوى: منابع ثانویه امورى است که اعتبار و حجیت آنها تبعى است و بازگشت به یکى از منابع اولیه مى‏کند. از این جمله است: اجماع (اتفاق نظر فقیهان)، شهرت (توافق نسبى)، سیره مسلمین، بناى عقلا (عرف). در مورد وجه حجیت عرف یا ملاک اعتبار آن، همه فقیهان معتقدند: عرف به خودى خود حجت و معتبر نیست؛ بلکه اعتبار آن ناشى از امر دیگرى است، اما در اینکه آن امر دیگر چیست، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
یک. برخى برآنند که بازگشت عرف به سنت است و در این صورت آنچه اصالت دارد، نظر شارع است. بنابراین عرف زمانى «حجت» خواهد بود که به امضاى شارع برسد؛ لیکن براى «عرف عام» که در دیدگاه و منظر شارع بوده است، سکوت و مخالفت نکردن شارع کافى است. بنابراین عرف یا بناى عقلا در صورتى معتبر و قابل استناد است که مورد مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم شارع، قرار نگرفته باشد. در این زمینه قیود و شرایطى نیز ذکر شده و در پاره‏اى از ویژگى‏ها نیز اختلاف نظرهایى است که بررسى تفصیلى آنها از حوصله این مختصر خارج است.
دو. گروهى بازگشت عرف یا سیره و بناى عقلا را به عقل مى‏دانند؛ به عبارت دیگر انسان داراى دو بعد اساسى است:

 

1. بعد عواطف، احساسات، گرایش‏ها و تمایلات؛
این بخش از وجود انسان انگیزاننده به سوى کنش‏هاى التذاذى، عشق، نفرت و ... است.

 

2. بعد ادراک و تعقّل؛
این بخش از وجود انسان، تنظیم کننده رفتارهاى تدبیرى است. البته این دو حوزه، کاملاً از هم بیگانه نبوده و با یکدیگر تعامل دارند.
در این نگاه، عرف از این رو که داراى قوه عاقله است، داراى فعالیت‏هاى عقلانى است و بنا و سیره عقلا، ناشى از ادراکات عقلى او است و چون عقل حجت و منبع معتبر است، بنابراین عرف و بناى عقلا داراى منشأ عقلى است. از طرف دیگر بر اساس قاعده ملازمه بین حکم «عقل و شرع»، این گونه امور نیز از اعتبار و حجیت برخوردار مى‏شوند. بر اساس این انگاره حجیت سیره عقلا، از باب ملازمه حکم «عقل و شرع» است. بنابراین:
اولاً اگر فعلى برآمده از بخش عاطفى و احساسى وجود انسان بوده و به تدریج به صورت عرف و عادت درآید و ناشى از عقل نباشد، داراى اعتبار نیست.
ثانیاً اگر شارع، چیزى از بنائات عقلایى - مانند رباى قرضى و یا معاملاتى - را رد و انکار کند، انکار او کشف از عدم حجیت آن به نحو سالبه به انتفاى موضوع مى‏کند؛ یعنى، ثابت مى‏کند که روش و بناى یاد شده، اساساً مبتنى بر خردورزى و خردمندى نبوده و فاقد پشتوانه عقلى است.
اکنون درصدد تطبیق و ارزش‏داورى درباره دو انگاره یاد شده و تفاوت‏هایى که با یکدیگر دارند، نیستیم. همچنین نمى‏توان در این نوشتار مختصر همه شرایط اعتبار عرف را - بر اساس هر یک از رویکردهاى یاد شده - برشمرد؛ لیکن وجه مشترک دو دیدگاه این است که:
1. عرف و بناى عقلا فى‏الجمله مورد توجّه و اعتبار است.
2. اعتبار عرف و بناى عقلا ذاتى نیست؛ بلکه بازگشت به منابع دیگرى مى‏کند. از این رو ضوابط و دایره اهمیت و اعتبار آن، تابع منشأ اصلى اعتبارش مى‏باشد.
3. هرگاه عرفى برخلاف حکم عقل یا شرع شکل بگیرد، به کلى از درجه اعتبار ساقط است و نمى‏توان به آن استناد کرد.
بنابراین در قانون‏گذارى جامعه اسلامى، مى‏توان به عرف استناد جست؛ ولى استناد به آن داراى ضوابط و حدودى است که در منابع تفصیلى فقهى و حقوقى مورد بحث است.
پاره‏اى از مواردى که مى‏توان عرف را در آن ملاک قرارداد، عبارت است از:
یک. دلالت الفاظ، عبارات و مفاهیم؛ به عبارت دیگر براى کشف معانى مورد نظر شارع، از الفاظ و جملاتى که در بردارنده حکمى فقهى و یا حقوقى است، مرجع نخستین فهم و درک «عرف» است.
این مسأله اصول و قواعدى را در زبان‏شناسى دینى در پى آورده است که از آنها، به اصول و قواعد لفظى تعبیر مى‏شود. اهم این اصول عبارت است از: اصالة الظهور، اصالة العموم، اصالة الاطلاق و اصالة الحقیقة.
دو. در قوانین قضایى و آیین دادرسى نیز عرف به عنوان یک منبع مورد استناد قرار مى‏گیرد و افزون بر اصل عدم، عرف نیز یکى از راه‏هاى تشخیص منکر از مدعى است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: عمید زنجانى، عباسعلى، فقه سیاسى اسلام، ج 2، ص 219؛ و نیز: شرح اللمعة الدمشقیه، ج 5، ص 376.
سه. در مورد شرایط عقود نیز عرف به عنوان یک منبع حقوقى مورد استناد است. فقیهان شرایطى را که به طور معمول در قراردادها منظور مى‏شود، به عنوان شرایط مبنى علیه قراردادها معتبر مى‏دانند.
چهار. تشخیص موضوعات عناوین ثانویه (مانند ضرورت، اهم و مهم، ضرر، حرج و ...) مجال وسیعى را براى نقش عرف در قانون‏گذارى مى‏گشاید.
پنج. پاره‏اى از احکام فقهى، مستند به عرف است. احکام امضایى اسلام - که بسیارى از مناسبات حقوقى، اجتماعى و اقتصادى را شامل مى‏شود - عرصه وسیعى از پذیرش و تأیید عرف در فقه و قانونگذارى جامعه اسلامى است. به عنوان مثال اعتبار عقود معاطاتى، عقد فضولى، استفاده عابر از میوه‏هاى فاسدشدنى که پاى درختان ریخته بدون اذن مالک و ... .
شش. عرف، منبع تفسیر موضوعات احکام و در مواردى متعلّق و عنوان حکم و اجزا و شرایط آن نیز قلمداد شده است. استاد عمید زنجانى مى‏نویسد:
«به این ترتیب عرف با تفسیرى که از موضوع یا متعلق حکم به دست مى‏دهد به طور غیر مستقیم در خود حکم اثر مى‏گذارد و گاه موجب تغییر حکم نیز مى‏گردد؛ مانند حکم حرمت تشبّه به کفار که روزى با پوشیدن نوع خاص البسه غربى‏ها صدق مى‏کرد؛ ولى از آنجا که امروز همان البسه از اختصاص غربیان درآمده و در عرف لباس‏هاى مشترک همگانى شده، با پوشیدن آن دیگر حکم مزبور صادق نخواهد بود.»
این گونه تأثیرگذارى به منزله تغییر حکم نیست؛ بلکه از قبیل تغییر موضوع است که منبع آن عرف است.
هفت. در سطح مناسبات و حقوق بین‏الملل نیز، رسوم و تنظیماتى که به تدریج در جوامع بشرى شکل گرفته و الزامى بودن آنها احساس شود - چنان که منع و رد شرعى نسبت به آنها وجود نداشته باشد - از اعتبار برخوردار است.
هشت. در کلیه مسائل سیاسى و حکومتى نیز، عرف به عنوان یک منبع حقوقى داراى اعتبار است. البته همان‏طور که گفته شد، اعتبار عرفى داراى شرایطى است. این شرایط به دو دسته تقسیم مى‏شود:

 

1. شرط موضوعى؛
یعنى، شرایطى که با آن عرف احراز مى‏شود. برخى دو شرط اساسى در این زمینه قائل‏اند: تکرار مستمر و الزامى بودن. همان، ص 223.

 

2. شرط حکمى؛
یعنى، عدم ورود نهى یا مخالفت از سوى شارع. دو شرط یاد شده، مورد وفاق همه فقیهان است. برخى نیز بنا بر دیدگاه خاص خود، درباره مبناى حجیت عرف، شرایط دیگرى آورده‏اند که بررسى آنها، از مجال این نوشتار بیرون است.

 

عرف سکولار
نکته دیگرى که در اینجا حائز اهمیت است، دو نوع نگاه متفاوت به عرف است؛ یکى «عرف هماهنگ با شریعت» و دیگرى «عرف سکولار یا لائیک».
در نگاه نخست عرف در طول شریعت، مورد توجّه قرار مى‏گیرد و به عنوان یکى از منابع مرتبط با شرع، ملاحظه مى‏شود. آنچه در مطالب پیشین بیان شد، عمدتاً ناظر به همین نحوه نگرش نسبت به عرف است.
در نگاه دوم، اولاً عرف مستقل از شریعت ملاحظه مى‏شود؛ یعنى، سؤال اصلى این خواهد بود که:
1. آیا عرف در عرض کتاب و سنت مى‏تواند به عنوان منبع مستقلى براى قانون‏گذارى به حساب آید؟
2. منظور از عرف صرفاً وجه عقلى آن نیست؛ به عبارت دیگر مراد و مقصود اصلى این نیست که چون عقلا انسان‏هایى داراى درک، هوش و بینش هستند، به عنوان منبع قانون‏گذارى قلمداد شوند؛ بلکه - چنان که گذشت - عقلا دو ساحت دارند: یکى ساحت عقلى - معرفتى و دیگرى عرصه احساسات و تمایلات. اکنون سؤال اصلى اینجاست که تمایلات و خواسته‏هاى عرف نیز مى‏تواند در قانون‏گذارى دخیل باشد یا نه؟
به عبارت دیگر اگر در پاره‏اى از مسائل، عرف صرفاً به دلیل میل و خواهش نفس اماره، چیزى را اراده کرد، آیا مى‏توان به آن اعتبار قانونى بخشید؟ با توجّه به دو نکته یاد شده، این سؤال این گونه جمع مى‏شود که آیا تمایلات و پسند مردم، مى‏تواند در عرض کتاب و سنت، منبع مستقلى براى قانون‏گذارى در حکومت دینى باشد؟
در پاسخ، باید به این نکته توجّه کرد که احکام تکلیفى دین، به پنج بخش تقسیم‏پذیر است: واجبات، مستحبات، مباحات، مکروهات و محرمات.
الف. واجبات و محرمات، احکام الزامى دین است که سرپیچى از آنها، گناه و معصیت تلقى مى‏شود. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق»؛ نهج‏البلاغه، حکمت ش 165. «در جهت نافرمانى خداوند هیچ مخلوقى اطاعت‏پذیر نیست»؛ چه آن مخلوق فرد حاکم باشد، یا خواست و میل عمومى.
بنابراین هیچ کس حق ندارد به دلخواه خود، در این گونه امور تغییرى پدید آورد و خلاف آن را مرتکب شود و یا ارتکاب خلاف آن را از دیگرى بخواهد. از این رو صرف پسند و دلخواه عمومى - بدون آنکه عنوان اضطرارى ثانوى یا مصلحت اهم اجتماعى آن را ایجاب کند - نمى‏تواند منشأ قانون‏گذارى بر خلاف احکام الزامى دین باشد؛ 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف عرف و عناصر آن در قانون و فقه

دانلود مقاله تعریف کیفیت محصول توسط مشتری (بررسی متد کانو )

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تعریف کیفیت محصول توسط مشتری (بررسی متد کانو ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده:
اولین باری که نظریه پرفسور نوریاکی کانو و همکارانش در دانشگاه توکیوریکای ژاپن مطرح گردید، نظر بسیاری از متخصصان کیفیت را به خود جلب نمود. نظریه کانو درباره طبقه بندی عوامل کیفی یک محصول و روش او در ترتیب نمودن (sort) این عوامل، که برآمده از اطلاعات جمع آوری شده از مشتریان است. فهمی عمیقی از الزامات مشتری را تبیین می نماید.
این متد چنان ساده و کارا بود، که بسیاری از مجموعه ها پس از طرح این نظریه از آن به عنوان بخشی از فرآیند توسعه محصول خود (product development) استفاده نمودند. البته این ابزار نیز مانند سایر شیوه هایی از این دست برای موفقیت در کاربرد، نیاز به مهارت و تجربه ای کافی دارد.
در واقع اگر بخواهیم متد کانو را معرفی نمائیم می توان این گونه گفت که، شیوه ای است برای تعیین پارامترهای کیفی یک محصول، از دیدگاه مشتریان آن محصول، هم اکنون این متد در شرکتهای فراوانی در سطح دنیا به کار گرفته شده و تجربیات و مهارتهای زیادی در این زمینه بدست آمده و به این متد الحاق گردیده است.
هدف از فراهم آوری این مقاله ایجاد یگ نگرش کاربردی، اما دقیق نسبت به متد کانو،
طرح بخشی از نکات و تجربیات در به کارگیری این متد و بحث در مورد پاره ای از نکات زیر است، که استفاده کنندگان می بایست از آنها آگاه باشند.

 

1-مقدمه:
امروزه محور اصلی حرکت همه سازمانها و شرکتهای موفق در سراسر دنیا، مشتری بوده و این شرکتها تمام هم و غم خود را بر روی مشتری متمرکز نموده اند. در واقع در دنیای امروز سرمایه ها نیستند که بقای سازمان را تداوم می بخشتند، بلکه میزان خلاقیتها و نوآوری های جهت یافته به سمت برآوردن هر چه بیشتر نیازهای مشتریان است که بقای سازمان را اعتبار می بخشد.
این امر تا به انجا مهم جلوه می کند که این شرکتها حتی برای نوآوری و توسعه محصول دست به طراحی فرآیندهایی زده اند تا هرچه سریعتر به مقصود خود برسند. امروزه در شرکتهای موفق دنیا رقابت بر سر نوآوری در محصول نیست بلکه رقابت بر روی اثر بخشی و کارایی هرچه بیشتر نوآوریهای است. از این روست که مباحثی همچون توسعه محصول جدید (new product development) بوجود آمده است.
اساس و پایه چنین علومی استخراج دقیق و صحیح نیازهای مشتری به منظور پاسخگویی هرچه موثرتر به این نیازهاست. در این میان ابزارهایی نیز وجود دارند که علیرغم عمر طولانی هنوز هم مفید بوده و از توان بالایی در این حوزه برخوردارند. متد کانو یکی از ابزارها برای استخراج خواسته ها و الزامات مشتذی و طبقه بندی این الزامات است. این طبقه بندی به سازمان کمک می نماید تا بواسطه یک فرآیند
تصمیم گیری (decision making) به الزامات مستری اولویت توسعه بدهد این متد مسیر رشد محصول را به میزان زیادی کوتاه و گامهای توسعه را تا حد زیادی بهینه
می سازد. برای سازمانهای بسیار مهم است که سرمایه خود را برای کدام جنبه محصول صرف نمایند تا بیشترین بهره برداری را از بازار فروش ببرند.
در این مقاله سعی شده تا با یک نگرش کاربردی در چندین بخش به تشریح ابعاد گوناگون متد کانو پرداخته شود برای حصول این منظور نیز مثالهایی معتبر و مفیدی جمع آوری شده و به مباحث اضافه گردیده تا بر غنای هرچه بیشتر مطالب افزوده شود.

 

2-معرفی متد کانو
در طرحریزی یک محصول (یا خدمت)1 در قدم اول می بایست یک لیست از نیازمندیهای باقوه مشتری که محصول باید آنها را برآورده سازد، تهیه گردد. برای تهیه لیست الزامات بالقوه مشتری2 یکی از بهترین راه ها، صحبت با مشتریان یک محصول برا استخراج نظرات و خواسته های اوست. در ادامه این مقاله، الزامات بالقوه مشتری را به طور خلاصه «الزامات مشتری» (CR) می نامیم، البته با در نظر داشتن این مفهوم که الزامات مشتری ان دسته از مواردی است که بر اساس تحقیق ها و بررسی های انجام شده می بایست در محصول نهایی که به دست مشتری می رسد، وجود داشته باشد.
شیوه های فراوانی برای جمع آوری این الزامات از طریق مشتریان وجود دارد. به طور مثال، یکی از شیوه ها این است که از مشتری بخواهیم مواردی را که به ذهنشان
می رسد لیست نموده و سپس آنها را از نظر اهمیت درجه بندی کند. اما شیوه ای که در اینجا در مورد آن بحث خواهیم نمود شیوه ای است موسوم به متد کانو که بر پایه نظریه پرفسور نوریاکی کانو از دانشگاه توکیوریکای ژاپن استوار گردیده است.
پروفسور کانو و همکارانش در این دانشگاه یک سری از نظریه هایی را در این زمینه ارائه داده اند که در ذیل به طور مختصر به آن می پردازیم.
الف)آنچه درباره کیفیت در ذهن پنهان است را می توان دید.
خواسته های مشتریان ما در مورد کیفیت محصولاتی که به دست آنها می رسد، اغلب مبهم است و تشخیص آن به صورت واضح بسیار سخت است، اما می توان آنها را واضح نمود. در عین حال زمانی که خوسته های مشتری از کیفیت محصول روشن گردید، بسیاری از الازمات را می توان استخراج نمود و در چندین گروه قرار داد. به
طور مثال در شکل 1 یک ساختار درختی از این الزامات را می توان دید.
ب)برای بعضی از الزامات، رضایت مشتری متناسب با میزان کارکرد3 آن در محصول است.
در نمودار کانو که در شکل 2 ترسیم گردیده است، محور افقی بیانگر میزان کارکرد بعضی از جنبه های یک محصول و محور عمودی نشان دهنده میزان رضایتمندی مشتری است. نگرش سطحی به کیفیت یک محصول، این موضوع را به ذهن
می رساند که رضایت مشتری به گونه ای ساده در تناسب با میزان کارکرد آن محصول است، یعنی کارکرد کمتر یک محصول معادل نارضایتی مشتری و کارکرد بیشتر محصول معادل رضایتمندی بیشتر مشتری است. همانطور که در شکل مشاهده
می کنید، فقط خط 45 درجه ای که از مراکز عبور می کند، بیانگر این نگرش نسبت به کارکرد یک محصول است. در نقطه ای که کارکرد محصول بیشتر است(بالا سمت راست) رضایت مشتری نیز بالاتر و در نقطه ای که کارکرد محصول پایین تر است(پایین سمت چپ) ایجاد نارضایتی در مشتری می شود.
کانو چنین الزاماتی را تحت عنوان الزامات «تک بعدی»4 مشتری نامید. برای مثال، در اتومبیل ها، نمایشگر میزان بنزین می تواند یکی از الزامات تک بعدی باشد:نمایشگر بهتر رضایتمندی بیشتر مشتری و نمایشگر ضعیف نارضایتی مشتری را موجب
می گردد.(نگاهی به نمودار بیندازید تا بیشتر بتوانید به نقش الزامات تک بعدی در ارتباط با رضایت مشتری پی ببرند)
ج)علاوه بر الزامات تک بعدی، الزامات «ضروری» و «جذاب» نیز برای یک محصول وجود دارد.
علاوه بر خط 45 درجه که نشان دهنده الزامات تک بعدی مشتریان است دو منحنی دیگر با نام های «الزامات ضروری»5 و الزامات «جذاب»6 در نمودار به چشم
می خورند. منحنی الزامات ضروری نشان دهنده جنبه هایی از محصول است که کارکرد نامناسب آنها باعث نارضایتی شدیدی در مشتری می گردد، در صورتی که، کارکرد کامل این جنبه های محصول هرگز باعث افزایش رضایت مندی مشتری بیش از خط صفر نمی گردند. برای مثال، وجود ترمزهای نامناسب در یک اتومبیل باعث نارضایتی مشتری می گردد، در حالی که داشتن ترمزهای خوب به هر حال سطح رضایت مشتری را افزایش نمی دهد، زیرا داشتن یک ترمز خوب، از یک اتومبیل همیشه انتظار می رود، این چنین الزاماتی (الزامات ضروری)، تغییری در رضایت مشتری ایجاد نمی کنند ولی کوتاهی در مورد کارکرد این الزامات در همان محصول، باعث افزایش صعودی نارضایتی مشتری می گردد.

 

منحنی الزامات جذاب نشان دهنده آن دسته از جنبه های محصول است که هرچه کارکرد آنها بهبود یابد، رضایت مشتری نیز بصورت صعودی و با شیبی بیش از میزان رشد کارکرد افزایش می یابد، در حالی که کارکرد نامناسب آنها در محصول ایجاد نارضایتی نمی نماید. به طور مثال، اگر آنتن رادیوی ماشین شما هنگامی که رادیو را خاموش می کنید به طور اتوماتیک به داخل بدنه جمع نشود، احساس نارضایتی در شما ایجاد نمی شود، در حالی که اگر چنین موردی در اتومبیل شما وجود داشته باشد سطح رضایتمندی شما را بسیار زیاد افزایش خواهد داد.(به منحنی الزامات جذاب توجه نمایید، حتی جایی که سطح کارکرد آن بسیار پایین است باعث ایجاد نارضایتی در مشتری نمی گردد، در عین حال کوچکترین بهبود در کارکرد آن باعث افزایش شدید رضایتمندی مشتری می شود.)
همچنین ممکن است مشتری نسبت به یک عامل کیفی بی تفاوت7 باشد، برای مثال مشتریهایی که سیگار نمی کشند برایشان تفاوتی ندارد که اتومبیل فندک دارد یا خیر. چنین جنبه هایی از محصول را می توان حدودا روی محور افقی نمودار کانو ترسیم نمود، زیرا کارکرد کامل یا عدم کارکرد کامل آنها تأثیری بر رضایت یا نارضایتی مشتری ندارند.
د)الزامات مشتری را می توان از طریق پرسشنامه هایی طبقه بندی نمود.
کانو و دستیارانش معتقدند که الزامات تک بعدی، ضروری، جذاب و بی تفاوت می‌توانند از طریق یک پرسشنامه که توسط مشتری تکمیل می گردد، طبقه بندی شوند. در این پرسشنامه هر سوال دو بخش دارد:«چه احساسی دارید اگر آن عامل کیفی در محصول باشد؟» و « چه احساسی دارید اگر آن عامل کیفی در محصول نباشد؟» برای هر سوال، مشتری می تواند به یکی از پنج مورد موجود پاسخ دهد. بطور مثال شکل 3 را نگاه کنید.
بر اساس پاسخهای داده شده به دو قسمت سوال، (در شکل 3 در مورد نمایشگر بنزین اتومبیل) الزامات مشتری بای محصول را می توان در یکی از 6 دسته ذیل طیقه بندی نمود.
(A) جذاب (O) تک بعدی (R) معکوس
(M) ضروری (I) بی تفاوت (Q) نامعلوم
چهار دسته اول تعریف شده اند، این دسته ها همان الزاماتی هستند که در بررسی مدل
کانو تشریح گردیدند، اما دو دسته دیگر وضعیت های ذیل را مشخص می کنند:
دسته (Q) یا «نامعلوم»8 در واقع یک تناقض در پاسخ مشتری، به سوال، را نشان
می دهد. در این حالت پاسخ مشتری به سوال بد طرح شده است و یا این که شخصی که به پرسشنامه پاسخ داده است، منظور سوال را درک نکرده و یا اشتباه به آن پاسخ داده است. در حالت عادی معمولا هیچ الزامی بیش از 3% امتیاز Q را نمی آورد، در غیر این صورت باید در طراحی سوالات به دنبال ایراد بود.
در صورتی که پاسخ مشتری در دسته (R) یا «معکوس»9 قرار گیرد، این امر نشان دهنده این موضوع می باشد که، نه تنها این الزام از جانب مشتری مطلوب نیست بلکه مشتری برعکس نیز فکر می کند. به طور مثال اگر در مورد یک تور مسافرتی این سوال طرح شود که «آیا مایلید که برنامه ای از پیش تعیین شده برای این تور داشته باشید؟» ممکن است عده ای با این امرموافق بوده باشند و پاسخهایی غیر از R به آن بدهند، ولی عده ای نیز ممکن است اساسا با داشتن برنامه از پیش تعیین شده مخالف باشند، در این صورت پاسخ آنها نشان دهنده این است که نه تنها این امر را یک الزام نمی دانند، بلکه با آن مخالفند.

 




بعد از پر شدن پرسشنامه توسط هر مشتری، به کمک جدول ارزیابی کانو و بر اساس پاسخهای داده شده، مشخص می گردد که هر جفت سوال برای یک الزام، در کدام دسته قرار می یگرد.(شکل 4 جدول ارزیابی کانو)
به طور مثال، اگر مشتری درباره ی «نمایشگر بنزین خوب» به سوال حالت کارکرد پاسخ «1.مطلوبست» بدهد و درباره «نمایشگر بنزین ضعیف» به سوال حالت عدم کارکرد پاسخ«5. نمی توانم تحملش کنم» بدهد، با نگاه به محل تقاطع ردیف اول و ستون پنجم، پی می بریم که نمایشگر بنزین در اتومبیل، از دیدگاه مشتری یک الزام تک بعدی(O) است. در شکل 5 بخشی از یک پرسشنامه کانو درباره یک اتومبیل، برای نمونه آورده شده است.
زمانی که همه پرسشنامه های یک بررسی جمع آوری شدند، ابتدا هر یک از جفت سوالات را به وسیله جدول ارزیابی کانو ارزش دهی می کنند، سپس برای هر الزام این امتیازها را در جدولی مطابق شکل 6 قرار می دهند.
قرار دادن همه امتیازها برای هریک از الزامات مطرح شده در پرسشنامه، یک ماتریکس مانند شکل 7 را به ما می دهد.
برای هریک از ردیف های جدول بدست آمه(هریک از الزامات مشتری)، نظر کلی مشتریان درباره این الزام در واقع بالاترین امتیاز در هر ردیف می باشد. حال اگر در یک ردیف دو یا سه امتیاز به هم دیگر نزدیک باشند، این نشان دهنده این است که، شما نیاز به پاسخهای بیشتری برای این الزام دارید و یا اینکه می بایست سوال خود درباره این الزام را، به چند سوال جزیی تر بشکنید.
قسمتی از نتایج بدست آمده از پاسخهای مشتری، توسط بررسی مانو برای یک اتومبیل، در شکل 8 بر روی نمودار تفسیر شده است.
باید توجه داشت که همه الزامات مشتریان برابر نیستند. بهبود در یک الزام ضروری، در افزایش سطح رضایت مشتری اثر بخش نیست هنگامی که با بهبود در یک الزام تک بعدی و یا جذاب، این اثربخشی مورد مقایسه قرار می گیرد. توجه داشتن به این امر که کدام یک از الزامات مشتری ارزش بالاتری برای سرمایه گذاری دارد، مسیرها را برای جذب و حفظ مشتری و در نهایت فتح بازارهای فروش به میزان بسیار زیادی کوتاه نموده و از منابع سازمان نیز به گونه ای بهینه استفاده می نماید.

 

3-پیاده سازی بررسی کانو
عموما قدمهای انجام شده برای توسعه و استفاده از یک پرسشنامه کانو به شرح ذیل است:
الف)تهیه پرسشنامه
ب)تست پرسشنامه و اصلاح آن در صورت لزوم
ج)توزیع پرسشنامه
د)جمع آوری و پردازش داده ها
ه)آنالیز نتایج

 

3-1-تهیه و طراحی پرسشنامه:
برای طراحی پرسشنامه باید برای هر یک از الزامات مشتری یک جفت سوال طراحی نمائید، اما قبل از این شما نیاز دارید تا این الزامات را استخراج کنید. برای این امر متدهای مختلفی وجود دارد، اما اکثر این شیوه ها ابتکاری و ابداعی هستند. در میان این شیوه ها می توان به مهندسی مفهوم (concept engineering) که یک فرآیند کلاسه شده است، اشاره نمود. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 40   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف کیفیت محصول توسط مشتری (بررسی متد کانو )