فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن


دانلود تحقیق کامل درمورد شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :19

 

بخشی از متن مقاله

1- مقدمه

به تصدیق همگان شناخت حسی بیواسطه ترین و ابتدایی ترین گونه شناخت است و داده هایی چنان وثیق از برای ادراک آدمی فراهم می آورد که حتی شکاکترین فلاسفه و حکما در درستی آنها تهدید نتوانسته اند کرد. در سراسر تاریخ دو هزار و پانصد ساله فلسفه، جز تنی چند از فلاسفه که در پندار گرایی(1) براه افراط رفته اند، هیچیک از فلاسفه دیگر ارزش و اصالت ادراکات حسی را انکار نکرده است. اما شناخت آدمی تنها به حصول ادراک حسی از جهان خارج محدود نمی گردد. تاثیرات حسی نخستین حلقه از زنجیر طولانی و پیچیده علم و ادراک انسان را تشکیل می‌دهند، که هم در عرصه تصورات (مفهوم سازی) و هم در حیطه تصدیقات (نظریه سازی) سنگ بنای اولیه و نخستین هرگونه فعل وانفعال ذهنی محسوب می گردند(2).

انسان از مشاهده مکرر مصادیق جزیی یک مفهوم کلی، به تعقل و تصور آن مفهوم می پردازد و چون در تجربه، صدق یک قضیه جزئی و خارجی را بارها و بارها بیازماید، به تعمیم آن پرداخته و قضایای کلی و جهانشمول می سازد. پرسشی که از دیرباز ذهن اندیشمندان و فلاسفه را بخود مشغول داشته است، چگونگی و به اصطلاح “مکانیسم” این تعمیم است. این مساله که در فلسفه جدید، در ضمن مسائل شناخت شناسی(3) مطرح می شود در قرون اخیر بویژه بخاطر رونق گرفتن مباحث فلسفه علم مجادلات و مناقشات فلسفی بسیاری برانگیخته است و به یقین می توان گفت که هیچیک از فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب نتوانسته اند به آن پاسخی در خور و قانع کننده بدهند و حداکثر کاری که کرده اند بررسی جوانب مساله، یا در نهایت دور زدن و طفره از آن بوده است.

در این مقاله خواهیم کوشید ضمن طرح دقیق مساله، نظرات مهم فلاسفه را در اینمورد به اجمال و بطور فشرده بررسی کرده و در پایان راه حلی را که استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “مساله شناخت” خود بر مبنای آراء و اقوال فلاسفه اسلامی مطرح نموده اند ارائه می دهیم(4).

2- طرح مساله

این امری بدیهی است که (مادامیکه خود را به شناخت ماخذ از ادراکات حسی محدود کنیم) انسان تنها می تواند احکام و قضایای جزئی و خاص را تجربه کند. اما شکل غالب علم انسانی را گزاره های کلی و عام تشکیل می دهند. گزاره هایی مانند “آب در شرایط متعارف در 100 درجه سانتیگراد بجوش می آید” یا “انسان، فانی است”. روشن است که صدق این احکام هرگز بنحو بیواسطه به تجربه در نمی آیند. هر مشاهده گری می تواند مقداری آب را در شرایط متعارفی بتدریج گرم کند و مشاهده نماید که با رسیدن دمای آن به 100 درجه سانتیگراد، اب شروع به جوشیدن می کند.

حداکثر دمایی که این مشاهده گر می تواند بر مبنای این تجربه کند اینست که “این مقدار مشخص آب که در ظرف روبروی من قرار دارد، در 100 درجه سانتیگراد بجوش می‌آید”. او می تواند این آزمایش را بارها و بارها تکرار کند، اما هر بار قضیه‌ای که صدقش را تجربه می کند، قضیه ای جزئی و خاص از همین نوع خواهد بود.

مرگ میلیونها انسان تا کنون به تجربه آدمی در آمده است، اما آنچه که از این تجربه عاید علم انسانی می شود چیزی نیست جز میلیونها قضیه جزئی به شکل “سقراط، فانی است”. پس چگونه انسان از این مشاهدات جزیی بناگاه دست به تعمیم میزند و به قضایای کلی و عام دست می یابد. علت اعتبار این احکام کلی که از استقراء، یا به تعبیر منطقیون “استقراء ناقص” احکام جزیی محدود بدست آمده اند؟ چیست؟

این مساله که آن را “مشکل استقراء”(5) می نامند، مساله ای است که چندین قرن است فلاسفه غرب را بخود مشغول داشته است. فیلسوفان بسیاری در اطراف این مساله مطالعه کرده اند اما توفیق آنان ناچیز بوده است.

جمعی خواسته اند از طرح آن طفره بروند و به اصطلاح مساله را “منحل” کنند، اما خصلت بنیادین این مشکل برای اعتبار علوم، بویژه علوم تجربه معاصر چنان است که به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده گرفت. ببینیم فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب در اینباره چه گفته اند.


3- برخورد مارکسیستی با مساله

مارکسیستها از کسانی بود اند که از برخورد مستقیم با مساله طفره رفته اند. استاد مطهری در این زمینه می نویسد:

“مارکسیستها راه حل خوبی پیدا کرده اند! راه حل خوبشان اینست که می گویند این شناخت احساسی سطحی (خودشان هم توجه دارند که شناخت احساسی، سطحی است) که معلول رابطه مستقیم ذهن با عالم عینی است، در عالم ذهن، در مغز، از راه قانون “گذار از کمیت به کیفیت” تبدیل به شناخت منطقی می شود…”(6)

سپس استاد به نقد این نظر می پردازد: اولاً آنچه که گذار “از کمیت به کیفیت” گفته می شود در واقع و با عنایت به مثالهایی که آورده می شود در واقع گذار “ از تغییرات کیفی به تغییرات ماهویی” است. یعنی وقتی که تغییرات کیفی به حد معینی برسند، شی قلب ماهیت پیدا کرده و ماهیتاً دگرگون می شود. و این البته مصادیقی در جهان خارج هم دارد.

ثانیاً مشخص نیست که چگونه این قانون در تبدیل ادراکات بیواسطه حسی به شناخت منطقی دخیل است، بعبارت دیگر این نحوه بیان، مشکل اصلی را به یک شکل دیگرکه حل آن بهیچ وجه آسانتر از اولی نیست تحویل می کند و آن اینکه چگونه انباشت و تراکم ادراکات حسی و قضایای تجربه در ذهن منجر به قلب ماهیت قضایی جزیی و تبدیل آنها به قضایای عام و کلی می شود.

ثالثاً بفرض که ما پذیرفتیم مکانیسم تعمیم شناخت حسی از راه قانون “گذار از تغییرات کیفی به تغییرات ماهوی” است. در اینصورت پذیرفته ایم که شناخت ما از جهان خارج که بر اثر فعل و انفعالات ذهنی حاصل می گردد، ماهیتاً با شناخت بیواسطه حسی ما از اعیان خارجی متفاوت است و نهایتاً هیچ ارتباطی میان این دو نیست.

بنابراین نتیجه منطقی پذیرفتن این دیدگاه، در غلطیدن به دام ایده آلیسم و انکار امکان شناخت جهان خارجی است که اتفاقاً بسیار مورد مزمت مارکسیستها است.

“… وقتی عالم عین به عالم ذهن بیاید… صورتها تغییر ماهیت می دهند، وقتی تغییر ماهیت بدهد اصلاً رابطه اش با عالم عینی قطع می شود. هم رابطه شناخت منطقی با شناخت سطحی و هم رابطه شناخت منطقی با عالم عینی قطع می شود، یعنی به ایده آلیسم مطلق- آن ایده آلیسم منفور کثیف- منتهی می شود…”(7)

مارکسیستهای متاخر گویا خود به اشکال موجود در این نظریه واقف شده اند، زیرا دیگر آنرا مطرح نمی سازند. در عوض به توجیهات بی پایه و بیمایه دیگری دست یا زیده‌اند که بازهم نمی تواند گره‌ای از حل این معضل بگشاید. برای مثال موریس کورنفورت، فیلسوف مارکسیست معاصر در کتاب خود “نظریه شناخت” سعی می کند برای حل این مشکل از پاره ای نظریات علمی جدید بهره جوید. کورنفورت می‌نویسد:

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن

دانلود مقاله کامل درباره اضطراب تعمیم یافته

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره اضطراب تعمیم یافته دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اضطراب تعمیم یافته


دانلود مقاله کامل درباره اضطراب تعمیم یافته

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :42

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

قبل از اینکه بخواهیم  به مساله اصلی ( اضطراب) بپردازیم جالب است بدانیم که اضطراب یکی از شایعترین اختلالات در بین مراجعان به روانپزشکان و روانشناسان بالینی وپزشکان می‌باشد . و بنابراین توجه بسیاری از متخصصان را بخود جلب کرده است . و بدنبال آن راههای موفقیت‌آمیزی نیز برای درمان این اختلال ابداع شده است . یکی از این روشهای درمانی، رفتار درمانی شناختی می‌باشد . که به معرفی آن در این مقاله می‌پردازیم . البته نظریه‌های درمانی ارائه شده در این زمینه آورده خواهد شد. وراههای تشخیص آنرا نیز بیان می‌کنیم.

اضطراب را در واقع همة انسانها تجربه می‌کنند. اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند ، و اغلب مبهم است که با یک یا چند تا از احساس‌های جسمی همراه می‌گردد مثل احساس خالی شدن سردل ، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد ، یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار، بیقراری ومیل برای حرکت نیز ازعلائم شایع است.

اضطراب یک علامت هشدار دهنده است، خبر از خطری قریب‌الوقوع می‌دهد و شخص را برای مقابله آماده می‌سازد. ترس، علامت هشدار دهنده مشابه ،از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می‌شود:

ترس واکنش به تهدیدی معلوم ، خارجی، واز نظر منشاء بدون تعارض است. اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم ، درونی ، مبهم و از نظر منشاء خمراه با تعارض است

 تاریخچه

تقریبا یک قرن پیش ، زیگموند فروید« نوروز اضطراب» را ابداع ودو نوع اضطراب مشخص نمود . یک نوع اضطراب از لیبیدو مهارشده ناشی می‌شود . به‌عبارت دیگر ،افزایش فیزیولوژیک در تنش جنسی به افزایش برابر در لیبیدو ،معرف ذهنی آن رویداد فیزیولوژیک، منجر می‌شور.

از دیدگاه فروید:، مفر طبیعی چنین تنشی برقراری رابطه جنسی است. معهذا ، سایر اعمال جنسی، نظیر پرهیز وجماع منقطع ، مانع تنش و موجب نوروز واقعی(actual) می‌گردد.  اختلالا‌ت اضطراب شدید مربوط به سد شدن لیبیدو مشتمل است بر نوروزهای نورآستنی ، خود بیماری‌انگاری،و اضطراب،که همه آنها از دیدگاه فروید واجد اساس زیست‌شناختی بودند.

نوع دیگر اضطراب ، به بهترین وجه با احساس نگرانی یا ترس که از فکریا میلی سرکوب شده ناشی می‌شود، مشخص می‌گردد این نوع اضطراب مسئول پیدایش پسیکو نوروزهااست ـ نوروزهای هیستری، فوبی و وسواس (کاپلان وهمکاران، 1994 )

نظریه نو فرویدی

این نظریه‌ها در دهه‌های 1920 و1940 وعمدتاً در نتیجه اختلاف نظر دربارة آنچه تاکید افراطی فروید بر اهمیت تکانه‌های بیولوژیکی تلقی می‌شد ، خصو صا‌ً تکانه جنسی و تهدیدی که آن تکانه‌ها بر فرد تحمیل می‌کنند مطرح شدند. نو فروید‌یها شخصیت آدمی را به میزان زیادی پیامد و نتیجة تاًثیرات اجتماعی می‌دانند . آنها براین باورند که «اضطراب اولیه» نه در آغاز تولد بلکه بعدها بروز می‌کند. زمانی که کودک نه تنها برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی اساسی بلکه برای حفاظت وحمایت نیز به والدین وابسته است . اضطراب در نتیجه ناکامی بالقوه یا واقعی چنین نیازهایی ایجاد می‌شود.

بر طبق نظریه نو فرویدیها وقتی که دفاعهای اولیه که علیه اضطراب اولیه بکار گرفته می‌شوند منطقی ومعقول باشند به آسانی در موقعیتهای جدیدی مورد تهدید قرار نخواهند گرفت. اگر چنین دفاعهایی ضعیف باشند یا در نتیجه فشار روانی دراز مدت تضعیف گردند. آنگاه دفاعهای جدیدی شکل می‌گیرند که اضطرابهای جدید را دامن می‌زنند ودر نتیجه روان‌نژندی تمام عیاری ایجاد می‌شود. ( پاول و انرایت  ، ترجمة رودسری وصبوری مقدم 1380 )

نظریه‌های رفتاری اضطراب

واتسن و دیگر نظریه‌پردازان رفتارگرا ، اختلالات اضطرابی را نتیجه یادگیری غلط و شرطی شدن می‌دانند ، یک موقعیت استرس‌زا که با موقعیتهای استرس‌زای قبلی شبیه است ممکن است موجب برانگیختن اضطراب در فرد شود

توقعات و مدلهای نادرست والدین بعنوان علت اضطراب در دیدگاه یادگیری مورد تاکید واقع شده است.

والدین که انتظارات خارق‌العاده ویا بیش ازاندازه از کودکان خود دارند ، موجب ایجاد اضطراب درآنان می‌شوند. به همین ترتیب اگر والدین دارای واکنشهای اضطرابی در برابر موقعیتهای یی‌اهمیت باشند، کودکانشان می‌آموزند که در برابر   مسا ئل جزئی وبی‌اهمیت واکنشهای اضطرابی شبیه به واکنشهای والدین ازخود ظاهرسازند

قصور درآموختن شایستگی‌های لازم نیز می‌تواند علت اضطراب محسوب شود زیرا شخصی که شایستگی‌های لازم را آموخته است در سازگاری وحل مسائل زندگی، موقعیت‌های کمی را تهدید کننده می‌بیند، ولی شخص مبتلا به اضطراب بدلیل نبود شایستگی‌های لازم، بسیاری از موارد معمولی زندگی را اضطراب‌زا و تهدید کننده احساس می‌کند.   ( آزاد: 1372 )


 نظریه یادگیری شناختی ـ اجتماعی (csl )

این دیدگاه از رفتار گرایی تحول یافت وگسترش آن در نتیجه نارضایتی از چیزی بود که انعطاف ناپذیری وعقاید ساده گرایانه رفتارگرایی محض خوانده می‌شد.

بندور(1969 ) این نظر را درست می‌دانست که ترس و اضطراب فراگرفته می‌شوند ولی برای این یادگیری  چهار مکانیسم اجتماعی را بر شمرد:

نخست ترس ممکن است ازطریق شرطی‌سازی کلاسیک دقیقاً به همان ‌شیوه‌ای که  توصیف شد، فرا گرفته شود.

دوم : بنا به اظهار بندورا « تجربه نیابتی » (دیدن فردی‌دیگر که دچار ناخرسندی، تنبیه، یا  درد بعنوان پیامد رفتار خود شده است ) می‌تواند با اهمیت باشد. این فرآیند «سرمشق‌گیری» نیز خوانده شده است. سوم:« آموزش نمادین »  به یادگیری از طریق آموزش اشاره دارد، خواندن یا گفتن این که چیزهایی معینی تهدید زا ، دردزا، یا منع شده هستند.

چهارم، بندورا به منطق نمادین که بالقوه در ایجاد اضطراب مهم می‌باشدنیز اشاره دارد. شخصی ممکن است استنباط کند که چیزی خطرناک است. این فرآیند ممکن است منطقی باشد. برای مثال، کوسه‌ماهی‌ها در دریا شنا می‌کنند، کوسه‌ماهی‌ها خطرناک هستند، پس دریا خطرناک است.

بنابراین درنظریه‌های یادگیری شناختی ـ اجتماعی براهمیت ترکیب اصول یادگیری همراه با نقش تفکر واستدلال فردی در ایجاد اختلالات اضطراب تاکید می‌شود مؤلفه مهم دیگر csl  ، مفهوم خودکارآمدی است.

بندورا(1997 ) اظهار داشت  که انتظارات کارآمدی شخصی است که تعیین می‌کند آیا رفتارهای مقابله با مشکل به اجرا در خواهند آمد و به چه میزان شخص به این رفتارها دست خواهد زدو این الگو‌ها مقابله‌ای بردرک صحیح از موقعیت ، تجربه پیشین واعتماد شخص به توانایی ارائه پاسخ مناسب برای مقابله، مبتنی است. (پاول وانرایت، رودسری وصبوری مقدم1380 )

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اضطراب تعمیم یافته

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه

اختصاصی از فی موو مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه


مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه ؛ ترجمه مقاله رشته مهندسی صنایع و پروژه و تحقیق مدیریت هم هست برای دانلود در 20 صفحه مهیا شده است.
فایل پی دی اف مقاله به زبان انگلیسی 12 صفحه است . فایل ورد ترجمه فارسی مقاله 20 صفحه می باشد.


چکیده :

انتخاب عرضه کننده موضوع مهمی در مدیریت زنجیره تامین (SCM) است و اساسا یک مساله تصمیم گیری چند معیاری است. انتخاب عرضه کننده بسیار وابسته به ارزیابی های کارشناسان است. در این فرایند، شامل انواع عدم قطعیت مختلفی می شود مانند بی دقتی، فازی بودن و ناکامل بودن بخاطر ناتوانی قضاوت ذهنی انسان. اما روش های موجود نمی توانند به دقت به این نوع عدم قطعیت ها بپردازند. در این گزارش، براساس یک نمایش کارآمد دو معقول جدید اطلاعات غیرقطعی، به نام اعداد D، یک روش D-AHP برای مساله انتخاب عرضه کننده پیشنهاد می شود، که روش فرایند سلسله مرتبه تحلیلی (AHP) کلاسیک را تعمیم می دهد. در روش پیشنهادی، رابطه اولویت فازی تعمیم یافته با اعداد Dبرای نمایش ماتریس تصمیم مقایسه های دوبدوی کارشناسان بکار رفته. مثالی برای نمایش کارایی روش پیشنهادی ارائه شده.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه

شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن

اختصاصی از فی موو شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن


شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات18

 

«شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن»

1- مقدمه

به تصدیق همگان شناخت حسی بیواسطه ترین و ابتدایی ترین گونه شناخت است و داده هایی چنان وثیق از برای ادراک آدمی فراهم می آورد که حتی شکاکترین فلاسفه و حکما در درستی آنها تهدید نتوانسته اند کرد. در سراسر تاریخ دو هزار و پانصد ساله فلسفه، جز تنی چند از فلاسفه که در پندار گرایی(1) براه افراط رفته اند، هیچیک از فلاسفه دیگر ارزش و اصالت ادراکات حسی را انکار نکرده است. اما شناخت آدمی تنها به حصول ادراک حسی از جهان خارج محدود نمی گردد. تاثیرات حسی نخستین حلقه از زنجیر طولانی و پیچیده علم و ادراک انسان را تشکیل می‌دهند، که هم در عرصه تصورات (مفهوم سازی) و هم در حیطه تصدیقات (نظریه سازی) سنگ بنای اولیه و نخستین هرگونه فعل وانفعال ذهنی محسوب می گردند(2).

انسان از مشاهده مکرر مصادیق جزیی یک مفهوم کلی، به تعقل و تصور آن مفهوم می پردازد و چون در تجربه، صدق یک قضیه جزئی و خارجی را بارها و بارها بیازماید، به تعمیم آن پرداخته و قضایای کلی و جهانشمول می سازد. پرسشی که از دیرباز ذهن اندیشمندان و فلاسفه را بخود مشغول داشته است، چگونگی و به اصطلاح “مکانیسم” این تعمیم است. این مساله که در فلسفه جدید، در ضمن مسائل شناخت شناسی(3) مطرح می شود در قرون اخیر بویژه بخاطر رونق گرفتن مباحث فلسفه علم مجادلات و مناقشات فلسفی بسیاری برانگیخته است و به یقین می توان گفت که هیچیک از فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب نتوانسته اند به آن پاسخی در خور و قانع کننده بدهند و حداکثر کاری که کرده اند بررسی جوانب مساله، یا در نهایت دور زدن و طفره از آن بوده است.

در این مقاله خواهیم کوشید ضمن طرح دقیق مساله، نظرات مهم فلاسفه را در اینمورد به اجمال و بطور فشرده بررسی کرده و در پایان راه حلی را که استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “مساله شناخت” خود بر مبنای آراء و اقوال فلاسفه اسلامی مطرح نموده اند ارائه می دهیم(4).

2- طرح مساله

این امری بدیهی است که (مادامیکه خود را به شناخت ماخذ از ادراکات حسی محدود کنیم) انسان تنها می تواند احکام و قضایای جزئی و خاص را تجربه کند. اما شکل غالب علم انسانی را گزاره های کلی و عام تشکیل می دهند. گزاره هایی مانند “آب در شرایط متعارف در 100 درجه سانتیگراد بجوش می آید” یا “انسان، فانی است”. روشن است که صدق این احکام هرگز بنحو بیواسطه به تجربه در نمی آیند. هر مشاهده گری می تواند مقداری آب را در شرایط متعارفی بتدریج گرم کند و مشاهده نماید که با رسیدن دمای آن به 100 درجه سانتیگراد، اب شروع به جوشیدن می کند.

حداکثر دمایی که این مشاهده گر می تواند بر مبنای این تجربه کند اینست که “این مقدار مشخص آب که در ظرف روبروی من قرار دارد، در 100 درجه سانتیگراد بجوش می‌آید”. او می تواند این آزمایش را بارها و بارها تکرار کند، اما هر بار قضیه‌ای که صدقش را تجربه می کند، قضیه ای جزئی و خاص از همین نوع خواهد بود.

مرگ میلیونها انسان تا کنون به تجربه آدمی در آمده است، اما آنچه که از این تجربه عاید علم انسانی می شود چیزی نیست جز میلیونها قضیه جزئی به شکل “سقراط، فانی است”. پس چگونه انسان از این مشاهدات جزیی بناگاه دست به تعمیم میزند و به قضایای کلی و عام دست می یابد. علت اعتبار این احکام کلی که از استقراء، یا به تعبیر منطقیون “استقراء ناقص” احکام جزیی محدود بدست آمده اند؟ چیست؟

این مساله که آن را “مشکل استقراء”(5) می نامند، مساله ای است که چندین قرن است فلاسفه غرب را بخود مشغول داشته است. فیلسوفان بسیاری در اطراف این مساله مطالعه کرده اند اما توفیق آنان ناچیز بوده است.

جمعی خواسته اند از طرح آن طفره بروند و به اصطلاح مساله را “منحل” کنند، اما خصلت بنیادین این مشکل برای اعتبار علوم، بویژه علوم تجربه معاصر چنان است که به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده گرفت. ببینیم فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب در اینباره چه گفته اند.


دانلود با لینک مستقیم


شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن