تمرین حل شده دینامیک سازه ها دانشگاه صنعتی امیرکبیر سری دوم
✅ تهیه کننده: مهندس سینا کاظم زاده آزاد
✅ استاد: دکتر تورج تقی خانی
تمرین حل شده دینامیک سازه ها سری دوم دکتر تورج تقی خانی
تمرین حل شده دینامیک سازه ها دانشگاه صنعتی امیرکبیر سری دوم
✅ تهیه کننده: مهندس سینا کاظم زاده آزاد
✅ استاد: دکتر تورج تقی خانی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
فهرست و توضیحات:
آگاهی های تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.
از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :" لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.
مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
درست ۱۲۰ سال پیش در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملکالشعرای بهار نام برده شده است.
بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی به ارث رسیده از پدرش حاج محمد باقر کاشانی ، رییس صنف حریربافان مشهد بود فراگرفت.وپس از مرگ پدر درحالی که تنها ۱۸سال داشت ، تحصیلات ادبی خود را نزد مرحوم ادیب نیشابوری که از ادبا و شعرای مشهور بود و نیز سایر فضلای معاصر، دنبال کرد. وی مقدمات عربی و اصول کامل ادبیات فارسی را در مدرسه نواب در خدمت استادان آن فن تکمیل کرد. بهار به رسم معمول آن زمان بعد از درگذشت پدر ، به ملک الشعرای آستان قدس رضوی رسید اما این امر او را که در عفوان جوانی بود وسری پرشور داشت راضی نکرد وبر همین اساس به انتشار روزنامه بهار در مشهد اقدام کرد.
بهار از سنین کودکی و در زمان حیات پدر قریحه ادبی خود را هر از گاهی نشان میداد و ذوق فطری و خدادادی خود را ضمن گفتار و کردار کودکانه آشکار می کرداینن در حالی بود که پدر نمیخواست فرزندش حرفه شاعری پیشه کند و بر همین اساس در تشویق او به شعرو شاعری کوتاهی کرده و او را به کسب و تجارت تشویق میکرد.
اما چون بهار ذاتا شاعر بود و شاعر هیچگاه نمیتواند به عالم مادیات و کسب مال و منال قدم بگذارد ، به رغم آمال پدر و به ذائقه ذوق فطری و طبع سرشار ادبی دنبال سخنوری و شاعری و نویسندگی را گرفت و تا بدان پایه رسید که در فن خود شهرت فراوان یافت. بهار پس از فوت پدر در گفتن شعر، چنان مهارت به خرج داد که جز معدودی از استادان، سایر فضلای خراسان آن را باور نکرده و میگفتند اشعار پدرش را به نام خود میخواند.
در همان ایام بود که موضوع مسافرت مظفرالدین شاه به خراسان، در مشهد شایع شد، بهار برای اینکه سمت ملکالشعرایی خود را پس از صبوری محرز سازد و خود را به شاه بشناساند اولین قصیده خود را برای عرضه داشتن به شاه پس از ورود به مشهد ساخت ، که مطلع آن این است:
رسید موکب فیروز خسرو ایران
ایا خراسان، دیگر چه خواهی از یزدان
پس از مدتی بهار محیط مشهد را کوچک دید وراهی تهران شد ،البته در این مهاجرت که بیشتر اجباری بود عمال روس وانگلیس در خراسان که وجود وی را مانعی برای اقدامات خود می دانستند نیز بی تاثیر نبودند. او در سال ۱۳۳۶هجری شمسی انجمن ادبی دانشکده را در تهران تاسیس کرد و با دیگر ادیبان به فعالیت پرداخت. همزمان وی با شخصیت مستقل و خاصی که یافته بود وارد زندگی سیاسی و اجتماعی شد.
بهار ازآن جمله جوانانی بود که در چنین جریانهای سیاسی حاد بدون تردید و دو دلی و با ایمان راسخ به صف انقلابیون پیوست و در واقع روح پرشور شاعرانه و احساسات تند میهن پرستانه او را ، هیچ دسته دیگری قانع نمیکرد.
نخستین اشعار سیاسی و اجتماعی بهار در بین سالهای ۱۳۲۵و ۱۳۲۶قمری و هنگام کشاکش بین شاه و مجلسیان و سال اول بسته شدن در مجلس در روزنامه خراسان که آن هم محرمانه چاپ میشد، بدون امضا انتشار مییافت و بر دلهای آزادیخواهان مینشست.
گوینده این اشعار و مقالات در ابتدا نامعلوم بود اما رفته رفته معرفی شده و مورد تحسین و ستایش عموم واقع شد، چنان که خود مینویسد: من در خراسان یکی از آنها بودم که از وضع تهران راضی نبودم و به انجمنهای سری ، سر می زدم و دست داشتم.
شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش
زندگینامه میرزا تقی خان امیرکبیر:
میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.
نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است. زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.
خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشه ور بودند. پدرش به تصریح قائم مقام "کربلائی محمد قربان" بود که در خطاب او را "کربلائی" می گفت. سجع مهرش "پیرو دین محمد قربان" بود. کربلائی قربان نخست آشپز میرزا عیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام اول بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی داشت.
کربلائی قربان بعدها ناظر و در واقع ریش سفید خانه قائم مقام گردید، و همیشه مورد لطف مخدوم خود بود. آنچه بنظر می رسد کربلائی قربان خیلی هم بی چیز نبوده، بلکه آب و ملکی داشته و دست کم یک دانگه قریه حرآباد مال او بوده است. و نیز آنقدرها استطاعت داشته که به سفر حج برود.
سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت... اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22 ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است.
اما دلیل معتبر تاریخی اینکه: در کاغذ قائم مقام خواهیم خواند که میرزا تقی همدرس دو پسر او محمد و علی بوده است. می دانیم که میرزا محمد پسر اول قائم قام در 1301 در هفتاد سالگی درگذشت، و پسر دیگرش میرزا علی در شصت و هفت سالگی درگذشت به سال 1300. یعنی هر کدام از آن دو پسر قائم مقام، سی و یکی دو سال پس از امیر زنده بوده اند. اختلاف سال تولد میرزا تقی با دو همدرس خود هر چه باشد، به هر حسابی، امیر در آخرین سال صدارتش 1268 بیش از پنجاه سال نداشته است.
امیر دو زن گرفته است. زن اولش، دختر عمویش بود یعنی دختر حاج شهباز خان. نام او را "جان جان خانوم" ذکر کرده اند. از او سه فرزند داشت: میرزا احمد خان مشهور به "امیرزاده" و دو دختر که بعدها یکی زن عزیز خان آجودان باشی سردار کل، دوست قدیم امیر، گردید. و دیگری به عقد میرزا رفیع خان مؤتمن درآمد. زن امیر در 1285 با دختر بزرگش سلطان خانم به زیارت مکه رفت، و ظاهرا یکی دو سال بعد، در آذربایجان درگذشت. زن دوم امیر، "ملکزاده خانم" ملقب به عزت الدوله یگانه خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. به گفته دکتر پلاک میرزا تقی خان در زمان صدارت از زن اول خود جدا شد. عقد ازدواج با عزت الدوله روز جمعه 22 ربیع الاول 1265 انجام گرفت. ترتیب جشن عقد و عروسی را میرزا نبی خان امیرتومان (پدر میرزا حسین خان سپهسالار) بعهده داشت. عزت الدوله شانزده ساله بود. چنانکه قباله عقد زناشوئی می نماید، مهر عزت الدوله هشت هزار تومان نقد اشرفی ناصرالدین شاهی هجده نخودی، و یک جلد قرآن بود. راجع به ازدواج با عزت الدوله ضمن نامه امیر به شاه خواهیم خواند که گفته بود: "از اول بر خود قبله عالم... معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم...." فداکاریهای این شاهزاده خانم در دوره تبعید و آخرین روزهای زندگی شوهرش، در خور ستایش است.
محیط خصوصی تربیت میرزا تقی خان را دستگاه میرزا بزرگ قائم مقام و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام، آن دو وزیر بزرگ عباس میرزا، می ساخت. میرزا بزرگ در سال 1237 درگذشت. با حسابی که راجع به سن میرزا تقی خان بدست دادیم، ظاهراً در آن زمان هجده ساله بود. پس محضر میرزا بزرگ را خوب درک کرده بود، و شاید هم پاره ای کارهای دبیری او را می کرد. امین الدوله هم به خدمت امیر در "دایره میرزا بزرگ قائم مقام" تصریح دارد.
در استحکام اخلاقی او تردید نیست، و مظاهر عینی آن گوناگون است. یک جنبه اش اینکه در عزمش پایدار بود. نویسنده صدرالتواریخ که زیر نظر اعتمادالسلطنه این کتاب را پرداخته می گوید: "این وزیر هم در وزارت مثل نادر شاه بود.... هم مانند نادر عزم ثابت و اصالت رأی داشته است". در موردی که نماینده انگلیس خواست رأی امیر را عوض کند، خود اعتراف دارد که "... سعی من و کوشش نماینده روسیه، و تلاش مشترک ما همه باطل است. کسی نمیتواند میرزا تقی خان را از تصمیمش باز دارد". برهان استقلال فکر او همین بس که در کنفرانس ارزتةالروم بارها دستور حاجی میرزا آقاسی را که مصلحت دولت نمی دانست، زیر پا نهاد. شگفت اینکه حتی امر محمد شاه را نیز نادیده می گرفت و آنچه را که خیر مملکت تشخیص می داد، همان را می کرد. بی اثر بودن پافشاریهای روس و انگلیس و عثمانی در رأی او، جای خود دارد. اما یک دندگی بی خردانه نمی کرد. حد شناسی از خصوصیات سیاسی اوست و چون می دید سیاستی پیشرفت ندارد، روش خود را تغییر می داد. درستی و راست کرداری از مظاهر دیگر استحکام اخلاقی اوست؛ از این نظر فساد ناپذیر بود. قضاوت وزیر مختار انگلیس این است: "پول دوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است". به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک می شناخت: "به رشوه و عشوهً کسی فریفته نمی شد". دکتر پلاک اتریشی می نویسد: "پولهایی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت؛ خرج کشتنش شد". جنبه دیگر خوی استوار امیر اینکه به گفته و نوشته خویش اعتبار می نهاد. واتسون می نویسد: "امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد". امیر خود به این خصلت خود می بالید. به قول نویسنده صدرالتواریخ "از برای حکم خود ناسخ قرار نمی داد. هر چه می گفت بجا می آورد، به هیچ وجه حکم او ناسخ نداشت".
شامل 16 صفحه word
نوع فایل: power point
قابل ویرایش 516 اسلاید
توجه: این پاورپوینت دارای اشکال مختلف از مطالب فوق می باشد.
مقدمه:
آذربایجان شرقی با وسعت 4/45261 کیلومتر مربع در گوشة شمال غربی فلات ایران قرار دارد. رود ارس حدود شمالی آن را با جمهوری های آذربایجان ، ارمنستان و ایالت خود مختار نخجوان مشخص می کند. رود قطور و آب های دریاچه ارومیه حدود غربی آن با استان آذربایجان غربی است. در جنوب ، کشیدگی رشته کوه های سبلان ، چهل نور و گردنة صائین این خطه را از استان اردبیل جدا میکند. مدارهای 5 ، 45 ، 22 ، 36 منتهی الیه غربی شرقی مختصات جغرافیایی این استان را مشخص می کنند.
آذربایجان شرقی در طول 235 کیلومتر خط مرزی با جمهوری های آذربایجان و ارمنستان همسایه است. دو شهرستان این استان ( مرند و اهر ) با جمهوری آذربایجان 200 کیلومتر و با جمهوری ارمنستان 35 کیلومتر مرز مشترک دارند. در طول این مرز رود ارس جاری است. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهای همسایه تنها از سه نقطة مرزی جلفا ، خدا آفرین و کردشت انجام می گیرد.
فهرست مطالب:
فصل اول :شناخت
استان آذربایجان شرقی
معرفی استان آذربایجان شرقی ( مطالعات جغرافیایی )
همسایگی های استان آذربایجان شرقی
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
جغرافیایی طبیعی و اقلیم استان آذربایجان شرقی
آب و هوای استان
درجه حرارت و میزان بارندگی
بادها و جریانات هوایی و بادهای منطقه
بادهای محلی استان آذربایجان شرقی
فشار هوا
نور خورشید
جغرافیای تاریخی
وجه تسمیه
پیشینه تاریخی(قبل از اسلام)
پیشینه ی تاریخی پس از اسلام
آذربایجان به هنگام ورود اسلام
آذربایجان به هنگام ورود سلجوقیان
آذربایجان تحت اشغال مغول ها
آذر بایجان در زمان تیموریان ،قراقویونلو،آق قویونلو
آذربایجان در زمان صفویه
آذربایجان در زمان افشاریه
آذربایجان در زمان قاجاریه
آذربایجان در دوره ی پهلوی
جغرافیای فرهنگی اجتماعی
نویسندگان و شاعران
مشاهیر فرهنگی
سیاستمداران
جغرافیای انسانی
زبان
جمعیت
نمودار سنی
جغرافیای سیاسی
جغرافیای اقتصاد
شهر تبریز
نام تبریز
وجه تسمیه
سیمای اجتماعی و حوزه نفوذ شهر تبریز
اهمیت شهر تبریز در سطح منطقه
موقعیتت طبیعی و جغرافیایی تبریز
بررسی ویژگی های طبیعی تبریز
توپوگرافی و شیب ها و گستره های شهر تبریز
نقشه توپوگرافی قدیم شهر تبریز
رودهای شهرستان تبریز
ارتفاعات شهرستان تبریز
گسل ها
زمین شناسی منطقه تبریز
سوابق تاریخی زمین لرزه در تبریز
تکتونیک
سیل در تبریز
اقلیم تبریز
آب و هوای تبریز
حرارت
رطوبت
بارش
وزش باد
قدمت شهرتبریز
ساختار سنی و جنسی
نقش و عملکرد فرهنگی
روند شکل گیری و تحول تبریز
سیر تاریخی شهرتبریز
از آغاز تا حمله مغول
از حمله مغول تا دوره قراقویونلو
از دوره قراقویونلو تا دوره صفویه
از دوره صفویه تا اواخر دوره قاجار
دوره ی پهلوی تا پس از انقلاب
شناخت ساختار فرهنگی و تاریخی شهر تبریز
نقشه دارالسلطنه
بافت تااریخی و محورها
ویژگی های تاریخی بافت و سیمای شهر تبریز
میدان های شهرتبریز
توسعه تاریخی شهر تبریز
شناخت محله
بازار و مفاهیم آن
مختصری از بازار های ایران بعد از اسلام
نقش بازار در تحولات اجتماعی
کارکرد های بازار
نحوه برقراری نظم در بازار و قوانین حاکم بر آن
شناخت عناصر کالبدی و معماری بازار راسته
دالان
چهارسو
میدان
حجره
کاروانسرا
تیمچه
قیصریه
فضاهای خدماتی و عمومی
معماری بازار های ایرانی
بازار تبریزبازار تبریز و جاده ابریشم
گوشه ای از فعالیت های اقتصادی بازار تیریز در قدیم
سیر تحول بازار تبریز از لحاظ موقعیت مکانی
سیر تحول بازار تبریز از لحاظ کالبدی
بازار تبریز در زمان حال
سرا ها و تیمچه های معروف تبریز
تیمچه حاج تقی
معرفی تیمچه
موقعیت تیمچه در بازار
همسایگی های تیمچه
تیمچه حاج صفر علی
تیمچه حاج شیخ کاظم (اول ، دوم ،سوم )
تیمچه حاج محمد قلی
دسترسی ها
معرفی تیمچه
کاربری تیمچه
عناصر معماری مهم اطراف تیمچه
ساعات کاری
مغازه ها
مبلمان داخلی حجرات
ادا باشی
مطالعات معماری
پلان ها
نما ها
تحلیل فرمی
بافت و فرم
انواع پیوند ها
بند کشی
کارهای تزئینی
کاربندی
راه های ارتباطی طبقات
مصالح استفاده شده در تیمچه
مصالح پوشش داخلی مغازه ها
عناصر معماری
محصور کردن فضا
فضای متباین
ورودی
نور و نور گیری
تهویه هوا
سیستم برق رسانی
سیستم گرمایشی
سیستم آبرسانی
سیستم ایمنی
کف سازی
مطالعات سازه ای
سرویس بهداشتی
عایق رطوبتی زمین
طاق و گنبد
قوس کلیل
دیتیل چیدمان آجرها در دیوار
دیتیل درب و دیوار
دیتیل سازه ای طاق
دیتیل پله ها
دیتیل دیوار داخلی
تحلیل انتقال نیرو ها
دیتیل کف برای محافظت از رطوبت
امثال تطبیقی و تشبیهی
تیمچه شیخ کاظم
تیمچه حاج صفر علی
تیمچه حاج محمد قلی
جدول جمع بندی
آسیب نگاری
خیابان دارایی
تغییر شغل در تیمچه
تغییر در و پنجره
تغییر چهره داخلی حجره ها
کف سازی نا مناسب
استفاده از تاسیسات نا مرغوب و رو کار
سیم کشی نامناسب
تاسیسات برقی
ناهمگونی تیمچه در اثر ورود تکنولوژی جدید
جمه آوری نا منظم و تخریب نمای تیمچه
زباله دانی
استفاده از مصالح نا مناسب
دیوار جدا کننده د ر حجره ها
تیب بندی در و پنجره
تیپ بندی پله ها
تیپ بندی حجره ها
وضعیت مغازه ها از لحاظ صدمه
چهار نما ها
آسیب شناسی
انواع آسیب ها
طرح مرمت
مفهوم مرمت
علل خرابی یک بنای تاریخی
الحاقات و حذفیات
پلان های اصیل
نما های اصیل
احیا
مفهوم احیا
معیار های اعطای کاربری به بنای تاریخی
بازنگری بافت
محله چهار منار
انتخاب کاربری
آلتر تاتیو های مشاغل
انتخاب مشاغل
طراحی مبلمان برای تیمچه
محل قرارگیری مبلمان ها
منابع
منابع:
پروژه ی (درس برداشت ) ورودی 2-87 ، خانم ها: ترابی ، غیبی ، برهان
آرشیو خصوصی کامران صفامنش ، بازخوانی نقشه های قدیمی تبریز
تاریخ دارالسلطنه تبریز - نادر میرزا
روضات الجنان جنات الجنان
تبریز خشتی استوار در معماری ایران
تاریخ دارالسلطنه تبریز
سیاحت نامه اولیای چلبی با کمی تلخیص _ حاج حسین نخجوانی _ تبریز 1338 شمسی
سفرنامه بازرگانان ونیزی _ ترجمه دکتر منوچهر امیری
تاریخ محلات و مشاهیر تبریز،میمنت نژاد،جعفرزاده
تبریز خشتی استوار در معماری ایران
تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، دکتر محمد جواد مشکور،
مقاله تبریز، مندرج در شماره 5 مجله معلم امروز، تبریز، 1335 شمسی، ترجمه نوشته کاتب چلبی.
ابنیه تاریخی شهرستان تبریز، عبدالعلی کارنگ،
تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته شهید میرزا علی ثقه الاسلام
تاریخ اولاد الاطهار _ محمدرضا بن صادق طباطبائی تبریزی
تاریخ دارالسلطنه تبریز
تاریخ دنبلیان _ حسینعلی شاه نعمت اللهی _ نسخه خطی _ اهدائی نخجوانی به کتابخانه تبریز.
مقاله گذری بر قبر جمال در تبریز _ مهدی عطازاده _ روزنامه مهد آزادی _ یازدهم تیر ماه 82
آذربایجانان آذربایجان، مهدی اکبری حامد
جعفر سلطان القرائی ،تحشیه «روضات الجنان
تبریز به روایت تصویر
مقدمه تاریخ جهانگشای جوینی _ جلد 1
عالم آرای عباسی _ جلد 1
آثار و ا بنیه تاریخی شهرستان تریز _ عبدالعلی کارنگ _انجمن آثار ملی _ 1351 _
تاریخ عالم آرای امینی _منبع:فضل ا... روزبهان _
باغ های ایران و کوشک های آن _ دونالد ویلبر _ ترجمه مهین رخت صبا _ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
از جغرافیای تاریخی گیلان، مازندران، آذربایجان، ابوالقاسم طاهری، تهران 1347 شمسی
بازار تبریز در گذر زمان _ بهروز خاماچی _ چاپ اول 1375 _ انتشارات آشینا
چهره آذر آبادگان در آئینه تاریخ _ انتشارات دانشگاه تبریز _ آذر 1353
تاریخ مشروطه ایران _ احمد کسروی _ انتشارات امیرکبیر تهران
تاریخ فرهنگ آذربایجان _ جلد سوم
آثار باستانی آذربایجان _ آثار و ابنیه تاریخی شهرستان تبریز _ جلد اول _ عبدالعلی کارنگ _ چاپ شفق _ مرداد ماه 1351 خورشیدی.
ـبلوای تبریز ـ محمد باقر ویجویه ای ــ به کوشش علی کاتبی ـ
مهرمعلم جلد چهارم، کریم صادر
یادمان شادروان علی ابوالفتحی _ علی اصغر مدرس _ 1354 _ تبریز
یادمان روزنامه آیته – سال دوازدهم – شماره 521 – سه شنبه 14 تیرماه 1384
رجال آذربایجان در عهد مشروطیت ، مهدی مجتهدی ، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد ، چاپ اول ،
ریحانة الادب ، میرزا محمد علی مدرس ، جلد دوم ، چاپ شفق تبریز ، 1347
عرشیان خاک نشین ، محمد الوانساز خوئی ، انتشارات فخردین ، قم ، 1383
فرزانگان آذربایجان ، نوشته، حمید صبری ؛ واحد تحقیقات صدا و سیمای آذربایجانشرقی
شرح حالی از نامداران تاریخ ، عمران علیزاده ، جلد دوم ، چاپ نیکنام تبریز ، 1380