فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شرایط کشت و طرز تهیه پنبه

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله شرایط کشت و طرز تهیه پنبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


پنبه را در مناطقی که هوای آن مرطوب است می کارند. پنبه بصورت بوته می روید. ارتفاع بوته پنبه 90 تا 120 سانتی متر است و احتیاج به هوای گرم و مرطوب به مدت 6تا 7 ماه دارد. محل کشت پنبه، اثر فراوانی بر کیفیت آن دارد، از این رو در دنیا انواع پنبه با کیفیت های متفاوت از نقطه نظر طول، قطر و رنگ وجود دارد. به طور مثال پنبه مصری از شفافیت بسزایی برخوردار است و طول الیاف آن به طور متوسط 3 تا 5 سانتی متر است و رنگ آن از کرم تا قهوه ای روشن متغیر است. اما پنبه هندی دارای الیاف کوتاه تری است و از 5/2 سانتی متر تجاوز نمی کند و رنگ آن خاکستری یا قهوه ای است. رنگ پنبه برحسب نوع بذر آن سفید و زرد و یا صورتی است. نیمی از این گلها پس از مدتی تبدیل به میوه یا غوزه قابل مصرف می شوند هر غوزه پنبه از 30 تا 40 تخم به رنگ قهوه ای تشکیل شده است که اطراف آن را الیاف و با کرکهای پنبه پوشانده است. وزن کرک های پنبه تقریباً 3/1 وزن غوزه است. غوزه ها معمولاً پس از 45 تا 60 روز بعد از گل دادن شروع به باز شدن می کنند و پس از رسیدن و خشک شدن پنبه از آن خارج می شوند. در این مرحله دوره رسیدن پنبه تمام شده است و عمل برداشت آغاز می شود. از آنجایی که معمولاً تمام غوزه ها در یک زمان نمی رسند عمل برداشت چندین بار تکرار می شود. بهترین زمان برداشت پنبه قبل از فصل بارندگی است. باران برای غوزه های باز شده بسیار مضر است و رنگ الیاف را تغییر می دهد. رطوبت برگ ها اغلب باعث وجود لکه های زرد یا قهوه ای رنگ روی الیاف می شود.
عمل برداشت ممکن است به وسیله دست و یا با ماشین های مخصوص انجام گیرد. برداشت پنبه با دست ممکن است پر خرج تر و طولانی تر باشد اما به مراتب بهتر و تمیزتر از پنبه برداشت شده با ماشین است. برداشت مکانیکی در دو مرحله انجام می شود. مرحله اول برداشت هنگامی آغاز می شود که حداقل 60% غوزه ها باز شده باشند. مرحله دوم پس از مرحله اول انجام می گیرد.
قبل از برداشت با ماشین، گیاهان با محلول های شیمیایی مانند کلرات منیزیم و یا سیانید کلسیم سم پاشی می کنند. در نتیجه این عمل، برگ ها به آرامی خشک می شوند و می افتند این عمل 10 الی 12 روز قبل از عمل برداشت انجام می گیرید. عمل بی برگ کردن، مقدار وش پنبه را، پیش از سرمازدگی افزایش ی دهد و به علاوه از لکه گذاری روی پنبه جلوگیری می کند.
خواص فیزیکی:
ساختمان الیاف پنبه: پنبه برعکس دیگر الیاف دارای یک سلول بلند است. در زیر میکروسکوپ، لیف پنبه تابدار و سطح خارجی آن زبر است. شکل مقطع عرضی پنبه بستگی به درجه رسیدگی پنبه دارد. مقطع عرضی پنبه کالاً رسیده، تقریباً لوبیایی شکل است در صورتی که مقطع عرض پنبه نارس به شکل u و دیواره سلول آن نازکتر است.
رنگ الیاف:رنگ پنبه مرغوب معمولاً سفید یا کرم روشن است اما پنبه به رنگ های کرم، زرد و قهوه ای در طبعیت یافت می شود. به طور کلی رنگ الیاف پنبه به آب و هوای محل و همچنین خاک و نوع بذر بستگی دارد.
الیاف پنبه هرگاه در مناطق خشک به عمل آید، به رنگ سفید خواهد بود مگر اینکه به علت وجود گرد و خاک تا اندازه ای به رنگ خاکستری درآید در این صورت پس از عملیات پاک کردن سفید می شود. اگر چنانچه به الیاف پنبه باران برسد رنگ آن به صورت آبی روشن درمی آید. یخبندان و سرما باعث می شود که لکه های زرد رنگ روی الیاف ظاهر شود. هر اندازه رنگ طبیعی الیاف پنبه سفیدتر و یکنواخت تر باشد ارزش آن بیشتر است. از این رو یکی از اهداف مخلوط کردن پنبه قبل از ریسندگی ایجاد یکنواختی در رنگ الیاف است.
پیچیدگی و تاب در الیاف پنبه رسیده و نارس:
الیاف پنبه در امتداد طولی به دفعات پیچیدگی و یا تاب خوردگی دارند و تعداد این پیچیدگی در هر اینچ 200 تا 400 است، تاب های طبیعی الیاف پنبه اثر فراوانی در استحکام نخ دارد. تعداد پیچیدگی ها در الیافی که کاملاً نرسیده باشند کمتر است و در الیاف نارس این تعداد بسیار ناچیز است. محفظ لومن که در امتداد طولی لیف قرار دارد در خاصیت پیچیدگی الیاف موثر است. لومن چون در قسمت نوک الیاف وجود ندارد پیچیدگی در این قسمت دیده نمی شود.
درصد رسیدگی الیاف:
الیاف پنبه نارس شفاف و ظاهری براق دارند. وجود الیاف نارس در میان الیاف به آسانی به وسیله چشم تشخیص داده می شوند. الیاف نارس دارای قدرت کمتری است و تاب خوردگی در این الیاف بسیار کم است. الیاف نارس به اندازه الیاف رسیده رطوبت جذب نمی کنند از این رو در رنگرزی، رنگ را به خوبی جذب نمی کنند.
الف- از نقطه نظر مراحل مختلف تولید در صنعت نساجی چه جذب رطوبت باعث می گردد که از تشکیل الکتریسیته ساکن در الیاف جلوگیری به عمل آمده در نتیجه فرآیند الیاف و تبدیل آنرا به نخ و پارچه آسانتر امکان پذیر میسازد زیرا ایجاد بار الکتریکی باعث میگردد که الیاف از یکدیگر دور شده و یا در مراحل تولید بقسمت های مختلف ماشین مانند غلطک ها چسبیده و یا گرد و غبار موجود در فضا در روی پارچه و نخ بچسبد. در رنگرزی و تکمیل نیز خاصیت جذب رطوبت باعث می گردد که عملیات رنگرزی و نفوذ مواد رنگی ساده تر انجام گیرد- بهمین دلیل الیافی که در آنها خاصیت جذب رطوبت کم است برای رنگرزی باید از دسته خاصی از رنگها و در شرایط خاصی (حرارت و فشار زیاد) استفاده نمود.
ب- از نقطه نظر مصرف منسوجات جذب رطوبت یک پدیده با ارزش میباشد زیرا بطور مستقیم رطوبت بدن (عرق بدن) و محیط را جذب کرده و اجازه می دهد پوست بدن همیشه خشک باشد و بطور غیر مستقیم نیز باعث میگردد که با جذب رطوبت مقداری حرارت ایجاد شود و یک منبع ذخیره برای حرارت بوده و از تغییر ناگهانی محیط، بدن انسان را حفظ نماید.
خاصیت جذب رطوبت باعث ایجاد تغییراتی بشرح زیر در خواص الیاف میگردد که نتیجه آن تاثیر مستقیم روی پارچه تهیه شده میباشد.
1- پارچه متورم میگردد.
2- ابعاد لیف تغییر میکند و در نتیجه اندازه - شکل- سختی و قابلیت نفوذ نخ و پارچه تغییر میکند.
3- خواص مکانیکی و خواص اصطکاکی تغییر میکند و در نتیجه در عملیات روی الیاف و موارد استفاده از آن اثر میگذارد.
4- شرایط و مشخصات رطوبتی هر ماده یکی از عوامل اصلی برای تشخیص و تعیین خواص الکتریکی آن ماده میباشد و احتمال ایجاد الکتریسیته ساکن در محیط مرطوب خیلی کم خواهد شد.
هرگاه ارتباط بین رطوبت بازیافتی مواد نساجی را با رطوبت نسبی(که با آن بحالت تعادل میرسد) در نظر بگیریم بوجود یک نوع هیستریس برمیخوریم.
شکل زیر رطوبت بازیافتی اولیه آنها متغیر بوده و بعد در یک آتمسفر(محیطی با رطوبتی نسبی و درجه حرارت مشخص) قرار گرفته اند. نمونه ای که قبلاً دارای رطوبت بازیافتی بیشتر بوده در حالت تعادل نیز دارای رطوبت بازیافته بیشتری خواهد بود.
شکل (1) حالت هیستریس در جذب رطوبت

 

 

 


با توجه به تاریخچه قبلی نمونه، رطوبت بازیافته در حالت تعادل نمی تواند. بیک تعادل واقعی ترمودینامیکی برسد بلکه در یک محدوده ای از حالت متا اسیبل میرسد و برای برقراری ارتباط بین رطوبت نسبی معمولاً دو منحنی کشیده می شود شکل2. منحنی اول (A) معمولاً منحنی جذب ایزوترم نامیده میشود و برای نمونه ایست که در اصل کاملاً خشک بوده و وقتی در محیط قرار میگیرد مرتباً رطوبت بازیافته آن افزایش مییابد. منحنی دوم(منحنیB) که منحنی دفع ایزوترم نامیده میشود برای حالتی است که نمونه در اول کاملاً مرطوب بوده و وقتی در محیط قرار میگیرد رطوبت بازیافتی آن مرتباً کاهش میابد.
شکل(2) منحنی های مشخص از تغییرات رطوبت بازیافته بازای رطوبت نسبی

 

 

 

 

 

 

 

 

 


A –منحنی جذب ایزوترم
B –منحنی دفع ایزوترم
شکل منحنی معمولاً بصورت زیگموئیدی بوده که در ابتدا رطوبت بازیافته بسرعت زیاد میشود و بعداً به صورت تقریباً خطی در میآید و بالاخره با یک شیب تند در رطوبت نسبی زیاد بالا میرود. این دو منحنی در رطوبت نسبی 0% بیکدیگر متصل میباشند و باید در رطوبت نسبی 100% هم با یکدیگر اتصال حاصل نمایند ولی با آزمایش هایی که صورت گرفته معلوم شده که دو منحنی در رطوبت نسبی 10% از یکدیگر جدا بوده و نتیجه حاصله اینکه خیس کردن نمونه باعث میشود که رطوبت بازیافته بیشتری(حتی در رطوبت نسبی حداکثر) دارا باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 10   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شرایط کشت و طرز تهیه پنبه

دانلود مقاله کود آبیاری

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کود آبیاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

با توجه به افزایش سریع جمعیت کشور، نیاز به تولید بیشتر مواد غذایی احساس می‪گردد. بهترین راه برای نیل به این هدف و همچنین تامین قسمتی از ارز مورد نیاز، افزایش تولید در واحد سطح است. در بین نهادهای کشاورزی، اضافه نمودن متعادل کودهای شیمیایی بیشتر از سایر نهادها در افزایش تولید محصولات کشاورزی موثر است. نظر به اینکه تولید کنندگان محصولات کشاورزی کشور برای تولید بیشتر، مصرف کودهای شیمیایی را افزایش دادند ولی در عمل به علت محدودیت‪های زمین، آب و اقلیم و به خصوص عدم مدیریت کارآ در مسایل آب و کود، افزایش کمی و کیفی عمل کرد مورد انتظار حاصل نشد و در نتیجه تعادل عناصر غذایی خاک بهم خورده و مسایل عمده زیست محیطی مطرح شده است بنابر این افزایش تولید در واحد سطح و بهبود کمی و کیفی عملکرد هرچه بیشتر محصولات زراعی و باغی، نیاز به توجه خاصی دارد همچنین مدرنیزه کردن سیستمهای آبیاری و تبدیل آنها از روشهای رایج زارعین (سطحی) به سیستمهای تحت فشار (قطره‪ای) می‪تواند نقش مهمی را در این مسئله داشته باشد چرا که استقاده از این سیستمها ( تحت فشار) باعث افزایش راندمان مصرف آب شده و به عبارت دیگر میزان تولید محصول را به ازای هر واحد آب افزایش می‪دهد.
ترکیب این دو فاکتور (آب و کود) و یا به اصطلاح کود دهی با آبیاری (Fertigation) از محاسن ویژای برخوردار می‪باشد که موفقیت در این روش مستلزم داشتن آگاهی کافی در رابطه با نیاز آبی و نیاز کودی هر محصول است. در این روش به دلیل استفاده بهینه از مصرف آب و کود، آلودگی محیط زیست به حداقل رسیده و تقسیط مصرف کودها در مراحل حساس و مورد نیاز گیاه به سهولت انجام می‪پذیرد. همچنین از هدر رفتن کود بدلیل کنترل غلظت عناصر غذایی در خاک جلوگیری شده و مطابق با نیاز رشد گیاه، در اختیار آن قرار داده می‪شود از طرف دیگر به دلیل حلالیت یکنواخت کودها در آب آبیاری، جذب آن بهتر صورت می‪گیرد.

 

 

 

 

 

________________________________________
1- ملکوتی، محمد جعفر. محمدرضا شریعتی و محمدرضا امداد. 1379. کود دهی با آبیاری روش نوین در تامین نیاز غذایی گیاهان جهت نیل به پتانسیل تولید. نشریه ترویجی. معاونت ترویج ص 3و4
تعریف
به کار بردن مواد شیمیایی کشاورزی همراه آب آبیاری در سیستمهای آبیاری قطرای و بارانی یکی از اهداف این سیستمها می‪باشد. اصطلاح عمومی برای این عمل «تزریق مواد شیمیایی به آب آبیاری یا Chemigation » می باشد. مواد شیمیایی شامل انواع کودهای محلول، علفکشها، حشره کشها و غیره می‪تواند به داخل سیستم آبیاری تزریق شود. این اصطلاح در مورد انواع کودها « تزریق کود به آب آبیاری یا Fertigation » نامیده می‪شود که از اهداف ویژه انواع سیستمهای آبیاری قطره‪ای و بارانی است.1
تزریق کود به آب آبیاری، شامل حل کردن کودهای محلول در آب و کاربرد آن از طریق سیستمهای قطره‪ای و بارانی می‪باشد. که روشی موثر، آسان و اقتصادی است. و مناسب بودن آن به شرایط خاک و محصول، روش آبیاری، کیفیت آب، نوع کود و مسایل اقتصادی بستگی دارد. این روش معمولاً در خاک‪های درشت بافت دارای امتیاز بیشتری نسبت به خاکهای ریز بافت است. این مساله به نوع کود و چگونگی حرکت آن در خاک بستگی دارد.2
کود آبیاری کاربرد کود مایع در یک سیستم آبیاری می باشد. میکروآبیاری و کود آبیاری امکان کنترل دقیق آب و مواد مغذی را ارئه می کنند سود عمده ی کود آبیاری این است که نسبت به لوازم پراکنده سنتی ، انعطاف پذیری بیشتر دارد و مواد مغذی به کار گرفته شده را بهتر کنترل می‪کند. در این روش کودها هنگامی مصرف می شوند که لازم است و در مقادیر کم به کار گرفته می شوند در نتیجه مواد مغذی قابل حل در آب ، کمتر در معرض فرو شسته شدن به وسیله بارندگی زیاد یا آبیاری بیش از حد می‪باشند.3
با کودآبیاری، گیاه هرزمان که آبیاری شود تغذیه هم می‌شود، و مواد مغذی لازم را تا آبیاری بعدی دریافت می‪کند.4
کاربرد مواد مغذی به همراه سیستمهای آبیاری کود آبیاری است (ادغام کودوآبیاری ) رایج ترین ماده مغذی به کار گرفته‌شده درکود آبیاری نیتروژن است.سایرعناصرشامل فسفر،پتاسیم،سولفور،روی وآهن به مقدارکمترمصرف می‌شوند.5
آبیاری قطره ای زیر سطحی وسیله ی موثری برای به کارگیری آب و مواد مغذی برای محصولات یکساله است. بطور کلی حداقل 10 تا 30 درصد آب در مقایسه با سیستمهای آبیاری پیوسته ی سطحی ذخیره می شود بنابر این استفاده ی فزاینده ی آبیاری قطره ای زیر سطحی و کود آبیاری با نیتروژن مایع در آینده ی قابل تحمل برای تولید محصول در مناطق خشک حتی اگر منابع آب کاهش یابد، دخالت خواهد کرد. 6
________________________________________
1و 2- پناهی، مهدی و فرهاد دهقانی. 1380 . تزریق کود در سیستمهای آبیاری تحت فشار . نشریه فنی شماره 207 . نشر آموزش کشاورزی . ص 1
3- Brian Boman and Tom Obreza. 2002. Fertigation Nutrient Sources and Application Consideration for Citrus. University Of Florida Extension. P1
4- Katherine Wood ford. 2002. What is the secret? Fertigation. P1
5- R.H. Follett. 2004. Fertigation. Colorado State University Cooperative Extension. P2
6- Thomas L. Thompson, Scott A. White, James Walworth, and Greg Sower. 1999. Fertigation Frequency Effects on Yield and Quality of Subsurface Drip–Irrigated Broccoli. http:// ag.Arizona.edu/pubs/crops/az1143. P1
ضرورت کود آبیاری
تزریق کود به آب آبیاری، مخصوصاً ازت در نواحی خشک به منظور بهبود حاصلخیزی در مزارعی که با سیستم آبیاری قطره‪ای یا زیر سطحی آبیاری می‪شوند‪، ضروری می‪باشد. این ضرورت به دلیل آن است که کود خشک پخش شده روی سطح خاک ممکن است همراه با آب آبیاری به سمت منطقه ریشه حرکت نکند. کودهای ازت و دیگر کودها را می‪توان در زمان کشت با خاک مخلوط کرد اما باید فقط در مناطقی که بطور کامل توسط بارندگی یا آبیاری مرطوب می‪شوند، وارد خاک گردند. پخش کودها در سطح خاک در مزارع تحت آبیاری قطره‪ای در مناطق خشک بدلیل حجم کوچک و نامنظم خاک مرطوب شده، از راندمان خوبی برخوردار نمی‪باشد. بافت خاک از جمله عواملی است که در راندمان کود دهی با آبیاری موثر می‪باشد. این روش معمولاً در خاکهای درشت بافت دارای امتیاز بیشتری نسبت به خاکهای ریز بافت است.1
مزیت کود آبیاری
هر گیاه اعم از گیاهان زراعی و یا باغی نیازهای متفاوتی نسبت به انواع عناصر غذایی در طول دوره رشد خود دارند. به اینصورت که در برخی از مراحل رشد خود نیاز بیشتری به بعضی از عناصر دارند. با روش تزریق کود در سیستمهای تحت فشار به بهترین صورت ممکن می توان مواد غذایی را برحسب نیاز گیاه، مصرف کرد. از طرف دیگر این روش تقسیط کود معمولاًً اقتصادی‪تر از سایر روشهای کوددهی می باشد. 2
کود آبیاری با نیتروژن مایع ، باعث بهینه سازی محصول‪، کیفیت و بازگشت اقتصادی می شود. بدون آنکه نیتروژن آب خاک را کاهش دهد. (Doerge, Pier 1995، تامسون و Doerge 1996 ).3
این تکنیک هزینه های کود دهی را از راه حذف عملیات کاهش می دهد. این روش همچنین کارآیی مواد مغذی را از طریق استفاده آنها در زمانی که گیاه نیاز بیشتری دارد، بهبود می بخشد. همچنین با این روش تصفیه ی خاک یا دنیتری فیکاسیون4 (گازی) که نیتروژن را کاهش می‌دهد و کاهش هدررفتن خروج مواد مغذی نیز امکان پذیر می‪شود.5
کودآبیاری به آرامی دانسیته و طول ریشه را افزایش می دهد همچنان که آب وارد خاک می شود کود را هم در سراسر منطقه ریشه حمل می کند. کود آبیاری روی گلها نتایج فوری دارد. چمن ها نسبتاً سریع سبز می شوند و نتایج قابل توجهی روی درختان و بوته‪ها در طول سال دارد در کود آبیاری همه‪ی مقدار مصرف ماهانه کود به یک باره با کود خشک و یا در یک چرخه کم، از طریق یک سیستم آبیاری بیشتر اهداف کود دهی را ارضا می‪کند.6
________________________________________
1و2- پناهی، مهدی و فرهاد دهقانی. 1380 . تزریق کود در سیستمهای آبیاری تحت فشار . نشریه فنی شماره 207 . نشر آموزش کشاورزی . ص 2و3
3- Thomas L. Thompson, Scott A. White, James Walworth, and Greg Sower. 1999. Fertigation Frequency Effects on Yield and Quality of Subsurface Drip–Irrigated Broccoli. http:// ag.Arizona.edu/pubs/crops/az1143. P1
4- در سیکل نیتروژن ریشه‪های گیاه نسبتی از NH4+ را جذب می‪کنند ولی بیشتر NH4+ به نیترات توسط باکتری های نیتری فای کننده (باکتریهایی که با نیتروژن یا ترکیبات نیتروژن دار ترکیب و آنها را به نیترات و نمکهای آن تبدیل می‪کنند)، تبدیل می‪شوند که این فرآینده نیتری فیکاسیون نامیده می‪شود نیترات همچنین توسط باتریهای دنیتری فای کننده طی فرآیند دنیتری فیکاسیون به N2 و اکسیدهای نیتروژن تبدیل می‪شود که وارد هوا می‪شوند.6
5- R.H. Follett. 2004. Fertigation. Colorado State University Cooperative Extension. P1
6- Katherine Wood ford. 2002. What is the secret? Fertigation. P2
از دیگر مزایای کوددهی با سیستم آبیاری1:
- کاهش مقدار کود مصرفی که سبب افزایش راندمان کودی می‪گردد.
- افزایش راندمان مصرف آب (WUE) یا به عبارت دیگر میزان محصول تولیدی به ازای واحد مصرف آب، افزیش می‪یابد (صرفه جویی در مصرف آب).
- تزریق کود به داخل سیستم که شامل عناصر پر مصرف (ازت، فسفر و پتاس) و عناصر کم مصرف (آهن، روی، مس، بر و غیره) می‪باشد. ضمن آنکه مصرف کود توام با آبیاری عمل کرد را افزایش می‪دهد و باعث کاهش هزینه‪های کارگری می‪شود.
- باعث کاهش آلودگی محیط زیست می شود.
- کودهای مورد نیاز گیاه در همه مواقع در اختیار گیاه می‪توانند قرار گیرند.
دلایل توسعه‪ی روش کود آبیاری در کشور2
1- در کود آبیاری امکان مصرف کم، مکرر، مداوم و تقسیطی عناصر غذایی در طول دوره‪ی رشد مطابق با نیاز گیاه وجود دارد همچنین پخش یکنواخت کود در خاک و توزیع یکنواخت آن در طول دوره رشد امکان پذیر است.
2- در کود آبیاری راندمان مصرف آب بالا بوده و کارآیی مصرف کود بیشتر و توصیه‪ی کودی راحتتر است. در این صورت مقدار کوددهی مصرفی به مقدار واقعی برداشت عناصر غذایی نزدیکتراست.
3- با تنظیم مقدار مواد غذایی مصرفی در هر مرحله کود آبیاری و تطبیق عمق کود آبیاری بر اساس عمق فعالیت ریشه، می توان آبشویی عناصر غذایی را کنترل نمود. به این ترتیب با کاهش هدر رفتن عناصر، از آلودگی منابع خاک، آب و هوا نیز جلوگیری می‪شود.
4- به علت توزیع یکنواخت عناصر غذایی در خاک، رشد محصول در مزرعه یکنواخت بوده و رسیدن محصول هم زمان است که این امر تاثیر مهمی در کاهش ضایعات برداشت خواهد داشت.
5- با مصرف عناصر غذایی، مطابق با نیاز گیاه در طی دوره رشد، رشد محصول متعادل بوده و زمان رسیدگی آن تسریع می‪یابد.
6- حتی مواد غذایی در شرایطی که خاک وضعیت محدود کننده‪ای برای مصرف برخی کودها دارد می‪تواند در این روش با کارآیی بیشتری در اختیار گیاه قرار گیرد.
7- استفاده آسان از کودهای مرکب قابل حل همراه با عناصر کم مصرف که معمولاً به واسطه مقادیر مورد مصرف بسیار ناچیزشان به صورت مصرف خاکی مشکل است.
________________________________________
1- ملکوتی، محمد جعفر. محمدرضا شریعتی و محمدرضا امداد. 1379. کود دهی با آبیاری روش نوین در تامین نیاز غذایی گیاهان جهت نیل به پتانسیل تولید. نشریه ترویجی. معاونت ترویج ص 11
2- ملکوتی، محمد جعفر. 1382. گزارش یک سفر علمی (ضرورت همگانی کردن کود آبیاری در کشور). نشریه فنی 299. دفتر برنامه ریزی رسانه‪های ترویجی. ص9و10
8- مصرف عناصرغذایی بطورتقسیطی درمقادیر کم ولی مداوم ازجذب بیش ازاندازه عناصرمثل نیتروژن وپتاسیم جلوگیری می‪کند.
9- به علت اینکه از سیستم آبیاری قطره‪ای استفاده می‪شود، معمولاً به دلیل مرطوب بودن سطح خاک در اطراف گیاه، اثرات خشکی کاهش یافته و در نهایت موجب افزایش کارآیی فتوسنتز در گیاه می‪شود.
10- با رفع کمبود عناصر غذایی مورد نیاز محصول، عملکرد بیشتر بوده و کارآیی مصرف کود بالاتر است. به دنبال افزایش عملکرد، کیفیت محصول نیز ارتقاء پیدا می‪کند.
11- این روش، برای تغذیه گیاهان گلخانه‪ای که معمولاً به خاکهای بسیار سبک بازه‪کش خوب نیاز دارند، ترجیح دارد. معمولاً بسترهای کشت دارای ظرفیت تبادل کاتیونی پایینی هستند بنابر این مواد غذایی باید به اندازه کافی همواره در محلول خاک باشند. به این ترتیب کود آبیاری یکی از روشهای موثر برای صرفه جویی در مقدار کود مصرفی است.
12- در سیستم آب – خاک – گیاه، آب و مواد غذایی نقش همیار دارند و همراهی این دو برای رشد بهینه گیاه ضروری است. هنگامی که آب محدود کننده عمل کرد باشد، واکنش گیاه به مواد غذایی مصرف شده کم است. همچنین زمانی که مواد غذایی عامل محدود کننده رشد گیاه باشد، پاسخ به آب مصرفی کمتر است. بنابراین با انجام کود آبیاری می‪توان با افزایش عملکرد، راندمان مصرف کود و کارآیی مصرف آب را نیز بهبود بخشید.
13- در روش مصرف یکباره کودها، افزایش فشار اُسمزی محلول خاک فعالیت گیاه را ممکن است تحت تاثیر قراردهد. در کود آبیاری بدلیل استفاده از مقادیر کمتر کود درهر مرحله‪ی کود آبیاری، زیان ناشی از افزایش فشار اُسمزی به مراتب کمتر است.
روشهای آبیاری1
همه‪ی فواید کود آبیاری زمانی آشکار می‪گردد که یک روش آبیاری صحیح برای برآورد نیاز گیاه بکار گرفته شود. در کود آبیاری، کود به حالت محلول در اختیار گیاه قرار می‪گیرد بنابر این مدیریت آبیاری بسیار مهم و از عوامل کلیدی موثر بر کارآیی کود آبیاری است. مقدار رطوبت قابل دسترس برای ریشه گیاه در روشهای مختلف آبیاری متفاوت است راندمان آبیاری، یکنواختی پخش و توزیع آب، عواملی مهم در کود آبیاری هستند. بالا بردن راندمان آبیاری و پخش و توزیع یکنواخت آن، کارآیی این روش را افزایش می‪دهد. در روشهای مختلف آبیاری، میزان این عوامل متفاوت هستند به این دلیل کارآیی کود آبیاری در روشهای مختلف آبیاری متغیر است کـود آبیـاری با روشهـای آبیـاری: 1- بارانـی 2- قطـره‪ای 3- زیر زمینی 4- سطحی اجرا می‪شود. که به دو مورد اشاره می‪کنیم.
کود آبیاری به روش زیر زمینی2
در این روش آب از طریق لوله‪هایی در زیر خاک جریان پیدا نموده و در ناحیه گسترش ریشه به تدریج با فشار پایین مورد مصرف قرار می‪گیرد از آنجا که مصرف آب به صورت موضعی و متمرکز است، قابلیت دسترسی عناصر در روش کود آبیاری بسیار زیاد است. این امر نقش مهمی در افزایش راندمان مصرف عناصر غذایی بویژه عناصر کم تحرک و غیر پویا در خاک ایفا می‪کند. با مصرف موضعی آب و عناصر غذایی، رشد علفهای هرز نیز در پای گیاه و رقابت آنها برای جذب آب و مواد غذایی بطور قابل ملاحظه‪ای کاهش می‪یابد.
________________________________________
1و2- ملکوتی، محمد جعفر. مجید بصیرت. 1382. کود آبیاری روش موثر در افزایش عملکرد و ارتقاء کارآیی مصرف آب و کود. وزارت کشاورزی، معاونت امور باغبانی. نشر سنا. ص 67 و 73
ضرورت و مزیت آبیاری قطره‪ای و بارانی برای توزیع کود
چندین مزیت در استفاده از آبیاری قطره‪ای و بارانی برای توزیع کودها وجود دارد. اولین مزیت اینکه‪، هر دو عمل آبیاری و کود دهی با کمی زحمت بیشتر نسبت به عمل انجام آبیاری به تنهایی، می‪تواند باهم صورت گیرد. این مسئله خصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک که انجام هر دو عمل آبیاری و کود دهی در بیشتر موارد باهم برنامه ریزی می‪شود، مهم است. دومین مزیت امکان کنترل دقیق نه تنها بر عمق کود دهی بلکه روی توزیع کود توسط لوله‪های فرعی آبیاری می‪باشد.1
نفوذ کود به داخل خاک را می‪توان به وسیله تنظیم طول مدت زمان آبیاری کنترل کرد. یکنواختی توزیع کود می‪تواند به خوبی یکنواختی در توزیع آب باشد. به صورتی که در روش آبیاری سطحی که یکنواختی توزیع کمتر از روش قطرای است یکنواختی توزیع کود نیز مناسب نمی‪باشد. معمولاً در روش قطره‪ای بهترین یکنواختی توزیع کود به دست می‪آید. در این روش غلظت نسبتاً ثابتی از عناصر غذایی در محدوده‪ی رشد ریشه بوجود می‪آید.مثلاًَََ در این روش آبیاری، محلول خاک حاوی 60 تا150 پی پی ام ازت نیتراتی است در حالیکه در روش آبیاری بارانی غلظت ازت نیتراتی از صفر تا 300 پی پی ام تغییر می‪کند. اگر سیستم آبیاری بطور مطلوب طراحی شده و بطور شایسته‪ای بهره برداری گردد، هم توزیع کود و هم توزیع آب مطلوب خواهد بود.2
آزمایشی برای بررسی تاثیر روش‪های مختلف آبیاری همراه با مصرف متعادل کودهای شیمیایی بر عملکرد کمی و کیفی و همچنین کارآیی مصرف آب در مرکبات در سال زراعی 80-1379 در شرق مازندران پیاده گردید (اسدی و همکاران، 1381). این آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در یکی از باغهای مرکبات نکا در اجرا شد. در آبیاری سطحی، کودهای مورد نظر در سایه انداز (Drip line) پخش و سپس با خاک سطحی کاملاً مخلوط شد. در آبیاری قطره‪ای، کودهای مورد نظر در تانکر حل شده و سپس بصورت محلول با استفاده از قطره چکانها بطور تدریجی در اختیار درخت قرار گرفت. عمل کرد کل درخت، قطر و وزن متوسط میوه، اسیدیته عصاره میوه، میزان کل مواد جامد محلول، غلظت عناصر غذایی برگ و کارآیی مصرف آب به ازاء هر کیلو گرم میوه تولیدی به عنوان پاسخهای گیاهی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد بکارگیری آبیاری قطره‪ای موجب افزایش غلظت منیزیم، پتاسیم، فسفر و کاهش غلظت منگنز، ازت و روی برگ شد. تاثیر روشهای مختلف آبیاری قطره‪ای و سطحی بر عملکرد، عملکرد متوسط، وزن و قطر متوسط میوه و اسیدیته عصاره و در صد مواد جامد محلول عصاره در جداول یک و دو ارائه شده است.3
________________________________________
1و 2- پناهی، مهدی و فرهاد دهقانی. 1380 . تزریق کود در سیستمهای آبیاری تحت فشار . نشریه فنی شماره 207 . نشر آموزش کشاورزی . ص2و3
2- ملکوتی، محمد جعفر. 1382. گزارش یک سفر علمی (ضرورت همگانی کردن کود آبیاری در کشور). نشریه فنی 299. دفتر برنامه ریزی رسانه‪های ترویجی. ص 15 و 16

 

جدول شماره 1 – اثر روشهای آبیاری بر خواص کمی و کیفی پرتغال سانگین

 

روش آبیاری مواد جامد محلول (%) اسیدیته عصاره (%) قطر متوسط میوه (mm) وزن متوسط میوه (گرم) عملکرد متوسط (کیلوگرم به ازاء هر درخت) عملکرد
(تن در هکتار)
قطره ای A 28/8 A 36/1 A 7/67 A 159 A 7/186 A 07/41
سطحی A 90/8 A 37/1 A 3/68 A 167 B 6/171 B 76/37

 


جدول شماره 2 – کارآیی مصرف آب در سیستم آبیاری قطره‪ای و سطحی در مرکبات (پرتغال سانگین) شرق مازندران

 

روش آبیاری کارآیی مصرف آب
(کیلوگرم بر مترمکعب) میزان آب مصرفی
(متر مکعب در هکتار)
قطره ای 5/8 4805
سطحی 5/5 6911
اثر روشهای آبیاری بر عملکرد کل معنی دار بود بطوری که عمل کرد کل از 76/37 تن در هکتار در آبیاری سطحی به 07/41 تن در هکتار در روش آبیاری قطره‪ای افزایش یافت. اثر روشهای آبیاری بر وزن و قطر متوسط میوه، اسیدیته عصاره و درصد مواد جامد محلول عصاره میوه معنی‪دار نبود. در روش آبیاری قطره‪ای، علاوه بر صرفه جویی در آب و کود مصرفی، افزایش کارآیی مصرف آب، کارآیی کود مخصوصاً کودهای ازته نیز به مقدار قابل توجهی افزایش یافت.
خلاصه‪ی مطالعات انجام شده از استفاده کود آبیاری بر روی محصولات کشاورزی متنوع
اثرات متناوب کود آبیاری بر محصول و کیفیت آبیاری قطره‪ای زیر سطحی1
بروکلـی‪های آبیـاری شـده توسـط آبیـاری قطـره‪ای زیـر سطحـی، ترکیبـات تجـربـی از میـزان نیتـروژن (lbN/ac 268 ، 176) و تناوب کود آبیاری (روزانه، هفتگی، دوهفته یک بار، ماهانه) را در مرکز کشاورزی Mari Copa طی زمستان 1998 تا 1999 دریافت کردند. محصولات قابل عرضه بروکلی به بازار، با کاربرد نیتروژن به میزان lbN/ac 268 در مقایسه با lbN/ac 176 ،به آرامی افزایش یافت. به هر حال نه قطر سر محصولات قابل عرضه ونه غلظتهای نیترات پتیول به طور قابل توجهی در اثر کود آبیاری متناوب،تحت تاثیر قرار گرفت.به نظر نمی رسد که کود آبیاری متناوب نیتروژن به عنوان یک متغیر بحرانی مدیریتی برای بروکلی های آبیاری شده به روش قطره ای زیر سطحی که در خاکهای متوسط بافت آریزونا پرورش پیدا کرده اند،باشد. محصول قابل عرضه بروکلی پنج تا شش تن بود که نزدیک به میانگین محصول در سطح ایالت بود محصولات بروکلی با کاربرد کود lbN/ac 268 از کود lbN/ac 176 بیشتر بود ولی این افزایش از نظر آماری قابل قبول نبود. در این تحقیق اهداف زیر دنبال شد:
1- تعیین اثرات متقابل کود آبیاری متناوب با میزان نیتروژن مایع، روی کمیت محصول، کیفیت و وضعیت بی وفقه نیتروژن در محصولات بروکلی
2- تخمین نیتروژن از دست رفته زیر منطقه ریشه که تحت تاثیر میزان کود آبیاری متفاوت با نیتروژن و نیتروژن مایع قرارمی‪گیرد.
3- تعیین تناوب مطلوب کود آبیاری
بهترین غلظت کود آبیاری مداوم گوجه فرنگی‪ها با روش آبیاری قطره‪ای سطحی می‪باشد.
استارک و دیگران (1983) دریافتند که mgn/L 75، بهترین غلظت کود آبیاری مداوم گوجه فرنگی‪ها با روش آبیاری قطره‪ای سطحی می‪باشد. بلا و ویل کاکس از کود آبیاری مداوم با روش آبیاری قطره‪ای سطحی نوعی خربزه به میزان mgn/L 150 و mgn/L 50 در طول مراحل رویشی و مولد پشت سر هم، در سال 1985 حمایت کردند.
کوک و ساندرز در سال 1991 اثر کود آبیاری متناوب را روی محصولات گوجه در خاک شن لومی (Loamy Sand) آزمایش کردند. کود آبیاری روزانه برتری به کود آبیاری هفتگی نداشت. لوکاسکیو و اسمج استرلا (1995) دریافتند که محصولات گوجه فرنگی با کود آبیاری روزانه نسبت به کودآبیاری هفتگی در خاک شنی نرم افزایش نیافتند. مشابه این نتیجه فلفل‪های آبیاری شده توسط آبیاری قطره‪ای که تحت تاثیر کود آبیاری مدتی (11 یا 22 روز) در خاک شن لومی (Loamy Sand) قرار گرفته بودند، دیده شد به طور خلاصه، در حالیکه اغلب فرض می‪شود که کود آبیاری روزانه و مداوم نسبت به کود آبیاری با تناوب کمتر ترجیح داده می‪شود، ولی مدارک کمی برای حمایت از این نقطه نظر وجود دارد. حتی در مورد محصولات رشد یافته در خاک های شنی با آبیاری قطره‪ای. کود آبیاری متناوب با آبیاری قطره‪ای، یک متغیر بزرگ مدیریتی است که به اندازه کافی بررسی نشده است.
________________________________________
1- Thomas L. Thompson, Scott A. White, James Walworth, and Greg Sower. 1999. Fertigation Frequency Effects on Yield and Quality of Subsurface Drip–Irrigated Broccoli. http:// ag.Arizona.edu/pubs/crops/az1143. P1,2
کود آبیاری تحت شرایط شوری
درشرایط گرما، بالا بودن تبخیر و جذب آب و عناصر، معمولاً بروز شوری وقتی کیفیت آب مطلوب نیست، امری معمول است. محصولات به شوری حساسسیت‪های مختلف از خود نشان می‪دهند. وقتی آب شور برای آبیاری استفاده می‪شود بایستی مراقب بود که کودها نیز خود نوعی شوری هستند. بنابر این بایستی نگران توزیع آنها به خصوص در سیستمهای قطره‪ای که معمولاً باعث انباشت املاح در منطقه پیاز رطوبتی ریشه‪ها می‪شود، بود. اولین علائم شوری در گیاه با کند و متوقف شدن رشد همراه بوده که پس از ایجاد زردی خفیف و در نهایت سوختگی حاشیه برگها به مرور گسترش یافته و کل برگها را در بر می‪گیرد همچنین ریشه‪ها نیز ممکن است بواسطه تجمع املاح آسیب ببینند مخصوصاً بیماریهای قارچی که با وارد کردن خسارت در آوندها خذب آب را نیز مشکل می‪کنند، باعث پژمردگی هرچه سریعتر بوته‪ها می‪شوند. مصرف کود فشار اسمزی محلول خاک را افزایش می‪دهد. شاخص شوری کودهای مختلف متفاوت است. کودهایی که دارای درصد بالایی از یک یا چند عنصر باشند، معمولاً به ازای هر واحد عنصر غذایی دارای شاخص شوری کمتری هستند. در روش آبیاری بارانی که کودها مستقیماً با سطح گیاه درتماس هستند، پایین بودن شاخص شوری کودها حائز اهمیت است. در روش آبیاری قطره‪ای نیز از آنجا که مصرف کود بطور موضعی در منطقه‪ی ریشه انجام می‪گیرد، بالا بودن فشار اسمزی محلول خاک بر اثر مصرف کودهای شوری زا زیان بیشتری دارد. اثرات سینرجیستی و آنتاگونیسمی یونها نیز مهم است. مثلاً در حضور کلر، جذب نیتـرات کاهش می یابد، بنابراین در شرایط شوری از طریق کوددهی با نیترات، اثر کلر کاهش می‪یابد و بیشتر خسارت املاح بواسطه‪ی سه یون عمده منیزیم، کلسیم و سدیم می‪باشد. حتی آب آبیاری با ds/m2EC> باعث بروز خسارت در یک مدیریت نا مطلوب می‪شود. در این صورت بایستی از کودهایی استفاده نمود که دارای شوری پایین‪تری هستند و یا مقدار کل یونها (غلظت کود) را در محلول کود آبیاری بهمراه ازت و پتاسیم پایین آورد تا خسارت کاهش یابد معمولاً برای ارائه معیاری برای درجه شوری کودها از شاخص شوری (Salt Index) برای کودها استفاده می‪شود. وقتی شوری بستر خاک بالاست، معمولاً با اضافه نمودن 15 تا 20 درصد بر حجم آبیاری می‪توان بشرط سبک بودن بافت شوری را کنترل نمود. به طور کلی یک مدیریت صحیح آبیاری تحت شرایط شور شامل مصرف آب بیشتر از میزان تبخیر بوده به طوریکه آب اضافی بتواند باعث شستشوی املاح تجمع ریشه‪ها شود.1

 

 

 

________________________________________
1و2- ملکوتی، محمد جعفر. مجید بصیرت. 1382. کود آبیاری روش موثر در افزایش عملکرد و ارتقاء کارآیی مصرف آب و کود. وزارت کشاورزی، معاونت امور باغبانی. نشر سنا. ص 59 و 60
روش کار
مواد کودی
بسیاری از کود های خشک،مایع و سوسپانسیون مایع،برای استفاده در سیستمهای قطره ای و بارانی مناسبند.معیار اصلی در انتخاب یک کود،حلا لیت،سهل الوصول بود ن و قیمت مواد مغذی مطلوب در آن می باشد.علاوه بر تمام کود ها و سایر مواد شیمیایی به کار رفته در سیستمهای آبیاری،بایستی شرایط زیر را داشته باشند:
1-باعث خوردگی و نرم شدگی لوله های پلاستیکی و یا گرفتگی سیستم نشوند.
2-قابل حل یا قابل امولسیون شدن در آب باشند.
3-با املاح یا دیگر مواد شیمیایی موجود در آب آبیاری،ایجاد واکنش ننمایند.
موادغذایی کودهای مایع،محلول بوده بنابراین جهت تزریق به داخل آب آ بیاری به وسیله ی پمپ و یا جریان ثقلی از تانکهای ذخیره مناسب اند.کودهای مایع شاید تنها شامل یک عنصر غذایی یا ترکیبی از ازت فسفروپتاس باشند.انواع زیادی از کود های جامد حاویK,P,N به تنهایی یا به صورت مرکب برای حل کردن در آب آبیاری وجود دارند.کود جامد می‪تواند در یک تانک رو باز با نسبت تقریبی یک کیلو گرم کود در هشت لیتر آب، حل شده و سپس به داخل خط لوله آبیاری، پمپ گردد. همچنین می‪توان این کودها را در یک مخزن تحت فشار قرار داد به طوریکه بخشی از جریان لوله‪ی اصلی از میان آن عبور نماید.1
به عنوان یک قاعده‪ی عملی، مواد مغذی که به وسیله‪ی خاک جذب نمی‪شوند (اشکال آنیونی) و در خاک با آب حرکت می‪کنند، برای آب پاش‪ها بهترین کاربرد را دارند. به این ترتیب ممکن است لیست مواد مغذی، به نیتروژن، سولفور و برخی از میکرو مغذی‪های ترکیب شده با فلز حلقوی (Cu DTPA, Fe EDDHA, Zn EDTA) محدود شود. فسفر و پتاسیم و اشکال غیر آلی کاتیون‪های میکرو مغزی، در آب حل می‪شوند به هر حال به دلیل عدم تحرک در خاک آنها ممکن است در یک تا دو اینچی سطح روی خاک جمع شوند و در منطقه‪ی ریشه پخش نشده باشند.2

 

________________________________________
1- ملکوتی، محمد جعفر. مجید بصیرت. 1382. کود آبیاری روش موثر در افزایش عملکرد و ارتقاء کارآیی مصرف آب و کود. وزارت کشاورزی، معاونت امور باغبانی. نشر سنا. ص 59 و 60
1- پناهی، مهدی و فرهاد دهقانی. 1380 . تزریق کود در سیستمهای آبیاری تحت فشار . نشریه فنی شماره 207 . نشر آموزش کشاورزی . ص 4
2- R.H. Follett. 2004. Fertigation. Colorado State University Cooperative Extension. P1,2
ازت
ازت را به صورت آمونیاک هیدراته (0-0-82) و یا آمونیاک بدون آب (خشک) (0-0-24) مستقیماً داخل آب آبیاری تزریق نمود.2 در سیستم آبیاری بارانی، مقداری از مواد مغذی کود به دلیل تبخیر شدن گاز آمونیاک تلف می‪‪شود. مساله دیگر در مورد به کار بردن آمونیاک همراه با آب آبیاری، افزایش غلظت یون هیدروکسید در آب و درنتیجه بالا رفتن pH و روسوب گذاری کلسیم و منیزیم محلول خواهد بود. این رسوبات داخل لوله‪ها را پوشانده و باعث گرفتگی قطره چکانها می‪گردد. قبل از استعمال گاز آمونیاک با بکار بردن آب با سختی کمتر می‪توان از این نوع رسوب گذاری جلوگیری کرد. این روش مشکل رسوب گذاری را با کمپلکس کردن کلسیم و منیزیم رفع نموده اما به طور قابل ملاحظه‪ای هزینه‪ی کوددهی را افزایش می‪دهد.3
آمونیاک بدون آب در آب آبیار پخش می‪شود ولی برای سیستم‪های آبپاش توصیه نمی‪شود. وقتی آمونیاک بدون آب به آب تزریق می‪شود، pH آب افزایش می‪یابد که حاوی کلسیم و نمکهای منیزیم است، باعث ته نشینی کلسیم و کربنات‪های منیزیم می‪شود که جامد سفید رنگ است و در لبه‪های راه آب و داخل لوله‪های سیفونی و درهای لوله،تشکیل می‪شود. این ته نشینی به وسیله‪ی تزریق یک ترکیب باز دارنده (نرم کننده‪ی آب) به نام سدیم پلی سولفات که با نام تجاری «کاگلون»، خریداری می شود به آب، قبل از تزریق آمونیاک بدون آب، پیشگیری می‪شود. تزریق آمونیاک به لوله‪های سیفون یا راههای آب تا حدی مشکلات را کاهش می‪دهد. در هر صورت لوله‪های سیفون با رسوب نمکهای کلسیم پوشیده شده و به آسانی تمیز نمی‪شوند. اگر ته‪نشینی و راههای آب رخ دهد، با مشکل خاصی مواجه نمی‪شویم.مشکل مهم دیگر در کاربرد آمونیاک بدون آب یا حلالهای حاوی آمونیاک آزاد در سیستمهای آبپاش، این است که تبخیر آمونیاک، از زمانی که مخلوط آب – آمونیاک از آب پاش خارج می‪شود. تا وقتی که به سطح خاک برسد، رخ می‪دهد. مقداری از نیتروژن به شکل یونهای آمونیوم است ولی مقادیر بیشتر، به شکل گاز آمونیاک می‪باشد. در نتیجه همراه با تبخیر آب، آمونیاک به اتمسفر وارد می‪شود.4
بیشتر نمکهای ازت و اوره به راحتی در آب قابل حل اند. سولفات آمونیوم (0-0-21) و نیترات آمونیوم (0-0-34) کودهایی هستند که به طور وسیعی مورد استفاده قرار می‪گیرند. تمامی ازت موجود سولفات آمونیوم به فرم آمونیوم است. اما در نیترات آمونیوم حدود 26 درصد وزنی کود به صورت آمونیوم و 8 درصد آن به صورت نیترات است. اوره (0-0-46) یم کود ازت دار کاملاً محلول بوده و از نظر یونی با آب واکنش نشان نمی‪دهد. بنابراین یم مولکول خنثی است و به طور رضایت بخشی در تزریق کود به آب آبیاری، با هیچ تاثیرات جانبی مضر برای آب یا سیستم آبیاری می‪تواند به کاربرده شود.5
________________________________________
1,4- R.H. Follett. 2004. Fertigation. Colorado State University Cooperative Extension. P1,2
2- اعداد به کار رفته در پرانتزها در مورد کودهای مختلف، درصد وزنی ازت، فسفر و پتاسیم (N-K-P) را در آنها بیان می‪کند.
3و5و6- پناهی، مهدی و فرهاد دهقانی. 1380. تزریق کود در سیستمهای آبیاری تحت فشار. نشریه فنی شماره 207 . نشر آموزش کشاورزی . ص 5و6
آمونیاک یا آمونیوم به کار رفته در آب آبیاری در خاک به آسانی به آمونیوم تبادلی تبدیل شده و با جایگزینی آن در فاز تبادلی به صورت همزمان تعداد اکی والانت برابر از سایر کاتیونها به محلول خاک وارد می‪شوند. درنواحی خشک و نیمه خشک، خاکها بسته به میزان آهک یا کربنات کلسیم موجود خود، به طور طبیعی خنثی یا قلیایی هستند (2/8>pH>7).1
در این نوع خاکها که آمونیوم قابل تعویض در سطح خاک وجود دارد، احتمال تبخیر شدن آن زیاد خواهد بود. این مکانیسم تلفات آمونیوم به دما و رطوبت بستگی زیادی دارد بعد از هر آبیاری آب به سرعت از خاک تبخیر شده و درحالی که خاک در حال خشک شدن است، تلفات آمونیوم به صورت گاز سریعتر انجام می‪گیرد. ولی کاربرد مکرر آبیاری قطره‪ای سطح خاک را مرطوب نگه داشته و تلفات گاز آمونیاک را کاهش می‪دهد. علاوه بر غلظت کلسیم و منیزیم، میزان کل املاح آب نقش مهمی در تلف شدن آمونیاک به صورت تصعید ایفا می‪کند. مثلاً در آبی با هدایت الکتریکی 5/2 دسی زیمنس بر متر و مجموع Mgz+,Caz+ برابر 200 میلی گرم در لیتر، حداکثر غلظت ازت آمونیاکی وارد شده به سیستم حدود 150 میلی گرم در لیتر باید باشد.2
کاربرد محلولهای نیتروژن در آب 3
در آبیاری کشاورزی، کاربرد آب محلولهای نیترات آمونیوم – اوره (UAN) به طور فزاینده، به عنوان وسیله بهبود راندمان استفاده از نیتروژن، معمول شده‪است. منابع نیتروژن نمک‪هایی که خارج از آب آبیاری رسوب شوند را تولید نمی‪کنند. مقادیر متفاوت نیتروژن لازم به ازای 20، 30، 40 LbN/acre در جدول 3 داده شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کود آبیاری

دانلود مقاله فمینیسم

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله فمینیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.
واژهٔ فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
فمینیسم مجموعهٔ گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ۱۹ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند.
در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده‌ است.
فمینیست‌های اوّلیه را به اصطلاح «موج اوّل» می‌نامند. نهضت‌های حق‌طلبانه زنان تا سال ۱۹۶۰ جزء موج اوّل هستند. اوّلین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می‌کنند، بدون این‌که لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. موج اوّل فمینیستی با روشنگری‌های مری ولستون کرافت و بیانیه ۳۰۰ صفحه‌ای‌اش در سال ۱۷۹۲ در انگلستان آغاز شد.
این جنبش در طول سال‌های بعد، با ظهور موج دوم فمینیسم و موج سوم فمینیسم کامل‌تر شد. فمینیسم سعی می‌کند تا ضمن درک دلایل نابرابری‌های موجود، تمرکز خود را به سیاست‌های جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.
موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیء‌انگاری، بی‌داد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعّالان فمینیست به مواردی مانند حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.
جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام، و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم این‌که بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن بوده‌اند/هستند.
تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند، ولی در مورد علل این ستم‌دیدگی و روش‌های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مسأله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده‌ است.
فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد‌. فمینیسم در عین حال توجّه‌برانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایت‌های مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.[۱]
خاستگاه‌ها
در طول تاریخ حامیان برابری جنسیت‌ها و حقوق زنان را می‌توان یافت. برای مثال، ملکه تئودورا از روم شرقی یکی از طرفداران وضع قوانینی بود که موجب حمایت‌های بیشتر از زنان و آزادی‌های بیش‌تر در امور زنان می‌گشت، و کریستین د پیزان، اولین نویسنده حرفه‌ای زن، بسیاری از عقاید فمینیستی را بسیار زودتر از سال ۱۳۰۰ میلادی در مقابله با کوشش‌هایی که جهت محدود کردن ارث‌بری زنان و عضویت در اتحادیه انجام می‌گرفت ارتقا داد. به هر حال، بیش از چند قرن از یکپارچگی فمینیسم به عنوان یک فلسفه گسترده و جنبش اجتماعی نگذشته‌است.
تاریخ فمینیسم مدرن به عنوان یک فلسفه و جنبش اغلب باز می‌گردد به روشنفکری با روشنفکرانی همچون مری ورتلی مونتاگو و مارکوئیز د کاندورست که از تحصیلات زنان پشتیبانی می‌کردند. اولین مجمع علمی زنان در سال ۱۷۸۵ در میدلبورگ، شهری در جنوب جمهوری هلند بنیان نهاده شد. در طی این دوره وجود روزنامه‌هایی برای زنان که مبتنی بر موضوعاتی همچون علم بود به خوبی عمومی گردید. مری ولستن کرفت «یک حمایت کننده از حقوق زنان» در سال (۱۷۹۲) یکی از اولین عاملانی است که بدون شک می‌تواند فمینیست نامیده شود.
فمینیسم در قرن نوزدهم یک جنبش نهادینه شد تا این که مردم به گونه‌ای افزون‌تر نسبت به رفتار ناعادلانه با زنان آگاهی یابند. شارل فوریه سوسیالیست آرمان‌خواه در سال ۱۸۳۷ کلمه «فمینیسم» را اختراع نمود، و معتقد بود که گسترش پشتیبانی از حقوق زنان در همه جوامع زودتر از سال ۱۸۰۸ پیشرفت خواهد کرد. از اولین همایش حقوق زنان در سنکا فالز، نیویورک در سال ۱۸۴۸ جنبشی سازمان‌یافته تاریخ‌گذاری شد. در سال ۱۸۶۹، جان استوارت میل کتاب پیروی از زنان را به جهت اثبات این که «تبعیت قانونی تنها یک جنس از دیگری اشتباه بوده... و ...یکی از رئوس موانع جهت پیشرفت انسان است» منتشر نمود.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زنان در بسیاری از کشورها توانستند به حق رای و شرکت در انتخابات دست یابند. نیوزیلند در سال ۱۸۹۳ اولین این کشورها بود. با کمک کیت شپارد طرفدار دادن حق رای یا حق انتخاب به زنان، مخصوصا در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول پیشرفت کرد. دلایل این امر متفاوت بود، اما همه آن‌ها یک خواسته را که تصدیق همکاری و مساعدت زنان در طول جنگ بود در بر داشت، و همچنین تحت تأثیر قدرت نطق و بیانی که دو طرف در زمان توجیه تلاش‌های جنگی‌شان استفاده کردند واقع شد. برای مثال از زمانی که نکات چهارده‌گانه وودرا ویلسون خود تصمیم‌گیری را به عنوان اساس جامعه به رسمیت شناخت، تزویر در نظر نگرفتن حق نیمی از جوامع مدرن از دادن حق رای مشکل شد.
گرایش‌های فمینیسم
برخی از تئوریهای فمینیستی فرضیات پایه راجع به جنسیت، تفاوت جنسیت و تمایلات جنسی، شامل مقوله خود زنان را به عنوان یک عقیده کل نگر مورد تحقیق قرار می‌دهند، سایر تئوریها (به جای ارائه تعدد جنسیتها) مذکر / مونث بودن را کاملاً به صورت دوشاخه‌ای مورد تحقیق قرار می‌دهند. معذالک دیگر تئوریهای فمینیستی مفهوم «زن» را بصورت عادی تلقی و تحلیلها و مقالات انتقادی خاص از نابرابری جنسیت، تهیه می‌کنند،
و بیشتر جنبشهای اجتماعی فمینیستی حقها، علایق و مسائل زنان را ترویج می‌کنند. سالهاست که چندین زیر مجموعه از ایدئولوژی فمینیستی گسترش پیدا کرده‌است. جنبشهای فمینیستی اولیه و نخستین اغلب موج اولیه فمینیستها، و فمینیستهای حدودا بعد از سال ۱۹۶۰ موج دوم فمینیستها نامیده می‌شوند. اخیرا، در حالی که موج دوم فمینیستها هنوز فعال می‌باشند بعضی از فمینیستهای جوانتر خود را به عنوان موج سوم فمینیستها معرفی کرده‌اند.
وندی کامینر، در کتاب خود «یک آزادی هراسناک: گریز زنان از برابری» تضادهای دیگر میان فرمهای فمینیسم را شناسائی می‌کند: تضاد میان چیزی که او آن را فمینیسم «تساوی گرا» و «طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی» می‌نامد. او فمینیسم تساوی گرا را به عنوان ارتقا دهنده برابری بین زنان و مردان از طریق اهدای حقوق برابر در نظر می‌گیرد. فمینیستهای طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی ترجیح می‌دهند که بر روی حمایتهای قانونی برای زنان، همچون قوانین استخدام و قوانین طلاق که از زنان محافظت می‌نمایند متمرکز باشند، گاه از محدودیت حقوق مردان، همچون سخنرانی آزاد (مخصوصا، حق تولید و مصرف نقاشیهای مستهجن) حمایت می‌کنند. اگرچه کتاب متعلق به زمان پیش از وقوع موج سوم فمینیست می‌باشد، کمینر هر دو جریان محافظه کار و تساوی گرا را در محدوده موج اول و موج دوم فمینیسم شناسائی می‌کند.
برخی از فمینیستهای طرفدار اصلاحات اساسی، همچون مری دالی، شارلوت بانچ و مریلین فریه، از جداسازی & امدش؛ یک جداسازی کامل از مذکر و مونث در جامعه و فرهنگ & امدش حمایت کرده اند؛ در حالی که دیگران نه تنها ارتباط مابین مردان و زنان را بلکه بسیاری از معانی «مرد» و «زن» را به خوبی مورد تحقیق قرار می‌دهند (تئوری غیر عادی را در نظر بگیرید). بعضی معتقدند که وظایف جنسی، هویت جنسی و تمایلات جنسی خودشان ساختهای اجتماعی می‌باشند (همچنین پیروی از قانون دیگران را در نظربگیرید). برای این فمینیستها، فمینیسم یکی از مفاهیم ابتدائی نجات بشریت می‌باشد (یعنی، آزادی مردان بمانند آزادی زنان است.)
«درباره» فمینیسم در باب این که کدام یک از انواع آن باید منحصرا برچسب خورده یا مورد تفکر قرار گیرد مباحثاتی وجود دارد. همچنین اعتقادات مشترکی هچون ظلم به وسیله پدر سالاری و یا سرمایه داری ، و اعتقاد به این که آنها با هم مترادف هستند وجود دارد.

 

 

 

زیرمجموعه‌هایی از فمینیسم
• فمینیسم سوسیالیستی
• فمینیسم لیبرال
• فمینیسم مارکسیستی
• فمینیسم آنارشیستی
• فمینیسم رادیکال
• فمینیسم مدرن
• فمینیسم اسلامی
• فمینیسم آفریقائی
• فمینیسم آمازونی
• فمینیسم ضد نژاد پرستانه
• فمینیسم سیاه پوستان
• فمینیسم مغلطه‌ای
• فمینیسم فرهنگی
• فمینیسم متضاد
• فمینیسم اقتصادی
• فمینیسم هستی گرایی
• فمینیسم ژاپنی
• فمینیسم فرانسوی
• فمینیسم فردگرایی (همچنین به عنوان فمینیسم طرفدار آزادی نیز شناخته می‌شود)
• فمینیسم همجنس باز(زن)
• فمینیسم مذکر یا فمینیست موافق مردان
• فمینیسم مادی
• فمینیسم جدید
• فمینیسم پاپ
• فمینیسم بعد از - مستعمرات
• فمینیسم پست مدرنی که شامل نظریه فراهنجار می‌باشد.
• فمینیسم طرفدار جنس (همچنین به عنوان فمینیسم آزادی جنسی نیز شناخته می‌شود، فمینیسم جنس مطلق و فمینیسم خود خواه)
• فمینیسم روانکاوانه
• فمینیسم طرفدار اصلاحات سیاسی
• فمینیسم جداگرایی
• فمینیسم معنوی
• فمینیسم دیدگاه
• فمینیسم جهان سوم
• فمینیسم تغییر ملیت
• فمینیسم تغییر(جابجائی)
• زن گرایی
• فعالیتهای مطمئن، مشی‌ها و مردم همچنین می‌توانند به عنوان فمینیست مقدماتی یا پست فمینیست توصیف شوند.
ارتباط با جنبش‌های دیگر
برخی از فمینیستها با اعتقاد به گفته مارتین لوتر کینگ جی آر.، که می‌گوید «تهدید عدالت در هر جا تهدید عدالت در همه جاست»، یک مشی خصمانه نسبت به سیاست را در پی می‌گیرند . به اعتقاد آن ، بعضی فمینیستهای خودشناخته دیگر جنبشها همچون جنبش حقوق مدنی و جنبش حقوق همجنس خواهی را مورد حمایت قرار می‌دهند. در همین زمان، بسیاری از فمینیستهای سیاه پوست همچون بل هوکسها جنبشی را که جهت تسلط زنان سفیدپوست باشد را مورد انتقاد قرار می‌دهند. ادعاهای فمینیست درباره چهره زنان به قول معروف بی فایده در جامعه غربی اغلب کمتر به زندگی زنان سیاهپوست مربوط می‌شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    26صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فمینیسم

دانلود مقاله کانی ها و سنگ ها

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کانی ها و سنگ ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

کانی
کانی شناسی
ریشه لغوی
لغت مینرال (کانی) که از قرون وسطی مورد استعمال قرار گرفته از لغت یونانی Mna (متشابه لاتینی آن Mina است) به معنی "کانی" یا "گردال" (از نظر معدن شناسی) مشتق شده است، لذا نام فارسی آن یعنی "کانی" معروف موادی است که از کانسارها بدست می‌آورند.
نگاه اجمالی
قرنها پیش از دستیابی انسان به فلزات و علم استخراج و مصرف آنها ، برخی از سنگها و کانیها مهمترین ابزار دفاعی ، زراعی و شکار بشر محسوب می‌شده‌اند. بشر اولیه جهت تهیه ابزار سنگی از مولد دارای سختی زیاد همچون سنگ چخماق ، کوارتزیت ، ابسیدین ، کوارتز و ... که در محیط زندگی‌اش فراوان بوده استفاده کرده است. نحوه استفاده و بکارگیری این مولد آنچنان در زندگی و پیشرفت انسان مؤثر بوده است که بر این اساس زمان زندگی انسان اولیه را به سه دوره دیرسنگی ، میانسنگی) و نوسنگی تقسیم شده‌اند. همزمان با شناخت فلزات و استخراج آنها عصر فلزات آغاز گردید. احتمالاً اولین فلز استخراج شده در حدود 450 سال ق.م ، مس بوده است.
کانیها از نظر فیزیکی و شیمیایی اجسام طبیعی و همگن هستند که تقریبا منحصرا بصورت بلور و یا لااقل توده بلورین حاوی ذرات ظریف و ریز تا درشت تشکیل می‌گردند. فقط معدودی از کانیهایی که آنها را بصورت جامد می‌شناسیم، به حالت بی شکل و یا ژلهای وجود دارند. با توجه به همگن بودن شیمیایی کانیها ، ترکیب آنها را می‌توان بوسیله فرمول نشان داد. مع ذلک این فرمول در بسیاری از حالات ، منظور عادی شمی را مجسم نمی‌کند، به این جهت در نگارش آن مفاهیم کریستالو شیمی به مقیاس وسیعی باید منظور گردد. برای معرفی کانیها علاوه بر فرمول آنها ، تمام خواص فیزیکی مانند خواص نورانی ، الکتریکی ، مقاومت ، سختی و بالاخره خاصیت بلورشناسی نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. اساس مطالعه این خواص موضوع کانی شناسی عمومی را تشکیل می‌دهد.
تاریخچه
مصریان قدیم شش هزار سال قبل از میلاد در صحرای سینا فیروزه را به خاطر رنگ زیبایش استخراج می‌کردند. انسانهای عهد حجر ، سنگ آتشزنه را که دارای سطح شکست تیز است، به عنوان چاقو و سرنیزه ، جهت تراشیدن چوب و تهیه نوک تیز کمان به کار می‌برند. علاوه بر تفریت که دارای سطح شکست منحنی شکل است برای تهیه تبر و از سنگ آتشزنه و پیریت جهت تهیه آتش استفاده می‌کردند.
عهد حجر زمانی خاتمه یافت که انسان توانست در نتیجه تجارب گوناگون از مس و قلع آلیاژی به نام مفرغ یا برنز تهیه کند. در طی عهد برنز بشر قرنها تجربه اندوخت تا سرانجام حدود 1000 سال قبل از میلاد مسیح به کشف و تهیه آهن توفیق یافت. به روایت دیگر حدود 2700 سال قبل عصر مفرغ آغاز شد که در این عصر انسان ابزار خود را از این آلیاژ تهیه می‌نموده است. حدود 3000 سال ق.م مصریها از ذوب سیلیس ، شیشه تهیه نمودند و قرنها پیش از میلاد مسیح چین‌ها در فسیلها از کائولن ابزار چینی می‌ساخته‌اند. در طول تاریخ اطلاعات بسیاری در رابطه با چگونگی شکل گیری ، جنس ، ساختمان و سایر خصوصیات کانیها بدست آمده است.
سیر تحولی و رشد
اصولا یونانیها نخستین ملتی بودند که جنبه علمی کانیها را بررسی کردند مثل تالس ملطی که 485 سال قبل از میلاد به خاصیت کهربایی کانیها اشاره کرده و تمیش تکلس (527-549 ق.م) که دست به استخراج معادن زد. یک کتاب سنگ شناسی (الاحجار) که به ارسطو (322-384 ق.م) نسبت می‌دادند بعدها معلوم شد که در سده هشتم نوشته شده ، ولی کتابی از شاگردش یتوفر است (288-372 ق.م) بجا مانده بنام "راجع به سنگها" که شاید بتوان گفت اولین کتاب علمی کانی شناسی است.
کتاب با ارزش دیگری که بعدها نوشته شد بوسیله پزشک رومی جالینوس (201-113 م) بود. اثر دانشمند عالیقدر ایرانی ، ابو علی سینا (1037-970) تحت عنوان "درباره کانیها" را شاید بتوان گفت اولین کتابی است که کانیها را بطور سیستماتیک به چهار دسته تقسیم کرده است. از اروپاییان از کانی شناس آلمانی آلبرت فون بول (280-119 م) یاد می‌کنیم این شخص که به ماگنوس معروف است داراری پنج جلد کتاب از زمینه کانی شناسی است. از دو شخصیت دیگر آلمانی به نامهای باسیلوس والنتین و آگریکولا (1623-1555) یاد می‌کنیم که شخص اخیر بعدها به پدر کانی شناسی معروف گشت.
آخرین شخصی که کانیها را از نظر ظاهری مورد مطالعه قرار داد، کانی شناس روسی لموسوف (1711-1765) بود. در سال 1669 یک دانشمند دانمارکی به نام نیلس استنسن قانون ثابت بودن زوایا را کشف کرد. در همین سال شخص دیگری به نام اراسموس بارتولینوس موفق به کشف شکست مضاعف کلیست ایسلندی گردید. قانون پارامتر وایس آلمانی در دهه دوم قرن بیستم وضع کرد. در سال 1830 هسل 32 کلاسه را ثابت کرد، پس از آن با استفاده از محاسبات ریاضی فدروف روسی و شنفلیس آلمانی 230 شبکه فضایی را ثابت کردند. با کشف اشعه ایکس بوسیله رنتگن ، تحول عظیمی در کانی شناسی بوجود آمد بدینوسیله برای اولین مرتبه ماکس فون لاوه موفق به مطالعه ساختمان داخلی کریستال گردید. بعد از اینکه استفاده از اشعه ایکس در کانی شناسی نشان داده شد، براگ در سال 1913 اولین ساختمان یعنی شبکه نمک طعام را معرفی نمود.
کانی چیست؟
کانی عبارت است از عناصر یا ترکیبات شیمیایی طبیعی جامد ، همگن ، متبلور و ایزوتروپ با ترکیبات شیمیایی نسبتاً معین که در زمین یافت می‌‌شود. خواص فیزیکی کانیها در حدود مشخص ممکن است تغییر نمایند. کانیها به صورت اجسام هندسی با ساختمان اتمی منظم متبلور می‌گردند که به آن بلور می‌گویند. اگر بلور یک کانی را به قطعات کوچک و کوچکتر تقسیم نماییم سرانجام به کوچکترین جزء دارای شکل هندسی منظم خواهیم رسید که آن را واحد تبلور ، سلول اولیه و یا سلول واحد بلور می‌نامند. از کنار هم قراردادن واحدهای تبلور شبکه بلور که سازنده اجسام متبلور است ایجاد می‌گردد.
علاوه بر کانیهای متبلور با دسته‌ای از ترکیبات دارای تمامی خواص کانی بجز سیستم تبلور می‌باشند که این دسته را شبه ‌کانی می‌نامند و شرایط تشکیل کانیها بسیار متفاوت است ، برخی مانند پیریت ممکن است در شرایط بسیار متنوعی ایجاد ‌گردند در حالیکه برخی دیگر به عنوان شاخص کانی ، فشار ، دما وجود عناصر رادیواکتیو و ... مورد استفاده قرار می‌گیرند. همه کانیها به استثنا شبه‌کانی‌ها در یکی از 7 سیستم تبلور شناخته شده متبلور می‌گردند. برخی از کانیها در شرایط مشابه در کنار هم تشکیل می‌گردند که به آنها پاراژنز با کانی‌های همراه گفته می‌شود. کانیها در طبیعت در اندازه‌‌های بسیار متفاوتی یافت می‌شوند که بر این اساس آنها را به درشت بلور ، متوسط بلور ، ریز بلور و مخفی بلور تقسیم می‌نمایند. برخی از انواع درشت بلور و متوسط بلور در نمونه‌های دستی قابل تشخیص بوده ، انواع ریز بلور توسط میکروسکوپهای قوی و کانیهای مخفی بلور را به کمک اشعه ایکس و میکروسکوپهای الکترونی می‌توان شناسایی نمود.
اهمیت اقتصادی کانیها
کانیها دارای ارزش اقتصادی بسیار زیادی می‌باشند، بطوری که اقتصاد بسیاری از کشورهای جهان نظیر شیلی ، گینه ... بر اساس مواد معدنی پایه‌ریزی شده است. اگر چه بسیاری از کانیها دارای ارزش درمانی ویژه خود هستند و حتی تعدادی به عنوان مواد سمی و مهلک مورد استفاده قرار می‌گیرند، ولی افرادی نیز وجود دارند که همراه داشتن کانیهای معین را در درمان برخی از بیماریهای موثر می‌دانند. در سراسر جهان عده زیادی علاقمند به جمع‌آوری مجموعه‌های کانی هستند، در یک پیک نیک خانوادگی می‌توان نمونه‌هایی از این خلقت زیبای خداوند جمع‌آوری نمود. با توجه به اینکه در کشور ما کانیهای متنوعی وجود دارند و بسیاری از آنها قابل دسترس می‌باشند.
کانیها از دوران پیش از تاریخ ، نقشی اصلی در نحوه زندگی بشر و استاندارد زندگی وی داشته‌اند. با گذشت هر قرن ، اهمیت اقتصادی کانیها به گونه‌ای فزاینده بیشتر شده و امروزه به اشکال بیشماری ، از احداث آسمانخراشها گرفته تا ساخت رایانه به آنها وابسته‌ایم. تمدن جدید ، به طور شگفت آوری به کانیها وابسته است و کاربرد وسیع آنها را الزامی کرده است. تعداد کمی از کانیها مانند تالک ، آزبست ، گوگرد و ... به همان شکل استخراج شده ، معروف می‌شوند. اما بسیاری از آنها را برای به دست آوردن یک ماده مفید ، باید در آغاز فرآوری کرد. برخی از محصولات آشناتر عبارتند از : آجر ، شیشه ، سیمان ، گچ و چیزی در حدود بیست فلز از آهن گرفته تا طلا. کانسنگهای فلزی و کانیهای صنعتی در همه قاره‌ها و در هر جا که کانیهای خاص به اندازه کافی تمرکز یافته و استخراج آنها اقتصادی باشد، استخراج می‌شوند.
تبلور
معمولا کانی‌ها بصورت اشکال منظم هندسی متبلور می‌شوند که به آنها بلور می‌گویند. بلور را می‌توان به عنوان جسمی که دارای ساختمان اتمی منظم است، تعریف کرد. هرگاه بلور را بطور مداوم به قطعات کوچک تقسیم کنیم‏، به جایی می‌رسیم که دیگر قابل تقسیم کردن نیست. این جز کوچک غیر قابل تقسیم ، معمولا دارای شکل هندسی منظم است که اتم‌های تشکیل دهنده بلور در رئوس ، مراکز سطوح ، وسط یال‌ها و یا مرکز آن قرار دارند و به نام واحد بلور یا سلول اولیه خوانده می‌شود. هر جسم متبلور از پهلوی هم قرار گرفتن تعداد زیادی سلول اولیه تشکیل شده است که به نام شبکه بلور نامیده می‌شود. بسته به عناصر قرینه‌ای که در سلول اولیه وجود دارد، اجسام متبلور را به 7 سیستم شامل سیستم مکعبی ، تتراگونال ، تری گونال ، هگزا گونال ، ارتورومبیک ، مونوکلینیک و تری کلینیک تقسیم می‌کنند.

 

خواص عمومی کانی‌ها
سختی
سختی را می‌توان به صورت مقاومت کانی در برابر خراشیده شدن تعریف کرد. در کانی شناسی ، سختی یک جسم را با جسم دیگر می‌سنجند. طبق تعریف اگر جسمی ، جسم دیگر را مخطط کند از آن سخت تر است. برای سنجش سختی کانی‌های مختلف 10 کانی را به عنوان مبنای سختی انتخاب کرده‌اند و سختی سایر کانی‌ها را نسبت به آنها می‌سنجند. این مقیاس به نام مقیاس موس معروف است.
کلیواژ
برخی از بلورها در امتدادهای بخصوصی به آسانی و به صورت سطوح صاف شکسته می‌شوند. این سطوح به نام سطوح رخ یا کلیواژ خوانده می‌شود. باید توجه داشت که سهولت شکستن کلیواژ در کانی‌های مختلف متفاوت است و حتی ممکن است یک کانی دارای امتداد کلیواژهای مختلف باشد.
جرم مخصوص
جرم مخصوص به علت ناخالصی‌های موجود در کانی ثابت نیست و همیشه مقدار آن بین دو حد در نظر گرفته می‌شود. جرم مخصوص یکی از مشخصات مهمی است که توسط آن می‌توان نوع کانی را مشخص کرد.
رنگ
رنگ کانی‌ها معمولا خیلی متغیر است و بسته به عوامل فیزیکی و شیمیایی در حد وسیعی تغییر می‌کند. بطوری که نمی‌توان آن را جز مشخصه‌های اصلی در نظر گرفت. ولی رنگ خاکه کانی یعنی رنگی که در اثر مالش آن با یک صفحه چنین حاصل می‌شود، نسبتا ثابت تر است و در خیلی موارد به شناسایی کانی کمک می‌کند.

 

 

 

جلا
اشعه‌ای که در سطح کانی منعکس می‌شود منظره ویژه‌ای به آن می‌دهد که به نام جلای کانی خوانده می‌شود. جلای کانی به خواص سطح و قدرت جذب آن بستگی دارد و به انواع فلزی ، الماسی ، شیشه‌ای ، صمغی ، مومی ، صدفی ، چرب و ابریشمی تقسیم می‌شود.
خواص مغناطیسی
بعضی از کانی‌ها دارای خواص آهنربایی طبیعی‌‌اند که کمک موثری در شناسایی آنها بشمار می‌رود.
خواص شیمیایی
از خواص شیمیایی کانی‌ها نیز می‌توان برای شناسایی آنها استفاده کرد. از جمله این خواص می‌توان قابلیت انحلال کانی در آب و محلول‌های شیمیایی ، تشکیل املاح با اسیدها و بازها و ... نام برد.
انواع کانی از نظر نحوه تشکیل
کانی اولیه یا درون زاد
کانی‌های درون زاد همان طور که از نامشان پیدا است، در درون زمین یعنی کیلومترها زیر زمین تشکیل شده‌اند. ماده اصلی تشکیل دهنده کانی‌های درون زاد و بطور کلی مادر همه کانی‌ها جسم سیال خمیر مانندی است که به نام ماگما خوانده می‌شود. با توجه به نحوه تشکیل کانی‌‌های مختلف از ماگما ، می‌توان مراحل مختلفی برای تشکیل کانی‌ها تشخیص داد که این مراحل شامل مراحل ماگمایی اولیه ، پگماتیتی ، پنوماتولیتیک و گرمابی است.
کانی‌های ثانویه یا برون زاد
این کانی‌ها از تغییر و تبدیل کانی‌های اولیه یا درون زاد بوجود می‌آیند. کانی‌های اولیه عموما در شرایط فشار و درجه حرارت بالا تشکیل شده‌اند و به همین خاطر این کانی در شرایط سطح زمین که متفاوت با شرایط تشکیل آنها می‌باشد چندان سازگار نیستند. کانی‌های اولیه برای سازگار شدن با شرایط سطح زمین ، خرد و تجزیه شده و به کانی‌های ثانویه یا برون زاد تبدیل می‌شوند. فرآیندهای مختلفی همچون هوازدگی ، رسوبی و بیولوژیکی به تشکیل کانی‌های ثانویه کمک می‌کنند.
کانی‌های دگرگونی
تغییر مشخصات کانی‌ها و سنگ‌ها در اثر حرارت و فشار ، دگرگونی نامیده می‌شود. در اثر دگرگونی کانی‌ها ممکن است شکل بلورین اولیه خود را از دست داده و به شکل جدیدی متبلور شوند. البته تغییر تبلور کانی‌ها در جهتی است که با شرایط جدید سازگار باشند. ضمن تغییرات دگرگونی ممکن است ترکیب شیمیایی کانی‌ها نیز عوض شده و عناصری از ساختمان آن خارج و یا به آن وارد شوند. دگرگونی به سه نوع مجاورتی ، ناحیه‌ای و حرکتی تقسیم می‌شود که درطی هر یک از این دگرگونی‌ها کانی‌های مختلفی بوجود می‌آید.
انواع کانی‌ها
تاکنون سه هزار کانی در دنیا شناخته شده است. برای مطالعه آنها ابتدا باید به طریقی آنها را طبقه بندی کرد. اولین طبقه بندی نسبتا علمی کانی‌ها را ابوعلی سینا ، دانشمند ایرانی انجام داده است. در این تقسیم بندی کانی‌ها به چهار گروه اصلی سنگ‌ها و مواد خاکی ، مواد سوختنی ، نمک‌ها و فلزات تقسیم می‌شدند. امروزه کانی‌ها را بر اساس نحوه تشکیل ، ترکیب شیمیایی و ساختمان آنها طبقه بندی می‌کنند. بر اساس ترکیب شیمیایی و ساختمان داخلی کانی‌ها می‌توان آنها را به انواع زیر تقسیم کرد.
کانی‌هایی که دارای اتم های آزاد بوده و شامل کانی‌هایی هستند که بطور آزاد و به شکل عنصر در طبیعت یافت می‌شوند.
کانی‌هایی که از ترکیب کاتیون‌ها با آنیون‌های ساده تشکیل شده‌اند و شامل سولفورها ، هالیدها و اکسیدها هستند.

 

نامگذاری کانی‌ها
کانی‌ها عموما اسامی ناآشنا دارند و تنها عده معدودی از آنها دارای نام ایرانی هستند. اسامی کانی‌ها بر اساس یک سری ضوابط و قوانین بین المللی تعیین می‌شود که عبارتند از:
نام عده زیادی از کانی‌ها در واقع اسم محلی است که برای اولین بار در آنجا پیدا شده‌اند و به انتهای نام منطقه پسوند ایت اضافه شده است. به عنوان مثال ایلمنیت از نام کوههای ایلمن واقع در اورال و تیرولیت از تیرول که محلی در اتریش است گرفته شده است.
نام بعضی از کانی‌ها از اصطلاحات خاص بعضی کشورها گرفته شده است. مثلا سافیر از اصطلاحات محلی هندوستان است.
نام عده دیگری از کانی‌ها از رنگ آنها در زبان یونانی گرفته شده است. مثلا هماتیت به معنی قرمز خونی، آزوریت به معنی آبی رنگ ، کلریت به معنی سبز رنگ و آلبیت به معنی سفید رنگ است.
بعضی از کانی‌ها نام خود را از خواص ویژه‌ای که داشتند گرفته‌اند. مثلا دیستن ، در زبان یونانی به معنی دارای «دو سختی» است.
نام بعضی از کانی‌ها مربوط به عناصر موجود در آنهاست. مثلا نیکلین دارای نیکل و کوپریت دارای مس است.
نام بعضی از کانی‌ها از اسم محققینی که آنها را برای اولین بار یافته‌اند مشتق شده است. مثلا براگیت به نام کاشف آن «براگ» و بیرونیت به نام یابنده آن ابوریحان بیرونی و ... گرفته شده است.
سنگ شناسی
سه خانواده سنگ
زمین شناسان ، بر پایه مشاهدات انجام شده ، سنگهای زمین را از نظر منشا به سه گروه اصلی تقسیم کرده اند که عبارتند از :
سنگهای آذرین - سنگهای رسوبی - سنگهای دگرگونی - سنگهای حد واسط
سنگهای آذر آواری و توفها : این سنگها ، جزو سنگهایی هستند که از نظر ماده اولیه جز سنگهای آذرین و از نظر محل و طرز تشکیل جز سنگهای رسوبی هستند.
میگماتیت‌ها : میگماتیت‌ها در زبان یونانی به معنی اختلاط است و عبارت از سنگی مرکب و ناهمگن که قسمتی از آن رنگ روشن و ظاهر گرانیتی داشته و قسمت دیگر از نوع گنیسی و از کانیهای تیره تشکیل شده است. این سنگ حد واسط سنگهای آذرین و دگرگونی است.
گرانیت آناتکسی : این گرانیتها منشا رسوبی دارند و معمولا رسهای شیستی سرشار از کوارتز ، گریواک و آرکوز مولد این گرانیت می‌باشند. اگر این سنگهای رسوبی تحت تاثیر دگرگونی ناحیه‌ای شدید قرار گیرند ، بخشی از این سنگها ذوب شده و ماده حاصل از ذوب در فرآیندهای سنگ‌زایی مجدد یعنی تولید ماگمای پالین ژنتیک یا گرانیت‌هایی که از ذوب رسوبات به وجود می آیند ، شرکت می‌کند.
در سنگهای رسوبی در اثر دیاژنز تغییراتی صورت می‌گیرد که در این صورت نه می‌توان این سنگها را سنگهای رسوبی اولیه دانست و نه می‌توان آنها را جزو سنگهای دگرگونی طبقه بندی کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کانی ها و سنگ ها

دانلود مقاله مدرنیته و تراژدی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مدرنیته و تراژدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


استدلال من این است که مفهوم مدرن خود انسانی (human self) یا سوژه فاعل شناسا (subject) نمی‌تواند به سادگی و به شکل پست مدرنیستی رد شود، چرا که از جمله شرایط طرح پرسش‌های از حیث انسانی مهم پیرامون معناداری (یابی معنایی) زندگی، حاجت به نگریستن به زندگی فردی به مثابه روایتی منسجم و دارای آغاز و پایان (مرگ) است. چنین پرسش‌هایی مسائل محوری انسانی‌شناسی فلسفی هستند. به هر حال نه تنها شیوه‌های مدرن معنابخشی به زندگی مثل حکایت خطی در متون ادبی، بلکه شیوه‌های ماقبل مدرن مثل تراژدی نیز، باید به طور جدی در طرح این مسائل اخذ شوند. سنت پراگماتیستی جایز دانسته که با این تکثر چارچوب‌ها، جهان و زندگیمان را بر حسب هر کدام از آنها که توانستیم. تفسیر کرده و به مثابه بخشی از آن چارچوب بسازیم. نتیجه این که پراگماتیسم بالقوه توانایی دارد که هم تعدد چنین چارچوب‌های تفسیری (یعنی چارچوب‌‌های ماقبل مدرن، مدرن و پست مدرن) و هم الزام به ارزیابی و سنجش هنجارین این چارچوب‌ها را لحاظ کند. ما به هیچ وجه جایز نمی‌دانیم که هیچ یک از منابع ماقبل مدرن معنای انسان (مانند طالع بینی) جدی گرفته شود. اجتناب از نسبی‌گرایی، ادعایی مهم برای پراگماتیست است.
1. معمولا این ایده که «فراروایت‌های بزرگ» دیگر مرده‌اند، به مثابه کلید پدیده فرهنگی‌ای که با نام پست مدرنیسم شناخته شده است، محسوب می‌گردد.
به نظر می‌‌رسد معنایی که عصر روشنگری از عقل، عقلانیت، دانش، حقیقت [یا صدق عینیت (truth)] و خود [نفس (self)] ارائه می‌دهد، آنقدر کهنه و قدیمی شده که دیگر به طور جدی به کار نمی‌رود. دیگر هیچ دیدگاه انحصاری و از منظر خدایی [مطلق] جهت روایت‌های برجسته و مهم پیرامون این مفاهیم وجود ندارد. سلطه فرهنگی علم و (مخصوصا) فلسفه سیستماتیک به پایان رسیده است.
مع هذا، هم چنان که برخی متفکران پست مدرن خود تاکید می کنند. ما هنوز ناچار به تسلیم در برابر روایت‌های کلان در زندگی فردیمان هستیم. ما واقعا نمی‌توانیم از مفهوم مدرنیستی نفس (خود) صرف نظر کنیم و فردی که می‌گوید می توانیم، کیستی خود را فراموش کرده است.
از منظر درون زندگی خود فرد، هیچ مرگ پست مدرنی برای سوژه (فاعل آگاهی) ممکن نیست رخ دهد. به عکس، مرگ من، از زندگی‌ام، فراتر می‌رود. مرگ من حادثه‌ای قابل تجربه در زندگی‌ام نیست (همان طور که وینگشتاین در تراکتاتوس در بند 4311/6 بدان اشاره می‌کند) حتی اکثر (یا شاید همه) ما این احساس را داریم که مرگ انسان به سختی در درون زندگی‌اش قابل تصور است.
به عبارت دیگر، مرگ می‌باید به شکل نسبتا متناقض گونه‌ای، نقطه فرضی پایانی یا آخرین حادثه زندگی‌ام تلقی شود. اگر مرگ (یعنی فنا و نابودی نفسم) در انتظارم نباشد، نمی‌توانم دریابم که حیاتی خاص و از حیث زمانی و مکانی محدود را پیش رو دارم. حتی اگر نتوانم معنای مرگ را کاملا درک کنم، این حقیقت که مرگ در انتظار من است، مرا قادر می‌سازد در مورد زندگی‌ام به عنوان یک کلیت منسجم همراه با آغاز و پایان بیندیشم. تنها با توجه به چنین نحوه زندگی، مساله معنا و اهمیت [زندگی] مطرح می‌شود.
بنابراین به نظر می‌رسد هیچ گفتمان پست مدرنیستی پیرامون نابودی سوژه (فاعل شناسا) که به بی‌اعتمادی نسبت به روایت های کلان مربوط است، نمی‌تواند ما را وادار کند این حقیقت عالی‌مرتبه را در مورد زندگیمان‌ رها سازیم. شاید حتی بتوان مانند کانت گفت: غیر قابل اجتنابی مرگ، شرط استعلایی ضروری زندگی با معنا (یا بی‌معنا) است. زندگی انسان، آن گونه که می‌دانیم، تنها به شرطی قابل فهم است که در آن مرگ به شکل اجتناب ناپذیری پایانی برای آن (زندگی انسان) مفروض دارد، بدون مرگ، زندگی ما چیزی کاملا متفاوت است، چیزی که ما اصلا نمی‌توانیم مفهوم روشنی از آن داشته باشیم. (دست کم از نظرگاه شرایط انسانی موجود.)
بنابراین مرگ، نقش تعیین کننده‌ای در فهمی که انسان‌های مدرن از زندگی‌شان به مثابه یک روایت واحد، دارند، ایفا می‌کند. در اینجا بهتر است مفهوم ذاتا مدرن روایت‌گری را با جزییاتش شرح دهیم. به کارگیری این مفهوم (مفهوم روایت‌گری) در معنابخشی به زندگیمان عنصر محوری نگرش مدرن؛ یا به عبارت دیگر عنصر محوری دریافت نوعا مدرن از هویت فردی است. شخص مدرن، معمولا بدون توجه به این امر، حیاتش را مانند داستانی می‌بیند و این رهیافت روایت گونه به زندگی به شیوه‌های گوناگونی در تاریخ تفکر مدرن، مفهوم بندی شده است (تیلور 1989.)
نگریستن به زندگی انسان به مثابه پیشروی خطی، از نقطه شروع تا چند مرحله (مطابق با ماجراهای یک رمان) و تا واپسین صفحه و مرحله آن؛ یعنی مرگ، متعلق به شخص مدرن است. شخص پست مدرن می‌تواند بفهمد که زندگی ذهنی (یا انتزاعی)ای که او در پیش گرفته، در واقع زندگی یک سوژه منفرد واحد نیست و بنابراین آشکارا چنین سوژه‌ای به هیچ متعارفی یک شخص نمی‌باشد.
من نمی‌گویم ما نباید به این معنا به پست مدرنیسم راه یابیم. اندیشمندان ضد انسان‌گرای فرانسوی (همانند همتایان امریکایی‌شان) چیز‌های بصیرتی زیاد برای گفتن در مورد شیوه‌هایی دارند که سوژه مدرن با آن شیوه‌ها بر حسب ساختارهای اجتماعی و سیاسی (مثلا روابط قدرت) شکل گرفته است، ساختارهایی که روایت‌های زندگی را در گام اول محتمل می‌سازد (به جای محوریت کاملا مستقلی که ما به شیوه مدرنیستی مایل به اندیشیدن به آن هستیم.) به علاوه تحولات جالب پساساختارگرایی این کاوش‌ها را در پی می‌گیرد. برخی از آنها هنوز هم وجود دارند، هنوز از دیدگاه یک فرد، زندگی در محیط فرهنگی و طبیعی‌اش، نمی‌تواند کاملا از سوژه ناپیدا باشد، بیش از ناپیدایی کلی‌ای که اعمال شخصیت‌ها در روایت ادبی دارند. روایت‌ها در مورد اعمال شخصیت‌ها در روایت ادبی دارند. روایت‌ها در مورد اعمال هستند، (معمولا در مورد اعمال انسانی، در برخی شرایط مشکل‌زا) برای ما انسان‌ها به سهولت، روشی وجود ندارد تا از این واقعیت انسانی صرف‌نظر کنیم.
انجام این کار می‌طلبد که ما موجوداتی کاملا متفاوت از آنچه اکنون هستیم بشویم به میزانی که زندگی برای ما فهم پذیر باشد، ما قطعا به همان میزان قادر خواهیم بود و خود را مانند شخصیت‌های یک داستان بینگاریم که در میان مسائلی که در محیط پیشروی آنها قرار دارد، اعمال نقش می‌کنند.
حتی خود نویسندگان پست مدرن (که من اکنون نمی‌توانم به تشریح جزییات آثارشان بپردازم)، هم برای نوشتن نثر پست مدرن می‌باید خود را همچون سوژه‌ای که ملتزم به فعل ارادی است در نظر گیرند. در واقع کمی مسخره است که فلاسفه و جامعه‌شناسان علم پست مدرن (مثلا جوزف روز (1996) در آخرین اثرش) قویا به نیاز به جدی گرفتن جنبه روایتی علم، تاکید می‌کنند و در نتیجه با پوزش از پست مدرنیسم، مفهومی به طور منسجم مدرنیستی را به کار می‌گیرند. فیلسوف‌‌های مدرنیست علوم، لزوما نمی‌خواهند که با این ایده مخالفت کنند که علم مثل هر یک از دیگر فعالیت‌های انسانی تا اندازه‌ای به واسطه روایت‌های گذشته شده در آن و در مورد آن، شکل می‌گیرد. بر عکس، آنها با اعطای جایگاه مهمی به روایت، در شکل‌دهی به جهان‌بینی علمی، به متفکران پست مدرن می‌پیوندند.
2- حال باید بگویم که به رغم مدرنیته (یا پست مدرنیته) تمام و کمال [حاکم بر] عصرمان، نباید فقط نمونه‌های ادبی مدرن و پست مدرن از زندگی انسانی را به حساب آوریم (یعنی روایت خطی و روایت خودآگاهی منقطع را)، بلکه باید آمادگی این را داشته باشیم که دست کم هر از چندی بر حسب نگرش ماقبل مدرن؛ مثلا نگرش تراژدی کلاسیک، زندگیمان را بنگریم.
ممکن است به این گمان افتیم که شاید خطاهای جدی ما در زندگی، توسط هیچ یک از نیروهای فوق طبیعی مورد انتقام قرار نگیرد، اما مع‌هذا توسط دیگر انسان‌ها یا طبیعت غیر انسانی، تلافی می‌شود و یا حداقل می‌توانیم این خطاها را این گونه تفسیر کنیم. مثلا می‌توانیم تصادف دلخراش اتومبیل یا سقوط هواپیما را همچون قیاسی با مکافاتی که قهرمان تراژیک بعد از ارتکاب خطاهای تراژیک با آنها مواجه شد، تصور کنیم. بدون شک اکثر مردم چنین ایده‌ای را ایده‌ای غیر عقلانی می‌دانند. مردمی که در چنین تصادفاتی می‌میرند معمولا بی‌گناه هستند (تنها به میلیون‌ها نفری که در جنگ‌ها و قتل‌عام‌ها می‌میرند توجه کنید.) آنها هرگز کاری نکردند که مستوجب انتقام باشند. آنها هیچ خطای تراژیکی (مصیبت باری) مرتکب نشدند. آنها فقط به نحو غیر ضروری [=تصادفی] مردند.
ولی نکته اصلی، این نیست. چهره‌های [شاخص] تراژیک مثل ادیپ و هملت نیز به معنایی بی‌گناه بودند. شاید تراژیک‌ترین (مصیبت‌بارترین) چیزی که ممکن است برای انسان رخ دهد، این باشد که حتی از زندگی معصومانه هم ممکن است انتقام گرفته شود. به عبارتی متعارف، حتی اگر شخصیت [تراژیک] بی‌گناه یا حتی با فضلیت باشد، باز ممکن است به شکل بنیادین چیزی «اشتباه» در زندگی‌اش و یا هر واقعیتی که او به نحوی در آن زندگی‌ می‌کند، وجود داشته باشد. ما کمابیش ممکن است در جوامع اقتصادی مدرن (و پست مدرن) به سهولت درباره زندگی خود به مثابه جرایمی علیه انسانیت بیندیشیم، چرا که زندگی خود را به شیوه‌ای سامان می‌دهیم که طبیعت غیر انسانی و افراد فقیر جهان سومی، بی‌اندازه از آن صدمه می‌بینند.
ما حتی اگر در حد و اندازه موازین لیبرال دموکراسی غربی خود، به شکل مسوولانه زندگی کنیم، نمی‌توانیم با دادن اعانه به این درد رو به افزایش مددی رسانیم. ما مستحق مکافات هستیم.
شاید تجربه مسیحی گناه یا محکومیت اخلاقی در مقابل خدا بهترین تشبیه به تجربه‌ای باشد که سعی در تشریح آن را دارم (تجربه‌ای که ما به عنوان مردمان ثروتمند غربی باید مستعدش باشیم.) به استثنای این که جهان‌بینی تراژدی، درکی از رستگاری مسیحی ندارد.
چیزی که می‌خواهم بگویم این است که هنگامی که ما سعی در فهم ماهیت بشریمان داریم، دیدگاه‌هایی که توسط فیزیک پایه، بیولوژی مولکولی و فیزیولوژی عصبی درباره جهان ارائه شد، تنها دیدگاه‌های معتبر در تبیین جهان [و انسانیت] نیستند.
ما باید چشممان را به سوی آنچه مثلا تراژدی (در بین بسیاری چشم‌اندازهای احتمالا تنش‌زا) می‌تواند در مورد زندگی به ما بگوید، بگشاییم. بر اساس روحیه کثرت‌گرای پراگماتیسم، ما بر این که تفسیرمان از جهان را نظم و سامان دهیم به گونه‌ای که ناظر به جایگاه ما در آن باشد، می‌باید تنوع دیدگاه‌ها و بازی‌های زبانی مختلف را متحمل شویم. دیدگاه‌ها و بازی‌های زبانی‌ای که موازین متفاوتی را برای مقبولیت به کار می‌‌گیرند، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند و نیازهای انسانی متفاوتی را ارضا می‌کنند. (نک: پیلستروم 1996)
البته علوم مدرن یکی از این چشم‌اندازهای انسان به واقعیت است ولی تصویر ماقبل مدرنی تراژیک از وضعیت متزلزل انسان در جهان نمی‌باید به این خاطر که «بداهتی علمی» برای صحتش موجود نیست، طرد شود. به عبارت دیگر تراژدی تصویری درست است که بر اهداف عملی کاملا متفاوتی مبتنی است. پراگماتیست‌ها دائما این تعدد روش‌های تجربه کردن و معنابخشی به انسان و واقعیت غیر انسانی را محترم شمرده‌اند.
آنها کاری به افسانه «چشم‌انداز خداگونه» (مطلق) نسبت به جهان ندارند. (البته در اینجا سنت‌های پراگماتیسم و پست مدرنیست شبیه هم هستند) ولی بر خلاف پست‌مدرن‌ها، پراگماتیست‌ها سعی ندارند مفهوم سوژه انسانی را ویران کنند. در عوض، آنها به نیاز ما به طرح مسائلی پیرامون معنا و اهمیت زندگی فردیمان احترام قائلند. بنابراین، پراگماتیسم همچنین ممکن است بتواند به نیازهای ما (نیازهای قطعی انسان) یاری رساند [به این طریق که] بتوانیم حیاتمان را همچون حیاتی تراژیک درک کنیم (و یا ارتباط احتمال میان دیدگاه‌های ماقبل مدرن و مدرن را به مثابه روایت‌های تراژیک نشان دهیم.)
مثال‌های مناسب بسیار است. شاید منشاء شناخت ماقبل مدرن جدا مهم دیگر برای کسانی که می‌خواهند از محدودیت انسانی خود معنایی حاصل کنند، کتاب ایوب (Book of Job) باشد. (که البته یک تراژدی نیست). خواندن داستانی در مورد ایوب ممکن است ما را از کوچکی و حقارت خود در مقام اجزاء جهان وسیع غیر اخلاقی آگاه سازد. (1989، C.F Wilcox) صرف نظر از این که ما خداپرست یا کافر یا لاادری‌گر باشیم.
در اینجا مساله این است که چگونه می‌باید از نسبی‌گرایی غیر نقادانه اجتناب کرد (همان طور که این مساله همیشگی فلسفه بوده است). چرا که ما می توانیم (یا می‌باید) زندگی‌مان را بر اساس تراژدی سامان دهیم و تکبر و مکافات ناشی از آن را دریابیم یا زندگی‌مان را بر اساس کتاب ایوب سامان دهیم و جهل و ضعف خود را در مقابل اسرار خلقت دریابیم، ولی نمی‌توانیم (دست کم به طریق عاقلانه و مسوولانه) زندگی‌مان را بر اساس طالع‌بینی سامان دهیم. (یک رویه و دیدگاه ماقبل مدرن دیگر) و نیروهای بین ستاره‌ای علی و معلولی را که وقایع زندگیمان را معین می‌کند مفروض داریم؟ تراژدی و کتاب مقدس مسیحی (انجیل) و طالع‌بینی (بر اساس اصطلاحی که نلسون گودمن به کار برده است) در فرهنگ انسانی مستحکم شده‌اند دیدگاهی هنجارین وجود دارد که بر اساس آن می‌توانیم بگوییم که 2 دیدگاه از این 3 باید به طور جدی (هر چند شکل نقادانه) بر زندگی انسان منعکس شود، در حالی که سومی نمی‌باید بر زندگی انسان منعکس شود. به عبارتی می‌باید گفت که اهداف انسانی به دست آمده از تراژدی و کتاب مقدس (با تفسیری غیر بنیادگرایانه) بسی جدی‌تر و بهتر از اهدافی است که به وسیله طالع‌بینی یا (هر یک از شبه علوم دیگر) به دست آمدند. به شدت شگفت‌آور است که یکی از اتهاماتی که پراگماتیست‌ها مرتبا با آن مواجه می‌شوند، اتهام هم‌ارزی پراگماتیسم با نسبی‌گرایی است.
افراطی‌ترین شکل نسبی‌گرایی فلسفه دیدگاه سوبژکتیویستی اول شخص است که بر اساس آن من خود تنها معیار ممکن برای عقلانیت (یا قابلیت پذیرش اخلاقی و دیگر ارزش‌های هنجارین) عقایدم، اعمالم و غیره هستم. این امر بدون شک وضعیتی احتمالی است و هنوز با یک مثال دیگر مرتبط است. (قطعا مثالی مدرن و نه ماقبل مدرن) مثالی که بتواند قوالب (چارچوب‌ها) قطعی غیر علمی به ظاهر غیر عقلانی را آشکار کند: جستجوی وجود اصیل و یا اصالت به عنوان مولفه‌های زندگی فردی‌مان.
این جستجو (تحقیق) به شکل تفکیک‌ناپذیری با اجتناب‌ناپذیری مرگ و تجربه گناهی که پیشتر از آن یاد شد مرتبط می‌شود. سنت اگزیستانسیالیستی بسیار مورد بحث قرار گرفته است، یعنی آثار چهره‌های ادبی و فلسفی‌ای چون نیچه، کرکگور، هایدگر، سارتر و کامو (کولومب 1995).
اگر چنین باشد که خود اعتبار و اصالت (authentialy) خود را بیافرینیم و در این اعتبار بخشی کسی جز خود ما نباشد که رفتارمان را محکوم یا تایید کند، خطر نفس‌گرایی (من آیینی solipsism)ای ما را تهدید می‌کند که نباید از آن چشم بپوشیم. اگر من مقایس ارزیابی‌ زندگی‌ام (اصالت و اعتبار و کیفیت اخلاقی آن و یا هر چیز دیگری در مورد زندگی‌ام) باشم، پس من در این جهان به معنای تام و تمام تنها هستم. این جهان، جهان من است. مضافا این که اعتقاد به این نگرش کمابیش محتمل است. واقعا نمی‌توان علیه من آیینی (solipsism) بر اساس مبانی نظری استدلال کرد. در عوض این استدلال می‌تواند بر پایه تصمیمی اخلاقی که منجر به نوعی زندگی (اصیل) می‌شود و عقاید فردی انسان را در معرض معیار هنجاری عمومی قرار می‌دهد، مبتنی شود.
3) بنابراین هیچ راه‌حل مستدل ساده برای مساله نسبی‌گرایی، سوبژکتیویسم و من آیینی (solipsism) وجود ندارد. این مساله زمانی در مقابل ما قرار می‌گیرد که ما درگیر موضوعات انسان‌شناسی فلسفی‌ای چون معنای زندگی انسان (یا عدم معنای آن) شویم. طرح و پیشنهاد اصلی من در اینجا این است که سنت پراگماتیسم، قادر است بهتر از بسیاری چارچوب‌ها و قوالب فلسفی و غیر فلسفی، ظرفیت در نظر گرفتن نیاز ما به تامل هنجارین پیرامون دیدگاه‌هایی که زندگی ما را می‌توانند سامان دهند (به شیوه‌ های ماقبل مدرن، مدرن یا پست‌مدرن) داراست. پراگماتیسم، دست کم به شکلی که ویلیام جیمز و جان دیوئی به ارث نهادند، می‌تواند واکنشی معقول به «حس تراژیک زندگی» باشد.
این در حالی است که تمام مبانی، چه فلسفی، چه دینی و چه علمی را که رها ساخته‌ایم، می‌تواند به ما مدد رساند تا با ضعف مطلق و ناامنی مابعدالطبیعی (فلسفی) و فقدان تضمین مطلق سعادت یا دستور اخلاقی (درون مایه‌ای که ما می‌توانیم آن را به نحو اصیل‌تری سنت غیر بنیادگرا در فلسفه بنامیم) یعنی از کتاب ایوب گرفته تا پراگماتیسم سنتی و سپس اگزیستانسیالیسم اصالت ماده و مفهوم قطعیت ویتگنشتاین (نک به ویتگنشتاین 1969) و اندیشه نوپراگماتیست‌هایی چون ویلارد کواین، ریچارد رورتی و هیلاری پاتنام زندگی کنیم. پراگماتیسم می‌تواند به چارچوب فلسفی مفیدی برای جستجوی زمینه‌های مشترک میان واکنش‌های مذهبی و فلسفی خوشبینانه نسبت به مساله زندگی از یک سو و بدبینی پوچ‌گرایی از سوی دیگر مبدل شود. به علاوه پراگماتیسم می‌تواند به ما دورنمایی هنجارین نسبت به آن نوع بازی‌های زبانی و فعالیت‌هایی که می‌باید در تعلیمات تفکری و جدی‌مان موجود باشد (که چگونه مخمصه ناامن و بی‌بنیادمان را به پیش ببریم) ارائه دهد.
پراگماتیست تاکید می‌کند که نه تنها فعالیت‌های ما خود معیار هنجاری موفقیت خود را تعیین می‌کنند، همچنین فعالیت‌ها ممکن است با آن معیارها تطبیق نکنند. از آنجا که تحقیق بر سر معناداری زندگی انسان یک فعالیت است، موفقیتش نیز باید به صورت هنجاری ارزیابی شود.
بنابراین نقش فلسفه در آموزش بشر قابل ملاحظه است؛ هر چند تحقق بالفعل این نقش مستلزم تلاش زیاد فیلسوفان است. معهذا چرا اجتناب از نسبی‌گرایی غیر هنجاری می‌باید کاری آسان باشد؟ چرا ما نباید آنچنان که می‌توانیم پیرامون تهدید نسبی‌گرایی به مثابه تنش مثبت برای ما پراگماتیست‌ها که می‌باید نقادانه و تاملی و در عین حال و به طور همزمان کثرت‌گرایانه و دارای تساهل باشند، بیندیشیم؟
البته نقش آموزشی فلسفه ذاتا نقشی مدرن است. از دیدگاه از حیث هنجاری معنی‌دار مدرنیته است که ما می‌توانیم و می‌باید دیدگاه‌های ماقبل مدرن و پست مدرن (و در مسأله کنونی، مدرن) که آنها را در معنابخشی به زندگی‌مان به کار بردیم، ارزیابی کنیم. به این معنا (و نه هیچ معنای بنیادین دیگر) مدرنیته هنوز در یک موقعیت انحصاری یا دست کم متمایز نسبت به انواع چارچوب‌های متفاوت که ما در آنها سهیمیم و از آنها استفاده می‌کنیم، به سر می‌برد. فلسفه پراگماتیسم برای فرار از این مخمصه اخلاقی، راهی را به ما ارائه نمی‌دهد؛ ولی به ما کمک می‌کند که چشمان خود را هم به روی روش‌های ماقبل مدرن و پست مدرن آموزش و هم روش‌های مدرنیته‌مان بگشاییم.

 

سیاست مدرنیزه کردن کشور

در آغاز پیروزی مشروطیت، برداشت طرفدارن آن در ایران اعم از علما، روشنفکران، مجاهدان مسلح و اقشار مختلف مردمی که مشروطیت را کعبة آمال خود می پنداشتند و برای استقرار آن از بذل مال و جان دریغ نورزیدند، آن بود که در مقایسة رژیم استبدادی مطلق و مشروطیت، دومی بهترین است؛ و از آنجا که براساس یک تفکر سنتی نادرست، وجود شاه را در نظام سیاسی حاکم تلقی می کردند، در این مقایسه، مشروطیت را برگزیدند.
حتی فقهائی که به حمایت از مشروطیت فتوا دادند و کتاب نوشتند، پا از این محدوده فراتر ننهادند؛ و حتی دیدیم که مرحوم مدرس، قهرمان آزادی در برابر طرح انحرافی جمهوریخواهی رضاخان، با صلابت تمام ایستادگی نمود.
ایران در شرائطی خود را از چنگال رژیم استبدادی نجات، و در دامن مشروطیت افتاد که مشروطیت در غرب اولین گام برای نجات از استبداد محسوب می شد؛ و غرب خود در گامهای بعدی نظام مشروطه را به نظام دموکراسی، و یا حداقل به محدودتر کردن اختیارات شاه تبدیل نموده بود.
بتدریج در جهان جز در چند کشور معدود، شاهی وجود نداشت. انگلستان که سمبل نظام سنتی نظام سنتی سلطنتی است، به یک نظام کاملاً پارلمانی که در آن اعضای سلطنت فاقد هرگونه قدرت سیاسی و اختیارات قانونی می باشد، مبدل شده بود.
به این ترتیب حفظ پرستیژ نظام سلطنتی در دنیا احتیاج به تبلیغات فوق العاده داشت؛ زیرا برداشت عمومی از این رژیم چیزی جز عقب ماندگی و ادامة شرائط قرون وسطائی نبود؛ و هر کدام از کشورهائی که به هر دلیلی با رژیم سلطنتی اداره می شد و شاه در آن، چون رژیم ایران از اختیارات وسیع قانونی و قدرت سیاسی برخوردار بود، می بایست ذهنها را از این برداشت به یک تلقی مترقیانه تغییر می داد.
رژیم شاه در داخل کشور سعی نمود این نقطه ضعف اصولی را با راه انداختن سرو صدای نظام سلطنتی 2500 ساله، و استفاده از روح ملی و ارتیاط دادن ایران اسلامی با ایران هخامنشی و ساسانی، و تلاشهای گسترده ای با ابزار قرار دادن محققین و دانشمندان بپوشاند.
ولی در سطح جهانی، این میزان تبیلغات که ماهیت آن کاملاً برای صاحب نظران و تحلیل گران سیاسی شناخته شده بود، بای بیرون رفتن رژیم شاه از زیر سؤالات کوبنده کافی نبود. شاه نیز مانند دیگر شاهان همپالگی خود می بایست سلطنت قرون وسطائی خود را بر پایة سرکوب، شکنجه و زندانهای مخوف بنا شده بود، بگونه ای توجیه کند و با پوششی روشنفکرانه چهرة واقعی و کریه سلطنت خود را در برابر دیدگان پرسؤال و شگفت زدة صاحب نظران آگاه سیاسی جلوة غرب پسند، جلوه دهد.
تز دروازة تمدن بزرگ آخرین ژست سیاسی و غرب پسندی بود که شاه برای توجیه سلطنت خود در انظار خارجیان، به عنوان مدرنیزه کردن انتخاب کرده بود؛ ولی سیاست مدرنیزه کردن ایران عملاً در دو چیز خلاصه می شد: نخست در تبلیغات وسیع و گسترده ای که شاه توسط رسانه های گروهی داخل و خارج کشور با صرف هزینه های سنگین و کمر شکن انجام می داد.
دوم از طریق اشاعة فرهنگ مبتذل غربی و وارد کردن تکنولوژی و وسائل لوکس تمدن غرب، بدون آنکه سیاست درستی در نحوة بکارگیری آنها در جهت پیشرفت واقعی کشور منظور گردد.
بازتاب این دو شیوه در داخل کشور آن بود که کلیة امکانات نظام و کشور در خدمت تبلیغات موهوم شاه قرار گیرد، و از وسائل مدرن تکنولوژی پیشرفتة بشری در جهت انحطاط اخلاقی، سیاست مصرف و وابستگی بیشتر همه جانبه، سوء استفاده شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 18   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدرنیته و تراژدی