فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شش گام موثر در مدیریت بحران

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله شش گام موثر در مدیریت بحران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 چکیده
امروزه مدیریت بحران یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است. قبل از تعقیب هرگونه اهداف بلند، مدیریت بحران برای تضمین ثبات و موفقیت مستمر یک سازمان ضروری است. اساسا سازمانهایی که در معرض بحران قرار دارند به آمادگی بیشتری در برابر آن نیاز دارند. مدیریت بحران موثر نیازمند یک رویکرد منظم و نظام مند است که مبتنی بر هوشیاری، حساسیت مدیریتی و یک درک خوب از اهمیت برنامه ریزی دقیق و آمادگی سازمانی است. این مقاله پیشنهاد می کند که شش گام اصلی می تواند برای آمادگی بیشتر یک سازمان در برابر بحران برداشته شود.
مقدمه
تنها چیزی که امروزه در دنیای کسب وکار روشن و مشخص است این است که مدیران باید برای عدم اطمینان آماده باشند. بحرانها رویدادهای ناگواری هستند که می توانند باعث افول سازمان شوند. حوادث 11 سپتامبر نشان دادند که ما هیچ گاه نمی توانیم آسوده باشیم. درمواقع بحرانی خودشیفتگی و رضایتمندی از خود نمی تواند مدیران را در تصمیم گیری اثربخش یاری کند، بلکه تنها آنها را آشفته خواهدساخت. مدیرانی که در شناسایی بحران کوتاهی می کنند و هیچ برنامه ریزی برای آن ندارند، هنگام بحران دچار گرفتاریهای شدیدی خواهندشد.
گام اول: مواجهه با بحران: روبرو شدن با بحران، پرداختن به هر اقدامی است که برای کاهش خسارت و زیان ناشی از بحران ضروری است. برخی سازمانها از قبل اقدام به تدوین یک برنامه مدیریت بحران (CRISIS MANAGEMENT PLAN=CMP) کرده اند که به مدیران امکان واکنش مطلوب را می دهد. سازمانهایی که چنین اقدامی نکرده اند، احتمالا دچار ضرر و زیان بیشتری می شوند چون مدیران آنها برنامه مدیریت بحران را تدوین نکرده اند.
برای نمونه درمورد فاسدشدن یک محصول، برنامه مدیریت بحران ممکن است رویه های بسیار مطلوبی را برای فراخوانی کالای معیوب فراهم سازد و با مشتریان، کارکنان، نمایندگان و سایر ذینفعان ارتباط برقرار کند. از این رو بدون بهره مندی از منافع یک برنامه مدیریت بحران، مدیران دچار چالشهای زیادی در فرایند مواجهه با بحران خواهندشد. همچنین آنها باید فشار زیادی را از لحاظ احساسی و فیزیکی تحمل کنند. این هم درست نیست که گفته شود یک برنامه مدیریت بحران همه مسایل را حل خواهدکرد، اما در اکثر موارد، مواجهه با بحران با کمک یک برنامه مدیریت بحران، فشار ناشی از آن را حداقل قابل تحمل خواهدکرد. بدیهی است که درهرحال یک سازمان (اعم از اینکه برنامه مدیریت بحران داشته باشد یا نه)، چنانچه دچار بحران شود، راه گریزی از آن نخواهد داشت.
مدیران سازمان باید با بحران روبرو و بر آن چیره شوند. آنها باید میزان حمایت مردم و همچنین دارائیهای ارزشمند سازمان شامل دارائیهای ناملموس نظیر حسن نیت و تصویر ذهنی از سازمان را اندازه گیری کنند. از همه مهمتر، آنها باید در مقابل بحران با شجاعت، اراده محکم و تعهد، متانت و پشتکار واکنش نشان دهند. مدیریت خوب بحران می تواند تا حد زیادی باعث تسهیل در مواجهه با بحران و رهایی از خطر شود. متاسفانه مدیران ضعیف ممکن است بحران را خوب درک نکنند و سازمانهای خود را در معرض خطرات بیشتری قرار دهند. یک نمونه در این زمینه بحران شرکتهای کوکاکولا در بلژیک در سال 1999 است.
گام دوم: بازاندیشی: بعداز بررسی یک بحران ازطریق مواجهه با آن، مدیران برای جبران خستگی روحی و روانی ناشی از این فشار نیازمند یک وقفه (تجدید قوا) هستند. اما این وقفه نباید بیش از حد طولانی باشد. این وقفه فرصتی است تا مدیران مناسبترین پاسخها را برای پرسشهای ذیل بیابند:
1 – چه چیزی و چگونه اتفاق افتاده است؟
2 – علت این واقعه چیست؟
3 – چرا به این شکل رخ داده است؟
بازاندیشی یافتن مقصر یا سپربلا نیست. از لحاظ یادگیری، بازاندیشی درواقع به درک اشتباهات گذشته و یافتن دلسوزانه یک روش بهتر و جلوگیری از تکرار اشتباهات در آینده اشاره دارد. خسارات ناشی از بحران را باید کاملا ارزیابی کرد تا اهمیت و اثر منفی آن برای سازمان مشخص شود.
اغلب چنین ارزیابی می تواند درسهای مهمی را درباره نتایج نادیده انگاشتن مدیریت بحران در برداشته باشد. در سازمانی که برنامه مدیریت بحران در واکنش به بحران اجرا می شود، بازاندیشی به معنای نگاه عمیق به برنامه مدیریت بحران برای آزمون مجدد اثربخشی آن است. زمینه های آسیب پذیری که ممکن است به صورت ظاهری موردبررسی قرار گرفته یا کاملا حذف نشده باشند، در برنامه مدیریت بحران می تواند مشخص شود.
بازاندیشی با پرداختن به این مسایل، اساس و شالوده ای را برای تلاشهای موردنیاز به منظور تقویت ظرفیتهای سازمانی در یادگیری و جلوگیری از بحران ایجاد می کند.
گام سوم: برنامه نوسازی: اگر مدیران به اصل بهبود مستمر اعتقاد نداشته باشند، بازاندیشی توجه آنها را به بررسی روش آمادگی سازمانی دربرابر بحران جلب می کند. از این رو بعد از بازاندیشی نوسازی روشها به عنوان گام منطقی بعدی انجام می گیرد. اگر برنامه مدیریت بحران موجود نباشد، مسلما باید به جعبه ابزار مدیریت افزوده شود. برخی مخالفان سرسخت در سازمان ممکن است قبل از بحران، بر معرفی یک برنامه مدیریت بحران رسمی پافشاری کنند. پیامد بحران و شاهد موجود در مورد اثرات مخرب آن، قدرت زیادی را در متقاعدساختن مدیران فراهم می آورد تا مخالفان برنامه مدیریت بحران را به موافقان آن تبدیل کنند. ازسوی دیگر، چنانچه از قبل یک برنامه مدیریت بحران موجود باشد باید موردبازبینی قرار گیرد تا درسهای آموخته شده از بحرانهای پایان یافته مدنظر قرار گیرد. برنامه مدیریت بحران مستلزم به روزرسانی است و تغییرات صورت گرفته باید به سرعت به اطلاع تمام کارکنان درگیر در برنامه مدیریت بحران سازمان برسد. برنامه نوسازی روشها مستلزم آن است که مدیران و همکاران آنان که ایده مشترکی درمورد بهبود مستمر دارند، نقش مدافعان تغییر را ایفا کنند. اگر مدیران این نقش را به خوبی ایفا کنند، و همکاری همفکران و سایر همکاران (مخالفان) را فراهم سازند، تغییرات مثبتی ایجاد خواهدشد و درنتیجه این تغییرات مثبت، سازمان قوی تر شده و کمتر آسیب پذیر خواهدبود.
گام چهارم: احساس بحران: هدف اصلی احساس، یافتن نشانه های اولیه خطر یک بحران بالقوه است. درحقیقت این مرحله تحت نظر گرفتن محیط های داخلی و خارجی یک سازمان است. تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات (STRENGTHS, WEAKNESSES, OPPORTUNITIES AND THREATS=SWOT) به بررسی دقیق محیط عمومی و تشخیص روندهای هشداردهنده ای که ممکن است سازمان را تهدید کند، کمک خواهدکرد. اگر مدیران هشیار باشند، فرصت خوبی وجود دارد که آنها را قادر خواهدساخت تا نشانه هایی را شناسایی کنند که خبر از بحران می دهند. اگرچه پیش بینی یک بحران علم دقیقی نیست ولی باید به عنوان یک بخش اساسی از برنامه ریزی بحران یک سازمان مدنظر قرار گیرد. احساس در پیش بینی دقیق تر بحران از این جهت که لازم است مدیران چشم و گوششان را به خوبی بازنگه دارند و از این رو احتمال احساس نشانه های اولیه بحران را افزایش دهند، نقش مهمی ایفا می کند.
به علاوه مدیران می توانند دو روش دیگر را برای افزایش موفقیت در احساس بحران به کارگیرند. در روش اول، آنها ممکن است بخواهند تکنیک مدیریت ازطریق قدم زدن را اجرا کنند. این امر امکان تماس نزدیک تر با سایر افراد در سازمان را فراهم می آورد. صحبت کردن و گوش کردن به صحبتهای زیردستان و همکاران، بویژه آنهایی که در خط مقدم کار می کنند (مثل کارکنان فروش) ایده های بیشتر و بهتری را راجع به سناریوهای مختلف بحران که ممکن است سازمان با آن روبرو شود، برای مدیران فراهم می آورد.
روش ارزشمند دوم، کار شبکه ای است. وقتی که مدیران درانجام امور بیشتر مشارکت کنند و همکاری بیشتری ایجاد شود، می توانند از منافع حاصل از دسترسی بیشتر به اطلاعات گرانبها بهره مند شوند. کار شبکه ای تماس‌های بیرونی یک مدیر را گسترش داده و احتمال بهره برداری موفقیت آمیز از منابع حیاتی اطلاعات مرتبط با بحران را که ممکن است در غیر این صورت موردتوجه قرار نگیرد، افزایش می دهد.
گام پنجم: مداخله و اقدام: احساس و درک علائم بحران در شرایطی که نشانه های اولیه خطر به قدری روشن است که قابل چشم پوشی نیست، ممکن است مدیران را ناچار به مداخله کند. بررسی مجدد این نشانه ها، مشاوره با کارشناسان و ارزیابی همه عوامل مرتبط با ریسک برای اطمینان از اینکه این نشانه ها نمی توانند به بحران منجر شوند، برای مدیران حائزاهمیت است.
بدیهی است توان ادراک و تحلیل مدیران در دستیابی آنها به نتیجه نهایی از اهمیت زیادی برخوردار است. هرگاه مدیران اطمینان یافتند که مداخله روش مناسبی است، باید استراتژی مداخله موردنظرشان را به سرعت و به موقع به اجرا درآورند. بهترین استراتژی آن است که مانع از رشد یک بحران بالقوه شده و آن را به طور ریشه ای مهار کنند.
نمونه اخیر درمورد استراتژی مداخله اثربخش، استفاده سنگاپور از قرنطینه برای کنترل اپیدمی سندرم تنفسی شدید در سال 2003 است. وقتی مقامات ارشد دولتی در سنگاپور اثر فاجعه آمیز ویروس سارس بر روی اقتصاد کشور را مشاهده کردند، تصمیم فوق العاده ای را برای قرنطینه صدها نفر اتخاذ کردند که گمان می رفت درمعرض این ویروس قرار گرفته باشند. این اقدام متهورانه نشان داد که یک گام درست برداشته شده، به طوری که به زودی سنگاپو از لیست مناطق دارای ویروس سارس در سازمان بهداشت جهانی خارج شد.
اگر بحرانها مهار نشوند، اگرچه در مراحل اولیه شکل گیری باشند، تمایل به توسعه پیدا می کنند و به قدری افزایش می یابند که غیرقابل کنترل و مرگ آور می شوند. مداخله مسلما یک مرحله مشکل در مدیریت بحران است. اگرچه مداخله یک گام ضروری است، چنانچه مدیران بخواهند سازمانهایشان را سریعا از دام یک بحران درحال گسترش در امان بدارند، اساسا به منابع بیشتری برای غالب شدن بر آن نیاز خواهند داشت.
گام ششم: اقدامات نهایی آخرین اقدام در مواجهه با بحران: افرادی که نزدیک رودخانه ای که گاها با طغیان همراه است، زندگی می کنند، با کیسه های شن به عنوان روش کنترل سیل آشنا هستند. وقتی برای متوقف ساختن طغیان آب دیگر کاری نمی توان انجام داد، یک سیل در راه است و کیسه های شن ممکن است تنها راه حفظ خانه ها و جلوگیری از ویرانی باشد. همچنین وقتی اقدامات مداخله جویانه قادر به مهار یک بحران ابتدایی نیست، به عنوان آخرین اقدام باید از همه امکانات سازمان بهره برد.
سازمانی که دارای یک برنامه مدیریت بحران است، برنامه خود را به اجرا درآورده و همه اعضای تیم مدیریت بحران را در آماده باش کامل قرار می دهد. همه منابع پشتیبانی (کمکی) شامل پرسنل و تجهیزات باید در حالت آماده باش باشد.
نتیجه گیری
بدیهی است که مدیران نمی توانند در برابر همه نوع بحران آمادگی داشته باشند. با این حال اگر آنها به مدیریت بحران به عنوان یک بخش جدانشدنی از مسئولیت مدیریت استراتژیک خود معتقد باشند، احتمال اینکه سازمانهایشان گرفتار بحران شود تاحد زیادی کاهش می یابد. توجه به مدیریت بحران و ارتباط آن با برنامه ریزی تکنیکی و عملیاتی بسیار مهم است.
در تحلیل نهایی مدیریت بحران ضامن بقا و شکوفایی بلندمدت یک سازمان است. رویکرد شش مرحله ای پیشنهاد شده در این مقاله به مدیران کمک خواهدکرد تا مهارتهای تصمیم گیری خود در مدیریت بحران را توسعه داده و اهمیت نقش مدیریت بحران در فرایند مدیریت استراتژیک را درک کنند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  3  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شش گام موثر در مدیریت بحران

دانلود مقاله مبانی کامپیوتر و برنامه نویسی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مبانی کامپیوتر و برنامه نویسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
بشر از دیر بازدنبال ابزاری ابزاری می گشت که بتواند محاسبات روزمره خود را با آن انجام دهد ، بخصوص از وقتی که تجارت گسترده بین کشورها مطرح شد نیاز به ابزاری برای انجام محاسبات و ذخیره اطلاعات بیشتر احساس شد . این مسئله در مسائل دیگر نیز مطرح بود . لذا بشر اولین بار از چرتکه برای انجام محاسبات خود استفاده کرد و بعدها ماشینی بنام کامپیوتر پا به عرضه نهاد و توانست رضایت بشر را در انجام محاسبات و ذخیره اطلاعات جلب نماید . از سال 1940 تاکنون کامپیوتر ها به شکل عجیبی شیوه زندگی و کارمارا تغییر داده اند .
امروزه تقریباً می توان گفت زندگی بدون استفاده از کامپیوتر امکان پذیر نیست . برای انجام کارهای مفید با کامپیوتر باید برنامه ای برای آن نوشته شود . برنامه به مجموعه ای از دستورات و دستورالعمل ها گفته می شود که هدف خاصی را دنبال می کنند برنا مه ها معمولاً تحت یک زبان برنامه نویسی خاصی نظیر پاسکال نوشته می شود .

 

 

 

کامپیوتر قدیمی و امروزه :
اولین کامپیوتر الکترونیکی در اواخر سال 1930 میلادی توسط دکتر جان آتانا سوف در دانشگاه ایالت آیوا طراحی شد آتاناسوف کامپیوتر خود را برای کمک به محاسبات ریاضی طراحی کرد .
اولین کامپیوتر بزرگ همه منظوره دیجیتال الکترونیک تحت عنوان ENIAC در سال 1946 میلادی در دانشگاه پنسیلوانیا ساخته شد . این کامپیوتر با سرمایه ارتش آمریکا طراحی شد وزن این کامپیوتر 50*30فوت بود . این کامپیوتر برای محاسبه جدول پرتابه ها ، پیش گویی وضع آب و هوا و محاسبات انرژی اتمی بکار می رفت .
بعد ها از کامپیوتر های نسل دوم با پیشرفت الکترونیک و دیجیتال کامپیوتر های جدیدو عمدتاًبا مزایای از قبیل حجم کوچکتر ، سرعت پردازش بالا ، حجم ذخیره اطلاعات بیشتر و ارزان قیمت به بازار ارائه شد .
در حالت کلی کامپیوتر از دو جزء اصلی سخت افزار (HARD WARE) و نرم افزار (Software) تشکیل می شود . منظور از سخت افزار بخش فیزیکی و اجزای الکترونیکی کامپیوتر می باشد . کاربر (user) برای استفاده از کامپیوتر نیاز به یک رابط به نام نرم افزار دارد، لذا نرم افزار رابط بین کاربر و سخت افزار می باشد و بدون آن نمی توان از کامپیوتر استفاده کرد .
سخت افزار کامپیوتر :
در حالت کلی روال موجود در کامپیوتر به صورت زیر می باشد .
1- ورودی
2- پردازش
3- خروجی
کامپیوتر های امروزی معمولاٌ از قطعات زیر تشکیل می شوند :
- دستگاههای ورودی
- حافظه های جانبی
- حافظه اصلی
- واحد پردازشگر مرکزی
- دستگاههای ورودی
حافظه :
حافظه یکی از اجزای اصلی هر کامپیوتر می باشد که برای ذخیره داده ها بکار می رود حافظه یک کامپیوتر از محل های پشت سر هم بنام سلول های حافظه تشکیل شده است . برای ذخیره وبازیابی اطلاعات کامپیوتر باید آدرس هر یک از سلول های حافظه را بشنا سد.
بنابر این هر کدام از سلول ها ی حافظه دارای آدرس منحصر به فردی می باشد که محل آنرا در حافظه مشخص می کند . اغلب کامپیوتر ها دارای میلیون ها سلول حافظه هستند که هر یک آدرس خاص به خود را دارند و داده ها در سلول ذخیره می شوند .
حافظه اصلی :
در حالت کلی دو نوع حافظه وجود دارد حافظه های اصلی و حافظه هی جانبی .
داده ها بر نامه ها و نتایج در حافظه اصلی بطور موقت ذخیره می شوند اغلب کامپیوتر ها دو نوع حافظه اصلی دارند : حافظه های با دسترسی تصادفی فقط (RAM) که داده ها و برنامه ها را بصورت موقت ذخیره می کند و حافظه فقط خواندی (ROM) که داده ها و اطلاعات را بصورا دائم ذخیره می کند .
معمولاً ظرفیت حافظه RAM خیلی بیشتر از ROMاست .
حافظه های جانبی :
حافظه های جانبی برای ذخیره اطلاعات بطور پایدار بکار می روند انواع حافظه های جانبی وجود دارد که از مشهورترین آنها می توان به دیسک سخت فلاپی دیسک ، نوار ، سی دی میتوان اشاره کرد از بین حافظه های جانبی دیسک سخت کاربرد بیشتری نسبت به بقیه دارد از خواص دیسک های سخت می توان به داشتن ظرفیت بالا اشاره کرد .
واحد پردازش مر کزی :
این واحد برای پردازش داده ها و برنامه بکار می رود . داده ها یا برنامه از حافظه اصلی به این واحد ارسال می شوند و بعد از پردازش در این واحد دوباره به حافظه اصلی بر گردانده می شود .
CPU ها غالباً از سه واحد : محاسبه و منطق ، کنترل و حافظه تشکیل می شوند .
دستگا ههای خروجی :
غالباً برای مشاهده نتایج پردازش روی داده ها نیاز به سخت افزارهایی را احساس می کنیم . این سخت افزار ها را دستگاههای خروجی می نامیم . از مشهورترین نوع دستگاههای خروجی می توان به صفحه نمایش (monitor) چابگر (printer) و غیره اشاره کرد .
دستگاههای ورودی و خروجی رایانه ها ی امروزی بسیار متنوع هستند .

 

 

 

صفحه کلید :
مهمترین و رایج ترین دستکاه ورودی در رایانه ها صفحه کلید است . صفحه کلید رایانه شبیه صفحه کلید دستگاه تایپ است با این تفاوت که تعدادی کلید اضافی برای منظورهای خاصی دارد .
کلید ها طوری طراحی می شوند که در صورت فشرده شدن کد استاندارد خاص مربوط به آن کلید را ایجاد نماید .
ماوس :
یکی از دستگاههای ورودی اطلاعات است که برای انتخاب یکی از گزینه های نشان داده شده بر روی صفحه نمایش به کار می رود . از ماوس بیشتر در رایانه های شخصی استفاده می شود .
Tabckball :
این وسیله مثل یک ماوس پشت رو است یعنی گوی یا توپ آن بالا ست با چرخاندن گوی آن می توان مکان نما را بر روی صفحه نمایش تغییر مکان داد .
دکمه های پایین گوی نیز مانند دکمه های ماوس عمل می کنند . این وسیله زمانی به کارمی روند که فضای کافی برای حرکت دادن ماوس وجود دارد .

 


Touch pad:
صفحه کوچکی است که با حرکت دادن انکشت بر روی آن مکان نما روی صفحه نمایش حرکت می کند . سپس با ضربه زدن در همان نقطه و یا فشردن دکمه های روی آن می توانیم انتخاب دلخواه را وارد رایانه نماییم .
Pointing stick :
قطعه ای شبیه به پاک کن ته مداد است که بین حروف B,G,H روی بعضی از صفحه کلید وجود دارد و به آن POINTING STICK می گویند. این وسیله کار ماوس را انجام می هد دسته بازی joystick از یک دسته و چند دکمه تشکیل شده است .
در بازی های رایانه ای با حرکت دادن دسته این وسیله به اطراف می توان حرکت دلخواه بر روی صفحه نمایش را ایجاد کرد .
صفحه نمایش لمسی (Touch screen) :
نوعی صفحه نمایش است که می توان به جای حرکت دادن ماوس و فشردن کلید آن (click) گزینه مورد نظر را با فشار دادن انگشت بر روی آن انتخاب کرد .

 


قلم نوری (Light pen):
برای ورود اطلاعات است هر گاه قلم نوری را بر قسمتی از صفحه نمایش قرار دهیم و دکمه مخصوص روی آن را بفشاریم علامت الکترونیکی مناسبی از طریق سیم به رایانه فرستاده می شود .
Digieizer:
یکی از دستکاههای ورودی است که در کارهای طراحی ، گرافیکی و نقشه کشی کاربرد دارد این دستگاه شامل صفحه ای است به نام Tablet که به کمک وسیله ای شبیه قلم نوری ، (stglus) یا وسیله دیگری به نام puck مختصات مکان مورد نظر را روی آن به دقت تعیین کرد .
اسکنر (scanner ):
این دستگاه اطلاعات تصویری را به صورتی که قابل فهم برای رایانه باشد تبدیل می کند در صورتی که تصویر یک متن باشد می توان آن را با دقت خوبی با استفاده از نرم افزار های OCR تبدیل به متن کرد و مانند یک متن واقعی روی آن ویرایش و...انجام داد .
اسکنر ها ، در اندازه های گوناگون و برای منظورهای مختلفی عرضه شده اند .
مهمترین نکات انتخاب یک اسکنر قدرت تشخیص تعداد نقطه در هر اینچ (DpI) یک تصویر و همچنین تعداد رنگ های قابل تشخیص در آن است که هر چه ارقام بیشتر باشند کیفیت متن یا تصویر منتقل شده به کامپیوتر بهتر خواهد بود .
صوت (Sound):
امروزه استفاده از وسایل صوتی در رایانه بسیار رایج شده است . صوت می تواند هم به عنوان داده به کمک وسایل ورودی مثل میکروفون وارد رایانه شود و هم به مدد وسایل خروجی مثل بلندگو و گوشی به محیط بیرون از رایانه ارسال گردد .
برای اتصال این وسایل ورودی و خروجی به رایانه نیازمند یک واسطه (Audio Adaptor) هستیم که کارتصوتی نام دارد و داخل محفظه رایانه قرار می گیرد اطلاعات صوتی می توانند به کمک وسایل ورودی دیگری مثل دیسک گردان ها نیز وارد حافظه کامپیوتر شوند سپس به کمک وسایل خروجی پخش گردند .
امروزه فرمان دادن به رایانه از طریق صوت و روخوانی از روی متون به وسیله رایانه در حال گسترش است .

 

 

 

صفحه نمایش (manitor ):
صفحه نمایش مهم ترین دستگاه خروجی رایانه است بیشتر داده هایی که از طریق دستگاههای ورودی به رایانه داده می شود برای اطلاع کاربر بر روی صفحه نمایش به نمایش در می آید . تا کاربر در جریان اتفاقاتی که در حال وقوع است قرار گیرد و نتایج اعمال در خواست شده از رایانه را روی صفحه نمایش ببیند .
امروزه از دو نوع صفحه نمایش استفاده می کنند .
صفحه نمایش CRT (لامپ کاتدی ) و صفحه نمایش LCD .
صفحات نمایش LCD سبکتر و کم حجم ترند اما قیمت آنها بالا تر از صفحه نمایش کاتدی است . صفحه نمایش رایانه های کیفی از نوع LCD است و بیشتر صفحات نمایش رایانه های رومیزی ازنوع کاتدی می باشد صفحات نمایش تصاویر را به صورت مجموعه ای از نقاط Pixel نشان می دهند . تعداد نقاط نشان داده شده بر روی صفحات نمایش نشان دهنده قدرت تفکیک آن است .
قدرت تفکیک پذیری یکی از عواملی مهم کیفیت تصویر است هرچه قدرت تفکیک بیشتر باشد کیفیت تصویر نیز بهتر است .
کیفیت تصویر به عامل دیگری به نام کارت گرافیکی نیز وابسته است . از کارت گرافیگی یا آداپتور صفحه نماش به عنوان وسیله واسط بین برد اصلی رایانه و صفحه نمایش استفاده می شود می تواند اطلاعات دیجیتال را به سیکنال های قابل فهم برای مانیتور تبدیل کند این کارت داخل کامپیوتر نصب می شود .
چابگر (printer):
چابگر ها یکی از رایج ترین دستگاههای خروجی به حساب می آیند و از نظر قدرت تفکیک پذیری قیمت و سر و صدابا هم متفاوتند که باسه نوع متداول آنها آشنا می شوید .
چابگر ماتریس نقطه ای (Dot matrix ):
در این نوع چابگر علایم (کاراکتر ها ) با استفاده از ماتریسی مجموعه ای از نقاط تشکیل می شود فاصله بین این نقاط در کیفیت چاپ اثر دارد . هر چه این نقاط به هم نزدیک تر باشند کیفیت چاپ بهتر است . برای چاپ این نقاط از یک هد که دارای تعدادی سوزن میخک است استفاده می شود که نوع 9 سوزنه و 24 سوزنه آن رواج دارد . این چابگر برای چاپ هر علامت میخک های سوزن مناسبی را به نوار جوهر داری که زیر آن کاغذ قرار گرفته می کوباند ، هزینه تمام شده برای هر صفحه در این چابگر از انواع دیگر بسیار کمتر است اما کیفیت چاپ خوبی ندارد و پر سرو صدا است و معمولاً در کارهای با حجم بالا که کیفیت چاپ در درجه دوم اهمیت است به کار می رود .
این چابگر معمولاً سیاه و سفید چاپ می کند البته نوع رنگی آن نیز وجود دارد اما کیفیت رنگ آن بسیار پایین است .
چابگر های جوهر افشان (Ink- get):
این چابگر شبیه چابگر ماتریس نقطه ای است اما به جای سوزن و نوار لوله های باریکی (Nozzels) وظیفه پاشیدن رنگ را بر روی کاغذ بر عهد ه دارند . تعداد این لوله های باریک خیلی بیشتر از تعداد سوزن هاست .
این چابگر معمولاً رنگی است و بی سر و صدا کار می کند . هزینه تمام شده برای هر چاپ هر صفحه بالاست .
کیفیت چاپ آن از ماتریس نقطه ای بسیار بالاتر اما از چابگر لیزری پایین تر است .
چابگر لیزری :
چابگر لیزری ، به وسیله نور لیزر ، یک تصویر الکترواستاتیکی را از صفحه ای که باید چاپ شود ، بر روی یک غلتک (Drum) حساس در برابر نور لیزر ایجاد می کند . سپس این غلتک در معرض رنگ پودری به نام تونر قرار می گیرد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مبانی کامپیوتر و برنامه نویسی

دانلودمقاله سیستم اطلاعات مدیریت

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله سیستم اطلاعات مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


دیدگاه سنتى مدیریت بر این باور بود که مدیریت یک ذوق است و هر که این ذوق را داشته باشد، مدیر خوبى است و عده اى مدیریت را یک استعداد مى دانند، که بعضى افراد از آن بالقوه یا بالفعل برخوردار هستند و عده اى هم براین باورند که مدیریت یک نوع هنر است و هر که از این هنر برخوردار باشد مى تواند مدیرى موفق باشد. اما امروزه ثابت شده که مدیریت، علاوه بر مطالبى که ذکر شد یک توانمندى علمى همراه با فرایندنگرى و فراگرداندیشى است. مدیریت علمى باید متکى به علوم و به ویژه علم مدیریت باشد. متاسفانه در طول ۵۰ سال گذشته که علم مدیریت پیشرفت چشمگیرى داشته است در کشور ما همان مدیریت سنتى اعمال شده است و... وبلاگ دانش مدیریت با نزدیک به ۳۶هزار بازدیدکننده از بهمن ماه ۸۲ بر روى سرویس دهنده بلاگ اسکاى شروع به فعالیت کرده و آهسته و پیوسته تاکنون مسیر خویش را ادامه داده است. بحث هاى علمى پیرامون مباحث مرتبط با مدیریت، معرفى گواهینامه هاى معتبر جهانى و ... یادداشت هایى است که در این وبلاگ تاکنون درج شده است. نویسنده وبلاگ در مورد نقش تعیین هدف براى رسیدن به موفقیت مى نویسد: «یکى از شاخص هاى قضاوت و شناخت انسان ها، بررسى اهداف و خواسته هاى آنان است. اهداف نمادهایى هستند که بیانگر مرتبه و درجه تکامل افراد است. لذت بخش ترین تجربه بشر در زندگى، دستیابى به اهداف مورد توجه وى و در نهایت کسب موفقیت در زمان معین است. دستیابى به موفقیت حتى در مورد اهداف به ظاهر کوچک مانند کسب سود مورد انتظار، طراحى و تولید محصولات جدید و یا حتى از بین بردن یک روش نادرست، باعث ایجاد رضایت خاطر، اعتماد به نفس و بالندگى در انسان مى شود. آنچه در این میان از اهمیت بسیارى برخوردار است تعیین هدف است. براى رسیدن به موفقیت باید اهداف را از پیش تعیین کرد، در غیر این صورت آنچه به دست مى آوریم فقط یک حادثه است و نه تنها قابل تکرار نیست بلکه اعتماد و رضایت خاطرى هم نمى آفریند.» یکى از مسائل مهمى که در سالیان اخیر بحث هاى زیادى را به دنبال داشته است بحث جذب سرمایه گذارى خارجى بوده که نویسنده وبلاگ دانش مدیریت سعى کرده است در مقاله اى تاریخچه اى از جذب سرمایه گذارى خارجى از گذشته تا به حال و مشکلات و موانعى که در این راه در کشورمان وجود داشته و دارد و همچنین راهکار هایى که براى پیشرفت در زمینه جذب سرمایه گذارى خارجى وجود دارد را مورد بررسى قرار دهد. وجود وبلاگ هایى از این دست مى تواند براى گذر جامعه از مدیریت سنتى به مدیریت علمى و جایگزینى ضابطه به جاى رابطه در تعیین مدیران جامعه مفید و تاثیرگذار باشد.

سیستم اطلاعات مدیریت چیست ؟!
سیستم اطلاعات مدیریت (MIS) به هر سیستمی اطلاق می شود که بتواند اطلاعات برای فعالیتهای انجاتم شده ی مدیران درون یک سازمان را فراهم کند . امروزه فقریبا این اصطلاح به طور انحصاری در سیستمهای رایانه ای مورد استفاده است ...
سیستمهای اطلاعات مدیریتی راهبردی (SMIS)
یک سیستم یا کاربرد را می توان زمانی راهبردی توصیف کرد که قادر به تغییر راهی که سازمان با آن رقابت می کند باشد .
1. management information systems (MIS)
2. strategic management information systems (SMIS)
تصمیم گیری
یکی از فعالیتهای اصلی مدیریت تصمیم گیری است . یک تصمیم انتخاب یک راه حل یا اقدام از بین مجموعه ای از اقدامات ممکن و جانشین دیگر است .
سیستم اطلاعات مدیریت هر سیستمی است که برای پشتیبانی فعالیتهای مدیریت که در یک سازمان انجام می گیرد ، اطلاعات را فراهم می کند .
از سیستمهای اطلاعات مدیریت (MIS) می توان به طرق مختلف در سه سطح عملیاتی ، تاکتیکی و راهبردی استفاده کرد .
(MIS ) ابزار مهمی در تصمیم گیری است .
برای اینکه (MIS ) به طور موثری پشتیبان تصمیم گیری باشد مهم است که طراحان آن ماهیت فر آیند تصمیم گیری را مد نظر داشته باشند .
الگوهای تصمیم گیری بخردانه ، منطق گرایی رضایت بخش و الگوی افزایندگی ، سه الگوی تصمیم گیری هستند .
همچنین سبکهای تصمیم گیری و محیطی که تصمیم گیری در آن روی می دهد مهم است . مدیران ، اطلاعات را در فر آیند تصمیم گیری به کار می برند .
اطلاعات داده های است که به منظور مفید بودن برای دریافت کننده ی آن پردازش شده است .

 

(طرح هایی که از یاری دیگران بهره نگرفته، و دور از دیگران در انزوا رشد کرده باشد به ندرت پدر خوانده پیدا می کند.)
شاید در تصمیم گیری و اجرای آ ن، تا به حال با خود گفته باشید " اشتباه من در شیوه تصمیم گیری من بوده ، نه در تصمیماتم".
جان سی ماکسول، در کتاب "21 قانون انکار ناپذیر رهبری " با ذکر داستانی در این مورد نوشته است : روش من در تصمیم گیری این بود که کارکنانم را جمع کنم، بینش خود را برای شان مطرح سازم، به سئوالات آنها پاسخ دهم و آنها را تشویق کنم تا در گرفتن تصمیمات و رسیدن به دیدگاه جدید، همکاری کنند. اما در آن فصل سرم خیلی شلوغ بود، به سرعت سه تصمیم مهم گرفتم و آنها را اجرا کردم. از آن جا که همه چیز خوب پیش می رفت، فکر کردم که نیازی نیست، کسی را درگیر این تصمیمات و چگونگی اجرای آنها کنم.
مدت زمان زیادی طول نکشید که احساس کردم افراد به نظر قدری ناآرام هستند. ابتدا فکر کردم، ‌همه باید این مسائل را کنار بگذارند و به کار ادامه دهند، اما بعدا دریافتم که مشکل اصلی خود من هستم و مرتکب اشتباه بزرگی شده ام.
به محض آن که دریافتم اشتباه کرده ام، در یک جمع عمومی، از افراد عذر خواهی و طلب بخشش کردم و فهمیدم وقتی نوبت رهبری و تصمیم گیری برای جمع می رسد، آنجا دیگر نمی توان میان بر زد.

 

برنامه ریزی و تصمیم گیری
آماده شدن برای فردایی که خواهد آمد، میل طبیعی انسان است و برنامه ریزی ابزاری برای دستیابی به این خواسته به شمار می رود.
حضرت نوح، برنامه ساختن کشتی عظیم خود را با هدف حفظ حیات مخلوقات زمینی، زمانی آغاز کرد که باران نمی بارید. او برای طرح ریزی برنامه ی مطلوب خود، به مقدماتی نیاز داشت که دانایی یکی از اساسی ترین آنها به شمار میرفت، دانایی از اندازه و بزرگی کشتی، نحوه ساختن آن و غیره.
بنابراین داشتن هدف به معنای پایان راه نیست، بلکه تحقق آن مستلزم دانستن و به کار بستن فرآیندهای درست و سنجیده شده است. ولی واقعیت این است که دانایی در طرح ریزی اکثر برنامه ها و فرآیند های سازمانی، معمولا نقش و نگار کم رنگ تری دارد.
راسل ایکاف، با اشاره به واقعیت مذکور نوشته است: انبوهی از برنامه های سازمانی را که من دیده ام مثل مناسک رقص بارانند و تاثیری بر هوای پس از آن ندارند، اما کسانی که در آن شرکت می کنند، فکر می کنند، دارد. افزون بر این، بسیاری از توصیه ها و دستور های مربوط به برنامه ریزی، در باره بهتر کردن رقص است نه تغییر هوا.
شکست در برنامه ریزی به معنای برنامه ریزی برای شکست است

 

در اداره امور، هر موفقیت و شکست تا حدودی شبیه به آن است که به سکه هایی که در جیب خود دارید اضافه یا از آن خرج کنید. هر بار که تصمیم خوبی می گیرید به سکه هایتان افزوده می شود، و هر بار که تصمیم ضعیف یا بدی می گیرید، مجبورید که بابت اشتباه خود مقداری از آنها را خرج کنید.
در شروع، هر یک از شما مقدار معینی سکه، در اختیار دارید. اگر با تصمیمات خوب خود، همواره به مقدار سکه های خود اضافه کنید به اعتبار شما افزوده شده و اگر روزی اشتباه بزرگی انجام دهید، سکه هایی در اختیار خواهید داشت تا آن را جبران کنید، لیکن اگر به تصمیمات بد خود ادامه دهید، روزی می رسد که با آخرین تصمیم بد، در می یابید که دیگر سکه ایی ندارید، تا بتوانید آن را جبران کنید و اهمیتی ندارد که این اشتباه بزرگ باشد یا کوچک، آنگاه شما از درجه اعتبار ساقط می شوید.
بنابراین، اعتبار هر کس در گرو تصمیمات اوست و در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت افراد رقم می خورد و کسانی که درگیرتر از آن هستند که به محتوی و نتایج تصمیمات خود بیندیشند، سرانجام وارد قلمرو تصمیماتی می شوند که طومار خود و برنامه هایشان را خواهد پیچید.
در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما و برنامه هایمان رقم زده می شود.

 

اهمیت سیستم اطلاعات مدیریت
هــر جنبه از مدیریت در عصر پیشرفتــه (جدید)،جهت رونــق ، شدیداًبــه اطلاعات وابسته می بـاشد.چیزی بدون اطلاعات پیش نمی رودوبه طورکلی بـاوربـراین اسـت که اطلاعات ، قدرت است واینکه هرکس اطلاعات داشته بـاشددارای قدرت می باشدآن منبـع مهمی است که بـرای توسـعه دیگرمنابع ، موردنیـاز می باشــد.تغـییرشرایط ومحیطهانیازبـرای ترویـج (انتشار)صحیـح اطلاعـات رادرسطوح مختلف مدیریـت ،ایجاب نمـوده اسـت .توسـعه وبکارگیری سیستم های اطلاعات مدیریت یک پدیده پیشرفته آن است که بابکارگیری اطلاعات دقیق درنظرگرفته می شودکه منجربه طراحی (برنامه ریزی ) بهتر،تصمیم گیری بهترونتایج بهترشود.دربحث (بررسی )این موضوع ،نیازاست مفاهیم بنیادی معینی ،درک وارزیابی شود.بعضی ازاینهاعبارتنداز:مفهوم اطلاعات ،مفهوم مدیریت اطلاعات ،مفهوم سیستم اطلاعات ومفهوم اطلاعات مدیریت . .این مفاهیم ، قبل ازاینکه بتوانیم اهمیت سیستم اطلاعات مدیریت راارزیابی کنیم ،بایدکاملاًدرک شوند.دراین مقاله ،تلاشی برای امتحان (آزمون )این مفاهیم ،ارتباط آنهابافرایندهای سازمانی وساختارهاانجام خواهدشد.علاوه براین ،عملکردهای مدیریت وسطوح مختلف مدیریت نیزموردتأکیدفرارخواهد گرفت .درنهایت ، تلاشی برای مرتبط ساختن سیستم اطلاعات مدیریت باآن عملکردهاوسطوح درموقعیتهای سازمانی انجام خواهدشد.این رویکردبه توصیف اهمیت وتأثیرسیستم اطلاعات مدیریت درمدیریت کمک خواهدکرد.

مفهوم اطلاعات :
مفهوم اطلاعات دریک درک (دریافت )سازمانی پیچیده ترومشکل ترازکاربرد متعدداین کلمه معمول می باشدکه (آن )پیشنهاد می کند.هراجتماع ،بدون شک یک جامعه اطلاعات است وهرسازمان، یک سازمان اطلاعات می باشد.بنابراین اطلاعات یک منبع پایه مانندمواد،پول وپرسنل می باشد.اطلاعات می تواندهم بعنوان یک مفهوم مجازی یاانتزاعی (ایده ها )ویابعنوان یک شی ، معمولاًبه شکل نامه هایاگزارشات ،درنظرگرفته شود.
بنابراین اساساًاطلاعات ،درست مانندانرژی ،یک منبع مهم شده است که هردوبرای رفاه افرادوسازمانهادردنیای پیشرفته ،حیاتی می باشندمانندانرژی وسیاست ،تکنولوژی به روشی تغییرمی کندکــه درآن اطلاعات ،کسب ،تجزیه وتحلیل ،ذخیره ،انتشاروبکارگــرفتـــه می شود. بنابراین اطلاعات مانندهرمنبع دیگر دریک سازمان بایدبه طوردقیق مدیریت شودتامقرون به صرفه بودن (اقتصادی بودن )کاربردآن ،مورداطمینان واقع شود.آن یک جزء سازنده ای است که برای مدیریت خوب ،حیاتی می باشدواگربطورصحیح مدیدیت شود،دراهمیت باپرسنل سازمانی ،موادومنابع مالی ،دریک ردیف قرارمی گیرد.دریک بافت (محتوا)سازمانی ،آن بطورفزاینده ای به عنوان یک منبع مستقل ازتکنولوژی شناخته می شودکه درکنترل (تحت نفوذدرآمدن )آن ،مورداستفاده قرارمی گیرد.
مفهوم ضمنی این درک ،شناخت بیشتری است درمورداینکه اطلاعات یک عنصرپیونددهنده بوده ویک سازمان راباهم حفظ می کند.اطلاعات یک جنس غیرمعمول وکاملاً متفاوت ازبیشترین کالاهای جنسی وکالاهای بادوام مصرف کننده هامی باشد.زیراآن ناملموس واغلب برای تحمیل وتوقیف ،مشکل می باشد.بخاطراین دلیل ساده آن اغلب برای برجسته کردن تفاوتهای مهم ، میان این منبع ومنابع دیگر درزمان توسعه چارچوب مدیریت ،حیاتی می باشد.مضمون آن می تواندهم بوسیله منبع (داخلی یاخارجی )یابوسیله شکل (عددی یاغیرعددی )،تشخیص داده شود.غیر عددی هم می تواند،دارای ساخت (ساختاریافته )یابدون ساختار باشد.
اطلاعات داخلی ،آنهایی هستندکه دردرون یک سازمان تولیدمی ودوعموماًفقط موردعلاقه وارزش تصمیم گیران ،دردرون آن سازمان می باشد.اطلاعات خارجی ، می تواندبعنوان آن اطلاعاتی درنظرگرفته شودکه بوسیله دیگران بدین معنی ه خارج ازچهاردیوارسازمان عموماًبوسیله ناشران کتابهاومجلات یابه وسیله دولتها،ارتباط خارجی وماننداینهاایجادشود
متخصصین اطلاعات ،یک دامنه حیرت انگیزی ازایده ها درموردچه بودن اطلاعات دارند.آنهاقادربه ایجادتعریف (توصیف) قابل قبول اکثریت نیستند.(زورکزی )درسال 1980 ،اطلاعات راتعریف می کند:
(( به عنوان مفهومی که یک انسان بیان می کندیاآنراازشاخه های حقایق وایده ها ،بوسیله معانی قواعد(رسوم )شناخته شده نشانه های مورداستفاده ،استخراج می نماید.این تعریف کلمه ((معنی ))راشامل می شودکه درست همانند((اطلاعات ))مبهم وناملموس می باشد.((استون کش )) درسال 1981 ،نیزاطلاعات رابااین بیان توصیف می کندکه:
(اطلاعات صرفاًنشانه هایی (داده ،متن ،تصاویر،صداهاوغیره )هستندکه معنی راازطریق نظم مربوطه ،زمان بندی ،شکل ،بافت (محتوا) و……. منتقل می کنند اطلاعات برای تصمیم گیری ها،ایجادآگاهی وتغذیه سازمان پیشرفته ،موادخام می باشد)).بعنوان یک مفهوم ،اطلاعات همیشه معانی مختلفی به متخصصین مختلف اطلاعات ،براساس اینکه به کدام جنبه حرفه اطلاعات تعلق دارند،به طورضمنی بیان می کند.((الیس)) درسال 1986 به درستی مشاهده نمودکه: (( مدیربررسی (پردازش )اطلاعات ممکن است آنراباتوجه به اطلاعات خام ،مدیریت باتوجه به ثبت وگزارشات ،دانشمنداطلاعات یاکتابداری ،باتوجه به اسنادیادیگرموضوع هاتصورکند.))
سه دنیای عمده اطلاعات وجودداردکه به طورسنتی ،تقسیم ومجزاشده اند.اولی ،دنیای ادبیات کتابخانه هاوبایگانیهامی باشد،جاییکه اطلاعات بصورت ثبت شده حفظ می شوند.دومی،دنیای اسنادمراکز اطلاعات ومراکز ثبت می باشد،جاییکه اطلاعات ،جمع آوری شد ه وسازماندهی می شوند، اماممکن است بطورجدی به همان صورت دنیای ادبیات ارزیابی نشوند.سومین دنیای اطلاعات ،دنیای اطلاعات کامپیوترها،ارتباط راه دور وسیستمهای خودکارمی باشد.،جاییکه اطلاعات اغلب ،عددی وسازمان یافته هستند.
(دیوید ،1982 ).دومؤلفه کلیدی، این سه مقوله راشناسایی می کند :
(چهارچوب زمانی)و (( وسیله ذخیره سازی )) متخصصین اطلاعات نمی توانندبه صورت دراز مدت ازاطلاعات کلی ،اظهاربی اطلاعی نمایند.دریافت تشابه کلی باتوجه به نقشهاودریافت اطلاعات ، به عنوان (( ثبتها،کلمات ،اطلاعات و….. آنچه که شمامی نامید،خلاصه می شود ، آن هنوز اطلاعات می باشد.))درحقیقت تشخیص روبه رشداطلاعات به عنوان یک مفهوم کلی درزمانهانی اخیرباتکثیرمداوم سیستمهای اطلاعات کامپیوتری زوج شده وتجمع سیستمهای اطلاعاتی گسسته قبلی درسال 1982 ((گتز)) راهدایت نمودتاائتلاف (یکپارچگی) رابه عنوان یک سرنوشت اجتباب ناپذیرپیشنهادنماید.اومدیرسازمان رامی بیندکه ازائتلاف (وحدت فکری )بعنوان یک انسان همه فن حریف ، بایک درک محکم ازتکنولوژی امابادرک بهتری ازشرایط تجاری ونیازهاحاصل میشود.به هرحال اوبرای سیستم اطلاعات مدیریت مدیران ،بی تمایل نمی باشد. اواحساس می کندآنهامتخصصین واقعی جهت بازی نقش مدیران اطلاعات درسازمان می باشند،زیرا اونتیجه می گیردکه مدیرسیستم اطلاعات مدیریت ،اولین قدم راجهت هدایت این ترکیب ازفعالیتهای منابع اطلاعات موثق برخواهدداشت وبرخی حسهای مدیریتشان راایجادمی کند.یایک مدیر،خارج ازسازمان سیستم اطلاعات مدیریت ،آنرابرای اوانجام خواهدداد.
دربافت (محتوا) این ائتلاف یااتحاداست که بکارگیری عنوان (( مدیریت اطلاعات ))می تواندبه بهترین مشکل ، به عنوان روش توصیف فعالیت درک شودیانقش عمل ایجادشده توسط چنین اتحادی دریک سازمان راانجام دهد.اطلاعات مدیـریتی ،اطلاعـاتی اسـت که برای تصـمیم گیری تولیـد می شودوآن می تواندمنظم (دارای ساخته) یانامنظم باشد.
مفهوم مدیریت اطلاعات :
مدیریت اطلاعات ،بعنوان توانایی کل سازمان درموردایجاد،حفظ ، بازیابی وقابـل دسترس ساختن فوری اطلاعات درست، درمکان درست ، درسازمان درست، دردست افرادشایسته باکمترین هزینه ،دربهترین رسانه ها ،برای بکارگیری درتصمیـم گیری توصیف شـده است. ((بست )) درسال 1988 ،به همان سبک ،مدیریـت اطلاعات رابعنوان (( هماهنگی اقتصادی ، مؤثروکارای تولید،کنترل، ذخیره سازی وبازیابی وانتشاراطلاعات ازمنابع بیرونی ودرونی به منظورتوسعه عملکردسازمانی)) توصیف می کند.این توصیف دردورنما، محدودمی باشدبطوریکه آن مواظب مدیریت ویژگیهای خوداطلاعات (محتوا،مالکیت ،عرضه ،برابری ) نبوده وتوجهی به ابرازذخیره ، تجهیزات بررسی کننده آن وسیستم بکارگیرنده آن ندارد.
بنابـراین به طورخلاصـه مسئله کلیدی درگیردرمدیریـت اطلاعات ،مدیریت نــمودن (اداره نمودن )اطلاعات دریک سازمانی می باشدکه تکنولوژی اطلاعات مدرن رابکارمی برد. مفهوم سیستمهای اطلاعات رشدسریع تکنولوی کامپیوتر،اشتیاق انسان رابرای بدست آوردن کمک کامپیوتردرحل مسائل پیچیده وپیچیده تر،توسعه می بخشد.مشکلاتی که صرفاًدرقلمروفعالیتهای موشکافانه وباطنی انسان مخصوصاًدرسازمانها،درچندسال گذشته ،درنظر گرفته شد.
سیستمهای اطلاعات ،خواسته همیشه بزرگترین سازمانهای در حال رشد و پویا می باشد . نیاز برای بدست آوردن دسترسی مناسب ،سریع، اقتصادی (مقرون به صرفه )تدبیر روشهایی جهت ایجاد مدیریت و بکارگیری پایگاههای اطلاعاتی در سازمانها را ضروری می سازد اطلاعات مدیریت وسیستمای اطلاعات ،بخصوص آنهایی که مربوط به فرایندهای تصمیم گیری مؤثردرسازمان می باشدیعنی بعنوان منابع سازمانی با ارزش در نـظر گرفته می شود . به زبان ساده بیان کنیم ، یک سیستم اطلاعات سیستمی است برای پذیرش داده اطلاعات به عنوان یک ماده خام و از طریق یک یا بیشتر فرایند تبدیل ، تولید اطلاعــات به عـنوان یک محصول می باشد .وشامل عناصر عملکردی متعاقبی می باشدکه مربوط بـه سازمان و محیطهای آن است: دریافت (درک) : ورود اولیه اطلاعات ، خواه بدست آمده یا تولید شده در یک سازمان. ثبت : کسب فیزیکی اطلاعات بررسی (جریان) : انتقال با توجه به نیازهای خاص سازمان. انتقال : جریانی که در یک سیستم اطلاعات اتفاق می افتد . ذخیره : پیش بینی برخی استفاده مورد نظر در آینده . بازیابی : جستجوی اطلاعات ثبت شده . ارائه : گزارش ، ارتباط و …. ــ

 

تصمیم گیری :
یـک منـاقـشه یا جدال است به جـز همـان انـدازه کــه سیـستـم اطلاعـات در تصمیم گیری بکار می گیرد و مربوط به خود سیستم می باشد. اگر چـه ممکن است ، انتـقادات در مـورد هـدف فراگیری مورد آخـر، به حـق باشـد ، ولــی شایان ذکر اسـت که روابـط بیـن فرایندهای سیستـم اطلاعات و تصمیـــم گیری ، بـه اندازه کافی نزدیک است که درمورد شمول تصمیم گیری به عنوان قسمتی از عنـاصرعملکرد اطلاعاتی کـه بخصوص برای یک سازمان طراحی شده ، ایجاد سؤال نماید.
هرطورکه یک شخص به یـک سیستم اطلاعاتی بنگرد،به طورکلی انتظارمی رودنه فقط یک مواجهه میان کاربرواطلاعات رافراهم کندبلکه تعامل موردنیازبرای تصمیم گیری به موقع ومربوط رانیزایجادمی نماید.هدف اصلی آن ،برآوردن نیازهای اطلاعاتی کاربران می باشد.نزدیک شدن به سیستم اطلاعات دریک محتوای سازمانی نشان می دهدکه آن یک زیرنظامی است دریک سیستم سازمانی ،که سیستمی ((آزادوپویا)) است (سیستمی زنده وباز) .
آکادمیها،علاقه مندکارهای اطلاعاتی بوده ومتخصصیـن اطلاعات ،همان گونـه سیستمهــای اطلاعات رابه شیوه های متنوع ،اماباایدههای اساسی مردم ،تکنولوژی اطلاعات وروشهایی توصیف کرده انـدکـه امکانات تولیـد،بکارگیـری وانتقـال اطلاعات راقادرمی سازد.اگرچـــه درنظرگرفتـه شودسیستمهای اطلاعاتی متعلــق به یک مقررات کاربردی است .امایک نیازی بـرای درک مفاهیم اساسی زیربنایی آنها،به وسیله متخصصین اطلاعات وجوددارد.
تعـریف سیستمهـای اطلاعات به وسیله ((داف )) و ((اسد)) درسال 1980،چنین به نظرمی رسدکــــه کافی باشد :
ـ مجموعـه ای افراد،رویــه ها، پایــه ای ازاطلاعات وگاهی اوقات نرم افزاروسخت افزارکه اطلاعات رابرای انجام بررسی درسطح عملیاتی ،جمع آوری ،تجزیه وتحلیل ،ذخیره وارسال می نمایدواین اطلاعات بایدتصمیم گیری مدیریت راپشتیبانی نماید.نتیجــه گیریهای معینــی می تواند از تعریف بالابدست آید: این تعریف چه بودن ،چگونه بودن وچرایی سیستمهای اطلاعات رادربرمی گیرد. یک سیستم اطلاعات می توانددستی یابراساس کامپیوترباشد. سیستمهای اطلاعات درسازمانهاوجودداشته وهمیشه خواهندبود. یک سیستم اطلاعاتی به نظرمی رسد، هم عملیاتهای اساسی یک سازمان وهم مدیریت آنراپشتیبانی می نماید.به نظر می رسد، تمایزی میان اطلاعات خام (داده ها) جهت اهداف انجام بررسی واطلاعات برای اهداف تصمیم گیری ،وجودداشته باشد.تعریف ،آن چیزی رافراهم نموده که می تواندبعنوان مفاهیم اساسی سیستمهای اطلاعاتی زیربنایی یعنی افراد، مدیریت ،اطلاعات ،سیستمهاوسازمانها،درنظرگرفته شود.
ویژگیهای نشان داده شده دربالامی تواندبعنوان نشانه های عمده یاعناصراساس ،جهت توسعه مفهوم سیستم اطلاعاتی دریک بافت سازمانی ،درنظرگرفته شود.به منظوردرک بیشترمفهوم سیستم اطلاعات ((سالتون )) درسال 1975
مهمترین سیستمهای اطلاعات کامپیوتری رابه شرح زیر موردتأکیدقرارداد: سیستم بازیابی اطلاعات (IR ) سیستم پاسخ به اطلاعات سیستم پایگاه اطلاعات (DBS ) سیستم اطلاعات مدیریت (MIS ) سیستم پشتیبانی تصمیم گیری (DSS ) کانون توجه این مقاله ،سیستم اطلاعات مدیریت (MIS )می باشد.بنابراین بایستی تأکیدنمودکه سیستم اطلاعات مدیریت ،یک زیرنظامی (زیرسیستمی ) ازسیستمهای اطلاعات است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سیستم اطلاعات مدیریت

دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی برهان نظم
خوب ایندفعه می خواهم یکی از عمومی ترین برهان ها را بررسی کنم ! برهانی به نام برهان نظم که به علت ساده بودنش در کنار برهان علیت از جمله برهان هایی است که معمولا باعث معتقد شدن افراد به خدا می شود ! این برهان از قدیم در کتابهای دینی دبستان و راهنمایی و دبیرستان و احتمالا دانشگاه وجود داشته و دارد و احتمالا خواهد داشت ( بستگی به اوضاع سیاسی زمان دارد ) خوب بریم سر تعریف برهان (اول از همه بگویم که این مطلب طولانی است ، لازم نیست که همه آن را یکجا مطالعه کنید ! وقت به اندازه کافی دارید ! در ضمن این مطلب هم با تغیراتی از سایت افشا برداشته شده است)
این برهان میگوید:
در جهان شکل های مختلفی از نظم وجود دارد، و می دانیم که نظم بدون ناظم ممکن نیست، و یک مجموعه ی منظم نمی تواند اتفاقی شکل گرفته باشد، پس جهان ناظمی دارد.
و البته پس از مطرح شدن آن معمولا مطرح کننده ( دبیر دینی و قران) مواردی مثل ساعت و درخت و چشم و .. را مثال می زنند (حالا دبیر یکی از دانش آموزان مذهبی کلاس را صدا می زند و از او می پرسد فلانی این ساعت منظم است یا نه ؟ جواب بله منظم است ! معلم :این ساعت کوچولو که منظم است آیا میتوانیم قبول کنیم که این نظم خود به خودی است و به وجود آورنده ای ندارد ؟ جواب : نه آقا ! نمیشه که بدون پدید آورنده باشد ، معلم : خوب آقای فلانی۲ ایا این جهان منظم است ؟ بله آقا منظم است !!!!! خوب حالا ما چه طوری میتونیم قبول بکنیم که این جهان با عظمتی بسار بسیار بیشتر از یک ساعت سازنده ای نداشته باشد ؟)

 

بررسی برهان :
همین اول ۲ تا ایراد از این برهان بگیرم که معمولا اگه مدرسه رفته باشیم با این نوع شیوه بیان آن آشنا هستیم ۱-این برهان شهودی است ۲- برهانی استقرایی است
برهان شهودی برهانی است که نیاز به شهادت (دیدن یا حس کردن) دارد، شما باید یک اصل را با شهادت قبول کنید، و آن اصل وجود نظم در دنیا است. برهان های شهودی یک درجه پائینتر از برهانهای منطقی (که نیاز به هیچگونه احساس و شهادتی ندارند) به شمار میروند.
استقرا در علم استفاده میشود اما استفاده از آن در فلسفه غلط و باطل است! استقرا یعنی بسط دادن یک مفهوم با نشان دادن وجود آن مفهوم در چند مثال، بعنوان مثال در علوم تجربی اگر کسی استدلال کند که، کلاغ تخم میگذارد، عقاب تخم میگذارد، پس پرندگان تخم میگذارند، میتوان برای چنین استدلالی اعتبار قائل شد اما اگر کسی استدلال کند، علی تهرانی است و پولدار است، رضا تهرانی است و پولدار است، پس هرکس تهرانی است پولدار است، این استدلال غلط خواهد بود! البته فرم منطقی این استدلال استقرائی نیست، اما معمولا خداپرستان غیر حرفه ای، این برهان را بصورت استقرائی بیان میکنند، یعنی مثلا چند چیز منظم نشان میدهند، بعد نتیجه میگیرند تمام دنیا که شامل تمام هستی است نیز منظم است، و این استدلال فاقد اعتبار است.
این برهان همچنین برهانی قیاسی است که در آن دو فرض وجود دارد.
1. هرجموعه منظمی خالقی دارد.
2. دنیا(هستی کائنات و ...) مجموعه منظمی است.
حکم برهان:. دنیا ناظمی دارد و آن ناظم خداست
الگوی این مقایسه و منطق را در اصطلاح منطقی Barbara میخوانند. این الگو از این قرار است:
همه الف ها ب هستند
ج یک الف است
پس ج یک ب است
تا اینجا را خوب بادقت یکبار دیگه بخوانید و بعد به بقیه مطالب توجه کنید
معمولا معتقدان به خدا میگویند کسانی که خدا را قبول ندارند اعتقاد دارند که همه چیز کشکی به وجود آمده است اینگونه استدلال کردن غلط است زیرا :اصولا انتخاب تنها میان خلقت یا تصادف نیست؛ اینگونه نیست که یک چیز یا خلق شده باشد یا تصادفی بوجود آمده باشد و تصادف اصولا در فیزیک غیر کوانتومی بی معنی است و بحث احتمال و تصادف مربوط به جبر و ریاضیات است نه فیزیک. مذهبیون مقدار قابل توجهی از انرژی خود را صرف این میکنند که به شما بگویند دنیا نمیتواند تصادفی بوجود آمده باشد و مثالهای مختلف برای شما میزنند در حالی که فرضشان غلط است و دنیا را نه تصادف به بار آورده است نه خالق. رد وجود خداوند و خالق به معنای تصادفی بوجود آمدن دنیا نیست
چرا این دنیا منظم است؟
شایسته است برای درک بهتر برهان نظم مثالی بیاوریم. ویلیام پالی (1734-1805) در کتاب خود "یزدانشناسی طبیعی" مینویسد:
"فرض کنید پای من هنگام رد شدن از یک سنگلاخ به یک سنگ برخورد کند. من بعد از این تصادف با خود بگویم این سنگ از کجا آمده است؟ احتمالا پاسخ خواهم داد که این سنگ از ابتدا آنجا بوده و درک پوچی این پاسخ شاید زیاد آسان نباشد. اما فرض کنید من از میان یک سنگلاخ رد میشوم و یک ساعت روی زمین پیدا میکنم و به این فکر خواهم کرد که این ساعت از کجا آمده، آیا در آن هنگام نیز اگر من بگویم این ساعت از گذشته و از ابتدا در آنجا بوده، این پاسخ مسخره نخواهد بود؟"
وی از این گفته خود نتیجه میگیرد که بنابر این ساعت چون یک سیستم و مجموعه هدف مند است حتما توسط کسی خلق و تولید شده و کسی بوده که قسمت های مختلف ساعت را کنار هم چیده باشد بنابر این جهان هستی با تمام ویژگیهای پیچیده اش چگونه میتواند سازنده ای نداشته باشد و تصادفی پدید آمده باشد؟!
اگر خوب دقت کنیم وی سنگ را با ساعت مقایسه کرده است و ساعت را مجموعه ای منظم تر از سنگ یافته است، صرف نظر از اینکه این مقایسه کاملا غیر عقلانی است و سنگ اگر دقیق تر بررسی شود میتواند منظم تر و پیچیده تر از ساعت باشد و اصولا مقایسه نظم در دو پدیده با دو ماهیت مختلف چگونه ممکن است؟! دو چیز غیر همجنس را آیا میتوان از لحاظ نظم قیاس کرد؟ آیا میتوان گفت سیب میوه ای منظم تر از گلابی است؟! باید دید که آیا قیاس میان سنگ و ساعت را میتوان به کائنات و هستی نسبت داد؟ فرض کنید قبول کردیم ساعت پدیده ای منظم تر از سنگ است، در این مثال ما سنگ را با ساعت مقایسه کرده ایم و نتیجه (به اشتباه) گرفته ایم که ساعت منظم تر است، اما وقتی میگوییم طبیعت یا کائنات یا هستی مجموعه منظمی است، کائنات را با چه مقایسه کرده ایم که به این نتیجه رسیده باشیم که کائنات مجموعه منظمی است؟!
ما غیر از کائنات دیگر چه چیزی داریم که بخواهیم کائنات را با آن مقایسه کنیم و بگوییم کائنات منظم است!؟ منظم وقتی مطرح میشود که غیر منظمی وجود داشته باشد، کامل در غیاب ناقص بی معنی است! بنابر این برای اینکه بگوییم کائنات و هستی منظم است باید حتما آنرا با چیزی مقایسه کنیم و الا گفتن اینکه بگوییم کائنات منظم است مانند این است که بگوییم کائنات، کائنات است، یعنی در برهان نظم در واقع کائنات و هستی با خودش مقایسه میشود و این غیر منطقی است.
فلسفه دانان اسلامی همچون مطهری نظم را به چند دسته تقسیم میکنند که یکی از آنها نظم غایی است و میگوییند در برهان نظم ما به نظم غایی استناد میکنیم نه به هیچ نظم دیگری، نظم غایی یعنی اینکه یک مجموعه را منظم میدانیم به دلیل اینکه اگر به حالت دیگری بود آنگاه منظم نبود. نظم غایی یعنی اینکه اعضای یک مجموعه طوری دور هم قرار گیرند که به هدف مشخصی برسند و کائنات اینگونه است. مسیحیان در استدلال خود زیاد از این سفسطه ها میکنند، میگویند اگر قطر زمین نصف این میبود که الان است آنگاه شب و روز سریع تر به هم تبدیل میشدند و حیات روی زمین نمیتوانست وجود داشته باشد. اگر خورشید نصف مقداری که الان با زمین فاصله دارد با زمین فاصله میداشت آنگاه همه گیاهان و موجودات روی زمین نابود میشدند پس کائنات منظم است!! اما معلوم نیست چرا خداباوران به میلیاردها سیاره ای که فاصله آنها از خورشید به قدری نیست که گیاهان در آنها برویند اشاره ای نمیکنند، و همانطور که از نظم موجود بر روی زمین نتیجه میگیرند که نیاز به ناظمی دارند، از بینظمی روی آن سیارات و میلیهونها کهکشان و ستاره ای که هر ثانیه نابود میشوند نتیجه نمیکیرند که آن ستاره ها و سیاره ها و کهکشانها ناظمی ندارند!
اشکالی که این مقایسه دارد این است که در واقع این قیاس دارد بین یک واقعیت (کائنات به وضعیت فعلی) و یک تخیل (کائنات به وضعیتی که وجود ندارد) انجام میشود و نتیجه گرفته میشود که کائنات منظم است! مانند اینکه شما ساعت را با یک سیستم تخیلی فرضا به نام X مقایسه کنید و بگویید ساعت منظم است و X نامنظم!! قیاس باید بین دو چیز واقعی و موجود باشد (قیاس بین معیار و یک چیز انجام میشود نه بین یک چیز و یک تخیل) نه بین یک چیز واقعی و یک چیز که وجود ندارد! اما سوال اینجاست که اگر قیاس با چیز تخیلی اشکالی ندارد چرا مذهبیون قیاس را با مجموعه های نامنظم تر انجام میدهند؟ چرا این قیاس را با مجموعه های تخیلی منظم تر انجام نمیدهند و نتیجه نمیگیرند که کائنات غیر منظم است؟! یعنی مثلا چرا میگویند اگر غذا اشتباها بجای وارد شدن به معده به شش وارد شود انسان به سرعت میمیرد، ولی نمیگویند اگر خداوند دندانهای انسان را به گونه ا ی می آفرید که پوسیده نمیشدند، مثلا از جنس پلاتینی که در دندانپزشکی مورد استفاده قرار میگیرد، چه اشکالی پیش می آمد؟ چگونه است که از اولی نتیجه میگیرند خدا انسان را خلق کرده ولی از دومی و تمامی ایرادهایی که بدن انسان میتواند نداشته باشد، نتیجه نمیگیرند که خدا انسان را خلق نکرده؟ یا بعنوان مثال چه اشکالی پیش میامد اگر ویروس SARS در جهان تکامل نمیافت؟! اگر این استدلال را بکنید به شما خواهند گفت که حتما حکمتی در کار است و عقل ما نمیرسد خداوند SARS را برای چه خلق کرده است، انشاء الله علم پیشرفت میکند و میگوید که در خلقت SARS هم حکمتی بوده، عقل ما ناقص است! و اینجاست که کم می آورند و زیر آب عقل و تعقل را میزنند. به این عقل گریزان باید گفت که چطور شما که به وجود نظم میتوانید شهادت دهید، نمیتوانید بر عدم وجود آن شهادت دهید؟ اگر ما نمیتوانیم بفهمیم بینظمی وجود دارد، قطعاً نباید بفهمیم که نظم وجود دارد، بنابر این بیهوده ادعای وجود نظم را نکنید. بنابر این شما هیچوقت نمیتوانید جهان را یک کل منظم فرض کنید مگر اینکه کل نامنظمی را معرفی کنید و آن کل نامنظم نمیتواند تخیلی باشد و باید وجود داشته باشد و این اصولا غیر ممکن است. و در واقع این دنیا هرچه که میبود به نظر ما منظم مینمود
از اینها گذشته اگر به قول مطهری و سایر متفکرین اسلامی، نظم غایی مورد نظر برهان نظم است، باید دید که انتخاب هدف برای مجموعه های مختلف از روی چه اصولی انتخاب میشود؟ چگونه میتواند شناخت که هدف فلان مجموعه چیست؟ اگر شما هدف ساعت را اندازه گیری زمان در نظر بگیرید آنگاه میتوانید مجموعه ساعت را در جهت رسیدن به آن هدف بررسی کنید، اما چرا نباید هدف ساعت را مثلا چرخ کردن گوشت در نظر گرفت؟! همچنین است هدف برای کائنات در نظر گرفتن! طبق کدام هدف کائنات مجموعه هدفمندی است که به سوی هدف خود سیر میکند؟! در مثالهایی مانند آنچه ذکر شد در مورد اطلاعاتی که در مورد کائنات وجود دارد از کجا معلوم است هدف کائنات حفظ و نگهداری زمین است که بعد در نظر بگیریم قطر زمین باید فلان قدر باشد؟! اگر هدف را نابودی زمین فرض کنیم اتفاقا این مجموعه بسیار نامنظم است!
مسئله دیگر این است که اگر با دید مذهبیون (دید توجیهی) که دنیا را منظم میدانند به قضایا نگاه کنیم، آنگاه هیچ چیز نامنظمی در جهان وجود نخواهد داشت، اگر جهان به این دلیل منظم است که به سوی هدفی سیر میکند آنگاه کدام مجموعه را میتوان در نظر گرفت که بسوی هدفی سیر نمیکند؟! اگر شما یک مقدار آهن را در مجاورت آب و اکسیژن قرار دهید مجموعه ای از آب و اکسیژن و آهن پدید بیاورید آیا میتوانید بگویید این مجموعه نامنظم است چون هدف ندارد؟ آیا نمیتوان اهداف متنوعی را برای هر چیز در نظر گرفت؟ آیا نمیتوان گفت که این مجموعه برای نیل به هدف زنگ زدن آفریده شده است و چون به سوی این هدف سیر میکند هدفمند و در نتیجه منظم است؟ طبق برهان نظم باید این مجموعه خالقی داشته باشد و دارد! اما حال فرض کنید مقداری آهن در جایی ریخته شده و به دلیل بارش باران این آهن در مجاورت آب و اکسیژن قرار گرفته و شرایت اکسید شدن و زنگ زدن را پیدا میکند و شروع به زنگ زدن میکند، آیا نمیتوان همچنان این مجموعه را منظم و هدفمند نامید؟ پس باید نتیجه گرفت این مجموعه خالقی دارد(!) و این نتیجه گیری مضحک است. بنابر این طبق همین مثال میتوان دریافت که اگر به مسائل با این دید نگاه کنیم هیچ مجموعه نامنظمی وجود ندارد و برای همه چیزهایی که نامنظم فرض شده اند مانند مثالی که در مورد سنگ زده شد میتوان اهدافی را در نظر گرفت. بنابر این چون برای هر مجموعه ای میتوان اهدافی را در نظر گرفت، و این اهداف ویژگیهای ذاتی مجموعه ها نیستند، بلکه ما آنها را به مجموعه ها نسبت میدهیم، میتوان هر مجموعه ای را منظم و همچنین غیر منظم دانست.
بعنوان مثال مجموعه خودکار را درنظر بگیرید. هدف از قرار گرفتن اجزای مختلف خودکار برای سازنده خودکار "کسب در آمد" است، و اگر سازنده خودکار را به این هدف برساند، آن خودکار مجموعه منظی برای سازنده به شمار میرود. هدف خودکار برای کسی که از آن برای نوشتن استفاده میکند، نوشتن است و اگر خودکار بنویسد برای وی منظم است و اگر جوهرش تمام شده باشد منظم نیست، و برای کسی که خودکار را میخواهد با هدف رفع گرسنگی و سیر شدن استفاده کند و بخورد، خودکار یک مجموعه غیر منظم است. همانگونه که در مثال مشخص است افراد مختلف اهداف مختلف را برای یک مجموعه در نظر میگیرند و گاهی آن مجموعه با توجه به هدف آنها منظم و نامنظم است، حال آیا میتوان گفت چون برای کسی که میخواهد خودکار را بخورد، خودکار نامنظم است، پس خودکار خالقی ندارد!؟
مسئله دیگر این است که اگر انسان موجود پیچیده ایست (که هست) چون انسان میبیند، حرف میزند، میشنود و این کارها نتیجه فعالیت قسمت های بسیار پیچیده و مختلف بدن انسان است و این مجموعه منظم سازنده ای دارد. حال آنکس که این مجموعه بسیار منظم را ساخته خود باید ساختار منظم تری از این مجموعه داشته باشد! خداوندی که خود خالق چنین مجموعه منظمی است و خود کمال همه زیبایی ها خطاب شده است طبق منطق خداپرستان چگونه میتواند خالقی نداشته باشد؟ احتمالا خواهند گفت خدا ماده نیست که بخواهد مجموعه فرض شود، ولی آیا مجموعه ها فقط مادی هستند؟ آیا فکر و ایده سازنده و خالق ندارند؟! چرا دارند! اما خداوند تنها استثنای برهان توخالی و ضعیف ای است که خداپرستان می آورند و این مستثنی بودن هرگز پایه و اساسی ندارد و تنها فرار کردن از اشکال ایندسته برهان ها است، اگر خدا میتواند منظمی بدون سازنده باشد، دنیا نیز میتواند. خداوند نه زاده شده و نه میزاید و خلق نیز نشده است چون خودش گفته لم یلد و لم یولد
آیا هر دو خالق ماهیت برابری دارند؟
در برهان نظم بعد از اینکه منظم بودن دنیا را اثبات (!) میکنند مجموعه های منظم زمینی را با کائنات به عنوان یک مجموعه منظم قیاس میکنند و نتیجه میگیرند مجموعه منظم کائنات نیز همچون سایر مجموعه های زمینی یک خالق دارد؛ وقتی دو چیز باهم مقایسه میشوند باید دید ماهیت این دو چیز چقدر باهم شباهت دارد. هرچه شباهت این دو چیز بیشتر باشد قیاس محکم تر است و هرچه شباهتها کمتر باشد قیاس اشتباه تر و سوفسطایی تر است! باید دید خلقتی که این برهان از آن یاد میکند با خلقتی که ادعا میشود خداوند انجام داده ماهیت مشابهی دارند یا نه؟ حال به مقایسه بین این دو خلقت میپردازیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    15صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم

دانلومد مقاله 11 سپتامبر و رویداد های جهانی

اختصاصی از فی موو دانلومد مقاله 11 سپتامبر و رویداد های جهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

قضیه انفجار برج‌های دو قلوی امریکا در 20 شهریورماه سال 80،شرایطی را ایجاد کرد که ما وارد یک صورت بندی جدید جهانی شدیم .
اگر زمانی درباره‌ی جنگ سرد صحبت شود. شما احساس می‌کنید که این مسئله در عصر پدران و مادران شما اتفاق افتاده و شما از شکل گرفتن این صورت بندی در عرصه روابط بین‌الملل اطلاع چندانی ندارید. در زمان انقلاب اسلامی، وقتی گفته می‌شد انقلاب مشروطیت، خود ما برداشت صحیحی از آن نداشتیم، یعنی چیزی بود که در زمان ما شکل نگرفته بود. مگر این که کسی مطالعات تاریخی داشت. کما اینکه شما از انقلاب اسلامی برآورد عمومی دارید، یعنی در متن مسئله نبوده‌اید .
اگر واقعه 11 سپتامبر و وقایع پس از آن را، از این حیث هوشیارانه بررسی نکنیم به سرنوشت حوادث مذکور گرفتار خواهد شد و از یادها خواهد رفت . بخصوص برای کشورهایی مثل ما که کشور هدف محسوب می‌شویم و برای دانشجویان که طبیعتا در عرصه جنبشهای دانشجویی و اجتماعی، نیروهای پیشتاز محسوب می‌شوند . این مسئله بسیار مهم است. طبعا صورت بندی 50 سال آینده روابط بین الملل. الان مشخص می‌شود و ما باید ابعاد و زوایای آن را به خوبی بشناسیم . عموما این صورت بندیها، 50 تا 70 سال طول می‌کشد و وقتی شکل گرفت، قدرت‌های حاکم همین برنامه را ادامه می‌دهند تا مجددا شرایط تغییر کند .
لذا اگر شما فروپاشی دیوار برلین و به هم ریختن نظام دو قطبی را در جنگ سرد شاهد نبودید، امرز در عنفوان جوانی خود، شاهد صورت‌بندی جدیدی در منازعات تمدنی هستید که در واقع، رویکردی است بین دو حوزه تمدن اسلام و غرب
در تحقیقی که در مورد منازعات تمدنی صورت گرفته، به 428 مورد جنگ بین تمدن غرب و سایر تمدن‌ها از ابتدای تاسیس تاکنون برمی‌خوریم . یعنی تقریبا از 2900 سال پیش به این سو، تمدن غرب، 428 جنگ با بیرون از خود داشته که قریب 2.3 این موارد علیه ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده است: و نکته مهمتر این که در بیش از 80% این جنگها ایران پیروز شده است
ولی امروز فضاسازی روانی در عرصه فرهنگی و رسانه‌ای، عکس این را دیکته می کند . یعنی در موارد اندکی که تمدن غرب بر ایران پیروز شده، از آن مورد نمادی ساخته و آن را به شکلی عجیب در عرصه رسانه‌ای و فرهنگی جهان تبلیغ نموده‌اند . مثلا در تاریخ داریم که ایرانی‌ها در یکی از جنگها در منطقه یونان، شکست خوردند و یک نفر از یونانی‌ها فاصله 40 کیلومتری را دوید تا خبر پیروزی یونانیان را برساند: این فاصله 40 کیلومتری را ”ماراتون” نامیدند و امروز آن را به یک نماد تبدیل کرده‌اند تا سابقه این پیروزی ماندگار شود .
امروزه بازی‌ها و ورزش‌ها طوری نامگذاری شده که به طور کلی رویکرد غربی دارد. حتی کلمه ”المپیک“ رویکرد غربی دارد. برای غربی‌ها خیلی مهم است به دیگران تفهیم کنند که ما در گذشته تمدن ارشد بوده‌ایم. آن قدر این گزاره‌ها برای غربی‌ها مهم است که به یکی دو نمونه آن اشاره می‌کنیم .
جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 در ساختار نیروی دریایی، سه ـ چهار کلاس شناور تعریف کرد و عناوین ارزشی نظیر ذوالفقار، ذوالجناح و تندر برای آن‌ها انتخاب نمود. در مقابل شناور کلاس ذوالجناح که در آیین مذهبی ما اسب مقدسی است، به سرعت و در کمتر از 3 ماه، امریکایی‌ها شناور معادلی ساختند و نام آن را ”پیگاسوس” گذاشتند. پیگاسوس اسب بالداری است که روی پیشانی خود یک شاخ دارد و برای غربی‌ها مقدس است .
نیروی دریایی امریکا 3.4 کره ی زمین را ـ که آب فرا گرفته ـ با 7 ناوگان خود، کاملا تحت تسلط دارد. 14 ناو هواپیمابر دارد و در هر اقیانوسی 2 فروند از این ناوها وجود دارد که در واقع پایگاه‌های هوایی متحرک امریکا هستند. آن وقت ما چهار شناور سبک می‌سازیم آن‌ها تحمل وجود آن را ندارند، و با آن مقابله به مثل می‌کنند .
مورد دیگر کاری بود که خود ما انجام دادیم. یعنی سال گذشته نمایشگاهی ترتیب دادیم تا اثرات عروسک باربی را در لایه‌های فرهنگی جامعه بررسی کنیم
با کمتر از یک میلیون تومان، از فروشگاه‌های تهران، وسایل ”باربی” از آدامس و شکلات، حوله، کاغذ، عروسک و لیوان گرفته تا بقیه چیزها را جمع آوری کردیم .
مشاهده نمودیم هیچ چیزی وجود ندارد که یک دختر بچه بخواهد، مگر آن که در آن مورد، باربی وجود دارد. از روبالشتی گرفته که صبح سرش را از روی آن بر می‌دارد تا سایر موارد و جالب این که هیچ کدام از این‌ها ساخت آمریکا نبود.
حتی در ستون نیازمندیهای روزنامه همشهری به طور متوسط چیزی حدود 30-20 مورد مراکز بدن سازی با عنوان باربی فقط در تهران وجود داشت .
برای مواجهه با این عروسک طبیعتا لازم بود عروسک ملی ما وارد صحنه شود. بعد از 10 سال تلاش گسترده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عروسک دارا و سارا وارد بازار شد .
اولین عروسک دارا با ظاهری بسیجی، یعنی چفیه و پیشانی بند ”یا زهرا” ساخته شد که الان موجود است. دقیقا در زمانی که تلویزیون به صورت رسمی اعلام کرد که عروسک دارا و سارا متولد شدند، 5 روز بعد، بی بی سی گزارش داد: اسرائیل اعلام کرده است ما در مقابل عروسک مذهبی دارا و سارا، عروسک ”شی می” را ساخته‌ایم .
شاید به نظر شما این مسئله خیلی مهم نباشد، اما تا زمانی که ما نفهمیده‌ایم عروسک باربی تربیت دختران ما را به عهده گرفته است، غربی‌ها سکوت می‌کنند ولی اگر ما موضع گرفتیم، آن‌ها واکنش شدید نشان می‌دهند. غربی‌ها همه جا می‌خواهند هیمنه و برتری پوشالی خود را به رخ ما بکشند .
ربی‌ها 10 سال پیش در زمان فروپاشی شوری، بحثی به راه انداختند به نام جابجایی قدرت . گفتند: قدرت نظامی دیگر موضوعیت ندارد و باید به قدرت اقتصادی و فرهنگی چسبید . این قدر این جو بالا گرفت که حتی بعضی از مسئولین سازمان برنامه و بودجه وقت، معتقد بودند بودجه‌ای که به نیروهای مسلح داده می‌شود مثل این است که کود بخرید و در بیابانهای کویر بریزید .
کار غربی‌ها این است که هر زمانی، بحثی خاص را علم می‌کنند تا منافع خود را به دست آورند . مثل جامعه مدنی و جهانی شدنی که به ترتیب در سال‌های اخیر بر سر زبانها انداختند .
امروز که بودجه سالانه نیروهای مسلح امریکا 400 میلیارد دلار است نشان می‌دهد که آن گونه بحث‌های روشنفکری 10 سال پیش، شگردی مزدورانه بوده است تا آمریکایی‌ها به منافع خود برسند .
آرنولد توئین بی” بزرگترین مورخ و تمدن شناس غربی‌ها که انگیسی الاصل است، قبل از جنگ جهانی دوم، یک تحلیل تمدنی داشت که بر اساس آن هر گاه تمدنی، رویکرد نظامی‌گری افراطی داشته باشد و بخواهد با زور شمشیر خودش را حفظ کند؛ اوج زمان انحطاط اوست که این قاعده دقیقا منطبق با شرایط امروز آمریکا است .

 


امریکا و مشکلات اساسی
ایالات متحده چندین مشکل اساسی دارد که ما در دو حوزه آن‌ها را بیان می‌کنیم
1.حوزه درون خاک امریکا
2.حوزه درون تمدن غرب
هر کدام از این دو گزاره، دو لایه را بر می‌تابد،این چهار دلیل عمده باعث فرافکنی امریکا شده است.
.حوزه درون خاک امریکا
) فروپاشی اقتصادی امریکا
می‌دانید که امریکا یک کشور اقتصاد محور است،و در مقابل، کشور ما فرهنگ محور. ‌یعنی اگر بر اقتصاد ما ضربه سهمگینی هم وارد شود،چون عمده‌ی منابع تغذیه مردم از طریق کشاوری و نفت و معادن و... است . هیچ اتفاقی نمی‌افتد اما اگر بر فرهنگ ما خدشه وارد شود همه نگران می‌شوند .
به عبارت دیگر سقف امنیت ملی،چهار ستون دارد به نام‌های سیاست،اقتصاد، قدرت نظامی و فرهنگ . اگر یکی از این ستون‌ها تضعیف شود بقیه ستون‌ها نیز تضعیف می‌گردد .
در هر کشوری یکی از این ستون‌ها بنیادی است و در کشور ما این ستون، فرهنگ است. در حالی که در امریکا، اروپا و ژاپن، این ستون اقتصاد است . بعنی نظام کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری،نظامی است که فرهنگ، سیاست،‌ اقتصادو سیستم نظامی‌اش با ستون اقتصاد تعریف می‌شود به عبارت دیگر همین گونه که همه ما نگران فرهنگ خودمان هستیم، امریکایی‌ها نیز نگران اقتصاد خود هستند .
مکتب اقتصادی امریکا از نوع ”مرکانتیلیزم” است : یعنی سوداگری یا سود به هر قیمت . دانش اقتصاد مدرن به گونه‌ای است که هر کس بتواند علمی‌تر،در جیبی دیگری دست کند،و به هر قیمت شده سود بیشتری به دست آورد . این اقتصاد، 4 هزار میلیارد دلار بدهی داخلی و 17 هزار میلیارد دلار بدهی خارجی دارد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلومد مقاله 11 سپتامبر و رویداد های جهانی