فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد جغرافیای و صنعت توریسم کشور ژاپن

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد جغرافیای و صنعت توریسم کشور ژاپن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جغرافیای و صنعت توریسم کشور ژاپن


تحقیق در مورد جغرافیای و صنعت توریسم کشور ژاپن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه112

فهرست مطالب

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                                                صفحه

معرفی مختصر از کشور ژاپن 3

ملاحظات تاریخی 3

ملاحظات جغرافیایی 10

ملاحظات سیاسی 10

ملاحظات اقتصادی 11

ملاحظات علمی 13

ارتباطات 16

جمعیت 17

زبان و مذهب 17

اشتغال 18

نقاط دیدنی – توریسم 18

هزینه خوردگی در ژاپن: تاریخچه 23

واکسیناسیون در ژاپن 25

واکسن های اجباری-رایگان 26

هزینه تبلیغات در ژاپن افزایش یافت 28

راهبردهای جدید برای علم و تکنولوژی در ژاپن 29

واردات نفت ژاپن از ایران افزایش یافت 33

در ژاپن، مرکز سوانح رانندگی بجای دادگاه 35

اشاره: 35

امتیازات رسیدگی در مرکز حل اختلاف: 37

آمارها: 39

ژاپن سرزمین صنعت تابان 42

وضعیت اجتماعی : 43

اقلیت مسلمان در ژاپن 44

صنعت توریسم و نحوه اداره آن در ژاپن 49

بازار جهانگردی ژاپن 50

تاریخچه آموزشی 53

نخستین نظام مدرسه ای 54

مدارس کیوتو 56

دوران سلحشوری و رزم آوری 56

بودیسم و آموزش 58

اولین مدارس مسیحی ژاپن 59

آموزش در دوران ادو 60

توسعة مدارس طبقاتی 62

تراکویا در دورة ادو 63

مدرنیسم آموزشی 65

اطلاعاتی در مورد بمب اتم : 71

چرا بمب روی هیروشیما ریخته شد : 72

هیروشیما قبل از بمباران 73

خسارات ناشی از اشعه حرارتی 73

خسارات ناشی از شدت انفجار 74

خسارات ناشی از اشعه 74

نگاهی‌‏ به تئاتر در ژاپن 75

شکلهای نمایش ژاپنی عبارتند از: 75

اهمیت دانستن  زبان ژاپنی برای ادامه تحصیل در این کشور تا چه  حد است؟ 76

هزینه تحصیل در ژاپن چقدر است؟ 77

هزینه زندگی در ژاپن چقدر است؟ 78

آیا امکان گرفتن بورس تحصیلی وجود دارد؟ 79

مزایای درس خواندن در ژاپن چیست؟ 83

معایب درس خواندن در ژاپن چیست؟ 83

معرفی جایکا 84

همکاری با توجه به مالکیت 85

برنامه ریزی و ارزیابی پایانی 86

ژاپن برای اولین بار از قزاقستان نفت خرید 87

سال تحصیلی در ژاپن 89

امتحانات و شرایط ارتقاء به کلاس بالاتر 90

کمپین زنان ژاپنی برای اصلاح قانون تبعیض آمیز کار 91

منابع و ماخذ : 95


معرفی مختصر از کشور ژاپن ملاحظات تاریخی تاریخ روشن و واضح ژاپن به سال 660 قبل از میلاد بر می گردد. در این سال امپراطوری ژاپن بوسیله جیموتنو تأسیس شد و از همانزمان امپراطوران ژاپن به خود جنبه الهی دادند.در قرون اولیه میلادی قبایل مختلفی در ژاپن سکونت داشتند که حکومت هریک از آنان در دست کاهنان بود.در قرن پنجم نفوذ قوم یا ماتو بر سایر اقوام موجب پاگیری کشور ژاپن شد. در قرون ششم تا هشتم ژاپن به سرعت پیشرفت کرده و دارای تمدنی درخشان شد. در همان دوران اقداماتی که برای تأسیس حکومتی متمرکز بعمل آمده بود به نتیجه رسید و رئیس قبیله یا ماتو مقام امپراطوری یافت.از آغاز قرن نهم دربار، تحت استیلای خاندان فوجی وارا درآمد. و با اینکه امپراطور وجود داشت ولی باطناٌ کاهنان بودائی بر کشور حکومت میکردند. نفوذ این خاندان و چند عامل دیگر سبب ضعف امپراطوری های ژاپن گردید. در ایالات مختلف نیز هریک از افراد این خاندان پرچم استقلال بر افراشتند که بهمین خاطر در سراسر قرن دوازدهم ژاپن دچار جنگهای داخلی بود. قدرت خاندان فوجی وارا در اواخر قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم به اوج خود رسید. در اواخر قرن داوزدهم خاندان میناموتو بر رقبای خویش پیروزی یافته و رئیس آن یوریتومو با عنوان شوگو (حاکم نظامی) قدرت را در دست گرفت و از آنزمان حکومت واقعی در دست شوگونها افتاده و امپراطوری به مقامی تشریفاتی مبدل شد. یوریتومو قدرت خاندان فوجی وارا را نابود کرد و حکومت نظامیان را برقرار نمود. پایتخت وی شهر کاماکورا بود.در اواسط نیمه دوم قرن 13 میلادی دوبار مغولات به سرکردگی قوبلای قاآن درصدد لشکرکشی به ژاپن برآمدند ولی توفیقی بدست نیاوردند.در سالهای 1338 مقام شوگونی به خاندان آشیکاگا رسید و آنان کیوتورا پایتخت خود قرار دادند ولی بعلت ضعف این خاندان، از آن ببعد تا 235 سال ژاپن گرفتار جنگهای داخلی بود. در ایندوران فئودالها و کاهنان بودائی به تأسیس قلمرو و ایجاد ارتش پرداختند. اما در این اوضاع آشفته، صنعت و تجارت ژاپن توسعه فراوان یافت و در همین دوره طبقه متوسط بوجود آمد و شهر اوزاکا بندری آزاد و بین المللی شد.نخستین مردمان اروپایی که به ژاپن راه یافتند پرتقالیها بودند که در سال 1542 با این کشور روابط بازرگانی برقرار نمودند. در اواسط و اواخر قرن شانزدهم مسیحیت به ژاپن وارد شد.در اواخر قرن شانزدهم سه جنگجوی بزرگ یعنی نوبوناگا، هیدیوشی وایباسو یکی بعد از دیگری ژاپن را تحت تسلط خویش درآوردند. ایباسو مؤسس سلسله شوگونی توکوگاوا بود که در سالهای 1867 – 1603 بر ژاپن فرمانروایی کردند. این خاندان دولتی متمرکز در توکیو (آن موقع یدو) تأسیس کرده و گسترش مسیحیت در ژاپن را متوقف ساختند و همچنین هرگونه رابطه با ممالک خراجی را ممنوع کردند و فقط یک پاسگاه تجارتی هلندیان در ناگازاکی باقی ماند.جامعه ژاپنی در دوره خاندان توکوگاوا طبقه بندی شده بود و حدود آنها سخت رعایت میشد. این طبقات به ترتیب عبارت بودند از: فئودالها ، سامورائیها، دهقانان،‌صنعتکاران و تجار. در قرون هفده و هجده شهرها رونق گرفت و در اصل طبقه بازرگانان بر کشور


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جغرافیای و صنعت توریسم کشور ژاپن

پایان نامه جغرافیای جزیره‌العرب

اختصاصی از فی موو پایان نامه جغرافیای جزیره‌العرب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه جغرافیای جزیره‌العرب


پایان نامه جغرافیای جزیره‌العرب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه701

 

فهرست مطالب

  منطقة حجاز

شهر مکه و موقعیت جغرافیایی آن

چاه‌های مکه

کوه‌های مهم مکه

در دامنة این کوه واقع شده است.

2ـ قعیقعان یا جبل هندی

جغرافیای جزیره‌العرب

جزیره‌العرب سرزمین خشکی است که از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن دریای سرخ قرار دارد که حد فاصل جزیره‌العرب و قارة آفریقاست؛ جنوب آن به اقیانوس هند محدود می‌شود و در شرق آن دریای عمان و خلیج‌فارس قرار گرفته است که جزیره‌العرب را از ایران جدا می‌سازد. تنها در قسمت شمالی با عراق و شامات پیوند زمینی دارد.

جزیره‌العرب از نظر جغرافیایی به چند بخش تقسیم می‌شود:

  1. حجاز؛ سواحل شرقی دریای سرخ و طبعاً شامل بخشی از ناحیة غربی جریره‌العرب است. در این باره بیشتر خواهیم نوشت.
  2. تهامه؛ آن بخش از جزیره‌العرب است که در جنوب حجاز قرار دارد.

در تعریفی دیگر، خود حجاز دو ناحیة غربی و شرقی دارد؛ ناحیة شرقی آن، که منطقه‌‌ای کوهستانی است «حجاز» نامیده می‌شود و قسمت غربی آن، که دشتی سرازیر به سوی دریای سرخ است، «تهامه» نام دارد.

  1. نجد؛ قسمت میانی جزیره‌العرب از شمال به جنوب است، که در شرق حجاز قرار دارد.
  2. عروض؛ به بخش وسیعی از جزیره‌العرب، که در ناحیة شرقی جزیره است، اطلاق می‌شود. در این قسمت، شهرهای احساء و قطیف واقع است. در حاشیة شرقی و جنوب‌شرقی جزیره، کشورهای قطر، بحرین و عمان قرار دارند.
  3. یمن؛ شامل نواحی جنوبی جزیره‌العرب است و یمن جنوبی و یمن شمالی را دربر می‌گیرد که خود دو کشور مستقل‌اند.

بدین ترتیب، جزیره‌العرب افزون بر آنکه از لحاظ جغرافیایی به مناطق مختلف تقسیم می‌شود، از لحاظ سیاسی نیز کشورهای چندی در آن قرار دارد. امروزه گسترده‌ترین و مهمترین بخش جزیره‌العرب، کشور عربستان سعودی است.

کشور عربستان سعودی

در دوران ما، بخش بزرگی جزیره‌العرب را کشور عربستان سعودی تشکیل می‌دهد؛ دیگر کشورهای موجود در شبه جزیره، عبارتنداز یمن، کویت، بحرین، امارات‌متحدة عربی، قطر و عمان.

کشور سعودی که در گذشته به نام «الجزیره‌العربیه» شهرت داشته، اکنون به نام خاندان آل سعود شناخته می‌شود؛ خاندانی که فعالیت خود را از قرن دوازدهم هجری در «نجد» آغاز کرد. در این باره در جای دیگری سخن خواهیم گفت.

زمانی که ملک عبدالعزیز بر این کشور سلطه یافت، نام آن را به


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه جغرافیای جزیره‌العرب

تحقیق در مورد دوره تحصیلی جغرافیای طبیعی دزفول

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد دوره تحصیلی جغرافیای طبیعی دزفول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دوره تحصیلی جغرافیای طبیعی دزفول


تحقیق در مورد دوره تحصیلی جغرافیای طبیعی دزفول

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *

 فرمت فایل :Word  (قابل ویرایش و آماده پرینت )

  تعداد صفحه:72

  فهرست مطالب :

 

مقدمه:

 

بیان مسئله ، اهداف و مبانی تئوریک

 

 

 

بیان مسئله، اهداف و مبانی تئوریک

 

 

 

1-3 اهداف تحقیق

 

مبانی تئوریک

 

 

 

پیش بینی اشتغال و جمعیت پذیری شهر مشهد از طریق اشتغال پایه

 

 

 

رمول

 

 

 

آزمون جمعیت پذیری شهر مشهد از طریق اشتغال پایه

 

روش مبادله مکانی

 

با توجه به تعریف سیستم که عبارتست از مجموعه عناصر یا زیر سیستمهایی که به منظور تحقق هدف یا سلسله اهداف خاصی تحت روابط متقابل خاصی در حال کنش و واکنش بوده و حالت تعادل یا اقتصاد آن، در حقیقت، برآیند حداکثر بازدهی یا حداقل انرژی است که تحت تاثیر دو حرکت ذاتی سیستم یا آنتروپی و آنتروپی منفی تحقق می یابد و همچنین با توجه به پدیده ی شهر می توان اظهار داشت شهر نیز جزء سیستم های واقعی می باشد که مطرح شده و در طبقه بندی سیستمها که توسط بولدینگ بعمل آمده از آن در طبقه هشتم و به صورت پیچیده ترین سیستم یاد شده است. نمودار شماره( 1)

 

علت این پیچیدگی، تنوع عناصر آن از عناصر فیزیک و طبیعی گرفته تا عناصر بیولوژیک و انسان ساخت، تنوع ارطباتات آن اعم از ارطباطات فیزیکی و ارتباطات روتنشناختی ، اقتصادی و اجتماعی و ... و سلسله مراتب گسترده و اجزاء آن است.

 

سیستم شهر برآیند رو سیستمها یا محیط متشکل از سیستمهای جغرافیایی، اقلیم، جمعیتی، اقتصادی و فرهنگی است که خود دارای زیر سیستمهایی چون زیر سیستمهای اقتصادی ، اجتماعی و کالبدی و روابط متقابل خاص بین آنهاست. نمودار شماره 2

 

با توجه به سیستمی بودن شهر و تعریف برنامه ریزی شهری که عبارت است از تامین رفاه ، شهر نشینان، از طریق ایجاد محیطی بهتر ، مساعدتر ، سالمتر، آسان تر ، موثر تر و دل پذیر تر ، جهت تامین و ایجاد چنین شرایطی از یک سری تکنیک ها و مدلها استفاده می نماید و با آینده گری خاصی به توسعه ی آینده شهر می پردازد و با بهره گیری از امکانات و به حداقل رسانیدن و یا کاهش محد.دیتها با ارائه طرحی جامع ، دقیق و گویا با در برداشتن کلیه امکانات رفاهی ، به پیشنهاد می پردازد.

 

حال از آنجا که در این پژوهش جهت این امر یکی از مدلهای اقتصاد شهری مورد آزمون قرار می گیرد لازم دانستیم جهت  تفهیم بهتر مروری گذرا بر مدلهای اقتصاد شهری داشته باشیم.

 

در کشورهای صنعتی غرب به ویژه آمریکا و انگلستان تهیه و طراحی شده اند و بدین جهت بیانگر مسائل و ساخت اقتصادی اجتماعی جوامع شهری این کشورها هستند.

 

مدلهای تحلیلی بر پایه اقتصاد خرد عبارتند از مدلهای اقتصادی کلاسیک ، که توسط موث، وینگو، کین، آلوسنو، و میلز ساخته شده اند. تمامی این مدلها از این نقطه حرکت می کنند : هر خانوار سعی در به حداکثر رساندن تابع مطلوبیت خود ، با در نظر گرفتن محدودیت بئدجه خانوار ، دارد و در این فرایند مکان بهینه مسکونی خود را انتخاب می کند .

 

ما در این تحقیق با توجه به این واقعیت که مدلهای تحلیلی کاربردی تر و با ویژگیهای اقتصادی اجتماعی کشورمان هماهنگی بیشتر دارند. مدل تحلیل پایه اقتصادی را در رابطه با جمعیت پذیری شهر مشهد مورد آزمون قرار می دهیم و سال پایه برای بررسی را 1375 و سال افق برنامه ریزی برای جمعیت پذیری و توسعه فیزیکی شهر مشهد را سال 1390در نظر گرفته ایم.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دوره تحصیلی جغرافیای طبیعی دزفول

پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد

اختصاصی از فی موو پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد


پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی  گناباد

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 230 صفحه می باشد.

 

فهرست
فصل اول.. ۱
مقدمه. ۲
بیان مسئله. ۵
بیان هدف.. ۶
طرح تحقیق.. ۶
وضعیت طبیعی گناباد. ۷
گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه. ۷
جغرافیای سیاسی گناباد. ۲۴
گناباد در آخرین تقسیمات منطقه ای.. ۲۹
وضعیت آب و هوا ۳۰
موقعیت، وسعت، حدود و فواصل.. ۳۲
پوشش گیاهی.. ۳۴
انواع پوشش گیاهی در گناباد. ۳۶
کوههــا ۳۹
رودهــا ۴۲
راهــها ۴۴
زلـزلـه. ۴۵
فصل دوم. ۴۸
ویژگی های انسانی.. ۴۹
جمعیت و ترکیبات آن.. ۴۹
۱- جمعیِت.. ۴۹
جمعیت و پراکندگی.. ۵۱
۲- قومیت.. ۵۱
۳- ازدواج و تشکیل خانواده. ۵۳
۴- معیشــت.. ۵۴
وضعیت کشاورزی در گناباد. ۶۰
قدمت کشاورزی.. ۶۰
منابع آب در گناباد. ۶۲
الف ـ آبهای سطحی.. ۶۴
ب ـ آبهای زیرزمینی.. ۶۵
ج ـ سدهای خاکی.. ۶۶
د ـ چشمه و چاه. ۶۶
وضعیت طبیعی گناباد. ۶۸
توابع.. ۶۸
الف – کاخک… ۶۹
بیدخت.. ۷۲
بجستان.. ۷۶
بخش ۲ – ترکیب اجتماعی.. ۸۱
طبقات اجتماعی.. ۸۱
۱- کارمندان.. ۸۱
۲- کشاورزان.. ۸۳
۳- کارگران.. ۸۴
۴- دامداران.. ۸۵
۵- صنعتگران.. ۸۷
الف – سرامیک سازی و سفالگری.. ۸۷
ب – قالیبافی.. ۹۲
ج – سایر صنایع دستی.. ۹۳
د – معادن.. ۹۴
معادن در حال استخراج و آماده بهره برداری.. ۹۶
بخش ۳ – تاریخچه قنات.. ۹۸
صفحه ۸۰- قنات قصبه. ۱۰۰
فصل چهارم. ۱۰۶
آثار تاریخی گناباد. ۱۰۷
آثار تاریخی قبل از اسلام. ۱۰۸
۱- قلعه فرود. ۱۰۸
۲- قلعة شاه نشین.. ۱۱۱
۳- قلعة دختر شوراب گناباد. ۱۱۲
۴- قلعة دختر بجستان.. ۱۱۵
۵- مقبره جغتین گیسور() ۱۱۹
۶- خرابه های شهر غور. ۱۲۲
الف – امامزاده ها ۱۲۳
۱- مزار امامزاده سلطان محمد عابد(ع) در کاخک گناباد. ۱۲۳
تاریخچة مقبره. ۱۲۸
۲- مزار امامزاده سلطان احمد جوانمرد. ۱۳۳
۳ – مزار امامزاده ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) یا یحیی بن محمدبن موسی بن جعفر(ع). ۱۳۳
ب – مساجد. ۱۳۴
۱- مسجد جامع گناباد (مسجد جامع قصبه). ۱۳۴
الف – از نظر نقشه و طرح.. ۱۳۵
ب – از نظر فرم (وضعیت ظاهری). ۱۳۵
ج – از نظر تزئینات.. ۱۳۶
سابقة تاریخی مسجد جامع.. ۱۳۹
۲- مسجد جامع کاخک… ۱۴۳
۳- مسجد جامع بجستان.. ۱۴۴
ج – زیارتگاهها ۱۴۶
۱- مقبرة آصف برخیا() ۱۴۶
۲- قدمگاه حضرت علی(ع) دارالشفاء دلویی() ۱۴۹
د – ابنیه و آثار تاریخی.. ۱۵۱
فصل پنجم. ۱۵۶
فرهنگ عامّه در گناباد. ۱۵۷
آداب و رسوم محلّی.. ۱۵۷
الف) ازدواج و عروسی.. ۱۵۷
ب) تولد نوزاد. ۱۵۹
ج) مراسم عزاداری و سوگواری.. ۱۶۱
ج – محّرم در گناباد. ۱۶۲
ه – اعیاد و جشنها ۱۶۵
و- بازیهای محلّی.. ۱۶۷
ز – البسة مردم گناباد در گذشته. ۱۷۰
عقاید و باورهای مردمی.. ۱۷۱
گویش و لهجة مردم گناباد. ۱۷۴
اشعار عامیانه. ۱۸۱
عروسی.. ۱۸۲
به لهجه گنابادی.. ۱۸۲
«شعر از آقای منوچهر نوربخش». ۱۹۱
بی موج باش… ۱۹۱
با لهجة محلی گنابادی.. ۱۹۱
«شعر از آقای اسفندیار فیاضی». ۱۹۴
ضرب المثلها ۱۹۴
لغات و اصطلاحات.. ۱۹۷
نتیجه گیری.. ۲۲۰
منابع.. ۲۲۲

 


گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه
گناباد از جمله شهرهای کهن و بسیار قدیمی ایران است که قدمت آن به چند هزار سال قبل می رسد. با نگرشی به منابع تاریخ و جغرافیای کشورمان درمی یابیم که این شهر طیّ دورانهای تاریخ به نامهای گوناگون نامیده اند که در برخی از آنها خود لفظ نشان دهندۀ معنی می باشد.
در این قسمت به برخی از اسامی گوناگون و تعابیر مختلفی که در جهت تعریف و شناساندن گناباد، در مراجع و فرهنگهای مورد مطالعه وجود دارد اشاره می شود.
در برخی از منابع آمده که : «قهستان(قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه ( مرکز) آن قاین و شهرهای آن ینابذ (گناباد) و طبسین است که …»
همچنین مترجم ذکر می کند:« در شاهنامۀ فردوسی نیز به لفظ کُنابَد (کُنابُد) آمده است آنجا که می گوید:
یکی سوی کوه کنابَد برفت یکی سوی ریبَد خرامید نفت»
البته مؤلف در حاشیه توضیح می دهد که «ظاهراً این محل در شاهنامه همان کوغناباد است و [محلی به غیر از] گناباد می باشد» و در صفحات بعد آمده است که : « بادغیس دارای شهرهای کوه سیم (جبل الفضّه) کوه کوغناباد، بست، … است و همین لغت در نزهةالقلوب به صورت کوه غناباد آمده است.»
نکته قابل ذکر اینکه تطبیق نقاط جغرافیایی مطرح شده در شاهنامه فردوسی (مرتبط با نبردهای حماسی ایران و توران در خراسان بزرگ و مرز توران) با گناباد فعلی واقع در جنوب خراسان، مورد تأیید اکثر محقّقین و مؤلفین می باشد.
البته در این باره برخی از محقّقین اعلام نموده اند که شاید منظور فردوسی از کَلات (محل نبرد فرود با طوس سردار کیخسرو) کلات گناباد نبوده و مثلاً کَلات مشهد یا منطقه ای واقع در ترکمنستان فعلی می باشد. البته به نظر نگارنده شواهد غیرقابل انکار و معتبری وجود دارد که نشان می دهد منظور فرودسی از کُنابَد و اعلام جغرافیایی دیگر چون کَلات، چَرَم و … گناباد واقع در جنوب خراسان فعلی است. در این مورد در بخشهای تاریخ اسطوره ای و آثار تاریخی قبل از اسلام مطالبی بیان خواهد شد.
ازگناباد علاوه بر کنابد به صورت جنابد نیز نام برده شده و در شاهنامه فردوسی چنین آمده است:
چو پیران سپه از کنابد براند بروز اندرون روشنایی نماند
و مؤلفی دیگر نیز به نقل از شاهنامه می نویسد:
«نگفتم مرو بر کَرات چَرَم مزن بر کرات جنابد قدم»
یکی از جغرافی دانان اسلامی می نویسد:« اما قاین وسعت آن را به اندازۀ سرخس و بناهای آن ازگل و دارای قهندز (کهن دژ) است … یُنابُذ(گناباد) شهری است
بزرگتر از خور، بناهایش ازگل و دارای قری و روستاهاست.»
و دانشمند دیگری در حدود نیمۀ دوم قرن چهارم هجری، در ذکر قهستان متذکر می شود که:
«قهستان از جملۀ خراسان است و بر سر حدّ بیابان فارس و کرمان و بدانجا هیچ شهر نیست بدین نام و این، نام ولایت است. شهرهای آن قاین و جُنابُد و تون، خور و خوسف، طبس کریت و طبس مسینان می باشد… و جنابذ بزرگتر از خور است و بنای ایشان از گل و آن را دیه ها و روستاها، آب ایشان از کاریز، و آن را حصار و قهندز خراب است.»
در نوشته ای از حدود قرن چهارم هجری آمده است که :«یُنابذ بزرگتر از خور است و ناحیت و روستا دارد و آب از کاریز بردارند.»
پژوهشگر دیگری ضمن اینکه شهرهای قاین را بیان می کند می نگارد که «قاین: تون، خوسف، خور، کری، طبس، رقه، یناورد (گناباد) سنّاود و طبس پایین را دارد.» و در بخش خراسان قسمت قوهستان می نویسد:« سرزمینی پهناور است که هشتاد فرسنگ سنگین در هشتاد فرسنگ است. ولی بیشتر آن را کوهها و دشتهای خشک و بی درخت فراگرفته قصبۀ آن قاین و شهرهایش تون، جنابد (بُنابد) ، طبس، …[می باشد]، و در پاورقی در توضیح ُِنابِد می نویسد:« یُنابِد = بیاوُد= نُبایُذ = و بیایُد»
مؤلف معجم البلدان در این باره می نویسد: جُنابِذ : بالضم بعد الألف باء موحدۀ مکسوره و ذالمعجَمة : ناحیه ای از نواحی نیشابور است و اکثریت مردم می گویند که آن از نواحی قهستان می باشد و آن ولایتی است که به آن کنابد می گویند و گفته شده که آبادیی است.
همانطور که مشاهده می شود مؤلف چه در این کتاب، چه در کتاب دیگر خود (مراصدالاطلاع) بر نام جنابذ و اینکه این شهر از نظر جغرافیای سیاسی متعقل به نیشابور است،تأکید کرده و متذکر گردیده که اکثریت مردم می گویند از نواحی قهستان می باشد.»
دانشمند مسلمانی چنین می نویسد:« جنابُد: در تلفظ کنابُد گویند. شهری کوچک است بهتر از خور و چند موضع و تواقع دارد او را قلعه ایست که پسر گودرز ساخته و حصار محکم دارد. چنانکه از بالای آن تل ریگ تا غایت دیهها و ولایتها مجموع در نظر باشد امّا هرگز آن ریگ در باغات نمی آید و آبش از کاریز است و چهار فرسنگ درازای کاریز است و…».
در برخی از فرهنگها آمده که «کنُابِد : بضّم کاف و کسر با نام شهریست در خراسان و کوه منسوب بدان شهر را نیز گویند. آن در اصل گَون آباد بکاف فارسی بوده و گَوَن به ترکی به معنی آفتاب است و در قدیم الایام در آن محل فیمابین سپاه ایران و توران رزمی عظیم اتفاق افتاده و جماعتی از دو سوی کشته شدند و بر آن مقرر شد که گودرز و پیران و ده مرد دیگر که کفو باشند با یکدیگر رزم ازمایند تا کار بیکسو شود و باقی سپاه از جنگ آسوده باشند و چنین کردند و همۀ پهلوانان ایران براقران و اکفای خویش غالب و مظفّر شدند و پیران سپهسالار افراسیاب نیز بدست گودرز کشته شد، این رزم را یازده رخ نام است و مقام ایرانیان کوه کنابد و محلّ تورانیان دشت ریبد بود، چنانکه حکیم فردوسی گفته:
دو سالار هر دو زکینه بدرد همــی روی برگاشتنــد از نبرد
یکی سوی کوه کنابد برفت یکی سوی ریبـد خرامید تفـت»
قابل ذکر است که ریبد همان زیبد فعلی است و آبادیی است که مرکز دهستان زیبد می باشد و در ۲۲ کیلومتری جنوب غربی گناباد (جویمند) واقع شده، در لغت نامه دهخدا در این باره چنین آمده است:» ریبد: بنابر روایات داستانی شاهنامه نام کوه یا صحرایی بوده در خراسان که تا گناباد سه فرسنگ فاصله داشته و جنگ دوازده رخ میان مردم ایران و توران بدانجا واقع شده [است].» و مؤلّف فرهنگ مزبور می افزاید که «… کنابد را معرب کرده جنابد گویند و در آن ولایت دو قریه است یکی را ولوئی و دیگری را نموئی گویند و در قریه نموئی نارونی است از غرایب اشجار عالم که هشتاد ذراع طول بالای آن است و صاف و بی اِعوجاج ببالا رفته و زیر و بالای آن در قطر اندک فرقی دارد…
مردم از اطراف، به تماشا و دیدن آن نارون به آن محل می روند.
هرکس که ندیده کشمری سرو گونارون کنابــدی بیـــن
و کنابد قریب ببلاد تون و طبس است و در کاف پارسی نگاشتن اَصح است زیرا که مخفف گوناباد است.» لازم به توضیح است که املای ولوئی و نموئی اشتباه است و در حال حاضر این دو نام، نام دو آبادی مجاور هم است که اوّلی را با دل مهمله «دلوئی» و دومی را با ثای مثلثه یا سین مهمله «ثموئی» تلفظ می کنند.
نارونی که ذکر شد در ثموئی بوده، نه در دلوئی ولی اکنون از بین رفته و محّل آن معین است… سرو کاشمر نیز در زمان خود معروف و از بزرگترین اشجار مشهور بوده که بدستور متوکّل عباسی قطع شده است.
برخی نیز نگاشته اند:« کوناباد را جنابد گویند و کبابِد نیز، امّا قول صحیح آن گیوآباد است. یعنی گیو، آباد کرده است و بعضی جن آباد گفته اند، یعنی جن آباد کرده است.»
همچنین گفته اند:« گنابدک به فتح اوّل و بای ابجد که رابع باشد و ثانی بالف کشیده و سکون آخر که دال بی نقطه باشد نام جایی و مقامی که در انجا کوهی است که گودرز سرلشکر کیخسرو فرود آمده بود و در آنجا بیژن دو سه برادر پیران را به چند مصاف کشت بعد از آن ده پهلوان دیگر از تورانیان به دست ده ایرانی کشته شدند و هم در آن روز گودرز پیران را در بالای کوه بقتل درآورد این جنگ را جنگ دوازده رخ گویند لیکن بیازده رخ شهرت دارد معرب آن جنابد باشد.»
علی اکبر دهخدا ضمن شرح مختصری در مورد تاریخچۀ گناباد می نویسد:« شهر گناباد که نام سابق آن جویمند بوده در ۲۸۶ هزار گزی [حدود ۲۹۷ کیلومتری] مشهد و ۲۱۲ هزار گزی [حدود ۲۲۰ کیلومتری] بیرجند در سه راهی زاهدان و مشهد و یزد واقع شده و مختصات جغرافیایی آن…»
و در ادامه توضیح می دهد:« دو گناباد دیگر نیز در جغرافیای ایران وجود دارد. گناباد دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ارداک شهرستان مشهد است و دیگری دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد که در ۳۹ هزار گزی [حدوداً ۴۰ کیلومتری] شمال طرقبه واقع است.»
مؤلفّی نیز در کتاب خود که آن را در حدود سال ۱۳۲۰ تألیف کرده گناباد را به لفظ « کن آباد» آورده و «شامل بخشهای کن آباد، بجستان، فردوس، گلشن، کاشمر دانسته است و جمعیّت کن آباد را -/۴۰۰۰۰ نفر ذکر کرده است.»
البته کاربرد برخی از اسامی چون کن آباد بسیار نادر است و وجه تسمیه صحیحی نیز برای آن بیان نگردیده است. همچنین در کتابی آمده است:« گوناباد، نام قصبه ایست در جنوب ایالت خراسان (ایران)» و توضیح می دهد « گونابد مخفف آن است یا همان اصل است و جنابد معرب آن است.»
نوشته اند:« کُنابَد چو سرآمد نام جائیست در خراسان و نزدیک آن کوهیست که جنگ یازده رخ در آن واقع شده است.»
در فرهنگی که به زبان ترکی تألیف گردیده آمده است:« جُنابِد جزئی از خراسان و متعلّق به ولایت نیشابور می باشد و قصبۀ کوچکی است.»
در جای دیگری چنین آمده که:« جنابد رستاقی [آبادیی] است از قهستان در خاک نیشابور، دارالحکومۀ آن قصبه ای است که آن را گونابد می نامند.»
در کتابی نیز نگاشته شده که:« جُنابِد : بضّم اوّل و کسر رابع معرف گوناباد است. آن یکی از نواحی نیشابور یا قهستان و یا نام دیهی از آن ناحیه می باشد.»
نویسنده ای نیز ذکر کرده که:« جُنابَذ: به ضم جیم و کسر بای موحده معرب کنابد و آن شهریست معروف که الحال کوناباد گویند…» و در قسمت کاف تازی مَعَ نون آمده است که « کَنابَد، بالفتح مقامیست که آنجا کوهیست که گودرز رد جنگ دوازده رخ آنجا فرود آمد.»
باز دیگری آن را با لفظ «جَنابَذ» نام می برد. و گفته شده: «گناباد = گوناباد، (کنابد= معرب جنابد= جنابذ) شهرستانی است در خراسان که از باختر با فردوس، از شمال با…» و ادامه می دهد که « این شهرستان از دو بخش جویمند و بجستان و از صد آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود که دارای ۷۰۶۹۴ نفر جمعیت است. مرکز شهرستان گناباد، واقع در ۲۸۶ کیلومتری جنوب خاوری مشهد به طول جغرافیایی ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه می باشد. جمعیت آن ۱۰۶۱۰ نفر است، نام این شهر در سابق جویمند بوده است.» نکتۀ قابل ذکر این است که آمار جمعیت ذکر شده در بالا مربوط به گذشته است. آمار جدید آن در بخش جمعیّت بیان خواهد شد و طول و عرض جغرافیایی آن نیز در بخش جغرافیای طبیعی بیان می شود.
حافظ خوافی در کتاب خود می نویسد که:« جنابد به خواف نزدیکست و قراء مشهور وی این است قریۀ مفند، قریۀ نوغاب، …» که منظور از مفند همان مَند فعلی می باشد.
ضمن بررسی کلمۀ گناباد در بسیاری از منابع معتبر متوجه این نکته می شویم که لفظ گناباد به صورتهای مختلف و متنوع بیان شده است. مانند کنابسد، جنابُذ، جُنابِذ، ینابد، کنابَذ، کبابَد، جِن آباد، کَن آباد و … که توضیح آنها گذشت. گاهی برای اینکه علت تسمیۀ آن را از نام مشخص نمایند گناباد را به صورتهای خاصی نوشته اند و بعضی از مؤلّفین در توضیح آنها مطالبی را بیان نموده اند که به برخی از آنها اشاره می گردد.
اصولاً در وجه تسمیۀ گناباد، در بین اهل لغت اختلاف است که آیا مفرد است یا مرکب ازکن و آباد در برخی از منابع به نام گیوآباد اشاره شده است. در توضیح انتخاب این نام گفته اند که چون گیوآباد کرده است بدین نام آن را خوانده اند. این وجه تسمیه اشاره به داستان اسطوره ای تاریخ تأسیس شهرستان گناباد دارد که گیو پسر گودرز یا در حین جنگ با سپاهیان افراسیاب یا حتی قبل از آن تاریخ اقدام به ساخت این شهرستان می نماید. شاهنامه در فصل پیام بردن گیو از گودرز بسوی پیران ذکری از گناباد می نماید.
«بیامد چوپیش کنابد رسید بدان دامن کوه لشکر کشید»
برخی از پژوهشگران معتقد هستند اگر ابتدای پیدایش گناباد را توسط گیو بدانیم قدمت آن (حدّاقل) به ۸ قرن قبل از میلاد می رسد.« زیرا کتیبه و آثار باستانی کشف شده تأیید کنندۀ این مطلب است، طبق اشعار فردوسی، گناباد میدان جنگ گیو و گودرز با پیران ویسه و یاران او بوده و به نام جنگ یازده رخ معروف است.»
برخی از مؤلفّین به گناباد «جن آباد [نیز] گفته اند یعنی جن آباد کرده» و در توجیه آن بعضی گفته اند:« چون ساخت قنوات گناباد با چنان عظمتی « از عهده بشر خارج است.» بنابراین انتخاب چنین نامی اشاره به تاریخچۀ اسطوره ای تأسیس قنات گناباد دارد پژوهشگری می نویسد: «استنباط صاحب بحیره با اتکاء به داستانهای اساطیری صحیح نیست، زیرا کلمه جن عربی است و زبان عربی قبل از اسلام در ایران نفوذ نداشته و لغت جن در زبان فارسی نبوده و جنابد معرف گنابد است.»
این نظریه نیز با توجه به اینکه در شاهنامه فردوسی از گناباد با لفظ کنابد سخن به میان آمده است معتبر به نظر نمی رسد. سرجان مِلکم در کتاب خود از گناباد با نام «گناه آباد» سخن به میان می آورد و در توضیح آن آمده است:« این کلمه مناسب است با آنچه بعضی در باب وجه تسمیۀ آن گفته اند که بهمن از سلاطین قدیم ایران در حال مستی دختر خود به نام همای را گرفت و او از پدر حامله شد و چون این امر در دیانت زردشت و [سنّت] قدیم ایران نیز حرام و خلاف محسوب می شد، پس از آنکه به خود آمد و متوجّه خلاف و گناه بزرگ خود شد پشیمان گردید و خود را لایق سلطنت ندید و خواست کناره گیری کند، علماء مذهب و موبدان بعد از مشاورت و تتبعات مذهبی گفتند: برای کفّارۀ آن گناه باید کار نیک مهمّی انجام دهد که خبر آن به عموم برسد و سپس کفارۀ آن را احداث قنوات در محالّ [مکانهای] بی آب برای استفاده عموم یا غرس اشجار… قرار دادند. بهمن هزار قنات در اطراف مملکت احداث کرد، از جمله قنوات مهمّۀ گناباد… که احداث آنها … بغیر کوشش و جدّیت سلاطین خیلی مشکل بنظر می رسد!»
این نظریه نیز تکیۀ آن بر روایات اسطوره ای است. برخی را عقیده بر این است که:« نام این شهر گون آباد بوده (گون گیاه خارداری است که از آن کتیرا می گیرند)» و در فرهنگ انجمن آرای ناصری چنین آمده:« کنابد نام شهریست در خراسان و … آن در اصل گون آباد بکاف فارسی بوده و گون به ترکی به معنی آفتاب است…» و این « تعبیر از آن جهت می باشد که در علم نجوم و هیئت قدیم، ربع مسکون کرۀ ارض را به هفت اقلیم تقسیم کرده اند و هر اقلیمی را منسوب به سیاره ای دانسته اند و اقلیم چهارم که ناحیۀ خراسان باشد به خورشید نسبت داده شده که بدین جهت این معنی به نظر صاحب تاریخ انجمن آرای ناصری رسیده است.»
البته این تعبیر نیز با توجه به عدم سکونت ترک زبانان در این منطقه معقول به نظر نمی رسد. بعضی هم معتقدند که بواسطۀ کانها و معادن فراوانی که در کوههای گناباد موجود بوده و می باشد به آن «کان آباد گفته اند که بر اثر کثرت استعمال تدریجاً گناباد گردیده است.»
همچنین آمده است که این کلمه جمع جنبذه می باشد و جنبذه یک کلمۀ عربی است و « معرب آن که، کلمۀ گنبد می باشد، به همان معنی است و جمع جنبذه، جنابذ می شود.» و جنبد هم ساختمانی تقریباً به شکل نیمکره است که از خشت و آجر و گچ و غیره برفراز عمارتی می سازند.
لذا این نظریه طرفداران فراوانی دارد که نام شهر ابتدا گنبدآباد بوده که بر اثر کثرت تلفّظ به گناباد بدل گردیده است و مؤلّف کتاب حبیب السیر نیز بر این عقیده صحه گذارده که در تاریخ جغرافیای گناباد این مطلب به نقل از او بیان شده است. ظاهراً این وجه تسمیه درست تر به نظر می رسد. زیرا وضعیت معماری گذشته گناباد کاملاً مؤید این نظریه می باشد. تصور اینست که این نظریه بر همه مقدم و معتبرتر باشد زیرا عربها که قهستان را به تصرف درآوردند هر جایی را بر حسب عوارض ظاهرش نامگذاری کردند مثل خود قهستان به اعتبار کوههایش و تون و طبس را به لحاظ هوای تفتیده و گرمش و گناباد را هم بخاطر گنبدهایش نامیده اند.
در حال حاضر نیز، ابنیۀ فراوانی وجود دارد که گنبدهای زیبا بر فرازشان زینت بخش آنها گردیده است.
طول و عرض جغرافیایی
زنوزی می نویسد که:« به جنابذ در تلفّظ، گناباد گویند طولش صح و عرض [آن] لدم و از قصبات قهستان [می باشد]. بیست ده و پنجاه مزرعه دارد و به خواف نزدیک است. شهر کوچکی است که پدر گودرز ساخته…»
البته با توجه به حروف ابجد حروف صح برابر ۹۸ یعنی طول آن ۹۸ درجه و حروف لدم برابر ۴۰/۳۴ یعنی عرض آن حدود ۳۵ درجه و ۴۰ دقیقه است و حال آنکه براساس آخرین محاسبات «طول جغرافیایی شرقی ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض جغرافیایی آن ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه است» البته این محاسبه مربوط به جویمند (مرکز گناباد) می باشد این اعداد در برخی از منابع کمی با یکدیگر تفاوت دارند. امّا دلیل اینکه مؤلف مزبور در محاسبه خود طول جغرافیایی را ۹۸ درجه اعلام می کند این بوده است که اختلاف ذکر شده بر حسب اختلاف متقدمین و متأخرین در مبدأ آن می باشد. زیرا متقدمین مبدأ طول را بنام جزایر خالدات گرفته اند که می گویند امروز در آب فرورفته و معاصرین مبدأ را گرینویچ می گیرند و اختلاف در ذکر عرض هم خیلی مخترص است.
اعداد اعلام شده در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور با لغت نامه دهخدا و فرهنگ جغرافیایی ارتش و فرهنگ آبادیهای ایران کاملاً مطابقت می کند و بنابر توضیح ذکر شده در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور «طول و عرض هر آبادی از نظر موقعیت و اعداد نسبت به شهرستانها باید در بین طول و عرض ها قرار بگیرد. زیرا در غیر این صورت اشتباه شده است که باید تصحیح شود.» سپس می نویسد کهک طول جغرافیایی خاوری ۵۹ درجه و ۰۵ دقیقه و طول جغرافیایی باختری[غربی] ۵۷ درجه و ۴۵ دقیقه و عرض جغرافیایی شمالی ۳۵ درجه و ۰۰ دقیقه و عرض جغرافیایی جنوبی ۳۴ درجه و ۰۳ دقیقه می باشد.» مؤلف به عنوان نمونه به این مورد اشاره می کند با توجه به این توضیح اختلافات جزئی در مورد طول و عرض جغرافیایی، ناشی از عدم رعایت دقیق این دستورالعمل است.
« در گناباد، طویل ترین روزهای سال در حدود ۱۴ ساعت و بیست دقیقه است.» و «گناباد طبق تقسیمات اهل هیئت قدیم از اقلیم چهارم است… ابتدای اقلیم چهارم جایی است که طول ایّام آن چهارده ساعت و ربع ساعت باشد.»
ارتفاع گناباد از سطح دریا ۱۱۰۰ متر می باشد. و در همین مورد در گزارش جهاد سازندگی گناباد آمده است که:« بلندترین ارتفاع در حوالی روستای خانیک به ارتفاع ۲۸۱۳ متر و پست ترین نقطه در اطراف مرندیزِ سردق، به ارتفاع ۸۳۶ متر از سطح دریا می باشد.
جغرافیای سیاسی گناباد
گناباد را برخی، از نواحی نیشابور و اکثر نویسندگان متأخر از نواحی قهستان دانسته اند. قبل از ذکر مواردی از این تقسیم بندی، توضیحات مختصری در مورد قهستان بیان می شود.
«قهستان (معرف کهستان ـ کوهستان) نام قدیمی ولایتی در خراسان جنوبی بین یزد و خراسان که در حقیقت مرکب از واحه های چندی در داخلۀ کویر است و جندق و بیابانک در شمال آن واقع شده…، در قدیم قهستان شامل: قائن، تون، گناباد، طبس و ترشیز بود.» برخی از فرهنگهای دیگر نیز، همین معنی و مفهوم را ارائه داده اند. همان طور که هزار سال پیش فواصل آبادی های قهستان را بیابان توصیف کرده اند. فرهنگ معین نیز آنجا را واحه ها (آبادی میان ریگستان) در داخل کویر معرفی می کند. در این صورت بدون تردید در آن ناحیه و استان کوهی وجود نداشته تا مجموعۀ آن را کوهستان یا کهستان بنامند. در ثانی هرگاه بخواهند کوهستان را معرب نمایند، تحت هیچ قاعده و موازینی به صورت قهستان درنمی آید.
نام ناحیۀ مذکور (بین یزد و خراسان) در تمام منابع نخستین فارسی و عربی به شکل قهستان ثبت شده است. قهستان یک واژه و اصطلاح کاملاً فارسی و ایرانی است و در قدیمی ترین منابع فارسی از قبیل گرشاسب نامه، تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی و غیره به صورت قهستان درج شده است و معنی و مفهوم آن چنین است، قه که به رسم الخط قُه، قو، کی، کهن و که هم به کار رفته است، در مناطق خشک و کویری به معنی آبی است که با وسایل مصنوعی از قبیل کندن چاه و ایجاد کاریز بدست می آید و مورد استفاده عمومی قرار می گیرد… و این اصطلاح (قهستان) اختصاص بدین نواحی دارد و آمده است که «… در سراسر قهستان رودخانه نیست و آب آن از قنات و چاه است.»
البته این مسئله قابل ذکر است که اگر به نقشه جنوب خراسان توجه شود برخی از شهرهای جنوب خراسان در میان رشته کوههای سیاه، شتران، مؤمن آباد، کاخک، گناباد و .. واقع شده اند بنابراین وجود کوههای جنوب خراسان را نمی توان نادیده گرفت.
یکی از جغرافیدانان می نویسد:« قهستان (قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه (مرکز) آن قائن و شهرهای آن ینابذ و طبسین که معروف به کری است و خور و طبس که معروف به طبس مسینان است، می باشد.»
دانشمند دیگری در این باره می نویسد که «قهستان… قصبۀ آن قائن و شهرهایش، تون، جنابد، طبس عناب و طبس خرما… است.»
گناباد از شهرهای بسیار قدیمی و باستانی است که در تاریخ قدیم از اقلیم چهارم و جزء شهرهای قهستان محسوب می شد و در جنوب استان خراسان واقع است.
گفته شده:« … سرزمین قهستان به معنی شهرهای کوهستانی است که بر کناره بیابانی بین نیشابور و هرات واقع است و در آن شهرهایی همچون قائن قرار دارد که بزرگترین شهرهای آنجاست و دیگر جنابذ و تون و قوهستان وطبس…»
برخی بر این اعتقادند که گناباد زمانی پایتخت کیانیان بوده است و اعلام می دارند به همین دلیل شهر کاخک در مجاورت گناباد به «کاخ کی» شهرت داشته است. برای تأیید این ادعا مدارک معتبری ارائه نشده است.
همانطور که بیان گردید در این منطقه شهری تحت عنوان قهستان نبوده است.
قبلاً ذکر شده یاقوت حموی گناباد را ناحیه ای از نواحی نیشابور دانسته و می افزاید « که اکثریت مردم زمان مؤلّف، می گویند که از نواحی قهستان و از توابع نیشابور می باشد» و توضیح می دهد منطقه ای است که به آن کنابذ می گویند. یکی دیگر از جغرافیدانان اسلامی ضمن تأکید بر مطلب فوق چنین می گوید:« قوهستان، از کوره های [ولایات] خراسان است و قوهستان، کوره ای است بر کنار بیابان فارس و مشتمل بر چند شهر و از آن جمله است قائن که قصبۀ قوهستان است و روزن وینابذ…» گناباد در حال حاضر از نظر طبیعی از قسمتهای مرکزی خراسان می باشد و از نظر سیاسی غالباً تابع حکومت مرکزی خراسان بوده و گاهی نیز تابع حکومتهای اطراف بوده چنانکه مدتهای مدیدی تابع قهستان بوده است.
حمدالله مستوفی در کتاب خود در باب بلاد قهستان و زاولستان می نویسد:« و آن هفده شهر است و هوای معتدل دارد و حدود آن تا ولایات خراسان و ماوراء و کابل پیوسته است. حقوق دیوانیش داخل مملکت خراسان است و دارالملکش شهر سیستان، و شهر تون و قائن و خوسف و جنابذ از بلاد آن …[می باشد].»
آنچه که از مطالعه کتب تاریخی و کهن نمودار می گردد این نکته است که گناباد در دورانهای تاریخی گذشته اعتبار و اهمیت خاصی داشته و بستر حوادث و رویدادهای تلخ و شیرینی بوده است. اهالی گناباد با ورود تازیان مسلمان به ایران و خراسان بزرگ علاقمندی خود را به اسلام و بعدها مذهب تشیع اثنا عشری نشان دادند و تا به حال بر اعتقاد خویش ایستاده اند. حسن صباح از رهبران فرقه اسماعیلیه در ایران این منطقه (قهستان) را که دارای ویژگیهای خاص دفاعی بوده است به عنوان مرکز مالی و آموزشی خود قرار داد. از حدود ۱۰۵ قلعه که در تصرف این فرقه بود ۷۰ قلعۀ آن در قهستان بوده است برخی از این قلاع در دوران قبل از اسلام احداث و قدمت چندین هزار ساله دارد. گناباد در دورانهای بعد از جمله دوران تیموریان، صفویان و قاجاریه نیز طرف توجه برخی از حکّام وقت بوده است. در بخش تاریخ بعد از اسلام گناباد به این مطلب اشاره خواهد شد.
در اوایل قرن سیزدهم هجری که امرای طبس از ایل شیبانی قیام کرده و با حکومت مرکزی و قاجاریه مخالف بودند، گناباد و ترشیز را هم تصرف کرده… و در سال ۱۳۱۶ خورشیدی گناباد را از نظر آنکه در سر سه راه واقع شده و اهمیت زیادتری پیدا کرده بود، « مرکز فرمانداری [انتخاب نمودند] و شهرستان بزرگی گردید که فردوس و طبس و کاشمر، بخش آن واقع شدند و بخشداران آنها بوسیلۀ فرماندار گناباد تعیین می گردید.»
بعد از شهریور ۱۳۲۰ ابتدا کاشمر و سپس فردوس از گناباد مجزا شدند و طبس هم بعد از مدّتی شهرستان مستقلی گردید.
گناباد در آخرین تقسیمات منطقه ای
گناباد طبق آخرین تقسیم بندی شامل ۲ بخش، بجستان و مرکزی است و تعداد دهستانهای آن براساس مصوبۀ ۱۰/۴/۶۶ هیئت وزیران ۷ دهستان بر طبق جدول ذیل می باشد:
مأخذ آن آرشیو گروه تقسیمات کشوری استانداری خراسان و تصویب نامه شماره ۱۹۲/۹۲۹-۲۸/۱۰/۶۶ هیأت دولت می باشد.
تعداد آبادیهای دارای سکنه شهرستان برحسب بخش به شرح ذیل می باشد:
شهرستان گناباد مجموعاً ۲۱۷ آبادی دارد که از این تعداد، در بجستان ۷۳ آبادی و در بخش مرکزی ۱۴۴ آبادی دارای سکنه می باشند.
طبق جدول منتشره در سال ۶۹ در روزنامۀ رسمی صبح پنجشنبه دهم آبان ۱۳۶۹ گناباد شامل دو بخش بجستان به مرکزیت بجستان و مرکزی به مرکزیت گناباد می باشد که بخش بجستان شامل دهستانهای بجستان، جزین، و یونسی و مرکزی شامل پس کلوت، حومه، زیبد و کاخک است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد

دانلودمقاله نگاهی به جغرافیای سرخس

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله نگاهی به جغرافیای سرخس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

شهر سرخس با پهنه‌ای حدود 10 کیلومتر مربع در خاور خراسان در کنار مرز ایران و جمهوری ترکمنستان در 36 درجه و 32 دقیقه و 15 ثانیه پهنای شمالی و 61 درجه و 10 دقیقه در ازای خاوری نسبت به نیروی نیمروز گرینویچ قرار دارد.
این شهر از سوی شمال به رود تجن از شمال باختری به روستای ابراهیم‌آباد از باختر به آبادی حسن‌آباد از خاور به مرز ایران و جمهوری ترکمنستان و از جنوب به آبادی آصف‌آباد محدود است.
هریرود نیز از شرق سرخس می‌گذرد و مرز مشترک ایران و ترکمنستان محسوب می‌گردد.
بلندی شهر سرخس از سطح دریا 275 متر و فاصله هوای آن تا تهران 883 کیلومتر است فاصله زمینی این شهر تا مشهد 185 و تا مرز ایران و ترکمنستان 2 کیلومتر می‌باشد.
اراضی سرخس را هریرود مشروب می‌سازد. هریرود از کوه بابا در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و از شرق به غرب افغانستان در جریان است در نزدیکی کوهستان غرب هرات مسیر خود را عوض می‌کند و از سرخس وارد ایران می‌شود این رودخانه تا پل خاتون به نام هریرود معروف است و از آن‌جا تا سرخس که به طرف شمال غربی از ایران خارج می‌گردد تجن نام می‌گیرد.
آب و هوا
در واقع هر قدر از مشهد به سوی سرخس نزدیک می‌شویم و خصوصاً وقتی از گردنه مزدوران می‌گذریم و وارد منطقه واقعی سرخس می‌گردیم کیفیت آب و هوایی خاص منطقه بروز می‌کند.
کمی ارتفاع ناحیه سرخس و مجاورت با صحرای قره‌قوم در پدید آوردن کیفیت آب و هوایی آن مؤثر است روی هم رفته سرخس از نواحی مجاور غربی خود همچون مشهد بسیار گرم‌تر است و به همین دلیل به منزله یک منطقه قشلاقی در شمال خراسان به شمار می‌آید.
باران
میزان انحراف بارندگی از میانگین بسیار زیاد است سال‌هایی پیش می‌آید که میزان باران کمتر از 100 میلی‌متر است ولی در سال‌های دیگر به بیش از 350 میلی‌متر افزایش پیدا می‌کند به این ترتیب می‌توان میزان نوسانات فعالیت‌های دامپروری و کشاورزی وابسته به آن را نیز حدس زد.
تابستان فصل همیشه خشک است و ریزش باران در اولین ماه پاییزی آغاز می‌شود و آخرین ماه بارندگی اردیبهشت ماه و گاهی چند روزی در خرداد است.
تعداد روزهای یخبندان سرخس که به طور متوسط 70 روز است از متوسط روزهای یخبندان شهرهای شمالی خراسان حداقل 10-15 روز کمتر است متوسط درجه حرارت آن نیز از دیگر شهرهای شمالی خراسان بالاتر است.
بادها
به شکل کلی بادهای غربی و شمال غربی که بیشتر در نیمسال ملایم می‌وزند برای سرخس حامل رطوبت و بارندگی هستند بادهای شرقی و شمال شرقی که بیشتر در نیمسال گرم می‌وزند باعث خشکی و شدت هوا می‌گردند.
تحت تأثیر بادهای 120 روزه شرق ایران در سرخس هم به همین نام از جهت شمال شرق و مشرق می‌وزد و از اواخر خرداد ماه به تدریج آغاز می‌گردد گاه این باد بسیار شدید است و سبب طوفان‌های شدید و حرکت ریگ‌های روان می‌شود.
آب‌ها
آب‌های مورد نیاز کشاورزی سرخس از منابع زیر به دست می‌آید:
1- نزولات آسمانی
2- آب‌های سطحی: مهم‌ترین آب سطحی سرخس رودخانه تجن (کشف‌رود-هریرود) است.
3- آب‌های عمقی (زیرزمینی): سطح آب‌های زیرزمینی به نسبتی که از مشرق به مغرب دور می‌شویم کاهش می‌یابد.
در اینجا بد نیست اشاره‌ای هم به دریاچه بزنگان داشته باشیم.
بزنگان:
این دریاچه در 130 کیلومتری جاده مشهد-سرخس قرار دارد آب این دریاچه از بارندگی‌های سالانه و چشمه‌های کوچک تأمین می‌شود وسعت تقریبی آن 80 هکتار و حداکثر عمق آن 12 متر می‌باشد و در جنوب رشته کوه‌های هزار مسجد واقع گردیده و نوعی ماهی قزل‌آلا نیز در آن پرورش می‌یابد.
پوشش گیاهی
ناحیه سرخس تحت تأثیر آب و هوای نیمه استپی (علف‌های کوتاه) و جنس خاک و پستی و بلندی دارای پوشش گیاهی متنوعی است اما به طور کلی می‌توان آن را به دو نوع تقسیم نمود:
1. جنگل: عمده درختان جنگلی سرخس از دسته پسته می‌باشند غیر از پسته می‌توان بادام کوهی و درختچه‌های گز و قیچ را نام برد.
2. مرتع: مراتع به دو دسته زمستانی و بهاره تقسیم می‌شوند؛ مراتع زمستانی به طور کلی شامل درمنه و گون می‌باشند که در محل به نام تریخ مشهور است اما مهم‌ترین علوفه بهاری سرخس نبات چهل روزه (نوعی خوراک دام) است مراتع یکی از منابع مهم ثروت طبیعی سرخس به شمار می‌روند و در حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش شدید آن مؤثرند.
ویژگی‌های انسانی
مردم سرخس را طایفه‌های عرب بهلولی، سیستانی، بلوچ و... تشکیل می‌دهند. بلوچ‌ها و سیستانی‌ها در زمستان ناصرالدین‌شاه قاجار به سرخس کوچ کردند.
زبان فارسی و گویش بلوچی، سیستانی، عربی و... است. همه مردم مسلمان و پیرو مذهب شیعه جعفری و سنی حنفی هستند.
سرخس در گذر زمان
سرخس شهری در منتهی‌الیه گوشه شمال شرقی ایران در کنار مرز ایران و ترکمنستان است. ارتفاع این شهر از سطح دریا 300 متر می‌باشد.
از دوره قبل اسلام سرخس اطلاعات چندانی در دسترس نیست لیکن فردوسی شاعر پرآوازه ایران در شاهنامه از سرخس یاد کرده:
دگر سو سرخس و بیابان به پیش گله گشت بر دشت آهو و میش
و باز در جایی دیگر می‌سراید:
میان سرخس است وباورد طوس زباورد برخاست آوای کوس
اما در دوران اسلامی در آثار مورخان و جغرافی‌دانان و نیز در سفرنامه‌ها از سرخس زیاد نام برده شده است که از جمله می‌توان به:
البلدان یعقوبی- سفرنامه ابن فضلان- المسالک و الممالک اصطخری- حدودالعالم از نویسنده‌ای نامعلوم- صوره الارض ابن حوقل و... اشاره نمود که همگی دال بر اهمیت و عظمت سرخس در دوران‌های پیشین است.
سرخس این شکوه و عظمت تاریخی را تا حد زیادی مدیون قرار گرفتن در مسیر پرآوازه جاده ابریشم است.
از کیفیت سرخس در قرون پنجم و ششم اطلاعات زیادی در اختیار ما نیست، اما بر این نکته واقفیم که در پرتو حکومت با عظمت سلجوقی خصوصاً در زمان ملکشاه و سلطان سنجر سرخس از پیشرفت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده است.
از آثار تاریخی سه اثر بسیار نفیس یکی در سرخس به نام مقبره بابالقمان (لقمان بابا) و دیگری بین دو آبادی شورلق و چکودر در سر راه مشهد به سرخس به نام رباط شرف و نیز پل خاتون در محل تلاقی کشف‌رود و هریرود باقی است.
لیکن در همین زمان یعنی عهد سنجر سلجوقی در پی نافرمانی اتسز خوارزمشاه از وی و حمله اتسز به مرو و سرخس این شهرها دچار آسیب جدی شدند.
غزها نیز در این میان خسارات فراوانی به سرخس وارد آوردند حتی گفته می‌شود بنای رباط شرف به دست آن‌ها صدمه دیده است.
به هر حال سرخس به حیات خود ادامه داد و اگرچه دیگر هرگز عظمت و شکوه گذشته خود را بازنیافت اما همواره به عنوان یک شهر تاریخی مورد توجه بوده و هست در سال‌های اخیر نیز استفاده از منابع طبیعی و فراوان گاز و توجه مجدد به ویژگی‌های اقتصادی این شهر مرزی بار دیگر سرخس را در کانون توجه قرار داد و امید آن می‌رود که با عنایات مسئولان، این شهر که در زمینه‌های متعدد از جمله در زمینه جذب گردشگر دارای استعدادهای بالقوه می‌باشد به جایگاه حقیقی خود دست یابد.
در صفحات بعدی به معرفی و بررسی یکی از مهمترین آثار تاریخی این شهر یعنی مقبره بابالقمان سرخسی می‌پردازیم.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نگاهی به جغرافیای سرخس