لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 42
حزب
انتخابات پارلمان اروپا در ایتالیا و پوستری که فهرست احزاب نامزد را نمایش میدهد.حزب به گروهی از شهروندان جامعه که دارای اهداف و منافع سیاسی مشترک میباشند و برای رسیدن به آن منافع و اهداف مبارزه نموده و برنامههای کادر رهبری حزب و هیات موئسس حزب را که عموماً بر اساس خط مشی و اساسنامه حزبی میباشد را اجرا مینمایند
حزب گروه شهروندان با آرمانهای مشترک و تشکیلات منظم و متکی به پشتیبانی مردم است که برای به دست گرفتن قدرت دولت و یا شرکت در آن مبارزه میکند .
حزب سیاسی عبارتست از قسمت پیشرفته و فهمیده یک طبقه اجتماعی که برای تامین منافع طبقاتی و رسیدن به حکومت و اجرای مرام خود با یک نظام معین مبارزه کرده و طبقه مخصوصی را که این حزب نماینده آن است در کشمکشهای اجتماعی رهبری میکند
حزب سازمانی سیاسی است که هدف و برنامه سیاسی مشخصی دارد و معمولاً در پی کسب قدرت سیاسی در کشور است.
حزب توده ایران
پیدایش
حزب توده ایران به عنوان وارث سوسیالدموکراسی عهد مشروطه و سپس حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)، در مهرماه سال ۱۳۲۰ تأسیس شد. بنیانگذاران آن عدهای (۵۳ نفر) از روشنفکران و فعالان چپگرا و ملیگرای ایران نضایر:سلیمانمیرزا اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاورز، عبدالحسین نوشین و رضا رادمنش بودند که اغلب در دوره دیکتاتوری رضا شاه تحت تعقیب یا در زندان بودند.
اهداف و برنامهها
دههٔ ۲۰ و انحلال
حزب توده، که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، که اتحاد شوروی در صحنه بین المللی حضور خود را اعلام داشت، توانست به سرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریانهای وابسته به بریتانیا و آمریکا این دوران تاریخی را رقم زند. حزب پس از تأسیس با استقبال بسیاری روبرو شد و توانست کارگران و دانشجویان و زنان را سازماندهی کند. بسیاری از روشنفکران نیز به سوی حزب جلب شدند.
همسویی حزب با شوروی و دفاع آن از سوسیالیزم موجب خروج برخی مخالفان از صفوف حزب شد و پس از شکست فرقه دموکرات انشعابی در حزب رخ داد و گروه مهمی از روشنفکران به رهبری خلیل ملکی حزب را ترک کردند. و بخشی از رهبران حزب جبرا به خارج از کشور رفتند.
در ۱۳۲۷ سوءقصدی به جان شاه شد و پس از آن دولت حزب توده ایران را منحل اعلان کرد. بعد از این اعلان حزب به فعالیت مخفی رویآورد و بخشی دیگر از رهبران حزب جبرا به خارج از کشور رفتند.
نقش مصدق
با شروع نهضت ملی شدن نفت و نخستوزیری دکتر مصدق، حزب توده ایران به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شد. مخالفت حزب با برخی نظرات مصدق در این دوره نقش مهمی در جنبش ملی داشت. پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و تظاهرات مردمی که منجر به نخستوزیری دوباره مصدق شد، حزب رویه خود را عوض کرد و به پشتیبانی مشروط از مصدق پرداخت.
کودتا
نقشه کودتای 25 مرداد با همکاری بریتانیا و امریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. حزب توانست در مقابله با کودتا اقدام موثری بکند. ولی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حزب، بر خلاف تبلیغات خود در روزهای قبل از آن، نتوانست اقدام موثری در مقابله با کودتا کند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب، سازمانهای حزبی تحت تعقیب و سرکوب حکومت قرار گرفتند که به بازداشت و شکنجه و اعدام عدهای از تودهایها منجر شد. پس از کودتا بخش بزرگی از رهبران حزب تا سال 1336 مجبور به ترک ایران شدند و به خارج از کشور رفتند و بسیاری از آنان تا انقلاب ایران نتوانستند به ایران بازگردند.
حزب توده، هر چند هر گونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد، معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد، بنحوی که میتوان فرهنگ لائیک را که در دهه 1340 در ایران شکل گرفت برآیند کنش متقابل فرهنگ غربی و مارکسیستی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر بویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند در دهه 1340، و در نهادهای فرهنگی کشور اعمال شد.
سازمان افسری
یک سال بعد از کودتا سازمان مخفی حزب در نیروهای مسلح که به سازمان افسری معروف بود کشف شد و بسیاری از اعضای آن با زندان و شکنجه و اعدام روبرو شدند.
در تبعید
حزب توده هر چند در سالهای 1332 ـ 1357 به عنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، ولی به عنوان یک جریان فکری در پی ریزی شالوده های فرهنگ لائیک در ایران نقشی مؤثر ایفا کرد.
در دههٔ ۱۳۴۰ حزب در صحنه سیاسی ایران حضور نداشت و با انتشار نشریه و اداره برنامه رادیو پیک ایران ارتباط با هواداران خود در داخل کشور را حفظ میکرد. کوششی که در اواخر این دهه برای ایجاد یک سازمان مخفی (معروف به تشکیلات تهران) در داخل ایران صورت گرفت به خاطر نفوذ سازمان امنیت در آن به جایی نرسید و به بازداشت و شکنجه و اعدام عدهای از تودهایها منجر شد.
انقلاب
با رشد مبارزات مردمی در اوخر دههٔ ۱۳۵۰ حزب با تغییراتی در رهبری آن به فعالیت بیشتری در داخل و خارج از ایران پرداخت. با سقوط حکومت محمد رضاشاه رهبران حزب به ایران بازگشتند. حزب به رهبری نورالدین کیانوری دبیرکل آن دوباره به صحنه سیاسی ایران بازگشت. سیاست حزب در این دوره حمایت از انقلاب ایران بود.
با پیروزی انقلاب ایران و فروریختن معادلات سیاسی گذشته در منطقه، مجدداً حزب توده را در سالهای 1358 ـ 1361، به عنوان سخنگوی سیاسی و فرهنگی مارکسیسم ایرانی، در درون کشور فعال مییابیم.
در این دوران، حزب توده به دلیل شرایط سیاسی نوین ایران موفق شد بر پایه تجربه غنی تشکیلاتی احزاب مارکسیستی جهان و با اتکاء بر کادر ورزیده خود، که سالهای مدید در اتحاد شوروی و اروپای شرقی عالیترین دورههای آموزشی را طی کرده بودند، به ایجاد تشکیلاتی منسجم دست زند و بکوشد تا به عنوان یک نیروی سیاسی در جامعه انقلابی ایران وزن و اهمیت کسب کند. با سرکوب حزب توده در سال 1362، این تلاش نافرجام ماند
سرکوب
سال ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی رهبران و بسیاری از اعضای حزب را دستگیر کرد.[نیاز به ذکر منبع] عدهای از رهبران زیر فشار شکنجه در تلویزیون اعترافاتی کردند[نیاز به ذکر منبع] و گروه زیادی از اعضا و هواداران اعدام شدند یا با زندان شکنجه روبرو شدند و سرانجام ساختار تشکیلاتی این حزب در داخل ایران فروپاشید.
سالهای اخیر
بعد از سرکوب سالهای دههٔ ۱۳۶۰ حزب از فعالیت در ایران بازماند. بخشی از رهبران و اعضای حزب در خارج از کشور و به طور مشخص در اروپا و آلمان مستقر شدند و فعالیت حزب را پیگیری کردند. در حال حاضر نیز حزب تودهٔ ایران به فعالیت ادامه میدهد و نشریهٔ "نامهٔ مردم" را منتشر میکند. دبیر اول کنونی آن علی خاوری است [1]. خاوری دبیر وقت کمیته مرکزی حزب در پلنوم 18 حزب توده ایران بعنوان دبیراول انتخاب شد [2].
فهرست اعضای شاخص حزب توده
ایرج اسکندری
بزرگ علوی
مریم فیروز
مرتضی کیوان
صمد کامبخش
فریدون کشاورز
سیاوش کسرایی
عبدالحسین نوشین
م. ا. بهآذین
هوشنگ ابتهاج
بهرام افضلی
هوشنگ عطاریان
نورالدین کیانوری
سلیمان میرزا اسکندری
رضا رادمنش
علی خاوری
کبیری
محمد پورهرمزان
خلیل ملکی
حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)
حزب کمونیست ایران، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خواندهاند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب میشود، آخر خرداد ـ اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را به جهانیان اعلام داشت.
در انقلاب مشروطیت ایران
سوسیال دمکراسی انقلابی ایران (اجتماعیون عامیون) که کوشندگان آن، بعدها ۱۲۹۶ (حزب عدالت) و ۳ سال بعد ۱۲۹۹ (حزب کمونیست ایران) را تشکیل دادند، میهن دوستانی بودند که در سنگرهای انقلاب مشروطه جان خود را نثار کرد(سوسیالیسم را پدیدهای فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، یا روسی نمیدانستند، بلکه متعلق به همه بشریت میدانستند. گرچه عقیده محققین درباره تعیین تاریخ دقیق آغاز جنبش سوسیال دمکراسی در ایران مختلف است، لیکن همه در یک باورشریکند و آن هم اینست که، «اجتماعیون ـ عامیون» اولین حزب نسبتاً متشکل در ایران بود، که نقش فعالی در تدارک و برگزاری انقلاب مشروطیت (۱۲۸۴- ۱۲۹۰) ایفا کرد. فعالین این جنبش، مانند اسدالله غفارزاده و دیگران کوشش فراوان در انقلاب مشروطیت داشتهاند.
برای سازمان دادن به فعالیت سوسیال دمکراسی میان زحمتکشان آذربایجانی و ایرانی، در سال ۱۲۸۳ گروه همت در شهر باکو تأسیس شد. این گروهاست که برای نخستین بار کلمه «سوسیال دمکرات» را به «اجتماعیون عامیون» ترجمه میکند، تا برای اقشارساده و زحمتکش که به زبانهای اروپائی آشنائی نداشتند، آشنا تر و تا اندازهای قابل فهم باشد.
در سال ۱۲۸۳ حیدرخان عمو اوغلی، پس از مراجعت از روسیه، با جمعی از کارگران و همفکران در شهر مشهد، نخستین حوزههای سوسیال دمکراسی ایران را تشکیل داد. سال بعد ۱۲۸۴ در آستانه انقلاب مشروطیت، در جلسهای در شهر مشهد، اولین سند رسمی جنبش سوسیال دمکراسی در ایران) دستور نامهای که متن آن منتشرشدهاست تدوین و تصویب شد.
از اسناد موجود) نامههایی که بعدها سوسیال دمکراتهای تبریز به کائوتسکی و پلخانف نوشتهاند، خاطرات حیدرخان، نریمانف و غیره(چنین برمیآید که در سالهای ۱۲۸۳- ۱۲۸۴ سازمانها، حوزهها و گروههای سوسیال دمکراسی که خود به خود، این جا و آن جا، به ابتکار انقلابیون و مشروطه خواهان، به وجود میآمدند، اغلب حتی از وجود یکدیگر نیز اطلاع نداشتند.
حیدرعمواوغلی سپس در تهران نیز به تشکیل حوزههای «اجتماعیون ـ عامیون» میپردازد. کمی بعد در گیلان) رشت(و بعدها در سایر نقاط ایران نیزسازمانهای اجتماعیون ـ عامیون به وجود میآیند.
خرابکاریها و قیامهای ضد انقلاب در دی و بهمن همان سال از جانب نیروهای انقلابی «جمعیت مجاهدین»، که هسته مرکزی آن را اجتماعیون ـ عامیون تشکیل میداد و در واقع سازمان تودهای این حزب و نیروی مسلح و تعیین کننده سرنوشت انقلاب بود در تهران، تبریز، رشت، اصفهان، مشهد وغیره سرکوب میشود.
درباره فعالیت «مرکزغیبی»، که از کوشندگان و مجاهدین «اجتماعیون عامیون» در تبریز علی مسیو، حاجی علی دوا فروش، حاجی رسول صدقیانی و دیگران تشکیل شده بود، در اغلب کتب مربوط به انقلاب مشروطیت یاد شدهاست.
طبقه کارگر ایران در این دوره برای نخستین بار در تاریخ کشور شروع به تشکیل اتحادیههای خود میکند. باید در نظر داشت که اتحادیه کارگری در واقع در ادامه تاریخی انجمنهای صنفی کارگران کارگاههای صنایع دستی)پیشه وری(به وجود میآیند.
در جریان انقلاب، بویژه پس از گلوله باران مجلس اول، دو جریان اجتماعی ـ سیاسی و اندیشهای دمکراتیسم) نزدیک به تودههای خلق (و لیبرالیسم)نزدیک به محافل حاکمه(، که در دوران تدارک انقلاب همکاری و نزدیکی داشتند، به تدریج از یکدیگرجدا شدند. لیبرالها، که در نتیجه ضعف طبقه نو خاسته سرمایه داری توانسته بودند مقامات حاکمه را اشغال کنند، کم کم به مواضع ارتجاعی درغلطیدند)کشتن قهرمان خلقی انقلاب مشروطیت ایران، ستارخان، فقط با نشانه بارز خیانت لیبرالیسم به انقلاب و به خلق بود(، با امپریالیسم انگلیس و تزاریسم روسیه سازش کردند وبه آسانی به اولتیماتوم این دو دولت تن دادند و مجلس دوم را خود منحل کردند.
پس از قلع و قمع «اجتماعیون عامیون»، دمکراتهایی هم که در مواضع انقلابی پافشاری میکردند و تا اندازهای پیگیر بودند) حزب دموکرات نماینده آنها بود، پراکنده شدند واغلب ناگزیر به جلای وطن گردیدند.
اما مبارزه و فعالیت «اجتماعیون ـ عامیون» قطع نشد. در دوران جنگ جهانی اول)۱۹۱۴- ۱۹۱۸ (که سرزمین ایران، علیرغم اعلام بی طرفی، توسط دو گروه دول امپریالیستی «متحدین و متفقین» عملا اشغال شده بود، مبارزه تودهها و در صفوف مقدم آن «اجتماعیون ـ عامیون»)چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور در مهاجرت(ادامه یافت. چندی بعد حیدرخان نیز، که مجبور به ترک ایران شده بود، به اروپا میرود و به فعالیت خود در مهاجرت ادامه میدهد.
سوسیال دمکراتهای ایران، پس ازشکست انقلاب مشروطیت و بعد از آن، طی جنگ جهانی اول، چه در یران و چه در مهاجرت (در اروپا غربی و بویژه در روسیه) فعالیت خود را ادامه دادند. اوائل جنگ جهانی (۱۲۹۳) گروهی از مجاهدین «اجتماعیون عامیون» و کارگران معادن نفت باکو، به رهبری اسداله غفارزاده (صدرمیرزا اقوام) کاتب، بهرام آقایف، باباهاشم زاده پس از کشته شدن میرزا اقوام در هجوم مسلحانه مساواتیها در اسماعیلیه، او کاتب «عدالت» شد رستم کریم زاده، سیف اله ابراهیم زاده و دیگران، که تظاهرات و میتینگهای اعتراضی کارگران را تشکیل میدادند، خود را گروه «عدالت» نامیدند.
پس از انقلاب روسیه
پس ازانقلاب فوریه ۱۹۱۷(بهمن ۱۲۹۵)در روسیه و سقوط حکومت تزاری و تشکیل حکومت بورژوائی به ریاست کرنسکی(انقلابیون آذربایجانی و ایرانی مقیم روسیه امکان یافتند که فعالیت سیاسی خود را علنی کنند، متشکل تر سازند و مراکز رهبری خویش را برپا نمایند.
ماه مه ۱۹۱۷)اردیبهشت ۱۲۹۶ (حزب سوسیال دمکرات)اجتماعیون عامیون(ایرانیان، «عدالت» رسما شروع بکار کرد و مرامنامه خود را به دو زبان آذربایجانی)مفصل) و فارسی)مختصر(در باکو چاپ و منتشر کرد. در بخش فارسی این مرامنامه در صفحه ۱۲ از جمله چنین آمدهاست: «از جمله طلبات عدالت آنست که اصول حیات و معیشت باید اساسا موافق قانون سوسیالیسم)اجتماعیت(تبدیل شود، تا اینکه به ثمره زحمت زحمتکشان تنها دولتمندان صاحب نباشند».
دراین زمان گروه «همت» نیز شروع به فعالیت سازمانی و تبلیغاتی کرد و روزنامه خود را منتشر ساخت. در نخستین شماره روزنامه «همت» (۳ ژوییه ۱۹۱۷ برابر ۱۲ تیر۱۲۹۶ (حزب مقصد اصلی خود را سرنگونی سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم اعلام کرد و برای نیل به این مقصود «همه مسلمانان، کارگران، زحمتکشان، روشنفکرانی که وجدانشان بیداراست را، به زیر پرچم اجتماعیون عامیون»همت«فرا خواند». پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر، که حزب لنین سازمان دهنده آن بود، دوران نوین تاریخ جهان را گشود. با پیروزی این انقلاب تاریخی جامعه بشری از نظامهای طبقاتی استثمار به نظام فارغ ازهرگونه ستم ملی و اجتماعی آغاز شد. زحمتکشان ایرانی مقیم آن کشور امکان گستردهای جهت فعالیت اجتماعی- سیاسی و ایجاد حزب خود بدست آورند. البته این امکان چند ماه بعد)ماه اوت ۱۹۱۸- مرداد ۱۲۹۷ (بعلت شروع مداخلات مسلحانه دول امپریالیستی علیه نخستین دولت سوسیالیستی جهان و اشغال نواحی جنوبی آن کشور تا اندازهای محدود شد. اما «اجتماعیون عامیون» در صفوف «همت» و «عدالت» در شرایط دشوار زیرزمینی به مبارزه علیه ارتجاع و امپریالیسم ادامه دادند.
هنگامی که خطر اشغال باکو بهوسیله انگلیسیها)به کمک اس ارها، مساواتچیها، داشناکها وغیره(میرفت در۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸)تیر۱۲۹۷ (، کنفرانس انقلابیون برگزار شد، که طبق قطنامه آن، هر دو حزب «عدالت» و «همت» در اعلامیه مشترکی همه اعضای خود را برای دفاع از انقلاب به خدمت ارتش دعوت کردند.
پس از اشغال باکو توسط انگلیسیها)اوت ۱۹۱۸ (اولین کمیته حزب «عدالت») سپتامبر ۱۹۱۸ شهریور۱۲۹۷ (منحل شد، اما فعالیت حزب ادامه یافت، تا ماه مارس ۱۹۱۹)اسفند ۱۲۹۷)، که دومین کمیته «عدالت» تشکیل شد و به انتشار مطبوعات زیرزمینی خود «حرمت» و «یولداش» به زبانهای فارسی و آذربایجانی را شروع کرد.
۲۰ مارس(اسفند ۱۲۹۷)این حزب پیام تبریک خود را به کنگره موسسان (انترناسیونال سوم کمونیستی) کمینترن که به ابتکار و رهبری لنین در مسکو تشکیل شده بود، ارسال کرد.
واقعیات و اسناد انکارناپذیر تاریخی نشان میدهد که، برخلاف آنچه دشمنان)راست و «چپ»(جنبش کمونیستی و کارگری ایران ادعا کرده و میکنند، این جنبش و حزب نه بدستور کمینترن، بلکه در متن واقعیات اجتماعی- اقتصادی کشور، براساس ضروریات رشد تاریخی آن و در ارتباط ذاتی با انترناسیونالیسم پرولتری تکوین یافته، رشد پیدا کرده و شکل گرفتهاست.
لنین وهمرزمانش همواره با انقلابیون و سوسیال دمکراتهای دیگر کشورها، از جمله کشورهای خاور)مانند حیدرخان عمواغلی و سلطانزاده از ایران، مصطفی صبحی از ترکیه و دیگران(از نزدیک در تماس بوده، با آنها مشورت و تبادل نظر کرده، از هیچ یاری فکری و سازمانی به آنها دریغ نکردند. این انترناسیونالیسم پرولتری، که از مشخصات عمده جنبش کارگری و کمونیستی است ـ چون سبب نیروی پرتوان آنست- همواره در معرض هجوم بدخواهان قرارگرفتهاست.
حزب «عدالت» همیشه با انقلابیون در ایران در تماس بوده و اعضای آن از ایران به باکو و از باکو به ایران رفت و آمد کردهاند. از جمله در ماه مه ۱۹۱۸)اردیبهشت ۱۲۹۷ (حزب ۱۸ نفر را به رهبری صدر خود، اسداله غفارزاده، برای برقراری ارتباط با میرزا کوچک خان اعزام میدارد که فقط ۳ نفراز آنها به ایران میرسند، ولی آنها هم موفق به ملاقات با کوچک خان نمیشوند اسداله غفارزاده در اثر تحریکات مخالفین در شهر رشت کشته میشود.
حزب در سالهای بعد نیز گروههایی را اعزام میدارد، تا با سازمانهای موجود و پراکنده در ایران تماس بگیرند. اسناد موجود و خاطرات کوشندگان «اجتماعیون عامیون»، که در دست است)کامران آقازاده، داداش حسین زاده، علی عسکرعلی زاده و دیگران(نشان میدهد که اواخر سال ۱۹۱۹)آذر۱۲۹۷ (گروههای «اجتماعیون عامیون» در شهرهای زیر فعالیت میکردهاند: تبریز، تهران، رشت، قزوین، زنجان، مشهد، مازندران، مرند، خوی، اردبیل و خلخال.
در شرایط دشوار زیرزمینی، اوائل سال ۱۹۲۰ مقدمات تشکیل حزب کمونیست آذربایجان فراهم میشود. ۱۱ فوریه)بهمن ۱۲۹۸ (احزاب «همت» و «عدالت» در باکو بطور کلی به سازمانهای محلی حزب سوسیال دمکرات کارگری)بلشویک (روسیه میپیوندند و «حزب کمونیست آذربایجان را بوجود میآورند.)تاریخ حزب کمونیست آذربایجان ـ باکو ۱۹۵۸ ـ ص ۳۴۷ (. در عین حال یک»هیئت مرکزی«ازحزب»عدالت«)به صدارت آقایان یوسف زاده و دبیری پیشه وری جوادزاده(تشکیل میشود، تا به رسیدگی به امور مربوط به»اجتماعیون عامیون ایران«ادامه دهند. در همین ماه فوریه، کمیته مرکزی حزب»عدالت«برای برگزاری کنفرانس سازمانهای خود در آسیای میانه)در آن هنگام در بیش از۵۰ نقطه از شهرها و قشلاقهای آسیای میانه نیز سازمانهای»عدالت" وجود داشته است(اعضای کمیته مرکزی)علیخان زاده وفتح اله زاده(را اعزام میدارد. از یکم تا سوم آوریل)فروردین ۱۲۹۹ (در شهر تاشکند، با حضور۱۷ نفر نماینده با رای قطعی و عدهای مهمان، کنفرانس تشکیل میشود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل در مورد حزب