فرمت فایل:word
تعداد صفحات:60
معماری هخامنشی
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند خویی آشتی جو و سازگار داشتند.
به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از آنالگو گرفته و آنرا " برساو " کرده اند. مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنانکه مردم ابیانه و افوشته ( در نطنز ) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند.
نمونه های این الگو برداری هم در معماری وهم در نیارش شیوه هخامنشی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستوندار" و " کلاوه " ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی هم در میان تالار زده می شد. همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر ) برخی دیوارها تا پنج گزمی رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه ازمعماری ارارتویی الگوبرداری می شد درحالیکه ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه هایی از آن در مسجد جامع آبیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود.
کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری هخامنشی ساخته شد. نمونه این الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
ویژکی های معماری هخامنشی
نیارش
در معماری هخامنشی آسمانه تخت با تیر و ستون اجزا اصلی ساختمان بوده است. از چوب بسادگی می شد برای پوشش دهانه هایی از 2.5 تا 3.5 گز بهره گیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید دهانه میان دو ستون را تا حدود 6 گز ( 6.40 متر ) رسانده اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی شد از این رو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده اند و آنرا به کابرده اند. نیز هخامنشیان اتاق هایی می ساختند که دو ستون در میان آن بوده و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در تخت جمشید تالار هدیش خشایار شا را با بیست ستون ساخته اند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز می باشد.
درمعماری هخامنشی نو آوری های شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده می شد. برای نمونه در تیر ریزی آسمانه برای اینکه تیرچه ها در دو دهانه کنار هم سنگینی باررا برروی یک تیرباربر نگذارند راستای چیدن آنها را تغییر می دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می کرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پازسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ایی که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می دهد همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملت های گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته این کار را می بایست انجام دهد. داریوش اول یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبه ای بازمانده در شوش این نکته را چنین می آورد :
" این کاخ را من در شوش ساخته ام آرایه های آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید پی ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی ها قالب گیری و در آفتاب خشک شد تیر های چوب چوب درخت سدر از کوهی به نام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل یونانیها و کاریه ( کرخه ) آنها را به شوش آوردند. چوبهای در وپنجره ها از قندهار یا کرمان آورده شده اند. زر از سارد و باکتریا ( بلخ ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای چوبی از دهکده ای بنام آبی رادو در ایلام وارد واینجاساخته شدند.سنگ تراشان یونانی ها وساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته اند مادی ها و مصری ها بودند. مردانی که آجرها راساختند بابلی ها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادی ها و مصریان بودند. "
آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف وپدیدآوردن شیوه ای متناسب و ایرانی است که درآن عناصرگوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در تخت جمشید انجام نشده است در شوش نیز به همین گونه همچون ساختمان های تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته اند گرچه بدلیل گرمای زیاد محل آن را با طبیعت اطراف وفق داده اند.
با وجودی که اوزیر ( ساختار ) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام ( عایق ) بهره گیری شده تاجایی که درشوش دیوارخشتی به ستبرای پنج گز(5.33متر) و تنها به صورت اسپر ساخته شده است. در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره گیری شده است. همین روش در ساخت تیر پوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است اما دهانه ها را تا ده متر پهنا ( از محور تا محور ستونها ) رسانده اند و این شیوه ی ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ می دهد.
آرایه
در شیوه هخامنشی آرایه هایی به کار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه های مادی سرستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون های ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون آنها را با ریسمانی بنام کبال به هم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند این چفت و بست و پیچش ریسمان سرتیرها کم کم دگر گون شده و همانندی چون سرستون ایونی پیدا کرده است. درتخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود.
همچنین در سرستونهای کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار میرفتند دارای منطق نیارشی هم بوده اند. هخامنشیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده را نباید دوباره آزمود ".
همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه پپپپ) سازی در ایران چون هم دین های پیش از اسلام در ایران هم دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند چندان رواج نداشته است.
در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " ازدیس تچار " که چون در آن بت می پرستیدند جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده می شده است. گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ویران ساختن بتکده ها بوده است. ( ازدیس تچار واژه ای است در بر گیرنده " از + دیس + تچار " برابر بیرون کشیدن + ریخت وشکل + جایگاه " و روی هم برابر " بتکده " است ).
حال به بررسی چند بنای دوره هخامنشی می پردازیم:
پاسارگاد
پاسارگاد پایتخت فرمان روایی کوروش بود. در این که این شهر چه زمانی ساخته شده است دیدگاه های گوناگونی ارائه شده اما گمان می رود پیش از کوروش نیز جایگاه اصلی پادشاهان انشان بوده باشد. در روزگار کوروش این شهر بزرگ تر شده و بنا های تازه ای در آن ساخته شد که شایسته ی پادشاهی کوروش بزرگ باشد که پس از شکست امپراتور ماد تبدیل به یک قدرت جهانی شده بود. البته برخی بر آنند که پاسارگاد پس از پیروزی کوروش بر ارشته ویگه و به یادگار آن پیروزی ساخته شده است. زیرا جنگ نهایی میان آنان در نزدیکی این شهر روی داده است.
درباره ی نام پاسارگاد نیز مطالب گوناگونی گفته شده است. برخی آنان را پارس گده (parsa.gada) یا پارس گرد (parsa – gird) به معنی نشیمن گاه و یا لشکرگاه هخامنشیان می دانند.
برخی نیز نام آن را اصیل می دانند و بر این باورند که این نام از همان دوران باستان ( پاسارگاد ) بود و تنها شاید تلفظ واقعی آن اندکی دگرگون شده باشد.
برخی ازاینان دلیل اصیل بودن نام پاسارگاد راچنین می دانند که ( پاسارگادیان ) یکی از قبایل اصلی تشکیل دهنده ی اتحادیه هخامنشیان است که خاندان هخامنشی از افراد این قبیله بوده اند و نام شهر از نام این قبیله گرفته شده است. این گروه همچنین عنوان می کنند که ( پاسارگاد) تحریف شده ی واژه باستانی ( پزرگد ) (Pazar – gada)( پزر = گران و سنگین ) ( گد و گدا = گرز ) به معنای گرز گران ( گرز سنگین ) است. بنابراین نام قبیله پاسارگادیان به معنای گران گرزان ( کسانی که گرز سنگین حمل می کنند ) می باشد.
حال به بررسی خلاصه ای از آثار موجود در پاسارگاد می پردازیم.
آرامگاه کوروش :
کوروش بزرگ در سال 529 پ.م .در جنگ با ماساگ ها ( ( masaget کشته شد. قوم ماساگ ( ماساژت ) اتحادیه ی بزرگی از قبایل سکایی بوداند که امنیت و آسایش ناحیه ی شمالی و شمال شرقی کشور بزرگ پارس را به هم می زدند. کوروش دراین نواحی پادگانی ساخته بود که به آن شهرکوروش( cyro – polis) می گفتند.این پادگان امنیت نواحی رابه خوبی حفظ کرده بود اما ظاهرادرسال های آخر زندگی کوروش قبایل بیابانگرد شمالی که بخش بزرگی از آنان را سکایی ها تشکیل می دادند با هم یک دست شده و گروهی بزرگ را به وجود آورده بودند. کوروش برای بررسی اوضاع و هم چنین تقویت پادگان خود در آن جا آهنگ آن سامان کرد اما او در جنگ با ماساگ ها کشته شد و پیکر وی به پاسارگاد آورده و در آن جا به ابدیت سپرده شد.
آرامگاه کوروش در بخش جنوبی محوطه ی پاسارگاد قرار دارد. بنا به گفته ی تاریخ نگاران یونانی بخش بزرگی از محوطه ی پاسارگاد باغ و بوستان بوده و آرامگاه نیز در میان بوستانی خرم قرار داشته است.
بنای قبر از سنگ های آهکی با رنگ سفید متمایل به زرد ساخته شده است. قاعده ی آن مستطیلی به درازای 13.35 و پهنای 12.30 متر است. بلندی کل آن نیز نزدیک به 11 متر است. طرح کلی بنا 6 پله ای است که اتاقی با سقف شیروانی شکل بر روی آن قرار دارد. این اتاق تنها با یک در کوتاه به محوطه ی بیرونی راه دارد. در بخش مثلثی شکل بالای اتاق نقش یک گل 12 پر دیده می شود که دور آن را یک گل 24 پر با گل برگ های منحنی شکل در بر گرفته و دور آن را نیز یک گل 24 پر دیگر ( با گل برگ های تیز ) احاطه کرده است. برخی آن را نماد خورشید می دانند. محوطه ی درونی اتاق 3.17 متر درازا و 2.11 متر پهنا و 2.11 متر بلندی دارد. در ورودی نیز 78 سانتی متر پهنا و 1.30 متر بلندی دارد.
(آرامگاه کوروش)
بلندی سه ردیف پایینی سکوی بنا با هم برابر و نزدیک به ( 105 ) سانتی متر است و بلندی سه ردیف بالایی سکو نیز مساوی است ( 57.5 سانتی متر ).
درون اتاق آرامگاه بسیار ساده است اما در زمان اتابکان فارس در ضلع جنوب غربی محرابی کنده اند و به خط ثلث چهار آیه از سوره ی فتح را در اطراف آن بر سنگ کنده اند. هم چنین در روزگار اتابک مسعود بن زنگی در اطراف آرامگاه کوروش مسجدی ساخته شد که آثار آن تا سال 1350 باقی بود و پس از آن به مکان های دیگر از جمله به کاخ بارونشیمن برده شد.
نمونه ی کوچک ترآرامگاه کوروش درمنطقه ی سر مشهد کازرون وجود دارد که گویا از آن ( چیش پیش ) ( نیای کوروش ) بوده است. این بنا در ابعادی در حدود نصف ابعاد آرامگاه کوروش و بر سکویی مشتمل بر سه ردیف پله ساخته شده است.
کاخ بار :
این کاخ که در فاصله ای نزدیک به 1200 متر در سمت شمال شرقی آرامگاه قرار دارد دارای یک تالار مرکزی است که سقف آن بر روی 8 ستون ( 2ردیف 4 ستونی ) قرار گرفته است. در چهار سمت دارای ایوان است که ایوان شمال شرقی با 8 ستون ( 2 ردیف 4 ستونی ) از بقیه بزرگتر است. ایوان جنوب غربی 28 ستون ( 2 ردیف 14 ستونی ) دارد و ایوان های شمال غربی و جنوب شرقی هر کدام 16 ستون ( 2 ردیف 8 ستونی ) دارند. درکناره های ایوان جنوب غربی نیز آثار دو اتاقک دیده می شود که با یک ایوان راه دارند.
طول بنا نزدیک به 32.35 و پهنای آن 22.15 متر است. یکی از ستون های این کاخ هنوز سالم مانده است که با توجه به ارتفاع آن می توان گمان برد که بلندی تالار نزدیک به 18 متر بوده است. از هر 4 ایوان یک در به داخل تالار باز می شود که بر هر درگاه نقشی برسنگ کنده اند. ستون های این تالار و تالار نشیمن را در زمان اتابکان تکه تکه کرده و برای ساخت مسجد اطراف آرامگاه به آن جا برده بودند.
امروزه سنگ ها از اطراف آرامگاه جمع شده و به محل دو کاخ آورده شده اند اما شناخت دقیق محل سنگ ها هنوز به طور کامل ممکن نشده است.
در هر گوشه از ایوان ها نیز یک جرز سنگی وجود دارد که بی گمان سر الوار پیشانی سقف بر روی آنها قرار می گرفته است. این کاخ برای پذیرایی از میهمانان کوروش به کار می رفته است.
(کاخ بار)
تالار ورودی ( کاخ دروازه ) :
این کاخ در 200 متری جنوب شرقی کاخ بار قرار دارد و در حقیقت ورودی مجموعه ی پاسارگاد به شمار می رفته است. این کاخ در زمینی به ابعاد 28.5 در 25.5 مترساخته شده و تالارمرکزی آن دارای 8 ستون ( 2 ردیف 4 ستونی ) بوده که هر 4 ضلع آن درگاهی برای ورود و خروج داشته است. مساحت درونی تالار نزدیک به 540 متر مربع بوده است ( 24.5 در 22.20 متر ).
درباره ی این نقش مطالب زیادی گفته و نوشته شده است که در این جا مجال پرداختن به آن نیست. به طور کلی می توان آن را با نمادی از گستردگی امپراتوری بزرگ پارس به رهبری کوروش دانست زیرا هر بخش از پوشاک این نقش متعلق به گوشه ای از کشور بزرگ پارس آن روزگار است.
تاج مصری و بال های آشوری و لباس عیلامی و کفش بابلی ( برخی آن را پا برهنه می دانند) با دو شاخ اضافه در زیر تاج مصری آن هر یک متعلق به کشورهای مختلف و صاحب نامی است که در دنیای آن روز بلند آوازه بوده اند و به طور دقیق گستردگی و قدرت پادشاهی کوروش بزرگ را نمایان می سازد.
کاخ نشیمن :
این کاخ که آن را کاخ اختصاصی هم می گویند دقیقا ویژگی های یک محل دائمی زندگی را دارد ودرسطحی با ابعاد 76 متر طول و 42 متر عرض در فاصله ای نزدیک به 250 متری شمال کاخ بار ساخته شده است. مجموعه ی این بنا از یک تالار 30 ستونی ( 5 ردیف 6 ستونی ) به ابعاد تقریبی 31 متر طول و 22 متر عرض یک ایوان شمالی 24 ستونی ( 2 ردیف 12 ستونی ) با دو اتاق 2 ستونی در دو طرف آن و یک ایوان جنوبی با 40 ستون ( 2 ردیف 20 ستونی ) تشکیل شده است.
بخش بزرگ ستون های این کاخ در روزگار اتابکان برای ساخت مسجد به اطراف آرامگاه برده شده است. امروزه فقط تعداد کمی از قسمت های پائینی برخی ستون ها در محل وجود دارد که آن هم از اطراف آرامگاه به آن مکان باز گردانده شده است. با توجه به اندازه ی جرزهای برجای مانده می توان گمان برد که بلندی تالار نزدیک به 10 متر بوده است. برخی بر آنند که بخش های بالای ستون ها چوبی و تنها بخش زیرین آن سنگی بوده است. بر درگاه های اصلی نقش شاه را که پیشا پیش مرد دیگری راه می رود بر سنگ کنده اند و بر چین لباس های آن به سه زبان پارسی باستان و عیلامی و بابلی جمله ی زیر را کنده کاری کرده اند : (( کوروش شاه بزرگ هخامنشی )).
از کل جرزهای این بنا جرز گوشه ی جنوب غربی ایوان شرقی به بلندی 6.15 متر بتقی مانده که بر روی آن سنگ نبشته ای به سه زبان پارسی باستان و عیلامی و بابلی به شرح زیر از سنگ کنده اند. (( منم کوروش شاه هخامنشی ))
عده ای از دانشمندان معتقدند که کاخ نشیمن در روزگار کوروش ساخته شده است اما بخشی از بنا و هم چنین بخشی از تزئینات آن در روزگارداریوش تکمیل شده است.
تحقیق در مورد معماری هخامنشی