فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله Cpu

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله Cpu دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

یک (central processing unit (CPU که گاهی اوقات آن را پردازنده (Processor) نیز می‌نامند ؛ یکی از اجزاء رایانه‌های رقمی می‌باشند که فرامین را در رایانه‌ها تفسیر می‌نماید و اطلاعات را مورد پردازش قرار می‌دهد . واحدها ی مرکزی پرداش ویژگی پایه‌ای قابل برنامه ریزی شدن را در رایانه‌های رقمی را فراهم می‌کنند ؛ و یکی از مهمترین اجزاء رایانه‌ها در حافظهٔ اولیه ؛امکانات ورودی/خروجی هستند .یک پردازندهٔ مرکزی مداری یکپارچه می‌باشد که معمولا به عنوان ریزپردازنده شناخته می‌شود . امروزه عبارت CPU‌ها معمولا برای ریزپردازندها به کار می‌روند .
عبارت «central process unit»(واحد پردازندهٔ مرکزی) یک ردهٔ خاص از ماشین را معرفی می‌کند که می‌تواند برنامه‌های رایانه را اجرا کند .این عبارت گسترده می‌تواند به راحتی به بسیاری از رایانه‌هایی که بسیار قبل تر از عبارت "CPU" بودند تعمیم داد . به هر حال ؛این عبارت و شروع استفاده از آن در صنعت رایانه حداقل از اوایل سال ۱۹۶۰ رایج شد. شکل ,طراحی و پیاده سازی پرازنده‌ها نسبت به طراحی اولیه تغییر کرده‌است ولی عملگرهای بنیادی آن همچنان به همان شکل باقی مانده‌است .
پردازنده‌های اولیه که به عنوان یک بخش از چیزی بزرگتر که معمولا یک نوع رایانه ‌است ؛دارای طراحی سفارشی بودند . در هر صورت این روش طراحی سفارشی پردازنده‌ها ،کاری گران قیمت برای یک بخش خاص، به مقدار زیادی راه تولید را به تعداد زیاد که برای اهداف زیادی قابل استفاده بود را فراهم کرد .این استانداردسازی روند عمومی را در عصر transistor mainframes و minicomputer گسسته و شتابدار کردن تعمیم مدارات مجتمع(IC)را شروع کرد . IC امکان افزایش پیچیدگی ها برای طراحی پردازنده‌ها و ساختن آنها در مقیاس کوچک (در حد میلیمتر) امکان پذیر می‌سازد. هر دو فرآیند کوچک سازی و استاندارد سازی پردازنده‌ها حضور این تجهیزات رقمی در زندگی مدرن گسترش داد و آن را به فراتر از یک دستگاه خاص مانند رایانه برد .ریزپردازنده‌های جدید در هر چیزی چون خودروها تا تلفن‌های همراه و حتی اسباب بازی‌های کودکان وجود دارند .
در ادامه کامل ببینید ....
Cpu ‌چیست ؟ وتاریخچه ی آن...
یک (central processing unit (CPU که گاهی اوقات آن را پردازنده (Processor) نیز می‌نامند ؛ یکی از اجزاء رایانه‌های رقمی می‌باشند که فرامین را در رایانه‌ها تفسیر می‌نماید و اطلاعات را مورد پردازش قرار می‌دهد . واحدها ی مرکزی پرداش ویژگی پایه‌ای قابل برنامه ریزی شدن را در رایانه‌های رقمی را فراهم می‌کنند ؛ و یکی از مهمترین اجزاء رایانه‌ها در حافظهٔ اولیه ؛امکانات ورودی/خروجی هستند .یک پردازندهٔ مرکزی مداری یکپارچه می‌باشد که معمولا به عنوان ریزپردازنده شناخته می‌شود . امروزه عبارت CPU‌ها معمولا برای ریزپردازندها به کار می‌روند .
عبارت «central process unit»(واحد پردازندهٔ مرکزی) یک ردهٔ خاص از ماشین را معرفی می‌کند که می‌تواند برنامه‌های رایانه را اجرا کند .این عبارت گسترده می‌تواند به راحتی به بسیاری از رایانه‌هایی که بسیار قبل تر از عبارت "CPU" بودند تعمیم داد . به هر حال ؛این عبارت و شروع استفاده از آن در صنعت رایانه حداقل از اوایل سال ۱۹۶۰ رایج شد. شکل ,طراحی و پیاده سازی پرازنده‌ها نسبت به طراحی اولیه تغییر کرده‌است ولی عملگرهای بنیادی آن همچنان به همان شکل باقی مانده‌است .
پردازنده‌های اولیه که به عنوان یک بخش از چیزی بزرگتر که معمولا یک نوع رایانه ‌است ؛دارای طراحی سفارشی بودند . در هر صورت این روش طراحی سفارشی پردازنده‌ها ،کاری گران قیمت برای یک بخش خاص، به مقدار زیادی راه تولید را به تعداد زیاد که برای اهداف زیادی قابل استفاده بود را فراهم کرد .این استانداردسازی روند عمومی را در عصر transistor mainframes و minicomputer گسسته و شتابدار کردن تعمیم مدارات مجتمع(IC)را شروع کرد . IC امکان افزایش پیچیدگی ها برای طراحی پردازنده‌ها و ساختن آنها در مقیاس کوچک (در حد میلیمتر) امکان پذیر می‌سازد. هر دو فرآیند کوچک سازی و استاندارد سازی پردازنده‌ها حضور این تجهیزات رقمی در زندگی مدرن گسترش داد و آن را به فراتر از یک دستگاه خاص مانند رایانه برد .ریزپردازنده‌های جدید در هر چیزی چون خودروها تا تلفن‌های همراه و حتی اسباب بازی‌های کودکان وجود دارند .

تاریخچه
پیش از ظهور اولین ماشین که به پردازنده‌های امروزی شباهت داشت ؛ کامپوتر‌های مثل انیاک(ENIAC) مجبور بودند برای اینکه کارهای مختلفی را انجام دهند دوباره سیم کشی کنند . این ماشین‌ها اغلب به رایانه هایی، با برنامهٔ ثابت اطلاق می‌شد تا زمانیکه توانایی اجرای چند برنامه را پیدا کردند. عبارت "CPU" از زمانی برای ابزار اجرا کنندهٔ نرم افزار(برنامهٔ رایانه) تعریف شد ؛ اولین ابزارهای که که عبارت "CPU" به آن‌ها اطلاق شد همراه ظهور اولین برنامهٔ ذخیره شدهٔ در رایانه بود.

ایدهٔ برنامهٔ ذخیره شده مربوط بعه زمان طراحی ENIAC بود . در ۳۰ ژوئن سال ۱۹۴۵ (۹ تیر ماه ۱۳۲۴) قبل از اینکه انیاک کامل شود , دانشمند ریاضیدان جان فون نیومان در مقاله‌ای به نام «[[First Draft of a Report on the EDVAC» آن را شرح داده بود .سرانجام شکل کلی ارائه داده شده برای برنامهٔ قابل ذخیره شدن در رایانه در آگوست سال ۱۹۴۹(تیر ماه ۱۳۲۸) کامل شد .EDVAC برای اجرا یک سری دستوالعمل‌های معین (یا عملگرهای خاص) برای گونه‌های متفاوت ،طراحی شده بود .این دستورالعمل‌ها می‌توانستند ترکیب شوند تا برنامه‌های مفید را بر روی EDVAC اجرا کنند . از نکات قابل توجه این بود که برنامه‌ای که برای EDVAC نوشته شده بود در یک حافظهٔ رایانه‌ای سریع؛ ذخیره شده بود که سریعتر از ثبت سخت افزاری است این پیروزی یک محدودیت شدید را بر ENIAC ایجاد می‌کرد و آن عبارت بود از این که مقدار بسیار زیادی از زمان و تلاش آن صرف تنظیمات دوباره برای انجام یک کار(پردازشی) جدید بود .با طراحی فون نیومان ؛برنامه یا نرم افزار که EDVAC اجرا می‌کرد می‌توانست تغییری ساده با محتوای حافظهٔ رایانه تغییر دهد .
دستگاه‌های رقمی حال حاضر ،همه با پردازنده‌هایی توزیع شده‌اند که به مدار گسسته و بنابراین به تعدادی تغییر المان برای متفاوت بودن و تغییر حالات احتیاج دارند . قبل از تجاری شدن ترانریستور ؛ برای تغییر المانها از electrical relays و vacum tubes به صورت عمومی استفاده می‌شد . اگرچه اینها از مزایایی چون سرعت - به خاطر ساز و کار عمومی شان- برخوردار بودند ولی به خاطر بعضی مسایل غیرقابل اطمینان بودند .
ترانزیستور و مدارات مجتمع گسسته پردازنده ها
پیچیدگی طراحی پردانده‌ها همزمان با افزایش سریع فن آوری‌های متنوع که ساختارهای کوچکتر و قابل اطمینان تری را در وسایل الکترونیک باعث می‌شد، افزایش یافت . اولین موفقیت با ظهور اولین ترانزیستورها حاصل شد . پردازنده‌های ‍‍ترانزیستوری در طول دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی زمان زیادی نبود که اختراع شده بود و این در حالی بود که آنها بسیار حجیم، غیر قابل اعتماد و دارای المانهای سوئیچینگ شکننده مانند لامپ‌های خلا و رله‌های الکتریکی بودند. با چنین پیشرفتی پردازنده‌هایی با پیچیدگی و قابلیت اعتماد بیشتری بر روی یک یا چندین برد مدار چاپی که شامل قسمتهای تفکیک شده بودند ساخته شدند.
در طول این مدت ، یک روش برای تولید تعداد زیادی ترانزیستور روی یک فضای فشرده نظر اکثریت را به خود جلب کرد. مدارات مجتمع (IC)‌ها ،این امکان را فراهم کردند که تعداد زیادی از ترانزیستورها روی یک پایه نیمه رسانا لایه لایه شده یا «چیپ»ساخته شوند. در ابتدا تنها مدارات غیر تخصصی پایه مانند گیتهای منطقی NOR به صورت مدارات مجتمع ساخته شدند. پردازنده‌هایی که بر اساس چنین واحد سیستم پایه‌ای مدارات مجتمع ساخته شدند به طور کلی جزو مدارات مجتمع مقیاس کوچک (SSI) محسوب می‌شدند.مدارات مجتمع SSI مانند آنچه که در راهنمای کامپیوتر آپولو آورده شده ،معمولا شامل ترانزیستورها با تعداد ضرایبی از ۱۰ می‌باشند. ساخت یک پردازنده یکپارچه و بی عیب و نقص بدون استفاده از مدارات مجتمع SSI نیازمند هزاران چیپ مجزا می‌باشد ، اما همچنان مقدار حجم و توان مصرفی بسیار کمتری نسبت به طراحی به وسیله مدارات ترانزیستوری گسسته نیازمند است.چنین تکنولوژی میکرو الکترونیک پیشرفته‌ای باعث افزایش تعداد ترانزیستورهای موجود در ICها شد و بدین ترتیب کاهش تعداد ICهای منفردی را در پی داشت که به یک پردازنده کامل نیاز داشتند. درمدارات مجتمع سری MSI و LSI (مدارات مجتمع مقیاس متوسط و بزرگ) میزان ترانزیستورها تا صدها و سپس تا هزاران ترانزیستور افزایش یافت.در سال ۱۹۶۴ شرکت IBM سیستم معماری ۳۶۰ کامپیوتر را معرفی کرد که در یک سری از کامپیوترها که می‌توانستند یک برنامه را با چندین سرعت و شکل مختلف اجرا کنند مورد استفاده قرار گرفت. این کار در زمانی که بیشتر کامپیوترهای الکترونیکی با یکدیگر نا سازگار بودند ، حتی آنهایی که توسط یک کارخانه ساخته می‌شدند ،بسیار حائز اهمیت بود. به منظور تسهیل در چنین پیشرفتی شرکت IBM از یک راهکار به نام ریز برنامه (ریز دستورالعمل)استفاده کرد ، که همچنان به صورت گسترده‌ای در پردازنده‌های مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرد. سیستم معماری ۳۶۰ آنچنان به شهرت رسید که چندین دهه بر بازار سیستمهای کامپیوتری قدرتمند حکمفرما بود و چیزی از خود بر جای گذاشت که روند آن همچنان نیز به وسیله کامپیوترهای مدرن مشابه مانند کامپیوترهای سریZ شرکت IBM ادامه دارد. در همان سال (۱۹۶۴) انجمن تجهیزات دیجیتالی (DEC) یک کامپیوتر قدرتمند با هدف کاربرد علمی و تحقیقاتی به بازا عرضه کرد (PDP-۸.(DEC بعدها یک سیستم با نام PDP-۱۱عرضه کرد که به نهایت شهرت دست یافت و این سیستم در اصل با مدارات مجتمع SSI ساخته شده بود با این تفاوت که نهایتا با اجزاء LSI تکمیل شده بود و به یکباره به کاربرد عملی رسید. بر خلاف SSI و MSIهای قبلی ، اولین پیاده سازی LSI از PDP-۱۱ شامل پردازنده‌های مرکب از چهار LSI مدار مجتمع می‌باشد.(انجمن تجهیزات دیجیتالی ۱۹۷۵)

 

کامپیوترهای با ترانزیستور پایه دارای چندین مزیت ممتاز بود. گذشته از تسهیل و ساده سازی ، قابلیت اعتماد بالا و توان مصرفی پایین تری داشتند. ترانزیستورها همچنین به پردازنده‌ها اجازه می‌دادند تا با سرعت بالاتری مورد استفاده قرار گیرد و این به علت زمان سوئیچینگ کوتاه یک ترانزیستور در مقایسه با یک لامپ الکترونی یا رله می‌باشد. در نتیجه برای هر دو حالت افزایش اعتماد و متناسب با آن افزایش چشمگیرسرعت ، المانهای سوئیچینگ پالس ساعت پردازنده در دهگان مگا هرتز در طول این دوره بدست آمد. به علاوه زمانیکه ترانزیستورهای گسسته و ICهای ریزپردازنده‌ها مورد استفاده زیادی قرار گیرند ، طراحی‌های جدید با کیفیت بالا مانند SIMD (دستورالعمل‌های منفرد بااطلاعات چندگانه) پردازنده‌های جهت دار آشکار می‌شود. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله Cpu

دانلود مقاله پروژه آماری تلوزیون

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله پروژه آماری تلوزیون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
تلویزیون و دیگر رسانه های جمعی نقش بسیاری در بهبود و اطلاعات و تغییر فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه دارد . که افراد مختلف به تناسب علاقه و وقت برنامه های خود را برنامه های متنوع ان بهره می گیرند . ولی مدت زمان تماشای تلویزیون در افراد مختلف بستگی به میزان بیکاری و علاقه و دیگر عوامل تفاوت دارد .
این پروژه به میزان تماشای تلویزیون در یک روز اختصاص دارد که به همین منظور پرسشنامه ای تهیه شده و حدود چهل نفر از افراد مختلف ( از 10 سال تا 60 سال ) مورد سنجش قرار گرفته اند که در پایان این پروژه ضمیمه شده اند و با محاسبات انجام شده سعی شده که این پروژه به بهترین شکل پایان پذیرد .
محاسبات سوا ل1

 

جدول فراوانی میزان بیکاری افراد در یک روز ( سوال 1 )
فراوانی هر دسته × توان 2 متوسط دسته میانگین متوسط دسته میانگین متوسط دسته × فراوانی متوسط دسته فراوانی تجمعی درصد فراوانی نسبی فراوانی نسبی فراوانی حدود دسته
6025/41 6225/4 15/2- 9 1 9 5/22%
9 2-0
495/0 0225/0 15/0- 66 3 31 55%
22 4-2
9575/23 4225/3 85/1 35 5 38 5/17%
7 6-4
8225/14 8225/14 85/3 7 7 39 5/2%
1 8-6
2225/34 2225/34 85/5 9 9 40 5/2%
1 10-8

 

 

 

 

 

جدول شماره 1

 


 

با توجه به محاسبات انجام شده در بالا میانگین بیکاری افراد سه ساعت و پانزده دقیقه بدست آمد که معادل 195 دقیقه می باشد و این نشاندهنده اینست که این میانگین معمولی و متعادل است .

 

نمودار های میزان بیکاری افراد در یک روز ( سوال اول )
نودار میله ای فراوانی اوقات بیکاری افراد در یک روز

نمودار شماره 1

 


نمودار مستطیلی فراوانی مطلق بیکاری افراد در یک روز

 


نمودار شماره 2
نمودار چند ضلعی فراوانی نسبی مدت زمان بیکاری افراد در یک روز

 



نمو دار شماره 3

محاسبات شماره 2

 

جدول فراوانی اهمیت تماشای تلویزیون برای افراد مختلف سوال 2
فراوانی تجمعی درصد فراوانی نسبی فراوانی نسبی فراوانی حدود دسته
3 5/7%
3 خیلی کم
11 20%
8 کم
29 45%
18 متوسط
36 5/17%
7 زیاد
40 10%
4 خیلی زیاد
جدول شماره 2
نمودار فراوانی اهمیت تماشای تلویزیون برا اراد مختلف

نمودار 4
محاسبات سوال 3
جدول فراوانی میزان بیکاری افراد در یک روز ( سوال 1 )
فراوانی هر دسته × توان 2 متوسط دسته میانگین متوسط دسته میانگین متوسط دسته × فراوانی متوسط دسته فراوانی تجمعی درصد فراوانی نسبی فراوانی نسبی فراوانی حدود دسته
25/30 5625/7 15/2- 4 1 4 10%
4 2-0
8125/11 5625/0 75/0- 63 3 25 5/52%
21 4-2
1875/17 5625/1 25/1 55 5 36 5/27%
11 6-4
25/42 5625/10 25/3 28 7 40 10%
4 8-6
0 5625/27 25/5 0 9 40 0
0 10-8
جدول شماره 3

 






نمودار های میزان تماشای تلویزیون در یک روز ( سوال 3 )
نمودار مستطیلی فراوانی مطلق تماشای تلویزیون در یک روز

نمودار شماره 5
نمودار میله ای فراوانی نسبی تماشای تلویزیون در یک روز

نمودار 6

نمودار چند ضلعی تماشای تلویزیون در یک روز

 

نمودار شماره 7

 

محاسبات سوال 4
جدول فراوانی اهمیت تماشای تلویزیون برای افراد مختلف سوال 2
فراوانی تجمعی درصد فراوانی نسبی فراوانی نسبی فراوانی حدود دسته
2 5%
2 صبح
3 5/2%
1 ظهر
7 10
4 عصر
33 65
26 شب
40 5/17
7 فرقی نمی کند
جدول شماره 4

 

نمودار مستطیلی فراوانی مطلق تماشای تلویزیون در قسمتهای مختلف روز

نمودار شماره 8

 

محاسبات سوال 5
جدول فراوانی اهمیت تماشای تلویزیون برای افراد مختلف سوال 2
فراوانی تجمعی درصد فراوانی نسبی فراوانی نسبی فراوانی حدود دسته
4 10%
4 شبکه اول
8 10%
4 شبکه دوم
36 70%
28 شبکه سوم
39 5/7%
3 شبکه چهارم
40 5/2%
1 شبکه استانی

 

با توجه به جدول فوق مشاهده می شود که شبکه فوق 3 بیشترین طرفدار را دارد . شبکه های اول و دوم با اینکه با سابقه تر تز شبکه ی 3 می باشد اما فراوانی آنها در قیاس با شبکه 3 بسیار کم است و این امر بهتر و مفید و متنوع بودن برنامه های شبکه ی 3 را توجیه می نماید .
نمودار دایره ای فراوانی مربوط به علاقه مردم به شبکه های تلویزیون

نمودار شماره 9
نمودار های میزان علاقه مردم به شبکه های تلویزیونی سوال 5
نمودار فراوانی ( میله ای ) میزان علاقه مردم به شبکه های تلویزیونی

 

نمودار شماره 10
نمودار مستطیلی فراوانی مطلق میزان علاقه افراد به شبکه های تلویزیونی

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پروژه آماری تلوزیون

دانلود مقاله نظام آموزشی مختلط

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نظام آموزشی مختلط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نظام آموزشی مختلط

 

اختلاط زنان ومردان در مراکز آموزشی
1ـ فمینیسم (نهضت آزادى زنان)
فمینیسم (Feminism) که واژه اى فرانسوى است، در اصل به معناى تفکر و اندیشه تساوى حقوق زن و مرد و به تعبیرى، نهضت براى آزادى زنان مى باشد. ریشه تاریخى این اندیشه به قرن ها پیش باز مى گردد ولى به شکل امروزین آن در قرن 19 از کشور فرانسه شروع شد و گسترش یافت و هم اکنون در سراسر جهان، به خصوص در کشورهاى غربى و امریکا، داراى هواخواهان قابل توجهى است ...

 

خصوصیات زنان و مردان-اختلاط زنان ومردان در مراکز آموزشی
متفکران و صاحب نظران این مکتب فکرى معتقدند که زنان در طول تاریخ به انحاى گوناگون تحت ستم بوده و همیشه این مردان بوده اند که با تفکر مردسالارى و حاکمیت و تسلط بر زنان، از آن ها بهره کشى کرده اند و از این طریق، قشر عظیم زنان گرفتارمحرومیت هاى شدیدى در تمام زمینه ها شده اند، اکنون نوبت آن فرا رسیده است تا زنان از این وضع اسف بار نجات یافته، به حقوق از دست رفته خویش برسند. اینان معتقد به برابرى کامل زنان با مردان در تمام زمینه ها و حقوق گوناگون مى باشند و طرفدار جدّى آزادى زن و تساوى حقوق آن ها با مردان مى باشند.
یکى از تبعات و پیامدهاى این طرز تفکر پیدایش اندیشه اختلاط زن و مرد در تمام شؤون زندگى و به خصوص در آموزش و تحصیل بوده است. طرفداران این مکتب معتقدند که زنان باید در تمام سطوح تحصیلى و تحقیقى و علمى و در تمام مؤسسات، در کنار مردان و هماهنگ با آن ها به صورت مختلط به تحصیل و فعالیت هاى علمى بپردازند.
2ـ تعلیم و تربیت غیر مختلط
تعلیم و تربیت غیر مختلط یا به تعبیر دیگر، آموزش غیر مختلط به معناى آن است که هر کدام از دو جنس زن و مرد یا دختر و پسر در مدارس و مؤسسات آموزشى جدا و مستقل از هم مشغول به تحصیل باشند در این شیوه از آموزش، به طور اخص و در معناى واقعى آن، در مدارس و آموزشگاه ها، از اول ابتدایى تا دبیرستان و حتى دانشگاه ها، زنان و دختران جداى از مردان و پسران مشغول به تحصیل بوده و حتى پایوران آموزشى و هیأت هاى علمى و نیز پایوران ادارى این مؤسسات زنانه و یا مردانه اند. البته این سبک از آموزش، که از گذشته مرسوم بوده است، هم اکنون به این صورت خاص در هیچ یک از کشورهاى موجود جهان، حتى کشورهاى اسلامى، اجرا نمى شود، مگر به صورت نادر.
بنا به گفته بعضى از محققان، آموزش غیر مختلط خود به سه صورت اجرا مى شود:
الف. شیوه اى که در آن، هم دانش آموزان و هم پایوران آموزشى از یک جنس باشند (کاملاً مردانه یا زنانه)؛
ب. شیوه اى که در آن، اگرچه دانش آموزان همگى از یک جنس مى باشند، ولى پایوران آموزشى آن مختلط مى باشد؛
ج. شیوه اى که در آن ساختمان هاى آموزشى به صورت مختلط است، ولى آموزش ها در کلاس هاى جدا و تفکیک شده اجرا مى شود.
هر یک از این شیوه ها و سبک هاى آموزش غیر مختلط در مناطقى از جهان عملاً در دست اجراست.
3ـ تعلیم و تربیت مختلط
تعلیم و تربیت مختلط به این معناست که دو جنس زن و مرد یا دختر و پسر در یک مؤسسه آموزشى و حتى در یک کلاس مشغول به تحصیل باشند. در این شیوه از آموزش، که یکى از پیامدهاى تفکر فمینیستى است، بدون در نظر گرفتن جنس دانش آموزان و دانش جویان برنامه هاى آموزشى اجرا مى شود و از این نظر، هیچ محدودیتى براى آن ها وجود ندارد. این سبک تعلیم و تربیت که سبک نو و جدیدى است، از اواخر قرن نوزدهم به صورت جدّى و گسترده شروع شد و در قرن بیستم به اوج خود رسید. ولى از آن جا که در مناطق گوناگون دنیا فرهنگ هاى مختلف از آن استقبال قابل توجهى نکرده اند، هم اکنون بسیار محدود و تنها در بعضى از کشورها، آن هم در بعضى از مؤسسات و سطوح اجرا مى شود. غالب مدارس امریکا با این روش اداره مى شود.
مقابله با آموزش مختلط به دلیل پیامدها و تبعات منفى و سوئى که داشته، از همان ابتداى کار شروع شده است و هنوز هم حتى در کشورهاى غربى، به خصوص اروپایى، به شدت ادامه دارد.
نگاهى به پیشینه تاریخى اندیشه اختلاط جنس ها در آموزش
تاریخ تعلیم و تربیت منعکس کننده تغییراتى چشمگیر در زمینه نگرش هایى است که بازگو کننده تحول تجربیات انسان از ساده به پیچیده در شیوه زندگى است. هم زمان با گسترش نقش زنان و مردان در اجتماع، تلاش هایى نیز براى به دست آوردن شکل مناسبى از تعلیم و تربیت صورت گرفت.
در تمدن هاى اولیه، شهروندان به صورت غیر رسمى و غالباً در میان خانوداه ها به صورت جدا و تنها تربیت مى شدند معنا و مفهوم «تعلیم و تربیت» یادگیرى شیوه زندگى بود. بنابراین، همچنان که تمدن ها پیچیده تر مى شد، تعلیم و تربیت نیز رسمى تر، سازمان دهى شده تر و فراگیرتر مى گردید و در غالب جوامع، نظیر چین و یونان باستان تلاش هاى اولیه بیش تر بر تعلیم و تربیت مردان متمرکز بود. این شیوه، به خصوص در مغرب زمین، در سطحى گسترده تا اواخر قرون وسطى ادامه داشت. اصولاً در این دوران طولانى و تاریک، چیزى به نام حق تعلیم و تربیت براى زنان و به تعبیرى، فرصت هاى برابر آموزشى براى زنان و مردان مطرح نبوده، بلکه حتى مى توان گفت: در این دوره تاریخى، تعلیم و تربیت تنها براى قشر خاصى از مردم جامعه در جوامع مغرب زمین میسور بود زنان و دختران از این نعمت محروم بودند.
این در حالى بود که مشرق زمین و به ویژه سرزمین هاى اسلامى، دوره اوج شکوفایى علم و تمدن را سپرى مى کرد و در سایه فرهنگ والا و علم پرور اسلام، در تمام شهرها و حتى روستاها، مدارس و مکتب خانه ها امکان تحصیل و آموزش براى بسیارى از مردم و حتى در مواردى براى زنان فراهم بود. در اواخر قرون وسطا و شروع عصر نوزایى، ابتدا زمزمه فرصت هاى برابر آموزش براى تمام کودکان توسط افرادى نظیر مارتین لوتر آغاز شد و پس از انقلاب صنعتى و روى آورى جامعه صنعتى آن روز به نیروى کار ارزان قیمت زنان، توجه جامعه به این قشر عظیم جلب شد.
این تغییرات در شیوه زندگى و جایگاه زنان در جامعه، تحول شگرفى ایجاد نمود و آن ها را از محصور بودن در خانه ها رها کرد از این پس، زنان دوشادوش مردان در بیرون از خانه در کارخانه ها و کارگاه هاى تولیدى مشغول به کار مى شدند. تغییرات عظیم اقتصادى و اجتماعى در این جوامع تازه صنعتى شده، لزوماً تغییرات و تحولات آموزشى را نیز در پى داشت. نتیجه این تحولات توجه هر چند اجمالى و مختصر به حقوق زنان و دختران در تساوى فرصت هاى آموزشى بود. به رسمیت شناختن این حقوق ابتدا توسط عامّه مردم و سپس از طرف مجامع قانونى، به تدریج در تمام کشورها یکى پس از دیگرى دنبال شد.
از نکات مهم و قابل توجهى که غالباً طرفداران و حامیان تعلیم و تربیت مختلط به آن استناد مى کنند، تساوى حقوق زنان و مردان در فرصت هاى آموزشى و استفاده از امکانات آموزشى در جامعه است، به طورى که بسیارى از آن ها این مسأله را ریشه یابى کرده و نزاع بر سر آن را حتى به قرون اولیه و دانشمندان دوران باستان نسبت داده اند و معتقدند که دو فیلسوف و دانشمند بزرگ یونان باستان (افلاطون و ارسطو) در این زمینه، داراى نظریات متفاوتى بوده اند. ظاهراً افلاطون اولین و بزرگ ترین مدافع تساوى جنس هابوده است. در مدینه فاضله افلاطون زنان همانند مردان داراى حقوقووظایف و فرصت هاى آموزشى مساوى مى باشند. باوجوداین، افکار افلاطون پس از خودش و درطى قرون متمادى، تأثیر چندانى بر تعلیم و تربیت نگذاشت و انحصارتعلیموتربیت براى مردان، که مورد حمایت ارسطو نیز بوده، رواج داشته است.
ارسطو معتقد بود همچنان که هر کدام از زنان و مردان داراى کارکردهاى متفاوتى هستند، به ناچار باید آموزش هاى متفاوتى داراى برنامه هاى آموزشى متفاوتى نیز ببینند.
اگرچه در رویکرد جدید به حقوق زنان در عصر نوزایى و پس از آن، هم سان با نظرات افلاطون تساوى زنان و مردان در تمام شؤون حیات مورد توجه بوده اما آنچه عملاً در جامعه اجرا مى شد، محرومیت زنان از بسیارى از حقوق از جمله امکانات و فرصت هاى آموزشى بوده است. تنها عده کمى از آن ها موفق به حضور در مراکز و مؤسسات آموزش گردیده اند.
نکته قابل توجه این که از پیش از عصر نوزایى تا اواسط قرن نوزدهم، کلیه آموزش هابراى زنان در مؤسسات آموزشى و تربیتى کاملاً جدا از مردان و به صورت تفکیکى و غیر اختلاطى بوده است. شاید تا آن زمان، موارد بسیار نادرى پیدا مى شد که زنان و دختران جوان در کنار جنس مخالفودرمدارس مختلط آموزش ببینند. از این رو، تعلیم و تربیت مختلط پدیده اى کاملاً جدید بوده و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به صورت گسترده ترى در بعضى کشورهاى غربى به عنوان یکى از اصول پذیرفته شده فلسفه تعلیم و تربیت مطرح شده است. این اصل پیش از این زمان، نه تنها در عمل به آن هیچ توجهى نمى شد، بلکه حتى به وسیله مربیان و اندیشمندان تعلیم و تربیت به عنوان یک نظریه نیز مطرح نشده بود. البته به عقیده بعضى از محققان، از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، تعلیم و تربیت مختلط به عنوان یک نهضت عملى، یک تجربه جدید و یک موضوع نظرى قابل بحث، دیدگاه هاى رایج آموزشى راتحت تأثیر قرار داده بود. در واقع، تعلیم و تربیت مختلط پدیده جدیدى بود که به افزایش فرصت هاى آموزشى براى زنان مربوط مى شد و آن هم به نوبه خود، بازتابى از تغییرات اقتصادى و اجتماعى در قرون اخیر بود.
به اعتقاد دیگران، در قرن شانزدهم در نتیجه نهضت اصلاحى پروتستان ها و حمایت هاى مارتین لوتر، مدارس مختلط به صورت بسیار محدود و در نواحى خاصى ظهور کرد، بعدها حضور دختران و پسران با هم در مدارس مختلط در کشور امریکا توسط گروهى موسوم به «انجمن دوستان» ترویج گردید که زمینه اى براى تأسیس مدارس مختلط در قرن نوزدهم در آن کشور بود. بدین روى، اولین کشورى که در آن تعلیم و تربیت مختلط شروع شد و بعدها گسترش یافت امریکا بود، به طورى که شروع این شیوه آموزش در قرن نوزدهم و سپس گسترش آن در قرن بیستم آن چنان که در این کشور شایع بود در هیچ کدام از دیگر کشورهاى دنیا، حتى در ممالک غربى، چنین نبود. به اعتقاد بیش تر صاحب نظران و حتى طرفداران تعلیم و تربیت مختلط، بزرگ ترین عامل و عمده ترین دلیل گسترش این مدارس در امریکا پس از مطرح شدن تساوى حقوق زنان، عامل اقتصادى بوده است، آن ها آموزش مختلط دختران و پسران را آخرین راه چاره دانسته و تنها به دلایل اقتصادى پذیرفتند. حتى مناطقى نظیر انگلستان، که تعلیم و تربیت مختلط را پس از امریکا و در سطحى محدودتر آغاز کرده اند، یکى از مهم ترین عوامل آن را عامل اقتصادى برشمرده اند. گسترش نظام آموزشى به صورت مختلط پس از امریکا در کشورهاى دیگر به کندى و بسیار محدودتر بوده است. در ابتدا بیش تر کشورهاى طرفدار مذهب پروتستان و همچنین مناطقى که داراى نظام هاى سیاسى و آموزشى الحادى و ژغیر مذهبى بودند ـ نظیر شوروى سوسیالیستى ـ پذیراى آن شدند. بیش تر کشورهایى هم که به استقبال تعلیم و تربیت مختلط رفتند تنها در سطوح خاصى از نظام آموزشى آن را اجرا کردند. بنابراین، در بسیارى از کشورهاى اروپایى، تنها مدارس ابتدایى، آموزشکده ها و دانشگاه ها، آن هم در موارد معدودى، به صورت مختلط اداره مى شوند و در سطوح متوسطه، بیش تر مدارس غیر مختلط مى باشند. البته نقش دانشگاه هاى دولتى امریکا در پایه گذارى و استحکام نظام آموزشى مختلط در آن کشور بسیار قابل توجه و مؤثر بوده است.
گرچه امروزه در بسیارى از کشورهاى طرفدار مذهب پروتستان و نیز کشورهایى نظیر روسیه، چین، هلند، یوگسلاوى، لهستان و کشورهاى اسکاندیناوى و بیش تر مدارس دولتى امریکا اداره مدارس به صورت مختلط معمول و رایج است، به طورى که در امریکا از دهه 1950 و نیمه دوم قرن بیستم، تعلیم و تربیت مختلط در تمام سطوح آموزشى از ابتدایى تا دانشگاه دست کم، در مؤسسات آموزشى دولتى، یک واقعیت غیر قابل انکار بوده، اما هنوز در بیش تر کشورهاى جهان، مدارس به صورت غیر مختلط اداره مى شود. در بیش تر کشورهاى داراى مذهب کاتولیک در اروپا و امریکا، حتى فرانسه و انگلستان و نیز بسیارى از مدارس متوسطه و آموزشکده ها در خود امریکا و امریکاى لاتین و بیش تر کشورهاى شرقى، به خصوص مناطق مسلمان نشین، هنوز دختران در مدارسى جدا از پسران تحصیل مى کنند و نیز در کشورهایى نظیر بلژیک، آلمان، اتریش، مجارستان، اسپانیا، ایتالیا و یونان در سطح مدارس متوسطه از آموزش مختلط استقبال نشده است.

 

موافقان و مخالفان آموزش مختلط
از زمانى که این پدیده جدید ـ یعنى: نظام آموزشى مختلط ـ به تدریج در نظام هاى آموزشى کشورهاى جهان مطرح شد، بسیارى از دانشمندان و صاحب نظران در علوم گوناگون، به خصوص علوم تربیتى و علوم اجتماعى درباره آن به بحث و بررسى هاى گسترده اى پرداخته اند. عده اى از آن ها با بیان استدلال هایى، از آن حمایت کرده و آن را شیوه مطلوبى براى تحصیل کودکان، اعم از دختر و پسر، دانسته اند. در مقابل، عده بیش ترى از آن ها ضمن مخالفت با آن، به بیان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را یک نظام آموزشى مضر و غیرمطلوب دانسته اند.
قبل از هرگونه پیش داورى در این باره، ابتدا برخى از این نظرات موافق و مخالف با استفاده از منابع معتبر نقل مى شود تا ابتدا خواننده خود به قضاوت بنشیند، سپس انتقادات هر چند مختصرى درباره این نظام آموزشى ارائه خواهد شد.
الف ـ نظر موافقان
از میان آنچه موافقان و حامیان تعلیم و تربیت مختلط از آن به عنوان مستندات و دلایل روى آورى جوامع گوناگون ذکر کردند، مهم ترین آن ها بدین قرار است:
1ـ تعلیم و تربیت مختلط از نوع غیرمختلط آن اقتصادى تر است. شاید رایج ترین دلیلى که بیش تر حامیان آموزش مختلط بدان استناد مى کنند، اقتصادى و با صرفه بودن آن است. آن ها معتقدند که آموزش و تحصیل دختران جوان و زنان در کنار پسران و مردان بسیارى از هزینه هاى اقتصادى را کاهش مى دهد و به عکس، اگر دو جنس در مدارس جدا از هم و در عرض یکدیگر تحصیل کنند داراى هزینه هاى اضافى بسیارى خواهد بود.
2ـ غالباً گفته مى شود جوّ اخلاقى مؤسسات آموزشى مختلط بهتر از مؤسسات غیر مختلط استو به تعبیر دکتر هریس، در مدارسى که داراى فضاى باز جنسى است و در آن دختر و پسر با هم هستند، هیچ مشکل جنسى و گرایشات جنسى به طرف مقابل وجود ندارد، ولى در مدارس مجزّا و غیر مختلط، افراد با تمایلات و گرایشات جنسى رشد مى کنند.
3ـ تعلیم و تربیت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و موجب مى شود همه دانش آموزان، اعم از دختر و پسر، در کنار هم از همه فرصت هاى تحصیلى و امکانات آموزشى استفاده کنند.
4ـ تجربه تحصیل و آموزش دختران و پسران جوان در مدارس مختلط براى کارهاى گروهى آن ها در آینده مفیدتر است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   5 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظام آموزشی مختلط

دانلود مقاله اتم چیست

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اتم چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
اتم کوچکترین واحد تشکیل دهنده یک عنصر شیمیایی است که خواص منحصر به فرد آن عنصر را حفظ می‌کند. تعریف دیگری آن را به عنوان کوچکترین واحدی در نظر میگیرد که ماده را میتوان به آن تقسیم کرد بدون اینکه اجزاء بارداری از آن خارج شود.[۲] اتم ابری الکترونی، تشکیل‌شده از الکترون‌ها با بار الکتریکی منفی، که هستهٔاتمرااحاطهکرده‌است. هسته نیز خود از پروتون که دارای بار مثبت است و نوترون که از لحاظ الکتریکی خنثی است تشکیل شده است. زمانی که تعداد پروتون‌ها و الکترون‌های اتم با هم برابر هستند اتم از نظر الکتریکی در حالت خنثی یا متعادل قرار دارد در غیر این صورت آن را یون می‌نامند که می‌تواند دارای بار الکتریکی مثبت یا منفی باشد. اتم‌ها با توجه به تعداد پروتون‌ها و نوترون‌های آنها طبقه‌بندی می‌شوند. تعداد پروتون‌های اتم مشخص کننده نوع عنصر شیمیایی و تعداد نوترون‌ها مشخص‌کننده ایزوتوپ عنصر است. [۳]
نظریه فیزیک کوانتم تصویر پیچیده ای از اتم ارائه میدهد و این پیچیدگی دانشمندان را مجبور میکند که جهت توصیف خواص اتم بجای یک تصویر متوسل به تصاویر شهودی متفاوتی از اتم شوند. بعضی وقت ها مناسب است که به الکترون به عنوان یک ذره متحرک به دور هسته نگاه کرد و گاهی مناسب است به آنها عنوان ذراتی که در امواجی با موقعیت ثابت در اطراف هسته (مدار: orbits) توزیع شده اند نگاه کرد. ساختار مدار ها تا حد بسیار زیادی روی رفتار اتم تأثیر گذارده و خواص شیمیایی یک ماده توسط نحوه دسته بندی این مدار ها معین میشود.

این کلمه ، از کلمه یونانی atomos ، غیر قابل تقسیم ، که از a- ، بمعنی غیر و tomos، بمعنی برش ، ساخته شده است. معمولا به معنای اتم‌های شیمیایی یعنی اساسی‌ترین اجزاء مولکول‌ها و مواد ساده می‌باشد.
از مدتها قبل ،انسان می داند که تمام مواد از ذرات بنیادی یا عناصر شیمیایی ساخته شده اند. از میان این مواد،مثلاً می توان از اکسیژن ،گوگرد ،و آهن نام برد .کوچکترین ذره آهن ،یک اتم آهن و کوچکترین ذره گوگرد ،یک اتم گوگرد نامیده می شود .
آهن خالص فقط دارای اتمهای آهن است و گوگرد خالصل نیز فقط اتمهای گوگرد دارد . اتمها جرمهای گوناگونی دارند .سبکترین آنها اتم هیدوژن است .
اتمهای آهن بسیار سنگینتر از هیدروژن و اتمهای "اورانیم" از اتمهای آهن سنگینترند ،یعنی جرمشان بیشتر ایت .واژه اتم ،از بان یونانی گرفته شده و معنای آن در واقع "ناکسستنی" یا "تقسیم ناپذیر" است .
امروزه ما می دانیم که امها را هم می توان به اجزاء کوچکتر تقسیم کرد.ولی به هر حال ،اگر مثلاً یک اتم آهن را درهم بشکنیم ،اجزاء شکسته شده ،و دیگر آهن نسیتند و خصوصیات آهن را ندارند به این دلیل است که در بسیاری از کتابهای شیمی تعریف زیر در باره واژه "اتم" آورده شده است :
"یک اتم کوچکترین سنگ بنای یک عنصرشیمیایی است که کلیه خصوصیات ویژه آن عنصر را دارا بوده و در صورت تقسیم آن به اجزاء کوچکتر ،این خصوصیات را از دست خواهد داد ".
اتمها در مقایسه با کلیه چیزهایی که ما در زندگی معمولی خود با آنها برخورد می کنیم ،خیلی خیلی کوچک هستند .قطر یک اتم تقریباً سانتیمتر یا 8 - 10×1 سانتیمتراست . با ذکر یک مثال می توان پی برد که اتمها چقدر کوچک هستند :
برروی کره زمین تقریباً 5 میلیارد نفر زندگی می کنند. اگر هر نفر را یک اتم حساب کنیم و با این اتمها یک زنجیر بسازیم طول این زنجیر به زحمت 50 سانتیمتر خواهد شد .
مولکول چیست؟ اتمها می توانند برای ایجاد ذرات بزرگنر با یکدیگر پیوند پیدا کنند و به اصطلاح "مولکولها " را تشکیل دهند.به عنوان مثال ،دو اتم اکسیژن با یکدیگر تشکیل یک مولکول اکسیژن را می دهند. در طبیعت اغلب اوقات اتفاق می افتد که امهای عناصر مختلف به صورت مولکول با یکدیگر اتحاد می یابند .
یکی از معروفترین این اتحادها مولکول آب است . که ازیک اتم اکسیژن و دو اتم هیدوژن تشکیل شده است . یک مولکول آمونیاک ،یک اتم نیتروژن وسه اتم هیدوژن دارد .
آب و آمونیاک برخلاف اکسیژن و کربن عناصر شیمیایی نیستند بلکه ترکیبات شیمیایی از عناصر متقاوت هستند .کوچکترین ذره چنین ترکیبی مولکول نامیده می شود .چنانچه یک مولکول آب را تجزیه کنیم خصوصیات آب از دست می رود و فقط ذرات تشکیل دهنده آن یعنی هیدروژن و اکسیژن باقی می مانند که خصوصیاتی کاملاً متفاوت با آب دراند .
مولکولهانیز مثل اتمها به طرز غیرقابل تصوری کوچک هستند دریک لیوان ـآب معمولی تقریباً 6000000000000000000000000 یا 24 10×6 مولکول آب وجود دارد . اگر این لوان آب را به میزان مساوی بر روی تمام اقیانوسها و دریاهای کره زمین پخش کنیم درهر لیتر از آب دریاها ،چندین هزار مولکول از آب لیوان وجود خواهد داشت .
ساختار اتم چیست ؟ تقریباً 75سال پیش "ارنست رادر فورد " در انگلستان مطلبی را کشف کرد که فیزیک اتمی جدید را نبیان گذارد . اما اکنون به این مطلب می پردازیم .این فیزیکدان بریتانیایی یک ورق نازک طلایی را مورد اصابت ذرات آلفا قرار داد تا در ون اتمها را شناسایی کند .
اگر مواد در یک چنین ورق فلزی بطور متناسب و یکنواخت پخش بودند ذرات آلفا درهمان مسیر پرواز خود به حرکت ادامه می دادند،اگر چه در این حالت کمی از سرعت ذرات آلفا کاسته می شد. تمام "ذرات آلفا" تقریباً به همین شکل رفتار کردند .البته تعداد کمی نیز کاملاً از مسیر خود منحرف شدند درست مثل اینکه به یک گلوله کوچک اما خیلی سنگین برخورد کرده باشند "رادرفورد " از این آزمایش چنین نتیجه گیری کرد که تقریبا تمام جرم اتم طلا در یک هسته بسیار کوچک وناچیز تمرکز یافته است .
هسته اتم کشف شده بود.امروز ه ما دقیقاً می دانیم ساختار اتم چیست ."اتم مانندیک منظومه شمسی کوچک است ". در مرکز اتم یک هسته بسیار کوچک قرار دارد که از نظر الکتریکی دارای با ر مثبت است و تقریباً تمام جرم اتم را تشکیل می دهد به دور این هسته ذرات کوچک و بسیار سبکی که دارای بار الکتریکی منفی هستند یعنی الکترونها در حرکت هستند.
اتمها ی سنگین تر ین فلزات در وقاع دارای "ساختمانی اسفنجی " هستند و تقریبا فقط از فضای خالی تشکیل شده اند اگر هسته اتم را به برزگی یک گیلاس فرض کنیم ،ساختمان اتم با مدارهای اکترونی خود تقریبا به بزرگی "کلیسای دم " در شهر کلن خواهد بود .
قطر هستهه اتم تقریبا برابر سانتیمتر یا 12- 10سانتیمتر می باشد به عبارت دیگر 100میلیارد هسته اتم درکنار هم زنجیری به طول یک میلیمترخواهند ساخت .
ساده ترین اتم هیدروژن است . دراین اتم فقط یک الکترون به دور هسته بسیار کوچکی می گردد . در شرایط عادی این اکترون فقط پنج میلیارددم سانتیمتر یا 9- 10×5 سانتیمتر از هسته فاصله دارد .اما این الکترون می تواند روی مدارهای دور تری نسیت به هسته نیز قرار گیرد و در اینجاست که متاسفانه و جه تشابه بین اتم و منظومه شمسی از بین می رود .
حرکت الکترون فقط روی مدارهای ویژه و معین یا به عبارت دیگر"تراز انرژی " مشخصی امکان پذیر می بادش در حالی که سیاره ها در هر فاصله دلخواهی از خورشید می توانند حرکت کنند مثلا اگریک الکترون از یک مدار داخلی یا به عبارت دیگراز یکتراز پر انرژی تر به یک مدارداخلی یا یک تراز کم انرژی تر منتقل شود مقدار انرژی به شکل یک ذره یا "کوانت نوری " یا "فوتون" رها می وشد چون فقط مدارها یا ترازهای انرژی کاملاً معینی وجود دارد در نتیجه فقط ذره های نوری یا انرژی کاملاً معینی نیز منتشر خواهند شد و به عبارت دیگردرنمودار موجی طول موجهای کاملا معینی پدیدار می شوند که انسان ار روی آنها می تواند درتمام کیهان یک انم هیدروژن را باز شناسایی کند.
این مطلب برای سایر عناصر شیمیایی نیزصادق است زیر بنای علم "طیف نگاری و طیف شناسی " می باشد که به کمک آن مثلا می توان تشخیص داد چه نوع اتمهایی در آتمسفر خورشید وجود دارند .
مواد متنوعی که روزانه در آزمایش و تجربه با آن روبه رو هستیم، متشکل از اتم‌های گسسته است. وجود چنین ذراتی برای اولین بار توسط فیلسوفان یونانی مانند دموکریتوس (Democritus) ، لئوسیپوس (Leucippus) و اپیکورینز (Epicureanism) ولی بدون ارائه یک راه حل واقعی برای اثبات آن ، پیشنهاد شد. سپس این مفهوم مسکوت ماند تا زمانیکه در قرن 18 راجر بسکوویچ (Rudjer Boscovich) آنرا احیاء نمود و بعد از آن توسط جان دالتون (John Dalton) در شیمی بکار برده شد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  7 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اتم چیست

دانلود مقاله نور و امواج الکترومغناطیس

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نور و امواج الکترومغناطیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه

 

امروزه می دانیم که نور یک موج الکترمغناطیسی است و بخش بسیار کوچکی از طیف الکترمغناطیسی را تشکیل می دهد. بنابراین برای شناخت نور بایستی به بررسی امواج الکترومغناطیسی پرداخت. اما از آنجاییکه مکانیک کلاسیک قادر به توضیح کامل امواج الکترومغناطیسی نیست، الزاماً بایستی به مکانیک کوانتوم مراجعه کرد. اما قبل از وارد شدن به مکانیک کوانتوم لازم است با برخی از خواص نور آشنا شد و دلیل نارسایی مکانیک کلاسیک را دانست. لذا در این فصل دانش نور را تا پیش از ارائه شدن رابطه ی مشهور پلانک بررسی می کنیم و در فصل جداگانه ای خواص امواج الکترومغناطیسی بعد از مکانیک کوانتوم و نسبیت بررسی خواهد شد.

 

خواص نور

 

نخستین مسئله ای مهم جلوه می کرد این بود که نور چیست؟ از آنجاییکه عامل دیدن بود و در تاریکی چیزی دیده نمی شد، سئوال این بود که نور چیست؟ چرا می بینیم و نور چگونه و توسط چه چیرزی تولید می شود؟ بالاخره این نظریه پیروز شد که نور توسط اجسام منیر نظیر خورشید و مشعل تولید می شود. بعد از آن مسئله انعکاس نور مورد توجه قرار گرفت و اینکه چرا برخی از اجسام بهتر از سایر اجسام نور را باز تابش می کنند؟ چرا نور از برخی اجسام عبور می کند و از برخی دیگر عبور نمی کند؟ چرا نور علاوه بر آنکه سبب دیدن است موجب گرم شدن نیز می شود؟ نور چگونه منتقل می شود؟ سرعت آن چقدر است؟ و سرانجام ماهیت نور و نحوه ی انتقال آن چیست؟

 

نخستین آزمایش مهم نور توسط نیوتن در سال 1666 انجام شد. وی یک دسته اشعه نور خورشید را که از شکاف باریکی وارد اتاق تاریکی شده بود، بطور مایل بر وجه یک منشور شیشه ای مثلث القاعده ای تابانید. این دسته هنگام ورود در شیشه منحرف شد و سپس هنگام خروج از وجه دوم منشور باز هم در همان جهت منحرف شد.

 

نیوتن دسته اشعه خارج شده را بر یک پرده سفید انداخت. وی مشاهده کرد که به جای تشکیل یک لکه سفید نور، دسته اشعه در نوار رنگینی که به ترتیب مرکب از رنگهای سرخ، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش است پراکنده شده است. نوار رنگینی را که از مولفه های نور تشکیل می شود، طیف می نامند.

 

نیوتن نظر داد که نور از ذرات بسیار ریز - دانه ها - تشکیل می شود که با سرعت زیاد حرکت می کند. علاوه بر آن به نظر نیوتن نور در محیط غلیظ باسرعت بیشتری حرکت می کند. اگر نظر نیوتن در مورد سرعت نور درست می بود می بایست سرعت نور در شیشه بیشتر از هوا باشد که می دانیم درست نیست.

 

هویگنس در سال 1690 رساله ای در شرح نظریه موجی نور منتشر کرد. طبق اصل هویگنس حرکت نور به صورت موجی است و از چشمه های نوری به تمام جهات پخش می شود. هویگنس با به کاربردن امواج اصلی و موجک های ثانوی قوانین بازتاب و شکست را تشریح کرد. هویگنس نظر داد که سرعت نور در محیط های شکست دهنده کمتر از سرعت نور در هوا است که درست است.

 

پیروزی نظریه موجی نور

 

نظریه دانه ای نیوتن هرچند بعضی از سئوالات را پاسخ می گفت، اما باز هم پرسش هایی وجود داشت که این نظریه نمی توانست برای آنها جواب قانع کننده ای ارائه دهد. مثلاً چرا ذرات نور سبز از ذرات نور زرد بیشتر منحرف می شوند؟ چرا دو دسته اشعه ی نور می توانند بدون آنکه بر هم اثر بگذارند، از هم بگذرند؟

 

اما بر اساس نظریه موجی هویگنس، دو دسته اشعه ی نورانی می توانند بدون آنکه مزاحمتی برای هم فراهم کنند از یکدیگر بگرند. هویگنس نمی دانست که نور موج عرضی است یا موچ طولی، و طول موج های نور مرئی را نیز نمی دانست. ولی چون نور در خلاء نیز منتشر می شود، وی مجبور شد محیط یا رسانه حاملی برای این انتشار این امواج در نظر بگیرد. هویگنس تصور می کرد که این امواج توسط اتر منتقل می شوند. به نظر وی اتر محیط و مایع خیلی سبکی است و همه جا، حتی میان ذرات ماده نیز وجود دارد.

 

نظری هویگنس نیز بطور کامل رضایت بخش نبود، زیرا نمی توانست توضیح دهد که چرا سایه ی واضح تشکیل می شود، یا چرا امواج نور نمی توانند مانند امواج صوت از موانع بگذرند؟

 

نظریه موجی و دانه ای نور بیش از یکصد سال با هم مجادله کردند، اما نظریه دانه ای نیوتن بیشتر مورد قبول واقع شده بود، زیرا از یکطرف منطقی تر به نظر می رسید و از طرف دیگر با نام نیوتن همراه بود. با وجود این هر دو نظریه فاقد شواهد پشتوانه ای قوی بودند. تا آنکه بتدریج دلایلی بر موجی بودن نور ارائه گردید

 

لئونارد اویلر فکر امواج دوره ای را تکمیل کرد، همچنین دلیل رنگ های گوناگون را مربوط به تفاوت طول موج آنها دانست. و این گام بلندی بود. در سال 1800 ویلیام هرشل آزمایش بسیار ساده اما جالبی انجام داد. وی یک دسته اشعه ی نور خورشید را از منشور عبور داد و در ماورای انتهای سرخ طیف حاصل دماسنجی نصب کرد. جیوه در دما سنج بالا رفت، بدین ترتیب هرشل تابشی را کشف کرد که به تابش زیر قرمز مشهور شد.

 

در همین هنگام یوهان ویلهلم ریتر انتهای دیگر طیف را کشف کرد. وی دریافت که نیترات نقره که تحت تاثیر نور آبی یا بنفش به نقره ی فلزی تجزیه و رنگ آن تیره می شود، اگر در ورای طیف، در جاییکه بنفش محو می شود، نیترات نقره قرار گیرد حتی زودتر تجزیه می شود. ریتر نوری را کشف کرد که ما اکنون آن را فوق بنفش می نامیم. بدین ترتیب هرشل و ریتر از مرزهای طیف مرئی گذشتند و در قلمروهای جدید تابش پا نهادند. در این هنگام دلایل جدیدی برای موجی بودن نور توسط یانگ و فرنل ارائه گردید.

 

در سال 1801 توماس یانگ دست به آزمایش بسیار مهمی زد. وی یک دسه اشعه ی باریک نور را از دو سوراخ نزدیک بهم گذارانید و بر پرده ای که در عقب این سوراخ نصب کرده بود تابانید. احتمال می رفت که اگر نور از ذرات تشکیل شده باشند، محل تلاقی دو دسته اشعه ای که از سوراخها عبور کرده اند، بر روی پرده روشن تر از جاهای دیگر باشد. اما نتیجه ای که یانگ به دست آورد چیزی دیگر بود. بر روی پرده یک گروه نوارهای روشن تشکیل شده بود که هر یک به وسیله ی یک نوار تاریک از دیگری جدا می شد. این پدیده به سهولت با نظریه موجی نور توضیح داده شد.

 

نوار روشن نشان دهنده ی تقویت امواج یکی از دسته ها به وسیله ی امواج دسته ی دیگر است. به گفته ی دیگر، هر جا که دو موج همفاز شوند، بر یکدیگر افزوده می شوند و یکدیگر را تشدید می کنند. از طرف دیگر نوارهای تاریک نشان دهنده ی جاهایی است که امواج در فاز مقابلند، در نتیجه یکدیگر را خنثی می کنند. اگر چه یانگ بارها تاکید کرد که برداشت هایش ریشه در پژوهش های نیوتن دارد، اما به سختی مورد حمله قرار گرفت و نظریات وی خالی از هر گونه ارزش تلقی شد. با این وجود یانگ طول موج های متفاوت نور مرئی را اندازه گرفت.

 

در سال 1814 ژان فرنل بی خبر از کوششهای یانگ مفاهیم توصیف موجی هویگنس و اصل تداخل را با هم ترکیب کرد و اظهار داشت: ارتعاشات یک موج درخشان را در هر یک از نقاط آن می توان به عنوان مجموع حرکت های بنیادی دانست که به آن نقطه می رسند. بر اثر انتقادهای شدید طرفداران نیوتن، فرنل تاکیدی ریاضی یافت. وی توانست نقش های پراش ناشی از موانع و روزنه های گوناگون را محاسبه کند و به طور رضایت بخشی انتشار مستقیم نور را در محیط های همسانگرد و همگن توضیح دهد. بدینسان انتقاد عمده ی طرفداران نیوتن را نسبت به نظریه موجی بی اثر کند. هنگامیکه فرنل به تقدم یانگ در اصل تداخل پی برد، هرچند اندکی مایوس شد، اما نامه ای به یانگ نوشت و احساس آرامش خود را از هم رای بودن با او ابراز داشت.

 

قبل از ادامه ی بحث در مورد کارهای فرنل لازم است موج طولی و موج عرضی را تعریف کنیم. در مجو طولی جهت انتشار با جهت ارتعاش یکی هستند. نظیر نوسان یک فنر. اما در موج عرضی جهت ارتعاش بر جهت انتشار عمود است، نظیر موج بر سطح آب که نوسان و انتشار عمود بر هم هستند.

 

فرنل تصور می کرد امواج نور، امواج طولی هستند. اما تصور موج طولی نمی توانست خاصیت قطبش نور را توجیه کند. فرنل و یانگ چندین سال با این مسئله درگیر بودند تا سرانجام یانگ اظهار داشت که ممکن است ارتعاش اتری همانند موجی در یک ریسمان عرضی باشد. ولی امواج عرضی انها در یک محیط مادی منتقل شوند. از طرفی دیگر با توجه به سرعت نور ( که در آنزمان مقدار آن را نمی دانستند ولی می دانستند که فوق العاده زیاد است)، اتر نمی توانست گاز یا مایع باتشد و باید جامد و در عین حال خیلی صلب باشد حتی می بایست صلب تر از فولاد باشد. از این گذشته اتر می بایست در تمام مواد نفوذ کند، یعنی نه تنها در فضا، بلکه باید در بتواند گازها، آب، شیشه و حتی در چشم ها نفوذ کند، زیرا نور وارد چشم نیز می شود. علاوه بر این اتر نبایستی هیچگونه اصطکاکی داشته باشد و مانع بهم خوردن پلک ها گردد. با وجود این با تمام مشکلاتی که اتر داشت برای توجیه موجی بودن نور مورد قبول واقع شد. بدین ترتیب در سال 1825 نظریه موجی نور مورد قبول واقع شد و نظریه دانه ای نیوتن طرفداران چندانی نداشت .

 

محاسبه سرعت نور

 

اولین کسی که برای محاسبه ی سرعت نور اقدام کرد، گالیله بود. وی به اتفاق همکارش برای اندازه گیری سرعت نور اقدام کردند. روش کار به این طریق بود که همکار گالیله در حالیکه فانوسی در دست داشت بالای تپه ای ایستاده بود و گالیله بالای تپه ای دیگر. هر دو با خود فانوسی داشتند که روی آن را پوشانده بودند. دستیار وی به مجرد آنکه نور گالیله را می دید، با برداشتن پرده از روی فانوس خود به گالیله علامت می داد. گالیله این آزمایش را با فواصل بیشتر و بیشتر تکرار کرد، اما نتوانست اختلاف زمانی بین برداشتن پرده از روی فانوس خود و دستیارش به دست آورد و سرانجام گفت که سرعت نور خیلی زیاد است.

 

نخستین بار سرعت نور در سال 1676 توسط رومر (Romer) با استفاده از ماه گرفتگی محاسبه شد و معلوم گشت که سرعت نور نیز محدود است. عددی را که رومر به دست آورد 215 هزار کیلومتر بر ثانیه بود. این عدد آنقدر بزرگ بود که معاصران وی آن را باور نمی کردنددر سال 1726 برادلی با استفاده از تغییر وضعیت ستارگان نسبت به زمین سرعت نور را محاسبه کرد و عدد سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه را به دست آورد.

 

نخستین بار فیزیو با ستفاده از روش غیر نجومی و اصلاح روش گالیله سرعت نور اندازه گیری کرد و مقدار آن را سیصد و سیزده هزار کیلومتر بر ثانیه به دست آورد. بتدریج همراه با پیشرفت وسائل اندازه گیری های زیادی انجام شد و امروزه مقدار سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه پذیرفته شده است .

 

در زمان فرنل این سئوال مطرح بود که آیا حرکت زمین در میان اتر موجب ایجاد اختلافی قابل مشاهده بین نور چشمه ی زمینی و چشمه های فرازمینی می شود یا نه؟ آراگو به طور تجربی دست به آزمایش زد و دریافت که هیچگونه اختلافت قابل مشاهده ای در این زمینه وجود ندارد. رفتار نور چنان بود که گویی زمین نسبت به اتر بی حرکت است.

 

فرنل برای توضیح آن اظهار داشت که نور هنگام عبور از یک ماده ی شفاف متحرک کشیده می شود و رابطه زیر را ارائه داد:
v=c/n + or - vw(1-1/n^2)

 


که در آن v=c/n , vw سرعت نور در یک محیط غلیظ مثلاً آب است و سرعت آب و جمله ی بعدی به دلیل حرکت آب نسبت به وجود می آید.

 

در هر محیط مادی سرعت نور و طول موج آن مقدارشان از مقدار خلا کمتر است کمیتی که در هر محیطی ثابت می ماند فرکانس نور هست. فرکانس نور با طول موجش نسبت عکس دارد:

 

(V=F L) که در آن F معرف فرکانس و L معرف طول موج و V معرف سرعت نور در محیط مادی می باشد .

 

در اپتیک خواص محیط در یک طول امواج را می توان توسط یک پارامتر یعنی نسبت سرعت نور در خلا به سرعت نور در محیط توصیف نماییم. این پارامتر ضریب شکست نام دارد.

 

(n=c/v) بنابر این در یک محیط مادی داریم (V=F L ) که در این رابطه (n) این ضریب شکست تنها کمیتی است که برای محاسبه رفتار نور در محیط مورد نیاز هست. از آنجایی که سرعت نور در محیط های مختلف متفاوت است ،تعیین مسیر پیشروی نور ردیایی پرتو) که از میان محیط های مختلف طی مسیر می کند مشکل می باشد.

 

نور و الکترومغناطیس

 

همزنان با تلاشهای یانگ و فرنل فارادی، اورستد، آمپر و عده ای دیگر از فیزیکدانان روی پدیده های الکتریکی و مغناطیسی و وابستگی آنها کار می کردند که ظاهراً هیچ ربطی به نور نداشت. اما بعدها مشخص گردید که الکتریسیته و مغناطیس و نور از هم جدا نیستند. به همین دلیل در اینجا اشاره ای کوتاه به الکترسیسته و مغناطیس داریم و سپس امواج الکترومغناطیسی را بیان خواهیم کرد که نور بخش بسیار کوچکی از آن است.

 

نیروی الکتریکی

 

دو جسم که دارای بار الکتریکی باشند بر یکدیگر نیرو وارد می کنند. کولن تحت تاثیر قانون جهانی گرانش نیوتن مقدار نیرویی را که اجسام باردار بر یکدیگر وارد می کنند به طور ریاضی بیان کرد که طبق آن این مقدار با حاصلضرب بارها متناسب و با مجذور فاصله نسبت عکس دارد.
F=kqQ/r^2

 


بین نیروی گرانش و نیروی الکتریکی دو اختلاف وجود دارد:

 

اول اینکه گرانش همواره جاذبه است. در حالیکه نیروی الکتریکی می تواند جاذبه یا دافعه باشد. دو بار الکتریکی همنام یکدیگر را دفع می کنند و دو بار الکتریکی غیر همنام یکدیگر را جذب می کنند.

 

اختلاف دیگر نیروهای الکتریکی و گرانشی در مقدار آنها است. به عنوان مثال نیروی الکتریکی که دو الکترون به یکدیگر وارد می کنند، تقریبا هزار میلیارد میلیار میلیارد برابر نیروی گرانشی است که این دو الکترون برهم وارد می کنند.

 

کولن پس از ارائه قانون الکتریکی خود، در صدد تهیه قانونی برای نیروی مغناطیسی برآمد. کولن برای نیروی مغناطیسی فرمولی مشابه با نیروی الکتریکی به دست آورد که مورد توجه فیزیکدانان واقع نشد. اما پس از کشف ارتباط متقابل میدانهای الکتریکی و مغناطیسی، مشخص شد که این دو میدان مستقل از هم نیستند. که آن را نیروی الکترومغناطیسی می نامند. برد این نیرو نیز بینهایت است.

 

الکترومغناطیس

 

مبدا علم الکتریسیته به مشاهده معروف تالس ملطی در 600 سال قبل از میلاد بر میگردد. در آن زمان تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده های کاغذ را میرباید. از طرف دیگر مبدا علم مغناطیس به مشاهده این واقعیت برمیگردد که بعضی از سنگها (یعنی سنگهای ماگنتیت) بطور طبیعی آهن را جذب میکند. این دو علم تا سال 1199-1820 به موازات هم تکامل مییافتند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نور و امواج الکترومغناطیس