این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 13 صفحه می باشد.
بررسی رخ دادهای هنری چند دهه اخیر ایران به روشنی نشان میدهد که تمایل اساسی بین آثار هنری و جامعه بسیار اندک است. هنرمندانی که در این جامعه زندگی می کنند گوشه گیری خاصی دارند و اثری که عرضه می کنند، نماینده قالبهای خاص رشته هنریشان است چنین هنری نمی تواند در حیات اجتماعی و تحولات مربوط به آن نقش بارزی ایفا کند.
امروه هنر باید واقعیت خود را به منصه ظهور برساند وبه دامان خاستگاه خویش که جامعه است برگدد.هنرمند درحال حاضر مسیر خویش را نه در دالهای مردم بلکه در حصارتنگ سبکها انتخاب کرده است، او فرسنگها با آنچه هست و باید باشد فاصله دارد.
گفته می شود، حتی سورئالیستی ترین هنرها ریشه درواقعیت دارند وآن واقعیت جامعه و محیط اجتماعی است. زیرا پدیده هنر و تحولات هنری نتیجه کنش و واکنشهای حیات انسان اند و هنر گره بند تب وتاب اجتماعی است به ناچار باید این عقیده را بگشاید، مشعلی بر افروزد و فرار راه قرار دهد. بایسته است روندگان طریقت را به کمک نهایی رهنمون گردد.
هنر سیری معنوی به سوی حقیقت جاودانگی تجلی احساسی است که آنچه هست سیرش نمی کند وهستی را در برابرخویش اندک،سرد،زشت وحتی به گفته «سارتر» احمق وعاری از معنی و فاقد روح و احساس می یابد آن اضطراب و تلخکامی صاحبدل بلند پرواز و اندیشمند بزرگ و سرمایه دار معنی است.
مقاله رسالت فرهنگی اجتماعی هنرمندان